بسم الله الرحمن الرحیم. کمی که فکر کردم در جهت تبیین حقایق انقلاب اسلامی دیدم خوب است بعض از جملاتی که شما در این سالهای اخیر به اشاره فرمودید و در قلب بنده نقش بسته است را (با زبان خودمان که جوانان امروز جامعه جهانی هستیم) بازگو کنم و در اول برای روشن شدن اینکه در چه شرایطی هستیم به دو حدیث که حضرت رسول فرمودند اشاره می کنم: از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: «به این دلیل آن دوران خاص، دوران جاهلیت نامیده شده است که اهل آن نادان بودند و اعمال نادرست انجام می دادند.»1 همچنین پیامبر(ص) فرموده است: «من میان دو جاهلیت برانگیخته و مبعوث شده ام و جاهلیت دوم، بسیار سخت تر و مصیبت بارتر از جاهلیت اوّل است.». و در همین شرایط نوع حضور تاریخی و فرا تاریخی (که انقلاب اسلامی و امروز ماست یعنی آخرالزمان) حضرت را در آیه ۱۲۸ سوره توبه می آورم: اعوذ بالله من الشطان الرجیم [لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ (یقینا فرستاده ای به اراده الهی بسوی شما آمد که از خود شماست و شما را بهتر از هر کس می شناسد و مسائل شما عینا مسائل اوست و ازین رو رنج های شما رنج اوست و بسیار بر او سخت است مشکلات شما و اشتیاق شدیدی به یگانه تر شدن با شما دارد تا با هر نفر که قلبا حقیقیت توحید (که حقیقی ترین خود شماست) را پذیرفته با محبت در جای خود حقیقی اش نگه دارد و همواره رشد کند تا زنده بودن را زندگی کند). در جملات بالا فهمیدیم زمانه ای را سپری می کنیم که گمگشتی از خود حقیقی مان که همان توحید است با ظلمات بوجود آمده ازین رو مردم نمی دانند کسیتند تا نشان دهند چگونه اهل توحیدند و در شرایطی که خدا بسوی مردم می آید و مردم به خود می آیند خود را نشان خواهند داد، برای روشن شدن این موضوع به یوم الله ها نگاه می کنیم مثل شهادت حاج قاسم رضوان الله علیه که حضرت الله به ظهور در خلق آمدند و مردم گمگشته خود را یافتند هرچند در گیر ظلمات و جهل آخرالزمان هستند مثال هایی که شما فرمودید را که ببینیم روشن کننده تر است که در جایی فرمودید: «این جوانها گناه می کنند اما می بینیم که باز هم شادند!» و جایی دیگر فرمودید: «که طبق حدیث گناهانی را بعضی مرتکب می شوند اما در قیامت از آن آنها نیست و به صاحبان اصلی اش خواهند داد!» و اضافه فرمودید: «ظاهر و رفتار نادرست مردم تصمیات عقلی آنهاست (عقلی که در گروِ اجتماع جاهل و ظلمات لیل و نهار و رفتار و کردار مردم عامه است) اما باطن آنها که حقیقت آنهاست پذیرنده توحید است تنها توحید حامل اراده های عظیم الهی تاریخ همان انقلاب اسلامی» حضرت آقا حفظه الله فرمودند جنگ امروز جنگ نرم افزاریست و فرمودند من شبانه روز در جنگم و شما در تفسیر این فرموده گفتید یعنی جنگ باطنی (که البتهگاهی در ظاهر هم به نمایش درآمد مثل تشیع پیکر شهیده عزیز شیرین ابوعاقله و بی حرمتی های اسراعیلی ها به پیکر مطهر شهیده که نشان دهنده ناکامی نظام کفر و استکبار جهانی در برابر حقایق و اراده های در حال تحقق توحیدی انقلاب اسلامی است) و اشاره فرمودید: دیگر نمیتوان زندگی کرد و خود بود مگر با تاریخ حق الیقینی که انقلاب اسلامی با آن همه وسعت جهانی اش که حزب الله لبنان و یمن و بحرین و قلبا هر آزاده ای که پی زندگی و بودن حقیقی است با هر دین و تفکری را شامل است در تمام وسعت مردم دنیا. ازین رو حضرت آقا حفظه الله فرمودند قطعا ما (هم اکنون) پیروزیم (چون داریم میبینیم) و امید دهید و تبیین کنید تا مردم ازین تنگنا ها و ظاهر به باطن توجه کنند؛ تا ما بدانیم با جوانانی که عقلشان دست استکبار جهانیست و آنها را به گمگشتی های تاریک از خود توحیدیشان کشانده و گاهی اشتباه می کنند تند روی نکنید که حضرت آقا در دیدار با اعمه جمعه فرمودند: «مثل پدری دلسوز با جوانان و مردم برخورد کنید آنها از شمایند». تیر خلاص این جمع بندی را میتوان به گفته ای که در جلسه ای