بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3074
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ادب من برای دومین بار این سوال را ارسال می کنم چراکه هنوز جوابی دریافت نکرده ام. میخواستم راهنمایی بفرمایید که آبا با توجه به بحث هایی که پیرامون شوم بودن ماه صفر بیان می شود آیا فرزند دار شدن (بسته شدن نطفه) در این ماه می تواند تاثیر منفی روی فرزند داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده قبلاً هم جواب این سوال را عرض کردم که تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم هیچ اشکالی پیش نمی‌آید. موفق باشید
3073
متن پرسش
سلام علیکم دلیل اینکه انسان نسبت به شخصیت هایی چون حضرت علامه طباطبایی علاقه و محبت زیادی دارد چیست؟ (بدون اینکه حتی درباره ی ایشان اطلاعات دقیقی داشته باشد یا آثاری از ایشان را مطالعه کرده باشد. فقط در بعضی از بحث های شما آشنایی مختصری پیدا کردیم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند علاقه‌ی ایشان را به قلب شما انداخته چون نیاز علمی و معنوی شما در آثار ایشان نهفته است و یا سبک زندگی ایشان را موجب سعادت شما قرار داده. موفق باشید
3072
متن پرسش
بسم رب الحسین... با سلام و احترام آیا می توان عبارت قرآنی "لا تعلمون شیئا" را در آیه 78 سوره نحل* این گونه معنا کرد: به دنیا آمدید در حالیکه چیزی نبود که ندانید؟؟؟ *وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۙ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿٧٨﴾ کمال سپاس را دارم اگر پاسخ را به ایمیلم ارسال فرمائید. از خداوند برای شما توفیقات روزافزون خواستارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جمله‌ی «لا تَعْلَمُونَ شَیْئًا» حال است برای «أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ» و لذا معنایش این می‌شود که شما از شکم مادرانتان خارج شدید در حالی‌که هیچ‌چیز نمی‌دانستید. که مفصل شرح آیه را آیت‌الله جوادی در کتاب «کرامت انسان» مطرح کرده‌اند. موفق باشید
3071
متن پرسش
1.کسی که ازاینده ترس داردوسو ظن دارد ودلهره. باید چی کار بکند وایا سو ظن های قبلی موثر است وایا اتفاق بدقبلی بخاطر سوظن بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر انسان عقاید و باور خود را نسبت به ربوبیت خداوند تقویت کند متوجه می‌شود همان خدایی که تا حالا مواظب او بوده از این به بعد نیز مواظب اوست. باید کاری نکرد که خداوند ما را به خودمان واگذارد. موفق باشید
3069
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی 1) به لطف خداوند تقریبا در حال اتمام سیر مطالعاتی کتب حضرت عالی هستم. ( اگر چه با بیشتر کتب شما باید زندگی کرد و نمی توان به یکبار و دو بار مطالعه بسنده کرد) برای ادامه مطالعه به نظر حضرت عالی چکار کنم؟ یعنی برای مطالعه به کتب کدام یک از اساتید و بزرگان مراجعه کنم؟ حضرت امام(ره)، مرحوم طباطبایی(ره)، مطالعه مجدد کتب خودتان و کار عمیقتر و یا .... 2) حکمت متعالیه ملاصدرا را در چه کتبی مطالعه کنم؟ و آیا برای دانشجویانی که کتب حضرت عالی را مطالعه کرده اند، قابل فهم هست؟ از خداوند طول عمر و توفیق بیشتر در هدایت نسل جوان را برای شما خواستارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تفسیر المیزان را با تأمل کامل مطالعه کنید به روشی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض شد و سپس بامطالعه شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همراه با سی‌دی، زمینه‌ی نزدیکی به افکار امام را در خود فراهم کنید 2- اگر نخواهید تخصصی کار کنید اصل اندیشه‌ی حکمت متعالیه را در کتاب‌های «از برهان تا عرفان» و «معاد» و «خویشتن پنهان» می‌توانید داشته باشید و به طور تخصصی مطالعه‌ی «بدایة‌الحکة» و «نهایة‌الحکمة» و «اسفار اربعه» ضروری است. موفق باشید
3068
متن پرسش
