سلام استاد وقتتون بخیر: در مورد حضرت آدم که فرموده «لم نجد له عزما» با توجه به اینکه در تکوین هر انسانی ماجرای آدم و نزدیکی به شجره که عبارت باشد از ورود به دنیا وجود دارد این عبارت چه معنایی دارد؟ در مورد ائمه و پیامبران اولوالعزم که به دنیا آمده اند چه معنایی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد که باید بین مقام آدمیت که قبل از هبوط است و قصه همه آدمیان میباشد؛ و حضرت آدم به عنوان ابوالبشر، تفکیک کرد. در آیه مذکور، راز هبوط آدمیت را متذکر میشود و به همین جهت همه آدمیان حتی ائمه و پیامبران در زمین قرار گرفتهاند با این تفاوت که آنان با اولوالعزمی خود در زمین نسبت به سایر انسانها دارای همتی بس متعالی بوده و هستند. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: به دنبال دلایل صرفا عقلی جهت اثبات نبوت هستم. لطفاً راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، در این مورد إنشاءالله راهنما خواهد بود. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%20%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA
سلام علیکم: در روایت از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است که «إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ» حديث امام صادق عليه السلام : زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند. چرا روایت به صورت کلی بیان شده؟ و منظور از شبه عبده الشمس و القمر چیست؟ در پناه حضرت حق باشید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همین روزها ملاحظه نمیکنید چه کسانی دل به انقلاب و رهبری سپردهاند که انسان باور نمیکند؟ گویا روایت مذکور متذکر این امر مهم است و باید روی این روایات فکر کرد تا گمان نکنیم تنها ما نظر به حضرت صاحبالأمر «عجلاللهتعالیفرجه» داریم. موفق باشید
سلام و عرض ادب و تسلیت: صوتهای چگونگی به فعلیت رساندن باور دینی رو گوش میدادم. فرمودید حضرت موسی آنقدر به خدا اعتماد داشتن که وقتی به ایشان فرمودند عصایی که اژدها شده را بگیر و ایشان هم ترسیده بودن اما گرفتن و این نکته بسیار ظریفی است آیا بر همین منوال میشه بگیم حضرت موسی که درخواست کرد برادرش هارون او را همراهی کند و فکر میکرد او از پس این کار برمیاید انگار یه جورایی تدبیر کرد که بعد اتفاقا همون برادرش در قوم که ماند بدون موسی علیه السلام نتوانست از انحراف قوم به گوساله پرستی مانع شود یعنی شاید مثل اعتمادی که در موضوع اژدها و عصا فرمودید، کرد در موضوع درخواست همراه نکرد؟ سوال دومم هم این است که حضرت موسی قبل کوه طور، غیر از چند سالی که نزد حضرت شعیب بود بقیه عمرش را در خانه فرعون مشرک گذرانده چگونه چنین میشود که این عکس العمل را نسبت به عصا و اژدها از خود نشان میدهد این همه توکل چگونه در او شکل گرفته؟ ممنون از شما ان شاءلله مورد عنایت خاص حضرت ولیعصرعج باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نبوت حضرت موسی «علیهالسلام» و روحانیت درونیِ آن حضرت فکر کنید که موجب میشد در هر حرکتی که آن پیامبر الهی انجام میدادند، همان چیزی که در نهایت مدّ نظرشان بود؛ واقع شود. و در مورد حضرت هارون «علیهالسلام» متوجه تدبیر آن حضرت شدند و به همین جهت برای خود و ایشان دعا کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به امر مهمی که در پیش داریم، یعنی اُنس با خدا، راهی برای فردافرداکردن نمیگذارد. در آخرین عرایضی در رابطه با سوره مطففین شد ملاحظه کردید که چگونه حضرت حق فرمود: «وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» (مطففین/26) باید برای رسیدن به حقیقت، دوان دوان و نفسزنان جلو رفت و جلوتر رفت. موفق باشید http://lobolmizan.ir/sound/1325
