سلام و عرض ادب: بنده به حمدالله بعد از سالها کم کم، جایگاه علم عرشی شما را بیشتر از قبل متوجه میشوم. اینکه شما آدم مذهبی، عارف، مفسر قران و نهج البلاغه و روایات، غرب شناس و ... بودید و هستید شکی نیست. اما نگاه بسیار عمیق و حکیمانه شما، تحلیل عرشی فرا سیاسی و فرا مذهبی جنابعالی، ما را وارد عالَم جدیدی میکند که گویا آن عالم، مادر عوالم و علوم هست و همین نگاه باعث میشود که ما با احاطه بیشتر و دیدن زوایا و جوانب بیشتر، مسائل را دنبال کنیم. فی المثل همین مناظره آقای نصیری و آقای خانعلی زاده را که در کانال مطالب ویژه بارگزاری فرمودید نکاتی را که به ذهنم رسید بیان کنم: ۱. تفکر آقای نصیری، نماد و جلوه ای از جریان فکری غربگراست که تمامأ غرب زده و اتفاقأ غرب پرست هستند. به دلیل اینکه هرچه غرب بگوید و انجام دهد ایده ال و هرچه جمهوری اسلامی انجام دهد همه یکسره عبث و باطلست. این گروه سامری، گوساله پرستی هستند که زیور و طلای آن گوساله، تجملات و اشرافی گری و زیبایی های ظاهری و ابزار غربیست و تاریخ چپاول و غارت ثروت سایر ملت ها توسط غرب را نمی بینند و تاریخ بردگانی که از آفریقا به آمریکا برده شدند را نمی دانند. کشتارها و جنایات غرب وحشی در جنگ های اول و دوم را نمیخواهند ببینند. تجاوز آمریکا و ناتو به کشورهای دیگر ( قتل و خرابی و ... که همه میبینند) را شاید اینها زیبا ببینند. غرب یکسره حیوانی و پاشیدگی خانواده و نابودی اخلاق انسانی و انحطاط انسانیت را متأسفانه نمیبینند چون دایره دیدشان محدود و خلاصه شده در ماشین لوکس و زیبایی های بصری و توهمی غرب. این جماعت، تا ابد میخواهند سایر ملل، برده و نوکر غرب باشند چون اعتقاد به کرامت انسانی ندارند جون باور ندارند که ما میتوانیم ارباب خودمان باشیم چون خودشان میخواهند غرب ادامه داشته باشد چون میخواهند ظلم و استکبار ادامه پیدا کند چون میخواهند خودشان ظالم باشند و این تفکر و فرهنگ غارتگر اگر نباشد هویت شان برباد رفته است. این تفکر که تمامأ در دنیای وهمیست و خودشان هم متعلق به این دنیای وهمی هستند دارند تمام میشوند چون تمام موجودیتشان توهمیست و توهم هم حقیقت ندارد که باقی شود. ۲- اقای خانعلی زاده از یک افق عزت مدارانه، علم مدارانه صحبت میکردند و بر اساس شواهد و اسنادی که نشان از عقلانیت بالای ایشان بود که در واقع عقلانیت انقلاب است، حکایت داشت. واقعأ خیلی قوی بودند و فردی به این حد مطلع و باسواد، باعث شعف ما شد که حتی دانشجویان هم با کف زدن، منطق آقای خانعلی زاده را تأیید کردند. این عقلانیت آقای دکتر خانعلی زاده، نشان پختگی ایشان بود که در طرف مقابل، ما تنها هیاهو، کینه بسیار عمیق و شدید از جمهوری اسلامی و جنجال آفرینی و عوام فریبی را دیدیم که گویا همان تفکر اموی را دنبال میکنند. ۳. با آنکه قصد دکتر خانعلی زاده علی الظاهر این بود که کمتر به شواهد قرانی و روایی رجوع کنند و بیشتر مستدل و علمی (آکادمیک و دانشگاهی) صحبت کنند اما مشخص بود که خیلی در زمینه دینی مسلط هستند اما چون فضا، فضای دانشجویی و دانشگاهی بود نمیخواستند وارد مسائل دینی شوند اما از دیگر سو، با آنکه طرف مناظره هیچ اعتقاد ـ تکرار میکنم هیچ اعتقاد عمیق دینی ندارد و دائم دین و نماد های اصیل دینی یعنی پیامبر و ائمه ـ علیم صلوات الله ـ را تحقیر میکنند و برداشت وارونه و شخصی از دین و تاریخ دارند اما و اما چنان عوام فریبی میکنند که شاید و البته شاید ـ فقط ظاهر بینان خفته، در خواب خود آنها را تأیید کنند. خود آقای نصیری; حداقل آنچه را که ما در بعد انسانی و اجتماعی از کلام ایشان درک میکنیم و از ما حصل کلامش بیرون میاید اصلأ قران را نفهمیده