سلام و عرض ادب یه سوالی چند وقته برام جدی شده: در جلسه ۱۹ ام عرفان نظری ذیل بحث اعیان ثابته سوالاتی از شما پرسیده میشود و بحث است که محیط و ژن و وضعیتهای خارجی دلیل بد یا خوب شدن نیست، انسان انتخابگر است، و محدودیتها به طور ذاتی ضرر ندارد و درکم این بود که دنیا و شرایط و وضعیت بستری است که انسان با اختیار خویش، خود را بروز میدهد. اما این روزها مباحث به سمتی رفته که وضعیت و شرایط تاریخی است که انسانها را به کاری میکشاند. میفهمم این نگاه تاریخی است و روح کلی تاریخ موثر است و بستری است برای اینکه انسان خودش را شکوفا کند. ولی گاهی طوری بیان میشود(نه فقط در کلام خودتون) که دیگه پیش آمد است، متوجه ام که ابعاد وسیعی داره این بحثها و جایگاه تفکر داره چندتا مساله برام پیش آمده اگر چون شهدا مجاهدانه در عرصه انقلاب اسلامی ایستاده باشیم و خودمان را مصداق حق نپنداریم بلکه عبدی فقیر مضطر درک کنیم، این بیان و نگاه منجر به رویت آغوش حق و میدان واقعی میشود و پیش امدهایش همه جلوات اوست و با توکل و باوری از جنس اهل بیت علیهم السلام میتوان استقامت و نشاط داشت یا به قول شما در انتظار و وارستگی میشه حرکت کرد و هر دمش شهادت است. اما اگر دچار تنبلی یا فشلی یا حق پنداری خود شویم، قضیه مبدل به ظلمهایی به اسم خدا خواست و تاریخ چنان است و... میشود و قصه هایی دردآور دیدم که عرض میکنم، عده ای آسیب دیده اند و تازه کل فضای فکری رو میزنند و تفکیک شخص و تفکر ابتلای زمین گیری عده ای میشود. مساله دوم که سوال جدی تری شده برایم، قصه معاد و حشر است، پس معنای حساب و کتاب حق و مواجهه با اعمال چه میشود؟ اینگونه که هرکسی بنا بر احوال و وضعیت خویش کاری کرده پس دیگه یوم حشر و تغابن و قیامت و... به چه معناست؟ گویا دیگر هرکس به وسع خود ایستاده و عمل کرده و دیگر جهاد و تلاش فقط منجر به شدت وجود میشود. انگار جواب خودم رو دادم ولی سوالمم هست هنوز
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در هر حال، قرارگرفتن در شرایط تاریخی همچنان از ما انتخابِ مناسب آن شرایط را میطلبد و دیگر آنکه میتوان با قرارگرفتن در معرض جلوات الهی، در عین حضور در نوعی استقامت و نشاط، در میدان انتظار و وارستگی حاضر شد و جمع این دو بسیار مهم است و حقیقتاً اینکه انسان گرفتارِ حقپنداری خود شود، خطری است بسیار جدّی و مسلّماً چنانچه در مقابل انسان، افق توحیدی گشوده شود - به جای ابژهکردن وجود خدا- به خوبی مییابد که نسبت به آن افق بیکرانه توحیدی هیچ است هیچ، ولی در عین امیدواری. زیرا با افق گشوده ای که تجلیات خاصی به سوی انسان دارد، روبرو میباشد. ۲. معاد و حشر، حضور در ساحتی است که اجمال حضور انسان موحد در این دنیا در آن ساحت به تفصیل میآید و حقیقتاً آن ساحت است که انسان با اصیلترین و روشنترین حضوری که به دنبال آن بود در خود و در جهانی که در آن حاضر میشود، روبرو میگردد. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: حدود ١٠ سال هست كه پدرم به بیماری پارکینسون مبتلا هست و تا حالا چندین دکتر به پیشنهاد آشنایان بردیم وهر کدام داروهاي فراوانی تجویز کردهاند ولی نه تنها بهبودی حاصل نشده بلکه پدرم روز به روز حالشون بدتر شده و حافظه و تکلم و تونایی حرکت رو هم از دست داده اند. بنده با مطالعات کتابهای شما متوجه شدم شما به اینطور درمانها اعتقاد ندارید. سوالی از خدمتتون داشتم. آیا صلاح میدونید روال پزشکان رو کنار بگذاریم وهمه چی رو به خداوند بسپریم و اینقدر پدرم و مادرم رو که پرستار ایشون هستند اذیت نکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده، نفی کلی پزشکی جدید نیست. بحث در آن است که بیشتر باید بگذاریم تا نفس ناطقه انسان، خودش تکلیف خود را روشن کند. موفق باشید
بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ سلام استاد: بنده تا الان توفیق قرائت «یک دور» قرآن رو نداشتم. مدتیه حال روحی/معنوی خوبی ندارم و مدام به طرق مختلف در درون به این نتیجه میرسم که باید قرآن بخونم. یک ماهی میشه که قرائت قرآن رو از اول شروع کردم گرچه خیلی کند پیش میرم (هنوز به چهل صفحه هم نرسیدم). اغلب اینطوریه که سعی میکنم روی آیات تامل کنم و سرسری رد نشم؛ اون لحظات هم حس تازه ای بهم دست میده. ولی همینکه قرآن رو می بندم دیگه اون متذکر شدن و احوالات خوب جمع میشن میرن... همش هم باید جلوی خودم رو بگیرم که سر هر آیه سراغ تفسیرش نرم چون با وسواس فکری و کمال گرایی ای که دارم میدونم یک سوره ی بقره رو میتونم یکسال طول بدم!! با این روشی که پیش گرفتم رغبتم نسبت به قرائت قرآن داره کمرنگ میشه و بعدِ خوندن یک صفحه از نظر ذهنی خسته میشم.عملاً چیزی هم یادم نمی مونه..! میشه بنده رو راهنمایی کنید که چطور با قرائت قرآن بتونم استفاده ی خیلی بیشتری از آیات ببرم؟ وقتتون پر برکت ان شاءلله
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه بنده رجوع به تفسیر «المیزان» است که در جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» عرایضی شده است و إنشاءالله از این طریق به نتایج ارزشمندی دست مییابید.
