با سلام و عرض خدا قوت: دانشگاهم در شهری غیر مذهبی است که خب اعتقادات مذهبی یک در ده هزار نفر، تازه وجود کمرنگی پیدا میکند. بنده به عنوان کسی که از نوجوانی به دنبال دین و اعتقاداتم بودم برایم این شرایط بسیار پیچیده و سخت شده است. فقط کافی است که هم دانشگاهی هایم متوجه بشوند که بنده انسانی هستم که کمی به مذهب باور دارم، دیگر تمام است. این موضوع را دیده ام که میگویم. به شدت حساس هستند که حتی کسی انگشتر هم نداشته باشد! نمازم را در خفا میخوانم که بعد به شدت مورد تمسخر و کم محلی قرار نگیرم. شاید گمان میکنید دانشگاهم خارج از ایران است ولی نه؛ وضعِ بسیار بغرنجی برایم پیش آمده. بنده تا به حال کسی را توصیه به چیزی نکرده ام. هیچ کس را. تازه مذهبی بودن یک سمت ماجرا است، اگر متوجه بشوند که من اندکی متمایل به انقلاب و رهبری هستم دیگر اوضاع درست بشو نیست و احتمال برخورد فیزیکی هم هست. شاید گمان کنید که دارم پیاز داغش را زیاد میکنم ولی بنده فردی نیستم که خودم را گول بزنم. خلاصه که به رسم تقیه نمازم را در خفا میخوانم و خیلی سکولار رفتار میکنم. سؤال بنده این است که تکلیفم چیست؟ واقعا خیلی در تگنا هستم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با توجه به شرایط تاریخی که داریم و رویهمرفته مردم و جوانان ما معنای دینداریِ اصیل را میشناسند. از این جهت نباید شخصیت مذهبی خود را در عین وقار و محبت، پنهان کنید حتی با گفتگوهای دوستانه میتوانید جوانان را متذکر عالَم دینی بنمایید و تا مرز دفاع از انقلاب، کمکشان کنید. موفق باشید
با سلام: وقتی گفته میشود که اصالت با وجود است آیا منظور مفهوم وجود است یا وجود به عنوان امری خارجی؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمیکند، در هر دو حال، وجود، بنیاد است. موفق باشید
با سلام: در باره پرسش و پاسخ ۳۶۳۷۲ شما می فرمایید که خداوند نمی تواند منشا هر لذتی باشد چون ممکن است منشا آن توهمات باشد. سوال: مگرنه این است که هر چیزی منشا اثر باشد امر وجودی است و واضح است که هر توهمی اثری دارد و مگر نه این است که خدا عین هستی است و هر هستی به عین هستی ختم میشود. نتیجه آن که هر امر وهمی هم به عین هستی ختم میشود. لطفاً توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن جواب گفته نشده خداوند نمیتواند منشأ لذت باشد، بحث در انسان بود و توهّمات انسانی که ذهن خود انسان میسازد بدون آنکه ریشه در واقعیت و وجود و هستی داشته باشد. موفق باشید
درباره علت اذن خداوند برای افزایش زمان زندان حضرت یوسف علیه السلام بنظر من چون در آیه گفته شیطان کاری کرد که زندانی حرف یوسف را فراموش کنه پس اشتباه یوسف نبوده بلکه امتحانش بوده مثل ایوب. آیا درست برداشت کرده ام؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همینطور است که میفرمایید. و علامه طباطبایی بر اساس آیه ۲۴ همان سوره که میفرماید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» میفرمایند شیطان بر مخلَصین سلطهای ندارد که بخواهد فرد را گرفتار فراموشی کند و بنابراین ضمیر فراموشی، به آن کسی ارجاع داده میشود که از زندان آزاد شد. موفق باشید
