باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به او متذکر شد خداوند در کنار این مصائب میخواهد او را متوجهی راهی دیگر و جهانی دیگر بکند. در جواب سؤال شمارهی ۲۷۶۵۶ عرایضی و اشاراتی در این رابطه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بیشتر این نوع مباحث را عزیزانی که مباحث قبلی را دنبال کردهاند، میشناسند. پیشنهاد میشود کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام اذکار؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. زیرا در افق شخصیت آن عزیزان، خود را ادامه میدهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آنچه فعلاً برایتان مقدور است را انجام دهید و خود را آماده کنید تا نسبت به آنچه در آینده برایتان پیش میآید، آمادگی لازم را داشته باشید. در تقویت صدق و تواضع نیز تلاش کنید. موفق باشید
سلام استاد: به تازگی در فضای مجازی در مورد یک شبکه ی اجتماعی به نام «وتواپ vetoapp» (که قرار است به زودی عضو گیری کند) صحبت می شود. بنا بر اعلام طراحان، این شبکه اجتماعی قرار است سامانه ای جامع برای «همه پرسی» ایرانیان را فراهم کند که در آن اعضا بدون «کاربر فیک» وارد شده و موضوع «همه پرسی» را انتخاب میکنند و در صورت اینکه پنجاه به اضافه یک اعضا موافق «همه پرسی» باشند آن موضوع به «همه پرسی» گذاشته خواهد شد. با توضیحات فوق (بنا بر سخنان اخیر رهبری در مورد اینکه مردم صلاحیت کافی را برای اظهار نظر در مورد هر موضوعی را ندارند) تکلیف ما در مورد این «اپ» چیست؟ آیا عضویت در این سامانه، مغایر منویات «رهبری» است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه اصل موضوعی که میفرمایید برای بنده مبهم است، نمیتوانم نظر بدهم. موفق باشید
سلام علیکم: استاد حس عجیبی این روزها دارم از این جهت فکر میکنم اعتقادات هایم عمیق نیست و فقط به این دلیل که از اوایل نوجوانی در فضاهای مذهبی بودم آدم مذهبی شدم. به نظرتان از کجا شروع کنم؟ به نظرتان همین عامل میتواند باعث بی هدفی من به طور کلی در زندگی هم باشد که با رفعش مشکل بی هدفی هم حل شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بعد از مدتی اگر حس و گرایش مذهبی با مبانی محکم عقلی و قلبی شکل نگیرد، پایدار نمیماند. از این جهت مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست پیشنهاد میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد این روزها و با این هجمه رسانه ای دائم بر تعداد متنفران از نظام و مسوولان و اسلام داره اضافه میشه و بر تنفر سابقین هم همچنین، الان هم بحث اعدامها مستمسک شده و من نمیدونم بعد اعدام اون چند ده نفر که توی صف هستن چی میشه و اصولا الان آیا اعدامها کار صحیحی هست یا نه، اگه الان یه انتخاباتی برگزار بشه بعید میدونم بیشتر از ده بیست درصد مشارکت کنن و این یعنی خدشه در مشروعیت، در این شرایط امثال ما چه جوری میتونیم رو به نا امیدی و افسردگی نریم، بنده تازه مطالعه کتاب الغارات را تموم کردم، همونطور که خدا اون زمان معجزه نکرد و معاویه با قدرت رسانه ای و تفرقه افکنی و... حضرت امیر را شکست داد خوب الان هم نباید انتظار معجزه داشت، حالم خیلی بده استاد و این غم زندگیم را تحت تاثیر قرار داده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر چه هست همان طور که حضرت روح الله «رضوان الله تعالی علیه» فرمودند