اند و به آقای خانعلی زاده توصیه میکنند که قران بخوانند. در جهان امروز قران خواندن، به تنهایی کافی نیست و با قرائت معایه ای بدتر. با قرائت داعشی هم صد البته بدتر. چون داعش بهتر از همه حافظ قران بودند (در کلمات و عبارات) الحاصل اینکه این مناظره امیدواریم باب تفکر و گفتگوی بین مردم را باز کند و مردم بیشتر به پوچی لیبرالها پی ببرند و اینکه جماعتی که همچون معاویه از دین استفاده ابزاری میکنند برای پیروانشان روشن شود. بنده بدون حب و بغض چیزکی را عرض کردم و سعی کردم با وجه پدیدار شناسانه هستی شناسانه و البته خیلی مختصر بررسی کنم. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه موجب مباهات است که اینچنین کاربران عزیز متوجه جایگاه تاریخی ما در امروز و فردایمان هستند. و ملاحظه میکنید انگاه که انسان در مسیر صحیح قرار بگیرد، چه اندازه همچون آقای خانعلیزاده، منطقش رسا و عقلانی میشود و وقتی انسان در مسیر صحیح تاریخیِ خود قرار نگیرد چه اندازه با واژههای دینی ناتوانیِ خود را در فهم آن واژهها نشان میدهد. گویا ایشان فراموش کرده بودند که اساساً علت خروج حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» از مدینه به جهت عدم پذیرش بیعت یزید بود و از همان بدو ورود، حکایتِ این مسیر را که به شهادت میانجامد پیشبینی میکنند. موفق باشید
بسمه تعالی.سلام علیکم . به جهت سفر به راهیان نور چند روزی از جوابگویی به سوالات کاربران محترم معذور هستیم
بسمه تعالی.سلام علیکم . به جهت سفر به راهیان نور چند روزی از جوابگویی به سوالات کاربران محترم معذور هستیم
با سلام و عرض ادب: استاد با توجه به پرسش شماره 34730 و 34728 می توان به صورت خلاصه گفت که هویت غیبیه به مرتبه احدیت ذاتی به عنوان بالاترین مرتبه از مراتب وجودی تجلی و ظهور دارد ولی این تجلی و ظهور با توجه به ظرفیت مرتبه احدیت ذاتی که نامحدود از نظر فلسفی می باشد است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال «وجود» به عنوان غنای ذاتی در هر مرتبهای که باشد، بدون تجلی به مرتبه مادون خود نمیباشد و هنر ما آن است تا مرتبه پایین را در مرتبه بالاتر مدّ نظر داشته باشیم تا از آن هویت غیبیه بهرهمند گردیم. در این مورد عرایضی در https://eitaa.com/matalebevijeh/13245 شد. موفق باشید
یا محبوب! عرض سلام حضرت معشوق بر شما باد. نیمه ی شعبان این روز جلوه ی خاص معشوق و تلاوت آیه ی شریف وصال حضرت مهدی (عج) مبارک باد. استاد از درون اعماق این روزها یک سوال بر می خیزد، انسان مادّه گرا چگونه چشمش کور می شود؟ این جواب که خوب غرق می شود و دیگر نمی بیند منطقی است امّا برای مثال افرادی که در زمینه نجوم کار میکنند ابن القا را دارند که خیر اصلا ما معمولی فکر نمیکنیم و بلند پروازیم از جمله بنده که سال گذشته در این دام بودم. حال دقیقا در پی نجات دوستانم هستم در تعجبم از آنانی که به خواب می روند به وجود آمده اند و می میرند و وجود ورای مادّه را انکار میکنند. به نظر شما در این باب برای آگاه نمودن افراد باید ناقل چه سخنانی باشد؟ چنانچه: ما ز فلک برتریم وز ملک افزون تریم. التماس دعای فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید معرفت نفس، شروع خوبی باشد تا متوجه شویم وجه متعالی ما، ابعاد مجرد و ملکوتی ما میباشد که در اتصال با حضرت حق معنا پیدا میکند و غفلت از آن اتصال، موجب سرگردانی و افسردگی ما میشود. موفق باشید