عرض سلام و ادب: متن زیر برگرفته از سخنرانی حضرت آیتالله مصباح یزدی در جمع اساتید مراکز آموزش عالی قم در تاریخ 1391/02/21. هست و سوالی برای بنده ایجاد کرده که مرحوم استاد با استناد به چه دلیل و توضیحی میفرمایند که میشود از گفته های فروید درباره ضمیر ناخودآگاه فهمید که وجود ناخودآگاه متکی به وجود روح است و اصالتا ناخودآگاه مربوط به روح است و نه روان یا جسم! این مسئله برای بنده بسیار مهم است من دانشجوی روانپرستاری هستم و دائما با این گذاره ها درگیر هستم اگر اثبات شود که واقعا ضمیر unconscious به روح بازمیگردد خیلی مطالب باید تجدید نظر شوند. متشکر واقعا اما گفته های آیت الله مصباح: در روانشناسی و علوم دیگر مکاتبی هم هست که بر اساس آنها، روح هم واقعیتی دارد، خواه در این صدد برآمده و تصریح کرده باشند، یا لازمه حرفهایشان این باشد. حالا این خیلی گفتنی نیست و شاید هم از این حرف سوء استفاده بشود که بعضی از نظریات فروید ناخودآگاه بر پذیرفتن وجود روح مستقل از بدن مبتنی است، هرچند من تصریحی از خودش ندیده ام؛ این مسأله، فلسفی است و در روانکاوی مطرح نمیشود، اما بعضی از نظریات را اگر تحلیل فلسفی کنیم، بر اصل وجود روح مستقل از بدن مبتنی است.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه فروید بیارتباط با نگاه هایدگر به انسان نیست، و در هایدگر، انسان به عنوان دازاین، امری است گشوده نسبت به وجود، میتوان فروید را با قرائتی غیر از قرائت روانشناسانه دنبال کرد از آن جهت که علم روانشناسی نظر به عکسالعملهایی در انسان دارد که از طریق جسم ظهور میکند ولی روح، امری است وجودی که در نزد خود مستقر است که البته بحث آن مفصل است. از آن جهت که پرسش از «وجود»، پرسشی است که باید همواره گشوده بماند، بدون آنکه از چیستی آن سؤال شود، همانطور که گل سرخ بدون چرا است، میشکفد چون میشکفد. وجود نیز چون وجود است، حاضر است و وجود دارد، امری که اندیشه اصالتدادن به وجود، متذکر آن است. موفق باشید
غزه یعنی پایداری، غزه یعنی بیداری، غزه یعنی سنگ، غزه یعنی فرهنگ، غزه یعنی صبر، غزه یعنی فخر، غزه یعنی شعور، غزه یعنی غرور، غزه یعنی فکر، غزه یعنی ذکر، غزه یعنی ایمان، غزه یعنی عرفان، غزه یعنی قوی، غزه یعنی شفی، غزه یعنی امید، غزه یعنی کلید، غزه یعنی مظلوم، غزه یعنی معصوم، غزه یعنی رشادت، غزه یعنی شهادت، غزه یعنی شور، غزه یعنی نور، غزه یعنی حضور، غزه یعنی ظهور، غزه یعنی هادی، غزه یعنی مهدی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! غزه، افقی است که همه آنچه فرمودید در آن پیدا و پیداتر است. خوشا به حال آنانی که مانند خودِ مردم غزه متوجه گشودهشدن آنچه فرمودهاید را، در درون عالَم و آدم شدهاند و در خود، این نوع شکوفایی را که برترین احساس در این تاریخ است، مییابند. اجازه بدهید با نظر به آخرین فراز از سخنتان از غزه، سخن بگوییم که فرمودید: «غزه یعنی هادی». به این معنا که از طریق رخداد پیشآمده در غزه، شرایط هوشیاری بشریت از غفلت زمانه فراهم شده است. اگر در دیروزِ تاریخی ما امثال حاج قاسم سلیمانیها و در امروز، مردان مقاومت در غزه نباشند، که با شیطانِ بزرگ مقابله کنند، حقیقت در کجا خواهد درخشید؟ موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: استاد به تازگی با این ربات تلگرامی آشنا شدم @libsan_bot اغلب کتاب های آمازون رو میشه باهاش دانلود کرد احتمالا شما هم بخواهین کتاب های بروز فلسفه و ... دسترسی داشته باشید ابزار خوبیه امیدوارم مفید باشد روش استفاده به این صورت اول کتاب رو در قسمت کتاب آمازون جستجو می کنیم https://www.amazon.com/ بعد برای این ربات می فرستیم ، در ادامه اگر کتاب رو داشته باشه لینک های دانلود رو ارسال می کنه موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر. موفق باشید
سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: میخواستم اگه امکانش هست برای مطالعهی مباحث تفکر تاریخی سیر مطالعاتی معرفی بفرمایید. (چیستی معنای آن.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مباحث اخیر از کتاب «سلوک ذیل شخصیت....» گرفته تا کتاب «گوش سپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» و مباحث «انقلاب اسلامی، جهان بین دو جهان» و پس از آن مباحث «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» همه از تفکر تاریخی سخن میگوید. میتوانید از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» شروع بفرمایید. موفق باشید
با سلام: شما در یکی از پاسخها فرموده آید که خدا عین لذت و ابتهاج است. آیا منظور شما این است که منشا هر لذتی خداست و آیا قاعده کل ما بالعرض لا بد ... در اینجا جاریست و میشود گفت که هر لذت بالعرض به خدا که عین لذت است منتهی شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن بود که خداوند عین کمال است و خداوند این کمال را به نحو حضوری در ذات خود احساس میکند و از این جهت، عین لذت است به همان معنایی که احساس کمال، لذت است. ولی این بدان معنا نیست که منشأ هر لذتی، خداوند باشد زیرا ممکن است آن لذت، ریشه در توهّمات فرد داشته باشد. موفق باشید
سلام استاد: متنی نوشته بودم و میخواستم نظر شما را در این باره بدانم:
به نام پروردگار حیات مرگ و حیات و مرگ و زندگی میگذرد، ایام در این شهر و در هر شهر دیگری میگذرد، چون باید سپری شود اما اینکه چگونه میگذرد نیز مهم است. اینجا، اینجایی است که ما هستیم و همه و همه زندهاند، یعنی میبینیم که مردم راه میروند حرف میزنند میخندد گریه میکنند و نشان از حرکت و بودنِ خود میدهند، اما آیا هستند؟! میخواهم بدانم که آیا واقعا هستند؟ آیا فقط زنده اند یا حیات هم دارند؟ شهر در عین زندگی، مرگ است.
(هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار/ چنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا بیزار؟ / زمین از آمدن برفِ تازه خشنود است. / من از شلوغی بسیار ردّ پا بیزار/ قدم زدم! ریههایم شد از هوا لبریز / قدم زدم! ریههایم شد از هوا بیزار / اگرچه میگذریم از کنار هم آرام / شما ز من متنفر، من از شما بیزار / به مسجد آمدم و ناامید برگشتم / دل از مشاهده تلخی ریا بیزار، / صدای قاری و گلدستههای پژمرده / اذان مرده و دلهای از خدا بیزار / به خانهام بروم؟ خانه از سکوت پر است، / سکوت میکند از زندگی مرا بیزار / تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست! / از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار. فاضل نظری)
آیا شما جایی را سراغ دارید که حیات هم باشد، من جایی را سراغ دارم جایی که این روزها بعد از مدتها آمده تا حیات را معنا کند و آن را به تمام جهان هبه کند؛ غزه و ملت بزرگ فلسطین، نواری که شاید در این ایام خیلیها آن را نوارِ مرگ، نوارِ نیست و نابودی نامیدند؛ اما در این نوار، از دل ویرانیها آبادیها رشد میکند و نسیمِ بوی مرگ، حیات میبخشد و عزرائیل همچون دوستی قدیمی امانتش را میگیرد و حیات میبخشد. حالا این نوارِ کوچک غزه تمام وجود و حیات است و جایی بیش از اینجا صفا ندارد. شب ها با نور موشک و انفجارها، شهر روشن میشود و روزها، بچه ها با صدای آژیر آمبولانس چشم به امید شهادت باز میکنند و شکر میکنند در اینکه در برابر این مصیبت خداوند صبر و مقاومتی بینظیر را برایشان هدیه کرده است، و شکر میکنند با قرآن، گویا که قرآن آنجا دارد معنا میشود، گویا نوارِ غزه شده زبان قرآن و در زیر سایه حق، گویا قرآن ناطق شده است. و اینجاست ظهور و بروز و حضور حیات. آنجاست که دشمن هرچه میخواهد تو را نابود و نیست کند، تو باز هستی و حتی