بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35749
متن پرسش

سلام و عرض ارادت. به خدا گفتم ای صاحب زمان و مکان، به فقیری که هیچ ندارد و حتی خودش را هم ندارد رحم کن. با خدا بارها عهد کرده بودم که به راه ادب اباالفضلی برسم، ولی عهد شکستم و سستی کردم، و چه بد کردم، بارها عهد کردم که سکوت کنم تا از جهنم زبانم بیرون بزنم ولی خرابش کردم، از خدا خواستم به من فرصت دهد تا در حق والدینم جبران کنم، بارها فرصتم داد و بارها خراب کردم؛ دعا کنید باز رحمم کند و فرصتم دهد؛ وگرنه من با اینهمه شرمندگی چه کنم؟ واقعا والدین می توانند دو بال پرواز باشند همچنانکه اگر بشکنند عامل سقوط، دعا کنید بال هایم جان بگیرد و بالا بروم، برای سلامتی جان و ابدیت والدینم دعا کنید، من، هم خسته ام، هم شرمنده، هم سرگشته. دعا کنید خدا نعمت ها را برای من ادامه دهد که در این فقر خود نمیرم، آنقدر که فقر دنیا آدم را عاشق می کند فقر ابدیت تمامِ آدم را فرسایش می دهد، دعا کنید از اربعین جا نمانیم که این کابوس سختی برای ماست. دعا کنید امام حسین که می آید و می رود، سری هم به موکب دل ما بزند، من هوس نوکری زائران به سرم زده، و اول والدینم، من هوس سختی کشیدن به سرم زده، دعا کنید در ضریح ذوب شوم و طائر سرگردان مقتل شوم، دعا کنید حسین، زهیرِ قلب مرا هم زنده کند، و دست حرّ دلم را بگیرد و به پای خیمه ها ببرد، من بی حسین دیوانه نمی شوم، من دیوانه «بودم» که اینهمه بی حسین زندگی کردم! دلم می خواهد چهره ی والدینم را تا هستم در این پیاده روی ها ببینم. دعا کنید. راستی اربعین پیاده رفتن است یا پیاده آمدن؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از این حرف‌ها گذشته است. همان کسی که بدون حسین «علیه‌السلام» زندگی کرده است «دیوانه» است و همو که تنها وقتی حسین «علیه‌السلام» را پیدا کرد، «دیوانه» او می‌گردد. قصه دیوانگی قصه عجیبی است که چگونه انسان، همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد؛ و این، همه زندگی است. مانند دیوانه دیوانگان حضرت مولانا، همو که در مثنوی قصه دیوانگی خود را سرود و در دیوان شمس، دیوانه دیوانه‌‌بودنِ خود را افشاند و گفت:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیش‌روِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شده‌ای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همی‌گوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید

 

