بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2998
متن پرسش
باسلام وآرزوی قبولی عزاداری « لطف بفرمائید آدرس حدیثی را که دارد هنگام سلام به امام زمان (عج)دست راست را روی سر بگذارید برایم بدهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آنچه بنده دیده‌ام آن است که در محضر حضرت رضا«علیه‌السلام» سخن از حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به میان آمد و حضرت رضا«علیه‌السلام» بلند شدند و دست مبارک خود را بر سر گذاشتند به عنوان احترام به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» که در عرب به این صورت بوده. ولی این‌که در هنگام سلام به حضرت دست بر سر می‌گذارند چیز جدیدی است. حدیث را در کتاب القطره ج 2 ص 773 می‌توانید بیابید. موفق باشید
1891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام میخواستم بدونم نظر شما راجع به کتب استاد عین.صاد چیه؟اگه ممکنه بفرمائید کدام کتاب ایشان را مطالعه کنیم.بنده ده نکته از معرفة النفس شما و برهان صدیقین را به لطف خدا کار کردم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: رویهمرفته نوشته‌های حضرت استاد صفائی مشهور به «عین-صاد» قابل استفاده است و روش‌های خوبی را به شما توصیه می‌کند. موفق باشید
12166
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اولاً تشکر از جواب سؤال قبلی؛ چند سؤال از خدمت جنابعالی دارم: 1- بهترین و نزدیک‌ترین راه تطهیر قوه‌ی خیال؟ ٢- این‌که در نماز وتر ٧ بار می‌گوییم: «هذا مقام العائذ بک من النار» معنی جمله را می‌دانم، ولی مفهوم آن‌را متوجه نمی‌شوم. لطفاً توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی بنا را بر این گذاشتید که اگر خطوراتی آمد وقتی متوجه آن خطورات شدید آن را دنبال نکنید. اگر در منظر خود حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» را که عین طهارت و عصمت‌اند قرار دهید، ادامه‌ی راه را برای خود ممکن کرده‌اید. کتاب چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی در این مورد کمک می کند. 2- در آن ذکر متوجه‌اید باطن دنیا آتش است و چون صبح شود و وارد زندگی دنیایی شوید امکان سقوط در امور دنیایی برایتان هست و در نیمه شب با توجه به این خطر به حضرت حق اظهار می‌دارید: پروردگارا! در این موقعیت که در محضرت ایستاده‌ام، موقعیتی است که آمده‌ام به تو پناه ببرم از گرفتارشدن در آتش دنیا. و این امر موجب می‌شود با نور الهی وارد زندگی شوید و هرلحظه متذکر باشید حرص دنیا و خودخواهی شما را نبلعد. موفق باشید  

11406
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: استاد عزیز سلام علیکم (این سوال خصوصی است. لطفا در سایت منتشر نشود) پس از آشنایی با مباحث معرفت النفس و برهان صدیقین بود که احساس کردم مسیر زندگی خود را یافته‌ام و از آن به بعد راه تهذیب و مراقبه و تذکر در پیش گرفتم و سعی کردم با پرهیز از گناه و قراردادن خود در فضایی که دائما مباحث به صورت حضوری برایم تکرار شود به عالم انسان دینی ورود پیدا کنم و این اتفاق هم برایم افتاد. نمی‌توانستم به کسی بگویم که در چه عالمی قرار گرفته‌ام چون کسی نمی‌فهمید چه می‌گویم ولی خداوند شاهد است که توحید را به عینه در عالم می‌دیدم و حضور خداوند را در همه حال درک می‌کردم. گویا امامان معصوم علیهم السلام دائما در قلبم حاضر بودند و به خصوص نسبت به حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) چنان محبتی در قلبم احساس می‌کردم که قلبم از فشار هیجان و نشاط می‌خواست از سینه‌ام بیرون بیافتد. نظم عجیب و دقیقی در زندگانیم حاکم شده بود. ارتباطم به یکباره با مردم دگرگون شده و هر کس با من روبرو می‌شد با محبت و عزت بسیاری با من برخورد می‌کرد که مرا به تعجب وا می‌داشت. به خود می‌گفتم من که چیزی ندارم پس حتما کار خداست و خود را هرگز شایسته آن همه عزت و احترام نمی‌دانستم. قلبم وسعت عجیبی یافته بود و از بدی و کم لطفی و اشتباه دیگران به این زودی ها تنگ نمی‌شد. هرکس با من مرتبط می‌شد احساس آرامش می‌کرد و بارها بعضی از ایشان به من می‌گفتند که این همه متانت و آرامش تو به خاطر چیست؟ خضوع عجیبی پیدا کرده بودم. خشم و عصبانیت و . . . مثل آنکه رام من شده بودند. خدا می‌داند که مثل آنکه چیزهایی بین زمین و آسمان می‌گذشت و رفت و آمد می‌کرد که قلبم متوجه می‌شد. بخصوص در مساله رزق این خیلی برایم ملموس بود. سخن هایی به قلب و زبانم جاری می‌شد که منشاء آن را نمی‌دانستم ولی به شدت دیگران بواسطه شنیدن آن جذب می‌شدند و خودم گاهی فکر می‌کرد که آخر چطور چنین مسائل دشواری به یکباره برایم حل شده است. در مورد انقلاب و حضور در بستر تاریخی چنان بود که حس می‌کردم همگام با اراده‌های حق پیش می‌روم و وظیفه شناسی و جدیت خاصی بخصوص در تحصیل پیدا کرده‌ام. خانواده بسیار جذب من شده بودند و حتی کسانی که مدت‌ها ایشان را ندیده بودم سراغم را می‌گرفتند و حالم را جویا می‌شدند. نماز و مناجات و ذکر و همه چیزم حال دیگری داشت و در یک ارتباط و ذکر قلبی دائمی با خداوند روزهایم سپری می‌شد لکن گناهی بود که از مدت‌ها پیش به آن عادت کرده بودم و وقتی زمینه‌اش برای چندمین بار فراهم شد با اکراه و تنفر و احساس دوری شدید و درحالی که به شدت از آن منزجر بودم احساس تمایلی در خود نمی‌کردم که آن را مرتکب شوم آن را انجام دادم. گرچه بارها تا آن روز از آن شرایط نجات یافته بودم ولی این بار در دام گناه گرفتار شدم. بعد از آن به یکباره احساس کردم تمام آنچه را که گفتم از دست دادم و زندگی دوباره تکراری و کسل کننده،‌ پر از تنش و اضطراب و درگیری و غم شد. دیگر نمی‌توانستم برای دیگران صحبت کنم و آن حرفها را بزنم. تمایلی هم مثل آنوقت نداشتم که با آن شور وصف ناپذیر برای دیگران صحبت کنم. همه چیز بهم ریخت. برای مدتی انزوا پیشه کردم و خودم را از همه کس مخفی می‌کردم. عصبانی و بد خلق و حسود و بهانه جو شده بودم و روز و شبم یکنواخت شده بود و هیچ چیز نمی‌توانست مرا شاد کند و حالم را بهتر کند. برای مدت چندین ماه توبه و استغفار و ندامت پیشه کردم تا در ماه رجب سال بعد در مراسم اعتکاف دوباره دریچه‌ای به رویم باز شد و به آن عالم دوباره ورود پیدا کردم و دوباره با آرامش و اطمینان و یقیین آن عالم به نحوی مواجه شدم که دوست داشتم دیگر لحظه‌ای پس از آن در این دنیا نمانم. اما بار دیگر آن ساعت غفلت و گناه اتفاق افتاد و تا چندین بار به دست آوردم و از دست دادم. این بار اما گویا از جای بسیار مرتفع و بلندی بر زمین افتاده باشم دیگر در خود توان بلند شدن و تکرار کردن این همه را ندارم. نمی دانم و اصلا هم نفهمیدم چرا آن گناه را مرتکب می‌َشوم که اگر دلیلش را می‌فهمیدم راهش را مسدود می‌نمودم و چاره‌ای می‌اندیشیدم. اما اینکه چرا می‌خواستم دوباره در آن عالم قرار گیرم را می‌دانستم. چیزی برایم زیباتر از این نبود که با مشاهده حضور حق با همه چیز و در همه چیز در مسیر عبودیت و عمل صالح قرار گیرم و از غم و تنهایی و اضطراب و تلاطم نجات یابم. بی خدا اگر همه عالم هم با من دوست باشند و به من محبت کنند در دلم احساس غم و تنهایی می‌کنم. اکنون در حسرت چیزی که از دست داده‌ام شب و روز می‌سوزم ولی می‌ترسم که دوباره شروع کنم. از دوباره زمین خوردنش می‌ترسم. نمی‌دانم چکار کنم. این بار هرچه کردم نتوانستم دوباره شروع کنم و نمی دانم از کجا شروع کنم. لطفا کمکم کنید. روزهای سیاهی را می‌گذرانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بزرگانِ این راه می‌فرمایند ما با چندبار توبه بالاخره شیطان را ناامید کردیم، پس نباید فکر کنید این تنها قصه‌ی شما است که می‌فرمایید سؤال و جواب را روی سایت نگذاریم چیزی هم در سؤال ندیدم که به شخص خاصی اشاره داشته باشد و موجب شناسایی او شود! اما این‌که می‌گویید می‌ترسید دوباره سیر دینداری خود شروع کنید زیرا از زمین‌خوردن دوباره‌ی آن می‌ترسید، این‌طور نیست. آری صورت آن گناه در ذهن شما هنوز هست و گاه و بیگاه خود را نشان می‌دهد و طاقت را از شما می‌گیرد ولی قدرت ماندن ندارد زیرا صورت اُنس با خدا در شما از آن قوی‌تر است و بر آن غلبه می‌کند. مشکل این است که در این وسط شیطان به میدان می‌آید تا ما را مأیوس کند که «فایده ندارد اگر دوباره شروع کنید باز آن گناه برمی‌گردد»، در حالی‌که این‌طور نیست زیرا اگر صورت آن گناه که در گوشه‌ی ذهن شما هست دوباره برگردد با قوت بیشتر و با سرعت بیشتر آن را در اسرع وقت رفع می‌کنید تا آن‌جایی که پس از مدتی دیگر آن صورت، قدرتِ عمل ندارد و از بین می‌رود. توسل به معصومین«علیهم‌السلام» که جانشان از صورت هر گناهی پاک است کارساز است، از طرفی خود را در شرایط ارتباط با آن گناه قرار ندهید. موفق باشید  

