باسمه تعالی: سلام علیکم: ترک أنانیت و خودنمایی غیر از تأکید بر اصرار بر انجام وظایف شرعی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم خود حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» بر اساس احوالات خودشان بتوانند آن مراحل را بفرمایند. آنچه ما از آن مرد الهی دیدیم، منزلِ نهایی بود که سیر «فی الحق بالحق الی الخلق» میباشد برای دستگیریِ خلق تا ظهور مولایمان حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان میدانید که ذهن انسان، انباری نیست که هرچیزی را در آن بریزید، حتماً باید بر اساس موضوعاتی که به دنبال آن هستید مطالعات خود را جهت بدهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دکارت عملاً تصوری که بیکن مطرح کرد را حالت فلسفی داد و سیر تفکر غرب با همان مبنا همچنان جلو آمد تا اینکه هایدگر متذکر آن خطا شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعهی کتاب «مدرنیته و توهّم» برای شروعِ فکر در این موضوع خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، تکویناً و بر اساس ساختارِ وجودیاش به حضرت حق برگشت دارد، بر عکسِ جهل. موفق باشید
سلام بر استاد گرامی: امیدوارم سلامت و همچنان پر انرژی در راه انقلاب اسلامی و دفاع از آرمانهای آن باشید. استاد عزیز مطلبی در مورد ریشه آشوب ها و اغتشاشات اخیر در کانال پیام رسان ایتا نوشته ام. اگر زحمتی نیست نظر شریفتان را مطرح فرمایید. ممنون و متشکرم. مطلب: یکی از دوستان مطلبی در مورد ریشه اغتشاشات و آشوبهای اخیر جوانان و نوجوانان دهه هفتادی و هشتادی نوشته بود. به ذهن اینجانب نیز رسید که مطالبی را برای تحقیق و بررسی در ریشه های این آشوب ها و اغتشاشات مطرح کنم. در نظر بنده برای یافتن ریشهی این آشوب ها باید بین دو امر تفاوت قائل شویم و هر کدام را جداگانه بررسی کنیم. امر اول فاعلیت فاعل است که باید بررسی شود چه کسانی یا چه عواملی منجر به این آشوب شده اند و با چه ابزاری آتش آور معرکه در این آشوب و آشوب های قبل بوده اند. و برنامهریزی قبلی آنها برای رسیدن به یک آشوب چیست؟ امر دوم قابلیت قابل است که باید بررسی شود جوان و نوجوان دهه هشتاد و هفتادی در چه شرایطی است که این قابلیت را دارد تا عوامل بیرونی در درون او اثر بگذارد و او را وادار به شرکت در اغتشاشات و آشوب ها کند. در این پست به قابلیت درونی دهه هشتادی و هفتادی پرداخته میشود و انشاءالله در پست دیگری در مورد عوامل بیرونی نکاتی مطرح خواهد شد. ریشه های درونی مطرح شده در ذیل به صورت عبارت های کوتاه نوشته شده و امید است که دوستان در مجالس خود به صورت مفصل مورد بررسی قرار دهند. ♦️ ریشه آشوب های خیابانی در حسرت و عقده زندگی لاکچری است که سالهاست توسط رسانه ها و خصوصا اینستاگرام، در ذهن و خیال هر کسی تصویر سازی شده است، و نرسیدن به آن زندگی مساوی تباهی و نابودی است. وقتی در ذهن نوجوان و جوان کنونی قران و نظام جمهوری اسلامی، مانع رسیدن به آن زندگی باشد، او مجاز به آشوب و براندازی نظام است و ذهن او حکم میکند که قران را بسوزاند. ♦️ ریشه آشوب ها شهوتهای خفته در وجود نوجوانان دهه ۸۰ و جوانان دهه ۷۰ است. شهوت هایی که علاوه بر اقتضای سن، شعله گرفته از تصویرسازی های خیال است که از خیابانها و فضای مجازی در ذهن او ایجاد شده است و نظام جمهوری اسلامی را مانع و مخالف و ضد آن میبیند. ♦️ ریشه های آشوب، ناشی از خشونت پنهانی است که ریشه در نبودن محبت در خانوادهها دارد. ♦️ ریشه های آشوب ناشی از عدم ثبات است. ثباتی که در عدم حضور فعال و موثر پدر در خانواده و عدم عزت و احترام پدر و مادر در خانواده نابود شده است. ♦️ ریشههای آشوب ناشی از خشونت پنهانی است که ناشی از رشد