بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36654
متن پرسش

بسم رب خون. حال آنکه نمی‌دانم اگر آن پنج دقیقه ای که منتهی به گلزار شهدای کرمان بود را آنجا نبودم کدام جنون قرار بود اینچنین مرا از خود بی خود کرده و حقیقت را آنطور که شایسته ی خود حقیقت است_نه آنکه من لایق باشم_ پیش چشمم آورد. چقدر کرمان کریمانه از می سلیمانی جرعه ای به ما ارزانی داشت و در عجبم هنوز که این پروردگار چطور و چگونه لطف می‌کند که این بنده ی حقیر جنون می چشد. هرچند چند خطی بیش از کتاب با یزال غزه و کرب و بلایش نبود اما هرچه بود برای من همان کربلای مبارزه با پوچی ها بود. همان یک و بیست و همان شور عاشقی چنان که این شرح حالی است که از درون زبان الکنم جوشیده: غزه اکنون کربلا، کرمان روایت می‌کند ناطق و مجنون از این خون‌ها حکایت می‌کند می‌نویسد بهر شیون، بهر ناله، بهر درد در همین لحظه چه خوش از خود شکایت می‌کند هم فنا و مشق خون چون آتشی در خاک او هم حلاوت در درون وصل غایت می‌کند درد غزه از برون زیبا ولی چون دور بود حال کرمانی کریمانه درایت می‌کند قاسم از کرمان به غزه راه عرشی را کشید حال خون با خون زمینیان، شفاعت می‌کند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خون زیبایی است خونی که از یک طرف با نظر به شهید حاج قاسم سلیمانی با آسمان صعود کرد تا پیکر به خون نشسته آن خانواده ها در آن حادثه سند دل‌دادگی‌شان باشد به سردار دل‌ها و در جهان گشوده حاج قاسم که نظر به انسانیت انسان‌ها است؛ حاضر شوند و از طرف دیگر سند اوج حماقت دشمنان راه توحیدیِ انقلاب اسلامی باشد که چه اندازه مانند شیطان که «خواست با ما بد کند، احسان نمود» آنان را به چنین عطایی نایل کرد. بی‌حساب نیست که سردار شهید حاج علی محمدی‌پور که ارزش شهادت را می‌فهمد، در وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «ای برادر عرب که دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشانی و مرا شهید کنی! بدان که تو حالا دنبال من می گردی، اما روز قیامت من دنبال تو خواهم گشت با این تفاوت که تو دنبال من می گردی که مرا بکشی و من دنبال تو خواهم گشت تا تو را شفاعت کنم». موفق باشید           

36503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: چرا امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه فرموده اند « کل معروف بنفسه مصنوع» اما در دعای صباح آمده است « یا من دل علی ذاته بذاته»؟ آیا این دو منافات ندارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر آنچه را بتوان از آن تعریفی و مفهومی داشت، مصنوع است و مخلوق. ولی حضرت حق که عین وجود است، عین نور است و مثل نور، خودش معرف خودش می‌باشد. موفق باشید

36166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: از وقتی که فرمودید جدی باش سعی می‌کنم اوقاتم را با قیام و جهاد ناقصی در حد خودم داشته باشم تا دچار بی تاریخی نشوم؛ اما مانع است که پشت سر هم پیش می‌آید، همه می‌گویند داری زیاده روی می‌کنی نیش و کنایه می‌شنوم، همسرم و مادر و پدر و خانواده ام درکم نمی کنند و واقعا برایم مانع شده اند، حرفشان را دیگر اصلا نمی‌فهمم. خدا شاهد است دیگر کلاس درس نمی‌توانم بروم و کلام و اعتقادات اسلامی را بشنوم، پای هر منبری نمی‌توانم بنشینم، حرف مردم برایم عجیب و غریب شده که مثلا می‌گوید موز شد کیلویی ۵۰ تومن، استاد خدا می‌داند خسته‌ام، نمی‌توانم دیگر وارد دنیای آنها شوم و نمی‌خواهم وارد دنیاییشان شوم. آنها هم به دنیای من نمی آیند هرچه دعوتشان می‌کنم، با همسرم در یک خانه‌ایم، او می‌گوید غرب من می‌گویم شرق! چه کنم استاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید به فضائلی که تحت عنوان «مداراۀ النّاس» در آموزه‌های دینی ما مطرح شده است، نظر کنید. از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم که می‌فرمایند: «أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنى بِأَداءِ الفَرائِضِ؛» پروردگارم، همان گونه كه مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا كردن با مردم نيز فرمان داده است. و نیز می‌فرمایند: «أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛» عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند. موفق باشید

