با سلام: در دنیا ما چشم داریم برای دیدن و گوش داریم برای شنیدن. در عالم خواب هم ما هم گوش داریم و هم چشم. آیا این چشم و گوش که در عالم خواب داریم، برای نفس ابزار هست یا نه؟ اگر نیست فلسفه داشتن گوش و چشم در خواب چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب، چشم و گوش ما ظهور قوای نفس هستند. ولی در بیداری، چشم و گوش ما ابزارهایی هستند از جنس بدن. موفق باشید
سلام: مصوبه ای را شورای نگهبان برای تعریف، معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبّر بودن نامزدهای ریاست جمهوری دارد که بخش هایی از آن چنین است ماده ۱- تعاریف رجل سیاسی مذهبی و مدیر و مدبّر بودن نامزدهای ریاست جمهوری عبارتند از: ۱- رجال مذهبی، رجالی هستند که آگاهی لازم به دین اسلام و مذهب تشیّع داشته و تدیّن و تقیّدشان به انجام شعائر و مناسک دینی در زندگی فردی و اجتماعی از برجستگی ویژهای برخوردار باشد، بهگونهای که در میان مردم به این خصوصیت، شناخته و مشهور باشند. ۲- رجال سیاسی، رجالی هستند که قدرت تحلیل و درک آنها از مسائل و پدیدههای سیاسی به جهت آگاهی عمیقشان از مسائل سیاسی اجتماعی اعم از داخلی و بینالمللی و حضورشان در صحنههای سیاسی بهنحوی باشد که همواره مصالح نظام اسلامی و معیارهای اصیل انقلابی در عملکرد آنها لحاظ شده باشد، بهگونهای که در میان مردم به این خصوصیت، شناخته و مشهور باشند. ۳- مدیر، شخصی است برخوردار از شایستگیهای ذاتی و اکتسابی لازم از نظر دانش و مهارت، شخصیت و نگرشهای فردی و تجربه که توانایی شناخت و استفاده بهینه از منابع انسانی و مادی در کشور را با رعایت حداکثر بهرهوری و در راستای مأموریت، رسالت و اهداف کلان نظام و ارزشهای حاکم بر جامعه داراست و سوابق او حاکی از موفقیت وی در صحنههای مدیریتی کلان باشد. ۴- مدبّر، شخصی است که از توانایی پیشبینی و عاقبتاندیشی نسبت به امور، مبتنی بر عقلانیت و دانش صحیح برای اداره امور کشور برخوردار باشد و در بحرانها قدرت حل مشکلات و برونرفت از آنها را به نحو شایسته داشته باشد. حضرت عباسی جناب پزشکیان تمام اینها را دارند؟ حالا متاخر هیچ آیا این اوصاف را در پزشکیان متقدم مشاهده می کنید؟ البته فکر کنم کار به متقدم و متاخر ندارد و شورای نگهبان بعد از تایید صلاحیت تا قبل از انتخاب شدن نیز می تواند رد صلاحیت کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد ما باید به دو شخصیت نسبت به آقای پزشکیان فکر کنیم. به نظر میآید پزشکیانِ مناظرهها بخصوص مناظره دوم، با آقای پزشکیانی که شورای نگهبان او را انتخاب کردند، متفاوت شده بودند. موفق باشید
سلام علیکم: خدای بزرگ را بی نهایت سپاسگزارم که بر بنده منت گذاشت تا در سفر معنوی که به شهر مقدس مشهد داشتم، در تاریخ پانزدهم تیر ماه ۱۴۰۳ در اردوگاه فرهنگی امام رضا علیه السلام، ساعتی را با شما دیدار و گفتوگو کنم. در آن ساعت، هرچند که اندک بود، اما برکات آن تا سالها برای بنده ماندگار است. مدتهاست در این فکر هستم که فلسفه امروزی ما، با همه حامیان و موافقان، مخالفان و منتقدانی که دارد، نیازمندِ اندیشمند جدیدی است که مانند کانت و هگل روح تازه و طرح تازه ای به آن دراندازد. گمان میکنم تا این مرحله طی نشود و هسته سخت و اصلیِ فلسفهِ ما _که البته بر مبنای مبانی اسلامی باید شکل یابد_ مورد بازبینی و تازه سازی قرار نگیرد، مابقی مشکلات جامعه کنونی ما حل نخواهد شد. اسپینوزا و کانت و هگل و دیگر فیلسوفانِ _بقول خودشان دسته دوم_ مانند لایب نیتس و بارکلی آمدند و رفتند تا غرب توانست سینه خودرا ستبر کند و دم از عبور از سنت و رسیدن به دروازه های تمدن و مدرنیته بزند و سپس _متاسفانه_ شروع به استعمار نماید. لکن در گفتوگویی که خداوند بر اینجانب منت گذاشت تا با شما داشته باشم، فرمودید مشکل انسان امروزی عدم وجود دیالوگ صحیح است. سپس در ادامه فرمودید که دونکته در مواجهه با