سلام استاد گرامی: ان شاءلله میخواهم اعتکاف شرکت کنم راهنمایی بفرمایید بهترین کارهایی که با توجه به سن خودم باید انجام بدهم و بهره ی کافی که برایم باقی بماند چه اعمالی هست؟ اگر مطالبی در سایت خودتان دارید لطفاً آدرس بفرمایید تا استفاده کنم. خدا خیرتان بدهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است ابتدا به جزوۀ «اعتکاف و چگونگی ورود به عالم آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/173?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81 رجوع شود و سپس به مباحثی که در سالهای گذشته در رابطه با حضور در اعتکاف پیش آمده، رجوع گردد https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81&tab=sounds موفق باشید
با سلام موضوع؛ وجه تمایز ناقص با غلط..... سوال مهمی برای مطلع این بحث لازم است اینست که؛ آیا آنچه که ما از خود و امورات جهانِ هستی درک میکنیم، حقیقتـــــــــــــاً آنچه که هست، است؟ زمانیکه رسولش فرمود اللهم أرنی أشیا کما هي_ الهی امور را آنگونه که هست بر من بنمای و از طرفی در فرمایشات مولی علی (ع) است « اگر پرده از پیش روی من برداشته شود چیزی بر یقینم افزوده نگرد. برای کشف این سرّ از خود! باید در مسیرِ لامسیر میان رسالت تا امامت سیری کرد. و ای بسا از اجمال به تفصیل حداقل در این کانال برمن خرده گرفته نخواهد شد «انشاءالله» اگر بگویم سیر از امام خمینی (قدس سره) تا امام خامنه ای (حفظ الله)........ مولانا در مثنوی شریف اشان راهکار جالبی دارند میفرمایند برای این سیر بایست به خروس بنگرید ببینید که صبح کاذب نمیتواند فریبش دهد چون او در این میان برای بیان حق همت گماشته نه بیان خود! اهل دنیا از این رو همیشه در اشتباه اند که صبح کاذب رهزن آنان است یعنی صدق و کذب را نمیتوانند تشخیص دهند.
ای خروسان از وی آموزید بانگ / بانگ بهر حق کنید نه بهر دانگ
صبح کاذب آید و نفریبدش / صبح کاذب عالم و نیک و بدش
اهل دنیا عقل ناقص داشتند / تا که صبح صادقش پنداشتند
حال سوال مهم ملاک سنجش صدق از کذب چیست؟ جواب، اگر میان صدق و کذب نمیتوانیم تفکیک کنیم، نباید نظریه پردازی کنیم یعنی همینکه متوجه باشیم «ما ملاک سنجش را ابتدا نداریم» و حقیقتا بر سر این نمیدانیم بمانیم قدم اول را نیک برداشته ایم. قدم بعدی اینست که ما (با مقدمه قدم اول) متوجه میشویم ملاک تشخیص را میتوانیم داشته باشیم، فعلا نداریم اما میــــــــــتوانـــــــیم داشته باشیم! یعنی جمع میان (نه _بلی) بعبارتی بپذیریم ما امور جهان و خود را آنگونه که هست، نمییابیم اما میتوانیم بیابیم! این نحوه از برخورد دیگر تعارضی میان سخن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با امیر المومنین علی (ع) نخواهد بود که هیچ، بلکه سیر تکاملی است، میشناسم که اگر از خود پرستی خارج شویم به خود اصلی میرسیم، و هکذا نسل جوان امروز اگر در چهره رهبری، بطور تمام و کمال چهره امام خمینی ببیند، کاری کارستان کرده، به این مهم دست نخواهد یافت مگر با ندیدن خودیت، خود! ما باید به این سخن امام خمینی (ره) رجوع دوباره کنیم که نگوید انقلاب برای ما چه کرده بگوید ما برای انقلاب چه کرده ایم؟ متعاقبا رهبری میفرماید جوانان مطالبه گری کنند، چرا؟ چون میفهمانند که دیروز حربه تشخیص میان صدق و کذب بود اما اکنون تلاش برای کمال از نقصان است اینکه صدق و کذب را ما به نقص کمال نباید خلط کنیم تلاش تمام رسانه های معاند را بطور خلاصه، بنظر بنده، در این میشود عرض کرد که آنان دست به خلط نقص و غلط زدهاند امید آفرینی امروز ما در رفع ابهام در این خلط نهفته است. ما نقص داریم اما درمسیر غلط نیستیم، ما امور را آنگونه که هست نمییابیم اما میتوانیم بیابیم. بگشای به امیدی تو دیده جاویدی / تا تابش خورشیدش از عرش فرازآید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بگذار از همین بیت آخری سخن گفته شود و آن نظر به امیدی است که امید تابش خورشید است از عرش. خدا میداند شهدای عزیز ما هرگز کمتر از این در نسبت با انقلاب اسلامی در افقِ نگاهشان نبود و اینکه میتوانند در میدانی حاضر شوند که «فرش» و «عرش» به هم نزدیک گردند. آری! اینجا است که از یک جهت این رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» است که عرضه میدارند: «اللّهمّ ارنى الأشياء كما هي.» و از حضرت