سلام علیکم و رحمت الله استاد: در مورد حقیقت انسان کامل یا همان صادر اول میتوان گفت که زمان بردار نبوده و موجودی ازلی هست همانطور که نمیتوان فرض کرد که خورشید باشد اما نور خورشید نباشد و در مورد سایر اصناف فرشتگان هم همینطور؟ اما وقتی بحث ظهور آن حقیقت در عالم ناسوت مطرح میشود اینجا نیاز به مقدماتی مثل خلقت آسمان و زمین هست که به تعبیر قرآن کریم در ۷ دوره صورت گرفته و چون ماده ملازم زمان است اینجا بحث زمان مطرح میشود؟ تا در یک مقطع خاص بدن عنصری پیامبر اکرم شکل گرفته و آماده پذیرش و ظهور کامل آن حقیقت میشود؟ و لذا «انی جاعل فی الار ض خلیفه» و گفتگوی فرشتگان در این باره باید گفت که اصل آن حقیقت که جلوه تام اسم الله است فقط تقدم رتبی بر همه اصناف موجودات دارد و آنجا بحث زمان مطرح نیست ولی وقتی آن حقایق با زبان ما گفته میشود خود به خود صورت زمانی به خود میگیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می فرمایید و بحمدالله جناب صدرا در بحث «حرکت جوهری» روشن می کند که اساساً زمان مربوط به حرکت است و تنها در جایی مطرح است که حرکت باشد و حرکت مربوط به عالم ماده می باشد. موفق باشید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. فاطمیه سال ۹۲ در روضه برای اولین بار یافتم حضرت فاطمه الزهرا انسان فوق العاده ای هست که حضورش مظهر توحیده زیرا بلطف خدا چنین رجوع و حضوری برایم پیش آمد، یعنی در سن ۱۷ سالگی بعد از عمری گذشته تازه در خانواده ای مومن و انقلابی و اهل قرآن و تقوا و اخلاق و علم، فهمیدم چنین بودن و زندگی برای بشر این دوران وجود داره آن هم در این بدترین همه دورانها! در همون زمان به طلاب عالی در هیئت با گریه هایی که داشتم و آنها دیدند و با لطافتی که برایم حاصل شده بود و با چهره ای نور گرفته از حضور خدا در بی اختیاری از اندیشه هایم، زبان این بودن شدم و گفتم ما چاره ای نداریم برای زندگی کردن، باید خدا شویم! و آنها شوکه شدند و پس از سکوتی کوتاه گفتند کفر نگو(من که عرفان و برهان بلد نبودم ولی منظورم این بود باید فنا شویم در حضور خدا). پس از آن خود را گم کردم! چه سخت بود این گمشدگی و اگر تنها شدم تقصیر خودم بوده و حقم بوده. حال با یافتن خودمان در حضور خدا به اهل دنیا و گمشدگان بدیها و ظلمت ها میگوییم دیگر فرق ندارد هرچه زخم بهمان بزنید، درد نداره زیرا خدا نسبتمان را تغییر داد و به بودن خودش هستیم. ای اسرائیل هرچه زخم بزنی درد نداره هرچه جای خالی بود را خدا پر کرده! حال که مرا گم میکنید چون خودتان را گم خواهید کرد و ما خودمان را در ورای بودن شما میابیم! زیرا نسبت ظالم در ازای ظلم به مظلوم است که معنای بودن اسرائیل را میگیرد و اگر ما دیگر مظلوم نیستیم پس ظالمی نمیماند. اسرائیل بی معنا و گمگشته ظلماتشدر تنهایی هایشان شده و مردم در پی نسبتشان با توحید خواهند گشت و همه ما عین ربط و به بندگی خدا حاضریم ان شاء الله. این پیروزی بر جمهوری اسلامیه در وسعت کل منطقه، مبارک باد جمهوری که اول در ایران بود با اخراج شاه و حال به وسعت منطقه است با اخراج اسرائیل. منتظریم تا خدا پیش آمدهایش را برای جمع شدن اسرائیل در خاک منطقه برایمان به تفصیل و با نور ایمان حاصل کنند ان شاءالله، فقط مانده ظاهر! زیرا «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» ما جون گرفتیم با شکستن و دقیقا همانجایی که فکر میکنند پیروز شدند، میبازند. ما آزاد شدیم و من بعد از حدود سی سال تازه میخوام زندگیم رو شروع کنم با خدا که زندگی