باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی، بانک بلند توحید در این زمانه است. این انسانها هستند که باید ببینند چه اندازه در رجوع به آن دعوت موفق بودهاند. البته رویهمرفته انسانها نسبت به صدای توحید زمانهی خود بیتفاوت نبودند. موفق باشید
چرا هرچه بیشتر با سیر مطالعاتی شما جلو می آیم پوچی و فسردگی و خشکی و خستگی ام بیشتر شده، از مومنین و اهل ایمان بیشتر دور میشوم، روز و شبم را مثنوی پر کرده اما خواندن قرآن برایم سختتر میشود، احادیث برایم نامانوس و سطحی است، احکام ظاهری شرع هر روز پوچ تر از قبل برای این زمانه شده... خسته ام. شوق و حال خوب و سلامتی روزهای اولم در کدام جلسه و کدام سطر از کتب و صحبت هایتان گم شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که در جواب سؤال شماره 38368 عرض شد باید همواره نسبت به حقیقت ایمان، خود را بازخوانی کنیم. راه حقیقی ما آن است که با قرآن و روایات و بخصوص در این زمان از طریق تفسیر «المیزان» خود را بیابیم. و اگر عرایض بنده این انس را ایجاد کرده باشد، ارزش خود را دارد و البته و صد البته عنایت داشته باشید که زمانه، زمانه تقدیر نیهیلیسم است و هنر ما تسلیمشدن نیست، عبورکردن است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد شما در پاسخ به سوالات پیرامون حجاب بانوان در جامعه فرمودید صبور باشید و این افراد سرخورده و افسرده میشوند. واقعا بنده برایم سوال شده که چه وظیفه ای در مقابل دختر بد حجاب و خواهر بد حجابم دارم؟ بعضی مواقع دیگه صبرم لبریز میشه و دقت کرده ام دخترم زمانی که قاتلان رو اعدام میکنند لجوج تر میشه و حس بدی نسبت با من پیدا میکنه. لطفا راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «حجاب یک ضرورت شرعی است؛ ...، منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند، اینها را نباید متّهم کرد به بیدینی و ضدّانقلابی.. اینها دخترهای خودمانند... در این قضایای اخیر دیدید علیه حجاب خیلی کار شد؛ چه کسی ایستادگی کرد در مقابل این تلاشها و فراخوانها؟ خود زنها؛ زنها ایستادگی کردند. آنها امیدشان به همین زنهایی بود که شما به آنها میگویید بدحجاب؛ امیدشان به اینها بود. اینها امیدشان این بود که همینهایی که حجاب نیمهکاره دارند بکلّی کشف حجاب کنند، [ولی] نکردند؛ یعنی زدند تو دهن آن تبلیغکننده و فراخوانفرستنده. »
ملاحظه میفرمایید که ایشان بر بیدین نبودن و ضد انقلابینبودنِ این افراد تأکید فرمودند و این بسیار مهم است که خدای ناکرده این افراد را ما خارج از دین ندانیم. در حالیکه یکی از وظایف دینی خود را به طور کامل عمل نکردهاند و نظر ایشان مربوط به حادثههای اخیر نیست، ایشان در سال ۹۱ در جمع علمای خراسان جنوبی این نکته را متذکر شدند. با توجه به این امر که ما این افراد ضعیفالحجاب را از نظر مقام معظم رهبری از خودمان میدانیم، نباید نسبت به ضعف حجاب آنها حساسیتی نشان داد حاکی از آنکه آنان از ما نیستند. در مورد آنهایی که کشف حجاب کردهاند نیز باید تأمّل کرد. بسیاری از آنها معاند نیستند، اغفال شدهاند و یقیناً با فرونشستن تشنجات به خود میآیند و مرز خود را از معاندینی که با کشف حجاب بنای مقابله با نظام مقدس اسلامی دارند، جدا میکنند. زیرا بعضی از آنها اصلاً نمیدانند معنی کشف حجاب آنها در این شرایط چیست. با حوصله باید قضیه را برایشان تبیین کرد آنهم در شرایطی که هنوز به وجود نیامده است وگرنه جبههگیری میکنند. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز: وقتتون بخیر. استاد جانم، شما هم احساس می کنید بخشی از این خانمها که بی حجاب شده اند، از سر لج کردن به عملکرد ما اینطور شدن؟ نحوه برخورد نادرست و سلیقه ای و فاقد کرامت بخشی از بدنه گشت ارشاد، عملکرد تبعیض آمیز آن، مثلا در سال ۸۴ تا ۸۸ من ساکن شهرک غرب تهران بودم در مناطق بالاشهر و پاساژها و مال ها، همان سالها حجاب افتضاح بود اما در این مکانها گشت ارشادی نبود، آیا ارشاد فقط برای مناطق متوسط و قشر متوسط است؟ خب مردم این تبعیض ها رو میفهمند و خشمگین می شن، یا مثلا جشنواره فیلم فجر که مرکز بی حجابی است چرا یک ماشین گشت ارشاد دم در جشنواره نمی گذاشتن که هر بازیگری با اون حجابهای وحشتناک خارج شد رو جهت ارشاد سوار ون کنند و ببرن؟ که اتفاقا سرچشمه خیلی از بیحجابی های جامعه ما همین حضرات بازیگرند. خب چطور در یک کشور قانون شامل حال یک عده میشه و شامل حال عده ای دیگر نمیشه؟ شامل حال مناطق پایین شهر میشه ولی شامل حال مناطق مرفه و بالاشهر نه؟ خب اگر ما واقعا قصدمان اجرای قانون بوده باید در خیابان فرشته و نیاوران و الهیه و.. هم به مرّ قانون عمل میکردیم، بدون ترس از عواقب، باید بازیگران متجاهر به بدحجابی رو هم میگرفتیم و ارشاد میکردیم بدون ترس از واکنشها، ولی این کار رو نکردیم! رفتیم مرکز شهر و پایین شهر چون صدای قشر متوسط به جایی نمیرسه! استاد قبول دارید که مردم می فهمند و نمیشه کلاه سرشون گذاشت؟ من خودم حزب الهی و انقلابی ام، اما قبول دارید یک سری عملکردها زبان ما رو الکن کرده و انقلاب رو در مظان اتهام برده؟ قبول دارید کسانی که با عملکردهای غلطشون به اسم گشت ارشاد دستی دستی مردم رو مقابل دین و حجاب قرار دادن باید استغفار جدی کنن چون به نظر من به نوعی در این ناآرامیها و خونهای به ناحق ریخته شده شهید عجمیان ها و آرمان ها و....ممکنه دخیل باشن؟ ما اون سعه لازم رو نداشتیم و با تنگ نظری های خودمون حقیقت دین رو به محاق بردیم. خدا ان شاالله از سر کوتاهی ها بگذره و خودش جبران مافات کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه رهبر معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم» فرمودند اگر ما متوجه چنین ضعفهایی در خودمان نباشیم و با خودآگاهی تاریخی نسبت به آنها آگاهی لازم را نداشته باشیم، عملاً بیش از آنکه از دشمنان ضربه بخوریم، از دوستان نادان خود ضربه میخوریم و انتقاد آنهایی که روی این ضعفها دست میگذارند را، وسیلهای قرار میدهیم تا کلیّت نظام مقدس اسلامی را ناکارآمد و نفی کند. آنچه موجب امیدواری است همین است که بحمدلله خِرد انقلاب طوری است که در هر مرحلهای خود را بازخوانی میکند، زیرا به گفته جناب نیچه، ماری که پوست نیندازد، میمیرد. باید با نظر به افق قدسی تاریخی که در پیش است، قدم به قدم از این تنگناهای تاریخی عبور کرد.
