بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36983
متن پرسش

با سلام: در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال شاهد حضور شخصیت های سیاسی در تهران بودیم از جمله ریاست اسبق جمهوری آقای دکتر روحانی بودند در حین حضور به راهپیمایی به ایشان توهین کردند و شعارهای بعضی مردم لقب دروغگو و مرگ بر منافق و مرگ بر آخوند آمریکایی سر دادند به نظر من کار بدی کردند به آقای روحانی توهین کردند و در این مورد و موارد حضرت آقا رهبر معظم فرمودند نباید توهین و فحاشی به مسولین کرد یک مورد مهر پرت کردن به آقای دکتر لاریجانی و توهین به مرحوم آیت الله هاشمی رحمت الله علیه که با لگد به در خانه ایشان زده‌اند حضرت آقا واکنش نشان دادند و سخنرانی ایشان در قم به هم زدند و یا اخیرا که توهین به آقای روحانی شد آیا با این کارها دشمن به شاد نشدیم چرا بعضی به اصطلاح انقلابی نما با این کارها ضعف نشان دشمنان اسلام و انقلاب دادند و به نظر نباید این کارها انجام شود در پای صندوق رای باید تسویه حساب کنیم و نقد کنیم با فحاشی و توهین کاری از پیش نمی بریم اگر قبول نداریم این آقایان را خوب رای ندهیم ولی توهین و جسارت کاری بسیار زشت و ناپسند و به دور از انسانیت هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئناً کار این افراد اگر نگوییم نفوذی بوده‌اند، کاری بود دشمن شادکن. و هرگز این افراد از جنس شهدا که هیچ، از جنس مردم عادی هم نیستند. در روایت از امام صادق«عليه‌السلام» داریم: «فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) می‌فرمایند: أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَ مُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَ أَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الايمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛» درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمودند: مقصود همه مردمان، اعم از مؤمن و كافر منظور است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كم‌ترين نتیجه‌اش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى‌دارد. چه اندازه خوب می‌فرمایید که ما باید پای صندق رأی مرزها را مشخص کنیم. موفق باشید  
 

36982
متن پرسش

آخه چرا من‌، منی که در طول زندگیم بیشتر از هرکسی درگیرودارِ پوچی بودم تا برسد به تقدیر پوچی تاریخ! چرا من باید بمانم و مشکلات را در خود حل کنم. بین اصرار بر پوچی و اصرار بر زندگی که از میان هم عبور کرده اند گمگشتگی های سختی است شادی لازم دارم سرخوشیی که مرا ایستاده، اَبَدی و زنده بدارد. خدایا مرا از هر نوع غم نجات بده و همیشه شادم کن تا به‌پا خیزم و برای تو مشکلات را در خود حل کنم چون بدون شادی دیگر ممکن نیست. من خود را چگونه و در کِه ببینم؟ ای کاش همه مثل من زیبا بودند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره «مرغ را پر می‌برد تا آشیان / پرِّ مردم همت است این را بدان». باید همّت کرد و این راه، بدون مشکل نیست. و در این رابطه به ما فرموده‌اند: «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم *** سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان، غم مخور.». موفق باشید