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86&tab=posts&inner_tab=leaflet موفق باشید
سلام استاد: لطفا به من راز شهید احمد کاظمی را نشان بدهید؛ حرف، حرف خیلی سنگینی بوده که شهید سلیمانی بگوید حاضرم همه ی عمرم را بدهم یکبار دیگر «صدای احمد» را بشنوم! احمد کیست؟ راهش از کدام طرف است؟ احمد ذخیره ی کدام حرف ها و کدام رازهاست؟ نگذارید احمد از دستم برود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئله سادهای نیست. به فتوح حقیقت نسبت به شهدا فکر کنید در رجوع به انقلاب اسلامی میتوان متوجه فتوحِ وجودِ حقیقت، مطابق این زمانه شد و در فتوحِ رازآمیز آن همچون شهدا سُکنی گزید. انقلاب اسلامی مجال آن را پدید آورده تا همه چیز را معنای قدسی ببخشد، حتی تحریمهایی که موجب سختی زندگی شده و یا دیگر محرومیتهایی که دختران و پسران ما با آن روبهرویند. در همه شئون انقلاب، عالَمی متجلی است که موجب فتوح و گشایش جهان است و کیفیت بخشیدن به آن.
همینکه انقلاب اسلامی توانسته است برای عدهای فتوحِ حقیقت باشد، تأییدی است بر اینکه دارای آیدوس و مُثُلی است ماورای آنچه فعلاً از آن در این مرحله ظاهر شده و در مواجهه با آن افق و مُثُلی که مدّ نظر است، عالَم ما و فهمی که از خود داریم وسعت مییابد و هستی ما معنای برتری پیدا میکند و نسبت خاصی با مرگ پیدا میکنیم، آزاد از روزمرّگیها و بینظمیها؛ به خودآمدنی است برای حاضرشدن در فرصتی که پیش آمده، به طوری که انسان میفهمد اگر از آن نسبت که با مرگ میتوانیم برقرار کنیم، غفلت شود، فرصت پیشآمده از صحنه میرود و ما را به خود وامیگذارد.[1] و با نظر به چنین سنتی فرمودهاند: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» (بحار الانوار، ج68، ص 337) فرصتها به سرعت رفتنی هستند، مانند رفتن ابرها. موفق باشید
[1] - دغدغهای که برای شهید حاج قاسم سلیمانی پیش آمد و در این رابطه به دخترش نامه نوشت: «فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو مینویسم، چون میدانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمیدانم چرا این حرفها را برایت مینویسم، اما احساس میکنم در این تنهایی و غربتِ عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو میکند، دود میکند و میسوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست... خدایا! ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتادهام. زخمها برداشتهام، واسطهها فرستادهام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم».
