بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3554

کتمان عشقبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی در صورت امکان در مورد عبارت "من عشق و کتم و عف فمات مات شهیدا" که مرحوم صدرالمتالهین در جلد 7 اسفار اربعه آورده است شرحی بدهید و اینکه آیا روایت از معصوم است یا اصلی فلسفی و چه مقدار میتوان بر اساس آن زندگی کرد و محور محبت ها قرار داد با تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب «مفتاح الفلاح» از شیخ بهایی این روایت از قول رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» آمده است. شیخ الرئیس و خواجه‌ی طوسی در نمط نهم (مقامات العارفین) یکی از شرایط رسیدن به کمال را عشق عفیف دانسته‌اند ـ یعنی عفت را در مسئله عشق و ترقی به کمالات دخیل دانسته‌اند عرفا به اقتباس از روایت « «من عشق و کتم و عفّ فمات و هو شهید» عفاف در عشق ورزی از مقدمات و اسباب پیشرفت و ترقی است، اگر عفاف را در این احادیث مخصوص عشق مجازی بدانیم، پله‌ای خواهد بود برای ترقی و راه‌یابی به عشق حقیقی الهی، کتمان و عفاف و صبر هر سه از شرایط عشق است و اگر این شرایط در عشق حیوانی و نفسانی رعایت شود صعود به قلّه عشق حقیقی آسان خواهد بود. مقام شهادت که یکی از عالی‌ترین مقامات معنوی است که به عاشق عفیف و کتوم و صبور اعطاء می­شود. کتمان و پوشیده داشتتن سرّ عشق و اندوه آن نیز از توجه عرفا و فلاسفه بدور نبوده است. حضرت امام در کتمان عشق چنین فرموده:: راز دل را نتـوانم بــه کســی بگشــایـم .......که در این دیر مغان راز نگهداری نیست ===== سرّ عشق است که جز دوست نداند دیگر..... می نگنجد غـم هجـران وی ‌اندر گفتــار ========= راز بیهـوشی و مسـتی و خراباتی عشــق .......... نتـوان گـفت که از راهبـران بی‌خبــریم . موفق باشید
3283
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت حضور استاد وارسته در مورد مساله ناقص العقل بودن زن از حضورتان سوالی داشتم و همچنین مشورت با زنان ایا این دو مورد در مورد تمام زنان عمومیت دارد و ایا زن با توجه به این دو مورد در زندگی مشترک نباید در هیچ موردی نظر بدهد و نباید هیچ موضوعی را با او در میان گذاشت و یا نظر او را در هیچ موردی نباید جویا شد البته با توجه به اینکه مدیریت با مرد است و او جایگاه قوام را در زندگی دارد مسلم است مسایل اقتصادی مرتبط با جایگاه اوست اما بنده با طرح این سوال در حقیقت به دنبال جایگاه زن در زندگی و دانستن ان هستم که ایا این به عنوان یک توقع در زندگی از جانب زن که در جریان امور قرار بگیرد توقعی به دور از سیر تکاملی اوست خواهشمند پاسخ از حضورتان هستم و پیشاپیش از وقتی که در اختیار بنده حقیر گذاشتید کمال تشکر رادارم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحمدالله این موضوع را در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» خدمت عزیزان عرضه داشته‌ام تا معلوم شود هرگز نمی‌توان هیچ کمالی را برای مرد فرض کرد که زن از آن محروم باشد بلکه تنها تفاوت در حوزه‌ی مسئولیت‌هاست. آن کتاب را مطالعه فرمایید انشاءالله به‌خوبی جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید.
2796
متن پرسش
سلام علیکم.پیرو سوال 2770 که پاسخ فرموده اید باید مطلبی را عرض کنم،اینکه پرسیدن سوالی که داشتم سخت است و نمی شود به راحتی با کلمات آن را بیان کرد.یک شی خارجی(یعنی مستقل از من) در خارج از من وجود دارد.اگر ماهیت این شی از بین برود دیگر وجود هم نخواهد داشت.یعنی وجود داشتن ان شی عین ماهیت ان است نه جدا از آن نه یک چیز دیگر نه یک هستی مستقل.هستی یک شی همان ماهیت آن است(چون بدون ماهیت وجودی هم در کار نیست)ما فقط می توانیم ماهیت را ادراک کنیم(با حس و عقل و شهود و هر چه که می شود).با این اوصاف،خدا هم یک چیز است که وجود دارد.من نمی دانم کیست؟چیست؟اما بودن که به خودی خود چیزی نیست.بودن صرف که در خارج وجود ندارد.بودن همان ماهیت است.خدا هم ماهیتی دارد ورای ادراک ما(ظاهرا و شاید واقعا)باور کنید عقل ناقص من نمی تواند بفهمد چگونه بودن هست، یا در خارج هست، یا یک چیز است(و به قول شما و دیگران چیز نیست.هستی فقط هست)آقای طاهر زاده،استاد،پدر معنوی عزیز من.من نمی توانم بفهمم و برایم مسخره است کسی بگوید یک شی یک ماهیت دارد و یک وجود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم نمی‌توانم بپذیرم یک شیئ یک ماهیت داشته باشد و یک وجود. آنچه بنده می‌فهمم آن است که وجود در مراتب مختلف خود صورت‌های مختلفی دارد. پیشنهاد می‌کنم ابتدا مباحث «برهان صدیقین» را با شرح آن کار کنید و بعد «بدایة الحکمه» را تا إن‌شاءالله موضوع روشن شود. موفق باشید
2125