34917
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد: طاعاتتون قبول حق ان شاءلله. بنده به تازگی و با دیدن برنامه ی «کلمه» با شما آشنا شدم، حرف هایی که زده شد عجیب بر جانم نشست. انگار قسمت خدا این بوده که با شما آشنا بشم تا بتونم این درد تازه ی دلم رو با کسی که اهل معناست در میون بذارم... استاد، دیشب که شب ۲۳ ام ماه رمضون بود از درون تُهی شدم. به هیچ رسیدم... فاقد ارزش شدم. بنده ی بی مقدار، مدتی بود که عجیب حال خوبی با خدا داشتم و طوری شده بود که اگه لحظه ای فکر خطا یا ذره ای غفلت بهم دست می‌داد حالم خیلی بد می‌شد و سراسیمه مثل یه بچه ی بی پناه خودم رو می رسوندم به آغوش خدا. با یه سبحان الله جانم انگار تازه می‌شد و با یه صلوات محبت و شوق زیادی بهم دست می‌داد. و همه ی اینا رو دیشب که شب قدر بود از دست دادم. دیشب سعی کردم به اینکه چطور باطن شب قدر رو کمی هم که شده درک کنم و چطور به خدا نزدیک تر بشم فکر کنم. حال خیلی خوبی هم داشتم… ثلت آخر شب به دلم افتاد که نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه بخونم، و تا حالا هم ازینجور نماز های مستحبی مخصوص ائمه نخونده بودم. دو رکعت، حمد و توحید، هر رکعت آیه ی «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» صد بار. به خیال خودم گفتم نماز راحتی هست و حداقل یه عمل عبادیِ اینجوری انجام داده باشم شب قدر! آماده شدم و قبل اینکه اقامه ببندم دلم یه شور عجیبی افتاد که اینکارو نکنم.. نمیدونم چرا! انگار همه چی بهم می‌گفت نمازو شروع نکن، حس قوی ای بود. استاد، تا بنده این آیه رو شروع کردم به تکرار کردن وجودم شروع کرد به ترسیدن.. حتی فکر کنم به پنج بار گفتن هم نرسیده بودم که حس خوف بدی بهم دست داد. یهو ذهنم پر شد از اینکه «تو اصن در حدی نیستی که بخوای روی این حرف تاکید و تکرار کنی » ، « گفتن این حرف اصلا لقمه ی دهن تو نیست» ، «داری چیزی رو میگی که ظرفیتشو نداری» یعنی اگه یه شخص حقیقی اونجا باهام حرف می‌زد اونقدر برام واضح نبود که این فکرها برام صاف و واضح بود. با خودم گفتم بهتره این آیه رو بیشتر ازین نگم و نماز رو تموم کنم، انگار برام خوب نیست. باز ولی گفتم همین یه کار عبادی رو هم نصفه نیمه انجام بدم امشب؟! بذار ادامه بدم. کاش این کار رو نمی‌کردم. انقدر بهم سخت گذشت که قابل توصیف نیست. انقدر برام طول کشید این نماز، نه از نظر زمانی… انگار هر ثانیه ش روحم خالی تر می‌شد. هی از خدا توی دلم ملتمسانه کمک می‌خواستم ولی همچنان خالی می‌شدم. استاد، وقتی سلام آخر رو گفتم باورتون میشه به پوچی رسیده بودم؟ گفتن «پوچ» هم توصیف نمیکنه میزان خالی بودن وجودم رو… قبل شروع نماز حضور خدا رو انقدر عاشقانه حس می‌کردم، ولی حالا بعد از اتمام نماز با خودم بگم نعوذبالله خدا اصلا هست؟! همینقدر ناگهانی و ترسناک. وجودم پر شد از شک. کل وجودم میلرزید. از اواسط نماز بدنم شروع کرده بود به خشک شدن و لرزیدن. انگار توی یه بشکه یخ من رو گذاشتن… انقدر حالم بد بود و به خودم می پیچیدم که فکر کردم در حال احتضارم و جون داره از بدنم میره. نمیدونم چطوری توصیف کنم… گریه می‌کردم، زجه می‌زدم .. مثل بید می‌لرزیدم… بدترین عذاب عمرم رو تجربه کردم. اگه خدا بهم می‌گفت قعر جهنم بسوز برام راحت تر بود حداقلش خدا رو داشتم هرچند ازم راضی نباشه. ولی اون لحظه خدا خودشو ازم گرفته بود. دیگه هیچی نداشتم. دلم می‌خواست نباشم فقط. برای منِ بی مقداری که وقتی چند لحظه حضور خدا برام کمرنگ می‌شد انقد بی قرار و آشفته می‌شدم، حالا دیگه این عذاب واقعا غیرقابل تحمل بود. مرگ روحم بود… هر چی خدا رو صدا زدم، هر چی به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه، به فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شدم… هیچ! انگار مثل یه لاشه ی گندیده من رو بندازن یه گوشه و دیگه کسی نگاهمم نکنه. هیشکی رو نداشتم. نماز شبم رو با همون حال خوندم، همچنان هیچی… نماز صبحم رو خوندم ، حیران و بی پناه… هیچی. دیدم دیگه هیچی حالم رو خوب نمیکنه … با همون حال خرابم خوابیدم. امروز هم همچنان به خودم می پیچم، هم جسمی هم روحی. انگار سوخته شدم.. پودر شدم. چیزی ازم نمونده. با مخ سقوط کردم به قعر تباهی. با تمام وجودم این جملات رو مزه مزه کردم: خدایا آن که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن که تو را دارد، چه ندارد؟ ببخشید استاد که مثنویِ هفتاد مَن نوشتم، به نظر شما چه کنم؟ چه شد که این شد… حالم خیلی خرابه لطفاً لطف کنید و برام دعا کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالتِ پیش‌آمده را به فال نیک بگیرید و آن را از برکات سکراتیِ شب قدر بدانید، سکراتی که ایمان انسان را که در دنیا بدان مأنوس بوده است، به لرزه می‌اندازد.  همه عرض بنده آن است که «گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم»

به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا...» فکر کنید که ایمانِ دیروزین برای حضور در امروزِ این تاریخ کافی نیست. همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنیم و همچنان در گذشته متوقف باشیم، عملاً گور خود را پیشاپیش کنده‌ایم، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌ایم. انسان‌‌هایی می‌خواهیم که نه‌تنها در نسبت با درک وجودی خود تامل کافی داشته باشند، بلکه معنای سعه‌ توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، در این زمانه همچون اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم «گاه به گاه خود را گم کنیم» تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد. و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌

تعالی‌علیه» در غزل مشهور خود متذکر آن «بودنِ دوباره» می‌شوند و اظهار می‌دارند:

در میخانه گشایی به رویم شب و روز        که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

زمانه، زمانه حضورِ وجودی نسبت به حقایق شده است. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان «نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13463 شده است که خوب است به آن رجوع شود. از نو شروع‌کردن را می‌توانید با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، شروع کنید.

