باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره نفس برای دیدنِ این دنیا، چشمِ و گوش این دنیایی میخواهد. بعد از مرگ، با چشمِ جسم برزخی میتواند موجودات را بنگرد. مثل اینکه ما با چشم خود در خواب، پدیدهها را میبینیم. موفق باشید
سلام علیکم: وقتتون بخیر. آیه «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» کهف (۲۸)
نظر به این دارد که پیامبر متمایل به کسانی شده بودند که پولدار بودند و گفته بودند اگر از فقرا دوری کنی ما به شما متمایل میشویم؟ چنین چیزی با عصمت حضرت تنافی ندارد؟ روایتی که میفرماید حضرت زهرا گردنبند داشتند و حضرت رسول با ایشان صحبت نکردند و رفتند تا آن را انفاق کردند، این روایت با عصمت حضرت زهرا منافات ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می فرماید: اي پيامبر! آنچه بر تو واجب است، به سربردن با فقرايي است که همواره پروردگار خود را ميخوانند و در طلب وجه او هستند يعني با خواندن اسماي حسناي او به درگاه او تقرب ميجويند چون او را از طريق اسماءاش ميتوان خواند. به عبارت ديگر اينها ميخواهند خود را در جايي قرار دهند که صفات الهي اقتضاي آن را دارند. مثلاً آن قدر خود را ذليل جلوه دهند که عزت و عظمت و کبريايي او اقتضاي آن را دارد و آنچنان خود را در موقف جاهل و عاجز و ضعيف قرار دهند که علم و قدرت و قوت خدا آن را اقتضاء ميکند و اين است معني «يُريدُونَ وَجْهَهُ». و ديدگانت را از اين مؤمنين برندار و به خاطر زينت دنيا اينان را رها مکن و هيچ توجهي به توانگران کافرکيش نداشته باش و دنبال کساني که عنادشان با خدا موجب تسلطِ غفلت از حق بر قلبشان شده، مباش! که خدا چنان کيفرشان داده که ياد خدا را از دلشان ببرد و نتيجهي اين غفلتِ قلب پيروي هوي و زياده روي است و تو اي پيامبر از چنين کسي که دنبال هواي خود است و کارش تجاوز از حق است، پيروي مکن.
اي پيامبر! اساس کار را بر اين بگذار که کار را با نيروهاي مخلص جلو ببري آنهايي که جهت روح خود را به کلي به سوي حق قرار دادهاند. آنچه اي پيغمبر بر تو واجب است به سربردن با آنهايي است که به دنبال زينت زندگي دنيا نيستند که منظور ادامهي کار با آدمهاي ساده و بي پيرايهاي است که انگيزهي خودنمايي و دنياداري ندارند. رمز بقای دين در اين نکته است و هرگز آدم هايي که خود را با امکانات دنيايي قدرتمند جلوه ميدهند نميتوانند عامل پيشرفت دين باشند، هرگز دين با اين نوع آدمها حفظ نشده و نميشود.
دين الهي آمده است تا ما بتوانيم روح مان را با خدا مرتبط کنيم و در تقرب به خدا موفق شويم و بقيهي امور همه فرعِ اين هدف است، حال اگر اين موضوع فراموش شود بقيهي امور چه فايدهاي دارد؟ بدين لحاظ به رسولش دستور ميدهد با افرادي باش که «يُريدُونَ وَجْهَهُ» وجه الهي را اراده کردهاند و تلاش دارند در اين عالم - ماوراء ظاهر زندگي دنيايي- به حق نظر کنند. اينها کساني هستند که متوجه مقصد و مقصود دين هستند، بقيه اگر وارد دين شوند سعي ميکنند جهت دينداري را به سوي اهداف ديگري سوق دهند.