36981
متن پرسش

آوای دلسوختگان این گونه است که اگه بهش شک کردم؛ ولی اون کور سوی امید ته دل یک الواته، لالایی شب هایش نوازشی است که آسایش به او می بخشد و راحت تر بخوابد. خسته باید بخوابه و اما کسی که روزش به صبح را شب کردن سپری شده است چاره ای ندارد که بی خوابی و بی خانمانی شب را با خود حمل کند. یک دل سوخته همیشه افتخارش مقاومت اوست و شب هایش عبادت است از درگاه خداوند، و روزهایش دریادلان صف شکنی هستند، آنها بعد از خواند دعای فَرَج و توسل به حضرت زهرای مرضیه (س)، به آب زدند و خط را گشودند و آنگاه خیل قایقها و شناورها به آن سوی اروند روان شدند. صف طویل رزمندگان تازه نفس، با آرامش و اطمینانی که حاصل ایمان است، وسعت جبهۀ فتح را به سوی فتوحات آینده طی می‌کنند و خود را به خّط مقّدم می‌رسانند. در آن غروب ها حضرت زهرا برای آنها مادری می کرد. جوی های کوچکی از خون بچه بسیجی ها به سمت اروند روانه بود و حضرت زهرا (س) برای آنها مادری می‌کرد. دلسوخته دلش را سوزانده در برابر ناپاکی ها و زشتی ها، درست است، آری! کربلا این فرصت را فراهم می‌کند. ای حسین تو را دوست دارم که مرا می خری برای خود، دوست دارم که می‌بینم موج عظیمی از راه گم کردگان می‌خواهند به ضریح تو نزدیکتر باشند و شما من را هم مَحرم خود قرار می‌دهید تا نشانش داده باشید و من حسین را از خودم بشناسم، تا من بدانم که حتی من هم می توانم در نامحرم ها دنبال چگونگی آنجا بنگرنم. هیچ وقت یادم نمی‌رود که شام دوشنبه 30 / 5 / 1402 بود که داشتم می مُردم که میخوام برم کربلا اما چرا نباید برم الان وقتشه که برم، یا وایمیسادم و می‌رفتم امتحانات شهریور رو می‌دادم که انتخاب رشته کنم یا دریا دل صف شکنی می‌شدم. خیلی سخت بود دوستانم در کربلا بودند و من باید خودم را به آنها می‌رساندم، از خداوند خواستم که کمکم کند؛ قرآن را باز کردم و در آن لحظات سخت چشم من به کلامی افتاد که می‌فرماید: توکل خود را به خدا کنید که او برای همه چیز کافی است. تصمیمم قطعی شده بود. می‌روم و از دست نمی دهم. آخر شب بود کلیپی دیدم از رفقا در کانال سها، نمی دونی چه خبره کربلا ... داشتم بال و پر می‌زدم که بالاخره حسین مرا هم خرید برای خودش. چون تا لحظاتی قبل داشتم با اراجیفی خودم رو بدبخت می‌کردم. صبح راهی سفر شدیم و داشتم ریش خند می‌زدم به مسخره بازی های آموزش و پرورش در این مدت، آهی کشیدم و سرم رو از پنجره ماشین دادم بیرون. در آنجا از یاد برده بودم فشارها و تنگناهای روزمرگی ام را. اونجا حسین (ع) تا بی نهایت من را به حرم خود خواند تا به من بگوید که راه مردن را، و نشان دهد که حتی من هم می‌توانم به حرم او بروم. آه چه خوب است یاد روزهای فتح را، و افتخار یک دلسوخته همان است به عالم. این رو هم بگم که در آنجا خیلی زود بخواطر قلب نا پاکی که داشت به توهم درسم افتادم و برگشتم. حرف از حرم زدم؛ از قول قاسم سلیمانی انقلاب اسلامی حرم است. منقلب شدن مثل شب 30/ 5/ 1402 حرم است و جز دلسوختگان و آتش گرفته ها برای مَحرَم بودن را راهی برای آن نیست و ندارد. از خودم خواهش می‌کنم که منیّتش کنار گذاشته شود تا به دست فراموشی سپرده نشود. یا حقّ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان‌ها با انسان‌ها زندگی می‌کنند، این قامت بلند سیدالشهدا «علیه‌السلام» است که معنای زندگی انسان با انسان‌ها را به فعلیت می‌آورند آن‌گاه که انسانیت را به معنای واقعی آن به ما عطا می‌کنند تا متذکر خود شویم که آیا امام حسین «علیه‌السلام» از خود به عنوان انسان چه درکی داشتند که در چنین قله‌ای از انسانیت خود را حاضر نمودند؟ آیا حضور در کربلا و زیارت آن حضرت، حکایت حضور انسان در آغوش کامل‌ترین نحوه بودن انسانی نیست؟ و آیا همین حضور را نمی‌توان در زیارت شهدا مدّ نظر آورد؟ موفق باشید                  

36980
متن پرسش

سلام علیکم: آیا پیوند خوردن حیثیت نظام مقدس اسلامی به میزان مشارکت در انتخابات امر صحیحی هست؟ و اساسا این موضوع در حکومت های مردمی ذاتی است یا ما آن را بزرگ نموده ایم و اکنون دچار اموری تحمیلی می شویم؟ و بعد از آن که به جواب رسیدیم لطفا بفرمایید آیا فدا کردن امر مقدس «صلاحیت» به نیت رسیدن به «مشارکت» بیشتر را چگونه می توان تحلیل کرد، زیرا مسلما در این دوره افراد معلوم الحال زیادی تایید شده اند که به نظر کارشناسان جنبه مشارکتی دارد. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آخر جلسه شنبه شب عرض شد انتخابات در نظام اسلامی در راستای حضور در میدانی است که میدان تقابل با استکبار است و به عنوان انتخابی بزرگ بنا بر آن است که در تاریخی حاضر شویم که وفاداری به نظام اسلامی است و این است که جهان استکباری سعی دارد ما را از حضور در انتخابات به بهانه‌های مختلف منصرف کند، وگرنه مسلّماً ضعف‌هایی هست. با این‌همه اگر بین خوب و خوب‌تر نتوانیم انتخاب کنیم، به هر صورت نمایندگانی که از جنس مردم باشند در میان هست که ما با انتخاب آن ها وظیفه خود را انجام داده باشیم. موفق باشید.https://eitaa.com/matalebevijeh/16048

