بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: این مطلب را برای یکی از نمایندگان انقلابی و فعال نوشتم که البته تا کنون پاسخی نداده اند می خواستم نظر حضرتعالی را جویا شوم تشکر. «امیدوارم آنچه می‌نویسم برای رضای خدا باشد و آنچه مصلحت مردم و نظام است به دل شما بیندازد جهت پیگیری و تحقق آن. جناب آقای ... به نظرم یک فرصت استثنائی برای شما و نیروهای انقلابی مجلس پیش آمده که اگر دیر بجنبید از دست می رود! و آن هم خلاصه تغییر بنیادی و واقعا انقلابی در قوانین مربوط به انتخاب رئیس جمهور است. برای توضیح مثال استاد عزیزم طاهرزاده را می‌زنم آن زمان که مدیر کل آموزش و پرورش بودند می فرمودند {نقل به مضمون} در اوج جنگ غلامحسین کرباسچی و ملک مدنی که مشغول ساخت کاخ استانداری بودند در جلسه ای با قهقهه می گفتند در شهرداری ها طوری فرهنگ سازی کردیم که تا صد سال دیگر هم کسی وارد شهرداری شود همین را که ما می خواهیم عمل می کند! برای رسیدن به این خواستشان اجرای قانون شوراها را تا زمان خاتمی که فرهنگسازیشان تکمیل شده بود مسکوت گذاشتند و عملکرد شوراها هم که این واقعیت تلخ را نشان داد! قطع به یقین این حضرات ضعف اساسی و بنیادی قوانین انتخاب رئیس جمهور را می دانند و اقدام نمی کنند و خواص اهل حق هم متاسفانه منفعل عمل می کنند! آیا واقعا نمی شود شرایط انتخاب شدن و حساب پس دادن رئیس جمهور و وزرا را چنان تنظیم کرد که منافقان طمع نکنند و بنا به قول امیرالمومنین علیه السلام کسانی که از قیامت می ترسند آن هم با خواهش و التماس در جامعه اسلامی مسئولیت بپذیرند. چرا بعد از ۴۲ سال از انقلاب هنوز تعریف دقیق و علمی برای رجل سیاسی نداریم با آنکه شورای نگهبان دست یاری دراز کرده است. چرا برای استخدام یک فرد در یک اداره دهها آزمون و فیلتر هست چرا برای یک ازدواج می شود تست شخصیت داد و آدم ترسو، بخیل، طمعکار، کم ظرفیت و عصبی مزاج و غیره را تشخیص داد، چرا بنده توانستم با طراحی یک آزمون ساده میزان ولایت پذیری دانش آموزان و همکارانم را تشخیص دهم اما برای انتخاب رئیس دولت همه اینها غیرممکن می شود؟! اصلا چرا باید به یک فرد رای دهیم؟ چرا نباید تیم وزرا و برنامهاشان از اول روشن باشد؟! چرا در شخص ولی فقیه ویژگیهایی است که توسط خبرگان رصد می شود و در صورت عدول از آن شرایط از این مقام ساقط می شود ولی برای رئیس دولت چنین شرایط و آیتم های تبین نمی شود که برای عموم مردم واضح باشد و حضرت آقا هم بدون محضورات برعزل او استناد کند؟ از حضرت عالی خواهشمندم از اندیشمندان کمک بگیرد و از ثانیه ها و دقیقه های فرصت باقی مانده تا انتخابات و تکلیف را مشخص کنید و الا درب بر همان پاشنه می چرخد! به آقای ... هم گفتم ای کاش به جای پی گیری آب و بهداشت و آموزش و پرورش و ... این قانون را اصلاح بنیادی می کردید و آب را که از سرچشمه گل آلود است زلال می کردید. بنده که ناتوانم ولی با تمام وجودم جهت تکمیل این طرح در خدمت شما هستم و برای موفقیتتان دعا می کنم. از نماینده ای انقلابی که اصل وظیفه اش قانون گذاری و نظارت است انقلاب در اصل این قوانین و نظارت ها انتظار دیگری نیست امیدواریم بعد از آن سراغ خود مجلس هم بیایید و از تکرار مجلس لاریجانی، کروبی و ناطق و هاشمی جلوگیری کنید و ریل گذاری را عوض کنید. من الله توفیق»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بخواهیم و نخواهیم این کار باید بشود. و اتفاقاً در جریان لایحه‌ی بودجه برای اولین بار بحث جرم‌انگاری را مطرح کردند، به همین معنایی که اگر بر اساس مصوبه‌ی مجلس عمل نشد، جرم حساب شود. موفق باشید

29566

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: نداشتن تمرکز و حواس پرتی زیاد رو چگونه میشه درمان کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید که روی سایت هست. موفق باشید

