سلام وقت عالی بخیر: با وجود سابقه دیرینه عداوت یهودیان با اسلام و ثابت شدن اینکه اسلامی که در ایران هست نسبت به اسلام بقیه کشورها درصد خلوص بالاتری دارد، چقدر میتوانیم اطمینان داشته باشیم که ارکان نظام اسلامی از گزند برنامه های فساد برانگیز این قوم مکار در امان مانده؟ گفتهها و موضع گیری های جاسوسی که اخیرا دستگیر شده در قبال سیاستهای خارجی ایران که موجب به بن بست کشید شدن ایران شده حرف بسیاری از بزرگان مسئولین است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال طبق آیات قرآن، ما در عین احترام به صاحبان کتاب هرگز نباید در میدانهای تصمیمگیری خود در نظام از آنها استفاده کنیم. زیرا قرآن میفرماید: «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ» هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی. (بقره/۱۲۰). موفق باشید
سلام علیکم: پیرو ارسال سوال شماره۳۳۰۳۰ باطلاع میرسونم در آن موقع عنان قلم از کف برفت و مطالبی مطرح شد که نباید. لذا بدینوسیله عذرخواهی میکنم. موفق و موید باشید. ان شاءالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله همین روحیه پاک و صفای باطنی شماها است که خداوند عنایاتش را پس از امتحان کردن صبر ما به این ملت لطف می کند. الیس الصبح بقریب؟ موفق باشید
سلام: بنده همیشه در خوابهای خود خودم رو درحالتی میبینم که به سختی راه میروم و راه رفتن برام مشکله این خواب چه معنایی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر طبیعی است از آن جهت که روح انسان در خواب گرایش دارد تا با پاهای خود حرکت کند. در حالیکه پاهای جسمانی او در آن حالت در اختیار او نیست و از این جهت چنین حالتی برایش پیش میآید. موفق باشید
سلام: کشتن به سبک حاج قاسم، این حرفی که میزنم شاهد اش شعری است که خودش در گوش کَر من خواند: « تو مکن تهدیدم از کشتن، که من تشنه زارم به خون خویشتن، گر که ریزد خون من آن دوست رو، پای کوبان جان بر افشانم بر او » . حاج قاسم مگه من چیکار کرده بودم که مستحق یه همچین کشتن بودم آخه، چی میشد من رو هم مثل خودت وصل کنی. من که هزار آرزو دارم تا روزی با اذن حضرت زینب (س) پا به دمشق بگزارم و بعد هم حتما با دست خالی وارد سرزمین های اشغالی شوم و نیابتی های آمریکا را نابود کنم. ترامپ که سهل است، آن وقت تو دنبال کسی میگردی که خون تو را خواهد ریخت! چرا عاقل کاری کند که باز آرد پشیمانی؟ همان طور که سید الشهداء را در خورشید زمان پوچی میبینم و میگویم اگر آنجا بودم نمی گذاشتم این گونه شود، تو هم نوری عظیم هستی در آفاق زمانم. « آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟، فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟، دیوانه کنی هر دو جهانش بدهی، دیوانۀ تو هر دو جهان را چه کند؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوع شهادت که حاج قاسم عزیز به دنبال آن بود؛ حضوری بود بیشتر در عالَم تا با آن حضور نورانی طومار نظام استکباری را در هم پیچد مانند شهادت حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» که طومار جریان پیچیدۀ امویان را تا قیام قیامت در هم پیچید و اسلام را از دست آن جریان خطرناک آزاد کرد. «شهادت سید حسن نصرالله و حضور گسترده او در آینده تاریخ توحیدی» http://pasdareeslam.com/46179/موفق باشید.