10763
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: با توجه به سوال 10733 که می فرمایید اگر به ظاهر سخنان محی الدین نظر کنیم نمی توانیم سخنانش را بپذیریم. مگر ایشان شاگرد قرآن نیست؟ پس چرا باید ظاهر و باطن کلامش با هم یکی نباشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن هم آیات محکم و هم متشابه دارد و می‌فرماید آن‌هایی که در قلوبشان انحراف است به جای رجوع به آیات محکم و اصل قرآن به آیات متشابه تمسک می‌کنند تا حرف خودشان را بر قرآن تحمیل کنند. می‌فرماید: هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (7آل عمران) او کسى است که این کتاب(آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات«محکم» [ صریح و روشن‏] است؛ که اساس این کتاب مى‏باشد؛ (و هر گونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف مى‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است ‏[آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود؛ ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار مى‏گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏انگیزى کنند(و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر(نادرستى) براى آن مى‏طلبند؛ در حالى که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمى‏شوند (و این حقیقت را درک نمى‏کنند) موفق باشید
10283
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. 1- در فصل آخر حیات زمینی فرموده اید انسان موجودی است اخلاقی و در حد دانستن حقایق متوقف نمی شود و معرفت عقلی و قلبی با تاکید بر معرفت قلبی نظر داشته اید. چرا خیلی ها با داشتن معرفت عقلی بر بد بودن خیلی کارها در حد دانستن حقایق متوقف شده اند ولو سطح این معرفت بسیار پایین باشد؟ 2- من خیلی ها را دیده ام که با ظلم از همسرشان جدا شده اند و در زندگی جدیدشان هم موفق نشده اند علت این نیست که نور مودت و رحمت را خدا افاضه می کند و با ظلم به دیگری شایستگی گرفتن نور را از دست می دهند؟ 3- حضرتعالی فرموده اید اگر کسی دنبال نگاه حرام قبل از ازدواج باشد باعث پر رنگ شدن بعد لذت غریزه می شود و بعد از ازدواج دستخوش بازیهای خیال می گردد و اگردرست فهمیده باشم نور مودت و رحمت را نمی گیرد و گرفتار خلا می شود با این اوصاف خیلی ها باید مشکل پیدا کنند اینطور نیست؟ 4- چرا خیلی ها از ازدواج پشیمانند یا می گویند ازدواج آن چیزی نبود که ما فکر می کردیم؟ می تواندبه خاطر نبود نور مودت و رحمت باشد حالا به هر دلیل این نور را دریافت نکنند چه به خاطر تصورات غیر واقعی از زندگی مشترک یا دنیاخواهی یا ازدواج با معیارهای شیطانی و... در هر صورت این نور نیست، درست است حضرت استاد؟ 5- اینکه حضرت حق فرموده اند اگر با زنی به خاطر زیبایی یا ثروت ازدواج کنید شما را به همان واگذار می کنم یعنی همین ها را برایش عادی می کند و روحش از دریافت نور آرامش خدادادی محروم می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی عزم و قصدش آن باشد که تا قرب الهی جلو رود، به‌خوبی موانع آن سیر را می‌یابد و می‌بیند چگونه دستورات شرع مقدس در این سیر کارساز است و جایگاه دستوراتی که ما را از بعضی از اعمال نهی می‌کند را به‌خوبی می‌شناسد و همین‌طور که می‌فرمایند می‌فهمد چگونه نگاه به نامحرم از سر لذّت او را از سلوک محروم می‌کند و لذا ارزش استغفار را نیز می‌یابد که چگونه حضرت حق توّاب است و رویکرد بنده‌اش را از گناه به سوی عبودیت سامان می‌دهد. البته در مورد زیبایی همسر باید افراد در انتخاب همسر از ظاهر او خوششان بیاید و این غیر از آن است که تنها به خاطر زیبایی‌اش با او ازدواج کنند. موفق باشید
9439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یکی از نقاط ضغف عمده من مقایسه زندگی و نعمتهای خودم با دیگران است البته نه اینکه همیشگی باشد ولی هست. حال این نعمت می خواهد معنوی باشد یا مادی. از این مقایسه بسیار ناراحتم، چون نتیجه آن اضطراب و عدم رضایت از زندگی خودم است. حتی باعث گم شدن من در زندگی شده است. چه کنم برای رهایی از این قیاسها و آرام شدن؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌های رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» به اباذر یک دستگاه اخلاقی بسیار ارزشمندی است. سی‌دی «ای اباذر» شرح آن دستورات است، می‌توانید از گروه فرهنگی المیزان تهیه کنید. موفق باشید
9056