34530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد عزیز: شما در همه صحبتهایاتان تکیه کلامتان افق انقلاب و آینده روشن انقلاب تحت زعامت آقای خامنه ای هست. من می‌خواهم از حضرتعالی بپرسم و شما هم جواب بدین که قانع بشم شاید هدایت بشوم. اما لطفا توجیه نفرمایید و سوال منم پخش کنید تا دیگران هم ببینند افق انقلاب بعد از ۴۳ سال بدبختی یک ملت و یک کشور و پایمالی خون شهدایی مثل خرازی و باکری و چمران و همت است. افق انقلاب اینست که پسران و دختران بدلیل سو مدیریت نمی‌توانند ازدواج کنند و خانواده دچار اضمحلال شده است. افق انقلاب اینست که شما سری بزنید به سایت ها و گروههای مجازی ببنید دختران بیست سال و نوزده سال دکان باز کرده اند و روزانه نوبت می‌دهند برای صیغه شدن، افق انقلاب اینست که مسجد دانشگاه اصفهان ۶ نفر در صف نمازجماعت هستند و بقیه جاهها هم وضع بهتری ندارند. صبح که از خواب بیدار می شود قیمت حداقل مایحتاج زندگی چند برابر شده است. افق اینست که زن های شوهردار تن فروشی می‌کند تا مخارج خاواده اش را تامین کند. پیاده شدن اسلام اینست که کسی برای اعتراض به بیکاری و فقر و گرانی در خیابان فریاد می زند و اعتراض می‌کند بعد او را می‌گرند و برایش زندان می‌برند و بعد هم آقای محسنی اژه ای منت سرش می‌گذارد و عفوش می‌کند بعد می‌گویند ما احکام اسلام را پیاده نمودیم. کجای اسلام و سیره اهل البیت اینچنین بوده است؟ افق انقلاب اینست که افراد مذهبی و ریشه دار به خاطر رفتار حاکمان نماز و روزه را کنار گذاشته و از دین اسلام زده شده اند، آبروی اسلام و مسلمانی و انسانیت را اینان بردن و بدتر از این هم می‌کنند و هزاران هزار دیگر که همه می‌دانند و حضرتعالی هم می‌دانید ولی نمی‌دانم جواب خدا را چه می‌دهید که علنا از طلم و ستم موجود حمایت می‌کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً به جهت آن‌که بنده در جریان این امور هستم و قبل از انقلاب هم مدتی در تهران زندگی می‌کردم و فجایع آن زمان را نیز مشاهده نمودم؛ و تا حدّی وضع جهانی که در آن زندگی می‌کنیم را می‌شناسم؛ عرض می‌کنم برای عبور از این مشکلات باید به انقلاب اسلامی نظر داشت. به این معنا که ما تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نداریم. با نظر به شخصیت حاج قاسم سلیمانی و برخوردی که آمریکا با او انجام داد، ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و «تفکر» نیز امر تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم، به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم و مانند آقای محمد مرادی به دنبال بهانه‌ای هستیم تا خودکشی کنیم حتی اگر بهانه ما دفاع از شعار «زن، زندگی، آزادی» باشد. موفق باشید

34049

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: در عرفان های کاذب حلقه، رابطه انسان و خداوند با ارتباط خداوند و انسان بدون واسطه و نیاز به وسیله توسل اعم از انبیا و ذوات مقدسه معصومین شرح داده شده که در اعمال و آثار محمد رضا طاهری هویدا است. با توجه به اینکه اینجانب کتاب مبانی نظری نبوت و امامت را مطالعه کردم ولی بازهم به دنبال استدلال های عقلی (محض) برای اثبات ضرورت نبوت و استمرار آن در امامت هستم. خواهشمند است در باب راهنمایی بفرمائید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی نیز در کتاب «چه نیازی به نبی» شده است. مطالعه تفسیر «المیزان» نیز نکات ارزشمندی را به طور پراکنده در این مورد در مقابل شما قرار می‌دهد. موفق باشید

33971

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: توی هر خانواده و فامیل مشکلاتی وجود داره. من توی زمانه حاضر چقدر باید احساس مسئولیت کنم؟ و چگونه باید به حدی قوی بشم که بتوانم موثر بشم!؟ از اینکه حرفم گاهی موثر نیست و گاهی حرف ندارم که بزنم و کاهی حرف نمی‌زنم ناراحتم و احساس ضعف می‌کنم؟ به نظرتون وظیفه بنده چیه که هم بتونم توی مشکلات موثر باشم که هم خودم راضی باشم از نقش خودم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رفاقت و دلسوزی اگر شرایط مناسب بود توصیه‌های خود را انجام می‌دهید بدون انتظار به این‌که همان موقع آن‌ها قبول کنند. به هر حال نباید مشاجره‌ای در میان باشد. موفق باشید

33633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد گرامی خانمی هستم خانه دار که توفیق داشتم در پیاده روی اربعین امسال شرکت کنم. بیشتر از همه چیز گشودگی بعضی از زنان عراقی ذهن مرا مشغول کرد که چطور آنان حاضر هستند زنان در خانه آنها لباس خود را بشویند. چه با دست چه با لباسشوئی. ازشما می‌خواهم مرا راهنمائی کنید که چطور می‌شود آدم انیقدر گشوده شود؟ اگر اینطور بگوییم که نور امام آنها را فراگرفته، پس چطور فقط بعضی ها را فراگرفته و شاید ما زنان ایرانی کمتر این گشودگی را داشته باشیم. ممنونم می شوم در این باره توضیح بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. به تاریخی که در حال وقوع است باید فکر کرد که چگونه عده‌ای را فرا می‌گیرد. عرایضی در این رابطه شده است که خوب است به آن‌ها رجوع شود. مثل «زیستن اربعینی» و یا کلیپ‌هایی که در مسیر اربعین گفتگو شده است. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11448 و https://eitaa.com/matalebevijeh/11696