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. فرق دعا و آیات قرآن در چیست؟مگر نه اینکه قرآن بواسطه جبرئیل به قلب پیامبر صله الله علیه و آله و سلم رسیده و به صورت گفتار در کلام حضرت تجلی کرده یا به صورت مستقیم از خود حضرت حق جل جلاله دریافت کردند؟مگر دعا شهود ائمه نیست از حضرت حق،یا بهتر بگم خداوند به دل ائمه علیهم آلاف تحیه و الثناء انداخته و این عزیزان برای ما بیان کردند،راستش رو بخواید یه چی میگم میترسم بگم،ولی اگر یه دعا بیارن بذارن جلو من با یه آیه (اگر متنشو حفظ نباشم که آیس یا قرآن)قطعا تشخیصش سخته و غیر ممکن و یه آیت الله جوادی حفظه الله تعالی میخواد که میگن آیات قرآنی در کلام ائمه یه نورانیت خاصی داره.ما که نمیدونیم چه خبره. . . استاد خیلی دوستتون داریم. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (قسمت اول سؤال حذف شود) خوشا به حال شما که هر دوی قرآن و دعا را نور می‌بینید و حقیقتاً هردوی آن‌ها معجزه اند و هر دو نوری است از حضرت پروردگار . دعا مثل سوره‌ی حمد است که خداوند به جای بنده‌اش می‌گوید: ایّاک نعبد و ایّاک نستعین و حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای ابوحمزه مظهر همین سنت هستند و عرض می‌کنند: «ِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ فَوَ عِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی لَوْ نَهَرْتَنِی [انْتَهَرْتَنِی‏] مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِکَ وَ لا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ أَنْتَ الْفَاعِلُ لِمَا تَشَاءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ کَیْفَ تَشَاءُ وَ تَرْحَمُ مَنْ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ کَیْفَ تَشَاء» حالا بگو این دعا از زبان خدا است به خدا یا زبان امام سجاد«علیه‌السلام» است به خدا؟ موفق باشید
2077

خمسبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام آیادر حالیکه کلیه درآمدهای کشور در دست حکومت اسلامی است و از آن در راه اعتلای حکومت اسلامی و تقویت روحانیت استفاده می نمایند، پرداخت خمس واجب است؟ آیا انفاق و صدقه در این زمان که اطراف ما پر از فقرا است واجب تر نیست؟ لطفاً نظر قلبی خود را خارج از در نظر گرفتن مصالح نظام و حکومت اعلام فرمائید. با تشکر مهرابی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر نظامی درآمد‌های آن بر اساس برنامه و بودجه تعریف می‌شود و مسیر تقویت روحانیت همیشه از طریق مکتب بوده‌است و ربطی به دولت‌ها ندارد و خودِ مکتب با موضوع خمس، تقویت روحانیّت را به عهده گرفته. اتفاقا آن‌چه به عهده‌ی دولت است برنامه ریزی در راستای رفع فقر است و نظر قلبی بنده همان چیزی است که شریعت الهی تعیین کرده و مسیر خمس را در راستای تقویت اسلام معین نموده است و اگر کسی در مسیر دیگری مصرف کرد عملا وظیفه‌ی شرعی خود را انجام نداده و شرعا بدهکار است. موفق باشید.
2061
متن پرسش
به نام خدا . سلام. من دانشجوی سال آخر رشته ی کامپیوتر هستم،این ترم درسی داشتم با نام میانی فناوری اطلاعات. ما در این درس هرچه جلوتر می رویم با پیشرفت فناوری اطلاعات حضور انسان در فرآیند های مختلف داره کمرنگ و کمرنگ تر میشه و بجای انسان از ربات و عامل های هوشمند در جهت انجام امورات استفاده میشه ، و به دلیل هزینه کمتر ،احساس عدم خستگی عامل های فناوری اطلاعات، فعالیت شبانه روزی این عاملها، دقت بسیار بالا و خطای بسیار کم و راندمان بالا ،... صاحبان کار و سرمایه به استفاده از این عاملها و ربات ها تمایل بیشتری نشان میدهند.اگر این فرآیند مبانی فناوری اطلاعات رو بررسی کنیم (مثل همین بانک ها که الان 24 ساعته به مشتریانشون سرویس میدن و بخش زیادی از حجم کاریشون الکترونیک شده و بدون نیاز به انسان) این تعدیل نیرو ی انسانی در سازمان ها و شرکت ها از آغاز فناوری اطلاعات تا به امروز رشد بسیار زیادی داشته . اگر بخواهیم 50 سال آینده و یا 100 سال آینده رو نگاه کنیم میبینیم که در 100 سال آینده ما فقط افرادی دارای شغل و شرایط زندگی خواهند بود که تخصص ویژه داشته باشند یعنی در بین سایر متخصصین حوزه مربوط به تخصص خود، برتر باشند.مثلا ما در 70 سال آینده برای انجام یک عمل جراحی نیازی به تکنسین های اتاق عمل نخواهیم داشت، و رباط ها جای این تکنسین ها را خواهند گرفت، و فقط دکتر متخصص آن هم از راه دور و از طریق ویدئو کنفرانس عمل را هدایت خواهد کرد.