بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39320
متن پرسش

باسمه تعالی
کاربران محترم عنایت داشته باشند که این سایت وظیفۀ خود را تنها در محدودۀ جواب دادن به سؤالات معرفتیِ کاربران می‌داند و از این‌که نمی‌توانیم جوابگوی سؤالات شخصی و حالات فردی کاربران محترم باشیم؛ عذرخواهی می‌شود.
طاهرزاده

متن پاسخ

.

39846
متن پرسش

سلام خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار. آقای ابن عربی میگن که خواندن نماز این نیست که تو نماز می‌خوانی بلکه خداست که نماز تو را خودش میخواند آیا واقعاً نماز خودمان را خدا می خواند؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این معنا که خداوند از طریق نماز که بندگان او اقامه می‌نمایند، خود را در ارادۀ بندگان حاضر می‌کند به همان معنایی که به پیامبر خود فرمود: «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى». موفق باشید

39845
متن پرسش

من از دوران کودکی لباس های زنانه می پوشیدم بعد از سن بلوغ متوجه شدم تمایلات جنسی ام هم مثل یک زن است، متاسفانه نمی توانم چندان با مردها ارتباط برقرار کنم و این مسئله به معیشت و زندگی اقتصادی ام هم ضربه زده. ضمن اینکه موجب بیماری جسمی در من نیز شده. برخی از مشاورین و روانشناسان درمان قطعی برای این حالات قایل نیستند و همه ی توصیه های در این زمینه را مقطعی می دانند و سفارش به برقراری ارتباط با جنس موافق می کنند. سوال از محضر حضرت عالی این است که چه باید بکنم؟ و آیا سفارش دوستان به سلوک عرفانی من لطمه‌ای می زند یا نه. لطفاً راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمی‌دانم. ولی مسلّماً تدبّر در قرآن و تأمل در مسائل عرفانی انسان را متذکر راه‌هایی می‌کند که بتواند در خود، خود را بیابد. موفق باشید

39844
متن پرسش

سلام استاد.وقتتون بخیر.پیرو پرسش و پاسخ ۳۹۸۳۹ پاسختون به نظرم درست نیست.ملاکی که خودم دارم فرمایشات مستقیم خود آقاست چیزی که خود آقا روش تاکید داشتند که مطلق مذاکره ممنوع هست،فرمایشات آقای خوش چشم هم سرجای خودش درست ولی قانع نشدم این مذاکره درست باشه یا دیپلماسی فعالی باشه.اگر آقا رضا داده اند با توجه به اینکه آقا فرموده اند پشت پرده خط قرمزی که مشخص کرده ام رد نمیکنم،چیزی مانند ماجرای تحمیل حکمیت زمان حضرت علی بوده و لاغیر.دیپلماسی فعال و تعاریفی که تو کانال نوشتید وصله این مذاکره نیست.به ویژه که نفر دوم مذاکره کننده برجام الآن نفر اول مذاکره هست.یعنی هیچ چیزی نسبت به زمان روحانی عوض نشده که بخوایم بگیم دیپلماسی عزت مندانه خواهد بود.تقسیم به مستقیم و غیر مستقیم هم عبور ظریفی از فرمایش رهبری است.بیم خسارت برجام دو و سه میرود.اگر فرمایشات صریح آقا برای ما اصل نباشد چیز دیگه ای نمیتونه اصل باشه.روند مذاکرات دقیقا مثل دولت روحانی هست که به فرموده آقا دولت عبرت بود.به هرحال زمان روشن خواهد کرد که دیپلماسی فعال دیپلماسی شهید امیر عبداللهیان بوده نه دیپلماسی عراقچی.اگر هم زمان رییسی مذاکراتی بود با شکل کنونی خیلی متفاوت بوده و پی برجام بوده که اونم هیچ نتیجه ای نداشته.این مذاکره غیر مستقیم هم باشد همان توصیفات آقا را شامل میشود غیر عاقلانه،غیر شرافتمندانه است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال خوب است که در این مورد فکر شود بخصوص به سخنان سردار باقری https://eitaa.com/matalebevijeh/19113 و باز تأکید می‌شود آقای خوش‌چشم برای ما حرف دارند و متوجه نکته‌ای که شما می‌فرمایید، هستند. موفق باشید

39843
متن پرسش

سلام علیکم بر اساس وحدت شخصی وجود آیا ظاهر و مظهر یکی است ؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند موج و دریا که در واقع موج، همان دریاست با این توجه که موج را ظهور دریا می‌یابیم و نه عین دریا. عرایضی در این رابطه تحت عنوان «در موضوع «وحدت وجود» در منظر عرفا و در حکمت ملاصدرا»https://eitaa.com/matalebevijeh/19118  شده است. خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

39842
متن پرسش

سلام مجدد خدمت استاد محترم ناظر به سوال شماره۳۹۸۱۹،برداشتم از صحبت های شیخ این بود که با وجود آنچه که ایشون می فرمایند که بسیار هم قابل تأمل ودرست هست ،اما با توجه به مباحث شما این نحوه آسیب شناسی را کامل نمیبینم که فقط ریشه ی مشکلات را در نفوذ دشمن اظهار می کنند،مثلا آنچه در خصوص تقلیل قشر شریف روحانیت به جهت بی مهری های مادی به آنها گفتند،در حالی که به نظر این امر به خاطر احساس عدم کارآمدی این قشر در جامعه است به جهت حاضرنبودن در تاریخ امروزین ..... یا دیگر مباحث که به جهت عدم درک جهانی میان دوجهان بود انقلاب توسط مسئولین کشور می باشد....

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید بالاخره این‌طور نیست که ما در جریان بعضی از روحانیت ضعف‌هایی نداشته باشیم، ولی فراموش نفرمایید روحانیت، یک فکر و فرهنگ هزارساله است که در وجدان روحانیِ انسان‌ها جای دارد و جزء فکر و فرهنگ ما شده است و از این جهت حتی آنانی که مخالف روحانیت هستند و از دین اسلام نیز جدا شده‌اند، به خوبی می‌دانند که ریشۀ جان آن‌ها همان روحی است که روحانیت متذکر آن است و لذا از یک طرف روحانیون اصیل ما در زیباترین مأوای انسانیت که دلسوزی برای مردمان است و داشتن صحیح‌ترین راهِ حلّ، حاضرند. و از طرف دیگر مقابله با روحانیت که در واقع مقابله با ریشه‌های اصیل انسانیت هر انسان است، یعنی گرفتارشدن در انواع بحران‌ها. ای کاش حدّاقل آنانی که گرفتار تقابل با روحانیت شده‌اند متوجه می‌شدند که در نهایت فرسودگی و بحران روحی و پوچ‌انگاری گرفتار می‌شوند و این‌جا است که همین روحانیونی که اینان نفی می‌کنند چه اندازه غم همین افراد را می‌خورند. خدا می‌داند اکثر بالاتفاق این روحانیون که بنده البته بی‌گانه از شخصیت آن‌ها نیستم و بی‌انتقاد هم نمی‌باشم، چه اندازه برای این جامعه مفید و مغتنم‌اند و امیدوارم مردم ما با توجه به بحران‌هایی که با آن رویرو می‌شوند به خود آیند که باید به روحانیت رجوع کنند و وجود چند نفوذی در این قشر را بهانۀ جداشدن از جریانی این‌چنین اصیل ننمایند. بنده و امثال بنده با همۀ نقص‌هایی که دارم، ولی هرچه دارم، آری! هرچه دارم از انس و ارتباط با روحانیت بوده است حتی اگر از نظر فکری سر به سرزمین‌های بیگانه زدم، باز مأوای خود را در وطن خود که همان حضور در جهان روحانیت اصیل است، یافتم. موفق باشید          

