بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام محضراستادطاهرزاده بنده دررشته روانشناسی کودکان استثنایی درمقطع کارشناسی ارشدمشغول تحصیلم امسال میخواستم به حوزه بیایم لکن حوزه موافقت نکرد که به طور همزمان مشغول تحصیل دردانشگاه وحوزه باشم ومجبور شدم ازشرکت درحوزه منصرف شوم سوال من اینست که 1_دراین 2سال چه کنم وچگونه خودرا برای حوزه آماده کنم 2_باتوجه به این که من ازکودکی فردی تقریبا منزوی بوده ام ودرتعامل بادیگران ضعف دارم صلاح است که به حوزه بیایم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید در طول تحصیل در دانشگاه کتاب‌های معرفتی و اخلاقی را مطالعه کنید خوب است. فکر می‌کنم اندیشه‌های قرآنی و روایی که در حوزه به‌دست می‌آورید روحیه‌ی ارتباط صحیح با دیگران را در شما تقویت می‌کند. موفق باشید
6440
متن پرسش
باسلام الف)شخصی سوره عبس را اینگونه معنا میکرد که عتاب در سوره عبس نسبت به پیامبر از آن جهت است که ایشان میخواستند نسبت به هدایت آن شخصی که از آمدن نابینا نزد پیامبر روی ترش کرده بود،اصرار کنند و در نتیجه نسبت به هدایت نابینا کوتاهی میشد،از اینجهت نسبت به دفع این موضع پیامبر سوره نازل شده است.اگر این مطلب صحیح است،به عصمت پیامبر خدشه وارد نمیشود؟ب)منظور از این عبارت چیست؟لست علیهم بمصیطر الا من تولی و کفرگویا علامه آیه را چنین معنا کرده اند که تو تنها بر کسانی چیره هستی که اعراض کردهد و کفر ورزیدند.نظر شما چیست؟با سپاس فراوان از محضر استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: الف- روایات شیعه و سنی اذعان دارند که آن شخص مردی از قریش بوده که منظور عثمان است که ناراحت شد حالا که ابن ام مکتوم آمد کار خراب شد و سران قریش که آمده بودند با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مذاکره کنند نتیجه‌ی لازم را نمی‌گیرند. به نظرم علامه طباطبایی روح مطلب را خیلی خوب روشن کرده‌اند. ب- علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه‌ی «إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى‏ » در جمع‌بندی سه آیه می‌فرمایند: «کأنّه فرموده تو به ایشان تذکر بده و تذکر خود را پی بگیر و آن را قطع مکن، مگر از کسی که یک‌بار و دو بار تذکرش دادی و او روی گردانید و کفر ورزید که در این صورت لازم نیست به تذکر خود ادامه دهی بلکه باید از او اعراض کنی تا خدای تعالی به عذاب بزرگ‌تر معذبش سازد». موفق باشید
6205

کار فرهنگیبازدید:

متن پرسش
سلام . بنده کوچک‌ترین شاگردتونم که فعلا ساکن شهرکوچکی هستم که توی اون هیچ کار فرهنگی و معرفتی جدی انجام نمیشه .خود من تا مبحث معاد شما رو تا جلسه حدود20 کار کرده ام و تفسیرهای سوره‌های اعراف و زمر را در جلسه بودم . الان به من پیشنهاد شده که برم واسه‌ی خانم‌های خانه دار تفسیر قرآن بگم . از اونجایی که کارشناسی مهندسی دارم و واسه کنکور ارشد علوم قران می‌خوندم قصد نداشتم فعلا کار فرهنگی کنم . ولی الان که طلبیده شدم حس می‌کنم نرفتنم کم‌گذاشتن واسه‌ی اسلام و انقلاب میشه و این جفاست . با این حال ازتون سوال دارم کسی با مطالعات و رشد روحی کم من شایسته‌ی چنین جایگاهی هست که تفسیر قران بگه ؟ اگه موافقید، میشه نظرتون رو نسبت به شروع با کدوم سوره مطرح کنید؟ و اینکه از چه منبعی استفاده کنم بهتره ؟ ‌المیزان و یا منبع دیگری ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما به مخاطبانتون بفرمایید که ادعایی ندارید و می‌روید تفاسیر را نگاه می‌کنید و می‌ایید شرح می‌دهید. شاید از سوره‌ی قیامت شروع کنید و در دل آن مباحث ده نکته معرفت نفس هم برایشان مطرح کنید خوب باشد و آرام‌آرام سوره‌ی عنکبوت و سوره‌ی روم را مطرح کنید. نظرتان به المیزان باشد ولی از تفسیر نمونه هم استفاده کنید. موفق باشید
4435
متن پرسش
سلام استاد گرامی، میخواستم ببینم سوالاتی را که بدون مشخص کردن عنوان خاص منتشر میکنید دلیل خاصی دارد؟ یعنی نمی خواهید محتوای آن سوالات خیلی در نظر عموم قرار بگیرد که با عنوان "بدون موضوع" آن ها را منتشر میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنوان مناسبی به نظرمان نمی‌رسد. اگر برای سؤالات عنوان تعیین نکنیم سایت به طور خودکار آن سؤال را تحت عنوان «بدون موضوع» ثبت می‌کند. موفق باشید
3865
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر بنده بحث برهان صدیقین را همراه با سی دی آن مطالعه نمودم، با توجه به اینکه می فرمایید "هر جا پای عدم در میان است حتماً پای نقص در میان است و هر جا پای وجود در میان است حتماً پای کمال در میان است و هر صفت کمالی که در نظر بگیریم خداوند عین آن صفت است"؛ در مورد صفت "کذب (دروغ)" که برابر است با "عدم صدق"، و چون صدق کمال است پس خداوند عین صدق است، یعنی کذب یک صفت عدمی و نقصی است و نمی تواند منشأ اثر باشد. با تو جه به اینکه ما مواضعی داریم که دروغ گفتن در آنها جایز است مثلاً جایی که اگر مرتکب دروغ نشویم مفسده ای بر آن مترتب می شود مثلاً باعث قتل مسلمانی یا بر باد رفتن آبروی وی و غیره می شود و این یعنی اینکه ما از یک صفت عدمی و نقصی برای رسیدن به یک صفت کمالی استفاده نموده ایم؛ سؤالم این است که در رسیدن به یک صفت کمالی چگونه ممکن است یک صفت نقصی و عدمی منشأ اثر باشد و حال آنکه عدم یعنی وجودی ندارد که بخواهد در وجود وارد شود؟ سؤال دوم اینکه با توجه به کتاب معراج السعاده، "غضب" عبارتست از "عدم حلم" و شاید هم "عدم رحمت"، و غضب یک صفت نقصی و عدمی و حلم یا رحمت یک صفت وجودی و کمالی است، با توجه به اینکه خداوند هم غضب دارد و هم حلم و رحمت، چگونه می توان این مطلب را توجیه کرد؟ خواهشمندم جواب سؤالات را مفصلاً بیان فرمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علماء علم اخلاق سخن‌شان آن است که در عالم تزاحم، یعنی عالم ماده راست حقیقی همان است که شریعت فرموده، پس عملاً شما از طریق دروغ به کمالی نرسیده‌اید. از طرفی در عالم ماده بحث دفع افسد به فاسد در میان است 2- غضب برای خداوند به معنای سلب رحمت است یعنی خدا غضب ندارد بلکه رحمت خود را که می‌گیرد چیزی ظاهر می‌شود برای انسان که به آن غضب می‌گویند چون اعتقاد به توحید اقتضاء می‌کند که برای خداوند در ذات تغییر حالت قائل نباشیم. موفق باشید
3271
متن پرسش
