بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: استاد خواهشا شرک خفی را با توجه برهان صدیقین تشریح فرمائید و در خصوص تقویت جهان بینی توحیدی و رفع شرک خفی دستورات کاربردی را عنوان فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرک خفی، امری عقلانی و برهانی نیست. روحی است که انسان در امورات خود بر خلاف عقل، اموراتی را وَهماً در زندگی مؤثر می‌داند هرچند خدا را در کلیت پذیرفته باشد. موفق باشید

33733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 با سلام خدمت استاد: یه وقتایی فکر می‌کنم علت اینکه بعضی افراد که در دفاع مقدس بودن بعد یه جوردیگه شدن شاید دو سه علت باشه: ۱. اینها یه شهوداتی داشتن حالا هنوزمیخان آن حالت را حفظ کنن و با توجه به اینکه بعضا ادامه تحصیل درحوزه نتونستن بدن یا حوزه ساختار متناسب‌تر با روحیه او را نداشته و یا بعضا به دلیل مشکلات شان نتونستن وارد محیطهای معرفتی بشن مشکلاتی ایجاد کردن و میکنن و از طرفی شاید از بس بعضا در زمان شما انواع مدل های فساد را از افراد مختلف دیدن نمیتونن دیگه اعتماد به کسی کنن و دست در دستش قرار بدهند. ۲. اینکه از وقتی یکی از آقایان گمانم مطلبی گفتن راجع به حجاب که تا شهید به مرحله شهود نرسد این بحث حجاب را مطرح نمی‌کند «مبنی بر این مفهوم» با خودم میگم شاید اینها همه از تمامی مطالبی که در مورد احکام هست مثل حجاب، و... که در وصایای شهدا هست شاید یه مفاهیمی را مثل همین حجاب را ذیل شخصیت امام (ره) درک کردن و میخان برگردن بهش، حتی گاه با خودم میگم شاید حتی دربحث زن هم و مسایلی که مربوط به زن هست در آن تاریخ امام یه مفاهیمی به میدان آمده ما اینها را آنطور که باید میدیدیم ندیدیم و باعث مسایلی شد. ا ستاد این مطلب که متوجه شدم درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ولی همه باید به جهت‌گیریِ کلّی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی فکر می‌کردیم و فکر کنیم. در دل آن جهت‌گیری باید به ضعف‌ها بیندیشیم و نسبت به آن‌ها تلاش کنیم تا در جهان جدید با وارستگی تمام حاضر گردیم و زندگی خود را معنا بخشیم. موفق باشید

33624

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به اینکه انسان در اصول دین باید خودش تحقیق کند نه تقلید، آیا این روش معرفت النفس که شما برای کاربران گرامی توصیه می فرمایید، آیا جنبه تقلیدی ندارد؟ به عنوان مثال شما در کتاب خویشتن پنهان پس از اینکه شخص من خودش و احکام آن را دریافت کرد آن را به خدا و ملائکه تعمیم می‌دهید.این روش از نظر منطقی ارزشی ندارد. آنچه حجت است برهان است. چیزهایی که درباره ویژگی‌های نفس (من) می فرمایید، حداکثر فقط در رابطه با نفس بدیهی است. اما درباره خدا و ملائکه که بدیهی نیست! در این باره اگر توضیح دهید ممنون خواهم شد. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قاعده «حکم الامثال فیما یجوز و فیما لایجوز واحد» است و در این مورد این نوع مباحث، معنا می‌دهد. موفق باشید

33369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استادعزیز بنده خیلی مواقع دچار ناراحتی و قبض و نگرانی هستم. دلیل این ناراحتی برایم کاملا مشخص نیست. اما کمی که تأمل می‌کنم دلیلش را این طور حس می‌کنم که با خود می گویم: (عمر و زندگی به سرعت می‌گذرد و من به آنچه برایش آفریده شده ام، نمی پردازم و دچار روزمرگی شده ام و معرفت الهی بدست نیاورده و عمرم عبث و بیهوده می‌گذرد و دیگران را هم اینگونه می بینم و برایشان ناراحت می شوم.) این نوع افکار خیلی خیلی مرا آزرده می کند واحساس افسردگی می کنم. درحالیکه سعی در انجام واجبات و ترک محرمات دارم اما دلم می خواهد به بالاترین درجات سعادت و معرفت برسم. این افکار الهی است یا شیطانی؟ چگونه مقابله کنم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان بعضا در قبض و بعضاً در بسط قرار دارد و این طبیعی است که در حالت قبض باید صبر و شکیبایی داشت و در حالت بسط، باید شکر کرد. موفق باشید

39119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: آیا می‌توان اتفاقات الان سوریه و جهان را بر نشانه های حتمی ظهور مثل خروج سفیانی و... انطباق داد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تطبیق، کار آسانی نیست. عمده آن است که همان‌طور که در برنامه «به افق فلسطین» آقای خوش‌چشم فرمودند جنگ، جنگ است و بدون پیروزی و شکست نمی‌شود و همان‌طور که در جواب سؤال‌های شماره 39111 و 39114 عرض شد وقتی طلوع جبهه مقاومت به معنای طلوع تاریخی است ماورای شکست و پیروزی به آن معنایی که جبهه استکبار تعریف کرده؛ جبهه‌ای در آینده این تاریخ حاضر است که خود را در میدان تقابل حق در مقابل باطل معنا کرده است آن هم به صورتی که حالت تحجّر و ارتجاعی نداشته باشد، بلکه به همان صورتی که انقلاب اسلامی وارد این تاریخ شده است. موفق باشید

لینک مصاحبه آقای خوش‌چشم در برنامه «به افق فلسطین»:https://eitaa.com/matalebevijeh/18234