39841
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم وقتی بخواهند کسی را شکنجه کنند، دست و پایش را میبندند و جلوی چشمانش به خانواده اش جسارت میکنند. شکنجه ای بدتر از مرگ. حالا این وضعیت ماست. به کمک رسانه ها، چشمانمان هر لحظه محکوم به تماشای این تصاویر است، اما دستانمان کوتاه. تو بگو چه کار کنم؟ غم و غصه ای که با تماشای این تصاویر، سینه ام را پر میکند، کجا تخلیه کنم؟ با چه کاری؟ چه کلمات و جملاتی میتواند این صحنه ها را توصیف کند بدون آنکه از سنگینی آن ها بکاهد؟! تا به حال، ظلم انقدر لخت و عور نبوده و ما هم انقدر منفعلانه و هاج و واج به آن خیره نبودیم. از خودم بدم می‌آید. احساس میکنم، بیشتر در ظلم صهیونیست ها سهیم هستم تا در مظلومیت اهل غزه. اگر از ما کاری بر نمی آید، پس چرا محکومیم به تماشای آنها؟ چرا نمیگذارند زندگی عادی خودمان را کنیم؟ یک شب راحت بخوابیم؟ یک لقمه راحت قورت دهیم؟ چقدر تاریخ را ساده خوانده بودم! چه آدم هایی را در تاریخ شماتت کردم، غافل از اینکه خودم مثل آن ها هستم. نکند این تصاویر همان گریه های بلند فاطمه (س) است و من، آن همسایه های بیخاصیتی که از گریه ها سیر شده بودند؟ چقدر تاریخ را ساده خوانده بودم! عمری در میان اصحاب حسین به دنبال خودم میگشتم، اما در سپاه یزید خودم را پیدا کردم. شاید من آن سرباز حاشیه سپاه یزید باشم که در طول جنگ درگیر عذاب وجدانش بوده و سرانجام ظرف آبی برای حسین میبرد، اما به او میگویند دیر آمدی، سیرابش کردیم. یا شاید اهالی تپه ندبه باشم، که هاج و واج کربلا را تماشا میکردند و ضجه میزدند. این آتش ها چیست که به جان ما می اندازند؟ چرا نمیگذارند یک زندگی راحت بی دردسر داشته باشیم؟ صبح تا عصر سر کار برویم، و شب ظرف خرما نذری را در هیئت پخش کنیم؟ هم خدا هم خرما. این پتک واقعیت چیست که هر لحظه بر سر ما میکوبند؟ که اشتباه میروی، اشتباه زندگی میکنی. خیال میکنی من دلم برای آن عزیزی که با انفجار بمب به آسمان پرتاب شد میسوزد؟ نه! من به او غبطه میخورم. به خدا وضع او از من بهتر است. کاش من هم گوشه ای از ماجرا حاضر بودم، نه غائب ناظر صدای هل من ناصر را میشنوم. اما دست و پایم سست شده، چرا نمیتوانم کاری کنم؟ بگذار من او را صدا کنم، آیا کسی هست که مرا نجات دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شود در این زمان گویا خداوند نقش اصلی رسواکردن جریان استکبار را به کودکان شهیدی داده که با انفجار بمب‌های آن‌ها به هوا پرتاب می‌شوند؛ معلوم می‌گردد باید به حضور دیگری فکر کرد که در آن حضور، دوران اراده‌های معطوف به قدرت گذشته است و زندگی در حال معناشدن به صورت دیگری است تا مظلومان عالم پرچم رسواییِ جنایتکاران را به دوش گیرند و ما نیز به خود آییم که در کجای چنین تاریخی ایستاده‌ایم. این‌جا است که باید نسبت خود را با مردم غزّه روشن کنیم و ندا سر دهیم: ای غزّه! تو تنها رژیم صهیونیستی را نکُشتی، ما را نیز کُشتی. و مطمئن باید بود خداوند در وجدان عمومی مردمی که نسبت به این مردم بی‌تفاوت نیستند، راهی خواهد گشود که به گفتۀ آقای دکتر خوش‌چشم، در آن فضای تاریخی ادامۀ اسرائیل دیگر ممکن نیست و از درون در حال ذوب‌شدن است به همان معنایی که به گفتۀ مولوی: «زان‌که بی‌شمشیرکشتن کار اوست». موفق باشید