دوران کودکی آنها در کودکستانها است. ♦️ ریشه آشوب در خشونت های روحی است که ناشی از عدم ارتباط های عاطفی با فامیل و صله ارحام است. ♦️ ریشه آشوب ها و آتش زدن پلیس و تلاش برای کور کردن پلیسی دیگر و بریدن گلوی مامور در نفهمی و کوری ناشی از مشروب خواری بسیاری از دهه هشتادی هاست. ♦️ ریشه حمله به خانواده با ظاهر مذهبی و کور کردن یک چشم از طفل آنها، در بسم الله نگفتن والدینشان هنگام رابطه زناشویی و شریک شدن جن در بسته شدن نطفه آنهاست. ♦️ ریشه در لقمه حرامی است که والدین خوردهاند و تبدیل به نطفه شده است. ♦️ ریشه در لقمه حرامی است که توسط خود جوان و نوجوان خورده شده است و بدن و مغز و .. او تشکیل شده است. ♦️ ریشه در خشونت پنهانی است که از سبک زندگی آپارتمانی و بزرگ شدن دهه هشتادی ها در آپارتمان است. ♦️ ریشه درخشونت پنهانی است که ناشی از شهر نشینی به صورت مدرن است. تفاوت شهر نشینی مدرن با شهرنشینی گذشته در این است که به کمک تکنولوژی شهر مدرن، شهر غریبه هاست. همسایه ها غریبه اند، همسفران هواپیما و قطار همدیگر را نمیشناسند. مشتری فروشگاههای زنجیره ایی همدیگر را نمیشناسند. شهر مدرن شهر غریبه هاست. ♦️ ریشه در تهور و جسارت بیش از حدی است که ناشی از زندگی در شهر مدرن است به صورتی که نه کسی او را میشناسد و نه او کسی را میشناسد. ♦️ و...... ♦️ و...... ریشه های فوق و سایر ریشه ها این قابلیت را در درون یک جوان و نوجوان ایجاد میکند که مطیع رسانهها شود. خصوصا رسانه هایی که عامل تمام بدبختیها و گرفتاریها را دین و قران و نظام جمهوری اسلامی معرفی میکنند. نتیجه قابلیت جوانان و فاعلیت دشمنان این میشود که جوان و نوجوان دهه هفتادی و هشتادی به این یقین میرسند که تنها و تنها راه نجات، حذف دین و بر اندازی نظام جمهوری اسلامی است، حتی به قیمت نابودی آینده و از دست دادن جان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به نکات خوب و دقیقی اشاره نمودهاید وریشهیابی کردهاید. آری! حدّاقل خوب است که کاربران محترم یکبار هم که شده نکاتی که متذکر شدهاید را مدّ نظر قرار دهند زیرا از این طریق، تفکر نسبت به مسائل جامعه سراغ انسان میآید. موفق باشید
سلام: یک) آیا جهان کنونی قدیم زمانی است کار به اینکه ذاتا حادث است ندارم می خواهم بدانم آیا اگر ثانیه ها را به عقب دنبال کنیم به نقطه ای می رسیم که قبل از آن ثانیه ای در کار نباشد؟ دو) اگر بیگ بنگ را آغاز جهان بدانیم آنچنان که گویند اینگونه نبوده که به محض خلق جهان انسان آفریده شده باشد بلکه تا مدت ها که هیچ موجودی نبود بعد چند میلیارد سال قبل زمین پدید آمد و باز بر زمین موجودی نبود و تک سلولی ای پدید آمد و بعد تکامل رخ داد و چند صد هزار سال قبل بالاخره انسان هوشمند پدید آمد و شش هفت هزار سال پیش حضرت آدم. حال سوال من اینست که گفته می شود در هر زمانی انسان کامل با بدن عنصری باید باشد ولی شواهد علمی گویا نشان می دهد میلیاردها سال جهان بود و انسانی در کار نبود و اگر آن شواهد را قبول ندارید آیا قائلید انسان قدیم است (اگر جهان را قدیم می دانید) یا از بدو حدوث عالم، انسان نیز خلق شده است (اگر جهان حادث باشد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان با همین هویت دنیاییاش جلو برود، همچنان با زمان روبهروست. ۲. حضور انسان کامل در ابتدای خلقت زمین محقق شده و موضوع تکامل انواع چیزی نیست که بتوان با خلقت آدم تطبیق داد و همچنانکه علمای فسیلشناس میفرمایند تئوری تکامل انواع با انسان تطبیق ندارد. عرایضی در این مورد در جلسات اولیه شرح سوره سجده شده است. موفق باشید