ما به جهت غفلتهای تاریخی و غربزدگی، درد انباشته قرنها و دههها را در پشت خود احساس میکردیم و با حاکمیت رژیم پهلوی آن فشار به تدریج شدید و شدیدتر شد در آن حدّ که باید همراه جناب حافظ ندا سر میدادیم:
درونها تیره شد باشد که از غیب چراغی بر کَنَد خلوت نشینی
واقعاً دیگر در راستای اصلاح امور از دست هیچ سیاستمداری و هیچ روشنفکری هیچ کاری بر نمیآمد تا اینکه آن خلوتنشینِ سالک، آن پیرِ جهاندیده یعنی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به میان آمد و نشان داد: «آنچه در آینه جوان بیند/ پیر در خشت خام آن بیند!» ما را متذکر آینده و چشماندازی کرد که با همه موانعِ موجود، ولی راه بسی روشن است، به روشنیِ نگاهی که امروز نایب الإمام متذکر آن است و در توصیه خود به دانشجویان میفرمایند:
«توصیه اول من پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دلتان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید... مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» (۱۴۰۱/۰۲/۱۱)
موفق باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم. محضر استاد طاهر زاده سلام علیکم و رحمة الله ببخشید، یکی از دوستان بنده در یزد میگوید دو سه سال پیش برای پیدا کردن یک شی با ارزش گمشده، برخلاف میل باطنی و اطلاع از خطرات احتمالی، به یک دعا نویس مراجعه کرده. و از عواقب آن مراجعه این بوده که طی این سه سال با اجنه درگیر شده. و علیرغم مراجعه به برخی اساتید و روحانیون برای درمان، این مشکل ریشه کن نشده، البته که کمتر شده. حالا بسیار پشیمان است و میگوید خیلی سخت است و اذیت میشود. ۱. توصیه و راهنمایی حضرتعالی درباره ایشان چیست؟ ۲. ما و سایرین برای پیشگیری چه کنیم که در مسیر معنویت درگیر آزارهایی از جمله تمثل و تجسم شیاطین نشویم؟ و لطفا ایشان و ما را از دعای خیرتان در این زمینه و همه زمینه ها محروم نسازید. قبلا از عنایات حضرتعالی بسیار متشکرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با آرزوی توفیق برای همه عزیزان. در این موارد پیشنهاد میشود کتابهای «ادب خیال و عقل و قلب» و «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» مطالعه شود. موفق باشید
سلام و رحمت الله خدمت استاد بزرگوار: استاد در مسیر طلبگی بر سر دوراهی قرار گرفتم و خواهشمندم بنده رو راهنمایی بفرمایید. امسال سال پنجم طلبگی رو در تهران به پایان میرسانم و باید برای سطح ۲ تصمیم جدی بگیرم؛ از طرفی علاقمند و دغدغه کار با نوجوانان و دانش آموزان رو دارم و مناسب میبینم سال بعد وارد سرباز طلبگی و آموزش و پرورش شوم و پیشه معلمی رو دنبال کنم و دروس حوزه را در کنار آن مطالعه کنم. از طرفی علاقمندم سال آینده وارد موسسات تخصصی فلسفه و حکمت قم بشوم و از محضر اساتید بزرگواری مثل استاد امینی نژاد، یزدان پناه و... استفاده کنم. وضعیت نابسامان معلمان شهرم، نیاز دانش آموزان به مسائل دینی و نبود روحانی در این بین، علاقه به تدریس، فراهم شدن یه بستر اقتصادی برای ازدواج و... مشوق راه اول هستند. بهره مندی از محضر اساتید بزرگوار، علم آموزی، فاصله نگرفتن از فضای علمی و معنوی و عزیز حوزوی، به ثبات رسیدن وضعیت علمی و معنوی و شخصیتی و... از مشوق های راه دوم هستند. کتابهای فلسفی و معرفت النفسی شما رو مطالعه کردم، بدایه رو هم مطابق توصیه شما با استاد امینی نژاد مطالعه کردم و میخواهم نهایه را آغاز کنم به لطف خدا. الان مانده ام چه تصمیمی بگیرم! چقدر میتوان روی استفاده از اساتید بوسیله صوت درسشان حساب باز کرد؟ حضور در قم چقدر ضروریست؟! مطالعه دروس حوزوی کنار معلمی چقدر به صلاح است و ممکن؟! و... ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و به ایمیلم ارسال بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب آسانی نیست ولی گویا راه پیشآمده در معلمی با توجه به معارفی که در حوزه طی کردهاید، برکات خاص خود را برای شما و دانشآموزانتان پیش میآورد که إنشاءالله در دل آن کار، در مسیر حکمت و عرفان و قرآن هم قدمهای خوبی برمیدارید. موفق باشید
با سلام: اتفاقات عجیبی را از اول عمرم تجربه می کنم...