استاد ، نظرتان راجع به مقاله ی "فلسفه ی عرفانی حجاب" استاد محمد علی طاهری چیست که در سایت شخصی ایشون هست ؟ متن این مقاله را در ادامه آورده ام : "هر دریافتی از هستی، زکاتی دارد که بازتاب متناسب با آن دریافت است. به بیان دیگر، جهان هستی برای هر کسی اسبابی فراهم کرده و به هر فردی استعدادی داده است که مستلزم شکر است و شکر آن، در قالب زکات یعنی بازگرداندن یک کادو به هستی می¬باشد. بنابراین، در قبال هریک از عواملی که برای ما مفید است یا خاطرمان را آسوده کرده است، زکاتی وجود دارد: زکات علم، زیبایی، همسر و فرزند خوب، مال و شهرت و .... ¬در این میان، فلسفه حجاب پرهیز از خودنمایی است که نوعی زکات به شمار می¬رود. در واقع حجاب مانع خودنمایی و ایجاد شعور معیوب ناشی از آن است؛ تا از این رهگذر انسان کادویی (زکاتی) در خور شأن هستی به آن داشته باشد. در این دیدگاه، زن و مرد، هر دو در این چارچوب قرار می‌گیرند و حجاب تعریفی انسان شمول می¬یابد. این حجاب ناشی از بی نیازی و غنای عرفانی است. یعنی کسی که به بلوغ عرفانی برسد، حجاب را رعایت می‌کند. البته حجاب موضوع بسیار پیچیده و مفصلی به شمار می¬رود که از دو منظر کمی (ظاهری) و کیفی (باطنی) مورد بررسی قرار می گیرد. بعد کمی حجاب در قالب شریعت مطرح می شود و در تمام مکاتب الهی، به طرق مختلف لازم دانسته شده است. اما در کنار پیروی از شریعت (اصول رهروی)، بعد کیفی این پیروی نیز مطرح است که بی توجهی یا کم توجهی به آن، نتیجه کامل نخواهد داشت و دینداری واقعی نخواهد بود. به بیان دیگر می‌ توان گفت حفظ و رعایت ظاهری احکام و دستورات دینی کافی نیست و تعالی با حفظ ظاهر و باطن دین حاصل می¬شود. در بررسی کیفی حجاب مسائلی همچون "انرژی نوع دوم"، "جاذبه و دافعه" و "ارزش وجودی" را مطرح می شود: انسان معمولی جدای از انرژی حاصل از مصرف مواد غذایی که آن را انرژی نوع اول می نامیم، به انرژی های دیگری نیز محتاج است. یعنی حتی وقتی تغذیه کاملی داشته و از استراحت کافی بهره¬مند شده است، با وجود رفع همه نیازهای جسمی خود، هنوز با کمبودهایی مواجه است که باعث می¬شود احساس رضایت نکند. یکی از این انرژی ها انرژی نوع دوم است که در اثر تعریف، تمجید، توجه و ستایش دیگران حاصل می شود. برای مثال، انسان معمولی با شنیدن یک جمله خوشایند کاملا سرحال می شود و با شنیدن یک جمله ناخوشایند، به شدت پریشان (دشارژ) و از انرژی تخلیه می¬شود. انسانی که در زندگی، انگیزه متعالی مانند پیمودن مسیر کمال و خود شناسی ندارد، همیشه در صدد جلب توجه دیگران و جذب انرژی نوع دوم است و برای این جلب توجه، مبادرت به خودنمایی می کند. بنابراین، اگر فردی فقط حجاب ظاهری را رعایت کند، همان تشعشعات شعوری خودنمایی او کافی است تا از نظر کیفی بی حجاب باشد. حجاب از نظر کیفی به معنی قطع نیاز به خودنمایی، حتی در ورزش¬های تیمی و یا هر کار گروهی دیگری نیز به عنوان یک اصل مطرح می گردد. مثلا در یک تیم فوتبال، اگر هر بازیکن در جهت خودنمایی و مطرح کردن خود و بدون در نظر گرفتن حرکت تیمی و جمعی، سعی کند به تنهایی گلی را به ثمر رساند تا فقط او به عنوان گلزن معرفی گردد، این تیم هرگز موفق نمی شود. تیمی موفق است که بازیکنان آن نه خود را بلکه کل تیم را ببینند. نیاز به خودنمایی و یا انرژی نوع دوم باعث می شود هرکس برای مطرح کردن خود حرکت کند و نه در راستای هدف جمعی. اما وقتی خورشید انگیزه متعالی در آسمان وجودی انسان طلوع می کند، انسان، ستاره های کم نور امیال خویش، مثل میل به خودنمایی و... را خود به خود نمی بیند. هرچند این میل هنوز در انسان هست، اما انگیزه متعالی کمال گرایی، امیال دیگر را محو می کند و فرد از انرژی نوع دوم بی نیاز می گردد. در این رابطه زن یا مرد بودن فرقی نمی کند. حجاب برای خانم‌ها جنبه ای دارد و برای مردها جنبه‌ ای دیگر. یک مرد ممکن است به طرز نامناسبی لباس بپوشد و زنجیری به گردن و گوشواره‌ای به گوش داشته باشد که شاید ظاهرا حرام هم نیست؛ اما چون برای خودنمایی و جذب انرژی نوع دوم از دیگران است، او را از حجاب دور کرده است. یک زن هم به طرق مختلف می-تواند پوشش و ظاهری داشته باشد که نشانه خودنمایی او باشد. قرار است حجاب ما را از خودنمایی دور کند و قطع نیاز به انرژی نوع دوم محقق شود. به طور کلی انسان خام یا معمولی را می توان گدا دانست؛ گدای جلب توجه، گدای محبت و در یک کلام، گدای انرژی نوع دوم. اما یکی از مراحل بلوغ، بلوغ عرفانی است و زمانی رخ می دهد که انسان به بی نیازی رسیده باشد. در آغاز آفرینش آدم، ملائک به او سجده کردند. با آن سجده، ما به طور سمبلیک با انرژی نوع دوم آشنا شدیم و امروز آثار آن در ما نمایان است. این گرایش طبیعی یک انسان معمولی از بدو تولد است و تا زمانی که مسیر خودشناسی را طی نکند، این گرایش غیر طبیعی نیست. تا جایی که به نظر روانشناسان مورد توجه قرار گرفتن نیاز طبیعی انسان به شمار می¬رود و این نشان می¬دهد که این نیاز تا چه حد با نهاد ما در آمیخته است. ولی با بلوغ عرفانی، انسان کاملا از این نیاز فارغ شده، از تشویق، جلب توجه کردن، مورد ستایش قرار گرفتن و به طور کلی، از انرژی نوع دوم بی نیاز می شود. از منظر اجتماعی نیز حجاب به عنوان یک اصل ضرورت پیدا می کند. مظاهر خودنمایی می تواند در هر لباس یا کسوتی نمایان گردد؛ تا جایی که حتی فردی با حجاب کامل ظاهری (پوشش کامل) می تواند بیشتر از فردی به ظاهر بدحجاب جلب توجه کند. ریشه این امر را باید یافت و اصلاح کرد. رسیدن به حجاب واقعی، بلوغ یک جامعه را نشان می دهد. جامعه ای که تشنه جذب انرژی نوع دوم باشد و هر فرد در آن جامعه بخواهد فقط خود را مطرح کند، هرگز پیشرفت نمی کند. لذا اولین گام برای رشد معنوی یک جامعه آن است که در آن، نیاز به موارد ذکر شده به حداقل رسیده باشد. پس از آن است که این جامعه پذیرای مباحث پیچیده تری می شود و می¬تواند به پوشش متناسب با بلوغ عرفانی خود دست یابد. غالبا ما برای هر شیئی متناسب با ارزش وجودی آن پوششی در نظر می گیریم و هیچ گاه برای یک شیئ بی ارزش بسته یا پکیج گران قیمت تهیه نمی کنیم و به عکس، هیچ کالای گران¬ قیمتی را نیز در پوششی بی ارزش (برای مثال در کاغذ) نمی پیچیم. مثلا برای یک قطعه الماس، جعبه ای را طراحی می کنیم که خود آن جعبه نیز ارزش و قیمت قابل توجهی دارد. پوشش یک فرد نیز باید با ارزش وجودی او هماهنگ و همسو باشد. همین بحث ارزش وجودی، در مورد یک جامعه نیز مطرح می شود. اینکه افراد از لحاظ ادراکات عظیمی چون درک انا الحق، درک حس حضور، درک شکر وجودی و رسیدن به این مفهوم که از کجا آمده اند و به کجا می روند، در چه مرحله ای قرار داشته باشند، در بلوغ عرفانی و انتخاب پوشش آن¬ها تأثیر مستقیم دارد. درک این مهم که حضور ما هدفمند است و جهان هدفی دارد و هوشمندی عظیمی بر آن حاکم است، درک این مطلب که ما نیز در این عرصه نقش هوشمندانه ای داریم و در یک مجموعه هوشمند یک جزء نمی تواند بدون هدف باشد و اگر هستی هوشمند است ما نیز هستیم و اگر هستی نقشه