بیشتر از قبل!! مگر کسی شک دارد که شهید حاج قاسم کاری کرد که سردار حاج قاسم نکرد!! و اینجا فرق حیات و زندگی را این شهید معنا میکند. اگر به حیات برسیم پایانی برای خود متصور نیستیم، ولی اگر به زندگی برسیم منتظر پایان تلخِ مرگ هستیم. غزه، زبان گویای قرآن، حیات دارد و پایانی ندارد و هست و حیات دارد و حیات دارد و هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرکس هر کجا که میخواهد باشد. اگر در جبههای که حق در مقابل باطل قد برافراشته حاضر نباشد، هیچ کجا نیست. زیرا در آنجایی که زندگی جریان دارد، حاضر نبوده است. همینطور که می فرمایید امروز از نوار غزه، آهنگ زندگی به گوش میرسد و این است آن کابوسی که صهیونیستها میخواستند با شهادت مردم غزه آن را بمیرانند ولی هرچه بیشتر آن مردم را شهید کردند، آن کابوس به آنها نزدیک و نزدیکتر شد. موفق باشید
سلام و خدا قوت: زینب کبری علیهاالسلام این نام برای من تداعیگر «حُریّت» است، «آزادگی». زینب کبری آزاد بود، رها. رها از همۀ تعلقاتی که او را از ادای تکلیف جدا کند، از «امام» فاصله دهد. او آنقدر آزاد بود که فقط در بند مولا بود. او آنجا بود که مولا میخواست. آنکار را میکرد که مولا میخواست، آنچه را میگفت که مولا امر میکرد. آنچه را میخواست که مولا میخواست. او فقط در بند مولا بود و از هرآنچه او میخواست رها بود. رهایی و آزادی بزرگترین داشتۀ زینب کبری علیهاالسلام بود. اگر حریت و آزادگی او نبود، توان آن حماسهآفرینی بینظیر کربلا را نداشت. توان پنجه در پنجۀ استکبار انداختن را نداشت. مدافعان حرم زینبی را نیز در همین مدار میبینم. مدافعان حرم اگر آزاد نبودند، توان دفاع از حرم را نداشتند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آزادگی، گمشده بشریت است و هرکسی را توان فهم جایگاه آزادگی نیست وقتی متوجه ظرفیت خود و تاریخی که برایش خداوند اراده کرده است، نشود. در همین رابطه امروز ما ندای آزادگی را از زن و مرد و نوجوان غزه میشنویم زیرا آنها به خوبی میدانند چه نوع حضوری در دل این آزادگی نهفته است. در رابطه با درک تاریخیِ حضرت زینب «سلاماللهعلیها» و حضور آنچنانی، عرایضی در جزوه «انقلاب اسلامی و زبان نرمِ مادری» https://eitaa.com/matalebevijeh/15217 در رابطه با درک تاریخی حضرت زینب «سلاماللهعلیها» نسبت به نهضت کربلا شده است. خوب است نظری به آن متن انداخته شود. آری! آزادگی و حضور در فردای تاریخ، امری است که زنان پروریده شده در متن اسلام، همواره با خود داشتهاند. موفق باشید
چرا خدای مهربان و رحیم که منتقم است جواب این نسل کشی بزرگ را در غزه نمیدهد؟ آیا خدا وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در همین نکته آخر است که کدام خدا وجود دارد و کدام خدا وجود ندارد؟! خدایی که هرکاری که ما مایل باشیم، باید انجام دهد؛ نه! وجود ندارد. ولی خدایی که ربّ العالمین است و زمینههای تعالی انسانها را فراهم میکند؛ آری! او وجود دارد هرچند حتی «ربییّون» یعنی آنانی که دلبسته به ربّ العالمین هستند، فریاد برآورند که پس یاری خدا چه شد؟ امری که خداوند در قرآن این طور گزارش میدهد: « أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ» آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مىشويد و حال آنكه هنوز مانند آنچه بر [سر] پيشينيان شما آمد، بر [سر] شما نيامده است؟ آنان دچار سختى و زيان شدند و به [هول و] تكان درآمدند، تا جايى كه پيامبر [خدا ] و كسانى كه با وى ايمان آورده بودند گفتند: «پيروزى خدا كى خواهد بود؟» هش دار، كه پيروزى خدا نزديك است.