محبوب تقاضا میکنند حقیقت هر چیزی را بر او بنمایاند و از طرف دیگر در دل همین بستر حضور، مولایمان علی «علیهالسلام» در کلیّتِ حضور در نسبت بین این دنیا و آن دنیا اعلام میفرماید: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً» یعنی آنچنان در حضور بیکرانه خود حاضر شدهاند که اگر پردههای دنیا کنار رود، هیچ چیزی بر یقین آن حضرت گشوده نمیشود زیرا خود را در تاریخی احساس میکنند که با اسلام شروع شده است و راه توحید در ظلمات جاهلیت به میان آمده است. در این راه است که اگر با پیامبر شروع شد و آن تقاضای متعالی به میان آمد، هرچه جلو رویم و باز جلو رویم این اجمال حقیقت است که به تفصیل بیشتر میآید و به گفته شما نسل جوان میتواند در آینه شخصیت فوق العاده رهبر معظم انقلاب به یک معنا همه حضرت روح الله را بنگرد هرچند که آینه، حکایت گزارش صاحبصورت را به ما نشان میدهد. و این همان تلاش برای عبور از «کذب دوران» و نزدیکشدن به «صدق زمانه» است تا «امید» چون خورشیدی در جان ما به درخشش آید. خدا میداند راستترین سخن در این زمانه همان کلامی است که رهبر معظم انقلاب با ما در میان گذاشتهاند یعنی «ایمان» به وعده الهی و امیدواربودن به هر آنچه در دل این ایمان به عنوان عطای الهی پیش میآید. موفق باشید
سلام: در مورد سوال 34023 که در مورد حادثه ایذه است جواب شما در فضای مجازی خیلی بحث برانگیز شده. منظورتون از ربط دادن دروغ گویی های نظام یا شهادت پیر فلک به قاعده تترس چی بود؟ آیا اینکه هدف وسیله را توجیه می کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم به اندازه کافی در این مورد بحث شد. طبیعی است که نظام مقدس اسلامی در بستر وظایف قدسی خود هر آنچه که موجب نجات مردم از آلودگیهای جهان مدرن و فریبهای جهان سایبری است، به خوبی انجام میدهند. اگر باید به ریشهها برگردیم، آیا جز این است که اصیلترین بنیان و ریشه هر انسانی همان «وجود» است که در آن سکونت دارد و سُکنی میگزیند؟ با چنین بازگشتی به خود یا به «وجود» که اتفاقاً انقلاب اسلامی به عنوان تاریخی که وجود ما را در بر گرفته، در ذات خود متذکر آن است. آری! با چنین بازگشتی به خود و یا به وجود میتوان خطر انهدام را از بشریت و از جهان دور کرد، هرچند ما هنوز نسبت به این گستردگی که در نسبت ما با «وجود» و با تاریخ پیش میآید، تأمّل کافی و دقیقی نکردهایم؟ تا معلوم شود اگر انسانها در این آخرین دوران در اصیلترین بنیان خود حاضر نشوند، با مشغولشدن به توهّمات بسی گسترده و بینهایت، در نفی خود سهمگین ترین تلاشها را به کار میبرند. موفق باشید
بسم الله سلام علیکم: چگونه می توان از خدای ذهنی عبور کرد و به خدای واقعی رسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با «معرفت نفس» این مسیر شروع میشود و سپس با «برهان صدیقین» و درک وجود خود و ربطی که آن وجود به عین وجود دارد؛ إنشاءالله انسان خود را در آغوش خدا احساس میکند. موفق باشید
سلام علیکم استاد خدا قوت: استاد چند وقتیه هیچ رشدی از لحاظ سلوکی و معنوی نداشتم و انگار متوقف شدم. یه مدتی یه رشدی کردم و حضورم یکم بهتر شد ولی تو همونجا موندم و الان اون دیگه انگار برام کمه. چیکار کنم؟ برای سلوک و رشد معنوی مون چیکار کنیم؟ از یه سال پیش که برای بار اول اومدم جلسه تفسیر شما رشد کردم ولی الان دیگه رشد نمیکنم انگار. البته توی مسایل فکری چرا دارم رشد میکنم ولی از لحاظ سلوکی و معنوی نه انگار. خدا خیرتون بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: به افقی که در این تاریخ در پیش رو داریم بیندیشید. افقی که شهدا با درک آن تا حدّ شهادت پیش راندند. در این مورد خوب است که به صوت جلسه 67 بحث «در راستای بنیانهای حکمت جهان بین دو جهان» رجوع فرمایید. https://eitaa.com/khanehtolab/557 موفق باشید
سلام علیکم: ببخشید یه مقدار عبارت «السلام علی اسمِ الله الرّضی، و وجهه العلی، و صراطه السّوی» رو که در زیارت هفتم امیرالمؤمنین علیه السلام در مفاتیح هست، توضیح میدهید؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این فراز نظر به اسم «الله» مورد پسند حضرت حق است در جمال حضرت علی «علیهالسلام» و وجه عالی حضرت حق، و اینکه آن حضرت راهی هستند هموار به سوی خداوند. موفق باشید
سلام استاد: خدا توفیقاتتان را روز افزون بفرماید ان شاالله ب...