ای را دنبال می کند ما نیز نقشه ای را دنبال می کنیم، به ما اثبات می¬کند که وجودمان ارزشمند است و بنابراین، متناسب با آن ارزش برای خود نحوه حضورمان در جامعه را تعریف می¬کنیم. عالم هستی بر مبنای عرضه طراحی شده است و در آن هر چیزی با عرضه معنا پیدا می کند. ارزش برقراری ارتباط انسان با انسان نیز در همین است که نشان می دهد هر انسانی به چه شکل و ترتیبی در ارتباط با دیگران قرار می گیرد؛ ارتباط موجود را چگونه ارزیابی می کند و چه نتیجه ای از آن می گیرد. در حقیقت، انگیزه و نحوه ارتباط او حاکی از آن است که چه چیزی را به جهان هستی عرضه می کند. هر فردی متناسب با ارزشی که در درون به آن دست پیدا کرده است، خود را عرضه می کند. مسلما انسان پوچ گرا و نهیلیست به یک طریق خود را عرضه می کند و انسان افسرده به طریقی دیگر و ... . در نتیجه با بی نهایت عرضه مواجه هستیم که کاملا نسبی است و به ارزش گذاری درونی افراد بستگی دارد. پس هر جامعه ای باید معرفتی پیدا کند تا از طریق آن بتواند به ارزش هایی برسد و یا ارزش هایی را زنده کند و برای نسل های بعد از خود به ارث بگذارد. در خصوص معرفی حجاب و مفهوم عمیق آن به جامعه، باید به همین نحو جاذبه هایی ایجاد کرد؛ زیرا با ایجاد دافعه نمی¬توان انتظار داشت که حجاب نهادینه شود. در جامعه ای که به طور بنیادی در زمینه نهادینه کردن این ارزشها اقدام نشده است و توجیه لازم و کافی برای آن وجود ندارد، با زور و ایجاد دافعه نمی توان به هدف نهایی رسید. اما برای مثال، وقتی فلسفه حجاب تبیین شود، نهادینه شدن این ارزش، امکان¬پذیر است. در نهایت، زکات شعوری این همه زیبایی که هستی به ما عطا کرده است، چیزی جز عرضه شعور مثبت به آن (هستی) نیست. اما نه تنها در بسیاری از موارد ما این شعور مثبت را عرضه نمی کنیم، بلکه آنچه به هستی ارائه می دهیم، شعور منفی خودنمایی است. حجاب اولین قدم در جلوگیری از ساطع کردن این شعور منفی است تا بعد از آن بتوانیم شعور مثبتی را به عنوان زکات شعوری به هستی عرضه کنیم. "
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده مقاله‌ی فوق را تا انتها مطالعه کردم به نظر بنده سخنانی است که بیشتر عواطف انسان را تحریک می‌کند بدون مبنای عقلی و یا شرعی به‌خصوص وقتی واژه‌هایی به میان می‌آید مثل «انرژی مثبت» یا «عرضه‌ی شعور مثبت به هستی» که سخنانی است وَهم‌آلود کو حقیقتاً موضوع حجاب را به عنوان یک وظیفه‌ی شرعی که برای اثبات بندگی است، به حاشیه می‌برد. اگر ما در دستگاه شریعت الهی عمل کنیم و نظرمان صرفاً قرب الهی باشد از این دستگاه‌ها که عمر انسان را تلف می‌کند نجات می‌یابیم. این را بدانید تنها رابطه حقیقی که هست، رابطه انسان است و خدا، که او ربّ من است و من عبد او، و بقیه چیزهایی که در رابطه با من هست، همه نسبت‌اند و حقیقت و اصالت ندارد، هرچند بعضی از نسبت‌ها مفیدند و بعضی مضرّ، ولی اگر آن‌ها را حقیقت گرفتید همه آن‌ها مضرّ می‏شود. مثل وقتی است که بازی را به عنوان بازی بنگریم با وقتی بازی را به عنوان کار جدی بنگریم، در حالت دوم دیگر بازی از بازی‌بودن هم می‏افتد برای نجات از نسبت‌های وَهمی باید از طریق بندگی خدا هست خود را همواره متصل به خدا نگهداشت. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 192 مشهور به خطبه قاصعه می‌فرمایند خداوند عمداً فرموده به سوی مکه، در بیابانی سنگلاخ، بدون هیچ مزرعه و آب و آبادانی بروید، تا انسان‌ها را بیازماید «بِاَحْجَارٍ لاتَضُرُّ وَ لاتَنْفَع» با سنگ‌هایی که نه ضرری می‌رسانند و نه نفعی دارند، برای امتحان انسان‌ها، تا معلوم شود چه کسی بندگی خدا را پیشه می‌کند و چه کسی عصیان می‌نماید. می‌فرماید به گرد چیزی که به ظاهر هیچ نفعی برای بدن و دنیای شما ندارد طواف بکنید تا بندگی شما رشد کند. پس نباید برای هر دستوری که دین می‌دهد دلیل مادی پیدا کنیم و بر فرض هم آن دستور نتیجه مادی داشت، گمان ‌کنیم مقصد خداوند صرفاً همان نتیجه مادی است، و مثلاً بگوییم فلسفة حرام‌بودن دندان طلا برای مرد، سرطان‌زا بودن آن برای جسم مرد است. اگر با این دستور می‌خواهند این بدن را حفظ کنند، پس چرا با دستور دیگر می‌گویند بروید شهید شوید؟ ما از کجا می‌دانیم هدف اصلی حرمت چیزهایی که حرام است، چیست؟ طلا برای مرد چه سرطان‌زا باشد چه سرطان‌زا نباشد، افق دستورات قدسی را نباید در حدّ نتایج مادی پایین آورد. یا این‌که چرا خوردن گوشت خوک حرام و خوردن گوشت گاو بی‌اشکال است؟ اگر بگوییم گوشت خوک، چون «کیست» می‌آورد، حرام است، در جواب می‌گویند گوشت گاو هم «کیست» می‌آورد. از کجا می‌گویید مقصد اصلیِ حرمت گوشت خوک همین است؟! فقط می‌دانیم با رعایت احکام و دستورات شرع مقدس، حقیقت انسان که بندگی خداوند است شکوفا می‌شود و وقتی عبودیت ما شکوفا شد، در منظر خود ربوبیت حق را می‌یابیم و این نتیجة فوق‌العاده‌ای است. خدا هم در همین راستا به ما دستور می‌دهد: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند، آفریده است، پرستش کنید، باشد که به تقوا رسید. پس باید بر اساس بندگی خدا دستورات شریعت را انجام داد تا به تقوا برسید و از طریق تقوای الهی، قلب و عقل و خیال و اعضاء، در نظم توحیدی قرار گیرند، و این همان معنی قربة الی‌الله است که باید در هر عملی مدّنظر باشد. به هر حال مسائل فوق را مطرح کردم تا روشن شود گاهی در عین انجام فعالیت‌های فرهنگی و دینی، به دین خود و به دین بقیه ضربه می‌زنیم، بدون این‌که خودمان بدانیم. آری؛ مسلّم است که مشروب، کلیه و کبد را خراب می‌کند، اما آیا نظرگاه حرمت مشروب در این است که بشر فهمیده است؟! یا این‌که خوردن مشروب، انسان را از افق نورانیِ ارتباط با عالم قدس محروم می‌کند؟ وقتی این موضوع هم مطرح است، چرا ما این نتیجه محدود مادی را مدّ نظر قرار دهیم. آری اگر این طور مطرح‌کنیم که مشروب موجب خرابی کبد و کلیه می‌شود و طلا برای مرد سرطان خون می‌آورد، برای جوان‌ها ملموس‌تر و قابل پذیرش‌تر است، ولی مواظب باشید در عین طرح موضوعات ملموس، فلسفة دستورات دین، محدود به دنیا و عالم ماده و موجب تأیید فرهنگ غرب نشود، چون هم منظر دین بسیار بالاتر از منظری است که علم غربی نسبت به عالَم و آدم دارد و هم انسان دارای ابعادی بسیار متعالی‌تر از ابعاد مادی است. در فعالیت‌های فرهنگی نباید از این دو موضوع غفلت کرد تا جهت جانمان همواره به سوی عالم قدس باشد و بتوانیم ماوراء منافع مادی و مفاهیم عقلی، با حقیقت روبه‌رو شویم و به مقام خوف و خشیت نسبت به مقام اجلال الهی دست یابیم. موفق باشید
2325
متن پرسش