ما مامور به ادای تکلیف هستیم و کاملاً مطمئنیم خطی که با انقلاب اسلامی شروع شده است؛ خط نابودی ابرقدرت ها است و بحمدلله تظام اسلامی از سر قدرت به هیچ وجه نسبت به جو سازی جهان استکباری کوتاه نیامده است و مطمئن باشید خداوند در همین صحنه ها قدرت خود را نمایان می کند. معلوم است که هرکس موجودیت نظام اسلامی را تهدید کند به عنوان محارب محکوم به اعدام است و نباید کوتاه آمد. این مردمند که باید بیش از پیش نسبت به احکام الهی سر تسلیم فرود آورند وگرنه خداوند حجاج بن یوسف ثقفی ها را بر آنها حاکم می کند. ولی البته بحمدلله مردم ما تنها آنهایی نیستند که شبکه های رسانه ای نشان میدهند و مردم نمایی میکنند. مطمئن باشید اکثریت, پای نظام و رهبری هستند و به لطف الهی این نظام منجر به ظهور حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» می شود. موفق باشید
سلام استاد گرامی: بنده میخواستم یکی از باورهایم را خدمت شما عرضه کنم و صحت و سقم این عقیده را از زبان شما بشنوم، در مورد اینکه آیا فقط شیعیان به بهشت میروند؟ باور بنده این است که پاسخ این سوال هم بله است هم خیر. بله هست_چون که اهل بیت علیهم السلام تنهاانسانهای کامل روی زمین هستند پس طبیعی است که پیروان راستین آن حضرات به واسطه پیروی از آنان بهشتی باشند و اما پاسخ خیر است به این دلیل که شاید انسان هایی باشند که در زندگی خود هیچگاه فرصت آشنایی با روش ایشان را نداشتند ولی در زندگی از روی فطرت انسانی خود زندگی عاقلانه ای داشتهاند که بهشتی نشدن آنها با عدالت الهی سازگار نباشد. به نظر حقیر در جهان آخرت اعمال انسانهای غیر شیعه را با اعمال اهل بیت به عنوان انسان کامل مورد سنجش قرار میدهند و به هر میزان که به لحاظ نیت و عملکرد با این حضرات علیهم السلام تطابق داشته باشد اعمالشان پذیرفته میشود پس با این توضیح بیراه نیست اگر بگوییم فقط شیعه به بهشت میرود برخی که شیعه رسمی هستند و دسته ای هم شیعه بودنشان ثابت میشود اما غیر رسمی. ممنون میشوم در این خصوص ارشاد بفرمایید و صحت و سقم این عقیده را معلوم فرمایید. با تشکر از جنابعالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است حتی تا آنجایی که خداوند در مورد اهل کتاب میفرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ (آلعمران/113) آنها همه يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، جمعيّتى هستند كه (به حق و ايمان) قيام مى كنند؛ و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مى خوانند؛ در حالى كه سجده مى نمايند. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که بگوییم که نفس عین شنیدن و دیدن است اما دیدن و شنیدن عین نفس نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا وجهی از عین حقیقت، عین آن حقیقت نیست. موفق باشید
با سلام خدمت کاربران عزیز: به اطلاع عزیزان رسانده میشود به جهت آنکه به لطف الهی سفر اربعینی در پیش است برای مدتی از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز محروم هستیم. دعاگوی همه عزیزان میباشیم و التماس دعا داریم.
با سلام خدمت کاربران عزیز: به اطلاع عزیزان رسانده میشود به جهت آنکه به لطف الهی سفر اربعینی در پیش است برای مدتی از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز محروم هستیم. دعاگوی همه عزیزان میباشیم و التماس دعا داریم.