با سلام و ادب: چند وقت قبل شخصی را ملاقات کردم که توانایی داشت دست شکسته و تاندون پاره شده را، بدون مراجعه به دکتر شفا داد. از آنجا که خودم هم دچار کسالتی هستم به او گفتم می توانی به من هم کمک کنی؟ ( البته من تا آن زمان نمی دانستم که مسلمان نیست. یعنی بوده ولی برگشته و الان هیچ دینی ندارد.) گفت تو مسلمانی و اعتقاد به امام زمان داری، برو بگو بهت شفا بده، اگر امام زمانی باشد (معتقد بود وجود امام زمان دروغ است). بی عرضگی را چگونه به رخم کشیده بود؟ زمینه شد تا دوباره عقایدم را بررسی کنم. چرا باید این طور بشود. عمری مثلا سعی در دوری از گناه سپری کردیم ولی نتوانستیم از سلامتی محافظت کنیم و یا وقتی رفت برگردانیم، آنوقت این آقا با تمرکز قوا، قدرت خودش را ظاهر کند و من و دینم را ریشخند کند! سراغ کتاب های اسلامی که می روی، خبری از اصل مطلب نیست. همه اش پراکندگی، یا بحث روی مباني نظری. خودش را کشته که خدا یکی است. این را که قبول داریم دیگر، بعدش را بگو کتاب جایگاه جن تان را می خواندم، ص ۸۵ در پاسخ به سوالی نوشته بودید: مدبر آب وقتی آب حرارت ببیند آن را بالا می برد و عقول عرضه را توضیح داده بودید. خدا خیرتون بده، ای کاش کتابی هم در فلسفه می نوشتید و جاهایی که لازم است نه این مباحث عجيب و نقل اقوال پر ماجرا، و نتایج کاربردی آن را می آوردید. آن شاءالله این نحوه عرضه و معرفی دین سامان داشته باشد. نه توحید نه معاد. فقط یکسری علوم انباشته ی بی فایده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد فکر کنید که مگر جایگاه دین خدا در چنین جایگاههایی هست؟ در حالیکه خداوند ما را خلق کرده تا از طریق شریعت الهی بتوانیم در ابعاد معنوی خود، جهت حضور در ابدیتی که در پیش است، وسعت یابیم و زندگی دنیاییمان طوری باشد که به معنی واقعی آن، زندگی حساب شود با آرامشی که هر انسانی نیاز دارد و تجربه نشان داده است با رعایت دستورات دین، دنیا و آخرت انسان معنای حقیقی خود را پیدا میکند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهر زاده وعزیزان سایت و کانال لب المیزان: ضمن عذر خواهی از محضر استاد جهت دخالت در پرسش و پاسخ، در مورد سوال 34827 این طور به نظر می آید که سوءتفاهمی برای شخص سوال کننده پیش آمده است. اگر عزیزان سایت صلاح دانستند این متن را انتشار دهند. حاج آقای پناهیان درسحرهای ماه رمضان امسال در برنامه ماه من شبکه ۳ بحثی را شروع کردند تحت عنوان: اصلاح برداشت های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمومنین (علیه سلام) از دوست عزیز سوال کننده درخواست دارم منصفانه این جلسات را که هر کدام حدودا ۲۰ دقیقه است، کامل گوش کنند و با فضای بحث آشنا شوند و ببینند که ایشان اصلا چنین حرفی زده اند یا نه؟ که مبادا با عدم بررسی صحت مطلبی نتیجه گیری انجام بشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه جنابعالی، توصیه به جایی است. إنشاءالله آن عزیز و سایر کاربران با دنبالکردن توصیه جنابعالی بهترین نتیجه را برای خود شکل دهند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: ببخشید حقیقتا در حال حاضر انسان با توجه به نیاتی که دارد برای بهتر و بیشتر حاضر شدن در جهان، نیازمند این است که با نیات سنتی خویش، کارهایی در جهان مدرن انجام دهد. (به عنوان مثال در فضای مجازی فعالیت کند و نیتش این باشد که کارش موجب ارتقای نظام اسلامی و در نتیجه رضای الهی می شود.) و ظاهرا بشر امروز دارد بر روی یک تیغه بس نازک حرکت میکند و این کاری است دشوار! تیغه ای که هر روز نوآوری میشود و روی جدیدی از خود را به ما به نمایش می گذارد. چه کنیم تا حالا که در ابتدای سالهای جوانی هستیم از لبه این تیغ منحرف نشویم و میزان و ملاک برای معرفت برای این حرکت را چگونه و در کجا کشف کنیم تا حکایت عطار (ره) نشویم که فرمود: «چون توانستم ندانستم، چه سود چون بدانستم، توانستم نبود» با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید شرایط، شرایطِ بسیار حساسی است و شناخت این زمانه و ظرفیتها و لغزشهای آن نیاز به زمانشناسی دقیقی دارد. عرایضی در خدمت حوزه «جامعة المهدی «عجلاللهتعالیفرجه» شد که ممکن است در این رابطه مفید باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/13194 موفق باشید
