با سلام استاد عزیز: با توجه به اینکه شما مطالعه تاریخ هم داشته اید. آیا در میان جنایتکاران طول تاریخ بشریت، جنایت کارانی به اندازه امروز صهیونیست ها این چنین وجود داشته یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً اینجا قصه، قصه فضای آخرالزمانی است که ظلمات نیز در نهایت خود به ظهور میآید و بدین لحاظ گمان نمی شود تا این اندازه جنایت پیش آمده باشد بخصوص اینکه عدهای در جهان غرب آن جنایات را تأیید کرده باشند. موفق باشید
با سلام و احترام: مدتی بود، از کسی درون خودم متنفر بودم، به شکلی که دوست داشتم جایی باشم که او نباشد، گویا حضورش سنگین و خسته کننده بود، چیزی بود عین من، ولی در عین حال جدای از من، وحدت در عین دوییت. اما الان دلم برایش میسوزد، وقتی حال آن کسی که در عین وحدت با من از من جدایی دارد، سختی زیاد کشیده، ولی چیزی بوده که نخواسته باشد، تلاش برای تبدیل شدن به کسیکه خوب است کرده ولی حد توانش همین است، الان میبینم که خسته هست، از نفس افتاده ولی باز هم راه بجایی ندارد. حتی از اینکه روزی ازش نفرت داشتم شرمندم، انگار خیلی گناه داشته، خیلی تنهاس.هر چند نمیدانم این همان است که من ازش نفرت داشتم، یا مجزاست از او. برایم سوال است، ۱. این کسی که در من است و با من است و عین من است ولی از من جداست کیست؟ ۲.آیا اون چیزی که ازش متنفر بودم و این چیزیکه دلم برایش میسوزد، دو ماهیت متفاوت دارند؟ ۳. آن نفرت و این دلسوزی چیست؟ ۴. باید با این حس چه کرد؟ با تشکر از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این مورد نمی دانم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: چرا هر ادراک حسی قوامش به ادراک خیالی است ونقش ادراک خیالی در ادراک حسی چیست و اینکه چرا در رویای صادقه گاهی قسمتی از آن با واقعیت مطابقت ندارد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر ادراک حسی، خیالی در صحنه است حال یا آن صورت خیالی مطابق آن ادراک حسی است و یا توهّمات نیز در آن صورت خیالیه دخالت میکند. اینجا است که رؤیای انسان از حالت صادقه بودن خارج میشود حتی در غیر خواب نیز بعضاً پیشفرضهای ما موجب میشود تا واقعیت را آنطور که احساس کردهایم، فهم نکنیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: بنده از حضرت استاد درخواست دارم کلیپ مربوط به سوال ۳۵۸۲۸ را گوش بدهند و مجدد بررسی فرمایند به نظر میرسد لااقل بعضی سخنان مطرح شده در این کلیپ صحیح نیست و تایید کلی آن از طرف استاد جای تعجب داشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بنده نخواستم آن سخنان را تأیید کنم؛ بلکه در جواب در حاشیه آن سخنان، موضوعی مطرح شد که میتواند ان شاءالله به مخاطب کمک کند. موفق باشید
سلام و ادب: ببخشید استاد متنی نوشته بودم میخواستم با جنابعالی در میان بگذارم. بسم رب الشهداء و الصدیقین امروزه در این دنیایی که جای حق و باطل عوض شده حقیقتاً دینداری سخت است. چه بسیارند کسانی که جای مهر بر پیشانی آنها پینه بسته است. چه بسیارند کسانی که تمام ایام محرم و صفر را در عزای حسین ابن علی سیاه پوشان بر سر و سینه و صورت خویش میزنند. و چه بسیارند کسانی که دم از علی و ولایت علی میزنند اما، ذرهای به علی و اولاد علی اقتدا نکرده و نمیکنند. علی را اول مظلوم عالم میخوانند اما چشمانشان را در برابر مظلومان عصر خویش به راحتی میبندند و ککشان هم نمیگزد. اینها اگر از کسانی که در خانه زهرای مرضیه را آتش زدند، جگر علی را خون کردند و فرق مبارکش را در محراب نماز جدا ساختند، بدن مطهر حسن ابن علی را تیرباران کردند و در کرب و بلا سر از تن علیاصغر شش ماهه جدا، بدن علیاکبر جوان را ارباًاربا و بر بدن حسین ابن علی با اسبان تازه نعل شده تاختند، بدتر نباشند؛ بهتر نیستند. چه زیبا گفت شهید بزرگوار ما دکتر سید محمد حسینی بهشتی: که اگر ما برای