35852

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: چند سوال در یک راستا داشتم: ۱. اینکه باید همه را بهتر از خودمان بدانیم را درک نمی‌کنم، یعنی مثلا زهیر خودش را بدتر از شمر می‌دانست؟ امام خمینی خودشان را بدتر از صدام می‌دانستند؟ و... ۲. اینکه نمی‌توانیم همه را بهتر از خودمان بدانیم نشانه کدام رذیله اخلاقی ست؟ خودم گاهی فکر می‌کنم نکند از تکبر باشد؟ ۳. راه درمان تکبر را می‌فرمایید؟ برای کسی که فقط در حد دانستن می‌داند که عین ربط به خدا و فقیر بالذات است، ولی این مساله را درک نکرده است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظور نسبت به مؤمنین و انسان‌هایی است که پشت به انسانیتِ انسان‌ها نکرده‌اند. ۲. باید متوجه خوبی‌های انسان‌ها بود و در این راستا به خود متذکر شویم وقتی دلیلی بر بد بودن آن‌ها نداریم چرا به خوبی‌های آن‌ها نظر نکنیم؟ ۳. کتاب «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این مورد نکات خوبی را با ما در میان می‌گذارد. شرح صوتی آن کتاب روی سایت هست. موفق باشید

35736

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: فرصتی که خدا برای ما با انقلاب اسلامی پیش آوردند برای انسانهایی که دوست نداشتند در آخرالزمان در ظلالت پرورش یابند غنیمتی بود که خدا به ما بخشیدند و امید می‌رود باز راه نجات توسط خدا با انقلاب اسلامی باز باشد. خدا میدونه سالیان سال منتظر بودم و حتی از این انتظارِ سخت برنامه خودکشی با خود و امام حسین علیه السلام معین کرده بودم که اگر این دنیا به من معنای زندگی ندهد من در آن نخواهم ماند و بلطف خدا اجمالا آن معنا را در انقلاب اسلامی یافتم و اگر امروز زنده ام اینطور نیست که دنبال چیزی برای دنیای خود باشم بلکه یقینا با هستی خود زندگی می‌کنم هستی که نزد من است و مرا نگه داشته نگه داشتنی انسانی توحیدی. نمی‌دانم چطور می‌توان خوشحالی کرد من زیاد بلد نیستم اما شاید بتوان گفت عروسی من شادی من یا هر تعبیری از خوشحالی امروز است امروزی که احساس آرامش و استقرار می‌کنم در حالی که همه عمر در پی اش بودم خوشحالی از اینکه می‌بینم خدا آغازی برای ما رغم زده اند. من نه شایسته و ارزشی و علمی دارم که به کسی توصیه کنم خود را نجات دهند و نه این راهش است اما چون همه مخلوقات از خدای عالم دعا می‌کنم پرورگارا ما را هدایت فرما، اما شما مرا احمق و نادان و دنبال روی کور و بی دردی نفهم ندانید من رنج کشیده ام و به سختی جویندگی کردم در حالی که به خود با دروغ بستن و تزئین مشکلات اساسی انسانی به غفلت سپری نکردم یا دنباله روی مردم دنیا نبودم و به خود سخت گرفتم. بلی من نادانم بلی من معمولی ام بلی من بی سوادم اما شما مرا عبرت بگیرید و در پی خودی برتر و جاودان باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. تاریخِ توحیدی انقلاب اسلامی آغازی است تا انسانی که در دوران مدرن، خودش برای خودش مسئله شده است خود را دریابد. با نظر به تأملاتی که باید نسبت به تمدن اسلامی مد نظر داشت ، در این مورد خوب است در بستر آغاز تاریخی که با حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»  شروع شد، نظری چند به خود و به بشر جدید و به جهان پیرامونیِ‌مان بیندازیم، باشد که در بحران بی‌معناشدن بشرجدید و نیست‌انگاری که تقدیر این دوران است، راهِ معناداریِ بشر آخرالزمانی را با نظر به «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی» مدّ نظر آوریم.
از آن‌جایی که حضور تاریخی، امری است درونی و با جان انسان‌ها ارتباط دارد و هستی انسان را با انسان در میان می‌گذارد، نمی‌توان حضور تاریخی را صرفاً با امری مثل اطلاع یافتن از موضوعات و وقایع تاریخی به دست آورد، زیرا حضور تاریخی امری است مربوط به تقدیر انسان‌ها، ذیل اراده الهی و انسان تنها می‌تواند سعی کند خود را ذیل آن اراده قرار دهد و به یک معنا خود را در تقدیر الهی حاضر کند و البته این امر، امرِ بسیار مهمی در رابطه با واقع بودگی انسان و نجات از بی‌تاریخی او می‌باشد. موفق باشید

 

