سلام: میخواستم بدونم آیا آیات و روایاتی داریم که صراحتا از تشکیل حکومت در زمان غیبت بگویند و اینکه امام خمینی (ره) نظریه ای دارند که میشه با تعابیری مثل انقلاب جهانی، صدور انقلاب، ایجاد یک حزب مستضعفین جهانی و .... استفاده میشد مثلا ایشان در جایی فرمودند به جوانان مسلمان که علیه حاکمانشان قیام کنند و حکومت اسلامی جهانی رو ایجاد کنند و این انقلاب جهانی اسلامی رو شروع انقلاب جهانی امام زمان (عج) دونستند. اما ما در روایاتمون داریم که اوضاع اخرالزمان اوضاع خوبی نیست، دین داری بسیار کمه، بر سر شیعیان بلاهای زیادی می آید، اینکه باید تقیه انجام بشه، اینکه باید در خانه ماند و متتظر قیام سفیانی بود و کاری نکرد و... این دو چطور با هم جمع میشن؟ لطفا از قرآن و روایات استفاده کنید چون من علم فقه را نمیتوانم احادیث را تفسیر کنم به مشکل برخوردم اینکه نمیفهمم چطور روایاتی داریم که میگوید شیعیان بلاهای بسیاری سرشان می آید و از طرفی هر قیام شیعیان شکست میخورد و ... و چطور با این حال باید قیام کرد و حزب مستضعفین جهاتی تشکیل داد، تمدن ساخت و.... خیلی ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد علاوه بر مطالعۀ کتاب «ولایت فقیه» حضرت امام، عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «حکومت ولایی» شده است، کتاب روی سایت هست میتوانید به آن کتاب رجوع کنید. موفق باشید
سلام و درود: چرا خداوند در امر اداره جهان هستی کارگزار گرفته است؟ چرا مستقیم وارد عمل نمیشود؟ چه جاهایی خود خداوند مستقیم وارد می شود؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود مطلق حضرت حق با شدیت وجودی که دارد چگونه در اموری که مرتبۀ وجودی نازلهای دارند مستقیماً مواجه شود؟ در این مورد خوب است به کتاب عدل الهی شهید مطهری رجوع فرمایید یا به بحث «برهان صدیقین» که روی سایت هست. موفق باشید
بسم رب النور. الحمدلله آلدی خلق النور من النور سلام و نور و رحمت الهی .........
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد که بیشتر مربوط به امور شخصی افراد است، مواردی نیست که ما بتوانیم ورود کنیم. موفق باشید
با سلام و عرض ارادت و احترام: این موضوع (پیدا کردن حضور خود در تاریخ امروزین) در واقع همون به فرج شخصی رسیدن هست؟ درست میگم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و درود ..........
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که ما بتوانیم ورود کنیم. موفق باشید
سلام استاد: بنده میتونم اینگونه نیت کنم که صلوات هدیه میکنم به امام زمان وامام زمان به نیابت از هر کسی که دیگه خودش میدونه، شهدا مقربین هر کسی، نیت کنه تا با این صلواتها بیشترین خیر به همه ی بشریت برسد. از اولین بشر تا آخرین بشر که میآید. هر که را خدا میداند. یعنی امام زمان حالا به جای من نیت کند به بهترين نيّتها. انشالله. قربة الی الله. یا این نیت اشتباه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم اشتباه باشد. مهم نیّتی است که در این راستا داریم. موفق باشید
سلام استاد: چرا بعضی افراد میگویند سلامتی آقا امام زمان صلوات. مگر ایشان امام نیستند و در سلامت نیستند؟ میشه اینو برام توضیح بدین
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه میفهمم که بالاخره آن حضرت هم انسان هستند و در قید حیات، و آرزوی سلامتی ایشان را داریم در راستای هرچه بیشتر مؤثربودن درعالَم. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده: قبل از هر چیز خدا و اهل بیت علیهم السلام رو بخاطر نعمت وجود شما شاکرم. استاد من متولد ۶۴ هستم و حضرت امام خمینی (ره) رو ندیدم و درک نکردم اما از کودکی همیشه ارتباط قلبی محکمی با ایشون داشتم و نسبت به مقام ایشون در تاریخ زمانه غبطه میخوردم و دوست داشتم مثل ایشون شخصی باشم که در صفحات تاریخ اسم من بدرخشد. اما از قضا و بخاطر شرایط زندگی و تنبلی خودم هیچکاره این دنیا شدم. اما الان که این مبحث پیدا کردن خود و حضور خود در تاریخ جهان و بقول رهبر عزیزتر از جانم پیچ تاریخی جهان رو از زبان مبارک شما میشنوم، احساس میکنم من هم با حضور درست در تاریخ زمانه خودم و پیدا کردن جهت حرکتم در آخرالزمان و دست در دست ولی فقیه گذر از غربال سخت آخرالزمان و همراهی با ایشون و کمک برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا و ظهور شون و تلاش برای تقرب به الله و حضور توحیدی و هرچه بیشتر جلوه گری خود خداوند و زدودن رنگهای گناه و غیرتوحیدی از من و امثال من... مخلص کلام اینکه خود خداوند بلندمرتبه و مهربان است که با حرکت دادن ما در مسیر توحیدی و ظهور تجلیات حکومت و قدرت و بهترین و اراده خودش منت بر ما میگذارد و بعنوان وسایل ظهور اراده خودش ما را میدرخشاند در تاریخ، وگرنه منِ گنهکار و ناچیز و بی مقدار کجا و درخشش در تاریخ کجا؟ درست میگم استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور است که متوجه شدهاید. حقیقتاً در دل طوفان مدرنیته از طریق حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» تاریخی ذیل اسلام فتح شد، و در دل انقلاب اسلامی امثال حاج قاسم سلیمانی متوجۀ امکاناتی شدند در راستای عبور از مدرنیته، به همان معنایی که حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» بسی عمیقتر متوجۀ امکاناتی شدند فوق آنچه سقیفهسازان تصور میکردند و در این رابطه عرایضی تحت عنوان «زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» نظر به نهاییترین حضور زن» شد خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D8%B2%D9%86&tab=sounds موفق باشید
سلام: سوالی همیشه با خوندن و شنیدن زندگینامه شهدا ذهنم رو درگیرمیکنه اما جوابی براش ندارم و همسر شهیدی هم کنارم نیست که ازش بپرسم یا مردهای زمان جنگ. اینکه ماه ها در جبهه بودن. یا همسرانشون تعریف میکنن هروقت از جبهه برمیگشتن مدام دور کارای دیگه بودن نهایت ۴ روز میموندن. میتونم بنویسم چکارایی ولی طولانی میشه. بعد سریع میرفتن و دو سه ماه دیگه برمیگشتن. میخواستم بدونم مگه اینها مرد نبودن و غریزه نداشتن؟ پس اینهمه روایات راجع به غریزه جنسی و سفارش بهش. چرا اصلا در شهدا وجود نداشت؟ آیا گناهی بر گردنشون نبوده که از این زنها اینقدر دوری میکردن؟ اون خانمها چطور سر میکردن اینهمه نبودن رو؟ یعنی اون شهدا خیال پردازی از همسرشون در جبهه نداشتن؟ که خب بُعدِ اصلی یاد زن و شوهر خلوت های دو نفره شونه دیگه. یا برعکس همسراشون نداشتن؟ یا مردهای اطلاعاتی که تا چندماه ماموریت دارن کشورهای دیگه. اینکه این مردهای جنگ و شهدا اینجوری بودن باعث میشه فکر کنیم پس چرا اینقدر مبلغین و روایات تاکید داره روی ازدواج و غریزه. اتفاقا اگر مثل همین کتابهای شهدا که هیچ ردی از غریزه و شهوت نیست توی کتابها و گفته های مبلغین نباشه این غریزه تاثیرشو درونِ آدم یا از دست میده یا خیلی کم میشه و باعث میشه تو فکر مسائل مهمتری باشه. ولی از بس زیاد از ازدواج میگن تبدیل به یه آرزوی دست نیافتنی میشه. وقتی هم ازدواج میکنی از بس سفارش شده همش تو فکر رابطه ای و نمیتونی به مسائل بزرگتر فکر کنی که مثلا مدت طولانی بری شهر دیگه برای خدمت. فکر میکنی زندگی فقط همینه. اون روایت ائمه که میگن زندگیت به ۴ بخش در طول روز باشه و یک بخشش به کار شخصی و رسیدگی به لذت حلال. آدم دیگه مگه فکر سوریه رفتن به سرش میزنه. میگه هر روز باید تو فکر زنت باشی. نمیدونم این شهدا و مردهای جنگ و زنهای این مردها چطور اسلام رو فهمیدن که ما نفهمیدیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجایی که بنده با آن عزیزان آشنا بودم، آنها در عین حضور در جبهه و جنگ، زندگی را رها نمیکردند و دلیل آن هم وجود فرزندانشان است. آری! شرایط آنچنان حساس بود که زن و شوهر هر دو پذیرفته بودند باید خود را با آن شرایط تطبیق دهند. شرایطی که هرچه بیشتر در فضای دفاع از اسلام و مسلمین، خود را حاضر کنند زندگی خود را زیبا و زیباتر و لطیف و لطیفتر کردهاند که نمونۀ آن را شما در سرداردلها حاج قاسم شهید مییابید. موفق باشید
سلام استاد: آیا ذکر یونسیه رو میشه به تعداد نا محدود در گروه ختم بذاریم اعضا برای اموات بخونن؟ لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» بعضی اعضا حتی برای پیامبرها میخونن درست است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. به همان معنایی که دستور داده اند که نهایتاً ۴۰۰ مرتبه و یا نیم ساعت آن ذکر گفته شود آنهم با حضور در حالتی که گویا در دل نهنگ دنیا و در پهنۀ اقیانوس خیالات اسیر هستیم و امیدواریم خداوند همچون حضرت یونس «علیهالسلام» رهایمان نماید. موفق باشید
