بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35760
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: نظر استاد در مورد سحر و جادو چیست؟ بنده یه مشکلی برام پیش اومد در همین زمینه و خیلی کسای دیگه دیدم درگیر این جور مسائل هستن راه کار شما چیه؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

35759
متن پرسش

با سلام و درود ویژه: اینکه شما در جواب سوال فرموده اید باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سخنان شهید کاظمی توجه کنید. شاید به خود آیید و به گفته این مرد الهی، با زبان کسانی که انسان را تا قعر جهنم جلو می‌برند؛ سخن نگوییم!! https://eitaa.com/khakestary_amar/38459 از سخنان شهید بزگوار حاج قاسم سلیمانی غافل نباشید که فرمود: « والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی {رهبر معظم انقلاب} است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. موفق باشی اینکه شهدای عزیز که نام بردین انسان های معمولی نبودند و آدمهای خودساخته و با تقوایی بودن که از خوشی دنیا گذشتند و آخرت را برگزیدند شکی نیست. خدا رحمتشان کند. اما در مسایل دینی و آخرتی ما باید الگوی خودمان را آیت الله های غور در دین و مذهب مثل آقایان سیستانی و شبیری و وحید خراسانی قراربدهیم و نگاهمان به دهان آن ها باشد که چه می‌گویند و چه رفتاری دارند که دین حفظ بشود و پایدار بماند. متاسفانه برداشت تندروانه و انقلابیگری از دین اسلام در حال حاضر چهره ای خشن و تندخو و تندرو از دین مهربان اسلام به دینا معرفی کرده و تبعاتش را الان داریم می‌بینیم. و خود حضرت عالی هم طرفدار شیوه انقلابی هستین ولی ببینید وقتی پاپ میخاد با یک رهبر ارشد دینی ملاقات کند میرود سراغ آقای سیستانی، اسلام دین مهربانی و صلح و آرامش هست ما ۴۵ ساله که همیشه در حال جنگ و شاخ شونه کشیدن و ستیز با دنیا هستیم سیره امام راحل فراموش شده و کسی دیگر اسمی از آن عزیز نمی‌برد. بنده از تلویزیون جمهوری اسلامی در نقل خاطرات یکی از همرزمان شهید عزیز سلیمانی شنیدم که گفتند آقا شهید را فراخواندن و فرمودن برید و بشار اسد را حفظ کنید. آن زمان نه داعش هنوز موجودیت عملیاتی نداشت و بحث بهار عربی بود. ما اگر اعتقاد داریم شهید سلیمانی شهید شده و مظلومانه هم شهید شده به خاطر دفاع از حرم اهل البیت علیهم السلام در عراق بوده نه بشار اسد که خودش یک بعثی و دیکتاتور هست. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً اطلاع دارید که حضرت آیت الله سیستانی چه اندازه سفارش حضرت آیت الله خامنه‌ای را می‌کنند و در راستای تقویت شخصیت ایشان از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌نمایند. زیرا متوجه نقش جهانیِ ایشان در راستای عبور از سیطره استکبار می‌باشند. تا آنجایی که شخصی مانند آقای هوشنگ امیر احمدی استاد دانشگاه راتگرز و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در آمریکا، متوجه نقش چنین ولایتی از طریق حضرت آیت الله امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» می‌باشدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/14377
 ۲. در مورد آقای بشار اسد و علویون سوریه باید در اطلاعات خود شدیداً تجدید نظر کنید. حتماً مواضع اخیر ایشان در مقابل سخنان بایدن و اردوغان را شنیده‌اید که چگونه در تقویت جبهه مقاومت، مردانه ایستاده است. موفق باشید

35758
متن پرسش

سلام و عرض ادب: من کسی را می شناسم که چندسال است در مراسم اربعین شرکت می کند ولی نه نماز می خواند نه روزه می گیرد. این چه مدل از دینداری است؟ مسولین چقدر نقش دارند؟ همه چیز به شعار خلاصه شده از اسلام فقط ظاهری باقیمانده همه عاشق اباعبدالحسین هستیم و در این مکتب بزرگ شدیم ولی چگونه است مثلا دولت محترم برای همسان سازی حقوق بازنشستگان بودجه ندارد ولی این‌همه برای اعزام به اربعین هزینه می‌نماید؟ یا حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اگر انسان بخواهد آن حضوری را که در اربعین پیدا کرده است که گویا همه حقیقت به سوی او نظر دارد؛ آن را از آنِ خود کند، باید خود را در شریعت الهی که همان رعایت احکام دینی است حاضر نماید 2- بنده چندین سال است به لطف الهی در پیاده‌روی اربعین شرکت می‌کنم ولی هیچ کجا ندیدم که دولت در این موارد هزینه‌ای کرده باشد مگر آن‌که شرایط را آماده می‌کند و تا سال گذشته بودجه زیادی با پاسپورت‌هایی که تهیه می کرد از مردم به جیب می‌زد. موفق باشید