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی به ایمیلتان اینطور جواب داده شد:
31223- باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. امری نیست که به راحتی بتوان در آن نظر داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست فرموده اند: آنقدر ای دل که توانی بکوش. در نتیجه مقداری از نتایج کوشش خود را در این دنیا می یابیم و مقداری از آن را در آن دنیا، إن شاءالله. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل کاری که مرحوم آیت الله حسینی تهرانی در کتابهای «معادشناسی» انجام دادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میفرماید نور حضرت «الله» در عالم، حکایت از آن دارد که تنها اوست که اوست در یگانگی و معبودیت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را رحمت کند، بسیار دلسوز و گشادهروی و فهمیده بودند و مسلّم آینده بیشتر از امروز و دیروز به ایشان نیازمند خواهیم بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نوشتهی جنابعالی به آن کاربر محترم ارسال میشود. إنشاءالله نتایج خوبی حاصل شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که این سایت بتواند در آن ورود کند و نظر بدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روزهی اربعین موسوی در تابستان ممکن است رفقا را در فشار قرار دهد و نتوانند سیر خود را به طور طبیعی ادامه دهند. لذا بهتر است با همان اعمال و اذکاری که در مفاتیح و در کتاب «المراقبات» مطرح کردهاند، مطابق ذوق و حال خود کار را جلو ببرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود انسان دارد که در نظر به مظاهر حق، کدام مراتب مدّ نظر اوست و میتواند به آن مقام رجوع کند. البته بعضی غیبِ هویت را همان مقامِ احدیت میگیرند ولی کلّی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشخصاً بفرمایید چه نکتهای مدّ نظر دارید تا در همان مورد ورود شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دکارت عملاً تصوری که بیکن مطرح کرد را حالت فلسفی داد و سیر تفکر غرب با همان مبنا همچنان جلو آمد تا اینکه هایدگر متذکر آن خطا شد. موفق باشید
با عرض سلام: یکی از مواردی که باید رعایت شود، این است که هرچیزی که مطابق با میل و هوس ماست را انتخاب نکنیم وهرچه از سادگی بیشتری برخوردار باشد بهتر است، حالا این مساله چگونه با اینکه ۱. مثلا برای پوشش مومن باید بی سلیقه هم نباشد، یا در پخت و انتخاب غذا و خوردنیها و میوه ها و... برای خانواده یا خود که شاید این سلیقه کاملا برطبق هوس ما انجام شود تا اینکه بگوییم این غذا خوشمزه است و قابل تحمل مزاج برای خوردن یا حتی بهتر جور میشود؟ ۲. و اینکه علم تجربی برتنوع و تعدد مواد و منابع تغذیه تاکید دارد حتی در کنترل و درمان بیماریها ولی تاکید دین بر سادگی و کم خوراکی است، چگونه این دو مساله با هم جمع میشود و اگر آموزش این مساله برعهده ما باشد تکلیف چیست؟ ۳. زنان ذاتا توانایی بیشتری برای درک ظرافتها و زیبایی ها دارند، و خصوصا اگر اهل هنر هم باشند این مساله خیلی نمود بیشتری دارد، آیا باید برخلاف این میل خود در انتخابها (لباس، وسایل، و....) یا انجام کار هنری عمل کنند؟ و اگر نه، چگونه با سادگی و زهد جمع میشود؟ ۴. گاهی درعین وجود وسایل ساده تر، شرایط استفاده از تکنولوژی پیچیده تر را ایجاب می کند، در این هنگام باید چه تصمیمی اتخاذ کنیم؟ ۵. گاهی بعضی افراد چه در سخن و چه در عمل با داشتن برخی شیطنت ها که شاید دست خودشان هم نیست و این قصد را نداشته باشند موجب آزار دیگران می شوند، نحوه ارتباط ما با آنها چگونه باشد؟ ۶. صله ارحام بسیار سنت پسندیده ایی هست ولی هرگز از کمیت و کیفیت آن صحبت نمیشود، و نمونه عملی برای آن در ذهن خود نداریم، آیا منبع پیشنهادی و کاربردی برای مطالعه هست؟ ۷. میل به زیبایی و آرایش در زنان مجرد وعفیفه را چگونه باید جهت داد؟ ۸. شما فرمودید مانتو هم میتواند حجاب باشد، یعنی اگر کسی چادری باشد میتواند در جمع اقوام مانتو مناسب که شاید شرایط اقتضا کند، بپوشد؟ یا نه درست نیست. ۹. متاسفانه جوانان عصر ما به برخی از سرگرمیها عادت کرده اند، و کنار گذاشتن آن برای آنها سخت است، چگونه و با چه برنامه هایی باید آنرا کنار گذاشت؟ یا اصلا نیاز هست که به طور کامل کنار گذاشته شود؟ مثلا جایگزین فیلم های با ژانر دلخواه و... چه چیزی خواهد بود؟ آیا مطالعه به تنهایی می تواند جایگزین همه شود؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: خوشمزگی غذا را در به ظهورآوردن استعدادهای آن غذا باید دانست و نه به تجملیکردن آن. ثانیاً: در روایت داریم خرما، غذای کامل است از آن جهت که همه آنچه بدن نیاز دارد در آن هست بدون تنوع غذایی و در روایت داریم که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» از خداوند تقاضا میکنند: «اَللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ» خداوندا! برکت را برای ما در نان قرار بده و بین ما و آن جدایی مینداز. و این حکایت از آن دارد که اگر حقیقتاً ما گندم را خوب بپرورانیم و خوب آرد کنیم و خوب پخت نماییم، به برکت لازم به عنوان یک غذای مکفی و مفید میرسیم. ثالثاً: سادگی در عین إعمال سلیقه، هنر است. ملاحظه نکردهاید که در شهر یزد بعضی از بناها در عین آنکه فقط با آجر ساخته شده است، چه اندازه آرامشبخش و زیباست؟ رابعاً: آری! باید اسیر تکنولوژی نبود و در عین حال از تکنولوژی در آن حدّ که ما از آن استفاده کنیم به جای آنکه آن بر ما سیطره بیابد؛ بهرهمند شویم. خامساً: باید به هر حال ارتباطمان با انسانها بخصوص ارحام قطع نشود. کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» افقهای خوبی را نشان میدهد. سادساً: آری! زیبایی با عفاف و حیا هنر است. سابعاً: به هر حال مانتو، در صورتی که رعایت عفاف و حجاب بشود مشکلی ندارد. مهم آن است که ما جوانانمان را به اموری بس ارزشمند و بزرگ متوجه کنیم تا گرفتار امور روزمرّه نشوند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: چند مدتیه که دچار رکود و انحطاط شدم. قبلا در بسیج دانشگاه فعال بودم، امیدم به آینده زیاد بود. کارهایی بود که میخواستم بکنم، رویاهایی در سر داشتم که من رو مشتاق به آینده میکرد. ولی امروز دیگه خبری از اون شر و شور قبل نیست. حس میکنم دیگه مثل قبل دلخوشی ندارم. هیچ کدوم از رویاهای قبلی نمیتونه در من حرکتی ایجاد کنه. راستی استاد، چرا دیگه به چیزی دلخوش نیستم؟ این ناامیدی کی تموم میشه؟ بارها به در بسته خوردم و باز هم چیزی که قلبم رو از عشق به خودش سرشار کنه پیدا نکردم. کجای مسیر رو اشتباه رفتم؟ حس میکنم هر روز دارم بیشتر از روز قبل از مسیری که شهدا رفتن دور میشم. ۲۲ سالگی داره تموم میشه و میترسم همین طور که تا الان عمرم ثمره ای نداشته، بعد از این هم به سن ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ برسم و عشق مقدسی در دلم شعله نکشه و هیچ کار مفیدی نکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جایی را به اشتباه طی نکردهاید این اقتضاء زمانه است که باید نسبت به آنچه از آن عبور کنیم، عبور کنیم و معطل امروز خود نباشیم با همان حضوری که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» از مسجد و مدرسه به سوی میخانه رفتند و به تعبیر ایشان:
«در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم». سری به شرحی که از سوره «اخلاص» شد و در سایت هست، بزنید و اگر احساس کردید آمادگی برای ادامه این نوع حضور را در خود دارید به سوی شرح سوره مرسلات بروید. البته بی باکی خاصی نیاز است و به گفته جناب حافظ: «ظلمات است بترس از خطر گمراهی» زیرا عملاً باورهای قبلی به نحوی فرو میریزد. موفق باشید
با عرض سلام و دعای خیر محضر استاد عزیز: می خواستم بپرسم آیا در عالم ذر یا عالم ارواح نحوه ی زندگیمون و امتحاناتمون رو هم خودمون امتخاب کردیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت حق در آن عهد الستی به تک تک افراد خطاب میفرمایند: «الست بربّکم» یعنی آیا من پروردگار شما نیستم؟ و آنها هر کدام جواب میدهند: «بلی شهدنا» یعنی آری! ما پروردگاریِ شما را میبینیم؛ حکایت از آن دارد که همه انسانها در بنیان و فطرت خود با حضرت ربّالعالمین و با نظر به ربوبیت حضرت حق روبهرو شدهاند و به اختیار خود جواب خداوند را دادهاند. البته چون در دنیا وارد شدهاند و با کثرات دنیا مرتبط گشتند، بعضاً از آن حضور و از آن عهد غفلت کردند. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: دو سوال داشتم خواهشمندم پاسخ دهید ۱. بنده تفکرم در مورد خدا اشراقی است و معتقدم که خدا نور است و کل عالم هم نور است حال سوالم این است که از کجا معلوم که نور خدا همیشه باشد و چه بسا یک روز نور خدا خاموش بشه و کل عالم خاموش بشه آیا اصلاً چنین چیزی ممکن است؟ نور خدا همیشه بوده و از وقتی که خدا خودش را دیده بود و زمانی نبوده که نباشد آیا ممکن است که نباشد یعنی روزی بعد از قیامت بیاید که نور خدا تمام بشه و همه جا خاموش بشه؟ این سوال مدتی ذهن مرا درگیر کرده و هیچ جوابی مرا قانع نمیکند خواهشاً جواب بدهید تا قانع شوم ۲. اگر شخصی در بیداری برای ما ظاهر شود در قالب نور و بگوید من امام زمان هستم چه نشانه های باید در او باشد تا یقین صد در صد پیدا کنیم که امام بوده و شیطان نیست؟ آیا شیطان می تواند در قالب نور ظاهر شود چون جنس شیطان هم از نور است؟ لطف کنید جواب مرا بدهید چون نمی دانم شخصی که در بیداری دیدم و آرامم کرد بخاطر مشکلاتی که داشتم همان امام بود یا شیطان بود که اذیت میکند. تشکر فراوان از شما عذر میخواهم وقت تون را گرفتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب صدرالمتألّهین در برهان حکیمانه و عالمانه خود اثبات میکنند که خداوند عین وجود و عین هستی است و همه هستها پرتو نور او هستند. بنابراین معنا نمیدهد که عین هستی تمام شود. ۲. هر اندازه انسان در توحید رشد نماید بیشتر متوجه خودخواهی و استکبار شیطان که حجاب توحید است میشود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: استاد ما درزندگی شخصی خودمون از دوست و آشنا میشنیدیم که میگفتند هرکی مدرک علمی هم داشته باشه تا پارتی نداشته باشه استخدام نمیشه. من خودم شخصا این رو قبول داشتم ولی نه درحدی که بقیه میگفتند. میگفتم مگه امکان داره کسی تلاش بکنه وهدف ها ش بدون نتیجه بمونه!؟ تا اینکه برای خودم هم اتقاق افتاد. استاد عزیز پنج سال درس طلبگی خوندیم، ۵ سال تو مدارس دخترانه و حتی پسرانه رفتیم فعالیت کردیم هم کارهای فرهنگی هم عقیده ای. بدون هیچ چشم داشتی بلکه از روی وظیفه. فارغ التحصیل شدیم گفتن بیاید سطح سه شرکت کنید. من عقیدم این بود که نه سطح سه دیگه به دردم نمیخوره چون با دنیای نوجونها آشنا شدم گفتم باید الان آستین بالا بزنم و برم تو دل نوجونها واز معارف براشون بگم باید درسهایی دیگه خوند و به خودم وبقیه کمک کنم. که خدا رو شکر و در زمینه بحث معرفت النفس ، برهان صدیقین و نصیحتهای امام علی (علیه سلام) به امام حسن مجتبی (علیه سلام) نسبتا موفق شدم، از طریق بسیج وارد مدارس دخترانه شدم به عنوان مربی حلقه صالحین و دخترها رو کم کم جذب مسجد کردیم و خیلی کارهای دیگه. خیلی سخت بود با مدیر مدرسه و بقیه کادرشون هماهنگ شدن اگر مدیر تفکر انقلابی داشت همراهی میکرد و اگر نه که راهمون نمیدادند. اونوقت استاد طرحی به نام امین از طرف ناحیه آموزش پرورش مطرح شد و ما طلبه ها رو جذب میکردن برای مدارس برای کار فرهنگی و تربیتی بچه ها به طور رسمی ولی استاد داریم میبینیم روحانیون و دست اندرکاران حوزه های علمیه هم دارن پارتی پازی میکنن و نیرو جذب میکنن. کسانی رو معرفی میکنن که روحیه جهادی ندارند و خیلی دراین زمینه پارتی بازی شد. تا ما فهمیدیم گفتن ثبت نام تمام شده برید سال بعد گوش به زنگ باشید. در صورتی که الان حتی بدون اینکه سال بعد بشه دارن جلو جلو هرکی میدونن رو بدون حقوق جذب میکنن تا به وقتش برسه. استاد درسته هدف ما چیزی دیگری است و رسالتمون چیز دیگر. ما برای حقوق و این حرفا کار نمیکنیم بلکه از جیب خودمون هم خرج میکنیم ولی الان نسبت به مسئولین مون که در راه دین قدم میزارن الان بدبین شدم. چطوری میتونم سینه سپر کنم برم تو دل بچه ها واز انقلاب و آرمانهاش بگم ؟ از عدالت خواهی بگم؟ آیا اینها فردا میتونن جوابگو من یا حتی دانش آموز تو مدرسه باشن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره این تنگناهای تاریخی هست. عمده آن است که ما حاجقاسمگونه در دل همین مشکلات راهی را که خدا مقابل ما میگشاید را دنبال کنیم و امیدوار باشیم هر اندازه با دقت و عمق لازم جلو برویم که منجر به رفع نیازهای حقیقی افراد شود، خداوند به همان اندازه راههای لازم را برایمان میگشاید. موفق باشید
با سلام و احترام: پسرم ۲۰ ساله و دانشجو نماز نمی خونه و اصلا اهل دین و دیانت نیست و ائمه را قبول نداره ما به عنوان والدین این فرزند علاوه بر ناراحتی و نگرانی از لحا ظ دینی تکلیفمون را در برخورد با این پسرنمیدانیم. رشته تحصیلی ایشون معارف اسلامی بوده و از سال آخر دبیرستان سرخورده شد و الان سال سوم رشته فلسفه غرب دانشگاه اصفهان می باشد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد به دنبال قرائتی عمیقتر از دین هستند که جوابگوی بشر امروز باشد. و إنشاءالله مییابند و جلوتر از دینداریِ گذشته در صحنه میآیند و لذا نباید به آنها به عنوان افراد کافر و یا مرتد نگاه کرد. وظیفه شما مدارا با این افراد است. موفق باشید