سلام استاد: ۲ سوال داشتم: ۱. فرق نفخه با نفحه چیست؟ ۲. خداوند با اسم غنی در جنگ ظهور پیدا میکند یعنی چه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرمودهاند نفحه، لطیفتر است. ۲. اینکه او بالاتر از آن است که شکست موقت جبهۀ حق به معنای شکستِ خداوند باشد. موفق بیاشید
سلام استاد گرامی: خبر فوت جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا من رو به فکر فرو برد. که چطور فردیکه قصد داشت ایران را از روی نقشه حذف کند. و اوایل سال ۵۷ گفته بود این انقلاب حداکثر ۶ ماه دیگه پا بر جاست. ۱۰۰ سال عمر کرد و حادثه طبس رو هم دید و گروگان ها رو نتوانست آزاد کنه. (با اون همه ادعای قدرت) و نهایتا فرسوده و فرتوت و چروکیده در گذشت و انقلاب ایران همچنان ادامه دارد. خیلی دلم میخواهد بدانم آیا این اواخر اعترافی اذعانی هم کرده به شکست آمریکا در مقابل ایران یا خیر؟ یا به سایر روسای جمهور آمریکا متذکر نشده که نمیتوانن با ایران مقابله کنن؟ واقعا دوست دارم بدونم. بنده بعد از پایان جنگ و رحلت امام به دنیا آمده ام و این روایت ها رو شنیدم فقط. اما به نظرم خیلی عجیب و زیبا بودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم این افراد به این راحتی به خود آیند. موفق باشید
استاد آنچه در سوال ۳۹۳۷۲ فرمودید را درباره ی تشرف علامه حسن زاده چگونه توجیه میفرمایید؟ اگر آن شخصیتی که علامه دیده امام رضا بوده از کجا علامه مطمئن است در حالی که قبلاً او را در بیداری ندیده است؟ بر فرض که دفعه ی چندم مکاشفه بوده است، دفعه اول مکاشفه چه؟ ثانیا شخصی که در آن حدیث خواب دیده در عصری ست که پیامبر را ندیده است، و امام رضا نه بر اساس تایید خودشان آن خواب را تایید میکنند بلکه بر اساس حدیث نبوی خواب را تایید میکنند، می فرمایند بله خوابت درست است چون خود پیامبر فرمود هر کس خواب مرا ببیند فلان، یعنی قاعده میدهند که پیامبر فرموده هر کس در هر عصری خواب پیامبر را ببیند فلان...
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مرحوم شهید مطهری میفرمایند ممکن است آن خواب برای خود شخص حجّت باشد ولی بقیه چنین نیست. موفق باشید
پیرو سوال و جواب ۳۹۲۷۲، در خود حدیث مگر شخص خواب بیننده در عصر امام رضا علیه السلام پیامبر را در بیداری دیده اند؟ ثانیا در عالم رویا شخصی که کسی را میبیند و یقین میکند او پیامبر است از جنس علم حضوری نیست؟ چطور مولوی اگر خودش یقین دارد که اشعارش قرآن فارسی ست و بگوید اشعار من را لایمسه الا المطهرون شما پاسخ میدهید «همینطور است چون جناب مولوی به خوبی آگاه است که این اشعار خود او نیست و بر او نوعی الهام صورت گرفته» ، اما اگر کسی در خواب نبی اکرم را ببیند و بداند و یقین کند که در محضر همان رسول الهی ایستاده که از کلام الله شناخته اعتبار ندارد؟ اگر یقین در عالم خواب اعتبار ندارد چرا در عالم بیداری یقین اعتبار داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال چه ما آن ادعیه را از جناب سیدبن طاووس بدانیم که در اوج صفای روحی بودند؛ و چه از معصومین؛ مهم، فراز زیبای آن ادعیه است که بتوانیم به جای این مباحث از آنها استفاده کنیم. موفق باشید
سلام استاد خوبم: حالت خوف را درک نمیکنم کتاب معراج السعاده را هم خوانده ام در هر صورت رحمت خدا بسیار بسیار بر غضب اش برایم غلبه دارد و با همه شرمساری ام هیچ جوره در کت ام نمیرود باید از او بترسم. شرم چرا نگرانی چرا توبه چرا ولی راضی شدنش به دوری ام را نمیتابم. حتی لحظه ای. چطور خوف و رجا را در کنار هم داشته باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این سخن جناب حافظ فکر کنید که فرمود: «تو را ز کنگرۀ عرش میزنند سفیر / ندانمت که در این دامگه چه افتاده است؟» موفق باشید
سلام و احترام استاد گرامی: جناب اکبرنژاد مباحثی دارند و تقریبا از همه صاحب نظران دعوت به نقد یا مناظره در این موارد کرده اند مقایسه سیاست تنش در جمهوری اسلامی و استراتژی سیاسی پیامبران و امامان مشروعیت حکومت دینی و ولایت فقیه نقد نظریه ولایت فقیه. سوال من این است اگر امکان مناظره یا گفتگو فراهم شود آیا تمایل به این موارد دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همان مناظرهای که با آقای دکتر رهدار داشتند کافی بود که نشان دهند اهل معرفت و انصاف نیستند. بیشتر جدال میکند و به بهترین راهها برای فهم این تاریخ بیتوجه میباشند. به روایتی فکر کنید که مؤمنین را از مراء نهی میکند و از این جهت به نظر میآید نباید توجهی به ایشان بشود. موفق باشید