39840
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار. در روز سالگرد سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی خواستم این سؤال مطرح شود که اگر ما در این روزگار از وجود با بصیرت ایشان در عرصه رسانه محروم نمی بودیم و یا لااقل بعد از شهادت ایشان در جبهه انقلاب فعالانی پیدا میشدند که مثل ایشان اهمیت رسانه را درک میکردند آیا مسائل فرهنگی اجتماعی ما مثل حجاب همین می بود که الان هست؟ آیا فقدان شهید آوینی ها در جبهه انقلاب در عرصه رسانه باعث نشد که دشمن هنجارهای اجتماعی چون حجاب را تبدیل به مسئله و بحران کند و از آن با هدف ایجاد تفرقه به عنوان یک گسل اجتماعی استفاده ابزاری سوء کند؟ روزگاری رضا شاه خواست با توسل به زور چادر را از سر مادربزرگان ما بردارد ولی نتوانست. نتوانست چون حجاب مادربزرگان ما یک حجاب خودخواسته بود و برای حفظ کردن این حجاب خودخواسته حتی حاضر بودند هزینه جانی بدهند. بعد از صد سال بر سر جامعه ما چه گذشت که برای برخی از دختران و زنان جامعه ما بی حجابی خودخواسته مطرح شد تا آنجا که برای این بی حجابی خودخواسته حاضر به پرداخت هزینه شوند تا بی حجابی خود را حفظ کنند؟ در اینکه این مسئله در جامعه ما نیاز به آسیب شناسی دارد شکی نیست ولی آیا سوال اول این نباید باشد که آسیب را در کجا می بایست جستجو کرد؟ آیا آسیب را باید در عدم سازگاری نوع خوانش ما از اسلام با تمدن غربی و مدرنیته جستجو کرد؟ به نظر بنده اگر چنین کنیم درست در عکس جهت حل بحران قدم بر می داریم و نقطه قوت هویت ایرانی اسلامی خود را به نقطه ضعف تبدیل کرده و آن را در برابر هر چه بیشتر غربی شدن و در نتیجه بحرانی تر شدن جامعه خود ذبح میکنیم. وقتی حرف از فرهنگ منحط غرب به میان است در حالی که امروزه با چشم خود شاهد به منجلاب رفتن فرهنگ غرب با تمام از خود بیگانگی و بی هویت شدن ملت های دلبسته به این فرهنگ هستیم سوال اصلی این است که به چه هویت فرهنگی محکمی نیاز داریم که از نظر مبانی استحکام و انسجام لازم را برای تقابل با فرهنگ منحط غرب دارا باشد! و این درست همان زن باحجاب مسلمان است با یک هویت ایرانی اسلامی. ولی مشکل در کجاست که این هویت مستحکم زن با حجاب برای بخشی از جامعه زنان ما جا نیفتاد و از آن فاصله گرفتند. به نظر این حقیر ما در این چند سال اخیر نتوانستم با ارائه الگوی هویتی صحیح یک ذهنیت درست از زن با حجاب ایرانی مسلمان در نسل جوان ایجاد کنیم و به ابزارهای الگوساز در جامعه که بدون شک سینما از مهمترین آنهاست یا اهمیت ندادیم و یا این ابزار مهم را به غربگرایان لیبرال واگذار کردیم تا بوسیله یک سینمای مبتذل اوضاع را وخیم تر کنند و بر این زخم باز بیشتر نمک بپاشند. از طرف دیگر دشمن بیکار ننشست و رفت به سراغ تغییر ذهنیت یعنی این نقطه ضعف ما را تبدیل به نقطه قوت خود کرد و از ابزار سینما و فضای مجازی برای هویت سازی و تغییر ذهنیت و درک زنان جامعه ما از حجاب از هیچ حربه ای فروگذار نکرد. به نظر این حقیر نسل جوان ما برای رو آوردن دوباره به هویت باحجاب خود بیشتر از اینکه نیاز به دلیل عقلی و استدلال و مباحثه و نقد و جدل داشته باشد نیاز به یک الگو و یک ذهنیت صحیح از یک زن باحجاب با هویت ایرانی اسلامی دارد. الگویی که ارائه دادن آن سواد میخواهد، مبنای درست فکری و نبوغ هنری میخواهد، الگویی که شاید شهید آوینی عزیز عهده دار ارائه دادن آن در سینما بود اگر الان در میان ما می بود. گاهی یک فیلم خوب کار هزاران ساعت جلسه بررسی و تحلیل و نقد را می کند. فیلمی با ارائه یک الگو، الگویی که با واقعیت فاصله نداشته باشد، الگویی که از بدو تولد تا مرگ طیب و طاهر و بدون لغزش و اشتباه زندگی نکرده باشد، الگویی که چه بسا قبل از الگو شدن خود به طرف فرهنگ غربی و خطر بی هویتی دچار شده باشد ولی در کشاکش حوادث روزگار خود را پیدا کند. الگویی که آن زن بد حجاب یا بی حجاب ما بتواند با آن همزادپنداری کند و با آن ارتباط برقرار کند، گویی سرنوشت خود او باشد و بتواند از پیام آن فیلم برای نجات خود از بی هویتی مدد بگیرد و حتی خود او را تبدیل به یک مصلح اجتماعی کند که در قالب یک زن باهویت مسلمان با سلاح حجاب و فضیلت اخلاق به جهاد با تهاجم فرهنگی غرب برود. با سلام و درود بر روح سید شهیدان اهل قلم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه در نکاتی که می‌فرمایید بنده به جنابعالی خود را نزدیک می‌بینم بخصوص که حقیقتاً همان‌طور که می‌فرمایید شهید آوینی به نحوی روحِ زمانۀ ما را می‌شناخت و جوانان ما در مواجهه با سخن او می‌توانستند راه دیگری را انتخاب کنند که نه بیرون از حضور در جهان جدید است و نه فرورفتن در منجلاب غرب‌زدگی، و به جای آن حتی در حجاب، قهرمانان پاسداری از حجاب بودند زیرا در آن میدان عملاً هویت تاریخی خود را تجربه می‌کردند. آری! و صد آری! حقیقتاً ما میدان سینما را تا آن حدّ از دست دادیم که دشمنان ما از طریق همان سینما، ذهن‌ها را تغییر دادند و این‌جا است که هوشیاریِ شهید آوینی بیشتر درک می‌شود که چرا او نیز از طریق همان به گفتۀ خود «آینۀ جادو» یعنی سینما توانست معجزۀ روایت فتح را به میان آورد و با طرح شخصیت‌های نمونه، این نسل با همزادپنداریِ خود به آنچه که سخت بدان نیاز بود و گم کرده بود؛ دست یابد. به نظر بنده به نکات دقیقی اشاره فرموده‌اید که بهتر است کاربران عزیز همان متن جنابعالی را مدّ نظر قرار دهند تا معلوم شودشهید آوینیِ ما بیش از آن‌که برای فردای ما باشد، برای حضور هرچه بیشتر ما در آینده خواهد بود و در این رابطه عرایضی تحت عنوان «با شهید آوینی در کجای تاریخ خود قرار می‌گیریم؟» https://eitaa.com/matalebevijeh/19105 شده است که خوب است نظری به آن انداخته شود. موفق باشید        