37013
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیک و ریحانه
«فاقد البصر فاسد النّظر» كسي كه بصيرت و بينايي ندارد فكر و انديشه‏ اش فاسد است. سخن از فکر حصولی و تفکر ریاضی که از دل اندیشه های بشر برای ساخت معنای زندگی و زیست در عالمی که انسان ها برای ارتباط و فراهم کردن بستری برای ساختن آرمان شهر خود بدان محتاج‌اند نیست. این علم و این نوع فکر و نظر محصول مدرنیته است که در ساحت زیست انسانی رخ نموده است و انسان را در فرآیند تجربه و فیزیک و ترابط های آن با علوم مرتبط با انسان به خود دچار کرده است. و اما سخن این کلام عرشی فراتر از آن است که در افق علم حصولی در بماند و گشودگی باطنی اش را از دست بدهد و از آن عمق و ژرفای ملکوتی اش چیزی بکاهد. بصیرت در آن لایه های باطنی انسان نهفته است که اگر انسان از جان مایه درونی برای فهم زیست عالم زمینی اش بهره نگیرد، عملا از ابعاد متعالی زندگی اش چشم پوشیده است و در افق عرضی عالم انسانی اش صرفا بهره ای خواهد برد آن هم توأمان با رنج و درد و برای فروکاستن از درد، تن به لذت‌هایی خواهد سپرد که همچون مسکن از درد می‌کاهد اما رنج را به شادکامی مبدل نمی کند و ألم را به لذت مبدل نخواهد کرد. این داستان زندگی روزمره ای است که مولود بشر عالم غربی است که با علم به سراغ فهم زیست انسان شروع به تعریف و نظریه پردازی برای انسان کرد و حاصل آن دست رنج علمی تاریخ مدرن را ساخت که منجر به نهیلیسم شد و انسان همواره برای فروکاستن از رنج ها به سراغ نظریه های علمی پناه بردند و متفکرین برای تسکین درد آدمی او را هر روز در آغوش پناه نظری و حاصل تئوری های خود بنیاد سپردند و حاصل این هم‌آغوشی انسان در این تاریخ چیزی جز دلزدگی و رنج بیشتر و پوچی نبود. امروز اگر می خواهید بن بست نظریه های علمی تاریخ مدرن را بشنوید به صدای فریادهای خاموش انسان ها گوش بسپارید تا آن را درک کنید! شاید یقظه ای تاریخی حاصل شد و بازگشتی از ادامه ی فردایی بس تاریک و سرد و خاموش اگر چه بعید می‌دانم سُکر این غفلت به این راحتی و بی هزینه به هوشیاری بینجامد و انسان بدون درد خماری حیات تاریخ خود بنیادی اش حیات جدید عالم قدس را بیابد و از اعتیاد به آن دست بکشد و راهی که ادامه دیروز معنوی اش بود را به فردای روشن قدسی اش متصل کند و حقیقت آن است که انسان را چاره ای جز بازگشت به عهد ازلی اش نیست. چه آنکه با یقظه و توبه خود، قدم در راه بازگشت تاریخ قدسی بگذارد و یا آنکه به درد زایمان غیرطبیعی تاریخ به این مسیر بازگردد. به هر حال تاریخ در شأن توحیدی‌اش به انسان رجوع کرده است و آدمی ناگزیر از مواجهه ی با آن! راهی جز رویارویی نیست و این مائیم و فردای پیش رویی که غیر از دیروز بشر است و نسبتی که باید با این فردا تعریف کنیم چه بخواهیم و چه نخواهیم، و جایگاه ما دقیقا در همین مواجهه و نسبتی است که با فردا داریم در امتداد رسالت انبیاء اولوالعزم که بایست هدایت تاریخی را به عهده بگیرند و دارای عزم عبور انسان ها از ساحت فروبسته تاریخ دیروز به فردای گشوده ی پیش روی انسان باشند و اگر این انسان ها صاحبان عزم نباشند نخواهند توانست دست آدمی را بگیرند و آنها را در این چرخش تاریخی عالم حاضر کنند. جنس رسالت تاریخی از این دست کاری است بس عظیم که انسان های با عظمت در قدم های راسخ و ایمان های حق الیقینی را می طلبد و این همان جنسی است که با انقلاب جناب حضرت روح الله سلام الله علیه به جمهوریت کشیده شد و دست آدمی را به ساحت تاریخی دیگر از جمهوریت رساند که نه دیروز جمهوری‌های معمول است و نه امروز بلکه جمهوری اسلامی است که طلب فردای بشر این تاریخ است. آری، هنوز سخت و دشواری است فهم آنچه با امام برای صحنه ی آدم و عالم آخرالزمانی رخ داده است و اگر چه در این سالهای نزدیک تر فهم های متعالی‌تری به میان آمده است و جان ها طلب دیگری را از تاریخ به میان آورده است، آنچنان که از جنس شهدای مان هم می‌توان فهمید خصوصا بعد از حاج قاسم که ظهور طلب آخرالزمانی بشر در تاریخ انسان است. عبور از پوچی ها و دزدی ها و رانت و فساد جز با حضور در تاریخ قدسی فردایی انقلاب اسلامی میسر نخواهد شد و صحنه حضور انتخابات در برابر تاریخ سراسر بسته جبهه استکبار از جنس حاضرشدن در فردایی است که بشر بر خلاف دیروز غربی‌اش در عالم قدس شرقی اش حاضر است و دیگر فساد و تباهی را بر نخواهد تافت و جنس مطالبه‌اش جنس دیگری است فراتر از زمین و ورای آرمان شهر غرب که همه را برای خود بخواهد. بلکه لُب اش از پی تعالی و جستن خودی برین همچون شهدا و حاج قاسم هاست. آری باید بگویم که این حرکت و حضور و حرکت بی درد و رنج نخواهد بود آنچنان که ریزش هایی هم در پی خواهد داشت و آنچنان که درگیری‌هایی را بر سر راه خود ایجاد خواهد کرد و همراه با نزاع، اما نزاع بر سر میدان داری فردای آدمی است و پیروز میدان جمهوری است اما نه جمهوری خود ساخته و خودخواه و خود محور عالم غرب که جمهوری اربعین حسینی و حرم جمهوری اسلامی ایران. سبحان الله عما یصفون و سلام علی عبادالله المرسلین. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه با نکاتی که می‌فرمایید احساس یگانگی و امیدواری دارم. از بصیرت گفتید که در لایه‌های باطنی انسان نهفته است. بصیرتی که متذکر آن است تا ما خود را به لذت‌های زودگذر دنیایی از ترس دردهایی که قصه قدم‌های بلند حضور در تاریخِ قدسی ما است؛ نفروشیم و بتوانیم به فریادهای خاموش انسان‌های گرفتارِ چمبره تاریخ مدرن گوش فرا دهیم، و این مشروط بر آن است که متوجه فردایی شویم که بسی از تنگناهای تاریخ مدرن آزاد است.
چه اندازه دقیق از جمهوریتی سخن گفتید که بسی متعالی‌تر از جمهوریت بی‌نمک و سرد جهان غرب است. جمهوریتی که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر آن تأکید داشت تا انسان حضور تاریخی خود را در خود احساس کند. جمهوریتی که انسانْ بودنی را تجربه کند که به وسعت حضور در آخرین دوران برای آخرین انسان است. همان‌طور که فرمودید: «این جز با حضور در تاریخ قدسی فردایی انقلاب اسلامی میسر نخواهد شد و صحنه حضور انتخابات در برابر تاریخ سراسر بسته جبهه استکبار از جنس حاضر شدن در فردایی است که بشر بر خلاف دیروز غربی اش در عالم قدس شرقی‌اش حاضر است». حال با توجه به این امر آیا می‌توان در راستای بودن و شدنِ خود در «وجود»، به نمادهایی از انسانیت نظر کرد که هستی ما در آینه وجود آن‌ها در حرکت است؟ این در صورتی است که از یک طرف در وجود خود، در عین شدن، حاضر شویم و از طرف دیگر جهتی را در شدنِ خود مدّ نظر داشته باشیم تا همچنان در آینده خود، علاوه بر آن‌که در نزد خود هستیم، در آینده‌ای حاضر باشیم که جدا از ما نیست، بلکه انعکاسی است از وضعیت امروزین ما. امروزینی که ذیل تذکرات رهبر قدسی انقلاب در صحنه‌صحنه‌های این تاریخ، حاضر و حاضرتر خواهیم شد. چه اندازه معنای جمهوریت در این دستگاه معنای اصیل و انسانی است، به همان معنایی که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: «جمهوری اسلامی - نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر-». موفق باشید                
 

