بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ضمن تشکر چون مدتی هست که جلسات تعطیل شده پیشنهادی به ذهنم رسید. می‌شود جلسات را ضبط کرد و در سایت ارایه کرد تا مخاطبان عقب نمانند. ممنون. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است همین کار در حال انجام‌گرفتن است. موفق باشید

29070

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید معنای تجرد روح چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی محدودیت‌های ماده را ندارد مثل محدودیت زمان و مکان. موفق باشید

26398
متن پرسش
سلام علیکم: اکنون پس از گذشت چهل و یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود این همه سختی و مشقت و حتی تبعیض هایی که دیده می شود و جان مردم را به لب رسانده، چه امیدی برای دفاع از انقلاب هست؟ اگر دستاوردهای اتقلاب اعم از موشکی و نانو و صنایع و علوم جغرافیایی و زیستی و هسته ای و کشاورزی و ... بخواهیم بدانیم که خب می شد اینها را حتی تحت لوای حکومت پهلوی هم ببینیم پس دقیقاً ما از چه دستاوردی دفاع می کنیم؟ از این صنایع یا انسان هایی که تحت لوای انقلاب تربیت شده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در محل هویزه در رابطه با بودن شد که شاید در این رابطه مفید باشد: «با حضور در این سرزمین که صحنه­ های ایثار و شهادت بوده و می­ دانیم بر این سرزمین چه­ ها گذشته، چه احساسی در شما پیش می­ آید. عده‌ای در دریای عشق، زندگی را شناختند و بدون گرفتارشدن در زندگی­ های عرفی، خواستند به زندگیِ خود معنای دیگری ببخشند و «طرح‌اندازانه» به میدان آمدند و عالم را از آنِ خود کردند. برعکسِ جبهه‌ی استکبار که در توهُّم خود، می‌خواهد عالم را از آن خود کند. شهدا با حضور در جبهه حقّ، عالم را از آن خود کرده‌اند و مستکبران ناراحتند چرا ایران در منطقه فعّال است. در حالی‌که حضور ما در منطقه در راستای به خودآوردن مردم منطقه است و نه آن‌که مثل شما دست به غارت‌ ثروت و فرهنگ ملت­ها بزنیم. این مردم منطقه­ اند که به خود آمده­ اند وگرنه ما کار خاصی نکرده­ ایم. این یک قاعده در این عالم است که وقتی هر ملتی با فرهنگ ایثار و شهادت به صحنه آمد، آن ملت صاحب سرنوشت خود می‌شود. مقام معظم رهبری «حفظه­ الله» فرمودند: شما فشار را از مردم بردارید ببینید چگونه همه به حاکمیت حق رجوع می‌کنند.

عرض شد شهداء در زندگی «طرح­ اندازانه» به میدان آمدند و عالم را از آنِ خود کرده‌اند. حال سؤال این است که شما با نظر به راهی که شهدا مقابل­تان قرار داده‌اند، آیا طرحی برای معنابخشیدن به زندگی­تان پیدا کرده­ اید؟ این سؤال بنده، ماورایِ آن است که شما نماز می‌خوانید و روزه می‌گیرید تا بهشت بروید ولی آیا فکر کرده‌اید تا در إزای طرحی که برای زندگی‌تان دارید این عبادات را انجام ‌دهید تا آنچه در دوردست شماست از آن شما شود و بتوانید صدای آن را بشنوید که به شما می‌گوید: «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»؟ (هود/۸۱) معنی­ اش این است که آیا می­ دانید آن گشودگیِ صبحگاهان که به دنبال آن هستید، دور نیست، به همان معنایی که قیامت نزدیک است. با توجه به این‌که در وصف قیامت دارید: «وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» (انفطار/۱۹). قیامت آن‌جایی است که امر تنها از آنِ خدا است و شما هیچ اختیاری ندارید. پیامبر خدا (ص) می­ فرمایند: «الآن قیامتی قائم» یعنی آن قیامتی که به یک معنا در دور دست­ هاست، برای حضرت نزدیک شده است. این نشان می‌دهد، اگر انسان برای معنابخشی به زندگیِ خود طرح داشته باشد، اساساً همه‌ی آنچه در دور دست­ هاست، نزدیک می­ شوند. شهدا در هویتی که انسان زندگی­ اش را در دل این طرح­ اندازی معنا می­ کند، نشان دادند چقدر خوب می­ شود به آنچه به ظاهر دور است، نزدیک شد.