سلام وعرص ادب: ببخشید من بین سوالم و پاسخ شما سنخیتی پیدا نکردم. امکانش هست توضیح بدهید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کردید آن جزوه متذکر حضور در تقدیری است که برای بعضی از خواهران متدیّن پیش میآید که اگر آن تقدیر را بشناسند، متوجه جهانی میشوند بس گشودهتر از آنچه خودشان به دنبال آن بودند. حدّاقل تذکرات آن جزوه آن نوع زندگی را مدّ نظر قرار میدهد تا گمان نکنند در شرایطی که هستند از الطاف الهی و آن نوع زندگی که خداوند برای انسانها اراده کرده است، بیرون افتادهاند. و پس از آن خوب است که به جزوه «هویت قدسی «زن» و حضور در جهان گستردهی امروز» که در لینک مرتبط با این پرسش میباشد مراجعه فرمایید. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: در رابطه با سوال 31931 این سوال دختر خانم ۱۶ ساله ایست که حافظ قران هستن و خیلی مذهبی واهل رعایت می باشند والان غیر از ایشان خیلی از افراد مذهبی این سوال رو دارند خصوصا دوستان طلبه که از این بابت رنج میبرند؛ لطفا دلیل این احساس تنهایی افراد مومن و خدایی و اینکه اقعا چکار کنند و چطور به این احساس جهت بدهند رو بیشتر و مفصل تر توضیح دهید. (اکثرا جز گریه و ناراحتی کاری نمیکنند) التماس دعا از شما استاد زحمت کش. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ راهی در این تاریخ برای عبور از احساس پوچی جز حضور در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان افق توحیدیِ آینده و نظر به شهدا از آن جهت که راهی هستند به سوی حضرت ربالعالمین؛ در مقابل ما نیست. نباید خود را مشغول امور فردی کرد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله استاد عزیز! با توجّه به نگاهی که شما به «هویّت قرآن کریم و روش حقیقیِ مواجههی انسانها با آن» دارید (که طبیعتاً آن را نگاه اصیلی میدانید که «خودِ قرآن» از ما خواسته چنین دیدگاه و مواجههای با آن داشته باشیم)، آن چیست که قرآن به آن تحدّی کرده و گفته که «آهای انسانها! به خاطر این چیزی که من بهش تحدّی کردم، بفهمید که کلمات من از جنس کلمات زمین نیست!»؟ آیا شما هم همین جنبههای متعارفِ مطرح در علم کلام (مثل اعجاز ادبی، علمی، پیشبینیهای تاریخی و ...) را تکیهگاه تحدّی قرآن میدانید؟ ظاهراً اهالی علوم قرآن، تشخیص تحدّیهای قرآن و نمونههای بشری را وابسته به نظر متخصص (مثل ادبا و اساتید بلاغت) میدانند و فهم آن را از دسترس عموم مؤمنین خارج میدانند! آیا شما جنبهای از تحدّی را سراغ دارید که «منِ معمولی» هم بتوانم در مقیاس یک سوره (که خودِ قرآن گفته)، آسمانی بودنِ قرآن را مشاهده کنم؟!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، بسیار سادهتر از این حرفها است. در یک کلمه، به افراد مدعی گفته میشود یک سوره مثل سورههای قرآن بیاورند. در آن صورت هر انسانی که دارای فطرت سالم باشد به خوبی متوجه میشود که تفاوت این حرفها با یک سوره قرآن، زمین تا آسمان است حتی اگر کتابی مثل «هستی و زمان» هایدگر باشد و یا مثنوی مولوی، که البته آن بنده خدا خودش را شاگرد قرآن میداند. موفق باشید