سلام استاد عزیزم . از شما خواهش می کنم راه چاره ای بهم نشون بدید. من پنج سال قبل با یک آقای مؤمنی فقط به خاطر ایمانش ازدواج کردم و الان واقعا مدتیه که ناراحتم و به خاطر آبرویم ، درخواست طلاق نمی دم و اصلا این مسئله رو مطرح نمی کنم . استاد، واقعا تحمل شوهرم برام سخت شده و ما خیلی اختلاف فرهنگی داریم و او اصلا حرف من رو نمی فهمد. استاد من الآن که در حال زندگی هستم ، خیلی چیزها فهمیدم که قبلا نمی دونستم مثل این که خانواده شوهرم خیلی در زندگی مؤثر هستن و متأسفانه به مرور زمان بغض زیادی از خونواده شوهرم در دلم اومده و نمی دونم چه کار کنم ، بچه های فامیلشون بچه های انقی هستن که خیلی بی فرهنگ بار اومدن ، خودشون هم خیلی بی فرنگن و متأسفانه اخلاق و تفکر شوهرم یه جوریه که من اصلا نمی تونم باهاش حرف بزنم. استاد شوهرم روزی حتی یک ساعت هم برا من وقت نمی ذاره و من صبح تا شب تنهام . زندگی با همسر مؤمنم باعث شده که توقف عظیمی در شوق به دینداری در زندگی من ایجاد بشه و هرچی سعی می کنم نمی تونم به زندگیم نظم و شور الهی بدم. استاد ،بنده در قبال پشیمانی شدید از ازدواجم به نظر شما باید چه کاری انجام بدم که به صلاحم باشد ؟ ضمنا ما بعد پنج سال بچه هم نداریم ولی با مشکلات زیادی که دارم توان و طاقت بچه داری رو در خودم نمی بینم . استاد می ترسم بچه دار بشم و فرزندم از خانواده ی همسرم بی تربیت بار بیاد. شوهرم قبل از ازدواج حرفایی می زد که به هیچ وجه عملی نمی کنه و بر عکسش رو الان انجام می ده. همیشه صبح تا شب بیرونه و روزای جمعه که منزل هست تا ظهر می خوابه و بعد می ره نماز جمعه و تا حالا برای من روز جمعه و غیر جمعه فرقی نداشته. استاد ، شوهر من از پدرش یک بت ساخته و حتی اگر حرف پدرش منطقی نباشه و ضرر به من بزنه گوش می ده ( البته نه ضررهای کلان) و بابای شوهرم یه دیکتاتور عجیبه. شوهرم یه خلق خاصی داره که بهش علاقه ندارم و اصلا اهل گفتگو نیست. همیشه از وقتی که میاد خونه تا وقتی که می خواد بره بیرون میگه وقت ندارم وقت ندارم و این حرف به کلام روزمره اش تبدیل شده. همیشه در حال عجله هست و من هر حرفی بزنم می گه شیطانیه حتی حرفای عادی ، و دینداری رو فقط در حیطه ی خاصی می دونه و اگه من رو ببینه درحالی که دنبال پاسخ سوالی هستم که نیاز به دونستنش دارم اما یک مسئله ی صرفا دینی نیست ، واکنش بدی نشون میده ولی به نظر من خیلی عادی و طبیعیه که من راجع به مسائلی که باهاش سرو کار دارم ، اطلاعات داشته باشم و بارها بهش گفتم که من خودم حواسم هست که علم لاینفع کسب نکنم ولی کلا یه جوریه که انگار اصلا حرفای من رو نمی شنوه. از نظر شوهرم همه چیز مسلمه ، ولی من عقلا پایین تر از اون هستم و احساس نیاز به مطالعه ی بیشتری راجع به چیزهایی که شوهرم می فهمه دارم اما اون این مسئله رو درک نمی کنه و من رو به خاطر کنجکاوی هاو مطالعه در باب اونها سرزنش می کنه . و اشتباهات خودش رو به خدا و پیغمبر و دین نسبت می ده درحالی که سیره ی بزرگان دین ، مؤید حرف هاش نیست .مثلا اگه کوچکترین انتقادی ازش بکنم میگه ببین چطور شیطان اومده بینمون ، درحالی که به نظر من خیلی طبیعیه که زن و شوهر برای اصلاح روابطشون با هم گفتگو و انتقاد سازنده ( نه قرقر) کنن. تاحالا یه بار هم منو درک نکرده و تا وقتی که سوال دینی ازش نپرسم با من حرف نمی زنه. من آدم ساده زیست و بی خیال نسبت به امور دنیا بودم اما برخورد همسرم ، ارزش های دینی رو در کام من تلخ کرده. از بهترین سالهای جوونی عمرم اصلا نمی تونم استفاده کنم و از زندگی مشترکمون اصلا راضی نیستم و همیشه تو ذهنم فکر می کنم که کاش با کس دیگه ای ازدواج کرده بودم. شوهرم از من انتظاراتی بیشتر از طاقت و توان من داره و فقط خودش رو می بینه و دین رو منحصر در فرهنگ خونواده خودشون می دونه و نمی تونه تصور کنه بقیه هم دیندار هستن ، درحالی که خونوادش حتی احکام شریعت رو هم به درستی انجام نمی دن. نظر شما چیه و توصیه شما به بنده چیه ؟ از شما خیلی ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) 1- همه‌ی خواهران باید بدانند در عین آن‌که با ازدواج باید بین خود و همسرشان یک یگانگی به‌وجود آورند، از این‌که انسانی هستند که باید شخصیت خود را خودشان شکل دهند، غافل نباشند و لذا سعی کنید در خانه‌ی شوهرتان فرصت را غنیمت بشمارید و در اصلاح اخلاقی و عقیدتی خود بکوشید 2- تربیت فرزند را خدا خودش کمک می‌کند و بیشتر تحت تأثیر مادر خواهد بود در فرزنددارشدن کوتاهی نکنید 3- سعی کنید متوجه اهداف و نیت‌های خوب شوهر و پدرشوهرتان باشید 4- تلاش برای ایجاد بهترین رابطه‌ی جنسی موجب شوق در دینداری و امیدواری به زندگی می‌شود 5- اگر تصمیم بگیرید با شوهرتان و خانواد‌شان مدارا کنید پس از مدتی برکات زیادی به زندگی شما می‌رسد. موفق باشید