36979
متن پرسش

با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: بنده بعنوان یک مادری که در این شرایط کنونی جامعه برای انتخاب مدرسه برای فرزندم بسیار مستأصل شده ام، فقط تنها راه امید برای رسیدن به پاسخ و روزنه ی امیدم برای راهنمایی، پرسش از شما استاد گرانقدر بود. (پیشاپیش از تعدد سوال ها عذرخواهی می‌کنم) اولأ آیا اصلا امر تربیت چقدر به محیط مدرسه بستگی دارد؟ دومأ آیا هفت سال دوم زندگی، مهمترین سن برای تربیت است؟ سومأ، آیا اینکه درحال حاضر مدارس دولتی، هم از نظر محیط مدرسه (تربیتی و فرهنگی) و هم آموزش درسي، بسیار ضعیف کار می‌کنند و خانواده های دغدغه مند مجبور هستند، بار سنگین هزینه های مدارس خصوصی را تحمل کنند، از نظر شما صحیح هست؟ و در آخر آیا مدارس تحول خواه چقدر به هدف اصلی تربیتی نزدیک هستند؟ و جنابعالی برای دبستان پسرانه چه مدرسه ایی را پیشنهاد می‌دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره در این تاریخ نمی‌توان نقش تربیتی مدرسه را نادیده گرفت. ۲. هفت سال دوم، مقدمه تشکیل ساختار اجتماعی نوجوان است و مهم می‌باشد. ۳. به طور کلی همان‌طور که رهبر معظم انقلاب مکرر تذکر دادند نظام آموزشی ما اعم از دولتی و غیر دولتی مشکل دارد، مگر آن‌که بعضاً معلمان دلسوزی در آن مدارس اعم از دولتی و غیر دولتی هستند که می‌توانند کمک‌کننده دانش‌آموزان در امور شخصیتی‌شان باشند. ۴. این مدارس، قدمی به جلو هستند. ۵. مدرسه خاصی را نمی‌شناسم. موفق باشید

36978
متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر.از خواندن سخنان رهبری در مورد خاتمی بعد از هشت سال ریاست جمهوری خیلی متعجب شدم: لازم است از شخص جناب آقای خاتمی هم صمیمانه تشکر کنم. این را به شما دوستان بگویم، به خود ایشان هم شاید بارها گفته‌ام؛ در طول هشت سالی که ما با ایشان به‌طور مستمر و مداوم در ارتباط بودیم، رفاقت و صمیمیت ما با ایشان روزافزون بوده؛ خدا را شکر. الان پیوند عاطفی و محبت‌آمیزی که بین بنده و آقای خاتمی هست، از آنچه در هشت سال پیش بوده، بمراتب مستحکم‌تر است؛ و این ناشی از خصوصیاتی است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندی و نجابت و روحیه‌ی نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است. ایشان در این مدت تلاش متراکمی انجام دادند؛ ما شاهد بودیم و می‌دیدیم. در مقاطع زمانی مختلف، کشور و دولت و مسؤولان با حوادثی مواجه شدند، و ایشان در یکی از حساس‌ترین مراکز این مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل کردند؛ ان‌شاءاللَّه خدای متعال اجر این صبر و تحمل را خواهد داد. در میان خصوصیات ایشان، اگر من بخواهم روی یکی از آنها تکیه کنم، این است که ایشان در همه‌ی این مدت، دشمنانی را که کمین کرده و خیز برداشته بودند، ناامید کردند. خیلیها از سال ۷۶ - از اول تشکیل این دولت - می‌خواستند آقای خاتمی را در موضع مقابله و مواجهه‌ی با نظام قرار دهند؛ خیلی هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسله‌جنبان این تلاشها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانی هم متأسفانه همان انگیزه‌های فاسد و پلید را در داخل انعکاس می‌دادند. خیلی تلاش کردند، اما آقای خاتمی حقیقتاً مقاومت کردند. آن روزی که ایشان اعلام کردند وقتی می‌گویم «جامعه‌ی مدنی»، مراد من مدینةالنبی است - که اتفاقاً دیروز یا پریروز در یکی از صحبتهای ایشان من این را خواندم - خیلی خلاف انتظار بعضیها شد؛ لذا به ایشان حمله کردند و فشار آوردند. اینها مواضعِ خیلی باارزشی است. ما که قصور داریم و دیدمان اینقدر کوتاه است، می‌فهمیم و می‌بینیم؛ کاتبانِ نامه‌ی اعمال ما - که مأموران الهی هستند - به طریق اولی می‌بینند؛ و خدای متعال هم که «من ورائهم محیط» است، همه چیز را می‌بیند. اینها پیش خدای متعال اجر دارد. ان‌شاءاللَّه در آینده هم باید همین‌طور باشد. از تجربه و توان شماها باید استفاده شود. مسؤولان و کسانی که مأموریت‌هایی را بر عهده می‌گیرند، باید از محصول کار و از نظرات شما بهره ببرند و استفاده کنند. شما هم حقیقتاً خود را به معنای واقعی کلمه در اختیار نظام و متعلق به نظام بدانید. یک روز انسان در این نقطه مأموریتی را انجام می‌دهد؛ یک روز در این نقطه نیست و یک جای دیگر است. همان‌طور که عرض کردیم، مسؤولیت‌های دینی و انقلابىِ من و شما تمام نمی‌شود. ما هر جا باشیم، بالاخره یک عنصر مسلمانِ انقلابی هستیم و مسؤولیت‌هایی بر عهده داریم. امیدواریم ان‌شاءاللَّه بتوانید این مسؤولیت را به بهترین وجه انجام دهید. من همیشه در این مدت شماها را دعا کرده‌ام. آقای خاتمی را حداقل در هر شبانه‌روز یک بار دعا کرده‌ام؛ یعنی در تمام این مدت شاید هیچ شب و روزی نبوده که من شخص ایشان را دعا نکنم. بقیه‌ی مسؤولان و دیگران را هم همیشه دعا کرده‌ام و باز هم دعا خواهم کرد. دعا کنیم که خدای متعال این کشور و این ملت و این نظام را روزبه‌روز به اهداف خودش نزدیکتر کند و اقتداری را که شایسته‌ی این کشور و این ملت است، به او ارزانی بدارد؛ و همین‌طور هم خواهد شد؛ این را من تردید ندارم. اگر ما این کشور را با ده سال پیش و بیست سال پیش مقایسه کنیم، خواهیم دید که پیشرفت‌های بسیار زیادی داشته‌ایم؛ و این چیزی است که دشمنان این کشور و این نظام و این انقلاب نه توقع‌اش را داشتند و نه این را می‌پسندیدند؛ هر چه هم از دستشان برآمده، انجام داده‌اند. الان هم ما را زیاد تهدید می‌کنند. اخم و روتُرش کردن نسبت به ما از سوی قدرت‌طلبان و انحصارطلبان جهانی دایمی است و ما هم با تمام قدرت راه خود را به صورت پیوسته، با توکل به خدا و با امید به نیروی ذاتی این کشور ان‌شاءاللَّه ادامه خواهیم داد و پیش خواهیم رفت؛ من در این خصوص هیچ تردیدی ندارم. چشم‌اندازها برای ما روشن است. در طول این مدت توطئه‌های دشمن یکی پس از دیگری خنثی شده است. دشمنان، توطئه‌های سیاسی و فرهنگی و فشارهای گوناگون سیاسی و اقتصادی داشتند؛ اینها به برکت همت و تلاش شما و امثال شماها خنثی شده است؛ بعد از این هم به توفیق الهی همین‌طور خواهد بود.» میشه توضیح بدین این سخنان چه معنایی داره؟ مگه خاتمی چی کار کرده بود؟ به لحاظ فرهنگی یا سیاسی چه کاری کرده بود جز عقب راندن جامعه؟ اقتصاد چه کاری کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه مشکل آقای خاتمی بیشتر بعد از ریاست جمهوری ایشان ظاهر شد تا آن‌جایی که حتی دعوت رهبر معظم انقلاب را برای حضور در مجمع تشخیص مصلحت نپذیرفت و مواضعی که بعد از فتنه ۸۸ گرفتند. که به نظر می‌آید انقلاب اسلامی در حال طی‌کردنِ راهی است غیر از آنچه آن جریان بنا داشتند انقلاب را در آن راه قرار دهند که به گفته آقای تاج‌زاده، می‌خواستند مانند ترکیه شود. جناب آقای استاد زرشناس نکات خوبی در این مورد در شبکه افق در برنامه «جهان آرا» مطرح فرمودند. خوب است به آن‌جا رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/16030 موفق باشید