سلام استاد عزیزم: در کتاب زن آنگونه که باید باشد فرمودید زن و مرد باید توجهشان به هسته توحیدی خانواده باشد و نفی خود کنند و گذشت داشته باشند. من در طول یازده سال زندگی مشترک همین جور بودم و همیشه گذشت داشتم و خیلی از کمبودهایی که تو رابطم و درک احساساتم از طرف همسرم بود را نادیده میگرفتم و فراموش میکردم و سعی میکردم همیشه نیمه پر لیوان را ببینم. اما الان میبینم اون کمبودها که تو رابطه و درک احساساتم بوده در زمان هایی خودشو نشون میده و من قشنگ میفهمم چقدر بعضی مسایل برایم عقده شده و اذیت هستم و فهمیدم اون نادیده گرفتن ها هیچ وقت باعث حل موضوع نشده بلکه فقط کیفیت رابطمون رو پایین آورده برای همین الان مدتیه دارم سعی میکنم تو دل این کمبود ها برم و یه راه حلی براش پیدا کنم. آیا این کارم درسته یا باید مثل قبل گذشت کنم و بگذرم و نیمه پر لیوان را ببینم؟ در چه صورت آدم باید پیگیر حل مشکلاتی که تو رابطش هست باشه و در چه صورت باید بهش اهمیت نده و گذشت کنه؟ تشکر از لطف و مهربانی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در وسعت روح است و اینکه روح را نباید گرفتار اموری کرد که زندگی از وسعت خود فرو کاهد. آری! در دل چنین حضوری چه اشکالی دارد کمبودهایی که قابل رفع است برطرف کنیم ولی نه به قیمت از دست دادن حضور توحیدی خود. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیز: رفتار ما با دوستان و اقوامی که ضد انقلاب هستن، به رهبری اهانت میکنند و البته برخی اصلا اسلام را قبول ندارند چطور باشه؟ تا چه حد حساسیت نشون بدیم در مقابل اهانت به رهبری و ...؟ من دوستانی داشتم که به خصوص در این دوره فتنه اخیر، اختلافات ما بر سر این مسائل خیلی بیشتر شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید این افرادبیش از اینکه مغرض باشند، جاهلاند و تحت تأثیر فضایی هستند که دشمنان اسلام برایشان شکل دادهاند. چیزی نمیگذرد که متوجه فریب خود میشوند و به همین جهت به ما فرمودهاند: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین چون با امور لغوی روبهرو شوند با بزرگواری و بدون آنکه خود را درگیر آن امور کنند، از آن میگذرند. موفق باشید
سلام و عرض ادب امسال راهپیمایی ۲۲ بهمن خیلی شعف و شادی خاصی داشتم. اصلا متفاوت از راهپیماییهای دیگر بود. به نظر شما چگونه باید آن را تحلیل کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر ما آن است که متوجه باشیم در چه موقعیتی قرار داریم. مردم ما در باطنِ معنوی خود متوجه آیندهای هستند که ادامه انقلاب اسلامی است و نه آیندهای که بناست رضا پهلوی و گلشیفته فراهانی و از آن مهمتر پرویز ثابتی شکنجهگر مشهور ساواک آن را شکل دهند. ملاحظه کردید که راهپیمایان متذکر این امر بودند که بزرگترین نتیجه انقلاب اسلامی، استقلال ملّی است و لذت درک این استقلال، آنان را با همه سختیهای معیشتی به وفاداری نسبت به انقلاب متعهد کرده است. اینجا است که باید گفت حقیقتاً انقلاب اسلامی حالتی معماگونه دارد و این امری است که جبهه استکبار متوجه آن نیست.
کجای دنیا چنین امری یعنی بسیج اجتماعی در ابعاد ملی در چنین شرایطی پیش میآید که در ۲۲ بهمنهای هر سال به ظهور میآید؟ حتی بعد از ۴۴ سال که از آن ۲۲ بهمن سال ۵۷ گذشته است. هر اندازه انسان نسبت به این شور انقلابی و تعلّقی که نسبت به انقلاب در صحنه است؛ فکر کند، جز یک معما برایش پیش نمیآید.
راستی را! اگر ارتباطی باطنی در صحنه نیست که به تعبیر حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» همان دست خداوند است، چه کسی میتواند بعد از ۴۴ سال، این ملت را به صحنه آورد؟!! آیا این حکایت از شروع تاریخی دیگر ندارد؟ تاریخی که دست غیبی و اراده الهی آن را به حرکت میآورد؟ و نسبتی عجیب بین امامِ این مردم و مردم را شکل داده است؟ به طوری که هرکس خودِ گمشده خود را در امامشان مییابند. و در هر سالی خود را در نسبت با امام و انقلاب، تجدید میکنند تا آن حیات باطنی که با شروع انقلاب اسلامی در جانها زنده شد، زنده و زندهتر بماند. آیا انسانِ تجددزده میتواند با این انقلاب همراهی کند؟! در حالیکه تنها به منافع اقتصادیاش فکر میکند؟ و آیا میفهمد چرا مردم در چنین شرایطی که شرایط انقباضِ اقتصادی است، در این صحنهها حاضر میشوند؟! مگر اینکه بپذیریم انقلاب اسلامی جزو هویت آنها شده است و با حضور در راهپیماییهای اینچنینی، منِ جمعی خود را تجربه میکنند و این، امری است ماورای اینکه انقلاب اسلامی را صِرفاً یک نظام سیاسی تلقی کنند.
