بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما: جدای از بحثِ خباثت ذاتی دشمنان اهل بیت (ع) و اینکه آنان ذات ظلمانی دارند چرا اهل بیت (ع) دل دشمنان خود را نبردند و آنان را شیفته خود نکردند؟ اگر امام علی (ع) معاویه ملعون را شیفته و عاشق خود می‌کرد چه می‌شد؟ با تکیه بر این اصل که اهل بیت (ع) مظهر اسماء الهی هستند و بدون شک می‌توانند همه را حتّی بدانِ بد را هم عاشق کنند پس چرا در تاریخ اینطور نشد؟ جدای از اینکه دشمنان اهل بیت (ع) انسان های پلیدی بودند. اهل بیت (ع) باید بتوانند پلیدان را هر طور شده پاک کنند چون منجی هستند. خواهشاً جوابِ سر راست دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق«جلّ جلاله» به رسول خد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» (قصص/56) ای رسول ما این‌طور نیست که تو هرکس را که مایل بودی، هدایت شود؛ هدایت گردد ولکن هرکس را که خداوند بخواهد هدایت می‌شود و اوست که دانای دانا نسبت به هدایت‌شدگان می‌باشد و از این جهت اگر خداوند قلب آن‌ها را شایسته هدایت نیابد حتی سخنان اولیای الهی بر آن‌ها مؤثر نمی‌افتد. موفق باشید

31248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در رابطه با سوال ۳۱۲۳۹: متاسفانه شماره سوال رو به یاد ندارم، ولی در پاسخ فرموده بودید که: باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس پیام‌رسان خود را در ایتا بدهید تا چند نمونه از سوره‌هایی که به این شکل، یادداشت‌برداری شده است، خدمتتان ارسال شود. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت آدرس پیام رسان خود را که هنوز نداده‌اید! موفق باشید

30439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم خدمت استاد عزیز: ان شاء الله که از برکات ماه مبارک رجب هرچه بیش تر بهره مند شوید. ببخشید استاد من بعد از یک سیر فلسفی و عرفانی، می خواستم به طور تفصیلی و تطبیقی در مورد عالم ذهن و خیال و مثال کار کنم، اگر لطف بفرمایید چند کتاب خوب در این زمینه معرفی بفرمایید. با تشکر از تماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید سیر مطالعاتی سایت بر همین اساس تنظیم شده. بالاخره باید از جایی شروع کرد. موفق باشید

30389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: گر تکنولوزی به جایی رسید که توانست مغز دو انسان یا سر دو انسان را عوض کند به نظر شما چه اتفاقی در هویت شخص میافتد با توجه به اینکه یک سری اطلاعات در مغز بایگانی شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» بحث شده است که در هر صورت، نفسی که خود را متعلق به آن بدن بداند، در میان است و اطلاعات همه مربوط به نفس ناطقه‌ی انسان است. موفق باشید

29926

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: به وحدت رسیدن در ازدواج که در کتاب زن آن گونه که باید باشد به آن اشاره می‌شود، همان تعریف افلاطون در کتاب ضیافت است؟ نظر فیلسوفان اسلامی در مورد زن تا چه اندازه با تفکر اسلامی هماهنگ است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی از آنچه افلاطون در کتاب «ضیافت» فرموده در ذهن ندارم. موفق باشید

29796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اگر انسان صرفاً به جهت کنجکاوی و علم دوستی، در طلب علم تلاش کند، به لحاظ معنوی ارزش دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که دوستدار علم است، مطابق فطرت خود عمل کرده. موفق باشید

29720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اگر وحدت هویت و ثبات روح وجود دارد چطور باور و علایق ما تغییر می‌کند و بعد از سال ها ممکن است یک انسان دیگری شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در معرفت نفس این نکته روشن می‌شود که نفس در ذات خود یگانه است و این یکی‌بودن را احساس می‌کند به طوری که می‌فهمد او همان کودک ۲۰ سال پیش است، ولی تعلق او به بدن موجب می‌شود که در عین یگانگی، تغییراتی را در خود حس کند. ولی بعد از انقطاع از بدن، دیگر آن تغییرات را ندارد. لذا در روایت داریم: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب». موفق باشید

29605

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با عوارض ناشی از عدم تربیت جنسی در گذشته چکار‌ میشه کرد؟ آیا قابل جبرانه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که سعی شود در مسیر شریعت الهی قرار گیریم، با عبادات و ارتباط سالم با مؤمنین و خدمت به مردم، طبق آیه‌ی «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» که کارهای نیک زشتی‌ها را برطرف می‌کند، مشکل حل می‌شود. موفق باشید

28577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در پاسخ به سوال ۲۸۵۵۵ این دستورالعمل تا چند روز باید عمل شود؟ و اینکه می شود تقسیم کرد در طول ۲۴ ساعت گفته شود یا اینکه پشت سر هم باید گفته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً بحث در تداوم آن ذکر است در روز. فکر می‌کنم بهتر است مثلاً صبح بعد از نماز صبح و یا بعد از نماز عشاء باشد. موفق باشید