36977
متن پرسش

اَرَنی کَسی بِگوید کِه تو را نَدیده باشد تو‌کِه با مَنی هَمیشه چِه تَری چِه لَن‌تَرانی‌. مَرا ببخش که همیشه سعی می‌کردم بزرگ باشم‌ اما اجازه نداشتم، مرا ببخش که خودم را گُم کردم‌، ای من مرا ببخش! من‌از خود عذر می‌خواهم که به خود چنین بد کردم زیرا بزرگ بودم و بزرگ هستم و بزرگ خواهم بود این واقعیتی است که اِنکار آن توسط هیچ کس دیگر موثر نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مکالمه جناب فیض کاشانی را با حضرت محبوب شنیده‌اید که چگونه جناب فیض به دنبال چیزی بود که مدت‌ها حضرت حق آن را برآورده کرده بودند به همان معنایی که در شعر خود از حضرت حق می‌پرسد:  «گفتم به کام وصلت خواهم رسيد روزي» و در جواب می‌شنود: «گفتا که نيک بنگر شايد رسيده باشي». این شما و آن مکالمه: موفق باشید
گفتم رخت نديدم گفتا نديده باشي
گفتم ز غم خميدم گفتا خميده باشي
گفتم ز گلستانت گفتا که بوي بردي
گفتم گلي نچيدم گفتا نچيده باشي
گفتم ز خود بريدم آن باده تا چشيدم
گفتا چه زان چشيدي از خود بريده باشي
گفتم لباس تقوي در عشق خود بريدم
گفتا به نيک نامي جامه دريده باشي
گفتم که در فراقت بس خون دل که خوردم
گفتا که سهل باشد جورم کشيده باشي
گفتم جفات تا کي گفتا هميشه باشد
از ما وفا نيايد شايد شنيده باشي
گفتم شراب لطفت آيا چه طعم دارد
گفتا گهي ز قهرم شايد مزيده باشي
گفتم که طعم آن لب، گفتا ز حسرت آن
جان بر لبت چه آيد شايد چشيده باشي
گفتم به کام وصلت خواهم رسيد روزي
گفتا که نيک بنگر شايد رسيده باشي
خود را اگر نبيني از وصل گل بچيني
کار تو (فيض) اينست خود را نديده باشي
 