شهداء مانند رهبرشان یعنی حضرت روح اللّه «رضوان­ الله­ تعالی­ علیه» با هر آنچه که می‌خواست او را به انسانی ذلیل و منفعل تبدیل کند، سرِ ستیز داشت. شهداء خودشان برای خودشان مسئله بودند و دائماً با خود سخن‌ها داشتند که چگونه باید زندگی را طراحی کرد که زندگی معنا داشته باشد؟ و بالاخره با انتخابی همراه با شور و عشق و در نهایتِ صفا و سادگی، زندگی را معنا کردند تا توانستند باب شهادت را در مقابل خود بگشاید. تأکید بنده بر آن اصل است که بنا نداشتند تحقیر شوند زیرا کربلا را در مقابل خود می‌دیدند که راهی است به سوی رحمت الهی. ما نیز خودمان برای خودمان مسئله‌ایم که کجا باید باشیم و چگونه بودنی را باید بودن خودمان بدانیم؟ بنده به جهت شرایط سنّی و موقعیتی که داشتم با بعضی از شهداء مرتبط بودم، گاهی در خلوتی که با هم داشتیم و صحبت می‌کردند، چیزی را که از سخنان آن‌ها احساس می‌نمودم و مسئله‌شان شده بود، نحوه‌ی «بودن» بود، خودشان برای خودشان در نحوه‌ی بودن‌شان مسئله داشتند. مثل آن‌که هرکدام از ما برای خودمان باید مسئله باشیم که چه نوع بودنی را باید برای خودمان بودنِ حقیقی بدانیم و چه معنایی باید از خودمان داشته باشیم؟ در آن حالت یعنی وقتی به بودنِ خود نظر کردید آری! فقط به «بودنِ» خود نظر کردید. خدا می­ داند از بسیاری از دغدغه‌ها و احساس محرومیت‌ها آزاد می‌شوید و تعجب خواهید کرد چرا محرومیت‌های دنیایی را محرومیت می‌دانستید. در دنیایی که با حضور در آن نحوه‌ی «بودن»، با سعه­ ی رحمت الهی روبه‌رو می‌شوید. موفق باشید.

25364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: استاد من اگر الان بخوام در زمینه ای مثلا تاریخ، تفسیر، فلسفه، عرفان،... یا هر علمی یه مطالعه ای داشته باشم یا در موضوع خاصی یا یه دور اطلاع داشته باشم چه شکلی باید عمل کنم؟ مثلا از چند تا استادش باید بپرسم؟ معروف ترین استاداش کین با زیر مجموعه اون استادا صحبت کنم راهنمایی بگیرم؟ (نحوه ورود و بررسی یک علم) با توجه به اینکه تجربه نشان داده است اکتفا به اساتید سطوح پایین بعضا انسان را از ارتباط با معارف عالیه باز می دارد. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با سیر مطالعاتی مطرح شده بر روی سایت بتوانید شروع کنید. موفق باشید

34898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: اولا زحمت بکشین فایل تصویری با اقای یامین پور را در سایت قرار دهید تا بتونیم استفاده کنیم و اینکه استاد شما اهل عرفان و گذشت و بخشش هستید اما کارهایی که در سایت انجام میشه نشان از کینه و عقده عوامل سایت دارد. هدف شما از بازخوانی و طرح نامه امام به آقای منتظری چیست؟ شما میدونین که آن فقیه عالیقدر طرفدارن زیادی دارند که هرچه شما و کیهان بد بگویید ثمری ندارد. هرچه دفتر آقای سیستانی و مرحوم بهجت اینکار را می‌کنند شما هم بکنید. چرا از دست از این کارها برنمی‌دارید با کیهان که عقده و کینه ازش می بارد چه فرقی می‌کنید. آقای منتظری و امام هردو اشتباه کردند چرا اشتباه هر دو را نمی‌گویید. به نظرم این با صبغه عرفانی شما اصلا همخوانی ندارد آقای منتظری (ره) در دل خیلی ها جا دارد و متاسفانه جنگ قدرت باعث برکناری ایشان شد به فرض اشتباه دست بردارید و بپردازید به مشکلات روز جامعه. بپردازید به خانه های تیمی و فساد و پارتی های شبانه که در مملکت امام زمان و در بغل گوشتان اصفهان مثل قارچ سبز شده. بپردازید به افزایش پدیده روزه خواری و بی حجابی و فاصله روز افزون مردم و جوانان از دین. مشکل جامعه امروز ما آقای منتظری نیست مشکل دین زدایی و چیزیهایی هست که متاسفانه حضرتعالی به آن نمی‌پردازید و یا مصلحتا چیزی نمی‌گویید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم مواردی که می‌فرمایید چه بوده است؟! به هر حال آنچه امروز جوابگوی این نسل است، حضوری است که با قرارگرفتن در تاریخ انقلاب اسلامی به میان می‌آید تا انسان‌ها در مقام «حق‌الیقینی»ِ خود حاضر شوند. خوب است به عرایضی که تحت عنوان  «جوانان امروز، به کمتر از حق الیقین راضی نمی‌شوند!» https://eitaa.com/matalebevijeh/13479 شده است، نظری بفرمایید. موفق باشید

33865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا از استاد با محوریت تبیین و تحلیل حوادث اخیر سخنرانی موجود است که بتوان استفاده کرد؟

متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «انتقام گیری جهان استکبار از انقلاب اسلامی به قیمت رسوایی جهان مدرن»  شده است. امید است مفید افتد. موفق باشید  https://eitaa.com/matalebevijeh/11964 و جواب سوال 33866 نیز جای توجه دارد.

