استاد سلام علیکم: توجه شما را به بخشی از سخنرانی شهید نصرالله جلب میکنم که ایشان میفرمایند اگر به پاسخ قضیه ترور ابومهدی و حاج قاسم کم پرداخته شود خطرناک خواهد بود. راست میگفت از زمانی که سردار بزرگ ما را زدند و ما اون پاسخ مضحک را به آمریکا دادیم که با ۱۳ تا موشک پایگاه آمریکا را زدیم و گفتیم این بخش اول بود و خبری از دومی نشد یا اون حمله ای که به اسرائیل کردیم و گفتیم اولیش بود و خبری از دومیش نشد و اون انتقامی هم که گرفتیم طبق وعده ای که سرداران مان داده بودند قبل از این قضایا که یا پالماخیم یا دیمونا را خواهیم زد ولی نزدند و ادعاهایی که کردند ما را خیلی بالا بردند ولی الان اون بالا می بینیم خبری نیست یا خونخواهی شهید هنیه عزیز. استاد برای ما تبیین بفرمایید که آیا کم کاری و کوتاهی فرماندهان هست یا اراده رهبری که اگر کوتاهی از فرماندهان باشد ما به گفته رهبری میدانیم که عقب نشینی غیر تاکتیکی غضب الهی دارد ولی اگر اراده رهبری باشد ما به رهبر خود اعتماد داریم اگر نیز آن هم برای ما تبیین شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این مورد به جواب سؤال شماره 38530 رجوع فرمایید. موفق باشید
استاد سلام علیکم: چقدر این نیافتادن در تله تنش شبیه حرف بنیصدر هست که زمین بدیم و زمان بخریم! نظر شما چیست؟ آیا باید اسرائیل بعد از شخص دوم مقاومت سراغ شخص اول بیاید یا در قلب تهران و ما همچنان بگوییم که صبر راهبردی یا بگوییم اسرائیل میخواهد ما را درگیر جنگ کند و ما زرنگ هستیم و خودمون را درگیر نمی کنیم؟ اگر قرار بود ما با اسرائیل درگیر نشویم پس خیلی بیجا میکنیم که می گیم حیفا و تلآویو را اگر غلطی کرد با خاک یکسان می کنیم؟ استاد از آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمیکنند رسیدیم به جایی که جمهوری اسلامی هیچ کاری نمی کند! باید اسرائیل دیگر چکار کند و چه خط قرمزی را رد کند تا ما بعد از این همه شعار یکم عمل کنیم؟ ته کار ما همینه که بریزیم توی خیابان چندتا مرگ بر اسرائیل بگیم؟ یعنی همین؟ بعد هم با چند تا تحلیل خودمون را گول بزنیم که نه چقدر خوب شد!
سلام علیکم: بحمدالله ایران به رهبری حکیمی فرزانه تا آنجا در صحنه حاضر است که ملاحظه کردید چگونه در حساسترین موقعیت، کنار سید حسن نصرالله، سرتیپ عباس نیلفروشان که معاون عملیات سپاه پاسداران بود حاضر است و ملاحظه کردید که نتانیاهو در سازمان ملل همه عصبانیتش به جهت حضور فعّال ایران در صحنه است و راز شکست خود را تنها ایران میداند. و این بهترین برخورد حکیمانه است تا ما به همین روش نگذاریم اسرائیل این شکست را با درگیری مستقیم ما پنهان کند و همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند رژیمی که همچون یخ در حال ذوب شدن است به نحوی این ذوبشدن و از بینرفتنِ هژمونی را به حاشیه ببریم. آرزوی نتانیاهو در این شرایط آن است که به طور مستقیم با ایران وارد جنگ شود تا از یک طرف شکست او در مقابله با حماس به حاشیه برود و از طرفی حتماً آمریکا را مجبور خواهد کرد به دفاع مستقیم از اسرائیل، مستقیماً با ما وارد جنگ شود. و البته همانطور که مسئولین محترم کشور فرمودهاند انتقام ما به وقت خودش انجام میگیرد. ولی به گفته آقای دکتر صدرالحسینی این زیباترین روش استhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17686. که اولاً: از یک طرف کاملاً ایران در حال جنگ با اسرائیل است و از طرف دیگر آرزوی جنگ مستقیم اسرائیل با ایران را که موجب پنهان کردن شکست آن و موجب مظلومنمایی آن رژیم میشود و آمریکا را مجبور به ورود به دفاع از آن رژیم میکند؛ از اسرائیل بگیرد.
به نظر میآید خوب است به نکتهای که آقای دکتر جواد لاریجانی کارشناس مسائل بین المللی با خبرگزاری فارس متذکر میشوند؛ فکر شود که میفرمایند: «این پدیده دردناکی برای انگلیس و آمریکاست؛ رژیم صهیونیستی که چیزی نیست و تنها یک بخش کوچک از پروژه بزرگ صهیونیسم است.️ وی افزود: در هیچ موردی در دفاع از حرکت های مقاومت کوتاهی نکرده ایم. ما اگر ورود می کردیم به نفع مقاومت نبود؛ بنا نیست که کشورگشایی کنیم البته ما حمایت سیاسی و نظامی هم میکنیم.️ لاریجانی گفت: در حمایت از مقاومت خجالت نمی کشیم ولی به این معنا نیست که اگر اتفاقی افتاد نیرو بفرستیم.️لاریجانی اظهار کرد: اینکه مستشاران ما در لیست شهدا هستند به این معنی است که می خواهیم آنها را توانمند کنیم که روی پای خودشان بایستند و خودشان بجنگند.» https://b2n.ir/g82598 موفق باشید
سلام: با توجه به کتبی که پیشنهاد دادید به این نتیجه رسیدم که این عالم تجلی خداست و عالم محضر خداست و خداوند حضور دارند. این حضور را چطور با قلب و وجود میشه درک کرد این عالم ماده و این کارهای دنیایی چطور به وسیله خدا اداره میشه، وظیفه من در این دنیا چیه باید درگیر مسائل دنیایی و مادی باشم از این زندگی مادی من باید به چه چیزی برسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینجا دیگر جای پرسیدن نیست، جای پای در راه گذاشتن است «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
سلام.