35470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا: در این سالهایی که از حضور در زیست های رایج به نوعی خارج شدم و دیدم بشر درگیر هزاران مسائل روحی است باعث شد به آن بهتر بیاندیشم و از بازخوانی آن نترسم و با امید به خدا از آلوده شدن دامن خویش برای حضور در چاله های سیاه روزگار نهراسم. مثلا دیدم فقیرهای شهرهای مدرن مثل همین تهران و اصفهان بخاطر فرهنگ غربی که با قلب های خود پذیرفتند فقیر آفرین شدند‌ و کافیست نسبت خود را با یک زندگی روستایی تغییر دهند و در روح خود آنها را بدون تکبر بپذیرند کاملا سلامت خود را بدست می آورند؛ عمیق تر تا آن جا پیش رفتم که مسئله فلسطین در واقع ظهور پذیرش مردم جهان است از استکبار و یک مقام جمع دارد که همین بنده و شماییم که با پذیرش استکبار باعث جری شدن اسرائیل بر مظلومان شدیم. با خود راهکار تصحیح هزاران مسئله را طبق کتاب ها و خوانش های انسان مدرن از هر انسانیت و دینی خواندم و نتیجه ی درستی نگرفتم تا آنکه با آزاد شدن نسبی از این زندگی جاری مدرن کم کم از تکالیف اجباریش خارج شدم و بدنبال جایی برای خود بودم که در آخر فهمیدم تمام راه های رهایی از شر هرگونه فقر و فلاکت و افتضاحات روحی روانی و هر دردی که بشر داره خارج شدن از این ساحت زندگی غربی است که در مورد آن احادیث آخرالزمان فرمودند حتی قرآن خوان قرآن از زبان و دهنش بالاتر نمی رود یعنی مهم نیست چقدر بخواهی خوب باشی مهم این ساحتی از ساختار معنی گرفتن روح است که برای خود پذیرفتیم. رُک و راست بگویم انسان مدرن توانست تا حدی اَنانیت را با استفاده از ابزارها شاخ و برگ دهد و مستقر کند که بشر در رابطه با صاحب انانیت های بزرگ جهان نوعی سلوک و مستی را ایجاد کنند یعنی آرزوهای پسران و دختران شما مسجدیها در شبانگاهان برای پولدار شدن، یا عشقبازی با فلان آدم کار نماز شب های یک فرد پانصد سال پیشی را که در خواسته با قیامت و حق بوده داره. چه بسا مسجدیهایی که نمازشان آنها را به ترامپ شدن رهنمود می‌کند، شما که می‌خوابید و روز ها کار می‌کنید همواره بسوی بزرگ شدنی هستید که قلب شما آن را شناخته و در آرزوی اوست. درواقع آدمی نهایت به چیزی می‌رسد که می‌شناسد و راهی جز انتخابشان ندارد در حال که محدود باشند. من سیاه نما نیستم من واقعیت گو هستم پس بگذارید راستش را بگویم که آدمی در نسبت با هر کسی معنا می‌گیرد و کلیت در راه و صراطی شخصیت می‌گیرد. حتی بعد از مرگ ادامه راهی که در دنیا فرصت انتخاب و جای گیری در آن را داشته می‌رود که اگر آن راه پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله باشد بسوی خدای محمدی است و اگر غرب را در راه های خود که مثلا دانشمندان غربی و امثالهم است برگزیند تا دم قبر است و خیلی خوب باشد تا چند سالی هم در برزخ با آن روزگار تنگ می‌گذراند و اصلا به آن قیامت زندگی جاودان نمی‌رسد و این است معنای پوچی. درواقع آدمی هیچ است و در نسبت با چیزی معنا میابد که بقا و فنای آن چیز بستگی به تنها باقی عالم که خداست دارد. اگر امروز جمهوری اسلامی در یک (نمی‌دانم کیستیم) در میان مردم است دلیلش بسیار امید بخش است که طلب زندگی ماورای زندگی غربی است که بحمدالله همواره به سوی اوییم و هرچه از زیست امروز که آنها واقعی و عالمانه می‌دانید فاصله بگیریم و حرکت بسوی زندگی همت کرده حاضر خودمان که بسی برتر است کنیم، از دست هزار مکافات و سختی راحت میشیم که انتخاب با خود شماست و کاملا در دستگاه توحیدی آزادید مثلا با چنین آگاهی و رجوعی به خدایی که اراده کرده اید زندگی برتر خود را با خروج از امروز و ورود به فردای برتر خود بخواهید، خب خدا آزاد کننده و عطا کننده است و یا همچنان با خواستن پول و مقام و پادشاهانه زیستن خدای غرب که خدای انانیت هاست بخواهید زجرها را با گوشت و خونتان خریدید می‌چشید زیرا انتخاب شما چیز دیگریست که با وجودتان انتخاب کردید که بروید، و در کمال آزادی از خود خدا خواستید پس خواهید رفت، چه بهتر که با آگاهی و پذیرش و راهیابی زیبا مشرف شوید به آن آینده ای که امروز بعضی هاست اما آینده شماست برسید. اگر بگویم یکی از بهترین لطف های خدا به من (سعی در نپذیرفتن زندگی نرمال مردم روزگار امروز بوده) دروغ نگفتم. همه این حرف ها را عرض کردم که بگویم خدایا در این روز عرفه که بعد از رمضان تنها امید ماست برای رشد و حرکت به سوی «خودی برتر از خود امروزین که هنوز به آن نرسیدیم» ولی نباید از خود جا بمانیم یا دیر برسیم حرفم را تا حدی بیان کردم که نرفتن ما فلسطین مستعمره ساز است که نرفتن ما برای مستضعفان چشیدن صد برابر درد های روزگار امروز است. بنده را از دعای خودتان‌محروم‌نسازید اگر بنده موفق نشدم خیری به شما برسانم و با جهل ها و خودپسندی ها و انانیت های بسیارم باعث ضرری به خود و شماها شدم از پروردگارم در امر حرکت بسوی خودش نا امید نیستیم و از شماها طلب حلالیت دارم که خدای ما را همان را باز کنند ان شاءالله. من خدارا نمی‌شناسم اما بوی او را می‌شناسم. این انقلاب بوی خود خدا را می‌دهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً حرف همان است که می‌فرمایید تا در این روز یعنی در روز عرفه از خدا بخواهیم: «خودی برتر از خودِ امروزین که هنوز بدان نرسیده‌ایم» را برایمان تقدیر کند تا در این جهان وانفسا به گفته جنابعالی به نوعی از زندگی وارد شویم که ماورای زندگی غربی است که در آن انسان به‌کلّی از خود بیگانه می‌شود. موفق باشید