کننده حقیقی است و زندگی در بندگی خلاصه میشود. «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ.» ما پیروزی پیش از تصورمان داریم و این یعنی نه تنها عمرمان از دست نرفته بلکه بهتر از آنچه هر برترین میتوانست بدست آورد، خدا بهمان مرحمت میکنند. و اما آمریکا نیز آماده فتح شدن توسط انقلاب اسلامی باشد که ما بیشتر از پیش میخواهیم بالحق حاضر باشیم. مرگ بر آمریکا و اسرائیل که وعده دیدار نزدیک است و یاران مژده باد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه در جواب سؤال شیوایِ شماره 38637 عرض شد؛ ظلمات صاحبان قدرت در مقابل حضوری که برای ما پیش آمده، هیچ چیزی به حساب نمی آید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: من انسان خوب و مومن و با تقوایی نیستم اصلا. اما مدتی است آتشی به جانم افتاده و خواب شب هایم را گرفته، شب ها هرکاری میکنم خوابم نمیبرد و فقط بر روی سجاده آرام می شوم چیزی از عبادت های عرفا و بزرگان نمیدانم برای همین فقط بر سرِ سجاده قرآن میخوانم و استغفار میکنم اما هرروز حالم بدتر از دیروز میشود با نوعی اضطراب زندگی میکنم، گویی کسی را منتظرم که از در برسد و از او بی خبرم نمیدانم چه کنم، اصلا دوست ندارم در میانِ مردم و فامیل باشم بودنِ در کنارشان ذهنم را می آزارد، تنهایی و فکر کردن برایم مانند خوردن باقلوای آذری شیرین است و در جمع بودن مانند عذاب حتی گاهی به این می اندیشم که برای یافتنِ مقصود خود مهاجرت کنم از شهر خود و بدور از مردمان پُر توقع در قم زندگی کنم اما هر بار تصور اینکه همسرم در این شهر مسئول هدایت نوجوانان است مانع از این امر میشود نمیدانم چه کنم، دنبال مسیری میگردم که بی تابی ام را درمان کند و این آتش را در وجودم تسلا بدهد نمیدانم چه کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته حضرت آیت الحق آیت الله حسن زاده، هنر آن است که انسان در زندگی اگر دل با یار دارد، دست در کار داشته باشد. به آن معنا که انسان، خود را در وسعتی حاضر کند که نه از حضور معنویش در نزد خود محروم باشد و نه از حضور در جمع انسان ها و فعالیت های اجتماعی. باید خود را در چنین حضوری مدّ نظر آوریم. موفق باشید
در احوال جمعه نصر و ایمان ولیامر به امت: اولین گام ایمان، شهادت به وحدانیت الله است، گام اول رستگاری. خدای پاک منزه، مبدأ بینهایت قدرت، جامع همه خیرات و کمالات را پرستش کردن و به او ایمان داشتن، ارزشمند است اما ساده نیست؛ باید به قدرتی ایمان بیاوری که دیدنی نیست اما اگر او را باورکنی، قطعا ستودنی است. گام بعدی این است که بتوانی او را در وجود نبی، در قالب انسان کامل بیابی، باورکنی انسان، چنان عظمتی دارد که الله با او سخن بگوید، بتوانی به یک انسان به عنوان رسول الله و کلمه تامه او ایمان بیاوری، دشواری این ایمان آنجاست که او نیز چون دیگر انسانها غذا میخورد و در بازار قدم میزند، باید چشم غیب بین داشتهباشی تا باطن این انسان به ظاهر معمولی که کفشش را وصله میزند ببینی و چقدر این باطن دیدن، کار دشواری است اما چون او معصوم و پیراسته است و میتوانی سبوحی و قدوسی خدا را در او ببینی باورمیکنی. گام سوم بسی دشوارتر؛ ایمان به انسان اما نه دیگر انسان معصوم، نه پیراسته، نه بیعیب، آمیختهای از داشتهها و نداشتهها، در نوسان، گاه گرفتار لقمهای و گاه رنجیده کلامی، اما هنوز هم آینه الله، چقدر باید تیزبین و باطن یاب باشی تا بتوانی در پس همهی نقصها و نداشتهها، در پس روزمرگی ها او را آینه الله ببینی و به