36976
متن پرسش

سلام علیکم: استاد ما بعضا وقتی در‌ مورد یک نعمتی خدا رو شکر می‌کنیم بلافاصله اون نعمت از دست میره دیگه بعضا می‌ترسم شکر کنم، حکمت چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست. بیشتر در شکر نعمت، صورت دیگری از نعمت جایگزین آن می‌شود. موفق باشید

36975
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. چرا انقدر که از گناه ناراحت می‌شویم از ثواب خوشحال نمی‌شویم؟ (اگر بخواهیم بگوییم که مثلا نمازمان نماز واقعی نیست. خب از آنطرف هم گناهمان گناه واقعی نیست!) ۲. در توجه به انسانیت خود و با در نظر گرفتن امام معصوم و به ظهوری که هرکدام از آن معصومین داشتند، چگونه باید خود را بشناسیم که با کدام حقیقتی که امامان به ظهور رساندند، می‌توانیم به مقصد عبودیت برسیم؟ (همانگونه که امام صادق علیه السلام فرمودند که کشتی حسین بن علی علیهما السلام بزرگتر است و در جمهوری اسلامی هم مشهود است که شهادت برای خیل عظیمی راه است و اینان با مسیر امام حسین همراه شدند.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً در ارتکاب گناه، احساس محرومیت از فیض الهی که ما را فرا گرفته بود، بیشتر احساس می‌شود تا انجام کارهای معنوی، که در واقع ادامه حضور در همان فیض الهی می‌باشد. ۲. مهم آن است که در عبادات، عزم عبور از حاکمیت شیطان و استکبار با نظر به عزم حسینی «علیه‌السلام» مدّ نظر باشد. موفق باشید 

36974
متن پرسش

با سلام استاد: بنده معنی این صحبت آوینی را نمی‌فهمم، اگر ممکنه برایم توضیح بفرمایید و بفرمایید تو زمان حالا این جمله چطوری میشه یعنی الانم درس خواندن همان مصداق راهنوز داره؟ «کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید، تفاوتش فقط همین است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا»

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کار را برای خدا انجام‌دادن به این معنا خوب است که عاملی باشیم در راستای تحقق اراده الهی، نه آن‌که در راستای نتیجه‌ای باشیم برای خود، بلکه بخواهیم آنچه را خدا می‌خواهد بشود. موفق باشید

36973
متن پرسش

استاد دلم میخواد همین رو بگم که هیچ کس نیست و نبوده که گوش بده باشه. داره متلاشی میشه جگرم، خودم هستم ولی از بس که در خلوتم بی معنی بودم او هم الان نیست برا گوش دادن. خدایا زید من کو؟ من چه کنم؛ گناه عالم چیه که باید جور من رو بکشه. بدم میاد از آدم های که ترسو هستند و از حرف زدن با بقیه میترسن و همیشه دیوار دفاعی برای خود چیدن. آه ای کاش میشد این روند مسخره رو برید. انتقام می‌گیرم از دنیا، یکی از رفقای دوست داشتنی امشب از این حرف زد که یک کسی یه راهی رو شروع میکنه نمیدونم مینویسه، شعر میسرایه و ... دلم میخواد روند عادی خودم رو داشته باشم. هوا و هوس مثل یک قطب نما میمونه در دل یخ بندان که دل بستن و بسنده کردن به آن عاقلانه است. همه میدونن طاها کیه، همون که همیشه بی جهت و بی دلیل داره میخنده و خیلی رو مخه. اگه مِیخونه نرم کجا برم. اما من نمیدونم. چرا باید رفت توی لاک خود، مگه این دنیا جز یک قوطی در حال متلاشی نیست و دیگه خودم و خودت کجاشی. نیست انگارم، بوش همه جا را فرا گرفته، بجای طاووس های رویایی خفاش های کرنایی به دور من می‌گردند. نبود انگار، نیست انگار هرچی که تو بگی؛ همون فکر می‌کرد نیست. نمیدونم چجور گریه رو بنویسم. بابا بخدا من هم میخوام حاضر باشم در تاریخ اما، متاسفانه تا زیر چانه به زیر باتلاق رفته ام. بخدا خواستم این همه ننویسم ولی بدونین که من یک راوانی هستم که اطرافیانم یه لطفی کردن زنگ نزدن به فارابی بیاد ببرتم. هیچی ازتون نمیخوام، خونده باشین کافیه ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در بودنِ خود به شدنی فکر کنیم که در دل این بودن، پیش می‌آید آن‌طور که جوانانی مانند شما در کانال «فرصت» https://eitaa.com/forsat_soha مباحثی تحت عنوان «ما و انقلاب اسلامی» را پیش آورده‌اند. خوب است که به آن مباحث رجوع فرمایید. موفق باشید