28440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم: چند سوال از محضر استاد شریف داشتم: ۱. استاد همانطور که نظر شما هم همینه باید از تفکراتی که نسبت عالیه با اهداف انقلاب اسلامی ندارند را با تئوری حذف سرنگون نکنیم. چون اگر ما فکری را در یک مقطع تاریخی توانستیم حذف کنیم، بدون شک اون فکر در آینده ای نه چندان دور خود را به ما تحمیل خواهد کرد، در صورتی که اگر با تئوری عبور با هر حزب و تفکر و فردی که همگون با افق های انقلاب اسلامی نیست برخورد کنیم قطعا اون فکر در آینده انقلاب اسلامی دیگر جایگاه و ارزشی نخواهد داشت و همچنین موجب عدم ریزش نیروهای انقلابی خواهد شد، در صورتی که سیره معصومین و امام و رهبری غیر از این مسأله است.حال با توجه به این مسأله چگونه بعضی ها به این جمع بندی رسیده اند که احمدی نژاد را از صحنه سیاسی کشور دور کنند و هر کس و ناکس از چپ و راست و هر قبیله ای و باندی علیه او شوند! خب دیگه همه متوجه اند بعضی ها به دنبال حذف جریان احمدی نژادی هستند و این قطعا روند رو به جلوی انقلاب را با مشکل روبرو خواهد کرد! آیا بهتر نیست به او فرصت دهند تا مردم خود سرنوشت خود را رقم بزنند!؟ آیا انقلاب این ظرفیت را ندارد که هر انحرافی را در خود هضم کند و اون رو در آینده به عنوان درس عبرتی برای جامعه قرار دهد؟! ۲. استاد من خودم معتقد به جذب حداکثری هستم و مفهوم انقلابی را یک مفهوم تشکیکی می‌دونم که اقل و اضعف این مسیر را هم نفی نمی‌کنم اما قطعا نقدهای منصفانه و روشنگری های لازم را انجام میدم. در مورد بعضی ها که حرف روشن است و کار درست خود را انجام میدم اما در مورد بعضی ها ابهاماتی وجود داره که انسان میمونه واقعا چگونه اینها را نقد کنه که مجموعه نظام دینی زیر سوال نره و امید مردم خدشه دار نشه. نمونه اش اصولگرایان حزبی و قبیلگی که حقا و انصافا نمی توان مردم را متذکر ضعف های فکری این افراد نکرد! به نظر شما راه نقد این افراد چیه؟! گاهی اوقات احساس می‌کنم خطر این عزیزان بیشتر از اصلاح طلبان و لیبرال ها هست، چون به راحتی می‌توان خطر اونها را گوشزد کرد و به تدریج مردم را از آنها عبور داد. اما عبور دادن مردم از این افراد کار سخت و طاقت فرسایی هست، خصوصا زمانی که بعضی افراد موجه ما را از نقد این افراد نهی می‌کنند!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که متذکر هستید حذف افکار و افرادی که معاند نظام اسلامی نیستند، کاملاً به ضرر نظام است. می‌ماند دادنِ مسئولیت اجراییِ کشور به افراد که در این مورد نباید ریسک شود. ۲. تنگ‌نظری، خطر بزرگی است و باید آن را نقد کرد و افراد را متوجه‌ی سعه‌ی صدر نمود. موفق باشید

28328
متن پرسش
با سلام: اتفاقات ناخوشایند مادی موجب ناراحتی میشه در حالی که علم داری در هدف نهایی انسان نقش مهمی ندارند، چطور انسان می‌تونه و با چه نوع تمرینی به جایی برسه که ناملایمات هیچ تاثیری روی فرد نگذاره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را در آغوش رحمت الهی احساس کنید و بدانید این سختی‌ها برای تجدید نظر نسبت به خود و زندگی‌مان می‌باشد. در این صورت هر نوع فشاری را، راهی برای اصلاح نفس و اصلاح جامعه می‌یابیم. موفق باشید  

27616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدا قوت دو سوال ۲۷۵۸۷ و ۲۷۵۸۸ پاسخ داده نشده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور‌ به ایمیل‌تان جواب داده شد:

۲۷۵۸۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه هستم. به همین جهت عرض شد شاید نظر به آن آیه باشد وگرنه اشکال جنابعالی در جای خود باقی می‌ماند که نباید خداوند را در عرض امور دیگر قرار داد. به هر حال باید آن متن را طوری خواند و توجیه کرد که با توحید و آیه‌ی مذکور مخالفت نداشته باشد. موفق باشید

26878

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از زحمات استاد کمال تشکر و قدردانی می گردد که اینقدر با دقت به ریزه کاریهای هر موضوعی توجه می کنند ان شاءالله خیر ببینید: ما شنیده و می بینیم که پایان هر جلسه، توسل کوچیک و مختصری با ذکر سلامی به محضر ائمه جلسه تمام می شود اما در جلسات استاد اینجوری نبست. ممنون از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً شرایط و فضای جلسات و مباحث طوری است که بیش از دعایی که در آخر می‌شود در آن موقعیت، آن نوع آمادگی که می‌فرمایید نیست. موفق باشید