با این تفاسیر ما نیازی به کارگر ، راننده ، کارمند، پرستار، حسابدار ، .... و دیگر شغل های عامیانه نخواهیم ئاشت و سیستم های الکترونیک و روباتیک جایگزین اینها خواهند شد و خیلی بهتر عمل خواهند کرد. مثلا ما در یک سازمان به افراد زیادی نیاز نخواهیم داشت و کسانی هم که وجود خواهند داشت قطعا باید برای موقعیت های مهم و کلیدی سازمان باشند که برای حضور در این موقعیت ها هم باید متفاوت از سایرین باشند. در آینده میتونه پول به عنوان پشتوانه جامعه نباشدو تخصص و دانایی پشتوانه جامعه باشد. این یعنی فقط یه عده ی خاص که به لحاظ دانایی و تخصص خاص هستند میتوانند زنده بمانند و صاحبان دنیا خواهند بود و مردم عامی و کم سواد و حتی متوسط جامعه جایی برای درآمدزایی و کار براشون وجود نخواهد داشت. یعنی در آینده 50-100 سالی به جای 8میلیارد نفر ، جمعیت جهان باید به 800 میلیون نفر و شاید کمتر ، تقلیل یابد و یا اینکه فقط برای 800 میلیون نفر شرایط زندگی فراهم خواهد بود. داریم پس لرزه های این اتفاق مهم جهانی رو در امریکا و اروپا و در جنبش وال استریت میبینیم.و لی اصلا این داستان مورد بررسی قرار نمیگیره. الان اگه توجه کنید رشد جمعیتی در کشورهای پیشرفته عدد منفی رو به خودش اختصاص داده و این گویای این است که مردم جوامع پیشرفته بدون اینکه به این موضوع فکر کنند دارن این موضوع رو درک میکنن. این دقیقا شبیه این است که مردم جهان در یک اتومبیل با بالاترین امکانات نشستن و و داران یک مسیر پر پیشرفت رو طی میکنن ولی با گذشت زملن و بوجود آمدن پیشرفت جدید افرادی از این اتومبیل به بیرون انداخته میشن،یعنی هرچه پیشرفت رخ میده افراد بیشتری از درون این اتومبیل حذف میشن. داستان مهم و اتفاق فاجعه باری داره رخ میده. از محضر ارجمند حضرتعالی خواستارم که نظر خود را در مورد این موضوع بطور کامل بفرمائید.باسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحث مفصل آن را باید در آثار فلاسفه‌ای مثل هایدگر دنبال کنید. ایشان می‌فرمایند: رشد جهان در فرهنگ مدرنیته ریاضی‌گونه است و کمیّت امکان ادامه‌ی تا بی‌نهایت را ندارد و لذا از یک مرزی موضوع برعکس می‌شود و جهان تحمل ادامه‌ی نگاه کمیت‌گرا را بر خود ندارد چون طبیعت بالذات تابع احکام ریاضی نیست. جهت بررسی بیشتر می‌توانید به کتاب «فلسفه در بحران» مقاله‌ی هایدگر و «گشایش راه تفکر» از دکتر داوری رجوع فرمایید. موفق باشید
1086

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم این مطالب را بعد از خواندن چند صفح از جزوه ضرورت مطالعه می نویسم.پسری هستم 25 ساله ،فعلا دانشجو،یکی از گناهانی که من به آن مبتلا هستم این است که بعضی مواقع دروغ می گویم و این هم به خاطر این است که در بعضی از محافل دوستانه نمی خواهم از دوستانم کم بیارم.به همین خاطر دروغ می گویم،تا چند وقت پیش که ناچار شدم به استاد دانشگاهم دروغ بگویم و بعد که متوجه شده بود به من گفت تو تیپ شخصیتید ضعیف،و باید قبول کنی که تو همین هستی و کتاب راهی بسوی کامیابی را به من معرفی کرد نوشته آنتونی رابینزرا به من پیشنهاد کرد برای خوندن. انصافا هر چه تلاش کردم با این کتاب ارتباط برقرار کنم نتوانستم.حالا می خواهم شما من را راهنمایی کنید و بفرمایید با توجه به این مشکل که من گفتم آیا این مشکل با مطالعه رفع می شود یا خیر. و سوال دیگر من هم این است که انشا الله بهمن امسال امتحان ارشد بدهم از شما می خواهم من را راهنمایی کنید که چطوری به این رنگ خدایی بدهم و نیت من هم برای خدا باشد در واقع برای خدا باشد چون حقیقت این است که من تا حدودی برای کلاس اجتماعی اش می خواستم امتحان بدهم. و ارائه راه کاری برای خوب مطالعه کردن و موثر شدن مطالعه هیم درواقع یک برنامه عملی برای مطالعه به من بدهید ودر مورد آن مشکل اولم می فرماییدهمان کتاب را بخوانم یا شما مطلب و کتاب دیگری را پیشنهاد می کنید. از لطف شما متشکرم
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر انسان بتواند با خدا ارتباط برقرار کند آنچنان احساس بزرگی و غنا می‌کند که هرگز مایل نیست با دروغ‌گفتن بزرگی کاذب برای خود ایجاد کند، پیشنهاد بنده جهت سیر مطالعاتی همان است که در سایت هست. در مورد امتحان کارشناسی ارشد اساس را بر این بگذارید که خود را آماده‌ی خدمت می‌کنید که اگر نظام اسلامی در آن امر به شما نیاز داشت مثل یک سرباز آماده به خدمت آماده‌ی انجام وظیفه‌اید و در ضمن جهت امرار معاش شرایط بهتری برایتان باشد. موفق باشید
120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در آیه ای از قرآن خدا می فرماید خدا مثل هیچ چیزی نیست (لیس کمثله شی ء)اما در حدیثی از امام علی می فرماید کسی که خود را بشناسد خدا را شناخته است در جلسه معرفت نفس گفته شد منظور از این حدیث این است که مثلا صفت تجرد که در انسان هست در خدا بدون محدودیت وجود دارد ارتباط این حدیث با آن آیه چگونه است؟ با تشکر
متن پاسخ
جواب: علیک السلام باسمه تعالی؛ آری قرآن می‌فرماید « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ » چیزی مانند خداوند نیست و او سمیع و بصیر است. ولی در جای دیگر می‌فرماید: « لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم‏ » برای خداوند مَثَل أعْلی هست و او غزیز و حکیم است. یعنی درست است مِثْل ندارد، ولی مَثَل أعْلی دارد. مِثْل یک شیئ یعنی چیزی در عرض آن شیئ، آن‌طور که شما و من از نظر انسان‌بودن دو نوع انسان هستیم در عرض همدیگر. ولی مَثَلْ جنبه‌ی نمایش و آیت دارد. لذا ملائکه و نفْس انسان مَثَل أعلای خداوند هستند و کمالات او را در مرتبه‌ی نازله نشان می‌دهند. موفق باشید