سلام استاد جان وقتتون بخیر: الف) در سوال شماره ۳۴۰۸۶ در مورد ترک اولای یونس فرمودید حضرت یونس منتظر نماندند حکم خدا بیاید نه انکه بین دو حکم حکمی را انتخاب کردند که اولی نبود، خب همینکه منتظر حکم خدا نماندند در حالی که به نظر میآید همینکه باید منتظر میماندند خودش اولی بوده و منتظر نماندن ترک اولی محسوب میشود ب) شما ترک اولی را چه تعریفی میکنید که در پاسخ به سوال ۳۴۰۸۹ میفرمایید ترک اولی بدان معنا نیست که پیامبران بین تو انتخاب آنکه ارجحیت نداشته انتخاب کرده باشند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترک اولیای که در عرف مطرح است بدین معنا میباشد که در مقابل امر الهی، آن امر را اولی ندانیم و تصور بعضی نسبت به کار حضرت یونس «علیهالسلام» چنین است. در حالیکه حضرت بدین معنا عمل نکردند بلکه شأن ایشان آن بود که منتظر بمانند تا حضرت حقّ تکلیف پیامبرشان را تعیین کنند. در حالیکه حضرت به نظر خودشان همینکه ملاحظه کردند ابری بلاگونه آمد، قوم را ترک کردند. و به گفته علامه طباطبایی تمرّدی صورت نگرفت، نفرمودند نرو و رفت، بلکه نگفتند برو و رفت. موفق باشید
عرض سلام خدمت استاد محترم و تبریک به مناسبت حلول ماه رجب: استاد امسال ان اشالله قرار است اعتکاف مادر و کودک که پارسال پا گرفت، دوباره برقرار گردد: ۱. پیشنهادتان در گفتگویی که قرار است با خانم ها به سبک دیالوگ داشته باشیم چیست؟ ۲. ممکن است پیامی مثل پیام پارسال برای مادران مرقوم بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه عمیق و دقیق به آخرین بیانات رهبر معظم انقلاب است که با فرازهای دقیقی که دارد میتوانیم نسبت به آن فکر و گفتگو کنیم. در این مورد در رابطه حضور در تاریخ جدید، کتاب اخیر«بشر جدید و آیندۀ قدسی پیش رو» میتواند میدانی برای تفکر باشد. ۲. چه اندازه زیباست که انسان در خانۀ خدا به امید بهرهمندشدن از رحمت واسعۀ او که ما را متوجۀ آیندۀ توحیدی بشر میکند، چند روزی معتکف باشیم و مطمئن گردیم از طرف حضرت معبود، بخلی نیست. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد، امسال اعتکاف کجا تشریف دارین؟ آیا مرکز المیزان مراسم اعتکاف دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله مانند هرسال در مسجد امیرالمؤمنین «علیهالسلام» یعنی «پیر عنایت» قدیم هستم. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما و استاد گرانقدر: شرح صوتي كتاب «شرح فصوص» استاد طاهرزاده انجام شده است؟ در كدام بخش از سايت قابل دسترسي است؟ ممنون از پاسخگويي و تشكر التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه ارتباط با کتاب «فصوص الحکم» نیاز به مقدماتی دارد، وگرنه منظور جناب ابن عربی، درست فهم نمیشود و موجب بدآموزی میگردد؛ خوب است با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
ما خانواده مذهبی هستیم و همیشه خیلی دوست داشتم که بچه های مذهبی داشته باشم. دختر ۱۲ ساله ای دارم که تا امسال تمام روزه هایش را گرفته بود امسال که میخواست به کلاس هفتم برود خودش از پارسال تصمیم گرفته بود که در امتحان ورودی مدارس تیزهوشان شرکت کند من هم برای تشویق بیشتر به او گفتم که اگر قبول بشی جایزه خوبی برات میگیرم چند بار به صورت مقدمه به من گفته بود که یک جایزه میخواهد که نمیتونه به من بگه میگفت اصلا براتون هزینه نداره و من هر چی فکر میکردم و حدس میزدم اشتباه بود تا اینکه یک شب بالاخره هدیه اش را به من گفت به این شرط که من اصلا هیچ بحثی باهاش نکنم من هم قبول کردم در کمال ناباوری به من گفت که اگر قبول شد دیگه نه نماز و نه روزه و نه حجاب را نمیخواد داشته باشه و سریع هم رفت توی اتاقش. من بهت زده شده بودم تا صبح اصلا نخوابیدم و خیلی گریه کردم. من خیلی بیشتر ترجیح میدادم که دخترم در راه دین باشه تا اینکه تیزهوشان بره وقتی نتایج اومد تیزهوشان هم قبول شد البته من از فردای اون شب دیگه بهش نگفتم نماز خوندی یا نه فقط بهش گفتم هر وقت دلت برای خدا تنگ شد میتونی نماز بخونی حالا شما به من کمک کنید که من باید چکار کنم؟ میدونم که اصرار و زور هیچ فایده ای نداره ولی هر چه هم بگذره و اون از نماز دورتر بشه برگردوندنش به این مسیر سخت تر میشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان زمانهای است که انسان، خودش برای خودش مسئله شده است و در این رابطه مباحث معرفت نفس نکاتی را به میان میآورد. پیشنهاد میشود مباحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را به او پیشنهاد و یا با او در میان بگذارید و حرفتان پس از طرح موضوعات فصل اول آن کتاب، این باشد که به هر حال، برای ترک دستورات دین باید دلایلی داشته باشد. در حالیکه برای بندگی خدا به عنوان ارتباط با خالقی که همه ابعاد ما را میشناسد، ما دلیل داریم. و چنانچه باز بر حرف خود تأکید دارد باید بداند که به عنوان یک انسان غیر منطقی او را مدّ نظر دارید. موفق باشید
سلام: ببخشید چندی است که دچار قبض شدید روحی شده ام و ضیق صدر به راحتی از بیرونم نیز احساس میشود. تقریبا ۸۰ درصد افرادی که به کنارم می آیند از جانب من متضرر میشوند- با اینکه این را نمیخواهم و پس از اینکه اتفاق افتاد، عذاب وجدان سنگینی بر من احاطه می کند-. طبیعت گرم و خشک بر بنده حاکم است و تند مزاجی دارم اما آن را به توفیق الهی در نیمی از مواقع کنترل میکنم ولی گاها میشود که از کوره در میروم و حتی اگر مقصر نیز نباشم عذاب وجدان میگیرم. خلاصه که اینها همه باعث شده که کسی را برای درد و دل کردن نداشته باشم و حرفهایم را با کتاب هایم بزنم و اشکِ خون بریزم برای آینده ایکه از این اعراض نفسانی پلید خبری نباشد. البته که به خداوند امیدوارم که آن روز را محقق میکند. حقاََ که تنهایی در آخرالزمان جانگیر است؛ البته شاید فرصتی است برای ارتباط با خدا و امام زمان علیه السلام. برقراری این ارتباط برای بنده خیلی سخت شده مخصوصا حالا که درگیری ذهنی شدید دارم به آنجور مسائل زندگی که در ابتدا عرض شد. شما به عنوان استاد؛ بنده شرح حال خود را دادم اگر منت بگذارید توصیه ای به بنده بفرمایید. سپاس🌺
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تنها مشکل جنابعالی نیست. این قصه روح بشر جدید است که برای هرکس به نوعی ظهور میکند و در این رابطه بنده در سال اخیر بیشتر از قبل با رفقایی که در این نحوه از حضوروارد شدهاند، روبرو شدهام. نه! قصه، قصه دیگری است و آن اینکه بنا است در جهانی بسی گشودهتر با هستی خود روبرو شویم، وگرنه در دل حرکات مذهبی و فعالیتهای دینی به بودنی که وسعت ما را با انسانیت انسانها یگانه کند، نمیرسیم. در این رابطه پیشنهاد اولیه بنده آن است که عرایض مطرحشده در سوره «صف» را دنبال بفرمایید و این شروعی است برای درک انسانیت گسترده انسانها تا همان کس و کسانی که نزدیکترینها به شما هستند و دورشان میپنداریم، به نحوی دیگر نزدیکی و نزدیکتربودنشان را بیابید. ما در این مرحله از انقلاب در جهانی دیگر باید حاضر شویم و اینجا است که بیش از آنکه شرایط را تغییر دهیم، باید در خودِ دیگری خود را حاضر کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: خدای مهربان همه دعاهای ما را مستجاب می کند. خانم ۳۸ ساله ای هستم که از خدا فقط شهادت می خواهم. اجابت این خواسته که نمی تواند به بعد از مرگم بیفتد. چه کنم که خدا من را قبول کنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته اساتید محترم معارف قدسی، ما باید تقاضاهای خود را از حضرت معبود داشته باشیم ولی بنا نیست که برای حضرت حق تکلیف معلوم کنیم. موفق باشید.