3066
متن پرسش
باسمه تعالی باسلام - به نظر برخی از مراجع عظام تقلید گرفتن سود از طریق گذاشتن سپرده در موسسات مشکلی ندارد ؛اما بنده هرچند فقه اجازه داده و میدانم که شما سوالات فقهی پاسخ نمیدهید اما میخواهم از افق سلوکی و جدای از مسئله فقهی جواب دهید که استفاده از این سودها در سیر الی الله مانعی ایجاد نمیکند؟چون علی رغم اجازه مرجع ، کمی نگرانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رعایت دستورات فقهی همان مسیر سیر و سلوک الی‌الله است نباید نگرانی به خود راه دهید. موفق باشید
3065
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم ورحمت الله. استاد عزیزتر ازجان. ازدیدگاه جامعه شناسی علت این بحران اقتصادی که گریبانگیر غرب شده است چیست.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هیچ حرامی وفا نمی‌کند. این‌ها در بستر حرام‌خواری تلاش زیادی کردند و علم را نیز در مسیر اهداف اقتصادی حرام قرار دادند و به این روز افتادند و مردمشان روزگار را برای ان ها سیاه می کنند. موفق باشید
3064
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم. جناب استاد ثروتمند بودن به معنی داشتن مال واموال بیش از متعارف مردم ونیاز زندگی دنیا یابعبارتی همان پولدار بودن آیا منافاتی با دینداری حقیقی دارد یانه. اگرمنافاتی دارد به چه دلیل است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: ««ما رأیت نعمة موفورة الّا و فى جانبها حقّ مضیّع»؛ یعنى هرجا شما دیدید ثروت انباشته‏اى به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایع‏شده فراوانى وجود دارد؛. این به معنای آن است که در هر صورت شرایط اقتصادی بیمار موجب تراکم ثروت می‌شود ولی از آن طرف وقتی عده‌ای در چنین شرایطی ثروتمند شدند باید متوجه باشند با آن ثروت باید قیامت خود را آباد کنند وگرنه اموال مردم را کنز کرده‌اند و این چنین است که قران می فرماید‌ « وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ» و کسانى که طلا و نقره را گنجینه(و ذخیره و پنهان) مى‏سازند، و در راه خدا انفاق نمى‏کنند، به مجازات دردناکى بشارت ده! (34سوره توبه آیه) از این طریق ثروت اندوزی را تقبیح می‌کند. موفق باشید
3062
متن پرسش
سلام - خسته نباشید - نمودونم دسته بندیمو درست قرار دادم یا نه ولی سوال از خدمتتون دارم - با معرفت به الله تبارک تعالی و ایمان به تکیه گاهی بزرگ چون او قطعا مساله ای تو دنیا وجود نداره که براش غصه خورد . اما من اینطور نیستم یعنی معرفتی ندارم ولی میخوام تو مسیر معرفت گام بردارم - میدونم تدریجی هست - میدونم باید کتاب بخونم - میدونم باید گناه نکنم و واجباتو انجام بدم - ولی متاسفانه اگه کاری رو بدون ایمان بهش شروع کنم , قطعا تمومش نمی کنم. اخیرا به این موضوع فکر میکنم که هممون شیعه به دنیا اومدیم و بدون تحقیق و مطالعه که باعث شده تو مباحث ندونیم اصلا به چی اعتقاد دارم و کم میاریم - شک و تردیدام زیاد شده - به هر چی فکر میکنم و دلیلشو نمی فهمم - حتی به ذات الله - سر هر صحبتی یا منبری یا غیره سر بعضی بحثا شک میکنم - چطوری رهاشم از شک و تردید ؟ همش فکر میکنم که چرا ما که اینقدر تعدادمون کمه درست میگیم و این همه آدم غلط ؟ همش فکر میکنم ما ایرانیا چون احساسی هستیمو و به تغییر سخت و محکمیم , اینا رو باور داریم - حتی شک میکنم روحانی که جوابمو میده هم از رو احساسات و ریا داره جواب میده و ایمانی نداره - خلاصه موندم چه کنم - کتابی یا عملی یا هرچی که کمکم میکنه بگید - شمارو هم نمیشناسم و نمیدونم با جوابتون باز چه شکی سراغم میاد! به ایمیلم بفرستید لطفا - میخوام مومنی بشم که همه چیزش خداست نه فقط زبانا بگه یا الله و بگه الهی العفو و فرداش باز دروغ و گناه - بره سینه بزنه و باز فرداش گناه کبیره
