سلام خسته نباشید: میخواستم نظر استاد را در مورد کتاب حضرت حجت (مجموعه بیانات آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت ولی عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف) بدانم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را مطالعه نکردهام. موفق باشید
سلام علیکم: طاعات و عبادات مقبول درگاه حق. استاد بنده طلبه پایه دو حوزه هستم، کتاب های جوان و انتخاب بزرگ، آشتی با خدا، ۱۰ نکته از معرفت نفس، خویشتن پنهان، از برهان تا عرفان، عالم انسان دینی و به صورت محدود از صوت های شرح حدیث جنود عقل و جهل و زیارت جامعه کبیره و شرح حدیث عنوان بصری رو گوش دادم، (بعضی کتاب ها رو ام با صوت پیش رفتم) الانم مشغول مطالعه کتاب هدف حیات زمینی و چگونگی فعلیت یافتن باور هاتون هستم، با توجه به این، برای ادامه مطالعات بنده، چه کتاب هایی رو پیشنهاد میدید و آیا خوندن آثار شهید مطهری (ره) با توجه به اینکه نمی توانم ارتباط خوبی باهاشون بگیرم رو پیشنهاد میدید یا خیر؟ تشکر از راهنمایی تون
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. اولاً: مواظب باشید از دروس رسمی حوزه، کم نگذارید. ثانیاً: حتماً باید یک دوره آثار حکیم بزرگی مانند شهید مطهری را در اندیشه خود زنده نگه دارید و در ضمن از حضور بیشتر در قرآن و تدبّر در آن در وقت خودش غفلت نشود. در این مورد جزوهای تحت عنوان «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» روی سایت هست. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام بر استاد عزیز: ببخشید جسارت میکنم. ۱. در تفسیر شب گذشته در رابطه با «یوق شحّ نفسه» آیه به صورت مجهول است اما حضرت عالی به صورت معلوم ترجمه و تفسیر کردید؛ با مجهول ترجمه کردن فهم چیز دیگریست؛ اینکه فهم میشود که ما نمی توانیم از شحّ تفس در امان باشیم الاّ اینکه ما را در امان بدارند؛ یعنی جز به لطف و عنایت الهی این امکان پذیر نیست. ۲. بیانی از حضرت آقا برایتان ارسال میکنم و سوالی ذیل آن محضرتان مرقوم میدارم؛ «آيا بدون فقاهت می شود اسلام را یاد گرفت؟ نه؛ این اولین نکته ای است که من می خواهم به شما بگویم بدون فقاهت، اسلام را نمی شود فهمید؛ نه فروعش را و نه اصولش را نه اقتصادش را نه سیاستش را نه حکومتش را نه قضاوتش را؛ هیچی. با فقاهت می شود اسلام را فهمید. آن جایی که ما می خواهیم حکومت اسلامی و نظام اسلامی بر سرپا باشد باید با همین روش فقاهت، اسلام فهمیده شده باشد. مرز فاصل بين اسلام شناس و مدعی اسلام شناسی، همین است. آن کسی اسلام شناس است که از طریق فقاهت با متد فقاهت با روش فقامت اسلام را به دست می آورد. باید حوزه های علمیه و متفکرین اسلامی به کسانی که در معرض گفتن یک سخن و قبول مردم قرار دارند و تمام مردم بدانند آن حرفی از اسلام قابل قبول است که با روش فقاهت استنباط شده باشد. مگر بدیهیات اسلام وجوب نماز و وجوب حج و ضروریاتی که در فقه اسلام هست که اینها نه؛ اینها استنباط و اجتهاد و تقلید و این چیزها لازم ندارد؟ و الا آن کسی که از اسلام حرف می زند، فکر اسلامی ارائه می دهد، از اقتصاد، از سیاست، از مسائل کشورداری از مسائل اخلاقی از مسائل شخصی از بقیه امور مسائل بین المللی می گوید. اسلام این را می گوید اسلام این را می گوید. آن کسی می تواند ادعا بکند که اسلام این را می گوید که استنباط کرده باشد. مگر از یک اهل استنباطی او فرا گرفته باشد. اشکالی ندارد. یک آدم اهل استنباط فقیهی گفته باشد دیگری تقلید او می کند اما اینکه بگوید. نظر من این است که اسلام این را می گوید. باید پرسید و آقا جناب عالی این نظر را از کجا به دست آوردید؟ آیا شما از طریق فقاهت بدست آوردید؟ علی الرأس و العین قبول میکنیم یعنی نه اینکه از شما می پذیریم؛ خب اگر درست بود می پذیریم، اما به عنوان یک نظر اسلامی قبول میکنیم میگونیم شما گوینده یک نظر اسلامی هستید، اما اگر گفت: نه آقا من فقاهت مقاهت نمی فهم، فقاهت اینها حرفهای قدیمی است. متن قرآن را نگاه میکنم مطالعه می کنم از قرآن اینجوری می فهمم. فقه نیست، اسلام نیست، حجت بر کسی نیست. این را شما بدانید و این به عهده شما طلبه هاست. طلبه های آینده و طلبه های امروز و متفکرین آینده به عهده شما است. اینی که هر کس از هر جا بلند شود بگوید اما ما از اسلام این را می فهمیم، این قابل قبول نیست مگر می تواند هر کسی بگوید ما از اسلام این را می فهمیم؟ بایستی استنباط کرد. باید دقت کرد، باید با روش فهمید نظر اسلام را و بدون آن نمی شود. این آن نکته اساسی است که من رویش تکیه می کنم لذاست که طلبه ها بایستی روش فقاهت را فرا بگیرند و الا اینی که ما احکام فقهی را بدانیم خب رساله را هم هر کسی یاد گرفت احکام فقهی را می دانند. فقیه نمی شود او که. فقیه آن کسی است که روش فقاهت را بلد میشود. روش استنباط را بلد میشود. یعنی مجتهد می شود. این است که بزرگان ما و گذشتگان ما روی مساله مجتهد شدن افراد تکیه می کردند.۶۴/۷/۹ (این دیدار به صورت عمومی منتشر نشده است) اما شبهه بنده اینست که با توجه به اینکه حضرت عالی فرموده اید روایات فقهی را ملاحضه نکرده اید و به تبع، با فقه سر و کاری نداشته اید؛ در صورتی که روش استنباط اسلام در حال حاضر از فقه بر می آید، شما چگونه تفسیر و شرح احادیث و کتابهای گوناگون را تالیف و تنظیم کرده اید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. ولی عنایت داشته باشید مجهول آوردن یک جمله به گفته اهل ادب به جهت تفخیم و اهمیت موضوع است و اینکه مسئله بزرگتر از آن است که انسان به اراده خود آن را انجام دهد.
و با نظر به همین امر بعضی از مترجمین آیه «من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون» را اینطور معنا کردهاند که: «كسانى كه از خست نفس خويش مصون مانند آنان رستگارانند.» و علامه طباطبایی میفرمایند: راغب میگوید: کلمه شح به معنای بخل توام با حرص است، البته نه در یک مورد، بلکه در صورتی که عادت شده باشد و کلمه یوق که در اصل یوقی بوده، مضارع مجهول از مصدر وقایه است که به معنای حفظ کردن است و معنای آیه چنین است: هر کس که خدا او را از شر تنگ چشمی و بخل حفظ فرموده، در نتیجه نه خودش از بذل مال مضایقه دارد و نه از اینکه دیگران مالدار شوند ناراحت میشود، چنین کسانی رستگارند. و باز ملاحظه میکنید با نظر به همین حساسیت، بعضی آیه مذکور را اینطور ترجمه کردهاند: «هر كس از شرّ بخل نفس خويش درامان بماند، پس آنان همان رستگارانند.» در ترجمه المیزان هست که کسانیکه موفق شده باشند خود را از بخل نفسانی خود راحفظ کنند، چنین افرادی رستگارانند. در نتیجه سخن این است: پس رسیدن به رستگاری مشروط به حفظ نفس از تمام این خصایص اخلاقی بد میباشد. و مهم آن است که به نحوی این موضوع با مخاطب در حین محاوره در میان گذاشته شود.