35150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: آیا می‌شود بدون نماز شب و بیداری سحر راهی که عرفا رفتند را پیمود؟ اگر ما نمی‌توانیم بدون این عبادات و بدون شب زنده‌داری جامع اسماء شویم، لطفی کنید و بفرمایید برای صاحب عزم و اراده شدن و نجات از خواب‌آلودگی‌هایمان چه کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید از رحمت الهی ناامید بود. خداوند به اندازه تلاش انسانها رحمت خود را مرحمت می فرماید و به همین جهت نباید به خود سختگیری کرد. موفق باشید

35140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا. با عرض سلام و احترام: بنده فردی هستم که بسیار دغدغه مندم و می خواهم کاری انجام دهم که پیش خدا و اهل بیت سربلند شوم، اما مشکلی که دارم این است که به قول های که به خود و خدا می دهم نمی توانم به خوبی عمل کنم، مثلا برای نماز اول وقت، برای مطالعه، برای احترام به پدر و مادر، برای انجام وظایف کاری ام و... خیلی اراده ام ضعیف است، گاهی همه چیز یادم می رود و روح خسته ام فقط می خواهد بخوابد یا فیلم ببیند و به کاری مشغول نشود، از دست خودم عصبانی هستم، توقعم از خودم بالاست ولی گویی توان انجامش را ندارم، می دانم. ناامیدی گناه کبیره است ولی از بس خودم پیش خودم شرمنده شده ام، دیگر نمی دانم کی اصلاح می شوم و آیا واقعا اصلاح می شوم؟ من خدا و اهل بیت را می خواهم، من زندگی شهادت گونه را می خوام، من حیات طیبه که هیچ غصه و دغدغه ی دنیا نداشته باشم را می خواهم هرچند دنیا را نداشته باشم، اما از خودم ناامید می شوم، البته خدا کمک می کند و دوباره امیدوارم می شوم، و می گویم اگر خدا بخواهد همه چیز درست می شود، ولی خسته شده ام از خودم، از اینکه نمی تونم اونطوری که باید باشم بشم، چه کار کنم؟ مشکل اصلی در اراده است؟ اگر بله چطور اراده ام را قوی کنم؟ ممنون از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در عین انکه نباید به خودتان سختگیری کنید سعی کنید یک برنامه منظم ولی متوسط برای خود تنظیم کنید و مطابق آن عمل نمایید. نسبت به ورزش کردن و بدن منظم پیداکردن نیز کوتاهی نکنید. انشائالله خداوند کمک تان خواهد کرد. موفق باشید

35047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: وقت بخیر. ما تصمیم گرفتیم به صورت هفتگی دورهم جمع بشیم کنار مزار دو شهید گمنام عزیز نورالشهدا، به فکر خودم رسید با مطالعه ی جمعی این تجمع رو هدف دارتر کنیم. می‌خواستم لطف کنید راهنماییم کنید چه کتابی مناسب هست برای چنین فضایی؟ ضمنا این رو هم اضاف کنم که جمع به صورتی هست که نه میشه خیلی حالت کلاسی و تدریس یک طرفه ایجاد کرد نه مباحثه به معنای رسمی. تشکر از زحماتتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و خود شهداء إن شاءالله کمک می کنند. به نظر می آید تذکرات کتاب «فرزندم، این چنین باید بود» خوب باشد. موفق باشید

35002

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: لطفا درباره ی ارتباطات خانوادگی و نحوه ی برخورد صحیح با اعضای خانواده و فامیل، سلوک انسان از خانواده شروع میشه عالم باشیم و اهل عمل نباشیم چه سود، لطفا بفرمایید چگونه اهل تشخیص باشیم؟ چگونه تشخیص دهیم با افراد چگونه برخورد داشته باشیم؟ حدیث داریم که افراد را به اندازه ی تقواشون دوست داشته باشید، حالا اگر کسی دارای عدم تقوا باشد برخورد انسانی که قراره زینت امامش باشد با چنین افرادی باید چگونه باشد؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به ما توصیه مداراکردن را در میان گذاشتند و دعای «مکارم الاخلاق» عملا در همین رابطه رهنمودهای فوق العاده ای دارد. خوب است که با رجوع به سایت «لب المیزان» به شرح آن دعا رجوع شود. موفق باشید