35757
متن پرسش

سلام: صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم، وانگه همه بت‌ها را در پیش تو بگدازم، صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم، چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم، تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری، یا آنک کنی ویران هر خانه که می سازم، جان ریخته شد بر تو آمیخته شد با تو، چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم، هر خون که ز من روید با خاک تو می گوید، با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم، در خانه آب و گل بی‌توست خراب این دل، یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم....... ما در ره عشق تو اسیران بلاییم، کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم، ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست، گر سر برود سر تو با کس نگشاییم؛ تقدیم به خدایی که این روزا اونم با نارفیقها رفیق تره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به این سخن مولایمان نظر کنید که می‌فرمایند: «وَ انَّ الدُّنْيا لَمْ تَكُنْ لِتَسْتَقِرَّ الّا عَلى ما جَعَلَها اللّهُ عَلَيْهِ مِنْ النَّعْماءِ وَ الْابتلاء»، بدان كه دنيا مستقر نمى‌‏شود و سنت خدا در آن جارى نمى‏ گردد مگر از طريق نعمت و بلاهايى كه خدا در آن قرار داده است. يعنى خدا دنيا را ساخته است- از دستش هم درنرفته است- ولى سنتى كه در آن جارى مى ‏كند سختى و راحتى دادن است به طور توأمان. مدير دنيا، مديريت خودش را از طريق نعمت‏ها و بلاها اعمال مى‏ كند. نه بلاها از دست خدا دررفته ‏اند و نه راحتى‏ ها از زمام اختيار او خارج شده ‏اند. نه راحتى دادن‏ ها مديريتى جدا از سختى دادن‏ ها دارد و نه سختى داراى مديرى غير از مدير راحتى است. نه سختى گسسته از راحتى است و نه راحتى جداى از سختى. يك زندگى است كه هم سختى دارد و هم راحتى، لذا مى‏ توان به جايى رسيد كه گفت:
         عاشقم بر لطف و بر قهرش به جدّ             اى عجب كس عاشق اين هر دو ضدّ
خدايا زندگى راحت بى ‏تحرك و بى‏ مزه به چه كار مى‏ آيد؟ يك شور و حيرت، مصيبت و جنگ يا محروميتى بده تا از بى‏ تحركى و تنبلى به درآييم! هنگامى كه مريض در تختش خوابيده، اگر مرتب پهلو به پهلو نشود بدنش زخم مى‏ شود، و سختى ‏ها و رنج ‏هاى حيات، تكان‏ هايى است كه بر ما وارد مى‏ شود تا خونمان لخته نگردد. لذا است كه هم تقاضاى رفع مشكلات مى‏ كنيم و هم نگرانيم كه ما را به راحتى سردى گرفتار كند.
         نالم و ترسم كه او باور كند             وز ترحّم جور را كمتر كند
موقعى كه مشكلى براى من ايجاد نموده و حالم را گرفته است، مى‏ نالم و از خدا مى‏ خواهم كه مشكلم را برطرف كند. امّا در عين حال ترسانم مبادا حرف مرا باور كرده، مشكلات مرا كم كند.
اگر در راحتى محض قرار گرفتم چه كنم؟ در آن وقت همانند بلبلى خواهم بود كه از گُل جدايش كرده ‏اند. بر من مباد كه خدا مرا از سختى جدا كند- دقت كنيد كه ديد خوبى است.
         نالم و ترسم كه او باور كند             وز ترحم جور را كمتر كند
             واللّه ار زين خار در بستان شوم             همچو بلبل زين سبب نالان شوم‏

باز هم ناله سر خواهم داد امّا اين بار به خاطر آن كه او سختيها را از من گرفته است. قرآن مى‏ فرمايد: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ فى كَبَد» (ما انسان را در سختيها مى ‏پرورانيم) خدا مى‏ فرمايد شما پشته ‏هاى سخت و گردنه ‏هاى تنگ حيات را پشت ‏سر نگذاشته ‏ايد. مرده و ساكت و ساكنيد و تا به سختى‏ ها نيفتيد نمى ‏توانيد خودتان را آزاد كنيد. تا سختى ‏ها را ننوشيد زنده نمى ‏شويد. در روايات آمده است كه يكى از بهترين ذكرها «ماشاءاللّه» است. يعنى انسان به مقامى برسد كه بگويد: «هرچه خدا بخواهد». يعنى منِ انسان با تمام فعاليت ‏هايم در عرصه حيات، تسليم سنت جارى حق هستم. موفق باشید

 

35756
متن پرسش

با سلام و احترام: تشکر از بابت وقتی که به بنده اختصاص می‌دهید. بنده، از ۲۰ سالگی در طلب و پیدا کردن خودم و حقیقت و مسیر زندگی‌ام هستم. هر دربی که به بنده معرفی شده و امید خیری به آن درب داشتم پیگیری کردم و بهره بردم. اما همیشه میزان بهره‌گیریم از اساتید و جاهای مختلف محدود بوده، بعضا با یک جلسه سیرآب شدم و احساس بی نیازی کردم، از یک موقعیت، بطوری که الان بعد از ۱۵ سال جاهای مختلفی سر زدم، و از هرجایی بهره‌هایی بردم ولی هیچ جایی و پیش هیچ استادی نتوانستم ثابت بمانم. در هیچ مجمع و تشکلی پایدار و ثابت نماندم، شاید دورا دور با همه آن محیطها در ارتباط باشم یا کاری جسته گریخته انجام دهم ولی اینکه تا الان توانسته باشم جایی را پیدا کنم، یا کسی‌که بطور کامل و با آرامش خاطر حضور داشته باشم خیر. بعضا احساس می‌کنم، این به یک مشکل تبدیل شود، و شاید شخصیتی مثل شخصیت سردسته فرقه ها داشته باشم. اهل ریاست طلبی نیستم، ولی اگر جایی ایرادی ببینم که انجام آن کار را خارج از حیطه شرع ببینم، بطورمستقیم یا غیر مستقیم کنار می‌کشم. اخیرا با شخصیتی آشنا شدم که در محضر شما تلمذ داشته، ولی بعد از هر صحبت یا گفتگو با ایشان هم چنان سنگینی احساس می‌کردم که تحملش برایم سخت بود و نتوانستم ادامه دهم و تصمیم بر قطع گفتگو گرفتم. سالهاست نه دوستی و نه رفیقی و نه استادی و نه تشکل و گروهی که به تمامه بتوانم در محضرشان احساس راحتی داشته باشم. البته روابط خوبی دارم ولی تا جایی که دیگران نخواهند وارد کنه شخصیت و زندگی و افکارم شوند و حدود رعایت شود. ذره ای کنجکاوی از ناحیه دوستان بطور ناخودآگاه تمام روابط را تیره و تار می‌کند و فاصله می‌اندازد‌. امیدوارم توانسته باشم شرح درست و دقیقی از احوالم بدهم و اگر ایرادی هست، ممنون می‌شوم راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در ظرفیتی است که بشر جدید باید در خودش متوجه آن باشد و خود او تلاش کند تا خود را در میدان‌های متوسط، متوقف ننماید. عرایضی در مصاحبه با مجله «سوره» در قسمت دوم آن مصاحبه در این رابطه شد. إن شاءالله می‌تواند میدانِ نظر شما برای بیشتر فکرکردن نسبت به خود باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/12424 موفق باشید