سلام: گاهی اوقات که مفاتیح الجنان را میخوانم دعاهایی میبینم که ننوشته از چه کسی نقل شده آیا از امام معصوم نقل شده یا شخص دیگری؟ مثلا دعای روز دوشنبه از کجا آمده است؟ سپاسگذارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. بعضی از ادعیه توسط علمای بزرگی مثل سید بن طاووس که تا حدّ زیاد فرهنگ و گفتار اهل بیت «علیهمالسلام» را میشناختند، آن ادعیه تنظیم شده است. موفق باشید
سلام استاد: چند وقته فکر میکنم خیلی چیز بلدم و مغرور شدم و همیشه دنبال تشویق و تایید بقیه هستم چکار کنم تو رو خدا کمکم کنید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رجوع به حقیقت، قضیه فرق میکند. در این مورد خوب است سری به کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» و به شرح صوتی آن کتاب که هر دو روی سایت هست؛ بزنید. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر استاد گرانقدرم. با توجه به حدیث یابن جندب پس انداز کردن هم از غفلت هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنجایی که برای رفع مشکلی نباشد، پس انداز یعنی چه؟! چرا به نیازمندانش نرسانیم تا وسعت بگیریم؟ موفق باشید
سلام استاد گرامی: وقت عالی بخیر. نظر شما درباره واکنش ما به برنامه عصر جدید چیست؟ برنامه ای است که ظاهرا بیشتر آکروبات بازی و سرود و نقاشی و تئاتر نشان میده و ما بینش شاید یک اثر هنری ارزشی هم نشون بده. نمیدونم در مجموع اثر خوبی داره روی جوونا یا نه؟ فکر میکنم اشکالش این باشه که جوونا رو علاقه مند کنه به همین نوع کارها که بیشتر خودنمایی توش مطرح هست و اونها رو نسبت به فعالیت های عمیق مثل مطالعه و عبادات بی رغبت کنه. البته این استنباط من هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به طور مستقیم هیچکدام از برنامههای عصر جدید را نتوانستهام تماشا کنم مگر آن کلیپهای خوبی که رفقا به طور گزینشی از آن برنامه گرفتهاند که عموماً کلیپهای خوبی بوده است. به نظر بنده باید همه جوانب موضوع را بررسی کرد و اینکه مسئولان تنظیم برنامه عصر جدید، مخاطب خود را چه کسانی قرار دادهاند و آیا نسبت به آن مخاطب، چشم انداز و افقی مقابل او گشودهاند؟ هرچند که آن افق چندان هم آرمانی نباشد. ولی در هر صورت باید در راستای معنابخشی به انسان باشد و عبور از پوچیِ دوران. موفق باشید
سلام و عرض ادب وقتتون بخیر استاد: استاد ببخشید بنده ۱۹ سالمه و دانشجوی پزشکی هستم و به فسلفه علاقه دارم دوست دارم تخصصی تو این حیطه کار کنم امکانش هست بفرمایید چه کنم و از کجا شروع کنم؟ البته دوره طرح ولایت رو گذروندم و از بنده خدایی پرسیدم گفتن باید مشخص کنید در کدام حیطه فلسفه میخوای تخصصی کارکنی. بنظر شما کدام حیطه نیاز روز جامعه الان است. ممنون از پاسخگوییتون🌷
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنکه حضرت امام نگاهِ فلسفه صدرایی برای این زمانه مدّ نظر دارند؛ پیشنهاد بنده آن است که اگر بتوانیدکتاب «ده نکته» و کتاب «از برهان تا عرفان» و کتاب «معاد بازگشت به جدّیترین زندگی» را همراه با شرح صوتی آنها دنبال کنید، إنشاءالله ورود خوبی در فلسفه صدرایی برایتان فراهم میشود. کتابها و شرح صوتی آنها روی سایت هست. موفق باشید
سلام علیکم: استاد بزرگوار لطفا نظرتان را راجع به چنین برداشت و تفسیری از قرآن میفرمایید چون امکان کپی متن و یا ارسال عکس نبود لینک را قرار دادم https://www.instagram.com/p/CXCHPQQo5tE/?utm_medium=copy_link