33644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد ارجمند: التماس دعا. امروز یکی از نزدیکان تلفن کرد و گفت که یک دعا نویس و سرکتاب باز کن گفته یکی دیگر از نزدیکانمان تا ۶ ماه دیگر فوت می‌کند و مبلغی درخواست نموده تا وسایلی بخرد و صدقه ای دهد تا رفع بلا شود و مرگ او به تعویق افتد. ۱. آیا پیش بینی این شخص چقدر حقیقت دارد؟ ۲. آیا باید برای این شخص بر اساس گفته او صدقه داد؟ ۳. آیا باید به او پول داد تا وسیله بخرد و صدقه ای بدهد تا مرگ شخص را به تعویق اندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کم‌عقلیِ انسان‌ها همین‌که عقل و فهم و فکر خود را در اختیار چنین افرادی قرار دهند. مسلّماً به هیچ وجه نباید انسان پیرو پیشنهادها و نظرات من‌درآوری این افراد باشد که بیشتر آلوده به اوهام است، وگرنه عقل و فهم خود را از شریعت تعطیل کرده‌. موفق باشید

33517

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما یک جا الله را مظهر می دانید در حالیکه در جای دیگر می فرمایید: الله به اضافه صفت خاص می‌شود اسم. این تناقض نیست که یکجا الله مظهر و جای دیگر ذات است!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حرف آن است که ذات، به صفت خاص می‌شود اسم. از جمله اسم «الله» که ذات است با جامعیتِ صفات. به همین جهت عرض می‌شود نمی‌توان این نوع معارف را به صِرف سؤال و جواب آموخت. پیشنهاد بنده آن است که اگر استعداد ادامه معارف حِکمی و عرفانی را در خود می‌یابید، مباحث مربوط به «اسفار» جناب صدرا و فصوص «ابن عربی» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

33090

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوا؛ در کانال مطالب ویژه، کلیپی از فرمايشات حضرت امام در جمع اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی درباره جایگاه اساسی اراده عمومی در امر اداره اجتماع و عدم حرکت بر خلاف جریان و حرکت کلان و خواسته مردم پس از انقلاب و تمایز نهادن بین وکالت و ولایت برای اعضای آن مجلس و مطرح نکردن هر مبحثی در جایگاه قانونگذاری با توجه به انعکاس بین مردم، قرار داشت که حضرتعالی به آن اشاره ای داشتید. با توجه به این فرمایش امام و اشارات حضرتعالی در نسبت مردمی بودن و آزادی در حکومت اسلامی، با چه افق و دیدی باید این بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار امسالشان با نمایندگان مجلس را فهم کرد که فرموند: «یکی از شاخصه‌های نمایندۀ انقلابی اینست که با عموم مردم همراه است امّا عوام‌زده نیست. جَوزده نشوید. بعضی از مشکلات ما در بخشی از این سالها بخاطر این بود که جَوزده شدیم. همراهی با مردم، غیر از عوام‌زدگی و جَوزدگی و تحت ‌تأثیر های ‌و هو قرار گرفتن است. یکی از مهمترین خصوصیّات امام (ره) همین بود؛ اگر یک وقتی یک نظری داشت که همه با او مخالف بودند و او معتقد بود که این نظر، نظر شرعی و درست است، می‌ایستاد؛ می‌گفت همۀ دنیا هم با من مخالف باشند، باشند. نمایندۀ انقلابی آن کسی است که جَوزده نمی‌شود. شما یک قانون را تصویب کردید، به نظر شما قانون درستی هم بوده، یک عدّه‌ای مخالفت کردند، نگاه کنید آیا این مخالفین منطق درستی دارند یا ندارند؛ اگر منطق درستی داشتند البتّه می‌پذیرید، اگر منطق درستی نداشتند بِایستید؛ بگویید بله، من تصویب کردم این قانون را، پایش هم می‌ایستم. اینکه در فضای مجازی و مانند اینها علیه ما، علیه مجلس، علیه این قانون جنجال کنند، نباید شما را به زانو در بیاورد.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیت بحث در همین‌جا است که از یک طرف نمایندگان مردم بخصوص خبرگان که مخاطب امام در آن جلسه هستند باید متوجه باشند برداشت‌های شخصی خود را هر چند از نظر آن‌ها حجّت باشد، مقابل رأی مردمی که آن‌ها را به عنوان وکیل در موضوع خاص انتخاب کرده‌اند؛ قرار ندهند. زیرا انتخاب کلّیِ مردم به عنوان مثال «جمهوریت» بوده. حال اگر یکی از آقایان خبرگان معتقد باشند جمهوریت مطابق برداشت او از اسلام صلاح نیست و ممکن است جمهورِ مردم اشتباه کند. حضرت امام متذکر می‌شوند وظیفه او آن است که به عنوان وکیل مردم مقابل رأی جمهور قرار نگیرد و این غیر از موقعی است که موضوع، کاملاً از نظر شرع بَیّن است مثل حجاب. این‌جا است که هرگز نباید کسی خلاف آنچه از نظر شرع بیّن است، نظر بدهد هرچند همه آحاد مردم چیز دیگری بخواهند. تأکید حضرت امام آن بود که خبرگان مواظب باشند به بهانه‌های برداشت‌های شخصی مقابل رأی اکثریت از آن جهت که اکثریت بر خلاف شرع اجماع نمی‌کند، نایستند. در آن حدّ که حتی رهبر معظم انقلاب معتقدند شرط مشروعیت حاکمیت فقیه، مقبولیتِ او توسط مردم است. به عنوان مثال می‌فرمایند:

 مشروعیّت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایه‌ى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد؛ لذا رأى مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶  و یا در جای دیگر می‌فرمایند:

مشروعیّت دادن به رأی مردم و بیعت مردم، این یک اصل اسلامی است. ۱۳۶۶/۳/۲۲  و نیز می‌فرمایند:

هیچ‌کس در نظام اسلامى نباید مردم‌، رأى‌ مردم‌ و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضى، رأى‌ مردم را پایه‌ى مشروعیّت می‌دانند؛ لااقل پایه‌ اعمال مشروعیّت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمه‌ى نظام اسلامى، سرِپا نمی‌شود و نمی ماند. ۱۳۷۸/۳/۱۴

همچنان‌که در سخنان خود در مرقد حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» باز به طور خاص به نقش و رضایت مردم تأکید نمودند. ولی نه آن‌که عده‌ای به نام مردم، فضاسازی کنند و بخواهند جریان‌های تصمیم‌گیر را منفعل نمایند. موفق باشید            

32840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد بزرگوارم سلام: می‌خواستم بدانم چگونه بفهمم که در مسیر درست حرکت به سوی الله و معرفت الهی قرار دارم در کل از کجا می توانم میزان تقوای الهی را در خود بسنجم؟ سوال دیگر این که اخیرا با شخصی آشنا شدم که می‌توان گفت تقریبا در رفتار خود به نوعی عصمت رسیده اند و به گفته ی اطرافیان از حیث حجاب و عمل به واجبات و کنترل زبان و خشم و... نقصی در ایشان نیست و با وجود دیدن داغ فرزند جوان خود، بسیار آرام و صبور برخورد کردند و به معنای واقعی راضی به رضای خدا هستند. ولی نکته ای که برای من جالب بود ایشان ولایت مطلق فقیه را به هیچ عنوان قبول ندارند و رهبری را شخصی وارسته می دانند ولی لزومی به اطاعت بی چون و چرا نمی بینند و ایشان را ولی امر کل مسلمانان جهان نمی دانند و خیلی از تصمیمات رهبری را اشتباه می‌دانند و از نظر این خانم، رهبری هم مقامی همچون ریاست جمهوری است. الان مدام این سوال در ذهن من هست که اعتقاد به ولایت ولی فقیه و اطاعت بی چون و چرا از ایشان چه اهمیت و مرتبه ای از دیدگاه خداوند متعال دارد؟ در آخرت در این مورد چه اندازه مورد سوال قرار می گیریم؟ آیا ممکن است شخصی که یک انسان معمولی و پر از گناه است به خاطراعتقاد و عمل به ولایت مطلق فقیه، در مرتبه ای بالاتر از این خانم قرار بگیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ملاک باید عبودیت نسبت به حق و دلسوزی نسبت به خلق باشد. هر اندازه نسبت ما در عبودیتِ در مظهر حق بیشتر است، بیشتر باید شاکر باشیم. ۲. در مورد ولایت فقیه بحث در پذیرش ولایت الهی در امور اجتماعی و سیاسی است و از این جهت آیا می‌توان گفت خداوند در این امور ما را به خود واگذاشته؟ غفلت از این نکته مهم نوعی غفلت از ولایت الهی است. موفق باشید