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ظاهراً همین حالت برای طرفی پیش آمد که در جنگ صفین یک طرف علی«علیه‌السلام» را می‌دید و یک طرف صحابه‌ی پیامبر را که عمری برای احیاء اسلام مبارزه کرده بودند موضوع را با خودِ حضرت در میان گذاشت و حضرت راهکار خوبی به او پیشنهاد کردند، فرمودن: «حق را بشناس تا بتوانی اهل حق را بشناسی» انصافاً حرف همین است که ما باید ملاک تشخیص حق و باطل را داشته باشیم تا به این بحران‌های که متذکر آن هستید گرفتار نشوید. بنده روش معرفت نفس را پیشنهاد می‌کنم که مشهور است به روش «یقین‌دانی» و توصیه می‌کنم از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «ده نکته» با (سی‌دی) شروع کنید. متن کتاب‌ها بر روی سایت هست. موفق باشید
3061
متن پرسش
سلام اشکال کوفیان این بود که با این که دنبال حق بودند در تشخیص حق اشتباه کردند یا چیز دیگری باعث شد جلوی امام حسین بایستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌که می‌فرمایید در مورد کوفیان درست است ولی همین‌طور که حضرت سجاد«علیه‌السلام» فرمودند علت آن‌که حق را نتوانستند تشخیص دهید حرام‌خواری آن‌ها بود. موفق باشید
3060
متن پرسش
سلام علیکم. استاد آیا میتوان در یک کار گروهی تشکیلاتی که مثلا یک نشریه داده میشود و در آن برای اسلام و به خاطر دغدغه ی دینی،مطلبی اشتباه را که به نظر ما رسیده به خاطر اینکه به نظر من رسیده که اشتباه است کمک نکرد یا باید به کلیت کار نگاه کرد و اگر مطلب اشتباهی در آن بود هم آن را نشر دهیم؟اگر در آن احساس کردیم که این حرف در نشریه یک نسبت خلاف واقعی به یک فرد است و یا یک نوع توهین به کسی باشد ولی کلیت بحث دفاع از اسلام باشد چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عموماً باید به کلیت امور نگاه کرد ولی اگر این طور که می‌فرمایید ظلمی در کار است و شما در نشر آن ظلم شریک خواهید بود نباید وارد شد. موفق باشید
3058
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت. ایا تفاوت رتبه پیغمبر با سایر معصومین نشانه تفاوت درجه تقرب انهاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به دلیل سخن خود ائمه«علیهم‌السلام» که برای رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» ارزش بیشتری قائل بودند و به دلیل آن‌که طبق روایات در نظام تکوین نور سایر ائمه«علیهم‌السلام» از نور رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بوده باید مقام قرب رسول الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بیشتر باشد ولی از نظر فهم شریعت و اظهار آن همه دارای چنین مقامی هستند. موفق باشید
3057
متن پرسش
با سلام خدمت استاد. میدانیم که ظهور یک موجود عقلی،یک موجود مثالی است. سوال من: نزول یک موجود عقلی در عالم مثال چه فرقی با یک موجود مثالی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همیشه وجود مثالی نازل‌شده‌ی وجود عقلی است، مگر آن‌که وجود مثالی تحت تأثیر قوه‌ی واهمه یا حسّ ایجاد شده باشد که ریشه در حقیقت عقلی ندارد و به همان اندازه ناپایدار است. موفق باشید
3056
متن پرسش
باعرض سلام اینجانب در دبیرستان پسرانه معاون پرورشی هستم چندسالی است وزارتخانه جهت اهمیت دادن به نماز 20دقیقه از وقت آموزشی مدرسه را به زنگ نماز اختصاص داده اندبنده و معاونین آموزشی دانش آموزان را وادار می کنیم به نماز خانه بروند و تا پایان وقت رسمی در مدرسه بمانند ولی متاسفانه آنگونه که باید اهمیت نمی دهند به نظر حضرتعالی وظیفه ما چیست؟آیا نماز جماعت اختیاری شود بهتر است یا با وجود دانش آموزان بی اطلاع و بی اعتقاد به کار خود ادامه دهیم وزحمتی که برای دانش آموزان معتقد ایجاد می کنند را تحمل کنیم.البته درصبحگاه و نمازخانه از اهمیت نماز و اسرار نماز دائما می گوییم و نماز خانه مجهز هم آماده کرده ایم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: علماء تعلیم و تربیت هم معتقدند برای آن که انسان‌ها بتوانند اعمال مذهبی خود را انجام دهند باید در دوران نوجوانی عادت کنند به آن کارها تا در موقع مناسب اگر آن اعمال را انتخاب کردند توان انجام آن را داشته باشد. به نظر می‌رسد باید شرایطی فراهم کرد که همه‌ی دانش‌آموزان در نماز شرکت کنند و خیلی نمی توان آزاد گذاشت و در عین حال فضا را طوری شکل داد که از حالت عبادت خارج نشود. موفق باشید