33557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: می‌خواستم بدونم که الان که من کتابهای شما را می خوانم این عمل من به خودی خود سبب می‌شود که از نظر وجودی شدید تر شوم، یا باید کار دیگری هم انجام دهم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» تأکید شده، اگر مطالعات ما، ما را نسبت به مفهوم موضوعات آگاه کند، آن نتایج اصیلی که باید بیابیم را نخواهیم یافت. ولی اگر مطالعات ما، راهی باشد در راستای اُنس با حقیقت، آری! آن گشودگی وجودی و شدّیّت در شخصیت را در ما شکل می‌دهد. در این رابطه خوب است به تذکرات کتاب مذکور توجه شود. موفق باشید

33549

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: در اربعین امسال که پیاده روی کردیم از نجف تا کربلا. برای من جالب بود که در بین راه، صدای همخوانی کربلا کربلا ما داریم می آییم که اولین بار سال شصت دو یا شصت و سه شنیده بودم در پیاده روی اربعین پخش می شد. البته آن موقع کودک من بسیار کوچک بود، شاید حدود دو سال داشت ولی بعد ها آن را تکرار می‌کرد و شعر کودکی او شده بود و امسال اولین بار بود که خداوند توفیق زیارت ائمه (ع) را نصیب او کرده بود و شنیدن این صوت پیاد روی و در راه کربلا بسیار جالب بود. من متوجه شدم که بعد از اینکه کتابی یا مطلبی خوانده یا دیده و یا شنیده می‌شود، بعد از سال ها به آن می رسد. آیا همینطور است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین مواردی بعضاً پیش می‌آید ولی نمی‌توان آن را یک قاعده دانست. موفق باشید

33319

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خیلی افراد هستند که به اصول دین معتقد هستند و با استدلالات عقلی پذیرفته و علم تحصیلی بدست آورده اند. اما این علم، تبدیل به علم حضوری نشده و به قلب آن ها نرسیده. به خاطر همین در عمل و رفتار، زیاد پایبند به دستورات دینی نیستند. با اینجور افراد باید چطور برخورد کرد و چگونه آن ها را رشد داد؟ اگر خودمون اینجور باشیم باید چگونه خودمون را رشد بدهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که به مرور متوجه می‌شویم ظرفیت بیشتری در مواجهه با دستورات دینی داریم، عملاً به کمالات بیشتری نظر خواهیم کرد و این به گفته آیت الله جوادی منجر می‌شود که «از علم به عین» سیر کنیم و این همان رسیدن به حضور قلب است. موفق باشید

33312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: بنده تازه با شخصیت و کتاب های شما آشنا شدم واقعا بحثتون به بنده آرامش و انگیزه میده. یه سوالی دارم که هروقت یادم میاد دلزده میشم که هرلحظه به من حس ناامیدی میزنه یعنی حس می‌کنم من از چشم خدا و اهل بیت (ع) افتادم و پیشرفت هم نمی‌کنم. بنده در نماز اول وقت خیلی مقیدم چه برسه به قضای نماز که حتی دعا کردم که هیچ وقت نمازم قضا نشه ولی یه بار که خیلی خسته بودم شب عید غدیر که مراسم و جشن در مسجد داشتیم نماز صبحم قضا شده اینقدر گریه و زاری کردم که حتی خودم به صورتم می‌زدم که چرا اینجوری شد به امیرالمومنین (ع) خطاب کردم که چرا اینجوری شده مگه من دیشب به تو خدمت نکردم و این حرفا. استاد عزیز اولا چرا اینجوری شده؟ ثانیا به من روحیه و انگیزه بدهید که چکار کنم و آیا از چشم خدا و اهل بیت (ع) افتادم و پیشرفت نمی‌کنم؟ باتشکر استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این غمِ از دست‌دادن نماز به وقت، خودش حکایت از نورانیت قلب دارد و همین‌که راضی نیستید به این امر، إن‌شاءالله قدم به قدم خداوند شما را به افقی بیشتر از نورانیت سیر می‌دهد. موفق باشید

33166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام علیکم: آیا خداوند به امکان ها علم دارد؟ یا امکان؛ همان علم خداوند پیش از تعین یافتن است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو یکی است. آری! خداوند به امکان‌ها که ذاتیِ هر مخلوقی است، علم دارد و از همان جهت که امکان هر شیئ همان علم خداوند است، می‌گوییم علم خداوند لغو نیست و علمِ به معلوم است. موفق باشید

32239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: تولد حضرت فاطمه (ع) مبارک. در قوس نزول وجود دچار کثرت می‌شود؟ مگر قوس نزول از جلال خدا شروع نمی‌کند و با قوس صعود به جمال خدا نمی‌رسد؟ پس عرفان وحدت وجودی باید جلالی باشد اما جمالی است؟ چه توضیحی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «وحدت وجود» نظر به جمال خداوند است در عالم کثرت و یگانگی که در کثرات هست. موفق باشید