32827

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: سوالی که مدت هاست ذهنم را درگیر کرده و از هر عالمی می پرسم جوابم را نمی دهد، اینکه در بین مرد ها از با تقوا ترین و عالم ترین ها رهبری عزیز و هم چنین علامه حسن زاده و بسیاری دیگر هستن، حال در بین خانم ها از نظر علمی و معنوی علامه حسن زاده خانم ها کیست؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بانوانی در تراز اساتیدی که نام بردید، کم نیستند. ولی همانند حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» یعنی اسوه زنان عالم تا آن‌جا که ممکن است در  سایه قرار دارند، مگر آن‌که چاره‌ای جز همانند حضور حضرت زهرا «سلام‌الله علیها» در مسجد مدینه و یا حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» در دربار یزید پیش بیاید. مگر می‌توان نقشِ حاجیه خانم امین را در تاریخ خود و یا نقش خانم مرضیه دبّاغ را کم‌تر از مردان روزگارشان دانست؟ از نظر بنده همسران و مادران شهدا با صبری که پیشه کرده‌اند، مانند شهیدان‌شان ره صدساله را یک‌شبه طی نموده‌اند. هم اکنون خواهرانی داریم که در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی بی سر و صدا فعالیت‌هایی دارند که بعداً معلوم می‌شود چه اندازه کارهای آن‌ها مفید بوده بدون آن‌که حتی نام‌شان در تاریخ بماند. ولی حضرت صاحب‌الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به تک‌تک آن‌ها نظر خاص دارند. موفق باشید

32710

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد خیلی وقته این مطلب در ذهنم است که خدا را چگونه بشناسیم، صفات خدا را، از کتاب؟ از چی؟ مثلا خیلی وقته این سوال رو دارم اگه خدا مهربانه پس چرا این همه از عذاب تو قرآن میگه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با کتاب «عدل الهی» مرحوم شهید مطهری شروع کنید، إن‌شاءالله نه‌تنها جواب سؤال‌های خود را می‌یابید حتی نسبت به این نوع مباحث قدرت تفکر نیز پیدا می‌کنید. در این مورد به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست نیز می‌توانید رجوع بفرمایید. آیات مورد بحث خبر از آن می دهد که نتیجه آن اعمال آن نوع از عذاب ها است نه آنکه خداوند تصمیم گرفته آن عذاب ها را به وجود آورد. موفق باشید

32688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها» با توجه به حدیث فوق منظور از حجت کیست؟ آیا شامل همه ی پیامبران می‌شود مانند یوسف و... یعنی هر پیامبری حجت زمان خودش است؟ اگر چنین است حد فاصل تاریخی بین حضرت اسماعیل (ع) تا پیامبر اسلام که نه پیامبری بوده و نه امام چگونه توجیه می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حجّت خدا در زمین بوده و در همان زمان هم حضرت موسی «علیه‌السلام» و جانشینان آن حضرت و حضرت عیسی «علیه‌السلام» و حواریون بوده‌اند. موفق باشید