اين که به ما فرمودهاند: بعد از معرفت به خداوند، هيچ عملي در اين دنيا بهتر از نماز نيست، به جهت آن است که در نماز، انسان در مسيري قرار ميگيرد که آن مسير، هدف دينداري است. نماز جاده ارتباط روح به مقام اسمای الهي است و اين همه مقصد و مقصود انسان است. خداوند ميگويد اي پيامبر با کساني به سر ببر و کارها را جلو ببر که در طلب وجه الهي هستند و جهت روح خود را در راستاي ارتباط با حق شکل دادهاند و نه در جهت ارتباط با دنيا. به همين جهت تأکيد ميکند چشم از اين افراد برندار به سوي کساني که زندگي دنيايي را مدّ نظر دارند و در آخر با تأکيد فراوان ميفرمايد: «وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا» به هيچ وجه از کساني که قلبشان از ما غافل است چيزي و پيشنهادي نپذير. کساني که عنادشان با خدا موجب تسلط غفلت از ياد خدا بر قلبشان شده هيچ پيشنهاد درستي- حتي با ظاهر دلسوزانه- ندارند، بايد بفهمند ما هيچ توصيهاي از اين افراد را نميپذيريم. چون اين افراد فقط دنيا را ميبينند و نظر به عالم غيب و معنويت ندارند تا ما را در راستاي آن اهدافِ بلند کمک برسانند. مضافاً اينکه روشن ميکند پيروي از هوس و افراط در آن از آثار غفلت قلب است به همين جهت در آخر آيه فرمود: «وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» يعني شاخصهي اهل دنيا آن است که از هوس خود پيروي ميکنند و به طور کلي انسانهاي افراط کاري هستند، به خصوص در موضوع هوسراني.
ملاحظه فرموديد در مطالب قبل دو نکته مدّ نظر بود يکي اينکه در آيهي ۶ به پيغمبر «صلوات الله علیه و آله» ميفرمايد: ناراحت مباش که بعضيها يا اکثراً دين نميآورند، اين قاعده دنياست. ديگر اينکه فرمود: دين را عرضه کن و نگران مباش، وظيفه تو آن است که با مسلمانان متدين و ساده زيست امور را جلو ببري و آنها را رها نکن و از صاحبان قدرت و ثروت که دل در گرو دنيا دارند پيروي مکن. آيا راز بقاء جامعه ديني همين دو نکته نيست؟
در مورد گردنبند حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» اینطور در روایات داریم که «روزي پيامبر (ص) در مسجد نشسته بودند. عرب باديه نشيني وارد شد و گفت: «اي رسول خدا (ص)! من گرسنه ام، لباس مناسبي ندارم، پولي هم ندارم و مقروض نيز هستم، کمکم کنيد.» پيامبر (ص) فرموند:«اکنون چيزي ندارم.» سپس به بلال فرمودند: «اين مرد را به خانه دخترم، فاطمه (س) ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است.»
بلال آمد و داستان را خدمت حضرت زهرا (س) عرضه داشت. حضرت نيز در خانه چيزي نداشتند ولي، گردنبند خود را که هدية دختر حمزة بن عبدالمطّلب بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند: «اين گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند.» بلال بازگشت و امانتي را تحويل پيامبر (ص) داد.
رسول خدا (ص) فرمودند: «هر کس اين گردنبند را بخرد، بهشت را براي او تضمين مي کنم.» عمار ياسر آن را خريد و سائل را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو برابر ميزان قرض به او پول داد. سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت: «اين گردنبند را به خانه رسول خدا (ص) مي بري و مي گويي که هديه است. تو را نيز به آن حضرت بخشيدم.»
غلام نزد پيامبر (ص) رفت. گردنبند را به ايشان داد و جريان را برايشان شرح داد. پيامبر (ص) نيز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه (س) بخشيدند.
غلام نزد حضرت زهرا (س) رفت. گردنبند را به حضرت داد و جريان را براي ايشان بيان فرمود. حضرت فرموند: «من نيز تو را در راه رضاي خدا آزاد کردم.» غلام خنديد.