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نظری به جواب سؤال شماره 33403 بیندازید إنشاءالله نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید
با سلام و خداقوت و تشکر فراوان از این مطالب ناب که باعث میشود انسان از باورهای یخ زده نو به نو عوض شود. سوالم اینه که در شرح فصوص تعبیر انسان الاعین و توضیحاتش که مردمک چشم برای چشم و... آیا این میشود انسانهای دیگر هم به این مقام برسند یا فقط مشمول انسان کامل است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این انسان است که در ذات خود مردمک چشم حضرت حق محسوب میشود و خداوند خود را با انسان که در حکم مردمک چشم حضرت حق است، مینگرد همانطور که انسان با مردمک چشم خود هر چیزی را میبیند. موفق باشید
سلام: با توجه به این که جنیان مسلمان نیز داریم چرا هیچ کدام از آنها فتوای امام خمینی مبنی بر وجوب قتل سلمان رشدی را عامل نشدند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً این امر باید در شرایط طبیعیاش انجام شود مثل عدم اجازه حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» به ورود زعفر جنّی جهت دفاع از حضرت. موفق باشید
سلام استاد: بازم منم شاگرد نالابق😊 استاد کم آوردم، اینکه یه روز نتونی فلان کار رو انجام بدی و حتما بدون دلیل نیست، باید تمام تعادل خلق وخو و شخصیتت رو از دست بدی و مثل یه بره بی صاحب رها بشی تا هر بلایی سرت بیاد؟یک خطا نشونه اینه که دست از دین ورداشتی؟ من تفکر آدمها و قضاوتها رو نمی فهمم اما تا جایی که میدونم وقتی یه مساله در باورت رسوخ میکنه حتی اگر هنوز نتونستی در ظاهر به کمال اون باور برسی ولی دم به دقیقه باورت تغییر نمیکنه که! انسان باید چطور خودش رو معرفی کنه که با یک اشتباه که از بهشت بیرونش میکنن تمام تلاشش رو برای برگشت میکنه هرچند شاید نمیدونه که راه درست دقیقا به کدوم یکی از دانسته هاش بر میگرده، خصوصا در صورت وجود زمان کافی، و دیگه دیگران روش حساب باز نکنن که نظرش عوض شده! من اشتباه میکنم، من کم میارم، سست وضعیف و بیخیال میشم و بلعکس، گاهی نمیدونم خصوصیات اخلاقی قبلم رو در جزییات با چه رفتاری و خصوصیاتی جایگزین کنم که درست و حکیمانه باشه، و رودربایستی بودن آزارم میده و شاید مقداری ترس از طرد شدن، متاسفانه همیشه بخش عملی از تئوری خیلی سختتره، برای همینه که من نصفه آدم موندم ولی هیچوقت نمیتونم اون نصفی رو که دارم نادیده بگیرم چون اون عین من، من هست هرچند بالقوه و اگر اون نصفه هم بره دیگه من وجودی ندارم و مساوی با مرگ منه حتی اگر به ظاهر زنده باشم، بنابراین هیچوقت نظرم عوض نمیشه، استاد شما میگید انزوا بده هرچند من اینرو ترجیح میدم، و اینکه زن اجتماعی هم چیز درستی نیست، به تعادل رسیدن واقعا درد آوره، نمیدونی جواب سوالی رو بدی یا ندی! از خودت، اهدافت، برنامه ات و.... بگی یا نگی و در هر دو صورت اشتباهه، و اینکه چی بگی؟ چقدر بگی؟ با چه لحنی بگی؟ و...، من حس یک نوجوون رو دارم که تازه داره با حقیقت اجتماعش، آدم های اطرافش و... آشنا میشه که حدود ۳۰ سال در بینشون بوده و به یک نحوه دیگه اونها رو شناخته باهاشون انس گرفته بهشون علاقه و محبت داشته، درحالیکه انعطاف روحی اون نوجوون رو ندارم و با هر بار روبه رویی با حقیقت یک فرد یا مساله و... میشکنم و باید اون شکستگی رو ترمیم کنم با یک باور و روش درست، اون هم در عمل به تنهایی و با آزمون و خطا، گفتید تنهایی گاهی بهتره میتونم اشاره شما رو حدس بزنم. اما اگر من ظرفیت عارف شدن رو نداشته باشم چی؟ قبلا به خاطر داشتن یکسری استعدادها به خودم افتخار میکردم اما الان به خودم فوش میدم چون نمیدونم چطور کاری رو بکنم که جواب درست هر کدوم رو همزمان داده باشم و تا جایی که به عهده منه به بلوغ رسونده باشم. با این همه وقتی می بینم که کسی مثل شما هست دلگرم وامیدوار میشم که این دنیا خوبی هم داره که بخاطرش بتونی زندگی رو تحمل کنی، پرحرفی کردم، درپناه حق باشید ان شاءا...💚
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا فکر نکنید که این حالات، قصه این دوران است برای انسانی که میخواهد بدون انقطاع از سنت گذشته در این جهان و در آینده آن حاضر شود؟ لذا جمع روحیه سنتی و در عین حال به روز بودن، امر سادهای نیست و از این جهت بحثهای «جهان بین دو جهان» به میان میآید تا نه گذشته سنتی خود را نادیده بگیریم و به انسانهایی که متعلّق به آن سنتاند بیاحترامی کنیم، و نه در گذشته بمانیم و از حضور در تاریخ انقلاب اسلامی غافل شویم. إنشاءالله امیدوار باشید که به وسعت انسان حاضر در «جهان بین دو جهان» همه روحهایی که به نحوی با امور قدسی و معنوی ارتباط دارند، در خود جای دهید و آنان را از خود بدانید. موفق باشید