39897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: سوالاتی ازمحضر استاد عزیزم داشتم: ۱. قدرت و علم امام زمان بیشتر است یا امام حسینی که الان در قید حیات نیستند؟ ۲. آیا با فوت امام مقام روح القدس از امامی به امام دیگر منتقل می‌شود و این انتقال بطور کامل صورت می‌گیرد؟ اگر اینگونه است پس لزوم زیارت ائمه اطهاری که صاحب روح نیستد و در قید حیات نیستند (روحی که علم و قدرت و معجزات امامان از آن نشات می‌گیرد) چیست؟ ۳. آیا اگر از امام حسین قبل از رسیدن به مقام امامت که هنوز حضرت علی (ع) امام هستند پرسیده می‌شد که تعداد خرمایی که به این درخت آویزان است را بیان کن آیا ایشان قادر به گفتن جواب صحیح بودند؟ یا اینکه چون هنوز به مقام امامت نائل نشده اند و چون هیچ اتحادی بین ایشان و روح القدس قبل از رسیدن به مقام امامت نیست ایشان از گفتن پاسخ ناتوان می بودند؟ ۴. آیا اکنون که امام زمان ما حضرت مهدی (عج) هستند آیا مقام روح به حضرت امام صادقی که درقید حیات نیستند تعلق دارد یا خیر؟ ۵. تفاوت نفس امام حسین پس از جداسازی روح القدس از ایشان هنگام شهادت با نفس ایشان قبل از شهید شدن ایشان از نظر علم و قدرت و...چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این نور حضرت حجت «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه شریف» هست که در این زمانه جامع حضور همۀ امامان معصوم می‌باشد. ۲. انتقال انوار امامت امام به امام دیگر، به معنای آن نیست که خود آن حضرت آن کمالات را در خود نداشته باشند و زائر آن حضرت از کمالات آن حضرت بی‌بهره شود. ۳. بستگی دارد آن علم مربوط به امامت ایشان بوده باشد یا مربوط به صفای شخصیت‌شان. ۴. آری! و صد آری! ۵. هیچ تفاوتی ندارد «شاخ گل هر جا که می‌روید گل است». موفق باشید

34849
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد بنده چهار سوال از شما دارم که اگر لطف کنید پاسخ را برای بنده بفرستید از شما ممنون میشم، سوال اول: استاد با توجه به اینکه خود خداوند در سوره غافر آیه 60 فرموده‌اند که مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. بنده باید چگونه دعا کنم که هم دعایم مستجاب شود و هم برای خداوند تعیین تکلیف نکنم؟ سوال دوم: استاد برای مثال خداوند در سرنوشت حتمی بنده تعيين کرده است که برای مثال در تاریخ 1402/10/23 یک اتفاق بزرگ در زندگی بنده بیفتد اگر بنده با دعا کردن از خداوند بخواهم که این اتفاق بزرگ در چند روز آینده برای بنده بیفتد خداوند که تمام قضاها و قدرها زیر سلطه اش می باشد اگر اراده کند می تواند طوری اتفاقات را برای بنده جورچین کند که آن اتفاق بزرگ برای بنده در چند روز آینده بیفتد؟ سوال سوم: استاد بنده برای مثال حاجاتی دارم و می خواهم که علاوه بر بنده ۱۴ معصوم (ع) نیز برای بنده برای رسیدن به اون حاجات دعا کنند و با توجه به اینکه ۱۴ معصوم (ع) واسطه فیض وجودی بین خالق و مخلوقند همین که بنده بگویم یا محمد و یا آل محمد آن ها متوجه می شوند که دلیل اینکه آن ها (ع) را مورد خطاب قرار داده‌ام چیست؟ سوال چهارم: استاد برای مثال ذهن بنده درگیر یک فکر است ناخودآگاه یاد خداوند یا یکی از ۱۴ معصوم (ع) میوفتم آیا ابتدا آن معصوم (ع) برای مثال امام حسین (ع) و... به یاد بنده افتاده‌اند که بنده نیز یاد او (ع) افتاده‌ام؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دعا، تقاضایی است تا حضرت حق نظر به نیازهای بنده‌اش بنماید. و این غیر از تعیین تکلیف‌کردن برای خداوند است. آری! آنچه را موجب حضور بیشتر در محضر حق می‌شود را از او طلب می‌کنیم. در این مورد خوب است به کتاب «با دعا در آغوش خدا» که روی سایت هست، رجوع شود. ۲. آری! تقدیرات الهی مبتنی بر شخصیت افراد است، حال اگر با دعا، جهت خود را متعالی نمودیم آن تقدیرات، تغییر می‌کند و در این رابطه در روایت داریم: «اَلدُّعَاءُ يَرُدُّ اَلْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً» دعا، حتی قضا را با این‌که بر آن تأکید شده است، تغییر می‌دهد. در این مورد خوب است به کتاب «انسان و سرنوشت» از مرحوم شهید مطهری رجوع شود. ۳. آری! ولی وقتی آن دعا بر زبان آید زمینه تجلی رحمت الهی و ظرفیت پذیرش آن رحمت، بهتر فراهم می‌شود. ۴. علی‌القاعده همین‌طور است. عمده آن است که متوجه نقش فوق‌العاده دعا در تعیین جایگاه متعالی خود از طریق دعا باشیم. موفق باشید  