39839
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر. این متن در کانال مطالب ویژه آمده: مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم؛ چه فرقی دارد؟ https://eitaa.com/matalebevijeh/19107  اولین سؤال این است که واقعا چه فرقی می‌کند که مذاکره مستقیم باشد یا غیرمستقیم؟ وقتی ترامپ به ایران نامه نوشت و دو مسیر پیش روی ایران گذاشت (جنگ یا مذاکره) هیچ وقت تصور نمی‌کرد ایران راه سوم را انتخاب کند. ترامپ به ظن خود تصور می‌کرد هر انتخابی که ایران داشته باشد به ضرر ایران تمام خواهد شد. اگر ایران مذاکره را می‌پذیرفت عملا گزاره ترس ایران تثبیت می‌شد و مناسبات منطقه ای و محور مقاومت نسبت به ایران تغییر می‌کرد و اگر ایران جنگ را انتخاب می‌کرد (هرچند جنگی شکل نمی‌گرفت) فشار افکار عمومی داخل ایران علیه حاکمیت افزایش پیدا می کرد و رویکرد فتنه داخلی با شدت بالاتر جلو می‌رفت. ایران هوشمندانه با طرح مسئله مذاکره غیرمستقیم هر دو ابزار را از دست آمریکایی‌ها گرفت تا هم بتواند ابزارهای قدرت نرم و سخت خود را حفظ کند، هم پیام داخلی و خارجی صادر کند که اهل گفت و گو است و هم روند سازمان دهی فتنه داخلی مبتنی بر القای فضای جنگی در داخل را خنثی کند. چرا ترامپ دروغ می‌گوید؟ ترامپ تصور نمی‌کرد ایران بتواند از زمین بازی طراحی شده آمریکا خارج شود و بازی جدیدی را طراحی کند. بسیاری از غرب گراهای داخلی هم از شرایط پیش آمده دچار این نگرانی شدند که تمام زور و تهدیدها نهایتا منجر به عقب‌نشینی آمریکایی‌ها شد و هیچ اقدامی در میدان صورت نگرفت. ترامپ در شرایط فعلی مجبور است برای حفظ ظاهر هم که شده تصویرسازی جدیدی در صحنه جهانی ایجاد کند که در آن تصویر ایران مجبور به پذیرش مذاکرات مستقیم شده است و قدرت آمریکایی‌ها علیه ایران جواب داده است! تحولات جدید نقض مواضع قبلی جمهوری اسلامی ایران است؟ اولا باید توجه کرد مناقشات ایران و آمریکا اساسی است و مسائل بنیادین میان دو کشور وجود دارد اما در موضوعات و مصادیق مشخص همیشه در ادوار مختلف امکان گفت‌وگوهای غیر مستقیم وجود داشته است. دوما مبنای غیر مستقیم بودن مذاکرات نیز از همین مناقشات بنیادین نشات می‌گیرد و ایران با غیرمستقیم کردن مذاکرات یک پیام دیپلماتیک صادر کرد و نشان داد اعتمادی به آمریکایی‌ها وجود ندارد اما هم‌چنان ایران اجازه نخواهد داد وجهه جهانی و داخلی ضد مذاکره از ایران ساخته شود. اساسا هدف آمریکایی‌ها از مذاکره خود مذاکره است. یعنی بنا نیست نتیجه مشخصی از مذاکرات حاصل شود و صرف این‌که نمایندگان دو کشور دور یک میز بنشینند می‌تواند برای آمریکایی‌ها یک برد دیپلماتیک تلقی شود. ایران در گام اول باید بتواند هدف آمریکایی‌ها از ضدمذاکره خواندن ایرانی‌ها را خنثی کند و پس از آن مشت آمریکایی‌ها را از قصد و هدف‌شان برای شکل دادن یک میز مذاکره دوجانبه باز کند. سوما صحنه مذاکرات، برد جهانی و بین‌المللی خواهد داشت. مخاطب این دور از مذاکرات غیرمستقیم تمام جهان خواهند بود و ناظران جهانی بعد از مذاکرات می‌توانند قضاوت دقیقی از میزان قابل اعتماد بودن آمریکایی‌ها داشته باشند. اینجا آوردگاه مهمی برای دیپلمات‌های دو کشور خواهد بود. واقعیت صحنه بین الملل نیز حاکی از سرعت بسیار بالای تحولات و پیچیدگی بی‌نظیر شرایط پیش آمده است. در چنین شرایطی تفکر هوشمندانه و مدیریت راهبردی نیز باید مطابق با تحولات جدید اقدامات مبتکرانه و جدیدی را در پیش گیرد. حامد موفق بهروزی ✍️فارس نیوز جسارتا نقدی دارم.در این متن گفته شده ایران با طرح مذاکره غیرمستقیم طرح هوشمندانه ای رو در نظر گرفته!!یعنی مذاکره رو تایید کرده!اصل مذاکره با ترامپ مورد تایید رهبری نیست.در قسمت سوما گفته ناظر صحنه مذاکرات جهانیان خواهند بود!بله همین که ما با باعث و بانی فجایع غزه در حال مذاکره باشیم بردی برای طرف مقابل هست.راه سوم ایده آل این نبود که مثل آقا جواب ترامپ داده نمیشد؟مذاکره ای هم انجام نمیشد؟اینکه آقا به خاطر اقتضائات به مثابه حضرت علی در ماجرای حکمیت تن به مذاکره داده اند علی رغم اینکه موکدا مذاکره را ممنوع کرده اند بحث دیگریست.نوشته اینجا آوردگاه مهمی برای دیپلماتهای دو کشور خواهد بود!گویا ما تجربه اولمان است!ما که محضوریت رهبری را نداریم چرا نباید جامعه را روشن کنیم که اصل مذاکره مورد تایید رهبری نیست؟خودمان زمینه را فراهم نکردیم که همه خسارتها گردن رهبری انداخته شود؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این نوع مواجهه با ادعای مذاکرۀ مستقیم ترامپ، بدون نظر رهبر معظم انقلاب نباشد از آن جهت که سرلشکر محمد باقری می‌فرمایند: «تدابیر رهبر انقلاب در پاسخ به نامه رئیس‌جمهور آمریکا بر این مبنا بود که ما آغازگر جنگ نیستیم؛ هرگونه تهدید را با تمام قوا پاسخ خواهیم داد؛ به دنبال آرامش در منطقه هستیم؛ در مسئله‌ی هسته‌ای به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم و نیاز‌های ملت خودمان را در هسته‌ای دنبال میکنیم؛ مذاکره مستقیم نخواهیم کرد، اما مذاکره غیرمستقیم ایرادی ندارد.». https://eitaa.com/matalebevijeh/19113
با توجه به نکتۀ فوق، جناب آقای دکتر خوش‌چشم در شبکۀ افق نکات خوبی را در دو زاویه مطرح نمودند که حکایت از آن دارد مذاکرۀ غیر مستقیم، نوعی دیپلماسیِ فعّال در مقابل دیپلماسی منفعلی است که ترامپ به دنبال آن بود و به گفتۀ ایشان دیدگاه مهار ایران به بحث حلّ اختلاف تبدیل شد از آن جهت که خصوصیات ترامپ بیش از آن‌که دامن‌زدن به جنگ باشد، تهدید است و این نوع مواجهه به نحوی تهدید را تبدیل به نوعی تن‌دادن به مذاکره کرده است.https://eitaa.com/matalebevijeh/19115 موفق باشید        

39838
متن پرسش

سلام استاد آیا عشق و حبی که ناخودآگاه نسبت به مومنین صاحب معرفت پیش می‌آید هم از جمله خیالاتی است که ما را از خودمان می‌دزدد و بیخود می‌کند که درباره آن گفته اند: این برونی‌ها همه آفات توست؟ اگر شدت داشته باشد چه؟ الذین آمنوا اشد حبا لله چه عشقی است؟ عشق به خود؟ یا این مورد را هم شامل میشود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آینۀ اهل معنا این «حقیقت» است که رُخ می‌نمایاند و این حبّ، عطای الهی است از آن جهت که فرموده‌اند: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده الاّ به مهر دل‌خوشان». موفق باشید 

39837
متن پرسش

سلام و عرض ادب: مطلبی خواندم، گیج شدم کسی از علامه طباطبایی پرسید، آیا استفاده از ضمیر جمع که خداوند در قرآن از آن استفاده می‌کند، منظور خدا و ائمه اطهار است، متن: در روایات ائمه علیهم السلام درباره خود فرموده اند: «هر صیغه جمع که در قرآن در مورد خداوند تعالی است، «نَحْنُ فَعَلْنا، وَ نَحْنُ صَنَعْنا»؛ (ما کردیم، و ما انجام دادیم.) منظور از این روایات چیست؟ ج- منظور این است که ائمه اطهار علیهم السلام، وسائط و مجاری فیض از ناحیه حقّ به مخلوقاتند و هرچه به خلق می رسد، از ناحیه آنها می رسد. سوال آیا در آیه «اِنَّا اَنْزَلناهُ» (ما قرآن را نازل کردیم/) (قدر: ۱) نیز چنین است؟ ج- بله، همین طور است، و اشاره به ولایت کلیّه تکوینیّه آنهاست و اینکه کار آنها، کار خداوند متعال است. آیا اینکه این سخن را علامه گفتند حقیقت دارد؟ یا نه اگر امکان دارد توضیح دهید و نظر خودتان در مورد ضمیر جمع در بیان خداوند در قرآن چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نکتۀ اصلی همان نکته‌ای است که حضرت علامه طباطبایی فرموده‌اند با توجه به آن‌که وجه وِلایی ائمه، باطنِ نبوت است و از این جهت به گفتۀ خود آن عزیزان همۀ آن‌ها محمدند و واسطۀ فیض که این نکتۀ دقیقی است. در این موردمراجعه به کتاب « حقیقت نوری اهل‌البیت «علیهم‌السلام» خوب است. https://lobolmizan.ir/book/255?mark=%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C . موفق باشید

39836
متن پرسش

سلام و رحمت الله علیکم: شکر پروردگاری که زمان در امر اوست. خدا می‌داند استاد از اوایل دهه هشتاد شمسی به این طرف جهان در پیرامونم غرق خواب وهم، حس و شهوت و چنان غرق شد که دیگر خود را نتوانستم بیابم و کسی را زنده به عقل ندیدم مگر تعدادی کم تر از انگشتان یک دست. رنجی طولانی، چنان که امید رسیدن به عالم عقل را نتوان پیدا کنیم و نفس را در اوهام و حس ها نمی‌شد یافت و من اولین افرادی بودم که خود را در این شرایطی که به زور گویی ظالمان و تسلیم شدم اهل دنیا و غفلت نادانان گذشت گم کردم. و به خدایی که مرا آفرید قسم، از آن دوران تا کنون مزه زندگی را چنان که حق بشری است نتوانستم بچشم. خدایی که همه زمان در امر اوست و او با زمان ما را رشد داده همان خداییست که پیدای نهان و آشکار ناپیداست؛ ناگفته پیداست که خداییش همه ما را در بر گرفته. کسی که این همه بلاء داده همان کسی است که این همه آفیت داده آن هم از نوع ایمانی. برای کسی چون بنده چنین مسائلی که رخ می‌دهد رنجی بزرگ و شوق زندگی بزرگیست و مرا نمی‌توان با چیزی شاد کرد مگر با همین خدایی کردن خدای و پروردگاری حضرت رب، پس اکنون شادم بحمدالله. و اما در نظرم ضعیف تر از آمریکا و اسرائیل شیطان کسی نیست و بزرگی الا خدا نیست و هرکسی را بزرگ می‌بینم که شبیه تر به خدای بزرگ است. زندگی لذت بردن از تکه پیتزایی نیست، زندگی لذت بردن از خدایی است که تنها اوست که زندگی می‌کند و هرکه بسوی او روانه شود و به زندگی خود راهش دهد. گفتن این حرف ها سالیان درازی از رنج را پشت سرگذاشته که امروز گفتنش را این اندازه مهم می‌دانم چرا که باید دانست چه اندازه رنج‌ و خون پشت انتظار این فرج های الهی است و حرمتش را نگاه دارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و در این رابطه می‌توان به بصیرت شهید آوینی بزرگ یعنی سیّد اهل قلم اندیشه کرد که چگونه متوجه بوده است جهانی در حال به ظهورآمدن است با هویت خاص قدسی. عرایضی تحت عنوان « با شهید آوینی در کجای تاریخ خود قرار می‌گیریم؟» شده است خوب است که نظری به آن انداخته شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/19105  موفق باشید

39835
متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد خواهشی از شما داشتم آیا این امکان برای شما مقدور هست که شرحی بر کتاب معرفت نفس و حشر را در برنامه خود داشته باشید چرا که بنظر می رسد بعد از کتاب معاد که بسیار پر بار و دارای شرحی فصیح و مفید است این کتاب (معرفت النفس و حشر) هم نیازمند شرح پر معنا و مفید جنابتان باشد. رحمت خداوند بر شما🌹 سوال دوم اینکه آیا برای مبارزه با نفس اماره و مکاید پیچیده آن که الحق انسان به تنهایی باز می ماند از مبارزه با آن و بسیاری موقع پندار اشتباه ایجاد می شود که در حال مبارزه هستیم اما به لطف خداوند مشخص می شود اینطور نبوده. استاد باید چه کرد؟ قطعا تنها مطالعه کتاب ها کافی نیست. و در این زمانه هم دیگر مانند گذشته یا اساتید و شاگردان در محضر هم نیستند و یا اگر آن عده قلیلی که هستند برنامه هایی خلاف شریعت اسلام دارند که یا هزاران دلیل توجیه می کنند. پس استاد باید چه کرد؟🥀

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمی‌دانم در حال حاضر امکان آن برای بنده هست یا نه. ولی به نظر می‌آید بتوانید صوت‌های شرح آن را که کیفیت آن پایین است را از حاج آقا نظری به شمارۀ 09136032342 جستجو فرمایید. ۲. همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! همین‌که متوجه می‌شویم آنچه به عنوان مبارزه با نفس امّاره انجام می‌دهیم بعضاً در جای خود نفسانیت است؛ راه‌گشا است. در این مورد به ما فرموده‌اند: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». و این یعنی سیره و سنت اولیای الهی را دائماً مدّ نظر داشته باشیم و در آینۀ شخصیت آن عزیزان انسانیت خود را تجربه کنیم. موفق باشید