داشتید اضافه کنم تا همه بدانند یقینا امید وار و پیروز (اراده خدای حاضر تاریخ همراه با حضور خود پیامبر و اهل بیت پیامبرشان که همان انقلاب اسلامیست) است: فرمودید حتی مسیح علینژاد هم با حجاب خواهد شد و طبق حدیث همه چیز یک شبه عوض خواهد شد همچون شهادت حاج قاسم سلمانی رضوان الله علیه که روز شهادت مردم گریان بودند و یکشبه همه چیز عوض شد. هرچند گوش خشک مذهب های ظاهر بین بدهکار نیست اما جوانان و آزادگان که سلام بر آنها این جملات را آشنا و شنیده می داند تا نهراسند و غمگین و نا امید نباشند و بدانند کافر شدن از خدای عقلی و عینی برای مقصود حق الیقینیست تا «خود» توحید را احساس کنند. پس با این شعر تمام می کنم: ندید او از بت الا خلق ظاهر / بدین علت شد اندر شرع کافر / ز اسلام مجازی گشت بیزار / که را کفر حقیقی شد پدیدار / درون هر بتی جانی است پنهان / به زیر کفر ایمانی است پنهان / همیشه کفر در تسبیح حق است / و «ان من شیء» گفت اینجا چه دق است / چه میگویم که دور افتادم از راه / «فذرهم بعد ما جائت قل الله» بدان خوبی رخ بت را که آراست / که گشتی بتپرست ار حق نمیخواست / هم او کرد و هم او گفت و هم او بود / نکو کرد و نکو گفت و نکو بود / یکی بین و یکی گوی و یکی دان / بدین ختم آمد اصل و فرع ایمان / نه من میگویم این بشنو ز قرآن / تفاوت نیست اندر خلق رحمان. ۳. پی نوشت ها: ۱. (تاریخ المعرفه) ۲. الامالی، ج ۲. ص ۲۷۷. ۳.شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۹ - جواب
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می فرمایید. به لطف الهی حضور در آینده با درک زمانه و روشنکردن راهی که در پیش است، فراهم میشود و غفلت از حضوری که در پیش است، همان بیخردی و جهل و نشناختن زمانه است که در روایات از قول حضرت صادق «علیهالسلام» داریم: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِه حَافِظاً لِلِسَانِه» لازم است بر عاقل كه نسبت به زمانه خود بصیر باشد و با پیشآمدها مطابق شأن و بصیرتی که دارد برخورد کند و حافظ زبان خود باشد تا مطابق زمانهاش سخن بگوید.
آیا جز این است که اهل نظر باید به امکانهای زمانه بیندیشند و در طلب چشمانداز آینده باشند؟ زیرا بدون آن چشمانداز، آینده معنا ندارد و گرفتار تکرار زمانه میشویم. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: چرا انسان بی توکل میشود؟ چرا در دل مشکلات ناامیدی از بیرون آمدن از مشکلات در بعضی انسانها بیداد میکند؟ عیب کار کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق ایمان و تقوا متوجه جهان گشوده و کیفی و معنوی که خداوند در مقابلش میگشاید، نباشد معلوم است که به خود واگذاشته میشود و محدود به تنگناهای امکانات خود میگردد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: من در طی چند سال اخیر اعتقادات خود را تغییر دادم. الان در شرایطی هستم که شاید می توان گفت تنها محجبه در میان اطرافیان هستم. به شدت از عجب و کبر در وجود خود میترسم. میخواستم علامت یا نشانه ای بفرمائید تا بدانم دچار عجب هستم یا خیر و این که درمان آن چیست؟ دوم آن که من برای ترک گناهان زبانی خیلی تلاش می کنم، ولی با توجه به زندگی تلخ گذشته، خیلی کم در این مورد موفق می شوم. لطفا من را در این مورد راهنمایی بفرمائید و نسخه ای برای درمان این بیماری به من بدهید. سوم این که با توجه به اختلاف اعتقادی من با اطرافیان و خانواده ام و با توجه به زن بودنم، سالهای سال است که موفق به زیارت کربلا و مشهد نمی شوم و گاهی از شدت دلتنگی بسیار گریه می کنم. هر چه تفکر می کنم دلیل این بی سعادتی را پیدا نمی کنم که چرا ائمه ی بزرگوارش من را قابل نمی دانند و مرا به حضور خود نمی طلبند. لطفا من را در این مورد راهنمایی بفرمائید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید مواظب باشیم در ازای توفیقی که از طرف خداوند نصیب ما