آیا نباید در رخدادی که در غزه در حال شکلگیری است متوجه حکمتی شد که حضرت ربّ العالمین بنا دارد چهره نژادپرستِ غرب را بنمایاند؟ و در این رابطه بخواهد تاریخ دیگری را به ظهور آورد؟ امری که حتی مردم غزه متوجه آن شدهاند که چه رسالتی به عهده آنها گذاشته شده که در مقابل اینهمه مصیبت و سختی، خود را نمیبازند. نکتهای که رهبر معظم انقلاب نیز به خوبی از آن آگاهند و در نتیجه در بازدیدی که از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران داشتند فرمودند: «قضیّه ابعاد مهمتری پیدا میکند وقتی انسان توجّه کند که این «نتوانستن»، مخصوص رژیم صهیونیستی هم نیست؛ آمریکا هم نتوانسته ــ داخل مِیداناند دیگر؛ آمریکا داخل میدان است ــ کشورهای غربی [هم که] دارند کمک میکنند نتوانستهاند. در ملاحظهی حرکتِ تاریخیِ بشریّت، این خیلی مسئلهی مهمّی است؛ ما به جایی رسیدهایم که یک تجهیزاتِ مفصّلِ نظامیِ مسلحِ مجهّز به انواع سلاحها، در یک صحنهی اینجوری، به طرف مقابل خودش که بظاهر هیچ کدام از آن امکانات را ندارد نمیتواند غلبه پیدا کند! این یک پدیدهی مهمّی است، این یک حقیقتی است.» موفق باشید
سلام استاد عزیز: من قبلا هر وقت خطایی میکردم، گناهی میکردم، صغیر و کبیر پس از آن توبه میکردم و به هر صورت با اظهار ندامت و اشک، به درگاه خدا می آمدم، شاید هزارررر بار خطا کردم و توبه کردم، آن هم گناهان سخت و آدم شکن ولی مدتی است که دیگر توان توبه ندارم اصلا نمیتونم توبه کنم نمیتونم به درگاه خدا بیام انگار از عالم توبه جدا شدم. شاید به خاطر خیییلی عظیم کشش و جذابیتی است که برای خودم ساختم. شاید از عالم توبه اخراج شدم. شاید خدایم کوچک شده یا نمیدانم چرا توبه کنم و آخرت برایم ضعیف شده است نمیدانم ولی هر چه هست خییلی ولنگار شده ام و از این موضوع خیلی ناراحتم. انگار جرات توبه ندارم وپشیمانی از ته دل را در در وجود خود نمیبینم میدانم خدا تواب است ولی من نمیدانم چطور وارد شوم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، زمانه زمانهای است که انسانها ظرفیتهای بزرگی دارند و برای جوابگویی به آن ظرفیتها باید متوجه خدایی باشند که جهانی بسی گشوده و متعالی را در مقابل انسان میگشاید. در اینجا است که می فهمیم که با گناه از چه چیزی محروم میشویم و توبه چه اندازه نقش آفرین است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: حضرت زین العابدین سلام الله علیه در قسمتی از دعای ۵۴ صحیفه سجادیه به خدای متعال عرضه می دارند: «وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْيَا حَاجَتِي». لطفاً این قسمت را قدری برای مان شرح دهید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت با توجه به توهّماتی که آرزوهای دنیایی برای انسان پیش میآورد و انسان را از حضور ابدی و حاجتهای متعالی باز میدارد، از پروردگار خود درخواست میکنند حاجتهای دنیاییام که همان امیال توهّمی است را قطع فرما. و در ادامه تقاضا میکنند حاجتهای ابدیام را فراوان گردان تا در دنیا در واقع، گرفتار دنیا نگردند. موفق باشید
سلام و انوار الهی: سوالی داشتم خدمتتون استاد گرامی اهداء کتابهای تخیلی خارجی به افراد دیگه یا کتابخانه کار صحیحی هست؟ من باب اینکه این نوع کتابها باعث تقویت قوه وهم و خیال میشه آیا معدوم کردنشون اولویت داره؟ یا اهداء به غیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به نوع کتاب دارد. بعضی از رمانها که توسط اندیشمندان آن دیار تألیف شده، هرچند که به ظاهر تخیلی میباشد، ولی متذکر مسائل انسان و جامعه بشری است. مثل آثار داستایوسکی و یا رومن رولان و یا ویکتور هوگو. رهبر معظم انقلاب سالها قبل درباره شاهکار «ویکتور هوگو» اینگونه اظهار داشتند: «به نظر من بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه رمانهای طول تاریخ را نخواندهام، شکی در این نیست، اما من مقدار زیادی رمان خواندهام که مربوط به حوادث قرنهای گوناگون هم هست. بعضی رمانهای خیلی قدیمی را هم خواندهام. مثلاً فرض کنید کمدی الهی را خواندهام. امیرارسلان هم خواندهام. الف لیله و هزار و یک شب را هم خواندهام. وقتی نگاه میکنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، میبینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچکس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بودهام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم ... من میگویم بینوایان یک معجزه است در عالم رماننویسی، در عالم کتابنویسی. واقعاً یک معجزه است ... زمانی که جوانها زیاد دور و بر من میآمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفتهام که بروید یک دور حتماً بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعهشناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.» موفق باشید