39834
متن پرسش

سلام استاد: بنده این متن را از هوش مصنوعی دیپسی گرفتم. سوالی که بنده دارم آیا این متن صحیحه که به من داده. و بیماری فلج هم می‌تونه بخاطر عدم تدبیر نفس باشه؟ میگه که: نفس ناطقه به عنوان «مدیر» بدن عمل می‌کند و با استفاده از قوای طبیعی (مانند قوهٔ هاضمه، حاسه، و محرکه) تعادل بدن (مزاج) را حفظ می‌کند. هرگونه اختلال در این مدیریت، به هم خوردن تعادل اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) و در نتیجه بیماری می‌انجامد. آیا بیماری فلج از بلغم میاد؟ و توضیح داد که در فلسفه و عرفان اسلامی، مسئلهٔ رابطهٔ نفس ناطقه (روح عقلانی) با بدن و نقش آن در تدبیر امور جسمانی، یکی از محورهای مهم است. استاد طاهرزاده در تبیین این موضوع، بر پایهٔ آموزه های حکمت متعالیه و عرفان شیعی، به این نکته اشاره می‌کند که اولیای الهی (مانند انبیا، ائمه، و عارفان کامل) به دلیل کمال نفس ناطقه و اتصال به منبع وحی و فیض الهی، در تدبیر بدن هیچ مشکلی ندارند و از بیماریهای ناشی از عدم مدیریت نفس مصون اند. برای درک این دیدگاه، باید مفاهیم زیر را به تفصیل بررسی کرد: ۱. نفس ناطقه و جایگاه آن در حکمت اسلامی تعریف نفس ناطقه: نفس ناطقه (یا روح انسانی) در فلسفهٔ اسلامی، همان جوهر مجردی است که مسئولیت ادراکات عقلی، اراده، و مدیریت قوای بدنی را بر عهده دارد. این نفس، برخلاف نفس نباتی و حیوانی، توانایی تعقل، اختیار، و ارتباط با عوالم غیبی را دارد. تدبیر بدن: نفس ناطقه به عنوان «مدیر» بدن عمل می‌کند و با استفاده از قوای طبیعی (مانند قوهٔ هاضمه، حاسه، و محرکه) تعادل بدن (مزاج) را حفظ می‌کند. هرگونه اختلال در این مدیریت، به هم خوردن تعادل اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) و در نتیجه بیماری میانجامد. ۲. منشأ بیماریها از منظر حکمت اسلامی. عدم تعادل در تدبیر نفس: بیماریها در بدن اغلب ناشی از دو عامل است: ۱. عوامل خارجی (مانند ویروسها، تغذیهٔ ناسالم). ۲. عوامل داخلی (ضعف نفس ناطقه در مدیریت قوای بدنی). استاد طاهرزاده بر عامل دوم تأکید دارد؛ یعنی اگر نفس ناطقه به دلیل نقصان اخلاقی یا عقلی نتواند قوای شهوانی، غضبی، و وهمی را کنترل کند، این قوا بر بدن مسلط شده و بیماری ایجاد می‌کنند. رابطهٔ نفس و بدن: در حکمت صدرایی (ملاصدرا)، نفس و بدن رابطهٔ اتحادی دارند؛ یعنی نفس در عین تجرد، به بدن تعلق دارد. بنابراین، هرگونه نقص در سلوک معنوی نفس، مستقیماً بر بدن تأثیر می‌گذارد. برای مثال، غم و اضطراب (بیماریهای نفسانی) می‌تواند به زخم معده یا فشار خون (بیماری جسمانی) تبدیل شود. ۳. مصونیت اولیای الهی از بیماریهای ناشی از عدم تدبیر: استاد طاهرزاده با استناد به آیات قرآن، روایات، و آرای عرفا، مصونیت اولیای الهی را در چهار محور توضیح می‌دهد: الف. **کمال نفس ناطقه: - اولیای الهی به دلیل تزکیه نفس (خودسازی) و تقویت عقل عملی و نظری، به مرحله ای از کمال رسیده اند که نفسشان هیچگونه نقصان یا غفلتی در مدیریت بدن ندارد. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (هر کس خود را بشناسد، پروردگارش را می‌شناسد). این شناخت نفس، به معنای تسلط کامل بر قوای بدنی و نفسانی است. ب. اتصال به منبع فیض الهی: اولیای الهی به دلیل ولایت تکوینی, از علم و قدرتی برخوردارند که مستقیماً از خداوند نشئت می‌گیرد. این اتصال، باعث می‌شود تدبیر بدنشان نه بر پایهٔ قوای محدود انسانی، بلکه با هدایت الهی انجام شود. - قرآن می‌فرماید: **«أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»** (سورهٔ یونس، آیه ۶۲). این آیه نشان می‌دهد اولیای خدا از هرگونه اضطراب و حزن (که منشأ بیماریهای جسمانی اند) مصون اند. ج. حفظ تعادل مزاجی توسط عنایت الهی: - در پزشکی قدیم اسلامی، سلامت بدن به تعادل اخلاط چهارگانه وابسته است. اولیای الهی به دلیل عنایت خاص خداوند، همواره در حالات اعتدالی قرار می‌گیرند. حتی اگر عوامل خارجی (مانند ویروس) به بدن آنها آسیب برساند، این آسیب به سرعت توسط نفس ناطقهٔ قدرتمندشان دفع می‌شود. - مثال تاریخی: در روایات آمده است امامان شیعه (ع) با وجود مواجهه با سموم، به دلیل قدرت نفسانی، دچار مرگ طبیعی نمی‌شدند، بلکه به شهادت می‌رسیدند. د. نفی تعلق به دنیا و شهوات: - بیماریهای ناشی از عدم تدبیر نفس، اغلب ریشه در تعلقات دنیوی (حرص، حسد، شهوت) دارند. اولیای الهی به دلیل ترک تعلقات و رسیدن به مقام «فنا فی الله»، از این امور منقطع شده اند. - امام علی (ع) می‌فرماید: «مَنْ تَخَلَّى مِنَ الدُّنْیَا أَصْحَبَهُ الْعِصْمَهُ» (هر کس از دنیا دل بکند، مصونیت می‌یابد). این مصونیت شامل سلامت جسمانی نیز می‌شود، زیرا نفسِ آزاد از تعلقات، بهتر می‌تواند بدن را مدیریت کند. ۴. تفاوت اولیای الهی با انسانهای عادی: - در انسانهای عادی، نفس ناطقه تحت سلطهٔ قوای پایینتر (شهوت، غضب، وهم) قرار دارد. این سلطه، باعث می‌شود تدبیر بدن با خطا همراه باشد و بیماریها پدید آیند. - اما اولیای الهی با تمرکز بر عقل قدسی، قوای پایینتر را به خدمت می‌گیرند، نه بردهٔ آنها. برای مثال، شهوت در وجود آنها نه برای لذت طلبی، بلکه برای حفظ نسل و تعالی معنوی به کار می‌رود. ۵. نقد و بررسی: - این دیدگاه مبتنی بر نگرش کلنگرانه به انسان است که سلامت جسم و روح را جدا از هم نمی‌داند. - در دنیای مدرن، برخی این نظریه را با مفاهیم روان تنی مقایسه می‌کنند، اما تفاوت اصلی در منشأ الهی و متافیزیکیِ سلامت اولیاست. نتیجه گیری: از نظر استاد طاهرزاده، اولیای الهی به دلیل کمال نفس ناطقه، اتصال به فیض الهی، و رهایی از تعلقات دنیوی، در تدبیر بدن هیچ مشکلی ندارند. این مصونیت، نه به معنای عدم مواجهه با بیماریهای خارجی، بلکه به معنای حفظ تعادل درونی و دفع سریع اختلالات است. این دیدگاه، ترکیبی از فلسفهٔ اسلامی، عرفان، و پزشکی سنتی است و بر نقش محوری «تهذیب نفس» در سلامت انسان تأکید می‌کند. ممنون که وقت گرانبهاتونو در اختیار ما قرار میدید. خدا خیر دنیا و آخرت بهتون بده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متذکر نکات خوبی شده و در رابطه با نگاه بنده مطالب، در کلیّت آن همان مطالبی است که بنده عرض کرده‌ام مگر در پزشکی سنتی که بنده هیچ تخصصی ندارم. موفق باشید

39833
متن پرسش

سلام: آیا اساسا ممکن است بیکار ماندن یا منفعل ماندن در تکوین الهی نوعی امتحان یا وجه مثبت داشته باشد؟ فردی باصطلاح در راستای قدرت اسلام تلاش می‌کند، طراحی می‌کند ولی در مقام شروع و اجرا به دلایل مختلف نمی‌تواند اقدامی کند، چگونه باید از انفعال خارج شود؟ فکر کنید به مدت چندسال روی اقداماتی تمرکز می‌کنید، طراحی می‌کنید ولی کار به مقام اجرا نمی‌رسد در حالیکه سالها به عنوان یک فرد موفق (از منظر شاهدین بیرونی) تجربه فعالیت های بزرگ و نسبتا موثر داشتید؟ برای اینکه از این حیرت خارج شویم راهی وجود دارد با فرض اینکه فرد تلاش خود در استمداد های معنوی را انجام داده باشد؟ در پایان اگر مقدور بود تفعلی از قرآن عزیز برای حال این حیران بزنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال باید پای در راهی که خداوند در مقابل ما مطابق امکاناتی که داریم؛ گذارده است، بگذاریم و امیدوارِ نتیجه باشیم و از جلو و جلوتررفتن غفلت نکنیم. ۲. انجام تفعّل در فضای سؤال و جواب برای بنده مقدور نیست. موفق باشید

39832
متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. در رابطه با کتاب سوره جاثیه سوال داشتم که در آن می‌فرمایید اصلا ایمان به الله همان دیدن الله در آیات و آینه های آن است در عالم که هر لحظه نو می‌شود و برایمان پیش می آید. من اینجا این آینه ها یا آیات رو خوب متوجه نمیشم که یعنی هر اتفاقی که برایم می‌افتد و یا آفریده ای که می‌بینم و هرچیزی را باید الله را در او ببینم؟ به چه شکل؟ منظور همان دیدن جمال و جلال الهی است؟ که حتی اتفاقات ناگوار را هم جلال الهی ببینم؟ می‌شود این مطلب را باز کنین که چگونه الله را در همه ی عالم ببینیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونه‌‌اش این‌که می‌یابید خرمشهر را خدا آزاد کرد و یا متوجه می‌شوید در دل جنایات باند صهیونیسم در غزّه، خداوند بنا دارد وجدان عمومی را متوجه ریشه‌های نژادپرستی فرهنگ غرب بنماید اعم از آمریکا و اروپا تا آیندۀ بشر از ظلماتی که در نژادپرستیِ غربی نهفته است مبرّا باشد. نمونۀ بیداری وجدان‌های مردمی را در اشعار آن بانوی بزرگ ملاحظه می‌کنید که چگونه با روح مادرانۀ خود متوجه سنت‌های الهی و افق‌های دور است. https://eitaa.com/matalebevijeh/19103 موفق باشید