حسین گریه میکنیم، گریه مان باید معنا داشته باشد. امروز اظهار ارادت به آستان مقدس حسینی صرفاً به گریستن و زیارت رفتن نیست و اگر مردمی پیدا شوند که در این اظهار ارادت صرفاً به گریستن و زیارت رفتن اکتفا کنند یا جاهل و نادان و بیخبرند، و یا خودشان را گول میزنند. کجایند متدینین آن دینی که پیامبرش فرمود: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم. کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد مسلمان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست. و کجایند آن وجدانهای بیدار که ادامه دهنده راه حسین ابن علی بودند و هستند و شعار هیهات من الذلة حسین را سر داده و میدهند و تا آخرین نفس و آخرین قطره خون تن به ذلت نداده و نمیدهند. و اما تمام این حرفها برای چه بود؟ چه شد که دوباره قلم به دست گرفتهام و هرچه مینویسم تمام نمیشود؟ آری، اتفاقات روز، از یک طرف غم مظلومان فلسطینی که این روزها به خاک و خون کشیده شدهاند؛ و از طرفی دیگر کج فهمی اصحاب نِق و آن ذهن بیمارشان که بیش از هرچیز دیگری بر روی مخها راه میروند. کسانی که به هر سازشان برقصی ساز دیگری میزنند، گویا خداوند اینها را صرفاً برای همین امر آفریده است. چقدر متنزل و نازل و فروافتاده و سقوط کردهاند کسانی که فلسطینیان را فقط برای اینکه جمهوری اسلامی از آنان حمایت میکند محکوم میکنند و چشمشان را بر جنایات رژیم غاصب صهیونیستی میبندند و گاهی بر آن جنایات سرپوش میگذارند. پستتر و سقوط کردهتر از آنان کسانی هستند که ملت مسلمان فلسطین را به خاطر اینکه از اهل سنت میباشند محکوم به مرگ میکنند و هنگامی که خبری از به شهادت رسیدن کودکان و زنان فلسطین میآید قند در دلشان آب میشود. مگر نه آنکه امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب فرمودند: اگر از پای یک زن یهودی خلخال به ظلم و جنایت درآورند، انسان خوب است تا از غصه بمیرد. حال چگونه میتوان بر این جنایات علیه بشریت چشم پوشید؟ چگونه میتوان از کنار بمباران بیمارستان المعمدانی غزه بی تفاوت و خیلی راحت عبور کرد؟ بیمارستانی که هزاران هزار انسانهای بیگناه به عنوان یک نقطه امن به آن پناه آورده بودند. بیمارستانی که در حیاط آن کودکان و نوجوانان مشغول بازی بودند تا کمی ثانیهها زودتر برایشان سپری شود. و چه زود ثانیهها سپری شد. و حال دیگر از آنان چیزی جز تکه پارههایی که معلوم نیست کدامشان متعلق به کیست باقی نمانده. چه میتوان گفت جز آنکه بگوئیم: بأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت. به کدامین گناه کشته شدید؟ کجاست آن کسی که برای قطع ریشه ستمگران آماده شده است؟ کجاست آن کسی که برای از بین بردن جور و ستم به او امید بسته شده است؟ کجاست نابود کننده فاسقان و نافرمانان و طغیانگران؟ کجاست نابود کننده گردن کشان و سرکشان؟ و کجاست در هم شکننده قدرت متجاوزان؟ ای بقیةالله و ای صاحبالزمان بیا، بیا که: «ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ اَیْدِى النّٰاسِ.» بیا که فساد در خشکی و دریا، در شهر و روستا بخاطر کارها و اعمالمان آشکار شده است. بیا که تنها با آمدن تو این دنیا رنگ آرامش و عدالت به خود میگیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب متذکر شدهاید که اگر کسی در تاریخ خود حاضر نباشد و متوجه پیروزی جبهه توحید در مقابل جبهه کفر و فساد نباشد، هر کجا که میخواهد باشد؛ چه به نماز ایستاده باشد و چه در کنار سفره شراب باشد، فرقی نمیکند زیرا در جایی که باید باشد تا وظیفه خود را انجام دهد، نیست. ملاحظه کنید که چه اندازه خداوند در صحنههای مختلف، باطن این افراد را که میفرمایید، بر خلاف ظاهرشان آشکار میکند. اینان نمیدانند با اینگونه سخنان که شما روی آن انگشت گذاشتهاید، به خود دروغ میگویند و بدترین دروغ، دروغ به خود است بخصوص که اینان در تاریخی که در آن