باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتابهای «بصیرت حضرت زهرا(س)» و «مقام لیلة القدری فاطمه(س)» مطرح شده و در آخر هرکدام از کتابها در قسمت منابع، آدرس کتابهای مهمی را در این رابطه خواهید یافت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست تشخیص دادهاید، فلسفه و کلام از جهتی همینطور است که میفرمایید که بشر در زیر سایهی انوار الهی نه نیاز به فلسفه دارد و نه نیاز به کلام و یا عرفان نظری، میماند که وقتی با انواع سؤالات و شبهات روبهرو میشویم مجبوریم از طریق فلسفه و کلام آن شبهات را جواب دهیم و از طریق عرفان از ظلمات سطحینگری نسبت به اشارات شریعت الهی خارج گردیم. از این جهت قصّهی روزگار ما رجوع به فلسفه و کلام و عرفان است تا آنها را بفهمیم ولی از آنها عبور کنیم بدون آنکه آنها را زیر پا بگذاریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بیشتر وظیفهی ما است که از شخصیت علمی و آثار مکتوب ایشان استفاده کنیم و حضرت امام روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» را برای ظهور در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی مدّ نظر قرار دهیم تا با خدایِ حیّ و حاضر مأنوس گردیم، نه خدایِ مفهومی و غایب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع محبتها هرکدام جای خود را دارند و اینطور نیست که محبت به فرزند و همسر در مسیر سلوک جای محبت به حضرت حق را بگیرد. آری! اگر در راستای محبت به همسر و فرزند احکام الهی را زیر پا بگذارید، باید این نوع محبت را در خود از بین برد. ولی رویهمرفته آن نوع محبت مانع کمال نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نیست که ما در امتحان مقابله با خطورات یک روز هم که شدهاست از این امتحان خارج باشیم، عمده آن است که توصیه آیتالله بهجت را در تمام طول عمر در رابطه با خطورات مد نظر قرار دهیم که میفرمایند: «آمدن خطورات در اختیار شما نیست ولی دنبال کردن آن به عهدهی شماست» که در این قسمت باید به قول خودتان وقتی میفهمید با موضوعی روبرویید که به غایت بیخود است آن را دنبال نکنید تا همچون قهرمانی آرام آرام از جبهههای مقابل با خطورات پیروز خارج شوید؛ گفت «من چه غم دارم که ویرانی بود / زیر ویران گنج سلطانی بود». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچکدام از فرمایشهای جنابعالی چه در قسمت اول و چه در قسمت دوم بیحساب نیست. مثل آن زمان که طلاب علوم دینی در کنار درس و بحث، کشاورزی هم میکردند. به طوریکه نه لطمهای به درسشان میخورد و نه دستشان خالی بود. آنچه مهم است داشتن کاری است که هویت طلبگی و عمقبخشیدن به تفکرِ دینی از بین نرود. و بودنِ همین اندازه شهریه خودش، لطف بزرگی است تا طالب علم به اقلّ مایحتاج ممکنه در امورات خود دسترسی داشته باشد. همیشه طلبِ علوم دینی با تنگناهایی روبهرو بوده است و نباید چندان از این امر گلهمند بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که ایشان میفرمایند اخلاق و انسانیت در تمام ملل و اقوام هست و فلسفهی کانت برای اروپاییان به زیباترین شکل، اخلاق را تعریف کرده است و سالهای سال بعد از رنسانس، غرب با اخلاق کانتی در بین خود زندگی را میگذراند. ولی وقتی اخلاق با شریعت الهی جهت قیامتی و توحیدی نگیرد ملاحظه کردید که چگونه در همان غرب، تجاوز و استعمار به سایر ملل و قتل و کشتار جنگ جهانی اول و دوم شکل گرفت. زیرا اخلاق وقتی با شریعت همراه باشد و انسان را به توحید الهی برساند، انسان و جامعه در سعادتی ابدی قرار میگیرد وگرنه در بحرانهای مختلف همان دستورات اخلاقی را زیر پا میگذارد. قرآن میفرماید: ««مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ» اگر كسى عزت مىخواهد، عزت تماماً از آن خدا است. معناى عزت در قرآن يعنى نفله نشدن، پوچ نشدن. اگر كسى مىخواهد حياتش نفله و بىثمر نباشد، بداند «فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا» همه عزت نزد حضرت حق است، بايد نظر را به خدا بيندازد. «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ»[1] عقايد پاك و صحيح به سوى حضرت عزت صعود مىكند، «الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» يعنى سخن پاك و عقيدهاى كه از هرگونه باطلى پاك باشد. و سپس در ادامه مىفرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» و عمل صالح اين عقيده پاك را بالا مىبرد. آيه عجيبى است، سه نكته اساسى در رابطه با شناخت حقايق مطرح مىكند. مىگويد: اى انسانها! آيا شما از پوچشدن نمىترسيد؟ پوچ شدن يعنى بيست سال نماز بخوانيد ولى در آخر مثل همان اول باشيد، اگر بيست سال نماز من موجب نشود كه خشم من در اختيارم باشد، اخلاق من هنوز خراب باشد، اگر بيست سال نماز من حبّ دنيا را در من از بين نبرده باشد، يقين بدانيدكه خطر فرو افتادن در پوچى را از بين نبرده است. چرا؟ براى اينكه به خداى عزيز متصل نشدهايم. «ارْضُ الْعَزِيز» يعنى زمينى كه آب بر آن غلبه نمىكند و به اصطلاح آب بر آن سوار نمىشود. معنى عزت يعنى عدم انفعال، عدم فرسايش. بر همين اساس مىتوان «عزت» را عدم پوچى معنى كرد. خداوند مىفرمايد هركس عزت مىخواهد: «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ» اگر كسى همواره در پى نجات از پوچى است و براى آن برنامهريزى كرده، راهش نزديكى به عزت محض يعنى خداوند است. بعضى از مردم اصلًا نگران پوچى خود نيستند، سوار اتوبوس مىشود، با اينكه در ايستگاه بعدى پياده خواهد شد، شروع مىكند از وضع فرزندانش و اينكه چند فرزند دارد براى شما صحبتكردن، فكر نمىكند كه آيا اين صحبتها نتيجهاى هم دارد؟ كار اين فرد را نمىگويند طلب عزت كه مصداق «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ» باشد، چون او برنامهاى براى نجات از پوچى نريخته است. قرآن مىفرمايد اگر كسى مى خواهد سراسر حياتش پوچ نشود و مىخواهد از زندگىاش نتيجه واقعى بگيرد، فقط بايد مسألهاش را با خدا حل كند، زيرا تمام عزت و عدمفرسايش از خدا است. خداوند در جايگاه يك مرشد مطلق است، چون رب انسانها است. مىپرسى چطورى من به عزت برسم و از خوارى و پوچى نجات يابم؟ با زيبايى تمام با آدم حرف مىزند و مىفرمايد: بايد به طرف عزت بروى كه فرسايش پيدا نكنى و همه عزت نزد خداوند است «فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً». به واژه «جميعاً» عنايت داشته باشيد؛ پس هر جا عزتى هست، ريشهاش در تجلى صاحب عزت است. وقتى اين نكته را با تمام صراحت اعلام فرمود، حالا راهرسيدن به عزت را نشان مىدهد، مىفرمايد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» عقيده پاك به سوى صاحب عزت مىرود، پس آن كسى هم كه قلبش حامل آن عقيده است به صاحب عزت نزديك مىگردد و در نور پايدار او، پايدار مىماند. پس اولين كار براى كسى كه برنامه ريخته تا از پوچى نجات پيدا كند، داشتن عقيده پاك است و همچنانكه عرض شد، عقيده پاك «خدادارى» است به همان معناى توحيدىاش، و سپس در ادامه راهكارِ نزديكى به صاحب عزت مىفرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» عمل صالح - كه همان اعمال شرعى باشد - آن عقيده را رفعت و ارتقاء مىبخشد و در سير صعودى به سوى صاحب عزت به انسان كمك مىكند تا هر چه بيشتر آن عقيده، شايسته نزديكى به خدا گردد و صاحب خود را نيز به خدا نزديك كند، پس بايد در انجام اعمال شرعى نهايت تلاش را كرد تا در نزديكى به صاحب عزت ضعفى به وجود نيايد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میفرمایند: بعد از نماز عشاء وقتی برای خواب آماده میشوید دو رکعت نماز بخوانید و سورهی واقعه خوانده شود، صد مرتبه «لاإله إلا اللّه»، هفتاد مرتبه استغفار، صد مرتبه صلوات، 12 مرتبه «سورهی توحید»، تسبیحات حضرت زهرا«سلاماللّهعلیها»، و خواندن آیت الکرسی یک مرتبه، و آیهی آخر سورهی کهف. و در آخر عرضه بدارید: «بسم الله، آمنتُ باللّه و کَفَرتُ بالطاغوت اللهم احفظنی فی منامی و فی یقظتی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار برای بنده وقتگیر است و کارِ بنده اینها نیست. موفق باشید