این چالش باید مد نظر قرار گیرد: ۱- (دیگر کسی مانند گذشته نمیتواند در مرکزیت قرار گیرد و همه باید باهم مسیر را طی کنند. نه اینکه کسی مسیر را برای دیگران تبیین کند.) همین نکته با عرایضی که چندسطر بالاتر عرض کردم در تضاد است. چراکه بزرگانی که نام بردم همه در مرکزیت بودند. ۲- (انسان باید نقش و جایگاه تاریخی خویش را بداند.) نکته دوم، محل پرسش اینجانب نیست. حال با ذکر این مقدمه و بیان برخی از فرمایشات شما، سئوال اصلی که از حضرتعالی دارم این است که بنده بعنوان کسی که احساس «ضرورت» و «وظیفه» بر روی دوشم سنگینی میکند و بیشتر اوقات آرامشِ فکری و روانی را از اینجانب سلب نموده، _تا جایی که از نظر معنوی ابدا نفس خویش را آماده چنین مسیری نمیدانم و عذاب وجدان برای گناهان و عمر از دست رفته روانم را هر روز بیش از پیش مخدوش مینماید، درحالی که هرروز درحال تکرار گناهانم هستم و اراده ترک معصیت ندارم، «چه هدف کلی را برای خود انتخاب کنم؟» که بر اساس آن هدفِ کلی، زندگی خویش را تا لقاءالله برنامه ریزی و پی ریزی نمایم؟ بازسازی هسته سخت و مرکزیِ فلسفی (که فرمودید با تکیه بر ملاصدرا شدنی است) یا برنامه ریزی برای تعامل و تزریق آگاهی و سبک زندگی و رفتار صحیح در میان مردم؟ این دو آنقدر عظیم هستند که گمان میکنم اگر بخواهم در مسیر یکی از آنها به شکلی کامل گام بردارم، قطعا از رسیدن به دیگری باز خواهم ماند. همین دوراهی عظیمی که گمان میکنم برای بنده سرنوشتساز ترین دوراهی است، دو سال است که باعث شده حتی برای انتخاب رشته دانشگاهی خود ناتوان باشم. گاهی به روانشناسی فکر میکنم: روانشناسی اجتماعی، مشاور خانواده و . . . و گاهی به فلسفه و رشته های مربوط به آن. در فرمایشات حضرتعالی متوجه شدم این احساس ضرورت و میل به آگاهی را مانند این حقیر داشته اید. همین نقطه اشتراک را که تا کنون در کسی ندیده بودم، کافی است تا دست کمک را پس از خدا و حضرت صاحب امر بسوی شما دراز کنم. از خداوند متعال تقاضای طول عمر و سلامتی برای شما دارم و از او میخواهم افتخار زیارت مجدد شما را بارها و بارها نصیب این بنده روسیاه نماید. شدیدا محتاج دعای شما هستم . یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با ملاقات جنابعالی و چند نفر از دوستانی که مانند جنابعالی در دانشگاه فرهنگیان دارای دغدغههایی اینچنین بزرگ بودند؛ علاوه بر آنکه بسیار مسرور گشتم، امیدوار شدم که خداوند در دانشگاه فرهنگیان چه تقدیر بزرگی را رقم زده است. اما در مورد نکاتی که فرمودید ۱. در رابطه با مرکزیت فیلسوفان غربی که نام بردید، همین اندازه باید عرض کنم که نظر و اشاره آنها به افق تاریخی بود که با تاریخ مدرن، گشوده شد ولی با پیشآمدنِ جنگ جهانی، آن افق که حتی هگل معتقد به ظهور شخصیت حضرت مسیح «علیهالسلام» در انسان غربی بود، تا حدی تیره گشت. ۲. در مورد دو نوع حضوری که میفرمایید و به نظر میآید در ابتدای امر قابل جمع نیست، میتوان حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» را مدّ نظر آورد و به میانآوردنِ جناب صدرالمتألهین در میدان جامع «اصالت وجود»، تا انسان به حضوری نزدیک شود به گستردگیِ جمع کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت، که البته بحث در این مورد بسیار است. عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» شده است خوب است در این رابطه تأمّلی بفرمایید https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 موفق باشید