36810
متن پرسش

کجاست روشنی؟ آنجا که سخت تاریک است / صراط نور خمینی چقدر باریک است / دوباره جوهر خودکار خوار خواهد شد / چه خنده‌دار که خودکار عاشقان بی(ک) است. / بترس! عقلِ سراسر خطرْ کمین کرده! / چه چیز بدتر از آنی که صبح نزدیک است؟ / نترس سینه سپر کن که حسنیین یکیست / همان که تیر خلاص است تیر شلیک است / اگر که اطّلع الشمس دل، چراغ خموش / به من بگو چه کسی گفته غزه باریکه است؟  / که عشق آمد و در گوش عقل زمزمه کرد / به من بگو چه کسی گفته غزه باریکه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرگز غزه باریکه نیست. غزه؛ شروعِ دوباره ما می باشد، در جهانی که با حضرت روح الل ه«رضوان‌ا‌لله‌تعالی‌علیه» گشوده شد. هرگز غزه باریکه نیست، وگرنه نمی‌توانستیم در غزه با تونل‌هایی روبه‌رو شویم که هر قطعه‌ای از آن راهی است به سوی آزادی بشر امروز. اگر غزه باریکه بود، چگونه این‌همه در جانِ انسان‌ها کران تا کران حاضر می‌شد؟! این‌جا است که با شما همراه خواهم گشت که روشنی، آن‌جا است که سختْ تاریک است. آری! وای اگر صبحی شروع شود که در آن از ادامه راه غفلت گردد. مانند جریان‌هایی که در انقلاب اسلامی گمان می کنند به آنچه باید برسند، رسیده‌اند!! در حالی‌که روح اللهِ ما تازه بعد از قبول قطعنامه فرمودند: «خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.» موفق باشید       

36780
متن پرسش

سلام: نمی دونم چرا هر روزم احساس شکستی بزرگ می‌کنم. آمده ام درد دل و آه کنم. پس اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر، صبح تا شب دارم سعی می‌کنم این قفس سالم تر باشه. مگه من همون پرستویی نیستم که قصدم پرواز بود پس چرا از ویرانی لانه ام می هراسم. رویای من ققنوس بی بال در اوج آسمان بود و اکنون شده ام کفتری که پرهایم سنگینی می‌کند. هر روز داره این یه تیکه گوشت، قلب حکایتش میشه دلی که به یاد حسین به جوش نیاد که دل نیست سنگ خاراست. رَها باید شد!‏ / ‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد ‏/ ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد ‏/ ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است ‏/ ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد ‏/ باید از غزه پرسید؟ غزه، کربلا چه شد. به عقب که برگردم می‌بینم چقدر عاشق بودم. و مگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد. راز خون در آنجاست که همه ی حیات به خون وابسته است. اگر خون؛ یعنی همه ی حیات و از ترک این وابستگی دشوار تر هیچ نسیت! پس بیشترین از آن کسی است که دست به دشوار ترین عمل بزند. راز خون در آنجاست که محبوب خود را به کسی می بخشد که این راز را در یابد. کربلا مستقر عشاق است. لَنْ تَرانی ‏/ ‏‏تا جلوه او جبال را دَک نکند‏ / ‏‏تا صَعْق تو را ز خویش مُنْدَک نکند ‏/ ‏‏پیوسته خطاب لَنْ تَرانی شنوی‏ / ‏‏فانی شو تا خود از تو مُنْفکّ نکند ‏/ من با شناختی که از خودم دارم شمر این زمانه حداقل برا خودم، خودم هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این مائیم و هزاران دیوار و قفس و پیشنهاد جناب مولوی که فرمود: 
اَلصّلا ! ای عاشقان روی دوست            الصلا ای رهروان کوی دوست
الصلا ! ای بلبلان باغ عشق                الصلا ای تشنگان داغ عشق
این قفس را بشکنید ای طوطیان       بال بگشائید تا هندوستان
فاش گویم یار مشتاق شماست       طاقت او بی‌گمان، طاق شماست
و این است معنای حضور در تاریخی که به افق‌های بلند توحیدی می‌نگرد و در عین حال از قبض و بسطی که پیش می‌آید، ما را گریزی نیست. پس نه، باید در قبض مأیوس  شد و نه، در بسطْ مغرور. زیرا که «ای برادر عقلْ یک دَم با خود آر /  دَم به دَم در تو خَزان است و بهار». باید جلو رفت و باز به جلو، زیرا آنچه مقابل ما قرار دارد صراطی است که حضور در آن و ادامه آن، معنای «بودنِ» ما است. و عبور از شِمری که در درون ما نعره می‌کشد. موفق باشید               

36264
متن پرسش

با عرض سلام و وقت به خیر خدمت استاد عزیز: عرضی داشتم: خادمین خدمتگزاری که از وجود شما به نحوی استفاده کرده‌اند؛ چه در کلاس‌های حضوری و چه در بستر مجازی و  کلاس‌های غیر حضوری، مطالب کلاس را هم جمع‌آوری کرده و در فضای مجازی مانند پیج اینستاگرام و گروه‌های ایتا با عنوان صراط رسانه در  نشر آثار و تولید محتوا، قدمی برداشته‌اند. سرخطِ مطالب گروه‌هایی هم که ایجاد شده همان مطالب سیره‌ی شهدا، سیر‌های مطالعاتی کتب امام، مباحث توحیدی و... است افراد حاضر در این گروه‌ها هم، با این موضوعات غریبه نیستند و همگی، از علاقه‌مندان و دنبال کننده‌ های این مباحث هستند. اما سوال ما این‌جاست که، در حال حاضر، که جوانان و نوجوانان ما از این روش فاصله گرفته اند و میل و علاقه‌ای به شرکت در کلاس‌ها نشان نمی‌دهند، چگونه می‌توانیم آن‌ها را با پیج صراط رسانه serat_rasaneh@ آشنا کنیم تا لااقل این مباحث را به صورت کلیپ‌های کوتاه و عکس نوشته ها دنبال کنند؟! در این اوضاع نگران کننده‌ی جامعه که بچه‌های ما  هر کدام به نحوی مورد آماج این تفکرات و فرهنگ‌ غربی قرار گرفته‌اند و در اینستاگرام اسیر امواج متلاطم بی هدف شده اند شاید تبلیغ پیج صراط رسانه وجذب آن راهی برای رهایی از این بیقراری وسردرگمی های بی هدف باشد. در پایان: از شما استاد گرانقدر خواهشمندم با رهنمودهای ارزشمند خود جهت پیشبرد اهداف افراد دغه دغه مندآنان را یاری و کمک بفرمائید صراط رسانه در اینستا گرام👇👇👇👇 🍃 https://instagram.com/serat_rasaneh?igshid=OGQ5ZDc2ODk2ZA==