16591
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید استاد. 1. باز هم لازم است تشکّر کنم، چراکه کمک بزرگی به سیر و سلوک بنده کردید، «استاد بودن» یعنی کمک به سلوک کسی کردن، که به واقع شما برای بنده استادی کردید. 2. خواهشی از شما داشتم استاد! اگر می شود دعا بفرمایید که همسری که خداوند بر سر راهم قرار خواهد داد کمک به سلوک بنده کند و راضی به رضای حق باشد. چند سوال هم خدمتتان داشتم: 1. زندگینامه ی جناب محی الدین را در کتابی جدا می توان یافت؟ 2. صوتهای استاد یزدان پناه را از موسسه امام خمینی می توان یافت؟ یا جای دیگر باید بروم؟ بعد از بدایه، نهایه را با صوت ایشان بخوانم استاد؟ 3. استاد یزدان پناه درس خارج نهایه دارند، پس از خواندن نهایه به آن باید رجوع شود؟ 4. آیا کسی قبل از خواندن فصوص و عرفان نظری نمی تواند دستورات منازل السائرین را با چلّه نشینی هایش انجام دهد و منزل ها را طی کند؟ فصوص خواندن چه تاثیری در آن می تواند داشته باشد؟ تغییر رویکرد نسبت به عالم و وجود سرعت سیر را افزایش می دهد؟ التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «محی‌الدین‌بن‌عربی» از آقای محسن جهانگیری نسبتاً این کار را کرده است 2- ظاهراً صوت‌های استاد را بتوانید از مؤسسه‌ی حضرت امام تهیه کنید. بحث «بدایه و نهایه» اساتیدِ مختلفی دارد؛ ملاحظه کنید کدام با ذوق شما می‌خواند. رفقا بر روی شرح استاد امینی‌نژاد در بدایه و نهایه نظر دارند 3- خارجِ نهایه را بعد از نهایه کار کنید 4- فصوص‌الحکم کمک می‌کند که درکِ درستی از منازلی که جناب خواجه متذکر می‌شود، داشته باشید. موفق باشید

12418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در مورد شخصیت حضرت زهرا (س) چه کتابهایی را مطالعه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب‌های «بصیرت حضرت زهرا(س)» و «مقام لیلة القدری فاطمه(س)» مطرح شده و در آخر هرکدام از کتاب‌ها در قسمت منابع، آدرس کتاب‌های مهمی را در این رابطه خواهید یافت. موفق باشید

10236
متن پرسش
با سلام: شخصی می گفت روایت عنوان بصری در صدر اسلام نبوده و بعدا در کتب عرفا پیدا شده است. آیا این روایت سند محکم و قوی ای دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد تحقیق نکرده‌ام ولی همین‌که علمای بزرگی که نسبت به سند روایات حساس‌اند به آن روایت توصیه می‌کنند؛ کافی است، به‌خصوص که مضامین حدیث کاملاً با مبانی دینی منطبق است و موجب ظهور توحید ناب در انسان می‌شود. موفق باشید
8906
متن پرسش
سلام علیکم. در هر عملی که انسان انجام میدهد، آیا میتوان گفت که تنها عامل اثرگذار عمل در نفس، وجه ایجابی و وجودی آن عمل است و نه وجه سلبی و عدمی آن؟ مثلا در ترک یک گناه بگوییم در واقع آن عمل حقیقی که انجام گرفته است برگزیدن امر خداوند بوده است و نه برنگزیدن یک خطا، یعنی در اصل هر صبر از معصیتی یک عمل ایجابی در راستای اطاعت از خدا است و با این حساب امری مانند تقوا را به «تداوم برگزیدن حق» تعریف کنیم و نه «تداوم برنگزیدن باطل» شاید در تعریف اینها دو روی یک سکه باشند اما در حقیقت آن وجه اثرگذار یک عمل کدام است یعنی در قیامت آیا انسان با تقوا از بعد اعمال سلبیش روبرو می‌شود یعنی ترک گناه‌کردن‌هایش را میبیند و یا همان تقوا را به صورت نظر به حق کردن‌هایش میبیند؟ یعنی مفهومی مانند تقوا نزدیک میشود به مفهومی مانند ذکر و در حقیقت همه اعمال تعالی بخش یک انسان چه سلبی و چه ایجابی در اصل همه ایجابی هستند و همه از جنس نظر به حق هستند و وجه اثرگذار همه آنها آن بخشی است که صرف نظر به حق میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: با توجه به این ما در برزخ و قیامت با اراده‌های خود به صورت تجسم‌یافته روبه‌رو‌ایم و در انجام فعل وترک فعل اراده اعمال می‌کنیم بنابراین همان‌طور که متوجه شده‌اید وَجه سلبی عمل نیز عمل محسوب می‌شود. موفق باشید
8747

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم . استاد بنده مناظرات اهل حکمت و عرفان با مخالفان حکمت و عرفان را زیاد گوش میدهم و چیزی که دقت کردم این بود که در این مناظرات و بحث ها از تمام حکما از قبیل صدرا و بوعلی و ابن عربی و شیخ بهایی و علامه طباطبائی و .... حرف بود جز شیخ اشراق. میخواستم ببینم چرا حرفی از شیخ اشراق و فلسفه ی او در این میان نیست؟ شما با نظام فکری ایشان آشنا هستید؟ آیا با وجود حکمت متعالیه وقت گذاشتن بر دستگاه فکری شیخ اشراق لازم است؟ آیا در این فلسفه چیزی دارد که حکمت متعالیه از آن حرفی نزده باشد. این را از این حیث پرسیدم چون یک دو جلدی به نام حکمت اشراق از استاد یدالله یزدان پناه دیدم و از صبح تو فکر بودم که کمی با اندیشه های شیخ اشراق آشنا شوم. اما دو دل بودم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به نظرم باید از خود جناب آقای یزدان‌پناه موضوع را سؤال کرد که در عین تسلط به عرفان و حکمت متعالیه، مکتب شیخ اشراق را هم می‌شناسند. ولی بنده در حین مطالعات مختصرم در مورد مکتب اشراق، روح مکتب اشراق را درک نکرده‌ام و نمی‌توانم نظر بدهم. موفق باشید