34656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مدرسه‌ای غیرانتفاعی تاسیس شد برای قشر محروم، مستضعف و...، از پایه‌های پیش‌دبستانی تا چهارم دبستان فعلا و بناست سال به سال بر پایه‌ها بتوفیق الهی اضاف بشود که بچه‌هایی که در این محل تحصیل می‌کنند تا جایی‌که امکان داره در همین محل موندگار باشند. دغدغمون صرفا درس دادن ریاضیات و حفظیات نیست که می‌خواییم جوان سالم و توانمند بلحاظ شکوفایی استعدادش به جامعه تزریق بشه. اونچه که برای ما مهمه نمره ۲۰ نیست، شکوفایی استعداد دانش‌آموز است. امسال اولین سال تاسیسش بود. مسلما راه طولانی و پرچالشی در پیش داریم، خواستم در این زمینه و برای این قشر ما را توصیه و راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم بنده نسبت به نظام عمومیِ آموزشی با توجه به اندکی اطلاعاتی که دارم، آن بود که ما نیاز به مدارس غیر انتفاعی نداشتیم و باید تلاش می‌کردیم بدنه آموزشی عمومی تقویت می‌شد. البته این مربوط به کار شما و شرایطی که شروع کرده‌اید نیست، امید است شماها با نظر به نیازی که نظام اسلامی در رشد شخصیت انسانها در همه ابعاد وجودی دراین جهان دارد، تلاش خود را بنمایید و إن‌شاءالله به نتیجه خواهید رسید. موفق باشید

34162

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: راهکارهای اساسی برای دوری از شهوت که بلای جان شده است و خیلی مبتلا دارد و باعث غفلت از ابدیت و نا امیدی و یاس می‌شود را بفرمایید؟ (توصیه، ذکر...) اگر ممکن است چون پدری مهربان شرح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه توجه به این نکته است که تا می‌توانید باید خود را در میدان‌هایی که موجب چنین تحرکاتی می‌شود، نیندازید. آری! نظر به امامان معصوم با ذکر صلوات و نظر به احدیت حضرت حق با سوره توحید که نفی کثرات می‌کند، إن‌شاءالله مؤثر خواهد بود. موفق باشید

34060

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: شما می‌فرمائید که بالا تر از (خواستن از خدا) نخواستن است و بندگی کردن، حال اگر ما بندگی کردنِ او را، از او بخواهیم چطور؟ و دیگر اینکه، طلب کردن مقامات اعلی و انسانیت واقعی از او بهتر است یا اینکه کلا چیزی نگوییم و فقط تکلیف را انجام دهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این سخن که می‌فرمایید منظور از نخواستن، نخواستنِ امور دنیایی است که ما را به خود مشغول کند. وگرنه این نوع خواستن و مسئلت که انسان از خدا بخواهد که حجاب‌های بین خودش و بنده‌اش برطرف کند، زیباترین خواستن و عالی‌ترین رجوع به حضرت ربّ العالمین است. آری! این خواستن، بهترین خواستن است. موفق باشید

33623

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من در نوشت ابزار کار می کنم: اگر یه تحقیق ۲۰۰۰۰ تومانی را خودم خریداری کنم و آن را ۲۵۰۰۰ تومان به مشتری بفروشم، کار بدی کردم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! بالاخره یکی از منابع درآمد، تولید است و راه دیگر، توزیع است. منتها باید سعی کرد انصاف را رعایت کرد یعنی به اندازه‌ای که باید به آن جنس با نظر به فعالیتی که انجام شده و به اصطلاح با نظر به کرایه مغازه و سایر موارد؛ اضافه کرد. موفق باشید

33565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد گرامی: علت این که در سالگرد علامه حسن‌زاده آملی مطلبی و یادآوری نداشتید، دلیل خاصی داشت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر!  چقدر خوب است که به هر بهانه‌ای از آن مرد بزرگ سخن گفت که به هرحال او تولدها در پیش دارد. شاید فضای اربعینی و حضور ما در آن فضا منجر به این امر شد، وگرنه دل در گرو روحانیت ایشان است. موفق باشید

33457

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا انسان با علم حضوری می تواند ذات خدا را درک کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات حضرت حق، تنها در نزد حضرت حق حاضر است. به گفته جناب شیخ شبستری این مثل آن است که بخواهیم با نور شمع به دنبال خورشید باشیم. در حالی‌که خورشید، همه را فرا گرفته است. فرموده است: «زهی نادان که او خورشید تابان / به نور شمع جوید در بیابان». موفق باشید