مؤمن، ایمان بیاوری این نقطهها که صفحه تصویر را پرکردهاند، این قطرهها که سیل ساختهاند انساناند، نه بینقص و معصوم، همین همکار و همکلاسی ما هستند که مثل ما چندان هم پاک و مبرا نیستند اما میشود به آنها ایمان داشت، همین مردم عادی کوچه و بازار، مجلای اراده الله اند و پیش از ما رسول الله و ولیامر به آنها ایمان دارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی حضور در آخرین دوران که در آینه انسان آخرالزمان اگرچه نور عصمت را نمی یابیم ولی ظرفیتی به وسعت انسانیتِ انسان را در او مدّ نظر خواهیم داشت و امیدوار به حضوری از انسان می باشیم که جهانی می سازد در نهایت یگانگی، تا آن جایی که گرگ و میش که در اوج دوگانگی هستند، در کنار همدیگر غذا می خورند. و این ماییم و چنین حضوری در آینده ای که امروز به سوی آن، اکنونِ خود را احساس می کنیم و نه تنها از حضورِ تیره و به ظاهر گسترده ظلماتِ صاحب قدرت، هیچ سستی به خود راه نمی دهیم بلکه با تمام اطمینان هم اکنون آن ها را رفته به حساب می آوریم حتی اگر سید مقاومت را شهید کردند. این یعنی ما را گسترش دادند تا جبهه استکبار را همچون لانه عنکبوت، سست بنگریم و این یعنی امیدواریِ حضرت روح الله «رضوان الله تعالی علیه» به آینده، و این یعنی امیدواریِ رهبر معظم انقلاب به فردایی که در اکنونِ خود می توانیم آن را احساس کنیم. موفق باشید
«یا مجیب». سلام استاد بزرگوار: ضمن آرزوی پیروزی جبهه مقاومت بر جبهه استکبارِ درنده و خونخوار پرسشی از محضرتان داشتم: در گذشته که علمایی مثل آیت الله قاضی «رضوان الله تعالی علیه» با همان کتاب ها و عبادات به آن کمالات نائل شدند، آیا در شرایط امروز تاریخ که این صوت ها و فیلم های معرفتی (نظیر سخنان رهبر معظم انقلاب و تصاویر نمازها و عبادات و توسلات و تضرعات ایشان و دیگر آثار بزرگان) به صحنه آمده است، آیا امکان جدیدی از طریق این صوت ها و فیلم ها ظهور یافته؟ در مورد این امکان کمی برای مان توضیح دهید. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر میدانی که تذکر به حضور خداوند در صحنه ها باشد می تواند میدان کمال ما به حساب آید و امروز انسان حیرت می کند از کارهایی که این نسل در نسبت با انس با حقیقت در این فضای مجازی انجام می دهد شما بهتر از بنده می دانید. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه موقع فرج برای پیامبران پیش آمد؟ و چه مسيري طی شده تابه فرج برسند در مورد حضرت نوح و موسی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مواردی نیست که امثال بنده چیزی از آن بدانم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد: برای دوستی که از امثال نور علی الهی، و عدم رعایت شریعت برگشته ولی همچنان ذائقه ای صوفی مسلک دارند، و دنبال یک جلسه ی تفسیرند، کدام یک از جلسات تفسیر تان را معرفی می فرمایید جهت نمونه برایشان ارسال کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله عرایضی که در رابطه با سوره نبأ و سوره حجرات شد، امید است که مفید افتد. https://lobolmizan.ir/sound/818?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87 و https://lobolmizan.ir/sound/753?mark=%D8%AD%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%AA . موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. میبخشید بعد از شهادت سید حسن نصرالله، یک حسی ایجاد شده که گویا به خاطر ناشکری ها و عدم همراهی جدی علمای سیاسی و دینی، مورد غضب الهی واقع شده ایم، چراکه در این چهارسال اخیر، ما بسیاری از علمای خود رو از دست داده ایم، به نوعی کوه های عالم از بین ما رفتند، این امر نگران کننده است، گویا خبر از بهم ریختگی ها و فتنه های خ بزرگ می دهد به نظرتون تشخیص درست است یا خیر؟
