چیزی که باعث میشه از زندگی کردن روی زمین لذت ببرم و نخوام بمیرم اینه: دل آدمایی که باهاشون برخورد میکنم رو نسبت به نفس خودم معنا کنم! یعنی اگر کار میکنم ازدواج میکنم راه میرم و هرآدمی رو میبینم بسرعت دلش رو نسبت به خوشحالی خودم معنا کنم! در حدیث داریم که با محبت صاحب قلب ها شوید! منم همین رو لازم دارم یعنی نسبتی با آدما و موجودات همواره سریع بدون کهنه شدن و البته با حافظه بسیار قوی و تیزم و باز البته فراموش کردن گیروگره های آدما، در ملاقات دوباره باهاشون!. اگه این ویژگ ریو بدست بیارم آدم غَنیی میشم چه از مال دنیا و چه برزخ و آخرت. اگه پیداش کنم حتی اگه جاودان و مطمئنم باشم بازم از پیشرفت و ورود به مشکلات هر روزه برای ساخته شدن باکی ندارم و در این صورته که نه تنها زمین خورده ظن دیگران نسبت به خودم نخواهم شد بلکه دیگران رو از مرگ نجات دادم و به یاد زندگی انداختم! ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ؛ گفت: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!. این یعنی بهترین ارتباط با مخلوقات و خود و این یعنی آغاز زندگی. کم تر از این اگر معنایی پیدا کنم مجبورم تحت مکتب سرمایه داری و سلسله ارباب و برده ایه تمدن غرب وارد زندگی اجتماعی بشم و غیراز این دو، چاره ای ندارم! مگر اینکه بمیرم. این یعنی امپراطوری عبودیت تحت فرمان توحید! و هم اراده شدن با توحید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نکتهای خوب و مهم است و باید از خداوند بخواهیم راهی مقابل ما قرار دهد که نسبت به دیگران چنین نقشی داشته باشیم، حتی اگر در حدّ زندگی و کار سادهای باشد مانند آن فرد قفلساز https://eitaa.com/alamevojud/69. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: یک روز در منزل نشسته بودم و یک لحظه در این دنیا بودم ولی نبودم مثل اینکه یک ثانیه همه چی متوقف بشود و دوستم رو دیدم که از من درخواست کمک داشت. میشه بفرمایید این چه حالتی بود که برای من اتفاق افتاد من چون از این حالاتی که پیش می آید اصلا دوست ندارم و احساس می کنم شیطان دخیل باشد سریعا ذکر بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم رو می گویم ولی باز هم ترس دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید این موارد را دنبال کرد. بهتر است با تدبّر در قرآن متوجه جهانی شد که قرآن در مقابل ما میگشاید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: کتاب ده نکته معرفت نفس رو مطالعه می کنم وجود برزخی و وجود عقلی که فرمودید نفس به علت تجردش با این دو وجود، با یک حادثه رو در خواب ارتباط پیدا می کند و بعدا آن حادثه در عالم ماده حادث می شود مثال امروز بیرون رفتم جایی بودم داشتم با گوشی از شخصی فیلم می گرفتم بعد از چند دقیقه متوجه شدم گوشی ام دیگر ضبط نمی کند. دوباره سعی کردم از دوربین گوشی ام بتونم آن ضبط رو انجام بدهم. یک آن این مسئله رو فهمیدم که در عالم خواب دیدم و قبلا من حضور داشتم و تمام این مراحل طی شده. اینکه از خانه بیرون بیام و چه ماشینی سوار بشوم و آن مکان بروم و با چه کسی حرف بزنم و برگردم یک لحظه تمام این اتفاق ها را دیدم. آیا این مسئله همان وجود برزخی و عقلی است؟ تفاوت این دو وجود چیست؟ عوالم این دو وجود تفاوت دارد؟ بحث عالم های برزخ و ملکوت و لاهوت و..... مثال دوم سر جلسه ی اساتید حاضر می شویم به ما نشان می دهند که قبلا این مباحث رو آموخته ام و آنجا حضور داشته ام آیا این وجود ها با توجه به این دو مثال فرق دارند؟ مثلا مثال اول وجود برزخی و مثال دوم که بحث علمی بود وجود عقلی است؟ راهنمایی بفرمایید ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» ما متوجه میشویم حضوری غیر از حضوری که با جسم داریم را، میتوانیم در نزد خود داشته باشیم و رؤیای صادقه نمونهای از آن حضور است که انسان پس از مدتی با صحنههایی روبهرو می شود که قبلاً در رؤیای خود با آنها روبهرو شده بود. و بیش از این را باید در ادامه این مباحث در کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام و درود: در فضای مجازی کلیپی رو مشاهده کردم که خانمی غیر مسلمان و امریکایی تجربه خارج شدن از بدن داشته. این خانم طبق گفته های خودش تا قبل از خارج شدن از بدن، در یک مکان الوده به شهوت مشغول بکار بوده و به گفته خودش بعد از خارج شدن از کالبد احساس خوبی پیدا میکند و انگار مقصود واقعی خودش رو پیدا میکند. جدا از صحبت های این خانم سوال بنده این بود که آیا افرادی مثل این خانم که دین اسلام بهشون نرسیده آیا باز هم با علم اینکه در دنیا کار مفید و خوبی انجام نداده اند وارد جهنم نمیشوند؟ و سوال بعدی جایگاه امسال این خانم در اون دنیا کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع حضور و تجربه، ربطی به حضور در برزخ و قیامت ندارد، نوعی احساس تجرد نفس ناطقه انسان است و آگاهی نسبت به اعمالی که در ذهن و خاطره خود دارد. آری! هرکس در قیامت، میهمان سفره خود است و آنچه مطابق فطرت انجام داده باشد. و انبیاء در همین رابطه سخن خدا را با مردم در میان میگذارند آنطور که قرآن در تذکری بسیار عمیق و عالمانه می فرماید: «فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدَّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لَا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدَّینُ الْقَیَّمُ وَ لَكِنَّ اَكْثَرَ النَاسِ لاَیَعْلَمُونَ». پس به پا خیز و جهت خود را در جهت دینِ حنیف قرار ده که آن همان سرشت و فطرتی است که خداوند انسان ها را بر اساس آن خلق نموده، این فطرت در بین انسان ها یکسان است، این دین و راه پایداری است ولی اکثر مردم متوجه این موضوع نیستند. درنتیجه به زندگی خیالی و کارهای ناپایدار خود را مشغول می کنند و با پوچی و بی ثمری زندگی روبه رو می شوند. با توجه به این امر آن خانم هر اندازه مطابق فطرت یا شرع عمل کرده باشد، در ابدیت خود در آرامش و راحتی قرار دارد. موفق باشید
سلام وقت بخیر طاعات و عبادات قبول: آیا جمهوری اسلامی واژه متناقض نیست؟ چطور ما دنباله رو غدیر هستیم و در نظام اسلامی خود مانند سقیفه عمل میکنیم؟ رای گیری وقتی مردم چشم خود را روی واقعیت ها ببندند و ضربه به نظام اسلامی بزنند چه سودی دارد؟ آیا یک حکومت اسلامی که در جمیع شرایط و کوچکترین بخش ها توسط حاکم با توجه به تخصص ها انجام پذیرد راه را برای وصل به حکومت حقه امام زمان هموارتر نمی کند. تشکر از استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حاکمیت جامعه باید مردم شرکت داشته باشند. زیرا امیرالمؤمنین «علیهالسلام» به مردم میفرمایند: ای مردم! حکومت از آنِ شما است به هرکس که میخواهید بدهید. لذا یک روز بیعت با حاکم، نظر عمومی لحاظ میشده و امروز با انتخابات. در هر صورت باید نظر مردم در صحنه باشد. حضرت امام (ره) دردیدارسال ۵۸ با اعضای مجلس خبرگان میفرمایند: «من سفارش میکنم به آنهایی که خدایی نخواسته یک آرایی دارند برخلاف مسیر ملت، من سفارش میکنم به آنها طرحشان را وآرایشان را برای وقت دیگری بگذارند و وقتهای دیگر این کار را بکنند. حالا وقت آن نیست که آرایی که خلافِ مسیر ملت است اظهار بکنند». بعد میفرمایند: «اکثریت هرچه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف و به ضرر خودشان باشد». چرا امام این را میگویند؟ امام که یک مرد سنتی است! اینجا میخواهد بگوید به خلاف! یعنی بگذارید که مردم انتخاب کنند. جای دیگر میفرمایند: «این بلوغی که این مردم دارند در حدی است که انتخاب سالم باشد» موفق باشید
استاد بزرگوار سلام و نور. قبول باشه طاعات و عبادات شما.انشاءالله. استاد لطفا در مورد قبض و گرفتگی روح و راه درمانش بفرمایید. این قبض خیلی اذیت کننده است چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت، چیز بدی نیست و منحنی این قبض و بسطها اگر از معارف توحیدی غفلت نشود، رو به صعود دارد. به قول جناب مولوی: «اي برادر عقل يکدم با خود آر/ دم بدم در تو خزانست و بهار» بالاخره این نوع قبض و بسط ها در مسیر رجوع به حضرت حق پیش میآید؛ عمده همان صبر قرآنی است یعنی پایداری در وظایف حتی در مواقعی که انسان در قبض قرار دارد. تا انشاءالله آن صفای نهایی پیش آید. إن شاءالله عرایضی در جلسه اعتکافی که در اواخر ماه رمضان در پیش است تحت عنوان «حقیقت ایمان» خواهد شد که میتواند در این مورد ما را به اندیشه دعوت کند. موفق باشید