29471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در بحث سوءظن فرمودید که اگر این صفت رو داشته باشیم، وجه یمینی انسان ها برای ما گشوده نمی شود. کلا می خواستم بدونم چه تفاوتی بین اصطلاحات وجه یمینی و وجه یلی الحقی است؟ مثلا در بحث مراتب تکامل نفس ملاصدرا اینطور گفته شده که مدرکات دارای سه مرتبه طبیعی و نفسی و عقلانی است و در آخرت انسان طبیعی در زمره اصحاب شمال، انسان نفسانی در جمله اصحاب یمین و انسان عقلانی در جمع سابقون خواهد بود. آیا می شود گفت وجه شمالی اصحاب شمال، وجه یمینی اصحاب یمین، وجه یلی الحقی والسابقون هستند یا اینکه نه وجه یلی الحقی اصلا موضوعش چیز دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. آری! وقتی انسان در وجه یمینی خود مستقر شد، عملاً در مسیر یلی‌الحقی قرار می‌گیرد و این مسیر همچنان می‌تواند ادامه یابد تا مقام سابقون و حق‌الیقین. موفق باشید

28356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در سوال ۲۸۳۴۸ به حالات خود اشاره کردم ولی حالا با انجام یه خطا یا کمی بی حوصلگی و اظهار عصبانیت که داشتم فکر می کنم به خاطر اینها در سلوک به جایی نمی رسم فکر می کنم که به درجه آقای قاضی نمی رسم و مایوسم چه کنم از مایوسی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید خودتان با خودتان حل کنید. موفق باشید

28113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: حاج آقا چند روز پیش سوالی با شماره ۲۸۰۵۸ خدمتتان ارسال شد. جسارتاً صلاح ندیدید جواب بفرمایید یا مشکلی در سیستم بوجود آمده است. باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی به ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد:

۲۸۰۵۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نباید به آن خودکشی فکر کرد. با همان ردّ مظالم و عباداتی که به نیّت ایشان خوانده می‌شود، به ایشان کمک کرد. موفق باشید

28103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا می‌توان مواجهه انقلاب اسلامی با مدرنیته را از جنس مبارزه انبیاء با انحرافات و بینش های غیر وحدانی عصر خویش و حکام غیر الهی دانست و مسیر انقلاب را در راستای همان مبارزه انبیاء مقابل جبهه مقابل خویش که جبهه بینش غیر توحیدی و افراد و اشخاص فرعون و نمرود و شداد صفت هست، دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است به شرطی که در تعریفی که از مدرنیته می‌شود متوجه‌ی روح تجاوز آن فرهنگ به عالم و آدم مدّ نظر باشد. و این غیر از روحی است که به عنوان عقل تکنیکی در غرب طلوع کرد ولی غرب نتوانست آن‌طور که شایسته است از آن استفاده کند و بحمداللّه جریان شرکت‌های دانش‌بنیان در بستر انقلاب اسلامی متذکر آن هستند که آن عقل تکنیکی را ادامه دهند. موفق باشید

27795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بخشید عرضی داشتم. استاد مدتی است مطالعاتی داشتم که به یک سری نکات ناب برخوردم و البته سوال بنده راجع به همین نکات است که بعضی جاها با یکدیگر جور نیستند. مدتی پیش به یکی از کلیدی ترین آیات در تفسیر علامه برخورد کردم که «الیه یصعد الکلم الطیب و والعمل الصالح یرفعه» مدتی با این آیه مضامینش درگیر بودم تا با مبحث حبط عمل و از اثر افتادن عمل برخوردم و بعد اخلاص رو مزمزه کردم و به این نکته رسیدم که چرا سطح ام از اینی که هستم بالاتر نمی‌رود. در ادامه اگر جایی را اشتباه فهمیدم لطفا تصحیح بفرمایید. اما سوال اینجاست که ما اعمالی انجام می‌دهیم که ظاهرا چیزی از ثواب آن باقی نمی‌ماند. اکثرا با غیبت و تهمت یا با ناشکری «اما شاکرا و اما کفورا» یا با کفرِ به ایمان و امثالهم از بین می‌رود. حال این اعمالی است که ما آن را خوب فرض کرده بودیم و شرط اخلاص را دخیل نکرده بودیم که اگر آن را نیز دخیل می‌کردیم ظاهرا چیزی ته دیگ نمی‌ماند که با گناه از بین برود و حبط شود. ۱. آیا چگونه می‌توان اعمال حبط شده را بکار انداخت و از آثار آن متنعم شد. چون به شخصه معتقدم اگر اعمالم همگی می‌ماند و پذیرفته می‌شد الان با ماه و پروین حداقل در آسمان دنیا پرواز می‌نمودم! اما اینطور نیست. ۲. سوال دوم کمی بنیادی تر هست. استاد فرق ثواب و اثر آن در روح را متوجه نشدم. ثواب و جزا چیست که به نهر ها و جویبارها توصیف شده که ظاهرا با اعمالم نمی‌توانم به آن برسم چون چیزی ندارم؟ و بزرگ شدن روح چیست که با اعمال صالح پرورش میابد. روح مهمتر است یا ثواب؟ آیا قوت روح و حالات و دگرگونی هایش می‌تواند معیار قرب و دوری باشد؟ سوالات بسیار است. اما بیشتر از این مزاحم نمی‌شوم. ممنونم. فقط راجع به اخلاص چه پیشنهادی می‌دهید استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال در هر عملی نیّت اولیه‌ی انسان برایش می‌ماند و این‌طور نیست که با اندک غفلت آن عمل حبط شود. ۲. در رابطه با بحث «روح»، خوب است کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت آن که بر روی سایت هست، مطالعه بفرمایید. موفق باشید