سلام و احترام استاد عزیز: با گوش دادن به اکثر سخنرانی های شما و با کمی توجه و مراقبه و توفیق خداوند در طول چند سال به درک خیلی کمی از حضور خداوند در عالم رسیده ام ولی از آنجا که بخشی شاکله وجودی من با گناه شکل گرفته و از من جدا نیست و گاهی طبق آن شاکله عمل میکنم با کوچکترین خطا این حس حضور کاملا از دست میرود و زندگی در دنیا برای من خیلی سخت میشود و هرچه تلاش میکنم ان حس بر نمیگردد و گاهی هم که بر میگردد دو باره از دست میرود. لطفا مرا راهنمائی بفرمائید و به من کمک کنید . تشکر فراوان دارم از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «آنقدر ای دل که توانی بکوش». بالاخره او توّاب است و شما را به سوی خود میبرد. سعی کنید در شرایطی که زمینههای گناه پیش میآید حاضر نشوید. موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید. استاد با توجه به این مطلب که خداوند میفرمایند چهار چیز رو در چهار جا قرار دادم انسان در چهار جای دیگه آن رو جستجو می کند. آرامش رو دربهشت ولی انسان در دنیا آن را جستجو میکند. و با توجه به اینکه انسان همیشه در مسیری هست که ممکنه مورد آزمایش الهی قراربگیره و گناهانی هم هستند که باعث تغییر سرنوشت می شوند. چند سوال دارم اگر آرامش نباشه اون عبادت عمیق و صحیح انجام نمیشه و شاید روح عبادت شکل نمی گیره. منظور از آرامش در حدیث قدسی چیست؟ سوال بعد سختی های دنیا گاهی انسان رو از همه چیز باز میداره بطور مثال در روایت داریم فقر از یک در وارد و ایمان از درب دیگه خارج میشه. البته با این مضمون. از کجا تشخیص بدهیم مورد آزمایشیم یا بواسطه گناهان دچارمشکل شدیم؟ راهی رو به بنده پیشنهاد بدید در برابر سختیها دچار تزلزل نشوم. چن اونقدر دچار سختی هستم دیگر در خودم توان تحمل نمی بینم. خواهش میکنم راهنمایی کنید چه کنم و راه درست بیرون رفت از مشکلات رو چطور پیدا کنم. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دنیا محل آزمایش است و تلاش، و نباید گمان کنیم زندگی را که محل آزمایش و تلاش است تا هرچه بیشتر پرورش یابیم تبدیل به شرایط رفاه صرف نماییم که در آن صورت به قول متفکران غرب، خواستیم آنچه که پیامبران در بهشت به ما وعده داده بودند در دنیا شکل دهیم و از سختیهای دنیا آزاد شویم، دنیای خود را به جهنم تبدیل کردیم. ۲. مهم اعتقاد به خداوند و توکل به او است در آن صورت سختیها و مشکلات هر اندازه هم که باشند، افقِ حیات برتری را در مقابل ما میگشایند. موفق باشید
سلام استاد گرامی: لطفاً با توجه به متن سخنرانی رهبر معظم انقلاب به سوالات پایانی پاسخ دهید و درمورد این سخنرانی هم اگر امکان دارد توضیحاتی بفرمایید. ممنون. رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم #امسال عزاداری شهادت حضرت امام صادق (صلوات الله علیه) نکات اسرار آمیز و غیر مرسومی را فرمودند که جا دارد اهل فن آن را رمز گشایی کنند... ۱. اشاره فرمودند وقتی امام حسن (علیه السلام) صلح کردند بعضی #اعتراض کردند و امام در پاسخ گفتند این موضوع آزمایشی برای شماست و موقت است تا زمانی که خداوند در سال ۷۰ هجری برای تحقق حاکمیت امامت مقرر کرده است (زمینه سازی فرج و تحقق امامت در بستر صلح امام حسن) ۲. اشاره فرمودند تحقق حاکمیت امامت در سال ۷۰ در تقدیر الهی بود نه در فضای حتمی الهی لذا به دلیل #بیتوجهی_عمومی به مبانی دینی که منجر به شهادت امام حسین علیهالسلام شد، تحقق حاکمیت امامت تا سال ۱۴۰ هجری تاخیر افتاد که مصادف با زمان امام صادق بود. ۳. در زمان امام صادق علیهالسلام، زمان تحقق حاکمیت امامت با #دهن_لقی برخی خواص شیعه و #افشای_راز که قاعدتاً موجب حواس جمعی دشمنان شد، به تاخیر افتاد ... ۴. اشاره فرمودند کوتاهی، کم صبری، اعتراض بیجا، افشای اسرار، کمک نکردن و تحلیل غلط موجب تاخیر در تحقق امر حاکمیت امامت می شود. چند سوال اینجا مطرح است: حوادث امروز ایران و جهان چه نسبتی با این سخنان بسیار عمیق دارد؟ وظیفه ما چیست؟ آیا با توجه به مذاکره با آمریکا و ایجاد ذهنیت صلح امام حسن (ع) با معاویه و به دنبال صلح امام، شهادت امام حسین (ع) که حکومت شیعیان را به عقب انداخت، مذاکره با آمریکا هم ظهور حضرت مهدی (عج) را به عقب میاندارد؟ دراین زمینه چه کنیم ظهور به عقب نیفتد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شمارۀ 39944 شد. به آن نکته از مقام معظم رهبری باید توجه کرد که فرمودند: «اینجور مسیر را عوض میکند؛ لذا خیلی باید مراقبت کرد.» تا ما بدانیم میتوانیم تاریخی را که جهان استکبار به گمان خود تنظیم کرده است و به گفتۀ فوکویاما آن را پایان تاریخ میداند، تغییر دهیم و باید با نظر به آینده و فرهنگ انتظار به تاریخ دیگری اندیشه کرد که جهان استکبار در آن جایی ندارد به همان معنای عصر جدیدی که شهید آوینی بزرگ متذکر آن شده. شهید آوینی که به خوبی زمانهای را که قلب خود را گم کرده بود، درک کرد و فهمید راه عبور از چنین زمانهای نظر به حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است و اعلان نمود:
«گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که میرفت تا فراموش شود، چون محمد فریاد برآورد که «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» و ما که هنوز دست و پا میزدیم تا به خویشتن خویش بازگردیم، از این سخنْ تازه شدیم و دریافتیم که آنچه میجستیم، یافتهایم و به یقین رسیدیم و حتی من که همواره بویی از محمد در مشام داشتم در آغاز باور نمیکردم که در این ظلمتکده زمین بتوان نقبی به سوی نور زد و برق یقین بیهیچ واسطهای بر دلم نشست. همانگونه که بر کوه سینا. و ایمان آوردم.... و خدا را شکر که گوش ایمان من به آوای الله آشنا بود و نمیدانی که چه خوش بود. من هرگز نمیتوانم وسعت مکتبی و فرهنگیِ این انقلاب را در این نامه تصور کنم ... عشق خمینیِ بزرگ و عظمت فرهنگی آن چه میگوید، مرا آنچنان شیفته خود ساخته است که نمیتوانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستم بیندیشم» (سيد مرتضی آوينی/ ۱۳۵۸).