باسمه تعالی
سلام علیکم: به نظر می آید که خداوند بنا دارد با شهادت این بزرگان، ما را از طریق حضورِ عرشی آن ها در جهانی وسیع تر ولی در همین تاریخ حاضر و حاضرتر کند. در مورد شهید رئیسی در این رابطه در سؤال و جواب شماره ۳۷۶۶۲ عرایضی تحت عنوان «آقای شهید سید ابراهیم رئیسی و حضور در حیات طیبه» شد و حال باز مائیم و مسافری که از عرش به فرش آمد تا روحانیت عرشی خود را با ما در میان بگذارد و پس از شهادت و برگشت به سوی جایگاه عرشی اش، چشم ها و دل های ما را به دنبال خود تا عرش جلو ببرد. این است راز شهادت این بزرگان. عرایضی تحت عنوان«قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» شد https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 و به گفته رهبر معظم انقلاب در جمعه نصر«در مورد سیّدحسن نصرالله ، جسمش از میان ما رفته ولی شخصیّت حقیقی او، روح او، راه او، و صدای رسای او همچنان در میان ما هست و خواهد بود. او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان بود؛ مایهی دلگرمی و جرئت مبارزان و حقطلبان بود. گسترهی محبوبیّت و تأثیرگذاری او از لبنان و ایران و کشورهای عربی فراتر رفته بود؛ و اکنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد.».
موفق باشید
سلام علیکم: شما در صوت سوره اعراف در بخش اسماء الله در یک مثالی میفرمایید که: وقتی سراغ یک گل میرویم باید هم با اسم جمال و هم اسم جلال برویم. میشود دلیل آن را بیان بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است و نیاز به سعه نگاه عارفانه دارد و نباید آن را در محدوده مفاهیم فلسفی و قیاسی مدّ نظر آورد. امید است کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق»
https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%86%D9%87
در این رابطه راهی بگشاید. موفق باشید
سلام علیکم: سه سوال دارم. لطفا اگر امکان دارد، هر سه سوال را جداگانه پاسخ دهید و با هم پاسخ ندهید! سوال اول: آیا قاعده بسیط الحقیقه... را میتوان در صفات خدا به صورت تک تک پیاده کرد؟ مثلاً د باره اسم جمال بگوییم: خداوند همه زیبایی های است اما نواقص و حدود آنها را ندارد؟ سوال دوم: آیا قاعده بسیط الحقیقه در مجردات هم جاریست؟ سوال سوم: آیا قاعده بسیط الحقیقه با قاعده جامعیت (مثلاً جامع بودن الله) فرق دارد؟ با تشکر از وقتی که صرف پاسخگویی مینمایید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بحث بسیط الحقیقة یک بحث فلسفی در رابطه با موضوع «اصالت وجود» است که در هر مرتبه از «وجود» به اعتبار جامعیتی که در آن جاری است، «کلّ الاشیاء» است و هیچ شیئ هم نیست. بنابراین نمی توان آن را به موضوعاتی مانند صفات خدا سرایت داد. آری! به یک معنا بسیط الحقیقۀ، هویتِ جامعیت دارد. موفق باشید