سلام علیکم: در رابطه با انتخابات به نظر می رسه نمی توان از انتقادی که به شورای نگهبان هست گذشت. به نظر می رسد شورای نگهبان فارغ از مصلحت در میزان مشارکت و موارد دیگر، باید به وظیفه ذاتی و فراجناحی و فرا لیستی خود عمل کند، نه اینکه به لیست جناحی به طور جداگانه بپردازد و بخاطر تهدید به تحریم انتخابات مجبور به تایید فردی از آن لیست بی خاصیت که یکی از دیگری بدتر است شود. شاهد قضیه اینست که شورا این سری ۷۴ نفر را رد کرده است که در آن ها به مراتب ارجحتر از پزشکیانی داشتیم که در سال ۱۴۰۰ به دلیل عدم التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی رد شده است!! و جمله او در موضعگیری مضحکانه اش در آن سال این بود که «آنانکه ما را رد صلاحیت کردند خودشان از رد صلاحیت شدگان هستند و همه کارهای عمرشان به اندازه ذره ای از زحمات ما برای نظام نیست و الکی در پستی گذاشته شده اند!!» آیا او در این ۳ سال عاشق و ملتزم به نظام شد؟ البته که نه و مواضعش در فتنه ۱۴۰۱ مهسا امینی گویای آنست. خلاصه آنکه آن شورا وظیفه دارد افرادی که به معنای واقعی رجل سیاسی و در شان ملت ایران است را به عرصه دعوت کند نه کسی که انسان عارش می آید او را مسئول خود ببیند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید حالا دیگر وقت این حرفها نیست. هرچند که در جای خود، جای بحث و گفتگو دارد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: ببخشید سوالی که از خدمتتون داشتم اینه که خیلی از افراد و مراکز نظرسنجی پیش بینی کرده بودن که اگه آقای جلیلی به نفع آقای قالیباف کنار برن در همون دور اول آقای قالیباف پیروز می شن و در غیر این صورت در دوگانه جلیلی و پزشکیان این آقای پزشکیان است که پیروز رقابت است و همینطور هم شد. حالا سوال من اینه که جناب جلیلی که ادعا دارن همه ی کارها رو بر اساس کارشناسی ها و نظر دانشگاهیان انجام می دهند پس چرا همان دور اول کنار نرفتن؟ اصلا فرض کنین آقای قالیباف به خوبی آقای جلیلی نباشه ولی به هر حال از جبهه ی انقلاب بود و بهتر از این بود که حالا کار دوباره تا ۸ سال دیگه دست اصلاح طلب ها بیفته.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد طرفین بحثهای زیادی کرده اند. به نظر میآید خوب است به نکتهای که آقای ثابتی در کانالشان از قول آقای علیرضا کمیلی آوردهاند هم فکر شود. https://eitaa.com/sabeti/3977. موفق باشید
سلام و ادب: این روزها از طرف بعضی چهره های تربیتی وانقلابی اصیل، خرسندی های می بینم راجع به این موضوع که علارغم پولپاشی ها و جلیلی هراسی های شدید و تهاجم های رسانه ای که متوجه آقای جلیلی بوده، ولی آقای جلیلی توانسته اند حدود ۱۴ میلیون رای جمع کنند و این یعنی ۱۴میلیون نفر از سطحی نگری و صرفا شعارهای دل خوش کن عبور کرده اند و بلندای نگاهشان به اندازه ایجاد تمدن نوین اسلامی می باشد، ولی بنده معتقدم اگه به سه سال پیش برگردیم و متوجه ۱۸ میلیون رای ای که شهید رئیسی علارغم رئیسی هراسی هایی که بود (مثلا این که اگر بیاید دیوارمی کشد) کسب کردند بشویم، باید ناراحت بشویم که ۴ میلیون ریزش داشته ایم و این تعداد فرد عمیق نگر بصیر از دست داده ایم. ممنون می شوم توضیحی دراین باره بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید در این موضوع جای فکرکردن هست؛ حداقل میتوان گفت سیاهنماییها که بعضی از نامزدها انجام دادند، عدهای را از افق روشنی که در بستر تاریخ انقلاب در حال به ظهورآمدن است، مأیوس کردند. موفق باشید
سلام استاد: من یک سوالی از شما داشتم و اون این بود که متاسفانه من دوشنبه هفته گذشته دچار اشتباه شده و گناه کبیره ای را انجام دادم با توجه به اینکه چند روز مانده به روز انتخابات این گناه را انجام دادم دچار این فکر شدم که شاید با این گناه من شیاطین قدرت بیشتری گرفته اند و بیشتر مردم را برای انتخاب گزینه غلط در انتخابات وسوسه کرده اند و به فکر افتاده ام که شاید این گناه من در پازل خداوند اثر وحشتناک داشته باشه و حق ناس بزرگی به گردن من باشه و من ممکنه که از مسیر کمال باز بمانم، آیا همچنین فکری واقعا درست است؟ آیا واقعا شیاطین با گناه ما قدرت بیشتری پیدا میکنند و ما دچار حق ناس میشویم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید اینطور فکر کرد. آری! هرکس با گناهان خود شیطان را امیدوار میکند و با توبه، او را مأیوس مینماید. ولی برای ادامه کارِ او همان محدوده میدانی که ما برای او پیش آوردهایم، مطرح است و ربطی به دیگر انسانها ندارد. موفق باشید