و بدینگونه که شهید آوینی بیان کرد، انسان، آری! انسان در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شکل گرفت، با معنای خود و آینده ای دیگر روبهرو خواهد شد. موفق باشید
سلام استاد خداقوت: یه جایی میخواندم که بخش حیوانی ما که شهوت ها و غرایز ما آنجاست بخش طفیلی وجود ماست و بخش انسانی ما و روح ما اصالت ما را شکل می دهد. میخواستم بدونم اگر جسم و غرایز آن مثل میل به خوردن و شهوت و ... طفیلی است پس چرا در بهشت هم به آن توجه می شود و وجود دارد؟ سوال دوم: شما در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرمودید که ورزش برای حاکم کردن اراده بر بدن لازم است. اول اینکه این ورزش معناش صرف فعالیت بدنی با نگاه حاکمیت اراده بر بدن هست یا یک حرکات مشخص مثل دویدن در یک زمان مشخص؟ مثلا کسی ممکن است در طول روز خیلی درگیر این مکان آن مکان باشد و در رفت و آمد باشد. حالا یا برای کسب روزی یا هر فعالیت سالم دیگر. این هم ورزش است؟ و اینکه بنده در تاریخ اهل بیت علیهم السلام و پیامبر اکرم ص جایگاه ویژه ای برای ورزش ندیده ام. به این معنا که حضرت مثلا ساعت ۹ تا ۱۰ صبح برن ورزش اختصاصا آیا این یعنی این بزرگواران ورزش نمی کردن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همانطور که در شرح سوره مبارک واقعه عرض شد غذاهایی که در بهشت از آن خبر داده میشود، غذای روح است. ۲. نیّت و ارادۀ انسان در فعالیتهای روزانۀ خود نیز مهم است که بدن را در راستای سرزندهبودنِ هرچه بیشتر به کار بگیرد. البته در گذشته زندگیها طوری بوده که خود به خود بدن، سرزنده میمانده و نیاز به این نوع ورزشها نبوده. موفق باشید
سلام علیکم وقتتان بخیر: ان شاء الله سلامت و موفق باشید. علت اینکه در آثار شهید آوینی (ره) بویژه کتاب حلزون های خانه به دوش و ایضاً آثار و یادداشتهای حضرتعالی چنین تعابیری مطرح میگردد که «روشنفکر در همه جای دنیا محکوم به سرنوشتی نهیلیستی است اما در این مرز و بوم، انتلکتوئل در مقام نفی می ماند و کارش به نفی در نفی و اثبات نمیکشد و به نحوی حتی منکر ذات خویش میشود»، چیست؟ با چه برهان و افقی از منظر حکمت معنوی شهید آوینی و حضرتعالی، این بحث که عاقبت محتوم همه روشنفکران که چه بسا بتوان از آنها بعنوان پیامبران عصر و گفتمان مدرنیته نام برد، نیست انگاری و نیهیلیسم است و در چنین فضایی غوطه ور میگردند، مطرح میشود؟ در خود جهان غرب کتبی مانند «روشنفکران و شکست در پیامبری» که دکتر حسین کچویان هم آنرا ترجمه به فارسی کرده اند، مطرح شده و به نوعی دقت به این مسئله پیش آمده ولی شهید آوینی با آن بیان شورمندانه و حکیمانه شان و از دریچه حکمت معنوی انقلاب اسلامی، روزنه دیگر و متعمقانه تر از خود آنچه امروز بعض غربیان به آن توجه کرده اند را مطرح نمودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در سوبژهشدن انسان است برای خود و اینکه در این منزل، اگر انسان با محتوایی درست به اصالتهای انسانیِ خود جواب ندهد؛ مانند ظرفی است که تهی مانده است. در این رابطه مطالبی تحت عنوان «راز نیستانگاریِ بشر جدید و راه عبور از آن» تنظیم شده است و به صورت مقدمهای در دو جلسهای اخیراً باب آن باز شد https://eitaa.com/matalebevijeh/13805 و در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه»، بحثی با عنوان «نظر به ظرفیتهای بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 عرضه شد. باشد که مقدمهای گردد برای عرایضی که در پیش است. موفق باشید
سلام: آیا می توان علت مصائب کنونی را این دانست که نگاهی که در سال ۵۷ به تحقق اسلام داشتند ساده اندیشانه بود حال به دو صورت می توان این سادگی را متصور شد یا اینکه فکر کردند یک فقیه بگذاریم راس کار مسائل حل می شود در حالیکه پیچیدگی های جهان جدید بیش از این حرف هاست که فقیهی هر چند وارسته بتواند حل کند. مثلا رئیس جمهوری علی رغم تایید شورای نگهبان با انقلاب زاویه دارد یا مجلسی تحصن می کنند یا مسئولین به دنبال تحقق لیبرالیسم و سایر اندیشه های غربی و سند ۲۰۳۰ و ... هستند اگر هم مشی صحیحی چون جناب رئیسی داشته باشند هر چه زمان می گذرد تحولی احساس نمی شود گویا دست هایی قدرتمند تر از دولت در کارند. تمام قوا یکدست انقلابی اند و این وضع تورم و مسکن و ... همه ی این ها باعث عدم تحقق اسلام می شود و رهبری چه کار می تواند بکند چوبش را ملت می خورد و