۲. در مورد تفقه در دین، مهم گزارش اندیشمندان بخصوص علامه طباطباییها میباشد که در تفقه دین مسائل را با ما در میان میگذارند و اتفاقاً کسانی که با روحیه تفقه در دین آشنایی کلی داشته باشند با آن نوع معارف و با روایات و آیات می توانند ارتباط برقرار کنند. بنده هنوز دو سالی را که در خدمت آیت الله آذری قمی موضوع مبانی فقه و روش استنباط را با ما در میان میگذاشتند را به عنوان زیباترین سالهای عمر خود میدانم همانطور که در خدمت آیت الله مصباح، مباحث کلام اسلامی در میان میآمد و بهرههای فراوانی برایمان داشت. موفق باشید
سلام استاد: ناظر به پرسش قبلی این متن را هم تقدیم می کنم و ما را از نظر مبارک تان مستفیض بفرمایید. ✍ عنوان: جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی و آینده ی توحیدی و تمدنی آن 🔹اسلام به خاطر توحید همه جانبه و عمیق و حکمت دقیقی که دارد، در مواجهه با پدیده های تاریخی که عقبه ی صد ها ساله و هزاران ساله دارند و در تار و پود زندگی و تاریخ جوامع تنیده شده اند، رویکردی خاص را اتخاذ می کند. نمونه اش پدیده های برده داری و چند همسری. 🔸اسلام چون گشودگی دارد و معاصریت را می شناسد و سخت از بی خردی و بی تاریخی و تحجر و دگماتیسم فاصله دارد، در ابتدای کار هیچ وقت با این پدیده ها برخورد حذفی نکرد و حتی خودش را هم از جامعه حذف نکرد و غار نشینی پیشه نکرد. 🔹 بلکه با حضوری حکیمانه و سترگ آن ها را اصلاح کرد و به آن ها جهتی توحیدی و انسانی داد. به تعبیر دیگر با نفوذی خاص از بنیاد این پدیده ها تجلی کرد و مهارشان را در کف گرفت و به سمت و سویی قدسی و انسانی هدایت کرد. (جالب است امروز کسانی که دم از آزادی و ضدیت با تحجر و دگماتیسم می زنند، به اسلام اعتراض می کنند که چرا برده داری و...را به یکباره حذف و حرام نکرد!!) 🔸امروز هم انقلاب اسلامی که قطار توحیدی است که از آدم علیه السلام شروع شده و در ذات خودش تجلی توحید در این زمانه و تاریخ است، با جهان مدرن و پدیده های تاریخ تجدد رو در رو است. به این معنا انقلاب اسلامی یک پدیده ی مدرن است. ولی به قول جناب دکتر داوری اردکانی: «انقلاب اسلامی در وضع خاصی واقع شده و در همین وضع باید مورد نظر قرار گیرد؛ به شرط آنکه گمان نشود که انقلاب معلول و حاصل این وضع است»! مسأله ای که برخی گرفتار شدند و پنداشتند که انقلاب اسلامی بسط مدرنیته است. 🔹 لذا انقلاب همچون عقابی که در حال فرود آمدن به زمین است و بال های خودش را گشوده، با پدیده هایی در زمین و زمان و جهان کنونی روبرو است. 🔸 حال پرسش سترگ این است که پدیده توحیدیِ انقلاب اسلامی که در حال نزول و فرود آمدن است، می خواهد با جهان مدرن چه کند؟ و چگونه توحید را در جهان کنونی محقق کند؟! با دموکراسی، تکنولوژی، علوم تجربی، ساختارهای مدرن و...چه خواهد کرد؟ 🔹 انقلاب نه به فکر حذف پدیدههای جهان مدرن است و نه به فکر حذف خودش از این جهان و خالی کردن میدان. چون نه ممکن است و نه معقول. 🔸 انقلاب به دنبال اصلاح جهان مدرن است. و می خواهد با تجلیِ خاصی از بنیاد این پدیده ها، جهت آن ها را در کف گرفته و به سمت و سویی الهی اصلاح و هدایت کند. این است «جایگاه تاریخی» انقلاب اسلامی. تا کنون چه اتفاقاتی افتاده؟ 🔹 دموکراسی غربی شد جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی. یعنی نه نقش مردم حذف شد و نه امیال مردم تماماً میدان دار شد! (اگر روزی دیدید روشنفکرانی در این کشور، از غم و غصه ی این پدیده دق مرگ شدند تعجب نکنید!) 🔸 لذا استکبار و روشنفکران غرب پرست حیران و سرگردان مانده اند که با این پدیده ی جمهوری اسلامی چه کنند. چون جمهوریتش مانع شده که او را متهم به دیکتاتوری و استبداد کند، و اسلامیتش مانع شده که کفر و شرک و استکبار و نیهیلیسم او به تمامه در ایران جاری شود! 💥 حال پرسش این است که در ادامه انقلاب اسلامی، تحقق توحید و ایجاد سبک زندگی موحدانه چگونه امکان پذیر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که میفرمایید که از یک طرف ما در جهان جدید با نظمی روبرو هستیم که همراه است با توسعه یافتگی و از طرفی نظام دانایی جهان آمریکایی محتاج اندیشه فلسفی دیگری است که از یک طرف در آن نظم حاضر باشیم و از طرف دیگر در آن نظام فلسفی که ابعاد قدسی انسان را مد نظر دارد انسان خود را معنا کند. نظام داناییِ دورهای که باید در آن باشیم نمیتواند از علم و فناوری غفلت کند، در عین آنکه این انسان باید در احساس بودن خود به عنوان بودنی تاریخی علم و فناوری را مد نظر داشته باشد، تا نه از نظم بشر جدید و جهان مدرن بیرون باشد و نه گرفتار جهان بی روح آمریکایی گردد، اینجاست که باز آینده و باز حضوری دیگر.