35755
متن پرسش

با سلام: اگر فقط یک وجود هست و کثرت در مظاهر وجود است، آیا در این جا عین وجود هم جزء مظاهر وجود است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین وجود، خودِ وجود است دیگر معنا نمی‌دهد خودش مظهر وجود باشد. موفق باشید

35754
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: از وقتی که جریان کشف حجاب ها شروع شده، با دیدن فیلم هایی از بانوان آمر به معروف که امربه معروف های موفقی داشتن و با دیدن اوضاع بد حجاب ها، خصوصا بعد از سفری که به تهران داشتم، تصمیم گرفتم که دوره های مجازی آموزش امربه معروف و نهی از منکر استاد علی تقوی را شرکت کنم. بعد از شنیدن احکام متوجه شدم که تا می شود مومنین باید بین ضرر سکوت در برابر گناه و تذکر، خودشان قضاوت کنند و در جاهایی که زیان سکوت بیشتر بود، با پذیرفتن آثار تذکر (دعوا و...) تذکر دهند. ولی خودم بعد از دیدن مناسب بودن اوضاع تذکر می دادم. این چند ماه با دیدن کشف حجاب ها، وقتی که نمی توانستم امر به معروف کنم، آنقدر حرص می خوردم و عذاب وجدان می گرفتم که استرس می گرفتم و دهانم خشک می شد، کف دستم عرق می کرد و این موضوع را متاسفانه با خانواده نمی توانستم در میان بگذارم، چون آنان بعد از دیدن فیلم هایی از کتک خوردن آمران به معروف، با این موضوع در این شرایط و زمان مخالف هستن بنده با یکی از اساتید معارف صحبت کردم، ایشان گفتن در زمان هایی که مشاهده کردی فرصت مناسبی نیست، تقیه کن. اما دکتر تقوی در کانالش یک فیلم گذاشته بود که تقیه برای الان نیست. خلاصه که این نگرانی ها و استرس ها زندگی شخصی من را تحت الشعاع قرار داده و بنده هر وقت نیت می کنم یا در ذهنم در حال برنامه ریزی برای بیرون رفتن هستم، با خودم می گویم نکند، شرایط تمام بانوان کشف حجاب کرده به گونه ای است که نمی توانم امر به معروف کنم. از بیرون رفتم استرس دارم، دهانم خشک می شود، کف دستانم عرق می کند. با خودم می گویم نکند خداوند از اینکه من یک جاهایی می ترسم و امر به معروف نمی کنم، از دست من ناراحت می شود. بعد می گویم نه خداوند مهربان است، از طرفی می گویم ولی خداوند عادل هم هست. ماجرا به اینجا ختم نمی شود، در دانشگاه با شنیدن مطالبی از دانشجویان یا حتی بعضی از اساتید که ابراز ناامیدی از عملکرد دولت و نظام می کنند، مدام صحبت حضرت آقا در ذهنم مرور می شود که جهاد تبیین فریضه ای قطعی و فوری است و من در این مورد چون مجهز به علم و ابتکار عمل کافی نیستم، در مواقعی سکوت می کنم. و این سکوت و بی سوادی من را عذاب می دهد. وجدانم مدام در حال آلارم است. با اینکه مطالبی در کانال های متعدد مربوط به جهاد تبیین را دنبال می کنم اما ... وقتی سیر پیشرفت کفر را در بین نوجوانان می بینم و... حرص می خورم و در پیشگاه حضرت حق و امام زمانم (عج) شرمسارم. براستی من چکار کنم که از شر این ترس خلاص شوم؟ چکار کنم که توکلم به خداوند زیاد شود. مادرم می گوید: کسی که استرس دارد یعنی ایمانش کم است. چکار کنم که ایمانم زیاد شود. آیا باید نترسم و تا می شود امر به معروف کنم؟ یک چیز را بگویم. من از شهادت نمی ترسم البته دوست ندارم در این چند سال شهید شوم دوست دارم در عرصه ی علم و دانش پیشرفت کنم و در راه علم و خدمت به اسلام شهید شوم ولی از شهادت در هنگام امربه معروف خیلی خوشم نمی آید. از جانباز شدن هم خوشم نمی آید چون می ترسم. شاید بخندید و بگویید عجب بنده ی لوس و پرتوقعی. مگر رستوران است که انتخاب می کنی که چه می خواهم و چه نمی خواهم! اما نمی دانم چرا، اما اینگونه می خواهم، دست خودم نیست، نمی دانم خدا در مورد من و این تفکراتم چه می گوید. اگر افکارم و اعمالم اشتباه است، بگویید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 35744 رجوع فرمایید. زیرا موضوع، بسیار گسترده‌تر از آن است که با آگاهی‌های دیروزین خود نسبت به امر به معروف و شرایطی که در گذشته داشته‌ایم؛ در امروز وارد شویم. و از سخنان حاج آقا فرهاد فتحی هم که لینک آن در آن سؤال آمده، غفلت نشود. و نیز سخنان حاج آقا محبی میدان تفکر در این موضوع را در مقابل ما می‌گشاید. https://eitaa.com/jedaaltv/993 موفق باشید

35753
متن پرسش

استاد عزیز سلام: خدا قوت استاد. خرید ماشین های جدید چینی که الان داخل بازار و جامعه زیاد شده، آیا مصداق تجمل هست و آیا با مسائل معرفتی منافات دارد؟ و یا با توجه به این افت کیفیت خودروهای داخلی (در عین پرلعاب شدن ظاهرشان) و زیاد شدن ماشین های چینی در جامعه تناقضی با مسائل معرفتی ندارد؟ دعاگوئیم، التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این موارد را عرف جامعه تعیین می‌کند. به همین جهت باید مواظب باشید نوع زندگی و شکل زندگی ما طوری نباشد که جدای از عموم مردم به سبک خاصی از زندگی گرفتار شویم که تداعی اشرافیت در منظر عموم بکند. هرچند برای خود توجیه داشته باشیم. موفق باشید