با سلام جوانی 28 ساله و مذهبی که درجلسات مذهبی شرکت می کنم . اعتکاف و نماز اول وقت هم که سر جای خودش اما متاسفانه چند سال است با رفتن به اینترنت و رجوع به سایت های فحشا دچار استمناع می شوم هر کاری کردم ترک کنم نشده است دیگر دارم ناامید می شوم امکان ازدواجم هم نیست یعنی نه اینکه نباشد بلکه به پدر و مادر میگویم حتی گفتم به این گناه گرفتارم اما قدم حسابی بر نمی دارند به فکر سوزاندن کامپیوتر و مدم نیزافتادم ولی نمیشود عصای دست است توسل و زیارت عاشورا هم نذر کردم جواب نداده چه کار کنم استاد خواهشا اول دعا سپس راه حل بدهید باعرض شرمندگی و سرافکندگی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تجلی رخ جانان آنچنان جذاب و ارضاء‌کننده است که هر میل جسمی را از قدرت و قوت می‌اندازد. وقتی به خود بفهمانید چنین عمل حرامی مانع می‌شود تا حضرت حق به ما نظر کند و ما به حضرت حق نظر اندازیم، جذابیت آن کم می‌شود. با سجده‌های طولانی و شرکت در جلسات مذهبی و ارتباط با رفقای ایمانی و ورزش ، زمینه‌ی جذبه‌ی الهی را بیشتر کنید. موفق باشید
2028

تفکربازدید:

متن پرسش
با سلام من از جناب عالی شنیدم که فرمودید :«من پیشرفتم را مدیون کسانی هستم که مرا به فکر کردن واداشتند» میخواستم بپرسم فکر کردن یعنی چه ؟ چه مقدماتی دارد؟ چگونه وارد عالم تفکرو تعقل باید شد؟ من نیز دوست دارم با راهنمایی شما مسیر شما را ادامه دهم . باتشکر اگر مرا به تفصیل راهنمایی نمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به جای تقلید از تفکر بقیه و با تکرار سخن بقیه در برخورد با هر سخنی با ملاک‌های عقلی و قرآنی و روایی مطالب را بسنجیم و از طرف دیگر با افرادی مأنوس باشیم که اندیشه‌ی ما را مخاطب قرار می‌دهند و همواره با عقل ما سخن می‌گویند. موفق باشید
365

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما. همان طور که می دانیم حضرت امام حسن مجتبی (ع) و امام جواد الائمه (ع) با توطئه همسرانشان به شهادت رسیدند. لطفا بفرمایید که شبهه ای که می گوید این امامان در انتخاب همسر نعوذ بالله اشتباه داشته اند و معصوم نیستند را چگونه پاسخ می گوییم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام موضوع علم امام از موضوعات مهم کلامی است که در آن‌جا جایگاه علم امام روشن می‌شود و این‌که آیا از آن علم باید در این امور هم استفاده کرد و یا علم به سلسله علل است تا روند عالم را بشناسند و در هدایت انسان‌ها استفاده کنند. در این رابطه نوشته‌ای را که قبلاً در رابطه‌ با این‌که چرا علی«علیه‌السلام» با این‌که می‌دانستند شب نوزدهم ماه رمضان ضربت می‌خورند به مسجد رفتند را خدمتتان عرض می‌کنم، إن‌شاءالله جوابتان را می‌توانید در آن در آورید. سئوال: اگر پیامبر وامامان (علیهم‌السلام) علم غیب داشتند ، چرا رفتارشان آنچنان عادی است که گویا هیچ اطلاعی از غیب ندارند ؟ آیا اگر واقعاً علم غیب داشتند نباید خودشان را در معرض هلاکت قرار نمی‌دادند . جواب: اولاً : قرار نیست امامان از علم غیبی که خداوند در اختیار آنها گذارده تا بشریت را هدایت کنند ، در زندگی عادی و به نفع شخصی خود استفاده کنند و نظام زندگی را از مجاری عادی خارج کنند . به همین جهت با اینکه منافقین را می‌شناختند با آنها با حفظ ظاهر برخورد می‌کردند و یا در قضاوت هرگز از علم غیب استفاده نمی‌کردند . ثانیاً: علم غیب ، مسیر حوادث را تغییر نمی‌دهد بلکه علم به مسیر حوادث است از طریقی که واقع می‌شود . یعنی امام علم دارد که فلان حادثه با چه عللی حادث می‌شود ، در واقع علم غیب ، علم به سلسله زنجیره‌ای علل است که اراده خود فرد یکی از اجزاء این سلسله است و علم به سلسله و زنجیرة علل ، سلسله و زنجیره را تغییر نمی‌دهد ، یعنی امام پی‌‌‌می‌برد که فلان حادثه به طور حتم در فلان زمان واقع می‌شود . یعنی علم به غیب ، علم است به آنچه پیش خواهد آمد و این علم، مسیر حوادث را تغییر نمی‌دهد و تکلیفی هم نمی‌آورد تا امام تلاش برای تغییر واقعه کند ، زیرا که علم به نظام تکوینی و غیبی عالَم است ، می‌بیند که این فرد به خاطر اعمالش طبق نظام تکوین سرنوشتش چنین می‌شود . ثالثاً: علم امام ، علم است به آنچه در لوح محفوظ هست و حتمی‌الوقوع است و لذا آنچه حتمی‌الوقوع است تکلیف به آن تعلق نمی‌گیرد. و امری را انسان در موردش تلاش می‌کند که امکان شدن و نشدن دارد ، پس علم امام ربطی به تکالیف خاصه او ندارد . رابعاً: چون امام به مقام رضا به قضای الهی رسیده ، اصلاً دوست دارد آنچه را خدا اراده کرده است واقع شود . لذا چون در قضای الهی رانده شده که مثلاً علی(علیه‌السلام) به دست ابن‌ملجم شهید شود ، امام اصلاً جز این مطلب را طلب نمی‌کند ، و این غیر از آن است که انسان در شرایط عادی باید از مهلکه خود را رها کند ، چون این مهلکه‌ها را در نظام عالم تکلیف، برای او ایجاد می‌کنند و او هم باید با اراده و اختیار خود در مقابل آنها تلاش کند. برعکس، آن حقایق غیبی را برای امام از طریق علم غیب می‌نمایانند و خبر از نظام حتمی و قضای رانده شده به او می‌دهند تا در هدایت مردم به حقایق آگاهی داشته باشد و هدایتش همه جانبه باشد، نه اینکه این علوم غیبی برای او تکلیف و موضع‌گیری شخصی در برداشته باشد
310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام. همانطور که می دانیم استنشاق عطر در حال اعتکاف بر معتکف حرام است. اگر اشتباه نکرده باشم شما در جزوه اعتکاف و چگونگی ورود به عالم آن گفته اید که این حکم برای این است که معتکف حتی به اندازه استنشاق یک بوی خوش در عالم ماده نماند و به کلی به دنبال سیر در عالم معنا باشد. این در حالی ای است که استفاده از عطر برای نمازگزار در حالت عادی مستحب نیز هست. مگر اسلام نمی پسندد که حالاتی که در اعتکاف بر شخص معتکف ظاهر می شود در تمام احوالات زندگی عادی نیز حفظ گردد و به عبارت دیگر "رجال لا تلهیهم تجارت و لا بیع عن ذکر الله" ؟ ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی علیکم السلام هر عبادتی از جهتی در کمال انسان نقش دارد، در موضوع اعتکاف که استعمال عطر در آن کراهت دارد و یا مراسم حج که مُحرم نباید به هیچ‌وجه از عطر استفاده کند،یک نکته دنبال می‌شود و در عباداتی مثل نماز نکته‌ای دیگر. آری! یک وقت سالک باید از کثرات به سوی وحدت عبور کند،در این‌جا هرچیزی که شائبه‌ی نظر به کثرات را دارد باید رها کند. ولی یک وقت سالک باید در کثرت، نظر به وحدت کند و کثرات را جلوه‌‌های وحدت بنگرد که نماز نمونه‌ی چنین موضوعی است و استعمال عطر در نماز برای آن است که عطر، نمودی از روح بهشت ببیند و در آینة‌ی کثرت‌ها، بدون انزوا از آن‌ها، نظر به وحدت کند.در حالی که در اعتکاف سالک باید سعی کند نظر خود را به کلی از کثرت ها بر گرداند.