26771

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام مجدد استاد عزیز: اگر بعد از رجوع به قرآن و عقل، بخواهیم به احادیث رجوع داشته باشیم؛ کدام منبع معتبر را سفارش می فرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «اصول کافی» و «تحف‌العقول» و «بحارالانوار» در این مورد کارسازند. موفق باشید

26509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: ۱. اگر همه عالم مظاهر انوار الهی است اما هنر آن است که از حجاب ها بگذریم یعنی باید به چه برسیم؟ خدا رو چه جوری ببینیم؟ دل در یاد یار و دست در کار یعنی چه؟ ۲. در نماز آیا باید به وجه الله یعنی امام زمان (عج) توجه کنیم؟ ۳. این که خدا را با اسماء حسنی بخوانیم و اهل بیت اسماء حسنی او هستند یعنی موقع خواندن خدا به وجود نوری اهل بیت توجه کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی تلاش انسان در رعایت تقوا جهت نظر به حضرت حق است در مظاهر او. در این رابطه خوب است به کتاب «اسماء حسنی» که بر روی سایت هست سری بزنید. موفق باشید

25687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، امروز در مواجهه با تمدن غرب چه علوم غربی چه تکنیک و تکنولوژی غربی، چه کنیم تا غربزده نشویم و در عین حال منفعل و دارای جمود در برخورد با جهان مدرن و پیشرفت های بشری نباشیم و اگر دیدیم غرب در بسترهایی از ما قوی ترست، آن بسترها را طبق اهداف خودمان پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب «مدرنیته و توهّم» برای شروعِ فکر در این موضوع خوب است. موفق باشید

25597
متن پرسش
سلام استاد جان: در حدیث عقل و جهل تفاوت برگشت تکوینی و تشریعی چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، تکویناً و بر اساس ساختارِ وجودی‌اش به حضرت حق برگشت دارد، بر عکسِ جهل. موفق باشید

37770
متن پرسش

ببخشید وقت شما را بارها گرفتم لطفا حلال کنید، این در مورد یکی از پرسش هاست و در جواب آن فرد نوشته ام اگر وقتتان گرفته می‌شود لطفا نخوانید و حلال کنید https://eitaa.com/lobolmizan/16618 مربوط به سوال شماره ۳۷۷۶۰ کلاس موسیقی اصلا نروید، متاسفانه اکثرا دانا به حرام و حلال نیستند و گرفتار حرام می‌شوید، کار با آلات موسیقی بعد از مدت ها می‌تواند سبب غلبه سودا یا صفرا شود و اگر ادامه دار باشد امکان ابتلا به سرطان بالا می رود و در کوتاهی عمر هم نقش دارد. حتما موسیقی را حذف کنید و گوش ندهید و سعی کنید مدتی با گوشی کار نکنید، فیلم و سریال نبینید، و وقت خود را صرف مطالعه کتاب های مفید، و یادگرفتن حرفه ای مفید کنید، موسیقی مخصوصا حرام آن می تواند حالت اعتیاد ایجاد کند، همین حالت اعتیاد ترک آن را سخت یا مشکل می‌کند، اما اگر ادامه دار باشد علاوه بر آسیب روحی روانی و جسمی، بر تمرکز و حافظه اثر مخرب دارد، و ممکن است فرد سلامتی خود را به راحتی دوباره نتواند برگرداند، حتما کنار بگذارید و ادامه ندهید، از محیط گناه و فکر به گناه فاصله بگیرید و وقت و تمرکز خود را سعی کنید صرف مطالعه کتاب های مفید مثل آثار شهید مطهری، آیت الله حق شناس، کتاب های شهدا، کتاب های پیشنهادی حضرت آقا و شهید سلیمانی و... کنید، حتما امربه معروف و نهی از منکر را یادبگیرید و در جامعه انجام بدهید می‌توانید بطور رایگان در سایت ستاد امربه معروف دوره مجازی را ثبت نام کنید، یا از طریق موسسه موعود که امکان ثبت نام رایگان هست اقدام کنید به این طریق: ارسال عدد ۳ به ۳۰۰۰۱۹۱۶ نماز را اول وقت بخوانید، سعی کنید واجبات را انجام بدهید و از حرام ها دوری کنید، نگاه خود را کنترل کنید، و سعی کنید با قرآن و صحیفه سجادیه انس داشته باشید کتاب بهشت جوانان را می‌توانید درباره موسیقی مطالعه کنید، البته فقط بخش هایی از آن در مورد موسیقی است، من موردی سراغ دارم که مدت‌های زیادی آهنگ گوش می‌کرد و حجاب و بعضی موارد دیگر را رعایت نمی‌کرد، تا مشکل اعصاب و روان و روحی شدید گرفت و سال هاست مشغول درمان است، موردی هم با بیماری تیروئید و غلبه سودا و مشکلات دیگر و افسردگی و... سراغ دارم که البته هردو مشغول درمانند و خیلی وقت است موسیقی گوش نمی‌دهند و اصلا نمی‌خواهند گوش کنند و خیلی از آن ضربه دیدند، حتی حافظه و تمرکزشان، یکی از آنها که متنفر شده، رعایت نکردن حلال و حرام روی اخلاق، سلامت روح و روان و جسم و خیلی موارد دیگر اثر مخربی دارد، حتی امکان غلبه و مشکلات ماورایی هم وجود دارد، حتما سعی کنید کار و تلاش و مطالعه و فعالیت های دیگر حتی کارِ خانه را انجام بدهید و فکر خود را از موسیقی فاصله بدهید و مقاومت کنید، تغذیه خود را سالم کنید و طب اسلامی را سعی کنید رعایت کنید و درباره آن مطالعه کنید، گاهی ورزش کنید، سعی کنید مواردی که استعداد و علاقه دارید و مفید برای خودتان و جامعه هستند را شناسایی کنید و به آنها بپردازید، اکثر موسیقی ها چه خارجی چه ایرانی حرام و بسیار مضرند، می‌توانید در اوقات فراغت وقت خود را صرف گوش کردن به سخنرانی ها و محتواهای تبیینی مفید کنید (مثل استاد پورازغدی، شیخ قمی، استاد راجی)، کتاب های متنوع و مفید مطالعه کنید مثلا تاریخ، تفسیر، اخلاقی، احکام، کتاب های مربوط به شهدا، و مثلا یادگیری زبان عربی اگر علاقه دارید، اگر نه حفظ قرآن و یادگیری برخی مفاهیم آن که به درک معنی و مفهوم کمک کند، حتما پیاده روی اربعین ان شاءالله بروید، ذکر لا اله الّا الله برای تمرکز خیلی خوب است، کتاب سه دقیقه در قیامت را مطالعه کنید، یاد مرگ و رفتن به قبرستان مخصوصا بین الطلوعین خیلی خوب است، سعی کنید بیشتر یاد مرگ باشید. از مواضع گناه یا آنها که خوف گناه دارید دوری کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در کنار سؤال و جواب شماره 37760  . موفق باشید