35752
متن پرسش

با سلام و احترام: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» آیه آخر سوره ال عمران. استاد عزیزم اگر امکان دارد به صبر در این آیه که چشم اندازش صابروا و رابطوا و فلاح و رهایی است اشاره ای بفرمایید. با نظر به شکوفایی هویت جمعی در نشستهای فرهنگی وتفکری که گاها تنشهایی بینمان پیش می آید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آیه قبلی که مربوط به اهل کتاب است می‌توان گفت آیه مذکور توصیه‌ای است به اهل ایمان که در مواجهه با اهل کتاب، اولاً: هرکس در سبک حیات دینی خود پایداری کند. ثانیاً: بقیه را نیز در همین پایداری کمک نماید. ثالثاً: در این فضا رابطه خود را با همدیگر و با اهل کتاب نیز فعّال نگه دارد و در این میان، وارستگی و تقوا را پیشه نماید تا زندگی‌اش در میدان رستگاری قرار گیرد. موفق باشید

35751
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. نظرتون در مورد گرفتن فال حافظ چیه؟ گاهی اوقات دقیقا همان حرفی رو می‌زند که مطابق با زندگی ما است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره سخنان ملکوتی در جای خود آنچنان وسعتی دارد که ابعاد زیادی از احوالات انسان را در شرایط مختلف روحی، در بر می‌گیرد و به همین جهت انسان، در حالات مختلف خود را در آن سخنان می‌یابد. فراموش نکنید که «قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند». موفق باشید

35750
متن پرسش

سلام علیکم استاد طاهر زاده: جناب آقای شیخ  محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری اخیرا از ساده زیستی رهبری و حقوق نگرفتن و گذران زندگی با هدایا و نذورات و ملک و املاک نداشتن ایشان و....سخن گفتند! اگر یک نظر سنجی انجام شود صد درصد مردم ایران  یا شاید هشتاد درصد مردم  دنیا آرزو داشته باشند  مثل رهبر ایران ساده زیست باشند! من هم دوست داشتم هر روز نان و حلوا بخورم اما تمام اختیارات و قدرت رهبری را داشتم. هرکس را می خواستم بر مسند می نشاندم. هرکس را می خواستم رد صلاحیت می کردم و... و چه قدرت و اختیارات بی قید و شر طی داشتم، هر کاری که می خوانستم انجام می‌دادم. خوشا بحال چنین ساده زیستی شیک و بی دردسری، نه میدانی قیمت های مواد غذایی هر روز چقدر گران می شود. نه می دانی درد بیماری و بی  پولی چیست. نه درد مستاجری می دانی چیست. نه مثل فرهنگیان می دانی حقوق ۲۹ اسفند ماه واریز شود چه خاکی باید بر سر بگیری. نه می دانی از کار بیکار شدن و پیش زن و بچه شرمنده شدن چه حسی دارد. از همه مهمتر اینگونه ساده زیست کردن این خاصیت را دارد که هیچ کس و هیچ چیز برات مهم نمی شود و هیچ درد و رنجی در قبال مردم و ملت نخواهی داشت. شاید حرف بزنی و ادایش را در بیاوری اما در عمل نه خودت کاری خواهی کرد و نه اجازه می‌دهی کسی برای مردم  کاری انجام دهد. یکی حب مال دارد و دیگری حب قدرت البته حب قدرت ویرانگر تر است. یک سوال پایانی؛ امام علی علیه السلام هم با هدایا و نذورات و کمک یارانش زندگی می کرد؟ من که اینگونه روشی در زندگی از امام علی سراغ ندارم. با تشکر و سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سخنان شهید کاظمی توجه کنید. شاید به خود آیید و به گفته این مرد الهی، با زبان کسانی که انسان را تا قعر جهنم جلو می‌برند؛ سخن نگوییم!! https://eitaa.com/khakestary_amar/38459  از سخنان شهید بزگوار حاج قاسم سلیمانی غافل نباشید که فرمود: « والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی {رهبر معظم انقلاب} است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. موفق باشید

35749
متن پرسش

سلام و عرض ارادت. به خدا گفتم ای صاحب زمان و مکان، به فقیری که هیچ ندارد و حتی خودش را هم ندارد رحم کن. با خدا بارها عهد کرده بودم که به راه ادب اباالفضلی برسم، ولی عهد شکستم و سستی کردم، و چه بد کردم، بارها عهد کردم که سکوت کنم تا از جهنم زبانم بیرون بزنم ولی خرابش کردم، از خدا خواستم به من فرصت دهد تا در حق والدینم جبران کنم، بارها فرصتم داد و بارها خراب کردم؛ دعا کنید باز رحمم کند و فرصتم دهد؛ وگرنه من با اینهمه شرمندگی چه کنم؟ واقعا والدین می توانند دو بال پرواز باشند همچنانکه اگر بشکنند عامل سقوط، دعا کنید بال هایم جان بگیرد و بالا بروم، برای سلامتی جان و ابدیت والدینم دعا کنید، من، هم خسته ام، هم شرمنده، هم سرگشته. دعا کنید خدا نعمت ها را برای من ادامه دهد که در این فقر خود نمیرم، آنقدر که فقر دنیا آدم را عاشق می کند فقر ابدیت تمامِ آدم را فرسایش می دهد، دعا کنید از اربعین جا نمانیم که این کابوس سختی برای ماست. دعا کنید امام حسین که می آید و می رود، سری هم به موکب دل ما بزند، من هوس نوکری زائران به سرم زده، و اول والدینم، من هوس سختی کشیدن به سرم زده، دعا کنید در ضریح ذوب شوم و طائر سرگردان مقتل شوم، دعا کنید حسین، زهیرِ قلب مرا هم زنده کند، و دست حرّ دلم را بگیرد و به پای خیمه ها ببرد، من بی حسین دیوانه نمی شوم، من دیوانه «بودم» که اینهمه بی حسین زندگی کردم! دلم می خواهد چهره ی والدینم را تا هستم در این پیاده روی ها ببینم. دعا کنید. راستی اربعین پیاده رفتن است یا پیاده آمدن؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از این حرف‌ها گذشته است. همان کسی که بدون حسین «علیه‌السلام» زندگی کرده است «دیوانه» است و همو که تنها وقتی حسین «علیه‌السلام» را پیدا کرد، «دیوانه» او می‌گردد. قصه دیوانگی قصه عجیبی است که چگونه انسان، همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد؛ و این، همه زندگی است. مانند دیوانه دیوانگان حضرت مولانا، همو که در مثنوی قصه دیوانگی خود را سرود و در دیوان شمس، دیوانه دیوانه‌‌بودنِ خود را افشاند و گفت:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیش‌روِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شده‌ای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همی‌گوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید

 

35748
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: می‌خواستم بدانم که شما چند سال شاگرد جوادی آملی بوده اید؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر دنبال‌کردنِ صوت درس‌های «اسفار» و تفسیر ایشان، سال‌های سال. ولی از نظر حضوری هیچ وقت. موفق باشید

35745
متن پرسش

سلام استاد عزیز: بنده صوت های مربوط به « ده نکته از معرفت نفس » حاج آقا موسویان رو گوش کردم و واقعا حیرت کردم. (اصلا مگه میشه یه نفر این صوت هارو گوش بده ولی در دین محکم نشه!) خوبی این صوت ها این بود که با زبان ساده گفته شده و هرکسی گوش بده می‌تونه متوجه بشه و اینکه حقیقتا مطالب رو جذاب بیان می‌کنه و زبان نسل جوان رو بلدن. حالا می‌خواستیم یه مسابقه راه بندازیم در دانشگاه، بین افرادی که در اربعین ثبت نام کردند، که افراد علاقه مند به این مباحث این صوت ها رو گوش بدن، اما مسیول فرهنگی دانشگاه مخالفت می‌کنه و میگه حتما باید با یه استاد به صورت حضوری کار بشه. ولی خب اولا میفته برای بعد اربعین دوما من میخوام بچه ها از حاج آقا موسویان بهره ببرن شاید حاج آقا موسویان وقت نداشته باشن سوما صوت خیلی راحت تره چون یه عده شاید در زمان مقرر نتونن به صورت حضوری بیان . حالا سوال من اینه اگر خود شما هم بودید، اجازه نمی‌دادید این مسابقه برگزار بشه؟ من میخوام تا قبل اربعین چند نفر گوش بدن تا با یه دید دیگه ای زیارت کنن و اینکه یه کمک هزینه هم به عنوان هدیه بدیم به افرادی که صوت هارو گوش کردن تا یه انگیزه هم برای گوش کردن به صوت ایجاد بشه. مسئول فرهنگی دانشگاه شمارو می‌شناسه. شاید اگه شما نظرتون مثبت باشه ایشون هم راضی بشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً بشر امروز خودش، برای خودش مسئله شده است و مباحث «معرفت نفس» نقش مهمی در فهم این موضوع دارد، وگرنه حتی همین عزیزانِ اربعینی پس از مدتی طوری با خود روبرو می‌شوند که همه آنچه باید در نزد خود بیابند؛ نمی‌یابند. و از این جهت لازم است بدون معطلی، وقتی چنین شرایطی برای تذکر به مباحث معرفت نفسی فراهم است کوتاهی نکرد. زیرا به دنبال فردی باشیم که حیّ و حاضر فرصت چنین کاری را داشته باشد، زمان می‌برد و فرصت از دست می‌رود. موفق باشید

35744
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد گرامی، در پرسش ها جستجو کردم، دو مورد پیرامون مساله کشف حجاب، که سوال بنده است، یافتم، مطالبتون را خواندم و سوالم این است که وظیفه ما در این مساله چیست؟ بنده وقتی به این موضوع، فضای کشور، صحبت‌های رهبر معظم فکر می‌کنم به یک تشخیص شفاف نمی‌رسم، از جهتی، حدود الهی هتک شده و برهنگی به عنوان نماد فرهنگ غرب در حال جولان دادن است و ما نسبت به حفظ حدود الهی در حد توان مسئولیم و از طرف دیگر حس می‌کنم، مجالی برای حتی تذکر لسانی نیست چون به نوعی اثر معکوس خواهد داشت، نمی‌دانم حسم چقدر درست است اما عمیقا حس می‌کنم، جز حضور عفیفانه در جامعه با یک صلابت درونی و اعتقاد عمیق به حجاب و سایر ارزش‌های انسانی و البته تقویت حس نوع دوستی و طلب مغفرت برای فریب خوردگان و بی اثر شدن، کید دشمنان، راهی ندارم، به نظر شما چقدر درست تشخیص داده ام، آیا در مقابل خدای متعال، معذور هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هیچ حرفی بنده زیباتر از همین سخنان جنابعالی در نسبت ما با بی‌حجابی‌های پیش‌آمده، ندارم جز همین‌که می‌فرمایید: «حضور عفیفانه در جامعه با یک صلابت درونی و اعتقاد عمیق به حجاب و سایر ارزش‌های انسانی و البته تقویت حس نوع دوستی و طلب مغفرت برای فریب خوردگان و بی اثرشدن کید دشمنان». این می‌تواند وظیفه فرهنگی ما نسبت به آن امر باشد. البته مسئله رعایت قانون، خارج از بحث شرعیِ آن به عهده دولتمردان است و قوانینی که باید با دقت و حکمت تصویب کنند. سخنان جناب حاج آقا فرهاد فتحی در این مورد قابل توجه است. https://eitaa.com/sheikh_farhad_fathi/12405 موفق باشید    

35742
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: چند سوال را کوتاه خدمتتان عرض می کنم ۱. آیا می توان ثواب اعمال واجب مانند نماز های یومیه یا روزه و... را به چهارده معصوم هدیه کرد؟ به اموات همچون پدر، مادر یا همسر چطور؟ ۲. آیا حدیث کساء که در آخر مفاتیح آمده دارای سند معتبری از طرف معصوم (ع) نیست؟ آنگونه که در مفاتیح نوین آقای مکارم آمده؟ سوالات دیگری هم داشتم ولی به جهت اینکه مزاحم اوقات شریفتان نشوم صرف نظر می کنم. سایه حضرتعالی مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌توان گفت همین‌که انسان، ذیل دستورات اولیای الهی وظایف شرعی خود را انجام می‌دهد، به نحوی ان‌ها نیز وسعت می‌یابند. ولی نمی‌دانم می‌شود آن طور نیّت کرد که می‌فرمایید یا نه؟ ۲. جریان حدیث«کساء» به صورت‌های مختلف و حتی در چند محل انجام گرفته. مهم آن است که با قرائت آن حدیث شریف، حضور در صحنه‌ای که در آن تاریخ واقع شده است را مدّ نظر می‌آوریم و یک نوع یگانگی با آن صحنه و آن ذوات مقدس در خود شکل می‌دهیم. موفق باشید