36971
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت شما اسناد محترم: استاد در کتاب «فرزندم این گونه باید بود» فرمودید شما در زندگیتان یک نفحه هایی به قلبتان می‌رسد خودتان را درمعرض این نفحات قرار دهید. استاد از کجا نفحات رو بشناسیم؟ چطور قلبمان را در مقابلش قرار دهیم؟ لطفا آموزش بدید. اجرتون با خانم فاطمه زهرا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت داريم كه پيامبرخدا (صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي اَيّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٍ اَلا فَتَعَرَّضوا لَها»؛  يعني در روزگار و گاه ‌وبيگاه در زندگي‌تان نفحات و نسيم‌هاي معنوي برجانتان مي‌وزد، آگاه باشيد كه خود را در معرض آنها قرار دهيد. حال چگونه خودمان را در معرض نفحات ماه‌های مقدس مانند ماه رجب و شعبان و رمضان قرار دهيم تا آن بصيرت و همّت و شور بندگي را پيدا كنيم؟ مسلّم همين دستورات ماه شعبان را با اطمينان عمل كردن، مساوي است با در معرض نفحات و نسيم‌هاي آن ماه قرار گرفتن.  به گفتة مولوي: 
گفت‌ پيغمبر (ص) كه‌ نَفْحَتْ‌هاي‌ حق          انـدر اين ايّـام مي‌آرد سبق
گوش‌ و‌ هوش‌ داريد اين‌ اوقات‌ را           در رباييد اين‌ چنين‌ نفحات‌ را
                       نفـحه‌اي ‌آمــد‌ شمـا ‌را ديـد و رفت
                    هركه‌ را‌مي‌خواست‌ جان‌ بخشيد و رفت
مهم آن است که به استقبال این ماه‌های مقدس برویم تا در خودمان احساس آمادگی بیشتری برای بندگی خدا و رعایت دستورات شرع مقدس را بیابیم. موفق باشید
 

36970
متن پرسش

با سلام: علت سفارش بسیار و ثواب زیاد صلوات بر پیامبر (ص) چیست؟ به خصوص در ماه شعبان... با سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی شدن روح» https://lobolmizan.ir/book/72?mark=%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA رجوع فرمایید. موفق باشید

36969
متن پرسش

سلام حاج آقا: خسته نباشید. در سوره واقعه فرموده شده است در روز قیامت خلایق به سه دسته تقسیم می‌شوند و در ادامه آیات توضیح بیشتری درباره هر دسته داده می‌شود. در توضیحات اصلا گفته نمی‌شود به لقای الهی می‌رسند حتی در مورد «السابقون السابقون» فضای بهشت توصیف می‌شود و خبری از لقای الهی نیست. اما در عرفان اسلامی در مورد لقای الهی صحبت می‌شود. حتی نوشته هایی هم در این زمینه موجود است. ممنون می‌شوم توضیحی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی می‌فرماید: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اولئک المقربون» مقربون به معنای کسانی است که مفتخر به لقای الهی می‌شوند. موفق باشید

36967
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر. اینکه در خبرها آمده پول ایران بی ارزشترین پول دنیاست حرف درستیست؟ پس چطور ما از لحاظ اتقتصادی پایینترین کشور نیستیم؟ استاد پاره ای دوستان معتقدند حذف ارز چهار و دویست کار درستی نبوده چون ارزش پول ملی رو کم کرده و دولتمردان هم به بهانه قاچاق این کار رو کردند اما براشون مهم نیست ارزش پول ملی بیاد پایین! چنین چیزی از نظرشما صحت داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است و در تخصص بنده نمی‌باشد. جناب آقای استاد زرشناس نکاتی را در برنامه «جهان آرا» مطرح فرمودند که می‌تواند در این مورد کمک کند. موفق باشید

36966
متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشید. در مباحث شما چند واژه برایم دقیق روشن نیست می‌خواستم توضیحی بفرمایید؟ یک: کلمه افق دو: اکنون بی کران سه: انتظار چهار: وارستگی پنج: تاریخ (مثل تفکر تاریخی هست) ششم: گشودگی البته این طور نیست که کلا چیزی متوجه نباشم بلکه می‌خواهم دقیق تر مدنظر داشته باشم. خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام از این واژه‌ها ریشه در مقدماتی دارد که پیشنهاد می‌شود با رجوع به سیر مطالعاتی که در سایت هست؛ کار را شروع کنید. موفق باشید

36964
متن پرسش

با سلام: آیا فلسفه و عرفان «خلق لا من شی» را قبول دارند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنان به هستی که عین بودن است، نظر کردند. امری که مباحث «ابطال دور و تسلسل» آن را روشن می‌کند و می‌توانید آن را در بحث «برهان امکان و وجوب» که در جزوه «معارف ۱» روی سایت هست، دنبال کنید. موفق باشید