به نظر بنده هر اندازه نسبت به جهان مدرن و روح آمریکایی به عنوان نهایت جهان مدرن، بیندیشیم نتیجه خواهیم گرفت. به گفته فوکو باید آنچه آمریکا را آمریکا کرده است تبارشناسی شود. در آن صورت است که ما میتوانیم خود را در این جهان در عین هویت و حضور آخرالزمانی حاضر کنیم و ادامه دهیم، هرچند با کسانی روبرو هستیم که به معنی حضوری غیر از حضور ایرانی دلبستهاند، نظم جهان جدید برایشان معنا ندارد و نمیتوانند نسبتی با مردم غزه و فلسطین و لبنان به عنوان بودنی که بودن ما است برقرار کنند ولی این ما هستیم و سبکی که از طریق انقلاب اسلامی در این تاریخ پیش آمده.
با توجه به آنچه میفرمایید آری! اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ پس باید متوجه باشیم که میتوانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آنکه لازم باشد وابسته به جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمانگراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که آن انقلاب مقابل ما میگشاید ممکن است، از آن جهت آن «حضور» در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخیمان میشود ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمان و دیالوگ. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: چند روز قبل رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان فرمودند: « هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور. «توحید» در جنبهی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل گسترش است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید همهی دین است. اصل دین و همهی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است.» استاد به نظر حضرتعالی در جهان کنونی که عصر سیطره مدرنیته و سبک زندگی و ظلمات تمدن غربی است، تحقق توحید چگونه ممکن است؟! آری، به قول حضرتعالی انقلاب اسلامی در ذات خودش تجلی توحید است. و یک چنین پدیدهای حتماً آثار ذاتی خودش را به مرور به همراه خواهد داشت. قطار توحیدی که با انبیاء الهی آغاز شده، اکنون رسیده است به این نقطه از تاریخ. این هنر ماست که بتوانیم این تقدیر توحیدی را قوام ببخشیم و آن را روی زمین تبدیل به یک تمدن توحیدی و سبک زندگی موحّدانه کنیم. ولی این همه و همهی این ها چگونه؟! تقاضامندیم در همین رابطه و برای کاربردی کردن کلمات نورانی رهبر معظم انقلاب ما را یاری کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب در آن سخنرانی سخن بسیار اساسی و دقیقی را مطرح فرمودند و حقیقتاً انقلاب اسلامی بستر ظهور نور توحید است تا جان انسانها را منوّر کند. آری! مهم راهی است که باید در آن قدم گذارد و در این راستا بود که بنده سیر مطالعاتی سایت را که به نوعی نزدیکی به قرآن و روایت است پیشنهاد کردم. مطمئن باشید که شرایطی در میان است که در آن شرایط، هر روز بهتر از روز دیگر انس مردم با قرآن و تدبّر در آن پیش میآید و جامعه به تقوای لازم نایل میگردد. موفق باشید
باعرض سلام خدمت استاد گرامی: ۱. استاد عزیز با تشکر بابت انتشار خلاصه تفسیرالمیزان خواستم بدانم برای بنده که شاید دانستن نکات ریز المیزان برایم واجب نیست چقدر با خواندن این خلاصه از آن مستغنی می شوم؟ ۲. استاد اینکه مثلا بدون اینکه قصد حفظ کردن مطلبی را داشته باشم فقط به مدت چند روز ان را می خوانم بعد میبینم که کلا مطلب را حفظ شدم یا اینکه انسان عملی را که انجام می دهد بعد چندبار خیلی راحت آن را فرامیگیرد تا اینکه آن را دائم در ذهن بیارد یا نگه دارد به نظر شما این چه ارتباطی با وجود ما دارد؟ این ذهن چه ویژگی دارد که در اختیار من نیست؟ ممنون از پاسخگویتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین اندازه که اشاراتی قرآنی در رابطه با آیات مقابلتان گشوده میشود؛ ان شاءالله مفید خواهد بود. ۲. ظاهراً این استعداد که مربوط به حافظه انسانها میباشد در اکثر افراد وجود دارد و چیز خوبی هم هست. موفق باشید