سلام استاد: آیا شما تضمین می کنید که اگر اصلاحات سمت غرب بره داره آخرین نفس هاش را میزنه؟ اگر این مردم ما هستند که با رسانه ها براشون مسائل را وارونه میکنند و مردم دوباره به همین ها رای خواهند داد و هر اتفاقی هم بیفته همونجوری که در مناظره ها نظر داشتیم خیلی راحت هر چیزی که خواستند می گویند چون روی جهل مردم خیلی خوب حساب باز کردند و این مردم هم با جان دل پذیرایشان خواهند بود. استاد مسئله اینجاست اگر ما قرار است اجازه بدهیم مردم خودشان فکر کنند که ۱۴۰۰ این اتفاقات افتاد و فکر نکردند که اگر می کردند امروز دیگه این اشتباهات تکرار نمی شد و اگر قرار است که اشتباه کنند تا کی و تا کجا؟ به نظرتون همه این اتفاقات از اون اول تا به اینجا بهونه خدا نیست؟ اگر جواب بله یا نه هستش چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید تلاشهای ارزشمندی که شده است که حتی در دل آن سیاهنماییها منجر به حدود ۱۴ میلیون رأی به آقای جلیلی شد، مورد غفلت قرار گیرد و این حکایت از آن دارد که میتوان تلاش کرد تا سطح فهم جامعه ما رشد کند. ما کوتاهیها و تنگنظریهایی داشتهایم که بهانه شد تا عظمتهای حضور تاریخی انقلاب اسلامی درست دیده نشود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: به نظر حضرتعالی این تحلیل آقاب صفار هرندی تا چه حدی صحیح است؟ من «جلیلیچی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعفها و محدودیتهای او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کمنظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلتها و زیباییهای انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست. اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهمترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراثدار او از این جهت بیشک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگ پنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن میخواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن میبندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمیدهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر میآورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است. جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. میدانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلتهای بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، سادهزیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکتهسنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمیتواند دشمن بدارد. همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگیهای شخصی جلیلی نیست. در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکانهای آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرتهای جهانی) به حفرههای بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز میگردد. بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایدهای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمیانگیزد، جملگی به کاستیهای اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز میگردد. اگر این خللها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستیهاست. با مشاجره ملالآور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمیشود. شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور میکنم روند وقایع ماهها و سالهای پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر میشود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکات قابل ارزشی را جناب آقای سجاد صفار هرندی مطرح فرمودهاند. آری! باید اقای دکتر جلیلی عزیز از بعضی از اجمالها مثل احترام به آزادی، به تفصیل آیند و همانطور که آقای صفار هرندی میگویند باید خود آقای دکتر جلیلی نشان دهند تهمتهایی که موجب جلیلیهراسی شده، بیرحمانه است و حقیقتاً به گفته آقای صفار هرندی: « شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور میکنم روند وقایع ماهها و سالهای پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد.» موفق باشید