مردم ما نشان دادند انقلاب اسلامی یک خط تاریخی است که در درون روح ایمانی آنها متولد شده است. و اینجا است که باید باطن جامعه را در این نوع راهپیماییها ارزیابی کرد و نه در نظرسنجیها. ملاحظه میکنید چگونه در روز ۲۲ بهمن دوگانه شهری و روستایی از بین میرود و در شرایطی که به هزار دلیل برای شرکتنکردنِ مردم، مردم به صحنه میآیند. آیا چنین نظامی از طریق اپوزیسیون حقیر خارج کشور، قابل براندازی است؟!! در حالیکه ملتی در صحنه انقلاباند که اینچنین در مقابل مشکلات، تاب میآورند و باز در صحنه میمانند. در حالیکه ملاحظه کردید جریان برانداز حتی ۴ ماه نتوانست بدنه اجتماعی خود را نگه دارد. آیا جز این است که دلهای این مردم در دست خدا است؟ موفق باشید
سلام علیکم: اولاً: از اینکه خدای متعال از طریق شما حجاب های ظلمانی را از چهره اصلیِ انقلاب کنار زد و ما را متوجه حقیقت و ذات تاریخی و نورانی و ملکوتی انقلاب عظیم اسلامی نمود خاضعانه شاکریم و از شما هم سپاسگزاریم. راند حق این آب را در جوی تو / آفرین بر دست و بر بازوی تو. ثانیاً: کمی در مورد «عبادات تاریخی» توضیح دهید که چه فرقی با عبادات فردی و جمعی و حتی اجتماعی دارد؟ (چون بارها از حضرتعالی شنیده ایم که اگر وارد قطارِ تاریخِ توحیدی بشوید گویا با تمام موحدین گذشته و آینده و با تمام انبیاء و اولیاء الهی از بدو تاریخ تا قیامت همراه هستید!) این چه نحوه حضوری است؟ ثالثاً: آیا حضور در رخدادهایی نظیر تظاهرات ۲۲ بهمن امسال از جنس همین عبادات تاریخی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شد عباداتی که اولیای الهی انجام میدهند، بیش از جهنمنرفتن و بهشترفتن، جهتِ هرچه بیشتر حاضرشدن در آیندهای است که با اسلام و در این زمانه با انقلاب اسلامی پیش آمده تا از اجمال آن به سوی تفصیل آن حقیقت سیر کند. از هزار رکعت نماز حضرت علی «علیهالسلام» بگبرید تا نماز شبهای مکرر و طولانی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه». موفق باشید
سلام استاد: در آخرین جلسهی ای هشام فرمودید، که انسان دیروزی کمتر احساس تنهایی میکردهاست و زمانی برای بیکاری و تنهایی نداشته. اما اینجوری بنظرم ما میرسد که اتفاقا انسان دیروزین وقت بیشتری برای تنهایی و خلوت و دوری از هیاهو و کار داشته است. این انسان امروزی است که با این حجم از کار و ارتباطات و موبایل و تلوزیون و... وقتی برای تنهایی ندارد. اما انسان دیروزی از غروب دیگر در تنهایی خودش بوده تا طلوع آفتاب، و حتی زمانی که کار میکرده است، کارش خیلی محدود و به دور از هیاهو و شلوغی بوده. ما تا بهحال برعکس فرمایش شما گمان میکردیم که انسان دیروزی خلوت و تنهایی را بیشتر تجربه میکرده است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از این جهت همینطور است که میفرمایید. منظور آن بود که تنهاییِ بشر جدید، تنهاییهایی است که هیچ برنامهای در آن تنهاییها برای خلوت خود ندارد، در حالیکه وقت و زمان بسیاری پیدا کرده است. موفق باشید
سلام علیکم: چگونه شهیدانه زندگی کنیم و با شهادت از دنیا برویم؟ شهدا چه میبینند که اواخر عمر دنیاییشان رفتارهای متفاوتتری دارند؟ بنده جوانم و حیفم میآید که بیدرد و درک از دنیا بروم و میخواهم که همچون علیاکبر (ع) فدای اسلام و امام زمانم باشم. عاشق پیامبر، بانو زینب کبری و مهدی موعود هستم. بفرمایید چه کنم که خداوند مرا بعنوان قربانی بپذیرد و با شهادت بتوانم به لقاءالله برسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی است که آن بصیرت برای شهداء بهدست آمد. عرایضی در کنار مزار مبارک شهدای گمنام در کوه نور شده است. خوب است به آن عرایض که تا کنون 26 نکته از آن را در منظر خود دارید، رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/10871 موفق باشید
با سلام: آیا در قیامت داخل و خارج داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. آنجا، حضور است. بیرون از جان ما، انعکاس همان درون ما میباشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: مطلبی خواندم، گیج شدم کسی از علامه طباطبایی پرسید، آیا استفاده از ضمیر جمع که خداوند در قرآن از آن استفاده میکند، منظور خدا و ائمه اطهار است، متن: در روایات ائمه علیهم السلام درباره خود فرموده اند: «هر صیغه جمع که در قرآن در مورد خداوند تعالی است، «نَحْنُ فَعَلْنا، وَ نَحْنُ صَنَعْنا»؛ (ما کردیم، و ما انجام دادیم.) منظور از این روایات چیست؟ ج- منظور این است که ائمه اطهار علیهم السلام، وسائط و مجاری فیض از ناحیه حقّ به مخلوقاتند و هرچه به خلق می رسد، از ناحیه آنها می رسد. سوال آیا در آیه «اِنَّا اَنْزَلناهُ» (ما قرآن را نازل کردیم/) (قدر: ۱) نیز چنین است؟ ج- بله، همین طور است، و اشاره به ولایت کلیّه تکوینیّه آنهاست و اینکه کار آنها، کار خداوند متعال است. آیا اینکه این سخن را علامه گفتند حقیقت دارد؟ یا نه اگر امکان دارد توضیح دهید و نظر خودتان در مورد ضمیر جمع در بیان خداوند در قرآن چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نکتۀ اصلی همان نکتهای است که حضرت علامه طباطبایی فرمودهاند با توجه به آنکه وجه وِلایی ائمه، باطنِ نبوت است و از این جهت به گفتۀ خود آن عزیزان همۀ آنها محمدند و واسطۀ فیض که این نکتۀ دقیقی است. در این موردمراجعه به کتاب « حقیقت نوری اهلالبیت «علیهمالسلام» خوب است. https://lobolmizan.ir/book/255?mark=%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C . موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: من چند وقتی هست که احساس میکنم نمازهام هیچ فایده ای نداره و کلا چند وقتی هست که حال و حوصله نماز خوندن ندارم و نماز خوندن احساس ناخوشایندی داره برام و این خیلی اذیتم میکنه و چند روزی که روزه میگیرم اصلا احساس روزه بودن ندارم احساس میکنم فقط دارم گشنگی میکشم ولی سال قبل زمانی که روزه بودم خیلی حس خوبی داشتم و احساس میکردم خیلی به خدا نزدیک تر شدم ولی الان مثل این میمونه که دارم رژیم میگرم همین. نمیدونم چیکار کنم. لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعدۀ قلب است که گاهی در «قبض» و گاهی در «بسط» میباشد و خداوند هم همین را دوست دارد که ما در هر دو حال بندگی او را ادامه دهیم. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: چند روز قبل رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان فرمودند: « هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور. «توحید» در جنبهی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل گسترش است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید همهی دین است. اصل دین و همهی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است.» استاد به نظر حضرتعالی در جهان کنونی که عصر سیطره مدرنیته و سبک زندگی و ظلمات تمدن غربی است، تحقق توحید چگونه ممکن است؟! آری، به قول حضرتعالی انقلاب اسلامی در ذات خودش تجلی توحید است. و یک چنین پدیدهای حتماً آثار ذاتی خودش را به مرور به همراه خواهد داشت. قطار توحیدی که با انبیاء الهی آغاز شده، اکنون رسیده است به این نقطه از تاریخ. این هنر ماست که بتوانیم این تقدیر توحیدی را قوام ببخشیم و آن را روی زمین تبدیل به یک تمدن توحیدی و سبک زندگی موحّدانه کنیم. ولی این همه و همهی این ها چگونه؟! تقاضامندیم در همین رابطه و برای کاربردی کردن کلمات نورانی رهبر معظم انقلاب ما را یاری کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب در آن سخنرانی سخن بسیار اساسی و دقیقی را مطرح فرمودند و حقیقتاً انقلاب اسلامی بستر ظهور نور توحید است تا جان انسانها را منوّر کند. آری! مهم راهی است که باید در آن قدم گذارد و در این راستا بود که بنده سیر مطالعاتی سایت را که به نوعی نزدیکی به قرآن و روایت است پیشنهاد کردم. مطمئن باشید که شرایطی در میان است که در آن شرایط، هر روز بهتر از روز دیگر انس مردم با قرآن و تدبّر در آن پیش میآید و جامعه به تقوای لازم نایل میگردد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ممکنه شورای نگهبان کسی رو تایید صلاحیت کنه که انقلاب اون فرد رو پس می زنه؟ یعنی قوانین ما کافی نیستند؟ یا افراد در تایید صلاحیت اشتباه میکنن؟ وقتی شورای نگهبان تایید میکنه و رهبر امضا میکنند، بازم میشه گفت انتخاب کاندیدای دیگه ای یعنی ما غیرانقلابی عمل کردیم؟ یعنی اگر من به کسی غیر از جلیلی رای بدهم غیرانقلابی عمل کرده ام؟ اگه تشخیص متفاوتی داشتم چی؟ یعنی مثلا همه افرادی که به قالیباف یا بقیه کاندیداها رای بدن اینها غیرانقلابی عمل کردند؟ منتظر راهنمایی شما هستم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند افرادی که نظر شورای نگهبان را احراز نمودند؛ مطابق قانون اساسی میتوانند نامزد ریاست جمهوری باشند. حال این مائیم که در بین آن افراد بنگریم کدامیک به اهداف انقلاب نزدیکترند و متوجه حقیقت انقلاب اسلامی هستند که آغازی است برای حضور انسان در ساحتی غیر از ساحتی که جهان مدرن برای انسان تعریف کرده است وگرنه ملاحظه میفرمایید که افق نگاه بعضی از نامزدها در عین دلسوزی، نگاهی است که جهان مدرن با فرهنگ توسعه غربی مدّ نظرها آورده و این به یک معنا ادامه فرهنگ نئولیبرالیسم میباشد با تضاد طبقاتی فراوانی که امثال آقای هاشمی پیش آوردند و به نظر بنده جناب آقای دکتر جلیلی در این مورد بصیرت خوبی را مدّ نظر دارند هرچند که کار، یک شبه درست نمیشود ولی حداقل باید مسیر، تغییر کند. آیا نامزدهای موجود متوجه آثار منفی اقتصاد نئولیبرالیستی هستند؟ موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چند جلسه ی پیش شما عرض فرمودین که غرب فضایی برای انسان ایجاد کرده که انسانها جهنم یکدیگر شده اند. چرا جهنم یکدیگر شده اند؟ و راه بیرون آمدن از این مشکل چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فرهنگ مدرنیته، عاملی میشود تا انسانها زندگی خود را در چشم و هم چشمی با همدیگر تنظیم کنند، حکایت از آن دارد که هرکس جهنم دیگری شده، بر خلاف آنکه در فضای ایمانی، هرکس آینه ایمان دیگری میگردد.