سلام علیکم: در روایت از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است که «إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ» حديث امام صادق عليه السلام : زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند. چرا روایت به صورت کلی بیان شده؟ و منظور از شبه عبده الشمس و القمر چیست؟ در پناه حضرت حق باشید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همین روزها ملاحظه نمیکنید چه کسانی دل به انقلاب و رهبری سپردهاند که انسان باور نمیکند؟ گویا روایت مذکور متذکر این امر مهم است و باید روی این روایات فکر کرد تا گمان نکنیم تنها ما نظر به حضرت صاحبالأمر «عجلاللهتعالیفرجه» داریم. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: از آنجایی که در راستای رسیدن سینمای انقلاب نحوه ی شروعِ فرم روایت بسیار اهمیت دارد، نگاهی تلاش گرانه جهت روشنایی را خدمتتان میفرستم لطفا راهنمایی بفرمایید. لحظات ابتدایی فیلم تولدی است برای یک روایت، اما اینکه برای نحوه ی ورود به روایت داستانی و سینمایی با زبان فطرت، آیا می شود از هر جایی داستان و تصویر را شروع کرد؟ مورد سوال است. از نظر فیزیولوژیک، هورمون های مربوط به ادراک هر احساسی در عرض چند ثانیه در بدن پخش می شوند و تا چندین ساعت در بدن باقی میمانند، در نتیجه ادراک مخاطب از فیلم، تحت تاثیر احساس اولیه می باشد. و در احساسات شدید ترس و وحشت و عصبانیت و... ادراکات منطقی مختل می شود. احترام به ادراک و شخصیت مخاطب احترام گذاشته نمی شود. در روایتی از پیامبر آمده است: همین بدی برای انسان بس كه برادر مسلمان خود را بترساند. پیامبر فرموده اند من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن، هر کس میخواهد وارد شهر من شود باید از در اصلی " باب الله" وارد شود. و یا در روایتی داریم هر کس از در اصلی وارد نشود، دزد است. برای ورود به ساحت فطرت در اصلی کدام است؟ در مورد سینما این مسأله مهم است و در سینما کودکان که خود به فطرت نزدیکترند مهمتر هم میشود وقتی می بینیم انیمیشن های سینمایی مثل شاهزاده ایی از روم (داستان مادر امام زمان) و فیلشاه (معجزه سال تولد پیامبر) از دنیای حیوانات آغاز می شود. و فیلم بچه های آسمان از مسئولیت پذیری علی شروع می شود. زیرا احساسی که مخاطب در لحظات ابتدایی فیلم تجربه میکند، ادراک او را از کل فیلم تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین در مورد فضای معماری اگر از در اصلی وارد شویم فضا با احترام، و هندسه ی فضا خوانا است و اگر از درهای فرعی وارد شویم فضا ناخوانا میشود و حریم فضا شکسته میشود. همانگونه که برای حفظ حرمت مسجد، ورودی های خاصی را طراحی میکنند. در طراحی ورودی مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله این مسأله به اوج خودش میرسد و احساس وجودی فضای مقدس مسجد را چند برابر میکند. نقشه ی رفتاری در این مساجد بدین صورت است که بعد از ورود، با حرکت در راهروها تغییر جهت میدهیم، به طوری رو به قبله وارد فضای مسجد شویم. و در فضای مسجد عبودیت است. آیا نقشه های رفتاری فضای مسجد و تغییر جهت به سمت قبله و عبودیت هم میتواند تناظری برای فضای داستان باشد. روایت مؤدبانه شأنی از حقیقت را برای مخاطب آشکار میکند و خبر از سلسله مراتب وجودی در داستان میدهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ورود از درِ اصلی در سینما نیز همان افقی میباشد که در ابتدای هر فیلمی باید مقابل تماشاگر گشوده شود و آن این است که ما بدانیم چه انسانی را باید مخاطب خود قرار دهیم و ورود از درِ اصلی به نظر میآید مخاطب قراردادنِ انسانیت انسانها است و محبّتی که باید بین آنها در میان باشد تا انسان آخرالزمانی در چنین فضایی به ظهور آید. فضایی که میفرماید گرگ و میش در یک آخور غذا میخورند. موفق باشید.