34829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: استاد من نمیتونم منازل رو به همراه فصوص با همدیگه کار کنم. هر کدام رو که می‌گیرم مغزم درگیرش میشه از اون یکی غافل میشم. از طرفی عطش خواندن فصوص دارم از طرف دیگه نمیتونم در هر منزلی از منازل حاضر بشم و برم بعدی. وقتی فصوص میخونم تشنه ی منازل میشم وقتی منازل میخونم تشنه ی فصوص میشم از طرفی مشغله های زندگی هم کم کردم ولی باز سخت شده برام. مثلا در باب تهذیب ما باید حداقل یک ماه بمونیم ولی من دوست دارم روزی دو تا منزل طی کنم تا به فصوص برسم. دوست دارم زود هر دوتاش تمام بشه تا برگردم از اول کار کنم نمیدونم چکار کنم استاد چکار کنم؟ خدا خیرتان بده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر شما «فصوص» را ادامه دهید إن‌شاءالله آماده می‌شوید تا با روحیه بهتری مباحث «منازل‌السائرین» را دنبال کنید. موفق باشید

33595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد بنده به عنوان یه خانم چطور باید با بچه رفتار کنم؟ کدوم مرکز علمی این را به من یاد میده یا حتی برای خودمون اینکه می‌بینم در روانشناسی غربی به بحث اختیار خیلی اهمیت داده میشه از یه طرف امام می‌فرمایند مثلا برای نماز صبح بچه را بیدار نکنید بگذارید خودش بیدارشه، حاج آقا مصطفی خمینی میگن نه بیدارش باید کرد، حالا اینجا باید بحث اختیار را مطرح کرد یا نه؟ آیا در حوزه ها مونم برای خانم ها چنین مطالبی که به بحث تربیت هم مربوطه برای خانم ها گفته میشه؟ اصلا حوزه برای یک خانم که بحث تربیت فرزند به عهده اش هست چقدر ساختارداره؟ آیا این خلاء نیست که باعث شده از مباحث روانشناسی غربی استفاده بشه برای تربیت؟ ما به اصطلاح انقلابی ها هم که این مطالب را بلد نیستیم. دیگه خانم ها که اصلا نمیدونن از کجا باید یاد گرفت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع تربیت کودک توصیه می‌شود در ابتدای امر باید عادات خوب را برای آن‌ها به میان آورد و سعی کرد حتی با تشویق هم که شده است آن عادات خوب را داشته باشند تا در زمان جوانی و انتخاب آزاد، راحت بتوانند عادات خوب خود را با انتخاب خود ادامه دهند که بحث آن در موضوع تربیت کودک مفصل به میان آمده است و البته بنده در این مورد تخصصی ندارم. موفق باشید

33413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: یک) آیا جهان کنونی قدیم زمانی است کار به اینکه ذاتا حادث است ندارم می خواهم بدانم آیا اگر ثانیه ها را به عقب دنبال کنیم به نقطه ای می رسیم که قبل از آن ثانیه ای در کار نباشد؟ دو) اگر بیگ بنگ را آغاز جهان بدانیم آنچنان که گویند اینگونه نبوده که به محض خلق جهان انسان آفریده شده باشد بلکه تا مدت ها که هیچ موجودی نبود بعد چند میلیارد سال قبل زمین پدید آمد و باز بر زمین موجودی نبود و تک سلولی ای پدید آمد و بعد تکامل رخ داد و چند صد هزار سال قبل بالاخره انسان هوشمند پدید آمد و شش هفت هزار سال پیش حضرت آدم. حال سوال من اینست که گفته می شود در هر زمانی انسان کامل با بدن عنصری باید باشد ولی شواهد علمی گویا نشان می دهد میلیاردها سال جهان بود و انسانی در کار نبود و اگر آن شواهد را قبول ندارید آیا قائلید انسان قدیم است (اگر جهان را قدیم می دانید) یا از بدو حدوث عالم، انسان نیز خلق شده است (اگر جهان حادث باشد)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان با همین هویت دنیایی‌اش جلو برود، همچنان با زمان روبه‌روست. ۲. حضور انسان کامل در ابتدای خلقت زمین محقق شده و موضوع تکامل انواع چیزی نیست که بتوان با خلقت آدم تطبیق داد و همچنان‌که علمای فسیل‌شناس می‌فرمایند تئوری تکامل انواع با انسان تطبیق ندارد. عرایضی در این مورد در جلسات اولیه شرح سوره سجده شده است. موفق باشید