35741
متن پرسش

«السلام علیک یا قتیل العبرات». سلام استاد بزرگوار: در رابطه با «راز» اسب تازاندن دشمن بر پیکر چاک چاک و عریان و خونین و بی سرِ سیدالشهداء علیه‌السلام داشتم فکر می کردم. البته حضرتعالی در جایی در این رابطه مطالبی را مطرح فرموده اید. اما واقعاً قاتلین حضرت چه چیزی در این پیکر بی سر و مطهّر مشاهده می کردند که منجر شد تصمیم بگیرند دوباره اسب بتازند؟! شاید تصورش هم برای ما محال باشد که پس از شهادت حضرت، ناگهان چه چیزی در آن پیکر خونین تجلی کرد که آن تصمیم عجیب را گرفتند؟! آیا می توان گفت که این ها تمام شکوهِ تاریخیِ آیندۀ حرکت امام حسین تا قیامت را، که در این پیکر متجلی شده بود را مشاهده می کردند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور باید باشد و به همین جهت امویان در درون خود می‌یافتند که قصه حضور حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نه‌تنها قصه نفیِ جریان آن‌ها است، بلکه قصه حضوری از انسانیت است که تا قیام قیامت در مقابل هر جاهلیتی ایستادگی می‌کند. ملاحظه نمی‌کنید چه اندازه انسان‌ها در همین تاریخ، خود را نسبت به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نزدیک می‌یابند؟ موفق باشید

35740
متن پرسش

سلام آقای طاهر زاده. .......................................................................................................

جواب جهت موارد خصوصی آدرس ایمیل نیاز است. البته بیشتر موارد خصوصی را  با افرادی در میان بگذارید که  شما و طرف شما را می شناسند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال به هر بهانه‌ای با کاری که پیش می‌آید نشان دهید که قصد تقابل و قطع رحم ندارید ۲. حضرت حق با تغییر روش ما که همان توبه است، نظر رحمت خود را به بندگانش ارزانی می‌دارد. موفق باشید

35739
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: با توجه به دیدگاه حضرت عالی درباره انقلاب و امام خمینی رحمه الله مبنی بر این که ما با انقلاب در صحنه‌ و تاریخی دیگر حاضر شده‌ایم و باید در اتمسفر انقلاب تنفس کنیم تا حضوری توحیدی در این تاریخ داشته باشیم، چالشی در این جا مطرح است. به نظر می‌رسد این تاریخ، انسانی با تعریف دیگر می‌طلبد. امام (ره) انسانی دیگر را به ما نشان داده است که انسان این تاریخ است اما ما هنوز انسان را با همان تعابیر فلسفی گذشته معنا می کنیم و بر مبنای آن نظام تربیتی می چینیم! در بهترین حالت در نهایت امر به توصیف «انقلابی بودن» به عنوان وصف و افزونه‌ای برای انسان می پردازیم! سوال حقیر این است که: ۱. آیا پرداخت نظری به انسان به نحو مرسوم، ما و نظام تربیتی حاصل از این نظریه پردازی را از آن انسان تعریف شده و به عرصه آمده توسط امام (ره) دور نمی کند؟ ۲. چگونه می‌توان به نحو نظری به آن تعریفی که امام (ره) از انسان داشتند، دست یافت؟ در کدام کتاب و سخنرانی و شخصیت و کلام باید به دنبال آن رفت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که می‌فرمایید:
آدمی در عالَم خاکی نمی‌آید به دست
عالَمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
۱. حقیقتاً بحث در حضور انسانِ آخرالزمانی است که باید در دل این تاریخ در بستر انقلاب اسلامی به ظهور آید. ۲. همین‌طور که متوجه شده‌اید باید انسانی مدّ نظر باشد که در عین حضور در نزد خود به همان معنای سوبژگیِ انسان، به وسعت خلیفۀ اللهیِ خود در نزد خود حاضر شود. عرایضی در این رابطه تحت عنوان «نظر به ظرفیت‌های بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 شده است. موفق باشید

 

35738
متن پرسش

با سلام: من ائمه را مظهر اسما الله می دانم.اما چگونه؟ سیره، گفتار، رفتار، سخنان، بدن زنده مادی و قبر ملکوتی آنها همه، مرا متوجه حضرت الله می‌کند. آیا سخنان بالا تفسیر درستی از مظهر الله بودن ائمه می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آیا نظر به شخصیت امام حسین «علیه‌السلام» نظر به همان انوار الهی نیست که به حکم «علّم آدم الاسماء کلّها» در جان خود او را می‌شناسیم؟ ملاحظه کنید چه اندازه مردم با ظاهرهای متفاوت با آن امام عزیز آشنا هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/14338 موفق باشید