8548
متن پرسش
با سلام و احترام من دانشجوی رشته مهندسی هستم و قصد ادامه تحصیل در مقطع ارشد در رشته تاریخ اسلام میباشم. هدف بنده از این انتخاب ایجاد تحولی در تاریخ نگاری کنونی مملکت هست. حال با توجه به اینکه با مباحث معرفت النفس در کتب شما آشنا هستم، میخواهم بدانم ارتباط بین معرفت النفس و تاریخ چیست؟ معرفت النفس چه نگاهی به تاریخ را برای ما سبب می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: معرفت نفس یک نوع بصیرت است تا انسان جایگاه انسان را در عالم وجود درست بشناسد از این جهت قدرت تحلیل به انسان می‌دهد ولی علمی نیست در عرض علم تاریخ تا به طور مستقیم بتواند نقشی ایفاء کند. موفق باشید
8273
متن پرسش
سلام .من به دلایلی از حضور در مراسم و جمع های مذهبی غالبا محرومم و خوندن پرسش و پاسخ های سایت شما تا حدودی این کمبود رو جبران می کنه .از این بابت ازتون ممنونم. و بهتون ارادت خاصی دارم.چون من با دیدن امام خمینی به یاد پیامبر و اهل بیت می افتم و ارادت شما به امام دلیلی بر ارادت بنده به شماست.یه سوال ازتون داشتم که ممکنه بفرمایید در حوزه ی تخصصی شما نیست.ولی من دوست دارم نظر شما را بدونم.بنده دانشجوی فوق لیسانس هستم.دو ساله که عقد کردم.و یکی از شرایط ازدواجم قول همسرم مبنی بر ادامه تحصیلش بود.ایشون قبول کردن.اون زمان دانشجوی کاردانی کامپیوتر بودن و الان دانشجوی ترم دوم کارشناسی .ولی اصلا به درس علاقه ندارن و از طرفی هم بسیار فهم درسها و پاس کردن اون ها واز طرفی تامین هزینه ی دانشگاه (آزاد) براشون مشکل.طوری که ترم پیش مشروط شدن و فقط سه واحد پاس کردن.من از طرفی به خاطر آینده ی شغلی و از طرفی هم چون اگه ایشون فوق دیپلم باشن سطح تحصیلاتشون از همه ی افراد خونواده کمتره نمی تونم از خواستم بگذرم و اجازه بدم انصراف بدن.از طرفی هم بسیار به همسرم علاقه مندم و وقتی میبینم این ادامه تحصیل چه فشار روحی بهشون وارد می کنه بسیار ناراحت میشم.چه کنم؟شرایطی در خونواده وجود داره که ممکنه مدرک لیسانس بسیار در بهتر شدن وضعیت شغلی ایشون تاثیر داشته باشه ولی واقعا همسرم داره به خاطر ادامه تحصیل زجر میکشه و تحقیر میشه و چون از پس درساش برنمیاد به غرورش بر می خوره.چه کنم که در آینده پشیمون نشم؟ممنون.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چکار به حرف اطرافیان دارید؟! اگر روح همسرتان از ادامه‌ی تحصیل به فشار می‌افتد هرگز اصرار نکنید که صفا و اُنس خود را از دست می‌دهید و این خسارت بسیار بزرگی است. احتمال بدهید این لطف خدا است به شما که علاقه‌ی همسرتان را از این چیزهای وَهمی برداشته تا با حقایق آشنایش کند و برکتی برای شما و خانواده‌تان باشد. به میل و گرایش همسرتان احترام بگذارید تا برکات خاصه نصیب شما شود. موفق باشید
7568
متن پرسش
سلام علیکم . چند وقتی هست مطالب سایت علم دینی را دنبال میکنم و با توجه به صحبت های شما به این فکر افتاده ام که راهی نیست جز بازگشت به همان عهد قدسی خودمان . حال با این فرض استاد اگر بخواهیم علم دینی تولید کنیم ابتدا باید بین حوزه و دانشگاه یک آشتی جدی صورت بگیرد . خواجه نصیرالدین طوسی - شیخ بهایی - علامه حسن زاده نمونه ی بارز آشتی بین حوزه و دانشگاه هستند و این بزرگان خود نماد دین و علم دینی هستند . البته این را هم گفته باشم بحث من بر سر علوم انسانی اسلامی نیست بلکه بر سر علوم مهندسی و ریاضیات و رشته های کاربردی مثل نجوم و پزشکی و ... است .حال مثلا اگر یک نفر پیدا شد که خواست دستگاه فکری علامه حسن زاده را در زمینه نجوم تبیین کند و یا دستگاه فکری شیخ الرئیس در خصوص طب و پزشکی و یا خواجه نصیر در شاخه ی ریاضیات و یا .... و یا خود دست به تولید علم دینی بزند .به نظر شما آیا میتوانیم در برابر غرب حرفی برای گفتن داشته باشیم . من از تمدن غرب بیزارم و آن را ظهور کامل ابلیس میدانم ولی استاد شما نگاه کنید .مثلا بعضی از شاگردان علامه حسن زاده درس نجوم دارند و کتاب شیخ بهایی را درس میدهند . به نظر شما با این پیشرفتی که غرب اکنون دارد و ما نباید لحظه ای از او کم بیاوریم تشریح الافلاک شیخ بهایی و فارسی هیئت قوشچی و اصول اقلیدس و.... چه کاربردی دارد ؟.استاد وقتی غرب دارد روی نظریات علمی کار میکند که من وقتی گاهی خلاصه ای از آنها را میخوانم مغز ام سوت میکشد . این علوم چه دردی را دوا میکند؟ . از طرف دیگر هم هرچه فکر میکنم که علوم غربی را بپذیریم یا خیر ؟‌میبینم با چیزهایی که از شرح نامه 31 یاد گرفتم در تضاد است و تمدن غرب با این علوم خود مصرف گرائی و تجدد طلبی و دل بستن به دنیا را گوشزد میکند . حال چکار کنیم . از علوم خودمان که چیزی در نمی آید زیرا تا وقتی بخواهیم بر روی شیخ بهایی مباحث را متمرکز کنیم که کاملا در این جنگ نرم عقب افتاده ایم اگر بخواهیم علوم غربی را بپذیریم با فطرت امان مغایر نیست . نمیدانم میشود راهنمایی کنید . در ضمن من شنیده بودم که اقای جوادی آملی علوم غربی را پذیرفته اند بطور کامل . این صحت دارد ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ابتدا باید روشن شود علومی که نظر به کیفیت عالم دارد با علومی که صرفاً جنبه‌ی کمّی را می‌نگرند دارای دو رویکرد هستند با دو جایگاه متفاوت. یک وقت شما آب را یک واقعیتی می‌دانید با کیفیت ترکردن، و در بستر چنین نگاهی از آب استفاده می‌کنید. ولی یک وقت آب را H2o می‌دانید و تازه از هیدروژن و اکسیژن هم نظرتان به مدارهای الکترون‌هایشان می‌افتد و این‌که چگونه این دو عنصر با هم ترکیب شده‌اند و به قول خودتان کله‌تان سوت می‌کشد. رویکرد علمیِ امثال خواجه نصیر و شیخ بهایی رویکردی است که در علم نجوم هم به کیفیت‌های عالم نظر داشتند و در آن راستا جلو می‌رفتند و بنای تصرف در طبیعت را نداشتند بلکه تسخیر طبیعت را داشتند زیرا بما فرموده اند« سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ » تا با تعاملِ با طبیعت از آن استفاده کنند. ما در هرحال بعد از مدتی با نور تمدن اسلامی کار امثال خواجه نصیر را ادامه می‌دهیم در حالی‌که در غرب این جهت‌گیری را عوض کردند و به جای آن‌که از استعدادهای طبیعی به نفع بشر و برای آرامش او استفاده کنند، در طبیعت تصرف کردند و خواستند بر آن حکومت کنند. مثل آن جادوگری که غول را از شیشه در آورد و حالا خودش اسیر آن غول است. امروز بشر جدید اسیر تکنولوژی است چون به کیفیت‌های عالم نظر نکرد. به نظرم سخن ایت الله جوادی در اجمال است معلوم نیست چون به تفصیل در آید بتوان چنین نتیجه ای گرفت. موفق باشید
4434
متن پرسش
به نام خدا-با عرض سلام خدمت استاد عزیز-خدا خیرتان دهد-استاد از روحانی عزیزی پرسیدم چه کنیم که توفیق اشک ریختن بر امام حسین(ع)را در هر روز کسب کنیم ؟ایشان مکتوب فرمودند:((مهر الهی را توجه کنید ببینید چقدر خدا دوست دارند شما را)).خواستم بپرسم به نظر شما منظور ایشون چه بوده است؟چون نحوه دسترسی من به ایشون به گونه ای نیست که ازشون بخواهم شفاهی توضیح بدهند.خواستم لطفا فرمایش ایشون را توضیح بدهید و بفرمایید چگونه باید به فرمایش ایشون عمل کرد.خدا حفظتان کند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است زیرا وقتی انسان نظر به الطاف الهی داردکه او را تنها نگذاشته ، دارای رقّت قلب می‌شود. موفق باشید
4384
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز و مسئولین سایت اگر امکان دارد جواب سوال را برایم ایمیل کنید با تشکر بنده سوالی از محضرتان داشتم به همین دلیل ناچارا باید خودم را کمی معرفی کنم تا سوالم روشن تر شود . طلبه ی سال پنجم حوزه هستم . از لحاظ علمی الحمدلله در سطح خوبی هستم . و از لحاظ عرفانی و اخلاقی با لطف خداوند متعال با یک استاد خوب عرفان از شاگردان مرحوم آیت الله سعادت پروردر ارتباط می باشم و از این بعد نیز پیشرفت های خوبی داشته ام . شخصیتی متعادل و مایل به درون گرا بودن دارم . بیشتر به علوم عقلی مانن منطق ، اصول علاقه دارم البته استعداد در این دو زمینه را نیز دارم . اما از طرفی دیگر آن چیزی که در حوزه برای ما مطرح می شود این است که خوب درس بخوانیم و وظیفه را خوب انجام دهیم . این حرف کمی گرایش به فقاهت و مرجع شدن دارد . حال سوال بنده از خدمت شما این است که به علاقه و استعداد توجه کنم یا به وظیفه ای که مطرح می شود ؟ آیا می توانم این دو را جمع کنم ، اگر می توانم چگونه ؟ به نظر شما شخصیت بنده به کدام یک از علما نزدیک است تا بتوانم الگویی برای خود داشته باشم ؟ بنده مطالعه ی تفسیر المیزان را شروع کرده ام . تصمیم دارم که به درس های المیزان آیت الله تحریری گوش دهم آیا شما صلاح می دانید ؟ البته قسمتی از جزوه ی شما در مورد المیزان را هم مطالعه کرده ام و در پایان عرض کنم که در زمینه ی سیاست دید بسته ای ندارم و سعی می کنم تا جایی که می توانم به روز باشم . با تشکر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر عزیز«حفظه‌الله» همچنان که شروع کرده‌اید جلو بروید بالاخره با هر گرایشی لازم است چندسالی در درس خارج فقه شرکت کنید تا آرام‌آرام برایتان روشن شود به کدام رشته از معارف دینی و فقه بهتر است پا بگذارید و ادامه دهید. موفق باشید
3223
متن پرسش