میشود، بقیه را در ذهن و گفتارمان تحقیر نکنیم در عین آنکه اعمال غیر شرعی آنها را بد میدانیم ولی نه خودِ آنها را، زیرا امید بیداری و اصلاح در انسانها همیشه هست، مگر آنهایی که آگاهانه بنای مخالفت با حقیقت را دارند. اکثراً مردم، جاهلِ قاصرند و مطمئن باشید چیزی نمیگذرد که اکثر آنها متذکر میشوند و در آینده بسیاری از این نوع افراد، خود را پارههای تن انقلاب و شهدا مییابند. ۲. به همین تقدیری که برایتان پیش آمده است، راضی باشید إنشاءالله عطش زیارت اولیاء الهی در جای خود بسیار کارساز است. موفق باشید
سلام استاد عزیز و گرانمایه: در این روزهای پایانی شعبان المعظم ما رو از دعای خیرتان بی نصیب نفرمایید. استاد جان، یک سوال داشتم و شاید سوال خیلی ها باشه، بنده روی همرفته، نسبت به این موضوع که دنیا را نباید جدی گرفت و نباید تمام ذهن و ذکر و فکر رو روی دنیا گذاشت مشکلی ندارم، اما از آنطرف انگیزه و اراده ای برای کار دیگه ای ندارم، گاهی به خودم میگم باز هم به اهل دنیا، خیلی با شور و نشاط تر از ماها هستن، واجبات رو انجام می دم و یکسری کارهای خونه، البته ۴۰ ساله هستم، مطالعاتی دارم اما هیچ کدوم من رو راضی نمی کنه. توسل کردم به شهید حججی که من هم در جایی قرار بگیرم که مثمرثمر و مؤثر باشم، توسل کردم به شهید سلیمانی که من هم مخلص باشم، اما هیچی نیستم. یعنی اصلا از خودم رضایت ندارم، استاد لطفا منو راهنمایی کنید. من چه کنم که از عمرم بهترین بهره رو ببرم؟ چه کنم که برنامه ریزی داشته باشم و از اون مهمتر برای اجرای برنامه ها انگیزه و توان؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در مسیری که باید آن را طی کند قرار بگیرد، از آن به بعد باید اجازه دهد تا اینکه چه پیش میآید و در این تاریخ آن مسیر و راهی که باید در آن حاضر باشیم پس از کسب معارف توحیدی و رعایت دستورات شرعی، حضور در تاریخ انقلاب اسلامی میباشد با همه لوازمی که این حضور در بر دارد.
آری! اگر اهل دنیا به توهّمات خود مشغولند از تنهاییهایی که برایشان پیش میآید مصون نیستند و سخت در زحمتند زیرا تمرین نکردهاند تا تنهاییهای خود را با محتواهای اصیل مدیریت کنند. به ما فرمودهاند: «به تنهایی بکن عادت که در گور/ بخواهی ماند تنها تا دَم صور» و این نوعی با خود بودن است، خودی که در اصالتِ خود نظر به حضرت حق دارد، خداوندی که ما با بودن و با منِ خود میتوانیم حضور او را در افق حضور خودمان احساس کنیم. به گفته جناب آقای ناصر فیض:
مَن اگر با مَن نباشم میشَوَم تنهاترین
کیست با مَن گر شوم مَن باشد از مَن ما ترین
مَن نمیدانم کیام مَن، لیک یک مَن در مَن است
آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن، روشن است
موفق باشید
با سلام و احترام: آیا با توجه به بی احترامی که بعضا به لفظ جلاله در پرچم کشور می شود (انتخابات، مراسم و...) آیا مناسب نیست جایگزینی برای آن داشته باشند؟ با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از آن جهت که به قصد بیاحترامی به لفظ جلاله نیست، میتوان از موضوع اغماضاً عبور کرد. موفق باشید
با سلام و عرض ارادت: استاد من در ادامه سیرم به مشکل برخورده ام به اینصورت که در مرحله ایی متوقف شده ام که تبدیل به دوری باطل شده است و نمیدانم راهکار مناسب خروج از آن چیست، ان شاءالله که مثل همیشه عنایت شما شامل حال من شود و مرا راهنمایی کنید. با سپاس فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید خود را آماده اُنس با قرآن از طریق تفسیر گرانسنگی مثل المیزان بکنید. در این مورد خوب است سری به جزوه «روش کار با المیزان» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: ما به همراه جمعی از جوانان در تهران و در مسجد محل حدود ۱۰ سال است که کارفرهنگی می کنیم. در سال های اخیر برنامه های مختلفی جهت جذب نوجوانان به سمت فضای اسلامی وانقلابی گذاشته شده است. اما در حوزه کار قرآن اعم از روخوانی و روان خوانی و قرائت و حفظ ضعیف عمل کردیم و در مجموع فضای نوجوانان فضای قرانی به شکل خاص نمی باشد فلذا تمایل به کار قرآنی کمتر وجود دارد و معمولا علاقه ای برای پیگیری موضوعات و مسائل قرآنی وجود ندارد. هرچند که همه نوجوانان و جوانان فضای اسلامی و انقلابی دارند و برای پیشبرد اهداف انقلاب تلاش بسیار می کنند و حتی از زندگی شخصی خود برای کار فرهنگی مایه می گذارند. با وجود چنین وضعیتی نسبت ما با قرآن چگونه تعریف می گردد؟ آیا به جهت اینکه در مجموع روحیه ها نسبت به یادگیری قرآن سویه ندارد باید از کار قرآن صرف نظر کرد؟ چگونه نوجوانان و جوانان را به کار قرآنی و یادگیری قرآنی سوق بدهیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نمیتوان از انس با قرآن و تدبّر در آن بخصوص در این زمانه صرف نظر کرد. پیشنهاد بنده آن است که رفقا نکات اصلی تفسیریِ استاد فیاضبخش در رابطه با سوره بقره را که هر جلسه کمتر از ۲۰ دقیقه است، یادداشت کنند و هر هفته ۳ جلسه را گوش بدهند و در یک جلسه هرکس یادداشتهای خود را به مباحثه بگذارد. کانال مباحث استاد، https://eitaa.com/Jelvehnooralavi . موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: از مطالب زیبایی که بیان می فرمایید متشکرم. در راستای نگاه وجودی و تاریخی به معماری، متنی اولیه را آماده کرده ام. می خواستم خلاصه مطالب را اینجا ارسال کنم ولی به دلیل نیاز به راهنمایی شما در تکمیل و تصحیح مطالب، کلِ متن را در پیامرسان ارسال کردم. خیلی ممنون می شوم اگر راهنمایی بفرمایید. از وقت شما بی نهایت سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً آن متن را دیدم. در رابطه با معماری اسلامی و ظرایفی را که باید مدّ نظر قرار داد تا انسان در آن فضا احساس کند معمار با طراحی خود، آسمان را به زمین آورده؛ نکات دقیقی را در آن نوشتار به میان آوردهاید. حقیقتاً همینطور است که ما از سُکنیگزیدن در زمین به جهت مهندسیهای بیروح محروم شدهایم. تا آنجایی که حتی جناب هایدگر متوجه این امر شده است و بحث «ساختن، سکنی گزیدن، اندیشیدن» را به میان آورده است که جناب آقای دکتر صافیان در 8 جلسه شرح خوبی را از آن نوشته به میان آوردهاند که خوب است به آن توجه شودhttps://t.me/MJSafian/530 . موفق باشید
سلام: ۱. تفسیری از قرآن که عرفانی باشد و تأویلات را بیان کرده باشد وبه فارسی هم نوشته شده باشد، کدام مناسب است؟ ۲. بهترین ترجمه قرآن کدام است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد کتاب «تأویلات قرآن حکیم مشهور به تفسیر ابن عربی» مربوط به عبدالرزاق کاشانی که آقای سیدجواد هاشمی علیا ترجمه کردهاند، خوب است. ۲. البته هرگز ترجمه، جای متن اصلی را نمیگیرد ولی با اینهمه ترجمه مرحوم آقای موسوی همدانی که فعلاً در بازار هست، کمک میکند. موفق باشید
مگر قرار نبود نماز ما را از فحشا باز نگه دارد، مگر روزه نبود برای اینکه از لقمه بگذریم و به لقمان برسیم، پس کو؟ چرا هرچه رکوع و سجود بجا می آوریم چرا در مسیر اربعین که قرار میگیریم چرا روزه که میگیریم، تغییر حس نمی شود؟ و الله این درد کجا برم که نمازم بجا و روزه ام بجا و گناهانم نیز بجا!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه احساس میکنید باید در جای دیگری باشید و گناهان را تأیید نمیکنید را، ساده نگیرید. حتماً داستان دلسوخته اى که هر شب خدا را مى خواند و ذکر الله از دهان او نمى افتاد. در همه حال لفظ الله بر زبان داشت و یک دم از این ذکر، نمى آسود. شنیدهاید که شبى شیطان به سراغش آمد و گفت: این همه الله را لبیک کو؟ چگونه او را این همه مى خوانى و هیچ پاسخ نمى شنوى؟ اگر در این ذکر، سودى بود، باید ندایى مى شنیدى و لبیکى مى آمد. مرد، شکسته دل شد و به خواب رفت. در خواب حضرت خضر را دید که به او مى گوید: چه شد که از ذکر بازماندى؟ گفت: همه عمر او را خواندم، هیچ پاسخ نشنیدم. اگر بر در کسى چند بار بکوبند، پاسخى شنوند. من سال ها است که الله مى گویم و لبیک نمى شنوم. ترسم که مرا از خود رانده باشد و سزاوار لبیک نباشم. خضر گفت: هرگاه که او را خواندى، او تو را پاسخ گفته است. گفت: چگونه؟ گفت: همین که او را مى خوانى، او تو را حال و توفیق داده است که باز بیایى و الله بگویى. آن الله گفتن هاى تو، لبیک هاى خدا است. اگر رد باب بودى، آن توفیق نمى یافتى که باز آیى و باز او را بخوانى. بدان که اگر در دل تو سوز و دردى است، آن سوز و گدازها، همان فرستادگان خدا هستند که از جانب خدا تو را پاسخ مى گویند و به درگاه او مى کشانند. و جناب مولوی آن مطلب را به این صورت مطرح کرده است:
گفت آن الله تو لبیک ماست / آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیک هاست
موفق باشید
به نام خدا: ممنون بابت پاسخ گویی شما، پیرو سوال شماره ۳۵۵۲۳، آیا همین کافی است که طبق ترتیب قرآن از سوره حمد شروع کرده و تفسیر المیزان را به ترتیب سوره ها مطالعه کنم و یا سیر خاصی لازم است؟ اگر سیر خاصی لازم است از کجا باید شروع کنم و با چه سیری؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده: لطف بفرمایید اهمیت راهپیمایی امسال از جهت اهمیت تاریخی و همچنین از جنبه معرفتی و سلوکی بیان فرمایید با تشکر
تعالی: سالم علیکم: به نظر بنده اگر 22 بهمن سال 57آغازی بود برای
حضور در تاریخی که دیگر ادامه تاریخ سیطره استکبار بر روح و روان ما نبود؛ راهپیماییِ امسال، آغاز دیگری است برای حضور در تاریخی که عبور از سیطره شبکه جهانیِ رسانه های استکباری است و این، نوعی از تولد را برای انسان به همراه دارد، تولد درجهانی که ماورای حرّافیهای رسانههای دنیای استکبار، خود را در دل سنتهای جاری الهی احساس کنیم که چگونه خداوند راهی بسی گشوده و زندگیساز جلو بندگانش میگذارد، هرچند شیطان قویترین دامهای خود را به میان آورده باشد. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده: با آنکه بعضی از دوستان دغدغه مند به شما ایراد میگیرند که حمایت شما از انقلاب مبنای عقلی دارد یا خیر یا در بعضی از موارد متهم میکنند بدون دلیل از نظام حمایت میکنید، بنده یک (ادعا) جمله عرض میکنم و آن همان جمله معروف امام بزرگوارست که فرمودند: اگر من از از انقلاب برگردم مردم برنمی گردند. بنده قلبأ و عقلأ به این حقیقت رسیده ام که اگر (روزی به فرض هزاران محال) حضرت آقای خامنه ای از نظام برگردند بنده بر نمیگردم. چرا؟ چون با مطالعات و همچنین تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیده ام در طول تاریخ هیچ نظام حکومتی به مانند انقلاب اسلامی و این نظام، بر اساس حکمت و مردم دوستی، خیر خواهی و وجدان انسانیت نبوده است و این نظام حکومتی طلب تاریخی بشر بوده است ـ اری طلب تاریخی ـ . گرچه در آغاز راهیم ولی فقط این مسیر ما را به مقصد و آرمان نهاییِ تمام انسانها می رساند. امید وارم به حقیقت انقلاب اسلامی برسیم. به دوستان دغدغه مند عرض میکنم که: انقلاب شناسی دانستنی نیست انقلاب اسلامی فهمیدنی و دیدنیست، خودش بصیرت است خودش عالم غیب است، خودش امام زمان ـ عج الله است که کم کم دارد ظهور میکند و کمکم رخ نشان میدهد. باید فقط به تماشا بنشینیم البته به روش پدیدار شناسانه (نفی تعصبات خود تا حقیقت انقلاب اسلامی ظهور کند). خیلی از ما، افراد با سواد، متأسفانه گرفتار زنجیر و زندان اطلاعات خود هستیم باید بدانیم که چیزهایی را نمیدانیم و آن عالم حقیقی انقلاب اسلامیست. کلام آخر و خلاصه، انقلابی بمانیم تا در جاودانگی خود ـ الان ــ حاضر شویم نه بعدأ ـ انشاء الله و السلام علیکم جمیعأ و رحمة الله و برکاته