36963
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: مشغول مطالعه کتاب شریف «سلام بر ابراهیم» هستم. برداشت حقیر این هست: همان طور که ائمه اطهار «سلام الله علیهم اجمعین» ابتدا منوّر به یک انوار خاصی هستند و در نتیجه می توانند این همه بزرگی و عظمت از خودشان ظهور بدهند، در ذیل ایشان امثال شهید مطهری « رحمة الله علیه» هم ابتدا اجمالاً منور به انواری می شوند و سپس به کمک آن نور اجمالی، تفصیل آن نور را در شخصیت و تفکرات و مطالعات خودشان دنبال می کنند و ظهور می دهند و باز می کنند. در همین راستا شهدایی مثل شهید ابراهیم هادی هم ابتدا منوّر به نوری خاص هستند که می توانند این همه بزرگی و شگفتی از خودشان آشکار کنند. و گرنه محال است که انسان به خودی خود بتواند این همه بزرگی و بزرگواری از خودش بروز بدهد. در عین اینکه از شخصیت این شهید در حیرتم، به حال خودم تأسف می خورم و اشک می ریزم و شرمسارم که چقدر از چنین سلوکی عقب هستم. «الهي إن كانَتِ الخَطايا قَد أسقَطَتني لَدَيكَ فَاصفَح عَنّي بِحُسنِ تَوَكُّلي عَلَيكَ»🤲

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام باقر «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَن عَمِلَ بِما يَعلَمُ عَلَّمَهُ اللّه ُ ما لا يَعلَمُ» هر كه به آنچه مى داند عمل كند، خداوند به او آن بياموزد كه نمى داند. و این داستان همه عزیزانی است که از آن‌ها سخن گفتید. بدان معنا که نسبت به آنچه حق می‌دانستند، عمل کردند و به حقایقی رسیدند که خودشان باور نمی کردند. موفق باشید

36962
متن پرسش

سلام: شما گفتید سوال و پرسش 36951 ، اما اینطور که دیده میشه با این که همه جا روشن و نورانی شده ولی بدتر داره با این متن پام فرو میره و مستحکم ترش میکنه این غول خون خار عقلم را. به چه دردی میخوره، ما که نیومدیم حرف های خیلی مفید یا بدرد بخور بزنیم، به قول ما جوونا و خام ها میگیم عالم پر استایل و بی درد سر. در حالی که من میخوام کله شق باشم و نمونم. سناریو راه انداختین برای ما. حضور تاریخی دیگه چیچیه اصلا به چه دردی میخوره، یه نفر ایجوری بوده و اینا فهمیده اونم حاج قاسم هست، بقیه هم ریختن سرش هی میگن حضور تاریخی. بازم میریم کربلا می بینیم که چیجوریه این متن ها بدرد میخوره یا نه. حال اون کسی هم که توی اون لحضه مینویسه و این میشه نتجش رو کاری ندارم، اما بعدش اینجوری تصور میشه که جایی خبریه یا باید کاری انجام بدیم. من میگم این جور حالی که توی متن هست، حواله ی یک ترس فانتزی رو میده. کاری هم ندارم به این متن، دارم این جور حال رو میگم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست این حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، راهی است که اتفاقاً جوانان این دوران از نیست‌انگاری که حکایت جهان مدرن است و همه انسان‌ها را فراگرفته؛ رها شوند. در این مورد خوب است به مباحث «نیست‌انگاری» که روی سایت هست رجوع شود. https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C . موفق باشید

36960
متن پرسش

سلام استاد: بنده در ضرورت وجود بلا و سختی برای رسیدن به کمالات بی اطلاع نیستم. منتها اگر بلاها و سختی ها، زمینه ها و بسترهای سیر به سوی کمالات را سلب کرده باشند و به اصطلاح تکامل سوز باشند، اینجا چه باید کرد و چگونه می توان گفت خدا جز خیر ما را نمی خواهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». با کریمی روبرو هستیم که سراسر وجودش رحمت است به همان معنایی که فرموده‌اند: مهر خدا به بنده، هفتاد برابر مهر مادر به فرزند است. موفق باشید