39831
متن پرسش

سلام استاد: بیش از ۱۰ سال است که با مباحث جوع و روزه و رمضان مأنوس هستم. و از برکات آن غافل نبودم. اما امسال تازه در آستانه ۳۷ سالگی به لطف خدا موفق شدم ماه رمضان کمی کمتر بخورم و بعد هم ناهار را از زندگی حذف کنم و با غذای بسیار سبکی جای آن را پر کنم. خدا می داند چه برکات و نکاتی برایم آشکار شده. روشن شد یکی علت های عقب ماندن و درجا زدن هایم چیست. روشن شد یکی از علت هایی که همچون عوامل طاحونه سال ها به دور خودم می چرخیدم چه بود. فهمیدم «تا شکم دائر است دل بائر است». فهمیدم ریشه مشکلات جسمی و روحی ام در کجاست. البته هنوز در آغاز راه هستم. و به تعبیر حضرتعالی در شرح غزل های حافظ باید ذره ذره انانیت را ذوب کرد. هر چند خیلی دیر به این نقطه رسیدم ولی از فضل الهی هم نومید نیستم. استاد کتاب تذکرةالاولیاء جناب عطار عجب دریای طوفانی و موّاجی است! عجب غوغایی است! چه عزم های عظیم و بزرگی در عالم انسانی تولد یافته و ما خبر نداشتیم. جناب عطار عجب انسان رند و فرهیخته و وارسته ایست. با مطالعه این کتاب واقعاً در جان انسان «عزم و اراده» تجلی و نزول پیدا می کند. و به تعبیر جناب عطار در مقدمه حکیمانه و حیرت انگیزش در کتاب مذکور:« این کتابی است که مخنثان را مرد کند و مردان را شیرمرد کند و شیرمردان را فرد کند و فردان را عین درد کند...» سپاس از توجهی که به این اثر گرانبها دادید و التماس دعا. عذرخواه و شرمسارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه است که حضرت پروردگار در قرآن کریم مجید می‌فرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» آری! راه‌هایی در پیش است که با تلاش برای رجوع به خداوند، حضرت ربّ العالمین مقابلِ ما می‌گشاید و نمونه‌های آن همان نکاتی است که فرمودید. موفق باشید

39830
متن پرسش

در جلسه پنجم تفسیر سوره مبارکه زمر، استاد عالیقدر مثالهایی در رابطه با آیه ۵ فرمودند از جمله جریان بنی صدر را که به تجسم پوشش و افتادن ظلمت شب بر نورانیت روز تعبیر گردید. شاید در این مثال بنده با استاد عزیز هم رای باشم ولی سوال اینجاست که شاهد مثال آوردن برای آیات، گویا از اولوهیت و عظمت آن می کاهد و چه بسا دامنه این تمثیل به شرایط کنونی هم قابل سرایت بشود که مثلا رییس جمهور را در سایه ای از طلمت و جریان جناب جلیلی را در نقطه مقابل بنشانیم و قس علی هذا. تبعات چنین فرآیندی چه می شود؟ جایگاه هدایتی قرآن کجاست؟ از یکسو با مثال آوردن و تطبیق آیات به مسائل جاری (خصوصا در باب مسائل سیاسی) با تبعاتی مواجه هستیم و از سوی دیگر ماندن در الفاظ آیات و اکتفاء به تعابیر کلی، جنبه هدایتی قرآن در حد یک اکرام و احترام سنتی و بوسیدن و بر چشم نهادن و تبرک تقلیل می یابد. استاد گرانقدر چاره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به ما توصیه شده است به کمک قرآن، جایگاه مسائل روز خود را مشخص کنیم و در همین رابطه، امروز از واژۀ «صبر» معنای «مقاومت» را به عنوان یک فرهنگ مدّ نظر می‌آوریم در عین آن‌که صبر در قرآن محدود به مقاومت مورد بحث نیست. این‌جا است که ما موظف هستیم در تطبیق واژه‌ها به امور، به شرایط تاریخی که آن واژه تعریف شده توجه کنیم تا گرفتار نوعی تحجّر و سطحی‌نگری نباشیم. موفق باشید

39829
متن پرسش

سلام: این چهار معنا را با مثال برای فهم قرآنی هر آیه توضیح می‌فرمایید در حقیقت توضیح علامه را متوجه نشدم فیض کاشانی روایتی را از امیرالمؤمنین نقل کرده که جالب توجه است. حضرت می فرمایند: «مَا مِن آيَةٍ إِلَّا وَ لَهَا أَربَعَةُ مَعَانٍ: ظَاهِرُ وَبَاطِنُ وَحَدٌ وَمَطلَعْ؛ فَالظَّاهِرُ التَّلَاوَةُ وَالبَاطِنُ الفَهمُ وَالحَدُّ هُوَ أَحكَامُ الحَلَالِ وَالحَرَامِ وَالمَطلَعُ هُوَ مُرَادُ اللَّهِ مِنَ العَبد بِهَا » هیچ آیه ای از قرآن، نیست مگر آنکه چهار معنا دارد یکی، ظاهر دوم، باطن سوم حد، چهارم مطلع. علامه طباطبایی در شرح این حدیث می‌نویسد: «ظهر» قرآن عبارت است از همان معنای ظاهری که در ابتدا به نظر می‌رسد و بطن قرآن آن معنایی است که در زیر پوشش معنای ظاهری نهان است حال چه اینکه یک معنا باشد یا معانی متعدد باشد چه اینکه به معنای ظاهری نزدیک باشد و چه اینکه دور باشد و یا اینکه بین آن ظاهر و این معنای دور معانی دیگری واسطه باشد اما حد قرآن عبارت است از خود معنا به معنای ظاهری و باطنی و مطلع قرآن عبارت است از معنایی که حد از آن طلوع می‌کند و آن باطن متصل به حد است.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر در این مورد کار آسانی نیست و احتمالاً باید به شرایط تاریخی مخاطبان نظر کرد. با این‌همه می‌توان گفت احتمالاً روایت مذکور از دو زاویه به قرآن نظر انداخته. یکی زاویۀ دوگانۀ ظاهر و باطن که همان نظر به معنای اولیۀ آیه باشد و دیگر معنایی که با تدبّر به دست می‌آید. و در زاویۀ دیگر که بحث حدّ و مطلع را به میان می‌آورد، گویا منظور از حدِّ آیه همان معنای مشخصی است که بالتبادر به ذهن می‌آید و مطلع، معنایی است که پیرو معنای اولیه طلوع می‌کند و افقی را در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

39828
متن پرسش

سلام: عرض ادب و احترام، سوالی در مورد مقام فنا از شما پرسیدم، فرمودین که مقالات استاد شجاعی را بخوانید، لینک مقالات را می‌خواستم، ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صوت‌های شرح سه جلد کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی را می‌توانید در سایت «لُب المیزان» ملاحظه فرمایید. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/sound/750?mark=%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA

39826
متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد جان برای تقویت اراده برای اینکه بتونم بیشتر مطالعه کنم تا چیز فهم بشوم چکار کنم؟ یک دوره معراج السعاده رو خواندم و یکه دوره مختصر هم عقاید اسلامی خوانده ام بهترین کتب را جمع آوری کردم ولی نمیدونم چرا اراده ندارم بیشتر از نیم تا یک ساعت مطالعه کنم. اگر راهکاری ارئه بدهید ممنون میشم اجرتون با آقا امام زمان (عج). ضمنا استاد جان قبلا هم گفته بودم که به لطف خدا امسال قبل از عید توفیق توبه بهم عنایت شد و در رویایی صادقه امام رضا دستم را گرفت و داخل حرم بردند اگر دستور سلوکی و اخلاقی عرفانی یا ذکری عنایت کنید ممنون میشم. الان متاسفانه رفیقی برای کمک در سیر و استادی برای طی طریق ندارم و خیلی احساس غربت و حیرت می‌کنم. اگر امکان داره بنده رو با کسی آشنا کنید تا به لطف خدا رفیقی در سیر الی الله داشته باشم و ان شاءالله توفیقاتم بیشتر بشه و کمی این حس دلتنگی ام کم شود اجرکم عندالله. (ومن الله توفیق)