هستند، حاضر نمیباشند و این بدترین بلا میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام بر استاد گرامی: شب گذشته در شبکه افق در برنامه «به افق فلسطین» خانم معصومه ابتکار را دعوت کردند تا نظر خود را نسبت به جنایتکاری رژیم صهیونیستی بگویند. و ایشان نیز در مورد جنایتکاری رژیم صهیونیستی سخنی گذرا به میان آوردند. ولی در توجیه عدم موضعگیریِ جریانهای داخلی، همه حرفشان آن بود علت سکوت آن جریانها نسبت به کودککشیِ آن رژیم، آن بوده است که اگر سخنی میگفتند نظام جمهوری اسلامی آن را به نفع خود برداشت میکرد و چون نظام اسلامی آنها را از جمله آقای خاتمی را به حاشیه رانده است، آنها در این موارد سکوت کردهاند. به نظر شما آیا این سخن و این توجیه صحیح است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه به گفته رهبر معظم انقلاب بعضاً کوتاهیهایی شده است، بحثی نیست و در اینکه ممکن است بعضی برخوردها با جریانهای سیاسی موجود با وسعت نظر لازم همراه نبوده است، هم بحثی نیست. ولی جای دو سؤال در میان است. یکی آنکه آیا اگر سخنی در تقبیح جنایات رژیم کودککشِ صهیونیستی گفته شود و بر فرض هم نظام اسلامی از آن بهرهبرداری کند، مگربهرهبرداری همانند بهرهبرداری است که نظام استکباریِ آمریکا پیشه کرده است؟! و از آن مهمتر آیا جریانی که خانم ابتکار از آن دفاع میکنند، جریانی نیست که به گفته امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» آنچنان شیفته غرباند که اگر انقلاب در اختیار آن ها قرار بگیرد، یکشبه آن را تقدیم آمریکا میکنند؟!! فراموش کردهایم که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در وصیتنامه خود تذکر دادند: «باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید كه سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نكشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتكار خود به رفع وابستگیها قیام كنید.» موفق باشید
سلام استاد: با توجه به صحبت های شما برای اینکه گرفتار پوچی و نیهیلیسم نشویم، باید در انقلاب اسلامی حضور خود را پیدا کنیم و حاضر شویم؛ سوال اولم از خدمت شما: آیا این حضور همان افقی است که شهدا آن را دیدند و بسویش رفتند؟ سوال دوم: آیا شهدا همان قدر که شوق شهادت و انس با ملکوت داشتند همان قدر هم شوق زندگی در دنیای مادی و امورات مادی را داشتند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم:آری! همچنانکه در جلسه ۲۸ «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://eitaa.com/matalebevijeh/15214 عرض شد در افق توحیدی در دل انقلاب اسلامی و با نظر به آیندهای که باید در انتظار آن بود، میتوان نسبت به نیستانگاریِ دوران تأمّل کرد و حقیقتاً شهدا با درک چنین تاریخی توانستند به راحتی تا مرز آن نوع فداکاریها قدم در میدان بگذارند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد ارجمند سوالی داشتم در مورد اجنه، اینکه آیا صرف روشن کردن عود در خانه ایی اجنه جمع می شوند؟ مثلا اگر همسایه ما روشن کند به ما هم مرتبط می شود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً چنین نیست. اساساً ما نباید ذهن خود را مشغول چنین خطوراتی بنماییم، در حالیکه ساحت اجنه، ساحت دیگری است و ربطی به ساحت ما ندارد. موفق باشید