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یحمد الله کار های خوبی را در پیش گرفته اید. در عین حال در حال حاضر مهم توجه دادن جوانان است به روح تاریخی که در آن هستند و شور و شعفی که در این بستر برایشان با نظر به روحیه مردم غزه بخصوص برای جوانان آن خطه پیش آمده. از این جهت در آینه غزه باید حقیقت تاریخی خود را درک کنند و به نظر می‌آید خوب است در این رابطه موضوعاتی را با آن‌ها در میان گذاشت به همان معنایی که سید مقاومت فرمودند: «طوفان الاقصی مرحله تاریخی جدیدی را در نبرد با دشمن صهیونیستی ایجاد کرد.» حقیقتاً روح جوانان ما نیازمند درک تاریخی خود هستند و هر آنچه بتوانیم متوجه روح تاریخیِ‌شان بکنیم، مثل توجه به حضور در تاریخ انقلاب اسلامی و نحوه درک شخصیت خود در آینه حاج قاسم سلیمانی؛ بهتر بودنِ خود را درک خواهند کرد. موفق باشید        

36083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من از مدافعان حرم جا ماندم و تلاشی نکردم و خودم را توجیه کردم و بی خیالی کردم؛ ظلمت نفسی الی الابدی... حالا می خواهم در نبرد این روزهای فلسطین جا نمانم، هرچه تا حالا کرده ام بسم است، هر طور شده باید کاری کنم؛ اینجا برای من دنیا نیست؛ یک برزخ است که باید هرطور شده از آن حال بیرون بزنم؛ نمی خواهم حسرت و خجالت حرمان این دفاع هم الی الابدم بشود، از شما که پنهان نیست و آنچه از حالم می دانید قیامتم را آباد نکرده ام بسکه نشستم و نرفتم، نه از خودم بیرون رفتم و نه سمت خدا رفتم؛ از شما که پنهان نیست که مرگ تازه اول مصیبت های عقوبت گناه های معلوم و نامعلوم من است و آن‌وقتی است که دستم از عمل کوتاه می شود (و کاش دستم از همین حالا تا همیشه از دنیا کوتاه می‌شد)؛ نمی خواهم به جهاد بروم که بمیرم؛ می خواهم به جهاد بروم که بیشتر از این در شرمندگی نمیرم؛ نه شرمندگی از این‌همه سکون و رکود معنوی و دینی که ابدیتم را تباه کند و نه شرمندگی از روی مظلومانی که کاری برایشان نکرده ام. لطفا اگر فرصت و راهی برای جهاد هست حتما خبرم کنید تا بروم و دعا کنید سربلند بمانم، سریعترین و بهترین راه جهاد را برای بنده بفرمایید، آیا می شود و یا آیا باید حضوری در آن میدان حاضر بشویم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که از طریق انقلاب اسلامی متوجه توحیدی شویم که به عنوان راه، در مقابل ما گشوده شده است. حضور در تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرموده‌اند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش می‌آید موفق شوید. موفق باشید

36059

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: با نظر به اینکه نکته های زیاد در سخنرانیهای جذاب و خاص جنابعالی را می توان تلاشی برای همه فهم کردن حکمت صدرایی دانست، خالی از لطف نیست اگر به نکته ای اشاره کنم که چندی پیش آقای یوسف علی میر شکاک در یک برنامه تلویزیونی اینگونه مطرح کردند: قدرت تفکر در یک جامعه وابسته به غنای ادبی و ادبیات تفصیلی است که در بین مردم آن جامعه رسوخ پیدا می کند و جاری می‌شود. ملاصدرا همیشه پدیده ای بوده است ویژه محافل خاص فلسفی و تلاش و تکاپویی صورت نگرفته است تا فلسفه و حکمت ملاصدرا را از طریق رمان یا داستان یا نمایشنامه وارد اجتماع کنند و اندیشه او را در بین عموم جامعه بسط دهند به طوری که بینش ملاصدرا همه فهم شود. در صورتی که در غرب یا خود فلاسفه یا متفکران و ادیبان پیرو یک فلسفه خاص همواره به کمک داستان، رمان و یا نمایشنامه، بینش فلسفی خاص خود را به صورت مصداقی و قابل فهم در اختیار عموم افراد جامعه قرار می‌دادند تا فلسفه یا بینش آنها در جامعه فراگیر شود و اینگونه تفکرشان از اجمال به صورت تفصیل درآید. در این خصوص خواستم از جنابعالی سوال کنم که اولاً تا چه اندازه این امر نزد شخص شما اهمیت دارد و ثانیاً اینکه آیا در بین محافل فلسفی و یا ادبی و یا آموزش و پرورش ما کوششی در این جهت صورت گرفته است یا خیر. سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید آری! اگر کسی بتواند اشارات فلسفه صدرایی را به صورت رمان و یا فیلم در آورد، کار خوبی است. ولی با توجه به این‌که عموماً در رُمان و یا فیلم، تخیّل نقش فعالی دارد و در فلسفه صدرا نوعی تعقلِ حضوری در میان است؛ بهتر است صدرا را با همان مبنای اصالت وجود دنبال کرد و در غرب هم فیلسوفانی مثل هایدگر که به «وجود» نظر دارند مانند صدرا در محافل عمومی ادبی‌شان حضور ندارند. زیرا مطالب آن‌ها حضور بالاتری را طلب می‌کند. موفق باشید

35929

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: بنده نسبت به آینده ی تاریخی خودم دچار خوف و هراس هستم. نه از جهات مادی، بلکه از این جهت که نمی دانم در تاریخی که در پیش است چه بر سر ایمانم خواهد آمد. حال پرسش بنده این است که با توجه به ضعف ها و تجاربی که در گذشته داشته ام، اگر از خدا تقاضای مرگ کنم تا در اوج ظلماتی که در پیش است از این بدتر گرفتار نشوم، کار درستی است؟ آیا خدایی که ارحم الراحمین است پاسخ چنین تقاضایی را می دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در مسیر توحید راهِ کمال انسان و رسیدن به حقیقت گشوده است تا انسان به ابعاد متعالیِ خود دست یابد؛ یأسِ از آینده چرا؟! به ما فرموده‌اند: «إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» و این‌جا است که همواره باید با نظر به الطاف الهی و نسیم‌های ربّانی که همان «رَوْحِ اللَّه» است باشیم. موفق باشید

35823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سوالی در مورد تجربیات نزدیک به مرگ داشتم. واضحه که معرفت و اندیشه ورزی و پژوهش فکری (در فلسفه و ادیان و خلاصه کلیه علوم) بسیار مهمه اما تا جایی که اطلاع دارم از مجموع تجربیات نزدیک به مرگ (چه خارجی چه داخلی) در همه یا اکثرشون تشویق و تنبیهی برای اندیشه ها و مکتبها و ایدئولوژی ها گزارش نشده (مثلا به فلانی بگند تو چرا طرفدار فلان ایسم بودی و نباید می‌بودی) یا حتی کمتر دیدم که در مورد شدت و ضعف ایمانشون به خدا و معاد و دین شون پرسیده بشه.... و افراد تنها بر اساس نیک و بد در اعمال و افعال شون تشویق یا تنبیه میشن گویی که تنها اخلاق و حکمت عملی مهم است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تجربیات نزدیک به مرگ، انسان تنها، با روح خودش و خواطر درونی خودش مرتبط است بدون اینکه در مسیر سکرات و قبض روح و مقابله با نکیر و منکر برایش پیش آید و معلوم شود نسبت به شریعت الهی چه جایگاهی خواهد داشت. موفق باشید