سلام: اگه میگیم که شهادت و شهادت یعنی شاهد و یک شهید شاهد است، شاهد چه است؟ و چگونه دیده است؟ بنظرم این چشم ها را باید بدست آورد، آن هم در محضر مولا علی «ع» که خود بزرگترین شهید تاریخ بشر است. حاج قاسم این چشم ها را با سال ها برای خدا جهد کردن و خالص کردن خودش برای خدا به دست آورده بود. آخرین کلام این است که در بر این باتلاق ژرف ناک و فروکش «من» چشمی و بالی برای پرواز در آسمان بر نمی تابد و غیر از این همه خیال است که دارد تو را با خود مُحتوا ای می سازد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه که قصه شاهد و شهید است، بیشتر باید فکر کرد که میفرماید: «مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَال صَدَقُواْ مَا عَهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبدِيلا ۲۳/ احزاب. به این معنا که اگر عدهای از مردان دیانت که روحیه مقابله با استکبار را در خود پروراندند، رفتند؛ این راهْ بی رهرو نماند همچنان عدهای به سوی آن افق و آن حیات تاریخی نظر دارند در آن حدّ که هرگز این مسیر ترک و تعطیل نمیشود تا تاریخِ جدید که تاریخ عبور از جاهلیت دیروز و امروز است یعنی تاریخ توحیدیِ امروزینِ ما، به فتح نهایی خود برسد. اینجا است که رژیم صهیونیستی در اوج استیصال، چارهای جز حمله به سفارت جمهوری اسلامی ندارد و گمان میکند میتواند راهی که شهدایی چون حاج قاسم سلیمانی گشودهاند را با شهدایی همچون محمد رضای زاهدی ببندند؛ غافل از اینکه اینان مصداق « وَمِنهُم مَّن يَنتَظِرُ» بودند و به حکم «وَمَا بَدَّلُواْ تَبدِيلا» این راه تا نابودی اسرائیل ادامه خواهد داشت. موفق باشید
سلام استاد: اگر روح همه کمالات را دارد پس تقویت روح و تقویت اراده و غیره یعنی چه؟ و اساسا در قوس صعود چه تغییری در روح ایجاد میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با ارادههای خود میتوانیم آن کمالات تکوینی را به عنوان یک شخص از آنِ خود کنیم تا آن کمالات از طریق رعایت دستورات شرع و توجه به هویت فطری خود برای ما حاضر شوند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: در مواجهه با ناکامی ها و سختی ها و فشارهایی که طی حرکت در مسیر، برای انسان وجود دارند؛ که برخی ها از اراده انسان خارج اند و از قضا همین ها تاثیری تعیین کننده در سرنوشت و نتیجه امور دارند، چگونه جوانی و سرزندگی رو حفظ کنیم و امید رو زنده نگهداریم؟ چطور دچار انزوا و بی حالی نشیم؟ اینها از نشونه های پیری زودرسه که حتی فرد مؤمن به جایی میرسه که اعمال عبادی مثل اذکار، شرکت در مراسمات روضه و هیئتها، نمازها و روزه ها و تلاوت قرآن و... نه به جهت نیرو گرفتن برای انجام مأموریت ها و کارها؛ بلکه فقط برای اندکی دلخوشی، یا فراموشی دردها و رنجها، یا کسب آرامش خاطر و نشاط انجام میده؛ که همسر و خانواده اش اذیت نشن از این بی حالی. درست مثل سالمندانی که قدرت تغییر و تصمیم بزرگ ندارند، و امیدی برای انجام کارهای بزرگ ندارند اما وجود پر آرامشی دارند، مؤمن هستند و اهل عبادت، اهل دعا و راز و نیاز با پروردگار عالم. و البته اخلاص و دلسوزی نسبت به جامعه هم دارند. سوال اینه که چه میشه کرد؟ راهی هست؟ با فکر کردن به مواردی مثل اینکه خدا آدم رو از نقطه ای که آمال و آرزوشه امتحان میکنه یا گفته امیرالمومنین علیه السلام که من خدا رو به شکستن اراده ها شناختم یا اینکه رنج ها مساوی تقسیم میشن و تک تک آدم ها همچین احساسی رو تجربه کردند و یا در ادامه زندگی تجربه خواهند کرد و اینکه ناکامی ها بخشی از این دنیاست. ممکنه انسان آروم تر بشه؛ اما باز هم این آرامش برای حفظ نشاط و ادامه زندگی خوبه و نه برای احیای جوانی و حرکت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید اگر نسبت به صراطی که در مقابل ما است، غفلت نکنیم و متوجه باشیم که همواره باید رفت و باز هم رفت؛ انسان در دینداری به نتیجه لازم میرسد. پیشنهاد میشود به عنوان مقدمه مطالبی که در رابطه با سوره آل عمران مطرح شده، مدّ نظر قرار دهید و سپس با عرایضی که در رابطه با سوره «بلد» به میان آمده، مأنوس گردید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86
https://lobolmizan.ir/sound/1065?mark=%D8%A8%D9%84%D8%AF
