باسمه تعالی: سلام علیکم: همین خودآگاهیِ تاریخی اولین قدم است به سوی افقی که در پیش است و به خودی خود، فرجی است که انسان را فرهیخته و وارسته میکند. موفق باشید
ضمن عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: استاد من تا کتاب مصباح الهدایه امام خمینی (ره) با شما اومدم. اما هنوز این سوال برام حل نشده که : ۱. وقتی سیر ما بعد از مرگ ادامه داره چرا در دنیا با ریاضت کشیدن خودمون رو اذیت کنیم؟من در۱۷ سالگی کعبه را که دیدم دقیقا یک صحنه ی ملکوت را برای چند ثانیه دیدم و لذت غیرقابل وصفی را درک کردم که نوری سفید رنگ و با ابهت جلال و جمال را ازگوشه ی کعبه دیدم و... اما هنوز این سوال برایم بدون پاسخ است که وقتی مسیر ما بعد از مرگ ادامه پیدا میکند چرا علما این همه یه ریاضت اهمیت میدادند. اگر من الان خودم را ببینم بعد از مرگ که خودم را دیگر نخواهم دید. خلاصه اینکه من به لذت کشف واقفم ولی ریاضت بکشم که کشف کنم؟ خب بعدا کشف میکنم. ۲. استاد شما شرح صوتی فصوص الحکم هم دارید؟ فتوحات مکیه چطور؟ ۳. عرفان عملی رو چگونه شروع کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ریاضتهای شرعی که موجب میشود انسان وجود خود را در جایگاهی بالاتر قرار دهد و خود را در عالیترین امکانی که برایش هست، احساس کند چگونه میفرمایید اذیتکننده است؟ ۲. و ۳. آری! شرح صوتی «فصوص» و «منازل السائرین» انجام شده است. در این مورد خوب است با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بلگیرید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. انسان در سیر زندگی خود مراحل و ادوار متفاوتی را طی میکند و هر بار وحدت خود را به نحوی می یابد؛ اما انسان آخرالزمان که مفتخر به درک سوره توحید شده وحدت را در ناب ترین توحیدش می نوشد. در این نحوه حضور دوگانگی دوگانه ها از اعتبار می افتند، دوگانه جسم و جان، ذهن و تن و حتی نظر و عمل. عمیق ترین توحید در این ساحت است ساحتی که علم عمل می شود، بی هیچ واسطی؛ ساحت عقل تکنیک. و البته این محقق نمی شود مگر با حضوری منتظرانه و شاید شاعرانه. بنی آدم در پی وحدت، گذرگاه های متفاوتی را از سر گذرانده، از وحدت های صوری که همراه با طرد یا غفلت از کثرت در ساحت عمل بوده، یعنی صرفا رد آنی که در وحدتش نمی گنجیده بدون هیچ توجیه معرفت شناختی، تا پذیرش کثرت در انحا متفاوت از جمله: دوگانه انگاری و پلورالیسم چه در نظر و چه در عمل. دکارت را می توان مسامحتا بنیان گذار پلورالیسم قلمداد کرد که جواهری متباین را به انسانی که محور عالمش کرده بود، القا کرد، کانت برای جمع این تکثر، غیرانسان را از اعتبار انداخت و وحدت انسانی را به عالم تحمیل کرد. آری او راست می گفت نباید در تاریکی ها عمر خود را تباه کرد، اما وحدتی عمیق تر آن است که هایدگر نشان داد، دا-زاین. در این وحدت چیزی به اعتبار تاریکی حذف نمی شود بلکه به نحوی منتظرانه آشکار می گردد؛ زیرا حقیقت تاب مستوری ندارد. بلی وجودی منتظرانه، منتظر بشر است، این است گمشده این انسان؛ که غفلت از آن، انسان را به وادی پراگماتیسم و عملگرایی می کشاند و انصراف از آن، انسان را در دام سهمگین متافیزیک زدگی و نیهیلیسم گرفتار می کند؛ زندگی ایی بی روح و مملو از شعارزدگی. انسان باید بپذیرد که می خواهد و می تواند به گستردگی عالم گسترش یابد و از این رو باید به این نحو وجود خود متعهد گردد تا عزمش جزم شود؛ عزمی که دانایی و توانایی بودنی این چنینی را به همراه دارد؛ بودنی آماده گر، مادرانه، شاعرانه یا منتظرانه. یا رب عقل تکنیک جز با وجودی شاعرانه، به بیان هایدگر، وجودی منتظرانه، به ادبیات عالم دینی و وجودی مادرانه