ناسزایش را رهبر یا اینکه مشکل را بالاتر بدانیم درست است که اسلام جوابگوی نیازهای بشر است ولی ما به طور کامل به اسلام دسترسی نداریم آنچه داریم قرآن است و روایاتی چند اسلام کامل که با ظهور حضرت ارائه می شود و بیست و هفت جزء علم را آشکار می کند جوابگوست بنابرین به اسم اسلام شاید نباید حکومت تشکیل داد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که هرگاه حرکتی توحیدی در زمانه ظلمات نفس امّاره به ظهور آید، آن حرکت به راحتی جلو نمیرود و با انواع مشکلات روبرو میشود تا آنجایی که حتی مؤمنان از نصرت و یاری الهی مأیوس میشوند و به گفته قرآن در سوره مبارکه البقرة آیه ۲۱۴ «أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَالضَّرّاءُ وَزُلزِلوا حَتّى يَقولَ الرَّسولُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ مَتى نَصرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصرَ اللَّهِ قَريبٌ» آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!
با توجه به این امر باید متوجه حضور تاریخی انقلاب اسلامی بود و رویارویی توحیدی آن در مقابل شرک و اینکه هر روز از مراحل انقلاب اسلامی شما متوجه استعدادهای این حضور در مقابل استکبار بودهاید و خواهید بود همچنانکه دیروز در مقابله نظامیِ استکبار با ما، نشان دادیم چه اندازه توحید اسلامی استعداد ظهور کمالات انسانی را در خود دارد از عظمت شهدا بگیرید و از عظمت مادران و همسران شهدا. و امروز نیز مسلّماً در این جنگ همه جانبه اقتصادی که از بیرون و از درون به حقیقت توحیدی این تاریخ حمله شده است؛ آنچنان انقلاب اسلامی استعدادهای خود را بروز میدهد که در فردایی حاضر خواهید بود که در آن فردا، معنای زندگیِ اشرافی غربزده به شدت نهی و نفی میشود و بیحساب ندانید سخن رهبر بصیرِ زمانشناس انقلاب را که میفرمایند باید از هرگونه ناامیدی و انفعال پرهیز نمود و به قلّهها نظر کرد. موفق باشید
سلام عليكم استاد: خدا عاقبتتان را ختم به شهادت کند. من می خواستم بدایه و نهایه را با صوت های استاد صمدی آملی شروع کنم، به توصیه ی برخی از اساتید به خاطر شم عرفانی ایشان در مطالب بدایه و نهایه و بسنده نکردنشان به مباحث عقلی صرف ولی مطالبی را در برخی از سایت ها دیدم که علما شرکت در جلسات ایشون رو حروم کردند به خاطر برخی گفتارهای ایشان مثل این گفتار: وجود حق متعال متن وجود جمادات و نباتات و حيوانات و انسانها است، يعني ما دو وجود نداريم، بلکه هر چه هست يک وجود است که در قوالب و اندازههاي گوناگون ظهور کرده است، نه اين که وجود زمين غير از وجود آسمان، و وجود آسمان غير از وجود حق متعال بوده باشد. و بقیه اش هم در این لینک زیر هست: http://nasiri1342.blogfa.com/post/95 حالا می خواستم بدونم مواضع ایشان درسته؟ و خوبه صوت هاشون رو گوش کنم؟ یا کسان دیگه ای هم هستند که برای شرح بدایه و نهایه شرح صوتی داشته باشند با شم عرفانی نه عقلیه صرف؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این گفتهها در دستگاه عرفانی قابل توجیه است. ولی شاید بهتر باشد که با صوتهای آقای امینینژاد شروع کنید زیرا بحث را خیلی وسعت ندادهاند، بیشتر سعی کردهاند اصل مطلب را با مخاطبشان در میان بگذارند. موفق باشید
عرض سلام استاد عزیز: وظیفه من در برابر همچنین پدر و مادر بزرگواری که بعضی از رفتارهایشان را خواهم نوشت چیست؟ ۱. سیستم خواب من بهم ریخته و از ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب و ۸ صبح تا ۲ بعد از ظهر شده است که خودم میدانم اشتباه است ولی این دلیل میشود که موبایل من را بردارند و بعد هم بگویند خواستیم سر موقع بخوابی؟ ۲. به کوچکترین رفتارهای من ایراد میگیرند که تو فلان گونه هستی و خیلی این رفتار بده و... در کل که از جهت نداشتن اختیار، من نزد آن بزرگواران گوسفندی بیش نیستم، حالا باز هم باید احترامشان کرده و همین طور عصبانیتم بیشتر شود؟ فقط خواهش میکنم یک شخص ۲۱ ساله رو فرض کنید که در همچنین شرایطی چه ها که نمیکرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سختگیری آنها خوب نیست، ولی دلسوزیهای آنها را نیز مدّ نظر قرار دهید که مایلند شما در مسیر طبیعی زندگی که سایر انسانها به طور معمولی در آن قرار دارند؛ قرار بگیرید تا انسانی منزوی و تنها و جدا از دیگر انسانهای معمولی و آشنایان خود نباشید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: با تشکر از زحمات شما. اینجانب از همکاران فرهنگی هستم که سالها ست خدمت جنابعالی ارادت دارم، همانگونه که مستحضر هستید هر چند در شرایط کنونی امر ازدواج و فرزندآوری بسیار مهم است و سن ازدواج و خانه نشینی دختران بسیار زیاد شده، ولی متأسفانه اغلب خانواده ها و حتی خود جوانان هر چند مذهبی پایبند رسم و رسوماتی از فرهنگ غرب و تجملات و... هستند که موجب سخت شدن ازدواج شده و پيدا کرد ن دختران یا پسرانی که به این تجملات و رسومات غلط اهمیت ندهند بسیار مشکل شده، لذا اگر بشود ترتیبی اتخاذ شود که خانواده هایی که پایبند این رسومات نیستند به هم معرفی شوند تا ان شاءلله موجب آسان شدن امر ازدواج شود. البته خود ما هم با این معظل روبرو هستیم و اغلب خواستگاری هایی که میرویم هر چند خانواده ها به ظاهر مذهبی هستند ولی شروط بدی را مطرح میکنند مثلا از همان ابتدا صحبت و آشنایی در کافه و... با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه همین طور است که میفرمایید. به هر حال برای عبور از این مشکل باید به تحولی فکر کرد که حالت همگانی پیدا کند تا خانوادهها اعم از خانواده دختر و خانواده پسر متوجه باشند با سبکی که برای زندگی در این زمانه در نظر گرفتهاند، به کلّی فرزندان خود را از زندگی محروم میکنند زیرا از طرف خانواده دختر، بحث جهیزیههای آنچنانی مدّ نظر هست و از طرف خانواده پسر، بحث خانه مستقل. در حالیکه با تحولی اساسی میتوانیم فعلاً به این فکر باشیم که بالاخره در کنار خانواده با جهیزیه محدود، بتوان جایی را برای زندگی مدّ نظر آورد و انتظار است که خانوادههای مذهبی با چنین شجاعتی به زندگی فکر کنند تا گرفتار مرگ تدریجیِ تنهاییِ دخترها و پسرها نباشیم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد عزیز، اگر بخواهیم افق گشوده مقابل انسان را برای حس بیشتر روشن یا بیان کنیم آیا می توانیم بگوییم آنچه انسان در پیش روی خود یا تعریف خود را آن حس، می یابد و احساس می کند که باید در آینده آن را بیشتر بروز دهد و به تفصیل درآورد و زندگی خود را براساس آن به نظم آورد. ۲. افق گشوده بر جامعه را می توانیم همان روح تاریخی در نظر بگیریم؟ ۳. استاد عزیز نظر شما در مورد این گفته چیست که "بسم الله الرحمن الرحیم؛ به ظهور ذات به اسم الله والله که نور آسمان و زمین است و رحیم است، رحیم که به مهمانی خاص خود می برد طالبان راهش را، پس آسمان و زمین هم نمایش اوست و هم در جهت نمایش او حرکت می کند. داستان آفرینش، داستان نمایش اوست و روح تاریخی و افق گشوده جهان قدسی تقدیر زیبای این عالم است. ۴. اینکه استاد عزیز فقط زمانی که هر پدیده ای به اسم الله که رحمن است و رحیم، در نظر گرفته می شود می توانیم از آن راضی بوده و نسبت به پدیده رضایت داشته باشیم و زمانی که پدیده را با هویتی غیر اسم الله در نظر می گیریم نسبت به آن حالت دفع (غضب یا ترس) ایجاد می شود، موثرترین راه که باید انجام دهیم چیست که هویت ها که تعریف غیر اسم الله از پدیده است در جانمان رنگ ببازد. ۵. استاد عزیز آیا جهاد تبیین امروز می تواند بجز عارف شدن اشخاص به دیدن هر پدیده ای به اسم الله است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! و راز عبادات اولیای الهی را در همین رابطه میتوان دانست. ۲. همینطور است. مشروط بر آنکه تاریخ را به حکم «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْن» اراده الهی بدانیم که به سوی انسان نظر کرده. ۳. همینطور است. به همین جهت فرمود: او نور آسمان و زمین است و نفرمود آسمان و زمین را نورانی میکند، که معنای دوگانگی در میان باشد. حضرت امام در تفسیر سوره حمدشان نکات خوبی در این مورد فرمودهاند. ۴. با نظر به حضور سنن الهی ما در هر پدیدهای باید نظر کنیم. ۵. آری! و به همین جهت با رویهروشدن با افراد باید باطن خداجوی همه را در ابتدای امر مدّ نظر قرار داد و با آنها گفتگو کرد تا حجّت تمام شود. موفق باشید
