با سلام و خدا قوت: متاسفانه به استناد جواب شما برای سوال ۳۵۰۸۵ در رابطه با ایجاد محبت و الفت به عنوان پایه در امر به معروف و نهی از منکر، این مورد برای بسیاری دستاویز برای دعوت به سکوت در مقابل این همه پرده دری و عریانی موجود در اصفهان شده است و حتی دوستان طلبه حرف شما را مبنای برایت خود و دیگران از امر به معروف و نهی از منکر که واجب عینی است و بر تک تک افراد جامعه واجب است، قرار داده اند، نمیدونم چرا این جواب شما عالم بزرگوار برای من با منطق اسلام همخوانی ندارد و باعث دعوت به انفعال نسبت به عریانی و به تبع آن فسق و فجور و متاسفانه در پی آن چه صحنه های زشتی که در حال فراگیری در میادین و معابر و پارک ها و حتی امامزاده ها و ... به وجود آمده است. خود من در فکرم که به توصیه ی شما گوش کنم و وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر را از عهده ام خارج کنم و روز قیامت این جواب شما را به عنوان حجت بر ترک وظیفه به خدا عرضه کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید شرایط امر به معروف در نظام اسلامی غیر از هنجارشکنی است که بعضاً ملاحظه میکنید. سوالکننده محترم در مورد امر به معروف سوال فرمودند که شرایط آن عرض شد. ولی هنجارشکنی که بعضاً پیش می آید هرچند که مقابله با آنها به عهده افراد جامعه نباشد ولی به عهده نظام اسلامی هست و مسئولان در حال برنامهریزی هستند. در این مورد خوب است به جلسه ای که بین اهل نظر در قم تشکیل شد، نظری بفرمایید. موفق باشید
https://eitaa.com/matalebevijeh/13568
سلام استاد عزیز: ببخشید یه سوال داشتم ازتون. من توی تعطیلات تابستان فیلم های کره ای میدیدم و رمان های مختلف میخوندم و بعد از یه مدتی که تغییر کردم دیگه نه فیلمارو دیدم نه رمان خوندم خیلی خوب بود که دیگه رمان نمیخوندم ولی یه چند وقتیه که دوباره وسوسه میشم برم بخونم و اینکه رمانها خیلی روم تاثیر بدی میزاره نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رُمانهای اصیل مانند آنچه آقای ویکتورهوگو و یا آقای داستایوفسکی نوشتهاند، جهانی را مقابل انسان میگشاید و اگر مطالعه آنها با چنین انگیزهای باشد، خوب است. ولی اگر صرفاً برای سرگرمی به آنها رجوع شود، ما در این دنیا نیامدهایم که خود را سرگرم کنیم، بخصوص که نیاز داریم تا با معارف دینی عمیق، خود را هرچه بیشتر رشد دهیم. موفق باشید
سلام و ادب: وقت شما بخیر. استاد این فرمایش شما که فرموده اید: علامه حسن زاده آملی تولدها در پیش دارد به چه معناست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معناست که آن شخصیت بزرگ، حرفهایی دارند که نیاز است زمان بگذرد تا بشر جدید متوجه عمق آن نوع سخنان برای حضورش در عالم بشود. موفق باشید
با سلام و ادب: کتاب علل تزلزل تمدن غرب را مطالعه کردم. هزاران بار از خدا تشکر کردم که این کتاب را خواندم. گم بودم و پیدا شدم. عاقبت بخیری را براتون ارزومندم. برای ما هم دعا بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به امید آنکه متوجه شویم چرا رهبر معظم انقلاب این اندازه نسبت به امید، سخن میگویند. از آن جهت که ایشان بحمدلله به خوبی متوجه هستند که تمدن غرب نتوانست جوابگوی نیازهای گسترده و متعالی بشر جدید و انسانِ آخرالزمانی بشود. موفق باشید
سلام: مدرسهای غیرانتفاعی تاسیس شد برای قشر محروم، مستضعف و...، از پایههای پیشدبستانی تا چهارم دبستان فعلا و بناست سال به سال بر پایهها بتوفیق الهی اضاف بشود که بچههایی که در این محل تحصیل میکنند تا جاییکه امکان داره در همین محل موندگار باشند. دغدغمون صرفا درس دادن ریاضیات و حفظیات نیست که میخواییم جوان سالم و توانمند بلحاظ شکوفایی استعدادش به جامعه تزریق بشه. اونچه که برای ما مهمه نمره ۲۰ نیست، شکوفایی استعداد دانشآموز است. امسال اولین سال تاسیسش بود. مسلما راه طولانی و پرچالشی در پیش داریم، خواستم در این زمینه و برای این قشر ما را توصیه و راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم بنده نسبت به نظام عمومیِ آموزشی با توجه به اندکی اطلاعاتی که دارم، آن بود که ما نیاز به مدارس غیر انتفاعی نداشتیم و باید تلاش میکردیم بدنه آموزشی عمومی تقویت میشد. البته این مربوط به کار شما و شرایطی که شروع کردهاید نیست، امید است شماها با نظر به نیازی که نظام اسلامی در رشد شخصیت انسانها در همه ابعاد وجودی دراین جهان دارد، تلاش خود را بنمایید و إنشاءالله به نتیجه خواهید رسید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: فرض کنید وقت نماز فرا رسیده. و ما آمادگی روحیِ لازم جهت ایستادن در محضر حضرت رب العالمین را نداریم. اگر قبل از نماز با حالت اضطرار شروع کنیم به خواندن آیه شریفه امن یجیب، با این رویکرد که بدی ها و حجاب ها رو از روی دل ما کنار بزنه تا در نماز با انوار حضرت حق روبرو شویم، آیا خواندن این آیه با رویکردی که عرض شد اثری داره؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! با امیدواری جهت رفع حجابها بین ما و حضرت محبوب، میتوان چنین کرد. ولی از آن طرف هم چنانچه در وقتِ اذن خداوند جهت نیایش با او از طریق نماز میتوان امیدوار به نظر او بود که نسبت به میهمانیاش فرصت را غنیمت شمردهایم.