سلام استاد: فرموده بودید مجسمه حتی مجسمه شهدا در شهر ملکوت شهر رو خراب میکنه عکس رهبری یا شهدا هم در منزل داشتن مثل تندیسشونه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از آقایان عکس را بخصوص عکسی که کشیده نشده و از طریق دوربین گرفته شده است را کوتاه میآیند و حتی رهبر معظم انقلاب بر نظر قبلی خود که عکس و مجسمه را نفی میکردند، تأکید ندارند. با اینهمه بالاخره ما در نسبتی که باید با انسانها داشته باشیم، نسبتی است که با ابعاد معنوی و روحانی آنها باید در میان باشد بخصوص هنگامی که بر سر مزار افراد میرویم که در آن صورت عکسهایی که با جذابیت زیاد از متوفی بر سر مزار او نصب میشود؛ عملاً روح ما را بر همان عکسها متمرکز میکند و رابطه روحی و روحانی تقلیل مییابد. موفق باشید
استادم شما حرف از حضور در انقلاب میزنید که اگر حضوری اصیل و فعال داشته باشیم میرسیم به آن بهترین های که خدای برایمان خواسته و و فکر کنم با توجه به صحبت های شما شهادت بهترین غایت انسان است. استادم همه ی این صحبتهای شما ارزشمند و به حق است اما آنچه برای من سوال است این است چطور کسی که ذهنی پر از دغدغه برای امرار معاش روزانه خود و خانواده اش را دارد میتواند جایی را می گذاشت تصمیمات بهتری برای زندگی اش میگرفت و گشایش بیشتری برایش حاصل میشد! لطفا نظرتان را بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین حضور که برای رفع نیاز خود و خانواده در عین صداقت و صفا تلاش میکنید، نوعی نایلشدن به بصیرت و نوری است که برای شهدا پیش میآید. در این مسیر باید همچنان جلو رفت تا هرچه خدا میخواهد پیش آید. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: بنده وقتی به رفتار خودم در گذشته و حتی الان دقت میکنم میبینم که وقتی افراد زیبا رو را میبینم (فقط آقا) بیشتر با آنها ارتباط برقرار میکنم. و بیشتر به آنها نگاه میکنم خب من نمیتوانم کثرت را در وحدت و وحدت را در کثرت ببینم. آیا این مخالف سیر و سلوک است؟ با تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. شاید در ابتدای راه این امور، طبیعی باشد و خود به خود انسان به جهتهای دیگری متوجه میشود. موفق باشید
بسمه تعالی سلام علیکم: چندی پیش به خود نگریستم، مضطرّ و نالان و وحشت زده که هیچ و هیچ نمی توانم خود را نگه دارم خود را به پیش برم، به یاد فرمایش شما در پیاده روی اربعین ۱۴۰۱ افتادم که فرمودید؛ ما پیرمرد ۷۰ سال هیچ امیدی به پاهایمان نداریم که بتوانیم قدم بعدی را برداریم بلکه این امید به خداست که می آییم و در این مسیر قدم بر میداریم. امروز که قصد و عزم بر جدیت ار تلمّذ درس کرده ام خود را ناتوان و ناممکن می یابم که بتوانم حتی در حد معمول چیزی یاد بگیرم. نگاه به هدف و آینده که تقریبا امری محال شده. لکن نمیتوانم این امید را در خود غرص کنم بتوان این امر بزرگ را به پیش برد. چه کنم؟ نالان و آه کنان منتظر فرجم. در رابطه با کتاب عزیز «انسان و باز انسان» بنا بر شرح صوتی دارید و یا بودن شرح درک خواهد شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند: ۱. «آنقدر ای دل که توانی بکوش» و این یعنی هر آنچه در مسیر خود برایمان پیش میآید امکان انجام آن هست و همانی میباشد که باید در آن ورود کنیم. ۲. به نظر بنده به جهت غلبه اشارات بر عبارات در کتاب «انسان و باز انسان» فعلاً نباید مشغول آن شوید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: من کتاب حقیقت نوری اهل بیت، وقتی صحبت از این نور میشود چه تصوری از نور داشته باشم؟ آیا همانند نور مادی یا نوری از جنس معنی؟ سوال دوم: در رابطه با نور اسماء الله آیا باید همانند معنی تصور کنم. از اینکه وقتتان را صرف پاسخگویی میکنید، سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شخصیت اولیای الهی آینه و حکایت صفایی است که انسان در آنها احساس میکند با نورانیتی از جنس معنویت که در آنها حاضر است. ۲. یکی از انوار اسماءالله، همین حیاتی است که شما در خود احساس میکنید و یا علمی که در عالمان متعهد درک میگردد. موفق باشید
سلام و نور استاد گرامی: ان شاءالله روز شهادت شهید مفتح، قراره یه مسابقه کتابخوانی برگزار بشه بمناسبت وحدت حوزه و دانشگاه این مسابقه هم برای دانشجوهاست هم طلبه ها شهر ما گتوند هست، گتوند دو دانشگاه پیام نور و یک دانشگاه آزاد داره، و یک حوزه برادران و یک حوزه خواهران داره خواستم ببینم چه کتابی پیشنهاد میدید که بذاریمش منبع مسابقه؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حال حاضر نسبت به کتابهای شهید مفتح عزیز، حضور ذهن ندارم. ولی از شهید مطهری کتاب «جاذبه و دافعه» و یا کتاب «سیری در نهجالبلاغه» را نسبت به شرایطی که میفرمایید مفید و مؤثر میدانم. موفق باشید
سلام استاد: یه سوال داشتم: آیا شما چشم برزخی دارید؟ استاد من میخوام در کلاس هاتون شرکت کنم از پایه باید به کجا مراجعه کنم؟ به سخنرانی هاتون گوش میدم از بس برام سنگینه چهار پنج باری باید گوش کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چشم برزخی به چه کارِ بنده میآید؟!!!! نه چشم برزخی دارم و نه به دنبال آن میباشم وقتی میتوان با نور قرآن و روایات اولیای الهی جایگاه هر چیز لازم است را در هستی درک کرد. مگر برای عبودیت خدا و انس با حضرت محبوب و دل سپردن به مولایمان حضرت علی «علیهالسلام» راه بسته است که نیاز به چشم برزخی داشته باشیم؟! موفق باشید
سلام استاد: تو رو خدا استاد پیام های کسانی که مخالف فلسفه و عرفان هستند و همه را مثل علامه طباطبایی، علامه حسن زاده، شما و دیگر بزرگان عرفان و فلسفه را کافر و منحرف حساب میکنند را به صورت عمومی در بخش پرسش و پاسخ ها قرار ندین. حقیقتا از اعماق وجود ناراحت میشم که میبینم این اشخاص اینقدر راحت به شما توهین میکنند باور کنید قلبمون به درد میاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند شما را محفوظ بدارد. اینکه این افراد ذوق درک آن نوع حضوری را که عرفا مطرح میکنند؛ ندارند، عجیب نیست. عجیب آن است که به جای تفکر نسبت به سخنان آن بزرگان و گشوده شدن نسبت به آنها به کلی همه را نفی مینمایند. موفق باشید
سلام استاد: ۵ سالی هست که توفیق شرکت در جلسات مباحثه سیر مطالعاتی شما رو دارم. دو سوال داشتم از خدمتتون: ۳ روز فاطمیه اول دعوت شدم نیم ساعتی برای خانم ها صحبت کنم پیشنهاد شما کدوم مبحث هست برای این ۳ روز؟ دوم اینکه برای دبیرستان دخترانه هم دعوت به همکاری شدم که هفته ی یک جلسه با بچه هایی که داوطلب هستند و دبیران جلسات مباحثه داشته باشیم نظر جنابعالی شروع از جوان و انتخاب بزرگ و ادامه ی سیر هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به بحث «بصیرت حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در کتاب مربوطه رجوع شود و متذکر این امر باشیم که حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» در عین نماد متعالی عبودیت، چگونه در زمانه خود و در مناسبات اجتماعی حاضر میشوند تا آنجایی که آن خطبه غرّاء را در مسجد مدینه ایراد میفرمایند که سراسر بصیرت تاریخی میباشد. ۲. در مورد دوم آری! بحث «جوان و انتخاب بزرگ» در راستای درک حضور ابدی انسان میتواند مفید باشد. موفق باشید