باسمه تعالی. استاد گرامی صوت نوید بخش شما را استماع نمودم. نقاط ابهامی دارم که عرض می کنم: ۱. تحلیل شما این است که جریان غرب گرا با محوریت گفتمان برجام و ارتباط با غرب به میدان آمده و با ناتوانی از استفاده از ظرفیتی که شهید رئیسی در سیاست خارجه به وجود آوردند مردم را از خود نا امید می کند؟ ۲. اشاره فرمودید ضعف هایی داریم و به نظر میرسد ضعف های ما موجب رای های سلبی بود رای های سلبی بیشتر به جهت حجاب و فیلترینگ متوجه آقای جلیلی شد؟ آیا گفتمانی فاقد ضعف های گشت ارشاد و فیلترینگ از آقای جلیلی برای تدبیر وضعیت حجاب و فضای مجازی سراغ دارید که در صورت به میدان آمدن و معرفی شدنش بتواند از این سلب ها عبور نماید؟ ۳. رای قومیتی در این انتخابات را آغازی بر ضعیف شدن ملیت و پر رنگ شدن مرزهای قومیتی نمی دانید؟ یا تحلیل شما این است که با شکست طرح دولت در تعامل با غرب قومیت گرایی نیز تضعیف می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آقای سلمان معمار در مقاله خود تحت عنوان «ما توده نیستیم» https://eitaa.com/salmaneshoon/39 میفرمایند بیش از ۱۳ میلیون توسط افرادی که بر ارزشهای انقلاب تأکید دارند حکایت از آن دارد که ما راه بلندی را طی کردهایم و باید نشان دهیم تهمت تنگکردن زندگیها از طریق طرفداران آقای جلیلی واقعیت ندارد و احترام با انسانیت انسانها و آزادی آنها تا آنجایی که جریانی نخواهد امور ضد انسانی را بر جامعه حاکم کند؛ مدّ نظر و قابل احترام است. اقای صفار هرندی نیز در مورد آقای دکتر جلیلی به عنوان سرمایهای برای جهان سیاست در بستر انقلاب اسلامی نکات قابل توجهی مطرح فرمودند https://eitaa.com/yaminpour/3264 عرایضی نیز تحت عنوان «دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» در این مورد شد. امید است مفید باشد. موفق باشید
با سلام و آرزوی سلامتی برای استاد بزرگوار: مدتی است که عنایت حق شامل حال این حقیر شده و دروازه های حقیقت برویم گشوده شده و حقانیت وحدت وجود برایم اثبات گردیده است و صد البته شنیدن فایل های صوتی بسیار عالی حضرتعالی در توضیح مسائل مختلف را عنایت حضرت حق به حساب می آورم در باب مسائل اعتقادی گاهی سئوالاتی پیش میاید که بعضا با گذشت زمان و مطالعه و یا از طریق اساتید مختلف به جواب میرسم ولی این سئوال را نتوانستم حل کنم از آنجایی که به این اصل اعتقاد دارم که یکی خدا نیست و یکی «من» و خدا در جایی مستقر و من در جایی مستقر، ودر وجود دوئیتی وجود ندارد سئوال من این است: در وقت دعا چگونه دعا کنیم و چگونه خدا را در نظر بگیریم که دوئیت بوجود نیاید آیا باید نفس را در نظر گرفت؟ و چگونه خدا را خواند که در خارج قرار نگیرد در نوشتار بیشتر قادر به توضیح نیستم. در پناه حق مستدام باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح سوره اخلاص https://lobolmizan.ir/sound/962?mark=%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5 مییابید که ما در دعا، حجاب بین خود و خدا را کم و کمتر میکنیم و بیشتر متوجه حضور بیکرانه او میگردیم. موفق باشید
