بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6968
متن پرسش
سلام علیکم میبخشیدمزاحم وقت گرانقدرتان میشوم .سالهاست که گاهی شبهه های اعتقادی ازذهنم میگذردکه یک حالت بدی در من ایجاد میکندجواب ان شبهه را میدانم اما همچنان مرا ازار میدهد گاهی هم از درونم با واژه های زشت مورد هجوم قرار میگیرم گاه با توسل برطرف میشود اما هست هر چند اکنون ضعیف شده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید بعد از آن‌که عقل توانست جواب شبهات را بدهد و حقیقت برایش روشن شد، قلب به میدان بیاید و با حقایق معنوی مأنوس شود. در این راستا کتاب‌های آیت‌اللّه محمد شجاعی به‌خصوص کتاب « پنج رساله» إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید
6966
متن پرسش
هوالمحبوب سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم آقای طاهر زاده. بنده چند روز پیش سوالی در رابطه با نحوه مواجه با المیزان و وعده های الهی داشتم و شما فرمودید که باید کل قرآن مطالعه شود این بار سوالم را ریزتر بیان می کنم. تحقیق بنده در رابطه با هفت وعده الهی برای خوشبختی می باشد در مقابل کتابهای غربی که رازهای موفقیت را چاپ می کنند. برای اینکه سریعتر به نتیجه برسم و کاری درخور شایسته تحویل بدهم و وقت چندانی برای مطالعه کل قرآن ندارم لذا از شما می خواهم راهنمایی ریزتر به بنده در رابطه با کتابهای کمکی و همچنین وعده هایی که در قرآن برای موفقیت و خوشبختی و آرامش در دنیا و آخرت وجود دارد را به بنده معرفی کنید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید عنایت داشته باشید معنای خوش‌بختی در اسلام با مکاتب روان‌شناسی متفاوت است. در مکاتب روان‌شناسی سعی می‌شود با خالی‌کردن ذهن‌ها از موضوعات اضطراب‌آور انسان‌ها را نسبت به همه‌چیز بی‌تفاوت کنند و به تعبیر آقای دکتر شریعتی انسان‌ها را پر از هیچی می کنند تا خوش‌بخت باشند. در حالی‌که در اسلام سعی بر آن است که انسان‌ها از دنیا و کثرات دنیایی به سوی حقیقت وَحدانی عالم یعنی حضرت حق سیر کنند و در متن چنین رویکردی معلوم است که عالی‌ترین راز آرامش در توکل است و در دل این رویکرد می‌فرماید: «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» و آنان با کارهای نیکو،کارهای زشت افراد را جواب می‌دهند. یا می‌فرماید: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم‏»، خوبی و بدی مساوی نیست، پس بدی افراد را با نیکی و نیکوکاری جواب بده، پس در آن‌حال بین تو و آن‌کسی‌که با تو دشمن بود آنچنان رفع خصومت می‌شود که گویا از اول دوستان بسیار صمیمی بوده‌اید. ولی نه به صورت لیبرالیته که دیگر گناه و ثواب مساوی باشند و حساسیت‌های الهی از انسان گرفته شود. شما سعی بفرمائید خوش‌بختی واقعی برای انسان را در رعایت حرام و حلال الهی و رویکرد قیامتی دنبال کنید که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه به فرزندشان نوشته‌اند و به‌خوبی متذکر آن هستند و معنای مکارم‌الأخلاق را نشان می‌دهند. موفق باشید
6963
متن پرسش
سلام علیکم بنده مشغول تحصیل در رشته کامپیوتر هستم .از سال سوم راهنمایی می خواستم وارد حوزه شوم ولی بدلیل مخالفت مادرم نرفتم . دوباره سال اول دبیرستان امتحان ورود به حوزه را دادم و بازهم به دلیل مخالفت نرفتم . گفتند حیف است تا دیپلم بخوان بعد برو حوزه. پیش دانشگاهی را خواندم و امتحان ورود به حوزه را دادم ولی باز به دلیل بی لیاقتی ام نرفتم. دانشگاه قبول شدم .از ترم سوم با مباحث معرفتی شما از جمله غرب شناسی و انسان شناسی آشنا شدم و واقعا بعد از یک سال عزم ورود به حوزه دارم. و الان ترم پنجم هستم . این بار واقعا راجع به حوزه تحقیق کردم . شما در سخنرانی انگیزه طلبگی فرمودید:" اگر یک واحد دیگر دارید، تا مهندسی را بگیرید و خدا طلبه شدن را در قلب شما انداخت معطل نکنید" من خودم فکر کردم هر چه بگذرد خسران است.موانعی پیش رو دارم . با سربازی چه کنم .نمی دانم اگر الان بخواهم وارد حوزه شوم باید بروم سربازی یا نه؟ اگر راه حلی هست لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال اگر علاقه به حضور در حوزه را خداوند در قلب شما انداخته آن را دنبال کنید، هرچه می‌خواهد بشود، بشود. موفق باشید
6960
متن پرسش
سلام علیکم ایا برای شاگرانتان دعا هم میکنید اگر اینطور هست به اجابت دعایتان زیادحساب نکنید چون نمیدانم چرا هر روز جانورتر میشوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که هر روز بیشتر متوجه می‌شوید باید یک کار اساسی بکنید، نشان آن است که لطف خدا با شما است. موفق باشید
6959
متن پرسش
سلام علیکم: در یک برزخی میان جلسات تفسیر و اخلاق مانده ام. آخرش باید همه‌ی انسان‌ها را دوست داشت یا با شارون و بوش و ... بد بود؟ متذکر امر تولی و تبری هستم بین بدست نیاوردن خدا و آرزوی مرگ منافقین، دومی را انتخاب می‌کنم. راستی بین شما و مولای عطشانمان چه گذشت خوش به سعادتان نکند رفته‌اید برای تمام‌شدن این نشئه رخصت بطلبید. اگرچنین است درد یتیم شدن‌مان را به که شکایت بریم/ التماس دعا.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بنا نیست به نظر به فطرت انسان‌ها حتی در ابتدای امر با فرعون هم از سر دلسوزی وارد شد، و در هرحال با «بدی» بد بود؟ حال اگر کسی تمام شخصیتش بدی شد، همین‌که با «بدی» بد باشیم با آن‌ها نمی‌توانیم بد نباشیم. شاید بحث این دوشنبه (مکارم‌الأخلاق) موضوع را کمی روشن‌تر کرده باشد. بنده در سفر کربلا بحمداللّه دعاگوی همه‌ی عزیزان بودم. موفق باشید