سلام علیکم: آیا زمانی که من در حال نگاه کردن یک گل هستم، این ادراک حسی من را میشود گفت که علم حضوری است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! در علم حضوری انسان نزد خودش حاضر است و این فوق ادراک حسی معمولی می باشد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: چرا در ذکر رکوع و یا سجده با توجه به معنی ای که یاد ما داده اند، مشغول حمد اویم، گفته نمیشه و بحمدتُ هُ و بحمده میگوییم؟ ما که در مقام حمد او نیستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رکوع و سجده، نظر به پروردگار خود داریم و اظهار می داریم پروردگار من بسی بلند مرتبه است و در حالتی که هستم اعم از حالت رکوع یا سجود مشغول حمد اویم یعنی به کمال و نیکی او نظر دارم. https://lobolmizan.ir/sound/1180?mark=%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2#sound-row-4548. موفق باشید
سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه احدی از انسان ها دسترسی به ذات احدیِ خدای متعال ندارند، پس در واقع هیچ کس نتوانسته تاکنون خدای متعال را بپرستد. پس آن عباداتی که انجام گرفته، عبادت چه کسی است؟ معبود کیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از رسول خدا «صلوات الله علیه وآله» داریم: «ما عرفناک حق معرفتک، و ما عبدناک حق عبادتک» ما تو را چنانکه حق معرفتت مى باشد نشناختیم ، و ما تو را آن گونه که حق عبادت تو است پرستش نکردیم. بنابراین به همان اندازه که به خداوند معرفت داریم او را پرستش می کنیم، نه در اندازه ای که حق عبادت اوست. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهر زاده عزیز: در فص حضرت هود علیه السلام ذیل اشعار محی الدین فرمودید: ما به اندازه ای که عین ثابته ی مان از حق انقیاد و اطاعت کند حق هم به همان اندازه نسبت به ما انقیاد و تبعیت می کند و ریشه ی این موضوع که در بعضی مواقع مخلوقات حرف ما را گوش نمی کنند و تبعیت نمی کنند همین مطلب است، استاد جسارتاً نفرمودید در مورد انسان کامل این موضوع به چه نحو است؟ (زیرا که انسان کامل در مقام انقیاد و تبعیت محض از حضرت حق اند.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: و به همین جهت حق در انقیاد با انسان کامل است و دیگر انسان ها به همان اندازه که در انقیاد با حق نیستند، در انقیاد با انسان کامل نمی باشند. آری! اگر انسان ها در انسانیت خود حاضر باشند، در انقیاد با انسان کامل می باشند، و بر عکس. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: میدانیم که ما تفکر دینی و تفکر فلسفی و تفکر شاعرانه داریم و طبق هر یک از این تفکرها تاریخی بنا میشود مثلا ادیان ابراهیمی طبق تفکر دینی هست و تاریخ متافیزیک طبق تفکر فلسفی و... حال سوال من این هست که ما در کدام تاریخ باید خودمان را جست و جو کنیم؟ امام خمینی تاریخی دینی را شروع میکند و هایدگر پی ریزی یک تاریخ فلسفی (فلسفه به معنای حقیقی نه متافیزیک) میکند آیا همه باید در تاریخ دینی انقلاب اسلامی حاضر بشوند یا خود را در تاریخ های دیگر هم باید جست و جو کنند؟ البته اقسام تفکر به این معنا نیست که با هم تعارض دارند ولی تغایر دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به این نکته بیندیشیم که بشر جدید ظرفیت خاص خود را دارد؛ می توان به حضور تاریخی انسان فکر کرد که در عین حال، خود را در خود جستجو می کند و این است که به نظر می آید حضرت امام خمینی و جناب ملاصدرا و جناب هایدگر در کنار هم قابل فهم هستند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: آیا وجود توهم در کنار عقل خوب است یا بد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در کنار عقل می تواند خیالات متعالی داشته باشد که البته به آن توهّم گفته نمی شود. مطلب را می توانید در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: صوت سوره اعراف شماره ۶۳ را گوش دادم. شما در اواسط نوار فرمودید که همه