26830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: بنده حقیر قاضی دادگستري هستم و به شدت بر عاقبت خود نگرانم و از اینکه خدای ناکرده با اشتباه در صدور رای یا تندی با اصحاب دعوی مستحق قهر الهی گردم، در مسیر سیر و سلوک با دلی زنگار گرفته و پایی لنگان طی طریق که خیر، در جا می زنم! از استاد بزرگوار خواهشمندم توصیه و یا ذکر یا دستورالعمل برای قضاوت صحیح و عادلانه و همچنین حسن خلق با خلق الله و بطور کلی آنچه که کمک کننده طی طریق سلوکی با اشتغال به این منصب خطیر می باشد را بزرگوارانه بیان فرمایند. اجرکم عندالله
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کار با برکتی است. تا می‌شود باید مردم را صادق دانست مگر آن‌که خلافش ثابت شود. باید در عین رعایت قوانین در رابطه با خطاکاران، متوجه بود این بنده‌های خدا گرفتار انحراف زمانه‌اند. پس نباید نسبت به آن‌ها کینه داشته باشید و لذا اقلّ حکمی که می‌توان بر آن‌ها جاری کرد را إعمال نمایید مگر آن هایی که مقابل منافع مردم ایستاده اند. موفق باشید

26269
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرانقدر، حضرتعالی چه در آثار گفتاری و نوشتاری تان علیرغم اینکه معتقدید انقلاب اسلامی جایگاه زمینی اش همچنان تثبیت نشده و همچنان دقیق به ندای بی صدایش گوش نسپرده اند و مدیریتهایی در بستر غیر انقلابی وجود دارد، اما بشدت نسبت به آینده این نهضت امیدوارید و ملاحظه کردم در پاسخ هایتان نوشتید که تنگاها با نور توحید ذوب می شود و مشکلات در بستری ماورای مدرنیته و آنچه مطلوب این فرهنگ است، برطرف می شود. چگونه این میزان شما بر خلاف حتی خیلی از فعالان فرهنگی_اجتماعی که به انقلاب علاقه دارند اما خوشبین به آینده نیستند، آرام و مطمئن شبیه رهبر انقلاب از رد کردن این گردنه ها و گشایش تاریخی فرای مدرنیسم و گذر از غیر انقلابیون با سیره رهبری، می گویید و می نویسد و دشمنان را ناراحت از این فتح تاریخی ما می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی ۲۲ سوره‌ی احزاب فکر کنید:

قرآن می‌فرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب یعنی اتحاد کفر جهانی روبه‌رو شدند که بنا داشتند ریشه‌ی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» این است آن وعده‌ی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسول‌اش وعده‌ی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با جمعِ کفار متحد، نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دل‌سپردگی‌شان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همه‌ی کفر به میان می‌آید، با شکستی که می‌خورد  هویت تاریخی‌اش را از دست می‌دهد و تاریخ دیگری ظهور می‌کند. آن مؤمنین با نظر به چنین آینده‌ای، توانستند امروزِ خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند.

ملاحظه کنید تازه وقتی همه‌ی کفر متحد شوند تا توحیدی را که به صحنه آمده است نفی کنند، بصیرتِ ایمانی متوجه می‌شود خداوند بنا دارد اسلام را با هویت جهانی به میان آورد. موفق باشید 

25853
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز: با توجه به شرایط کنونی و تجارب نهضت اسلامی که پشت سر نهادیم، به نظر حضرتعالی مهمترین خطر تهدید کننده انقلاب و استحاله اون چیست و باید چگونه خنثی بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگ ترین خطر عدم مقاومت در راهی است که برای عبور از سیطره‌ی استکبار در پیش گرفته‌ایم. موفق باشید

38239
متن پرسش

خدمت جناب استاد اصغر طاهرزاده با سلام و احترام: به مناسب اربعین حسینی سؤالاتی خدمت جنابعالی داشتیم در صورت امکان سوالات ذیل را برای این گفتگو بررسی بفرمایید. از حسن نظر شما بسیار ممنونم.

متن پاسخ

۱. به عنوان سرآغاز بحث بفرمایید که اساسا نسبتی بین شرکت در مناسک (مراد ما در این مصاحبه از مناسک مربوط به عزاداری سیدالشهدا و مراسم اربعین، زیارت، اعتکاف، مراسم احیا و مواردی از این دست است) و رشد فضیلت های اخلاقی وجود دارد و ما باید از مناسک چنین انتظاری داشته باشیم؟ چون علی‌رغم چشمگیر بودن شرکت مردم در مناسک گویا وضعیت مناسبی در مولفه هایی نظیر صداقت، اعتماد، خیرخواهی و... در ایران وجود ندارد؟ چرا شرکت در مناسک به رشد این فضیلت ها منجر نشده