سلام و احترام خدمت استاد عزیز جناب طاهرزاده: من جوانی ٢٣ ساله هستم اهل اصفهان، من زمانی که نوجوان بودم چند سال در اروپا زندگی کردم و بعد از تنفس در فضای غرب، پوچی غرب را از عمق وجود احساس کردم و سوالات زیادی برایم در مورد معنای زندگی و پوچی و هدف انسان به وجود آمد. پس از بازگشت به ایران به واسطه رفقای عزیزم در مجمع شهید اژه ای با کتابهای شما و به خصوص با کتاب آشتی با خدا آشنا شدم و مانند تشنه ای که به آب رسیده باشد، از این کتاب و مطالب استفاده کردم و تحولی درون من ایجاد شد. انگار که تک تک کلمات آن را با تمام وجودم درک میکردم سالها از این تحول گذشت و من با سرلوحه قرار دادن احکام دین و معارف دینی وارد زندگی ای حقیقتا سرشار آرامش و اطمینان شدم اما باز بعد از گذشتن زمان و درگیر شدن با چالش هایی مانند تمام کردن دانشگاه، کار، سربازی و ارتباط جدی ای که به واسطه شغلم، با انسانهای پوچ و بی هدف پیدا کردم، باز وارد فضای اضطراب درونی شدم و حال با وجود اینکه همان مطالب قبلی را میخوانم و با وجود اینکه علی الظاهر حتی کلمه به کلمه آن را حفظ هستم اما اثری در جانم نمیگذارد و نمیتوانم خود را در فضا و حضوری خدایی بیابم و اینکه در کانالی که در تلگرام دارید (اشارت) فرموده بودید انسان امروز میتواند با بهره گیری از سخنان حضرت علی (ص) و با یافتن ایشان میتوانیم طلب بزرگ خود را بیابیم و از بحران بزرگی که در مقابل بشریت هست نجات بیابیم سوال بنده این است که با توجه به شرایطی که عرض شد این نجات چگونه میتواند حاصل شود؟ با تشکر و دعای خیر برای شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: حداقل میتوانید مدتی با خطبههای توحیدی آن حضرت مأنوس باشد و بنگرید آن حضرت چه نوع حضوری را برای ما مدّ نظر میآورند. در این رابطه میتوانید به قسمت سیر مطالعاتی سایت بخش مربوط به خطبههای نهج البلاغه رجوع فرمایید. و البته از «برهان صدیقین» و شرح مربوط به آن که روی سایت هست؛ غفلت نشود. موفق باشید
سلام: علت این همه جاماندگی چیست؟ شهدا مانده اند و ما قبرستان نشینان عادات را زمان با خود برده است، چرا؟ خداوندا دیگر خسته شدم از خود ساختن و خود پروری! این گوی و این میدان: شما بگویید من چه کنم. جوانی ۱۶ ساله که دشمن «اسرائیل» برنامه خاصی برای کشتن او نریخته و بلکه دم گلوگاه او را خفه کرده با مسئله دین داری و نابودی استکبار. اما چرا حاج قاسم را باید شخصا دستور ترور آن را بدهد. بار الهی جوابم ده تا سخره ای باشم در برابر سیل ها طغیانگر!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! معلوم است که در این زمانه خاص، خداوند راهی بس عمیق و دقیق در مقابل ما قرار داده که بسی اساسیتر از آن است که گمان کنیم مشکلْ به این سادگیها حل میشود. با دشمنی روبهرو هستیم که تمام ظلمات و حیلههای آخرالزمان را یکجا به میان آورده تا با عزمی به وسعت فهمِ عمیق شهید حاج قاسم سلیمانی که خود را مشغول مسائل جزیی و انفعالی نمیکرد، در این مبارزه وارد شویم. و به گفته رهبر معظم انقلاب متوجه باشیم ما چه دشمن و دشمنهایی داریم تا با نوعی انسجام داخلی در چنین تاریخی حاضر شویم و با شکست چنین دشمنی به آن تقدیر بزرگی که خداوند برای ما در نظر گرفته، دست یابیم إن شاءالله. موفق باشید
سلام علیکم: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. ترجمه دقیق آیه آخر سوره مبارکه عنکبوت برایم سوال شده. منظور از «جاهدوا فینا» دقیقا چیست؟ در ضمن بعضی ترجمه ها و تفسیرها را دیده ام ولی به دلم ننشسته. با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه مذکور، نکات و ظرائف مهمی نهفته است که در محدوده سؤال و جواب نمیگنجد. مهم آن است که متوجه شویم که میفرماید در او و به سوی او باشیم به آن معنا که در افق جان خود، حضرت محبوب را مدّ نظر آوریم و از طریق شریعت الهی و اخلاصِ لازمه «لنهدینهم سبلنا» راههای خاص و مشخصی در مقابل انسان برای ادامه راه گشوده میشود. موفق باشید
سلام علیکم! نظر شما راجع به ماجرای ملکی که به اسم آقای صدیقی امام جمعه موقت تهران چیست ؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به مقاله آقای علی فروغی تحت عنوان: «پروژه، حمله به روحانیت انقلابی است» که در سایت رجانیوز مطرح فرمودهاند رجوع فرمایید. موفق باشید
https://www.rajanews.com/news/377873/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87%D8%8C-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