29767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
واقعیت اول: اگر خدایی وجود داشته باشد، باید برای بخشایش به پایم بیوفتد. [نوشته یک یهودی روی دیوار زندان آشویتز در اردوگاه مرگ نازی ها در جنگ جهانی دوم. واقعیت دوم: به گزارش مشرق، پس از آنکه یک دختربچه گریان از پاپ ‌پرسید ‌«چرا خداوند اجازه می‌دهد دختران کوچک به فحشا کشیده شوند؟»، پاپ آن دختربچه را که پدر و مادرش او را‌ رها کرده‌اند، در آغوش گرفت. گلیزل پالومار ۱۲ ساله با چشمانی اشکبار از پاپ پرسید: «کودکان زیادی به مواد مخدر و فحشا مبتلا می‌شوند. چرا خداوند اجازه می‌دهد این اتفاقات برای ما بیفتد؟ بچه‌ها که گناهی ندارند‌». پاپ که در بین کاتولیک‌ها به «پاپ فقرا» مشهور است، دختربچه را در آغوش گرفت و نتوانست به سخنرانی از قبل آماده شده خود به زبان انگلیسی بپردازد و در عوض به زبان اسپانیولی به پاسخ دادن به آن کودک ‌پرداخت. پاپ که آشکارا تحت تأثیر قرار گرفته بود، گفت: این دختر سؤالی را مطرح کرده ‌که هیچ پاسخی برای آن نیست و او حتی قادر نبود ‌این سؤال را به خوبی مطرح کند و به گریه افتاد. این سوال بزرگی برای همه ماست: برای چه کودکان باید رنج ببرند؟ چرا؟ او در بخش دیگری از سخنانش گفت: تنها زمانی به پاسخ مورد نظر نزدیک شده ایم که بتوانیم برای این وضعیت ضجه بزنیم. واقعیت سوم: دفتر نجات ایزدیان ربوده شده افزود: علاوه بر ده ها گور فردی، تعداد ۸۰ گور دسته جمعی تاکنون در شهرستان سنجار کشف شده است و تعداد ۶۸ مقبره و زیارتگاه دینی نیز به دست داعش منفجر شده است. طبق آمار اعلام شده این دفتر، تعداد ایزدیانی که به خارج از کشور مهاجرت کرده اند بیش از ۱۰۰ هزار نفر می باشد و همچنین تعداد ایزدیانی که ربوده شده اند ۶۴۱۷ نفر (۳۵۴۸ نفر زن و ۲۸۶۹ نفر مرد) می باشد. تعداد ایزدیانی که از چنگ تروریست های داعش رهایی یافتند ۳۴۵۱ نفر می باشد که از این تعداد ۱۱۷۸ نفر زن، ۳۳۷ نفر مرد، ۱۰۱۰ نفر کودک دختر، ۹۲۶ نفر کودک پسر می باشد. بر اساس این آمار تعداد ایزدیانی که همچنان جزو ربوده شدگان هستند ۲۹۶۶ نفر می باشد که از تعداد ۱۳۶۰ نفر زن و ۱۶۰۶ نفر مرد هستند. شایان ذکر است، گروهک تروریستی تکفیری داعش هنگامی که در ۳ اوت ۲۰۱۴ به شهرستان سنجار و روستاهای ایزدی اطراف کوه این شهرستان در عراق حمله کرد، مردان و پسران جوان را به اطراف روستا منتقل و آن ها را قتل عام کرد و زنان و دختران جوان و کودکان را به عنوان اسیر و غنیمت به همراه خود برد تا در بازار بره فروشی به عنوان برده های جنسی به فروش بگذارد. سلام استاد. از این گونه واقعیت های تلخ که ما اسمش را به راحتی «حکمت و مصلحت خدا» و یا «امتحان خدا» می گذاریم، از اول خلقت بوده و خواهد بود. در این دنیا به هر موجودی که نگاه می کنیم اعم از انسان یا حیوان، در حال رنج کشیدن است. حتی در این مقوله ی رنج و عذاب زندگانی، فرقی بین مومن و کافر هم نیست و همه گرفتار رنج و عذاب هستند و هیچکس هم نمی داند چرا به این دنیا آمده و چرا باید رنج بکشد. و به همین راحتی هم می گوییم رنج مومنان ثواب اخروی دارد و کافر هم به درک! حتی حیوانات هم همگی در حال اضطراب و رنج هستند همانند آهویی که بچه ی چند ماهه اش گرفتار چنگال شیر شده. استاد به راستی این همه مصیبت و رنج سختی برای چیست؟ لابد برای به ظهور رسیدن اسماء الهی! البته به زبان ساده تر باید بگویم که ما موش آزمایشگاهی خدا هستیم که هر بلایی دلش خواست سر ما درآورد و تازه این اول ماجراست، آن دنیا هم باید منتظر چماق نکیر و منکر و عذاب الهی باشیم که چرا موش آزمایشگاهی خوبی نبودیم! استاد عزیز! بدبختی ها و رنج های بشر با سیر مطالعاتی و عدل الهی شهید مطهری حل نشده و نخواهد شد. از هشت میلیارد جمعیت کره زمین فقط دویست ملیون شیعه هستند و آن دویست میلیون هم خیلی هاشان شیعه شناسنامه ای! آیا آنکس که شیعه نیست و نماز نمی خواند ولی بر طبق وجدانش عمل می کند، به جهنم می رود؟ شاید در نگاه اول کسی که جبری باشد، خیلی احمق به نظر برسد ولی واقعیت این است اختیاری در کار نیست و همه جبر است و جبر؛ آقازاده ای که دغدغه ی نان دراوردن برای زن و بچش رو نداره و پول باباش از پارو بالا می ره، بایدم بیاد صف اول نماز جماعت و فریاد الله اکبرش طاق مسجد رو بلرزونه! ولی از پسربچه ای که پدرش معتاده و مادرش برا یه لقمه نون باید بره تن فروشی کنه نباید انتظار داشت نماز بخونه و شبهاتش رو با سیر مطالعاتی حل کنه. جواب قانع کننده می خوام و گرنه قید همه چی رو میزنم و منم می پیوندم به صف اون هشت میلیارد آدم گمراه جهنمی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضاً که بنده افتخار مطالعه‌ی قرآن را دارم و متوجه‌ی راه حل‌هایی می‌شوم که خداوند از طریق پیامبران برای بشر آورده، تعجب می‌کنم چرا بشر چنین راهِ حل‌هایی را رها کرده؟! در حالی‌که تمام ابعاد زندگی انسان در آن راه حل‌ها مدّ نظر قرار گرفته. راستی را! راهی برای نجات از این‌همه بحران، جز برگشت به راه انبیاء الهی هست؟ نمی‌خواهم صورت مسئله را پاک کنیم، اما به ریشه‌ی این‌همه ظلم و بحران باید فکر کرد. اگر دیروز دختران بی‌گناه را زنده به گور می‌کردند و خداوند راه عبور از آن فجایع را، حضور پیامبرش در آن موقعیت بحرانی گذاشت؛ چرا برای عبور از فجایع امروز به رجوعی جانانه به همان راه فکر نکنیم؟ آیا اگر از راه‌های الهی فاصله گرفتیم و به بحران‌ها دچار شدیم، در این موارد باید خدا را مقصر بدانیم یا مطلب را با همه‌ی سختی‌هایش به پای روحیه‌ی غفلت از راه خدا وصل کنیم؟ بالاخره در جهانِ بی‌خدا بخواهیم و نخواهیم چنین است که می‌فرمایید. باید به راه‌ حل‌ها فکر کرد و آن راه حل‌ها را جدّی گرفت. موفق باشید   

14851
متن پرسش