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی: در بحث حرکت جوهری به این نتیجه می رسیم که زمین و طبیعت در پایان، مبدل به زمین قیامت شده و از جنس مثالی است و نه خاکی. تمام شواهد قرآنی و روایی هم که آورده اید صریحا این مطلب را نمیرساند و مخالفین این نظریه هم همین شواهد را برای رد نظر صدرا می آورند. علاوه بر این، آیات و روایات بسیاری در قرآن و جوامع روایی در این باره جستجو و پیدا کرده ام که هیچ یک صریحا نظر صدرا را نمیرساند و بلعکس رد می کند. پس به چه دلیل نقلی می توانیم نظر صدرا را اثبات کنیم؟ بارها آیات و یا روایاتی را با شما مطرح کرده ایم و از شما بجای تفسیر ظاهری تاویل شنیده ایم پس با چه مدرکی در جامعه ای که هنوز چندان اهل تاویل نشده اند و باید با تفسیر ظاهری با آنها سخن گفت می توانیم نظر صدرا را در غالب شرع بیان کنیم؟ مردمی را که به برهان عقلی انس نگرفته اند و فقط به آیات و روایات اطمینان دارند چگونه میتوان قانع کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که از نظرات ملاصدرا استفاده کرده‌ام، از ظاهر آیات می‌فهمیم نشئه‌ی قیامت غیر از نشئه‌ی دنیا است. موفق باشید
8990
متن پرسش
سلام استاد: در سوالی که فرمودید باید کسی که میخواهد طلبه شود نمره ی بالای 15 در عربی داشته باشد واقعا تعجب کردم، یعنی شما فکر میکنید نمره کاشفیت دارد؟ من در سیر مباحث خود شما دریافتم که این گونه مباحث اعتباری است که از غرب به ما رسیده است، اما میبینم خود شما هم به چنین چیزهایی توجه دارید. شما افراد زیادی را در تاریخ ببینید که از جهت نمره یا ضعیف در برخی درسها بودند اما موفق بوده اند و اینها در حوزه هم بوده است - شاید اشکالم به ظاهر مهم نباشد اما اهمیتش برای من از این جهت است که این پاسخ شما با چه افقی هست؟ و احساس کردم با مبانی خود شما همخوانی ندارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث نمره نیست، ولی بعضی از دروس حوزه نیاز به حافظه‌ای مطلوب دارد. بنده در بین بعضی طلبه‌ها این تجربه را به‌دست آورده‌ام که تنها علاقه‌مندی کافی نیست، باید استعداد مناسب فهم دروس نیز در میان باشد چون وظیفه‌ی طلبه فهم مطالب و ارائه‌ی آن است، برای ارائه‌ی آن نیاز به استعداد مناسب خود را دارد. موفق باشید
4203
متن پرسش
باعرض سلام.جناب استاد بنده وگروهی از دوستان در پی ساخت مستندی پیرامون موضوع مهدویت وترویج فرهنگ انتظار می باشیم.واستارت پروژه حدود یکسال ونیمه پیش به غیر ازچند سالی که به صورت پراکنده درگیر مساله مهدویت بوده ایم خورده است.بدین صورت که ما می خواهیم نگرش جامعه را نسبت به مقوله مهدویت در طیف های گوناگون جامعه بررسی کرده وبعد ودر نهایت بتوانیم آن را باهنر سینما ونوع مستند آن به گونه ای که شهید والا مقام واندیشمند قرن آوینی پرداخته بودند ان شاالله بپردازیم.پروژه ما به دودسته ی پژوهش وتحقیقات روی متون اصلی ودینی آنالیز این متون وبعد از آن تحقیقات میدانی وآمارگیری ودر بخش دوم بتوانیم با روایتی هنری آن را به تصویر بکشیم.در مسیر تحقیق وپژوهش کتب بسیاری را مطالعه کرده ولی متاسفانه خیلی مطالب تکراری بوده وسطحی در باره ی این مهم نگاشته شده است به جز اندکی از مطبوعات و کتب شما که واقعا اعضای گروه را امیدوار کرد که اشخاصی وجود دارند که از درب درست به مقوله ی معارف مهدوی وارد شده انداکثر اعضای گروه سیر مهدویت شما را چندین بار خوانده اند. الان که فاز تحقیقاتی وپژوهشی مستند در این باره به سروسامان نسبی رسیده است گروه وارد فاز ماقبل تصویر سازی یعنی نگارش کلیات فیلم نامه شده اند .وبامطالعه متون دینی قصد گرفتن الهام از این منابع وسپس تبدیل آن به تصویر شده ایم.در این سیر ما به چندین مهم که باید در این مستند القا شود به مخاطب رسیده ایم: 1.بحث هدفمند بودن تاریخ وتاریخ سازی انبیا ونقش آنان در تاریخ وتمدن سازی واتفاقی نبودن رویدادهای تاریخی تابه حال 2.نشان دادن این که انقلاب اسلامی در امتداد نورانی اهداف انبیا از آدم تاخاتم بوده است 3.نشان دادن غرب وتمدن آن به عنوان ظلمات آخرالزمان 4.تحمیل سبک زندگی غرب به دنیا و از بین بردن فرهنگ ملل 5.ریشه های تئوریک غرب(پوچ گرایی مصرف زدگی بی هدف بودن و پست هدف بودن فرار یا بی خبری ازآرمانها وواقعیت زدگیه منفی وایستا و...) و وجود رگه هایی از آن در زندگی حال مردم جهان به ویژه ایران 6.روزمره زدگی مردم وتعلق به فرهنگ تکنولوژی وموارد بسیار دیگر... این موار بالا که عنوان شد مربوط به قسم اول مستند می باشد که بیان واقعیات زندگی امروز در قرن21در امتدادحرکت هدفمند تاریخ که مردم از آن بی خبرند!!در قسم بعدی مستند قرار است که زوایای مختلف مقوله وفرهنگ عظیم مهدویت مورد بررسی و آنالیز قرار بگیرد وزوایای ناپیدای آن بررسی ومعرفی شود وعلل مظلوم واقع شدن این فرهنگ در امروز ایران اسلامی وهمینطور کل جهان وهستی وعوامل غفلت از آن که به قول خود شما انگار ابلیس تمام سواره وپیاده نظام خود را برای غفلت هر چه بیشتر ما از این فرهنگ تمدن ساز بسیج کرده است.در این بخش مصاحبه ها ی زیادی با متخصصین این حوزه که با نگرشی متفاوت به این مقوله پرداخته اند در نظر گرفته شده است که با شناسایی افراد وبررسی آثار وحوزه ی تخصص آنها در حال تلاش برای مصاحبه با این افراد گرفته ایم. در این بخش زوایای ناپیدای معارف مهدوی نظیره تمدن مهدوی (که در این بخش باید تفاوت آن با تمدن امروزی بیان شود شاید باعث کمرنگ شدن تعلق بشر به این دجال شود) با تمام قسم هایش نظیر فرهنگ سیاست اقتصاد شهرسازی وتکنولوژیک و....