سلام علیکم و عرض ادب: آقا خیلی از اقبال لاهوری تعریف کرده اند. آیا شرحی بر آثار ایشان هست که مناسب باشد؟ مدتی است علاقه به آشنایی با ایشان پیدا کرده ام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آثار خوب جناب اقبال لاهوری اعم از شعر و نثر، نیاز چندانی به شرح آن نیست و البته اطلاعی از اینکه سخنان ایشان را کسی شرح کرده باشد، ندارم. موفق باشید
با سلام: جناب استاد ارجمند در طی دیدار رهبری با بانوان در بزرگداشت خانم فاطمه سلام الله، ایشان در بخش هرچند کوتاه ولی بسیار مهم که حضرتشان تاکید فرمودند اهل فن پیگیر این موضوع باشند گوشزد کردند مسائل زوجیت در اسلام و قرآن با مساله ضدیت هگل و مارکس و امثالهم متفاوت است. آنها بنا هرچیزی را صرفا در ضدیت و تقابل صرف میدانند در حالیکه زوجیت خیلی فراتر از ضديت واقع شده. از جناب عالی که اهل فن این زمینه الحق برانصاف هستید در خواست داشتم مطالبی ولو کوتاه جهت فهم بیشتر موضوع معرفیمان بفرمایید. ممنون از لطفتان به برکت وجود قرآن و اسلام و رهبری و حضرت عالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است. به این نکتۀ مهم بیندیشید که وقتی دو انسان نسبتی به عنوان همسرِ یکدیگر با همدیگر پیدا کنند، دو انسان هستند در نسبت انسانی خود، به طوریکه در فضای زوجیت، هرکدام آینۀ دیگری میشوند و در زوجیت خود انسانیت خود را در گستردگی که با همسر خود احساس میکنند، مییابند. حضوری وسیعتر که برای هر دو زوج پیش میآید. و از این جهت زوجیت در اسلام مورد تأکید است.
البته اگر بنا به مصلحتی برای انسان چنین امری مقدّر نشود، خداوند به نحوهای دیگر جبران میکند تا آن زن و یا آن مرد نسبت به آن گستردگی انسانی محروم نباشد. موفق باشید
سلام و نور و رحمت و نظر الهی تقدیم استاد طاهرزاده: انشاءالله که در این ایام مملو از امتحانات آخرالزمانی با بصیرت و روشنی وجودتون هر آن به خدا مقربتر شوید و راهگشای ما نیز باشید. دو تا سؤال دارم از محضرتان اول اینکه منظور از لغات (فرض) و (وجب) در زبان عربی چیست و چه تفاوتی دارند؟ دومین سؤالم مربوطه به اموات است، اینکه ما وقتی کسی از دنیا میره میگیم روحش غرق رحمت الهی و همنشین با اهل بیت علیهم السلام باشه، یعنی چی؟ یعنی روحش در کالبد برزخی میره خونه حضرت زهرا سلام الله علیها و میشینن سر سفره با امام حسن و امام حسین و شهدا غذا میخورند؟ چطوری از تفکر مادی دربیاییم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمیکنم در معنای اصلی تفاوتی داشته باشد . سخن در آن است که شارع بر شما امری را فرض کرده به همان معنای آن است که آن امر را واجب نموده. ۲. قصۀ روح، قصۀ حضور در نزد خود میباشد و وقتی ان شاءالله همنشین اهل البیت «علیهمالسلام» باشد، مهم آن است که در خود حضوری را در کنار آن ها احساس کند به معنای نوعی یگانگی در عین حفظ مراتب، که البته ممکن است آن حضور درونی با حضور جسم برزخی او در کنار آن عزیزان همراه باشد. موفق باشید
سلام علیکم: چرا در سوال 39173 همان تشکیکی که در سوالات قبلی جاری میکردید را جریان نمیدهید؟ منظور اینست که حدیث زیر را همچون احادیث دیگر تشکیک کنید (اگر چه در خود حدیث لفظ شیعیان آمده): عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْمَنَامِ كَأَنَّهُ يَقُولُ لِي «كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا دُفِنَ فِي أَرْضِكُمْ بَضْعَتِي وَ اُسْتُحْفِظْتُمْ وَدِيعَتِي وَ غُيِّبَ فِي ثَرَاكُمْ نَجْمِي» فَقَالَ لَهُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ «أَنَا اَلْمَدْفُونُ فِي أَرْضِكُمْ وَ أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ نَبِيِّكُمْ وَ أَنَا اَلْوَدِيعَةُ وَ اَلنَّجْمُ أَلاَ فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ يَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَقِّي وَ طَاعَتِي فَأَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعَاءَهُ نَجَا وَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ وِزْرِ اَلثَّقَلَيْنِ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ «مَنْ رَآنِي فِي مَنَامِهِ فَقَدْ رَآنِي لِأَنَّ اَلشَّيْطَانَ لاَ يَتَمَثَّلُ فِي صُورَتِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَائِي وَ لاَ فِي صُورَةِ وَاحِدَةٍ مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ إِنَّ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ»..... مردی خراسانی به امام رضا علیه السلام عرضه داشت: من دیشب رسول خدا را خواب دیدم گویا به من فرمود: چگونه خواهید بود زمانیکه پاره ای از من در سرزمین شما دفن شود و شما نگهبان امانت من قرار داده شوید و ستاره من در سرزمین شما مدفون گردد؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: من همان مدفون در سرزمین شما هستم و من همان پاره تن رسول خدا می باشم و من همان امانت و ستاره هستم … و پدرم از جدم از پدرش (امام باقر علیه السلام) از رسول خدا نقل فرمود که ایشان فرمودند: هر کس مرا در خواب ببیند (یا: زیارت کند) واقعاً مرا دیده (یا: زیارت کرده) زیرا شیطان نه به صورت من متمثل می شود و نه به صورت یکی از اوصیائم و نه به صورت یکی از شیعیان ایشان و رؤیای صادقه جزئی از اجزاء هفتادگانه نبوت است. من لا يحضره الفقيه، ج:۲، ص:۵۸۴ (شیعه و سنی نقل کرده اند که پیامبر فرمود هرکس مرا در خواب ببیند واقعا مرا دیده چون شیطان به شکل من متمثل نمیشود و این حدیث مورد پذیرش بزرگان فریقین است) اگر سید بن طاووس شیعه نیست من هستم؟ آن هم خوابی که فقیه و عالم و عارفی همچون آیت الله بهجت به آن اشاره میکنند. چطور میتوان به این خواب بی اعتنا بود اما حیرت آیت الله جوادی را دلیلی بر انتساب فلان متن به معصوم دانست؟ آیا این اتخاذ نظری که داشتید بدین خاطر نیست که مرحوم آیت الله بهجت وحدت وجودِ مورد قبول شما را باطل میداند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد این مربوط به خود جنابعالی است که چه نسبتی با آن نوع متون برقرار کنید. اتفاقاً حدیثی که فرمودهاید کاملاً مورد قبول علمای شیعه نیز هست. ولی با توجهدادن به این نکته که به گفتۀ آیت الله جوادی اگر شیطان به صورت اولیای الهی نمیتواند در خواب ظاهر شود که سخن درستی است؛ مربوط به کسانی است که از قبل، صورتِ پیامبر و اولیای الهی را دیده باشند. وگرنه همانطور که در عالم بیداری عدهای همچون مسیلمه کذاب تحت تأثیر شیطان ادعای پیامبری میکنند در خواب نیز شیطان میتواند به صورتی در آید و خود را به عنوان پیامبر جا بزند. به نظرم نکتۀ قابل دقتی است که آیت الله جوادی مدّ نظر مستمعین خود آوردهاند. با اینهمه موضوعی نیست که جنابعالی اینهمه اصرار دارید. هر طور خواستید برداشت کنید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: با توجه به فرمایشات شما در جلسه بشنو از زن، اگر دو انسان یکی در دنیای نیهیلیسم؛ درست کردن وضع موجود و کلا تفکر دنیای غرب را داشته باشد و دیگری علاقمند به انقلاب اسلامی و آن افق بی نهایتی که انقلاب مقابلش گشوده باشد. چگونه میتوان با وفقی که حاج قاسم داشت به دنیای این انسانها نزدیک شد؟ (انسانهایی با تفکرات غربی) و آیا باید ما انقلابی بودن خود را به خاطر آن افق پنهان کنیم؟ استاد گاهی خیلی در فشار بین این دو دنیا و این دو نگاه قرار میگیرم و بسیار اذیت میشم و اینکه نمیدونم باید چیکار کنم بیشتر اذیتم میکند. اگر این افراد از نزدیکترین افراد ما باشند وظیفه ما چیست؟ هم نگران و ناراحتم برایشان هم نمیدانم چه کنم و وظیفه ام چیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که در آن جلسه عرض شد باید به همان صورتی که شهید حاج قاسم با افراد مدارا میکرد، با آنها مدارا نمود از آن جهت که بالاخره همانطور که حاج قاسم شهید متوجه شده بود و در آن جلسه عرض شد؛ آیندهای در پیش است که نباید این افراد را مزاحم حضور در آن آینده تصور کرد. بر عکسِ متحجّرین و غربزدگان که آیندهای ندارند و لذا مخالفان خود را مزاحم اکنونِ خود میپندارند. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده عزیز و خدا قوت: استاد امروز تفسیر و توضیحات شما رو درباره آیه «تجری من تحت الانهار» رو در یکی از جلسات شرح کتاب معاد خودتون گوش میکردم که یک نتیجه گیری کردم میخاستم ببینم درسته یا نه. آب یعنی تجلی توحید و وحدت و درخت تجلی کثرت و تعینات. جاری شدن آب زیر درخت به معنای زیر مکانی نیست بلکه منظور زیربنای آن است مثل یک ستونی که زیر بنا و ماده اصلی آن بتون است و میگوییم این ستون با بتون ساخته شده. مخلص کلام اینکه انسان های مومن چون موحد بوده اند عقیده توحیدی آنها به نهر جاری تعبیر شده که ماده اصلی مخلوقات کثیر بهشتی است. یعنی مؤمنین در بهشت تمام کثرات آن عالم را چیزی غیر از جلوه خدا نمیبینند هم خودشان را هم دیگر مؤمنین و هم فرشتگان و درختان و تمام نعمتهای بهشتی را جلوه خدا و بصورت یگانگی و وحدت توحیدی میبینند. هرچه میبینند و میشنوند و حس میکنند اسما خداست. همان وحدت در کثرت و کثرت در وحدت. استاد ممنون میشم راهنمایی کنید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله متوجۀ نکتۀ خوبی شدهاید بخصوص به این نکته که جان انسان در بهشت در اوج یگانگی با خود میباشد و اینکه هرچه میبیند میشنود. سعی بفرمایید بحث معاد را تا آخر جلو ببرید تا ان شاءالله خودتان در نزد خود متوجه جواب این پرسشها باشید. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و آرزوی توفیقات روزافزون برای حضرتعالی: هرچند پیش از این هم حداقل در این چند ساله اخیر، حضرتعالی بسیار در باب این امر سخن گفتید و بنده نیز توسط همین پرسش و پاسخها، عرایضی خدمتتان کرده بودم و بسیار از پاسخهای تان استفاده برده بودم، اما حیفم آمد به جهت پرسش ۳۹۲۵۴، باز هم از این مسئله حیاتی امروزمان، سخن نگوییم. آن پرسش، نمونهای از دغدغه و دلهرهای در سطح بسیاری از مردم دلسوز ما، در جریان این حجم سنگین آتش توپخانه خصم دین و ملت علیه اذهان و قلوب آحاد جامعه بود که انصافاً هم انسان ممکن است با دیدن بسیاری از مطالبی که از حنجرههای مختلفی در فضای حقیقی و مجازی اشاعه داده شود [حتی چه بسا از سوی برخی افراد ظاهرالصلاح] و ایضاً کاستیها و چالشهایی که علی الارض هم وجود دارند، در خود فرو رود و بگوید «واقعاً گویا شرایط، تیره و تباه است و به بن بست خوردهایم!». قصد نوشتن این وجیزه هم این نبود که بنویسم در باب ارمغانهای مادی و معنوی این مسیر عظیمی که در طی ۴۶ سال گذشته آمدهایم [ولو به استناد مراجع و دادههای مراکز جهانیای که دل خوشی هم از ما و انقلاب مان ندارند و عزیزانی هم مثل حجت الاسلام راجی در کتبی نظیر دو جلد صعود چهل ساله به آن پرداختهاند] و ظرفیتهای معتنابه کشور و وجود عناصری مانند آیت الله رئیسی (ره) که مشی و عزم شان، تبلور بسیج گری این ظرفیتها و عبور از چالشها و تنگناهایی بود که از آن به فشار حداکثری تعبیر میشد و نه تنها به شکست انجامید بلکه امروز حتی وزیر خارجه آمریکا نیز از پیچیدگی و پویایی مرموز جامعه ایرانی و بی ثمری امتداد سیاست دههها تلاش برای تغییر نظام در ایران میگوید: https://eitaa.com/IMANI_mohammad/5576 غرض اصلی اطاله کلام حقیر، این بود که به بهانه آن پرسش، غُرری از بیانات بسیار مهم دیده بان حکیم انقلاب در ۲۷ مهر ۱۴۰۱ را مرور کنیم که متاسفانه غالباً زود از کنار سخنان این عزیز بدون تدبر لازم، گذر میکنیم و حتی گاهی اوقات، بعنوان جملاتی انگیزشی به آنها مینگریم:
«من درباره همین افق دید و اینکه حالا چگونه بایستی افق دید را تصحیح کرد، عرض بکنم. از اوایل انقلاب اسلامی، غربیها در تبلیغاتشان اینجور وانمود میکردند که نظام جمهوری اسلامیِ بر اثر انقلاب بهوجودآمده، رو به زوال است؛ از همان روزهای اول [میگفتند] رو به زوال است. گاهی میگفتند دو ماه دیگر، گاهی میگفتند یک سال دیگر، گاهی میگفتند پنج سال دیگر؛ زمان معین میکردند! یک عدهای هم متأسفانه در داخل -حالا یا از روی غفلت، بعضیها هم از روی بدخواهی- همین را ترویج میکردند. زمان امام، یک روزنامهای برداشت یک مقاله مفصلی نوشت، به نظرم تیتر هم زدند -از آن تیترهای درشت صفحه اولی- که مضمونش این بود، حالا عینش یادم نیست که خلاصه نظام در حال فروپاشی است! امام آنوقت جواب دادند، گفتند: شما خودتان در حال فروپاشی هستید؛ نظام، محکم و مستحکم ایستاده. نه اینکه حالا چون امام بود و هیبت امام مانع میشد. نه خیر! زمان امام هم میگفتند. بعد از رحلت امام، در سال ۶۹، بعضی از موجهین -آدمهای موجهی هم بین شان بودند؛ چهرههای معروف نظام و موجه که سابقهی کاری هم در نظام داشتند- یک اعلامیهای دادند که نظام در لبه پرتگاه است؛ یعنی همین روزها است که خلاصه قضیّه تمام بشود! کِی؟ سال ۶۹. در سال ۸۲ یک عده از نمایندگان مجلس، نامه نوشتند به بنده؛ یک نامه واقعاً غیر منصفانهای بود، خیلی غیر منصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سؤالهایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید میدادند؛ چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود؛ باید آنها جواب میدادند، از من سؤال کرده بودند! آن وقت مضمون آن نامه و خلاصهاش این بود که باید تسلیم بشوید و الا کارتان تمام است! مال سال ۸۲ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و ان شاء الله باز هم خواهیم ایستاد. خب، این کار دشمنان ما بود که مکرر این کار را انجام دادند. آنچه به نظر من در این زمینه ما بایستی نگاه کنیم، این است که ببینیم تحلیل مان از اوضاع چیست؛ تحلیل درست کنیم. دو نظام تحلیلی وجود دارد: یک نظام تحلیلی این است که کار در مقابل هنجارهای همهگیر جهانی، بیفایده است؛ فایدهای ندارد. یک هنجارهای بینالمللی وجود دارد، دولتها بر اساس این هنجارها شکل گرفتهاند، قدرت گرفتهاند؛ آمریکای مقتدر و ثروتمند بر اساس این هنجارها [شکل گرفته]، اروپا همین جور، دیگران همین جور؛ در مقابل این هنجارها بیخود نایستید! از بین میروید. این یک تحلیل. [فقط] امروز هم این را نمیگویند؛ همین طور که عرض کردم، چهل سال است همین حرفها را مرتب دارند میگویند. آن وقت آن کسانی که این تحلیل را میکنند، دیگران را متوهم تصور میکنند! میگویند اینها دچار توهم اند -مثلاً بندهی حقیر؛ در رأس شان خود من-. [میگویند] اینها دچار توهم اند خیال میکنند دارد کار پیش [میرود]. این یک تحلیل. یک تحلیل هم نه؛ تحلیل واقع بینانه است. این تحلیل، واقعیات را میبیند؛ نه فقط واقعیات خوب را، واقعیات بد را هم میبیند. ما هرگز نقاط منفی را انکار نکردهایم. بنده در ملاقاتهای مسئولان، در این جلساتی که ماه رمضانها هست که همه آنها را [دعوت میکنیم]، بیشترین نقاط ضعف را تذکر میدهم؛ در جلسات خصوصی خیلی بیشتر. و توجه به این نقاط ضعف وجود دارد، نه اینکه نیست؛ من بارها گفتهام ما عقبیم؛ در این شکی نیست، اما آن طرف قضیه این است که ما از انتهای قافله، یک حرکت پرشتابی را شروع کردهایم حالا به نزدیکهای جلو رسیدهایم؛ این یک واقعیت است. هنوز به آن جلو نرسیدهایم اما خیلی پیش رفتهایم، باز هم پیش خواهیم رفت. ما در مسائل گوناگون کشور پیشرفت کردهایم؛ در دانش پیشرفت کردهایم، در مدیریتها پیشرفت کردهایم. ضعفها هست؛ بعضی از مسئولین ما، بعضی از دولتهای ما کوتاهیهایی داشتهاند؛ اینها وجود دارد اما حرکت، حرکت انقلاب است؛ پیشرفت انقلاب است. شما نگاه کنید ببینید جمهوری اسلامی چهل سال پیش کجا بود، امروز کجا است؛ بیست سال پیش کجا بود، امروز کجا است. با گذشت چهار دهه میتوان فهمید که کدام یک از این دو تحلیل، واقع بینانه است؛ تحلیل غربگراها و غربیها واقع بینانه است و ما متوهم ایم یا نه، تحلیل انقلاب، واقع بینانه است؛ [و] آنها متوهم اند. واقع قضیه، این است. حرکت انقلاب، حرکت محکمی است؛ شما جوانها یکی از بزرگترین نشانههایش هستید. بعد از گذشت چهار دهه و بعد از این همه دشمنی و بعد از این همه تبلیغات؛ دلیل بهتری از این وجود دارد برای اینکه نشان بدهد آن تحلیل، تحلیل غلطی است و تحلیل درست، تحلیل انقلاب است؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متذکر سخنان رهبر بصیر و زمانشناسِ انقلاب شدهاید، آری! دو تحلیل در میان بوده و هست. و همانطور که در جواب کاربر محترم سؤال شماره 39268 عرض شد بالاخره با انقلاب اسلامی ذیل تاریخی که در مواجهه با جاهلیت مدرن آغاز شده، جریانهای شیفتۀ غرب این حضور را برنمیتابند. ولی به گفتۀ رهبر معظم انقلاب که شما نیز متذکر شدهاید «با گذشت چهار دهه میتوان فهمید که کدامیک از این دو تحلیل، واقعبینانه است». راستی! چرا غرب در نسبت با انقلاب اسلامی، نگران آیندۀ خویش است؟ مگر حضور انقلاب اسلامی چه نوع حضوری است که فرهنگ مدرنیته تحمل حضور آن را ندارد؟ اینجا است که متوجه میشویم به لطف الهی با حضور در انقلاب اسلامی در راهی حاضر شدهایم که نظر به آیندهای ارزشمند و متعالی دارد که همان صراط مستقیم است. صراطی که هر اندازه بیشتر در آن حاضر شویم و ادامه دهیم، بیشتر به آن آیندۀ متعالی که در منظر حضرت زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» بود؛ نزدیک میشویم. بر عکسِ حضور در تاریخی که با فرهنگ مدرنیته پیش آمده که به گفتۀ آقای دکتر رضا داوری اردکانی در کتاب خوب «بلای بیتاریخی و جهان بیآینده» فرهنگ غرب عین بیآیندگی است. موفق باشید