الله، الله زود بشتاب و بجو چونکه بحرِ رحمت است این، نیست جو
الله، الله چون به فضلت راه داد سر به خاک پای او باید نهاد
موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد گمانم، در بحث استعداد شناسی ضعیفیم، بنده با یه استادی که ازاتریش درس خونده بود، در زمینه استعداد شناسی میگفتن چندین فاکتورهست برای اینکه یه فرد در یه جایگاهی قراربگیره، عواملی که ایشون بررسی میکردن خیلی جامع هست. البته میدونم درمکتب خودمون جامع تره ولی مطالبی هم که اونا بررسی کردن جالب و جامع هست، عواملی همچون هوش، استعداد، مزاج، علاقه، امکانات، وضعیت جسمی، روحی، و... که به نظرم از این بهتر را خودمون هم میتوانیم داشته باشیم، وقتی بر فرض بچه امکانات مالی نداره میفرستیم رشته پردرامد. حالا یا فشار روی بچه میاد یا پدر دچار یه انحرافاتی میشه، یا مثلا فرد توان جسمی نداره، یا علاقه نداره و میفرستیم رشته یا کاری تو کلاس و کار حواسش پرته و نمیتونه متمرکز بشه و کار و درس را با کیفیت انجام بده، نمیدونم شاید این مورد در مورد افرادی که حوزه علمیه هم میرن باشه، از اون طرف بحث اختیارهست شاید اگر نرم افزاری همه اینها را داشته باشه و دو راه به فرد نشون داده بشه یکی اینکه دیگران انتخاب کنن و یکی اینکه خود فرد آگاهانه، از دوباره کاری ها و تکرار و دور جلوگیری بشه، شاید این مسئله در زمینه ازدواج هم باشه. استاد سوالات روانشناسی ازدواج دو نفر را از چندین جهت بررسی میکنه مثلا دو نفر از نظر هوش، استعداد، اقلیم، مزاج، و... فاکتور بررسی و معرفی میشن با این کیفیت داره رفتارمیشه اون وقت در کشور ما اصولی کار نمیشه و کارها بی کیفیت و عجولانه بعدم آسیب میبینیم مدام هم حرفمون مرگ بر استکبار هست ولی عملکرد ضعیف، تا حدی که چند وقت پیش در یه کتاب که ترجمه بود و مال فرهنگ غیرخودی صفحه اول نوشته بود برای تربیت فرزندان لیست سال قبل تولد فرزند تدبیر باید کرد، البته گاه گمان میکنم امام بزرگوار این تدبیر را هم برامون انجام دادن ولی متاسفانه یه عده با بی تدبیری و جهل و بی بصیرتی خرابش کردن، و ما الان با نسلهایی روبرو هستیم که اینقدر مشکلات پیدا کردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال علاوه بر فطرت که در همه یکسان است و گرایش به حق و حقیقت در جان همگان جاری است، شناخت روحیهها و مناسب همان روحیهها با افراد تعاملکردن، امر مهم و حساسی است و نباید از آن غفلت شود. موفق باشید
سلام استاد جان وقتتون بخیر: الف) در سوال شماره ۳۴۰۸۶ در مورد ترک اولای یونس فرمودید حضرت یونس منتظر نماندند حکم خدا بیاید نه انکه بین دو حکم حکمی را انتخاب کردند که اولی نبود، خب همینکه منتظر حکم خدا نماندند در حالی که به نظر میآید همینکه باید منتظر میماندند خودش اولی بوده و منتظر نماندن ترک اولی محسوب میشود ب) شما ترک اولی را چه تعریفی میکنید که در پاسخ به سوال ۳۴۰۸۹ میفرمایید ترک اولی بدان معنا نیست که پیامبران بین تو انتخاب آنکه ارجحیت نداشته انتخاب کرده باشند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترک اولیای که در عرف مطرح است بدین معنا میباشد که در مقابل امر الهی، آن امر را اولی ندانیم و تصور بعضی نسبت به کار حضرت یونس «علیهالسلام» چنین است. در حالیکه حضرت بدین معنا عمل نکردند بلکه شأن ایشان آن بود که منتظر بمانند تا حضرت حقّ تکلیف پیامبرشان را تعیین کنند. در حالیکه حضرت به نظر خودشان همینکه ملاحظه کردند ابری بلاگونه آمد، قوم را ترک کردند. و به گفته علامه طباطبایی تمرّدی صورت نگرفت، نفرمودند نرو و رفت، بلکه نگفتند برو و رفت. موفق باشید
با عرض سلام و احترام خدمت شما استاد گرامی: ببخشید اگر وقت تون را میگیریم، من سوالی نداشتم فقط یک خواهش داشتم. امروز سوالات کاربران را می خواندم که یکدفعه سوال شماره ۳۴۴۷۳ مرا میخ کوب کرد. چون سرنوشت زندگی من نیز به نوعی شبیه زندگی ایشان بود. مادر من نیز با نیت خیر خواهی هرچی دلش خواست به من تحمیل کرد. من هم به خاطر حفظ حرمت مادری چیزی نگفتم اما متاسفانه نتیجه این همه تحمیل و اطاعت کورکورانه این شد که الان در سن ۳۷ سالگی هرچی سرمایه مادی و معنوی داشتم از دست دادم و چنان سوختم و آینده ام تباه شد که حتی نتوانستم همان آرزوی های تحمیلی مادرم را نیز برآورده کنم اکنون خود مادرم پشیمان است و هر وقت بهش میگویم چرا این کار را کردی این جواب میدهد که پدر و مادر خیر بچه شون را میخواهند من نمی دانستم که اینطور میشه. استاد عزیز خواهش میکنم اگر ایمیل این خانم را دارید پیام مرا به این دختر خانم برسانید و بهش بگوید که به عنوان یک خواهر رنج کشیده به شما توصیه میکنم در ضمن رعایت احترام والدین به هیچ وجه و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی از ارزش های معنوی و اعتقادی و ولایی که دارید کوتاه نیایید و اجازه ندهید پدر و مادر حتی از روی دلسوزی و محبت به جای شما تصمیم بگیرند، مخصوصا در مورد انتخابهای اصلی زندگی تون مانند ازدواج که اولین اشتباه؛ آخرین اشتباه است چون هنوز شما ۲۰ ساله هستی و فرصت های فراوانی پیش رو خواهی داشت و می توانی در تمام جنبه های مادی و معنوی رشد کنی. میدانم مقاومت کردن در برابرخواسته های غلط خانواده در عین رعایت احترام بسیار سخت است اما مدتی سختی کشیدن ارزشش را دارد که آینده انسان تباه نشود. از دوستان خوب و مشاورین متعهد و دلسوز کمک بگیرید تا با همراهی آنها تحمل سختی ها برات آسانتر بشود. بسیار ممنونم استاد گرامی. مجدد عذرخواهی میکنم اگر وقت تون را گرفتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً با اینکه سؤال آن خانم حالت شخصی داشت، احساس شد دیگر کاربران ممکن است از همت و درک خوب ایشان استفاده کنند؛ از این جهت در معرض دیگر کاربران قرار گرفت. در ضمن امید است خود ایشان نیز از تذکرات شما بهرهمند گردند. موفق باشید