سلام علیکم: بنده در خصوص رابطه ی عقل و دل کار می کنم. دو سوال پیش آمده بود و سوال اول به جایگاه عقل در نظام معرفت دینی مخصوصا مباحث فقهی مربوط می شود. بعضی از مباحث فقهی هست که انجام آنها یا جائز نیست یا مکروه است و یا اینکه مباح است و بی تاثیر. بعضی از این اعمال به ظاهر فساد و فحشاء و یا حق الناس و ... در برندارد ولی باعث بطلان می شود. مثلا با کفش نماز خواندن باطل است، یا مثلا آب که با گرمای خورشید گرم شود مکروه است و ... با توجه به اینکه شریعت ظاهری دارد و باطنی دارد، تشریعی داریم و تکوینی داریم، بحث نفس الامر داریم و ... آیا عارفی که تسلط کامل بر علوم عقلی داشته باشد می تواند بر چرایی این اعمال برهان فلسفی صدرایی اقامه کند؟ و ظاهر شریعت را تا نفس الامر مستدل کند؟ و سوال دوم اینکه بزرگان می فرمایند که برهان و عرفان و قرآن از هم جدایی ندارند. حال اگر عارفی کوچکترین دستور سلوکی به یکی از شاگردان اش می دهد آیا آن دستور قابلیت این را دارد که توسط همان شخص عارف با مبانی حکمت متعالیه برهانی شود و بصورت یک استدلال محض فلسفی برای همان شاگرد عرضه شود؟ (البته این سوالات پیش فرض بود چون بنده تا به حال چنین چیزی ندیدم که شاگرد از استاد تقاضای برهان کند. ولی من باب مستحکم کردن بنای عقل فلسفی صدرایی در سلوک بود.) سوال سوم هم این بود که در تعبیری که بزرگان نسبت به عدم جدایی برهان و قرآن وجود دارد سوالی پیش می آید و اینکه منظور از برهان کدام عقل است؟ همین عقل فلسفی صدرایی است یا عقلی فرای از حکمت متعالیه؟ اگر بگوییم که منظور عقلی است فراتر از حکمت متعالیه باید به این معتقد شویم که خیلی از مباحث در سلوک هست که قابلیت برهان پذیری ندارد و جدایی برهان و عرفان لازم می آید، چونکه عرفان و سلوک فضای عقلی فراتر از حکمت متعالیه را می طلبد و از طرفی هم کسی بعد از ملاصدرا فضای عقلانیت را آن طور که باید و شاید تغییر نداده است لذا خیلی از مباحث در سلوک ممکن است به برهان در نیاید. آیا این قیاس و نتیجه ای که گرفتم صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بواطنِ احکام الهی بسیار عمیق‌تر از آن است که تفکر فلسفی بتواند بدان دست یابد. شاید شعور عرفانی با نگاه همه‌جانبه‌ی خود، کلّیتی از جایگاه آن احکام درک کند و حکم شریعت را تصدیق نماید. آن‌چه که منجر می‌شود گفته شود قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند، بدان‌ معنا است که هراندازه عقل، اوج بگیرد بهتر حکم خدا را تصدیق می‌کند و هر اندازه قلب، مصفّا شود، بهتر جایگاه احکام الهی را احساس می‌کند و با کوچک‌ترین عمل، بیشترین بهره را می‌گیرد. موفق باشید   

9034
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر. استاد عزیز صادق زیباکلام رو برام توضیح بده چجوریه؟؟ استاد نکنه ما توهم داریم و میگیم مرگ بر آمریکا؟؟؟! تا الان فکر میکردم کسی وجود نداره که ندونه آمریکا دشمنه! ولی وقتی زیباکلام روشناختم قاطی کردم! استاد یا اون قاطی کرده یا ما!!!! مرگ بر آمریکا چرا؟ استاد خیلی مصمم حرف میزنه و از تاریخ یه چیزایی میگه که من تا حالا نمیدونستم !!! استاد خواهشا برام توضیح بده صادق زیبا کلام چی میگه...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید بنده در همان وظیفه‌ای که برای خود تعریف کرده‌ام باقی بمانم تا انبوه سؤالات معرفتی بی‌جواب نماند. موفق باشید
7874
متن پرسش
با سلام. اینجانب علاقه مند به شعر و شاعری میباشم و در نظر دارم در کنار مطالعه کتابهای دینی و مذهبی بصیرت زا از کتابهای معتبر تفسیر اشعار شاعران نامی استفاده کنم. کتابهایی مثل حافظ نامه از استاد خرمشاهی به نظرم مفید میباشد. حال به نظر استاد محترم آیا وقت گذاشتن بر این کتابها میتواند علاوه بر مطالعه اشعار در افزایش بصیرت اینجانب تاثیر گذار باشد؟ اگر مناسب است چند ساعت در روز مناسب اختصاص به این کار باشد .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کار خوبی است و حافظ و مثنوی و سنائی و عطار به انسان بصیرت توحیدی می‌دهند ولی حافظ‌نامه‌ی آقای خرمشاهی خیلی نتوانسته است حافظ را نشان دهد هرچند شرح در خور دیگری هم از حافظ نیست که بخواهم معرفی کنم. موفق باشید
3879
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت قلبی استاد گرامی ، برای شروع سیر مطالعاتی (به صورت دقیق و عمیق) کتب وآثار شما (از برهان صدیقین ،حرکت جوهری ،معاد،تا سلوک دینی و..) با توجه به این که پایه ششم حوزه هستم آیا نیاز به کتابی، به عنوان مقدمه ی سیر ،وجود دارد(مثل بدایه الحکمه و نهایه یا کتب معرفتی مثل کتب شهید مطهری و غیره..) ممنون از لطف بی انتهایتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای سیری که در سایت هست نیاز به مقدمه ندارد ولی به عنوان طلبه ضرورت دارد که هروقت فرصت شد کتاب بدایه و نهایه را حتماً مطالعه کنید و از کتاب‌های شهید مطهری در هیچ زمانی فاصله نگیرید بنده دلایل خود را در جزوات «مطهریِ فردای تاریخ ما» عرض کرده‌ام. موفق باشید
2977
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم. شما در جواب به سوال 1918 در بخش ارتباط زن و مرد با عنوان مفسده در ارتباط با نامحرم فرموده اید:«مسلّم منظور از مفسده در ارتباط با نامحرم، همان نوع دوم است ولی باید توجه داشت حتّی برای یک جوان در حال عادی این‌طور نیست که اگر نامحرمی از او مثلا آدرسی بپرسد دل او بلرزد مگر این‌که او از تعادل اولیّه‌ای که عموم انسان‌ها دارند به جهت غلبه‌ی خیالات (به هر دلیلی که غلبه کرده‌است) خارج شده و صورت‌های ذهنی که خودش به ایجاد آن‌ها دامن زده همواره مدّ نظرش باشد و در برخورد با نامحرم برای او تداعی شود.» حال سوال من این است که ممکن است ارتباط با نامحرم مفسده جنسی نداشته باشد. اما مفسده اخلافی دارد. حتی یک صحبت کوتاه و در حد چند کلمه نیز مفسده داره. حتی نگاه تصادفی و غیراختیاری به نامحرم که فوری انسان سر خودش را پائین بیندازد نیز مفسده دارد. بله مفسده جنسی نیست. اما ممکن است از حضور قلب انسان در نماز کاسته شود. ممکن است یک نماز انسان دیر شود. این را هم علمای اخلاق متذکر می شوند هم برخی ها به علم حضوری این مسأله را درک کرده اند. پس چگونه است که شما می فرمائید در حالت عادی مثلا یک آدرس پرسیدن نباید خطری داشته باشد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسئله همین‌طور است که شما می‌فرمایید که انسان باید در ساده‌ترین ارتباط با نامحرم، خودرا بپاید .ولی بنده در جواب آن مؤمن عرض کردم متوجه فضایی باشید که روایات ما مدّ نظر دارند. موفق باشید
221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام آیا در آیات و روایات برای ظهور حضرت مهدی(سلام الله علیه) روز خاصی از ایام هفته نقل شده است؟ (اینکه برخی میگویند ظهور در روز جمعه صورت میگیرد و عده ای ظهور را در روز شنبه میدانند،بر چه اساسی است؟) خیلی ممنون(از دست این استادا با این تحقیق دادناشون البته دور از جون شما)
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: روایات مربوط به آخرالزمان سخت تأویلی است و بیشتر به باطن امور اشاره دارد و لذا ممکن است منظور از جمعه، روز جمعه نباشد، بلکه زمانی باشد که جامع زمان‌هاست، همان‌طور که مقام انسان کامل، مقام کَوْنِ جامع است و همه‌ی مراتب هستی در آن مقام جمع است. موفق باشید
13418