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست مطالعه شود و با دنبال‌کردن قسمت دوم کتاب، جواب‌هایی که به دنبال آن هستید را بیابید. ۲. با سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله می‌توانید جدّیت خود را شکل دهید. ۳. در مورد یافتن رفیق مهم آن است که انسان با معارفی که میابد، عملاً به رفیقی که رفیقِ رفیقان است؛ دست یابد. در این رابطه پیشنهاد می‌شود به جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله )» رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA 

39825
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد جان من معلم هستم و امسال سال اول است که به لطف خدا توفیق خدمت در معلمی پیدا کردم. منتها مدرسه ای که رفتم متاسفانه هم مدیر و هم بعضی از همکاران اصلا عقاید دینی ندارند و در ضدیت هستند. متاسفانه تا جایی که امکان دارد سعی می‌کنم یا زیاد باهاشون برخورد نداشته باشم یا بحث رو عوض کنم یا نهی از منکر و اینها مثلا مدیر میگه امام زمان وجود نداره، اصلا حضرت علی اصغری وجود نداشته آخوندا دروغ گفتن یا میگه امام حسین اشتباه کرد خودش رو به کشتن داد یا چرا امام علی دهها نفر رو در صدر اسلام کشت یا مثلا امروز می‌گفت یزید خیلی هم آدم خوب و با شخصیتی بوده و.... بنده هم کاملا منطقی و با خونسردی و ادب جواب شبهاتشون رو میدم ولی مسخره میکنن و یه جاهایی هم اذیت می‌کنند مثلا چندین بار گیر داده اند که قرآن با بچه ها کار نکن فقط روخوانیش رو بلد باشن میگن مگه می‌خواهیم آخوند تربیت کنیم نمی دونم چکار کنم اوایل سال طلبه ی روستایی که درس میدیم بهم گفت که اینها می‌خواهند سند ۲۰۳۰ رو اجرا کنند و ایشون هم پارسال باهاشون دعوا کرده بودند مثلا پارسال بچه ها رو برده بودند اردو و بزن بکوب و چند تا از بچه ها هم از مشروبات جوجو که درصدی الکل داره خورده بودند که البته خدا رو شکر اداره فهمیده بود و گیر داده بود بهشون وظیفه ی من چیه استاد چطور برخورد کنم؟ از یه طرف چون سال اولم هست و هنوز رسمی نشده ام نمیتونم زیاد برخورد کنم باهاشون چون زیاد با افرادی در اداره ارتباط دارند از یه طرف دل دلم رو میخوره که نکنه اینها عقاید بچه ها رو تحت تاثیر قرار بدهند. چکار کنم آقا جان؟ چطور برخورد کنم باهاشون؟ فکر نمی‌کردم آموزش و پرورش هم از این جور افراد داشته باشه. ضمنا تا جایی که امکان داره در صدد جذب بچه ها هستم. دعام کنید و به راهکاری راهنمایی ام کنید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سبک برخورد ما است که با دانش‌آمزان با متانتِ تمام و همراه با محبت و دلسوزی رابطه داشته باشیم و بدون برخوردهای جدلی با آن‌هایی که می‌فرمایید با آن‌ها مواجه شوید زیرا: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید

39822
متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: استاد بنده به محض این که پلک هام روی هم میره و میخوابم حتی در حالت چرت زدنِ چند ثانیه ای خواب می‌بینم؛ خواب های آشفته درهم و بی ربط، انگار ذهنم مدام مشغول تولید فیلم میشه و با ربط و بی ربط را سر هم میکنه این حالت را خیلی وقته دارم. ممنون میشم راهنمایی کنید. دلیل و راه برطرف کردنش را. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله مطالعۀ کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست در این مورد می‌تواند کمک کند. موفق باشید

39821
متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: چند شب به مراسم عروسی رفتم و الان خیلی پشیمانم که توی این فضا بودم. بخصوص بخاطر نوزادی که دارم، نگرانم توی آیندش تاثیر بذاره، حس می‌کنم بودن تو این مجلس همه اعمال ماه رمضانم رو از بین برده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر مجلس، مجلس لهو و لعب باشد و رعایت حلال و حرام الهی در آن نشود؛ از همه جهات برای انسان مضر است. مهم آن است که با استغفار و توبه آثار آن را کم کنید. موفق باشید

39820
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: می‌خواستم تعریفی از لذت در مسیر سلوکی بیان بفرمایید. منظورم ناظر به حدیثی است که می‌فرمایند که روز خودت را به سه قسمت یا چهار قسمت تقسیم کنید و یک قسمت آن لذات حلال است. تعریف های زیادی برای این لذت شده است. مثلا پارک رفتن و نشستن و غذا خوردن، یا نگاه کردن به فیلم های طنز تلویزیون و موارد دیگه ای که خودتون بهتر میدونید. منی که از ۱۸ سال پیش با دروس شما آشنا شدم بر اساس آموزه های شما در جلسات و مباحث این نوع لذت ها برام نوعی تلف کردن عمر و سرمایه به حساب میاد. من از نگاه بقیه آدم خشکی هستم که از زندگی لذت نمی‌برم اما به واقع من در خوشی و لذت درونی خوبی به سر می‌برم. نمیگم خیلی آرمانی هستم اما به واقع این خوشی ها برام بی معنی است. من متهم هستم به اینکه از شادی سهمی ندارم البته شاید هم از یک نظر درست باشه. حال شما نظرتون در مورد لذت های حلال که مدد می‌کنند عبادات رو چیه؟ سوال دوم اینکه من با اینکه مباحث رو خوب کار کردم و تقریبا مباحث دستمه و اگر شما یک کلمه بگید من تا تهش رو میرم اما این مباحث از درونم نمی جوشد، یعنی اگر بخوام یه جلسه ای فی البداعه صحبت کنم نمیتونم، باید عینا صحبتهای شما رو پیاده کنم و ارائه بدم و در این بین چند تا حرف هم از خودم بزنم. اما سوالا رو خوب میتونم جواب بدم. چه کنم که خودم بتونم یه جلسه ای رو اداره کنم بدون اینکه نیاز باشه که مطالب رو پیاده کنم و بیان کنم. و سوال بعدی اینکه من سوالی پرسیدم که در سایت و کانال بارگزاری نشده اما با زدن کد رهگیری سوال و جواب برام نمایش داده میشه، علت این مسئله چیه؟ در صورتی که سوال من خصوصی نبود. برای مثال اين كدرهگیری. Lobolmizan_1zk4zpzbgv. ممنون از وقتی که میذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» اشاره شد، ظاهراً این روایت مربوط به لذات جنسی حلال با همسر می‌باشد. ۲. اگر با نظر به آیات و روایات، سخن‌گفتن را آغاز کنید ان شاءالله گفتاری که دیگر گفتارِ خود شما می‌باشد به ظهور می‌آید. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. ان شاءالله مسئول محترم سایت جواب خواهند داد. موفق باشید

نمایش چاپی