سلام استاد عزیزتر از جانم:‌چند سالی است که کاروان پیاده زایرن کربلای معلا با حضور 40نفر از مشهد مقدس راه میافتند و نزدیک دوماه در راه هستند. عده ای این شبهه را وارد می کنندکه این افراد متاهل هستند و طی این مدت همسرانشون معذب هستند واین سزاوار نیست که مردی زنش در خانه معذب باشد و شاید به گناه هم بیفتد و در عوض پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود. خواستن بینیم نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم کار متعادلی نیست مگر برای سفر واجب، مثل حج تمتع. موفق باشید
2263
متن پرسش
سلام اسمایی مانند "مضل" و "ضار" دقیقا چه معنایی دارد؟معنی "الله یضل من یشا" چیست؟یعنی چه که خداوند ضرر می رساند یا گمراه می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: می فرماید: خداوند هرکس را به جهت شایستگی که دارد هدایت می کند «یهدی من یشاء» و هرکی را خواست به جهت عدم شایستگی که دارد مانع می شود که بتواند نقشه هایش را به نتیجه برساند و او را از مسیری که شایسته ی او نیست منحرف می کند. زیرا باید متوجه باشید خودش در قرآن می فرماید: «والله لا یهدی القوم الظالمین» خدا افراد ظالم را هدایت نمی کند، پس اگر فرمود هرکس را خواست گمراه می کند تا نتواند نقشه هایش را عملی کند قبلش فرموده کسی را هدایت نمی کند که ظالم است، پس گمراه کردن خداوند از سر حکمت است و نه بر اساس یک میل غیر منطقی. موفق باشید
1967
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک به مناسبت ماه رجب به شما استاد عزیز.سوالات از این قرار است:آیا در ماه رجب که ماه امن الهی است خواندن دعای صنمی قریش و زیارت عاشورا اشکال دارد؟در گذشته عادت به خواندن دعای گنج العرش داشتم و ترک کردنش برایم سخت است اشکال دارد ادامه دهم؟نظر جنابعالی در مورد کتب آیت الله دستغیب چیست؟متشکرم.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چرا در ماه مبارک رجب از دعاهای متعالی آن غافل هستید. خواندن دعای مأثوره که به سند آن مطمئن هستید در ماه رجب اشکال ندارد. با دعای گنج العرش به سبب ضعف سند باید با احتیاط برخورد کرد. حضرت آیت الله دستغیب«رحمۀالله علیه» از عالمانی بودند که حماسه و عرفان و اخلاق و سلوک را یک جا در خود جمع کرده بودند. موفق باشید
1018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بنده یک مشکل(سوال) اساسی دارم و بدون اغراق ده ها بار از این مساله صدمه خورده ام.وقتی که کتاب «جایگاه رزف انسان در عالم هستی»را مطالعه می کردم دوباره آن مشکل برایم تداعی شد.شما در آن کتاب فرمودید که انسان باید به رزقی که خدا برایش مقدر فرموده است راضی باشد چون او خالق ماست و از ما به ما مهربان تر است پس قطعا چیزی را برای ما مقدر می کند که به بهترین نحو ممکن بتوانیم آخرت خود را آباد کنیم.پس باید به همان رزق قناعت کنیم و بدانیم که تمامی اموری که برایمان پیش می آید امتحان و ابتلاء است و باید تمام تلاشمان را بکنیم که سربلند از امتحانات الهی بیرون بیاییم.الحمدلله بنده مثقال ذره ای به این امر شک ندارم.ولی شما در بخش دیگری از کتاب با استناد به احادیثی فرمودید که عواملی نظیر گناه،غفلت و ... روزی انسانها را کم میکند. حال سوال اساسی من اینجاست که فردی را در نظر بگیرید که رزق کمی دارد.او از کجا باید بفمهد(تاکیدم بر روی همین قوه تشخیص فرد مورد نظر است) که این رزق کم همان رزق مطلوبی است که خداوند حکیم برای او در نظر گرفته است و او با همین رزق کم میتواند آخرت خود را بسازد و باید بر قلت رزق خویش صبر کند یا اینکه این رزق کم را خداوند برای او مقدر نکرده است بلکه او با گناهانش سبب شده است که رزقش تقلیل پیدا کند و حالا باید استغفار کند تا رزق مطلوب خود، برای اصلاح آخرت را به دست آورد؟ مشکلی که بنده ده ها بار به آن برخورد کردم در مورد رزق نبوده است بلکه در مورد عبادات و بندگی ام!!! بوده است.بنده زمانهایی حال معنوی خوبی دارم(الحمدلله).ولی زمانهایی این حال معنوی از بنده ریشه کن می شود تا جایی که از نمازی میخوانم حالم به می خورد.سوالم اینجاست که از کجا باید بفهمم که این حالت مورد رضایت خدا هست و باید در این مساله صبر کنم یا خیر؟چون که احادیث مختلفی هست به این مضمون که خدا برای اینکه بنده اش دچار عجب و غرور نشود خواب را بر چشمان بنده اش مسلط می کند و او را از نماز شب محروم میکند چون خدا حکیم است و قطعا خیر بنده اش را میخواهد.او میبیند که این نماز شب به جای اینکه بنده را به خدا نزدیک کند، دارد او را به بیراهه میکشاند پس بهترین حالت برای او خوابیدن است.ولی من از کجا باید این مساله را تشخیص دهم.من از کجا باید بدانم که از دست رفتن حال معنوی ام به نفعم هست و باید صبر بر طاعت خدا کنم یا اینکه از دست رفتن حال معنوی ام به سبب گناهان بی شمارم است و باید برای آنها استغفار کنم. برای مثال از صبح تا ظهر حال معنوی خوبی دارم ولی به یک باره حالم دگرگون میشود.هر چه در اعمالم جستجو میکنم چیزی نمی یابم و وقتی این وضع ادامه پیدا میکند شروع به جزع و فزع میکنم و متاسفنه ده ها بار از این مساله ضربه خورده ام و حاصلی جز گناه و معصیت نداشته است؟تکلیفم چیست؟صبر بر این حالت(که البته به شرطی مد نظر خدا باشد و به وسیله آن آخرتم را آباد کنم) یا استغفار از گناهانم به خاطر این بد حالی؟ با تشکر فراوان-اللهم احفظ امامنا الخامنه ای