یا اله العاصین. راه پیش رو دراز و طولانی، مقصد بجز روزنه هایی باریک نور تقریبا ناپیدا؛ «شبی چون شبه روی شسته به قیر ... نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر»، هوا مسموم و آلوده، توان از پاها رفته و سلطنت خواب چشمان را به اسارت گرفته، «نموده ز هر سو به چشم اهرمن ... چو مار سیه باز کرده دهن»، تنهایی چنگ می اندازد بیخ گلو و حس غربت را میپیچاند در تک تک سلول ها، «نبد هیچ پیدا نشیب از فراز ... دلم تنگ شد زین شب دیریاز». و این همان جهنم موعود است اما بسیار زودتر از آنچه که میپنداشتم، باتلاق منیت فرومیکشد به تباهی... و در این واپسین لحظه های نفسگیر طلسم و جادوی قدرتمند آخرالزمانی چیزی برای گفتن نیست الا اینکه: فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِى وَمَوْلاىَ أُقْسِمُ صَادِقاً، لَئِنْ تَرَكْتَنِى نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِها ضَجِيجَ الْآمِلِينَ، وَلَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُراخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ، وَلَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ، وَلَأُنادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِىَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا غَايَةَ آمالِ الْعارِفِينَ، يَا غِياثَ الْمُسْتَغِيثِينَ، يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ، وَيَا إِلٰهَ الْعالَمِينَ.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و راهی که او ما را ترک نکند. اگر زندگی همان حضوری است که انسان هماکنون خود را در بیکرانه وجودش به سوی او احساس میکند، به همان معنای احساس فقر ذاتی و فقیر الی اللهبودن، هر چیزی که میخواهد ما را از چنین حضوری باز دارد، دشمن ما میباشد، حتی اگر در قالبی مقدس عرضه شود و به نام اخلاق بخواهد ما را از آن حضور و از آن زندگی محروم کند. راستی! مایه فریب ما در کجا نهفته است وقتی عدهای با تحجّر دینیِ خود با زندگی دشمنی میورزند؟ اینان حتی خدای را با زندگی دشمن میکنند. این جا است که مولایمان در دعای کمیل برای عبور از چنین تنگناهایی با خدای خود میگوید آنچه باید بگوید. زیرا آن حضرت به خوبی میدانند از چه چیزی باید عبور کنند و به چه افقی باید رجوع نمایند. موفق باشید
سلام استاد: من یه عرضی داشتم راجب اربعین و کربلا خب من قبل این که بخواهم برم کربلا بالاخره یه زندگی دارم مثلا کتاب های شما رو دنبال میکنم یا سعی میکنم با قرآن انس بگیرم یا نسبتم رو پیدا کنم و از این جور کارا ولی تا به محرم و اربعین نزدیک میشم و واردش میشم اصلا دیگه این جور نیست. مثلا میرفتم تو حرم امام حسین مینشستم و سعی میکردم یه چیزیا پیدا کنم ولی یه چیزی هم بهم میگفت که خب این که هست تو فقط باید ببینیش و قشنگ هم بدون هیچ دقدقه ای داشتمش و الان اینجا که اومدم دارم حسش میکنم. خلاصه همه چیز برام حاضر بود ولی تا پا مون رو گذاشتیم دوباره توی این شهر یا این سبک انگار باید بلند شیم و خودمون رو حفظ کنیم. و دقیقا همین نقطه برا من سخت هستش. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه همینطور است که نفحاتی از طرف خداوند بخصوص در مکانهای مقدس سراغ انسان میآید تا افق ادامه راه را بنمایاند و ما از آن به بعد از طریق رعایت دستورات شرع میتوانیم آن افق را برای خود روشن و روشنتر نماییم. موفق باشید
باسمه تعالی. استاد طاهرزاده سلام علیکم: چند سال پیش یکی از شاگردان شما چند عدد CD مربوط به بحث معاد و چند ورق A4 خط کشی شده به بنده دادند که طبق آن برگه ها بحث های معاد را خلاصه کنم ولی متاسفانه من نتوانستم طبق قولی که داده بودم عمل کنم. به آقای توکلی گفتم ایشان گفتند که موارد فوق را تحویل همان کسی بده که تحویل گرفته ای ولی با عرض معذرت بنده آن شخص را دیگر نمی شناسم. الآن بابت سه عدد CD و چند برگ کاغذ چه کار کنم که جبران شود متشکرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال جز اینکه ردّ مظالمی برای او بدهید و از خداوند برایش بخشش طلب کنید، راهی نمانده است. إن شاءالله جنابعالی نیز به ثواب نیّتی که داشتهاید خواهید رسید. موفق باشید