باسمه تعالی: سلام علیکم:  جواب ۱: در این‌که مناسک دینی نوعی حضور در میدان اُنس بیشتر با حقایق عالیه و انوار مقدسه است؛ بحثی در آن نیست. و در این‌که اگر متوجه هدف اصلی مناسک نباشیم بعد از مدتی به صورت عادت در می‌آید؛ در این نیز بحثی نیست. می‌ماند که انسان‌ها در شرایط جدید به دنبال حضور و امری هستند که نه عادات دینی آنان را قانع می‌کند و نه می‌دانند چه می‌خواهند. و لذا حضور در مناسک دینی در چنین موقعیتی با نوعی سرگردانی همراه است و وظیفه ما در این شرایط آن است که متذکر این افراد باشیم که اگر با سجایای اخلاقی لازم در این مناسک حاضر شوند، بهره‌های زیادی که به دنبال آن هستند برایشان حاصل می‌شود و آن، همان حضور در حالات معنوی می‌باشد به صورت حضوری و نه حصولی. بشر جدید در جایگزینی این نیاز به اجتماعاتی پناه می‌برد با انواع سرگرمی‌ها.
سوال ۲: در سال های اخیر بر اساس پایش ها با توجه به اینکه تغییر محسوسی در اعتقادات و باورها نداشته ایم اما گویا شکل عمل به دینداری تغییر پیدا کرده به طوری که تقید به شرعیات و فرائض کم رنگ شده و به جای آن مناسک برجسته و به متن آمده است. به طور کلی جستجو برای امر معنوی در دنیا نیز افزایش یافته است و در ایران نیز این بعد همیشه برجسته بوده که در قالب عواطف دینی یا تجربه های دینی مانند زیارت و ... بروز و ظهور پیدا می کند. این تغییر رویکرد از چه حیثی است و چه دلایل اجتماعی و فرهنگی دارد؟ 
جواب ۲: همان‌طور که عرض شد باورهای دینی که قرائت خاصی از دین بود بشر دیروز را قانع می‌کرد و از آن جهت مقیّد به دستوراتی بود مبتنی بر آن باورها. در حالی‌که بشر امروز با سوبژه‌شدن خود، جهانی است که باید همه چیز را در خود تجربه کند و اگر نتواند در درون خود به هویتی متعالی دست یابد ناخودآگاه نسبت به اعمال شرعی که در ذات خود عامل تثبیت باورها می‌تواند باشد؛ سست می‌گردد. امری که ما باید از قبل پیش‌بینی می‌کردیم که باید سخنان ما برای نسل امروز، سخنانی باشد که جواب چون و چراهای آنان را بدهد. سخن در این است که آیا می‌توان از مختصاتِ انسانِ جدید غفلت کرد؟ و یا باید با نظر به مختصات انسان جدید، به وسعتی که آخرالزمان برای انسان متذکر شده‌است، فکر کنیم؟ امام سجاد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَعَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور» خداوند مى‌‏دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏‌آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. آیا ما در تاریخ خودمان توانسته‌ایم باب نظر به سورۀ توحید و شش آیه اول سوره حدید را باز کنیم؟ این‌که خداوند در عین بودن و در همه‌جا بودن یعنی در «احدیت» خود، «صمد» است و همه به سوی او هستند، امری است که انسانِ جدید در تقدیر تاریخی خود به دنبال آن است و می‌خواهد در عین حضور در آغوشِ احدیتِ خدا، رفتن به‌سوی خدا را در نزد خودش حس کند. یکی از اساتید معارف اسلامی می‌گفتند: «من هروقت مباحث کتاب "معارف" را می‌خواهم تدریس کنم، دانشجویان چندان توجه نمی‌کنند. اما وقتی موضوعاتی که در کتاب «آداب‌الصلاة» حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است را مطرح می‌کنم، همه توجه می‌کنند. به نظر بنده علت این امر آن است که مطالب کتاب «آداب الصلواة» با بودن و اگزیستانسِ خود دانشجویان رابطه دارد و بودن خود را در تذکرات آن کتاب احساس می‌کنند. ولی در کتاب «معارف اسلامی» بیشتر با باورهای ذهنی خود روبه‌رو هستند و احساس درونی و حضوری برای آن‌ها به‌وجود نمی‌آید.
سوال ۳: بر اساس آخرین پیمایش ها ۵۸ درصد پاسخگویان خیلی زیاد یا زیاد تمایل دارند در پیاده روی اربعین شرکت کنند، با توجه به پر رنگ بودن انگاره هایی نظیر افول دینداری در همان پیمایش ها، این تناقض چگونه قابل توضیح است؟ 
جواب ۳: همواره «حقیقت» در تاریخ، مطابق ظرفیت و نیاز آن تاریخ ظهور می‌کند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ؛» هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است از او- یعنی از خداوند- تقاضا دارند و او هر روز و روزگاری به شأنی مطابق طلبِ آن‌ها جوابگوی آنان است. عجیب است که طلب ازسوی آنچه در آسمان‌ها و زمین است شروع می‌شود و جالب اینجاست که می‌فرماید خداوند در هر مرحله از تاریخ به شأنی مطابق نیاز مخلوقات به ظهور می‌آید. اگر «یوم» را «تاریخ» معنا کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که خدا در هر تاریخی مناسبِ همان تاریخ تجلی پیدا می‌کند و اگر نتوانیم در آن تاریخ مطابق آن زمانه با خدا ارتباط برقرار کنیم، با حقیقتِ آن تاریخ که همان انوار الهی و شئونات ربّانی است، ارتباط برقرار نکرده‌ایم. اگر با آیات و روایات در تاریخ حاضر باشیم، می‌توانیم سخنانی بگوییم که دقیقاً همان مطالبی است که نیاز افراد است و در هیچ جای دیگری نمی‌توانند آن سخنان را بیابند. آیا «حقیقت» در هر زمانه‌ای همان افقِ گشوده‌ای نیست که ما را هم در بر می‌گیرد؟ چرا حقیقت را در حدّ یک مفهوم تقلیل دهیم؟ بنده همیشه در رابطه با نظر به «حقیقت»، رخداد اربعینیِ اخیر را مثال می‌زنم که چگونه در آن پیاده‌روی، ارادۀ الهی شما را در بر می‌گیرد و در این خصوص داریم همین‌که زائر از خانه‌اش حرکت کرد، فرشته‌ها به‌سراغش می‌آیند و او را دربر می‌گیرند. در تاریخ انقلاب اسلامی نیز ما در ذیل ارادۀ الهی قرار گرفته‌ایم و لذا باید خودمان را در آغوش خدا احساس کنیم. اگر در شرایط اربعینیِ اخیر از کسانی بپرسید چرا به کربلا می‌روند، به‌نظرم هر جوابی بدهد جواب نیست! زیرا در حضوری قرار دارد که گزارش از آن با کلمات ممکن نمی‌‌باشد. به قول آیت‌اللّه حسن‌زادۀ آملی «رحمۀ‌الله‌علیه»: «حلوای تن‌تنانی تا نخوری ندانی». یعنی امری است که باید در آن حاضر شد. و در این حضور نیاز به معرفتی دارد که آن معرفت، عباداتی را پیش می‌آورد که اتفاقاً سخت بدان نیاز دارد. ولی ما نتوانسته‌ایم رابطه‌ای که بین آن حضورِ معنوی و عبادات برای آن افراد پیش می‌آید را درست تبیین کنیم. زیرا هنوز در تبیین معارف دینی در محدوده مفاهیم و علم کلام با آن ها سخن می گوییم که بحث در این مورد مفصل است. در کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود. عرض شده «آن وقتی تفکر به تذکر و حضور بازگشت دارد که موضوعِ مورد تفکر «وجود حقایق» باشد و نه «مفهوم حقایق» و این با به صحنه آمدن قلب به جای عقلِ مفهوم گرا ممکن است و در این حالت است که تقاضای هدایت به سوی صراط مستقیم تمام وجود انسان را فرا می گیرد و انسان، آمادگی قدم زدن در راهی را پیدا می کند که او را به قرب حق نایل گرداند، قدم زدن در نفی همه تعلقات، تا فقط خدا برای او بماند. این راه، راهی است خاص که با فرهنگ حضوری- قلبی اهل البیت ممکن است. یعنی نگارانی که در هیچ مدرسه ای درس نخواندند ولی «به غمزه مسأله آموزِ صد مدرس شدند».
سوال ۴: آیا ربط وثیقی میان فربه شدن مناسک و کم شدن عمل به شریعت وجود دارد؟ چراکه گویا شرکت در مناسک دم دست ترین و راحت ترین شکل دینداری و پاسخی به نیاز معنوی مردم باشد و به نوعی جایگزین دینداری شریعت محور شده است. یا بالعکس این مناسک مقوم دینداری است؟ آیا فربه شدن مناسک را باید موید شکل گیری مذهب عرفی نزد عامه مردم قلمداد کرد، که به مناسک و مراسم ثانویه بیشتر از واجبات اهمیت می دهند؟ 
جواب ۴: همان‌طور که عرض شد بشر با سوبژه‌شدن خود گرفتار نوعی نیست‌انگاری و تنهایی شده است و برای جبران این تنهایی خود را در انواع سرگرمی‌ها وارد می‌کند. حال این ماییم و توجه به این امر که چگونه از طریق مراسم و مناسک خود متذکر باشیم به جای تبدیل مناسک به سرگرمی و فرار از تنهایی، می‌توان با حضوری اصیل و معارفی عمیق آن انسان را در وسعت معنویت آخرالزمانی‌اش حاضر کرد و با معارفی مانند «معرفت نفس» جهان او را جهانی حساس و گسترده نمود و از این طریق راهی برای دیگر انسان‌ها به ظهور آورد که آن راه، راهِ عبور از نیست‌انگاری و نیهیلیسم است و حقیقتاً مراسمی که نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» دارد، استعدادِ به خودآمدن انسان‌ها را در وسعت حیات توحیدی در تاریخ را به انسان می‌دهد.
سوال ۵: متاثر از اربعین ما راهپیمایی جاماندگان را داریم، آیا شکل گیری این نوع پیاده روی را می توان تغییر در مناسک نامید؟ اگر پاسخ مثبت است ریشه این تغییر در چیست؟ 
جواب ۵: به نظر می‌آید ابتکار خوبی است زیرا اگر شرایط اربعینیِ اخیر را حضور در تاریخی بدانیم که انسان برای احیای فرهنگ شهادت به میدان آمده است، حرکات اخیری که افراد در روز اربعین از اقصی نقاط شهر به سوی گلزارها و گلستان‌های شهدا حرکت می‌کنند، عملاً خود را در آن فضا و در آن تاریخ قرار داده‌اند و در حس حضور تاریخی خود همچون احیاء‌کنندگان اربعین در صدر اسلام، سعی دارند سنت احیای فرهنگ شهادت زنده بماند، به همان معنایی که حرکت به سوی حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نوعی زنده‌ نگه‌داشتن آن حماسه بود. مهم، حضور در این تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرموده‌اند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش می‌آید. در اربعین؛ جایی برای جاماندگی باقی نمی‌ماند. جامانده کسی را گویند که یا دیر می‌فهمد یا دیر اقدام می‌کند. دل‌های مشتاقی که از ماه‌ها قبل در انتظار سفری ملکوتی‌اند، جا نمی‌مانند هرچند محدودیت عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد، «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دل‌دادگانند» و نه «جاماندگان». موفق باشید