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم حضرت ربّ العالمین به صورتهای گوناگون راههای به سوی خود را و اُنس با خود را برای هر کس فراهم کرده است، چرا متوجه راه و راههایی نباشیم که برای ما قرار داده؟ پیشنهاد میشود نامه حضرت مولیالموحدین علی مرتضی «علیهالسلام» را به فرزند گرامیشان یعنی حضرت امام حسن «علیهالسلام» مطالعه فرمایید و ببینید اتفاقاً حضرت علی «علیهالسلام» با جوانانی همچون جنابعالی سخنها دارند. آن نامه با شرح آن تحت عنوان «فرزندم؛ اینچنین باید بود» روی سایت هست. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/book/294?mark=%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%85
سلام: در شاهنامه شریف آمده است: «ز نام و نشان و گمان برتر است / نگارندهٔ بر شده گوهر است» اگر نام را اسم بگیرم اشاره دارد به مقام بی اسمی حق. حال سوال پیش می آید چرا در قرآن تاکید بر اسماء الله است و اشاره ای به مراتب بالاتر حق ظاهرا نمی شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید آنجا که در قرآن مسئله «احدیت» حضرت حق و یا «واحد القهّار» بودنِ او را به میان میآورد، همان مقام بیاسمی باشد. موفق باشید
سلام و ادب: با تشکر از پاسخ سریع شما در پرسش ۳۲۶۱۴ نمیدانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه ولی دلیل مهم سردرگمی من در انتخاب مسیر همین ذوق و استعدادی است که در امور مختلف دارم. به همین دلیل هم در دوران نوجوانی از برنامه نویسی و نرم افزار تا گرافیک، بازاریابی و معماری را امتحان کردم. اما علاقه من به حوزه به دلیل تعمق در علوم دینی و کنجکاوی زیاد در فهم حقایق آفرینش است که موجب احساس حیرت و شگفتی در من می شود و این احساس را خیلی دوست دارم. در بین همه علوم حوزوی نیز به علوم تربیتی و فلسفه و عرفان علاقه بیشتری دارم. هر چند در فقه و کلام نیز توانایی و استعداد خود را سنجیده ام. از سوی دیگر در مهارت های نوشتن، ارتباط گیری، مدیریت کارهای تیمی، مخاطب شناسی، آموزش و ساده سازی مفاهیم و متناسب سازی آن با مخاطب هم در سال های اخیر تا حدود زیادی موفق بودم و به همین دلیل هم در سمتی مشغول کار هستم که به مجموعه این مهارتها نیاز دارم. در بین همه تفاسیر به المیزان علاقه زیادی دارم و اگر توصیه شما این است که با وقت گذاشتن جدی تر روی آن نتایج متفاوت تری کسب خواهم کرد لطفا بفرمایید که باید روی یادگیری زبان عربی هم وقت بگذارم یا ترجمه ای را پیشنهاد می کنید که مرا از زبان عربی بی نیاز می کند؟ چون در هر صورت وقت محدود است و نیروی جوانی هم به سرعت رو به کاهش است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر با دقت و جدیّت ترجمه جناب آقای موسوی همدانی را دنبال بفرمایید و تا آخر ادامه دهید، با نگاه قرآنی که نصیب شما میشود، میتوانید جایگاه سایر امورتان را نیز تشخیص دهید. موفق باشید
در تفسیر سوره جاثیه اشاره کردید که این روزمرگی هاست که اجازه نمیدهد انسان با وجه ملکوتی عالم ارتباط برقرار کند؛ آیا امکان دارد بیشتر راجع به این مسئله توضیح دهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات را با دنبالکردن همان مباحث میتوانید برای خود ملکه کنید. سعی بفرمایید همان مباحث را دنبال کنید و اینطور نیست که با تعریف چنین موضوعاتی مطلب تمامشده تلقی گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:پاسخ به جیمیل تان ارسال شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. آری! وقتی