با سلام. همانطور که می دانیم استنشاق عطر در حال اعتکاف بر معتکف حرام است. اگر اشتباه نکرده باشم شما در جزوه اعتکاف و چگونگی ورود به عالم آن گفته اید که این حکم برای این است که معتکف حتی به اندازه استنشاق یک بوی خوش در عالم ماده نماند و به کلی به دنبال سیر در عالم معنا باشد. این در حالی ای است که استفاده از عطر برای نمازگزار در حالت عادی مستحب نیز هست. مگر اسلام نمی پسندد که حالاتی که در اعتکاف بر شخص معتکف ظاهر می شود در تمام احوالات زندگی عادی نیز حفظ گردد و به عبارت دیگر "رجال لا تلهیهم تجارت و لا بیع عن ذکر الله" ؟ ممنون.
باسمه تعالی علیکم السلام هر عبادتی از جهتی در کمال انسان نقش دارد، در موضوع اعتکاف که استعمال عطر در آن کراهت دارد و یا مراسم حج که مُحرم نباید به هیچوجه از عطر استفاده کند،یک نکته دنبال میشود و در عباداتی مثل نماز نکتهای دیگر. آری! یک وقت سالک باید از کثرات به سوی وحدت عبور کند،در اینجا هرچیزی که شائبهی نظر به کثرات را دارد باید رها کند. ولی یک وقت سالک باید در کثرت، نظر به وحدت کند و کثرات را جلوههای وحدت بنگرد که نماز نمونهی چنین موضوعی است و استعمال عطر در نماز برای آن است که عطر، نمودی از روح بهشت ببیند و در آینةی کثرتها، بدون انزوا از آنها، نظر به وحدت کند.در حالی که در اعتکاف سالک باید سعی کند نظر خود را به کلی از کثرت ها بر گرداند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضاً که بنده افتخار مطالعهی قرآن را دارم و متوجهی راه حلهایی میشوم که خداوند از طریق پیامبران برای بشر آورده، تعجب میکنم چرا بشر چنین راهِ حلهایی را رها کرده؟! در حالیکه تمام ابعاد زندگی انسان در آن راه حلها مدّ نظر قرار گرفته. راستی را! راهی برای نجات از اینهمه بحران، جز برگشت به راه انبیاء الهی هست؟ نمیخواهم صورت مسئله را پاک کنیم، اما به ریشهی اینهمه ظلم و بحران باید فکر کرد. اگر دیروز دختران بیگناه را زنده به گور میکردند و خداوند راه عبور از آن فجایع را، حضور پیامبرش در آن موقعیت بحرانی گذاشت؛ چرا برای عبور از فجایع امروز به رجوعی جانانه به همان راه فکر نکنیم؟ آیا اگر از راههای الهی فاصله گرفتیم و به بحرانها دچار شدیم، در این موارد باید خدا را مقصر بدانیم یا مطلب را با همهی سختیهایش به پای روحیهی غفلت از راه خدا وصل کنیم؟ بالاخره در جهانِ بیخدا بخواهیم و نخواهیم چنین است که میفرمایید. باید به راه حلها فکر کرد و آن راه حلها را جدّی گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بواطنِ احکام الهی بسیار عمیقتر از آن است که تفکر فلسفی بتواند بدان دست یابد. شاید شعور عرفانی با نگاه همهجانبهی خود، کلّیتی از جایگاه آن احکام درک کند و حکم شریعت را تصدیق نماید. آنچه که منجر میشود گفته شود قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند، بدان معنا است که هراندازه عقل، اوج بگیرد بهتر حکم خدا را تصدیق میکند و هر اندازه قلب، مصفّا شود، بهتر جایگاه احکام الهی را احساس میکند و با کوچکترین عمل، بیشترین بهره را میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مطالعات فقهی لازم را جهت معممشدن ندارم و همانطور که در جوابهای قبل عرض شد؛ رویهمرفته طلبه باید بعد از رسائل و مکاسب، معمم شود. حال اگر دائم نمیتواند، بحث دیگری است. بالاخره اگر در ملبسشدن، نفس امّاره هم در میان است باید به نفس اماره بیمحلی کرد، نه آنکه از ملبسشدن کوتاه بیاییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل عرض شد باید گفت و گوی علمی صورت بگیرد. مطالب را برای شخصی که علم نجوم قدیم و جدید را میدانستند، فرستادم تا ایشان نیز نظر خود را بفرمایند. موفق باشید