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر حقّانیت انقلاب را به عنوان نور حضرت حق، جهت احیای بشر آخرالزمانی نمیبینند، لااقل هویت باطل و فاسد دشمنان انقلاب را بنگرند و متوجه باشند مسلّماً خداوند به حکم «والله لا یهدی القوم الفاسقین» کار آنها را به نتیجه نمیرساند و این ملاک بسیار خوبی است که نسبت به ادامه انقلاب و رفع مشکلات با حفظ انقلاب فکر بشود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: امیدوارم حالتون به عنایت حضرت ولی عصر (عج) خوب باشه. ببخشید بنده همیشه مزاحمتون میشم. به لطف خدا خیلی از مشکلاتم حل شده. ولی الان به جایی رسیدم که حس میکنم خیلی کند دارم به سمت حضرت حق حرکت میکنم و به مسیر حق نزدیک میشم. همچنین به امام زمان علیهمالسلام. بنابراین تو ذهنم اومد که با کارهای مثل روزه گرفتن و احترام ویژه به پدر مادر و امثالهم، به این چیزی که نمیشود بهش گفت حرکت، حرکت بدم و در مسیر حق گام بردارم بصورت جدی بشوم جوان مومن و متعهد حزب اللهی (مد نظر رهبری) ولی از طرفی جسم من الان نیاز به خوراک زیاد و البته کافی رو داره که رشدم کامل بشه. و روزه گرفتن شاید جلوی رشد بهتر بدنم رو بگیره. چه کنم؟ چجوری میتونم به نتیجه برسم. در کل اگر عرضی در این باره دارید ممنون میشم کمکم کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خودتان سختگیری کنید. با امید به رحمت الهی در مسیر انقلاب اسلامی و رعایت دستورات شرع الهی، صبور باید بود به امید آنکه به ما فرمودهاند: «و بشّر الصّابرین». موفق باشید
با سلام: آیا جملات زیر درست است؟ «عالم خدا نیست اما عالم جدای از خدا نیست.» با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عالم، مظاهرِ انوار اسماء الهی هستند و از این جهت مولایمان علی «علیهالسلام» میفرمایند: «مَا رَأَيْتُ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ اللّه قَبْلَه وَ بَعْدَه وَ مَعَهُ» [1] من هرگز چيزى از موجودات را نديده ام مگر آن كه خدا را قبل از او و بعد از او و با او ديده ام. ولی این به معنای دیدن ذات خداوند نیست. از این جهت هرگز کسی عالَم را ذات خداوند نمیداند. موفق باشید
[1] ( 1)- مصباح الهداية، ص 89 88.
با سلام و عرض ادب و احترام: جناب استاد بنده قصد دارم صحیفه امام و مجموعه بیانات رهبر انقلاب را به طور کامل مطالعه کنم. به نظر جنابعالی ابتدا کدام را مطالعه کنم؟ البته با هر یک که شروع کنم، سخنرانیهای کنونی رهبری را از دست نخواهم داد. اما برای مطالعه کامل، مجموعه بیانات ایشان را قبل از بیانات امام بخوانم یا بعد از آن؟ این مطلب را هم عرض کنم که فعلا در حال مطالعه کتب شهید مطهری هستم و بیانات امام یا رهبری را - هر کدام که شما مقدّم بدانید- تدریجاً و آرام آرام در کنار آن پیش خواهم برد انشاءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله کار خوبی را در مطالعه کتب شهید مطهری عزیز شروع کردهاید. به نظرم اگر با صحیفه امام خمینی شروع کنید، متوجه زیربناهای خوبی خواهید شد که در فهم سخنان رهبر معظم انقلاب نیز به شما کمک می کند. موفق باشید
سلام استاد: تو کتاب کیمیای سعادت توی بخش علاج شهوت، یجایی اش داستانی از عمر هست که عمر میگه: «از رسول (ص) شنیدم : هرکه را آرزویی باشد و بخرد و آنگاه دست بدارد، از برای حق تعالی، خدای تعالی وی را بیامرزد.» و توی ادامه هم مثال های زیادی از افراد بزرگ دیگر میاره که جلوی میل خود را گرفتند (البته تمام مثال ها درباره خوراکی ها بود) خداوند نیازها و میل هایی درما قرار داده برای زنده موندن و راه کارهای صحیح آنها هم گفته، حال پس این گفته پیامبر رو من متوجه نمیشم. میشه لطفا نظرتون رو راجب این گفته پیامبر بگید🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: جوابگویی به میلها در حدّ برآوردهشدنِ نیازهای منطقی، غیر از جوابگویی به هوسها میباشد که در واقع جوابگویی به نفس امّاره است که انسان را گرفتار توهّم میکند. موفق باشید