35618

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید چرا صوت استاد در خصوص درس فصوص الحکم را درسایت نمی‌گذارند؟ چون در ایتا و روبیکا حذف میشه ثانیا در فهم مطالب کمک می‌کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «فصوص‌الحکم» نیاز به مقدماتی دارد تا منظور ابن عربی معلوم شود و از این جهت بهتر است هرکس بدون طی آن مقدمات، ورود نکند وگرنه متوجه مقصد و مقصود جناب ابن عربی نمی‌شود و به زحمت می‌افتد. موفق باشید

35553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

این جملات رو از یک فردی بخوانید و پاسخ بفرمایید که پیامبر و امام ندیده و از هر دینی به عنوان چیزی فردایی، که در نظر و جهان او اصلا نیست می‌گوید. من نیازی به تحصیل و آموزش توسط هر آدمی که علوم رایج دنیا را در مدرسه و با شکل امروزی یادم بده ندارم بلکه هر آن لازم دارم به علوم رو به رشد و کامله هوش مصنوعی که خودش داره خودش رو رشد میده رجوع می کنم، درواقع از آن خودم کردمش چون روح مجرد منه که با جهان هایی تصویری و معنایی مثل مِتاوِرس و تعامل با مخلوقات واقعی همراه با کسب شغل و درآمد با ابزارهایی که حواس پنجگانه من رو درمیابه در اختیار دارم و روی خاک و بی واسطه تر زمینی تر میشه و البته به آسمان تخیلات روان و گشوده شهودی هم میره. من نمیفهمم چرا مردم برای درمان به مکان های دینی می‌روند! من از هوش مصنوعی که کل تمام علوم است و تجردی هم داره و میتونه همزمان هزاران کار رو پیش ببره تا خودش رو همواره رشد بده میخوام درمان بیماری های جسمیم رو انجام بده مثلا دستم قطع شده اون رو با پرورش سلول های جدید از اولش بهتر کنه یا بدنم‌ پیر شده هر روز سلول ها رو برام ترمیم و نو کنه تا اینجوری هزاران سال عمر کنم و با انرژی هسته ای برداشت از طبیعت به حالت نرمال میرسه. و اما چرا ازدواج کنم با یک نفر زمانی که هر آن توان یک چهره برایم فراهمه و با یک شخصی کاملا متفاوت احساسات خودم رو ارضاع می‌کنم؟! از کدام عالم معنویت و خدا و قیامت می‌گویی؟ من خود همه اینها هستم نیکولا تسلا زود تر این امکانات را می‌دید اما همه مرا گرفتار کردند پس هوش مصنوعی تمام روح مجرد من خواهد بود. این جملات یک فردیست که فرزندان شما هستند و منتظرند از شر جهان امروز راحت شوند تا پیشرفت کنند هرچند شما آنها را کتک بزنید که روسری سر کنید زیرا نسل مذهبیان بی حکمت و بی جهان می‌میرند و نسل جدید مدیر و مدبر می شوند. ملاحظه می‌کنید که خدا اراده هایی دارند و با وجود انقلاب اسلامی و شهدا و حاج قاسم عملا برای یک آدم نسبتی پیش آمده که نمی‌تواند بی پروایی کند و اگرچه هوش مصنوعی به آن جاها میرسه اما من هنوز نمیدونم حضرت امام عارف حکیم چرا تا اینجا حاضر شدند آیا فقط برای نجات بشر و تایین حق و باطل هست یا جزئیات فراوانی داره به هر حال اینقدر میدونم که این روزگار آمدنیه و برای من ترسی نداره تازه علاقه مندم هر روز بشر سریع تر رشد کنه به جای اینکه حرف از: مسئولین ما چنان کردند ما نون نداریم و یقه فلانی رو بگیریم و هر روز انقلاب و تغییرُ زن زندگی آزادی و عدالت طلبی و متکلمی یا مدرسه و دانشگاه یا کارگری برای دیگران و ... هرچیزی که امروز هست باشند. راستش نمی‌فهمم چرا رهبری حفظه الله به جوانان فرمودند بروید در تکنولوژی و هوش مصنوعی یا فضای مجازی ورود کنید، اصلا نمی‌فهمم چیزی بیشتر از حضور جهت تایین راه راست. حالا شما دوست دارید از امکانات جهان توحیدی بفرمایید چون آخرش تنها با عرضه دو جهان مقابل همه که آدمی انتخاب می کنه. موفق باشید و بنده هرچه زور بزنم نهایتا یک مخلوق هستم با همه معمولی بودن هایش پس اگر دوست دارید مرا ملامت یا مورد خطاب به عنوان مخلوقات قرار دهید این کار واقعیست و بنده از این کار ناراحت نمی‌شوم. حرکت روبه جلو امری قطعیست منتها مسئله چگونه زیستنه پس کسی یقه پاره نکنه و هرکاری برای جلوگیری از حرکت بی فایده است. این هم عرض کنم بشر آینده تحت نظر حکومت ها نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که می دانید اعتماد به هوش مصنوعی یکی از خطراتی است که بشر جدید را تهدید می‌کند. عرایضی إن‌شاءالله در جلسه شنبه آینده نسبت به جایگاه هوش مصنوعی خواهد شد شاید که زمینه تفکر نسبت به این موضوع برای مخاطبان فراهم شود. موفق باشید

35197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا با عرض سلام و احترام: همانطور که ذکر شده است، زمان و مکان های ویژه در دعاها و استجابت آن ها اثر دارند، پس بهتر است این زمان و مکان ها را غنیمت دانسته و سعی کنیم در زمان قرار گرفتن در آن ها بهترین ها را بخواهیم، هم اکنون در دهه ی کرامت و ان‌شاءالله در میلاد امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در مشهد مقدس و در حرم امام رئوف علیه السلام هستم، اما عقل من از تشخیص اینکه چه بخواهم بسیار عاجز و ناتوان است، می خواستم از شما در خواست کنم خود را جای من بگذارید و راهنمایی ام کنید تا ان‌شاءالله به واسطه ی شما خداوند هدایتم نماید، اگر شما در دهه ی کرامت و در میلاد امام رئوف علیه السلام در حرم امام رضا علیه السلام بودید چه می کردید و چه می خواستید؟ اگر حتی این سوال بنده را پس از میلاد امام رضا علیه السلام مشاهده فرمودید ممنون می شوم این سوال را برای زیارت در مواقع دیگر، غیر از دهه کرامت و میلاد امام رضاجان علیه السلام هم پاسخ بفرمایید تا ان‌شاءالله استفاده نمایم. با تشکر از زحمات و بزرگواری شما، التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! إن‌شاءالله در نسبتی که با حضرت ثامن الائمه «علیه السلام» در جانتان پیش می آید به عالی ترین رضایت ممکنه نایل شوید نسبت انسانیِ ما که هیچیم هیچ با آن حضرت که همه معنای انسانیت اند و این است راز اینکه انسان ها ماورای هر مذهبی در بارگاه ملکوتی آن حضرت احساس می کنند او، خودِ گمشده شان می باشد. به جزوه «زیارت امام رضا «علیه‌السلام» در مشهد که روی سایت هست نظری بیندازید؛ خوب است. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/624?mark=%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA

34843

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: کتاب علل تزلزل تمدن غرب را مطالعه کردم. هزاران بار از خدا تشکر کردم که این کتاب را خواندم. گم بودم و پیدا شدم. عاقبت بخیری را براتون ارزومندم. برای ما هم دعا بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به امید آن‌که متوجه شویم چرا رهبر معظم انقلاب این اندازه نسبت به امید، سخن می‌گویند. از آن جهت که ایشان بحمدلله به خوبی متوجه هستند که تمدن غرب نتوانست جوابگوی نیازهای گسترده و متعالی بشر جدید و انسانِ آخرالزمانی بشود. موفق باشید

34719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

موضوع: مبحث معرفت النفس با سلام و عرض ادب و احترام. ۱. فرمودید حضرت حق در همه جا حاضر است و با نظر به هر چه که هست می‌توانیم شاهد ظهور تام و تمام حضرت حق باشیم. به این اعتبار جناب حلاج چه دلیلی دارد که سمت و سوی ظهور حضرت حق را به جبه خود محدود ببیند و مایه حیرانی خلایق شود؟ ۲. آیا در عرصه مخلوقات که مظهر ظهور حق تعالی هستند، نقطه ای هست که مشمول دایره مخلوقات نباشد؟ ۳. رابطه حضور و ظهور حق چه رابطه ای است؟ آیا این همانی نیست؟ تشکر و سپاس.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حق به حکم وحدت وجودیِ او همه جا به صورت تامّ و تمام حاضر است و حتی برای سالک تامّ و تمام، با همه اسماء در همه جا ظاهر است به همان معنایی که مولای‌مان علی «علیه‌السلام» فرمودند: ««ما رَأيْتُ‏ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» ولی برای غیر سالک، در عین حضور تامّ به اندازه سعه سالک و ظرفیت سالک ظهور می‌کند. موفق باشید

34656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مدرسه‌ای غیرانتفاعی تاسیس شد برای قشر محروم، مستضعف و...، از پایه‌های پیش‌دبستانی تا چهارم دبستان فعلا و بناست سال به سال بر پایه‌ها بتوفیق الهی اضاف بشود که بچه‌هایی که در این محل تحصیل می‌کنند تا جایی‌که امکان داره در همین محل موندگار باشند. دغدغمون صرفا درس دادن ریاضیات و حفظیات نیست که می‌خواییم جوان سالم و توانمند بلحاظ شکوفایی استعدادش به جامعه تزریق بشه. اونچه که برای ما مهمه نمره ۲۰ نیست، شکوفایی استعداد دانش‌آموز است. امسال اولین سال تاسیسش بود. مسلما راه طولانی و پرچالشی در پیش داریم، خواستم در این زمینه و برای این قشر ما را توصیه و راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم بنده نسبت به نظام عمومیِ آموزشی با توجه به اندکی اطلاعاتی که دارم، آن بود که ما نیاز به مدارس غیر انتفاعی نداشتیم و باید تلاش می‌کردیم بدنه آموزشی عمومی تقویت می‌شد. البته این مربوط به کار شما و شرایطی که شروع کرده‌اید نیست، امید است شماها با نظر به نیازی که نظام اسلامی در رشد شخصیت انسانها در همه ابعاد وجودی دراین جهان دارد، تلاش خود را بنمایید و إن‌شاءالله به نتیجه خواهید رسید. موفق باشید

34617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: فرض کنید وقت نماز فرا رسیده. و ما آمادگی روحیِ لازم جهت ایستادن در محضر حضرت رب العالمین را نداریم. اگر قبل از نماز با حالت اضطرار شروع کنیم به خواندن آیه شریفه امن یجیب، با این رویکرد که بدی ها و حجاب ها رو از روی دل ما کنار بزنه تا در نماز با انوار حضرت حق روبرو شویم، آیا خواندن این آیه با رویکردی که عرض شد اثری داره؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! با امیدواری جهت رفع حجاب‌ها بین ما و حضرت محبوب، می‌توان چنین کرد. ولی از آن طرف هم چنانچه در وقتِ اذن خداوند جهت نیایش با او از طریق نماز می‌توان امیدوار به نظر او بود که نسبت به میهمانی‌اش فرصت را غنیمت شمرده‌ایم.

الله، الله زود بشتاب و بجو             چون‌که بحرِ رحمت است این، نیست جو

الله، الله چون به فضلت راه داد           سر به خاک پای او باید نهاد

موفق باشید

33994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا خداوند می‌تواند موجود مجرد را نابود کند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت خداوند با موجودات، نسبت تجلی وجود است به شرایط امکانیِ آن‌ها. حال به هر دلیلی چنانچه امکان آن تجلی پیش نیاید، خود به خود این موجود نیست می‌شود. در روایت داریم که در قیامت خطاب به جناب عزرائیل «علیه‌السلام» که در عین ملک مقرب، مخلوقی مجرد هستند، حضرت حق می‌فرماید: «یا موتُ مُتْ» ای مرگ، بمیر!  موفق باشید