6958
متن پرسش
سلام علیکم 1- لطفا نظرتون را درمورد علامه محمد کاظم عصار و مقالات ایشان بفرمایید. (مخصوصا رساله بداء) 2- درمورد مسأله بداء آیا علمایی به صورت تفصیلی کتابی منتشر کرده اند که بتوانیم از آن استفاده بکنیم. 3- یک مقدار درمورد مساله بداء بنده رو راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای محمدکاظم عصار از اساتید ارزشمند و دانشمند معاصر هستند و تا آن‌جا که یادم هست رساله‌ی بداء را در نقد آخوند خراسانی نوشتند و نکات دقیقی را مبتنی بر اصالت وجود مطرح کردند 2- محاضرات استاد سید محسن خزاری در این مورد نکات خوبی دارد . ملا صدرا در اسفار مفصلا بحث کرده.3- اگر پس از مطالعه‌ی مباحث بداء سؤالی دارید بفرمایید، ولی اصل بحث نیاز به مقدماتی دارد که در سؤال و جواب نمی‌گنجد. موفق باشید
6957
متن پرسش
سلام عیکم حضرت استاد نظر شما در رابطه با مطالعه هفته نامه 9دی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نکات دلسوزانه‌ای در آن هفته‌نامه می‌بینم و مدیر مسئول محترم آن را انسان متعهدی می‌دانم که دغدغه‌ی حفظ انقلاب و خط امام را دارد. موفق باشید
6956
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی خیلی خوشحال شدم که از سکوت نسبت به نقد کتابتان خارج شدید، البته جای این امر هنوز خالی است که جواب دندان شکن علمی خود را نسبت به انتقادها بیان نمایید تا جای هیچ شبهه ایی باقی نماند و راه هدایت در این زمانه روشن تر شود. البته شاید چون روح جدال را در آن دیده اید قصد دیگری داشته باشید ولی به نظر من حقیر هر انسانی اگر می تواند حقیقت را زنده کند این کار بر گردنش خواهد بود حتی اگر سوالات و شبهات از سوی منافقین و با دشمنی مطرح شود بمانند پاسخ ائمه به سوالات و شبهات. اگر نظر بنده اشتباه است بفرمایین چون که رویه پاسخ به شبهات با همان دلیلی که بیان شد،در من زیاد است. لطفا من را راهنمایی کنید. (راستی برای اینکه باب سوء استفاده بسته شود بهتر است در متن پاسخ سوال 6925 اصلاحی انجام شود،در وبلاگ آن افراد یکی از مخالفانشان با نام مستعار" برزو بیطرف" در کامنتی برای آگاه کردن آنها به اشتباهشان و متنبه کردن آْنهابا طنز گفته بود: «یک باره بیاید جزوه زمان شناسی طاهرزاده را جلوی خودش آتش بزنید!!!....» و این جمله از نویسندگان وبلاگ نیست. با عرض پوزش از تذکرم. خیلی خیلی التماس دعا متشکرم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فضایی علمی فراهم شود و شرایط برای ظهور حقیقت باشد چرا انسان سکوت کند. ولی وقتی شرایط فراهم نیست چرا باید انسان اصرار داشته باشد حرفش را به کرسی بنشاند؟ موفق باشید
6955
متن پرسش
باسلام اینکه در روایت داریم اگر فاطمه زهرا(س)نبودند ما خلق نمی شدیم یکی از اساتید می گفتند با برهان امکان اشرف حل است لطف می فرمایید برای ما این مسئله را باز بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها»بحمداللّه در حدّی مفصل عرایضی داشته‌ام. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
6954
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد گرامی اخیرا سایت خبرآنلاین مصاحبه ای با آیت الله علی کورانی عاملی داشته که به نظر می رسد با نوع نگاه حضرتعالی نسبت به تکالیف عصر غیبت تفاوتی هایی دارد به خصوص آنجا که می گویند: "هیچ یک از فقهای ما نگفته که ما برای انتظار، تکالیف خاصی داریم. خب چه کسی فتوا داده که چنین کاری باید کرد؟ هیچ کس. سخن این نظریه پردازان دربارۀ «واجبات انتظار»، سخنی غیر فقهی است؛ یا اخلاقی است، یا انشائی، یا خیالی. و منشأ آن از این جاست که نویسنده یا گوینده، مفهومی بیش از ظرفیت متن آیه و حدیث را بر متن تحمیل می‌کند. معمولاً سخنشان منبعی ندارد و از خودشان است." و نیز در ادامه بر این مطلب تاکید می کنند. بنظرم سخنان ایشان در عین حال که در محدوده فقه اصغر درست است و ما مسائل و احکام اضافه ای در رساله عملیه به جهت نسبت با امام زمان در آخرالزمان نداریم اما در مجموع کلامشان احساس می کنم در زمینه اخلاقی و اعتقادی یا به تعبیر خودشان انشائی و خیالی نیز، نوعی فروکاست صورت گرفته از افق نگاه جدی و ظریف درباب آخرالزمان و شرایط عصر غیبت که در کتابهای جنابعالی وجود دارد. شاید منشا دیدن این تفاوت بضاعت قلیل من بوده و قضیه طور دیگری است. ممنون میشوم اگر راهنمایی بفرمایید. متن کامل مصاحبه: آیت الله علی کورانی عاملی، یکی از علمای برجسته لبنان و ساکن شهر قم است. تا کنون ده‌ها عنوان کتاب دربارۀ تاریخ اسلام و کلام شیعه منتشر کرده، نخستین مرکز نرم افزاری اسلامی جهان را در ایران بنیان گذاشته و در چند شبکه ماهواره ای به زبان عربی و فارسی برنامه دارد. اما در ایران بیش از هر چیز، با کتاب «عصر ظهور» شناخته می‌شود. همان چهره برجسته و محققی که تولید کنندگان "سی دی ظهور" تمام اعتبار حرف های خود را به وی منتسب می کردند اما وی سخنان منتسب به خود را رد کرد. در سالروز آغاز ولایت حضرت صاحب الزمان (عج) چند پرسش را درباره مفاهیم انتظار و غیبت مطرح کرده ایم. گفت وگوی خبرآنلاین را با آیت الله کورانی می خوانید: تعریف مشترک از انتظار نزد شیعیان چیست؟ تعریفی که مورد اتفاق تمام فقهای شیعه باشد. انتظار دو بُعد و تعریف دارد. بُعد اول: گاهی انتظار یعنی منتظر بمانید، دولت تشکیل ندهید تا امام مهدی بیاید. یعنی صبر کن و دست نگه دار. زیرا شما نمی‌توانید دولتی عادل تشکیل دهید. پس هیچ دولتی تشکیل ندهیدو مسئولیت آن را به عهده نگیرید. بعضی از فقهای ما قائل به این رأی هستند و تشکیل دولت را قبل از ظهور امام زمان قبول نمی‌کنند. می‌گویند تکلیف ما نیست. بعضی‌هایشان حرام می‌دانند، بعضی‌هایشان می‌گویند جائز است ولی وظیفه نیست. اما بعضی‌ها هم تشکیل حکومت را جایز می‌دانند. بعضی از باب حِسبه، یعنی أحیاناً برای نظم جامعه جایز می‌دانند، مانند آیت‌الله عظمى خویی؛ و بعضی هم از باب ولایت فقیه، نه تنها جایز، بلکه وظیفه و واجب می‌دانند، مانند امام خمینی. پس نظر این‌ها دربارۀ انتظار با هم فرق دارد. از نظر امام خمینی یعنی انتظار داشته باشید ولی در عین حال فعالیت کنید و در خط امام مهدی(ع) دولت تشکیل بدهید، اما بعضی می‌گویند نه وظیفه ما این نیست. پس انتظار دو معنی دارد. انتظار با انقلاب و تشکیل حکومت، و انتظار بدون تشکیل حکومت که می‌گوید نه ما نمی‌توانیم دولت عدل تشکیل دهیم، پسبا حکومت‌هایی که هست می‌سازیم تا امام زمان بیاید. البته همزمان می‌کوشیم تا به حکومت جهت دهیم و راهنمایی‌اش کنیم تا از ظلمش بکاهیم. این یک بُعد از انتظار بود. این که حکومت تشکیل بدهیم یا ندهیم. بُعد دیگر که مورد اتفاق همه شیعیان است، انتظار به معنی امید و توقع است. یعنی یقینی عمیق به این که آینده از آنِ دولت عدل الهی است. یعنی به جای یأس و ناامیدی، امید داشته باشید، شاید هر لحظه خدا این کار را شروع کرده و ظهور امام را آغاز کند. -می‌شود توضیح دهید که منظور از این بُعد چیست؟ آیا فعالیت خاصی را نمی‌طلبد؟ بعضی‌ها وقتی می‌بینند چه قدر فساد و ظلم هست، چه قدر مردم بی دین شده‌اند، مأیوس می‌شوند. این باور می‌گوید مأیوس نشوید. کار جهان به دست خداست. خدا این اجازه را داده، اما در نهایت نقشه و برنامۀ دیگری دارد. -پس یعنی اعتقاد به این که این سیر تاریخ بشر، هدفی داشته و نهایت خوشی دارد. احسنت. یعنی «الخط البیانی»، یعنی سیر تاریخی امت اسلامی، حتماً باید به اوج خود، یعنی شمول اسلام بر کل جهان برسد. «لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه» هدف است و حتمی و قطعی است. کی اتفاق می‌افتد؟ نمی‌دانیم. ولی توقع داریم شاید امسال باشد، شاید سال آینده، شاید هم هزار سال دیگر. -خب این بُعد انتظار، تکالیف خاصی را ایجاب نمی‌کند؟ هرگز. هیچ یک از فقهای ما نگفته که ما برای انتظار، تکالیف خاصی داریم. -پس این همه که می‌گویند و می‌نویسند و کتاب و جزوه منتشر می‌کنند که وظایف منتظران چیست، چه می‌شود؟ خب چه کسی فتوا داده که چنین کاری باید کرد؟ هیچ کس. سخن این نظریه پردازان دربارۀ «واجبات انتظار»، سخنی غیر فقهی است؛ یا اخلاقی است، یا انشائی، یا خیالی. و منشأ آن از این جاست که نویسنده یا گوینده، مفهومی بیش از ظرفیت متن آیه و حدیث را بر متن تحمیل می‌کند. معمولاً سخنشان منبعی ندارد و از خودشان است. -یعنی کاری فقهی و فقاهتی نیست. نه. هرگز. ما چیزی به عنوان «تکالیف زمان غیبت»، «به علت غیبت» یا «در انتظار» نداریم. تکلیف واجب برای مکلّف، همان تکالیف عمومی زمان حضور امامان است و نه چیزی بیشتر. فقط همان است. تکلیف ما در زمان غیبت و حضور معصوم فرقی نمی‌کند. متون رسیده از اهل بیت تأکید دارد که تنها کار واجب در زمان غیبت امام این است: ایمان و انتظار فرج او. فقط ما راتشویق کرده‌اند که برای او دعا کنیم و با او ارتباط روحی داشته و به او توسل کنیم. -پس وظیفه فرد منتظر که بعضی همه اش روی آن تأکید می کنند؟... وظیفه ای که مربوط بشود به جامعه، نداریم. هیچ وظیفه‌ای برای انتظار و مخصوص آن نداریم. -پس وظیفه منتظر شد فقط انجام واجبات و ترک محرّمات و دعا. همین تکالیف شرعی ثابت شده است. یعنی حلال و حرام و واجب و مستحب و مکروه. هر کس که به این‌ها عمل کند، واجبات را انجام دهد و گناهان را ترک کند، یعنی منتظر است و مورد قبول. -پس فرق کسی که به امام زمان اعتقاد دارد و کسی که ندارد در چیست؟ خب این منتظر است و توقع دارد امام ظهور کند، ولی آن، توقع ندارد. -یعنی تفاوتشان تنها در یک حالت روحی است؟ تفاوت آن‌ها در باورها و عواطف است. و این کم چیزی نیست. این یک تفاوت اساسی است. این [=منتظر] اعتقاد دارد که خط سیر جهان به طرف تکامل و به طرف دولت عدل الهی است. -آخر می‌گویند اگر کسی اعتقادی داشته باشد باید عملی را متناسب با اعتقادش انجام دهد. خیر. این یک قاعدۀ کلی نیست. مثلا ما به آسمان‌های هفتگانه معتقدیم، حال، تکلیف متناسب با آن چیست؟! اعتقاد به امام مهدی(ع) ، تکالیف ویژه ای را که موازی با آن باشد، ایجاب نمی‌کند. حداکثر می‌توان گفت ایمان به او، دعا برای او، و احساس آمادگی برای کمک به او در صورت ظهورش، موازی با اعتقاد به اوست. -یعنی بخشی از دین داری شیعه است و چیزی مستقل نیست که فعالیت مستقلی را بطلبد. همین طور است. هرگز. -پس نظر قائلان به تشکیل حکومت چه می‌شود؟ آن را وظیفه منتظران در زمان غیبت نمی‌دانند؟ این هم مختص به زمان غیبت نیست. غیبت وظیفه خاصی را ایجاب نمی‌کند. حتی ولایت فقیه هم از نظر قائلان به آن، هم در حضور و هم در غیبت معصوم مطرح است. و در مورد نیابت فقیه از معصوم به حدیث «جَعَلتُهُ عَلَیکم حاکماً» از امام صادق(ع) استناد می‌کنند که به زمان حضور امام هم برمی گردد. /6262