32657
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: این تفکر و نوشتار درسته به نظرتون راجع به جبر خلقت و سعادت مندی و شقاوت فرد از طرف پدر و مادر؟ هدایت در مقام تشریع نیست هر چند شریعت از روی اعمال معصوم پایه گذاری و به صورت تئوری در اختیار ماست ولی این اعمال شریعت ذاتی است که تکوینا در برخی از بشر قرار داده شده بشری که از بدو تولد در محیطی شیعه با افکاری غیر از مدل فکری عامه مردم و قطعا با کسب حلال پدرانه که نیازی به «فالینظر الانسان الی طعامه» پیدا نکند که انسان کودک قابلیت فکری و عملی این نگاه به طعام را نخواهد داشت. از طرفی مدل بسته فکری خانواده شیعه که کودکی را پرورش می‌دهد، باعث این هدایت تکوینی از سمت ربش خواهد بود. و مذهب شیعه که از سلب پدر و مادری پاکیزه به فرزندی خوش شانس ارث برسد و رشد او را با غذای پاک در جسم و غذای پاک در تربیت مخلوط کند همان فرد فرزند است که هدایت خواهد شد و به مقصود خلقت خواهد رسید. این هدایت تکوینی است در آغاز خلقت هر فرد از بشر، همانطور که ذکریا وعده گرفت به یحیی «نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى» و نطفه هر پیامبر و معصومی منعقد شد به سلب پیامبری چرا اینها را باید فهمید چون افتخار به دین به مذهب به خوبی به پاکی ریشه در بسیاری از تکوین و جبر دارد و این افتخار و خود ستایی در مذهب و شیعه اگر در شخصی از شیعه باشد غرور و توهمی بیش نیست شیعه امروز بعد از ۱۴۰۰ سال شیعه مقتدری است که با حکومتی تحت عنوان تنها یک روایت فی زمان غیبتنا به ولی فقیه مراجعه می‌کند و هر چند کتاب‌ها در مورد ولی فقیه و حتی اصل و فرع آن نظریه پردازی شده و به امضای بزرگانی رسیده ولی حقیقت تاریخ منزوی بودن شیعه را در تمام طول این عمر عام ۱۴۰۰ ساله و خاص ۲۵۰ ساله معصومین اثبات می‌کند تا جایی که در تاریخ، در کتاب‌های قطور تاریخی و سرگذشت مسلمین بار اندکی از متون متعلق به فرهنگ امامت شیعه است حتی هر ۴۳ فرقه شیعه از زیدیه تا اسماعیلیه و واقفیه امام کاظم و ما جعفری های امام صادق علیه السلام همه و همه گوشه باریکی از این تاریخ مسلمین را به خود اختصاص داده ایم رفتار سنت الهی در مورد تمام امویان و عباسیان و مردم دورانی که تحت این حکومت‌ها مسلمانی کرده اند آیا ارتداد و ناحق بودن است؟ در فضایی که فرزندی در جامعه عباسیان متولد شده و بنابر جو حاکم زمان خود خلیفه را باعث حتی گردش ماه و خورشید می‌دانسته آیا مسلمان نیست و اشعری بودن و تفویضی بودنش حکم کفر دارد؟ قطعا اینطور نیست که این سنت و مدل حکومتی تا لحظه تکیه بر کعبه به همین منوال حداقلی شیعه خواهد گذشت باقی ادیان، تمامی فرق شیعه و سنی قطعا، که دین را از مادر به ارث برده اند تا زمانی که امامی از شیعه با تکیه بر کعبه به این بقیه الله نرسیده باشد بر حق خواهند بود و مسلمان زاده مسلمان است چه سنی چه شیعه چه افغان چه ایرانی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعی که می‌فرمایید بسیار عمیق‌تر از آن است که در محدوده یک سؤال و جواب بحث شود. کتاب‌های خوبی در این مورد نوشته شده که از جمله آن‌ها بحث کتاب «شیعه» جناب پروفسور هانری کربن است و موضوع «حکومت در حکومت» شیعیان در طول تاریخ. و عملاً حاکمان دوران، ظاهرِ حکومت را در اختیار داشتند و به همین جهت ملاحظه می‌کنید که عموماً آن‌ها کمر به قتل ائمه «علیهم‌السلام» می‌بستند. در مورد این‌که اجتماع در تربیت انسان نقش دارد، باید متوجه شد بحثِ «ما فی الشرایط» غیر از بحث «ما فی الانسان» است که حضرت آیت الله حائری شیرازی در کتاب شریف «تعلیم و تربیت اسلامی» به‌خوبی مطرح می‌کنند. بدین معنا که آنچه بالاخره مبنای انتخابِ اصیل انسان است «مافی الانسان» یا فطرت او است و به همین جهت حضرت موسی «علیه‌السلام» در عین آن‌که در دربار فرعون رشد می‌کند، ولی فطرت الهیِ ایشان، شخصیت‌شان را شکل می‌دهد. و برعکسِ آن فرزند حضرت نوح «علیه‌السلام» است. به هر حال مسئله را باید با دقت مورد ارزیابی قرار داد. موفق باشید

32303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: منظور از روایاتی که فرموده اند با هر انسانی دو ملک و یک شیطان خلق می‌شود یا پیامبر فرموده اند من شیطانم رو مسلمان کردم چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. کتاب «معاد؛ بازگشت به جدی‌ترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، در این مورد می‌تواند کمک کند. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/book/94?mark

https://lobolmizan.ir/sound/652

31816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا: من یک دانش آموز پایه یازدهم هستم که خانواده‌ام اهل دین نیستند و با دینداری من هم مشکل دارند. علائقم نسبت به علم حقوق خیلی زیاد بود ولی تنها علمی که باعث کمال انسان می‌شود علوم دینی است و از جایی که نمی‌خواهم فردی عادی در دین باشم می‌خواهم در راه خدا و هر خدماتی که بیشتر به مردم عرضه کنم در حوزه علمیه تحصیل کنم نظر شما در این باره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به علاقه و استعدادتان دارد . راه با برکتی است و زندگی را به صورتی ارزشمند معنا می بخشد. موفق باشید