حضرت راز خنده غلام را سوال کردند. و غلام پاسخ داد: «اي دختر پيامبر (ص) برکت اين گردن بند مرا به شادي آورد، چون گرسنهاي را سير کرد، برهنهاي را پوشاند، فقيري را غني نمود، پيادهاي را سوار نمود، بندهاي را آزاد کرد و عاقبت هم به سوي صاحب خود بازگشت.» موفق باشید
سلام علیکم: استاد منظور از جهاد علمی چیست؟ آیا جهاد علمی در مسائل علوم دینی جای میگیرد؟ آیا دانشگاهی ای که هوافضا یا هر درس غیر دینی را با نیت قدرت آفرینی برای نظام جمهوری اسلامی و افزایش توان دفاعی برای محافظت از امام زمان در جنگ های نوین و پیشرفت و آبادانی کشوری که برای امام زمانه میخونه در مصداق مجاهدین علمی قرار دارد؟ سوال دوم اینکه پیشنهاد شما به دانشجویان با توجه به حجم زیاد درس ها و فرصت مطالعاتی کم برای مطالعه مباحث دینی مطالعه در چه مباحثی و با چه ترتیبی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! با رویکرد حضوری در تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده، هرگونه تحقیق در موضوعات علوم انسانی و اجتماعی و اقتصادی و تکنیکی همه در مسیر جهاد علمی شکل میگیرد. ۲. پیشنهاد میشود سیر مطالعاتی سایت را که بیشتر مخاطب آن دانشجویانی امثال جنابعالی هستند؛ دنبال بفرمایید. موفق باشید
بسم الله... سلام عرض میکنم ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بیشتر تلاش بفرمایید برای درک و همراهی یکدیگر، برکات بیشتری به زندگی خود وارد کردهاید. اصرار بر امری که خودتان تمایل دارید هرچند که آن کار، کار خوبی باشد، شایسته نیست. موفق باشید
سلام و رحمت خدا: استاد عزیز؛ طلبه ۳۰ ساله ای هستم و حدود ۱۰ سال است با کتابها و مطالبتان انس دارم. الغرض، از وقتی جملات دیروز حضرت آقا در باب «جهاد تبیین» و اینکه: «هرکس مرکزی و منبری برای حرف زدن با افکار عمومی مردم دارد در این زمینه موظف است» و «جهاد تبیین یک فریضه قطعی و فوری است.» را خواندم تپش قلب گرفتم. حس میکنم شب عاشورای من است و من آماده نیستم. افکارم سراسر فریاد: لوددت انی قتلت ثم نشرت الف مره ... اما قلبم لرزان است! دستی بر رسانه و کارگردانی و فیلمنامه و تدوین و گرافیک و فضای مجازی و... دارم دستی در کار فرهنگی بسیج و حدود ۲۰۰ نوجوان و جوان خطابه و منبر بدی هم ندارم خواستم از شما کمک بگیرم؟ چه کنم؟ و چطور لبیک خود را در میدان سردست بگیرم تا شاید از من نیز بخرند؟ بی صبرانه منتظر راهنمایی های تان هستم یا حسین علیه السلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف با نشاندادن حقیقت اسلام باید تبیین را جهادگونه به میدان آورد، مثل مباحث «معرفت نفس» و نکاتی که در تفسیر المیزان مطرح است و در جواب سؤال شماره 32380 نسبت به آن تذکر داده شد. و از طرف دیگر توجه به لجنپراکنیهای دشمن و حیلههای ناامیدکننده آنها که از طریق توجه به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خنثی میشود؛ میتوان کار را جلو برد، إنشاءالله. «جهاد تبیین» نرم افزاری است، «درک دقیق دشمن و دوست» یکی از الزامات جهاد تبیین است؛ اینکه ما دقیقا بدانیم دشمن چیست و چه اهداف و برنامه هایی دارد و دوستان چه کسانی هستند و چه اهداف و برنامه هایی را دنبال می کنند. فهم دقیق این مسأله باعث می شود که ما علیه دوستان موضع نگیریم و به نفع دشمن وارد صحنه نشویم و آب به آسیاب دشمن نریزیم. موفق باشید
عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرامی: به همچین جمله ایی از امام خمینی برخوردم ، میخواستم نظر شما رو راجع به اینکه در زمانه ما چقدر به آن توجه میشود بدانم. «روح و جسم با هم وحدت دارند، جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اینها با هم یکی هستند، جدایی از هم ندارند. همانطوری از هم ندارند. همانطوری که جسم انسان و روح انسان وحدت دارد باید طبیب جسمی و طبیب روحی وحدت داشته باشند. اینها باید یک باشند و مع الاسف ما را از هم جدا کردند، ما را از همه اقشار جدا کردند. روحانیت را یا به نسیان، به طاق نسیان سپردند یا لکه دار کردند.» این سخنان امام در کمتر از یک ماه از پیروزی انقلاب ایراد شده است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخنان، نکات دقیقی است مبتنی بر حکمت صدرایی که میفرماید: «النفسُ جسم ذی حیات...» و تا این اندازه نفس را متحد با جسم میداند و در این رابطه باید طوری حتی در طبابت به جسم نظر کرد که رابطه اصلی آن جسم با روح در تعادل خود حفظ شود. کاری که جناب ابنسیناها متوجه آن بودند و در آن بستر طبابت میکردند و حضرت امام خمینی در کتاب «کشف الاسرار» از این موضوع بسیار گلهمندند که چگونه رضاخان سعی کرد آن طبّ را از میان ببرد و متأسفانه هنوز ما به آنچه از دست دادهایم، دست نیافتهایم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: استاد عزیز شخصیت حقیر طوری است که در کنار بحثهای فکری به کارهای اجرایی فرهنگی هم می پردازم ولی گاهی انسان با کوه مشکلات و موانع روبرو میشود که آدم کم می آورد از طرفی به حضرت آقا نگاه می کنیم می بینیم با این اطلاعات وسیعی که از مشکلات دارند خود را نمی بازند و به اصطلاح کم نمی آورند این رویکرد از چه طریقی حاصل می شود و چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بسی مهم است که انسان وسعت خود را بشناسد بخصوص در این تاریخ که انسان، جهانی شده است و اگر به حضور جهانی خود فکر کند، میتواند در همه آنجاهایی که باید حاضر شود، حاضر گردد بدون آنکه کاری او را از کاری باز دارد. گویا اگر تا دیروز ۵ پیامبر اولیالعزم داشتیم، امروز بسیاری از انسانها میتوانند اولیالعزم باشند. آیا به قول خودتان به رهبر انقلاب و حضرت امام و علامه طباطبایی نظر نکردهایم که چگونه در جهان خود حاضر بودند؟ موفق باشید
برادر بزرگوار جناب طاهرزاده سلام: چهار ماه قبل در حالیکه در حرم حضرت علی بن موسی الرضا برای شفای خانمم متوسل شده بودم خبر درگدشت ایشون رو بمن اطلاع دادن در این مدت دائم فکر میکردم چه حکمت یا عنایتی از حضرت برای من یا همسر فقیدم بوده که باید در اون لحظه از هم دور میبودیم یا چرا شفا عنایت نشد؟ چند روزه به نتیجه رسیدم این دنیا محل ظهور همه خواسته های ما نیست حالا چه با با توکل چه با توسل چه با شفا. چه اینکه حتی توقع کنیم چون نماز میخونیم یا دو تا کار عبادی دیگه هم انجام میدیم حتما باید یک عنایت خاصی و یا کرامتی نصیبمون بشه اوست که احکم الحاکمینه و امام رضا که انسان کامل الهی و خلیفه اوست بر خیر و سعادت بنده و همسرم آگاهی کامل دارند و چه بسا رفتنش کاملا برای او خیر و راحتی بوده آیا درسته این نتیجه و اینکه فراق ایشون برام هنوز خیلی سخته کلامی و صحبتی بفرمایید برای آرامش و امیدم به رحمت خدایی برای قلب خودم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً بدانید که امام رئوف به شما و به همسرتان نظر داشتهاند و لازمه آن رأفت، چنین اتفاقی بوده و این را خود بنده نیز تجربه کردهام که چگونه در زیارت آن حضرت و در دررفتگیِ کتف بنده که به ظاهر بسیار دردناک بود، چه برکات نهفتهای نسبت به تعالی مبادی میل پیش آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطالب در رابطه با بحث «حرکت جوهری» مطرح است و تا بحث حرکت جوهری را دنبال نفرمایید، سؤالاتتان به خوبی قابل جوابدادن نیست مگر آنکه به صِرف روایت بپذیریم. در رابطه با «حرکت جوهری» میتوانید به کانال زیر رجوع فرمایید.