38022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: شما چندین بار در جلسات تون یه تعدادی کتاب را معرفی کرده آید که حتما بخونید میشه الان لطف کنید چند کتابی را که برای خودتون خیلی تاثیرگذار بوده بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر زمانی از عمر بنده کتاب‌های متفاوتی مؤثر بوده، از کتاب‌های شهید مطهری بگیرید تا مقالات آیت الله محمد شجاعی و تفسیر المیزان و اسفار جناب صدرا و فصوص الحکم ابن عربی و کتاب‌های مرحوم شهیدی و نهج‌البلاغه و «ما ادراک النهج‌البلاغه» و اصول کافی و تحف‌العقول و آثار حضرت امام خمینی. مهم آن است که انسان در هر زمانی متوجه شود خلا فکری خود را با چه آثار و گفتار باید جواب دهد. موفق باشید

37594

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در خصوص آنکه در مثال منفصل، آنچه در عالم عقل هست، در مثال منفصل ظاهر می‌شود. سوال آیا آنچه در عالم عقل است، در مثال متصل تجلی می‌کند؟ سوال دوم آنچه که خیال بافی نامیده می‌شود، آیا ابتدا در عالم عقل بوده است یا نه؟ اگر جواب خیر است، چگونه ممکن است که حقیقتی بدون اینکه در عالم عقل باشد، در عالم مثال متصل ظاهر شود؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! حقایقِ عقلی در خیال منفصل، صورتِ مناسب عالم عقلی را به ظهور می‌آورد. ۲. خیال متصل اگر تحت تأثیر خیال منفصل باشد؛ صورت‌های جزئی متعالی در آن به ظهور می‌آید و چنانچه تحت تأثیر حس و محسوسات باشد؛ صورت‌های جزئیِ مخلوط به وهم در آن شکل می‌گیرد. موفق باشید

37292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما! من از زمانی که چشم گشودم و به خود آمدم. فهمیدم که ذهنی کنجکاو دارم. ذهنی که از هر پاسخی چند سوال درست می‌کند. نمی‌دانم که وسواس الخناس در من قوی است که اینچنین هستم. برای همین هیچگاه آرامش ندارم. من کتابهایی از علامه حسن‌زاده آملی و صوت ایشان. صوت های صمدی آملی و کتاب ها و صوت های زیادی از شما را گوش داده‌ام. احساس می‌کنم که ته دلم خالی است. از یک طرف تفکرات کلامی مرا جذب می‌کند و دوست دارم که روش کلامی در پیش بگیرم و قید فلسفه و عرفان را بزنم. اما نمی‌توانم این ذهن فلسفی خودم را اقناع کنم. فقط فلسفه آن را سیراب می‌کند. مانند کشتی بی سکان بر روی دریا می‌روم. نمی‌دانم وقتی که مشکلی در زندگی برایم بوجود می اید، تمام آن اطلاعات کلامی فلسفی و عرفانی به باد می‌رود و به زمین و زمان ناسزا می‌گویم. از وضعیت خویشتن هم هراسان هم نگران و هم ناتوانم. به نظر شما در اینچنین وضعیتی باید چکنم.؟ التماس دعا!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه در دلِ آنچه فرمودید مهم است، نظر به ایمانی است که از طریق انس با قرآن و روایات و خطبه‌های توحیدی نهج البلاغه پیش می‌آید. پیشنهاد اولیه همان دنبال‌کردن مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح سوره اعراف است که صوت همه آن مطالب، روی سایت هست تا إن شاءالله با مطالعه جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست، راهِ انس با قرآن از طریق آن تفسیر إن شاءالله گشوده خواهد شد. موفق باشید

36164
متن پرسش

با سلام: آزادی فلسطین را باید در چرایی اشغال آن دید تا مشخص شه انانیت بشریت بود که میدانی برای ظلم به انسانیت‌ و توحید را باز کرد و انتظار فرج را که با سلوک بشریت در صراط الله است، از مسیر خارج کرد و تمام معنای آدمیت، حق و باطل و هر آنچه مقدس بود و معنا و حرمت داشت از ما گرفت. جنگ و نیست انگاری دو امر لاینفک از فرزند آدم است و بحث دیروز و امروز نیست منتهی بشر آخر به حسب عظمت و مسائل بزرگ و سوبژه شدن آن‌را بیشتر حس می‌کند. اما فکر می‌کنم اینگونه شرح مسئله دادن که لازم هر حرکتیه تا بخود بیایم نگرشی است که ورود شده و الحمدالله دانشمندان انقلاب اسلامی باز در آن بسط خواهند یافت اما چه کسی گفته آنکه شاد و رسیده است باید همچنان در کلمات محدود حرف زنند در حالی که استحکام و حیات کلماتند که دلایل آن هستند هرچند گفته ها شکل فلسفی یا هر قالبی از محدودیت را نداشته باشند. ای برادران و خواهران انتظار فرج در انقلاب با نابودی اسرائیل و آمریکا را را باید بکشیم، صراط اللهی که سیر در آن استهلاک و مصرف جان آدم نباشد بلکه بسط و رشد آدمی باشد و زندگی را آزادانه برای یافتن خدا با هر قدمی برای خود بردارید حس کنید ان شاءالله .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مقاومتِ حماس دارد راه تفکر در این زمانه را به بشر امروز نشان می‌دهد تا گرفتار جهان سراسر توهّم‌‌امیز که اسلحه‌ها را عامل قدرت می‌داند، نشود و این است تأثیر نظر به بیّنه دوران که عطای الهی است.
با شناخت بهترین مخلوقات یعنی «خَيْرُ الْبَرِيَّة» و بدترین مخلوقات یعنی «شَرُّ الْبَرِيَّة» می‌فهمیم در زمانه خود با کدام‌یک شریک هستیم؟ به همان معنایی که مقام معظم رهبری به نخبگان و استعدادهای برتر علمی فرمودند: علم، مسئولیت‌آور است در این جبهه‌بندیِ غزه، عالِم باید تلاش کند حق را بشناسد و در کنار حق بایستد. بی‌تفاوتی برای عالِم و دانشمند جایز نیست.  یعنی عالِمی که امروز نتوانسته است جایگاه اسرائیل را به عنوان شرّ مطلق بشناسد، عالِم نیست.
آیا متوجه هستیم، سنت‌های جاری در عالم که پایدارترین بنیادها و در عین حال، در دوردست‌ها جای دارند؛ چه اندازه می‌تواند مبنای تفکر و تحلیل ما در تقابلی که در رخداد طوفان الاقصی پیش آمده است، باشد؟ این نوع توجه، اصیل‌ترین اندیشه را به میان می‌آورد. موفق باشید