با دل امیدوار خویش در هر محفلی چشم چرخاندم به شوق دیدن صاحب دلی برکه ام؛ آن برکه بی هم کلامِ شوربخت نیست در تقدیر من انگار ماه کاملی در پی گنجی که میگویند در من مخفی است روز و شب در خویش می گردم؛ چه دور باطلی! سلام و درود خدا بر استاد عزیز: می دانیم مقصد کجاست و مسیر چیست اما رخوت و سستی ما را فراگرفته و حال تکان خوردن نداریم. آشفته و پریشان و بهم ریخته از خودیم. چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «همچو چَهکن خاک میکَن گر کسی / زین تن خاکی که بر آبی رسی». نیایشها برای گشودهشدن راه است. اگر بتوانید با دعای «صباح» امیرالمؤمنین «علیهالسلام» مأنوس شوید، در مقابل شما راههای گشوده زیادی به سوی آسمان باز خواهد شد، إنشاءالله. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار و گرانقدر: استاد عزیز خوشحال میشم نظرتون رو در مورد مقاله زیر بفرمایید چون احساس میکنم پایه و اساس تفکر خیلی از جوانان و روشنفکران ما در این مقاله مشخص شده و من مایل بودم علاوه بر اینکه اعتقادات خودم را از انحراف حفظ کنم موضع و استدلال صحیحی دربرابر چنین جریانی داشته باشم خیلی ممنون و متشکرم. رضا بابایی - اخلاق سنت و سنت اخلاق: خطای بزرگ سخنگویان سنت در عصر جدید این است که میخواهند با ابزار سنتی انسان شهری و جامعۀ پیچیدۀ عصر مدرن را اخلاقمدار کنند، بدون اینکه خاستگاههای دروغ و ریا و حقکشی را ببینند و در علاج آن بکوشند. پیشرفت صنعت و مهارت انسان در ابزارسازی، تنها علت ورشکستی سنت نیست. علتهای دیگری نیز دارد؛ همچون ناتوانی سنت در پاسداری از اخلاق در جامعۀ شهری. اخلاق در دوران سنت بهشدت متکی بر وعظ و اندرز بود و این روش با جهان ذهنی و زیستجهان انسان آن دوران، سازگاری داشت. باشندگان در جهان سنت، برای زیست اخلاقی به چیزی بیش از یادآوری فضیلت راستگویی یا ثواب درستکاری و... نیاز نداشتند؛ اما گسترش زندگی شهری و شتاب فزایندۀ رویدادها انسان شهری را وارد چرخهای از الزامات فردی و اجتماعی کرد که فضیلت و رذیلت، معانی اجتماعیتری یافتند. مثلا در کتابهای اخلاقی پیشین (مانند کیمیای سعادت غزالی) سخنی از حفظ محیط زیست یا حرمت حریم خصوصی نیست؛ مگر بسیار ضمنی و گذرا. چون زندگی اخلاقی انسان در جامعۀ سنتی، پیوندی استوار و شبانهروزی با زندگی اجتماعی او نداشت تا حفظ محیط زیست و مانند آن اهمیت امروزین را بیابد. @sokhanranihaa در جامعۀ سنتی، ریا نقص روحی بود؛ اما در جامعۀ شهری ریا نقض قوانین جمعی و اختلال در چرخۀ زیست اجتماعی است؛ زیرا ریاکاران جای شایستگان را میگیرند، و کوچکترین جابهجایی ناروا در مناصب شهری، سلسلهای از رویدادهای تلخ مادی و جانی را در پی دارد. اگر در جهان سنت، زورگویی زبردستان و ریای زیردستان تنها راه رسیدن به قدرت و ثروت بود، اکنون راههای دیگری نیز برای تصدی مناصب اجتماعی اختراع شده است؛ مانند دموکراسی و انتخابات و امکانات بیشمار برای پیشرفتهای علمی و شغلی که در دوران سنت نبود. زندگی شهری به قدری پیچیده و مخاطرهآمیز و آسیبپذیر است که شهروند نمیتواند زندگی خود را به امید تأثیر موعظه بر افراد جامعه استوار کند. او به عاملهای زودبازده و قاطعتر نیازمند است که مهمترین آنها قانون و پیمانهای اجتماعی است. بدین رو بسیاری از کارکردهای اجتماعی اخلاق در جهان سنت، به قانون شهر واگذار شد و احترام به قانون در کنار اهتمام به اخلاق نشست. از سوی دیگر، قانونِ چارهساز، زمینهها و ذهنیتها و عادتهایی را میطلبد که در سنت مفقود است. ورود قانون به حیات اجتماعی انسانها از راههایی ممکن است که در سنت تعریف نشدهاند و انسان سنتی آنها را نمیشناسد. تغییرات ساختاری اجتماع و نیاز بیشتر انسانها به یکدیگر، جامعه را بیش از موعظه، به قانون محتاج کرده است؛ اما قانون در سنت، دخالت در کار خدا و شریعت بود (ر.