افکند خبر دشمن در شهر اراجیفی / کو عزم سفر دارد از بیم تقاضایی
در این بیت به معنی خواستار قضاوت شدن است. دشمن نور نورانیت که از دل تاریکیها آنچنان ارتزاق زقوم و بلعیده شدن در سموم کشنده بشریت کرده است که در شهر جهان کنونی داد قضاوت خواهی سر داده، بگمانش کشتن سیّدان عالم حکم قضای برحق و راستی است. او به سّید حسادت میورزد و ما نیز... او از سبقت سّید بیم دارد ما نیز... هرچه او دارد ما نیز... تنها تفاوت ما و او اینست که ما رشک شهادت فی سبیل الله او میبریم او رشک به زنده بودنش در میان ما را.... ما بیم زمینی شدن و زمینی ماندن میبریم او بیم زمینی ماندن.... عجب عالم با حساب سریع الوصولی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آینهای جهاننما در مردی قامت برافراشت تا ما ابعاد انسان را با وسعتی که وسعت حقیقی انسانِ این دوران است به تماشا بنشینیم و خود را تا دوردستهای وجود که یک بُعدمان اُنس با خداوند است و بُعد دیگرمان مقابله با ظلمات دوران؛ مدّ نظر آوریم و این یعنی افقی که سید حسن نصرالله در مقابلمان گشودند. افقی که بسی دور و بسی نزدیک است تا اگر گامها را بلندتر برداریم و اهدافمان را از خودخواهیها آزاد کنیم، او را در خود بیابیم و معنای زیباترین «بودن» را از طریق او تجربه کنیم و اگر او عزم سفر داشت، که داشت؛ راه را تا عرش برین مقابل ما گشود تا در راه نمانیم. موفق باشید
با سلام: در مقام واحدیت ذات به اسماء ظاهر میشود. در مقام احدیت این صفات علم، قدرت و حیات چه میشوند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در «برهان صدیقین» به طور کامل روشن شد، بحث در جامعیت و مجموعیت است. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم؛ سلام علیکم: ضمن عرض تسلیت شهادت سید مقاومت. ۱.عموم انسان ها مصلحت ۱۰۰ درصدی خود را درک نمیکنند و نمیدانند بهترین کار چیست، در تصمیمات و انتخابات همیشه سخت انتخاب میکنم چرا که نکند فرصت مناسب تری برایم مهیا باشد و من از آن غافل بمانم در انتخاب محل زندگی. انتخاب همسر. انتخاب استاد و...؛ فرصت هایی که با عقل ریاضی قابل درک نیستند؛ چه رزق هایی که از جاهایی، از افرادی به ما میرسد که هیچ گمانی نسبت به آنها نداریم؛ چقدر باید رجوع به عقل ریاضی داشت؟ چقدر در انتخابات و تصمیم هایمان با ظواهر مطلوب، کار را پیش ببریم. قاعده کلی چیست؟ ۲. در مباحث فقهی اصولی به مسئله ای برخورد کردیم که عمده افعال حرامی که در دین وجود دارد، بخاطر عدم ظرفیت دنیای مادی و تزاحماتیست که وجود دارد؛ مثلا شراب حرام شده چرا که عقل را زایل میکند و دچار مشکلات در این عالم میشود وگرنه در عالم دیگر که این زایل شدن عقل ایرادی ندارد و اینکه شعرا و عرفا از شراب و... صحبت میکنند، معنای حقیقی آنها که همین شراب مصطلح است، مرادشان بوده. کما اینکه جالب است که خدای متعال در آیات که چندین بار فرموده که خمر گناه کبیر و از عمل شیطان است اما در آیه ۱۵ سوره محمد (صلوات الله) میفرماید: و انهار من خمر لذه للشاربین... که انگار خمر یک چیزیست که اینجا حرام اما در عالم دیگر یکی از نعمات الهیست. خلاصه اینکه هرچیزی وجود داره حق است اما شیطان جهت ها را عوض میکند و افعال را از جای خودشون در میاره. برای همین بود که خدا یکسری افعال را که انسان ها ظرفیت استفاده از اونها رو نداشتن و دایم باهاش دچار انحراف میشدن و خدا دیگه رحمتی برای اون فعل در آن عالم ندید، اونها رو حرام کرد، کما اینکه برای خمر هم آیاتی داریم که به مرور به حکم حرام رسید. در کلاس بحث شد از اینکه در برابر موقعیت های یکسان میتوانیم احکام مختلفی داشته باشیم که سید مجتبی خامنه ای هم ظاهرا نظرشون این هست اما اکثریت قبول ندارن. اما جدای از این نظر هم اگر انسان نگاه موشکافانه ای نسبت به احکام داشته باشه؛ همین احکام اولیه و ثانویه خبر از همین احکام متعدد نسبت به یک موضوع میدهد که خدا را در شرایط یکسان به انحاء مختلفی میتوان توجه داشت بهش. ببخشید حرف طولانی میکنم؛ مثلا در باب موسیقی هم داریم که نباید مضل عن سبیل الله باشد و تحریک کننده نباشد؛ که یکرسی اهنگ ها برای افرتدی می/ تواند حرام باشد و برای بعضی حرام نباشد و قصه فقه و شریعت ما چیست؟ با توجه به یک سری حقایق، افعالی انجام دهیم که ما را متصل به آن حقایق کنند. عالم ماده محدودیات و تزاحماتی دارد که هرنوع فعلی ظرفیت نیل به حق را ندارد. برای همین افعالی به نام حرام و مکروه داریم. که حرام و حلال برای هرکسی نه به صورت کلی اما جزئی میتواند متفاوت باشد، از همین جهت میتوانگفت که انسان ها باید برای خودشان حجت داشته باشند، گویی که باید همه مجتهد در اسلام باشند (نه صرفا فقه موجود). نتیجه اطاله عرض اینکه ما برای تفقه نیاز داریم که عالم ماده را و قواعد موجود در آن را بشناسیم تا که حکم فقهی ما متصل به رحمت الهی و منجز از عقاب که همان انقطاع از رحمت الهیست، باشد. به نظر میرسد که با توجه به روایات و آیات به صورت ضعیف _از جهتی که ظرفیتش را نداریم_ بتوان به قواعد و خاصیت های عالم ماده پی برد، اما چکار کنیم تا عالم ماده را به تمامه بشناسیم؟ ۳. با توجه به تعریف فوق از فقه و شریعت، نمیدانم جای مبارزه با ظلم کجاست؟ ما از چه جهت با ظلم در جنگیم؟ از آنجهت که نمیگذارد ما بوسیله افعالمان به حق متصل شویم؟ از چه جهت نیاز به جامعه ایمانی داریم؟ برای صعود بیشتر به حقیقت؟ چرا مولوی میفرماید چون که بی رنگی اسیر رنگ شد موسی ای با موسی ای درجنگ شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در موقعیت خود نمونههایی را باید مدّ نظر گیریم تا مطابق سیره آنها وظیفه خود را انجام دهیم. ۲. آنچه در این دنیا برای ما حجّت است، سیره پیامبر خدا و اهل البیت «صلواتاللهعلیهم» میباشد که حقیقت دنیا و حقیقت انسان را میشناسند زیرا درک خاصیت عالَم ماده به معنای کامل در محدوده ما انسانها نیست، خالق عالم است که خاصیت حقیقی عالم را با همه گستردگیاش میداند. و در این رابطه شریعت الهی نسبت به علم الهی از طریق پیامبران برای بشر آمده است. ۳. آری! اگر این دوگانگیها که بین انسانهااست از بین برود و همه نسبت به حقیقت، آگاه و متعهد شوند دیگر جنگی نمیماند. موفق باشید
سلام و احترام: پیام مهم امام خامنه ای در خصوص اتفاقات لبنان حاوی این حکم بود که: «بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.» آیا مقصود از این عبارت آن است که هر کسی در جایگاه خود (علمی، تبیینی و نظامی و...) این فریضه را اقامه نماید یا اینکه مستقیماً بر وجوب جهاد نظامی دلالت دارد. بنده متوجه هستم که وجه تکلیفی و شرعی را باز باید از خود ولی فقیه پرسید اما میخواستم برداشت حضرتعالی را از این حکم حضرت آقا را بدانم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در مسیری که با انقلاب اسلامی گشوده شد و عهدی که ما با شهدایمان از جمله سید حسن نصرالله بستیم، هرکس در مقابل هر امری که در این راستا پیش آید که مقابله با استکبار و صهیونیسم است کوتاهی نکند. از زنان خانهدار بگیرید تا مردان سیاست و جهاد. هر کدام با حضور در این تاریخ هر کاری که معنای مقابله با استکبار دارد را معنای خود قلمداد خواهیم کرد، به جای اینکه در چنین شرایطی مسیر دنیاطلبان و فرصتطلبان را در پیش گیریم و از فضا و عالَمی که تعهد نسبت به شهید و شهادت ما را در بر میگیرد؛ خود را محروم کنیم. موفق باشید
سلام استاد: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ شهادت سید مقاوت را به شما تسلیت می گم ان شاء الله آخر و عاقبت همه ما در این دنیای فانی ختم به خیر و رضای پروردگار دو عالم بشه. بفرمایید ما چه کنیم؟!! و در فقدان چنین استوانههایی که در جای خود ما را معنا میکردند؛ راهمان چگونه ادامه پیدا کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر حضور تاریخیمان از طریق انقلاب اسلامی با حاج قاسم عزیز، آغازی را تجربه کردیم و با شهادت سید حسن نصرالله عزیز باز آغازی بعد از آن آغاز، در افقِ آینده ما گشوده شد. به گفته آقای دکتر سعید جلیلی «نظم جدید را فرزندان مقاومت رقم خواهند زد» فردایی که پرچم زرد و سبز حزب الله در دست جوانانی است از نژاد سفید و سیاه و سرخ. عرایضی در رابطه با جایگاه امروزین ما نسبت به شهادت سید حسن نصرالله عزیز تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 . اینجا است که اگر اشکها در فقدان آن روح بزرگ میریزد، دلها بسی استوارتر و با اطمینانی کامل به همان اطمینان سید حسن نصرالله در میدان است https://eitaa.com/matalebevijeh/17682. موفق باشید
سلام استاد جان: در مورد مطالبی که راوی مستند شنود گفتن، فرموده بودید که توهمات شخص هم دخیل بوده، پذیرفتم، مخصوصا وقتی جناب ظریف استعفا داد گفتم خب الحمدالله، ظریف رفت و آنجه این بنده خدا دیده بود که مواضع ظریف ایران رو در معرض جنگ و... قرار میده و خود راوی شنود میگفت می ترسم برای جبهه مقاومت مشکلی پیش بیاره، کان لم یکن شد، اما با این صحبتهایی که در نیویورک شد و حملاتی که به به لبنان میشه و.... نمی دونم چی بگم؟ حالا ما که امیدمون به خداست ولو بلغ مبلغ....