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی توفیق شما: می خواستم بپرسم با وجود اهمیت لباس روحانیت که در پاسخ های شما به این موضوع اشاره شده چرا شما لباس روحانیت نمی پوشید؟! استاد بنده در مورد ملبس شدن خیلی مشورت گرفتم و این مشورت ها هم با اشخاص بزرگی بوده امثال آیت الله جوادی ولی متاسفانه حالت بدی دارم حقیقتا مردد هستم بین پوشیدن و نپوشیدن و در بزرخی دردناک به سر می برم. لازم به ذکر است که حدود یک سال است که به طور موقت ملبس شدم ولی دایما نمی پوشم چون گاهی اوقات به این نتیجه می رسم که باید ملبس بشم و گاهی اوقات به این نتیجه می رسم که فعلا نباید دایما بپوشم. حقیقتا مانده ام که کدام طرف رضایت الهی است و کدام طرف نفس. حدود یک سال هم هست در این زمینه تفکرات طولانی و مطالعات بسیاری و مشورت زیاد داشته ام ولی به نتیجه نرسیدم. خواهشمندم کمکم کنید و چیزی بگویید تا قلبم آرام بشه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مطالعات فقهی لازم را جهت معمم‌شدن ندارم و همان‌طور که در جواب‌های قبل عرض شد؛ روی‌همرفته طلبه باید بعد از رسائل و مکاسب، معمم شود. حال اگر دائم نمی‌تواند، بحث دیگری است. بالاخره اگر در ملبس‌شدن، نفس امّاره هم در میان است باید به نفس اماره بی‌محلی کرد، نه آن‌که از ملبس‌شدن کوتاه بیاییم. موفق باشید

11135
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با اشکالی که آن کاربر محترم در سؤال 11120 به بنده گرفتند که چرا به شما عرض کرده‌ام اگر سؤال‌هایی را که فرموده‌اید نمی‌دانم، جواب دهید خدا برایتان یک نوشابه باز می‌کند؛ و ایشان این عرایض بنده را حمل بر بی‌ادبی دانسته‌اند. چشم استغفار می کنم و نمی گویم نوشابه. اگر هم استاد رنجیده از استاد هم عذر خواهی می کنم و قول می دهم حالاحالاها دیگر مزاحم استاد و سایت و شما نشوم برای همیشه نه اما برای مدتی طولانی خدا حافظ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مولوی: «گر به هر زخمی تو رنجیده شوی / پس کجا بی‌صیقل آئینه شوی؟!» گیرم که آن کاربر عزیز از این واژه خوششان نیامد. بالاخره ما در دنیایی زندگی می‌کنیم با سلیقه‌های مختلف، اگر به این زودی قهر کنیم و به دنبال نازکش باشیم که چیزی نمی‌گذرد همه با هم قهر می‌شویم. موفق باشید
9463

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیزم: طاعات شما قبول درگاه حق. اینجانب در ماه رمضان روی این حدیث آقا رسول الله(ص) خیلی تفکر کردم که می فرمایند: چگونه باشید آنگاه که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق گردند و شما هم امر به معروف و نهى از منکر ننمایید؟ گفتند: اى پیامبر خدا، چنین چیزى امکان دارد؟! فرمود: آرى، بدتر از این هم ممکن است، چگونه باشید آنگاه که امر به منکر و نهى از معروف کنید؟! گفتند: اى پیامبر خدا، مگر چنین چیزى می‏شود؟! فرمود: آرى، از این بدتر نیز می‏شود زمانى که معروف را منکر و منکر را معروف بپندارید؟! ( ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده - قم، چاپ: اول، 1382ش) استاد گرانقدرم، من واقعا گیج شده ام نمیدانم وظیفه ام نسبت به جامعه چیست؟ اکنون کار به جایی رسیده است که انگار من بخاطر حجابم یا بخاطر شرکت نکردنم در مجالس رقص و موسیقی باید از همه معذرت خواهی کنم! استادچرا اینگونه است؟ من میدانم عالم مردم عوض شده است و باید عالم انسان تغییر کند. اما اینقدر روزه سکوت گرفتیم که نه تنها عالم عوض نشد بلکه دیگر امر به معروف و نهی از منکر هم گویا بی فایده است. استاد گرامی ام! البته فکر نکنید این حقیر خیلی خانم مجتهده امین هستم. نه، من نیز دوران جاهلیت را گذرانده ام و مزه تلخ پوچی های دنیا را چشیده ام و در نهایت با معرفت نفس، خدای نفس خویش را شناختم. آری من از نهایت شب به طلوع فجر رسیدم و هنوز هم راهی بس دراز در پیش رو دارم. استاد مهربانم، شاید سرزنشم کنید از این سخن که میخواهم بگویم و بفرمایید تو کجا و نفحات رحمانی کجا؟ اما امسال شبهای قدر از از خداوند متعال خواستم برای رسالتم نسبت به خانواده ام و نسبت به همنوعانم یاریم دهد. آنگاه سوره ابراهیم علیه السلام در وجودم تجلی کرد، آیا وقت بت شکنی به مسلک ابراهیم خلیل برای من نرسیده است؟؟؟!!! (یا دلیل المتحیرین)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما همه وظیفه داریم هیچ‌کدام از ابعاد بت زمانه یعنی غرب را نپذیریم و به صورتی ریشه‌ای آن‌طور که رهبری عزیز جلو می‌روند با غرب و استکبار برخورد کنیم و مطمئن باشید وقتی معنای تمدن غربی به بی‌معنایی تبدیل شد بسیاری از مشکلات حل می‌شود لذا در امور فردی و امور اجتماعی با روش حکیمانه باید به غرب پرداخت. موفق باشید
3370
متن پرسش
سلام علیکم... بنده ی خوب خدا دیده ای که دلی دلسوزی که می ببیند دیگران در چه حالی و در چه راهی از وهم و خیالات هستند و چگونه او دارد می سوزد ولی می داند که راه به جایی نیست و انگار که غرق در عبادات بی ثمر خود حتی در بصیرتی کوچک دلخوش کرده اند... نگویید کسی دارد می گوید چشمش را به روی همه چیز بسته است کسی به من می گفت مگر می شود یک جمعی و ملتی به سمت حق بیایند و همه ی مناسبات خود را خدایی کنند راستی من که در خانواده ی خود مانده ام، در کارهای بی ثمرشان در رفتارها و کارهایشان که ناگر نه انگار که هیچ صفایی و نشاطی دینی و قلبی نیست در خانواده، با اینکه مذهبی هستند و یا در کارهای فرهنگی که هزاران نوع تفکر هستند،و دلشان می خواهد که با این سطح از نگاه خود به دین کمک کار انقلاب رهبری باشند و دست به کارهایی پزحمت و هزینه می زنند به همراه بی نتیجگی و بیثمری آنها و..... استاد خوبم..! اینها را می دانم که می دانید ولی به من بگویید آیا از غم دلسوزی دین دز این زمانه در جامعه باید جان داد و یا باید بی خیال بود در جایی نشست که این کار من نیست... معرفتی قلبی و راهی عملی نشانم دهید... تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: معرفت نفس شروع خوبی است. موفق باشید
660
متن پرسش