33722
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: مایل بودم بخشی از آنچه که درباره آزادی و زن در قرآن دیده‌ام با شما در میان بگذارم و از رهنمودهای شما بهره ببرم. هیچ موقعیت و محیط و شرایطی هیچ جبر تاریخی، آزادی را از انسان و از زن نمی‌گیرد، همسر لوط و همسر نوح، تحت ولایت و تربیت دو عبد صالح خدا و پیامبر الهی بودند اما مَثَل اهل کفر شدند. می‌شود رفتار انسانی ببینی، لقمه‌ی پاک بخوری، در هوای معنویت نبی خدا نفس بکشی و کافر باشی. می‌شود در کاخ فرعون با همه وسوسه‌ها و جاذبه های سلطنت باشی و آرزویت خانه‌ای در همسایگی خدا باشد. می‌شود در محیط کاملا مردانه معبد باشی؛ در معرض وسوسه‌ها و شیطنت‌های مردان باشی و حصار محکمی بر پرورشگاه انسان در وجودت بسازی، تا خانه‌ی امن روحِ الله شود. تا یکبار برای کل تاریخ بشریت، مادری باشی که «روحنا» را به سویت بفرستند تا حامل آیت الهی شوی. می‌شود آنقدر در مقام غیب باشی که هیچ نامی از تو در کتاب نباشد، اما کتاب، همه واگویه‌ای از اسرار تو باشد، می‌شود حجتِ حجج الهی شوی. اگر در مقامِ مََثل اهل ایمان و اهل کفر، مردانی پیش چشم می ةمدند و خدا بر آنها مثال می‌زد که بر خلاف رسم زمانه، طالب کلمه‌ی توحید شدند، باز در دلهایی این گمان باقی بود که اگر زن بودند نمی‌توانستند چنین «نه» بزرگی بگویند، اما هر چهار نفر و در هر دو جبهه را از زنان مثال زد، شاید از آنرو که به انسانیت و به ویژه زنان نشان دهد، هیچ چیز، در هیچ مسیری، آزادی تو را سلب نمی‌کند مگر اینکه تو خود، بر خود تار بتنی و در چاه نفسانیت خود سقوط کنی، ما در فضای کفر مدرن و توحید زمانه خود نفس می‌کشیم اما می‌توانیم در صحنه‌ها باشیم، جهاد علمی و مادری و حُسْنُ التَّبَعُل را به زیبایی کنار هم و تنیده در هم پیش ببریم و در حصار امن عفاف، مراقب مقام غیب بودن خود باشیم. استاد: سالهاست کلمه به کلمه سخن شما را و آنچه آبشخور معرفت مناسب زمانه دانسته اید از متعالیه و عرفان و ... در حد ظرفیت خود، نوشیده‌ام و می‌دانم تک تک ما (زن و مرد) در فضای انقلاب چه نفس‌های عمیقی کشیده ایم. در چند نکته دردهایی به جان دارم که برایتان بازگو می‌کنم شاید چون شما به عنوان یک زن در جامعه نزیسته‌اید بازگویی این تجربه‌ها برایتان منظری باز کند. ۱. دو گانه عقل و قلب (عقل و عشق) آنچنان افراطی مطرح می‌شود و پیشاپیش سهم زن تنها عاطفه می شود و سهم مرد عقلانیت که گویی جای نفس کشیدن در فضای حکمت و عقلانیت برای زنان بسته است. گویی زن سرمایه و مجال پرداختن به علوم عقلی ندارد و چنین پرداختنی خلاف روح زنانگی است. وقتی از پرداختن دختر امام به مسائل زنان با رویکرد حکمت متعالیه سخن گفتید یک نفس راحت کشیدم که حداقل بخاطر سالها پرداختن به حکمت متعالیه سرزنشم نخواهد کرد. فقط بدانید ما در غربت سختی به سر می‌بریم. ۲. نهادهای مذهبی و حتی انقلابی به وفور جایگاه زن را موجودی درجه ۲ و در پس مردها و در پَس‌تویِ خانه‌ها می‌دانند، اگر جایی مجالی به زنان می‌دهند از درد ناچاری و گاه برای رعایت مسائل شرعی است، مثل جنابعالی حقیقتا جایگاه جدی برای زن قایل نیستند، ما تفاوت تکریم و تظاهر به تکریم زن را در جان خود حس می‌کنیم. این رویکرد شایع در مورد زن، بستر تقابل زن با دین و نظام را فراهم کرده، من مثل برخی نمی‌خواهم همه بحران پیش آمده در مساله زن و حجاب را گردن دشمن بیندازم، ما چشیده ایم طعم تلخ تحقیر را در نهادها و نظامات دینی و ... انکار این ضعف در جبهه به ظاهر خودی، مواجهه ما با حقیقتِ آنچه در حال رخ دادن است به تعویق می اندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این است همان طلوع صبحدمان، و از آن سخن می‌گویید که دیگر در تاریخی که انسان تنها می‌تواند در نزد خود و در آزادی‌اش به‌سر برد؛ فقط انسان داریم، چه زن و چه مرد. درمانده آن‌هایی که هنوز متوجه این امر نیستند تا همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به طور عجیبی در وصیت‌نامه الهی سیاسی خود فرمودند: «ما مفتخريم‏ كه بانوان ما و زنان پير و جوان و خرد و كلان، در صحنه‏ هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند.»