34357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: خدا ان شاءالله توفیق روز افزون شامل حال شما کند. استاد ببخشید فرق متقین با محسنین را می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت مقام محسنین را مقامی می‌دانند که آن‌ها خداوند را با چشم دل رؤیت می‌کنند و اگر هم تا این‌جاها نیامده باشند، آن‌چنان خود را در حضور خدا می‌یابند که احساس می‌کنند کاملاً زیر نظر خداوند هستند. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در توصیف مقام محسنین می‌فرمایند: «اَلْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك‏» (بحار الأنوار، ج‏67، ص: 196) احسان عبارت است از آن‌که خدا را طوری عبادت کنی که گویا او را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی متوجه باشی او تو را می‌بیند. ولی متقین دارای طیف گسترده‌ای هستند از کسانی‌که تنها ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشند تا مولای متقیان که در درک حقایق تا آن‌جا حاضرند که فرمودند اگر پرده برطرف شود، بر یقین من چیزی اضافه نمی‌شود. موفق باشید.

34189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بنده از یکی از موسسات رسانه ای تهران مزاحمتون میشم. ما برای این ایام قراره بسته معرفی کتاب داشته باشیم. یکی از کتب استاد تو بسته ما هست. کتاب مقام لیله القدر حضرت زهرا. برای تبلیغ نیاز به فایل با کیفیت رو و پشت جلد کتاب داریم. با توجه به کمبود وقت، بسیار بسیار ممنون میشیم اگر این فایل رو سریعا در اختیار ما بذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقاضای‌تان خدمت جناب آقای توکلی که مسئولیت انتشارات را به عهده دارند، ارسال شد. إن‌شاءالله جواب در اسرع وقت داده می‌شود. موفق باشید

33997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من معلم دینی هستم. بعضی دانش اموزان میگن اصلا کی گفته که این حرفها رو ائمه زدند؟ کی از پیش ائمه اومده؟ من با اینکه بحث علم تاریخ و حدیث رو میدونم فکر می‌کنم این جوابها خیلی جوابهای مناسبی نیستند. شما نظرتون چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب را می‌توانید به صورت استدلالی و با مخاطب‌قراردادنِ عقل آن‌ها با آن‌ها در میان بگذارید و خودشان را مخیر و مختار کنید در پذیرفتن آن مطالب و این‌که خودشان با انکار آن‌ها و زیر پاگذاردن عقل‌شان، از سعادت خود محروم می‌شوند. بحث «معرفت نفس» شروع خوبی است بخصوص اگر به بحث «چه نیازی به نبی» است منتهی شود. موفق باشید

33946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض احترام خدمت استاد بزرگوار: - سوالی که داشتم خدمت تون این هست که بنده طلبه سطح ٢ حوزهٔ علمیه خواهران هستم. و دروس معرفت النفس و فلسفی رو خارج از حوزه دنبال می‌کنم. استاد، بنده حس می‌کنم فقط در سیر نظری متوقف شدم و از جمع آوری یکسری اصطلاحات و شنیدنی ها و خواندنی ها در زمینه معرفتی و عرفانی / سلوکی فراتر نمی روم. و در سیر عملی (منازل سلوکی) شهودی بسیار ضعیف و حتی شاید صفر باشم. استاد بنده نمی‌دونم مشکل از کجاست که حس می‌کنم علمی که دنبال می‌کنم چه در حوزه و چه در خارج از حوزه ثمره ی چندانی ندارد و هم چنان سر گردان و تشنه هستم گویا از مرحله علم عبور نکرده ام و وارد سیر عملی نشده ام. استاد بفرمایید بنده باید چه کنم که از این سردرگمی نجات پیدا کنم؟ واقعا خسته شدم که فقط خوندم و شنیدم اما در مقام عمل وارد منازل توحیدی و سلوکی نشده ام. سطح مراقبات روزانه بنده هم در حد معمول هست. و مراقبات خاصی ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید از خود انتظار بیش از حدّ داشت و به خود سخت‌گیری نمود بالاخره «المعرفة بذر المشاهده» همین معارف إن‌شاءالله منشأ ظهور انوار الهی می‌شود. موفق باشید