با سلام . استاد گرامی، آیا مقام ائمه علیهم السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها از پیامبران قبلی بالاتر است؟ انچه امروزه به نظر میرسد این است که بالاتر است یا حداقل کاملتر است. اما روایات به این صراحت این را نشان نمیدهد. آیا مقام حضرت زهر ا با سایر ائمه یکسان است؟ استاد گرامی چرا حضرت زهرا به امام علی فرمودند: یا علی چرا مثل جنین در گوشه خانه نشسته ای مگر ایشان علم به دلایل سکوت امام علی علیه السلام نداشتند؟ آیا مقام پیامبر ما از حضرت ابراهیم بالاتر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: در کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها»» بحث شده که از آن‌جایی که قرآن کامل‌ترین کتاب آسمانی است و از آن‌جایی که قلب مطهرون طبق سوره‌ی واقعه با حقیقت قرآن متحد است و نیز از آن‌جایی که اهل‌البیت«علیهم‌السلام»، شامل حضرت زهرا«سلام‌الهت‌علیها» نیز می‌شود همان مطهرون هستند. پس مقام حضرت زهرا«سلام‌الهل‌علیها» از پیامبران قبلی بالاتر است. ولی در مورد قسمت دوم سؤال خود به جلسه‌ی اول کتاب «بصیرت حضرت زهرا«سلام‌الهآ‌علیها»» رجوع فرمایید که ما دلایل مرحوم دکتر شهیدی را پذیرفته‌ایم که می‌فرماید این قسمت ساختگی است و نمی‌تواند سخن حضرت زهرا«سلام‌اله ‌علیها» باشد، به آن کتاب یا به کتاب فاطمه زهرا«سلام‌الهل‌علیها» از دکتر شهیدی رجوع فرمایید. موفق باشید
567
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. شما در کتب متعددی همچون آشتی با خدا به بیان لزوم زندگی فرد در زمان حال پرداخته اید. و اینکه توجه به گذشته و آینده توجه به عدم را ایجاب می کند و سبب از دست رفتن حال می شود. از طرفی یکی از توصیه هایی که در اسلام برای سعادت به ما شده انجام اصول مشارطه، مراقبه و محاسبه در هر روز است. در اصل محاسبه لزوم نظر به روز گذشته برای حساب کشیدن از خود مشاهده می شود. اصلاً اصل محاسبه باید در پایان روز انجام شود؟ حال بفرمایید که این دو امر چگونه با هم قابل تجمیع خواهند بود. خدا اجرتان دهد. یا علی...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کتاب «عالم انسان دینی» این بحث و جواب سؤال حضرت‌عالی آمده است که از چه زاویه‌ای باید خود را از دست «زمانِ فانی» آزاد کرد. آری محاسبه و برنامه‌ریزی برای آینده یک چیز است، همواره در گذشته و آینده به‌سربردن و از «حال» محروم‌بودن یک چیز دیگر. موفق باشید
256

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز تر ازجان دلیل تشریع احکامی مثل رجم وحدودی مثل آتش زدن وتوجیه آن باروح انسان دوستی که دنیای جدید مطرح میکند چیست؟خیلی متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام: موضوع رجم در مواردی که شریعت الهی دستور داده به اعتبار حکم خدا انجام می‌شود و چنانچه عنایت فرمایید در مواردی انجام می‌شود که کوتاهی در مقابل انجام آن اعمال ـ‌ مثل لواط یا زنای محصنه ‌ـ جهت‌گیری طبیعی جامعه را مختل می‌کند و به جهت إصرار پروردگار عالم بر نجات اجتماع است که باید چنین اعمال خطرناک از مذاق جامعه بیرون رود. موفق باشید
23009
متن پرسش
سلام: درباره فرض کرویت زمین و پاسخ شما به سوال قبلی «رفقایی که نظر به مسطح‌بودن زمین دارند برای همه‌ی آن‌چه جنابعالی بر آن تأکید می‌فرمایید، توجیه و تفسیر دارند. به نظر بنده در این مورد باید با جدّیتِ بیشتری وارد گفتگو شد.» مشکل من این است که در مورد چیزی به این وضوح چرا باید شک و تردید داشته در حالی که ما بصورت روزمره از این علوم استفاده می کنیم. بهرحال هیچ علاقه ای نداشتم وقت شریف حضرتعالی را با این مسائل بسیار کم اهمیت هدر بدم دلایلی که افرادی که زمین را مسطح می پندارند و دچار تئوری توطئه بزرگ هستند که احتمالا این صد دلیل باشه دیدم: http://flatearthfarsi.blog.ir/1396/02/05/100-%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9%D8%B1%D9%87-%DA%86%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA یک مورد که زیاد روی اون مانور می داد چرا اشیاء با فاصله بیش از چند ده مایل تو دریا دیده می شوند؟ (البته بستگی به ارتفاع شیء داره). اینکه در فاصله زیاد اشیاء دیده بشن این اتفاق تنها بعضی مواقع اتفاق میافته و علتش پدیده بسیار معروف داکتینگ هست. در اغلب موارد اشیاء دور دیده نمی شوند (با توجه به ارتفاع کم کم در افق محو می شوند) «لازم به تذکر است در منطقه خلیج فارس یک پدیده طبیعی دریایی به‌نام «داکتینگ» Ducting یا کریدور ارتباطی وجود دارد که کار رادارها را آسان‌تر می‌کند. عملکرد این پدیده به این شکل است که یک لایه از هوا با درجه حرارت معین بین دولایه بالایی و پایینی هوا – با درجه حرارت متفاوت، یک تونل هوایی را به وجود می‌آورد. این تونل به‌صورت لوله‌ای امواج راداری را تا مسافت‌های بسیار دور هدایت می‌کند.» این اتفاق در مورد اهداف هوایی هم بعضی اوقات (وجود شرایط جوی مناسب) اتفاق میافته ایران راداری با برد هزار کیلومتر ساخت (که با کروی بودن زمین اهداف از دید خارج می شن ولی با بازتاب اهداف دیده می شن) و تونست هواپیمای آمریکایی رو در اگر اشتباه نکنم نزدیکیهای هند با رادار بگیره و عکسشو بذاره کف دستشون این افرادی که این موارد رو مطرح کردن بعید می دونم هیچکدوم یک سمت دانشگاهی مرتبط داشته باشن، احتمال داره برای شوخی هم دارن این کار رو انجام می دن اگر می گن حرفشون درسته لینک مقاله ثبت شده بدن و یا ارجاع بدن به یکی دوتا کارشناس متخصص با جایگاه دانشگاهی (مگر اینکه ادعا بشه همه دانشگاهیان برای گمراه کردن مردم دست بدست هم دادن) یک دلیل دم دستی با همون مدل کروی - بیضوی زمین می توان با مدل بیضوی کروی زمین و با لحاظ مدار حرکت زمین بدور خورشید و چرخش اون لحظه طلوع خورشید - عمود بودن خورشید - و غروب خورشید را برای هر نقطه از زمین بدست آورد اذان صبح : خورشید 17.7 درجه زیر افق طلوع آفتاب : 50 دقیقه بالای افق غروب آفتاب : 50 دقیقه زیر افق اذان مغرب 4.5 درجه زیر افق همین نرم افزار باد صبا روی گوشی اغلب ماها و یا سایت شهید آوینی با همین محاسبات و مدل کروی بیضوی زمین wgs84 این محاسبات را انجام می دهند http://prayer.aviny.com/HowToDeterminePrayerTimes.aspx G:\SoftPortable\Internet.Download.Manager.6.3\Downloads\Documents\20110129104201-محاسبه اوقات شرعی .pdf افرادی که خیلی به عالم و آدم مشکوکند می توانند به این فرمولها مراجعه کنند و محاسبات را انجام دهند و بعد به دوست خود در کانادا، آمریکا، ژاپن، مالزی زنگ بزنند و بپرسند الان سر فلان دقیقه خورشید اونجا طلوع کرد غروب کرد؟ لازمه این صحبت این است که باورشون این باشه بقیه درباره صحت عملکرد این نرم افزار ها، این روابط و کار دانشگاهیان دروغ گفته اند (یک تئوری فریب بسیار بزرگ) عملکرد جی پی اس بر روی دستگاه موبایل، موقعیت جغرافیایی، نقشه ای که شهرداری از خونه شما تهیه می کنه همه ش همین موضوعه. اینکه کل کشورها، دانشگاهیان، متخصصین دست به دست هم دادن و اطلاعات فضا رو پنهان می کنن خیلی جای تعجب داره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل عرض شد باید گفت و گوی علمی صورت بگیرد. مطالب را برای شخصی که علم نجوم قدیم و جدید را می‌دانستند، فرستادم تا ایشان نیز نظر خود را بفرمایند. موفق باشید

نمایش چاپی