در بیان عرفی حاصل نمی شود؛ و لازمه آن رسیدن به مقام خیال خلاق است. پر واضح است که منظور از شاعرانگی، وجه رمانتیک ماجرا، و خیالش خیال محصور به کارهای هنری نیست؛ زیرا این نحو وجود را در صنعت و در مواجهه با علم و تکنولوژی باید بیابیم. قاعدتا انتظاری هم که در وجود منتظرانه مدنظر است، منفعلانه و خیالش صرفا ابزاری برای تسکین و امید به آینده ای که خواهد آمد، نیست، زیرا در صحنه عمل دنبال می شود. این وجود نحوی مادرانگی ست که خیالش هنر مادری را به عالم نمایان می کند، هنری که در بطن زندگی ست نه حاشیه زندگی. در انتظار مادرانه وقتی وجودی در وجود مادر در حال خلقت است وجه تفویض ماجرا پررنگ است، گرچه رعایت تغذیه و بهداشت نقش مهمی دارد اما وجه واسپاری رویداد ملموس است. لیکن در عقل تکنیک باید به دنبال وجودی بود که این وجه آن چندان غلبه ندارد؛ گویی در این مواجهه باید مارمیت اذرمیت را تجربه کرد، که نه تفویض است و نه اختیار و هم تفویض است و هم اختیار. اما چگونه؟! آیا وادی تجربه این نحو وجود میز گفتگوست یا باید آن را در جای دیگر جستجو کرد؟ یا باید در جای دیگر چشید و در میز گفتگو به گفت آورد؟ یا باید میز گفتگویی از جنس این نحو وجود محقق کرد؟ یا... تمام ما انسان ها آناتی در زندگی خود تجربه کرده ایم که به نوعی نحو وجود مارمیت اذرمیت بوده، کاری انجام داده ایم اما می دانستیم که آن کار را ما انجام ندادیم اما به هر حال به دست ما انجام شده است. کسانی که روح کودکی در آنان قوت بیشتری دارد تجربه های این چنینی بیشتری را لمس کرده اند. اما در عقل تکنیک صرف تحقق گذرای این نحو وجود نیست که اهمیت دارد؛ در این مواجهه استقرار در این نحو وجود ست که طلب می شود. به بیانی دیگر چگونه میتوان در کودکی خود بزرگ شد؟ چگونه می توان عالمی این چنینی محقق کرد و در آن مستقر شد؟ عالمی مادرانه که جز به ادراک کودکانه محقق نمی شود. این جاست که انقلاب و نقش زنان در تحقق آن معنا می یابد. آری باید عالم کودکی و مادرانگی را بار دیگر معنا کرد، عالمی فارق از جنسیت و نگاه فمینیستی. شاید از این وجه است که برخی از بانوان طلب و خواست هایی دارند که خود نیز از آن متعجبند. طلب حضور سر چاه نفت، بدون تمنای مرد شدن. شاید این طلب می گوید عالمی در حال تحقق است که با چاه نفت نیز نباید مردانه و سلطه گرانه برخورد کرد، بلکه باید مادرانه از چاه طلبید تا خلقتی دیگر محقق شود و تکنولوژی نه تحت سیطره گشتل که تحت ولایت عقل تکنیک ظهور یابد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با آمادهگری و روحیه مادرانه و شاعرانه و منتظرانه، باید عرض کنم ذات انسان اتفاقاً این چنین است و وقتی در خانه «وجود» سکنی گزیند آن گستردگی که در عالم نیاز دارد را در خود احساس میکند.
۲. در رابطه با میزی که باید این نوع گفتگوها در آن انجام گیرد، این بستگی به خود ما دارد که در آن میز چگونه حاضر شویم. آیا سعی میکنیم به عنوان حضور در تفرّجگاه وجود در صحنه حاضر شویم و خود را در معرض نفحات وجود قرار دهیم تا وجود در گفتِ ما به ظهور آید؟ و یا میخواهیم بیاموزیم و بیاموزانیم؟
۳. حضور در میدانی که در عین کودکی و حفظ روحیه ساده کودکی، بزرگ باشیم؛ بستگی دارد به خودآگاهی ما نسبت به این موضوع.
۴. آری! برای معناکردن عالم کودکی و مادرانگی باید به خودآگاهیِ تاریخی و نقشی که این نوع خودآگاهی میتواند ایفا کند؛ نظر کرد. کاری که خانم هاناآرنت به دنبال آن بود ولی مرحوم حاجیه خانم مرضیه دبّاغ به آن رسید. و زنان ما میتوانند در آن حضور یابند، البته به شرطی که خانم مرضیه دبّاغ را درست ببینیم. بنده او را عارفِ سالکِ جلیلالقدری میدانم.