سلام استاد: ممنون مي شم جمله ي زير را با سه خوانش اسلام سكولار و نظر یا نظریه امام موسي صدر به طور خيلي اجمال توضيح دهيد. با تشكر و آروزي سلامتي «دين براي انسان است، انسان براي دين نيست یا دین در خدمت انسان است نه برعکس.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دین الهی آمده است تا انسانها را در ابعاد فطریشان از حالت بالقوه به حالت بالفعل درآورد و به همین جهت دین خدا را با وصف «ذکر» خواندهاند یعنی تذکر به ابعادی که نزد انسان هست و از آن غفلت میکند. این آن چیزی بود که بنده در جریان آن هستم ولی نظر خاص جناب امام موسی صدر را نمیدانم. ظاهراً بحثی نیست که بتوان به عنوان نظر خاص برای فرد خاصی به میان آورد. موفق باشید
سلام استاد: نظر شما چیست در باره اینمتن؟ «مردگان از جمله پیامبران و امامان، نه صدای ما را میشنوند و نه دعای کسی را اجابت می کنند نقل از علی نجار: دبیر بازنشسته و پژوهشگر دینی سال ۶۴ یا ۶۵ در ماه رمضان مرحوم حاج شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی در اصفهان بود و نماز جماعت به امامت ایشان که فردی محقق و دانشمندی بزرگ بود در مسجد الحجه برگزار می شد. نماز گزاران این مسجد اغلب جوانان مخلصی بودند که بسیاری از آنها به خیل شهدا پیوستند در آن ماه، هر روز عصر در زیر زمین مسجد، جلسه کلاس و پرسش و پاسخ توسط ایشان برگزار می شد سخنان آن مرحوم بسیار عمیق و قابل تامل بود و گاهی آنقدر تازگی داشت و خلاف باورهای سنتی بود که به همه شوک وارد می کرد بطوری که با وجودی که تمام آنها مستند به آیات قرآن بود پذیرش آنها برای عده ای!! بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بود. بعنوان مثال یک روز بحث ایشان به آنجا رسیده بود که، (اهل قبور و از جمله پیامبران و امامان (ع) نه صدای ما را میشنوند و نه دعای کسی را اجابت می کنند) و این حرفی بود که برای عده ای بسیار ثقیل و هضم آن بسیار دشوار و حتی غیر قابل تحمل بود. بطوری که یکی از حضار برخاست و با صدایی که اعتراض از کلامش محسوس بود گفت: حاج آقا؛ ما وقتی به زیارت امام رضا(ع) میرویم به آن حضرت عرض می کنیم: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا، اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی و تعلم حاجتی و تقضی حوائجی و...... شهادت ميدهم كه تو جايگاه مرا ميداني، كلام مرا ميشنوي و جواب سلام مرا ميدهي و حاجت مرا میدانی و حوائج مرا برآورده می کنی و ... مرحوم آیت الله صالحی با آرامش پاسخ داد و گفت: راوی این مطالب جهود بوده است و سپس ادامه داد که: 1️⃣ هر چیزی اعم از زیارت یا حدیث و ... که مغایر با قرآن باشد مطمئن باشید از معصوم نیست و باید به دیوار کوفت. 2️⃣ این جمعیتی که اطراف ضریح امام و در رواق ها و صحن ها و ... از امام رضا همزمان حاجت میطلبند و او را می خوانند، تعداشان از هزاران نفر تجاوز می کند، تازه اضافه کنید مردمی که در شهرهای دور مانند اصفهان، تهران و ... او را صدا میزنند. حال اگر امام رضا (ع) توانایی داشته باشد که هم زمان تک تک آنها را ببیند و صدای تک تک آنها را بطور مجزا بشنود و حوایج تک تک آنها را بطور مجزا و همزمان بداند و حوایج تک تک آنها را بر آورد کند و راه دور و نزدیک هم برایش فرقی نکند، چنین کسی با چنین توانایی فقط (اله) است. یعنی با قدرتی خارق العاده. پس قبول این فرض، (لا اله الا الله) را نقض می کند زیرا غیر از الله ( اله) دیگری هم وجود دارد. بعبارت دیگر یا باید (لااله الاالله) را قبول کنیم یا اینگونه فرض ها را، زیرا هر دو با هم قابل جمع نیست. و از طرفی این گونه صفات از اختصاصات خداوندی است زیرا او سمیع و بصیر و قاضی الحاجات است. 3️⃣ وقتی حضرت علی (ع) فرقش شکافته و در بستر خوابیده بود، برای مداوای او یک پزشک یهودی آوردند. واین درحالی بود که سه_امام بر بالین او بودند، امامان حسن، حسین و سجاد خردسال و چندین امامزاده از جمله حضرت ابوالفضل، و اینها همگی بر بالین حضرت گریه می کردند و با وجودی که او عزیزترین کس نزد آنان بود اما کار خارق العادهای برای او نمی توانستند انجام دهند تا او شفا یابد و تازه همه آنها هم زنده بودند. حال، وقتی در زمان حیات شان و آنهم برای عزیزترین کس شان نتوانستند کار خاصی انجام دهند، چگونه انتظار دارید که در زمان ممات برای دیگران بتوانند کاری انجام دهند!؟ و این در حالی است که قرآن می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ اعراف: 194 مسلماً آنهائي که [براي حاجات خود] به جاي خدا ميخوانيد، [اعم از فرشتگان، ارواح انبياء، اولياء و مقدّسين] بندگاني همچون خود شما هستند. پس [براي آزمايش و تجربه هم که شده] آنها را بخوانيد تا درخواست شما را [در حاجات] برآورده کنند، اگر راست ميگوئيد! أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا اعراف: 195 آيا آنها را پاهائي است که با آن قدم بردارند [و به دنبال حل مشکلات شما بروند؟] يا دستهائي که با آن [بر دشمن] يورش آورند؟ يا چشمهائي که با آن [احوال پريشان شما را] ببينند؟ يا گوشهائي که با آن [درد دلهاي شما را] بشنوند؟ ... و ده ها آیه دیگر که بر بيتأثير بودن واسطهها در برآوردن حاجات دلالت ميکند. و این اولین جرقه ها بود که زده شد و شوک هایی بود که وارد شد آنهم در آن تاریخ که خیلی سخت بود. و این گفتار به مزاق آخوندهای آن روزها خوش نیامد، او را تکفیر کردند و نگذاشتند این واقعیت در جامعه به گوش عوام برسد، تا دکان دین فروشی حفظ شود...!!!.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکالاتی که به آقای صالحی نجفآبادی گرفته میشود از جمله اشکالاتی که مرحوم شهید مطهری به کتاب شهید جاوید گرفتند؛ بیحساب نبود. متأسفانه در شخصیت آقای صالحی نوعی سطحینگری و ظاهرگرایی نهفته است که البته بحث در این مورد مفصلتر از آن است که بتوان در این سؤال و جوابها بدان پرداخته شود. همانطور که ملاحظه میکنید ایشان حتی متوجه نیستند وقتی قرآن در مورد شهداء میفرماید: «وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» آنان به کسانی که هنوز به آنها ملحق نشدهاند، بشارت میدهند که نگران نباشند و یا وقتی قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» و ما را دعوت میکند تا در مسیر رجوع به او به واسطهها و وسایل رجوع کنیم. چگونه میتوان گفت نباید به اولیای الهی توسل جست؟!! حال آیا مصلحت آن است که اجابت شود یا نه، بحث دیگری است همانطور که مصلحت بود حضرت ابراهیم «علیهالسلام» از آتش نمرودی نجات یابند ولی مصلحت نبود تا حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» شهید نشوند. موفق باشید
زمانه در حال عوض شدن است و شواهد، گویای ورق خوردن تاریخ جدیدی در سراسر دنیاست، جریان حق که امروز از آن به جبهه مقاومت یاد میشود اگر بنا دارد نقش کلیدی و اصلی را در این تورق تاریخ بازی کند نیاز به بودنی ماورای بودن های معمولی دارد لذاست که مردان الهی وقتی مشاهده میکنند که در این تنگنای مادی بدن، توانایی هایشان محدود شده است به سمت مرگ پرواز میکنند و آن را در آغوش میکشند و جسم خود را به او میسپارند و در عوض حیاتی برتر و فراتر از حیات طبیعی را به دست می آورند تا بتوانند در گستره ای وسیع بدون هیچ محدودیتی نقش اثرگذار و تاریخی خود را انجام داده و تاریخ را به نفع جریان حق ورق بزنند. لذا اگر از دریچه ی مبانی معرفتی به مسئله شهادت نگاه کنیم خواهیم دید که این دشمن نیست که مردان الهی را از بین میبرد بلکه این دست خداست که در آستین مردان الهی به پاکسازی تاریخ از جریان باطل دست زده است. ما نباید صرفا اسیر تحلیل های مادی امنیتی، سیاسی و نظامی بشویم، بلکه باید به ندای بی صدای حق گوش فرا دهیم که میفرماید باطل به حتم رفتنی است. قطعا و یقینا شهید هنیه از اسماعیل هنیه برای دشمن احمق خطرناک تر است و آنها این را نمیفهمند و خدا را باید شکر گفت که نمیفهمند که با دست خود، خود را به هلاکت می اندازند هماگونه که شمر و ابن سعد و ابن زیاد و خولی و حرمله و سنان و ... خود را هلاک کردند. باور دارم که اکنون ارواح متعالی و مطهر شهدای جبهه مقاومت کنار هم گردآمده اند تا با امدادهایی ماورای کمک های نظامی، شر صهیونیست خبیث را از سر دنیا کم کنند ان شاءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همینطور است که شهادتِ مردان الهی همیشه عامل پاکسازی تاریخ از جریانهای باطل بوده است. به این فکر کنید که شهادت آقای اسماعیل هنیه در ایران و نمازی که حضرت آقا بر پیکر مبارک ایشان اقامه کردند و تشییعی که پس از آن انجام شد؛ چه استعداد پنهانی بزرگی را در نسبت ما با جریان اهل سنت پیش آورد و چگونه تبلیغات دشمنان اسلام و منافقان را که سعی بر تقابل شیعه و سنی داشتند، خنثی نمود. چه کسی باور میکرد که عالِمی از علمای شیعه بر پیکر عالِمی از علمای اهل سنت نماز بخواند؟!!! راستی! اگر این شهادت، در ایران انجام نشده بود، چنین انعکاسی در جهان و بخصوص در جهان اسلام در رابطه با یگانگیِ شیعه و سنی پیش میآمد؟ و آیا آن نماز و آن تشییع، افقی نورانی و گشودهای را برای عبور از همه جبهه استکبار در جهان اسلام به ظهور نیاورد؟ چه اندازه باید در شخصیت شهید اسماعیل هنیه خلوص در میان باشد که شهادت او تا این اندازه برکات به همراه داشته باشد. در حالیکه بنا به گفته قرآن که میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» مرگ هرکس از قبل تعیین شده است، ولی خوبمردن و تا این اندازه مؤثربودن، مربوط به خلوص خود انسان میباشد. البته حرف در این مورد بسیار است باید به معنای حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، بیش از آن فکر کرد، و از حماقت دشمنانمان نیز باید حیرت نمود. موفق باشید