اسماء از آن الله است. اگر در جایی الله را اسم میگیریم به جهت دیگری است که در سوره حمد به آن پرداخته ام. منظورتان از اینکه الله خودش از جهتی اسم است چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «الله» اسم جامع الهی است که هم اسماء حسنا را در بر دارد به همان معنای وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد: استاد کاش میشد شرایطی فراهم میشد و میتوانسیم باهاتون مباحثه و گفتگو داشته باشیم. من هرچه بیشتر در فلسفه ملاصدرا و یا بحث توحید وارد میشم بیشتر گیج میشم. اگر همه چی وجود است و وجود پس جایگاه گناهان که گناه کارها چه میشود؟ من میخوام این توحید را در تک تک لحظات و جزئیات زندگیم دریابم یعنی همین الان که دارم برای شما مینویسم وجود مینویسد؟ پس من چیم؟ اگر من منم که پس میشه دو تا اگر همه چی وجوده پس این بدی ها در جهان چه میشود؟ یعنی از اوست؟ چگونه این بحث را درست دریابم و به کل هستی نگاه توحیدی پیدا کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد». اگر مباحث را در سیر مطالعاتی با حوصله دنبال بفرمایید خود به خود، خودتان جواب سؤالاتتان را می یابید. موفق باشید
سلام علیکم: از پاسخ شما به سوال 38616 برای بنده این سوال پیش آمد که: چگونه است که علی (ع) میفرماید: من چیزی را ندیدم مگر آنکه قبل آن و.... الله را دیدم؟ اینجا حضرت از دیدن الله سخن به میان آورده اند نه دیدن رب؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه نظر کنید که حضرت الله را همان ربّ عرش عظیم متذکر می شود و می فرماید: «حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ». موفق باشید
سلام علیکم: انسانم آرزو بود و پیداش کردم! سالها شهر و کشور ها را گشتم دنبالش در این سرای خاموش، و آخر خدا بهم در نزد خودم هدیهش کرد! مایه تعجبه در این زمانه چنین راهی برای ما خدا قرار داده. رهبر معظم انقلاب جناب آیت الله و آیت الحق سید علی خامنه حفظه الله تعالی که من خودم رو در او پیدا کردم. با جمال او جمال خودم رو پیدا کردم، هر چیز که لازم داشتم رو خدا بهم دادند تا ادامه دهم. علم، راه زندگی و چگونه زیستنم و هرچه لازم داشتم در این حکیم فرزانه در این فرزند قرآن در این انسان پاک در این متقی بی نظیر در این مرد الهی زندگی کردنم رو پیدا کردم خودم رو پیدا کردم و منت بر سرم گذاشت و من رو بهم داد تا خدمت اسلام و مسلمین کنم تا این برترین راه عبودیت که خدمت حقیقیه رو بهم هدیه کنند. قبله مسلمانی ام را از جمال ایشان یافتم و ولی خودم رو که راهنمای منه در تبعیت مطلقم در این جناب یافتم. براستی چه کسی به این اندازه انسانها را دوست داره که من با جستجوی در سرتاسر عالم به غیر از رهبری ندیدم؟ مگر ما چقدر کور و گم شده بودیم که ایشان را درست نمیتوانستیم ببینیم مگر برای منی که قصدم زندگی است قصدم رشد و بندگی است چه فرق دارد که خدا کدام بنده برترشان را ولی من قرار دهند وقتی نظیری ندارند؟ وای بحال حاسدان کور که خودشون رو با رهبری پیدا نخواهند کرد و عجب ظلمی به خودشون میکنند با انکارهاشون که خودشون رو انکار میکنند. بنده با جان و جمال ایشان معاشقه میکنم مثلا میگم: هرچی میریم جلو تر که داری خوشگل تر میشی! دیگه شدی مال من! الان منی همه چیم رو بهتر دیدی! سلیقم رو کی فهمیدی ای مرد؟! تو مثل یه ماه میمونی که روشن میکنی تاریکی روزای من رو و پیدام میکنی تا خودم باشم. بذارید معاشقم رو بکنم که والله دارم حضور خدا را در شخصیت ایشان میبینم چون ایشان بنده حقیقی خداست و بندگی را معنا کردند. میدونم ناراحت میشن ازین نوع تعریفات ولی دارم جمالی خاص و بی نظیری را مشاهده میکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً اگر انسان در این زمانه بخواهد نمادی از انسانیت را با وسعتی که انسان دارد بیابد، رهبر معظم انقلاب نمونه روشنی از انسانیت اند با همه ابعاد انسانی. موفق باشید