ک: لوایح شیخ فضل الله نوری در زمان تحصنش در حرم شاهعبدالعظیم و استدلالهای مخالفان مشروطه). سنت میکوشد دروغگو را اصلاح کند، آن هم از راه پند و نصیحت و ترساندن او از کیفرهای اخروی. اما شهروند نمیتواند منتظر اصلاح دیگران بنشیند. پس جامعۀ شهری، «دروغگو» را رها میکند و به سراغ لانۀ «دروغ» میرود. نخست دروغ را که پیشتر رذیلت فردی بود، اختلال در زیست شهری و معضل اجتماعی معرفی میکند؛ معضلی که حیات اجتماعی را به خطر میاندازد، زیرا قانون را نقض میکند. اگر در سنت، دروغگو دشمن خدا بود، اکنون دروغگو دشمن قانون است. دشمنی با خدا در نظر انسان جدید، چنان ذهنی و انتزاعی است که نمیتواند او را به کاری وادارد یا از کاری بازدارد. اما دشمنی قانون با انسان دروغگو عینیتر است. همچنین قانون میکوشد که نیاز انسان را به دروغ به نقطۀ صفر برساند و دلیلی برای آن باقی نگذارد. از فردیتها نیز چنان حراست میکند که ریا راهی فرعی و خاکی محسوب شود؛ نه راه اصلی برای رسیدن به موقعیتها و آرزوها. خطای بزرگ سخنگویان سنت (مانند روحانیان) در عصر جدید این است که میخواهند با ابزار سنتی (منبر و سخنرانی) انسان شهری و جامعۀ پیچیدۀ عصر مدرن را اخلاقمدار کنند، بدون اینکه خاستگاههای دروغ و ریا و حقکشی را ببینند و در علاج آن بکوشند. انگیزههای آنان نیز برای اخلاقیسازی جامعه بیشتر با ساختار جامعه در عصر سنت تناسب دارد؛ نه با جامعهای که بزرگترین فضیلت در آن آزادی است، نه فرمانبری از نمایندگان خدا بر روی زمین. اگر اخلاق سنت هنوز کارایی دارد و اگر سنت اخلاق دیگرگون نشده است، چرا با این همه منبر وعظ و اخلاق در هر کوی و برزن، ما همچنان در شمار بیاخلاقترین مردمان جهانیم؟ به قول آخوندزاده: «اگر ملت با پند و اندرز اصلاح میشد، گلستان سعدی بهتنهایی میتوانست جامعۀ ایرانی را اخلاقیترین جامعۀ جهان کند.» (فریدون آدمیت، اندیشههای فتحعلی آخوندزاده، ص۴۳) . 🆔 @sokhanranihaa 🆑کانال سخنرانی ها 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنران محترم به نکته خوبی اشاره میکنند. آری! اخلاقی که در سنت مطرح است، اخلاق فردی است. در حالیکه انسان جدید هویت خود را شهروند میداند و لازمه حفظ شهروندی رعایت قانون است و رعایت قانون، امری است اخلاقی ولی ناخودآگاه این اخلاق، اخلاقی سکولار میباشد و در عمل وجه قدسی انسان مورد غفلت قرار میگیرد مگر آنکه جامعه، هویت قدسی و دینی داشته باشد تا انسان در عین رعایت اخلاق اجتماعی وجه معنوی خود را نیز جواب بدهد. به همین جهت در تاریخ جدید باید بر جامعه دینی تأکید کرد تا به یک معنا کمّیتها در دلِ کیفیتها خود را نشان دهند. اخیراً در جلسه چهل و ششم «در_راستای_بنیان_های_حکمت_حضور_در_جهانی_بین_دو_جهان»
Fhttps://eitaa.com/khanehtolab/310
در این مورد نکاتی عرض شده است. فکر میکنم میتواند راهگشایی در رابطه با «تفکر» باشد. موفق باشید