33211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: در روایات مختلف شنیده‌ایم که گفته‌اند امام حسین در کربلا و با چه کیفیتی به شهادت می‌رسند؟ یا ائمه و کسانی که در زمان حیات عمر سعد و شمر و... گفته‌اند که اینان قاتلان پسران پیغمبرند و با چه کیفیتی. سوال بنده این است آیا این جبر نیست؟ اگر این حرف‌ها صحت‌داشته باشد بیشتر شبیه یک نمایشنامه است که کارگردان می‌گویند تو نقش مثبتی و تو منفی و در این جا لعن و نفرین و گریه و ... همگی زیر سوال می‌رود. آیا علم خدا نافی اختیار آدمی نیست؟ من بسیار تحقیق کرده. ممنونم اگر ساده و با ذکر مثال این حقیر رو روشن کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت بحث در علم خدا و جبری‌نبودنِ حادثه‌ها را می‌توانید به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1  در ضمن مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «حماسه حسینی» بابی را جهت دفع این شبهه گشوده‌اند. خوب است که به آن کتاب شریف رجوع شود. موفق باشید

33130

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. باعرض سلام: استاد در بحث ارتباطات علمی با نامحرم، زنان دغدغه مند بسیاری دچار سردرگمی هستند واغلب دچار تعارض و وسواس می‌گردند. با توجه به اینکه زمانه زمانه قدیم نیست و مقتضیات خاصی پیدا کرده و زن امروز نمی‌تواند درچهارچوب رفتار زن قدیم خود را معنا کند. از علمای اخلاق سوال می شود ایشان توصیه به ترک همکاری با نامحرم را دارند. خواستم نظر جنابعالی را بدانم. با تشکر و آرزوی توفیقات روزافزون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چند سال پیش دختر حضرت امام خمینی (ره) در پایگاه خبری «رجا نیوز» صحبتی داشتند و در آن جا ‌فرمودند حضرت امام در مورد مسائل انقلاب و نشست با مردها، هیچگونه سخت‌گیری نمی‌کردند. ولی اگر یک تماس بیجا حتی سلام بیجا به نامحرم صورت می‌دادیم، سخت‌گیری می‌کردند. موفق باشید

33082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: ببخشید مزاحمتون شدم ان شاء الله به جهت عیدغدیر می‌خواهیم به فضل خدا، به فضل خدا، به فضل خدا موکب بزنیم. بدین جهت لازم می‌دانیم برای هرچه بهتر خدمت رسانی و نوکری کردن، از ایده ها و طرح های خلاقان و مجربّان این امر، حتما استفاده کنیم . لطفا اگر چیزی بذهنتان می‌رسد، دریغ نفرمایید. با تشکر. خادم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». به هر بهانه‌ای که نام مولای متقیان یعنی تعیّن ولایت تامّ و تمام الهی در انسان را برافراشته داریم، هنر انسانی خود را به میان آورده‌ایم. با این دید است که موکب شما معنا پیدا می‌کند و ولایت الهیه مولای‌مان مدّ نظر قرار می‌گیرد تا بفهمیم چرا جناب مولوی در نظر به آن حضرت می‌گوید:

 از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان مُطَهّر از َدغَل

در غَزا ، بر پهلوانی دست یافت / زود ، شمشیری برآورد و شتافتا

او خدو انداخت بر روی علی / افتخارِ هر نبی و هر ولی

آن خدو زد بر رُخی که رویِ ما / سَجده آرد پیشِ او ، در سجده گاه

در زمان، انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غَزائش کاهلی

گفت: بر من تیغِ تیز افراشتی / از چه افکندی ؟ مرا بگذاشتی ؟

آن چه دیدی بهتر از پیکارِ من / تا شدستی سست در اِشکارِ من ؟

در شجاعت ، شیر رَبّانیستی / در مُروّت ، خود که داند کیستی

ای علی که جمله عقل و دیده ای/ شَمّه ای واگو از آنچه دیده ای

تیغِ حلمت، جانِ ما را چاک کرد / آبِ علمت ، خاکِ ما را پاک کرد

بازگو دانم که این اسرارِ هوست / ز آنکه بی شمشیر کشتن کارِ اوست

باز گو، ای بازِ عرشِ خوش نگار / تا چه دیدی این زمان از کردگار ؟

راز بگشا ای علیِ مرتصی / ای پسِ سُوءُالقَضا ، حُسنُ القَضا

چون تو بابی ، آن مدینۀ علم را / چون شعاعی ، آفتابِ حِلم را

باز باش ای باب، بر جویایِ باب / تا رسد از تو قُشور اندر لباب

باز باش ای بابِ رحمت تا ابد / بارگاهِ ما لَهُ کُفواََ اَحد

موفق باشید

32858

راز استغفاربازدید:

متن پرسش

با سلام: راهکار عملی استاد برای باز شدن قفل قلب انسان و باز گشت به حالت قبلی آن چیست؟ راهکار عملی باشد چون احساس خوشایند که در قلب می کردم را ندارم و حس یک نوع گرفتگی در قلب را دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا بازگشت به گشودگیِ قبلی؟ امیدوار باشید اگر قبضی سراغ قلب آمد، مقدمه ای است برای بسطی بس افزون تر. به همین جهت جناب مولوی می‌فرمایند:
ای بردار عقل یک دم با خود آر /  دم به دم در تو خزان است و بهار
باید در هر قبضی به خود آییم که چگونه خود را در معارف و اخلاق و احکام بپرورانیم تا بسطی و بهاری بس روشن تر سراغ انسان آید و سنت توحید، چنین است که همواره باید با رفع حجابها به سوی او و باز نیز به سوی او رفت. برگشتِ به قبل نداریم. حضور در بسطی و بهاری بیشتر در پیش است. و راز استغفار همیشه در این رابطه است. موفق باشید    

 

32338
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: در صوت جایگاه غضب شرح جنود عقل و جهل، می فرمایید که خداوند بر آدم تارک الصلاه غضب می‌کند و غضب ما هم باید در مسیر غضب الهی باشد بین این مسئله و پاسخ سوال ۳۲۰۶۴، چگونه قابل جمع اند؟ فردی که نماز نمی خواند، نباید بر اون غضب کرد تا معنای عمیق تری از دین پیدا کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط حاضر اکثر این بنده‌های خدا تحت تأثیر تبلیغات دشمن هستند که رهبر معظم انقلاب به دیکتاتوری رسانه‌ای تعبیر نمودند. این‌جا است که نیاز به جهاد تبیین دارد و این غیر از برخوردی است که باید با فرد معاند داشت.

 در این مورد خوب است به توصیه رهبر معظم انقلاب به علمای خراسان شمالی نظر شود که می‌فرمایند:

«خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهمان‌نواز، هم بقیه‌ی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که می‌نمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۷/۱۹  موفق باشید

 