31786

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام‌ واحترام: ببخشید من سوالی پرسیدم درباره حجاب و اینکه با مانتوگشاد وروسری بلند می‌توان حجاب داشت چون نگه داشتن چادر برای من سخت است و شما پاسخ دادید اصل حجاب درست است و اشکالی ندارد. حالا سوالم این است که با توجه به اینکه برای من حجاب امری درونی است و واقعا اعتقاد قلبی دارم اگر چادر نپوشم آیا این وسوسه شیطان نیست و از خدا دور نمی‌شوم؟ یعنی اینکه به جای چادر، مانتو مناسب بپوشم از ضعف ایمان من نیست؟ چون واقعا حجاب را قبول دارم ولی با مانتوگشاد و مناسب راحت ترم. اما میگم نکنه گناه کنم؟ و اینکه به من میگن سختی چادر را تحمل کنم که ایمانم بیشتر باشه چیه پس؟ چون واقعا حس می‌کنم با مانتو حجابم و آرامشم بهتره تا چادر که با بچه گاهی از سرم میوفته و درست بلد نیستم. استاد چکار کنم؟ قضاوت و حرف مردم را چطور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، حکم خداوند است. وقتی شریعت الهی آن نوع حجاب را جایز می‌داند ما نباید اگر چنانچه می‌فرمایید در آن شرایط با چادر به زحمت می‌افتید؛ سختی بیش از حدّ بر خود تحمیل کنید. آری! وقتی هم می توانید از چادر استفاده کنید، دلیل ندارد که آن را کنار بگذارید! موفق باشید

31459

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: اگر در خیالمان ائمه اطهار را در نظر بگیریم و بهشون محبت کنیم و رابطه عاطفی برقرار کنیم و تا آنجایی که می‌توانیم مرغ خیال را پرواز دهیم مثلا بوسه بر چادر حضرت زهرا (س) بزنیم یا ابای حضرت حجت (عج) را بگیریم کار درستی هست؟ آیا رشد وهم است یا آیا باعث وصل شدن به حقیقت نوریشان بسته به ظرفیت وجودیمان می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با نظر به حقیقت آن‌ها جلو برویم، راه‌های قرب الهی در مقابل ما گشوده خواهد شد. موفق باشید

30534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز! با توجه به فرارسیدن ماه شعبان، می‌خواستم ببینم شرح زیبای مناجات شعبانیه که به صورت صوت است، به صورت مکتوب و جزوه هم درآمده است؟ همچنین حدیث معراج را که در اعتکاف سال های گذشته بحث کرده اید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه توفیق نشده. ولی متن نوشته‌شده‌ی «هشدار که ماه شعبان آمد!» می‌تواند إن‌شاءالله متذکر عزم خوبی باشد. موفق باشید

30437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. برای رسیدن ب جایی ک با تمام وجود کلمه ی (لا اله الا الله) رو بتونیم ب زبون بیاریم و انسانی زاهد باشیم، میگن باید پا روی تمام تعلقات دنیوی گذاشت، استاد شجایی فرمودند ک زهد یعنی از بدست آوردن چهار دسته معشوق (جمادی، گیاهی، حیوانی، و عقلانی) ذوق زده نشی و از دست دادنشونم تو رو افسرده دل نکنه. بعد طبق این تعریف می‌خواستم بدونم ک طلب کردن اونها از روی علاقه ای که بهشون داری با زهد منافات داره؟ یعنی وقتی در مقابل کسی نشستی و در حال مناجاتی که قراره تنها معشوقت باشه ی معشوق دنیایی رو بطلبی این کار مانع ایجاد میکنه برای رسیدن به زهد؟ خب از طرفی وقتی طلب میکنی یعنی هنوز ب طور کامل از دنیا نبریدی، از طرفی هم اگر بگن طلب کردنشون ممنوعه تازه انگار انسان بدتر گیرشون میشه و در خیالش اونها رو بزرگ میکنه و چ بسا دچار وهم هم بشه و اون علاقه رو از آنچه که در واقعیت هست بزرگ تر میکنه و رفته رفته به جایی میرسه که اون علاقه اون معشوق را در حدی بزرگ کرده که حتی اونو در مقابل رب میدونه و هرگاه که میخواد نماز بخونه دست به دعا برداره چون نمیتونه طلب او را در بین دعاهایش نیاورد و میداند که مباید عم بیاورد اصلا از دعا منصرف میشه و از عبادت باز میمونه یا به عبارتی بخاطر این ممنوعیت از معشوق حقیقی نیز باز میمونه میدونین چی میخوام بگم؟ میگم شاید اصلا علاقه ی او به اون معشوق زمینی حتی در حده اصرار هم نباشه و از نبودنش در زندگی آینده هیچ ترس و غمی هم نباشد و انسان بگه خب با خدایم یجوری پشت سر می‌گذاریم و اصلا مشکلی نیست من به خدا تکیه می‌کنم. اما اگر پای ممنوعیتی در میان باشد خب این انسان چون میدونه این علاقه ی چه بسا کم مانع خوشنودی خدا و رسیدن به (لا اله الا الله) میشه خب از سره خجالت کناره گیری میکنه از خدا و این کناره گیری از خدا باعث بزرگ شدن ناخواسته ی او معشوق در خیال میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در محضر حضرت حق و توجه به این‌که او بهترین آرزو و مطلوب ما است، می‌خواهیم نوعی از زندگی را به ما بدهد تا بهترین بندگی و حضور در عالم را برای انجام وظیفه داشته باشیم. در این رابطه طلب زندگی و لوازم آن زندگی مذموم نیست. موفق باشید