33855

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت و سلامتیتون برای تبیین آرمانهای انقلاب روزافزون. در جلسه گفتگوی «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» محضرتان بودیم و شنیدیم که فرمودید: ورود بنده به موضوع بانو امین متاسفانه رها شد و باید نگاه هرمونوتیکی به ایشون داشته باشیم و حتی نگفته های ایشون رو بیشتر بشنویم و اگه ایشون ادامه پیدا می‌کردن ما در خلا نبودیم، ما الان در یک خلا هستیم، اگه روح تاریخی ایشون امتداد داشت الان یه حاج قاسم زن داشتیم". سوالم رو بلافاصله بعد جلسه چهارم خدمتتون طرح نکردم تا برای بنده وجودی و بنیادی بشه و بعد خدمت شما عرض کنم. میشه بیشتر توضیح بدید و در نسبت یابی هویت زن تاریخی برای حضور نقش آفرینش در این زمان مددرسان باشید؟ الحمدلله که هم‌محضریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در رابطه با مباحث «نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت بانو مجتهده امین» عرض شد ایشان با رویکرد معرفتی و عرفانی متوجه زمانه خود شدند و در حدّ توان و موقعیتی که داشتند، جوانان و در کلیت کار خود، جامعه را مطابق آن زمان مخاطب قرار دادند ولی بعداً از آثار ایشان، بیشتر در امور سلوک فردی استفاده شد. در حالی‌که ایشان متوجه روح زمانه خود بودند و شرایطی که پیش آمده بود تا به حضور اجتماعی زنان بیشتر فکر شود. امری که بحمدلله از طریق حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به خوبی شکل گرفت. موفق باشید

33598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب! آیا می‌توان گفت که خدا چشم و گوش ندارد اما قوه بینایی و شنوایی دارد؟ (چون خدا سمیع و بصیر است)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت ربّ العالمین به عنوان علیم مطلق، علمِ به دیدنی‌ها و علم به شنیدنی‌ها دارد. موفق باشید

33583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

برنامه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ را در تلوبیون ببینید http://www.telewebion.com/episode/0x299c717 سلام استاد این برنامه از دکتر شاه‌حسینی راجع به اغتشاشات اخیر خیلی جامع بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان دسترسی به تلوبیون برایمان نیست. آیا صوت آن جلسه را در جای دیگر سراغ دارید که استفاده کنیم؟ موفق باشید

33344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام: آیه ۳۳ سوره نور آخر آیه خداوند می فرماید: اگر صاحب کنیزی کنیز را وادار به زنا نماید خداوند آمرزنده است و می‌بخشد. چه کسی را می‌بخشد صاحب کنیز یا کنیز را و چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید موضوع مربوط به آن کنیزی است که نسبت به آن موضوع کراهت دارد. موفق باشید

32720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد بزرگوارم و عزیز سلام: یک سوال مدتهاست ذهن من را درگیر کرده است. از منبعی معتبر شنیدم که اگر بعد از نیمه شب شرعی تا قبل از اذان صبح قرآن را باز کنیم، اولین آیه از صفحه ی سمت راست، حال و اوضاع آن روز ما را نشان می دهد. من بارها و بارها قرآن را باز کردم و شاید بیشتر مواقع آیه ی کفر و عذاب و جهنم آمد و این باعث شد ناامیدی و غم وجود مرا در بر بگیرد. من اشتباهات فراوانی داشته و دارم. ولی علی رغم جسم بسیار بیمار و توان کم و سختیهای زیاد در زندگی، تلاش زیادی برای ترک گناه و جلب رضایت پروردگار می‌کنم. ولی نمی دانم چرا هر بار قرآن با من از در کفر و عذاب سخن گفت. آیا این موضوع سندیت دارد؟ در کل برای من که افتان و خیزان و کند در این مسیر پیش می روم، از کجا بفهمم که در لحظه چه جایگاهی دارم؟ سوال دوم ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ابداً نباید این نوع نکات ذوقی را ملاک ارزیابیِ شخصیت خود قرار دهید. به اندازه احساس عبودیت، امیدوار باشید که خداوند راه به سوی خودش را برایتان گشوده است. ۲. إن‌شاءالله از برکات آن زیارت بهره‌مند می‌شوید. امیدوار باشید إن‌شاءالله خداوند خودش راهِ نتیجه‌گرفتن را می‌گشاید. موفق باشید