سلام علیکم: استاد من دیگه نمیخوام هیچ دعا یا تعقیباتی بخونم غیر از دعای ندبه، چون متوجه شدم که غیر از خدا و معصومین دیگرانی هستن که این دعا ها رو میشنون و قدرت فهم اونها رو دارن در مورد سوره ها ی قرآن هم همینطوره، اینطوری دیگه خالصانه نیست انگار برای بقیه حرف میزنی نه خدا، نیتم رو هم تغییر میدم اما فایده نداره، من دیگه از دعا کردن لذت نمی برم، این نحوه زندگی بی معناست. یعنی چه که همه بدونن تو مغزت چیه! اینطوری حق میدم که چرا افراد جامعه به این وضع افتادن چون نتیجه این وضع چیزی جز رسیدن به شرک نیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ندبه خیلی دعای خوبی است. ولی مگر میشود برای اُنس با حضرت محبوب از دعای کمیل و یا مناجاتهای «خمسه عشر» غافل شد و یا از دعای «صباح» که امیرالمؤمنین «علیهالسلام» به آن نوع فوقالعاده ثنای حق را میگویند! موفق باشید
با سلام حالتون خوبه حاج آقا؟ سوالم اینه که کدام وجه اسلام ایمان انسان را بیشتر تقویت میکند؟ مثلا اگر به وجه تاریخی اسلام که در کتب شیعه و سنی آمده اولا نمیتوان به طور کامل به صحت آن اعتماد کرد، ثانیا اینکه ما از نظر حضوری خودمان را نسبت به آن تواریخ غایب میدانیم فقط در حد اطلاعات اسلامی متوقف میشویم. وقتی من مباحث معرفت النفسی و بقیه مباحث فلسفی تان رومطالعه میکنم تلاش شما اشاره به یک علم حضوری در آن حس میشود ولی باز حقیقت اسلام در آن پیدا نیست!! آن روایتی که در زمان انتخابات آقای احمدی نژاد در مورد پیامبراسلام کلنگی را بر سنگی زدند و فرمودند رم فتح شد را که شما گفتید و مباحثی از این قبیل، بالاخره ما تکلیفمون در این عالم چیه؟ شما میگید بندگی، خب شریعت راه بندگی هستش و شیطان دشمن این شریعت و راه هستش، درسته؟ شما از باب علمی و معرفتی به عالم بزرگ دین نظر میکنید ولی در عمل انسان را به اعتقاد نمیرسونید البته به نظر من حقیر! از باب اینکه گفته میشه دوست تو کسی هست که از تو انتقاد میکنه انتقاد میکنم. حاج آقا دین سیاسی خوبه یا سیاست دینی؟ خدا رحمت کند شهید سلیمانی که با شهادتش قلوب انسانهایی که تشنه حقیقت بودند رو سیراب کرد ولی ما آیت الله جوادی هم داریم، چرا مردمی که درشهادت سردار دلها گریستند پای منبر آیت الله جوادی نمیشینند؟ حلقه مفقوده ی این ماجرا چیست؟ آیا فلسفه نمیتواند در کوچه و بازار بیاید؟ آیا میشود مثل اوایل انقلاب و جنگ که نقل مجلس زن ومرد دعا بود وقرآن و گریه، زمانی بیاد که پیر و جوان، زن و مرد همه دنبال این باشند که بگویند ملاصدرا چنین گفت و ابن سینا چنان؟! وآنقدر زمینه مستعد باشد که هم قلوب مردم وهم عقل هایشان در جستجوی حقیقت باشند تا اینکه آب کم جو تشنگی آور به دست / تا که جوشد آبت از بالا و پست. آری جوینده یابنه است. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت دین که انس با خداوند است از طریق سخن خداوند که همان قرآن میباشد و سیره رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» که نمونه عینی انسان کامل است، شکل میگیرد. آری! مباحث فلسفی پشتوانه عقلیِ آموزههای دینی میتوانند باشند ولی همانطور که عرض شد حقیقتِ دین در جای دیگر است و فطرت ما نیز با حقیقتِ دین آرام میشود. امثال حاج قاسم سلیمانی، نمادی از همان دینی است که سیاستش هم دینی است. عمده آن است که متوجه خطاب شهید حاج قاسم شویم، خطاب به آنانی که میرفتند تا در نیمروز انقلاب اسلامی به خواب روند، گفت: هان ای روانهای آزاده! آزادگی را! گویا زمانی است به تماشای ترفندهای جادوگران