3055
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر 1- در باب «ذات داشتن انقلاب اسلامی و غیر اعتباری بودن آن» گفتارهایی از جنابعالی را شنیدم و نوشته هایی را ملاحظه کردم و توفیق گفتگو با شما را نیز داشتم. نکات ارزنده ای را به صورت پراکنده از جنابعالی ملاحظه کردم ولی در آثارتان بحث مفصلی در این زمینه مشاهده نکردم و عمدتاً اشارات گذرایی به این موضوع داشتید. تقاضا دارم بحث مدونی در باب استدلات عقلی و نقلی و همچنین مثالهایی برای فهم و درک بهترموضوع ارائه نمائید. 2- با توجه با ثابت بودن و غیر قابل تغییر بودن «ذات»،«پیشرونده بودن ذات» که در دیدارر رهبر معظم انقلاب با فرماندهان سپاه پاسداران در سال گذشته مطرح گردیده است چگونه تفسیر می گردد؟حرکت از اجمال به تفصیل انقلاب چگونه تفسیر می یابد؟ باسپاس فروان از بذل توجه شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: روش درست برای جواب‌دادن به این سؤال را این طور می‌دانم . مباحثی که در این رابطه عرض شده است مطالعه شود و سپس مبتنی بر آن مباحث سؤال شود. بنده پیشنهاد می‌کنم ابتدا کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همراه با جزوات «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و جریانات سیاسی در آینده» و «علت سقوط تمدن‌ها در المیزان» مطالعه شود و سپس بر مبنای آن مباحث سؤال بفرمایید وگرنه برای جوابگویی به این سؤال همه‌ی مباحث باید مطرح شود چه در موضوع ذات‌داشتن انقلاب و چه در رابطه با حرکت از اجمال به تفصیل. موفق باشید
3053
متن پرسش
سلام.در حال مطالعه کتاب جوان و انتخاب بزرگ بودم که سوالاتی بریم پیش آمد البته بعضی از اینها در مورد مطالب کتاب است و بعضی نه! 1.در قسمتی از کتاب مثالی زده بودید که مثلا جوانی که یه کارتون را می بیند بعد به آن وابسته می شود و هر روز سر ساعت پخش آن خودکار به فکر آن کارتون می افتد و جاذبه و کشش کارتون باعث می شود که او هر روز در یک ساعت مشخص ان کارتون را ببیند انتخاب بزرگ خود را نشناخته است.پس طبق این تحلیل ها تمام این فیلم های افانه ای که تلویزیون را پر کرده است به خصوص فیلم هایی 70 تا 80 قسمتی کره ای که جوان امروز ما را در حد دو سه ماه پشت سر هم مشغول خود می کند و یا داستانهای رستم در ادبیات و یا تمام متون ادبی که کلیشه وار و جذاب فکر ما را مشغول می کند تا اینکه داستان تمام شود همگی منفور و رد شده هستند و نباید تلویزین دید ویا این داستانهای ادبی پر پیچ و خم را خواند زیرا ما را از هدف و انتخاب بزرگ وا می دارد؟ 2.جمله ای از کتا به این مضمون بود که شیر برتر از آن است که موش با آن شعور کم از آن بترسد پس ما هم که از گربه هایی مثل مشکلات و.... می ترسیم پس شعور ما ان قدر کم است یا به عبارت دیگر خدا برتر از آن است که ما با این شعور کم از آن بترسیم پس تقوا چه می شود؟ 3.آیا کسانی که کورند مثل ما خودشان را در خواب می ببینند؟که بتوان من نبودن بدن را برای انها هم مصداق داد. 4.انتخاب انفعالی یعنی چه؟ 5.فکر کنم در کتاب به راحتی انتخابهایی مثل پول . خانه . ازدواج . از بزرگی کنار گذاشته شده و شریعت به راحتی پذیرفته شده است.اگر می شود کمی توضیح دهید. 6.می گویند حکمت خدا است که این فرد از اول زندگی کور باشد کسی از میانه زندگی وکسی کاملا بینا!پس برای ما وظیفه ای نمی ماند که کمک او کنیم یا دستش را بگیریم اگر آن فرد کور به زمین میخورد یا مسیر را بلد نیست برود حکمت خدا این است که او اینجوری باشد و زندگی کند. 7.تشکر ازوقتی که برای خدا در راه جواب به سوال من گذاشتید. 8.موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مطمئن باشید اگر به این فیلم‌ها و سریال‌ها عادت کردیم از هدف بزرگ خود محروم می‌شویم 2- تقوا یعنی تمام نظام فکری و عملی خود را در ذیل اوامر و نواهی الهی قرار دهیم تا شرایط اُنس با خداوند در ما به‌وجود آید 3- بالاخره افراد نابینا نیز تصوری از خودشان در ذهنشان ایجاد می‌کنند و به خودشان را در خواب بر اساس آن تصور نظر می کنند. 4- انتخاب انفعالی یعنی زندگی را تحت تأثیر حس و خیال خود انتخاب کنیم 5- به کتاب «چه نیازی به نبی؟» رجوع فرمایید 6- خداوند می‌فرماید ما شما را نیازمند به همدیگر کرده‌ایم – چه بینا باشیم و چه نابینا- که در خدمت همدیگر باشیم و از این طریق به کمال خود برسیم و این نیز از حکمت و مصلحت خدا است و شریعت برای همین آمده که راه‌های خدمت به همدیگر را به ما آموزش دهد. موفق باشید
3052
متن پرسش
سلام.من در سالهای آخر دبیرستان دچار شک و تردید بسیار زیادی شدم و نمی دانستم بین حوزه و دانشگاه کدام را انتخاب کنم.مشاوره هایی گرفتم اما کارساز نبود.به قطع می توانم بگویم در هر دو جا می توانستم و علاقه داشتم عالی باشم .با اینکه هم دانشگاه امام صادق (ع) و هم دانشگاه اصفهان قبول شدم اما بعد از درگیریهایی که با خودم داشتم به دانشگاه اصفهان رفتم.اما بعد از اطلاع از سیستم حوزه و دانشگاه البته اموزشی از هر دو زده شدم چون من از کلیشه ای کار کردن و محض بودن بدم می آید.علاقه شدیدی داشتم در کارهای تحقیقاتی جست و جو وکاوش و نوشتن البته به مقدار زیاد در زمینه های مذهبی کار کنم! می خواستم و می خواهم به گردم دنبال مطلب اما این فضا نه در دانشگاه قرار دارد ونه در حوزه. ببخشید که مزاحمتا شدم اگر می شود من را در ادامه مسیر راهنمایی فرمایید! الان ترم 5 رشته ریاضی و کاربردی دانشگاه اصفهان هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحثی در رابطه با «حوزه یا دانشگاه» عرض کرده‌ام اگر بایل باشید موضوع را دنبال کنید صوت آن را از گروه فرهنگی المیزان تهیه فرمایید. موفق باشید
3051
متن پرسش
1.باسلام شمادر بحث شرح ده نکته فرمودید که علم خدا می گوید انسان قبل از تولدش من داشته و این بحث را باید از بحث ملاصدرا که فرمودالنفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا جدا کرد حال سئوال این است که بهتر نیست قائل به النفس روحانیه الحدوث و روحانیه البقا باشیم تا با علم خدا یکی شود و دو مطلب جدای از هم نشود؟ 2.اگر حقیقت انسان من اوست نه تن او پس چرا نوزاد بعد از چهارماهگی روح پیدا می کند و اول تن او بوده؟ و در این مدتی که بدون روح است چکار می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- موضوع جسمانیة‌الحدوث‌بودن نفس ناطقه یک موضوع فلسفی است، نمی‌توان گفت بهتر بود چنین نباشد و چیز دیگری باشد 2- تقدم جسم که اصالت به جسم نمی‌دهد. موفق باشید
3050
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام استاد عزیز. . .انشاالله موفق باشید. . .استاد نظرتون و یا بهتر بگم تحلیلتون از جریان پایداری که در مجلس شکل گرفته چیه؟. . . با توجه به این جریاناتی که مشاهده میکنیم در مجلس بوجود میاد و این عده تلاش خوبی برای روشنگری میکنند. . .از جمله در بحث سوال از رئیس جمهور،همین بحث اصلاح قانون انتخابات و مباحث دیگه که اشاره به کوتاهی هایی در مجلس میشه و توسط اینا روشنگری میشه. . . به نظرتون این جریان،جریانی ولایی و نزدیک به نظرات حضرت آقا بیشتر نیست؟این جریان چه مشکلاتی داره؟. . . فکر میکنم مصداق صحبتای آقا در اون دیدار با مجلسیان که فرمودن البته عده ای هم خوب کار میکنن،تقریبا همین عده هستند. . . چون ما که خیری از مجلس و عملکردش ندیدیم. . .مخصوصا بحث اقتصاد مقاومتی که هیچ کاری نکردن. . . اینو منتشر نکنید،فکر میکنم مجلس زیر سر هاشمی هست. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم رویهم‌رفته با نظر جنابعالی موافقم ولی همچنان که در جزوه‌ی «احمدی‌نژاد اولین خاک‌ریز» عرض کردم جبهه‌ی پایداری باید در کنار آقای احمدی‌نژاد این تشکل را شکل می‌داد تا ما امروز در بین اصول‌گرایان جبهه‌ی دیگری غیر از دو جبهه‌ی مشهور نداشته باشیم و ناظر فرسایش جبهه‌های مقید به ولایت رهبری نباشیم. موفق باشید
3049
متن پرسش