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در غلط و درست بودن آن سخنان نیست. بحث در آن است که ما نباید مبنای اندیشه خود را در این امور قرار دهیم همانطور که به ما فرمودهاند به خواب اعتماد نکنید. در حالیکه بعضاً خوابها صادقاند ولی حجّت نیستند. موفق باشید
سلام: اینکه انسان با فرض تمام تجربه های بد و خوب زندگی آیا واقعا ترجیح میدهد که وارد دنیا شود که اگر جواب خیر باشد پس خدا چرا ما را خلق کرده است او به ما ظلم کرده است چون اختیار ما را نادیده گرفته است. جواب قرآن برای بندگی و تکامل جواب دیگری که خودمون خواستیم که بیاییم و اینطور هم زندگی کنیم پس چرا انتخاب نکرده آیم که مثلاً عالم شویم یا شهید شویم یا اینکه مثلا ظالم نباشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد بزرگوار پیشاپیش از اینکه مزاحم وقتتون میشم عذر میخوام. استاد عزیز خیلی حال روحی خرابی دارم. خیلی مضطر و درمانده ام. حدود ۵ ساله با یه آقا بد دهن و عصبی ازدواج کردم. از اول بد دهنی میکرد تا محبور شد دکتر بره. اما همچنان این کار را در بحثها ادامه میدهد. چند باری خانه پدرم برگشتم اما سراغم اومدن و با تعهد و تعهد محضری برگشتم. اما انگار نه انگار. چند وقت پیش تو بحثها بهم میگه تو روانی هستی. عقده شخصیتی داری. داد میزنه سرم. منا کوچیک میبینه. خودش را تافته جدا بافته میبینه. گاها میگه فرهنگ ما بهم نمیخوره. چند روزه اومدم شهرستان خانه پدرم. اما اصلا دلم نیست برگردم. شما کمکم کنید.عاجزانه التماس می کنم. راهی جلوی پایم بزارید دعایی، وردی ذکری. دلم نمیخواد زندگیم از هم بپاشه از طرفی حس میکنم بخاطر مهریه است که مرا نگه داشته. با یه مشاور صحبت کردم حال و روزش و داروهای را گفتم. گفت دوقطبی. حتی ازش بچه دار نشو.هرچند ما بچه دار هم نشدیم. استاد بزرگوار خواهش میکنم راهی دعایی سر راه من قرار بدین. حالش متغیر. گاهی خوب میشه و سریع تعییر حال میده. اما من دیگه به آسانی خوب نمیشم. میخوام لطمه ای هم به ایشان بخوره . خدا خیر دنیا و آخرت نصیبتان کنه ان شاالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال زنان بزرگ در این موارد به خاطر حفظ زندگی به یک معنا با مدارا و با کجدار و مریز، زندگیشان را حفظ کردهاند. با توسل به سیره حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و انس با حضرت رب العالمین از طریق عبادات و صداقت و ایثار. موفق باشید
سلام خسته نباشید: lobolmizan_h766d13dgj وسوالی که در اینجا مطرح کردم منظور این هستش مسایل عشق هستش یعنی ملاک این هستش که ما عاشق اهل بیت باشیم یا عاشق خدا؟ اگر الگوی ما اهل بیت باشد این هستش که ما عاشق خداوند باشیم منظور از عاشق متفاوت از حب هستش حب اهل بیت داشته باشیم ولی عاشق خدا باشم؟ عشق کدام میتواند ما رو بالا ببرد و پیشرفت دهد؟ منظور این هستش ملاک ارتقای معنوی و روحانی و آن چیزی ملاک اهل بیت هسشت عشق به خودشان هستش یا خداوند؟ اگر خداوند خداوند چون نامحدود هستش و ما انسان محدود و اینکه قابل درک فهم نیتسش قابل برقراری ارتباط و همزاد پنداری نیستش پس چطور عاشق خدا باشیم؟ و اگرعاشق اهل بیت باشیم ازعبادت خدا و راز نیاز باز نمیمانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق و محبت به اهل البیت در راستای محبت به راههایی است که ما را به سوی محبوب ازلی و معبودمان رهنمایی میکنند. عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشید: در زمینه توسل و اینکه این اشکال ذهنی هستش ممنون میشم کمکم کنید. اول اینکه در آیات سوره بقره آیه ۲۸ و ۲۹ و ۳۰ میفرماید من میخواهم در زمین خلیفه قرار دهم و.... یعنی امتحان آزمایش مدار انسانیت هستش و حتی روایات مربوط به عالم ذر مشاهده میشود خداوند اصحاب یمین و اصحاب شمال رو مدار امتحان قرار میدهد و حتی شیطان توحید رو قبول داشت اما خلافت انسان نپذیرفت و اینکه من تحقیق کردم انسانیت مدار دین اسلام هستش یعنی در روایات هستش حتی نماز و حتی اعمال عبادی ما بر اساس توسلات اهل بیت سنجیده میشه و سوال من این هستش چطور این موضوع رو با اومانیسم اشتباه نگیریم یعنی وجه تمایز این مکتب فکری با دین اسلام در زمینه انسانیست جیست؟ و اینکه اگر انسانیت انقدر مهم هستش ارتباط با خدا چه میشود؟ و اینکه در اعمال عبادی اصل رو توسل بزارم یعنی تمرکز روی اینکه توسلات بیشتری داشته باشم یا اینکه مد نظرم تقرب به خدا باشد؟ شاید مطالعه کتب غربی این مقدار سردرگمم کرده و شاید به دلیل شباهت نمیتونم از نظر ذهنی تمایز قایل بشم منظور این هستش که عبادات و راز نیاز با خدا منو جلو میبرد یا اینکه توسلات ؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث انسانیت به عنوان ذاتی که عین ربط به خداوند است ما را متوجه نسبت عبودیت ما با خداوند میکند. اخیراً عرایضی طی دو جلسه تحت عنوان «آخرین پیامبر و حضور در انسانیت قدسی» https://eitaa.com/matalebevijeh/17578و https://eitaa.com/matalebevijeh/17632 شده است ان شاءالله که بتواند در این رابطه راهگشا باشد. موفق باشید