نظرتان راجع به کتاب حلاج در ترازوی نقد اثر دکتر کاظم محمدی چیست؟ لطفا این جواب را ندهید: «به هرحال آنطور که امام به گورباچوف فرمود ابن عربی بخوان تا با حقایق آشنا شوی» و یا اینگونه که «به هر حال ما اسلام ناب را در حضوری که با انقلاب آغاز شده در منصور و عین القضات پیرامون ابلیس یافته ایم».
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب را مطالعه نکردهام. اخیراً غزلی از جناب حافظ شرح شد که به جناب حلاج از دیدگاه جناب حافظ نظری به میان آمد تحت عنوان «باز مسیح و باز حلاج و باز ادامۀ راه» https://lobolmizan.ir/leaflet/1579. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: طبق آنچه شما در تفسیر سوره واقعه درباره کمالات حضرت حق به جامعیت به حور العین تجلی میکند. می خواستم بدانم که در پیمان الست «الست بربکم...» هم، آیا خداوند به جامعیت اسما الهی بصورت حور العین تجلی کرده است؟ سوال دوم: اگر جواب سوال بالا منفی است، آیا در قضیه «الست بربکم...» آیا اصلا پروردگار صورت داشته است؟ با تشکر از وقتی که صرف پاسخگویی مینمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در عهد الست بحث در ظهور ربوبیت خداوند است و نه در جزایی که به مقربین میدهند. ۲. صورت جسمانی برای خدا معنا ندارد بلکه نظر به انوار الهی در میان است در صحنهها و مظاهر. مانند آنکه عزیزان ما دیدند که چگونه خداوند خرمشهر را آزاد کرد. موفق باشید
سلام استاد: با توجه به ساده زیستی ائمه و کمک به فقرا چرا بارگاه آنان طلاکوب و مجلل است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجلیل از شخصیت اولیای الهی به هر صورتی که امکان داشته باشد کار خوبی است بخصوص که این نوع مسائل که میفرمایید را همین مردم عادی قلباً بدان مبادرت میکنند. موفق باشید
سلام استاد: چرا اکثر تشیع از ایران است اینگونه نیست که شیعه مذهبی قومی باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول پروفسور کربن، هوشیاریِ خِرد خسروانی موجب شد تا عمیقترین وجه اسلام را، ایرانیان درک کنند. موفق باشید
سلام استاد: چرا نام امام علی و واقعه غدیر در قرآن نیامده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه بحث در این مورد مفصل است؛ خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: شما از طرفي مي گوييد خدا «رحمن» و «رحيم» است و به بندگان خود حتي كفار نظر لطف دارد و از طرف ديگر مي گوييد «ان الله لا يهدي القوم الكافرين». پاسخ چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند ابتدا پیامبران را برای هدایت انسانها میفرستد. ولی اگر عدهای حقایقی که پیامبران آوردهاند را انکار کنند خداوند آنها را به خود وامیگذارد به همان معنای «ان الله لا يهدي القوم الكافرين». موفق باشید