32159
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار و گرانقدر: استاد عزیز خوشحال میشم نظرتون رو در مورد مقاله زیر بفرمایید چون احساس می‌کنم پایه و اساس تفکر خیلی از جوانان و روشنفکران ما در این مقاله مشخص شده و من مایل بودم علاوه بر اینکه اعتقادات خودم را از انحراف حفظ کنم موضع و استدلال صحیحی دربرابر چنین جریانی داشته باشم خیلی ممنون و متشکرم. رضا بابایی - اخلاق سنت و سنت اخلاق: خطای بزرگ سخن‌گویان سنت در عصر جدید این است که می‌خواهند با ابزار سنتی انسان شهری و جامعۀ پیچیدۀ عصر مدرن را اخلاق‌مدار کنند، بدون اینکه خاستگاه‌های دروغ و ریا و حق‌کشی را ببینند و در علاج آن بکوشند. پیشرفت صنعت و مهارت انسان در ابزارسازی، تنها علت ورشکستی سنت نیست. علت‌های دیگری نیز دارد؛ همچون ناتوانی سنت در پاسداری از اخلاق در جامعۀ شهری. اخلاق در دوران سنت به‌شدت متکی بر وعظ و اندرز بود و این روش با جهان ذهنی و زیست‌جهان انسان آن دوران، سازگاری داشت. باشندگان در جهان سنت، برای زیست اخلاقی به چیزی بیش از یادآوری فضیلت راست‌گویی یا ثواب درست‌کاری و... نیاز نداشتند؛ اما گسترش زندگی شهری و شتاب فزایندۀ رویدادها انسان شهری را وارد چرخه‌ای از الزامات فردی و اجتماعی کرد که فضیلت و رذیلت، معانی اجتماعی‌تری یافتند. مثلا در کتاب‌های اخلاقی پیشین (مانند کیمیای سعادت غزالی) سخنی از حفظ محیط زیست یا حرمت حریم خصوصی نیست؛ مگر بسیار ضمنی و گذرا. چون زندگی اخلاقی انسان در جامعۀ سنتی، پیوندی استوار و شبانه‌روزی با زندگی اجتماعی او نداشت تا حفظ محیط زیست و مانند آن اهمیت امروزین را بیابد. @sokhanranihaa در جامعۀ سنتی، ریا نقص روحی بود؛ اما در جامعۀ شهری ریا نقض قوانین جمعی و اختلال در چرخۀ زیست اجتماعی است؛ زیرا ریاکاران جای شایستگان را می‌گیرند، و کوچک‌ترین جا‌به‌جایی ناروا در مناصب شهری، سلسله‌ای از رویدادهای تلخ مادی و جانی را در پی دارد. اگر در جهان سنت، زورگویی زبردستان و ریای زیردستان تنها راه رسیدن به قدرت و ثروت بود، اکنون راه‌های دیگری نیز برای تصدی مناصب اجتماعی اختراع شده است؛ مانند دموکراسی و انتخابات و امکانات بی‌شمار برای پیشرفت‌های علمی و شغلی که در دوران سنت نبود. زندگی شهری به قدری پیچیده و مخاطره‌آمیز و آسیب‌پذیر است که شهروند نمی‌تواند زندگی خود را به امید تأثیر موعظه بر افراد جامعه استوار کند. او به عامل‌های زودبازده و قاطع‌تر نیازمند است که مهم‌ترین آنها قانون و پیمان‌های اجتماعی است. بدین رو بسیاری از کارکردهای اجتماعی اخلاق در جهان سنت، به قانون شهر واگذار شد و احترام به قانون در کنار اهتمام به اخلاق نشست. از سوی دیگر، قانونِ چاره‌ساز، زمینه‌ها و ذهنیت‌ها و عادت‌هایی را می‌طلبد که در سنت‌ مفقود است. ورود قانون به حیات اجتماعی انسان‌ها از راه‌هایی ممکن است که در سنت تعریف نشده‌اند و انسان سنتی آنها را نمی‌شناسد. تغییرات ساختاری اجتماع و نیاز بیشتر انسان‌ها به یک‌دیگر، جامعه را بیش از موعظه، به قانون‌ محتاج کرده است؛ اما قانون در سنت، دخالت در کار خدا و شریعت بود (ر.ک: لوایح شیخ فضل الله نوری در زمان تحصنش در حرم شاه‌عبدالعظیم و استدلال‌های مخالفان مشروطه). سنت می‌کوشد دروغ‌گو را اصلاح کند، آن هم از راه پند و نصیحت و ترساندن او از کیفرهای اخروی. اما شهروند نمی‌تواند منتظر اصلاح دیگران بنشیند. پس جامعۀ شهری، «دروغ‌گو» را رها می‌کند و به سراغ لانۀ «دروغ» می‌رود. نخست دروغ را که پیشتر رذیلت فردی بود، اختلال در زیست شهری و معضل اجتماعی معرفی می‌کند؛ معضلی که حیات اجتماعی را به خطر می‌اندازد، زیرا قانون را نقض می‌کند. اگر در سنت، دروغ‌گو دشمن خدا بود، اکنون دروغ‌گو دشمن قانون است. دشمنی با خدا در نظر انسان جدید، چنان ذهنی و انتزاعی است که نمی‌تواند او را به کاری وادارد یا از کاری بازدارد. اما دشمنی قانون با انسان دروغ‌گو عینی‌تر است. همچنین قانون می‌کوشد که نیاز انسان را به دروغ به نقطۀ صفر برساند و دلیلی برای آن باقی نگذارد. از فردیت‌ها نیز چنان حراست می‌کند که ریا راهی فرعی و خاکی محسوب شود؛ نه راه اصلی برای رسیدن به موقعیت‌ها و آرزوها. خطای بزرگ سخن‌گویان سنت (مانند روحانیان) در عصر جدید این است که می‌خواهند با ابزار سنتی (منبر و سخنرانی) انسان شهری و جامعۀ پیچیدۀ عصر مدرن را اخلاق‌مدار کنند، بدون اینکه خاستگاه‌های دروغ و ریا و حق‌کشی را ببینند و در علاج آن بکوشند. انگیزه‌های آنان نیز برای اخلاقی‌سازی جامعه بیشتر با ساختار جامعه در عصر سنت تناسب دارد؛ نه با جامعه‌ای که بزرگ‌ترین فضیلت در آن آزادی است، نه فرمان‌بری از نمایندگان خدا بر روی زمین. اگر اخلاق سنت هنوز کارایی دارد و اگر سنت اخلاق دیگرگون نشده است، چرا با این همه منبر وعظ و اخلاق در هر کوی و برزن، ما همچنان در شمار بی‌اخلاق‌ترین مردمان جهانیم؟ به قول آخوندزاده: «اگر ملت با پند و اندرز اصلاح می‌شد، گلستان سعدی به‌تنهایی می‌توانست جامعۀ ایرانی را اخلاقی‌ترین جامعۀ جهان کند.» (فریدون آدمیت، اندیشه‌های فتحعلی آخوندزاده، ص۴۳) . 🆔 @sokhanranihaa 🆑کانال سخنرانی ها 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنران محترم به نکته خوبی اشاره می‌کنند. آری! اخلاقی که در سنت مطرح است، اخلاق فردی است. در حالی‌که انسان جدید هویت خود را شهروند می‌داند و لازمه حفظ شهروندی رعایت قانون است و رعایت قانون، امری است اخلاقی ولی ناخودآگاه این اخلاق، اخلاقی سکولار می‌باشد و در عمل وجه قدسی انسان مورد غفلت قرار می‌گیرد مگر آن‌که جامعه، هویت قدسی و دینی داشته باشد تا انسان در عین رعایت اخلاق اجتماعی وجه معنوی خود را نیز جواب بدهد. به همین جهت در تاریخ جدید باید بر جامعه دینی تأکید کرد تا به یک معنا کمّیت‌ها در دلِ کیفیت‌ها خود را نشان دهند. اخیراً  در جلسه چهل و ششم «در_راستای_بنیان_های_حکمت_حضور_در_جهانی_بین_دو_جهان»