مشغول شدهاید و نمیتوانید چیزی باشید بیش از آنکه هستید. گویا جادوگران امید را، این واقعیترین روح در بستر تاریخ توحیدیِ انقلاب اسلامی را، از شما ربودهاند. ولی چشمهای شما گواهی میدهد هنوز به دنبال چیزی هستید بیش از آنکه هستید و اگر هوسی هست برای بدترین و خطرناکترین نوع زندگی، که عبور از انقلاب اسلامی است، هرچند در سجدهگاه باشید، شهادت من گواهی داد که شما، جادوگران را که تلاش دارند امید را از شما بربایند، دشمن میدارید و شما نه آن چیزی هستید که در ورطه حیلههای جادوگران گرفتارید، ورطهای که میخواهد شما را به بیراههها بکشاند و این در مورد شما ناشدنی است، زیرا از ترس، عبور کردهاید و درون ترس است که فضیلتها فرو میریزد و دلیری را از ما میستاند و شما با حضور در انقلاب اسلامی خطر کردید و دلیری را که اصل تمامیِ تاریخ انسان است، تجربه نمودید. دلیریِ لطیفی که شجاعت را با دلسوزی همراه میکند و انسان میتواند در آن نوع دلیری، دشمنانش را نیز دوست بدارد. آیا ما به آیندهای که شرایط ظهور آخرین انسان است، فکر کردهایم که شیطان ما نیز به دست ما مسلمان شود؟ به همان معنایی که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: شیطان من به دست من مسلمان شد. این چه آیندهای است و این چه امیدی است؟ آیا حاج قاسم نمادی از این آخرین انسان نبود؟
موفق باشید
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: صبح جمعه وقتی فهمیدم که برخی از همشهری های ما لوله انتقال آب به یزد رو تخریب کردند یاد این جمله زیبا افتادم که: «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» بله همه روز عاشوراست و همه جا کربلاست و این ما انسانها هستیم که در حادثه ها امتحان می شویم و شخصیت حقیقی خودمان را بروز می دهیم و وای بر کسانی که شمر وار آب را بر هم وطنان ما در یزد بستند ما حق کشاورزان اصفهان رو نادیده نمی گیریم اما آیا با این کار احقاق حق شد؟ «إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این موارد بهترین راه آن است که شرایط را طوری فراهم کنیم تا مسئولان، زمینه بهترین تصمیمگیری را داشته باشند. و به نظر بنده با این اقدامات، شرایط را برای بهترین تصمیمگیری سختتر میکنیم. موفق باشید
سلام وعرص ادب: ببخشید من بین سوالم و پاسخ شما سنخیتی پیدا نکردم. امکانش هست توضیح بدهید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کردید آن جزوه متذکر حضور در تقدیری است که برای بعضی از خواهران متدیّن پیش میآید که اگر آن تقدیر را بشناسند، متوجه جهانی میشوند بس گشودهتر از آنچه خودشان به دنبال آن بودند. حدّاقل تذکرات آن جزوه آن نوع زندگی را مدّ نظر قرار میدهد تا گمان نکنند در شرایطی که هستند از الطاف الهی و آن نوع زندگی که خداوند برای انسانها اراده کرده است، بیرون افتادهاند. و پس از آن خوب است که به جزوه «هویت قدسی «زن» و حضور در جهان گستردهی امروز» که در لینک مرتبط با این پرسش میباشد مراجعه فرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: من دختری هستم ۳۱ ساله و مجرد و تجردم خیلی اذیت کننده است برام. دوست دارم ازدواج کنم برای این چله های گرفتم مثل نماز جعفر طیار ولی متاسفانه نتیجه نگرفتم و دارم اذیت میشوم و از طرفی دوست دارم ادمی خوبی باشم لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است سری به جزوه «زنِ دیندار در نسبتی جدید با عالَم و آدم» که در سایت هست، رجوع فرمایید. امید است افقی مقابل شما بگشاید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم بالاخره ۱. این روح کبیر است که اراده میکند تاریخی نو بر اساس شئونات خود ایجاد کند و بشر نیز در راستای چنین نفحه ای با دست و زبان خود در معرض آن نفحه قرار میگیرد و تاریخی نو ایجاد میکند و۲. یا اینکه روح کبیر متناسب با طلب جوامع و امت ها به صحنه می آید؟ و ۳. یا اینکه اساس این سوال چون ما را در دوگانگی سوبژه و ابژه گرفتار میکند غلط است و چون انسان مظهر جمیع اسما است و عالم در محضر اوست وقتی روح کبیر اراده میکند تاریخی نو ایجاد کند گویا این همان انسان است که اراده کرده تاریخی نو ایجاد کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 31946 با نظر به آیه 29 سوره الرّحمن عرض شد رابطهای عجیب بین تقاضای عالَم و ارائه ظرفیتی که عالَم و آدم دارند، از یک طرف و ظهور انوار و شئونات حضرت حق از طرف دیگر در میان است و حکایت از آن دارد که عالم به سویی جلو میرود و حضرت حق نیز جواب همان طلب و آینده عالم و آدم را میدهد. موفق باشید
بنام خدا سلام و خسته نباشید: با توجه به اینکه برزخ نزولی منزه از اصل ماده یعنی قوه و استعداد و تغیر و حرکت میباشد چگونه حضرت آدم علیهم اسلام از خاک برزخ نزولی آفریده شده اند؟ قوه و استعداد و حرکت با توجه به تعاریف که فقط در خاک عنصری و مادی محض است نه تجرد مثالی. تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خلقت آدم با «طین» از این جهت یعنی همین بدن شما که بستر جذب روح خواهد بود و پس از آن حضور برزخیِ او شروع میشود تا پس از تجربه آن برزخ، باز به خود آید و خود را در زمین احساس کند و سیر آسمانیاش که همان برزخ صعودی است را شروع نماید. عرایضی در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» در این رابطه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که این روزها بهتر در حال روشنشدن است اصل مذاکره با آمریکا چیزی نیست که با اهداف انقلاب اسلامی مغایر باشد. آنچه دولت آقای روحانی را ناکام کرد اولاً: اعتماد بیشتر به جهان غرب بود و ثانیاً: اصلاح همه امور را به موضوع برجام متصل نمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به امر مهمی که در پیش داریم، یعنی اُنس با خدا، راهی برای فردافرداکردن نمیگذارد. در آخرین عرایضی در رابطه با سوره مطففین شد ملاحظه کردید که چگونه حضرت حق فرمود: «وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» (مطففین/26) باید برای رسیدن به حقیقت، دوان دوان و نفسزنان جلو رفت و جلوتر رفت. موفق باشید http://lobolmizan.ir/sound/1325
باسمه تعالی: سلام علیکم: متنی ارسال نشده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله حرکت خوبی در بین روحانیون معتقد به انقلاب در راستای فقه حکومتی در جریان است که از جمله آنها استاد محترم جناب آقای دکتر خسرو پناه می باشند و یا فعالیتهایی که استاد علی دوستی و غیره در حال انجام آن هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید سیر مطالعاتی سایت بر همین اساس تنظیم شده. بالاخره باید از جایی شروع کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بررسی کنید، انسانهای فرهیختهی واقعی، تنها از طریق پیامبران و ائمه «علیهمالسلام» به آن فرهیختگی رسیدهاند. راه اصلی سعادت را آنها میگشایند. موفق باشید