ونقد برخی نگرشهای موجود و آسیب زای این عرصه که در چند سال اخیر ازسال88به این سمت اوج گرفت والان در پی افول است که آن نگرش دشمن شناسی افراطی وسطح پایین ونمادگرایی که از شما استاد عزیز پوشیده نیست که خیلی از افکار را به این سمت معطوف کرد ومتاسفانه بیش از آن که خیر برسان شرش دامن گیر فرهنگ عظیم مهدویت شد.بی شک در مقوله ی مهدویت یک رکن اساسی دشمن شناسی است اما اگر سطح این دشمن تا نماد گرایی نزول کند آسیب زا می باشد ودشمن اصلی فرهنگ مدرنیته وغرب است که باید شناخته شود وشناخت آن وارائه ی راه کار برای رهایی ازآن بی شک جزئی از پازل دین شناسی می باشد.(البته نمادشناسی ودشمن شناسی به سبک قبل برای عده ای متخصص بی فایده نیست اما عمومی کردن آن وپیوند زدن آن با معارف مهدوی چیزی جز آسیب به فرهنگ مهدوی نداشته است)ونشان دادن ارگانه ای مسئوا و متخصص در کم کاری در حوزه های مختلف نظیر کتاب مفید نمایش سینما بازی رایانه ای و...که با عرض تاسف در مراسمات صداوسیما در نیمه شعبان با موضوع مهدویت فیلمی ساخته نشده به جز یک فیلم به نام خواب زمین که در کوران انواع برنامه های سبک در رسانه ی ملی جایگاه خود را پیدا نکرد وجای بسی تاسف که گروهی شیعه پاکستانی در انگلیس راجع به امام مهدی (ع) فیلم سازی می کنند. ودر بخش دیگر این قسمت از مستند موضوع های مختلفی نظیر انتظار منفی وایستا می پردازیم که به عنوان مثال روستای ایستای طالقان موضوع خوبی است که می توانیم در کنار زندگی به دور از موعود شهرنشینان امروزی وغوطه ور در تکنولوژی وروزمره گری این روستا را به عنوان سمت دیگر نگاه تفریطی به موعود به عنوان افراط گری در این مقوله بیان کنیم. ودر بین قسم اول مستند بیان واقعیات وقسم دوم بیان مهدویت به عنوان جایگزین تمدن غرب حدالمقدور بتوانیم راه کاری برای این جمود تاریخی ارائه دهیم. این یک کلیات خیلی مختصر از پروژه بود که خدمتتان ارائه شد. ازشما به عنوان کسی که در منابع اسلامی به شیوه ای عقلانی وعمیق نظر دارید وهم چنین غرب وپایه های تئوریک آن را می شناسید قائل به جایگزین بودن مهدویت برای آن هستید وهم چنین جزء بهترین اشخاصی هستید که آوینی وشیوه ی کارآن بزرگوار ودغدغه های آن را می شناسید تقاضا داریم این خادمان ناچیز امام مهدی را در این پروژه از راهنمایی های خود محروم نکنیدوهرکمک وپیشنهادی را برای بهتر ساخته شدنه این مستند رابه ما بگویید تا روی چشم گذاریم.یامهدی التماس دعا(گروه اویس)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که متوجه ضرورت چنین امر مهمی شده‌اید، مطمئن باشید وقتی نگاه انسان به موضوع درست بود، جای خود را در نظام الهی و فطرت انسان‌ها باز می‌کند، همین‌که دست به کار شدید مددهای الهی ظهور می‌کند و پس از مدتی به چیزهایی می‌رسید که در ابتدای امر تصور آن را هم نمی‌کردید. به تعبیر قرآن: «... یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا» همانند زراعتى که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامى‏دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد(ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى داده است‏. موفق باشید
3441
متن پرسش
با سلام . مدتی است نوعی نگاه بسیار سرد یاس آلود بر من حاکم شده که گرمای همه چیزهای خوب و بد زندگی را از من گرفته . همه امور عالم در نزد من مسخره جلوه میکند و این دیدگاه تلخ-مضحک خصوصا نشت کرده به خدا. مثلا در عبادت به خودم می گویم مسخره است که خدا که می تواند اشراق کند نمی کند و من ایستاده ام و کلماتی را تکرار می کنم که حقیقتش را نمی دانم ! اگر هم اشراق نیازمند اسباب و شرایط است ، مسخره است که او به سادگی می تواند اسبابش را فراهم کند اما نمیکند.به آدمها نگاه می کنم برایم مسخره است که نمی دانند اما حرف می زنندو مسخره است که در چنبره مقام بالاترند و آن مقام به آنها محیط است و با این حال می خواهند حرف بزنند.نوعی تلخی بر جانم نشسته که در آن هیچ کاری نه مهم است نه ارزشمند.نه واقعی است نه معتبر. همه کارها و آثار از فیلتر ذهن متوهم آدمها عبور کرده پس بی اعتبار و مسخره است.گنده دماغ شده ام . عشق انسانی را بیولوژیک می بینیم.عشق آسمانی را مرتبه ای از توهم.یعنی چون مقام بالاتر آن عقلا هست ، عشق و یقین و معرفت و علم یک مرتبه را در قیاس با مرتبه بالاتر مسخره و تاریک و غیریقینی می بینم و ناامید می شوم.این نگاه جانبی که عقول بالاتر در حال پوزخندزدن به تقلای وهمی و حتی عقلی ما هستند، مرا از زندگی انداخته.احساس می کنم مورد تمسخر الهی هستم که الله یستهزیء بهم؛حالم مثبت هم نیست چون تبرک و تیمنی دراین حالت نمی بینم بلکه تیرگی و قساوت و پوچی و بدخلقی و انزوا و بی اعتمادی و بی عاطفگی گریبانم را گرفته.چه کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر انسان سعی نکند جان خود را با حقایق آشنا کند و با نور حضرت حق مأنوس نشود این حالت پیش می‌آید، سعی کنید با مباحث معرف نفس زمینه‌ی اُنس با حضرت حق را از طریق حضوری در خود فراهم کنید. موفق باشید
3281
متن پرسش
سلام. چند وقتیه میخام مطالعات منظم دینی داشته باشم و کتبی مثل جوان و انتخاب بزرگ را خوانده ام و کتبی از شهید مطهری مثل جاذبه و دافعه،سیری در سیره نبوی و ائمه اطهار، داستان و راستان اما هیچوقت نتونستم منظم مطالعه داشته باشم نمیدونم چیکار کنم؟ میخاستم مطالعات سیاسی هم داشته باشم اما نمیدونم چه جوری هم دینی و هم سیاسی را مطالعه کنم اول کدوم یکیش؟از کجا شروع کنم؟با چه ترتیبی پیش برم؟ اصلا چه جوری مطالعات منظم داشته باشم؟لطفا کمک کنید!!!!!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست برای مقدمه‌ی کار خوب باشد و اگر هم بتوانید در کلاس‌های ساحت حضور شرکت کنید خوب است. موفق باشید.
2348

دولتبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد بعد از فتنه 88 امام خامنه ای فرمودند که فتنهای پیچیده تر از این در راه است بعد از مدتی از این کلام نورانی بعضی از منتقدان دولت از جمله بعضی اطرافیان آیت الله مصباح حفظه الله (البته شاید موضع خود ایشان هم بوده است) گفتند منظور حضرت آقا از این فتنه گروه انحرافی دولت است وحسابی روی این قضیه مانور دادند وبعد از اینکه لیدر این گروه یعنی آقای مشایی از صحنه تلویزیون محو شد باز جنگ ودعوا که آقا کجا رفته. گذشته از اینکه این نوع برخوردها با یک جریان سیاسی وحتی انحرافی درست است یا درست نیست آیا واقعا از جملات رهبری همینطور بر می آید که منظور ایشان همین بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با توجه به سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در ملاقات با هیئت دولت و این‌که فرمودند: «در این سال‌هایی که دولت نهم و دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزش‌های انقلاب ....... کاملاً برجسته شده»، باید طوری مسائل را تحلیل نکنیم که مخالف نظر رهبری باشد. موفق باشید
2165

شبهات دینیبازدید:

متن پرسش
با سلام می گویند وقتی شمس با مولانا دیدار میکند از او می پرسد بایزید برتر است یا محمد؟ سپس میگوید که پس چطور است که محمد می گوید ما عرناک حق معرفتک و بایزید می گوید سبحانی ما اعظم شانی. ایا شمس با این جمله میخواهد مقام پیامبر را پایین بیاورد لطفا توضیح دهید. با توجه به اینکه شما در کتاب عالم انسان دینی مقام شمس را رفیع دانسته اید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما نمی‌دانیم بین مولوی و شمس چه گذشت که مولوی شیفته‌ی شمس شد و این حرف‌ها بیشتر حدسیات است. در عرفان نظری جمله‌ی بایزید بحث می‌شود که در آن جمله نظر به خود می‌کند از آن جهت که مخلوق خدا است و بعضی آن را جزء شطحیات بایزید می‌دانند و رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» با نظر به حضرت حق جمله« ما عرناک» را در محضر حق عرضه می‌دارند. امثال شمس تبریزی هرچه دارند با تعظیم در مقابل مقام رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌‌و‌آله» دارند و هرگز قصد تحقیر آن حضرت را به مخیّله‌ی خود هم راه نمی‌دهند. موفق باشید
641
متن پرسش
با سلام خدمت آقای طاهرزاده و تمامی دوستان گرامی که در این پایگاه اطلاع رسانی تلاش میکنند من کتاب زن آنگونه که باید باشد را دقیق مطالعه کردم و ضمن عرض تشکر از بیان مفاهیم عالی و عمیق و جایگاه درست زن و مرد در انتخاب همسر تا چه حد برای تشکیل خانواده توحیدی و رسیدن به منی که هدف از خلقت بوده میتوان به نداشته ها و بالقوه های طرف مقابل اعتماد کرد با توجه به اینکه هر دو خواستار این اصلاح در تفکر و رسیدن به کمال خود هستند و آیا وقتی تاکنون به این مسائل با این دید نگاه نکردیم میتوان روی بالقوه ها یی که هنوز بالفعل نشدند حسابی باز کرد؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی اسلام دین جامعی است که اگر انسان با صداقت با آن روبه‌رو شود نه‌تنها وعده داده: « مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما» کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است‏ .حتی اگر آماده شویم وعده داده: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى‏ لِلذَّاکِرینَ» حسنات، سیئات(و آثار آنها را) از بین مى‏برند؛ این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند! یعنی نه‌تنها آثار ضعف‌ها و کوتاهی‌ها به‌کلی می‌رود، بلکه به خوبی تبدیل می‌شود این معجزه‌ی مسلمانی است. خداوند آن را رزق همه‌ی ما بگرداند. موفق باشید
320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.در ادامه‌ی سؤالی که در شماره 288 جواب دادید:همان طور که فرمودید بحث بنده بر سر اصل موضوع است و سؤال اساسی بنده این است که اولا "چرا" باید برای طرح هر موضوعی زبان آن موضوع را به صحنه آورد؟ و ثانیا چه کسی و با چه ویژگی‌هایی می‌تواند این کار را انجام دهد؟ انتخاب واژه‌هایی که آن زبان را به صحنه می‌آورد چگونه و بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟و...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام تا انسان به خودآگاهی نرسد نمی‌فهمد الفاظ در معانی خود مصرف نمی‌شوند و معانی نیز رسالت خود را انجام نمی‌دهند. در نور خودآگاهی افقی که جامعه و انسان‌ها در آن باید قرار گیرند؛ مدّ نظر انسان قرار می‌گیرد و اندازه‌ی هر لفظ و کلمه‌ای را بر اساس نزدیکی و دوری نسبت به آن افق می‌سنجد و در این حالت است که می‌فهمد چه زبانی را برای رسیدن به آن افق انتخاب کند. پیشنهاد می‌کنم مصاحبه‌ی عقل و زمانه از کتاب «عقل و زمانه» از آقای دکتر داوری را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
19368
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: آیا نتیجه انتخابات امسال یعنی برای سالها انقلاب در محاق. تحلیل خود را از چرایی این واقعه و پیامدهای آن بفرمائید؟ با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی شب گذشته در همین رابطه مطرح شده است که جهت اطلاع به آدرس: http://lobolmizan.ir/sound/1173#5090 (فایل شماره 19 با عنوان «ضعف ایمان و پذیرش داوری جهان استکبار») که در سایت، بخش جلسات هفتگی، قسمت صوت جلسات هفتگی، بخش سوره نساء، فایل شماره 19 قرار گرفته است، رجوع فرمایید. در ضمن در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره‌ی 19384 به آدرس http://lobolmizan.ir/quest/19384 رجوع فرمایید موفق باشید.