 

36120
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: در کانال «وارستگی»«https://eitaa.com/varastegi_ir» جمله‌ای از جناب آقای دکتر داوری آورده است که ایشان می‌فرمایند: «اگر در دهه‌های اخیر بعضی فلسفه‌های معاصر با نظر به فلسفه و عرفان اسلامی فهم شده‌است، این کوشش را التقاط و درهم آمیختن افکار و آراء متباین با یکدیگر نباید دانست. بلکه جهدی فکری برای درک گذشته و فهم زمان و تاریخ و نسبت ما با قدیم و جدید و جهان متجدد است. این معنی را کسانی که مستبصر نیستند و فلسفه و علوم انسانی را صرفاً امور آموختنی می‌دانند، درنمی‌یابند». «https://eitaa.com/varastegi_ir/585» حال سؤال بنده آن است که سخن ایشان را چطور معنا کنیم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه می‌فرمایید ایشان ما را متذکر این امر مهم می‌نمایند که اگر فلسفه‌های معاصر بخصوص فلسفه‌های فیلسوفانی مانند دکارت و کانت و هگل و هایدگر و گادامر را مورد نظر قرار دهیم و متوجه جهانی بشویم که این فیلسوفان در آن قرار دارند؛ عملاً با مسائل و دغدغه‌های بشر جدید روبرو شده‌ایم و با متفکرانی به موضوعات می‌اندیشیم که موضوعات امروز ما است. و حال اگر با چنین دغدغه‌هایی به متون عرفانی و فلسفی خود بنگریم معلوم است که بهره‌های فراوانی از میراثِ عمیق و حکیمانه خود برای امروزمان به دست میآوریم. عمده آن است که در نظر به فلسفه این فیلسوفان بزرگ بنا را در فهم و همراهی با آنها قرار دهیم نه آنکه از ابتدا بنا را برای مقابله و نفی آنها بگذاریم . موفق باشید

36059

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: با نظر به اینکه نکته های زیاد در سخنرانیهای جذاب و خاص جنابعالی را می توان تلاشی برای همه فهم کردن حکمت صدرایی دانست، خالی از لطف نیست اگر به نکته ای اشاره کنم که چندی پیش آقای یوسف علی میر شکاک در یک برنامه تلویزیونی اینگونه مطرح کردند: قدرت تفکر در یک جامعه وابسته به غنای ادبی و ادبیات تفصیلی است که در بین مردم آن جامعه رسوخ پیدا می کند و جاری می‌شود. ملاصدرا همیشه پدیده ای بوده است ویژه محافل خاص فلسفی و تلاش و تکاپویی صورت نگرفته است تا فلسفه و حکمت ملاصدرا را از طریق رمان یا داستان یا نمایشنامه وارد اجتماع کنند و اندیشه او را در بین عموم جامعه بسط دهند به طوری که بینش ملاصدرا همه فهم شود. در صورتی که در غرب یا خود فلاسفه یا متفکران و ادیبان پیرو یک فلسفه خاص همواره به کمک داستان، رمان و یا نمایشنامه، بینش فلسفی خاص خود را به صورت مصداقی و قابل فهم در اختیار عموم افراد جامعه قرار می‌دادند تا فلسفه یا بینش آنها در جامعه فراگیر شود و اینگونه تفکرشان از اجمال به صورت تفصیل درآید. در این خصوص خواستم از جنابعالی سوال کنم که اولاً تا چه اندازه این امر نزد شخص شما اهمیت دارد و ثانیاً اینکه آیا در بین محافل فلسفی و یا ادبی و یا آموزش و پرورش ما کوششی در این جهت صورت گرفته است یا خیر. سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید آری! اگر کسی بتواند اشارات فلسفه صدرایی را به صورت رمان و یا فیلم در آورد، کار خوبی است. ولی با توجه به این‌که عموماً در رُمان و یا فیلم، تخیّل نقش فعالی دارد و در فلسفه صدرا نوعی تعقلِ حضوری در میان است؛ بهتر است صدرا را با همان مبنای اصالت وجود دنبال کرد و در غرب هم فیلسوفانی مثل هایدگر که به «وجود» نظر دارند مانند صدرا در محافل عمومی ادبی‌شان حضور ندارند. زیرا مطالب آن‌ها حضور بالاتری را طلب می‌کند. موفق باشید