سلام استاد بزرگوار وقت بخیر: استاد من زمانی شوق زیارت امام یا امامزاده ای رو در دلم حس میکنم و خیلی مشتاق و دلتنگ زیارت میشوم، وقتی به حرم میروم اما انگار دلم یخ میزند، دیگر خبری از آن شوق نیست. مینشینم ادعیه میخوانم با حال خیلی معمولی، زبانم به دعا کردن و حاجت خواستن نمیچرخد. البته برای فرج امام زمان دعا میکنم، اما حوائجی که مد نظرم هست، زبانم به گفتن نمیچرخد و هیچ خبری از آن اشتیاق و حلاوت مناجات در آن لحظه نیست و وقتی برمیگردم بسیار غمگین میشوم که چرا قبل رفتن آن همه بیقراری و دلتنگی بود اما در حرم حال عبادت نبود و بسیار ناراحت میشوم. استاد بنظر حضرتعالی علت این اتفاق چه میتواند باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خود سخت بگیرید. فرمودهاند: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». در چنین مواردی میتوان زیر سایه امام و یا امامزادهای که به زیارتشان مشرف شدهاید؛ به تدبّر در قرآن و زیارتهایی مثل زیارت جامعه بپردازید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. با آتش وجود برای شما مینویسم و بسیار جان به لب رسیده انقدر محبت مرا ویران کرده و سرگشته و حیران کرده که دیگر آهی نمانده. سیر معرفت نفس و دیگر کتب را برای ورود به فصوص برگزیدم که درحال پیش رفتنم اما نمیتوانم آتش جانم را آرام کنم. خواستم سیر مثنوی برگیرم. نمیدانم با این حجم از محبت باید چه کنم؟ یک منبع عمیق برای محبت معرفی بنمایید. ملول و رنجور و درمانده شدم از بس که نتوانستم این حجم از محبت را در خانه معشوق ببرم. و یک منبع برای شناخت ادبیات فارسی اصیل و برای شناخت مثنوی و حافظ معرفی بنمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مواردی خوب است به مثنوی فکر کرد و شرح آقای کریم زمانی به عنوان ابتدایِ انس با مثنوی، کمک میکند هرچند باید در دلِ برنامه درسی حوزه که در آن حاضر میباشید، جای مطالعه مثنوی را دنبال کنید تا تماماً وقت شما مشغول مثنوی نشود. موفق باشید
با سلام و عرض تسلیت ایام شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام: سوالم درباره تحلیل فلسفی زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی علیهالسلام است. آقایان حکما میفرمایند وقتی نفس به فعلیت کامل خود رسید نیازی به بدن ندارد و در سیر مرگ طبیعی بدن را ترک گفته، بازگشت او به آن بدن امکان نخواهد داشت. چون قوهای در کار نیست تا با تعلق به بدن بخواهد به فعلیت در آید. در قیامت بدن به تناسب آن نشئه از حیات برای روح خلق میشود. در این هم مشکلی نیست. اما در این دنیا چطور معجزه آن حضرت قابل تحلیل است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: زندهکردن مردگان توسط حضرت عیسی «علیهالسلام» به عنوان معجزه آن حضرت، غیر از رجعتی است که جهت به فعلیترساندنِ قوههایی است که هنوز توسط شخص رجعتکننده به فعلیت نرسیده، بلکه با معجزه آن حضرت، انسانِ رحلتکرده زنده میشود تا حضور آن فرد به قدرت معجزه نشان داده شود. موفق باشید
سلام: بنده قبلا شیعه بودم ولی مدتی است به اهل سنت ایمان ظاهری و قلبی دارم و نسبت به اهل تشیع فقط ایمان ظاهری دارم. مسئله از جایی شروع میشود مثلا وقتی نماز میخوانم به روش شیعیان میخوانم حس دارم نوعی بدعت گذاشته میشود و بهره لازم از نماز نمیبرم. خواهش من از شما این است راهنمایی بفرمایید راه رسیدن به ایمان قلبی به تشیع چیست؟ یا نوشتاری معرفی بفرمایید تا با آموزه ها و اعمال اهل تسنن بیشتر آشنا شوم و مثلا نماز را مانند آنها بخوانم. البته نوشتارهای شما را درباره این موضوع خوانده ام ولی فایده نداشته و ایمان قلبی من اهل سنت است. سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت هست مطالعه فرمایید. امید است با نگاهی که قرآن و عقل در مقابل انسان میگذارد، انسان بتواند بهترین انتخاب را برای خود به میان آورد. موفق باشید