آیا به اعجاب نمی‌آیید که چگونه حضرت روح الله فهمید تاریخی به ظهور آمده که زنان در پیش خود در امکانی که امکان هر انسانی می‌تواند باشد، آمادگی حضور دارند و این حضور، دیگر حضورِ انسان است و انسان در همه ابعادش آمادگی حضور در این تاریخ را دارد چه در بُعد عقلی و چه در بُعد عاطفی. موفق باشید    

33278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت: استاد نظرتون برای رفتن خانمها به کربلا در اربعین با ۲،۳ تا بچه و کودک شیری و هوای گرم و پیش بینی شلوغی زیاد امسال چیه؟ سخن بزرگواری در کانالشون: «با توجه به اینکه امسال هوا خیلی گرمه و در عراق شاهد گرمای شدیدی هستیم و همچنین شلوغی بیش از حد مرزها و مسیر پیاده روی، بهتره که خانم ها به این سفر نرن. بالاخره دو سال میشه مردم کربلا نرفتن و امسال دیگه میخوان چند برابر برن استاد پناهیان هم در روز عاشورا توی سخنرانی شون این مطلب رو فرمودند. خدای نکرده اگه یه تعداد از خانم ها و بچه ها زیر دست و پا بشن و از دنیا برن دیگه دستگاه نفوذ و دشمن شروع به بمباران تبلیغاتی علیه پیاده روی اربعین می‌کنند و حتی ممکنه در سال های بعد اصلا اجازه پیاده روی رو ندن.» استاد یه دلمون کنید. خیلی دلمون می‌خواد بریم و حتی سختی مسافرت و گرما رو هم با جون و دل می‌خریم ولی نمی‌خوایم آتو به دست مریض دلان بدیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر در این سفر روحانی به زحمت غیر قابل تحمل بیفتید روح تان آن نتایج معنوی و عرشی را نمی تواند بگیرد مثل آن است که به ما می‌فرمایند روزه وقتی برای ما ضرر دارد و روح و روان ما را مضطر می‌کند واجب نیست. این طور که می‌فرمایید شرایط شما شرایطی نیست که بتوانید نتیجه لازم را اخذ کنید. ان شاء الله نتایج آن نصیبتان خواهد شد. موفق باشید

33134

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: یکنفر، یک خانوم، به من گفتن که با جن و انجام طلسم در طول چهل روز بین دو نفر جدایی انداختن. دعوا راه انداختن که به جدایی کامل منجر شده و این‌کارو با یک سری وسایل انجام دادن. ایشون فقط اسم یکی از اون دو نفر رو داشتن. نام مادر رو نداشتن و نام اون نفر دیگه رو هم کلا نداشتن. میخوام بدونم آیا واقعا همچنين چیزی ممکن هست با جن و بدون داشتن اسم کامل؟ چجوری دعوا راه میندازن؟ مگه جن با طرف هماهنگه که سر چی دعوا راه بندازه؟ خیلی برام مهمه. ممنون میشم راهنماییم کنین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد با نظر به آیه ۱۰۲ سوره بقره در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرایضی شده است. خوب است به آن‌جا رجوع شود. کتاب روی سایت هست. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/book/95

32998

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما: ضمن بیان تشکر و سپاس می‌خواستم در مورد روند توضیحات و تفسیر شما در باب غزلیات حافظ بپرسم. با لحاظ این مطلب که تا کنون به توضیح و شرح و بیان ۱۱۳ غزل پرداختید و از اونجا که علاقه مندی بسیاری به اشعار حافظ دارم و با نظر به اینکه شرح و تفسیر شما رو در باب این غزلیات بسیار زیبا یافتم بسیار مشتاق و در انتظار شرح ادامه غزلیات حافظ هستم سپاسگزار میشم لطف کنید و بفرمایید معمولا در چه بازه زمانی به شرح غزل جدیدتر می‌پردازید البته کاملا متوجه مشغولیت و دیگر دغدغه های شما هستم. با تشکر مجدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال‌ها پیش که بنده متوجه شدم متأسفانه در حق جناب حافظ چه جفاها که نمی‌شود؛ بنا آن شد که حدّاقل روشن شود آن مرد الهی چه اندازه بنا دارند انسان را در بستر شریعت الهی تا مراتب عالیه سیر دهند و از این جهت سعی می‌شود نمایی از هر غزلی در این نوع نوشته‌ها مطرح گردد. و شاید درس‌گفتاری باشد که اگر زمانی بنا شد روی آن غزل‌ها بحث شود، آن درس‌گفتار کمک کند مثل کاری که در شرح غزل شماره ۱۱۲ شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/10316   موفق باشید

32988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ایام به خیر. برای کسی که توفیق حج را درک کرده و الان در فراغش می‌سوزد چه توصیه ای دارید؟ جزوه وظیفه حجاج نسبت به مردم رو قبلا خوندم و می‌خوانم. دلم اما قرار ندارد. هر چه به ایام اعمال نزدیکتر می‌شویم سوختنم عمیق تر می‌شود. راه تسکینی هست؟ راهی برای بردن بهره حجاج از همین گوشه ی عالم هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در منزل وجود بیکرانه خود حاضربودن، حضور با همه حجاج در طول تاریخ است و این با ایثار و محبت که حکایتِ یگانگی با همه انسان‌ها است إن‌شاءالله محقق می‌شود. موفق باشید