35736
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: فرصتی که خدا برای ما با انقلاب اسلامی پیش آوردند برای انسانهایی که دوست نداشتند در آخرالزمان در ظلالت پرورش یابند غنیمتی بود که خدا به ما بخشیدند و امید می‌رود باز راه نجات توسط خدا با انقلاب اسلامی باز باشد. خدا میدونه سالیان سال منتظر بودم و حتی از این انتظارِ سخت برنامه خودکشی با خود و امام حسین علیه السلام معین کرده بودم که اگر این دنیا به من معنای زندگی ندهد من در آن نخواهم ماند و بلطف خدا اجمالا آن معنا را در انقلاب اسلامی یافتم و اگر امروز زنده ام اینطور نیست که دنبال چیزی برای دنیای خود باشم بلکه یقینا با هستی خود زندگی می‌کنم هستی که نزد من است و مرا نگه داشته نگه داشتنی انسانی توحیدی. نمی‌دانم چطور می‌توان خوشحالی کرد من زیاد بلد نیستم اما شاید بتوان گفت عروسی من شادی من یا هر تعبیری از خوشحالی امروز است امروزی که احساس آرامش و استقرار می‌کنم در حالی که همه عمر در پی اش بودم خوشحالی از اینکه می‌بینم خدا آغازی برای ما رغم زده اند. من نه شایسته و ارزشی و علمی دارم که به کسی توصیه کنم خود را نجات دهند و نه این راهش است اما چون همه مخلوقات از خدای عالم دعا می‌کنم پرورگارا ما را هدایت فرما، اما شما مرا احمق و نادان و دنبال روی کور و بی دردی نفهم ندانید من رنج کشیده ام و به سختی جویندگی کردم در حالی که به خود با دروغ بستن و تزئین مشکلات اساسی انسانی به غفلت سپری نکردم یا دنباله روی مردم دنیا نبودم و به خود سخت گرفتم. بلی من نادانم بلی من معمولی ام بلی من بی سوادم اما شما مرا عبرت بگیرید و در پی خودی برتر و جاودان باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. تاریخِ توحیدی انقلاب اسلامی آغازی است تا انسانی که در دوران مدرن، خودش برای خودش مسئله شده است خود را دریابد. با نظر به تأملاتی که باید نسبت به تمدن اسلامی مد نظر داشت ، در این مورد خوب است در بستر آغاز تاریخی که با حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»  شروع شد، نظری چند به خود و به بشر جدید و به جهان پیرامونیِ‌مان بیندازیم، باشد که در بحران بی‌معناشدن بشرجدید و نیست‌انگاری که تقدیر این دوران است، راهِ معناداریِ بشر آخرالزمانی را با نظر به «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی» مدّ نظر آوریم.
از آن‌جایی که حضور تاریخی، امری است درونی و با جان انسان‌ها ارتباط دارد و هستی انسان را با انسان در میان می‌گذارد، نمی‌توان حضور تاریخی را صرفاً با امری مثل اطلاع یافتن از موضوعات و وقایع تاریخی به دست آورد، زیرا حضور تاریخی امری است مربوط به تقدیر انسان‌ها، ذیل اراده الهی و انسان تنها می‌تواند سعی کند خود را ذیل آن اراده قرار دهد و به یک معنا خود را در تقدیر الهی حاضر کند و البته این امر، امرِ بسیار مهمی در رابطه با واقع بودگی انسان و نجات از بی‌تاریخی او می‌باشد. موفق باشید

 

35735
متن پرسش

به نام خدا سلام علیکم: سبک زندگی مدرن و شهر سازی و فشارهای روحی و روند حرکت به سوبژکتیویته مردم و بالخصوص تاثیرات روحی بیماری کرونا و فشارهای نیست انگاری بر همه مردم همه و همه باعث تنهایی های شدید و رنج های غیرقابل تحمل شده که همه خوب است اما تحمل آن و سرعت آن زیاد تر از تحمل است که خدا تحمل آن را به ما می‌دهند ان شاءالله با همسویی مسائل واقعی نه مسائل اوهامی مثل مجازی. زندگی با حیوانات توصیه شده در چرخه طبیعت که برخورد معقول و شرعی با آنها مورد تایید است و بنا به تغییر شکل روز باید بازخوانی شوند و توضیحات بیشتری داده شود تا مردم بخاطر خلأ زیستی سبک زندگی ایرانی اسلامی خود را در زندگی غربی جستجو نکنند زیرا مردم مدرن روزگار با آوردن حیوانات به خانه خود این خلأ را می‌خواهند پر کنند و از طرفی خشک مقدس‌ها و سنتیها از هر حیوانی خوششان نمی آید آن را نجس می‌خوانند و درک نیازهای تعامل انسان با حیوانات را ندارند. من تنها زندگی می‌کنم ، اقوام پیر من تنهایند و بسیاری تنهایی را دارند تجربه می‌کنند، از طرفی فقط تاثیرات بد محیطی و روانی حیوانات شهری مثل گربه که باید حدود پانزده سال عمر کند به دو سه سال کاهش داده و این یعنی موظفیم آنهارا پناه دهیم در عین آزادیشان البته اگر خودشان خواستند نه آنکه آنها را محبوس کنید!؛ اگر کسانی من را محبوس نکرده بودند سر به کوه و جنگل و رود و طبیعت می‌گذاشتم و در این صورت هزاران سال می‌توانستم سختیها را با واقعیات در راه اسلام تحمل کنم و نفس خود را آرام کنم اما خب بنا به وظایفی نمی‌توانم پس دوست دارم با گربه و کبوتر و مرغ و خروس کمی خود را مشغول کنم. می‌دانم آخرالامر با حضور در ظهورات بهشتی می‌توانم نفس خویش را آرام کنم که البته هم موجوداتند اما تا آن زمان زیستن با حیوانات مسائل مرا به واقعیات نزدیک تر می‌کنند که در مقابلش توهمات سنگینی است. از شما عزیز دلم خواهش می‌کنم چند خطی در رابطه با تعامل رودر رو با حیوانات در خانه حرفی بزنید من بسیار نگرانم این فشارها مردم را بیمار یا خدایی نکرده به خودکشی متمایل کند. توجه بفرمایید این مسائل برای بهتر در راه توحید بودن است و نه برای بفراموشی سپردن خود و مسائل قیامتیمان. چند نمونه اسناد به خدمت بزرگواران -خدای متعال فرمودند زمین و آسمان را خلق کردیم و آسایش شب و روز را برای کار و چهار پایان و... آفریدیم. و جایی دیگر فرمودند هر جنبنده‌ای در زمین و هر پرنده‌ای در هوا که به دو بال پرواز می‌کند همگی طایفه‌هایی مانند شما هستند. در خاطره ای از آقای حسن سلیمی از حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه آورده که: این گربه ها وقتی ‏‎ ‎‏بوی گوشت به مشامشان می رسد به سرعت جمع می شوند و آقا که ‏‎ ‎‏پنجاه گرم گوشت در غذایشان دارد وقتی این گربه ها را می بیند آن را‏‎ ‎‏جلوی آنها می ریزد تا بخورند و خودشان گرسنه می مانند.‏ ‏‏چند مورد را خودم دیدم که امام خودشان گوشت جلوی گربه ها‏‎ ‎‏می انداختند و ماها از اینکه حضرت امام غذایشان را نمی خورند ناراحت ‏‎ ‎‏بودیم.‏ در حدیثی از ابولحسن علیه السلام در کتاب مفاتیح الحیاه از آیت الله جوادی آملی حفظه الله آمده و به استحباب نگهداری این حیوانات اشاره شده است وَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع لَا يَنْبَغِي أَنْ يَخْلُوَ بَيْتُ أَحَدِكُمْ مِنْ ثَلَاثَةٍ وَ هُنَّ عُمَّارُ الْبَيْتِ الْهِرَّةُ وَ الْحَمَامُ وَ الدِّيكُ فَإِنْ كَانَ مَعَ الدِّيكِ أَنِيسَةٌ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ لِمَنْ لَا يَقْدِرُهَا. مکارم الاخلاق ص130.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این نوع حیوانات که می‌فرمایید از یک طرف انعکاسِ حضور طبیعت است در زندگی ما، بلکه از طرف دیگر در جای خود، زندگی را در بستر طبیعی آن قرار می‌دهد و انسان مانند بشرِ متوهّم، از زندگی فاصله نمی‌گیرد تا گرفتار انواع تجملات شود. موفق باشید