الف: سلام استاد گرامی: طاعات قبول. ببخشید استاد نظرتون در مورد حفظ قرآن چیه؟ البته میدونم هرکسی بتونه حفظ کنه خوب خیلی خوبه ولی میخوام بدونم با توجه به اینکه زمان زیادی باید برای حفظ بذاریم و ممکنه به کلاسها و کتابهای دیگه مثل معارف نرسیم کدوم را تو اولویت قرار بدیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما مأمور تدبّر در قرآن هستیم آنگونه که تفسیر قیّم «المیزان» و یا شرح سوره «حمد» حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» در مقابل ما گشوده شد. حال اگر انسان استعداد حفظ قرآن را در کنار تدبّر در آن داشته باشد، چه خوب است. موفق باشید
سلام درباره ی سوال 37262 وقتی من الان نمیتونم از حق و مظلومیت دفاع کنم پس مردم کوچه های مدینه هم آیا همین طور بودند؟ آیا آنها چقدر مقصر در خانه نشینی امیرالمومنین علیه السلام بودند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه که میدان حضور در دفاع از حق برای انسان پیش آید و ممکن باشد، چرا کوتاهی کند و از زیبایی دفاع از حق که در واقع درخشش جان انسان است، غفلت نماید؟ بحمدالله آنطور که آقای حسین پاک در مصاحبه با آقای علیزاده فرمودهاند نقش مجاهدان ایرانی و سپاه قدس تا آنجا که ممکن بوده، چشمگیر است. موفق باشیدhttps://eitaa.com/jedaaltv/2058
سلام: امروز روز بحث تجلیات ایمان را دارید مطرح میکنید. پس یقین برای بنده چطور حاصل میشود؟ ایمان یعنی هنوز نه ولی یقین یعنی دیگر آری! یقین جاییست که نفسم آرام میگیرد و میتواند زندگی را شروع کند. یا من گیجم و نمیفهمم یا که عرضم درست است؟ میشود مرا آگاه سازید لطفا. زندگی برایم خیلی سخته. لطفا کمکم کن با جواب این سئوال
باسمه تعالی: سلام علیکم: یقین، به معنای به هدفرسیدن نیست؛ به معنی حضور در صراطی است که رفتن در آن عین بودن و گستردهشدن است که جای بحث آن بسیار است و با اصالتدادن به «وجود»، گشوده میشود. عرایضی در این رابطه در بحث «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» شد که خوب است به آنجا رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: طاعات و عبادات قبول درگاه احدیت؛ داشتم با خود میاندیشیدم که به این احساس دست یافتم: احساسی تاریخی که درونم را به آتش میکشد! حس میکنم برای گذر از این تاریخ سوزان، انقلابی از جنس نیچه نیاز است که با متهای از جنس الماس خرد، سقف آهنین عقلِ فکرباز را سوراخ میکند و به تفکر میرسد. احساس میکنم با انقلابی از جنس تفکر نیچه میشود قرآن عصر نوین را ترجمه کرد، نیچهای که با زیر پا گذاشتن افکار جاهلی، تفکر انقلابی را به صحنه میآورد که شدنی است بسیار متعالی در منظر جان و روح آزاد ما. این همان خورشیدی است که از غرب طلوع میکند و از مسجد و مدرسه بیزار است و در پی ورود به میخانه تفکر است. او در پی خلیفهاللهی همه چیز حتی مرگ کالبد را به جان میخرد و مرگ را شیرینتر از عسل و ماندن در اینجا مییابد؛ از خدایی که ساخته و پرداخته دست شیطان است به خدایی نو پناه میبرد و بیرنگیاش را فریاد میکشد و میگوید: بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری / هر لحظه مرا تازه خدای دگری هست! به هرچه سابقا دوست داشته بیاعتماد میشود و «یا ایها الانسان انّک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» را با جانش زندگی میکند. با خرق عادات عامه خلق، اخلاقی خواصگونه برایش پدیدار میشود که در اوج بیهدفی هدفمند است و همین تضادها او را به سر منزل مقصود خواهد رساند چرا که مقصود خود میگوید: عرفت الله بجمع بین الاضداد. شما میدانید و تعرف الاشیاء با ضدادهای شما... گاهی برای رهایی از مشکلات بجای چنگ زدن محکمتر به دستاویزهای مشکل آفرین قبلی باید مشکلات را قلاب جوابهایی خردمندانه کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شد اگر نیچه در منظر خود، حضرت مولا علی «علیهالسلام» را یافته بود به جهت طلب بزرگی که در جان خود احساس میکرد به آن بحران روحی که در آخرین روزهای زندگی گرفتار شد؛ فرو نمیافتاد، زیرا به نهایتها میاندیشید و نسبتی که با نهاییترین انسان باید برقرار کند به عنوان اَبَر انسان. آری! نیچه به خوبی متوجه شد بشر جدید ظرفیتی بیش از ظرفیت انسانِ دیروزین دارد، امری که امامان شیعه به عنوان انسانهای فراتاریخی با شخصیت عجیب و بزرگ خود مدّ نظر آوردند. از این جهت آری! اگر با نظر به چنین نکتهای ما به آخرین دین و نهاییترین انسانها نظر کنیم، مییابیم زندگی یعنی چه. امری که جناب نیچه سختْ به آن میاندیشید و بر سرِ کلیسا فریاد برمیآورد که آنان با زندگی دشمنی میکنند. به گفته او «راستی! مایه فریب ما در کجا نهفته است وقتی عدهای با تحجّر دینیِ خود با زندگی دشمنی میورزند؟ اینان حتی خدای را با زندگی دشمن میکنند.» موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم «والعَصر» قسم به تاریخ! که هر بشری در تاریخی توانست جای بگیرد و معنا و نهایتش را یابد ... و در هر تاریخی رشد یعنی رفتن به آسمان آن و بازگشت به شکوفایی یافته اش و هر تاریخی رجوعی فرعونانه داشت و رجوعی توحیدی. رجوع به تاریخ خودمان که بشر آخریم هم غیر از این دو نوع رجوع نیست یعنی رجوع تمدن غرب که همچون فرعون خود را یافته ولی از مرزهای رشد درست و ادامه پیشرفت حقیقی خارج شده! میشود آنچه از مدرنیته میبینیم، آنها نیز به آسمان تاریخ بشر آخر رفتند اما فرعونی! و در بازگشتشان این علم و تکنولوژی و این قدرت هایشان را یافتند اما چون رفتنی از جنس اَنانیت بود این وحشی گری و پوچی را حاصل کرد زیرا کامل و درست نبود و این یعنی سرقت تاریخ و تحریف آن. و رجوع توحیدی و حقیقی و رشد به نهایی ترین تنها با اولیاء معصوم الهی مقدور است که انقلاب اسلامی یعنی این رجوع، پس انقلاب اسلامی درست ترین رشد این بشر از تاریخش میباشد و تنها راه معنا گرفتن همه انسانهای حال حاضر جهان... دلم میسوزه برای کسانی که جلوی رشد خودشون رو گرفتن و به غرب اعتماد کردند و نتونستند رشد صحیح را با توحید پیدا کنند. شخصیت من همواره بزرگ ترین حالت را به تاریخ خودش داشت برای همین ام بود که انقلاب اسلامیرا بزرگتر از انقلاب فرعونی غربی یافت هرچند گرفتار اراده های مدرنان تاریخ بود و راه های جلویش را بن بست میدید و منعفل از آنها شد. چرا باید با خود بدَ میکردم و خودرا کوچک تر از آنچه توحیدی و گشوده بود میخواستم؟! مردم خیال میکنند ما عارفیم و از آن جهت از آنها برتریم! که ازین جهت دست نیافتنی هستیم عجب دروغ بزرگی... و چه راست درستی که خود حقیقی رشدیافته آنهاییم... ما فقط راهی که راه آنهاست را با توحید پیشروی کردیم راهی که شکوفایی خوده هریک از مردمان این روزگار است و استعداد شکوفای خوده این مردم! آیا آقای نیچه بزرگمردی نیست که میخواست خودرا توحیدی بیابد و گرفتار فرعون تاریخ بود و پس چنین گفت: من از امروزم و پیش از این؛ اما چیزی در من هست که از فرداست و از پسفردا و پس از این. برای همین بود که من نیچه را بزرگتر از دانشمندان غربی یافتم و تصمیم گرفتم نیچه باشم همان تصمیمی که آوینی گرفت و مثل نیچه همواره بدنبال امام خمینی رضوان الله تعالی علیه که گمشدهی تعالی بخش و سیر بیش تر و درست خود است، پس انتظار خود کشید و خود را در او یافت و دوباره در برگشتش "هنوز نه" را یافت و گفت: (ویرانه های شهر را قفسی درهم شکسته بدان که راه به آزادی پرندگان روح گشوده است تا بال در فضای شهر آسمانی خرمشهر باز کند. زندگی زیباست! مگر این عاشق بی قرار را براین سفینه ی سرگردان آسمانی -که کره ی زمین باشد- برای ماندن در استبل خواب و خور آفریده اند؟ ومگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟. پس اگر مقصد را نَه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. «پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراست!» سلام و درود خدا بر روح الله خمینی و سید علی خامنه ای و سربازانشان). ای آوینی تو نیز بازگرد که حضرت امام در سلوک به آسمان حقایق به زمین برگشت و پیروز شد تا آن شخصیت آرام گرفته اش را در مخلوقات ببیند و بیابد و بسازد و ساخت متذکر همگان شد، اکنون حضرت روح الله سفر سیر از حق به خلق بالحق و سیر از خلق به خلق بالحق خود را تمام کرد، او پیروز شد و آمریکا تماما شکست خورد و نابود شد. مولوی اگر امروز بود رابطه خود و امام را چنین معرفی میکرد: آن عشرت نو که برگرفتیم، پا دار که ما ز سر گرفتیم، آن دلبر خوب باخبر را، مست و خوش و بیخبر گرفتیم، هر لحظه ز حسن یوسف خود، صد مصر پر از شکر گرفتیم، در خانه حسن بود ماهی، رفتیمش و بام و در گرفتیم، آن آب حیات سرمدی را، چون آب در این جگر گرفتیم، چون گوشه تاج او بدیدیم، مستانهاش از کمر گرفتیم، هر نقش که بیوی است مردهست، از بهر تو جانور گرفتیم، هر جانوری که آن ندارد، او را علف سقر گرفتیم، هر کس گهری گرفت از کان، از کان همه سیمبر گرفتیم، از