باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا این بندههای خدا کمی، در توهّم قرار دارند. در برجام دنبال چیزی میباشند که واقعیت خارجی ندارد. ظاهراً تهدیدهای بوش و اوباما که گفته بودند گزینههای نظامی روی میز است، ترسیدهاند و آن را جدّی گرفتهاند. و لذا به همین راضی شدهاند که آمریکا دیگر به ما حملهی نظامی نخواهد کرد. فراموش کردهاند این کشور صاحب دارد و سیاسیون، تنها چند صباحی میآیند و میروند؛ حال یا با کارنامهی در راستایِ تحقق اهداف نظام اسلامی و یا با کارنامهای سختْ غربزده! موفق باشید
سلام استاد: نظرتون را راجع به متن زیر بفرمایید: «اربعین امری فراتر از عادات» بسم تعالی: نمی دانم باید اسم این «رازگونهی تاریخ» را چه بگذارم او که نه میشود دانستش، نه میشود نوشتش، نه میتوان خواندش، و هزاران نهی دیگر... فقط میدانم که باید در حیرت زدهگی، گیجی و سر درگمی نظارهگرش بود؛ انگار باید در او قرار گرفت و در حضور پر معنای او غایب شد به مانند قطره در میان دریا. اصلاً مگر میشود از «سر»، جز به اشاره سخن گفت تا وجهی از وجوهش را در هر دوره ظهوری باشد؟!! چه خوش گفت شاعر که: «حقیقت را به هر دوری ظهوری ست» آری این حقیقتِ بیمنتها را نه میشود و نه ظرفش هست که یکجا ویکباره به نظاره نشست. حقیقت عاشورا به مانند خورشیدیست که تابِ ماندن به پیش او را کسی ندارد، آنقدر شدید است که هرکس بخواهد به آن نزدیک شود هلاک خواهد شد، حال چه در لباس حق باشد، چه در لباس طاغوت. چرا که عاشورا محل ابراز حضور و وجود نیست، روز عاشورا محل «مستهلکشدن» است محل «فنا و نابودی هر غیری» است با این تفاوت که عدهای حسینی شوند، عدهای یزیدی. آنقدر حرارت عاشورا شدت دارد که کسی نمیتواند با «منِ» خود که چیزی جز «وَهم» نیست در آن قرار گیرد. توانِ دیدن، فهمیدن و درک عاشورا برای کسی نیست بل باید آن را در جلوهی رقیقشدهاش، به نظاره نشست. «اربعین» همان تجلیگاه، محل و مشهد عاشوراست. اگر کسی بخواهد واقعیت عاشورا و حسین«علیهالسلام» را در متن و جایجای تاریخ ببیند، باید اربعین را به تماشا نشیند و «کل یوم عاشورا» را کجا میشود تاویل و تعبیر و تفسیر کرد؛ إلاّ با اربعین؟!! آری اربعین داستانها، رازها و نگفتهها در سینه دارد که گاهگاهی بنا به کاسهی ما بیظرفها «سرّی» از آن رازِ بیمنتها را برایمان فاش میکند و ما را به حیرت و سکوت وامیدارد. «اربعین» آمده بشریت را به سمت و سوی «امت واحدهی» محمدی، اشارت و بشارت دهد. «اربعین» این بارانِ کثیرِ محبت آمده تا رودهای جاری حیات را به دریاهای خروشان فطرت، و این دریاها را به اقیانوس بینهایتی به نام «اباعبدالله» منتهی کند. آری اباعبدالله«علیهالسلام» همان کلمهی واحدی ست که با «اربعین» به تاریخ آمده تا آدمی را به «بندگیاش» یعنی همان اصل فراموششدهی بشر برگرداند. عالمی که امروز در آن قرار داریم عالمِ کثرات و ارادههای معطوف به نفسانیت بشر است که طلب قدرت و طاغوتیگری دارد. بشرِ امروز حرف از مرگِ خدا میزند و حیات خدا را در گذشته جا گذاشته، به نحوی که گویی عالم امروز مطلقاً تهی از خداست، و تنها به فرهنگ انتزاعی و حصولیِ نگاه به معبود اکتفا کرده و به تبع این نگاه، میخواهد حسین«علیهالسلام» را هم در حدود 1400پیش دفن کند و تنها بر سر قبرش فاتحهای بخواند. اما «عاشورا» در لباس «اربعین» همان خون حیاتبخش در رگههای طول تاریخ است. «اربعین» کلمهی «اُنسی» است که با زینب«سلاماللهعلیها» به صحنه آمد و فراهمکردنِ اُنس، کارِ مادر است و این زینب است که مادرانه آمده تا همه را به خانهی اُنسِ انسانیت دعوت کند، انس یعنی یگانگی بشر، فراتر از هر مذهب و ایدئولوژی و جریان و فانیشدن ذیل محبت و «امر ولایت». امروزه بشر بیسرپناه و یتیم شده است و نیاز به تکیهگاهی