سلام علیکم: اخلاص سخت به دست می آید. حال تا زمانی که بدست آید و شاید هیچوقت نیاید انسان درگیر بین اخلاص و ریاست چگونه این مشکل را حل کنیم؟ دلمان چیزی را می خواهد اما فکر به اینکه ممکن است ریا باشد و حین زمان انجام عمل مدام در این فکریم که ریاکاری یا نه و شاید گاهی جبهه را ببازیم راه درمان وسواس ریا چیست تا انسان راحت در جمع بتواند کارش را انجام دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید ربوبی، بیشتر حاضر و حاضرتر شویم، حضرت حق را بیشتر منشأ اثر میدانیم و این همان اخلاص است. موفق باشید
سلام وقت بخیر: منظور از روزی چیست؟ آیا خانه و ماشین هم جزو همان روزی در حد کفافی است که خداوند ضامن شده تامین کند و با اندکی تلاش به سمت انسان میرسد؟ روزی من همان در حد کفاف است ک خداوند تضمین کرده آیا زمانی که من با پراید کارم انجام میشود خرید پژو جزو روزی من است یا خیر؟ من کارگر شرکت خصوصی هستم اگر تلاش من در حد روزی ۸ ساعت کار باشد باز هم خانه یا ماشینی که روزی من باشد به من میرسد؟ و من نباید تلاش مضاعف کنم و مثلا روزی ۱۶ ساعت کار کنم تا به آن خانه برسم؟ هدف من از خانه داشتن خانه ایست آبرومند و نه زیاد خوب نه بد جوری که بتوانم در آن آرامش داشته باشم و خانه ای امن برای خانواده ام باشد تا همسرم هر سال استرس اسباب کشی را نداشته باشد. من ماشینی خریده ام با قرض و وام حالا اگر این ماشین روزی من بوده من بدون وام و قسط و کار کردن تا ساعت ۱۱ شب به این ماشین میرسیدم؟ من توقع زیادی از زندگی ندارم ماشین و خانه ای معمول آن هم فقط برای اینکه خانواده ام از حداقل ها داشته باشند و درگیر اینها نباشند؟ کتاب شما در مورد رزق را خواندم احادیث را مطالعه کردم اما این موضوعات برایم مفهوم نبود ممنون میشوم پاسخ بدهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آنچه به معنای رزق مقسوم در روایات مطرح است رزقی است که انسان از طریق آن در مسیر بندگی خداوند موفق خواهد شد، بقیه اموری که خودمان برای خودمان تعریف کردهایم را باید مورد پرسش قرار داد که آیا ما را در مسیر بندگی کمک میکند یا نه؟ بخصوص که جهان مدرن، زندگی را سخت کرده است. موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله: با آرزوی سلامتی برای استاد مستطاب، معزز و محترم. در یکی از تفسیرهای قران مجید خواندم: زمانی که فرشته روح بر حضرت مریم (س) نازل شد و حضرت از او باری گرفتند تا موقع وضع حمل ایشان ۹ ساعت زمان به طول انجامید. مشتاق بودم نظر حضرت عالی را در این رابطه جویا شوم. یا علی (ع)
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
سلام استاد: این متن در کانال های شبکه های مجازی می چرخه: امیر چیذری، فعال سیاسی اصولگرا و از حامیان قالیباف درباره حاشیه های روزهای انتخابات نوشت: «از رفتارها احساس کردم جلیلی نخواسته هوادارانش واقعیات جلسه مشهد را مطلع شوند، لذا وادار به شفافیت شدم تا واقعیت عیان شود. جلیلی در جلسه، توصیه سردار قاآنی را نپذیرفت. قالیباف که عدم انصراف جلیلی را شکست جبهه انقلاب می دید خودش داوطلب انصراف شد. جلیلی با اصرار از قالیباف خواست، بماند! بواسطه اتفاق همزمانی که در منطقه افتاد سردار قاآنی باید جلسه را ترک می کرد پس بحثها تکنیکال شد. عالِمی! در جلسه بود و ادامه بحث داد. آخر جلیلی قول داد فردا (پنجشنبه) نماز مغرب اعلام انصراف خواهم کرد! جلیلی روز پنجشنبه بدون توجه به حرفی که در حضور چند آدم آبرودار زده بود گوشی همراهش را خاموش و به امید ظرفیت دولتی در روستاها وارد کارزار شد! به همین راحتی چند نوپای جویای قدرت، آینده انقلاب و کشور را به بازی گرفتند! بی جهت نبود حاجقاسم عزیز از این جماعت اکراه داشت.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً ملاحظه دارید که سخن در این موارد، ابعاد گستردهای دارد و از آن طرف نکتهای که آقای ثابتی در این مورد فرمودهاندhttps://eitaa.com/sabeti/3977، قابل توجه است بخصوص که از نظر بنده آقای دکتر جلیلی سرمایه ادامه انقلاب در بستر گشایشی است که شهید رئیسی ایجاد کردند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه شد که کار به قتل سلطان عشق یعنی امام حسین علیه السلام کشیده شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در این مورد را میتوان در کتاب « از شادی امام حسین (ع) در قتلگاه » دنبال کرد. https://lobolmizan.ir/book/84?mark=%DA%86%D9%87%20%D8%B4%D8%AF%20%DA%A9%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%20%D8%A8%D9%87%20%D9%82%D8%AA%D9%84 موفق باشید