32917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: تمنا دارم پیام بنده را تا آخر با دقت بخوانید و جواب گویا، مستدل و کاملی دهید. در یکی از مساجد فعال و پویای جنوب تهران کار علمی و تربیتی می کنیم. بنا بر این در مورد کار تربیتی چند سوال داشتم. تربیت به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم صورت می پذیرد. بعضی از رفقای ما معتقد هستند که روش غیرمستقیم تاثیر بسیار بیشتر و ماندگاری طولانی تر هم دارد. روش غیرمستقیم از همان حدیث حدیث امام جعفر صادق (ع) استنباط می شود که می فرمایند: «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ» این رفقای ما علاوه بر اینکه معتقد هستند تربیت غیرمستقیم تاثیر بیشتری دارد می گویند در این زمان تربیت مستقیم یعنی سخنرانی و عقاید و احکام و اینها برای بسیاری از نوجوانان به علت اینکه جذابیتی ندارد و اصلا چنین مواردی برای آنها موضوعیتی ندارد نباید مطرح کرد چون توجهی نمیشه و بلکه ممکنه مسخره کنند و یا زده شوند. بلکه باید اینها اول به یک رشدی برسند و بعد موارد مذکور را به آنها ارائه کرد. خب خود ما و بسیاری از افراد دیگر به همین صورت که از بچگی عقاید و احکام و تجوید یاد گرفتیم رشد کردیم و تربیت شدیم خب حالا سوال اینجاست که آیا در کار تربیتی برای نوجوانان نباید مباحث اصول عقاید به زبان ساده و روان را بیان کرد؟ آیا نباید از احکام صحبتی کرد؟ آیا نباید برای بچه ها صحبت معرفتی کرد؟ اگر خیر چرا؟ و اگر بله خب کتب و این موارد و محتوای آن را که برای نوجوانان جذاب باشد معرفی بفرمائید. در ضمن آقای علی صفایی حائری (ره) در کتاب نامه های بلوغ صفحه ۱۴۹ می گوید: «کسی که نه معرفت دارد و نه محبت و ایمان، کسی که در مقام عمل و اطاعت نیست؛ بر فرض برایش از احکام بگویی، فرار می کند؛ و بر فرض بر او سخت گیری کنی و تحمیل نمایی نفرت می آورد و عصیان و سرکشی نشان می دهد.» این جمله درست است یا خیر؟ دلیل خود را ذکر کنید لطفاً. ممنونم از حوصله و دقت نظر حضرتعالی تحت الطاف و عنایات الهی باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که باید به غیر از زبان و با حرکات و سلوک خود با جوانان و نوجوانان روبه‌رو شد، ولی در دل همان نوع روبرویی با جوانان  وظیه داریم در نشست ها و جلساتی صمیمی، مباحث معرفتی و حتی قرائت قرآن را با آن‌ها در میان بگذاریم و همان‌طور که ملاحظه می‌کنید جناب مرحوم صفایی حائری در همان کتاب خوب «نامه‌های بلوغ» مباحث عقیدتی را با فرزندشان در میان گذاشتند. موفق باشید

32633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: جوونی ۱۹ ساله‌ام که افقهای بدی رو برای زندگیم در نظر نگرفتم، ولی شدیداً دچار اضطراب هستم به حدی که عرق کف دستم همیشه باهامه. چه کنم به نظرتون/ لطفاً اگه میتونید جواب بدید. متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جای نگرانی نیست. زیرا خالق ما خالق جهانی است که ما در آن زندگی می‌کنیم و باید خود را و آینده خود را در آغوش خدایی احساس کنیم که ما و جهان را خلق کرده. بالاخره «کارسازِ ما به فکرِ کار ما است / فکرِ ما در کارِ ما آزار ما است». کتاب «جایگاه رزق در هستی» و کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که هر دو روی سایت هست، إن‌شاءالله در این امر کمک می‌کنند. موفق باشید

32490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: بنده خانمی هستم حدود ۴۲سال، ومجرد، خواستگار زیاد دارم ولی هر بار به هر دلیلی ازدواج اتفاق نیفتاده است. سؤال من این است که آیا من نباید به این نتیجه برسم که خدا برای من ازدواج مقدر نکرده، وبه دلیل درگیری ذهنی که برایم ایجاد می کند و مرا از پرداختن به مطالعه عمیق و تمرکز روی آن دور می کند، و خواه ناخواه روی حضور قلب در عبادت من هم تأثیر می گذارد (البته خیلی تلاش کردم که اینگونه نباشد ولی متاسفانه نتوانستم) بهتر نیست بعد از ۲۰ سال قید ازدواج را بزنم و به هیچ خواستگاری دیگر فکر نکنم. ممنون استاد، خیلی برایم دعا کنید، عمرم صرف این قضیه شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر چه بادا باد. می‌توان در حضوری گسترده و دریایی گشوده خود را حاضر کرد که آمدن و نیامدن خواستگاران چندان بزرگ نباشد که دریای آرام ما را طوفانی کند. می‌توان جهانی بود که این موج‌ها تنها موجی باشند که اگر آمدند، خوش آمدند و اگر نیامدند، به خدایشان می‌سپاریم. لذا شرط این حضور آن نیست که نفی خواستگاران بکنید، بلکه چندان جایگاه بزرگی برایشان قائل نباشید. موفق باشید

نمایش چاپی