28586

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ممکن است بفرمایید سلسله سخنرانی های شرح کتب مقالات آیه الله شجاعی در طی چه سالهایی ایراد شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بگو حدود ۲۰ سال پیش. موفق باشید

28035
متن پرسش
سلام علیکم: به نظرم مطلبی که در مباحث گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی فرمودید که انقلاب از جنس وجود است لذا قلوب را متوجه خود ساخته و حقیقتی اشراقی هست که متناسب ظرفیت شان، آنها را از حد دانایی ها که به همین دانایی و اثبات و اطلاع و دانش بر عقاید باشند به افق کیفی حقیقت و حضور در عالم قدسی برسند و لذا بر قلوب در این صراط گشوده اشراق می‌شود به ظرفیت افراد، دقیقا مرتبط است و گره خورده است و می‌تواند به ما کمک کند این فراز بیانیه گام دوم انقلاب را بهتر بفهمیم که حضرت آقا، انقلاب را زنده و مبانی اش را با حیات و بدون به اصطلاح تاریخ انقضا و تمام یافته می‌دانند: برای همه‌چیز می‌توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمی‌توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها. این یک مطلب بود که واقعا اشارات حضرتعالی و بحث جذاب به من خیلی کمک کرد برای فهم بهتر و هم افقی با رهبر عزیز.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید راهِ توحید هرگز و هرگز با بن‌بست روبه‌رو نخواهد شد، هرچند هزاران مانع توسط صاحبان نفس امّاره در مقابل آن پدید آورند، زیرا همان‌طور که می‌فرمایید بشر امروز بیش از گذشته متوجه شده است اگر همه‌ی زمین را در اختیار بگیرد و مسیر همه‌ی عیاشی‌ها را نیز فراهم کند، جواب واقعی به خود نداده است. اینجاست که می‌فهمیم در مأواگزیدن از طریق انقلاب اسلامی و در جمال پر جلال حضرت روح اللّه همه‌ی آینده از آنِ ما خواهد شد. اما نه به معنای این‌که منیّت ما حاکم باشد، بلکه به آن معنا که عبودیتی که مطلوب همه‌ی ما است به بشر عطا گردد. یقیناً ادامه‌ی بشر با راهی که انقلاب اسلامی در جهانی که انسان‌ها می‌توانند به راحتی همدیگر را ببینند، ادامه‌ای امیدوارکننده می‌باشد. موفق باشید  

27070
متن پرسش
سلام و عرض ادب: من مدتهاست دچار حالاتی میشم که نمیدونم از کجا نشعت می گیره از پارسال تابستان وقتی داشتم تو کوچه به سمت خونه می رفتم احساس کردم انگار از خود جدا شدم. البته بگم من چیزی من باب جدایی ندیدم و فقط احساس غریبگی داشتم و اونی که داشت راه می رفت و نمی شناختم و این موضوع به دفعات برای من اتفاق افتاده اوایل فکر کردم به نسیان دچار شدم اما به واقع چیز دیگری بود من در عرض چند ثانیه انگار در جسمم نبودم و این کسی که می رفت رو نمی شناختم با دفتر آیت الله سیستانی تماس گرفتم مسائلی رو بیان کردن و گفتن و توجه نکن اما خیلی دوست دارم ببین این چه حالیه در سلامت عقلی کامل هستم و هیچ مشکلی من باب هضیان و توهم و مالیخولیا ندارم در زمانی که دچار این حال میشم کاملا مسلطم بر راه و اینکه کجا میخوام برم و فقط اندازه ی چند لحظه من دو نفر میشم و این جسم رو نمی شناسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده چیزی برای گفتن ندارم. موفق باشید

26979
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: برداشت بنده از مجموعه ی سخنان حضرتعالی این هست که عقل نیرویی ماوراء طبیعه هست و بر اساس گفته ی عارف سید هاشم حداد منشا تمامی قوا نور هست. با توجه به مطالب ذکر شده نقش مغز انسان در این میان چیست؟ می توان نقش پردازنده را در نظر گرفت و یا وسیله ای به عنوان نگدارنده ی کوتاه مدت مطالب؟ با تشکر و التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مغز انسان، ابزار است که نفس ناطقه آن را جهت تفکرش به کار می‌گیرد. مثل آن‌که نفس ناطقه جهت بینایی‌اش، چشم را به کار می‌گیرد. موفق باشید

26250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اینکه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه اولین گام سلوک را تفکر می‌دانند مراد از این تفکر چیست و راه‌کار های عملی برای حصول به آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در آیات و روایات بهترین راهِ تفکر است. موفق باشید 

نمایش چاپی