Fhttps://eitaa.com/khanehtolab/310

در این مورد نکاتی عرض شده است. فکر می‌کنم می‌تواند راه‌گشایی در رابطه با «تفکر» باشد. موفق باشید

32140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد من دیگه نمیخوام هیچ دعا یا تعقیباتی بخونم غیر از دعای ندبه، چون متوجه شدم که غیر از خدا و معصومین دیگرانی هستن که این دعا ها رو میشنون و قدرت فهم اونها رو دارن در مورد سوره ها ی قرآن هم همینطوره، اینطوری دیگه خالصانه نیست انگار برای بقیه حرف می‌زنی نه خدا، نیتم رو هم تغییر میدم اما فایده نداره، من دیگه از دعا کردن لذت نمی برم، این نحوه زندگی بی معناست. یعنی چه که همه بدونن تو مغزت چیه! اینطوری حق میدم که چرا افراد جامعه به این وضع افتادن چون نتیجه این وضع چیزی جز رسیدن به شرک نیست!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ندبه خیلی دعای خوبی است. ولی مگر می‌شود برای اُنس با حضرت محبوب از دعای کمیل و یا مناجات‌های «خمسه عشر» غافل شد و یا از دعای «صباح» که امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به آن نوع فوق‌العاده ثنای حق را می‌گویند! موفق باشید

31237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیه الله جوادی حفظه الله می‌فرماید که بخشي از كارهاي ما به علم و انديشه برمي‌گردد بخشي از كارهاي ما هم به انگيزه و عمل برمي‌گردد در درون ما دو متولّي وجود دارد كه يك متولّي يك شأن از شئون جان ما مسئوليّتش تصوّر و تصديق و قضاياي علمي است بخش ديگر مسئوليّتش درباره اراده و عزم و قصد و جزم و اخلاص و نيّت و امثال ذلك است. سپس انسانها را به ۴ دسته تقسیم می‌کنند: عالم با عمل و بی عمل، جاهل با اراده و بی اراده مورد سوال بنده قسم دوم هست یعنی كساني كه بخشهاي ادراكي آنها قوي است يعني چشمشان سالم است گوششان سالم است ولي دست و پاي آنها فلج است يا بيگانه آمده اين دست و پا را بست اين شخص مار را مي‌بيند عقرب را مي‌بيند ولي قدرت فرار ندارد چون آنكه بايد فرار بكند دست و پاست كه بسته است. حال سوال بنده که با وجود دنبال کردن مباحث، به نتیجه نرسیده ام این است که چنین افرادی که علم و حواس دارند اما به قول استاد دست و پایشان بسته است و اراده ی فرار از گناه را ندارند چه کنند؟ علم را می‌توان یاد گرفت یا به دیگری یاد داد ولی فردی که می‌داند اما توان فرار و اراده قوی ندارد، او باید چه کند؟ ممنونم از صبرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرضی که می‌فرمایید با توهّم همراه است زیرا هر انسان در هر حال یا این یا آن نیست بلکه جمع آن دو است تا امکان ترجیح یکی برای دیگری برایش باشد هرچند ممکن است یکی از آن ابعاد، شدت بیشتری داشته باشد ولی دست بسته نیست. موفق باشید

30792
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با کتاب ده نکته اینطور برداشت کردم که مثلا نفس برای ظهور قوه شنوایی نیاز به موطنی به نام گوش دارد تا در گوش به جلوه شنوایی ظهور کند. ولی شما در مقدمه شرحتان در مورد این بحث کردید که اینکه بگیم آب ها هست غلطه بلکه هست ها به شکل آب در آمده است. سوالی که برام پیش اومده اینه که این حرفتان مثل اینست که بگوییم گوش شنوا نیست بلکه شنوایی به شکل گوش درآمده! شنوایی به شکل گوش درآمده یعنی چه؟ اینکه غلطه. معنای این جمله این میشه که شنوایی گوش است یا به عبارتی گوش یعنی شنوایی! تمام بحثم اینه که ماده و مجرد دو تا مقوله جدای از هم هستن نه اینکه مجرد به شکل ماده درآمده و یک مقوله باشند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! قوه شنوایی یکی از قوای نفس است و در عضوی به نام گوش، نفس ناطقه در هویت شنوایی‌اش ظهور می‌کند و به همین جهت می‌گویید من شنیدم. موفق باشید

30554

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب ادب خیال مطالبی در رابطه با ماندن در گذشته یا فکر به آینده آمده بود که مذمت شده بود نظر به اینکه در بورس شما مدام به آینده نظر دارید برای سود یا زیان و در حقیقت به اعتباریات. به نظر شما آیا می توان در بورس به عنوان شغل فعالیت داشت ولی باز هم قلب ما حضور در حال داشته باشد و با حقایق مرتبط باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن‌جا بحث از نظر وجودی مطرح است که روح انسان در هستی خود، ماورای آینده و گذشته است. آن بحث باید در ساحت خود مدّ نظر قرار گیرد، حال در عالَم کثرات، ما نظر به آینده و زمان داریم که این مربوط به امور دنیایی است و البته در این موارد هم باید زندگی چندان گرفتار این آینده‌های وَهمی نباشد. موفق باشید

نمایش چاپی