35733
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز و کاربران محترم: جسارتا قصد فضولی ندارم فقط این تذکر رو تعمدا گذاشتم که عزیران کاربر مراعات حال استاد را بفرمایند و با متن سوالات طولانی و بسیار طولانی توی این سن و حال موجب آزرده خاطر شدن ایشان نشویم. باز هم معذرت خواهی می‌کنم با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید اگر سؤالات طولانی نباشد خودِ کاربران محترم هم سریع‌تر به اصل مطلب منتقل می‌شوند. موفق باشید

35732
متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد عزیز: خواستم عرض کنم خدمت شریف شما که حتما هم خواهش می‌کنم پخش کنین به آن برادر یا خواهری که این محیط علمی و معنوی در محضر شما را با کف خیابان و مرزهای جنگی اشتباه گرفتند و از زبان تهدید، ارعاب و بگیر و ببند و شاخ شونه کشیدن وارد شدن. عرض کنم که اینجا محیطش فرق میکنه و ما سوال داریم و انتقاد از استاد می‌پرسیم استاد هم با سعه صدر جواب می‌دهند شاید هدایت شدیم! زمانی که ما با استاد طاهر زاده در پادگان شهید فزوه اهواز با هم بودیم و از محضر ایشان استفاده می‌کردیم شما کجا بودین؟ زمانی که جزوه های تایپی استاد را پخش می‌کردیم شما کجا بودین؟ استاد طاهرزاده را الان و دیروز ما نشناختیم. اما به رویکرد حاکمان نه تنها اعتراض داریم بله مخالف سرسختیم و این شیوه حکومت داری را برمبنای دین اسلام و تشیع نمی‌دانیم. بله صد در صد مخالف آن می‌دانیم. اما استادمان را قبول داریم و دوستش میداریم ممکنه اختلاف نظر داشته باشیم. این عزیز هم اگر ما را رصد اطلاعاتی کرد حرفمان همین است و خلافی نگفته ایم. لطفا دایره دوستان ایران و اسلام و امام عزیز را تنگ نکنید و همه را به کیش خود مپندارید و بخواهید با آتش و رگبار تهمت اغتشاشگری همه را جهنمی و خودتان را بهشتی فرض کنید. لطفا خودتان را اصلاح کنید. با تشکر استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم جنابعالی نسبت به کدام سخن کاربر ناراحت شده‌اید!  به هر حال این عزیزان همانند جنابعالی، نگران ایران و اسلام هستند و مطمئنم به دنبال حقیقت می‌باشند و با همین گفتگوها است که افق، گشوده می‌شود و تفکر رشد می‌کند. همه تلاش ما باید این باشد که گفتگو، همچنان باقی بماند. موفق باشید

35730
متن پرسش

سلام استاد: بنده یه موضوعی خیلی درگیرم کرده. مدت چهل روزه از مرگ مادر شوهرم میگذره. ما  با هم بشدت اختلاف عقیده و فرهنگ داشتیم. بطوریکه مادر شوهرم جواب سلام منو کم و بیش نمی‌داد. ولی با این حال من باز تا آخر تا اعصابم کشش داشت به ایشان سر می‌زدم. این آخریا یکم حرف و حدیثها بالا گرفت و من خواستم ایشان را مجاب کنم و قصد و نیتم فقط و فقط این بود، که ایشان مجاب شوند که کمتر حرص بخورند و از من راضی تر باشند. تو همین گیر و دار بحثهای من و او مادر شوهرم حالش بد شد و سکته کرد و فوت کرد. حالا گذاشتند تقصیر من که تو او را کشتی! در حالیکه من اصلا نیت و قصد کشت او را نداشتم. حال خوبی ندارم. آیا اینجور مرگ‌ها واقعا تقصیر طرف مقابل و الان تقصیر منه؟ برادر شوهرم میگه اگه بخاطر بچه ی کوچکت نبود زندگیت رو بهم می‌ریختم ولی رحم بهت کردیم و اینا... خواهر شوهرام که کلا جواب تلفن ام رو نمیدن. کلا به من تهمت قتل زدن. دارم خودمم سکته می‌کنم از این غم. فکر نکنم تا آخر عمرم اینم از روی سینم برداشته بشه. چه کنم؟ من چون بیمارم و ترس مردنم را داشتم. نیتم این بود که حلالیت بطلبم از او. چون می‌ترسیدم حلالم نکند سر موضوعاتی و از دنیا بروم و دستم از دنیا کوتاه شود. ولی اینگونه پیش رفت!!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که خداوند در قرآن می‌فرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» (۶۰)/ واقعه) مرگ، از قبل برای هرکس مشخص شده است و با نظر به آیه‌ی ۲۲ سوره‌ی حدید که می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى‏ دهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر براى خدا آسان است‏. بهتر است با توجه به این امر، مسئله را طور دیگر تحلیل کرد و مرگ افراد را به خودمان نسبت ندهیم. سعی کنید ذهن خود را از این موضوع آزاد کنید و به زندگی خود ادامه دهید. موفق باشید

نمایش چاپی