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته مسئله بسیار ظریف‌تر و دقیق‌تر از آن است که جناب آقای کورانی مطرح می‌فرمایند و حتی در کتاب «عصر ظهور» ایشان که از وجهی نکاتی را در رابطه با عصر ظهور فرموده‌اند بسیاربسیار نکاتی هست که ایشان در آن کتاب متذکر نشده‌اند و این یک امر بدیهی است. ولی در هرحال مسئله‌ی تلاش برای تحقق عدالت از طریق انسان کامل چیزی است ماوراء این حرف‌ها، و روح اسلامیت هرمسلمان بر عهده‌ی مسلمانان می‌گذارد که زمینه‌ی ظهور نور الهی را فراهم کنند و مگر جز این است که ملتی که منتظر مصلح هستند باید خود صالح باشند؟ و ملت صالح می‌توانند نسبت به حاکمیت جامعه و امور سیاسی و اقتصادی و تربیتی خود بی‌تفاوت باشند؟ و مگر ولایت فقیه جز ایجاد شرایط برای به‌وجودآمدن انسان‌های صالحی است که زمینه‌ی ظهور مصلح را فراهم کنند و آن امام عزیز غایب را امیدوار نمایند؟ موفق باشید
6953
متن پرسش
باسلام 1.علامه حسن زاده می فرمایند(البته یک آقایی از علامه نقل می کردو می گفت) ما دو نبوت داریم یک نبوت انبایی و یک تشریعی، یعنی انسان هم به مقام پیامبر می تواند برسدآیا این درست است، و اگر درست نیست پس تکلیف منا اهل البیت چیست؟ و اینکه علامه طهرانی می گویند من به نفوس مسلط هستم و در این زمینه مثل امیرالمومنین شدم یعنی چه؟ 2.چرا ما در شیوه امام خمینی حرفهایی مثل حرفهای علامه طهرانی که از رسیدن عارف به مقام توحید ذاتی و اینها نمی بینیم؟ 3.آیا علامه طباطبایی به توحیدذاتی نرسیدند؟ 4.استاد شما می فرمایید سلوک ذیل اندیشه امام ولی علامه طهرانی و اقای قاضی مکرر گفتند باید انسان دستش را به استادی که به توحید ذاتی داده بدهد تا در سیرش حالات قلب را استاد زیر نظر بگیرد ولی شما توصیه ای به این چیزها نمی کنید؟حتی علامه طهرانی می گویند آیت الله انصاری هم چون استاد نداشتند دچار آن حالات در نماز می شدند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نبوت انبایی به آن معنایی که حضرت آقا فرموده‌اند همان نفحاتی است که به قلب اولیاء الهی می‌رسد و روایت مشهور نبی‌اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن را تأیید کرده که می‌فرمایند: انّ لربّکم فی ایّام دهرکم نفحات الا فتعرّضوا لها..» آری خداوند بعضاً حجاب‌هایی را بین بعضی از بزرگان دین نسبت به افراد برمی‌دارد تا بتوانند به افراد کمک کنند و اصل این حقیقت در نزد امامان معصوم است 2- حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بنا دارند بشریت را از ظلمات دوران در آورند و مسلّم به نور الهی به توحید ذاتی به صورتی بسیار متعالی رسیده‌اند در آن حدّ که چهره‌ی حقانی همه‌ی مخلوقات را بالحق می‌یابند 3- علامه طباطبایی»رحمة‌اللّه‌علیه» در جای خود نیز منوّر به توحید ذاتی به همان معنایی که عرض کردم شده بودند نور توحید ذاتی آن مرد در تفسیر المیزان ظهور دارد 4- بنده در جزوه‌ی «روش سلوکی حضرت آیت‌اللّه بهجت«رضوان‌اللّه‌علیه» در رابطه با سخن معظم له که فرموده بودند: «علم تو استاد تو است» عرایضی داشتم شاید مفید افتد. موفق باشید
6950
متن پرسش
سلام علیکم لطفاکمی درمورد برزخ شارون بفرمایید باشدکه مرحمی باشدبر زخم جگرمان و کمی نیشمان شل شود هلاکتش مبارکتان ومبارکمان باشد.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عدالت خدا آن‌چنان است که عذاب همه‌ی ظلم‌هایی که آن دیو خونخوار انجام داده است را، یک‌جا و برای همیشه به او می‌رساند و فریادهایش روح اطرافیانش که از او متنفر نیستند را نیز آزار می‌دهد، درست برعکس آن طوری که عذاب او جان ما را خنک می‌کند. لعنت خدا بر همه‌ی آن‌هایی که در مراسم دفن آن ملعون شرکت می‌کنند. موفق باشید
6947
متن پرسش
سلام علیکم استاد چرا مقام انس بالاتر از مقام جن هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون طبق آیه‌ی قرآن آدم ظرفیت پذیرش همه‌ی اسماء الهی را داشته ولی جن، چنین ظرفیتی را نداشته. موفق باشید
6946
متن پرسش
باسلام لطفا به زحمت کشان تایپیست گروه متذکر شوید که حتی المقدور تحیت های بعد از اسامی اهل بیت را در کتب اصلاح کنند چون به این شکل در جزوات و کتب سایت درج شده : مثلا رسول‌خداf و امام صادقu و ... جزاکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون تحیت‌ها با منوی خاصی نوشته می‌شود اگر کامپیوتر کاربران عزیز آن فونت را نداشته باشد به این صورت که ملاحظه می‌کنید ثبت می‌شود. إن‌شاءاللّه مسئول محترم سایت فونت‌های مربوطه را بر روی سایت بگذارند تا کاربران آن‌ها را نصب کنند تا این مشکل ایجاد نشود. موفق باشید
6945
متن پرسش