تابش نور آفتابی، چون ماه جمال و فر گرفتیم، "خورشید زمان امام خمینی چون سفر کرد، چون ماه از آن سفر گرفتیم". من فقط به یک چیز برای خود احتاج مبرم دارم تا کارم تمام شود و آن چیزی نیست جز جایگیری قطعی در تاریخ انفسی خود که از جنس توحید یعنی «عبودیت» است. به پایان آمد این دفتر حکایت تازه آغاز است... (این یعنی مطلع الفجر و بالفعل شده توحیدی) والسلام علیکم و سلامی نو برای آغازی بالفعل از زندگی، من میخواهم زندگی کنم با توحید و هیچ دشمنی دیگر توان زمین زدنم را ندارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید زندگی در این آخرین دوران، جز با عمیقترین حضور که حضوری است تاریخی؛ ممکن نیست. حضوری که با انقلاب اسلامی به میان آمد. مهم، درکِ چنین حضوری است که در جای خود اهمیت دارد. جناب آقای استاد حجت الاسلام نجاتبخش در جلسه دهم شرح سوره «نبأ» در رابطه با «یوم الفصل» نکات دقیقی را به میان میآورند که خوب است به آنجا رجوع شود. موفق باشید https://eitaa.com/soha_sima/3670
سلام استاد: در رابطه با آیه ۱۱۷ آل عمران «مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هَٰذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» ۱- میشه گفت اثر باد سرد ویران کننده را مقید به ظالم بودن صاحب حرث کرده؟ یعنی اگر مومن بود، باد اثر نمی گذاشت؟ یا آیه اشاره به این داره که ایجاد لا در اثر ظالم بودن صاحب است؟ ۲- اگر حرف بالا صحیح باشه می توان آن را به پدیده های طبیعی دیگر تعمیم داد؟ ببخشید استاد اگر در این رابطه فرمایشاتی داشتید بفرمایید در کدوم مباحث پیگیری کنم ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته علامه طباطبایی آنانی که جهت امور دنیایی خود انفاق میکنند که خرجهایی است برای اصلاح کار فاسد؛ نتیجهای جز شقاوت برایشان نمیماند، کار آنها شبیه باد شدیدی است که به کشت و زرع میخورد، اینان عملاً به خود ظلم میکنند و هلاک میشوند؛ مانند باد سردی که کشت و زرع را خشک میکند و در واقع خدا به این افراد ظلم نکرد، بلکه خودشان به خودشان ظلم کردند زیرا عمل فاسد، نتیجه فاسد میدهد، در این رابطه که مقدمات جنگ با اسلام را فراهم میکنند به امید نتیجه. در شرح سوره آلعمران عرایضی شده است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: سال نو مبارک و طاعاتتون قبول. در پرسش شماره ۳۷۲۸۴ که درباره شیعه بودن عرفا صحبت شده، فرمودید که مرحوم استاد فاطمینیا در تحقیقات خود به خوبی این نکات را نشان دادهاند. تحقیقات ایشان محدود به ابن عربی بوده یا در باب عرفای دیگر نیز تحقیقاتی داشته اند؟ در صورت امکان کتاب ایشان یا منابعی که به این امر اشاره داشته باشد (عرفا و تشیع) را هم معرفی نمائید. البته کتاب «محیالدین، شیعه واقعی» را هم خوانده ام و نکاتی درباره شیعهالاصول و سنیالفروع بودن هم در آن آورده شده است ولی نیازمند منابع بیشتر هستم. با سپاس و التماس دعای فرج
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذهن خود دارم که آیت الله جوادی در جلسه ۲۰۰ شرح «فصوص» در رابطه با تشیع ابن عربی نکات خوبی را مطرح کردند. یا علامه تهرانی در کتاب «روح مجرد» از قول مرحوم قاضی طباطبایی در مورد تشیع ابن عربی و مولوی نکاتی آوردهاند. آقای استاد حسین غفاری در کتاب «جدال با مدعی» نکات ارزندهای را به میان آوردهاند. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: در جلسه دوم شرح سوره مبارکه اعلی فرمودید جهت تزکیه نفس رجوع به امام حسین ع باید انجام شود و در این مهم رازی نهفته است ولی به آن اشاره نفرمودید. با توجه به اینکه مباحث «فصوص» «منازل» «مصباح الهدایه» «فعلیت سلوک» «لب اللبلاب» «لقاالله» «شرح سوره حمد» و «مباحث خودشناسی» و »شرح سوره های فتح، جاثیه، مرسلات، زلزال وآل عمران و اعلی را سپری نموده ام. آیا ممکن است راز ارتباط تزکیه نفس را با رجوع به سیدالشهدا با بنده در میان بگذارید؟ خدا حفطتان کند
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این نکته فکر کرد که در دل این مسیر، ما با سرمایه حضور انسانی خود نظر به قامت بلند انسانی میکنیم که انعکاس حضور نهایی ما میباشد در نزد خودمان. هرچند این مربوط به همه ائمه است، ولی «سفینة الحسین اسرع». موفق باشید