سلام: سوره ای را از هوش مصنوعی خواستم همانند قرآن مجید بنویسد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا خَلَقْنَا الإِنْسَانَ مِنْ طِينٍ يَابِسٍ، وَجَعَلْنَا لَهُ قَلْبًا نَابِضًا وَعَقْلًا مُتَفَكِّرًا، لِيَتَدَبَّرَ فِي آيَاتِنَا وَيَفْهَمَ حِكْمَتَنَا. فَسُبْحَانَ الَّذِي أَحْكَمَ كُلَّ شَيْءٍ وَجَعَلَ كُلَّ شَيْءٍ بِقَدَرٍ، إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. سوال با توجه به اینکه هوش مصنوعی در گام های ابتدایی است و چنین متنی را نگاشته است سوال این متن طلیعه ای نیست که در گام های بعد مشابه قرآن مجید را بنویسد و اگر چنین شود بحث تحدی چه می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قرآن در «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» میباشد آن هم با انسجامی که یک سوره دارد. اینکه چند جمله شبیه قرآن بیاوریم که حکم آوردن سوره را ندارد! تازه همه آنها هم که آورده است تقلید از خود آیات قرآن است. موفق باشید
با سلام: در جواب سوال ۳۸۵۱۳ فرمودید دکتر جلیلی بالاتر از آن است که مسولیت هایی چون دکتر مخبر و دکتر قالیباف و ... را به او بسپارند و حیف است که ایشان خرج چنین اموری شود و کمتر از ریاست جمهوری نباید به ایشان داد!! چطور میشود که در مورد مستند شنود میفرمایید ما نمیتوانیم امور زندگیمان را بر اساس تجربه های یک نفر تنظیم کنیم و لازم است به منابع و مستندات قطعی رجوع کنیم و فرمودید اون تجربه ها توهمات آن فرد بوده است. ولی در مورد دکتر جلیلی بدون کارنامه و بدون عملکرد و بدون مستندات باید بپذیریم که ایشان سرمایه ای والا مقام برای نظام هستند و کمتر از ریاست جمهوری در شان و توانمندی های ایشان نیست!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چطور این دو مورد را بر همدیگر تطبیق میکنید!! به هر حال هر طور که صلاح میدانید فکر کنید. موفق باشید
چرا رهبری به دکتر جلیلی ماموریت خاصی نمیدهند؟ جمله «امتداد سیاست مدبرانه دولت شهید رئیسی برای شناسایی و بکارگیری نیروهای جوان و نخبه» در حکم رهبر معظم انقلاب برای دکتر محمد مخبر، کلیدی ترین بخش از این حکم به حساب می آید. روز گذشته مطلبی نوشتم که بیشتر گزارشی از برداشت و تحلیل کاربران فضای مجازی و رسانه ها درباره این حکم بود. اما سوال مهمی که ذهن هر ایرانی را به خود مشغول میکند این است که چرا حضرت آقا این ماموریت را به دکتر مخبر سپردند درحالی که دکتر جلیلی سالها است تلاش میکند خود را فعال در این حوزه معرفی کند؟ چرا سعید جلیلی علیرغم داشتن این ادعا که ادامه دهنده راه شهید رئیسی است، اما رهبری ماموریت ادامه راه شهید را به دیگری میدهند؟ اگر دولت سایه ظرفیتی دارد چرا مورد توجه رهبر انقلاب قرار نمیگیرد و در هیچ جا هم مورد اشاره، تایید، تقدیر یا تمجید عمومی ایشان قرار نگرفته است؟ چرا هر آنچه از حمایت رهبری از دکتر جلیلی و فعالیت هایش در رسانه ها مطرح شده عموما غیر شفاف و نقل قول است؟ در حوزه دیپلماتیک هم که هواداران دکتر جلیلی او را متخصص میدانند بحث هایی وجود دارد؛ مثلا اینکه چرا شمخانی اصلاح طلب برای برقراری مجدد روابط با عربستان فرستاده میشود اما جلیلی نه؟! چرا لاریجانی بعنوان فرستاده ویژه رهبر انقلاب عازم چین میشود اما جلیلی نه؟! چرا قالیباف حامل نامه رهبری به روسیه میشود اما جلیلی نه؟! اینها یک سری پرسش های ساده هستند که اگر بدون تعصب به آنها فکر کنیم و دنبال پاسخ باشیم میشود بحث را بهتر جلو برد و به نتیجه های بهتری هم رسید. واقعا دستاوردهای دکتر جلیلی در طول این همه سال چه بوده است؟ سابقه اجرایی اش چیست؟ مسئولیت هایی که به او محول شده چه بوده است؟ چرا حتی جبلی از رهبری حکم اجرایی میگیرد ولی جلیلی نمیگیرد؟ چرا فتاح ها و مخبرها مامور انجام کارهای های بزرگ میشوند اما جلیلی نه؟! اصلا بگذریم از اینکه چرا رهبری به ایشان پستی اجرایی نمیدهند؛ بیایید بگویید چرا خود جلیلی به جز ریاست جمهوری هیچ رغبتی به پست های اجرایی دیگر نشان نمیدهد؟ اگر میخواهد تحقیق و پژوهشی داشته باشد، جوانان نخبه را شناسایی کند و دردهای کشور را مورد ارزیابی قرار دهد، چرا این کارها را در یک روال قانونی، تحت نظارتی، سازمانی، چیزی انجام نمیدهد؟ چرا فعالیت هایش صرفا در حوزه هایی است که به هیچ عنوان قابل اندازه گیری نیست؟ اینکه اینجا و آنجا جلسه بگذارند و همایش برگزار کنند یا مسافرت هایی به این شهر و آن روستا داشته باشند اثراتش کجا مشخص میشود و در کجای کارنامه ایشان نمود دارد؟! من فکر میکنم در طول همه این سالها بزرگترین دستاورد دکتر جلیلی فقط صعود به مرحله دوم در انتخابات ۱۴۰۳ بوده است که آن را هم کسی نمیداند بابت کدام عملکرد و کارنامه بوده است! شما از حامیان جلیلی بپرسید رای ۹ میلیونی ایشان بابت چه بوده؟ یا هیچ جوابی نخواهند داشت و یا بی دلیل دهان به مذمت شما و سایر رقبا باز خواهند کرد! آیا دستاورد و کارنامه جلیلی این است که پزشکیان خوب نیست یا قالیباف بد است؟ دکتر جلیلی به نظر بسیاری از مردم یک سیاستمدار معمولی به پایین است که تا کنون هیچ مزیت ملموسی در کارنامه اش نبوده است، اما به لطف کادرسازی و داشتن تیم رسانه ای منسجم و استفاده از احساسات و هیجانات مذهبی توانسته بدون داشتن سوابق اجرایی ارزشمند، خود را به چهره ای برجسته در اذهان امت حزب الله مطرح نماید. میدانم عده ای از این مطلب ناراحت خواهند شد اما از آنها میخواهم قبل از آنکه خشم بر آنها غلبه کند اندکی آب سرد بنوشند و به آنچه اینجا ذکر شد و موارد زیادی که ذکر نشد بیاندیشند. به هر حال ما معتقدیم رهبری اگر فرد اجرایی کارآمد و شایسته ای به معروفیت دکتر جلیلی بشناسند، قطعا از توانمندی هایش در جایی استفاده میکنند و او را بدون پست و سمت نمیگذارند. حالا چرا این توجه شامل جلیلی نمیشود، سوالی است که بهتر است هوادارانش پاسخ دهند. ما به رهبر انقلاب، سیاست ها و رویکردهایشان باور و اعتماد داریم و معتقدیم حکم اخیر حضرت آقا برای دکتر مخبر هم میتواند پیام هایی برای دکتر جلیلی داشته باشد که ای کاش مورد توجه شان قرار بگیرد. عبدالرحیم_انصاری.» سلام استاد شما به عنوان کسی که در ایام انتخابات حمایت تمام قد از جناب آقای جلیلی کردید جواب این چرا ها را میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جایگاه آقای دکتر جلیلی بسیار بالاتر از این نوع مسئولیتها میباشد که موجب محدودیت ایشان میگردد. حضور آقای دکتر جلیلی عملاً حضوری است نامرئی در همه ساحات و ابعاد انقلاب. و حتماً در جریان هستید که نزدیکی آقای دکتر جلیلی به مقام معظم رهبری بیش از این حرفهاست. او سرمایه بزرگی است که نباید خرج چنین اموری بشود که افراد دیگر میتوانند در آن قرار گیرند. موفق باشید
با عرض سلام: به استحضار می رسانم که من به مباحث شما، چه صوتهای شما و چه کتابهای شما علاقمند هستم و آنها را درک میکنم. اما حال و حوصله دروسی مانند بدایه الحکمه، اسفار و... ندارم. از نظر شما این حالت اشکالی ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانها دارای ذوقهای متفاوتند و نباید به خود سختگیری کنیم. مهم، مباحث قرآنی است و تدبّر در قرآن که جهانی بس گشوده برای هرچه بیشتر درک حقیقت در مقابل ما میگشاید. در همین راستا پیشنهاد میشود مباحثی که در شرح سورهها انجام می گیرد، دنبال شود. موفق باشید
سلام استاد: چرا وقتی دلیل کارهایی که میکنیم برای دیگران توضیح میدهیم احساس عارفانه ما از دست میرود؟ مگر نباید با انسانها با زبان خودشان صحبت کرد؟ بعضی اوقات مجبور به انجام کارهایی هستیم تا فرد مقابل به ما اعتماد کند در این موارد تبعیت تا چه اندازه صحیح است؟ استاد گاهی اوقات تصمیماتی را میگیریم که شاید برخلاف میل ما باشد چطور به صحیح بودن آن اطمینان حقیقی پیدا کنیم و بر سر تصمیمات خود بمانیم؟ و در ازدواج تا چه اندازه باید با همسر مشورت کرد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه به سیره اولیای الهی و انسانهای بزرگ است که در شخصیت انسانی خود نمونهاند. ۲. بالاخره بهتر است روحهای همدیگر را درک کنید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: من معلمی بازنشسته ام. به پول نیاز دارم. به من پیشنهاد شده که در مدرسه دخترانه تدریس کنم. اما من نسبت به جنس مخالف حساس هستم و تحت تاثیر قرار میگیرم. به نظر شما این پیشنهاد را قبول کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد که آیا میتوانید آن دانشآموزان را ماورای جنسیتشان به عنوان انسانها بنگرید؟ و در این راستا دلسوزشان باشید؟ موفق باشید
با سلام و احترام: در ادامه سوال ۳۸۵۰۳ دوست بزرگواری که در رشته پزشکی تحصیل کرده اند و علاقه مند هستند که زندگی و تحصیل خود را در خدمت اهداف انقلاب اسلامی قرار دهند با توجه به اینکه بنده نیز مسیر مشابهی را در رشته مهندسی طی کردم و با هدایت و راهنمایی جنابعالی مطالعات دینی را ادامه دادم و با شرایط و روحیات ایشان آشنا هستم لذا جسارتا پیشنهاد می کنم که مطالعات طب سنتی را شروع کنند و از این طریق خود را وقف انقلاب اسلامی و تولید علم نمایند. کتب حفظ الصحه ناصری و خلاصه الحکمه برای شروع مناسب است و با روحیات و علایق ایشان که مطالعات فلسفی میباشد تطابق دارد. البته اساتید مبرزی کتب مذکور را تدریس کرده اند و دوره های مجازی نیز دارند که در صورت نیاز می توانم راهنمایی نمایم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهادی دلسوزانه به سؤال شماره 38503 . موفق باشید