طبق نظر کارشناسان، انسانها از نظر فکری به دوقسمت تقسیم میشند، اول افرادی که در حیطهی خاصی ولی عمیق فکر میکنند (مثال دریاچهای که عمق زیادی دارد)، ثانی افرادی که خیلی گسترده ولی سطحی، تامل و زندگی خود را میگذرانند (مثال دریای بزرگ ولی کمعمق) بنده تا به الآن هرکسی که عمیق فکر میکند را خیلی موفقتر دیدم تا دسته دوم!خودم به این نتیجه رسیدم که جزو دسته دوم هستم، دوستانی که دارم جزو دسته اول. هرجور نگاه میکنم میبینم این افراد بهتر فکر میکنند، بهتر تصمیم میگیرند و بطورکلی موفقتر هستند. اما برای دسته دوم که خودم جزوشون هستم حداقل شخصا چیز خاصی ندیدم و این مسئله من رو اذیت میکنه. وقتی میبینم رفقام خوب میفهمند خوب تحلیل میکنند و خوب بحث میکنند و سوال میپرسند و... ولی خودم هیچ، یک ناامیدی خاصی در وجودم پدید میاد، البته نه به این معنا که کاملا ناامید باشم و تو سر خود بزنم و...، از این جهت که بالاخره یک اذیت و آزار روحی خاصی داره و این رو نمیدونم چطور درمان کنم. حالا هم نمیدونم چقدر تونستم مسئلهای که تو ذهن هسترو روشن کنم، خواستم راهنمایی بفرمایید که برای درمان این روحیه چه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمّق در معارف توحیدی و رعایت دستورات شرعی در امورات فردی و اجتماعی، انسان را به فطرتش نزدیک میکند که به گفته قرآن آن فطرت در همه انسانها یکسان است و میتواند از طریق دستورات شرع در گستره حضور انسانهای مؤمن حاضر شوند و از پوچیها و تنهاییهای مربوط به دنیاطلبی آزاد گردند. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: یکی از دوستان که مشاور هستند، فرمودند مراجعانم گزارش می کنند که کسی یا کسانی رو در خواب یا بیداری می بینند که سعی دارند به اونها آسیب برسونند یا کنترل رفتارشون رو بدست بگیرند. طوری که موجب ترس، درد و یا آسیب به خود در این موارد شده.خ ودشون میفرمودند کار شیطان هست. اگه این مساله در اثر توهم خود انسان به وجود اومده باشه نقش قوه واهمه و خیال در اینجا مطرح هست به تنهایی یا اینکه اجنه در اثر غلبه سودا و بدن ضعیف انسان در انسان اثر اینچنینی دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو حالت ممکن است. راه هایی که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطرح شده است إن شااللّه جهت عبور از آن موارد, میتواند کمک کند. موفق باشید
سلام استاد: کوتاه عرض میکنم وقتی بعضی مراجعه میکنند و راهکار میخواهند برای نماز خوان کردن شخص تارک نماز، راهکار قرآنی و روایی چیست؟ خودمان چه صحبتهایی با تارک الصلوة داشته باشیم که نماز خوان شود؟ ممنون خدا حفظتون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید این افراد را متوجه حضور ابدیشان نمود که مباحث «معرفت نفس» چنین توانی را دارد. پیشنهاد میشود مباحث مطرح در کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» که همه در سایت موجود است؛ را با آنها در میان بگذارید. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: با این احساس تنهایی باید چکار کرد؟ خیلی مراجعه میکنن ودنبال راهکار هستن غافل از اینکه بنده خودم بیشترین احساس تنهایی رو دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در تاریخ انقلاب اسلامی و محبت و ایثار. موفق باشید
استاد عزیزتر از جان: لطفاً در جلسه ای راجع به ابیات مذکور در سوال 38390 مبحثی را آماده کنید و اشعاری از امام خمینی (ره) شرح دهید که به جناب حلاج از دیدگاه حضرت امام نظری به میان آید تحت عنوان «باز خمینی و باز حلاج و باز ادامۀ راه»
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در شرح غزل حضرت امام که در آن میفرمایند: «همچو منصور خریدار سرِ دار شدم» عرایضی شده است. خوب است که به آن غزل رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد: گاهی دلم میخواهد دانشجویی در یکی از دانشگاه های آمریکا و یا اروپا بودم و شجاعتی همچون آن ها برای مقابله با ارباب ها و زورگویانِ دنیا داشتم. مبارکشان باد این بیداری