35461
متن پرسش

بسم الله الرّحمن الرّحیم: موضوع :آنگاه که خودمان خود مان نیستیم
«مرده شو تا مخرج الحی الصمد / زنده‌ای زین مرده بیرون آورد»
 منظور از مُخرج الحی، الله باری تعالی است، برگرفته از آیه ۹۵ سوره انعام «یخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ»... به عبارتی مولانا در این بیت انــسـان را به ۲ بُـــعد تقسیم کرده است، بُـــعدی که وقتی انسان در آن واقع است «مُرده» و بُـــعدی دیگر که در آن انسان حقیقتا «زنده» است... شاید سوال پیش آید که انسان زنده را می‌دانیم که چه مفهومی دارد اما مرده بودن انسان در زنده بودن‌اش که معنای مُحَصل ندارد، پس انسان مُرده چگونه زنده است؟ برای جواب به این سوال باید آثار مولانا را به طور دقیق بررسی کرد تا منظور او از مردگی و زندگی کشف شود. مولانا زنده گی انسان را آنچنان که در ذهنیت مرسوم زمانه رواج دارد که عبارتست از نَفَس کشیدن و خوردن و نوشیدن و خوابیدن وکار کردن... خلاصه نمی‌کند بلکه «زنده گی» را در معنا و افق بس بلندی طرح می‌کند، او زندگی را در زندگی نباتی نمی‌شناسد، و آن‌را تنها مرده ایی که البته زنده ایی در درون خود دارد، بیان می‌کند او زندگی را «در بدست آوردن چیزها» نه! بلکه «در از دست دادن چیزها» می‌بیند، با این بیان یعنی انسان در بدو تولدش یک موجود نباتی، حیوانی، است که البته بالقوه در خود «انسان» دارد و خارج شدن «انسان» از این حیوانیت و نباتیت را، مستلزم «از دست دادن» وجهی از توهمات باطل و تخیلات خفاشی، می‌داند. یعنی مرده شدن! نسبت به آنچه، بطور توهمی «خود» انگاشته ایم! مرده شُـــــــــــو، تا مُخرج الحی الصمد / زنده ایی زین مرده، بیرون آورد. حال دعوت می‌کنم به ریشه واژه انفاق توجه فرمایید انـفـاق: به معنای جدا کردن بخشی از هرچیزی به منظور بخشیدن آن بخش جدا شده، است، بعبارتی انفاق یعنی جدا کردن آنچه مال خودم نیست ولی در مال خودم هست، حتی مفهوم شناسان در این باورند که منافق نیز با نفاق هم ریشه است، چراکه منافق بلعکس انفاق کنند، بجای جدا کردن، به جمع می‌پردازد. اَنفَقَ و اِنتَفَقَ و نیز نام‌هایی چون نفقة، نافقاء و نَیفَق را از ریشه نفق به معنی از دست دادن یا از دست رفتن است. حال از طرفی در قرآن آیه داریم «انتم الفقرا» یعنی ذات حقیقی انسان فقیر است و بی چیز!، ولی قدرت جذب آنچه مال خود نیست، را دارد لذا آیه ۳۷ و ۳۸ سوره محمد (ص) بسیار نکته جالبی دارد. می‌فرماید شما در مقابل این دادن چیزها سخت بُخل ورزید «إِن يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ» ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭﺭﺯﺩ، ﺑﺨﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ (٣٧) حال آیه ۳۸ می‌فرماید، این بُخل ورزی به ضرر خودتان است، اگر به بخل ورزی دچار شوید [یعنی به دادن آنچه بر اساس توهمات باطل مالک دروغین آن گشته اید] و اگر اختیارانه پس ندهید! آنگاه با خــــــودی از خـــــــــــــود مواجه خواهید شد که مثل خودتان نیست!!! یعنی «خود توهمی» یعنی ما خود نخواهیم بود در عین آنکه خود را خود می انگاریم. به عمق خطر باید فکر کرد!! آیه ۳۶همین سوره مبارکه سِّر عجیبی بیان می‌کند اگر اهل ایمان و تَقوا باشید وضعیت فرق دارد. اگر اهل ایمان و تقوا باشیم، خداوند تعالی، اموالتان را پس نمی‌گیرد! «وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ» ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ، ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ [ﻛﻪ] ﺍﻣﻮﺍﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ [ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ](٣٦) در متن سوره، «تقوا و ایمان» را در قــــیـــد تبعیت از رسول الله صلی الله علیه و آله بیان می‌فرماید یعنی جایگاه ولایت!! حال بنظر حقیر جایگاه ولایت و انقلاب از چنین گسترده گی برخوردآر است، بدون ولایت مداری، انسان حتی خودش نیست! در یک توهمی زندگی می‌کند که بقول مولانا، مرده است و توهم زندگی می‌کند از زحمات امثال شما ها باید تا سر حد جان ممنون بود. بی جا نیست که شما خود من هستید، یعنی استاد طاهرزاده، خود من متعالی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد جمله آخر باید عرض کنم که بنده قابل این حرف‌ها نیستم. آری! در برهوت این دوران مردی را یافتم به نام حضرت روح الله که اگر تمام مصیبت‌ها بر سرم بریزد، دست از او بر نخواهم داشت و به گفته جناب نظامی گنجوی: «گرم سنگ آسیا بر سر بگردد / دل آن دل نیست که از دلبر بگردد.»
در مورد مرده‌هایی که نفس می‌کشند، حقیقتاً «خودِ توهّمی» که فرمودید در میان است و با گسترده‌شدنِ خود از طریق انفاق، خود را به معنی حقیقی آن احساس خواهیم کرد به همان معنای خارج‌کردن زندگان از دل حیاتی که در واقع، مرگ است و این امروز به عالی‌ترین شکل ممکن در دل انقلاب اسلامی با ظهور شهادت به میان آمد از آن جهت که شهادت، حیاتی برتر است و این مائیم و سخن حضرت روح الله که فرمود: « ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم.» و نیز فرمود: خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می ‏داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.» آیا این همان سخن جناب مولانا نیست که فرمود: «مرده بدم زنده شدم؟» موفق باشید

 

34915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: خسته نباشید، ببخشید صوت استاد فیاض بخش رو که توی کانال ارسال فرمودید، توی صوت استاد اشاره داشتند که رشد عقول و معرفت داشته باشید، می‌خواستم بپرسم بنظرتون چه کارهایی باعث رشد عقل می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل مباحث «معرفت نفس» و یا مثل مباحث صدرایی در رابطه با «وجود» در برهان صدیقین و از همه مهم‌تر مثل تأمّل در خطبه‌های توحیدیِ نهج البلاغه و عرایض صوتی که در شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود». موفق باشید

نمایش چاپی