سلام استاد: بحثهای «راز نیست انگاری دوران و راه عبور از آن» را گوش دادم. من این رو فهمیدم و به این نتیجه رسیدم که بشر جدید، عرفانِ امام خمینی «رضواناللهعلیه» را میخواهد. همچنین یاد سخنی از شما افتادم که وقتی مطرح فرمودید، عدهای از علما با شما مخالفت کردند و صداشون در اومد وقتی فرمودید: «اسلامِ بدونِ عرفان، اسلام نیست!» و در جواب اونها فرمودید این حرف من نیست، بلکه حرف حضرت امام خمینی «رضواناللهعلیه» است. البته نتیجهگیری از بحث شما سخته و به این راحتیها نمیشه متوجهاش شد و بحث پیچیدهتر از این حرفهاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم:آری! ما هر اندازه بیشتر متوجه ظرفیت بشر آخرالزمانی شویم، بیشتر و بیشتر متوجه عظمت اسلام در لایههای عمیقتر آن میگردیم که همان عرفان حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» میباشد. آیا از خود پرسیدهایم چرا آن مرد الهی در آن سالهای دور و در جوانی خود، آنهمه تلاش کردند در تألیف و تدوین آن کتابهای عرفانی آن هم در زمانی که کمتر کسی به آن کتابها نظر داشت؟ ولی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» آینده و ظرفیت بشر جدید را به خوبی یافته بود و میدانست همینکه بشر جدید متوجه دامِ نیستانگاری خود شود، نیاز به آن کتابها دارد با رویکرد عبور از نیستانگاری و نه با رویکرد آنکه بخواهد آن کتابها را تبدیل به متون صرفاً آموختنی نماید. موفق باشید
با سلام و احترام: بنده در گذشته، خواسته ها و حوائجی داشتم، که بهر دلیلی انجام نشد، و با تسلیم و رضا، آنها را در فکر و قلبم حل کردم و برایم تمام شد. در حال حاضر در شرایطی هستم، که با اراده و اختیار به چیزی و یا اتفاقی فکر نمیکنم، و معمولا آن حالی که بر قلبم عارض میشود را رصد میکنم، و متناسب با آن حال هر کاری، از گریه، دعا، عبادت، شادی و... لازم باشد انجام میدهم. بااینکه حوایج گذشته را با حالت تسلیم و رضا حل کردم، بدون اینکه ارادی فکر کنم، بعضا حال نیاز و بعضا دلگیری یا غصه نسبت به آن مسائل برایم پیش میآید، و اگر حالم حال درد دل، یا تضرع، یا حاجت باشد، با خداوند مطرح میکنم، و بعد از آن کانه هیچ نیازی و خواستهای نبوده و نیست. و حال رضا و تسلیم حاکم میشود. برایم سوال بود، که آیا اینها جزء خطورات بد هست؟ یا جز احوال است؟ اگر در این حال بعضا حال حال شکایت باشد؟ باید چه کرد؟ متشکرم از پاسخگویی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه زیباست اگر انسان با هزاران حاجت نظر به توحید و رحمت بیکرانه حضرت حق بکند و در آنجا به نوعی از استغناء و بینیازی نایل گردد که صدها برابر بالاتر از برآوردهشدنِ آن حوائج است[1] به همان معنایی که فرمودند: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». این است معجزه توحید و استقرار در قلمرو رحمت الهی، که به تعبیر صدرالمتألهین همان روبهروشدن با نور «وجود» است امری که در جهان غربی به تعبیر هایدگر مورد غفلت قرار گرفته و در نتیجه جهان مدرن نیازهای انسان را زیاد کرد و انقلاب اسلامی با افقی که مقابل انسان میگشاید بنا دارد سرنوشت انسان را از این نوع تنگناها تغییر دهد. موفق باشید
[1] - به جمله مبارک مولایمان علی «علیهالسلام» نظر کنید که میفرمایند: «استغناؤک عن الشَّیء خَیر من استغنائک به»، اینکه از چیزی بینیاز بشوید بهتر از آن است که با آن چیز بینیاز بشوید،
با سلام و ادب و عرض احترام و ارادت: خداوند به علم و حکمت شما برکت روز افزون عنایت فرماید و مرضی رضای حق باشید. ببخشید شرح حدیث شریف «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم»چیست؟ منظور عقل و جمال در روایت چیست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. محتاج دعای خیر شما هستم، منصور و موید باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیتالله جوادی آملی میفرماید: معنی این حدیث، یا دستور است و یا وصف سازنده میباشد، نه وصف قدح و نکوهش. یعنی زن موظف است و یا میتواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه، زیبایی گفتار و کمیت محاوره و مناظره، نحوه برخورد و حکایت و نظائر آن ارائه دهد. درصورتیکه هرگز این ظرافت هنری که تمثیل عینی ظرافت عقلی است، میسور مردان نیست... زن باید ظرائف حکمت را در ظرائف هنر ارائه دهد و این رهنمود، دستورالعملی برای اوست و در صورت امتثال آن دستور، درخور ستایش شده و در صورت تمرد، مستحق نکوهش میگردد.