15545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: استاد من یه سوال دارم و اون اینه که چرا هر وقت پای استاد دکتر رضا داوری اردکانی میاد شما سخنان ایشان را هرچند غلط دوست دارید توجیه کنید. به عنوان نمونه در همین توافقنامه برجام رهبری آن را خسارت محض نامیدند ولی صحبت ها و نوشته های ایشون در این مورد کاملا خلاف و آشکارا ایشان نگاه دیگری داشتند ولی شما باز هم آن را توجیه کردید. استاد بنده هرگز دوست ندارم ایشان را از صحنه فکری و فرهنگی حذف شوند و هیچ وقت قصد ندارم نکات خوب و ارزشمندی که در نوشته های ایشان هست را انکار کنم اما معتقدم وقتی کسی از سیاست زدگی و ایدولوژی زدگی حرف میزنه خود به نظر و حرف خودش پای بند باشه به نظر من یه جوان انقلابی وقتی قلبش را به خامنه ای عزیز می دهد افقی را در جلوی خود می بینه که اصلا داوری ها برای او دیگر موضوعی ندارند. ببخشید اگر یک مقدار تند شدم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون دکتر داوری را یک متفکر واقعی می‌دانم، سعی بر آن است که عمقِ سخن ایشان را درک کنم و به صورت سطحی و با فضای ژورنالیستی، سخنان ایشان را تفسیر ننمایم. کجا مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» توافق‌نامه را به صورت مطلق و بدون شرط، خسارت محض دانستند؟!! موفق باشید

13626
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید. سوالی در خصوص علم داشتم. در حال تحقیقی هستیم که می خواهم ببینم آیا علوم حصولی عارف نیز تاثیر و یا نقشی در ادراکات حضوری و کشف و شهودش دارد یا خیر؟ اما مطلب یا مقاله و یا کتاب مناسبی که این بحث را کرده باشد نیافتم. شما اطلاعاتی دارید که در اختیار بنده قرار دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث فلسفی این موضوع مطرح است که علم حصولی می‌تواند مقدمه‌ی علم حضوری باشد و بحثی تحت عنوان «المعرفة بذر المشاهده» مطرح است. ولی کتاب خاصی که به طور مشخص این موضوع را دنبال کرده باشد نمی‌شناسم. موفق باشید