دل و دلدار را کشتند یا دلداده را کشتند؟ قدح را سرنگون کردند وقتی باده را کشتند کجایی باغبان؟ گاهی هرس کن بوستانت را که پیچکهای پیچیده درختی ساده را کشتند کجایی ای شبان؟ این زوزه کار گوسفندان است که گرگان (گوسفندان) سیّدی افتاده را کشتند نمازت باطل است ای عابد، از سجّاده ات برخیز که بار دیگری آن کوفیان سجّاده را کشتند نماز خویش را بشکن؛ به خونخواهی قیامی کن که در بین اذان مردم موذنزاده را کشتند پ.ن: تقدیم به همه نژادپرستها و قومیتگراها و تکفیریها و جاهلان مقصّر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. آری! آنگاه که جهل نسبت به تاریخی که در آن هستیم، میداندار باشد؛ و ما باز خود را از کوتاهیها تبرئه میکنیم. پیشنهاد میشود اگر بتوانید سروده های خود را به صورت صوت در آورید، بیشتر مؤثر خواهد بود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده: آقای شکوهیان راد پژوهشگر و مدرس دانشگاه تهران معتقدند آقای علی علیزاده برنامه انگلیس را در فضای اجتماعی سیاسی ایران مشخص میکند و الان احتیاج به انسجام و وحدت و نه چند جبهه گی داریم ولی ایشان کد های خاصی را با برنامه ریزی بیان کردند مثل: سرزنش حامیان دکتر جلیلی و دکتر قالیباف نسبت به یکدیگر؛ سرزنش جریان انقلاب و خواص انقلاب نسبت به یکدیگر؛ سرزنش مسئولان و مردم در جریان انقلاب نسبت به یکدیگر. لطفاً نظر و تحلیل تان را راجع به مباحث آقای علیزاده متذکر شوید. با تشکر صوت مطالب ذکر شده در کانال ایتا @SHRChannel https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نظر هر عزیز جای خود محترم است ولی بنده که تقریباً مطالب آقای علیزاده را دنبال میکنم هرچند بعضاً انتقاداتی نسبت به بعضی از سخنان ایشان دارم، به چنین نتیجهای نرسیدهام همانطور که خود ایشان میفرمایند حساسیت ایشان به ایران است آنهم ایرانی که به تعبیر ایشان ایران تشیع و با حضور ولایت فقیه در نظام سیاسی آن است. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: بعد از سوره ارزشمند مرسلات، چه سوره ای رو دنبال کنم؟ که افق رو گم نکم...
باسمه تعالی: سلام علیکم: دنبالکردنِ کتابی که مربوط به سوره جاثیه است إن شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. بنده فکر کردم و با خود گفتم اگر به جای رهبر انقلاب، آقا امام زمان بود چه میکردم؟ خب مثل همین الان در برابر غربت شان ساکت بودم. این خیلی بد است. پس تصمیم گرفتم کاری راجع به رهبری انجام دهم تا اینطور مظلوم نباشند بین مردم، حتی بین خود مذهبی ها. تا ان شاءلله از این طریق انسی و توفیق کاری برای آقا امام زمان را بدهند اما نمیدانم راجع به رهبری، ولایت فقیه، امام و... چه کاری باید انجام دهم؟ چه مطالعاتی داشته باشم؟ چه خط قرمزی را رعایت کنم؟ با این موضوع در رسانه چطور حضور یابم؟ و... هیچ چیزش را نمیدانم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این مورد فکر کرد ولی چیز قابل گفتنی به ذهنم نمیرسد. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که تمام صورت هایی که در خواب میبینم درک و شعور دارند. هم من آنها را درک میکنم و هم آنها مرا درک میکنند ؟ سوال دوم: اگر مطالب بالا صحیح است، آیا در برزخ و قیامت هم، همینطور است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر دو سؤال قبلاً با شمارههای 37901 و 37902 جواب داده شد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: در خصوص امثال دکتر داوری میخواستم خدمتتان عرض کنم مهم تصمیم گیری درست در بزنگاه های تاریخی است والا کثرت علم چه سودی دارد وقتی در مواقع حساس نتوانیم درست تصمیم بگیریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤالهای شماره 37882 و 37884 شد . امید است مفید افتد. موفق باشید