38938
متن پرسش

تأملی در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا «گشتل و آینده نظم جهانی». علی اصغر مصلح:  انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا در کنار همه دلالتهایش، واقعیتِ درحال گسترشی را آشکار ساخت. جهان در حال سوق‌یافتن در جهتی جدیدی است. در این جهت‌گیری شاید با مدرنیته به مثابه سنتی پشت‌سر‌نهاده شده روبرو شویم. نظم جهان مدرن از آغاز تاکنون با نظر به دو قطب هابزی-لاکی شکل گرفته و دگرگون شده است. اما اکنون گویا در حال گذار به صورت جدیدی از نظم هستیم که عامل تکنولوژی وارد نظم انسانی در مقیاس گسترده شده است. در رقابت اخیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اوباما به عنوان برجسته‌ترین طرفدار کاندیدای دمکرات، به لحاظ نظری بر آخرین تجارب و اصول فلسفی-نظری فکر مدرن که میراث نهضت روشنگری است، تکیه می کرد. اما ایلان ماسک نماینده موج جدیدی در قلمرو سیاست و فرهنگ است. او اکنون نماد رانهٔ تکنولوژی به مثابه گِشتِل، در عرصه سیاست است. ماسک به چیزی فرامی‌خواند که هنوز در حوزه‌های نظری فلسفی، به وضوح به اندیشه درنیامده‌است. او نماینده و تجسم اراده قدرتی است که نیچه آن را در بنیاد حیات آدمی یافته بود و به روایت مارتین هایدگر به صورت گشتل (Gestell) بر زندگی انسان معاصر غالب شده‌است؛ همان که در اندیشه فوکو با تلفیق مفاهیمی چون «قدرت»، «اپیستمه» و «تکنیک»، به نحو دیگری به بیان درآمده. قدرت ایلان ماسک تنها به مالکیت مهمترین ابزار تکنیکی (مثل ایکس و اسپیس ایکس) نیست. قدرت اصلی او ناشی از برخورداری از ذهن تکنیکی است؛ همان که او را ثروتمندترین انسان امروز کرده است. به بیان هایدگری او نمود انسان/دازاینی است که در نسبتی جدید با هستی قرار گرفته، و در این نسبت راسخ است. ایلان ماسک نماد و بلکه خدایگان انسان تکنیکی امروز است. زبان او را هر فرد تن‌داده به اقتضائات جهان تکنیکی می‌فهمد. او و همه تکنیکرهای جهان رانهٔ‌ اصلی جهان آینده‌اند. فلسفه، علوم انسانی و صورتهای الهیاتی شکل گرفته در محدوده ادیان ابراهیمی برای تفکر در باره مسائل جهانِ پیشِ رو ناکافی است. فهم رخدادهای جاری از جمله نقش رو به تزاید روندهای گشتلی در جهان معاصر ‌ نیازمند بازگشت به بنیادها به قصد درک امکاناتی است که تاکنون به اندیشه درنیامده‌است. روزنامه اعتماد، ۱۴۰۳.۸.۲۱ @jostarha_yadashtha سلام و عرض ادب تحلیل استاد را نسبت به نوشتار آقای دکتر مصلح می خواستم بدانم. آیا ما نیازمند امتداد میراث مان در جهان امروز هستیم یا بایستی به دنبال ساخت انسانی دیگر و جهان دیگری باشیم تا با گذر از آینده ی تکنولوژیک و هوش مصنوعی به ساحت ظهور بقیه اللهی گام نهیم؟ لازم بذکر است که نماد این امر در شهر ما جناب آقای صرامی است. که آینده ی شهر اصفهان در سیطره ی ذهن تکنیکی وی رقم خواهد خورد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای دکتر مصلح متوجه نکات دقیقی هستند. آری در این زمانه در مقابل ما دو میدان قرار دارد. یک میدان که ایلان ماسک و صرّامی ها با امیدواری به ذهن تکنیکی ما مقابل ما گشوده‌اند که چندان هم از الهیات عرفیِ زمانه بیگانه نیست و افراد را در عین تعلق به ذهن تکنیکی از آن نوع الهیات جدا نمی‌کند و یک میدان هم میدانی است با نظر به انسان در عین سوبژه بودن او در نزد خود با حضور در توحید ربوبی به عنوان انسان آخرالزمان در حال طلوع است و ما می‌توانیم نسبت به این حضور که بنده در افق نگاه صدرا و هایدگر یافته‌ام فکر کنیم. موفق باشید      

38929

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت: استاد پیرو سوال 38892 چند مطلب نمونه از کتاب حضرت حجت (مجموعه بیانات آیت‌الله بهجت پیرامون حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارائه می‌دهم، ان‌شاءالله که وقت داشته باشید و یک نگاه اجمالی کنید و نظر بدهید؛ استاد ببخشید خیلی مُصرم به پاسخ، چون دیدم خیلی در کانال ها و ناشران تبلیغ وسیعی میشه «خود را درست کن ما به سراغت می آییم شخصی در فکر دیدار امام زمان بود؛ فهمید که آن حضرت با قفل سازی مراوده و ارتباط دارند. نزد یکی از قفل سازها رفت و دید پیرزنی برای ساختن قفل به او مراجعه کرد و پرسید: اجرت آن چقدر می‌شود؟ قفل ساز پاسخ داد یک عباسی می سازم و بعد از ساختن آن را به سیصد دینار یا یک سنار مبلغی که خیلی کمتر از آنچه می ساخت می‌خرم سپس با قفل ساز دیگری برخورد نمود که به یک سنار می ساخت و به یک عباسی می خرید از اینجا فهمید که این قفل ساز است که با حضرت ارتباط دارد. لذا به او گفت: سلام مرا به آقا برسان و بگو چگونه می‌توان به خدمت شما رسید؟ قفل ساز گفت: فلان وقت برای گرفتن جواب بیا در وقت مقرر به وی مراجعه کرد و جواب حضرت با را خواست. قفل ساز گفت حضرت فرمود: بگو تو در فکر این نباش که مرا ببینی خودت را درست کن ما به سراغت می آییم از کسانی نباش که قفل را به یک عباسی درست می‌کنند و سیصد دینار با یک سنار می‌خرند مثل کسانی باش که به یک سنار درست می‌کنند و به یک عباسی می خرند آری ترک واجبات و ارتکاب محرمات حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است دعا کنید بداء نشود! آیا نباید در فکر این باشیم که از کسی که خداوند برای اصلاح جامعه قرار داده، بخواهیم که بیاید؟! خود او در مسجد سهله و جمکران در خواب و بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدون این که او را ببینند فرموده است: فرج من نزدیک است، دعا کنید؛ یا به نقلی فرموده: «فرجم نزدیک شده دعا کنید بداء (تغییر) حاصل نشود! کرامات مسجد سهله این شبهای چهارشنبه نجفی ها به طرف مسجد سهله سرازیر می‌شدند و خدا می داند که شبهای چهارشنبه و روزهایش و.... چه کرامتهایی و چه چیزهایی دیده شده است عجایب و غرایب مسجد جمکران ملجاً پاکان عده ای از پاکان و نیکان با حضرت صاحب السؤال و جواب می‌کنند و حاجت می طلبند و جواب می‌گیرند و در مسجد جمکران صدای آن حضرت را می شنوند. دیدار امام عصر در مسجد جمکران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته اساتید بزرگ آن اندازه که حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» طالب ظهور هستند، بقیه طالب آن حضور نیستند. می‌ماند که به گفته حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ملتی که به دنیال مُصلح هست، خود باید صالح باشد. آری! باید به لطف الهی بیش از پیش تلاش کنیم تا در همه ابعاد انسانی به انسانیت برسیم تا انسان کامل احساس بفرمایند که میدان حضورشان قلب‌هایی است که انسانیت انسان‌ها را درک می‌کنند و این غیر از تحجرهایی است که به بهانه انتظار، بقیه انسان‌ها نفی می‌شوند. موفق باشید