استاد عزیز سلام:‌بنده چند بار تونمایشگاه به مسوولین پیشنهاد دادم تو همین بخش هم نوشتم و لی انگار جوابی ندادین! پیشنهاد من این بود که مطالب کتاب های شما هربار که میخونین تازگی دارد. بنابرین بیایین و کتاب ها را با کیفیت بالا(جلدگالینگور و کاغذ اعلا) چاپ کنید. الان کتاب های شما برای این که ارزون تموم بشود که البته روش پسندیده و خوبی است با کاغذ کیفیت پایین چاپ می شود در نتیجه بعد از چند سال کیفیتش از دست می رود./حیف این مطالب که رو این کاغذها چاپ می شود اونوقت شما ببینید رمان های خارجی با چه کاغذهایی چاپ می شود!!1 در ضمن موسسه کتاب((اری این چنین باید بود فرزندم)) را با یک جلدش گالینگور چاپ کرد و جلد دیگرش را با شمیز. اینو تذکر بدین که هر دو را یکجور چاپ کنند.با تشکر
متن پاسخ
به نام خدا. باسلام. دوست عزیز جلد گالینگور پیشنهاد خوبی است، ولی در نظر داشته باشید که گروه فرهنگی المیزان باید همه ی مخاطبین خود را در نظر داشته باشد تا هم آنها که از عهده ی هزینه ی بالای کتاب با جلد سخت بر نمی آیند بتوانند کتاب با جلد نرم تهیه کنند و هم آنها که توان مالی دارند و کتاب را برای تدریس و بحث استفاده می کنند کتاب را با جلد گالینگور در اختیار داشته باشند. ضمناً اعتراض شما به کیفیت کاغذ به هیچ وجه پذیرفته نیست چون سعی ناشر تا حال بر این بوده است که همواره از بهترین کاغذ موجود در بازار یعنی 70 گرمی اندونزی استفاده شود و شاید یکی دو بار کاغذی که به ما فروخته شد از جنس نا مرغوب بوده است ولی به تازگی این زمزمه در دوستان گروه فرهنگی هست که از کاغذ ایرانی استفاده کنیم تا به فرمایش مقام معظم رهبری در سال جاری نیز اهمیت داده باشیم. (ضمناً اگر کاغذ 80 گرمی استفاده شود ضخامت کتاب زیاد می شود و رنگ تیره ی کاغذ نیز پیشنهاد یکی از متخصصین چشم پزشکی برای پیشگیری از ضرر احتمالی به چشم مخاطبین عزیز است."واحد انتشارات"
3048
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در سوال شماره (3009) با عنوان بالاترین جهاد. 1- اما شما فرموده اید:«1- ملاحظه فرمایید که روایت در ادامه می‌فرماید: زنای چشم ، نگاه‌کردن و زنای دهان ، بوسیدن و زنای دست، لمس‌کردن است و می‌خواهند بفرمایند عموماً انسان‌ها به غیر از معصوم به نحوی گرفتاراین امور شده‌اند. حدّاقل در آن حد که یک نگاه از سر میل کرده باشند». بله من هم قبلاً ادامه روایت را دیده بودم. اما من سوالم این است که آیا علما و اولیاءالله امثال حضرت امام(ره)، علامه طباطبائی(ره)، آقا سید علی آقا قاضی(ره)، شیخ انصاری(ره)، شیخ مفید(ره)، آیت الله بهجت(ره)، آیت الله جوادی حفظه الله و سایر علمای متقدم و متأخر نیز مشمول این «مَا مِنْ أَحَدٍ» هستند؟!!! اگر هستند مثلاً زنای این بزرگواران چیست؟!!! یعنی آیا اینها نیز مثلاً نگاهی از سر میل کرده اند؟!!! 2- همچنین شما فرموده اید:«2- آیا جز این است که کنترل میل از جنگیدن با شمشیر سخت‌تر است؟» به نظر من همه امیال اینگونه نیستند. چون خیلی از امیال برای ما پیش می آید که خلاف شرع هستند. و جلوی این میل خودمان می ایستیم. در حالی که کنترل با این میل هیچ سختی خاصی هم برای ما نداشته است. یعنی به راحتی جلوی آن میل خلاف شرع خودمان ایستاده ایم. اما بله برخی امیال نیز هستند که جلوی آن امیال ایستادن از جنگیدن با شمشیر هم سخت تر هست. اما در این حالت این سوال پیش می آید که آیا اگر کسی در همچین موقعی مغلوب هوای نفس خود شد جای ملامت و سرزنش زیاد دارد یا خیر؟!!! چون کنترل برخی امیال از تنهائی جنگیدن با لشکری سخت تر است. 3- در بند پایانی نیز فرموده اید:«4 و 5- گویا شما برکات عفت بطن و فرج را کم گرفته‌اید، واقعاً بالاترین جهاد است که انسان با میل‌های خود مقابله کند. موفق باشید» نه من نیز به برکات عفت بطن و فرج واقم و می دانم بالاترین جهاد است. سوال من از این جهت است که از فحوای این روایات اینطور برداشت می شود که این بالاترین جهاد خیلی خیلی سخت است و اقلیت از افراد از آن سربلند بیرون می آیند. در حالی که آدم در زندگیش افراد زیادی را می شناسد که می داند آدم های عفیفی هستند. یعنی هم در عفت بطن حلال می خورند خمس و زکات خود را می دهند دزدی نمی کنند و ... . در عفت فرج نیز فقط به همسر خویش اکتفا کرده اند. نظر به ناموس مردم ندارند. اهل فیلم های مبتذل نیستند و ... . حال آیا همه اینگونه افراد دارند بالاترین جهاد را می کنند و مشمول روایت می شوند یا نه روایت منظور دیگری دارد؟!!!