انسان خدا را ماورای حجابها، نزدیک دید همه حوائج را از او میطلبد و به جهت امیدواری به او، آن حوائج برآورده میشود زیرا جز به خدا به امری دیگر اعتماد نکرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر امر مستحبی موجب امر حرامی شود، آن امر مستحب، مستحب نیست، آزارِ مردم به هر صورتی حرام است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم این نوع اذکار با این تعداد در صورتی که بخواهد مداومت داشته باشد، نیاز به استاد دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. زیرا در افق شخصیت آن عزیزان، خود را ادامه میدهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:میتوانید به قسمت دانلودها مراجعه نموده وسوال وجواب ها را که بصورت 5000 تایی آماده دانلود میباشند دانلود نموده و از آنها استفاده نمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به این امور مشغول شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسهی اخیر شرح سورهی جاثیه، تحت عنوان «مواجههی وجودی با عالم و احساس حضور در ابدیت» شده است. إنشاءاللّه سعی بفرمایید خود را در آن افق حاضر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی متوجه باشید مستحبات، واجبات را پشتیبانی میکند. موفق باشید
سلام استاد: میگم یه سوالی مدتی برام پیش اومده اگر آدم توبه کرد، که کرد، «فتلقی آدم من ربه»... پس چرا دوباره «قل نهبطوا منها جمیعا» اومد؟ توبه اش قبول نشد؟! پس چرا هبوط کرد دوباره؟ اگر آثار عمل گناه تا این حد باقی میمانه پس توبه دقیقا چیکار میکنه؟ " توبه آثار عمل رو از بین نمیبره؟ " قبل از توبه آدم و آیه «فتلقی آدم من ربه» هم اومده که «قل اهبطوا بعضکم لبعض عدو»... یعنی قبل از توبه هم باید هبوط میکرده.... ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «هدف حیات زمینی» عرایضی در این رابطه شده است مبنی بر آنکه خداوند از همان ابتدا بنا دارد خلیفهای در زمین قرار دهد و در این صحنهها که ملاحظه میکنید به آدم نشان داد که اتفاقاً زمینی باید باشد و از زمین که صورت برزخیِ آن «شجره»، است و آدم به آن نزدیک شد؛ باید شروع کند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: برخی اوقات شما در رابطه با سوالات اکثرا خواهران و احیانا برادران در زمینه ازدواج بسیار منفعل هستید آیا برای شما این وضعیت حق و حقوق زنان نگران کننده نیست؟ در سنت اسلامی ما مرد جایگاه و زن هم مقامی داشت. امروز با لطائفی همه دور زده می شود مثلا حق طلاق و... این طور همه چیز را برای زنان خواستن اگر منجر به وضع بهتر خانواده می شد باز وجهی داشت امروز زنان تمام حقوق یک زن مدرن را دارند از حق کار و تحصیل (بدون کار در زمان تحصیل به جهت حمایت پدر) و هم تمام شان زن اسلامی را این امور باعث ضعیف شدن خانواده شده، مردان پا به ازدواج نمی دهند و زنان جواب نمی دهند. البته این وضع نگران کننده است چراکه این نامتعادل بودن خیلی ادامه دار نخواهد بود تا چندی پیش پسران بیشتر به دنبال دختران شاغل بودند الان کم و بیش مواردی می بینم مردان شرط ضمن عقد کرده اند بر حتمی بودن کار زن و تقسیم خرج خانه. بحث این است شما بسیار منفعلانه در این مسئله وارد می شوید. اینکه زنان هم متکفل خرج خانه شوند نه اینکه به میل خودشان به زودی با این روند جزو وظایف آنان شمرده خواهد شد و چه بسیار از زنان آسیب خواهند دید و میدانید زنان به دلایل مختلف توانایی حضور در همه صحنه های کار در کنار مردان را ندارند به دلیل فضای خشن و بدنی خیلی از کارها. برای شما این تغییر زن خانه دار به زن کارگر مهم نیست؟ اینکه زن طبق گفته رهبر انقلاب باید در اجتماع باشد و خانه داری به معنای خانه نشینی نیست را قبول داریم اما این وضع و اینگونه پاسخ های شما که با سست کردن اقتدار مرد به روش های گوناگون او را از یک مرد فداکار برای خانه کنده و الان پسران خودشان را مسول تشکیل خانواده نمی دانند و زنان هم کوچک ترین همراهی با شوهر را نمی توانند بپذیرند. الان بسیاری از زنان هیچ همراهی برای مثلا تغییر شهر برای کار همسر را نمی پذیرند. اینها آیا ریشه در فضایی که حتی در بین مذهبی ها گسترش یافته که شما هم کم و بیش در آن شریک هستید دارد بالاخره ما روایت رسول خدا بر تقسیم کار بیرون و درون خانه را داریم یا نه؟ بالاخره آیه «الرجال قوامون علی النسا» را داریم یا نه؟ اگر اشتباه متوجه شدیم بفرمایید. بالاخره نمیشود تمام آنچه مرد با آن اعمال اراده می کند را گرفت و دچار اشکال در هویت او نشویم. از آنجا که در فضای معمولی نه در وضع امروز پسران راحت تر به کسب و کار می توانند بپردازند و امر جنسی خارج خانواده خیلی بیشتر به زنان آسیب میزند و پسران با وارد شدن در آن به دلیل سخت بودن ازدواج و استفاده بیشتر و بدون مسولیت برای آنها فراهم شده درست است باز به این رویه ادامه دهیم ؟ به نظر می آید جریان مقابل انقلاب با پیش کشیدن حق زنان برای آسیب به نظام اسلامی ما هم دچار یک رقابت بیخود شده ایم و کور کورانه سعی در پیش گرفتن داریم. چندی پیش به گمانم آقای رائفی پور گفتند (در رابطه با حق زن مبنی بر گرفتن پول برای کار خانه) اینها برای این است مرد احساس پر رویی نکند و هر بار زن را در خانه دید بداند به او دارد لطف می کند. با این منطق می توان گفت هر بار زن از خانه پایش را بیرون گذاشت بداند مرد به او لطف کرده و یا هر روز که مرد با زن دیگری ازدواج نکرد به خانه آمد به او لطف کرده آیا این حرف ها باعث قوت خانه می شود؟ اینکه زنی کنار مرد خود برای خانه زحمت می کشد را اینجور به جان هم بیندازیم درست است؟ نگویید جای آن حرف چیز دیگری است و... در مشاوره های خانواده اثر این گفتمان ها را می توان دید. زنانی که با اندک اختلاف در یک بحث ساده به سرعت بحث کار خانه را پیش می کشند و از طرفی مهریه سنگین و از طرفی حق طلاق زنان و از آن طرف تبلیغ برای اینکه هزینه زن برای خودش است و از طرفی با توجه به فضای سنتی ما که اگر زن کار از دست بدهد زیر خرج شوهر یا پدر می رود البته فعلا و از طرفی حق کار خانه و... باعث شده همه آنچه آورده دین و سنت و مدرنیته باشد در حق زن به او داده شده و دست مرد را خالی کردیم. با این وضع طبیعی است زنان به راحتی به مردان جواب ندهند. طبیعی است به راحتی حتی حاضر نشوند با اندک اختلافی زندگی را تحمل کنند. یک نگاه به سنت ازدواج که رایج شده شده بیاندازید، پسران دهه ۷۰ دهه ۸۰ را برای ازدواج قبول می کنند چرا که با فاصله بیشتر و زیاد پسر فرصت پیشرفت و مال و.... داشته و برای یک دختر با فاصله کمی بیشتر می تواند مورد قبول باشد با این روند هر دهه که می گذرد بر دختران مجرد یک دهه افزوده می شود. الان چند میلیون زن بالای ۳۲ سال وجود دارد که شوهر ندارند!!! چون مردان هم به طرز طبیعی و هم این وضع که ایجاد شده اصلا توانایی ارضای خواسته های آنها را ندارند و دنبال دختران سن پایین تر می روند این ریشه در ضعیف کردن مرد ندارد؟ این ریشه در اینکه بالاخره زنان باید با مرد در زندگی راه بیاید ندارد؟ وقتی برای کار شوهر و محل زندگی و.... که اسلام تلاش کرده مرد که خرجی آور است اولویت و بر اساس اقتضای کار او تنظیم شود زن را محق کردیم و تخلف از آن را نوعی بدبختی آن زن قلمداد کردیم ازدواج سر می گیرد؟؟ بهتر می دانید استاد بالاخره مردان مجرد سن بالا راحت تر با توجه به قدرت مالی و....حتی نیاز جنسی و عاطفی را برطرف کرده و میکنند اما برای یک خانم سخت است و نمی تواند در سن بالای ۳۲ سال با هر سال یا دو سال یا حتی کمتر با یک مرد بودن سر کند. تفاوت در خلقت وجود دارد. بالاخره مرد راحت تر با این مشکل کنار می آید مرد نیاز کمتری نسبت به زن در مورد دوست داشته شدن توسط یک نفر را دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمایید که شرایط امروزین تاریخی که انسان جدید در آن حاضر است، شرایط تاریخی خاصی است و نمیتوان تاریخ را به عقب برگرداند. در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» سعی شده نگاه قرآن و روایات به زن مدّ نظر قرار گیرد ولی باید همان نگاه قرآنی در این زمان و این تاریخ، جواب دهد و باید طوری باشد که زنان ما احساس نکنند خداوند و قرآن به آنها ظلم کرده، چیزی که متأسفانه با برداشت دینیِ بعضی از مذهبیها پیش آمده است. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «معنای حضور انسان آخرالزمانی نزد خود و دیگران و در جهان» https://eitaa.com/matalebevijeh/11304 شده است امید است مفید افتد. موفق باشید
با سلام و احترام و وقت بخیر: استاد سیر رجوع به قرآن چگونه است؟ آیا اول ادبیات عرب بخونیم؟ اول تفسیرالمیزان بخونیم؟ یا مستقیم به خود قران و ترجمه رجوع کنیم؟ هر طور که باید باشد بنده را راهنمایی بفرمایید. با تشکر. اجرکم عندالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهترین شکل رجوع به قرآن آن است که انسان تا حدّی با ادبیات عرب آشنا باشد و سپس به معارفی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» که مقدمه تفکر و تدبر نسبت به قرآن است بپردازد و آنگاه با تفسیری مانند «المیزان» راه انس با قرآن را هموار کند. ۲. حال اگر شرایط ارتباط با ادبیات عرب کارساز نبود، معرفت نفس و برهان صدیقین و سپس حدود ۱۰۰ جلسه به بحثهایی که در سورههایی مثل سوره روم و عنکبوت و آلعمران و نساء شده است؛ بپردازند و سپس به المیزان رجوع کنند، إنشاءالله نتیجه میگیرند. موفق باشید
با سلام و احترام: جناب دکتر نصرالله حکمت که از دلسوزان فرهنگ و حکمت هستند در ماجرای اخیر سمت معترضین را گرفته اند و در کانال تلگرامی شان تحت عنوان این روزها مطالب خودشان را می نویسند. می خواستم نظر شما رو بدونم که چطور این بزرگواران به این سمت می روند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب بود امثال این عزیزان در کنار مباحث عرفانی، در موضوع «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی» و تنگناهایی که جهت عبور از سیطره نظام استکباری در پیش است، نیز فکر میکردند. موفق باشید