سلام علیکم: شما فرمودید که با انجام توبهی واقعی صُوَر برزخی و قیامتیِ حرام یا قبیح نیست میشود و میدانیم نیست شدن برابر است با عدم و همچنین میدانیم عدم تنها یک مفهوم انتزاعی است و حقیقت خارجی ندارد. این چگونه قابل جمع است؟ «باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینجا «عدم»، به معنای آن است که چیزی از آن اعمال به اصطلاح گناهآلود در صحنه نیست. موفق باشید» سلام علیکم با توجه به فرمایش شما یعنی این صور از مرتبهی وجودی انسان خارج میشود به گونهای که دیگر برای انسان قابل درک نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا درجه وجودی انسان شدت مییابد و در این درجه برتر که با توبه پیش آمده است، آثار آن نوع اعمال، دیگر در میان نیست. موفق باشید
با سلام خدمت استاد فرزانه: استاد شخصی رو میشناسم که انسان متواضع و فروتنی هست و خودبینی و کبر نداره اما بخاطر بیماری طولانی که بیش از بیست سال طول کشیده و خیلی روی زندگیش تاثیر گذاشته و بخاطر بیماریش فشار زیادی رو در محل کارش تحمل میکنه ضعف اعصاب پیدا کرده و دچار پرخاشگری به اطرافیانش شده البته اصلا ناسزا نمیگه اما پرخاشگر شده. میخاستم بدونم این شخص فشار قبر داره بخاطر این حالتش یا بخاطر بیماریش خدا چشم پوشی میکنه؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمیتوان در این مورد نظر داد ولی به هر حال آن فرد باید مواظب خودش باشد و از برکات صفای با مخاطبانش، خود را محروم نکند. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: چند روز قبل رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان فرمودند: « هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور. «توحید» در جنبهی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل گسترش است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید همهی دین است. اصل دین و همهی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است.» استاد به نظر حضرتعالی در جهان کنونی که عصر سیطره مدرنیته و سبک زندگی و ظلمات تمدن غربی است، تحقق توحید چگونه ممکن است؟! آری، به قول حضرتعالی انقلاب اسلامی در ذات خودش تجلی توحید است. و یک چنین پدیدهای حتماً آثار ذاتی خودش را به مرور به همراه خواهد داشت. قطار توحیدی که با انبیاء الهی آغاز شده، اکنون رسیده است به این نقطه از تاریخ. این هنر ماست که بتوانیم این تقدیر توحیدی را قوام ببخشیم و آن را روی زمین تبدیل به یک تمدن توحیدی و سبک زندگی موحّدانه کنیم. ولی این همه و همهی این ها چگونه؟! تقاضامندیم در همین رابطه و برای کاربردی کردن کلمات نورانی رهبر معظم انقلاب ما را یاری کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب در آن سخنرانی سخن بسیار اساسی و دقیقی را مطرح فرمودند و حقیقتاً انقلاب اسلامی بستر ظهور نور توحید است تا جان انسانها را منوّر کند. آری! مهم راهی است که باید در آن قدم گذارد و در این راستا بود که بنده سیر مطالعاتی سایت را که به نوعی نزدیکی به قرآن و روایت است پیشنهاد کردم. مطمئن باشید که شرایطی در میان است که در آن شرایط، هر روز بهتر از روز دیگر انس مردم با قرآن و تدبّر در آن پیش میآید و جامعه به تقوای لازم نایل میگردد. موفق باشید
بسمه تعالی. با عرض سلام خدمت استاد عزیز: چند سال پیش علی رغم غیر مرتبط بودن رشته تحصیلی علاقه مند تحصیل در حوزه شدم ولی با قبولی در آزمون وپذیرش تمام زمین و زمان دست بدست هم دادند که موفقیتی در تحصیل حاصل نگردد و به ناچار ترک تحصیل نمودم ولی جانم تشنه کسب معارف ماند و کلا آنچه از دین پذیرفته ام قلبی است و استدلال و دروس مرسوم قلب را در فشار قرار می دهد. آیا باید ایستادگی کنم و باز دنبال تحصیل رسمی باشم یا بنا را بر این بگذارم که جایم اینجا نیست و افقی دیگر پیش روست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، انس با قرآن و روایات و معارف الهی در تاریخی است که با انقلاب اسلامی به میان آمده است، حال هر کجا که باشیم. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد در مورد جنگ اخیر غزه یورگن هابرماس به عنوان بلا نسبت یک متفکر که نظراتش در جهان غرب مطرح است اظهاراتی داشت که میشود این اظهارات را حمایت تلویحی از جنایات رژیم سفاک، کودک کش و غاصب صهیونیستی تلقی کرد مبنی بر اینکه هدف رژیم صهیونسیتی صرفاً دفاع از خود است و مرتکب نسل کشی نشده است! با توجه به اینکه این اظهارات نه از زبان یکی از رجل سیاسی غربی بلکه از زبان یک متفکر محیط در حوزه فلسفه گفته میشود سؤال اینجاست که: تفکر در جهان غرب به چه روزی افتاده است که چیزی که فطرت پاک هر انسان آزاده ای ولو عامی و بدون سواد فلسفی و سیاسی میتواند در آیینه غزه ببیند و حق را از باطل بخوبی جدا کند چرا یک متفکر مطرح در غرب از دیدن آن عاجز است!؟ آیا این مصداقی از عاجز بودن فلسفه غرب و تفکر منقطع از وحی در حل مسائل حیاتی بشریت نیست؟ با نظر به سخنان اخیر رهبری مبنی بر نیاز شدید بشریت به تدبر و عمل به معارف قرآنی در جهان کنونی خواستم نظر استاد ارجمند را جویا شوم. با التماس دعا از جنابعالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان نتوانست حق را از باطل تشخیص دهد و گرفتار تحلیلهای سکولار شد، چه آن شخص هابرماس باشد و چه زیدآبادی و چه صادق زیباکلام؛ به راحتی تحت تأثیر ملاکهای اراده معطوف به قدرت قرار میگیرد و عملاً متوجه اراده معطوف به حق که در میدان مبارزه غزه ملاحظه میشود، نخواهند بود و اتفاقاً همین امر، شروع افول و سقوط جهان مدرن را پیش میآورد. موفق باشید
سلام استادعزیز: استاد بنده به دنبال بیشترین کسب ثوابم. حالا آیا خواندن انواع نمازهای مستحبی (ذکر شده در احادیث. نماز جعفرطیار. نماز توبه. و آمزش گناهان. نمازغفیله. نماز کامله و... ) در طول روز بهتر است؟ با توجه به حدیث نماز معراج مومن است. یا مدام ختم قران را از سر بگیرم؟ با توجه به اینکه میگن حضرت معصومه مثلا ماهی یک ختم قران داشته اند. یا ذکر گویی؟ (چون وقتی دارم قران میخونم مدام خودخوری دارم کاش نماز میخوندم. نماز که میخونم میگم نکنه قران خواندنها بهتر نتیجه میداد) من تمام مدت شبانه روز اوقات فراغت دارم و تنها هستم. و برای انجام هر کدام گزینه که شما بفرمایید، راحتم. میخام برنامه ای داشده باشم که تا اخر عمرم عمل کنم ان شالله. البته در کنارش مطالعه کتابها و صوت شما و استاد پناهیان و شجاعی و مطهری هم دارم. با تشکر فراوان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً خودتان میدانید که اعمال دینی ما به اندازه معرفتِ توحیدی ما قبول میشود و موجب قرب انسان میگردد و از این جهت در مورد نماز خوب است به مباحث «شرح آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی که شروع خوبی است برای به ظهورآمدن افق اصیلی که ما در نماز نیاز به آن داریم، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 و در مورد قرآن، یا به تفسیر «المیزان» رجوع شود و یا به شرحی که از سورهها در سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
استاد گرامی سلام: خواهشمندم بدون جانبداری سوال من را پاسخ بدهید. آیا واقعا حضور مردم در انتخابات برای مسئولین اهمیت دارد؟ اگر اینطور است چرا حداقل قبل از انتخابات قیمت ها کنترل نمی شود؟ این گرانی های لحظه ای و تصمیمات نابخردانه و بدون کارشناسی آیا مردم را تشویق می کند؟ بنده یک حقوق بگیرم و هر روز نسبت به روز قبل ارزش حقوقی که می گیرم کمتر می شود چون حقوق ها فقط یک مرتبه اول سال با نرخی بسیار پایین تر از تورم افزایش پیدا می کند ولی قیمت ها در طول سال در حال افزایش است. یک مالیات موقع پرداخت حقوق کسر می شود بعد با این حقوق که وارد بازار می شویم دوباره باید با عناوین مختلف مثل ارزش افزوده، آبونمان، عوارض، و ... مالیات بدهیم. واقعا دیگر امیدی ندارم. شرمنده خانواده هستم. به جوانان و فرزندانم سفارش می کنم در درجه اول ازدواج نکنند و اگر ازدواج کردند بچه دار نشوند. از یک طرف دائم تبلیغ فرزندآوری می کنند و از طرف دیگر خون به دل والدین کرده اند. مدرسه که طبق قانون اساسی قرار بود رایگان باشد چه شد؟ ما از انقلاب حسنه دنیا و آخرت می خواستیم نه اینکه بجای دارو دسته شاه یه عده دیگر بیایند و پشت همان میزها بنشینند و به بهانه فرستادن مردم به بهشت حقوق مردم را پایمال کنند و دنیایشان را خراب کنند. از شما به عنوان تئوریسین و مدافع انقلاب انتظار داریم به مسئولین تذکر بدهید و بگویید اینطور کارکردن مردم را از انقلاب و اسلام بیزار می کند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه مشکلات اقتصادی حقیقتاً زیاد است و به نظر میآید دولت آقای رئیسی تلاش خود را میکند و در اینکه خودِ ماها نیز با حرصهایی که داریم، به همدیگر رحم نمیکنیم؛ بحثی نیست. ولی حضور در انتخابات، حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی آغاز شده و ما از آن طریق معنای خود را در مییابیم تا از جهان استکباری و حرصِ دنیایی آزاد شویم. موفق باشید
ضمن عرض سلام و کسب اجازه: استاد در جلسات پایانی شرح فصوص فرمودید ما فصوص رو به صورت عمومی تدریس کردیم آیا برای رسیدن به نهایی ترین منزل ممکن همین مقدار معرفت النفس و فصوص و منازل و... کافی است؟ که با خیال راحت به مباحث مذکور در کانال مطالب ویژه بپردازیم؟ خدا حفظتان کند
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی در عین حال تدبّر در قرآن و روایات و نهجالبلاغه نباید به حاشیه رود. موفق باشید
سلام و عرض ادب یه سوالی چند وقته برام جدی شده: در جلسه ۱۹ ام عرفان نظری ذیل بحث اعیان ثابته سوالاتی از شما پرسیده میشود و بحث است که محیط و ژن و وضعیتهای خارجی دلیل بد یا خوب شدن نیست، انسان انتخابگر است، و محدودیتها به طور ذاتی ضرر ندارد و درکم این بود که دنیا و شرایط و وضعیت بستری است که انسان با اختیار خویش، خود را بروز میدهد. اما این روزها مباحث به سمتی رفته که وضعیت و شرایط تاریخی است که انسانها را به کاری میکشاند. میفهمم این نگاه تاریخی است و روح کلی تاریخ موثر است و بستری است برای اینکه انسان خودش را شکوفا کند. ولی گاهی طوری بیان میشود(نه فقط در کلام خودتون) که دیگه پیش آمد است، متوجه ام که ابعاد وسیعی داره این بحثها و جایگاه تفکر داره چندتا مساله برام پیش آمده اگر چون شهدا مجاهدانه در عرصه انقلاب اسلامی ایستاده باشیم و خودمان را مصداق حق نپنداریم بلکه عبدی فقیر مضطر درک کنیم، این بیان و نگاه منجر به رویت آغوش حق و میدان واقعی میشود و پیش امدهایش همه جلوات اوست و با توکل و باوری از جنس اهل بیت علیهم السلام میتوان استقامت و نشاط داشت یا به قول شما در انتظار و وارستگی میشه حرکت کرد و هر دمش شهادت است. اما اگر دچار تنبلی یا فشلی یا حق پنداری خود شویم، قضیه مبدل به ظلمهایی به اسم خدا خواست و تاریخ چنان است و... میشود و قصه هایی دردآور دیدم که عرض میکنم، عده ای آسیب دیده اند و تازه کل فضای فکری رو میزنند و تفکیک شخص و تفکر ابتلای زمین گیری عده ای میشود. مساله دوم که سوال جدی تری شده برایم، قصه معاد و حشر است، پس معنای حساب و کتاب حق و مواجهه با اعمال چه میشود؟ اینگونه که هرکسی بنا بر احوال و وضعیت خویش کاری کرده پس دیگه یوم حشر و تغابن و قیامت و... به چه معناست؟ گویا دیگر هرکس به وسع خود ایستاده و عمل کرده و دیگر جهاد و تلاش فقط منجر به شدت وجود میشود. انگار جواب خودم رو دادم ولی سوالمم هست هنوز
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در هر حال، قرارگرفتن در شرایط تاریخی همچنان از ما انتخابِ مناسب آن شرایط را میطلبد و دیگر آنکه میتوان با قرارگرفتن در معرض جلوات الهی، در عین حضور در نوعی استقامت و نشاط، در میدان انتظار و وارستگی حاضر شد و جمع این دو بسیار مهم است و حقیقتاً اینکه انسان گرفتارِ حقپنداری خود شود، خطری است بسیار جدّی و مسلّماً چنانچه در مقابل انسان، افق توحیدی گشوده شود - به جای ابژهکردن وجود خدا- به خوبی مییابد که نسبت به آن افق بیکرانه توحیدی هیچ است هیچ، ولی در عین امیدواری. زیرا با افق گشوده ای که تجلیات خاصی به سوی انسان دارد، روبرو میباشد. ۲. معاد و حشر، حضور در ساحتی است که اجمال حضور انسان موحد در این دنیا در آن ساحت به تفصیل میآید و حقیقتاً آن ساحت است که انسان با اصیلترین و روشنترین حضوری که به دنبال آن بود در خود و در جهانی که در آن حاضر میشود، روبرو میگردد. موفق باشید