12104
متن پرسش
سئوال اعتقادی: با سلام: خواهش و التماس می کنم حتما بطور کامل جوابم را بدهید. از طرفی ادعا داریم قرآن مخزن اسرار الهی و اقیانوس علوم و اسرار و حاوی هر آنچه سعادت بشر در آن است می باشد و هیچ منبع و سندی معتبرتر و جامعتر از آن نیست، ولی سئوال اینجاست که از طرف دیگر اعتقاد داریم 14 معصوم قرآن ناطق اند، وصل به خزائن علم الهی اند و حامل علم غیب اند و به اذن خداوند دانشمندترین دانشمندانند و از طرفی برخی ایشان باقر العلوم بودند و برخی دیگر دانشمند پرور (امام صادق و رضا و جواد علیهما سلام) پس چرا برخی یا حتی فقط یکی از این اسرار و علوم توسط ایشان ابراز نشده تا آنرا سند محکمی کنیم برای اعجاز قرآن و بزرگی امامانمان؟ با توجه به اینکه یکی از ایشان هنوز زنده است و می تواند به امر خدا ارتباط داشته باشد. می دانم می خواهید بگویید قرآن کتاب فیزیک و شیمی و نجوم نیست پس ادعا نکنیم (لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین. ببخشید آیه را درست بلد نیستم و پوزش می طلبم اشتباه نوشتم) می دانم می خواهید بگویید بشر ظرفیت ابراز این علوم را نداشته اند. اکنون چه؟؟؟ دانشمندان و اندیشمندان بزرگ بشر هستند و امام عصر زنده و حاضر در ثانی در زمان امام صادق که دانشمندان بزرگ بوده اند. ببینید آیا حق ندارم این را بدانم چرا با وجود معجزه بزرگ پیامبر (ص) و وجود چهارده قرآن ناطق یکی از این حقایق و اسرار برملا نشده است؟؟؟؟ اگر شده است دقیقاً اشاره کنید و آدرس دهید و بگویید چرا آن را برای اثبات حقانیت قرآن و امامان برملا نکرده اید؟؟؟ اساتید عزیز به پروردگار بزرگ سوگند هدفم از این سئوال رفع شبهه ای است که دیوانه ام کرده و مرا به شک انداخته و پاسخ شما می تواند یک مسلمان (بلکه هزاران نفر دیگر که با این شبهه آلوده شده اند) را نجات دهد. از محضر استادان عذر می خواهم ولی چون بسرم آمده ناچارم خودم قبلاً آنرا بگویم در پاسخ این سئوال بسیاری سایت ها و افراد اینگونه شروع می کنند و جالب اینکه با این شروع تا به آخر بیراهه رفته و نهایتاً پاسخ نم یدهند: «1 - تا منظور شما از علم و علوم چه باشد در قرآن علوم بسیاری... 2 – قرآن کتاب انسان سازی و هدایت است و... 3 – ظرف عقل ما نسبت به عظمت قرآن خیلی کوچک است و گنجایش ... 4 – اسرار و علوم قرآن بصورت نهفته و نیاز به تحقیق و تفحص داشته و تا وقتی بشر لیاقت فهم و درک آنها را نداشته باشد ... 5 - چرا می گویید اسرار قرآن توسط معصومین گفته نشده مگر توحید مفضل... یا جلسات مناظره امام با دانشمند هندی ... و یا جلسات امام جواد کودک با علماء ... غیر از روشن کردن اسرار و علوم قرآنی است و.....». استاد عزیز اگرچه همه پاسخهای بالا در خور توجه است ولی در پاسخ به سئوال من، توجیهی بیش نیست. خواهشاً و لطفا التماس این حقیر را پاسخ دهید و بدون حاشیه و توضیح واضحات رک و پوست کنده دقیقاً آن اسرار و علومی که توسط امامان بیان شده و یا غیر امامان و معصومین از روی آیات قرآن کشف کرده و به بشریت اعلام کرده اند را دقیقاً شرح دهید. استاد عزیز می دانم که چنین چیزی نیست چون اگر بود در سئوال از ده مرکز پاسخگویی و اساتید بزرگی چون انصاریان و ... حتما به آن اشاره می کردند پس اگر اینگونه است آیا بهتر نیست ادعای خود از قرآن و امامان را به گونه ای دیگر بیان کنیم. خلاصه سئوال: اگر مدعی هستیم در قرآن اسرار و علوم از ازل تا ابد هستی وجود دارد و از طرف دیگر مدعی هستیم امامان و معصومین قرآن ناطق اند و علم الهی دارند و متصل به خزانه علم خداوند هستند و با توجه به حی و حاضر و زنده بودن یکی از ایشان چرا بخش کوچکی از این اسرار و علوم را برای اثبات حقانیت قرآن و وجود مبارک خودشان آشکار نکرده اند؟؟؟ اگر شده است لطفاً دقیقاً آنرا بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظورتان از اسراری که باید ائمه«علیهم‌السلام» از قرآن به ما برسانند اخبار غیبی نیست، زیرا تاریخ گواه است که آن‌ها خبرهایی از آینده داده‌اند که بعداً عیناً محقق شده و مرحوم شیخ عباس قمی نمونه‌هایی از آن‌ها را در کتاب «منتهی‌الآمال» برای هر امامی آورده‌اند. پس منظورتان از اسرار. قواعد کلی است که بتوانیم در فضای آن قواعد در راه جلو برویم و نه قواعد تجربی که با تماس با طبیعت به‌دست می‌آوریم. به عنوان مثال حضرت فرمودند: از هشام بن سالم آمده است كه؛ خَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لِي أَ تَنْعَتُ اللَّهَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ هَاتِ. فَقُلْتُ: هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ. قَالَ: هَذِهِ صِفَةٌ يَشْتَرِكُ فِيهَا الْمَخْلُوقُونَ. قُلْتُ: فَكَيْفَ نَنْعَتُهُ؟ فَقَالَ هُوَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيهِ، وَ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ، وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ، وَ حَقٌّ لَا بَاطِلَ فِيهِ، فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ النَّاسِ بِالتَّوْحِيدِ.[1]   در محضر حضرت صادق (ع) وارد شدم، از من پرسيدند آيا مى‏توانى خدا را وصف كنى؟ عرض كردم بلى، فرمودند: وصف كن، گفتم: او سميع است و بصير. فرمودند: اين‏كه صفتى است مشترك بين خدا و مخلوقات او. عرض كردم چگونه او را وصف كنم؟ فرمودند: او نورى است كه ظلمتى در او نيست و حياتى است كه مرگى در او نيست و علمى است كه جهلى در او نيست. هشام‏بن‏سالم مى‏گويد در حالى از محضر آن حضرت خارج شدم كه عالم‏ترين مردم به توحيد بودم.

حضرت مى‏فرمايند؛ بگو او نور است، يا بگو او حيات است، نه اين كه او چيزى است كه حيات دارد و معنى توجه به ذات همين است كه قلب متوجه «عين حيات» و «عين علم» و «عين نور» شود و از اين طريق مصداق نور و علم و حيات را شهود كند. ملاحظه می‌فرمایید که امام چگونه ذهن طرف مقابل را متوجه حقیقتی کردند که با تعمق در قرآن به‌دست می‌آید. زیرا قرآن می‌فرماید: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» خداوند مثل هیچ‌چیزی نیست و حضرت معنای آن را نشان دادند. بنابراین ما باید متوجه باشیم جایگاه ائمه‌ی اطهار«علیهم‌السلام» در ارائه‌ی اسرار قرآن از همان سنخ قرآن باید باشد و راز زندگی متعالی را به ما گوشزد کنند تا مثل وهاّبی‌های سعودی به اسم قرآن کارمان به بیراهه کشیده نشود. موفق باشید  

 


[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 4، ص 70-« توحيد صدوق»، ص 137.