سلام و احترام: بعد از رحلت استاد فاطمی نیا رضوان الله علیه، یکی از کسانی که لحن کلام و بیانشون آرامش خاطر برام میاره شما هستید.استاد طاهرزاده عزیز. با اینکه خیلی فلسفه بلد نیستم و ممکنه تمامی جوانب حرفاتون رو درست و دقیق درک نکنم. استاد سوال من در مورد حس تنهایی و ترس از تنهایی عمیقی هست که در تمام طول عمرم با من بوده چه اون وقتی که همسرم کنارم بودند و چه الان که بیست و دو ساله تنها با پسرم زندگی می کنم. استاد حس تنهایی که گاهی تا عمق جانم رو تحت الشعاع قرار میده، به قول مرحوم استاد تمام درد ما از خدا نشناسی است سعی کردم تو معنویات قوی بشم، اساتید دیگه ای رو کم و بیش تجربه کردم ولی این حس تنهایی و البته ترس از تنهایی های بیشتر من رو رها نمی کنه. استاد نمازهای مستحبی رو تاجایی که مقدورمه میخونم هر جا زیارت جور بشه می دوم در حال حفظ قران هستم حدودا یازده جز و دارم ادامه میدم ولی این حس عمیق رو نتونستم درمان کنم. به مبانی محکمی احتیاج دارم شاید ... خدا یاورتون بشه راهنماییم بفرمایید ... والعاقبه للمتقین
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که دل به قرآن سپردهاید، به قرآنی که جهانی را مقابل شما میگشاید، جهانی هزاران هزار وسیعتر از جهانی که ما در این دنیا در آن هستیم و با توجه به این امر، پیشنهاد میشود در کنار حفظ قرآن، از تدبّر در آن از طریق تفاسیر بخصوص تفسیر قیّم المیزان غفلت نشود. پیشنهاد اولیه آن است که صوت چند سوره که شرح آن در سایت هست؛ را دنبال کنید مانند سورههای آل عمران و عنکبوت و زمر و نساء، و سپس با نظر به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست وارد تفسیر المیزان شوید که راهی است برای ادامه زندگی در دنیا و آخرت. موفق باشید
سلام استاد عزیز: با وجود این همه فقر و گرسنگی و انسان مظلوم چگونه میگوییم خداوند عدالت را بین همه بندگان برقرار میکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته مرحوم دکتر شریعتی آری! خداوند عادل است و هر آنچه زمینه تعالی انسان است را در عالم فراهم کرده و لذا باید انسان بنگرد چه کسی حق او را از او قاپیده است. عدالت خدا به آن معنا نیست که بنشینیم تا از آسمان حق ما به ما برسد. اینجا است که جایگاه انقلاب اسلامی و مقابله با استکبار که رهبر معظم انقلاب در سخنان خود با دانش آموزان و دانشجویان مطرح کردند روشن میشود. موفق باشید
پیرامون مدادالعلما در سوال 38853 : همانگونه که در سوالات پرتعداد مطرح شد، وقتی همه ی متناقضین و متضادهای ذیل اسلام، خود را مصداق آن علما میدانند، معیار تشخیص کیستی و چیستی علم و عالم، مبانی آن خودعالم پندار است یا منابع دست اول اسلام؟ اگر کسی معتقدست فهم آنچه قرآن و حدیث گفته و نیاز به مفسر و مبین دارد، با تسلط به فلان عالم میسر است و می تواند تفسیر آیات قرآن و احادیث، کاملا عکس ظواهر آن باشد و یافتن آن علما نیز عقلا و سپس با همان منابع دست اول میسور نیست، پس نتیجتا همه ی مدعیان علم، خودکارهای متناقضشان را مدادالعلما میدانند و دیگران را میکوبند و خود را ارضا مینمایند. هرگاه استاد پاسخ سوالات قبلی پیرامون همین دور باطل را فرمودند ان شاء الله موقع این بحث ست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره خداوند برای هرکس عقل و فطرت قرار داده تا نسبت خود را با هر پیامی حتی قرآن در نسبت با جایگاه آن پیام با فطرت و عقل، خود را در نزد خود حاضر کند. موفق باشید
به نام خدا با عرض سلام وآرزوی سلامتی برای استاد بزرگوار یکی از رفقای بنده که ...........
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد باید چنین مسائلی را در بستر دینداری تجربه کرد و مناسب وظیفهای که داریم ، برخورد کنیم و در مسیر برخورد ما با چنین مشکلاتی است که مدد الهی به پیش میآید به جای اینکه بنشینیم و گِله کنیم و خود را از صحنه بیرون بکشیم. موفق باشید