سلام علیکم: ارادتمندم استاد گرامی. مرحوم امام خمینی در صفحه ۳۱۰ تعلیقات فی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، روایتی میآورد که دال بر وجود صفات نیکو در خلیفه اول ابوبکر است. علی الظاهر در اثبات بحث وحدت وجود به روایتی که پیغمبر خطاب به ابوبکر میگوید همگی صفات بهشتیان در توست، استناد میکند. آیا این روایت جای توجیه دارد؟ چرا که ما معتقدیم تا روز قیامت هر ظلمی بشود ایشان در آن ظلم شریکند و خلود در جهنم دارند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت بفرمایید که در آن متن، بحث در «وحدت وجود» است و اینکه هر موجودی به اعتبار وجه تکوینی او همه کمالات را دارا میباشد. به همین جهت در جملات قبل متذکر میشوند: «جمعها بین الوحدۀ و الکثرۀ من اثر الجمعیۀ البرزخیۀ الکبری» و در آخر متن، نکتهای را که به حضرت موسی «علیهالسلام» وحی شده است را میآورند به معنای «موجودٍ اخس». موفق باشید
استاد بزرگوار سلام و احترام: بنده نزدیک ده سال مادری داشتم که متبلا به سرطان بودند و دیدن رنج های ایشان به همراه سایر مشکلات خانوادگی، و در نهایت فوت ایشان منجر به افسردگی بسیار شدید در بنده شد. مدتی پس از فوت مادرم سعی کردم صبر پیشه کنم و با قرآن و امور معنوی به دنبال درمان خلأهای روحی خودم بودم، اما متأسفانه مدتی بعد به دلیل افسردگی شدید و تعدد مشکلات در زندگی نعوذ بالله دچار حس بدبینی به خداوند و کاهلی در انجام امور دینی شدم و بویژه کنترل طهارت چشم را از دست دادم و گناهانی را مرتکب شدم که تصور نمیکردم به آنها آلوده شوم. دانشگاه هم فضایی به شدت در نقد و انکار همه حلقه های اتصال معنوی از قرآن کریم تا مهدویت و ولایت فقیه را داشت و ناخواسته به تضعیف باورهای ما منجر میشد. همزمان با این اتفاقات دانشجوی بسیار موفقی بودم و اخبار مربوط به موفقیت هایم نقل مجالس شده بود و مستمراً شاهد پیشرفت در کارهایم بودم. به حدی که به دلیل موقعیت های شغلی خوب تصمیم به تأهل گرفتم. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا زمستان سال گذشته که مجدداً تصمیم به اهتمام در انجام امور دینی و معنوی گرفتم اما آن زمان شدیدا به وسواس فکری و عملی دچار شدم. تا حدی که مرا به بیقراری های شبانه و گاه بی خوابی های مطلق چند روزه کشاند. مدتی دچار وسواس سلامتی شدم و هر نوع تغییر در وضعیت جسمی ام را نشانه ای از ابتلا به یک بیماری تلقی میکردم. سپس به شدت دچار وسواس عملی در زمینه طهارت شدم، بگونه ای که در تمام نماز مشکوک به شماره رکعات و صحت اذکار بودم و از طرف دیگر هجوم افکار ناخواسته شیطانی سراسیمه ام میکرد. هر زمان میخواستم به یکی از ائمه اطهار (ع) متوسل شوم، افکار توهین آمیز ناخواسته حلقه اتصالم را دچار اختلال میکرد و هر زمان در خیابان گام مینهادم، هجوم افکار منفی درباره دیگران و تصویرسازی های ناپسند از آنان عذابم می داد. اساتید طب سنتی علت را غلبه سودا عنوان کردند و تدابیر سودازدایی را تجویز نمودند. اساتید طب مدرن هم تشخیصشان ابتلا به ocd یا اختلال وسواس فکری عملی اجباری بود. اما نمی دانم چرا تصورم این است که بیش از همه این وضعیت معلول مسائل اخلاقی و روحی بنده است و اگر درمانی اساسی میخواهم باید در این زمینه جستجو کنم. در ماه مبارک رمضان مدتی مصرف داروهای شیمیایی را کنار گذاشتم و با انجام برخی دستورالعملها الحمدلله باورهای دینی ام بسیار تقویت شد و حالم رو به بهبود نسبی رفت و آن تصاویر ناخواسته کمرنگ شدند، اما همچنان بی خوابی آزارم میدهد و باعث میشود حال معنوی برای عبادت و ذکر نداشته باشم. از طرفی هم دلم نمیخواهد به مصرف داروهای شیمیایی روی بیاورم. و هم از ظهور گاه و بیگاه افکار شیطانی ناخواسته مکدر و ناراحت میشوم. از طرف دیگر، بسیار اهل استماع موسیقی بویژه سنتی و عرفانی بودم، اکنون از صبح که بلند میشوم تا آخر شب انگار در مغزم قطعات پراکنده موسیقی به صورت غیر ارادی پخش میشود و از کنترل من خارج است. به این فکر میکنم که شاید نیاز است از موسیقی توبه کنم. در زمینه امور معنوی واقعا دچار حیرت هستم. نمی دانم این وضعیت را عقوبت گناه بدانم، امتحان الهی بدانم، یا سحر و چشم زخم تلقی کنم؟ یا چون فرد به شدت موفقی بودم و بعد یکباره بیماری شدید پیدا کردم را استدراج بدانم. در کلام اساتیدی چون جنابعالی هر کدام از این موارد دستورالعملهای جداگانهای دارند و من نمی دانم به کدام عمل کنم. چون علت را نمیشناسم درمان را هم نمیدانم چیست. آیا مراجعه به اساتید حوزوی علوم غریبه را مفید می دانید؟ از جنابعالی درخواست دارم اول اینکه لطفاً بفرمایید برای درمان این احوال چه کارهایی باید انجام بدهم؟ دوم اینکه برای بنده دعا بفرمایید تا ان شاالله بازگشت سلامتی ام فرصتی باشد تا بتوانم در ادامه عمر گذشته ام را جبران کنم و ان شالله به حد لیاقت مصداق «قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي» باشم و البته نذر کرده ام در صورت شفا از بیماری تمام تلاشم برای تحقق این دعا باشد. در ماه رمضان مدام به این فراز دعا فکر میکردم: وَاَعِنّي بِالْبُكآءِ عَلي نَفْسي فَقَدْ اَفْنَيتُ بِالتَّسْويفِ وَالاْمالِ عُمْري وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيسينَ مِنْ خَيري فَمَنْ يكوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّي و نمیدانم خداوند فرصت دیگری در اختیارم قرار می دهد یا خیر ان شاالله سلامت باشید و خداوند به حضرتعالی عمر با عزت بدهد
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روحانیتی که بحمدلله در عمق وجودتان هست و مانع میشود از حقیقت منقطع شوید و باید شکر کنید؛ بنده اولاً: جهت شفای هرچه بیشتر جنابعالی دعا میکنم و ثانیاً: رجوع به علوم غریبه را قابل اعتماد نمیدانم و پیشنهاد میشود بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن خود را وارد عالم مجرد خود بگردانید تا إنشاءالله به نتایج خوبی نائل شوید. موفق باشید
سلام آقا مرتضی! شاید گوش ما با نجوای تو ناآشناست ولی این کلمات و روایتِ تو است از ما که ما را با تو آشنا کرده و به دنبال تو راه افتاده ایم تا شاید از لابلای این همه هیاهو و غبار آغشته به دروغ و ناراستی، افقی را که با جانت برای ما گشودی، بیابیم. آسید مرتضی جان! بر کدام کوه سجده کنان رفتی؟ تا از میان غار حِرا ات گوشهایت را از سخنهای هروزی بزدایی و آیات حق را برایمان روایت کنی؟ به کدام کهفِ حصینی پناه بردی که خود را آماده شنیدن آیات و اشارات حق کردی؟ به کدام چشمه رفتی و از آبش نوشیدی و غسل کردی و وجودت را از غیرش پاک کردی؟ و آیینهای شدی تا هر خانه عنکبوتی را ویران کنی و ما را از غفلت بیرون کشی؟ و ما را به جایی بخوانی که نه در پیش است و نه در پس!! آنجا همان جایی است که با پاهای آشنا به معراجت رفتی و ما را به آن خواندی. آقا مرتضی! سالها میگذرد از شهادتت و ما که ناآشناییم به شهادتت، آمدهایم تا شهادت بدهیم به همان صراطی که تو و آنان که تو برایمان روایت کردی شهادت دهیم و از میان این گرد غبار که چشم ها و گوشها و پاها را کور و کر و گمراه در راه کرده، چنگ به حبلالمتینی زنیم که تو با آن خود را بالا کشیدی و از آنجا برایمان راویِ حقیقتِ زمانه شدی. امید که نوری که تو را به آن خواند، ما را بخواند و ما نیز بگوییم از آنچه باید بگوییم و نگفتهایم؛ آن همان خورشید حقیقتیست که نورش تو را به آن خواند و ما نیز اِنابهکنان آمدهایم تا چشم بشوییم، آن را بیابیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً آن مرد یعنی آرمانِ آوینیِ دیروزهای دور و آقاسید مرتضی آوینیِ امروزها و فرداها، داستان نوشیدن از چشمه زلال حضرت روح الله را در گفتار و نوشتارش با ما در میان گذاشت تا ما نیز از حضور نسبت به معرکه حقیقتی که با جمهوری اسلامی به میدان آمد؛ عقب نمانیم.
حقیقت، چه اندازه شیرین و با صفا است وقتی انسان را در بر بگیرد و یا بگو انسان با آن روبهرو شود، چه رویارویی عظیم و عجیبی! که انسان در آن حضور، همچون جناب لسانالغیب حافظ بزرگ: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». دقیقاً این همان چشمه حیاتی است که از طریق انقلاب اسلامی میتوان به سوی آن گام برداشت و زیباییِ حرکات شهدای عزیز را لمس کرد و حضور در جبهههایی که سالهای پیش قصه شور ایمان بوده است را، تجربه نمود و از معجزه یاد شهدا در مقتل آنها حیران شد، همان حیرتی که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» از پروردگارش تقاضا نمود: «ربّ زدنی تحیّراً» جمعبندیِ عجیبی است بین سیاستی که عین دیانت است و حقیقی که در سیاست ظهور میکند و شهادتی که بودنی است بس بزرگتر از ماندن. موفق باشید
با سلام و عرض ادب محضر استاد و نویسنده عزیز و دوست داشتنی جناب اقای طاهرزاده عزیز حفظه الله تعالی علیه. ما میدانیم و شما هم میدانید که یکی از وظایف حکمران تامین رفاه و آسایش رعیت خود هست و این در تمامی ادیان حاکم است اما استاد بزرگوار من یکنفر چون مرید شما بوده ام و آثار شما را خریده و مطالعه کرده ام روز قیامت جلو شما را خواهم گرفت که دلیل حمایت شما از آقای خامنه های چیست؟ مگر نه این که ایشون با تفکرات و اندیشه های خطرناک ملت و کشور و جوانان ما را به این فلاکت انداختند و مردم را از اعتقادات و ایمان خود بریدند. شما در جواب سوالی در همین سایت ایشان را از آقای جواد آملی و آیت عظمای الهی یعنی آقای سیستانی برتر دانستید چرا؟ من تا چند روز شوکه بودم !!! جواب اینا را استا باید بدهید شما. امروز مردم دارند به اهل البیت رسول خدا بدبین می شوند بخاطر رفتار رهبر، بعد حضرتعالی در این سایت صحبت از افق و آینده انقلاب اسلامی میکنید. مرگ بر پهلوی و رجوی و اعوان و انصارشان. اما این وضع کشور داری نشد. سول اصلی بنده از محضر حضرتعالی اینست که آیا نباید ایشون اگر اعتقاد واقعا به قیامت دارند جواب بدهند که عامل دین گریزی و عدم امکان ازدواج جوانان شیعه بوده و این بلا را سر دین اسلام و مملکت شیعه آمورده اگر واقعا اعتقاد دارند که من شک دارم. متشکرم استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر به این فکر کنید که اگر رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» با این حکمت و درایت در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، حضوری اینچنین فعّال نداشتند؛ نهتنها سرنوشت ما که سرنوشت منطقه چه میشد! و جایگاه ما در نسبت با حضور اسرائیل به کجا میکشید؟!! چرا باید سنت امتحانشدنِ مردم را به پای رهبر انقلاب گذاشت؟ در حالیکه خداوند میفرماید حتی بعد از به میانآمدنِ فداکاریهای آنچنانیِ شهدا «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (بقره/۱۵۵) و البته شما را به پارهای از سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.
باید از خود پرسید در این زمانه، ایرانِ منهای حضور فعّال ولایت فقیه، کدام ایران است که ایرانِ معاصر در این جهان باشد؟ اگر از جهان مدرن نباید غفلت کرد، چرا از ایرانی که ولایت فقیه جزو ساختارِ امروزین آن شده است، غفلت کنیم؟ مشکلی که متأسفانه روشنفکران ما گرفتار آن شدهاند، شبیه همان مشکلی است که متحجّرین گرفتار آن بودند و حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در مورد آنها میفرمایند: «خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست.» آیا راز ارادت فوقالعاده شهدا به رهبر معظم انقلاب، ریشه در این بصیرت حکیمانه ندارد؟
موفق باشید
سلام علیکم: خسته نباشد. با تشکر از زحمات شما عزیزان. حقیر فایل های استاد ارجمند آقای طاهر زاده را گوش دادم، در ارتباط با تجلیات حق تعالی و مراتب نازله سوالی در ذهنم هست که فضای خالی از مقررات چگونه جهت رتبه ای دارد چگونه وجودی است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور شما را از فضای خالی از مقررات متوجه نشدم. احتمالاً منظور جنابعالی اعتباریات باشد که از موضوع بحث خارج است زیرا اعتباریات ربطی به عوالم وجود ندارد. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به اینکه استنداپ کمدی با هدف خنداندن مردم و از فرهنگ غرب وارد فرهنگ ما شده است و مختصات خاص خود را دارد و از طرفی مدل تفریح در غرب قابلیت رومی سازی دینی ندارد از طرفی اسلام ظرفیت مدل سازی متناسب برای انتقال مفاهیم و معارف دین با زبان شیرین طنز را دارد در فضای مجازی نوشته ای از حضرتعالی منتشر شده مبنی بر تایید و تشویق روحانی که استنداپ کمدی اجرا میکنند و در کنار خاطرات طنز که البته برخی آنرا مناسب لباس روحانیت نمیدانند والبته اجرای بعدی توسط روحانی دیگری علاوه بر به تمسخر گرفتن پدر بزرگها و استفاده از شوخیهای جنسی درآنتن زنده، ادامه همون مدل غربی است آیا این تایید و تشویق منسوب به حضرتعالی صحت دارد؟ ثانیا تایید و تشویق و ترویج این مدل آیا در آینده برای تبلیغ دین آسیب زا و هزینه ساز نخواهد بود؟ ممنون از پاسخگویی جنابعالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم کدام متن را میفرمایید؟! البته که وظیفه روحانیت است تا نشان دهند اسلام، دین زندگی است و زندگی بدون نشاط و شادی نیست. ولی باید وقار و متانت شخصیت دینی بخصوص شخصیت روحانی فرد رعایت شود. به همان معنایی که در وصف حضرت حق داریم: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى». موفق باشید
با سلام و خدا قوت خدمت استاد و کسب اجازه در فص یعقوبی هستم. استاد من حدود ۱۲ سال است که اکثرا دعای من «هب لی کمال النقطاع» هست تا آنجا که می فرماید «به عز قدسک» و دوست دارم ان شا الله در عوالم بعدی به جایگاه برزخیت کبری نائل شوم ولی خودم را در این حد اصلا نمی بینم و از طرفی میدانم بیشتر از حول عین ثابته ی خود نمیتوانم بالا بروم و فکر نمیکنم عین ثابته ی من تا اینجاها باشد. میخواستم از شما بپرسم آیا ما در عوالم بعدی نهایتا به افق رویکرد روح مان نائل میشویم یا حول مدار عین ثابته ی خود بیشتر نمی توانیم نائل شویم؟ استاد لطفا پاسخم را ملموس بفرمائید. خدا خیرتان دهد
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین ثابته هرکس، همان شخصیت او میباشد در بستر انتخابهایش. و هر اندازه انتخابهای او توحیدیتر باشد، در همان بستر شخصیتش وسعت بیشتری مییابد. به نظر میآید در «فصّ عُزیری» بهتر بتوانید جایگاه عین ثابته را برای خود روشن کنید مبنی بر آنکه در این بحث، جبری در میان نیست. موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله. بنده صبح امروز، شنبه با آیت الله جوادی آملی در بیت ایشان دیدار داشتم و در انتهای دیدار از ایشان خواستم که همانطور که صدیقهی شهیده شهید شدند؛ دعا بفرمایید که بنده؛ همعالم بشوم و هم شهید و ایشان سه بار الهی آمین گفتند. بنده همنام با حضرت فاطمه هستم و ۱۹ سال دارم؛ بعد از این دیدار احساس میکنم از لحاظ روحی سبک شدهام و در قلبم حرارتی وجود دارد که باید کاری انجام دهم تا ثمرهی این دیدار بیشتر شود. لطفا بفرمایید چه کار کنم که خداوند توفیق درک عالمان را بدهد و بنده نیز عالم شوم و جزو ورثهی انبیا قرار بگیرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم:همان افکار آن استاد فرهیخته را در کنار نظر به زندگی شهداء دنبال کنید. موفق باشید
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. شرح حال مرحوم سید شفتی (که در مسجد سید خاکند) رو میخوندم چیزهای عجیبی نوشته بود. اینکه ایشان از مردم میخواسته که پیششون به گناهان اعتراف کنن بعد حد رو جاری میکرده و... اینکه در عمرشان راجع به ۹۰ تا ۱۲۰ نفر حد مرگ رو خودشون اجرا کردن و.... و در لغت نامه دهخدا این مطالب بوده که اینطور که خواندم بدستور رهبری حذف شده. خلاصه اینها رو که خوندم از چشمم افتادن. اگر کار خوبی میکرده چرا رهبری دستور دادن حذف بشه؟ اصلا نظر شما راجع به آقای شفتی چیست؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه سیره ائمه آن است که گناهانی که افراد مرتکب میشوند را جستجو نکنند و حتی اگر مردم مطلع نیستند بین خود و خدا توبه کند, نمی توان اگر فرد مذکور اصرار می کرده است افراد به گناهانشان اعتراف کنند, آن حرکت را حرکت قابل پذیرشی دانست. موفق باشید
با سلام: استاد این روزها به خاطر شرایط جامعه خیلی پریشان و مضطربم طوریکه دوست دارم زودتر بمیرم و بعضی مواقع این شرایط غیر قابل تحمل میشه. لطفا برای آرامش روح و روان ذکری یا دعایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «راهی برای حضور در جهان خدا» شده است امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/12047 موفق باشید
سلام علیکم: جمله ای از استاد مطهری در ذهن دارم (متاسفانه منبع رو نمی دونم) به این مضمون که ملتی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه رو یاری می کنند الزاما مردم ایران نیستند و ممکن است مردم کشور دیگری باشند.[چرا که وعده الهی حتمیست] از سوی دیگر شما در پاسخ به این سوال به شماره 32266 که آیا جمهوری اسلامی ایران باعث تضعیف اسلام می شود با استناد به این جمله از شهید سلیمانی که جمهوری اسلامی حرم است فرمودید جمهوری اسلامی ایران عامل تضعیف اسلام نیست. ممنون میشم این تناقض رو با توجه به عملکرد ضعیف و ریاکارانه بسیاری از مسوولین و جایگاه این دو بزرگوار توضیح بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که تنها یاران حضرت منحصر به ایرانیها و اهل فارس نیستند، ولی با تأکیدات پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نسبت به اهل فارس میفهمیم که گویا مسئولیت خاصی بر مردم ایران بخصوص در آخرالزمان هست. در روايات متعدد از رسول خدا (ص) در رابطه با شرافت قوم فارس يعني ايرانيان داريم که از آن جمله حضرت ميفرمايند: «اَعظمُ النّاسِ نصيباً فِي الاسلامِ اهلُ الفارسِ» برترين مردم از جهت بهرهمندي از اسلام، اهل فارساند. يا ميفرمايند: «لَوْ كَانَ الْعِلْمُ مَنُوطاً بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَتْهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِس» (بحار الانوار، ج1، ص195) اگر دين در ثريا و آسمان باشد، مرداني از فرزندان خطّهي فارس به آن دسترسي خواهند داشت. موفق باشید
با سلام: اگر الله هم مظهر ذات باشد. ما یکسره داریم الله را پرستش میکنیم. در صورتی که ما باید ذات را پرستش کنیم. من در نماز دچار دوگانگی شدهام. من نمی دانم الله را پرستش می کنم یا نه. می گویم بسم الله الرحمن الرحیم من دارم به نام الله رجوع می کنم پس ذات چه میشود. نکند اصلا ذات خیال است و ما سر کاریم. لطفاً درباره این دو گانگی بین الله و ذات توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات حضرت حق جدای از اسماء نیست. او است که الله است و یا حیّ و یا قدیر است. این ذهن ما و انتزاعات ذهنی است که در ذهن خود بین ذات و اسماء و صفات تفکیک میکند. با توجه به این امر چند سؤال بعدی شما نیز جواب داده شده است. موفق باشید
با سلام: می خواستم ببینم که انسان در قیامت در موضوع لقاءالله (طبق فرمایش شما لقاءاالله، چشیدن اسماءالهی است)، این چشیدن به توسط مظاهر است یا طور دیگری؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عالم قیامت بین صورت و معنا دوگانگی نیست. مطالبی که در کتاب «معاد» و شرح صوتی آن به لطف الهی روشن شده است. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: آیا انسان می تواند مظهر اسم الله بشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر معنای خلیفة الله بودن جز این است؟ موفق باشید
بسم اللّه.. عرض سلام و ادب و زیارت قبولی ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره در مسیر توحید و نظر به حضرت رحمان، باید امیدوار بود. ناامیدی مربوط به کسانی است که با خدا معامله نکرده اند. موفق باشید
استاد سلام: طبق تحقیقات پزشکی، قلب انسان تا ۶ ساعت بعد از مرگ متوفی زنده میماند. سوال اول: چگونه قلبی که نفس انسان از آن منصرف شده تا ۶ ساعت سلول های زنده و امکان زندگی دارد و بعد از ۶ ساعت این امکان سلب میشود؟ ( چه چیزی آن را تدبیر میکند، و چرا پس از مدتی تدبیرش قطع میشود؟) سوال دوم: در عمل های جراحی پیوند مثل عمل قلب باز، نفس چگونه عضوی که تا کنون مال خود نبوده رو تدبیر میکنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان گفت نفس به طور کلی از آن بدن منصرف نشده، هرچند آن حضور در آن حدی نیست که دستگاههای پزشکی آن را حیات به حساب بیاورند. ۲. زیرا در هر حال عضو جدید از همان نوع عضوی است که داشته است وگرنه پس میزد. موفق باشید
سلام: میشود از اینستاگرام به جهت غیر تبلیغی استفاده نمود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره امروز و در این تاریخ نمیتوان از حضور در چنین فضاهایی غفلت کرد و پیام خود را که وظیفه قدسی ما اقتضاء میکند با افراد در این فضا در میان نگذاشت. موفق باشید
با سلام: بین تعریف حیوان ناطق و صحبت رهبری مبنی بر اینکه بسیاری از مباحث علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هاییست که مبنایش حیوان انگاشتن انسان است رابطه ای وجود دارد؟ اگر خیر منظور چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بین این دو موضوع تفاوت اساسی هست. تعریف انسان به عنوان حیوان ناطق به معنای موجود دارای حیاتی است که دارای ادراک نیز هست که به اصطلاح به آن گفته میشود «تعریف جنس و فصل». و این غیر از نگاههای حسّگرا و پوزیتیویستی است که انسان را در حدّ یک حیوان با امیال حیوانی تعریف میکند.
موفق باشید
سلام و عرض ادب: بنده بعضا مباحث شما را دنبال میکنم (تفسیر، معرفت النفس، معاد، حرکت جوهری، برهان صدیقین، عقل تکنیک، انقلاب اسلامی جهانی میان دو جهان) آنچه برای بنده سوال شده این هست که آیا واقعا متوجه این مباحث میشوم یا برداشت های خودم هست و یکسری مفهومات انتزاعی! لطفا راهنمایی بفرمائید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: با دنبالکردنِ مباحث است که آرامآرام میتوان به خودآگاهی لازم رسید و در فضای بازخوانیِ شخصیت خود قرار گرفت. موفق باشید
سلام و ادب خدمت استاد: تشکر از لطفتون بابت وقتی که به مخاطبین هدیه میدید: استاد در جلسه دوشنبه هفته پیش به دعایی در زیارت امیرالمومنین اشاره فرمودید: «اللهم ارزقنی عقلا کاملا و لبا راجحا...» با توجه به اینکه مقام عصمت مقام یقین به معنای: لاریب فیه است و در مقام عصمت انتخابگری ونخبه گزینی بی معناست وهرچه هست فقط حق وحقیقت است؛ آیا این دعای منقول از امام سجاد را میشه در راستای اشارت و دعوت ما دانست؟ و آیا میشه گفت: به میزانی که قوت عقل و ایمان شدیدتر بشه، انتخابگری بشر از معنا میافتد به این لحاظ که فقط حق را می بیند و برای غیر حق ظهوری نیست تا جایی که حتی انتخاب خوب و خوب تر هم رنگ می بازد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا میداند آنچنان میدان گشودۀ نظر به حق بیمنتهاست که: «چه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها» چه مشکلی از این زیباتر که انسان بهخصوص اولیای الهی هر اندازه در آن حاضر و حاضرتر شوند و در راستای عبودیت حضرت محبوب جلو و جلوتر روند؛ باز «حجاب چهره جان میشود غبار تنم /
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم». اینجا است که از درون جان ندا سر میدهد: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي عَقْلاً كَامِلاً وَ لُبّاً رَاجِحاً...». حال آن، چه عقل مبارکی است که متوجۀ نور «ربّ» میگردد و منوّر به آن حکمت میشود که خیر کثیر است «که صاحبدل بداند وان چه حال است». از آن عجیبتر تقاضای «وَ لُبّاً رَاجِحاً» که انسان در این فراز طلب بنیانی را میکند که از هر خوبی به خوبترینها نظر نماید و روحی رجحاندهنده در او شکل بگیرد که آن احوالِ احوالها میباشد، حضوری که به کم قانع نشود یعنی: «غرقِ حق خواهد که باشد غرقتر». موفق باشید
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📌بیان مسئله: طلبه ای برای تبیلغ قرار شده است در یکی از کشورهای خارجه 🌆 با انواع و اقسام تفکرات زندگی کند، و ناچارا فقط عده ی محدودی از کتب📚 ضروری و واجب برای سیر علمی و عملی خود و همینطور تبلیغ ... را میتواند با خود به همراه داشته باشه💼..... چه کتبی را به ایشان توصیه میفرمایید؟ 🔺و به بیان دیگر: طلاب در سطوح عالی حوزه به جز علوم و کتب رسمی حوزوی به چه دانش های ضروری تکمیلی نیازمند هستند و بر اساس هر دانش، چه کتب📖 واجب و ضروری را (بر اساس اولویت📊) باید در چمدان سرانه ی مطالعاتی روزانه خود قرار بدهند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار فهم قرآن از طریق تفسیر قیّم المیزان و «معرفت نفس»، شناخت غرب نیز ضروری است. در این مورد تذکراتی در کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو» که روی سایت هست، داده شده. امید است مفید افتد. در ضمن میتوانید از طریق سیر مطالعاتی که در سایت هست، ان شاءالله جواب بعضی از مسائلی که مخاطبان مطرح میکنند را بدهید. موفق باشید