11335

زبان شعر+بازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مدام مزاحمم لطفا نظرتون را به ایمیلم بدید . بسمه تعالی: «زبان شاعران» عهد شاعرانه عهد یگانه‌گی بشر است با عالم، انسان ماقبل متافیزیک، مستحیل در عالم بود. بین او و وجود فاصله و کثرتی نبود، اما انسانِ عصر 2500 ساله‌ی متافیزیک، به‌خصوص این 400ساله‌ی اخیر عصر بیگانگی بشر از هستی است، او در این تاریخ احساس تنهایی می‌کند. آدمی در میان شلوغ بازار مدرنیته و تکنولوژی گم کرده ای دارد که همان یگانگی خود با وجود است ولی جذابیت وهمی تکنولوژی آنقدر شدید است که انسان را به غفلت انداخته و فراموش کرده که در پی چه بوده اما هرچه هم که در فراموشی به سر ببرد باز احساس نگرانی و بی سر پناهی می‌کند چرا که «خودگم‌کرده»ای دارد که عالم وهمی مدرنیته اجازه‌ی دیدنش را به او نمی‌دهد. انسان حاضر در جست‌وجوی تکیه‌گاهی است برای نیل به آرامش ولی نمی‌داند کجا پیدایش کند. در واقع آدمی به دنبال خدایی‌ست که نیچه خبر از مردنش داد و البته این مردن به معنای تمام‌شدن نیست بلکه به معنای گم‌شدن او در وهمی‌ست که همه‌چیز را در خود فرو برده، بشر امروز هرچه هم که بخواهد از خدا سخن به میان آورد آخر باز در دام متافیزیک است و سخنش را به زبان متافیزیک می‌شنوند. اما آن زبانی که انسان گوش دلش را به آن می‌سپارد و هچون معجونی معجزه می‌کند و آدمی را به ورطه ی آرامش پرتاب می‌کند زبان شاعران است. شاعر سخنی از خود نمی‌گوید بلکه انسان را دایم متذکر هستی می‌کند. به طور مثال اگر به آرامگاه حضرت حافظ سری زده باشیم می‌بینیم هر کس با هر گرایشی و هر تعلق مذهبی و غیر مذهبی با ایشان ارتباط بر قرار می‌کند و تفألی به کتاب ایشان برای اتصال و ارتباط با عالم قدس می‌زند. در اینجا حضرت حافظ بهانه‌ای بیش نیست. باید گفت انسان به دنبال گمشده‌ی خود است در واقع به دنبال خود گمشده‌ای است که مستحیل در عالم بود ولی حال در دورستان دیار غربت گم‌شده است و بشر در این بی‌سرپناهی و ترس، به حضرت حافظ پناه آورده و ایشان را تجلی و زبان هستی می‌بیند و در محضرشان به آن آرامش حقیقی می‌رسد، بله به واقع این شاعراست که بشر را از دست این عالم متافیزیکی می‌رهاند و مسیری غیر از مسیر پیچ در پیچ توهمی مدرنیته نشان می‌دهد و دست آدمی را در دست همان خدایی که نیچه خبر از مرگ او داد می گذارد. عصرجمعه 93/11/10
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که این متن در معرض دید کاربران عزیز نیز قرار گیرد. همین‌طور که می‌دانید «زبان شعر» در این‌جا در مقابل زبان اهل بازار و زبان تفکرِ صرفاً محاسبه‌گر است. این زبان هیچ گزارشی از عالم بیکرانه‌ی قدسی در خود ندارد و بشر را تخته‌بندِ عالم ناسوت می‌کند. آری! زبان محاسبه‌گر، محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را که زبانش اشاراتی بس متعالی به عالم قدس داشت، متهم به شاعربودن می‌کرد و می‌خواست بگوید محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» توهّم‌زده است زیرا عقلِ بازاری غیر از پول، هرچه باشد را توهّم می‌داند. زبان مرحوم شهید آوینی زبان شعر بود زیرا با عقل قدسی خود وجه قدسی انسان این عصر را مورد خطاب قرار می‌داد. موفق باشید

9741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. می خواستم بدانم چند نوع نگاه به غرب وجود دارد؟ (اگر در کتابهایتان قسمتی هست ذکر کنید.) 2. تا جایی که فهمیدم نگاه شما نگاه ذات گرایی و کل گرایی به غرب هست (مثل فردید و..) و من به آن وحدتی که در پس تاریخ اندیشه غربی می بینند، قائل نیستم. لذا معتقدم که غرب یک مجموعه متشکل از اجزایی است که باید در باب هر یک از این اجزاء به طور جدا بحث، تحلیل و داوری کرد. نمی توان با نگاهی کلی و جوهرگرایانه بدان نگریست. می توان به مانند برخی دانشگاهیان به یکباره گفت که آزادی ای که در غرب از آن سخن می رود، برآمده از نفسانیات است، و یا مانند برخی از مدرسان بزرگ حوزه آزادی غربی را بی بندوباری دانست. احاله کردن آزادی های اجتماعی و سیاسی به نفسانیات و بی بندوباری گونه ای ساه اندیشی است. مثلاً آیا می توانیم بگوییم که آزادی بیان امری باطل و بیهوده است، به صرف اینکه متفکران غربی یا فیلسوفان لیبرالیست از آن سخن به میان آورده اند؟ 3. تفاسیر متفاوتی از هایدگر و فردید دارند که حتی بعضا شما هم تا جایی که اطلاع دارم روشتون این است که این جریانات را ذیل تفکر و روش امام و بحث وجود بینی تان معنی می کنید اگر می شود کتابی در این زمینه معرفی کنید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «پرسش از حقیقت انسان» از آقای دکتر اصغر مصلح در شناخت نگاه هایدگر و نسبت آن با نگاه محی الدین و پیرو آن نگاه به حقیقت وجودی انقلاب اسلامی، کتاب خوبی است. موفق باشید
9057
متن پرسش
با سلام. بنده کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را مطالعه کردم و بسیار لذت بردم. سوال بنده از استاد محترم اینجاست که برای پر کردن خیال از چیزهای خوب به منظور جلوگیری از ورود خیالات فاسد و بی ثمر، آیا فکر کردن و تلقین کردن به اینکه، داریم با یک شهید زندگی میکنیم و او همیشه همراه ماست و ما هم داریم در خیالات با او صحبت میکنیم و خلاصه افکار خود را صرف انس با او کرده ایم، برنامه مناسبی است به جهت قدسی شدن خیال؟ اگر هست ملزومات این کار و راه های با برکت تر کردن این برنامه چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به رویکرد شهداء که همیشه نظر به جنبه‌ی متعالی زندگی داشتند، می‌توان این کار را کرد و این نظر به واقعیت است، از آن بالاتر می‌توانیم دائماً در زیر سایه‌ی مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» زندگی کنیم. موفق باشید
8581
متن پرسش
در برخورد با کسانی که عقاید دفاع از قمه زنی یا لعن علنی و یا کلا کارهایی که موجب ضربه زدن به شیعه می شوند البته از روی جهل چگونه باید رفتار کرد که هدایت شوند یا باعث مشاجره نشد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آن‌ها را باید متوجه نظام‌سازی کرد که لازمه‌ی ساختن یک نظام الهی این حرکات نیست. باید مکتب تشیع را درست نشان داد. موفق باشید
6547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام محضراستادطاهرزاده بنده دررشته روانشناسی کودکان استثنایی درمقطع کارشناسی ارشدمشغول تحصیلم امسال میخواستم به حوزه بیایم لکن حوزه موافقت نکرد که به طور همزمان مشغول تحصیل دردانشگاه وحوزه باشم ومجبور شدم ازشرکت درحوزه منصرف شوم سوال من اینست که 1_دراین 2سال چه کنم وچگونه خودرا برای حوزه آماده کنم 2_باتوجه به این که من ازکودکی فردی تقریبا منزوی بوده ام ودرتعامل بادیگران ضعف دارم صلاح است که به حوزه بیایم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید در طول تحصیل در دانشگاه کتاب‌های معرفتی و اخلاقی را مطالعه کنید خوب است. فکر می‌کنم اندیشه‌های قرآنی و روایی که در حوزه به‌دست می‌آورید روحیه‌ی ارتباط صحیح با دیگران را در شما تقویت می‌کند. موفق باشید
نمایش چاپی