در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت ص 73 آورده اید :" پیامبر (ص) چون نگران بودند نکند آن الفاظِ دقیق فراموششان شود آیات را تکرار می‌کردند، و لذا آیه آمد ای پیامبر! آیات را طوری بر تو می‌خوانیم که هرگز فراموش نکنی، «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی» دغدغه‌ی رسول‌ خدا(ص) این بود که نکند صورت و هندسه‌ی الفاظ فراموششان شود، در حالی‌که برای حفظ معانی چنین دغدغه‌ای در این حد لازم نیست که دائماً آیات را تکرارکنند". لطفا توضیح بیشتری دهید.آیا وقتی چیزی به جان انسان القاء شد دیگر نگرانی از فراموشی وجود دارد؟ منظور از هندسه الفاظ چیست؟ آیا هندسه الفاظ جدای از چیزی است که به قلب نازل شده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هندسه و نظم الفاظ قرآن منحصر به قرآن است، در مورد سایر انبیاء معانی به قلب مبارک‌شان می‌رسید و آن‌ها با الفاظی که خودشان تشخیص می‌دادند آن معانی را به مردم می‌رساندند. ولی در مورد قرآن الفاظ و شکل و اندازه‌ی آن‌ها نیز وَحی است و از این جهت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» تلاش داشتند ظاهر الفاظ نیز محفوظ بماند که آیه آمد: «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى‏». موفق باشید
6943
متن پرسش
سلام علیکم. 1. درباره آیت الله وحیدخراسانی شنیده شده که ایشان با فلسفه مشکل دارند؟ لطفا صحت و سقم و نوع نظر ایشان را در صورت اطلاع توضیح دهید. 2. درباره نظر ایشان در مورد ولایت فقیه نیز توضیح دهید. در این مورد هم شنیده شده که ایشان مشکل دارند. 3.آیا وسایل جلوگیری مثل کاندوم برای کسانیکه فعلا مقدروشان نیست بچه ی دیگری داشته باشند از نظر اخلاقی اسلامی مشکل دارد؟ نظر اسلام در مورد نحوه ی جلوگیری چیست؟ 4.پیروی سوال و جواب شماره 6548 ، درس مثنوی دکتر حداد عادل را چگونه ارزیابی میکنید؟ . ایدکم الله
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم 1- امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری با دقت خاصی فلسفه را دنبال کرده‌اند ولی همه‌ی فقها این کار را نکرده‌اند. با این‌همه احترامشان بر ما واجب است، چون فلسفه عین دین نیست که مشکل‌داشتن با آن مساوی مشکل‌داشتن با دین باشد 2- ابداً این‌طور نیست، حتی ایشان به مقام معظم رهبری فرموده بودند بر ما واجب است که به شما دعا کنیم 3- خیر، این را از سایت‌هایی که سؤالات فقهی را جواب می‌دهند سؤال کنید 4- رجوع به مثنوی در هر صورتش زیبا و مفید است به‌خصوص اگر دکتر حداد عادل با آن دقت‌های ادبی‌اش ما را به آن رجوع دهد. موفق باشید
6942
متن پرسش
با سلام استاد گرامی با تلاش های بسیار زیادی که داشتم در کنکور نتیجه ی خوبی به دست نیاوردم ودر حالت روحی بسیار بدی قرار گرفتم تا اینکه یکی از شاگردان شما کتب حضرت عالی را برایم معرفی کردالحق والانصاف خیلی به من کمک کرد الآن با مطالعه ی بسیاری از آثار شما نمی دانم چرا دانایی هایم به دارایی تبدیل نمی شود؟و آنچنان نتیجه ای که مورد انتظار بود به دست نمی آید؟ و اینکه در رشته ی تحصیلی خودم که دبیری زبان انگلیسی باشد آنچنان علاقه ای نمی بینم ومرتب با خودم می گویم ((حالا به چه دردت می خوره این همه هم که لغت حفظ کردی،حالا که چی؟)) و به نحوی این رشته را خشک و بی روح می دانم و به بیشتر به مطالعه ی کتب دینی علاقه مندم خیلی ممنون اگه حقیر را راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا این‌جا که خداوند کمک کرد تا به‌سرعت در کنکور قبول نشوید و توقف‌گاهی نیاز بود؛ جای شکر دارد. ولی شما با انگیزه‌ای متعالی مطالعه‌ی زبان انگلیس را ادامه دهید تا بتوانید در تبادل فرهنگ‌ها مؤثر باشید و لازمه‌ی این کار آن است که مطالعه‌ی مذهبی‌تان عمیق باشد تا اولاً: بتوانید اسلام را درست معرفی کنید. ثانیاً: ذخیره‌های فرهنگی که به زبان لاتین نوشته شده است را درست بفهمید. موفق باشید
6940
متن پرسش
ضمن عرض سلام ، نظر حضرتعالی درباره اظهارات آیت الله سیدحسن مصطفوی درباره ی ملاصدرا در پیش همایش حکیم تهران چیست ؟ که می فرمایند : "یعنی در واقع ملاصدرا حیات برزخی را اثبات کرده است، اما معاد جسمانی را اثبات نکرده است. ملاصدرا علی رغم همه زحمتی که کشیده و برهانهایی که اقامه کرده است نتوانسته حیات دنیوی معاد جسمانی را ثابت کند."با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اقایان انتظار دارند ملاصدرا ثابت کند در قیامت همین گوشت و استخوان مادی باید عود کند که این اثبات‌کردنی نیست، کافی است انسان بدون فکر در ظاهر آیات متوقف شود. ولی با تدبّر در قرآن نکاتی به‌دست می‌آید که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد ملاصدرا فرمودند: «و ما ادراک ما الملاصدرا ملا صدر مسائلی از معاد را حل کرد که شیخ الرئیس حل نکرد!». موفق باشید
6938
متن پرسش
ﺳﻠﺎﻡ. ﻋﻤﺪﻩ ﺍﺷﻜﺎﻝ ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻴﺎﺽ ﺑﺮ ﻣﻠﺎﺻﺪﺭﺍ ﺟﻴﺴﺖ?ﺟﻮﻥ ﺍﻳﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﺟﺪﻱ ﺍﻱ ﺭﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ و ﻣﻴﻜﻮﻳﻨﺪ ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم، چیزهای پراکنده‌ای شنیده‌ام ولی حرفی که منجر به نفی مبانی حکمت متعالیه شود، نشنیده‌ام. موفق باشید
6933
متن پرسش