سلام: ببخشید چرا صوت استاد در خصوص درس فصوص الحکم را درسایت نمیگذارند؟ چون در ایتا و روبیکا حذف میشه ثانیا در فهم مطالب کمک میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «فصوصالحکم» نیاز به مقدماتی دارد تا منظور ابن عربی معلوم شود و از این جهت بهتر است هرکس بدون طی آن مقدمات، ورود نکند وگرنه متوجه مقصد و مقصود جناب ابن عربی نمیشود و به زحمت میافتد. موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت خدمت استاد دوست داشتنی ان شاالله که خداوند عمر شما رو طولانی کنه به شخصه دوست دارم که از عمر من کمه بشه و به عمر امام خامنه ای و شما استاد عزیز افزوده بشه. چند روز پیش صوت تفسیر جلسه دوم سوره انشراح را گوش گرفتم و خیلی کمک کننده بودن برام و تونستم به جواب خیلی از سوالات اطرافیانم برسم، خیلی لذت بخش بود برام شنیدن این تفسیر. استاد یه سوال در مورد هوش مصنوعی داشتم احساس می کنم که برای زندگی بشر در آینده خیلی خطرناک باشه و مشکلات اساسی برای ما انسان ها درست کنه نظرتون در مورد این موضوع چیه یه جورایی حس می کنم خیلی از حقایق رو می تونه وارونه جلوه بده و باعث مشکلات اساسی در زندگی شخصی و اجتماعی مردم بشه به علاوه فکر می کنم که با توجه به رسانه بزرگ و گسترده دشمن که برعلیه انقلاب اسلامی ما در حال دشمنی است این موضوع می تونه کار رو برامون سخت تر کنه برای ثابت کردن حقایق و واقعیت ها....
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد هوش مصنوعی که البته سخن بسیار است؛ خوب است به عرایضی که در جواب سؤالهای شماره 35007 و 35287 شد رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: به نظرم حجم پیامهایی که ضمن ابراز ارادت (ظاهری یا حقیقی) به جنابعالی مستقیما علیه رهبری و نه سایر ارکان اجرایی نظام مطلب مینویسند تا حدی غیر عادی است. چون خط مشی شما و مواضع محکم شما در دفاع از اصل نظام و ولایت فقیه آنقدر واضح است که ادعای ارادت به شما با برخی لحنهای بسیار تند علیه رهبری جور در نمیآید. احتمال دارد از آزاداندیشی شما و درج بدون کم و کاست پرسشها در کانال جهت القای ناامیدی و ناکارآمدی نظام اسلامی و القای فراگیر شدن آن سو استفاده کنند. چون اکثر پرسشهای اینچنینی هم عینا همان مطلب قبلی با بیانهای مختلف هستند که بعید نیست منیع تولید آنها یک یا چند نفر خاص باشند. البته منکر وجود این دیدگاه و شیوع نسبی آن در افکار عمومی نیستم ولی نه در افکار ارادتمندان جنابعالی و بخش قابل توجهی از قشر مذهبی که اتفاقا بعد از اغتشاشات اخیر بیشتر فهمیدند که راه نجات کشور به هر حال در دایره حفظ همین نظام است و بس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست دشمن به خوبی در این سالها تجربه کرد ستونِ معنابخشی به بشر امروز، انقلاب اسلامی است آن هم با محوریت رهبر معظم انقلاب. و دقیقاً به همان معنایی که در صدر اسلام مولایمان علی «علیهالسلام» چنین نقشی را داشتهاند که دشمنان اسلام تا آنجا فضا را آلوده کرد که وقتی خبر شهادت حضرت را در محراب شنیدند گفتند مگر علی هم نماز میخواند! جریان مقابله با نورانیت انقلاب اسلامی به هر معنایی که باشد، امروز متوجه شده است باید رهبری را بزند حتی افرادی مانند مهدی نصیری. و سنت خدا در این است که از این طریق هم دشمن شکست بخورد و شیرینیِ حضور در انقلاب اسلامی برای یاران انقلاب بیش از پیش به ظهور آید. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ». موفق باشید