با سلام: سوالی ذهن من را مشغول کرده که میخواستم از شما راهنمایی بگیرم. خواهشا جواب سوال منا به سوال ها و مقاله های قبلی ارجاع ندهید. من فایل مناظره آقای علیزاده و همچنین فایل صوتی خود شما در مورد پیامبر اکرم و رافت داشتن در حین روحیه سلحشوری را گوش دادم و همچنین یادداشت تقابل آزادی و حجاب را مطالعه کردم. سوال بنده: چرا هرموقع مردم اعتراض به حقی دارند، روز دوم اعتراضات تبدیل به درگیری و اهانت میشود؟ در سالهای 88-96-98 و الان و همچنین تظاهرات کشاورزان اصفهانی همین رویه بوده است که در روزهای اول تظاهرات به صورت مسالمت آمیز انجام میشود ولی بعدا به اهانت و درگیری ختم میشود. آیا این اقدام حاکمیت نیست که بعد از بررسی ابعاد اعتراضات در روزهای نخست، افرادی را بین اعتراض کننده ها میفرستد تا اعتراضات را به وسیله آتش زدن و صدمه به بانک ها و اهانت به مقدسات، جامعه را دو قطبی (انقلابی و ضد انقلاب) کند؟ و بعد از دو قطبی کردن سریع بیانیه بدهند که مردم بعد از نماز جمعه در علیه اغتشاش گران تظاهرات کنند و اصلا خواسته اصلی مردم را در رسانه ها محو میکنند؟ این نظریه نه سوال من بلکه اعتقاد خیلی از مردم شده که من دارم از شما میپرسم. میگویند این سیاست حاکمیت است که با این کار جهت اعتراضات را به خشونت و از طرفی دو قطبی کردن بکشاند تا مردم از ترس کشته شدن و انگ ضد انقلابی از خواسته خود صرف نظر کنند. همچنین وقتی از طرف رسانه های غربی چندین بار بیانیه صادر شد که اهانت به مقدسات و صدمه زدن به اموال عمومی را نهی کردند و همچنین فیلمی از ایلام در فضای مجازی پخش شد که تمام اسباب و وسایل و مدارک بانکی را در شب خالی کردند و فردا همان بانک در آتش سوخت، ذهن ها را مشغول میکند که این ها کار حاکمیت است. در قضیه آتش زدن چادر کشاورزان در رودخانه هم با توجه به فیلمی که پخش شد معلوم بود کسانی که چادر کشاورزان را آتش زدند حرفه ای بودند. موضوعی دیگر هم که باید تامل کرد نکته ای بود که در مناظره آقای علیزاده بیان شد که مجری شبکه چهار را برای برنامه ای با موضوع گشت ارشاد از کار برکنار کردند و همچنین توییت استاد رایفی پور که گفته بودند رسانه ملی در حال دو قطبی کردن است. این یعنی خود رسانه ملی قصد ندارد موضوع اعتراضات به حق مردم را پخش کند و در حال ماله کشی است. حال سوال من این است که آیا این حرکات، سیاست حاکمیت است که اعتراضات را سرکوب کند؟ خواهشا جواب من را بدون ابهام بدید که اگر سیاست حاکمیت این نیست بتوانم در مقابل افکار جامعه و مردم دفاع کنم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اساساً ذات نظام اسلامی، تفاوت اساسی با نظامهای سیاسی سکولارِ دنیا دارد. ممکن است نظامهای سیاسی دنیا از این حیلهها به کار ببرند ولی اگر کسی متوجه نظام اسلامی و روحی که بر آن حاکم است باشد، میداند که نظام اسلامی از چنین اتّهاماتی مبری است و هیچ دلیلی بر چنین حرفهایی و هیچ شاهدی بر چنین حرکاتی در میان نیست. معلوم است که نظام اسلامی دشمنان حیلهگر و بیتقوای فراوانی دارد که با نفوذ در جریانهای اعتراضی، تلاش میکند با انواع تخریبها و کشتهسازی ها، پرونده نظام اسلامی را که در ذات خود تا آنجا که ممکن است مدارا میباشد؛ مکدّر کند. ملاحظه کردید که حتی دادستان محترم کشور به دادستانهای استانها توصیه کردند افرادی که پرونده خاصی در رابطه با شرارت ندارند، برای آنها پروندهسازی نشود. زیرا ما آن جوانان را از خود میدانیم که به هر حال نهایتاً اعتراضی چه حق و چه باطل داشتهاند، ولی مرز آنها با آنانی که سعی کردند اعتراضات را به خشونت و تخریب بکشانند، جدا است. آیا اگر خشونت و تخریب از آنِ نظام است، چنین دستوری داده میشد؟ هنر ما آن است که با سواد رسانهای خود جایگاه شایعات را درست تعیین کنیم و متوجه باشیم نظام اسلامی بسیار بزرگتر و پایدارتر از آن است که مجبور به چنین کارهای سطحی باشد. موفق باشید