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- نمی‌توان روایاتی را که می‌خواهد بالإجمال عموم را شامل چنین ضعف‌هایی بکند به خواص هم نسبت داد 2- آنچه روایات در مورد عظمت حفظ عفت مطرح می‌کند مربوط به مقابله با امیالی است که کنترل آن‌ها نیاز به تقوای زیاد دارد 3- آری انسان‌هایی که در ورطه‌های هلاکت توانسته‌اند فرج و بطن خود را کنترل کنند بالاترین جهاد را – یعنی جهاد اکبر را- انجام داده‌اند. موفق باشید
3045
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم راستش احساس می کنم قوه تخیلم خیلی قوی است و برا ی فکر کردن خیلی مشکل دارم همچنین احساس می کنم خیلی از اطراف تاثیر می پذیرم مثلا تا الان عاشق چندین نفر(هم جنس خودم)شدم یا زود ناراحت یا خوشحال یا غمگین یا...می شوم.چه کنم؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک کند. متن کتاب در سایت هست می‌توانید دانلود کنید. موفق باشید
3043
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم.سوال بنده در مورد یکی از دوستانم است.دوست بنده بانویی سی و دو ساله،هنرمند و خیاط است. او معتقد است که در کودکی راه علم او را بوسیله سحر بسته اند و به همین خاطر به سختی وطی مدتی طولانی توانسته دیپلم خود را بگیرد.اکنون هم مطالعه و تمرکز بر روی متن برایش بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است.او باتوجه به گرایشات درونیش به علوم ماورائی، مدتی چذب جریان های قائل به انرژی درمانی و انرژی بخشی موسوم به «ریکی» شده بود و از طریق این باورها و قدرتها مشکلات جاری زندگیش را حل و فصل می نمود.بعد مدتی با جریان «عرفان حلقه »یا «عرفان کیهانی» آشنا شدو در این جریان به او آموختند که یافته های جریان قبلی مربوط به عرفان قدرت بوده و بسیار منفی است و انسان باید به دنبال عرفان کمال باشد که از تمام قدرتهای فوق بشری فارغ است و بعبارتی همان چیزی است که عرفان کیهانی نشان می دهد و به آن دعوت می نماید. بعد از انحلال کلاس های این جریان و دستگیری آقای طاهری(مؤسس آن)او شدیدا احساس تهی بودن معنوی و اخساس نیاز شدید به بهره مندی از چشمۀ معارف ناب قرآن را می کند و از من که فارغ التحصیل الهیات هستم کمک خواسته که با توجه به سطح تحصیلاتش و ناتوانیش در مطالعه و تمرکزش برروی متن ،او را راهنمایی کنم. من هم بهتر دیدم در مورد او از شما که صاحب علم وتجربه هستید مشورت بخواهم.بسیار متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با گوش‌دادن سی‌دی ده نکته شروع کند و سپس سوره‌ی زمر و عنکبوت و شوری را گوش بدهد. إن‌شاءالله افق جانش به سوی توحید گشوده می‌شود. موفق باشید
3042
متن پرسش
سلام استاد امروز تو یه سایتی اینو دیدم 1. اعتقاد به وحدت و عینیت خالق و مخلوق (در مدرسه حکمت متعالیه) یا غیریت و دوگانگی خالق و مخلوق (در مدرسه برهان و قرآن و عترت) 2. اعتقاد به جبر و مجبور بودن انسان در افعال خود (در مدرسه حکمت متعالیه ) یا مختار بودن انسان و امر بین الامرین (در مدرسه برهان و وحی و عصمت) 3. پلورالیسم و نفی مرزبندی بین توحید و شرک و ایمان و کفر و حق و باطل (که معتقَد حکمت متعالیه بویژه از وجه عرفانی آن است) و یا اعتقاد به وجود مرز بندی بین توحید و شرک و ....(که مبنای قرآن و اهل بیت است.) نظر شما چیه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌ها سخنان آقای نصیری است در مقابل وحدت وجود. اگر کتاب ارزشمند جناب آقای دکتر غفاری تحت عنوان «جدال با مدعی» را مطالعه بفرمایید متوجه می‌شوید متأسفانه جناب آقای نصیری نه یک کلمه از وحدت وجودی که امثال حضرت امام و علامه طباطبایی می‌گویند فهمیده و نه یک کلمه از دوگانگی خلق و مخلوق را. در ضمن اگر نقد مکتب تفکیک را در سایت‌ها دنبال کنید جواب‌های خوبی به آقای نصیری داده شده. از جمله در وبلاگ http://baerfan.blogfa.com/ جواب این سه نکته که فرمودید هست. موفق باشید
نمایش چاپی