36959
متن پرسش

سلام: چه حالی پیدا کردم. هردم، این من این خود را می‌بینم و میابم در بدِ بد بد چنگال، ماسه های فرو کش، اندر سایه مطلق و همیشگی ام، او به من دروغ می‌گوید. میگه قفس دلبازه و پرواز دلگیره... من چه گناه کرده که هست حال خوشش را هم از من دریغ کرده. جوانم و به زندان افتاده ام، همه ی آب ها از آسیاب افتاده اند و انگار که هیچ و هیچ. خطاب من به قول حاج قاسم « پیر خوشنام» : ای تکیه و پناه. زیبا ترین لحضه. پر عصمت و پر شکوه. تنهایی و خلوت من. وای دلم تنگ شد برای این کلیپ های حاج قاسم و آقا مصطفی و حاج همت؛ آوینی برایم حرف ها دارد اما چه حیف که شب است و توفیق ما هم در شب هاست است و به روز نکشیده به خواب میرم. او امشب گفت از من بپرسید که من راه های آسمان را از طرق زمین آشنا ترم. مثل این که بوی یک طوفانی عظیم میاد، این چند وقت اینقدر مست بودم و حواسم نیست بود، اگر هست هم بود برای من نبود. کجا رفت اون عشق، چرا هردم داره از اون عشق کاهیده تر میشه، خود هم باورش نمیشد عاشقی را و الان باورش شده و نیست یادی. دلم پرواز میخواد، دلم همراز میخواد. (گر چه ما بندگان پادشهیم / پادشاهان ملک صبحگهیم . گنج در آستین و کیسه تهی / جام گیتی نما و خاک رهیم. هوشیار حضور و مست غرور / بحر توحید و غرقه گنهیم. شاهد بخت چون کرشمه کند / ماش آیینه رخ چو مهیم. شاه بیدار بخت را هر شب / ما نگهبان افسر و کلهیم. گو غنیمت شمار صحبت ما / که تو در خواب و ما به دیده گهیم. شاه منصور واقف است که ما / روی همت به هر کجا که نهیم. دشمنان را ز خون کفن سازیم / دوستان را قبای فتح دهیم. رنگ تزویر پیش ما نبود / شیر سرخیم و افعی سیهیم. وام حافظ بگو که بازدهند / کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس باز باید در بودنِ خود با همه تنگی ها به شدنی فکر کرد که نویسنده محترم سؤال شماره 36951 با ما در میان گذارده‌اند. ایشان آنچنان حرف را تمام کرده‌اند که جایی برای آن‌که بنده چیزی بگویم، نمانده. موفق باشید

36958
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز یک چیزی که بنده را آزار می‌دهد و به ارادت نسبت به این انقلاب و حتی به اصل دین و راهم مثل دیوار جلو یقین بنده را گرفته این است چرا ما نرسیدیم بعد از ۴۰ سال؟ چرا فساد در درون این کشور نسبت به فرهنگ غرب چند برابر است؟ این چای دبش نزدیک به ۷ میلیار دلار که رقم سرسام‌آوری است اختلاس شده و هنوز معلوم نشده پشت این جریان چه کسانی هستند. چرا حداقل دستشون را رو نمی‌کنند. آیا رهبر عالم نمی‌توانست یک سیستم شفاف ضد فساد در این سال‌ها لازم اجرا بکند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که نویسنده محترم سؤال شماره 36951 می‌فرمایند تنگناهای تاریخی کم نیستند. ولی با همه زرنگی‌هایی که عده‌ای به آن‌ها دامن می‌زنند، آن تنگناها رو به زوال است. شایسته است آن متن دقیقاً مطالعه شود. موفق باشید

36956
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: برای دنبال کردن بحث راز طلوع بشر جدید چه مباحثی پیش نیاز هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» همراه با شرح صوتی آن‌ها و اگر بتوانید حتی مباحث « انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://lobolmizan.ir/sound/1096?mark=%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8 را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

36954
متن پرسش

عنوان: تکالیف اجتماعی. با سلام و احترام. در مورد هویت اجتماعی، تکلیف اجتماعی و اینکه امام خمینی فرمود: همه ی دین سیاست است. پس چرا حرکت موثری از مجتهدین و عرفای حاضر دیده نمی شه. در حد تنها رها کردن مردم و رهبری. بیشتر در حد یک توصیه به شرکت در انتخابات قبل از انتخابات و یک تشکر. آیا آنها بیکرانگی را در تهذیب نفس می یابند و شرکت در اجتماع و حفظ نظام جایی در بودنشان ندارد؟ به نظرم خواص هم به وظیفه شناخت ندارند باز صد رحمت به عوام‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما سال‌ها با بسته شدنِ درِ خانه اهل البیت«علیهم‌السلام» نسبت‌مان با دین خدا در محدوده وظایف فردی بود. آری! زمان می‌برد تا دیگر ابعاد دین برای تعالی ابعاد اجتماعی انسان مدّ نظر قرار گیرد. بحمدالله با حضور طلاب جوان آینده خوبی در حال رقم خوردن است. موفق باشید

36953
متن پرسش

سلام و ادب: با آرزوی قبولی طاعات و تبریک اعیاد شعبانیه. بنده مسئول حجرات یکی از مدارس اصفهان هستم. اکنون بعد از مدت مدیدی که قوانینی وضع شده بود اما با گذشت زمان بسیاری از آنها منسوخ شده و عملا رعایت نمی‌شدند. چگونه قوانینی وضع گردد که مرور زمان باعث کهنگی آنها نگردیده و برای رشد و تعالی طلاب مطلوب باشد؟ آیا وضع قوانین جزئی مفید است یا کلیاتی وضع شود و مسئول هر خوابگاه خودش فرع را به اصل برگرداند؟ لطفاً نکات مهمی که باید مد نظر قرار دهیم را بیان فرمایید. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به افق‌های بلند و متعالی، همان قوانین جزیی معنای خود را پیدا می‌کنند و قابل اجرا می‌شوند. مانند دستورات شریعت الهی که با نظر به روح توحید و قرب الهی قابل عمل و ادامه است. در این رابطه از معرفت نفس غفلت نشود زیرا در معرفت نفس، انسان می‌یابد که چگونه برای حضورِ بیکرانه خود باید انسانِ منظمی باشد. موفق باشید 

نمایش چاپی