35972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اصلا حالم خوب نیست. از لحاظ مادی اوضاع ام خرابه شرمنده زن و بچه ام شدم از لحاظ روحی هم حالم خوب نیست. چند ساله دعا می کنم از خدا و ائمه جوابی نیامد مدام از خدا و ائمه گله دارم رفتارم با خانواده هم تعریفی نداره ذکر یا چله که برمی‌دارم نصفه نیمه رها می‌کنم خلاصه که همه بدی‌ها در این حقیر جمع هس.ت خدا خودش شاهده که بنده ی بدی هستم یک کار درست برای خدا انجام ندادم حالم از خودم بهم میخوره میخام تغییر کنم کمکم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار تعمق روی معارف الهی مانند «معرفت نفس» از مباحث اخلاقی مانند «شرح حدیث جنود عقل و جهل» غفلت نکنید. https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 و https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%B4%D8%B1%D8%AD
موفق باشید

 

35728
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: با توجه به اینکه بعضی سوالاتی که برای شما می‌فرستند انتقاد به رهبر انقلاب هست خواستم از این عزیزان تقاضا کنم اگر انتقادی هست بصورت مصداقی بیان کنند مثلا نگویند که ایشون تصمیماتشون غیر قابل تغییره یا ایشون انتقاد ناپذیر هستند. پیشنهاد می‌کنم به دوستان که کتاب های تاریخ اسلام بخصوص زمان حکومت امیرالمؤمنین را بخوانند و سخنان ایشان را در سایت Khamenei.ir مطالعه کنند و ببینند حضرت آقا چگونه فرصت ها و خطرات ملت را تا چند سال بعد خودشان می‌بینند. بنده قسم جلاله می‌خورم که در زندگیم کسی را ندیدم که دینداری واقعی داشته باشد و با حضرت آقا دشمنی کند یا از ایشون متنفر باشد. هم چنین بد نیست نگاهی به نظرات بزرگانی چون آیت‌الله حسن‌زاده یا آیت‌الله ناصری یا آیت‌الله فاطمی نیا یا آیت‌الله مصباح در مورد ایشون بیندازیم تا ببینیم چگونه شیفته ی ایشون بودند. در آخر بد نیست این قسمت از نامه‌ی حاج قاسم سلیمانی را به احمد یوسف‌زاده در اینجا قرار دهم: درود می‌فرستم برمردی که به‌احترام همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه می‌زند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان می‌کند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا! وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن شما عین حقیقت است که واقعاً اگر کسی بهره‌ای از دینداری برده باشد، انوار خاص هدایت الهی را در حضرت نایب الامام آیت الله خامنه‌ای می‌یابد و حیرت می‌کند که چگونه خداوند برای این زمانه یعنی در زمان غیبت چنین انسان بزرگی را پرورانده است. می‌ماند اگر این افرادی که متوجه جایگاه نورانی و معنوی و الهی ایشان نمی‌شوند را؛ همان‌طور که می‌فرمایید متذکر این امر نمود که چگونه انسان‌هایی که تمام عمر به دنبال حقیقت بودند مانند همان علمایی که نام بردید، این اندازه به ایشان ارادت می‌ورزند. موفق باشید

35584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مورد مسائلی که امروزه در جامعه با آن سروکار داریم گاها سوالاتی در مورد درست بودن یا نبودن آنها پیش می آید که با سوال از دفتر مراجع می گویند که طبق قانون مراجع رسمی و مجلس و باقی ارگانها باید عمل شود. یا اینکه مثلا می گویند اگر اینطور عمل شود درست است، ولی شخص توانایی بررسی کامل آن را ندارد که بداند چگونه انجام می شود. حال اگر در شرایطی انسان می بیند که خود قانون انطباق درستی با آنچه که درست وعقلانی است ندارد در آن شرایط چه باید کرد؟ بطور مثال مسائل بانک و اقتصاد و... با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید در مورد بانک و مسائل اقتصادی، ما گرفتار مافیای نئولیبرالیسم و نزول‌خواریِ پنهان هستیم و درک درست آن هنوز نه در مسئولان و نه در جریان‌های مذهبی پیش نیامده. آنچه مایه امیدواری است نوعی به خودآمدن است که حکایت از بازخوانیِ کلّی در این مورد می‌کند و امثال آیت الله جوادی تذکراتی را شروع کرده‌اند هرچند هنوز گوش شنوایی به طور جدّی به میان نیامده است. ولی این انقلاب اسلامی است که بالاخره در ذات خود توان عبور از این معضل را دارا می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی