لام علیکم استاد میبخشید شما فرمودید که چریکی عمل نکنیم وبه وظیفه ی خودمون عمل کنیم تا کم کم نور الهی نمایان بشه اما گاهی ادم احساس میکنه انگار وظیفه داره همون طور که گفتید خودشو در جایی که اراده الهی قرار گرفته قرار بده میخوام ببینم ما باید در افریدن چنین موقعیتی ی نقش داشته باشیم یا همونم بذاریم به عهده ی خدا تا موقعیت رو ایجاد کنه این امر با توجه به این مسئله است که گاهی وقتی میخواهیم کاری انجام بدیم گویا به یه نوری وصل میشیم این خیاله یا واقعیت با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم خیال است یا واقعیت، اگر متذکر بندگی خدا میشوید و شوق بهترانجامدادن وظیفهی دینی در شما رشد میکند خوب است و همانطور که میفرمایید وقتی ما به دنبال ارادهی الهی باشیم با وظایف الهی که روبهرو شدیم کوتاهی نمیکنیم. موفق باشید
سلام علیکم ، استاد نظر شما در رابطه با آقای دکتر حسن عباسی چیه ؟ آیا به نظر شما میتوان از تحلیل های ایشون استفاده کرد ؟به خصوص سخنرانی هایی که در باب فلسفه انجام دادن و معتقدن که همه فلاسفه به نوعی در اشتباه بودن ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خوب فلسفه را خوانده بودند این حرف را نمیزدند. موفق باشید
سلام علیکم ، میخواستم بدونم آیا کوروش همون ذوالقرنین است و اگر هست آیا پیامبر هم هست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینجا نظرات متفاوتی هست. علامه طباطبایی«رحمةاللّهعلیه» این نظر را تا حدّی پذیرفتهاند ولی آیا ذوالقرنین پیامبر بوده یا به دستور یک پیامبر کار میکرده؛ هر دوی این را میتوان از آیات آخر سورهی کهف استنباط کرد. موفق باشید
سلام
برای پروژهای اقتصادی-فرهنگی(با همین اولویت) به دنبال کتابهای قابل مطالعه و بخشپذیر بودیم که با کتابهای شما (مشخصا: جایگاه رزق انسان در هستی) آشنا شدیم.
با توجه به اینکه فایلهای کتابها قابل دانلود هستند، میخواستیم بدونیم اجازه هست توی محیط مجازی محتوای این کتابها رو با توجه به جدول قیمتهامون به مردم عرضه کنیم یا خیر؟(طبیعتا تعدادی از این کتابها رایگان هستند)
قابل ذکره که سایت دانلود نیست. سایت بر اساس تنظیم کاربر، به طور روزانه/هفتگی/... بخشی از کتاب رو ارسال میکنه و کاربر خودش رو مقید میکنه که اون حجم از کتاب رو مطالعه کنه. خیلی راحت کتابها در موبایل، تبلت و... قابل دسترس هستند.
ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:کاملاً آزاد هستید هرطور خواستید استفاده کنید، حتی ذکر منبع و ذکر سایت لب المیزان هم لازم نیست. موفق باشید
سلام می خواستم بدونم من که یک دانشجو هستم و می خواهم خود را از نظر دینی محکم کنم , شما چه سیر و نقطه ی شروعی را برای امثال من پیشنهاد می کنید ؟
من کتاب های شهید مطهری را خوانده ام و لی حالا نیاز به یک سطح بالاتر و انسجام بیشتر می گردم - برای منطق و فلسفه شما چه کتاب هایی رو به من پیشنهاد می کنید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم سیر مطالعاتی مطرحشده بر روی سایت مفید باشد. موفق باشید
سلام.1 - می خواستم بپرسم که رجعت ائمه به چه صورت است؟یعنی با چه جسمی و چرا ؟ چون من یک جا شنیده ام که ائمه بجز امام زمان (عج) با بدن مثالی رجعت می کنند 2- اگر در حکومت دینی عده ای خواستار آزادی یــــک کار حرام شدند مثلا آزادی شراب , تکلیف چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت حضور در این دنیا تنها با جسم این دنیایی ممکن است 2- این سؤال فقهی است بنده صاحبنظر در این امر نیستم. موفق باشید
سلام استاد می خواستم بدونم باوجود اینکه ما میگیم اسلام قوانین ثابتی دارد و برای همه ی زمان هاست پس چرا فرزندان حضرت آدم با هم ازدواج کردند در حالی که در اسلام این کار حرام است ؟
سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمةاللّهعلیه» میفرمایند بعضی موارد حکم مولوی الهی جهت روشنکردن بندگی انسانها است و بدین لحاظ تشریع میشود. از این جهت میتوان به موضوعی که مطرح میکنید نگاه کنیم که خداوند دستور داده تا روح بندگی ما را به فعلیت آورد. موفق باشید
سلام و رحمت خدا بر شما
شما در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت نوشته بودید که تنها محبت به اهل بیت عشق مجازی است در حالیکه عشق اهل بیت مرز بین عشق مجازی و حقیقی است نکته ی دیگر هم این است که به نظر باید بالاترین عشق برای اهل بیت باشد نه فقط عشق برای اهل بیت باشدجدا از اینکه "عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست"، به هر کسی به میزانی که نور اهل بیت را دارد باید عاشق بود و از جلوه های خداو اسمای اعظم او در برادران دینی لذت برد بلکه مبهوت شد در همین مورد علامه جعفری در مورد اتحاد روحی بین اهل معنی و برادران دینی دارند که خیلی قشنگ است.لطفا مطالب بالا را تایید یا رد کنید و توضیح دهید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اصطلاح نیست در مقابل عشق به حضرت حق که عشق حقیقی است محبت به اهلالبیت«علیهمالسلام» که آینهی تجلی کامل اسماء الهی است را عشق مجازی میگویند چون در هر صورت تمام کمالات آنها از حضرت حق است. موفق باشید
باعرض سلام وخسته نباشیدبه دست اندرکاران گروه فرهنگی المیزان ودرراس انان استادطاهرزاده دربحث سیرمطالعاتی پس از مطالعه چندکتاب مربوط به معرفت نفس مباحث قرانی ونهج البلاغه مطر ح شده که باجستجودرسایت نتیجه ای حاصل نشدلطفا راهنمایی بفرماییدتفسیرسوره هاوخطبه های مطرح شده را از چه طریق تهیه نماییم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تماس با گروه فرهنگی المیزان دیویدیها را برایتان میفرستند. موفق باشید
با سلام محضر استاد عزیز
با توجه به انکه جدیدا در بعضی محافل امام حسین علیه السلام بحث نذر کتاب در حال گسترش است
شما با توجه به شرایط فعلی انقلاب چه کتابی را توصیه میفرمایید تا ما انشا الله در میان عده ای از عزاداران توزیع کنیم؟
با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «حماسهی حسینی» از شهید مطهری برای عموم مردم مفید است. موفق باشید
سلام علیکم
استاد بنده قصد دارم درمورد تمدن فراعنه و چین باستان تحقیقاتی انجام دهم . اگه ممکنه در پیدا کردن منبع وآنچه فکر میکنید به آن نیاز دارم راهنماییم کنید(کتاب مدرنیته و توهم وقسمتی از تمدن زایی را مطالعه کردم) . ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی کار نکردهام. جناب آقای دکتر حمید شفیعزاده کار کردهاند، اگر توانستید با ایشان تماس بگیرید. آدرس الکترونیکی ایشان: Dr- Shafizadeh3@Yahoo. Com است. موفق باشید
سلام استاد عزیز ،
(1) در جواب سوال 5901 فرموده اید: " ... باید با تزکیه ی لازم حجاب بین قلب خود و آن حقایق ( عالم معنا) را بزداید و .... انسان باید با تزکیهی لازم با آن حقایق مأنوس گردد. "
ازعبارت " تزکیه لازم" من اینگونه می فهمم که برای رفع حجابها و وجدان هر حقیقتی از عالم معنا ، تزکیه ای نیاز است ، حال برای درک و وجدان قلبی ( و یا به قول شما رفع حجاب ها و مانوس شدن با ) حقیقتی مانند " لااله الا الله " دقیقاً چه تزکیه ای (عملی ، فکری و ... ) باید کرد ؟ در مورد درک قلبی حقیقت " الله اکبر" چه باید کرد ؟ برای حقیقت " سبحان الله " و " الحمدالله " چه ؟
اگر درک هرکدام از حقایق فوق تزکیه خاصی می طلبد ، لطفاً جداگانه ( و مشروح اگر ممکن است) بیان کنید.
(2) وقتی از خدا یاد می کنم و یا با او مناجات می کنم ، ناخودآگاه تصور و مفهومی مبهم و گنگ از خدا در ذهنم می آید ، گرچه می دانم که این تصور ، خدا نیست و ساخته و مخلوق ذهن من است ولی نمی توانم ذهنم را از این تصور آزاد کنم و بگونه دیگری فکر کنم ( متاسفانه با این تصور مدتهای زیادی است مانوس شده ام ) . حالا می بینم این خدای ذهنی ام زیبا نیست ، خیلی قوی نیست ، عظمت و هیبت ندارد و شاید در برخی مواقع ضعیف هم هست ، خیلی قابل اتکاء و توکل نیست ، اصولاً " اکبر" نیست و... و اصلاً شایسته عبادت ، ستایش و عشق ورزیدن و مجاهدت در راهش نیست .
سوال من اینست که چگونه از این خدای ذهنی و تصوری رهایی پیدا کنم و خدای واقعی را بیابم ؟ لطفاً راهکار عملی بفرمایید .
(3) آیا ممکن است انسان وقتی از خدا یاد می کند هیچ تصوری در ذهنش نیاید ؟ چگونه ؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست برای اُنس با هریک از حقایق معنوی تزکیهی خاصی داشته باشیم. تزکیهی لازم یعنی رعایت آنچه شریعت در عقیده و عمل به عهدهی انسانها گذارده 2- شاید مباحث شرح تفسیر سورهی حمد امام«رضواناللّهتعالیعلیه» کمک کند 3- در نهایت کار به جایی میرسد که در مناجات شعبانیه دارید. «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ» پروردگارا نهایت جدایى از غیر خودت را به من ببخش و چشمهاى دلم را با نظر به خودت، روشن فرما تا آن حدّ که چشمهاى دل بتواند حجابهاى نور را بشکافد، پس متصل گردم به معدن عظمت و در نتیجه روحهاى ما آویزان به عزّ قدس تو گردد. موفق باشید
سلام استاد خداقوت
در پاسخ سوال 6201 فرمودید تا وقتی جنبه های بالقوه در انسان هست اختیار معنا میدهد ... سوال اینجاست که پس چگونه در اعیان ثابت برای انسان اختیار قائلید؟ مگر انجا عالم الوهیت و مجرد نیست که فعلیت محض و فاقد قوه میباشد پس چگونه ما انسانها انجا با اختیار خود نحوه حیات خود در این دنیا را انتخاب کرده ایم؟
ممنون استادو التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعیان ثابتهی هرکس برای خودش مقام امکان او است و تا مسئله امکان ذاتی اعیان ثابته روشن نشود ابداً اعیان ثابته فهمیده نمیشود. موفق باشید
آیا می توان از این آیه که زنان پیامبر ام المومنین هستند و آیه ی دیگری که می گوید با آن ها نمی توان ازدواج کرد این برداشت را کرد که :
((زنان پیامبر همچون مادران مومنین هستند که (مثل مادر ) نمی توان با آن ها ازدواج کرد.
یعنی ام المومنین بودن آن ها از این جهت است.))
؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک موضوع فقهی است چون جوانب مختلف دارد. آری کسی نمیتواند بعد از رحلت رسولخدا«صلواتاللّهعلیهوآله» با همسران آنها ازدواج کند، ولی عرض کردم موضوع، موضوعی است فقهی. بنده در این مورد صاحبنظر نیستم. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیز ضمن عرض تسلیت و معذرت ازشما سوالی داشتم
چرا فقط در حوزه میتوانیم حالات روحی خودرا در آن وجوهات نفسمان داشته باشیم؟مگر شهید دکتر مصطفی چمران با حضرت آیت الله بهجت چه فرقی دارد؟نمیتوانم سوال را کاملا بهتون بگم به یک شکلی در ذهنم گنگ است ان شا الله که متوجه شده باشید.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه جلوتر بروید و روحیهی توحیدیتان بیشتر شود غلبهی کثرات بر قلب شما کمتر میشود. با رعایت حرام و حلال الهی سعی کنید توحید الهی بر جان و قلب شما غالب گردد. موفق باشید
با عرض سلام و احترام، به کسانی که دچار یأس شدید شده اند ، هم به جهت یأس از خود و تلاش خود و اصلاح خود ، هم به جهت یأس از دریافت فیض و رحمت حق تعالی که باز آن هم به یأس از خود و لیاقت خود انسان برمی گردد ، و از هر راهی که به اصلاح انسان منجر شود مأیوس اند و از یأس اشک می ریزند و به خدا شکوه می برند ، شکوه از عدم لیاقت اصلاح و شکوه از عدم داشتن توفیق برای اصلاح، و به کسانی که یأس سایه بر عمل آنان انداخته ، و وقتی حقیقتی به گوششان می رسد به خاطر یأس از رسیدن به آن حقیقت گریه می کنند، به کسانی که از همه مأیوسند ، چه از خود ، چه از دیگران ، چه از انسان های خوب ، چه از خدا ( به جهت لیاقت نداشتن خود انسان) چه از محرم ، چه از رمضان ، چه از رجب ، چه از صبح ، چه از شب ، چه از ایام الله ، چه از معرفتشان ، چه از قیام لله ، از همه و همه به خاطر نداشتن لیاقت برای گرفتن فیض حق تعالی مأیوس اند، یأسی که آنان را از حرکت باز داشته و جز کارهای دنیایی با اثرات دنیایی ، کار دیگری شان سود نمی دهد ،،، برای کسانی که دیگر به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد ندارند و از همه قطع امید کرده اند حتی از خود ، و حتی از خدا و حتی از حل شدن این مشکل توصیه می فرمایید چه کتابی را برای خاص این مسئله مطالعه کنند؟؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یأس نیست، این یک نوع بازخوانی است برای ورود به عالَمی جامعتر نسبت به گذشته. با تمام امیدواری به مبانی عرفانی حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» رجوع داشته باشید و از توجه به ولایت رهبر عزیز«حفظهاللّه» نیز یکذرّه کم نگذارید تا عالمی بزرگتر از آنکه تصور میکردید در مقابلتان گشوده شود. موفق باشید
سلام استاد گرامی
آیا استناد به روایت "مردی از قم..." که در بحار نقل شده و آن را با امام خمینی (ره) منطبق میکنند را صحیح میدانید؟ ظاهرا سند روایت خیلی ضعیف است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در هر صورت مصداق این روایتاند چه این روایت از نظر سند صحیح باشد و چه نباشد. نمی توان بر آن تاکید کرد. موفق باشید
با سلام
یکی از دوستان پرسید: دلیل شما چیست که در صفحه30 کتاب سلوک می فرمایید: «غرب ذیل بیکن سلوک کرده است.»؟لطفا چند تا از مبادی فکر بیکن را که غرب بر اساس آن پیش رفت را ذکربفرمایید. چه دلیلی دارید که مردم غرب مبادی فکری شان را از بیکن گرفتند نه این که در عرض هم با هم به یک سری نتایجی برسند و ادامه دهند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخنی است که در فلسفهی غرب مشهور است. هرکس مختصر اطلاعی از فلسفهی غرب داشته باشد میداند که بیکن را پدر غرب جدید میدانند و تمام مبانی عملی غرب بر اساس کتاب «ارغنون نو» بیکن بنا شده. دوستتان اگر فرصت کرد کتاب «فیلسوفان انگلیسی» از کاپلستون، و یا «سیر حکمت در اروپا» را مطالعه فرمایند. موفق باشید
سلام استاد عزیز خسته نباشید1-نظرتان درموردویلیام چیتیک وکتاب عوالم خیالشان وهمینطورسایراثارشان چیست؟2-وقتی مهمان بیایدخانه ماوبجزمن بقیه باشندکه همصحبتش شوندلزومیدارد چندساعت بشینیم ومجبور شویم ازهردرونیم دری حرف بزنیم البته بجزمواردی که مهمان مشکل یاناراحتی داردیاارشادمیخواهد؟بااین عمر کوتاه بهتر نیست وقتمان راصرف مطالعه وتفکروعبادت کنیم تاهم خودم رشدکنم وهم در اینده بتوانم به مردم زیادی کمک کنم؟3-شمادر صله رحم برنامه تان چگونه است؟چندساعت مینشینید4-شمااستاد قاسم کاکایی استاد دانشگاه شیراز را میشناسید؟/بابت کتابهای فوق العاده تان که هزار نکته باریکتر زمو داردبینهایت سپاسگزارم امیدوارم باامام حسین(ع)محشور شوید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نکات دقیقی را جناب آقای چیتیک در کتابهایشان متذکر میشوند 2- همینطور است. باید در عین رعایت حق میهمان خیلی عمر خود را تلف نکنیم 3- بنده در صلهی رحم مشهورم که زود بلند میشوم و بیش از مابالکفایه نمینشینم. آنهایی هم که به منزلمان تشریف میآورند رعایت وقت بنده را میکنند 4- بنده از ارادتمندان استاد کاکائی هستم. خداوند این مرد محقق و عارفدوست را حفظ کند. موفق باشید
باسلام
1.به نظرشما آیا برگزاری مراسم شیرخوارگان درست است واینکه بچه ها را می آورند و گریه میکنند؟
2.مراسم جشن نیکوکاری به نظر شما حسن فاعلی دارد چون معمولا دختر بچه ای را در تلویزیون می آورند که ما محتاج یاری شما هستیم و مردم به خاطر دلسوزی و ترحم به آنها کمک می کنند و حال اینکه شهیدمطهری می فرماید فعل اخلاقی به غریزه های نوع دوستی تعلق نمیگیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت دلیلی بر نفی آن نداریم میتوان از هر دوی آنها نگاههای خوبی را متذکر شد؛ به مادران گفته شود شما علی اصغر تربیت کنید و به مردم متذکر شویم برای خدا کمک کنید و نه صرف جوابگویی به عواطف. موفق باشید
با سلام و عرض تسلیت ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا علیه السلام
استاد گرامی به طور کلی و در این ایام خصوصا چطور مطمئن باشیم اشک و گریه ما از قلب و به خاطر نزدیکی به حقیقت اهل بیت علیهم السلام است و نه تاثیر از مداح و شرایط جلسه.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مداح ها عموما متذکر افقی هستند که حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» و اصحاب بزرگوار آن حضرت در مقابل ما نمایان کردند، پس جای نگرانی نیست. موفق باشید
سلام علیکم
بنده در رشته کامپیوتر تحصیل می کنم
با توجه به این که تکنولوژی غرب مانند سینما و تلویزیون از فرهنگ آن جدا نیست چگونه می توان مانند شهید آوینی که روح و جوهر سینما را تسخیر کرد، ما بتوانیم جوهر کامپیوتر را مسخر خویش کنیم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی شهید آوینی انسان در این موارد باید به خودآگاهی برسد یعنی روح کامپیوتر را بشناسد تا در حال حاضر بر آن حکومت کند. شتابی که کامپیوتر برای ما آورده طمأنینه را گرفته و لذا دائماً با نظر به طمأنینهای که باید در آن قرار داشته باشیم بر آن نظر میکنیم. موفق باشید
سلام. در ابتدا بشدت التماس دعا دارم در این ایام غمناک. استاد گرانقدر! ظاهرا در مورد پدیده احمدی نژاد به چیزی رسیده اید که شاگردان ریز و درشت به هیچ وجه قادر به درک و همدلی و هم ساحتی در آن نیستند. اولا از شما خواهش میکنم که تاملی بفرمایید ؛ بالاخره این شاگردان با تفکر و عالم دینی شما بزرگ شده اند و اکنون قریب به اتفاق آنها نظری مخالف با نظر شما در این زمینه دارند. آیا این احتمال را نمیدهید که شاید نظرات اخیرتان ، به این شدت صحیح نبوده و شما اشتباهاتی داشته اید؟ کدام مبنا است که شما را در مقابل اکثر شاگردان تربیت شده خودتان قرار داده است و به هیچ وجه ذره ای از آن کوتاه نمی آیید؟ و اما سوال دوم ؛ تمنا میکنم که تحلیلی هم از آن طرف ماجرا ارائه دهید ، یعنی جبهه پایداری! شما می فرمایید آن احمدی نژادی که در دولت نهم نیروهای انقلاب را جمع کرده و نماد کار انقلابی بود ، با نزدیکی به جناب مشایی همه را از دور خود فراری داد و عملا با جدا شدن از طیف وسیعی از انقلابی ها ، دیگر نتوانست نسبتی با ارزش ها و آرمانهای متعالی امام برقرار کند. استادعزیز! چرا از آن طرف به ماجرا نگاه نمی کنید؟ همین آقایان فتاح ، لنکرانی ، محصولی و ... که شما بسیار به آنها استناد میکنید ، جملگی اذعان داشته اند که پیشنهاد همکاری احمدی نژاد را برای همکاری در دولت دهم رد کرده اند!! من هم قبول دارم که نزدیکی احمدی نژاد به مشایی افراطی بود ، ولی خواهشا کمی هم در باره این رفتار های زشت عزیزان پایداری صحبت کنید تا خدای ناکرده از جانب ناخودآگاه ما متهم به بی انصافی نشوید! آیا این رفتار برادران پایداری مصداق خیرخواهی بود که اینچنین دور احمدی نژاد را خالی کنند و شروع به تخریب شدید او (در شرایط تحریم های بی سابقه و کمرشکن) بکنند؟ قبول که کار احمدی نژاد اشتباه! آیا رفتار آنها و کنار کشیدن شان علی رغم پیشنهاد همکاری و مصاحبه های متعدد تخریبی و نیش دار ، شایسته بدترین تقاص ها نیست؟به فرض که تشخیص آقای مصباح کاملا درست بود ؛آیا سخنان ایشان با این ادبیات کوبنده و تخریبی ، واقعا کار را بهتر میکرد؟ دولتی که در مواجهه با شدیدترین و بی سابقه ترین حجم حمله استکبار جهانی بود و در هر فرصتی مورد تایید رهبر عزیز قرار میگرفت را با بدترین الفاظ و تهمت ها مورد حمله قرار میدادند و شما این را تشبیه میکنید به ناله های مادر سادات!!همه انتقادات شما از احمدی نژاد درست! ولی این لحن ملایم انتقاد به دوستان جبهه پایداری واقعا انصاف یا درک سیاسی شما را برای ما خدشه دار میکند. اگر قرار است برای آینده درس بگیریم ، مطمئنا زشتی و کم خردی کار پایداری ها و بزرگانشان ، شایسته تامل بسیار زیادی است! نه اینکه بگویم با آنها دشمنی کنیم ولی میگویم که بزرگی کار نادرست پایداری و علامه مصباح در مدیریت و مواجهه با اشتباهات مورد هجمه ترین رئیس جمهور کشور ، باید بسیار مورد نقد قرار بگیرد تا در آینده در دام چنین اشتباهاتی گرفتار نشویم. و در آخر ؛ همه این جسارت ها از جانب کسی بود که شرم دارد حتی نام شاگردی شما را بر خود بگذارد و در هر سفر زیارتی شکر و دعا میکند سید و استاد را خود که به لطف خدا بر سر راهش قرار داده شده.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:سخن آن رفیق را که پیشنهاد کرده بودند ادامهی این بحث کافی است را درست می دانم با اینهمه به امید آنکه ماوراء بحثهای گذشته بر آن عقلی که باید بیش از پیش رجوع کنیم عرایضی را خدمتتان مطرح میکنم. بنده وظیفهی خود میدانم همین دوستانی که برشمردید را دعوت کنم جهت بازخوانی تاریخ گذشته برای حضوری عالمانه در تاریخ آینده. با این نوع نگاه که به دنبال مقصر باشیم تا دلتان بخواهد میتوانیم مقصر پیدا کنیم، با اینکه اطلاعات بنده نسبت به آقایانی که در رابطه با جبههی پایداری نام بردید که آقای احمدینژاد دعوت به همکاری کردند، غیر از آن چیزی است که شما میفرمایید. ولی بر فرضِ صحت سخن جنابعالی، در بازخوانی آنچه در جبههی خودیها گذشت باید در نگاهمان تجدید نظر کنیم و حیف است که رفقا در کنار همدیگر بنشینند و تنها دلایل صحت نگاه خود را برجسته کنند. امیدوارم آرامآرام عرایض بنده را در کنار ذهن خود نگه دارید و به جای آنکه سریعاً آنرا مردود بشمارید به خودتان اجازه دهید کمی در این موارد تأمل شود. همهی آنچه میفرمایید وجوهی برای صحت آن هست ولی کار بزرگتری در پیش است که باید وجوه دیگری را نیز مدّ نظر قرار دهید. مکرر شنیدهاید یک ملت به جهت تجربهی صدسالهی خود در موضوعی، وجوهی از حقیقت را مییابد که سایر ملتها نمییابند. ما برای حضور در آیندهی تاریخ نیاز داریم وسیعتر بیندیشیم و عقل دیگری را در میان آوریم. وقتی با چیزی خلاف عقیدهتان روبهرو شدید در حالیکه در کلیت خود در مسیر حق حق قرار دارید این امکان را به خود بدهید تا برقی بر قلب شما تجلی کند و از جهتی به حقیقت مطلق که هیچ محدودیتی ندارد، نزدیک شوید. راستی اگر سخنی آنقدر معنا دارد که میتوان در مورد آن فکر کرد توجه به آن سخن حضور در عالمی برتر نیست؟ باور نمیکنم شما از آن افرادی باشید که پیشاپیش سخنی که با تحلیلهای قبلی شما نمیخواند را ردّ کنید. پس وسعتی که باید به آن نزدیک شوید را چگونه بهدست میآورید؟ بنده هرگز شما را به یک نوع لیبرالیسم فکری و اخلاقی دعوت نمیکنم که با باطل همانطور برخورد کنید که با حق باید برخورد نمایید. برعکس؛ بنده دوستان را به یافتن چهرههای دیگری از حقیقت دعوت مینمایم. همینطور که توصیه فرمودهاید شاید نظرات اخیر من به این شدت که عرض کردهام صحیح نباشد، به همین جهت شما را به تبعیت از خود دعوت نمیکنم ولی امیدوارم از پایگاهی بس عظیمتر از نگاه گروهی، که بنده انتظار دارم، به عرایض بنده نظر کنید و اندازهی اشتباهات آنرا دریابید در آن صورت هدیهی ارزشمندی به بنده ارزانی داشتهاید و در آن صورت برای بنده روشن میشود که مریدپروری نکردهام بلکه عقل عزیزان را مخاطب قرار دادهام که همین سؤال شما گواه بر همین است که بحمداللّه نخواستهاید دربست عرایض بنده را بپذیرید. تعجب میکنم که میفرمایید بنده کمی از اعمال ناپسند جبههی پایداری صحبت کنم. مگر بنا بود بنده وارد چنین عرصهای شوم؟ تمام تلاش بنده آن است که با وسعتی بیشتر گذشته را بازخوانی کنیم و جای هر جریان خودی را تعیین کنیم. مگر بحث تبرئهکردن یک جریان و متهمکردن یک جریان است؟ اگر بخواهیم یک روزی اشتباهات خودیها را لیست کنیم برای هر کدام، مجموعه بزرگی خواهد شد. ولی بنا شد به تاریخ دیگری قدم بگذاریم و با نگاه دیگر و زاویهی دیگری همدیگر را نگاه کنیم. باید در این عرصهی طوفانی دریا شد، رودخانهها را پذیرا گشت در حالیکه گل و لای رودخانه را فرو مینشانیم تا رودخانه به دریا بپیوندد. میدانم به موضوع بس مشکل و تا اندازهای مبهم شما را دعوت میکنم. روزی که مباحث نقد غرب را در این طبقه که شماها باشید شروع کردم باور نمیکردم با نسلی روبهرو هستیم که بهخوبی آن مباحث را میپذیرد، دغدغهی غربزدگیِ دوران به ظاهر سخنانم را مبهم مینمایاند، ولی شماها ماوراء روح غربزدگی، استقبال خوبی از عرایض بنده - که به نظرم روح نقد غرب حضرت روحاللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» بود- کردید و از عقل غربی آزاد شدید، در حالیکه میشناسید اصولگرایانی را که همانند اصلاحطلبان نمیتوانند از عقل تجربی آزاد شوند. امروز نیز شما را دعوت به عقلی میکنم که چند صد سال است آن را فراموش کردهایم و در حالی بر آن پافشاری میکنم که نه به اصلاحطلبان یک امید دارم بفهمند و نه به اصولگرایان سنتی، با وجود آنکه معتقدم چیزی را متذکر می شوم که خیلی بیانپذیر نیست ولی معتقدم معنادار است و کشف تاریخ جدید در گرو فهم معنای آن میباشد و نزدیکی به حضرت روحاللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» و رهبری عزیز«حفظهاللّه» در گرو فهم آن است. ظاهراً مشکلی در ساحت لفظ بنده هست که تصور فرمودهاید انصاف در نقد آنهایی که با آقای احمدینژاد خوب برخورد نکردند، دیده نمیشود. بنده شما را دعوت به جایی میکنم که در آن جا این مقایسهها چندان ظهور ندارد. درست است که در طیف نوری هفت رنگ، زرد و سبز و آبی هرکدام غیر از دیگری هستند ولی برادر! نوری در درون آنها هست که ماوراء زرد و سبز است. من شما را به ظلمت دعوت نکردم که در کنار نور آن را پذیرا باشید، بنده شما را به نوری دعوت کردم که در درون شکلهای متکثر نور جاری است. این است معنای اینکه باید جایگاه تاریخی حادثهها و اشخاص و افکار را در نظر گرفت. در ضمن با توجه به ارتباطی که با بعضی از رفقا دارم در این مسئله با شما همنظر نیستم که رفقای ما «ریز و درشت» به هیچ وجه قادر به درک و همدلی و هم ساحتی در رابطه با نظر بنده نیستند. این نکتهی اخیر را به این جهت عرض کردم که حق این رفقا ضایع نگردد. موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز
استاد می خواستم بدانم ما چرا باید بر امام حسین گریه کنیم ؟ و فلسفه ی گریه کردن ما چیست ؟ و اینکه احساس میکنم که گریه هایم از روی عاطفه و مظلومیت این خاندان است.
باتشکر
از مسئولین سایت خواهش میکنم اگر امکان دارد جواب سوال را ایمیل کنند با تشکر
ve
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم:بر روی سایت در قسمت یاد داشت ویژه بحث جایگاه اشک شده عین آن متن را خدمتتان کپی می کنم. بسمالله الرّحمن الرّحیم
قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من کشتهام براى اشک، مؤمن یادم نکند جز آنکه گریهاش گیرد
اشکی که در شیعه هست با ناراحتیهای عاطفی و احساساتی فرق اساسی دارد، اشک برای حسین(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسی و لذا نه تنها شادی و نشاط را از شیعیان نمیگیرد، بلکه شادی و نشاط در زندگی شیعیان موج میزند. ولی نباید آن را با لذتگرایی یکی گرفت، زیرا تفاوت زیادی است بین آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و روح معنوی دارد با آنچه امروز در غرب هست که لذتگرایی در آن مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگی با یادآوری غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهی راه خود را از قهقهههای اهل غفلت جدا کرده و سعی دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ کند و اشک بر حسین(ع) نوعی طلب آن فرح است و آنهایی که غم غربت در این دنیا را میشناسند میفهمند حزن مقدس چه حلاوتی دارد و مواظباند گرفتار لذتگرایی و خوشگذرانی اهل دنیا نشوند و از ارتباط با حقایق وجودی عالم محروم گردند.
شیعه و غم و شادی و اشک
در زندگی شیعه شادی و طرب موج میزند، اما نباید آن را با لذتگرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّتگرایی مقصد و معبود شده است.
در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن میگردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.
از آنجا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگآگاهی» راه خود را از قهقهههای مستانهی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانهایم و یک نحوه باطنگرایی را دائماً مدّ نظر داریم.
آنهایی که غم غربت را میشناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی مییابند که قابل مقایسه با شادیهای اهل دنیا نمیباشد.
دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه«علیهمالسلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقصتر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.
اگر این غم مقدس نبود عناصر شادیبخش افراطی بر زندگی تشیع غالب میشد و به مردمی تبدیل میشدند که بیشتر لذتگرا و خوش گذرانند.
حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک میبیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بیمحتوا به خود میگرفت و گرفتار لذّتجویی حسی میشد.
جایگاه عزاداری برای امام حسین«علیهالسلام»
1- عزادران امام حسین«علیهالسلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبتزده و داغدارِ حادثهی عاشورا مییابند، گریه سر میدهند و بیتاب میشوند.
2- در اشک برای حسین«علیهالسلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غمها و اشکهای زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش میدهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید میآورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمیشود.
3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار میشود، آنهم تلاش برای پیوندی عمیقتر. و لذا رسول خدا«صلواةاللهعلیهوآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین«علیهالسلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمیشود.
4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین«علیهالسلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار میگیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلمستیزی و ایثار و حقیقتجویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر شود و آن دری میشود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربهشدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینهی نزدیکی به امامان معصوم میگردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعهی اسلامی است شکل میگیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز میکند.
5- گریه بر امام حسین«علیهالسلام» از نوع گریههای نیمهشب اولیاء الهی است که حسین«علیهالسلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت بهخوبی متوجه بودند که صحنهی کربلا عامل چنین گریههایی باید باشد تا زمینهی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجابها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین«علیهالسلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین«علیهالسلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر میدهد تا از اتصال به این زیباییها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت میشود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل اولیاء الهی به صحنه میآورد.
بنا به فرمایش امام خمینی«رضواناللهعلیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریهکن نباشد، حفظ نمیشود. گریهکردن بر عزای امام حسین«علیهالسلام»، زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آنها از همین گریهها میترسند. برای اینکه این گریهای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».
با لباس سیاه به تنکردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان میدهد که تا چه اندازه به آرمانهای شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری میکند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا مینماید.
رسول خدا(ص) فرمودند: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ- إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْن»[3] هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین«علیهالسلام» گریه کند.
روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین«علیهالسلام» در عمیقترین ابعاد انسان میدهد که در قیامت ظاهر میشود.
آنکس که عاطفهی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیهی عواطف بیابد، میپذیرد اشک برای اباعبدالله«علیهالسلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح میشود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر میشود.
اشک برای حسین«علیهالسلام» نمونهی به فعلیترسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاککردن قلب و زلالساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیتیافته نیست و نمیتوان به وسیلهی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر بهدست آورد.
اشک برای حسین«علیهالسلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوسها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا«علیهالسلام» به «دعبل خزایی» میفرمودند: قصیدهی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک میریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.
«والسلام»