سلام علیکم: دانش آموز دختر دبیرستانی میخواد تهذیب نفس کنه میگن باید چکار کنم؟ اصلا میگن تهذیب نفس یعنی چه؟تشکر از راهنمایی همیشگی شما استاد بزرگوار. التماس دعا داریم خصوصا در ایام رزق معنوی فاطمیه
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی؟» و پس از آن دو، کتاب «آشتی با خدا» را مطالعه فرمایند که هر سه کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سلام استاد: دکتر پارسانیا در برنامه جریان شبکه یک درباره کشتار کودکان در فلسطین این گونه اظهار داشتند (نقل به مضمون) دلیل واکنشهای جهانی اینست که روح اطفال در نفوس بشریت اثر می گذارد زیرا ارواح اطفال هنوز حامل عهد الهی است و نفوس بشر ناخودآگاه متاثر از نفس کودکان می شوند. سوال: امکانش هست صورت فلسفی این اظهارات را بفرمایید؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است و به نظر میآید از آن جهت که امکان ندارد خداوند از حقّ مظلوم بگذرد، آن احوالات را در روح و روان مردم جهان پیش آورده است که در واقع نوعی انتقام خون شهداء از قاتلان آنها است که شاید اگر در قید حیات بودند و در مبارزه با رژیم صهیونیستی وارد میشدند این اندازه مؤثر نبوده باشند. موفق باشید
سلام علیکم: چرا خلق شدم؟ چرا باید دین را یاد بگیرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد در کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، نکاتی مطرح شده است. میتوانید به آن کتاب رجوع کنید. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C
با سلام: استاد عزیز در گروه مطالب ویژه صوت جلسه برنامه سدید را گوش میدادم که انصافا با مجری گری توانمند جناب نقی لو کیفیت بالاتری یافته است_بطور خلاصه حضرتعالی رجوع به خود را از مراتب لاینفک زندگی جدید دانسته اید و همین را منوط بر رجوع تاریخی _در ظاهر هیچ مشکلی با این شیوه بوجود نمی آید البته بنظرحقیر این بحث از سری بحث های تقدم و تأخر «نقل _عقل» گذشتگان مستثنی نیست! مثلا اگر تقدم الگوهای قرآنی بر عقل سخن گوییم بایست متوجه شویم که همین حکم، حکم عقل است از طرفی اگر تقدم عقل را بر نقل مطرح کنیم میشود همین آشفته بازار دوران به اصطلاح روشنگر عقل که همین غرب خونریز محصول نامیمون آن است! حال رجوع به تاریخ ما همیشه توسط نفس ماست آیا همین رجوع و شیوه تحلیل تاریخ از آلودگی نفسانی عقل روشنگر اکنون ما مصون است؟ بنظرم که نه! باز دچار تسلسل میشوم! بهعبارتی دیگر نفس من اکنون، بدون تعالی در مراتب اش نمیتواند تحلیل درست از تاریخ خود کند! حال بعد از تعالی لزوم شناخت تاریخ برای تبین به دیگران شاید مفید افتد اما برای خود که معنی ندارد، چرا؟ چون اگر هدف تعالی است که اتفاق افتاده اگر تعالی اتفاق نیفتاده باشد رجوع همان آلودگی جهل را خواهد داشت! لطفا راهنمایی بفرمایید مثل همیشه _خدا وجودتان را مستدام بفرماید انشاالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در نظر به انسان است در دو نگاه. یک نگاه نظر به انسان دارد که با عقل خود متوجه وجود حقایق عالَم مانند خدا و فرشتگان و ابدیت میشود و در باور عقلی خود، خود را ادامه میدهد؛ که بسیاری از اهل ایمان چنیناند. و در نگاه دوم نظر به انسانی است که در باورهای عقلی نمیتواند خود را بپذیرد و به حضوری نزد خود نظر دارد که به اصطلاح گفته میشود انسان در این حالت، سوبژه خودش شده و تنها در جهان خود میتواند حاضر شود. بحث در آن بود که در حالت دوم باز قرآن متذکر این انسان است که در جهانش حضور اسمای الهی حاضر است و باب گفتگو را در این فضا میتوان با او باز کنیم که در بنیان شماره ۳۸ تحت عنوان «وقتی جهان با ما جهان میشود» از کتاب « در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بین دو جهان» عرایضی در این مورد شد و یا در بحث «نظر به ظرفیتهای بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 نکاتی مطرح شده که میتواند ما را در این مورد نیز دعوت به اندیشیدن کند. موفق باشید
با سلام: اعیان ثابته به مجموعیت در ذات خداوند هستند یا به جامعیت؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات خداوند در احدیتاش هیچ کثرتی ندارد. آری! علم خدا به اعیان ثابته، علم است و علمِ به کثرات، موجب کثرت نمیشود. موفق باشید