https://eitaa.com/joinchat/4205510679C9b5284950e موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر تکوینی خداوند به همهی مخلوقات موجب بقاء و حیات آنها میشود که در این مورد کافر و مؤمن ندارد. آری! اگر بنا به مصلحتی نظر خود را بازپس گیرد، در آن حدّ که باز پس میگیرد، نفس ناطقهی انسان توان تدبیر بدن را نخواهد داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وجودی که گفته میشود خداوند عین وجود است یک موضوع فلسفی است و از این دیدگاه، وجودِ همهی عالم از اوست به همان معنایی که جناب ملاصدرا در «برهان صدیقین» متذکر میشوند. آری! وجود مطلق که فلسفه مطرح میکند به یک معنا همان مقام اسم «الله» است که در دین مطرح میشود از آن جهت که حضرت «الله» خالق کلّ شیئ هستند و به عنوان اسم «الله» در متون دینی مطرح میشود که در عین حال، جامع جمیع اسماء میباشند. وجود مطلق هم به عنوان «بسیطالحقیقه»، کلّ الاشیاء است. این معنا از وجود، یک مفهوم است، ولی اسم «الله»، نورالسموات و الارض است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکات که فرمودید کتاب «آشتی با خدا» تنظیم شده است. فکر میکنم اگر تکتکِ مباحث آن کتاب با این نوع رفقا در میان گذاشته شود، آنها را به فکر فرو ببرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوهی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» که در سایت هست، به آدرس زیر مراجعه فرمایید. موفق باشید
http://lobolmizan.ir/leaflet/1720/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B9%D8%B5%D8%B1%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D9%88%D9%85
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حضور تاریخیِ جبههی توحید در مقابل جبههی استکبار باید مدّ نظر باشد و پیروزی فرایندی آن. در این مورد خوب است که به جزوهی «نقش فرایندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» رجوع فرمایید. لینک جزوه خدمتتان ارسال میگردد. موفق باشید http://lobolmizan.ir/post/1654
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینطور که میفرمایید، خوب است. ۲. بنا نیست مطالب در حافظه بماند. ارزش کار به آن است که آن مطالب، تصمیمات ما را رشد دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با نظر به تجربیاتی که از دولتهای گذشته پیدا کردهایم، طلیعهی تحقق دولت اسلامی بیشتر فراهم شده. زیرا همهچیز گواه بر آن است که تحقق اهداف انقلاب اسلامی باید در جایی غیر از آنچه فرهنگ غربی برای بشر تعیین کرده است، محقق شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در راستای همین مسائل عزیزان تنظیم شده است و إنشاءاللّه با عمل به راهکارهای مطرح در آن، در مسیر اصلاح مشکلات مذکور قرار خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه حضرت استاد در امور فقهی نیز مجتهدند، ولی رساله ندارند و واردِ فتوا نشدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی انسان بتواند خود را و کمال خود را در عبودیت حضرت ربّ العالمین تعریف کند و متوجه شود آنچه او را به هدف اصیلش میرساند، در بستر زندگی توحیدی است و نه در گردونهی توهّمات زندگی غربی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرفها از قبل هم مطرح بوده است. نباید دنبال کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح صوتی آن در این مورد میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطورها است. «عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد/ از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد. از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور/ تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر. همانطور که متوجه شدهاید مباحث مربوط به قسمت دوم کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» تحت عنوان « انقلاب اسلامی و وظيفهای که در پيش رو داريم» میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این سهگانه که میفرمایید همه با هم میتواند یکجا در میان باشند. از طرفی ارادهی خود را متمرکز میکنیم به واقعیترین واقعیات یعنی خداوند و توجه داریم همین رانیّت خود قرار دهیم و در خودشناسی نیز متوجه میگردیم چه اندازه به خداوند نزدیک هستیم. ۲. مقیّدبودن به احکام شرع با رویکرد تطهیرِ خیال، بسیار کارساز است. ۳. همهی عالم محل ربوبیت ربالعالمین است و ما در آغوش ربوبیت او هستیم. موفق باشید.
سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در صفحه ۲۷۷ کتاب عقل و ادب فرمودید تاریخی شروع شده که در آن جریان های غربگرا دیگر در آن جایی ندارند و مردم به چیزی غیر از غرب نظر دارند. سوألم اینه که اگه از غربگراها و جریان اصلاحطلب عبور کردیم، پس چرا سال ۱۴۰۳ فقط چهل درصد از مردم رأی میدهند اونم به جریان غربگرا و اصلاح طلب؟ پس چرا غرب و غربگرایی در منازل و اجتماع و ادارات و بازار و تمامی شئون زندگی جاری و ساریست؟ حتی بیشتر و بی رحمانه تر از قبل. اونقدر جزئی از ما شده که بیگانه بودنش با جانمون را هم حس نمیکنیم. متشکر و شرمنده ام از زمانی که میگذارین
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حضور در تاریخی که تازه گشوده، همانطور که در آن کتاب عرض شد؛ در یک فرآیند تاریخی خود را حاضر و حاضرتر میکند همانطور که با کربلا تاریخی آغاز شد برای عبور از سیطرۀ امویان، ولی آن امر، در یک فرایند تاریخی صورت گرفت وگرنه در ظاهر قضیه که امام و یارانشان را شهید کردند و زن و فرزندانشان هم اسیر؛ ولی حضرت زینب «سلاماللهعلیها» با آن بصیرت فوقالعاده اظهار داشتند «ما رأیت الا جمیلا» زیرا معنای عبور از سیطرۀ امویان را در دل همان جنایتها متوجه شدند. موفق باشید