«میمونم» و «نمیذارم رییسجمهور بشی» «علیرضا زاکانی» این جمله را با این درس، عبرت خودمان کنیم: «توانستن» از «دروغ» آغاز نمیشود. «دروغ» تنها مقدمه یک چیز است: «شکست» و بدتر از آن «رسوایی»! اگر جفت گردد زبان با دروغ نگیرد ز بخت سپهری فروغ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن سخن در شأن آقای زاکانی نبود در حالیکه ایشان فردی دلسوز و متعهد نسبت به انقلاب هستند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: یک سؤال ذهنم رو درگیر کرده. اگر قشری در یک جامعه احساس کنند که عقل کل هستند و همه جریانات باید بر اساس تفکرات این جامعه (که غالبا متحجرانه و سنتی است) پیش برود؛ این جامعه در نهایت به کجا خواهد رسید؟ علت عمده تنفر مردم عادی از قشر به اصطلاح انقلابی و بسیجی همین رفتارهای از بالا به پایین این افراد است. هیچ گشایشی در خود ایجاد نمی کنند. همین که فکر می کنند بر حق هستند، باعث شده است که رشد اندکی داشته باشند و بقیه مردم را جز عده ای جاهل نبینند. ببینید من میدانم که انقلابی اصیل تنها امام خامنه ای (مدظله العالی) و کسانی شبیه شهید رجایی و شهید قاسم سلیمانی و شهید مطهری (رحمة الله علیهم) هستند؛ ولی کسانی که سنگ این افراد را میزنند در سنت غرق شده اند متاسفانه. سر رأی دادن به جلیلی یا پزشکیان، افرادی که حامی پزشکیان بودند را جاهل خطاب کردند و ضد انقلاب و غیره و غیره؛ با این درصد از خود برتر بینی چه امیدی به این قشر هست؟ جوانان دانشگاهی از این قشر متنفرند، چرا؟ چون خودشان را، تفکرشان را، عقیده شان را برتر می دانند. خود را عقل کل می پندارند. این یک اختلال بزرگ در جامعه ماست! چگونه حل شود و چگونه مردم از این افراد افراطی عبور کنند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانهای متدیّن، انسانهایی هستند که در عین رعایت دستورات دین، نسبت به بقیه گشوده اند و دلسوز دیگر افراد میباشند و در اینکه بعضی از افراد به ظاهر متدین چنین نیستند، حرفی نیست ولی از تبلیغات دشمن نیز نباید غفلت کرد که حرکت بعضی از افراد به ظاهر متدین را برجسته میکنند و به بقیه سرایت میدهند تا موجب چندگانگی بین افراد جامعه شوند. راهِ حل قضیه آن است که ما به خود آییم و تصوری که دشمنان ما از ما ایجاد کردهاند را از بین ببریم. ملاحظه نمودید که متأسفانه آقای پزشکیان طوری نسبت به آقای جلیلی سخن گفتند که حقیقتاً چنین نیست هم چنان که عرض شد، آقای دکتر جلیلی شخصی است که با عرفان به خصوص با عرفان حضرت امام آشنایی خوبی دارند و عموما چنین افرادی انسان های گشوده ای هستند https://eitaa.com/soha_sima/3979 موفق باشید.
«اللهم اجعلنا من الباکین علی الحسین» سلام خدمت استاد بزرگوار: گاهی که خدای متعال راه های متعالی و مقدسی را می گشایند و ما می خواهیم در این راه ها قرار بگیریم و خود را در این راه ها شناور کنیم، ناگهان وسوسههای شگفت آوری ظهور می کنند و مثل دسته زنبورهایی به ما حمله ور می شوند و ما را می گزند. و این قضیه بارها و بارها تکرار شده است. حال پرسش بنده این هست که در چنین شرایطی باید استقامت کرد و همچنان در شناوری راه شنا کرد، یا اینکه این وسوسه ها ذیل اراده الهی است تا ما از آن راه های متعالی و جاری به سوی خودش منصرف شویم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی راه، راهِ توحیدی باشد و در بستر توجه به سیره انسانهای معصوم قرار داشته باشد، این مائیم و صبر در آن مسیر. و معلوم است که وقتی مسیر توحیدی نباشد زمانی که با مشکلاتی روبرو شدیم باید تجدید نظر کنیم. موفق باشید