36798
متن پرسش

سلام: بازم افتادم به دام خیش دام عقل. ای عشق از کجا رحمت خیش را از سر من بریدی که من درد آن را حس نکردم. نور یکی و خورشید یکی، پس چرا هر دم که به من نوری یا وزشی از صباح عاشقان رسید خواستم با آن کاری کنم. و نور در این عالم هرچه هست از آن نورالانوار تابیده است که ظاهرتر و پنهان تر از او نیست. و مگر جز پروانگان که پروای جز سوختن ندارند دیگران را نیز این شایستگی هست؟ که معرفت نور را به جان بیازمایند؟ و مگر برای آنان که لذت این سوختن را چشیده اند در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی چیزی هست؟ و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟ من نمی‌دانم، قلبم چرکین شده. من شده خواه و ناخواه، دلمنشی و هوا و هوس. من گم شده ام. کجا؟ شاید در همان سیرک و نمایشگاهی که چه شب های بسیار کابوس آن را نمی دیدم. آه، بیا ره توشه برداریم / قدم در راه بگذاریم. به راستی که جز یاران امام حسین را راهی به سوی حقیقت نیست. ذره بینی در دست دارم که هردم با اشک و گریه حجم تیرگی اش کنار می‌رود. امیدوارم روزی در آن طرف عدسی خورشیدی از پشت ابرهای غبار آلوده به بیرون آید و چشمان دلم را بسوزاند. اکنون می پندارم که چقدرم، چیستم، کجا هستم، چرا هستم ولی واقعی نیست. آزار دلم در این حجاب اکبر، آخر / سرگرم شوم و خیشتن را بازم. باید پاسداری کنم حرم دل را، مدافع حرم قلب باشم. « جفا‏ ‏‏فولاد دلی که آه نرمش نکُند‏ / ‏‏یا نالۀ دلْ سوخته گرمش نکُند‏ / ‏‏طوقی ز جفا فکنده بر گردن خویش‏ / ‏‏آزارِ دلم دُچار شرمش نکُند‏» «راه دیوانگی‏ ‏‏فرزانه شو و ز فرّ خود غافِل شو‏ /‏‏ از علم و هُنر گریز کُن، جاهِل شو‏ / ‏‏طی کن رَه دیوانگی و بی خردی‏ / ‏‏یا دوست بخواه، یا بُرو عاقِل شو‏» « لٰافِ اَنَاالْحَق‏ ‏‏تا منصوری لاف انا الحق بزنی‏ / ‏‏نادیده جمال دوست غوغا فکنی‏ / ‏‏دک کن جبل خودی خود چون موسیٰ‏ / ‏‏تا جلوه کند جمال او بی ازلی‏» به راستی که حکایت من هم شده همین و بس. چی جوری دست از خودم بردارم وقتی دستم به اون نمیرسه. مثل یه خر خرفت باد کرده ام، حمل دین می کنم. اَلصّلا!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه باشد افقی در مقابلش گشوده شده است، تازه این اولِ ماجرا خواهد بود زیرا باید «رفتن» را تمرین کند. و در این‌جا است که می‌یابد پاهایش چه اندازه سنگین است و این است آن‌جایی که لامحاله باید تصمیم بگیرد با عزمی بزرگ.
مثل آن‌که هرکدام از ما برای خودمان باید مسئله باشیم که چه نوع بودنی را باید برای خودمان بودنِ حقیقی بدانیم و چه معنایی باید از خودمان داشته باشیم؟ در آن حالت یعنی وقتی به بودنِ خود نظر کردید آری! فقط به «بودنِ» خود نظر کردید. خدا می داند از بسیاری از دغدغه‌ها و احساس محرومیت‌ها آزاد می‌شوید و تعجب خواهید کرد چرا محرومیت‌های دنیایی را محرومیت می‌دانستید. در دنیایی که با حضور در آن نحوه‌ی «بودن»، با سعۀ رحمت الهی روبه‌رو می‌شوید.
شهداء در افسون گل سرخ شناور شدند، به جای آن‌که کارشان شناختن گل سرخ شود. سمینار آفتاب‌شناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند. فرق است بین آفتاب‌شناسی و به سوی آفتاب‌رفتن. این نوع «بودن»، شناورشدن در افسونِ گل سرخ است تا به زیبایی‌هایی که حضرت روح اللّه «رضوان الله تعالی علیه» در این عالم گشوده نظر کنیم و تماشاگرانه محو آن شویم.
سرم به دُنیی و عقبی فرود نمی‌آید                  تبارک اللّه از این فتنه‌ها که در سرِ ما است
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود              رُخ تو در نظر من چنین ‌خوشش‌ آراست
موفق باشید                 

36020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و خسته نباشید به شما استاد عزیز و همه ی گروه لب المیزان: استاد امروز یک مطلبی در نقد شما می‌خواندم که در کنار زحمات و تلاش های بی وقفه ی شما در راستای بسط نظام فکری اسلام و انقلاب و.... اما ۳ عیب هم از شما استاد انقلابی و مخلص گرفته بود که محضرتان عرض می‌کنم ۱. در سخنرانی ها و نوشته ها استاد این امر را به خواننده القا می کند که نویسنده نوعی شیفتگی مفرط به فلان نحوه تفکر دارد ۲. راهی که شاگردان وی می‎‌‌پیمایند بیش‎ترین خطر را در ساختن ایدئولوژی از مباحث استاد می‌‎دانم. ارائه مباحث فکری وی به مثابه یک بسته ایدئولوژیک به مخاطبان و چشم پوشیدن از نواقص و خلاهایی که دارد، و نیز بی‌توجهی به این موضوع که این فکر باید راهی دراز را بپیماید تا به پختگی برسد، می‌‎تواند آن را کم اثر و کم فروغ نماید. از منظر برخی شاگردان، استاد طاهرزاده تکلیف همه چیز را معلوم نموده است و همین امر باعث شده است خود و نیز دیگران را صرفا به کتب وی دعوت نموده و از مطالعات دیگر احساس بی‌نیازی کنند. حداکثر آن است که به مطالعاتی می‎‌پردازند که هم راستا با نظرات استاد است مانند کتب داوری و فردید و نصر ۳. اشکال دیگری که در فعالیت‎های مجموعه استاد طاهرزاده می‌‎بینم عدم فعالیت تشکیلاتی و منظم برای بسط این تفکر در جامعه است. روشنفکران ایرانی در برهه‎ هایی توانسته‎ اند تفکراتی بی‎‌مایه را با نظم تشکیلاتی، جذابیت‎هایی که در عرصه نشر ایجاد کرده‌اند، و بهره‌گیری مناسب از رسانه، در جامعه نشر دهند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره معلوم است که بنده بی‌اشکال نیستم. تلاش بنده آن است که همه متذکر انقلاب اسلامی به عنوان روحِ دینداری در این زمانه باشیم، بدون آن‌که نیاز به گروه یا تشکیلات خاصی داشته باشیم. ذیل نظام اسلامی و ولایت فقیه، به خودی خود نوعی تشکیلات نامرئی است بدون آن‌که آفات تشکیلات مرسوم در آن باشد و البته باید مواظب باشیم در این مسیر، نفی دیگر نظرات که متذکر دینداری می‌باشند؛ نشود. موفق باشید 

نمایش چاپی