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در مورد قسمت اول سؤال حقیقت این است که رزق هرکس مقسوم و تعیین‌شده است منتها گناهان موجب می‌شود تا آن رزق برای انسان تنگ شود و به سختی به‌دست آید. همان‌طور که وسعت رزق به معنی ثروت‌مندشدن نیست بلکه به معنی راحتی در کسب رزق است تا انسان به امور معنوی خود بپردازد و استغفار ما موجب می‌شود تا رزق از تنگی به وسعت تبدیل شود. در هر صورت ما همیشه در بین خوف و رجاء هستیم و باید از استغفار نسبت به گناهان و غفلت‌ها غافل نباشیم. در مورد حالات معنوی هم شما باید خود را در حال خوف و رجاء قرار دهید، چون نه می‌دانید آن قبض به جهت گناهان است و یا نه، لذا استغفار می‌کنید تا جزء مستغفرین و توابین باشید و هم امیدوارید که در هرحال از رحمت خدا بیرون نیفتاده‌اید. و این حالت خوف و رجاء تا آخر با شما باید باشد. موفق باشید
586

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی در زیارتنامه های معصومین علیهم السلام از جمله زیارت امام حسن عسکری علیه السلام خطاب به ایشان داریم که "السلام علیک یا عصمه المتقین" یا در دعای ندبه"..خلقته لنا عصمه وملاذا"یادر زیارت ناحیه مقدسه"کنت..عصمه الانام". اگر متقین را کسانی بدانیم که دارای توان باز داری خوددر برابر هواها یا قدرت به تعویق انداختن در پاسخ به نیازها را دارند یا کسانی که در پرتوی معرفت و دانسته هایشان ,به عمل به دانسته ها و تنظیم رفتار می پردازند؛ و آنچه در این عبارات به امام معصوم میدهیم(عصمه:نگهدارنده) در حقیقت همان توان بازداری متقین است یعنی آنچه یا انکه متقی را متقی میکندامام معصوم است. استاد گرامی این چگونه صورت میگیرد؟1- چگونه ولایت یا محبت سبب این تقواست؟ایا منظور فقط تغییر در گرایشات اوست(از کار بد بدش بیاید و به نیکی علاقمند میشود) و یاچیزی قدرتمند تری به دست می اورد؟2-ایا رابطه ولایت با تقوا انحصاری میشود یعنی هر که ولایت پذیر باشد-به معنای حقیقی-متقی میشود و برعکس که هر متقی است درپرتو و اثر تقواست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: نتوانستم منظور اصلی شما را از سؤال‌تان دریافت کنم.
15802
متن پرسش
سلام علكيم استاد: به نظر شما موضع ما به عنوان كسى كه ادعاى ولايتى و انقلابى بودن داره در قبال به نتيجه نرسيدن برجام، چى بايد باشه تا از ورطه انصاف خارج نشيم و يا جناحى برخورد نكرده باشيم، آيا بايد خوشحال باشيم يا ناراحت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضع مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را در پیش داریم که بیش از آن‌که خود را درگیر نقد برجام بکنند، به نقد آمریکا می‌پردازند بدون آن‌که امید چندانی به برجام داشته باشند. موفق باشید

13159
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید که چند بار است مزاحمتان شدم من طلبه ام و سؤال خیلی مهمی برایم پیش آمده و دغدغه ی فکری ام شده، خانواده ی من زیاد پولدار نیستند که بتوانند خیلی مرا حمایت مالی کنند و خودم هم پس انداز زیادی ندارم می خواهم بدانم به فکر کاری باشم که در حین طلبگی آن را انجام دهم؟ رضایت امام زمان (عج) در چیست؟ عده ای می گویند که اصلا طلبه نباید به فکر شغل و منبع درآمدی باشند و امام زمان (عج) خودش می رساند و عده ای می گویند مگر امامان ما خودشان کشاورزی نمی کردند و بیل نمی زدند. استاد حرف کدام یک درست است؟ من در تابستان می توانم کار کنم. رضایت امام زمان (عج) در چیست؟ آیا در تابستان به مطالعه ام برسم یا کار کنم؟ استاد عزیز، منی که آه در بساط ندارم آیا اگر به درستی به وظیفه ی طلبگی ام بپردازم شما ضمانت می کنید که من در آینده فقیر نمانم یعنی ازدواج و خانه و مسکن و... را امام زمان (عج) می رساند؟ استاد من به شما اطمینان کامل دارم. لطفا واضح جوابم را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است باید طلبه با زندگی ساده خود را وفق دهد. زیرا مثل ائمه نیست که علم لدنی داشته باشد پس هرکاری که جدّیت او را از تعلیم علم کم کند برای او مفید نیست می‌ماند تابستان که فرصت خوبی است برای کارکردن و یا کارهایی که شخصیت علمی و تحصیلی او را به حاشیه نبرد. خداوند به تجربه به ما نشان داده است که به وقتش نیاز منطقی طلبه را برآورده کرده است. موفق باشید

نمایش چاپی