باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی برای مفصل گفتن در این مورد ندارم. همین اندازه میتوان گفت روی هم رفته برای اصلاح یک جامعه روحانیون تأثیر بیشتری دارند مگر آنکه مخاطبان، خاص باشند و فرد هم در موقعیّت شناخته شدهای باشد. شرایط اولیهی انقلاب چنین اقتضا کرد که برای افرادی امثال بنده امکان طرح مسائل معرفتی را بدون آنکه لازم باشد معمم گردند بود و این به جهت شرایط خاص انقلاب به وجود آمد که افراد در یک نحوه اتحاد و یگانگی همدیگر را درک میکردند ولی بعد از آن، این موضوع به آن شکل به جهت گستردگی شهر منتفی شد و از این جهت افراد، با کسوت روحانی میتوانند سخن دینی خود را بیشتر برای عموم قابل پذیرش کنند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی مؤمنین منور به نور صدقاند ولی صدّیقین در اصطلاح دینی مقامی است که شخص آنچه معتقد است، عین حق است و از هر گونه کدورت وهم مبرّا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جای توجه به این بحث هست از این جهت که جایگاه داروهایی که میدان ترمیم بیماریها را از طریق نفس تنگ میکند بیشتر روشن کنیم و موضوع پرهیز را جدیتر بگیریم از آن جهت که رسول خدا فرمودند «المعدة بیت کل داء و الحماء اصل کل دواء» معده خانهی همهی بیماریها و پرهیز اساس همهی درمانها است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، عقل به عنوان حجت باطنی خداوند بر استخاره مقدم است و از طرفی استخاره در جایی است که دیگر جایی برای مشورت و تعقّل نمانده باشد. با این همه به گفتهی علامه طباطبایی بعد از آن که استخاره کردید باز جای تعقّل هست از این جهت، پشت به استخاره نیز، پشت به قرآن نخواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آخرین آیهی سوره احزاب اشاره دارد که میفرماید «انه کان ظلوما جهولا» یعنی انسان هم ظالم است به نفس خود از آن جهت که باید آن را تذکیه کند و هم جاهل است به غیر حق و جاهل اینجا به معنای جاهل به غیر حق است و عالم به حق. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست متوجه شدهاید؛ عنایت داشته باشید وقتی اعیان ثابته به صورت علمی در مقام حضرت احدیت باشند، وجود علمی دارند و در واقع حضرت حق در میان است و علم ذاتی خودشان به خودشان حال عدهای این مقام را غیب الغیوب قلمداد میکنند و عدهای همین مرتبهی احدیت را هویت غیبیه میدانند؛ تفاوت چندانی در میان نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکتهی بسیار مهمی است منتها همین موضوع را باید به روش هنرمندانه به صحنه آورد تا به صورت مستقیم نباشد و این، کار هر کسی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فیلم یتیمخانه همانطور که عرض شد، قصهی تاریخ ما است و اگر ما با جدیت تمام به مسائل اجتماعی خود نپردازیم همانطور که آن افسر انگلیسی به آن جوان گفت وقتی رهبرانمان را تنها بگذاریم، آن میشود که شد در آن حد که ما این همه کشته دادیم ولی نفوذ انگلستان آنقدر بود که مانع با خبر شدن حتی نخبگان شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سوال شماره 18359 اینطور در این مورد عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معنا که انسانی فرهیخته که متوجه حقایق است و میداند در ما کمالاتی هست که از آن غافلیم، اگر به صورت تذکر ممتد ما را جلو ببرد، یک نحوه تلقین کرده است و از این جهت قابل پذیرش است و حضور در جلسات دینی جهت همین امر است. موفق باشید. بنابر این هم میتواند «تلقین» وجهی از سوبژکتیویته باشد و هم میتواند وجهی از رجوع به حق داشتهباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این یک امر طبیعی است که انسان بعد از آشناشدن با حقایق عالم، باید به مرور افقِ عمل به آن را در زندگی ظهور دهد 2- «گر خون نکنی دیده و دل پنجاه سال / از قال تو را ره ننمایند به حال»، صبر و پایداری را برای همین جاها گذاشتهاند 3- به نظرم انسان این تاریخ، وسعت آن را دارد که طوری بین سنت و تجدد جمع کند که نه تجدد هرطور خواست خر خود را براند و نه ما به اسم فرار از تجدد بخواهیم به گذشته برگردیم. این نکتهای است که هایدگر در بحث بسیار دقیق خود تحت عنوان «گَشتْ» به ما تذکر میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میز و دیوار به اعتبار میز و دیواربودن، حقیقتی غیر از وجود مادی ندارند و چون با نگاه وجودی به عالم بنگریم، بحث وجود مطلق و مظاهر وجود مطلق به میان میآید که با وحدت شخصی وجود میخواند و تشکیک در مظاهر به میان میآید و نه تشکیک در مراتب وجود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، عبودیت است. چیزی که مانع عبودیت ما نشود که شریعت معین کرده است، مباح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال آنچه باید نتیجهی این نوع مطالعات باشد، تأسی به سیرهی امامان معصوم است و این نوع مطالعات، تبعیت را عمیقتر میکند و فهم بهتری از آن سخنان را برای ما ممکن میسازد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت از زيد بن الشّحَّام است كه از حضرت صادق«علیهالسلام» سؤال مى كند: «أَيُّمَا أَفْضَلُ الْحَسَنُ أَمِ الْحُسَيْنُ؟ فَقَالَ: «إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا يَلْحَقُ بِفَضْلِ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا يَلْحَقُ بِفَضْلِ أَوَّلِنَا وَ كُلٌّ لَهُ فَضْلٌ» قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي الْجَوَابِ فَإِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُكَ إِلَّا مُرْتَاداً فَقَالَ: «نَحْنُ مِنْ شَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ بَرَأَنَا اللَّهُ مِنْ طِينَةٍ وَاحِدَةٍ فَضْلُنَا مِنَ اللَّهِ وَ عِلْمُنَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أُمَنَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ وَ الْحُجَّابُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ، أَزِيدُكَ يَا زَيْدُ؟» قُلْتُ نَعَمْ. فَقَالَ: «خَلْقُنَا وَاحِدٌ وَ عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ كُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى» فَقَالَ أَخْبِرْنِي بِعِدَّتِكُمْ فَقَالَ: «نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ هَكَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ فِي مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ».[1] زيد بن الشّحَّام از حضرت صادق«علیهالسلام» سؤال مى كند: از حسن و حسين كداميك افضلاند؟ حضرت صادق«علیهالسلام» فرمودند: فضيلت و برترى اولين ما ملحق به برترى و فضيلت آخرين ما مى شود و فضيلت آخرين ما به اولين ما برمى گردد، هر كدام را فضلى است. عرض كردم: فدايت شوم توضيح بيشتر بفرماييد؛ به خدا قسم من چون جوياى فضل و منقبت شما هستم اين سؤال را مى پرسم. حضرت فرمودند: ما از شجره ى طيبه اى هستيم كه خدا ما را از يك طينت به وجود آورد، فضل ما از جانب خدا و علم ما از اوست، ما امين خدا ميان مردم هستيم و دعوت كنندگان به سوى دين خدائيم و نگهبانان و واسطه ها بين خدا و مردم مى باشيم. اى زيد! هنوز هم برايت توضيح بدهم؟ عرض كردم آرى. فرمود: سرشت ما يكى و علم ما يكى و فضل ما يكى است و همه در نزد خدا يكسانيم، عرض كردم بفرمائيد چند نفر هستيد؟ فرمود: ما دوازده نفريم در اطراف عرشِ پروردگار در شروع آفرينش خود، اول ما محمّد، وسط ما محمّد و آخر ما نيز محمّد است. موفق باشید
[1] - «الغيبةللنعمانى»، محمد بن ابراهيم نعمانى، ص 86. بحارالأنوار، ج 25، ص 363 ..
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به خود روایات از آن جهت که رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» در دعای خود عرضه میدارند که: خدایا به حق اسم مستأثرت که جز خودت از آن آگاه نیستی.... « َ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ أَنْزَلْتَهُ فِي كِتَابِكَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَك» آن حضرت بدان اسم آگاه نمیباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مرگ تعلق ما به بدن در حدّ خاطرهای است که با این بدن داشتهایم و بدان از این جهت توجه داریم که پس از چندی این توجه نیز از بین میرود. به همین جهت گفته میشود بعد از 40 سال قبرستان را صاف کنند و اموات جدیدی در آن دفن نمایند. این نوع مباحث بعداً با ادامهی مطالعهی کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «معاد» بهتر برایتان روشن میشود. در حال حاضر تعلق روح به بدن، تعلقِ تدبیری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده میتوان با نظر به افقی که حضرت امام و رهبر انقلاب در مقابل ما قرار دادهاند، عبادات خود و معارف خود را جهت داد. در این رابطه که امروزه بنا به فرمایش آیت اللّه بهجت؛ «علم تو استاد توست»، عرایضی در جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت است، شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما هنوز در مرحلهی تثبیت انقلاب اسلامی و تلاش برای تحقق دولت اسلامی هستیم 2- به نظر بنده نیز همانطور است که جنابعالی میفرمایید 3- آری! ولی زیرساختهای معرفتی که به کمک آن انسانِ تراز انقلاب هنوز فراهم نیست 4- آری! در اینجا منظور قوهی مجریه است 5- حتماً باید اینطور باشد ولی کارهای زمینماندهی زیادی در این رابطه در پیش است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه با موضوع درگیر شوید خودتان متوجه میشوید پیام اصلی آیهی مذکور چه باید باشد. از آن جهت که نظر به سبکیِ بارِ روزهداری دارد و اینکه اگر برای کسی آن حکم، طاقتفرساست چه باید بکند. جنابعالی ذیل آن آیه جمعبندیِ آن سخن را یادداشت میکنید و ردّ میشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی را جهت این امر دنبال نکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید و پیشنهادهایی که در آن کتاب میشود را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو یکی است. زیرا قوهی واهمه معانی و حقایق را جزیی و مصداقی میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که هر مکانی و هر لباسی بر اساس یک فکر و فرهنگی ساخته میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیماری، عدمِ ملکه است یعنی عدمی است که باید به جایش سلامتی باشد 2- آری! حضرت حق طهور مطلق است از آن جهت که خودْ عین پاکی و قدوسیت است و در ضمن، پاککنندهی گناهکاران نیز هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1س از کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» که موارد عینیِ مشخصی را میتوانید از آن استخراج کنید؛ به شرح صوتی مقدمهی کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بپردازید. فکر میکنم نکاتی را بتوانید از آن بهدست آوردید. موفق باشید