اگر بنا را بر این بگذاریم که تمام مخلوقات در حال حرکت در نزد خودند و دارند خود را هر روز تجربه میکنند تا بیشتر و بیشتر خود را بیابند و نزد خودتر باشند البته بالحق پس من هم چنین انتظاری از خود داشتم و دارم اما آدمی از این زندگی برتر خارج شد! این مسئله مرا خستگی داده که هنوز حس میکنم مال من نبود. خوابی سنگین و باری گران و پیری بدی به من تحمیل کرد. دوست دارم در سخنان علی علیه السلام فنا شوم که فرمودند: پسرکم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی نه برای دنیا و برای رفتن نه ماندن و برای مرگ نه زندگی و در جایگاه کوچی و در سرای موقت بر سر راه آخرت تو تحت تعقیب مرگ هستی که گریزنده از آن رهایی ندارد و خواستار آن هم از دستش نمی رهد و ناگریز آن را در خواهد یافت. با وجود اینکه مردم امروزی را میشناسم اما آنها نمیشناسم هرچه بیشتر آنها را بشناسم بیشتر آنها را نمیشناسم آنها در عین اینکه مرا میپذیرند و من آنها میپذیرم اما هرگز دنیای آنها را نمیفهمم و نمیشناسم و نمیخواهم و درک نمیکنم هرچند گویی دنیای دیگری ساخته بشود، که بشود در آن زیست و من هم خواهم زیست انشاء الله اما مرگ سر نوشت زیباییست که آنرا به کل دنیا نمیدهم . بخدا حتی اگر آخرتی و سرای جاویدی و بهشت هایی و دین پایداری نبود باز مرگ انتخابم بود. من مرگ را خود میدانم خودی که دنیاداران میخواهند آنرا گم کنم. دنیا را دوست نداشتم ای کاش هیچ وقت نمیدیدمش خدایا دنیا را از یادم ببر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر انسان برای آخرت آفریده شده است ولی دنیا، مزرعه آخرت است و به اندازهای که در دنیا با انتخابهای خوب و همراه با تواضع زندگی کنیم، در ابدیت خود حضور بهتر و متعالی تری خواهیم داشت. مهم آن است که زندگی را برای خود تنگ و سخت نکنیم. موفق باشید
مجله سیاستنامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از دکتر رضا داوری اردکانی را روی جلد برد و با تیتر «فیلسوفِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفت. دکتر داوری در واکنش به این مجله در یادداشت کوتاهی نوشت: «من در درون شکست نخوردهام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کردهام.» ایشان در ادامه این متن صراحتاً اعلام میکند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاستنامه یادداشتهای تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! متن مقاله در کانال وارستگی منتشر شده است: https://eitaa.com/varastegi_ir/691 جناب استاد اگر یادداشت را خواندید ممنون میشوم نظر خود را بفرمائيد. باتشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که استاد فرمودهاند یادداشتهای تنهایی ایشان بوده حاکی از آنکه سخنان و نگاه ایشان به عالَم و آدم، بسیار بیش از آنکه مدّ نظرها است میتوانست مفید و کارساز باشد و در دل آن یادداشت، گویا استاد از خود پرسیده باشند چرا در این مورد شکست خوردهاند؟! و کسانی که استاد را میشناسند میدانند که این نوع سخنگفتن، دأب ایشان است. ولی به نظر بنده اگر دکتر داوری فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار است، بیش از آنکه فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار باشد، فیلسوف فردای ما میباشد با تأثیری بسی بیشتر. زیرا در بستر انقلاب اسلامی با هویت جهانیِ این انقلاب و اینکه باید این انقلاب، سرنوشتِ بشر گرفتارشده به نژادپرستی غربی را تغییر دهد؛ این دکتر داوری است که در آن بستر برای آنهایی که میخواهند با عقل جهانی، انقلاب را بیان کنند، حرفها دارد، همانطور که برای آنانی که امروز بنا دارند دینداری خود را به عمیقترین شکل فهم کنند، نیازمند اشارات دکتر داوری میباشند. به یاد آورید وقتی آنطور که شایسته بود جناب مارتین هایدگر را پاس نداشتند. شاگرد چینی هایدگر اینطور میگوید: وقتی رفتار غیر منصفانه متفقین را با هایدگر دیدم به او گفتم: «منکیوس میگوید: وقتی آسمانیان اراده میکنند که تکلیف سختی را بر عهده کسی بگذارند، نخست قلب او را از تلخی اندوه آکنده میکنند، رگ و پی و استخوانیهای او را میپوسانند و کالبدش را به مشقت دچار میکنند و اعمال و آثارش را بیحرمتی میکنند تا آنکه قلبش مهبط الهام شود و طبیعتش انگیخته گردد و نقایصش جبران شود ..... و از این همه، میآموزیم که حیات حقیقی از شور و اشتیاق و محنت و حرمان نشات میگیرد و از طرف دیگر مرگ حاصل بیدردی و لذت و تن آسایی است.» و بنده حقیقتاً هرچه بیشتر در جناب آقای دکتر رضا داوری تعمق و تأمّل می کنم، بیشتر احساس می نمایم که قلب او مهبط الهام فرشتگان است و میتوان معنی حیات حقیقی را از اشارات او برگرفت و مگر میشود چنین مردی نسبت به غوغاسالاران، گمنام و غریب نباشد؟!!! طوبی للغربا.