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه امکان دسترسی به اینستاگرام برایم نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته جلد اول کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی جوابگو خواهد بود. اگر کتاب در بازار پیدا نشد، شرح صوتی آن را میتوانید از حاج آقا نظری بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در شرایطی هستیم که قضیه همینطور است که ملاحظه میفرمایید. علت مشکل، شما نیستید، روحیهی مردم طوری شده که به جای تذکر به خودشان و توجه به نفسِ لوّامه، بقیه را مقصر میدانند. مطمئن باشید با برخورد خوب شما، خود شما گسترش مییابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم اشکال داشته باشد. در رابطه قسمت دوم سؤال، به قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه حضوری خواهد بود در ساحتی برتر، و مفید است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسهی اخیر شرح سورهی جاثیه، تحت عنوان «مواجههی وجودی با عالم و احساس حضور در ابدیت» شده است. إنشاءاللّه سعی بفرمایید خود را در آن افق حاضر کنید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و ادب حضور استاد عزیز و بزرگوار: در سوالی که پیشتر از شما درباره معنای شاکله در آیه شریفه: «کل یعمل علی شاکلته» پرسیدم جنابعالی نظر علامه طباطبایی را تبین فرمودید. در ادامه پژوهشی که در این باره آغاز کردم با فرضیهها، سوالات و یافتههایی مواجه شدم که ضرورت داشت جهت اطمینان از مسیر تحقیق با شما در میان بگذارم. ۱. بحث لغوی: عرب زمان پیامبر (ص) با توجه به اینکه شاکله از ریشه شکل به فتح (ش) باشد یا به کسر آن دو معنا را ممکن است برداشت کند. در صورت اول زمانی که میگفته (شَكَلْتُ الدابَّةَ أَشْكِلُها شَكْلاً) أي: شَدَدْتُ يَدَها وَرِجْلَها. منظورش این بوده که او را شکل دادم. در این صورت معنای شاکله در آیه شریفه این است که دستوپای عمل انسان را میبندد و او را محدود میکند. در صورت دوم که به معنای (هیئت، صورت و فرم) به کار میرود معنای گستردهتری دارد و چون از این ریشه هم فعل متعدی ساخته میشود و هم فعل لازم و هم استعمال آن به عنوان اسم فاعل صحیح است و هم اسم مفعول، این ظرفیت در واژه شاکله وجود دارد که هم از یک سو شکل پذیر باشد و هم شکل دهنده. شکل پذیر از آن جهت است که عواملی بر او اثر میگذارند و شکل دهنده از آن جهت است که عمل را شکل میدهد. معنای متعدی شکل به فتح (ش) میتواند با معنای آن به کسر (ش) هم سازگار باشد؛ چراکه شکل دادن به معنای صورت در نهایت و نتیجه موجب بستن و محدود کردن ـ به همان معنایی که عرب درباره دابه به کار میبرد ـ هم میگردد. ۲- بحث روایی: در کتب: (تفسیر عیاشی، تفسیر البرهان، نورالثقلین، الکافی، من لایحضره الفقیه و تهذیب الاحکام) روایاتی ذیل آیه شریفه از امام صادق علیه السلام نقش شده که معنای شاکله را (نیت و عمل) میدانند. از آنجا که بحث یک مسئله تربیتی است نه تعیین تکلیف مکلف و به حوزه فقه اکبر مربوط است و نه فقه اصغر و از آنجا که هر واژهای در هر علمی معنایی به تناسب آن علم دارد، بین (نیت) در این روایات با (نیتی) که شرط فقهی انجام عمل است مانند: نیت نماز ظهر یا نیت روزه قضای ماه رمضان که موجب تفکیک و تعیین نوع عمل است تفاوت وجود دارد. در اینجا