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با چنین انگیزهای که در خود دارید، در واقع همانجا و کنار همان دانشجویان هستید و زیباییهای ارادههای آنها در جان شما، راهی را میگشاید که نتیجه آن به لطف الهی عبور از جهانی است که غده سرطانی رژیم صهیونیستی در آن وجود دارد. چه اندازه خون کودکان شهید غزه کارساز بود. آری! «صد هزاران طفل سر ببریده شد / تا کلیم الله صاحب دیده شد». آیا بصیرت دانشجویان دانشگاههای جهان غرب، ریشه در صفای خون کودکان شهید ندارد؟ چه جاهلانه است که رژیم صهیونیستی گمان میکند آن کودکان را از میان برداشته است! موفق باشید
یا محبوب! در چند جلمه ای شرح حالی زار را به عرضتان می رسانم: معشوق دگر آنقدر دور است که فاصله اش حتی در وصال و فراق هم نمی گنجند باید چه کرد؟ وقتی آنقدر دور شده ای که روز های نزدیکی را به یاد نداری حتی باور نمیکنی روزی بوده است که نزدیک تر از حال بوده ای.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 35901 عرض شد به حضور در هستی خود که تکرار آن حضور نیز هستی است؛ باید توجه کرد. تاریخ دیگری پیش آمده تا ما با خرد خسروانی خود و با تبیین آن از یک طرف، و از طرف دیگر خدّام با آن نهاییترین ایثارها خود را احساس کنیم از آن جهت که سیطره کمیّت و اصالتدادن به سود و سرمایه مادی دیگر در میان نیست. موفق باشید.
واقعا نمیدانم آدمی کیست و نتیجه اش چیست و چرا باید درد بکشد و رشد کند؟ واقعا نمیدانم که اصلا چطور خدایی که ما را خلق کرد چرا کامل خلق نکرد و چرا به نوعی جدایی میان حق و خلق افکند و چرا؟ همه اینها را نمیدانم اما فقط یک چیز را میدانم که مناجات شعبانیه تمام آن چیزی است که تمام همه ما نیاز داریم! آدمی دیگر رنجی ندارد مگر رنج آنکه همچنان کم است و باید همیشه باشد. اگر به دوگانگی میان حق و خلقیت ما تضاد ها و خلع هاست و میسر نمی شود یگانگی مگر با اراده الهی پس این برایم فهم شد آنچه هنوز نیامده را انتظار بنشینم و آنچه آمده را پذیرا باشم. من پیامبران و امامان نیستم من آدمم معمولی و نیازمند و ناقص که از اول هیچ نبودم و میدانم پیامبران و امامان همه غمخوار این جدایی و درد های ما هستند فقط نمیدانم چرا ما آنقدر به آنها دل نمیدهیم که همچون خراباتیان به یکباره به آنها بازگردیم و آنها هم به یکباره حاضر شوند. من واقعا نمیدانم باور کنید نمیدانم و نمیفهمم چرا یک نفر به یک پزشک بیشتر از توحید و نبوت و امامت دل قرص کرده؟ واقعا متنفرم از دنیای امروز. کاش خدا کند به یکباره خیمه مستکبران در همه ما بشکند زیرا واقعا آنها شکسته اند فقط ما اولا از شکست آنها آگاه نیستیم دوما به خیمه زندگانی یگانه توحیدی آشنایی نداریم. نمیدانم اگر ماه شعبان و رمضان تمام شود دیگر میشود چنین حرف هایی زد یا باید انتظار سال بعد را کشید. پس ای کاش همیشه رجب و شعبان رمضان بود یعنی حضور گشوده خدا در خلقت ما زیرا ما خلق درد کشیده و مصیبت دیده و زیر خروار ها خاک فرو رفته ای هستیم که حد اقل های انسانی، حیوانی، زیستی و حداقل های زندگی را هم نداریم. ما مظلوم ترین، سیاه ترین، مرده ترین، و بد ترین زندگی را در اعتماد به مستکبران عالم تجربه کردیم. پس خدایا ما را در انتقال به جهان توحیدت در یکانگی با خلقیت مان که عین کمالات ما و شناخته شدن مان و پایان رنج های ماست موفق و پیروز بفرما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً انگشت بر روی اصل مطلب گذاشتهاید و آن درک معنای «بودن و شدن» است و این با حضور در آغوش خدا پیدا میشود تا نهتنها انسان، در ادعیه با خدا گفتگو کند، بلکه در مناجات شعبانیه آنقدر با خدا خودمانی میشوید که با حضرت محبوب بگو مگو راه میافتد. لذا عرضه میداریم: «الهی إن اَخَذْتَنی بِجُرمی اَخذْتُکَ بِعَفْوِکْ.» آیا این اوج انس و رفاقت با خداوند در ماه شعبان در مناجات شعبانیه نیست؟ موفق باشید