بنا به گفته آقای دکتر سید مهدی ناظمی قره باغ : دکترداوری تلاش میکند به خوانندگانی که در آینده دارد اعلام کند که هیچ وقت «او را جدی نگرفتهاند»؛ نه حاکمان و نه مخالفان ایشان. بنابراین هر چیزی که ممکن است مخالفانش درباره او بگویند از همینجا ریشه میگیرد که آنها هیچ وقت «دکتر داوریاردکانی فیلسوف» را نخواندهاند. موفق باشید
سلام: من خیلی به این فکر میکنم که دیگران تحت تاثیر رفتارهام قرار میگیرن و انسانهای درستی میشن یا میگن چه انسانِ خوبی! برا خودم داستان سازی میکنم. حالا چه خودم تو داستان باشم چه بقیه. بدونِ اینکه قرار باشه کاری برای خودم انجام بدن. یعنی نباشن هم من اون کارا رو انجام میدم. حتی تخیل میکنم و یکی دیگه رو جام میزارم که همچین کاری میکنه و باعث میشه مردم به دین روی بیارن. میخواستم ببینم این افکار و تخیلات ریا هست؟ و برای اینکه از این افکار دور شیم چه راه حلی وجود داره؟ و کلا به چی فکر کنیم؟ چون نمیتونم فکر نکنم حتی کار انجام بدم باید فکر کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله با مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، نکاتی جهت جوابگویی به سؤالاتتان در آن کتاب مییابید. موفق باشید
با سلام: بر اساس معاد جسمانی که جناب ملاصدرا بیان می فرمایند، اصل حقیقت من مجرد است. دو سوال دارم. آیا ازدواج من با حوری بهشتی در همین دنیا با بدن برزخی ام وجود دارد؟ دوم: آیا ازدواج من با اجنه با بدن برزخی ام امکان دارد؟ امیدوارم سوء برداشت نشود و پاسخ سوالات مرا بدهید. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت بحث ازدواج با حوریان در میان نیست، بلکه حوریان جلوه اعمال ایمانی مؤمنین هستند. به همین جهت قرآن میفرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (واقعه/۲۴) آن حوریان جزا و آثار کار مؤمنین اند. به جز این اساساً ازدواجی به این معنایی که میفرمایید وجود ندارد. این حرفها، بیشتر توهّم افراد است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد خیلی ها میگن زمان جنگ و دفاع مقدس یه عده باید میرفتن جنگ و یه عده باید میرفتن دنبال امور دیگر و اشکال نداشت. ولی بنده گاه کتب رهبری را میخوانم از جمله تفسیر سوره برائت تو اون تفسیری که رهبری از آیات دارن به این مضمون است که بعضی همین خیال خام رها کردن ولی این را دارند تا آخرعمر اگرعبادت کنن جای اون جهاد را نمیگیرد, و لذا با این حرف خود را بالا میدانند و حتی بچه هاشون و گاها همسران اونا در مناصب مختلف و هم در محیط های علمی با حقوق بالا سرکارن بودن و هستند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنهایی که با این انقلاب الهی برخوردی صادقانه کردند و بیشتر در فکر خدمت به مردم بودند؛ از زندگی بهره حقیقی بردند، و بقیه خود دانند. موفق باشید