حقیقی دارد، و این زینب است که مادرانه برای فرزند بیپناهش آغوش گشوده و تکیهگاهی برای آرامشش شده. امروز آدمی آنقدر دچار پوچی و قهرِ طاغوت نفسانی شده که دیگر یأس، سر و پایش را گرفته و انگار نمیخواهد و نمیتواند در دل این زشتیها هیچ زیبایی را ببیند و زینب آمده تا با «صبر مادرانه» «ما رأیت إلاّ جمیلا» را ذرهذره حتی در غل و زنجیرِ طاغوت یزیدی هم که باشی یادت بدهد و همان طور که او، اسارت را در غل و زنجیر کرد؛ آمده تا بشر را فرا تر از «اسارت عادات» امروز بشر سیر دهد و متذکر «اذانِ» هستی که شهادت به «لا اله الا الله» است بشود تا بتوانیم آن به آن از «لا اله» که نفی هر خدایی است با «إلا» سیر کنیم و تمام هیمنهی کاخ یزیدی را برسرش فرو بریزیم و به «الله» برسیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تعبیر بسیار زیبایی است آنجا که میفرمایید: «اربعین» محلِ ظهور کلمهی اُنس است که از طریق زینب کبری«سلاماللّهعلیها» با روحِ مادرانه به بشریت رسید؛ و از این جهت است که قلبها آرامآرام میتوانند لطائف آن عشق فوقالعاده را احساس کنند. زیرا عشقی که در کربلا ظهور کرد، حقیقتاً توصیفناپذیر است به همان معنایی که آن مرد عارف فرمود: «هرچه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل باشم از آن. گرچه تفسیر زبان روشنگراست / لیک عشق بیزبان روشنترست. چون قلم اندر نوشتن میشتافت / چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت. عقل در شرحش چو خر در گل بخفت / شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت». آری! تنها کسی چون زینب«سلاماللّهعلیها» میتواند آن عشق را به ظهور آورد که خودْ ذوبشدهی آن عشق باشد. از این جهت باید گفت: زینب«سلاماللّهعلیها» واسطهی فیض است تا عشق الهی حسین«علیهالسلام» به خدا را به بشر ارزانی دارد. اگر تا قیام قیامت بشر نمیتواند بفهمد چه نسبتی بین حسین«صلواتاللّهعلیه» و خدا بود، به امید روزی هستیم که به نور زینبی در این اربعینهای متوالی پیام عشق حسینی را از آینهی زینبی احساس کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد لعن به مقدسات اهل سنت از آن جهت که موجب ضربهزدن به اتحاد جهان اسلام میگردد شدیداً باید حذر کرد. ولی در شعار «مرگ بر آمریکا» بحثمان مرگ بر استکبار و کفر است و یک روز نباید از این شعار عدول نمود. و در مورد حرم حضرت امام نیز چه بهتر بود که در عین شکوه و زیبایی و هنر، رعایت سادگی میشد. هرچند که بنده معتقدم دستاندرکاران، قصد خیر داشتند و نباید طوری با کار آنها برخورد شود که گویا کارشان مقابله با اهداف اسلام و انقلاب بوده است. بهخصوص در مورد ضریح حداقل کاری میکردند که ضریح حضرت امام روح اللّه در عرض ضریح امامان معصوم نباشد. در حالیکه حضرت امام روح اللّه خود را خاک پای آنها هم به حساب نمیآوردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یقینِ عقلی حالتی است که عقل نسبت به حقایق قانع شده باشد و یقینِ قلبی حالتی است که قلب انسان حقایق را احساس کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات متعددی داریم که با نظر محبت آمیز به ائمه نحوهای از اتحاد برای ما پیش میآید. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام میفرمایند: «يَا مُفَضَّلُ أَ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتِ الشِّيعَةُ شِيعَةً يَا مُفَضَّلُ شِيعَتُنَا مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْ شِيعَتِنَا أَ مَا تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ أَيْنَ تَبْدُو؟ قُلْتُ مِنْ مَشْرِقٍ. وَ قَالَ إِلَى أَيْنَ تَعُودُ؟ قُلْتُ إِلَى مَغْرِبٍ. قَالَ هَكَذَا شِيعَتُنَا مِنَّا بَدَءُوا وَ إِلَيْنَا يَعُودُون» مفضل از حضرت صادق عليه السّلام پرسيد كه شما چه بوديد پيش از آفرينش آسمان ها و زمين ها فرمود ما انوارى بوديم و اطراف عرش به تسبيح و تقديس خدا اشتغال داشتيم تا ملائكه را آفريد به آنها فرمود تسبيح كنيد عرض كردند خدايا ما علم و اطلاعى نداريم بما دستور تسبيح داد ما كه تسبيح نموديم ملائكه از ما فرا گرفتند تسبيح كردند ما از نور خدا آفريده شده ايم و شيعيان از نورى پست تر آفريده شده اند روز قيامت پست و عالى بهم مى پيوندند در اين موقع بين دو انگشت سبابه و ميانى جمع نمود، فرمود مانند اين دو انگشت. سپس فرمود ميدانى چرا شيعه را به اين نام ناميده اند؟ شيعيان ما از ما و ما از آنهائيم ميدانى خورشيد از كجا طلوع مي كند؟ گفتم از مشرق فرمود كجا غروب مي كند گفتم مغرب. فرمود شيعيان ما نيز همين طورند از ما جدا شده اند و بسوى ما برمي گردند. این یعنی یگانگی نوری در سرآغاز و سر انجام. لذا شیعیان از فاضل طینت امامان آفریده شدهاند. شیعیان در معاد خویش به سوی مطلع خویش به سوی امامان باز میگردند و عبارت «وَ إِلَيْنَا يَعُودُون» در حدیث مذکور، متضمن معاد است، شیعه پس از غربت و دورافتادگی از سرمنشأ به سرچشمهی خویش باز میگردد. همچنین میفرمایند: «يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِين» آن نور که در قلب مؤمنین تجلی میکند، علوم حقیقی و اسرار ملکوتی و شرایع نبوی است و مانع میشود تا آنان به سمت لذّات نفسانی و دنیوی متمایل و مشغول شوند. آنان شعاع امامان گشتهاند و آن نور ولایت آنان را حفظ میکند و آن کهن دژ آنان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی شب گذشته در همین رابطه مطرح شده است که جهت اطلاع به آدرس: http://lobolmizan.ir/sound/1173#5090 (فایل شماره 19 با عنوان «ضعف ایمان و پذیرش داوری جهان استکبار») که در سایت، بخش جلسات هفتگی، قسمت صوت جلسات هفتگی، بخش سوره نساء، فایل شماره 19 قرار گرفته است، رجوع فرمایید. در ضمن در این مورد خوب است به سؤال و جواب شمارهی 19384 به آدرس http://lobolmizan.ir/quest/19384 رجوع فرمایید موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مطالعات فقهی لازم را جهت معممشدن ندارم و همانطور که در جوابهای قبل عرض شد؛ رویهمرفته طلبه باید بعد از رسائل و مکاسب، معمم شود. حال اگر دائم نمیتواند، بحث دیگری است. بالاخره اگر در ملبسشدن، نفس امّاره هم در میان است باید به نفس اماره بیمحلی کرد، نه آنکه از ملبسشدن کوتاه بیاییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر ما آن است که در عین رعایت تقوا طوری عمل کنیم که مردم تصور نکنند از آنها جداییم و هنر شما آن است که به دانشگاه بروید ولی آزاد از تحمیلهای فرهنگ غربی، عمل کنید. به نظرم مباحث اخیر جناب آقای پناهیان تحت عنوان «زندگی بهتر» نکات خوبی دارد که جریانهای مذهبی ما از یک مشکل تاریخی عبور کند. مشکلی که ما هنوز نتوانستهایم در عین دیندارانهزندگیکردن، خود را از جامعه و فعالیتهای اجتماعی جدا ندانیم و در متن یک حیات اجتماعی فعّال دینداری کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از آن جهت که حضرت صادق«علیهالسلام» فرمودند: « وَ لَكِنِّي وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخ..» لكن به خدا قسم من از برزخ براى شما نگرانم. پس باید ما با هویت انسانی در برزخ حاضر شویم و لذا بدین معنا در برزخ شفاعت نیست، ولی چنانچه زمینهی دستگیری امام را در خود فراهم کرده باشیم همیشه امام شافع ما است و ما را به جلو میبرد و در قیامت این شفاعتها ظهور کامل مییابد . در هرحال باید زمینهی بخشش خداوند را در خود فراهم کرده باشیم تا با زیارت امام و با قرارگرفتن جسد انسان در جوار امام شامل رحمت خداوند قرار گیریم. موفق باشید