سلام و احترام. فرمودید: «آنان که حضور خداوند را در همه ي لایه هاي زندگی احساس نمی کنند چگونه می توانند به آرامشی برسند کـه در زیر سایه ي آن آرامش، عشق به خدا و به خلق خدا را تجربه کننـد؟» و نیز فرمودید: «خداوند "عمق وجود انسانها را متوجه خود میکند تـا عـشق بـه پروردگار را به انسانها هدیه کند.» ببخشید چند سوال دارم. اول اینکه چرا خداوند می خواهد همه انسان ها عاشق ایشون باشن؟ آیا عشق یه چیزیه که همه باید عاشق بشن؟ اینجوری بی ارزش نمیشه که خدا طوری جهان رو بچینه و سامان بده که همه عاشقش بشن؟ انگار دست کم از نظر شرایط رسیدن به عشق، یه اجباری هست که انسان نمیتونه بیرون از جهانی که خداوند برای هدیه ی عشق به انسان ها ساخته، اقدامی بکنن. این عشق رو بی ارزش نمی کنه؟ سوال دوم، اینکه آیا «نیاز به دوست داشته شدن» در انسان ها، ظهور و مرتبه پایین همین میشه که خداوند میخواد انسان ها رو عاشق خودش بکنه؟ و سوال سوم، عشق مادر به فرزند و عشق فرزند به مادر در شرایطی که فرمودید حضور خدا را در همه لایه های زندگی حس نکنن، یعنی این عشق نیست؟ من عاشق مادرم هستم میخواستم بدونم توهم زدم؟ احساسی که به صورت عشق در خودمون تجربه میکنیم ولی لزوما دینی نیست رو چطوری تحلیل کنیم؟ این باعث دلسردی انسان ها و خشک بودن اخلاق و رفتارشون نسبت به هم نمیشه؟ فکر میکنم اگه عشق رو فقط الهی تعریف کنیم رابطه انسان ها با هم خیلی بد میشه و فکر میکنند حتما باید کسی مثل ما بیاندیشه و دائما ایمانش رو ابراز کنه تا بهش عشق ورزیده بشه. عملا نظام خانواده ها از هم می پاشه مگه اینکه هی تظاهر کنن به دیندار بودن. اون هم از نوع خاصی از دینداری، چون هر کس دین رو یه طوری می فهمه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع عشق به خداوند موضوع مفصلی است که باید در لایههای مختلفش مورد بررسی قرار گیرد. همین اندازه خوب است روشن شود که خداوند عین کمال است و عشق به کمال مثل عشق به علم و حیات میباشد و اساساً بحث نیاز خداوند به این عشق، معنا نمیدهد. انسان است که در عشق به کمال مطلق با افقی روبرو میشود بسی متعالی و عبادات او زمینه هرچه بیشتر نزدیکشدن به آن افق بیکرانه را برای او فراهم میکند و البته این غیر از رابطه عاطفی و فطری است که مادر به فرزند و فرزند به مادر دارد. در رابطه با عشق به خدا و اولیاء الهی می توانید به کتاب « مبانى نظرى و عملى حب اهل بيت (عليهم السلام)» رجوع فرمایید که روی سایت هست. موفق باشید
سلام استاد خداوند خیرتون بده. چطور باید بیماری ها رو بدون دارو درمان کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. به هر حال سیره بزرگان دین نیز دوری از دارو نبوده است ولی شفا را از خداوند میدانستند و در حدّ معمول و بدون افراط از دارو نیز استفاده میکردند. آنچه تأکید شده است «پرهیز» است. از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که فرموده باشند: «فإن المعدة بيت الداء والحمية رأس الدواء» معده، جایگاه همه بیماریها است به جهت خوردنهای غیر معمول و پرهیز از پرخوری اصل هرگونه دارو و درمان است. موفق باشید
سلام علیکم استاد: در شرح نامه ی ۳۱ حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودید سر سفره های رنگین نشینیم چون آسیب های جدی داره برای روح و ایمان، و اونها رو نهی از منکر کنیم و بهشون بگیم آیا سفره ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اینگونه بود! سوالم اینجاست اگر برنج و قیمه یا قرمه سبزی یا مرغ که در توانمون هست برای مهمانمان درست کنیم آیا اشتباه کردیم و تاسی به پیامبرمان نکردیم؟ آیا این غذاها به عنوان غذای ساده محسوب نمیشود حتما باید مثلا نون و ماست یا نون املت یا نون و سبزی برای مهمان اونم در دوره ی الان بذاریم؟ آیا جنبه افراط بودن نمیگیره؟ و سوال دیگرم این است که فرمودید آقایمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند صاحب تفقه در دین باشید دینتان را عمیق بفهمید، آیا تفقه در دین راهش حوزه درس خواندن است یا راهی غیر از حوزه نیز دارد؟ آیا بنده خودم طلبه هستم میخواهم بدانم اگر غیر از حوزه راه دیگری برای تفقه دین هست بفرمایید تا برای دیگرانی که نمیتوانند بخاطر سن بالا یا نارضايتي همسر در حوزه شرکت کنند و درس بخوانند، بگویم. ممنون میشوم طوری پاسخ بفرمایید که کاملا متوجه شوم ببخشید استاد، التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر میآید موضوع احترام به میهمان بحث جدایی باشد. البته در آنجا هم چرا چند خورشت؟!! در مورد خودمان باید سعی کنیم طالب سفرههای رنگین نباشیم. ۲. تفقّه در دین، با تعمق در قرآن به کمک تفاسیر و توجه به روایات و مباحث «معرفت نفس» ان شاءالله پیش میآید. موفق باشید