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود. مگر حضور تجلی وجود نیست؟ و مگر حضور، وجودی نیست که به تعین آمده است؟ پس چرا جناب مارتین هایدگر در اواخر عمر شریف خود حضور را مقدم بر وجود میدانست؟ این فیلسوف سلیم النفس در اواخر عمر شریف خود چه پنجره ای میخواست به روی بشر بگشاید که اجل مهلت نداد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب مارتین هایدگر بهخوبی متوجه شده است که در واقع اگر بخواهیم به «وجود» نظر کنیم و از مفهوم وجود، پا را بالاتر بگذاریم، آنچه در میان میآید «حضور» است و «ظهور». و این نکته ارزشمندی است که هایدگر متذکر آن شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه بود که: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بُوَد نه کرده خویش». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، بهخصوص قسمت «دریچههای اعجاز قرآن» إنشاءالله برای آن فرد می تواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قرآن و روایات ائمه معصومین «علیهمالسلام» فکر کنید که بسیار راهگشاست بخصوص با نظر به شخصیت رهبر معظم انقلاب «حفظهالله». در این حالت، افقهایی برای رفتن و رفتن گشوده میشود. بتوانید مدتی با کتاب «سوره جاثیه و راز زمینگیری امّتها» بهسر ببرید خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد: اختیار، ذاتیِ انسان است که در نسبت امکانات متعددِ خود با عین وجود در خود مییابد. به این فکر کنید که تفاوت انسان که اختیار دارد با سایر موجودات، در داشتن امکانات متعدد او است. و اینجا است که به خودی خود ترجیح امکانی بر امکان دیگر که همان اختیار است، پیش میآید و به همان معنایی که امکان، ذاتیِ انسان است، اختیار نیز، ذاتیِ انسان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به این موضوع فکر شود که با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی ذیل ولایت نایب الإمام در حال تعالی است، باید خود را معنا کرد و با نظر به تقوایی که زمینهی چنین حضوری را فراهم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. میتوانید به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرشتگان حامل سنتی و علمی بودند که مأموریت خود را بر اساس آن سنت و علم به حضرت ابراهیم «علیهالسلام» خبر دهند و از این جهت «اَعلم» از آن حضرت بودند. تازه، مگر نبیّ و خلیفهی خدا در سایر امور جز از طریق فرشتگان عالِم به امور میشوند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان تأکید بنده آن است که از خدا بخواهید در امر تقوا و رعایت ناب دستورات الهی موفقتان کند. دقت کنید که آیات الهی، مقصد حقیقی ما را در اعمال عبادی، تقوا میداند و میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتواند قابل توجه باشد، ولی جای بحث دارد که محل آن، اینجا نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بالاخره عدهای معتقداند این هنر ایرانی است. فکر میکنم بین تجمل و جمال خلط شدهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد مباحث «معرفت نفس» کمک میکند. ابتدا سری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بزنید خوب است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرکس نفس داشته باشد اعم از گیاه که نفس گیاهی دارد و یا حیوان که نفس حیوانی دارد و انسان که نفس انسانی دارد؛ همه دارای معاد هستند با خصوصیات خاص هر کدام. ۲. این مباحث، مفصلتر از آن هستند که در سؤال و جواب بگنجد و فکر نمیکنم حضور ذهن کافی برای این موضوع داشته باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به ایمیلتان اینطور جواب داده شد. اگر در این امتحانی که پیش آمده، گذشت نکنند سایهی سیاهِ عدمِ گذشت، برای ایشان مشکل ایجاد میکند بهخصوص که بندهی خدایی را عملاً از یک کار محروم کردهاند و فکر نمیکنم وظیفهی شما آن باشد که در این مورد آن فرد را از کار محروم کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به این نتیجه رسیدهام که باید جوانان با معارفی آشنا شوند که به کمک آنها امام شهداء را بفهمند. کتابهایی مثل «آشتی با خدا» و یا «ده نکته در معرفت نفس» باب خوبی را در رابطه با فهمِ قدسی از مسائل در مقابل افراد قرار میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که بنده آن نقدها را دیدهام این افراد برای نفهمیدن موضوع بیشتر تلاش میکنند تا برای فهمیدن آن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ کجای قرآن اهل کتاب را به صرفِ اهل کتاب، کافر نمیگوید بلکه برعکس، بعضی از آن ها را بدون آنکه مسلمان شوند اینطور تجلیل میکند میفرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ» (آلعمران/۱۱۳) آنها همه يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، جمعيّتى هستند كه(به حق و ايمان) قيام مىكنند؛ و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مىخوانند؛ در حالى كه سجده مىنمايند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلها که هنوز تایپ کامپیوتری نبود، آن جزوه تهیه شد. فکر نمیکنم خودم هم بتوانم آن را پیدا کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد مسلّم آن مرد، حقِ زن را ضایع کرده است و مسئول است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در نگاهِ توحیدی به عالَم، ورودِ بیشتری پیدا کنید. شرح سورهی «زمر» شروع خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری از موارد مذکور، بنده با جنابعالی مشترک هستم. ولی پیشنهاد بنده آن است که در موضوع نحوهی تحقق یک تمدن در تاریخ و فرایند به ظهورآمدنِ آن، با شاخصههای خاصی که به میان میآورد، فکر کنید. زیرا وقتی تمدنی بخواهد به جای تمدن دیگری بیاید به راحتی از آلودگیهای تمدنِ قبلی پاک نمیشود و لذا فرایندی نیاز است تا چنین جابجایی صورت گیرد. انقلاب اسلامی چیزی در خود دارد که میتواند به آن هویتِ تمدنی بدهد و در این هویت تمدنی است که از آن نقصها مبری میشود و از نحوه بودنی که هنوز در بستر فرهنگ مدرن قرار دارد، جدا میشود. ولی کشور کوبا با همهی ارزشی که برای بزرگانِ آن کشور و مردمِ سختکوش آن قائل میباشم؛ یک جزیرهای است در همین جهانِ مدرن و با اصالتدادن به همان ارزشها. موفق باشید