با سلام وعرض ادب: استاد آیا اتفاقات مثل ضرر مادی را نیز عین ثابته ما انتخاب کرده قبل از ورود به جهان؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین ثابته در انتخاب های کلی که شخصیت کلی انسان را می سازد حاضر است و ربطی به این امور جزئی ندارد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: استاد اگر بخواهیم به وجه معرفتی قضیه بپردازیم و علل سیاسی را از نتایج و پیامدهای این وجه معرفتی بدانیم، ریشه اصلی این توحش بی حد و مرز رژیم صهیونسیتی و حمایت بی چون چرای جهان غرب از این ظلم آشکار در چیست؟ آیا وخامت تمدن غرب که اکنون در مسئله غزه بیرون زده و برای هر انسان آزاده ای غیر قابل کتمان شده از نظر معرفتی ریشه در همان کوردلی غرب ندارد؟ این چه قوه و دستگاه ادراکی ست که تصور می کند که مثلاً اگر رهبران مقاومت را با صدها بمب یک تنی به شهادت برساند مقاومت مرعوب شده و تسلیم خواسته های او می شود! چه دستگاه ادراکی در غرب کوردل حاکم است که درک نمی کند قدرت فرهنگ مقاومت را در دل های فرد فرد فلسطینیان رنج دیده و مظلوم و در ایمان آنها به وعده الهی و بشارت الهی باید جستجو کرد، این چه دستگاه ادراکی عاجزی ست که نمی فهمد قدرت اصلی حزبالله نه به موشک و سازماندهی نظامی و حتی رهبران حکیمی چون شهید سید حسن نصرالله (رحمت الله علیه) است بلکه ریشه در ارادت قلبی آنها به سیدالشهدا و ایمان به تحقق وعده الهی ست. آیا عجز و ناتوانی در ادراک و ندیدن این واقعیات را نباید در همان کوردلی غرب که محصول نگاه مادی این تمدن به جهان است جستجو کرد؟ و اگر ریشه انحطاط و وخامت تمدن غرب همین کوردلی و بینش مادی به جهان است میتوان به این امید واهی دل بست که با روی کار آمدن این جناح یا آن جناح سیاسی و یا تغییر دولت ها و رئیس جمهوران و رهبرانش، این تمدن بتواند راهی برای تعالی انسان و سعادت بشریت بگشاید؟ و بنابر پاسخ به این سوال، نحوه صحیح برخورد جهان اسلام با این تمدن کوردل چگونه برخوردی باید باشد؟ با تشکر. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه می باشید وقتی اراده معطوف به قدرت جای اراده معطوف به حقیقت بنشیند آن انسانها گمان می کنند همین که قدرت دارند در واقع همه چیز را در دست دارند و عملاً درکی که باید از خود داشته باشند تا آن اندازه غلط است که ملاحظه می کنید که جز اعمال قدرت هیچ چیز دیگری را حق نمی دانند و این یعنی قربانی کردن هزاران انسان بی گناه و این یعنی بی تفاوتی نسبت به وجدان انسانیت و این یعنی همان کوردلی که می فرمایید و این یعنی عین ناکامی، به همان معنایی که خداوند فرمود: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»(137 آل عمران) شما را چه شده است، چرا به حضور تاریخی جبهه های حق در مقابل باطل در گذشته نگاه نمی کنید؟ «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ» قبل از شما هم سنت هایی بوده است و خداوند در تاریخ، سنت های خاصی دارد. «فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» بروید با نگاه تاریخی- جغرافیایی پرونده زمین را بنگرید. « فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» پس ملاحظه کنید عاقبت کار انکارکنندگانِ حقیقت به کجا کشیده شد؟ در حالی که به ظاهر لشکر ابوسفیان ها و یزیدها پیروز شدند. ولی اگر به نهایت کار آن ها بنگرید با صحنه های دیگری روبه رو می شوید که حکایت از نابودی آن ها در تاریخ دارد. زیرا مقابل حقیقت ایستاده اند. آری! «فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ». موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد گرانقدر در بحث ولایت الله و ولایت شیطان میتوان گفت شیطان در برابر خدا سجده کرد و ۶ هزار سال عبادت کرد، پس ابتدا ولایت خدا را داشت. زمانیکه قرار شد به مقام آدم سجده کند، نپذیرفت و از ولایت خدا بیرون آمد و درمقابل خدا ایستاد. و اذن گرفت که مردم را گمراه و به ولایت خود دعوت کند؟ در پذیرش ولایت الله یا ولایت شیطان (طاغوت) هرکس ولایت خدا را قبول کرد، پس ولایت شیطان را نپذیرفت. آنکه ولایت الله را پذیرفت، مؤمن و آنکه نپذیرفت و ولایت شیطان را پذیرفت، کافر شد؟ ولایت امیرالمومنین و ولایت پیامبر و ولایت خدا، از هم مجزا هستند؟ این درست است که بگوییم: هرکس ولایت خدا را فقط پذیرفت، مؤمن است که می تواند مسلمان یا یهودی یا مسیحی باشد؟ هرکس ولایت پیامبر را پذیرفت، مسلمان و هرکس نپذیرفت غیرمسلمان (مثلا مسیحی و یهودی) است؟ هرکس ولایت امیرالمومنین را پذیرفت، شیعه و هرکس نپذیرفت غیرشیعه می باشد؟ نتیجه اینکه، ولایت پذیری مراتبی دارد و بر اساس این مراتب و پذیرش آنها، شخص نسبت خود را با خدا و پیامبر و اهل بیت مشخص کرده. وقتیکه انسانی که ولایت الله را پذیرفته، گناه می کند، هنگام انحراف از مسیر حق، در ولایت شیطان قرار گرفته؟ که اگر توبه کند، به ولایت الله برمی گردد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می فرماید: «فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ» بدین معنا که ولایتِ حقیقی منحصر در ولایت خداوند است و پذیرفتن هر ولایتی غیر از ولایت خداوند، ولایت طاغوت است و در راستای ولایت الهی، ولایت اولیای معصوم معنا دارد و جدا از ولایت الهی، حتی نظر به معصوم، نوعی شخص پرستی به حساب می آید. موفق باشید
سلام علیکم: در دین اسلام در بعضی از سخنان، صحبت از لقاء الله آمده است. و بعضی جاها صحبت از لقاء رب آمده است. آیا این دو با هم فرق دارند ؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که لقاء ذات معنا ندارد، همواره لقاء ربّ در مظاهر ربوبیت او مدّ نظر است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: جا داره همین جا ازتون تشکرکنم که زندگیم با شما عوض شد. استاد یه مدتی هست احساس گم گشتگی دارم همش دنبال یه چیزم که بیفتم تو راه. یه مدت دنبال این بودم برم حوزه، یه مدت دنبال حفظ قرآن و فکر میکنم خیلی کارهام بیهوده است حس میکنم باید یه کاری بکنم ولی نمیدونم چیکار. رشته ام هنر هستش و نقاشی کار میکنم فکر میکنم اونم بیهوده است و به درد آخرتم نمیخوره، مثلا دارم ظرف میشورم یا نقاشی میگم برو یه کار بهتر کن. با دلهره و اضطراب بیدار میشم صبحها، مثل اینایی شدم که نه دنیا را دارند نه آخرت. لطفا راهنماییم کنید. ممنون میشم
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسانِ این دوران بنا نداشته باشد خود را فریب دهد به هر حال با چنین نحوه حضوری روبه رو خواهد بود. در این مورد خوب است به مباحثhttps://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C «راز نیستانگاری دوران و راه عبور از آن» رجوع شود. موفق باشید