با سلام: چندی پیش صحبتی از شاگردان مرحوم سعادت پرور شنیدم که میخواستم نظر شما را در این مورد بپرسم. بحث در مورد امامت انسان کامل و حکومت اسلامی بود که ایشان میگفتند که در حکومت اسلامی قدرت باید در دست انسان کامل باشد. حال اگر انسان کامل حضور نداشت باید انسانی که عارف وارسته باشد و اسفار اربعه را طی کرده باشد که بتواند در راس حاکمیت بایستد. مثالی ایشون زدند در مورد انقلاب اسلامی و گفتند که در اول انقلاب بخاطر روح قدسی امام خمینی بود که شرایط جامعه تغییر کرد و بلایا و فتنه ها از جامعه دور شد و در همه مردم روحیه گذشت و ایثار وجود داشت و مردم از حکومت دینی لذت میبردند. ایشون کلا علت پیروزی جنگ 8 ساله و اون روحیه شهادت طلبی که در جوانان را بخاطر وجود روح قدسی در راس حکومت میدانستند. در بخش دیگری از سخنان ایشان اشاره به وضعیت فعلی بود که میگفتند با وجود اینکه الان رهبر قدسی در کشور وجود دارد اما قدرت در سه قوه مقننه و مجریه و قضاییه پخش شده و به نوعی ایشان در راس امور نیستند. با اینکه زمان امام خمینی این قوای سه گانه وجود داشت اما کسی رو حرف امام حرف نمیزد و یک قداستی برای ایشان در جامعه وجود داشت. این حکومت فعلی مثل دموکراسی غربی است که قدرت در قوای مختلف پخش شده. به عبارت دیگر قدرت در سیستم نفوذ کرده و با اینکه مدیران عوض میشوند ولی سیستم تغییری نمیکند. نمیخام بگم دقیقا عین غرب شده ولی علت این شرایط اجتماعی و اقتصادی را این میدونستند که قدرت در دست عارف وارسته و کامل نیست. نظر شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است و حقیقتاً همانطور که به ما در روایات فرموده اند آن اندازه که مردم شبیه حاکمان شان هستند، شبیه والدینشان نمیباشند و این را ما در ابتدای انقلاب و در فضای دفاع مقدس تجربه کردیم از آن جهت که نیاز است انسانها برای زندگی سالم، ذیل حاکمیت اسلام و انسانیالهی زندگی را بگذرانند. ولی از آن طرف، آزادی انسان و انتخابی که باید بر اساس معارف قدسی انجام دهد نیز باید مدّ نظر باشد. در زمان حضرت امام خمینی آن نسل تا حدّی در فضای معرفتیِ آن مرد الهی فکر میکردند ولی با تهاجم فرهنگی و کوتاهیهایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب پیش آمد، به هر حال ما با نسل جدیدی روبرو هستیم که در فضای معرفتیِ اصیلی نمیاندیشد و وجود شبکههای مجازی و ماهوارهها را نباید ساده گرفت. در اینجا است که باید به این فکر باشیم که توحیدی ناب در میان آید که انسانها احساس نیاز کنند که بدون آن نوع نگاه و آن توحید به آنچه باید برسند، نمیرسند و این، تنها و تنها باید در سیره و سلوک افرادی مانند من و شما به نمایش درآید تا انسانهای تحت تأثیر شبکههای جهانی متوجه شوند جهانی بسی متعالی در میان است که نمیتوانند از آن غافل شوند. آیا نباید به این موضوع فکر کرد؟ موفق باشید
سلام استاد: امیدوارم حالتون خوب باشه. چرا ما بعد از دفاع مقدس گرفتار افراطی به تفکر توسعه و غرب زدگی شدیم و زندگی توحیدی که داشت شروع می شد از دست مان رفت؟ چه ناسپاسی از سوی ما مردم صورت گرفت که به این ظلمات گرفتار شدیم و هنوز هم آثار نکبت بار آن را با گوشت و پوست مان حس می کنیم؟ یا اینکه شما معتقدین سیر طبیعی بوده و فقط امتحان الهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! متأسفانه تفکرات آقای هاشمی و جریان فکری ایشان حقیقتاً نسبت به انقلاب، مانند همان نسبتی بود که سقیفه برای اسلام پیش آورد که همان وجه انحرافی نسبت به اهداف اسلام و انقلاب میباشد و باید خدا را شکر کرد که در رابطه با انقلاب، حاکمیت، از طریق مقام معظم رهبری ادامه پیدا کرد. در همان سالها که آقای هاشمی ریاست جمهوری را به دست گرفتند بنده آن سخنرانی مشهور را عرض نمودم که: «چه شد که کار به قتل امام حسین «علیهالسلام» کشیده شد؟» و آن با جریان آقای هاشمی تطبیق داده شد و البته طرفداران ایشان هزینههای سنگینی به گمان خودشان برای بنده ایجاد کردند که تلافی کنند. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: وقت بخیر. ما تصمیم گرفتیم به صورت هفتگی دورهم جمع بشیم کنار مزار دو شهید گمنام عزیز نورالشهدا، به فکر خودم رسید با مطالعه ی جمعی این تجمع رو هدف دارتر کنیم. میخواستم لطف کنید راهنماییم کنید چه کتابی مناسب هست برای چنین فضایی؟ ضمنا این رو هم اضاف کنم که جمع به صورتی هست که نه میشه خیلی حالت کلاسی و تدریس یک طرفه ایجاد کرد نه مباحثه به معنای رسمی. تشکر از زحماتتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و خود شهداء إن شاءالله کمک می کنند. به نظر می آید تذکرات کتاب «فرزندم، این چنین باید بود» خوب باشد. موفق باشید
میگن اسم شخص با اسم مادر تنظیم بشه از طریق حروف ابجد و اگر تنظیم نباشه و در یه مدار قرار نگیرد حادثه آفرین است و برای خود و اطرافیان ضرر ده هست. آیا چنین مطلبی در دین اسلام آمده یا مورد تایید دین اسلام هست یا نه؟ یه لطفی کن جواب جامع باشد، خدا خیرتون بده. با تشکر از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با بیمبنابودنِ این سخنان شده است. خوب است به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید
با سلام: منظور از اینکه ما در قرآن داریم که اگر شما چهار نفر باشید نفر پنجم خداست، چه میباشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن کریم با تعبیرهای مختلف از یک سو، به نفی شرک و چندگانه پرستی می پردازد و از سوی دیگر، مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت می نماید. نفی اعتقاد به « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا و تاکید بر « رابِعُ ثَلاثَهٍ » بودن او، یکی از این راه هاست. ازمنظر قرآن کریم، تعبیر « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا، بیانگر محدودیت، جسمیت و هم عرض بودن خدا با سایر موجودات و به تبع آن، اِسناد وحدت عددی به خداست؛ به طوری که اگر خدا به همراه دو نفر باشد، با آنها به شمارش درآمده، مجموع آنان سه نفر می شود. از این جهت، « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » کفر و باطل است. این در حالی است که « رابِعُ ثَلاثَهٍ »، خدا را از محدودیت و هم عرضی با سایر موجودات دور داشته، وحدت او را غیر عددی می داند و به همین دلیل، اگر خدا با دو موجودی، معیت داشته باشد، سومی آن دو بوده، بر آنان احاطه قیّومی و عملی دارد، نه اینکه با آنها شمارش شود و به عدد و رقم آنان اضافه گردد. به همین دلیل، « رابِعُ ثَلاثَهٍ » نشانه توحید ناب بوده، درباره خدای سبحان به کار می رود. در همین رابطه ازامام صادق«علیه السلام» داریم: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوىٰ ثَلاٰثَةٍ إِلاّٰ هُوَ رٰابِعُهُمْ وَ لاٰ خَمْسَةٍ إِلاّٰ هُوَ سادِسُهُمْ» فَقَالَ هُوَ وَاحِدٌ وَاحِدِيُّ اَلذَّاتِ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاكَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ «بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ» بِالْإِشْرَافِ وَ اَلْإِحَاطَةِ وَ اَلْقُدْرَة». موفق باشید
سلام: استادعزیز بنده خیلی مواقع دچار ناراحتی و قبض و نگرانی هستم. دلیل این ناراحتی برایم کاملا مشخص نیست. اما کمی که تأمل میکنم دلیلش را این طور حس میکنم که با خود می گویم: (عمر و زندگی به سرعت میگذرد و من به آنچه برایش آفریده شده ام، نمی پردازم و دچار روزمرگی شده ام و معرفت الهی بدست نیاورده و عمرم عبث و بیهوده میگذرد و دیگران را هم اینگونه می بینم و برایشان ناراحت می شوم.) این نوع افکار خیلی خیلی مرا آزرده می کند واحساس افسردگی می کنم. درحالیکه سعی در انجام واجبات و ترک محرمات دارم اما دلم می خواهد به بالاترین درجات سعادت و معرفت برسم. این افکار الهی است یا شیطانی؟ چگونه مقابله کنم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان بعضا در قبض و بعضاً در بسط قرار دارد و این طبیعی است که در حالت قبض باید صبر و شکیبایی داشت و در حالت بسط، باید شکر کرد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: شما همیشه راهنمای من بوده اید هرچند من برای صد در صد پیروی از نصایح شما کاهل بوده ام اکنون من در دوچیزسردر گم هستم و بارها راه های مختلفی را برای پیدا کردن وظیفه ام در این موارد طی کرده ام که بی سرانجام بوده ،اول علاقه و استعداد که در زمینه هنری در خودم میبینم اما هنر یا راهی که بتوانم آنرا با دین گره بزنم و تا به ثمر رسیدن آنرا ادامه دهم را پیدا نمیکنم و دوم در زمینه فرهنگی یا قرآنی، مرا راهنمایی میکنید🙏🏻🙏🏻
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر با همین روحیۀ هنری، دل به قرآن بسپارید تا نسبتی با کلام الهی پیدا کنید، خود به خود روحیۀ هنری شما شکوفا میشود. پیشنهاد میگردد اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها دنبال فرمودهاید، به سراغ شرح سورۀ آلعمران که صوت آن در سایت هست، بروید. موفق باشید
به نام خدا سلام: در شرایط سیاسی که پیش آمده چند مسئله را با خودم مرور میکنم. اولاً باید متوجه سیر رشد جمهوری اسلامی باشیم که مشکلات در این نظام لطف الهی است تا اسلاممان خاص تر شود. ثانیاً متوجه باشیم غرب رباینده استعداد های بشر آخرالزمان، و سلاطینش ظالمانی هستند تا نگذراند بشر به ربوبیت حق نزدیک شوند و باید مدرنیته را بتفکیک از ظالمانش شناخت و با شناخت انسان مسلمان آخرالزمانی خود را به بهترین حالت یافت و شناخت. اما مسئولین! کسانی که مورد حکمت رهبر عزیز انقلاب اسلامی قرار میگیرند باید بدانند فراعنه برای بقای خود در دنیایشان تکنیک هایی را انجام دادند تا جاودانه شوند از همین روی اهرام مصر زیرساخت های ریاضی دقیقی به عمق علم از این امکانات، بناشده تا اعماق زمین را به آسمان مرتبط کند و جسمشان مومیایی شود و در مرکز هرم به آسمان گره بخورد تا جاودانه شوند! این بود راز اهرام و جاودانگی فنا شدنی دنیای آنها؛ پس بگویید کجایند قدرت های دنیایی فراعنه؟! آمریکا نیز همین سازکار را دارد در ابعاد وسیع تر بواسطه تکنولوژی، تکنیک و رسانه و نباید گول آنها را خورد زیرا خودشان گول خودشان را خورده اند. هر فرعونی به دست یک پیامبری هرچند چوپان، مثل حضرت موسی علیه السلام از بین خواهد رفت تا خداوند نشان دهند مقام انسان کامل احاطه دارد بر هر خاقان پر فن ظالمی که مخلوقات را از راه سیر الی الله خارج میکند و خداست که خدای عالمین است. هرگز بین دو ذات که در تقابل جدی هستند صلحی نمیشود مگر آنکه یکی تسلیم شود و اسلام بلند مرتبه امکان تسلیم شدن برابر دشمنانش را ندارد و دشمنان نیز تکبرشان سلم را نخواهد پذیرفت مگر آنکه خدای آنها را نابود کند و این چاره ای است که خودشان برای خودشان خواستند و این سیره قرآنی است که جاری میشود. بگذارید عرض کنم انقلاب اسلامی امروز آزاد و فعال شده و فکر نمیکنم هیچ آمریکایی بتواند مردمان ما را محدود کند! این چه ترس کذبی است که از تحریم میهراسند!؟. این روز ها تمام میشوند و کشور ما مرکز آینده این جهان خواهد بود پس عزت نفس خودرا در این میدان جاودانه اخروی اسلامی حفظ کنیم و از خدا بخواهیم ما را شامل تقوایی که به هرکه بخواهد میبخشد بفرمایند انشاءالله زیرا کسانی که به این لطف از جانب خدا نرسند تمام بدبختی ها را یکجا جمع کردند. استاد بنده دعا گوی شما هستم و از خدا برای همه مسلمین و انسانها رضایت پروردگار را آرزو میکنم زیرا این راه بسوی خدا و آزادی در انسانیت که همین انقلاب اسلامی در اوجش هست یک راه جاری و پر سرعت است و ضعف ندارد. بحمدالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که بحمدالله متوجه شدهاید. حقیقتاً نظام اسلامیِ ایران با هویت امّ القراییاش منشأ به خودآمدنِ بشر جدید خواهد شد تا برای عبور از بحرانها و برای به خودآمدن، راهی را مدّ نظر داشته باشد که جمهوری اسلامی با شخصیتهایی همچون حاج قاسم سلیمانی مدّ نظر آورد. مهم توجه به این امر است که بدانیم بشر جدید سرگردان کدام امر است که با به خودآمدنِ خود از سرگردانی ها نجات یابد؟ موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد عزیز جناب طاهرزاده: من جوانی ٢٣ ساله هستم اهل اصفهان، من زمانی که نوجوان بودم چند سال در اروپا زندگی کردم و بعد از تنفس در فضای غرب، پوچی غرب را از عمق وجود احساس کردم و سوالات زیادی برایم در مورد معنای زندگی و پوچی و هدف انسان به وجود آمد. پس از بازگشت به ایران به واسطه رفقای عزیزم در مجمع شهید اژه ای با کتابهای شما و به خصوص با کتاب آشتی با خدا آشنا شدم و مانند تشنه ای که به آب رسیده باشد، از این کتاب و مطالب استفاده کردم و تحولی درون من ایجاد شد. انگار که تک تک کلمات آن را با تمام وجودم درک میکردم سالها از این تحول گذشت و من با سرلوحه قرار دادن احکام دین و معارف دینی وارد زندگی ای حقیقتا سرشار آرامش و اطمینان شدم اما باز بعد از گذشتن زمان و درگیر شدن با چالش هایی مانند تمام کردن دانشگاه، کار، سربازی و ارتباط جدی ای که به واسطه شغلم، با انسانهای پوچ و بی هدف پیدا کردم، باز وارد فضای اضطراب درونی شدم و حال با وجود اینکه همان مطالب قبلی را میخوانم و با وجود اینکه علی الظاهر حتی کلمه به کلمه آن را حفظ هستم اما اثری در جانم نمیگذارد و نمیتوانم خود را در فضا و حضوری خدایی بیابم و اینکه در کانالی که در تلگرام دارید (اشارت) فرموده بودید انسان امروز میتواند با بهره گیری از سخنان حضرت علی (ص) و با یافتن ایشان میتوانیم طلب بزرگ خود را بیابیم و از بحران بزرگی که در مقابل بشریت هست نجات بیابیم سوال بنده این است که با توجه به شرایطی که عرض شد این نجات چگونه میتواند حاصل شود؟ با تشکر و دعای خیر برای شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: حداقل میتوانید مدتی با خطبههای توحیدی آن حضرت مأنوس باشد و بنگرید آن حضرت چه نوع حضوری را برای ما مدّ نظر میآورند. در این رابطه میتوانید به قسمت سیر مطالعاتی سایت بخش مربوط به خطبههای نهج البلاغه رجوع فرمایید. و البته از «برهان صدیقین» و شرح مربوط به آن که روی سایت هست؛ غفلت نشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: به جملات ذیل توجه فرمایید: پس هر چیزی که بر موجودی عارض شود و احوال و تجلیاتی که بر مخلوقات میگذرد؛ نظیر کفر و ایمان، سعادت و شقاوت، با وجود اختیار انسان در انتخاب این امور، همه طبق اقتضا و طلب خود آنها میباشد که ناشی از اقتضای نفوس آنها بوده و خداوند چیزی را خارج از ذاتشان بر آنها تحمیل نمیکند، از اینرو کسی که در حال ثبوت و پیش از تحقق در خارج، مؤمن و طالب هدایت بود، هنگام وجود هم هدایت یافته و مؤمن خواهد بود و حقتعالی به این حال او در حال عدم و ثبوت علم دارد شرح فصوص الحکم داوود قیصری می فرمایند ذات خود فرد سعید طالب هدایت و ذات فرد شقی طالب ظلالت است. صحیح، ولی اصل خود ذات که از طرف خدا به شخص داده شده و فرد در پذیرش اصل آن دخالتی ندارد؟ این که جبر است؟ شخص بدون هیچ اختیاری به دنیا می آید و بعد می گویند تو از اول در علم خدا ذاتت خراب بوده!!! پس شقی هستی!!! و حالا اینجا: و در حقیقت در عین ثابت شخص شقی تقدیر شدهاست که او با اختیار و اراده خود آن را انتخاب میکند امام خمینی تعلیقات فصوص اینجا می فرمایند در عین ثابته شخص نوشته شده که در تقدیر اوست که با اختیار خود شقی باشد!!! هر چقدر فکر می کنم هیچ چیز این داستان درست در نمیاد یا داستان اعیان ثابته ناصحیح هست یا اگر درست هست همه اش جبر است و عدالتی در کار نیست!!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 36422 عرض شد از آنجایی که امکان، ذاتیِ هرکس میباشد و مربوط به خود اوست، بنابراین انتخابِ هرکس مربوط به خود اوست و عین ثابته او همان انتخاب اولیهاش میباشد که یا آن را ادامه میدهد و یا نه. و علم خدا و علم امام، به انتخاب آن شخص، موجب جبر نمیشود. موفق باشید