سلام استاد خداوند خیرتون بده. چطور باید بیماری ها رو بدون دارو درمان کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. به هر حال سیره بزرگان دین نیز دوری از دارو نبوده است ولی شفا را از خداوند میدانستند و در حدّ معمول و بدون افراط از دارو نیز استفاده میکردند. آنچه تأکید شده است «پرهیز» است. از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که فرموده باشند: «فإن المعدة بيت الداء والحمية رأس الدواء» معده، جایگاه همه بیماریها است به جهت خوردنهای غیر معمول و پرهیز از پرخوری اصل هرگونه دارو و درمان است. موفق باشید
باسمه تعالی. استاد طاهرزاده سلام علیکم: چند سال پیش یکی از شاگردان شما چند عدد CD مربوط به بحث معاد و چند ورق A4 خط کشی شده به بنده دادند که طبق آن برگه ها بحث های معاد را خلاصه کنم ولی متاسفانه من نتوانستم طبق قولی که داده بودم عمل کنم. به آقای توکلی گفتم ایشان گفتند که موارد فوق را تحویل همان کسی بده که تحویل گرفته ای ولی با عرض معذرت بنده آن شخص را دیگر نمی شناسم. الآن بابت سه عدد CD و چند برگ کاغذ چه کار کنم که جبران شود متشکرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال جز اینکه ردّ مظالمی برای او بدهید و از خداوند برایش بخشش طلب کنید، راهی نمانده است. إن شاءالله جنابعالی نیز به ثواب نیّتی که داشتهاید خواهید رسید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: من امسال حج واجب رفتم. خیلی دلم تنگ کعبه است، همش دلم میخواد برم مسجدالحرام، چه کنم با این همه دلتنگی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اُنس با ادعیههای توحیدی مثل دعای صباح و دعای کمیل، آن اُنس را ادامه دهید. ارتباط با مؤمنین بخصوص ارحام مؤمن از آن جهت که به یک معنا، مؤمن کمتر از خانه خدا نیست؛ حضور توحیدی خود را زنده نگه دارید. موفق باشید
سلام استاد: به حول و قوه ی الهی فصوص و منازل رو تا یکی دو ماه دیگه تمام میکنم و خیلی دوست دارم کتاب طلب و اراده ی امام خمینی رو مطالعه کنم. میخواستم ببینم از چه شرحی و چه استادی میتونم کار کنم ؟ توی اینترنت چیزی پیدا نکردم. خیلی ممنونم که کمکم میکنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به مقدماتی که طی فرمودهاید به نظر میآید بتوانید با خود آن کتاب رابطه برقرار کنید. نهایتاً میتوانید با شرح صوتی کتاب «مصباح الهدایه» کار را وسعت دهید. موفق باشید
سلام استاد: بنده یه موضوعی خیلی درگیرم کرده. مدت چهل روزه از مرگ مادر شوهرم میگذره. ما با هم بشدت اختلاف عقیده و فرهنگ داشتیم. بطوریکه مادر شوهرم جواب سلام منو کم و بیش نمیداد. ولی با این حال من باز تا آخر تا اعصابم کشش داشت به ایشان سر میزدم. این آخریا یکم حرف و حدیثها بالا گرفت و من خواستم ایشان را مجاب کنم و قصد و نیتم فقط و فقط این بود، که ایشان مجاب شوند که کمتر حرص بخورند و از من راضی تر باشند. تو همین گیر و دار بحثهای من و او مادر شوهرم حالش بد شد و سکته کرد و فوت کرد. حالا گذاشتند تقصیر من که تو او را کشتی! در حالیکه من اصلا نیت و قصد کشت او را نداشتم. حال خوبی ندارم. آیا اینجور مرگها واقعا تقصیر طرف مقابل و الان تقصیر منه؟ برادر شوهرم میگه اگه بخاطر بچه ی کوچکت نبود زندگیت رو بهم میریختم ولی رحم بهت کردیم و اینا... خواهر شوهرام که کلا جواب تلفن ام رو نمیدن. کلا به من تهمت قتل زدن. دارم خودمم سکته میکنم از این غم. فکر نکنم تا آخر عمرم اینم از روی سینم برداشته بشه. چه کنم؟ من چون بیمارم و ترس مردنم را داشتم. نیتم این بود که حلالیت بطلبم از او. چون میترسیدم حلالم نکند سر موضوعاتی و از دنیا بروم و دستم از دنیا کوتاه شود. ولی اینگونه پیش رفت!!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» (۶۰)/ واقعه) مرگ، از قبل برای هرکس مشخص شده است و با نظر به آیهی ۲۲ سورهی حدید که میفرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر براى خدا آسان است. بهتر است با توجه به این امر، مسئله را طور دیگر تحلیل کرد و مرگ افراد را به خودمان نسبت ندهیم. سعی کنید ذهن خود را از این موضوع آزاد کنید و به زندگی خود ادامه دهید. موفق باشید