به نظر میآید آیت الله جوادی به خوبی روح آن سخن را با ما در میان گذاشتهاند تا زنان ما متوجه رسالت ظرائف هنری و زیباییهایی که آنان میتوانند خلق کنند، باشند. آری! آنجاست که مییابیم عقل آنها در زیباییهایی که خلق میکنند، به نمایش میآید امری که امروز جامعه تکنیکزده ما سخت بدان نیاز دارد، که بحث آن مفصل است در احیای انسانیت از طریق هنر و به یک معنا، حضور مادرانه در مناسبات. موفق باشید
سلام استادک عرض ادب و احترام، فکری به ذهنم اومده، آیا میشه گفت کشورهایی که شیعه هستن جنگهاشون خیلی زود تموم و جمع جور شده، مثل جنگ ایران و عراق، یمن با عربستان، یا ایران و سوریه و عراق با داعش، یا جنگ ۳۳ روزه لبنان، و این بخاطر دست یاری اهلبیت (ع) و توسل به آنها هست. ولی ۷۵ سال از اختلاف بین فلسطین و اسرائیل میگذره و تازه اسرائیل رو به زوال است. حالا سوالم این است اگر فلسطینی ها هم شیعه بودند آیا این جنگ همون سالهای اول یا دهه های اول به پایان نمیرسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن در این مورد بسی مشکل است. شاید بتوان با نظر به آیهای که میفرماید: «وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» به آنها یعنی رژیم صهیونیستی و اساساً جهان غرب با فرهنگ نژادپرستی آن، مهلتی داده شده تا چهره نهایی و خباثت اصلی خود را نشان دهند و کید و حیله خداوند، بسیار حساب شده و متین است. موفق باشید
سلام استاد: در رابطه با آیهی اول سورهی بینه، هرچند هر کدام از مفسرین، چیزی برای تفکیک در تقدیر گرفتند و پرانتزی اضافه کردهاند (مثلا علامه میفرمایند «از سنت هدایت» منفک نیستند) اما به نظر میرسد که نیازی به در تقدیر گرفتن نباشد؛ بلکه بدون پرانتز، بیانِ آیه، روشنتر و بیّنتر است، و ادامهی مباحثی که در آیات بعدی فرمودید، هماهنگتر است. دو بیان ذیل، بدون نیاز به تقدیر است: ۱. در زبان عرفی نیز اگر بگوییم «لوبیا قرمزها جدا شده» نیازی نداریم که بگوییم از چه چیزی جدا کردیم؟! چون واضح است که از دیگر انواع لوبیا (سفید و ...) جدا شدهاند. در این آیه نیز، خداوند میفرمایند که کافران، جدا نبودند، تا زمانی که بینه آمد، یعنی کافران میان اهل کتاب و مشرکین بودند و از دیگر مردم جدا نبودند. و در تاریخ هم، این حقیقت قابل مشاهده است که با حضور رسول و انسان کامل است که کافران، از دیگران جدا میشوند. چه این که در داستان خلقت آدم نیز، با حضور آدم، ابلیسِ کافر، از فرشتگان جدا شد. و در انقلاب اسلامی نیز، با حضور امام، کافرانی که لباس دین به تن داشتند، از مومنان جدا شدند. پس در واقع، آیهی اول میفرماید مومن و کافر، مخلوط بودن تا زمانی که بینه آمد. ۲. «من» در «مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ» بیانیه نباشد، بلکه به معنی «از» باشد، یعنی کافران «از» اهل کتاب و مشرکین، جدا نبودند. به بیان دیگر، خداوند همهی اهل کتاب و مشرکین را، کافر نمیداند! کافر کسی هست که نسبت به حقیقت، بسته و کور است «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (بقره:۶)». اما اهل کتاب و مشرکینِ آن زمان، همه نسبت به حقیقت، کور و کر نبودند! بلکه تنها بعضی از آنها، چنین بودند. اما چون فضا، روشن «بین» نبود، کافر و مومن، مخلوط بودند. اما بعد از آمدن بینه، کافران از میان اهل کتاب و مشرکین، جدا شدند. فقط ممکن است این ابهام مطرح شود که: مگر مؤمنِ مشرک داریم که با آمدن بینه، از کافرانِ مشرک، جدا شوند؟ که پاسخ این است که اکثر مومنان، مشرک هستند. «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ (یوسف: ١٠٦)» و در تاریخ نیز، چنین شد؛ یعنی هم مشرکین، و هم اهل کتاب، بعد از آمدن بینه، به دو دستهی مومن و کافر، تقسیم شدند. چراکه در میان مشرکین مکه، واقعا کسانی بودند که نسبت به حرف حق، گوش شنوا داشتند و کافر نبودند و بعد از آمدن بینه، اسلام آوردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده همین است که میفرمایید. آری! با آمدن بیّنه، جایگاه جبهه حق از جبهه باطل مشخص میشود. ۲. این نکته درستی است که همه اهل کتاب، مشرک نبودند، ولی با نظر به آن فضا که اهل کتاب اعم از یهود و نصارا گرفتار نوعی شرک شده بودند به همان معنایی که قرآن میفرماید: « وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ» و از این جهت در آیه ۴ سوره بینه که میفرماید: «وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ» موضوع را برای مشرکین و اهل کتاب با واژه «أُوتُوا الْكِتَاب» میآورد زیرا کتاب به عنوان قرآن برای هر دو گروه آمده و آنها را در این رابطه از هم جدا نکرده است. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به سرعت گرفتن حوادث در جهان و تضعیف سریع سیطره قدرت غربی آیا پس از این مرحله باید منتظر رو شدن و به صحنه جنگ آمدن اختلافات میان مذاهب و تفکرات مختلف اسلامی باشیم؟ به همان معنایی که در روایات داریم که در زمان ظهور کار حضرت سخت تر از زمان پیامبر صلی الله علیه وآله خواهد بود چرا که در زمان ظهور حضرت با کسانی رو به رو هستند که همگی ادعای فهم از اسلام دارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شرایط، بسیار شبیه همین شرایطی است که غزه در این زمانه «قسیم الجنة و النّار» شده است و ملاحظه میکنید که عدهای از متحجّرین نسبت به چنین صحنهای که تقابل حق و باطل است، یا بیتفاوتند و یا حق را به رژیم غاصب صهیونیستی میدهند. موفق باشید
سلام: خدا قوت و ممنون از سایت خوبتون. من خلاصه تفسیر المیزان سوره مائده رو میخوام پیدا نمیکنم میتونید راهنماییم کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سوره مائده به صورت خلاصه در نیامده ولی کتاب «خلاصة التفاسیر» از آقای عباس پورسیف در این مورد میتواند کمککننده باشد. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز ۱. وقتی به کارکرد و خاصیت آتش فکر می کنیم این است که کاری که آتش می کند این است که با سرعت یک چیز را از شکل حقیقی و خاصیتش در می آورد. آیا نیهلیسم رو می توانیم همان آتش در نظر بگیریم. ۲. این عبارت که می گوید تقدیر این تاریخ نیهلیسم است، یعنی یک جورهایی در حال حاضر زندگی ناچارا در جهنم خودساخته بشر است؟ ۳. در جزوه جبر واختیار شما، به دنبال تعریف شما از قضا وقدر بودم، پیدانکردم. ۴.استاد برای ایجاد تعادل بین ترس و غضب چه راهکاری موثرتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نکته ذوقیِ خوبی است. ۲. همینطور است زیرا بشر جدید با نوعی خودبنیادی دست به گریبان است. در این مورد خوب است که به سؤال و جواب شماره۳۵۹۹۰ رجوع فرمایید ۳. در جزوه «معارف اسلامی ۱» https://lobolmizan.ir/leaflet/226?mark=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81 در قسمت «اختیار» به طور نسبتاً مفصل میتوانید ان شاءالله جواب خود را بیابید. ۴. همان دستورات اخلاقی که در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» هست، در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید
استاد سلام علیکم: در رابطه با فهم قرآن پرسشی داشتم. مطلبی می نویسم خواستم هم تکمیلش و هم اشکالاتش را بر طرف بفرمائید: ۱. ابتدای هر سوره کلیت آن سوره را مشخص کرده است. ۲. اسماء پایان هر آیه جهت نگاه به آن آیه را مشخص می کند. ۳. آیات قرآن به صورت متوالی خوانده و ارتباط آیات با هم در نظر گرفته شود. ۴. با نگاه وجودی صدرا به قرآن مراجعه شود از نحوه نگاه صدرا به این مقدار می فهمم که اشارات قرآن را دنبال کنیم تا به حضور برویم. ۵. در عین نگاه وجودی نگاه استدلالی و در نظر داشتن قوانین منطقی هم می تواند در فهم قرآن کمک کننده و حفظ کننده از خطا باشد. اینجا سوالی هم دارم آیا چنانکه عده ای تصور می کنند نگاه صدرا منافی نگاه استدلالی مشاء می باشد؟ بنده با اندک منطقی که خواندم می بینم افرادی قرآن را تفسیر آیه به آیه می کنند آیه ای را به آیه دیگر ربط می دهند اما آیه اول از جهتی مطلبی را بیان کرده و آیه دیگر از جهت دیگر. یا مثلا در آیه ای مسئله ای را مطرح کرده که لازم چیزی است اما در آیه دوم آن لازم و ملزوم وجود ندارد. سوال دیگری هم دارم : اگر شماره ۵ را بپذیریم آیا نحوه نگاه های دیگری هم قابل تصور است که در فهم قرآن به ما کمک کند؟ مثلا قرآن برای اصحاب تجربه هم حرف داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همیشه اینطور نیست. بعضاً در بین دیگر آیات آن سوره نکته اصلی به میان میآید. ولی در هر حال ابتدای هر سوره افقی کلی را مدّ نظر میآورد. ۲. این نکته خوبی است. ۳. آیات هر سوره چنین است. ۴.همینطور است زیرا در نگاه صدرایی از ماهیت به سوی وجود عبور میکنیم. ۵. آری! این نکته خوبی است. ۶. تدبّر در قرآن کمک میکند تا آیات هر سوره انسجام آن سوره را نشان دهد مگر در موارد استثنائی ۷. با مبنای وجودی، آری. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله: چگونه میتوان به معیت الهی توجه نمود؟ آیا نظر به احاطه نفس به وجود خود در این مسئله راهگشاست؟ برای این منظور آیا هنگام انجام فعل چه ظاهری و باطنی لازم است به عضوی که آن فعل را انجام میدهد با نظر احاطی نگاه کنیم؟ یا اینکه اصلا این معیت و نگاه احاطی را ناظر به عضو خاصی نیاوریم؟ بلکه همین که به حقیقت نفس و احاطه آن توجه کنیم کافی است؟ و همچنین مسئله «وقت» و «حال» آیا ارتباطی با این مسئله دارد؟ یعنی اینکه انسان سعی کند که ذهن خود را از خواطر خالی کند و به استیلای الهی بر خود فکر کند. و سؤال آخر اینکه هنگام مشغله های غیر عبادی چگونه میشود این توجه احاطی را حفظ نمود؟ اگر خود حضرتعالی هم نکته ای در این زمینه دارید ممنون میشوم بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه نفس انسان خود را در اتصال و ربط به حضرت حق احساس کند، که این حقیقیترین احساس است؛ حضور حضرت حق را در تمام ابعاد وجودی خود احساس میکند و به مرور این احساس از اجمال به تفصیل میآید و اتفاقاً همین حالت همان «وقت» است که عرفا در نزد خود احساس میکنند و خود را در نسبت با حضرت حق می یابند. در همه امور إنشاءالله این احساس حضور را باید مدّ نظر داشت حتی در مشغلههای غیر عبادی. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه نماز یک امر حضوری است و نمازهای پنج گانه برای به یاد خدا بودن است چرا قضای نماز ترک شده را باید به جا آورد؟ همچنین در مورد روزه. البته در مورد روزه صراحتا در قرآن آمده که اگه در ماه مبارک نتوانستید بعدا بجا بیاورید ولی در مورد نماز نه. در این رابطه غیر قابل درک تر در خصوص نماز و روزه متوفی است که اگر ما آن را بجا بیاوریم چه سودی برای متوفی دارد در صورتیکه هدف از نماز و روزه قرب به خدا در زمان حیات فرد است. با تشکر .
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بحث آن مفصل است. آری! حقیقت نماز با حضور قلب محقق میشود ولی شریعت الهی با تکالیفی که بر بندگان تعیین کرده است، بندگی آنها را شکل میدهد و اینجا است که حتی اگر فردی اراده مثلاً انجام نماز صبح را بکند و نماز را شروع کند و هیچ حضور قلبی نداشته باشد؛ در تکلیفی که خداوند به عهده او گذاشته است، وارد شده است. در مورد نماز میت نیز به این معناست که وقتی برای او و به نیت او نماز خوانده شود، تأثیر روحی و روحانی خاص خود را خواهد گذاشت. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی با توجه به آیه مبارکه نحن " قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین " اصطلاح مرگ زود رس که در پاسخ ها به سوالات بکار می برید را درک نمی کنم . شاید از نظر ما نسبت به متوسط عمر در این زمانه فردی زود بمیرد یا به به اصطلاح جوانمرگ شود ولی واقعا این مرگ مقدر او بوده . پس آیا بهتر نیست اصطلاح مرگ زود رس را بکار نبریم ؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که آیه مذکور متذکر این امر است که کسی نمیتواند آن مرگی را که از طریق خداوند تقدیر شده است، جلو و یا عقب بیندازد. ولی بحث در تقدیر الهی است که آیا مثلاً اگر کسی ترک صله رحم کرد، تقدیر الهی را که مرگِ زودرس است میتواند تغییر دهد؟ حال با هر واژهای که بخواهیم به کار ببریم مهم نیست، مهم آن است که متوجه باشیم بعضی از اعمال موجب کوتاهی عمر میشود. موفق باشید