با سلام و نور و رحمت خدمت استاد بزرگوارم: استاد با توجه به ظهور انقلاب اسلامی و آمادگی مردم برای اطلاعت و حفاظت از دو نایب حضرت حجه (روحی له الفداه) و ایجاد زمینه ظهور، کمتر از چند سالی است که در ظاهر شرایط روحی و معرفتی جامعه در حال تغییر چشمگیری است و بسیاری در حال روی گردانی از هادی امت یعنی امر ولایت هستند. بالاخص در مجامع دانشگاهی بسیار این مباحث با صراحت بیان می شود. گاهی با امامِ جان، حضرت مهدی با دل گفتگو میکنم که آقا اگر نیایید و این عمود خیمه اگر بیافتد دیگر چیزی از اسلام جدتان باقی نمی ماند. استاد بیشتر نگران این روی گردانی و تکرار تاریخ مردمی هستم که از علی رویگردان شدند و شد هر آنچه نباید می شد! اگر مردمی نسبت به نایب امام دل خوش نباشند چگونه امکان پذیرش امام هست؟ و مگر نه این است که امام مانند کعبه است و مردم باید خواهان او باشند؟! البته گاهی گمان میکنم که تعبیر امام مانند کعبه است، تعبیر کامل و جامعی نیست بلکه اگر ضرورت تاریخی ایجاب کند کعبه هم به سوی مردم می آید و دست به سوی آنها می گشاید و مگر نه این است که در کربلا همین شد و ما شاهد هر دو وجه امام و ولی حق بودیم که عده ای گرد او گشتند و عده ای چون زهیر، حر و ... را حضرتش به سمتشان آغوش گشود و پیک فرستاد و به سوی خویش خواند... ای به قربان این کعبه دل ها که هم طبیب است و هم حبیب هم طلب است و هم طالب هم راه است و هم راهنما. اصلا اگر امام به سوی کسی نظر نکند و او را فرا نخواند مگر می شود که کسی بسوی او توان حرکت داشته باشد. آیا این اندیشه درست است که اگر بخشی از جامعه در این امر به غفلت رود دلیل بر آشکار نشدن حقیقت نیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهم آن است که ذیل اسلام متوجۀ گشوده شدن تاریخی باشیم که با انقلاب اسلامی گشوده شده است یعنی تاریخی که نظر به آن نهایتی دارد که حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» مدّ نظر داشتند و در همین رابطه بود که انتخاب مورد سقیفه را به رسمیت نشناختند و معلوم است چنین حضوری بیمانع نیست ولی با مقاومت در جبههای که حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» گشودند و با توجه به اینکه انقلاب اسلامی حضور در همان جبهه است؛ در این تاریخ، هرکس باید جایگاه خود را معلوم کند و مشخص است که همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند دشمن بیکار نیست ولی وجدان تاریخی مردم به سوی آیندهای است غیر از آنچه جهان مدرن مدّ نظرها قرار داده. چیزی که در شهادت حاج قاسم سلیمانی به ظهور آمد و این با توجه به همۀ ضعفهایی که متذکر شدهاید، آن حضور در وجدان مردم ما حاضر است و تاریخی است که آغاز شده و مسلّماً با روحیۀ مقاومت فرزندان انقلاب ادامه مییابد هرچند که بدون مانع نیست. کاربر محترم سؤال 39269 نکتۀ بسیار ارزشمندی را از کلام رهبر معظم انقلاب مطرح فرمودهاند و ذیل آن عرایضی شده است که خوب است در این رابطه به آن سؤال و جواب نیز رجوع گردد. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: بحث تفسیر این هفته را گوش جان کردم؛ اطمینان ندارم که نکاتتان از قرآن باشد! وای من! این قرآن است با اینهمه نور و اینهمه وسعت که چشمان کورم هیچ هیچ هیچ نمیبیند! مرا به تآمل در آن فرا میخوانید! آخر من کجا و آن کجا! چه کنم با این ذهن در ظلمات تپیده ام؟ ۲. در رابطه با بحثی که نسبت به حضرت آقا فرمودید که ایشان تفصیل حضرت امامند. فدایتان بشوم؛ من هفته پیش چنین پرسشی در فکر داشتم اما امتناع از پرسش کردم. و حال که شما قبل از این که مسئلت کنم عطا کردید، بمن بگویید بیش از آن، که چرا حضرت آقا رویکرد عرفانی از خود نشان نمی دهند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث هفتۀ گذشته با مقدماتی که در جلسات قبل عرض شده؛ جای خود را باز میکند. عرض بنده آن است که با اُنس مستمر با قرآن، خودِ قرآن اشارات خود را به ما نشان میدهد. ۲. شاید ممکن بود بعضی از جریانهایی که تصور خوبی از عرفان ندارند، در مقابل مقام معظم رهبری موضع بگیرند در حالیکه آن موضعگیریها در مقابل حضرت امام به جهت آن نوع رجوعی که مردم به امام داشتند، چندان مؤثر نبود. موفق باشید