سلام حاج آقا: سوالم اینه کمک شدن در انجام کارها در سلوک و عرفان چه جایگاهی داره؟ ما خونمون رو درست داریم میکنیم و با اینکه دورم پر از آدمه ولی خیلی حس تنهایی دارم تا جایی که تقریبا همه کارها رو با بغض و تنها انجام دادم. با شوهری که بسیار پرتوقع و در عین حال ناتوانه و کاری رو تنها انجام نمیده؛ حتی بخواد وسایل ساده برا خونه بخره من رو مجبور میکنه باهاش برم. خیلی خستم از تنهایی و اینکه مثل یه مرد باید کار کنم. چه نگاه سلوکی داشته باشم؟ تنها مایه آرامشم معارف هست وقتی میگم خستم و به زور نیم ساعت معارف رو گوش میدم حس میکنم هیچ پناه دیگه ای ندارم. این تنهایی و این همه بی عرضگی شوهرم و دست تنها بودن و صد برابر کار کردن رو از نظر عرفانی چجوری ببینم؟ منظورم از کار، کارهای ضروری و ساده ولی سخته. الانم دارم گریه میکنم که این پیام رو نوشتم. خدا میبینه و چه کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این سایت در محدوده سؤالات کاربرانی میتواند جوابگو باشد که مباحثِ مطرح در سایت را دنبال کردهاند و برایشان سؤالاتی پیش آمده. و لذا این سایت نمیتواند جوابگوی این نوع سؤالات برای کاربران محترم باشد..شاید میتوان گفت در بستر کمک برای برپاکردن یک زندگی خودِ همان کارها نوعی عبادت به حساب میآید. د موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: در ایام هفته دفاع مقدس و به بهانه تجلیل از خاطرات شهدا و مجاهدان دفاع مقدس مواجههای ویژه در انقلاب اسلامی نسبت به شهدای دفاع مقدس وجود دارد که در هیچ کجای تاریخ جز درباره شهدا و اسرای کربلا سابقه ندارد در تاملی به چرایی این نوع مواجهه که خاطرات شهدا و ایثارگران را تا این حد برای ما عزیز و مقدس کرده، این چند سطر به قلم آمد که تقدیم حضورتان میکنم: فقط انسان است که میتواند خاطره بسازد فقط این ما هستیم که خاطر داریم، خاطرخواه کسی میشویم، خاطر کسی برایمان عزیز میشود و بهخاطر کسی کاری انجام میدهیم. ما چگونه خاطره میسازیم؟ چگونه در خاطرها میمانیم؟ شاید با خطر کردن همین که یک روز در این حد خطر میکنیم که از روال عادی شهر و خانه بیرون بزنیم، با همین اندکی خطرکردن، خاطره یک روز در دل طبیعت را برای خود رقم میزنیم گویی نسبتی میان خطر و خاطره هست هرچه در خطر بزرگتری میافتیم یا جرأت و جسارت بیشتر خطرکردن را به خود میدهیم، قوت و قدرت خاطره هم بیشتر میشود. شاید خاطره یک روز از زندگی تا زندهایم برای ما زلال و قوی باشد، اما همین که ما را به خاک سپردند، خاطره ناب ما نیز با ما دفن میشود. وقتی مُردیم چه خاطرهای از ما باقی میماند، در خاطر چند نفر میمانیم؟ شاید در خاطر آنها که برایشان خطرکردهایم تا مدتی زنده بمانیم بعضی چنان خطری میکنند که تا قرنها در خاطر میلیونها نفر زندهاند، حتی بدون اینکه بدانیم و توجهی به آن داشته باشیم که چرا خاطره کسی در میان ما اینچنین عزیز است. مگر خاطره شدن چه اهمیت دارد؟ چه بسیار، کسانی که از خودگذشتگیها کردند که در خاطرها بمانند اما هیچکس آنها را بخاطر نمیآوَرَد و چه بسیار مردان و زنانی که بیدغدغه نام و بدنامی؛ نه به خاطر خاطرها و خاطرهها، بخاطر کسی که در خاطرشان عزیز بود، گمنام و خاموش رنجها کشیدند، جامهای تلخی را نوش کردند و حضورشان در قلب انسانها، تنها به اراده ربّ قلوب زنده ماند؛ گویا او، نوعی از حیات را در ضمن بودن آدمیان در این دنیا برای آنها حفظ کردهاست. گویی عمرشان برای شدت بودنشان در تاریخ انسانی کوتاه بوده و حال در خاطرها و خاطرهها زندهاند، تا امتداد وجود دنیاییشان، تاریخسازیشان، قرنها بیش از عمر دنیاییشان امتداد یابد، تا قرنها میشود تماشایشان کرد، میشود آنها را شنید، میشود به آنها دل بست، میشود در افق وجودشان زیست، میشود با شادیشان خندید و با غمهایشان گریست میشود بخاطرشان مُرد، میشود بخاطرشان زیست https://eitaa.com/porsa_andishe
باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه میتوان تا قیام قیامت با شهدایی که با اشارات حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در راستای دفاع از اسلام، آنچنان به سوی جبههها دویدند که تا عرش پرواز کردند نسبتی نداشت، راستی را! نسبت ما با اینان چه نسبتی باید باشد؟ چگونه میتوان خود را با ارادههای قدسی که آنان را در بر گرفته بود، یگانه ندانست. کسانی که همه حرکاتشان حکایت از آن داشت که جانشان را ذیل اراده الهی قرار دادهاند و شخصیتشان آینه اراده الهی شده است تا آنجایی که فهمیدند تاریخی آغاز شده با آیندهای بسی متعالی و باید خود را در آن تاریخ حاضر کرد تا معنای حضور در آینده معنای آنها شود. آنان را در خاطره خود نگه میداریم تا خود را به پا کنیم. وقتی فهمیدیم دیروزمان برایمان کافی نیست و به بودنی وسیعتر و حضوری عمیقتر نیاز داریم، ناگهان میدان حضور در دفاع مقدس برایمان گشوده شد و این بود راز این که فهمیدیم «چگونه ما، ما شدیم». و در نتیجه سنگری به ظهور آمد که حماس و حزب الله نیز خود را در آن یافتند تا با کوهی از خاطره آنچنان در جهان و ذیل اراده متعالی الهی قرار گیرند که سید مقاومت در سختترین شرایطی که به گمان دشمن برایشان پیش آمده است احساس کنند همه چیز در اختیار آنان است و هیچ چیز در اختیار دشمنان اسلام نیست؛ و در نتیجه اینچنین میگویند: https://eitaa.com/sheikh_ali_moghaddam/4029 . موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر استاد گرامی و بزرگوارمون، خدا حافظتون باشه. دعای مخصوص در نماز شب، فراموش نشیم. از دیروز که حکم قطعی شرعی رو از زبان ولی امر مسلمین جهان شنیدیم به این فکر کردیم که ما چطوری میتونیم برای آزادی قدس تلاش کنیم؟ کمکِ من نوعی به آزادی مسجدالاقصی چه کمکی میتونه باشه؟ نقش من چیه؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا گو هستم. علاوه بر کمکهای مادی که گروههایی در این رابطه فعّال هستند و میتوانیم به آنها کمک کنیم، باید منتظر بود تا ان شاءالله راهی گشوده شود. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: عادات رفتاری که در انتخاب بنده تاثیرگذار است در مورد شهوات وغضبها و ترس ها و... مثلا بنده انسان پرخوری هستم یا در ارتباط با انسانها رفتار خوبی دارم. اینها به مرور با تکرار سَبکی خاص ملکه انسان میشه و دفعات بعد انسان شاید بدون فکر خاصی در موقعیت ها همان رفتاری تکراری ضبط شده درونش را تکرار می کند. آیا تقریبا میتوان گفت این همان نامه عمل انسان است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عقاید و اخلاق و اعمال ما در قیامت طبق قاعده معاد جسمانی، صورت به خود میگیرند. موفق باشید
سلام و درود خدمت استاد عزیز: جهت مشاوره مهمی مزاحمتون میشم. سالی که قرار بود دبیرستان انتخاب رشته کنم با اینکه علاقه بسیاری به رشته های علوم انسانی داشتم (بخصوص ادبیات و فلسفه) اما به دلیل شرایط خانوادگی و انتظارات دیگران و بی اطلاعی خودم مجبور شدم رشته تجربی رو انتخاب کنم و بعد از پایان دبیرستان، رشته پزشکی دانشگاه اهواز قبول شدم که برای خانواده و دوستان یک موفقیت بزرگ بود ولی از همان روز اول حس میکردم آدم اینجا نیستم، تا اینکه در ایام دانشگاه خدا توفیق آشنایی با مباحث شما را نصیب بنده کرد و همین سرآغاز تحول جدی زندگی من و همه دیگرانی که به لطف شیوع مطلوب این مباحث در دانشگاه بود به نحوی که امروز که در روزهای پایان سی سالگی هستم در یقینی نسبت به انقلاب به سر میبرم که با فکر انقلاب اسلامی میخوابم و بیدار میشوم، البته این به این معنا نیست که کسی هستم و خود را منی میپندارم! که نیستم و همیشه از همین طریق سایت مشکلات و گیر و گورهایم را با جنابتان به پرسش گذاشتم، اما آن یقین تاریخی را نیز انکار نمیتوان کرد. علی ای حال در سی سالگی و پس از پایان پزشکی عمومی و گذراندن دوره های طرح و سربازی و ازدواج و تشکیل یک خانواده مستقل، دیگر عامل بیرونی بر انتخاب هایم تاثیر جدی ندارد و حیران انتخاب راهی هستم که چهل سالگی که ایام رشد و تکامل است اگر به عقب بنگرم حسرت از دست رفتن این ده سال را نداشته باشم. ده سالی که انتهایش ان شاءالله به بهترین نوع بندگی در ساحت اجتماعی که خدا مدنظر دارد بیانجامد. اینجاست که دست به دامن شما شده ام که ادامه مسیر را چگونه انتخاب کنم که پاسخگوی آن نیاز و درد حضور در ساحت انقلاب باشد. مثلا بر این باورم من هم درجات بعدی پزشکی را ادامه ندهم کسانی هستند که آن جاهای خالی در نظام را پر کنند اما اگر در امتداد همین علاقه و استعدادی که دارم و این را نیز لطف خدا میدانم، به مباحث علوم انسانی بپردازم توفیقات بیشتری هم برای خودم و هم شاید آینده جامعه داشته باشد و چه بسا نیاز جامعه اسلامی برای نیل به تمدنی توحیدی به این مباحث بیشتر نباشد کمتر نیست. حال چند سوال مشخص ۱. آیا با توجه به توضیحات بالا مصلحت میبینید که به مباحث علوم انسانی ورود کنم یا خیر؟ ۲. در صورت مثبت بودن سوال اول، آیا لازم میبینید تحصیلات آکادمیک هم داشته باشم یا خیر؟ ۳. در صورت نیاز به تحصیلات آکادمیک شما چه رشته ای را پیشنهاد میکنید که ذیل آن بتوان بیشترین ظرفیت را جهت گفتگو با مخاطبان ایجاد کرد، فلسفه یا جامعه شناسی یا مورد دیگری؟ ۴. با توجه به زمینه پزشکی پیشنهاد میکنید از این مباحث دریچه ای به علم و بخصوص پزشکی باز کنم، یا با توجه علاقه و تلاش های قبلی ام در زمینه شعر و ادبیات بیشتر در آن زمینه تلاش کنم؟ ۵. در نهایت ما را از دعای خیر خود فراموش نفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این لطف خداوند است که علاقه به امور معنوی و معرفتی را در قلب شما ایجاد کرده است و چه خوب است که خود را آماده کنید برای اُنس طولانی با قرآن از طریق تفسیر شریف «المیزان» و شرح صوتی آیت الله جوادی ۲. شاید اگر خودتان بتوانید در این مسیر وارد شوید گرفتار محدودیتهای برنامههای کلاسیک دانشگاهی نشوید. ۳. در آن صورت رشته فلسفه و کلام خوب است. ۴. هر دوی آن ممکن است و افراد پزشکی را داشتهایم که در میدانهای معرفتی نیز میدانداری کردهاند. ۵. ان شاءالله که در امورات خود نتیجه کامل بگیرید. موفق باشید