با سلام واحترام: در ارتباط با کتاب تاریخ معاصر ایران نویسنده: آقای موسی نجفی اگر احیانا نقطه نظری هست بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب خوبی است و جناب آقای دکتر نجفی جهت تهیه آن، زحمت کشیده اند و بنده نیز از آن استفاده کردهام و اینکه رهبر معظم انقلاب در ملاقات اخیرشان با دانشآموزان و دانشجویان توصیه به مطالعه تاریخ معاصر فرمودهاند، مسلّماً یکی از منابع خوب برای این کار، کتاب «تاریخ معاصر» آقای موسی نجفی است. موفق باشید
سلام علیکم خدا قوت: اخیرا کتابهایی با رسالت الهی در دانشگاهها ورود پیدا کرده که مثلا در درس فیزیک استاد از یک مطلب علمی بتواند گریزی به مسائل دینی بزند با توجه به اینکه انسان هدف او حرکت و سیر در عوالم و در نهایت فنا و بقا و قرب الهی این مطالب نوعی التقاط نیست و انسانها را در دنیا نگه داشتن نیست؟ یا مثلا سجده فلان فائده پزشکی را دارد و البته در این فضاهای موجود که بعضا در این درسها حرفی از توحید زده نمی شود و هدف گزاری آینده بشر. شاید مسببان این تالیفات نیتشان خوب باشد اما این می تواند بهانه ای باشد که انسان را از آن اوج حضور و حرکت به سمت تعالی و خدا باز دارد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اشکال را مرحوم شهید مطهری به کتابهای آقای بازرگان داشتند از آن جهت که آقای بازرگان میخواستند بگویند دین اسلام غیر علمی نیست. ولی از این طریق عملاً نوعی اصالتدادن به نگاه علم تجربی بود که نمیتوان به مبناهای آن چندان اطمینان داشت. بهتر است از طریق معرفت نفس متذکر حقّانیت نگاه و دستورات دین باشیم. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: استاد با توجه به کتاب خویشتن پنهان و هدف حیات عالم ماده پایینترین عالم از نظر درجه است و میتوان به آن اسفل السافلین گفت یا نه کلا در درجهبندی عوالم عالم ماده هیچ محسوب شده و اصلا تجلی محسوب نمیشود چون مجرد نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی مصداق «اسفل السافلین» را همین عالَم ماده میدانند زیرا امکان پایینتر از این مرحله وجود ندارد و پایین تر از این مرحله، همان عدم است. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوارم: این روزها خیلی سخت میگذرد، وقتی میبینم بیمارستانهای غزه چنین وضع سختی دارند و فرجی هم نمیشود، شرایطشان سخت و سخت تر میشود، چیزی بگویید تا کمی آرام شویم استاد. شرایط مردم غزه بسیار سخت است. چگونه مردم غزه تحمل میکنند؟ چگونه قلب امام زمان طاقت میآورد؟ این جنگ تمام شود تا سالیان عوارض روحی و جسمی جنگ باقی خواهد ماند، این همه خرابی، محیط زیست آلوده و ....استاد چیزی بگویید تا دلمان اندکی آرام گیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا خداوند بنا دارد به بشر جدید نشان دهد که در این زمانه وقتی دینداری حقیقی به حاشیه رود، و حاکمان از دیانت فاصله بگیرند، چه اندازه ضدِ انسانی تصمیم میگیرند و عمل میکنند و تصور میشود مردم مظلوم و مقتدر غزه در عین دادن چنین هزینههای سنگین، رسالت نشان دادن این فاجعه بزرگ را دارند. به امید آن که بشریت بیدار شود. اینجا است که مسلّماً از طریق غزه مشخص میشود دیگر جهان، جهانِ دیروز نخواهد بود زیرا این جنایات حالت طبیعی ندارد؛ بیشتر شبیه شروع تاریخ دیگری است. موفق باشید
سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: موضع علامه طباطبایی در قبال انقلاب اسلامی چه بود؟ آیا تقابل علامه با انقلاب صحت دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً تقابلی بین حضرت امام و علامه طباطبایی نبوده که در موضوع انقلاب اسلامی اختلافی در میان باشد. میماند که روحیه علامه طباطبایی بیشتر در امور معرفتی شکل گرفته بود. ولی به گفته رهبر معظم انقلاب، تازه وقتی انسان تفسیر المیزان را مطالعه میکند، روحیه انقلابی مناسب انقلاب اسلامی برایش پیش میآید. موفق باشید