سلام استاد: کاش صوتهایی که بعضا توصیه میکنید گوش بدیم را میدادید رفقا تا بزارند روی سایت. مثلا در یک صوتی اشاره به درسگفتار هگل دکتر خاتمی در قم کردید ولی ما صوتش را پیدا نکردیم. اصلا کاش میشد کانالی برای درسگفتارهایی که مد نظرتان هست تشکیل میشد تا بقیه هم استفاده میکردند. حس میکنم صوت هایی که بعضا شما دارید را نشه راحت پیدا کرد. لذا نشرش مفید است. انشاءالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این کار مشکلی است ولی باید فکر کنیم ببینیم چه راه حلی برایش میتوان در نظر گرفت. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما: استاد آیا در خواندن فلسفه فراگیری دو کتاب بدایة الحکمه و نهایة الحکمه علامه طباطبایی کفایت میکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کتاب مذکور برای کسی که بنا دارد با فلسفه اسلامی در کلیّت آن آشنا شود، کتابهای ارزشمندی میباشند و بعد از آن است که بستگی به خودمان دارد که بخواهیم تا کجا مسئله را ادامه دهیم. که در آن صورت خوب است به سراغ «اسفار» جناب صدرالمتألهین برویم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: امسال که به لطف خدا قسمت این کمترین شد در سالگرد مرد بزرگ حاج قاسم عزیز حضور داشته باشم و فقط به قصد در راه بودن هم باشم شعری از حافظ در جوار آن بزرگوار آمد که گفتم شاید خوب باشد برای شما هم بفرستم: سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم / که من نسیم حیات از پیاله میجویم / عبوس زهد به وجه خمار ننشیند مرید / خرقه دردی کشان خوش خویم شدم / فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست کشید / در خم چوگان خویش چون گویم / گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید / کدام در بزنم چاره از کجا جویم / مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی / چنان که پرورشم میدهند میرویم / تو خانقاه و خرابات در میانه مبین / خدا گواه که هر جا که هست با اویم / غبار راه طلب کیمیای بهروزیست / غلام دولت آن خاک عنبرین بویم / ز شوق نرگس مست بلندبالایی / چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم / بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک / غبار زرق به فیض قدح فروشویم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حرف در رابطه با این غزل بسیار است. حقیقتاً حاج قاسم همان پیالهای است که نسیم حیات را بر جانها میوزاند و راهی است تا پیر مغان که مولایمان باشد، دری به رویمان بگشایند. موفق باشید
عرض سلام: سوال من درباره رابطه خلق با خداست. خدا وجود بینهایت است و طبق قاعده بسیط الحقیقه کل الاشیا ما هم از خداییم. در عرفان میگویند ما تعین خداییم. ۱. این تعیین یا ظهور یافتن چگونه بوده؟ آیا درست است اینگونه بگوییم که خداوند حدودی از وجود خود را اگر ظاهر سازد عالم مجردات شکل میگیرند مثل روح و فرشتگان و عقل و اگر این وجود محدود ترشود عالم ماده شکل میگیرد و در این صورت ذات خدا متصل به عالم ماده و مجرداتست بلکه مادیات و مجردات محدودهای از وجود لایتناهی خداست. یعنی به این صورت که انسان وجود خود را امتداد بدهد میرسد به عالم مجردات و اگر علم غیب داشته باشد میبیند که اتصال دارد به وجود خدا بدون هیچ انفکاکی و قسمتی از وجود خداست. ۲. سوال بعدی اینکه اگر خداوند وجود نامحدود است نباید تغییری کند و هدفی داشته باشد (از خلقت) مگر اینکه ذاتا خالق باشد پس این تجلیات ازلی هستند و از ازل بوده اند. درست است؟ ۳. تجلیات خدا محدودند ما فی البداهه میبینیم وجود ما که تجلی خداست محدود است. آیا محدودیت تجلی باعث محدودیت خدا نمیشود؟ چرا تجلیات خدا نامحدود نیست تا مانع از محدودیت شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در خلیفة اللهی انسان است به عنوان مظهر اسماء الهی. و به همین جهت واژه «تعیّن» اگر هم گفته میشود، مسامحةً گفته است. ۲. همینطور است. در نسبت با خدا، ولی نسبت به مخلوقات بر اساس قوهها و امکاناتی که دارند، جلوات خدا تغییر میکند. ۳. خیر! این محدودیت به جهت وجه امکانی ما میباشد. موفق باشید
سلام و درود استاد طاهرزاده: مدتی است گرفتار بیماری شدم، بسیار بی حوصله و ناامیدم. هرچند خیلی شنیدم انسان بیمار خیلی مقرب هست و چه و چه. اما هر مشکلی در زندگی راه حل داشته غیر از بیماری های صعب. خانواده ام هم خیلی سرحال نیستند و اینجور بگم بسیار بسیار خودم رو در قعر دره ای میبینم که راه نجات نیست و همین موارد باعث دلسردی و حسادت و نفرت شده. صبرم تمام شده. بنظر شما چرا خدا شفا نمیده، مخصوصا این امراض را؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید به این فکر باشیم که شاید مصلحت ما در این نوع بیماریها باشد. اینجا است که صبر بر بلا معنا میدهد و موجب گشایش معنوی میگردد. موفق باشید