باسلام آیا برای وقت ظهور یک زمان مششخصی در نزد پروردگار عالم وجود دارد یا این زمان متغییر است مثلا میگویند عدم آمادگی بشر وشیعیان برای ظهور موجب تاخیر میشود وشنیده ای هم مطرح است که ایت الله.... فرموده در زمان من فقط پنج مرتبه ظهور به تاخیر افتاده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای خدا معلوم است، حتی معلوم است که چندبار به تأخیر می‌افتد. موفق باشید
6932
متن پرسش
باسلام ارتباط بین نماز امام زمان وخود حضرت در چیست ؟ آیا این نماز برای تعجیل در فرجشان است یا برا ی سلامتی ایشان است رمز صد مرتبه ایاک نعبد و.... در چیست مثلا چرا در نماز امیر المومنین این صد مرتبه وجود ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انوار مقدس معصومین«علیهم‌السلام» در ذیل شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» هرکدام راهی هستند به سوی خداوند و نمازهای آن‌ها نیز ظهور خاص سیر آن عزیزان از جان عزیزتر است. با خواندن نماز امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» مسیر رجوع به خدا را با نور آن حضرت انتخاب کرده‌اید و از این طریق به خدا نزدیک می‌شوید و به حوائج خود می‌رسید. صد بار می‌گویی ای خدا تماماًٌ در ذیل بندگی تو هستم و در مسیر بندگی خود از تو مدد می‌جویم که بتوانم بندگی تو را ادامه دهم. آیا خداوند چنین بنده‌ای را بی‌محلی می‌کند؟ موفق باشید
6931
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز. حضرت علامه حسن زاده شماری از کرامات خود را در کتاب انسان در عرف عرفان اورده است میخواستم دلیل کار ایشون را بدانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها برای آن بوده که بشر امروز را متوجه معارفی کنند که در دل این حالات هست وگرنه همان‌طور که خودشان می‌فرمایند حرف بیش از این‌که گفته‌اند دارند. عمده توجه به معارف گرانقدری است که در این کتاب هست. موفق باشید
6930
متن پرسش
سلام علیکم استاد خسته نباشید . بنده میخواستم آثار آیت الله صمدی آملی و مخصوصا سخنرانی هایشون رو بعنوان سیر مطالعاتی دنبال کنم . اما شناختی نسبت به ایشان ندارم . از طرفی هم برخی از سایت ها نسبت به بعضی عقاید آیت الله صمدی آملی موضع گرفتند که خودتان احتمالا در جریان این اخبار هستید . من چون شما و طرز تفکرتان را خیلی قبول دارم اگر میشود نظر خودتان را نسبت به این بزرگوار بنویسید. و دوم اینکه نظر علامه حسن زاده نسبت به ایشان چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد صمدی آملی از شاگردان نزدیک آیت‌اللّه حسن‌زاده هستند و استاد ارزشمند و اهل فکر و فهم و تقوا می‌باشند. گاهی بی‌پروا سخن می‌گویند که مبنای آن عموما درست است ولی طوری می‌گویند که جریان‌های مخالف حکمت و عرفان، دست می‌گیرند. موفق باشید 6931- سلام خدمت استاد عزیز. حضرت علامه حسن زاده شماری از کرامات خود را در کتاب انسان در عرف عرفان اورده است میخواستم دلیل کار ایشون را بدانم.
6925
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم. امشب فیلم دو سه ساعته‌ای که راجع به نقد کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بود را مشاهده کردم، حداقل کاری که در این جلسه می‌توانستند بکنند این بود که شخصی را می‌گذاشتند که کمترین آشنایی با مبادی حضوری تفکری که در کتاب مطرح است را داشته باشد تا لااقل یک چرا (فقط یک چرا) برای حرف‌های آنها و البته رویکردشان مطرح کند تا با دادن شرح‌های مختصری از آنچه در کتاب مطرح کرده‌اید نگذارد آن‌ها خودشان بریسند و خودشان ببافند تا بحثی چالشی و مفید ارائه شود. نقدهایی که انجام شده آنقدر نارساست که بنده ی حقیر با کمترین آشنایی از شما، با شنیدن هر جمله از آن حضرات، پاسخ‌هایی به نظرم آمده و اشکالات جدّی‌تری نسبت به حرف‌ها و رویکردهای دو شخص برایم پیش آمد. به نظر می رسد آنها اصول اولیه‌ی نقد را هم رعایت نکردند، ابتدایی‌ترین اصل نقد این است که پیش از نقد، سعی در فهم حرف طرف مقابل داشته باشند و بنده که خود را کم سوادتر از آنها می‌دانم به جرئت می‌توانم بگویم آن‌ها غالباً فاهمه‌ی خود را بر اندیشه‌ی شما تحمیل کرده بودند و ابداً متوجه منظور شما نشده بودند. لذا غالبا به جای این‌که شما را نقد بفرمایند، فاهمه ی خود را نقد فرموده‌اند. می‌شود و کار سختی هم نیست که ما ایراد اشکالات آن‌ها را مطرح کنیم و آن‌ها هم پاسخ بدهند، اما این کار خودش اشکال دارد چرا که وقتی رویکرد نقد آنها غلط است، بررسی تک‌تک موارد، دورخوردن در زمین بازی‌ای است که به غلط ترسیم شده. همان‌طور که در آخرین نوشته‌ای که از یکی از این منتقدین خواندم رویکرد غلطی داشتند که صحبت سر مصداق‌ها را بی‌خاصیت می‌کرد. در متنی که راجع به نابودی نظام اسلامی مرقوم فرموده بودند، شواهدی را ذکر کردند که ادعای خود را ثابت کنند. در ذهن خواننده‌ی بی‌سوادی چون من این سوال ایجاد شد که اگر با ماهواره و آرایش و ساپورت و ... آنها به فضاحت و سستی پایه‌های فرهنگی ایران پی برده‌اند، چطور با شرکت هرساله‌ی همان ساپورت‌پوشان و بدحجابان در مراسم عاشورای حسینی به تعالی فرهنگی ایران استناد نکردند؟! اما این پرسش یا نقدِ مصداقی سودی ندارد چون به یک رویکرد غلط آن هم قضاوت بر اساس ظواهر برمی‌گردد و این رویکرد، همان نگاهی است که بعد از انقلاب 57 ، ضعف خود را به ظهور رساند و بنده قصد شرح ندارم فقط اگر با این مثال همین را بتوانم بگویم که نقد مصداقی در موارد جزئی راه به جایی نمی‌برد برای بنده کافی است و این‌که باید رویکرد و نگاه را نقد کرد. شما هم موافقید که وارد نقد مصادیق نشویم؟ استاد بزرگوار، حقیر واقعاً خود را از فهم حقایق تاریخی عالَم عاجز می‌دانم و در عظمت نگاه شما به مسئله‌ی تمدن‌سازی و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و جایگاه تاریخی حادثه‌ها مانده‌ام و به نظرم باید این مباحث را در کنار هم نگاه کرد، اما برای این‌که اطمینان پیدا کنم که فاهمه‌ی خود را بر شما تحمیل نکرده‌ام، می‌خواستم بدانم اگر آن فایل تصویری را دیده باشید آیا شما با این نظر بنده موافق هستید که عمده ترین مشکل حضرات محترم در نقد کتاب سلوک شما، غفلت از مسئله‌ی "زمان شناسی" است؟ چرا که به نظر حقیر آمد مشکل عمده‌ای که در نقدهای آقایان وجود دارد و خیلی از اشکالات فرع بر آن است مسئله‌ی "زمان شناسی" است. در اکثر نقدهای آنها ((البته به‌جز انتقاداتی که به دلایل "نقلی" استاد وارد کرده‌اند و باید به طور جداگانه راجع بهش بحث بشه))، غفلت از بحث زمان شناسی به عینه مشاهده می‌شود و این که آنها متوجه تاریخی که شما در آن اظهار نظر می کنید نیستند و نمی‌دانند که این کتاب برای تاریخ امروز و البته تاریخ آینده نگارش شده و هرجا که نفهمیدند، شما را زیر سوال برده‌اند. مصداقش همان بحث آزاداندیشی است که چون متوجه منظر شما نشدند، فرمودند اگر بناست ما فقط با کسانی که نظام اسلامی، امام و رهبری و عبور از غرب و ... قبول دارند تفاهم و سپس آزاداندیشی کنیم، دیگر موضوعی برای آزاد اندیشی نمی ماند و اساساً بهتر است باب آزاداندیشی بسته شود چرا که این مبنا اندیشی است نه آزاداندیشی و إلی آخر. که اگر "تاریخی" به جملات شما نگاه نکنیم چه بسا نقد آن ها درست به نظر برسد. درست مثل اینکه بگوییم اگر از مدرنیته دست بکشیم یعنی بنشینیم و دست روی دست بگذاریم! و دست‌کشیدن از مدرنیته همان بیکاری است. این جمله‌ای که منتقدین گفته‌اند را، نباید ساده گرفت و نباید به سادگی از آن عبور کرد. استاد لطفا اگر اشتباه می‌کنم به بنده تذکر بدهید چرا که به نظرم آمد این جمله‌شان حکایت از اوج نیست‌انگاری و نگاه نیست‌انگارانه به مباحث شما دارد و غفلت از مسئله‌ی زمان شناسی در این مورد همچون غالب موارد قبلی نقدشان، به چشم می خورد. در مسئله‌ی شهدا و عدم آشنایی با مباحث نظری امام، نسبت فلسفه با تمدن، راه‌های پرورش عقل، چرایی سلوک ذیل شخصیت امام خمینی و رجوع مستقیم به اهل البیت، نظر به سیره‌ی اهل البیت«علیهم‌السلام» و مثال‌هایی که مطرح کردند در مسئله‌ی آزاداندیشی، استناد به صحبت‌های امام و رهبری با ذکر نام حضرات و و و ... همه و همه نوعی غفلت تاریخی از مسئله‌ی زمان‌شناسی به چشم می‌خورد. خواستم ببینم آیا شما نظر بنده را تأیید می‌فرمایید؟ و حقیر درست می‌گویم که باید با نگاه خاص زمان‌شناسانه به کتاب سلوک شما نگریست؟ وگرنه بدون نگاه زمان‌شناسانه ابداً نتیجه‌ای که باید از این کتاب گرفت، گرفته نمی‌شود و باب حیرت و البته تفکر حقیقی که این کتاب در مقابل انسان می‌گشاید، گشوده نمی‌شود. آیا حضرتعالی نظر اینجانب را تأیید می‌فرمایید؟ با تشکر فراوان از شما و التماس دعای زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده هم آن نقدها را با دقت دیدم و به دنبال آن بودم اگر حقیقتی از چشم بنده یا از چشم آن آقایان پنهان شده برای خود و یا برای آن‌ها روشن کنم. ولی هرچه بیشتر دقت کردم بیشتر احساس کردم آقایان بنای یافتن هیچ حقیقتی را در این رابطه نداشتند و تماماً در فضای مراء و جدال کار را جلو می‌بردند و چون رویکردشان به‌کلّی باطل بود تا آن حدّ که بین اخباری‌گری و استفاده از اندیشه‌ی اندیشمندان در یک دستگاه فکری را تفکیک نمی‌کردند، احساس کردم فضای تفکر به‌کلّی در کار آن‌ها بسته شده. آری به قول شما در یک دستگاه فکری باید فکر را نقد کرد نه این‌که وارد مصداق شویم و در همین رابطه مولایمان علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «اَعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ» حق را بشناس و بر مبنای حق اهل آن را ارزیابی کن و بحمداللّه شما با دقت بسیار متوجه روح کتاب شده‌اید که نظر به جایگاه تاریخی انقلاب و امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد و به لطف الهی این نکته‌ی بسیار ارزشمندی است که بفهمیم تفکر، بی‌ربط با زمان خود نیست و اگر کسی نفهمد در رابطه با آرمان‌های الهی خود در کدام مقطع از تاریخش زندگی می‌کند دچار بی‌تاریخی می‌شود و عملاً با همه‌چیز سر ناسازگاری پیدا می‌کند که متأسفانه در این آقایان به‌چشم می‌خورد و با تمام وجود از خداوند تقاضا دارم آن‌ها را از این مشکل آزاد کند هرچند صد جلسه‌ی دیگر در نقد بنده و کتاب‌های بنده بگذارند ولی بدانند برای شناخت تقدیری که خداوند در امروز تاریخ ما اراده کرده است زندگی در ذیل شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است و این چیزی نیست که مربوط به بنده باشد. شهدای بزرگواری که راه را شناختند و فهمیدند در چه تاریخی قرار دارند این را به ما متذکر شدند و اگر متوجه این امر شویم تفکری برای ما ظهور می‌کند که در زیر سایه‌ی آن موضوعات سیاسی و اجتماعی خود را به بهترین شکل ارزیابی می‌کنیم. مگر حضرت صادق«علیه‌السلام» نفرمودند: در حکمت داود هست که «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلاً عَلَى شَأْنِه‏» بر عاقل است که نسبت به زمانه‌ی خود عارف و آگاه باشد و در آن رابطه به سوی شأن و جایگاه خود نظر کند؟ اگر این‌طور است آن آقایان نباید فکر کنند در چه دستگاهی می‌خواهند به شأن و جایگاه خود نظر کنند که گرفتار بی‌تاریخی نگردند و منور به تفکری شوند که هزاران هزار از مرتبه‌های انوار الهی و معارف معنوی را در جلوی آن‌ها بگشاید؟ بنده ادعا نمی‌کنم همه‌ی معنا و معرفت و مقصد حضور تاریخی ما آن است که عرض کرده‌ام در حالی‌که در شرایطی قرار داریم که به غایت پیچیده و تو در تو و لایه به لایه و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال است، پس باید راه کلّی خود را بیابیم و در دل آن راه کلّی از گردنه‌ها و دره‌ها عبور کنیم و گمان نکنیم در این راه کلّی به راحتی به مقصد می‌رسیم، آری باید راه رسیدن به مقصد را گم نکنیم. تجربه‌های اجرایی و فرهنگی بنده در آن حدّ است که راه کلّی را سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تشخیص داده. در تاریخی قرار داریم با خیزش‌ها و خروش رویدادها و موج‌هایی سهمگین از تحولات که اگر تصور درستی از واقعیت‌های تاریخی خود نداشته باشیم سوار کشتی نوح«علیه‌السلام» نخواهیم شد و در مقابل هزاران راه پر ابهام در قلب حوادث متوقف می‌شویم. هیچ متفکری نمی‌تواند در بال طوفان تحولات تاریخی امورات را درست ارزیابی کند مگر آن‌که با خودآگاهی تاریخی جایگاه آن تحولات را بشناسد و تنها با فهم تقدیر تاریخی که در آن هستیم می‌توانیم از چنگال تحولات نَفَس‌گیر و غافل‌کننده‌ی آن رها شد، حال هرچه می‌خواهند در وبلاگ خود بنویسند جزوه‌ی زمان‌شناسی طاهرزاده را می‌خواهیم در جلو خودش آتش بزنیم، آیا در آن صورت هستی و چیستی عصری که در آن زندگی می‌کنند تغییر می‌کند یا دانش و دانایی آنان محدود و مبهم می‌گردد و مجبورند با زمین و زمان درگیر شوند؟ نظر به افتتاح و تحول عظیم تاریخی که در آن هستیم امکان دست‌یابی به فهمی عمیق را در مقابل ما می‌گشاید و راز تصمیم‌های حیرت‌آور حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را در مقاطع مختلف دوران زندگی‌اش برایمان روشن می‌کند. اصولاً عقب‌گردِ تاریخی آن‌گونه که انسان‌های رومانتیست تصور می‌کنند ممکن نیست و در واقع این یک نوع فرار از رویارویی با چالش‌های تاریخی پیش رو است، منتظر آن نوع اصول‌گرایی که دوره‌اش گذشته است نباشید که خود را در زمان خود به خوبی معنا کردند ولی نتوانستند ادامه یابند چون با تعمق کامل به حضرت امام رجوع ننمودند، همچنان‌که نگران رونق زودگذر اصلاح‌طلبان بی‌تاریخ توهم‌زده نیز نباید بود. از خود بپرسیم اگر در شرایطی که با آن روبه‌روئیم و در این افتتاح تاریخیِ به‌غایت پیچیده، راه‌کار اجتماع ما، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیست، پس راه‌کار اجتماع ما در چیست؟ حرف کلّی ما در آن کتاب این است. بر فرض ده‌ها اشکال در ارائه‌ی این حرف داشته باشیم، آیا می‌توان حرف اصلی کتاب را -آن‌طور که آقایان نادیده گرفتند- نادیده گرفت؟ و همچنان در گذشته‌ای زندگی کرد که دیگر وجود خارجی ندارد و یا به دنبال چیزی بود که در ناکجاآباد باید به دنبال آن گشت و همه را مقصر بدانیم که چرا آن ناکجاآباد واقع نشده. با تمام وجود می‌گویم: اشراقی بر قلب مبارک حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد تا ما بتوانیم ماوراء دنیایی این‌چنین پر تحول و نفس‌گیر و سرگیجه‌آور و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال، راه را گم نکنیم. هرچند این راه به خودی خود راه آسانی نیست باید چون شهیدان از همه‌چیز خود بگذریم تا به همه‌ی آن‌چه باید برسیم، برسیم و عرفان حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تمرین این نوع از خودگذشتگی‌ها است. بنا نبود همین اندازه هم دهان باز کنم، شما موجب شدید. گفت: «من بی‌دل و دستارم در خانه‌ی خمارم.... یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه». موفق باشید
6922
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر با توجه به اینکه ملایکه مجردند و همه جا هستند معنای اینکه هر قطره بارانی را یک ملک می آورد چیست؟گویا ادامه روایت هم اینست که هر قطره را یک فرشته می آورد که دیگر هیچ قطره بارانی را نمی آورد اگر درست است ادامه روایت به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام عالم با حضور اسماء الهی مدیریت می‌شوند، همان‌طور که حیات دست شما با حضور اسم حیّ ظهور می‌یابد و فرشتگان مظهر آن اسماء هستند. حال اسم رحمان و اسم ساقی و اسم لطیف که توسط فرشتگان به صحنه می‌آیند موجب ریزش قطرات باران هستند و هر قطره‌ای مظهر تجلی اسمی است از اسماء الهی و مسلّم اگر قطره‌ای دیگر در صحنه آید تجلی دیگری در میان است مثل آن‌که لامپ اطاق پشت سر هم نور تشعشع می‌کند که نور بعدی غیر از نور قبلی است. موفق باشید
نمایش چاپی