منظور از نیت هر آن چیزی است که منجر به انگیزه، قصد و حرکت در انسان به سوی یک عمل میشود و او را بر میانگیزاند. نه اینکه در ذهن و لسان خود نوع عملش را معین کند. به همین دلیل امام صادق علیه السلام میفرمایند: نیت به منزله روح نسبت به بدن است و بدن همان عمل انسان است. از این رو بحث علامه صحیح است که فرمودند: شاکله» نسبت به عمل انسان، نظیر روحِ جاری در بدن است که بدن با اعضاء و اعمال خود آن را مجسم مینماید. از آنجا که بین اصولیون از متاخرین موافقت وجود دارد که در بحث الفاظ اخذ چند معنا برای یک لفظ چنانچه با هم تعارض و تناقض نداشته باشند بلامانع است و همه این معانی که برای شاکله تحقیق شد یا از باب اعم و اخص یا از جهت موافقت در نتیجه با هم قابل جمع است، میتوان نتیجه گرفت که: اولا) اگر چه انسان یک شاکله اولیه دارد؛ ولی این شاکله خود نرم و شکل پذیر است و انتخابهای انسان به این شاکله شکل میدهد. پس اینگونه نیست که شاکله فقط همان بنیه اولیه انسان باشد قبل از تربیت؛ بلکه تداوم و تکرار در تثبیت یک عمل و تبدیل آن به رفتار و عادت میتواند این صورت جدید را در شاکله تثبیت کند و همواره عمل انسان تحت تاثیر شاکله است. از این بحث میتوان اینچنین نتیجه گرفت که تربیت پایدار باید منجر به تثبیت صورت جدید شاکله شود وگرنه در حد اطلاعات و آگاهی باقی میماند و چون شاکله همچون دابه دست و پای عمل انسان را میبندد، انسان در زمانی که هوشیاری و حافظه خود را از دست بدهد ـ مانند شرایط دشوار که انسان در معرض سختی قرار میگیرد ـ ناچار بر اساس شاکله خود رفتار میکند و اینچنین است که برخی در هنگام خشم یا سختی و دشواری دقیقا بر خلاف آن چیزی رفتار میکنند که در زمان هوشیاری. آن زمان که مغز خسته است، اعصاب به هم ریخته و جریان تفکر مختل شده، شاکله به صورت واضحی حقیقت خود را نمایان میکند و روشن میشود که در باطن انسان چه خبر بوده است. آنچه انسان در طول سالها با عمل و رفتار خود ساخته یکباره بیرون میریزد و هر آنچه از اجداد و نیاکان خود به ارث برده و دست خوش تغییر نشده را پدیدار میکند. با این اوصاف جای تعجب نیست که جنابعالی در کتاب خویشتن پنهان میفرمایید: "تا عالم انسان عوض نشود جایگاه دستورات روشن نمیشود وگرنه آن آقا به طبیعت خودش برمیگردد و میگوید: خدا لعنتت کند، پدر سوخته! چرا اینطور کردی؟ و بعد کتک را شروع میکند." توجه به شکل پذیر بودن شاکله از یک سو و شکل دادن به عمل و بستن دست و پای عمل از سوی دیگر به عقیده من ضرورت توجه انسان به حضور در عالم دینی را که مکررا بیان فرمودهاید توضیح میدهد. ثانیا) شناخت شاکله میتواند نتایج مطلوب گستردهای داشته باشد. در اموری مانند ازدواج، تربیت، مشاوره و استخدام فرد شاکلهشناس قادر است ظرفیتها و نقاط ضعف افراد را تشخیص دهد. به ویژه در مشاوره شاکلهشناسی قرآنی میتواند ضعف روانشناسی را که بر رفتار بنا شده آشکار کند و ریشه عمل که شاکله است را برملا سازد و متناسب با آن چارهاندیشی کند. همچنین از طریق نگاه به والدین و اجداد و اقوام یک فرد میتوان عمل او را در شرایط مختلف پیشبینی کرد و دریافت که این خصلتها و روحیات در فرد متاثر از کدامیک از این افراد است. پرسش مهمی که در بحث شاکله باید پاسخ داده شود آن است که شاکله اولیه بر چه اساسی شکل پذیرفته و متاثر از چه عواملی است؟ آیا پدر و مادر در ایجاد این شاکله میتوانند نقش موثری ایفا کنند؟ آیا تربیت قبل از فرزندآوری آغاز میشود؟ به کمک قرآن، احادیث و علومی مانند طب میتوان چنین نتیجه گرفت که در سه نقطه حساس، والدین بر شاکله فرزند خود اثر میگذارند: اول: خون والدین: موید من در این ادعا آنجاست که در زیارت امین الله میخوانیم: «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره، لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمّات ثیابها.» همین مضمون در زیارت وارث هم آمده. سلسله خونی که در اصلاب و ارحام ائمه معصومین علیهم السلام جریان داشته از میان نسلی به نسل بعد گذشته که طهارت خود را حفظ کرده و از پلیدی جاهلیت به دور مانده. این مسئله در مورد هر یک از ما چگونه است؟ به نظر میرسد تعمق در این مسئله که من از چه نسلی هستم و از چه اصلاب و ارحامی به وجود آمدهام، بیانگر این خواهد بود که چرا برخی از کارها و رفتارها و عادتها را بدون آنکه بخواهم به گونهای خاص انجام میدهم؟ چرا به طریق خاصی راه میروم؟ به گونه خاصی میخندم و چرا هر چه میکنم نمیتوانم به راحتی از برخی عادتها خلاص شوم؟ دوم: نطفه: در روایات ما درباره لحظه انعقاد نطفه دستوراتی وارد شده، مواردی نهی شده، مواردی دیگر مکروه دانسته شده و نحوه مطلوب آمیزش توصیف شده است. داستان ابلق شدن گوسفندان حضرت شعیب نشان میهد فرزند انسان ذی شعور چگونه ممکن است از حالات پدر و مادر خود در لحظه انعقاد نطفه متاثر شود. تفاوت پدر با مادر در تشکیل نطفه: در توضیح آیه شریفه {وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ} از ابن عباس نقل شده که قَالَ: خُلِقوا فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ، وصُوِّروا فِي أَرْحَامِ النِّسَاءِ. آیه حرث نیز آنجا که میفرماید: (نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ) به همین معنا اشاره دارد که بذر ویژگیهای خود را از پدر میگیرد و زن کیفیت رشد را مشخص میکند. از این رو انتخاب همسر، تکلیف و مسئولیتی است که بر عهده مردان گذاشته میشود تا با انتخاب رحم مطهر و شایسته نسل را مدیریت کنند. سوم: شیر مادر: از امیرالمومنین نقل است که فرمودند: اِیّاکُم اَن تَستَرضِعُوا الحمَقاءَ، َفاِنَّ اللّبَنَ یُنشِئُهُ عَلَیهِ رسول خدا نیز فرمودند: تَوَقَوُّا اَولادَکُم لَبَن البَغِیَّة وَ المَجنُونَة،فَاِنَّ اللَّبَنَی یَعدی در این روایات بنابر قاعده: (العلة تعمم الحكم) ما امکان سرایت دادن علت به سایر افراد خودش را داریم و میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که روحیات مادر همراه با شیر به فرزند منتقل میشود. البته در اینجا بحث دیگری هم در تربیت جنین مطرح است که عوامل غیبی از جمله اراده الهی چه نقشی دارد؛ زیرا اراده الهی علت تامه است و دعا از اسباب جلب خیر خداوند است به همین دلیل در شب انعقاد نطفه دعاهای مخصوصی وارد شده است. از سوی دیگر در روایات مربوط به این دوران از شیطان هم زیاد گفته شده و نشان میدهد که شیطان هم این نقاط حساس را به خوبی میشناسد و هر لحظه فرصت طلبانه آماده مداخله است. آنچه برای من سوال جدی است و نتوانستم موضوع را با خود حل کنم این است که چگونه ماده ای مانند خون، نطفه و شیر میتواند روحیات، خلقیات، باورهای قلبی، استعدادها و تواناییها و شکل اولیه رفتارهایی مانند نوع نشستن را به فرزند سرایت دهد؟ مگر نه اینکه ماده عین حرکت است و از قبل و بعد خود بیخبر است؟ بعید است مسأله به DNA و ژنتیک خلاصه شود؛ چرا که میدانیم حاکم اصلی و وجه پایدار انسان نفس است و حداقل بعد از تعلق روح به بدن، اختلافی نیست که روح خود طفل، مدیریت شکلدهی بدن را هم برعهده دارد. این سوالی است که در آن منتظر راهنمایی و پاسخ شما میمانم. سوال دیگری که باید پرسید این است که آیا نحوه عمل پدر و مادر در این چند مرحله موجب جبر برای فرزند میشود یا از آنجا که نفس ذاتا مختار آفریده شده او انتخابگری میکند؟ و اگر آنچه به او سرایت مییابد انتخاب خود اوست، این انتخابگری چگونه است و چطور میشود آن را درک کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در مورد شاکله و نظر به آیه مربوطه متذکر نکات خوبی شدهاید. عمده آن است که متوجه شویم وقتی قرآن میفرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا» با مبنای آنکه انسان را مختار می داند، متذکر این امر میشود تا ما نسبت به شاکله خود و یا به تعبیر روانشناسان به منش خود حساس باشیم. به آن معنا که در مسیر کمالات خود به کلیتی از شخصیت خود نظر داشته باشیم که ماورای اطلاعات خود و یا عادات و اعمالمان میباشد که در اصطلاح عرفانی به آن «ملکات» میگویند. و به همین جهت میفرماید انسان در دنیای دیگر که شاکله او نقشآفرین است، این ملکات او هستند که انسان را فرا میگیرد و از انسان صادر میشود آنچه باید صادر شود. موفق باشید
سلام و احترام. اخیرا آقای دکتر یامین پور به کاربران کانال خود توصیه کردهاند برای آشنایی با هایدگر، درسگفتارهای آقای فاطمی @sr_fatemy را گوش بدهند. جای خوشحالی است که شخصیتی مثل ایشون با اینهمه مشغلهای که اخیرا دارند همچنان در فضای فکری فعالند و اخیرا به هایدگر اعتنا کردهاند. به نظر حضرتعالی ضرورت آشنایی بچههای فکری جبهه انقلاب اسلامی با نگاه هایدگر چقدر است؟ سوال بعد اینکه چطور ورود پیدا کنند که در دام روشنفکری نیفتند؟ منظورم روشنفکری کسانی است که شما بارها اشاره کردهاید که برخلاف آشنایی که با هایدگر دارند ولی چون نسبتی با انقلاب برقرار نمیکنند عملا در پوچی هستند. (البته بنده تا جایی که درسگفتارهای آقای فاطمی را گوش دادهام متوجه شدم هرچه از هایدگر و دکتر داوری و... میگویند در نسبت با انقلاب اسلامی و عرفان است و نگاه امثال دکتر عبدالکریمی را نفی میکند)
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب تشخیص دادهاید. در اینکه به نظر بنده اگر بخواهیم در این زمانه در تاریخ تفکر حاضر شویم نمیتوانیم هایدگر و دکتر داوری را نادیده بگیریم، بحثی نیست و بحمدلله جناب آقای فاطمی بهخوبی در موضوعات ورود میکنند و حقیقتاً هایدگرِ واقعی و با توجه به دغدغههایی که داشته، همان هایدگری است که دکتر فردید به ما معرفی کرد یعنی هایدگری که با «فلسفه آمادهگریاش» منتظر انقلاب اسلامی بود. موفق باشید
با سلام و احترام: جناب دکتر نصرالله حکمت که از دلسوزان فرهنگ و حکمت هستند در ماجرای اخیر سمت معترضین را گرفته اند و در کانال تلگرامی شان تحت عنوان این روزها مطالب خودشان را می نویسند. می خواستم نظر شما رو بدونم که چطور این بزرگواران به این سمت می روند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب بود امثال این عزیزان در کنار مباحث عرفانی، در موضوع «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی» و تنگناهایی که جهت عبور از سیطره نظام استکباری در پیش است، نیز فکر میکردند. موفق باشید