باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همان دستورات اسلام در نوع غذاخوردن و خواب مناسب که نه افراط باشد و نه تفریط، کارساز است. با ادامهی بحثها در کتاب «خویشتن پنهان» إنشاءاللّه مطالب روشنتر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید سخن قابل تأمّلی است و نباید آن را نفی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! قبلاً عرض شد آن مرد الهی با اخلاص خود، خدا را به میان آورد و همه در تشییع پیکر مبارک او، خدا را ملاقات کردند و اشک ریختند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از مجردبودنِ نفس غافلید؟! مگر نفس مثل موجودات مادی است که یا سنگ باشد یا آب؟! در حالیکه موجود مجرد، وَجهِ جامعیت دارد. تا حدّی میتوان گفت مثل نور بیرنگ است که جامع هفت نور میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم ترک حداد بیش از سه روز به معنی عزا و ماتمگرفتنِ بیش از سه روز است و شاید این غیر از آن باشد که عرف، پذیرفته است شخص عزادار در حدّی که یادآورِ عزاداریاش باشد، لباس مشکی بپوشد. با اینهمه نباید بر پوشیدن لباس مشکی به مدت طولانی تأکید کرد. موفق باشید
با سلام و ادب: استاد عزیز با توجه به دستاوردهای جبهه باطل در طول تاریخ و عدم دستیابی اسلام بعنوان بهترین روش زندگی به اهداف والای انسانی جهان شمول این فرضیه را چطور می توان تبیین کرد که: اسلام بعنوان تئوری غیرقابل اجرا و یا در بهترین حالت با راندمان بسیار پایین می باشد که نتوانسته با گذشت زمان مشابه نسبت به جبهه باطل بستری مناسب برای زندگی مطلوب با تعریف خود را به نفرات بیشتری ارائه دهد و در نهایت با آینده ای در انتظار به سر برد تا شاید با گذشت تاریخی دیگر و ایجاد همین نسبت از انسانهای ارزشی و انسانهای بی ارزش موعودی بیاید و در تاریخی دیگر و شاید بسیار بسیار دور و شرایط بسیار دشوار آن مطلوب خود را در این دنیا به ظهور برساند. نکاتی که حقیر لازم به ذکر میدانم: ۱. چه بسیار آیه و حدیث و روایت که در شرایط مختلف معنی متفاوت و حتی متضادی به خود گرفته (جواب متفاوت پیامبر به سوال مشابه ابوذر و سلمان و یا داستان مولوی از فیل در تاریکی...) و تفاسیر متعدد از قرآن ۲. آیه های متعدد قرآن مبنی بر "اکثرهم لا یومنون، لا یعلمون و... قلیل من... و بشر الصابرین (تا کی و برای چه صبر) ۳. طبع قطور (خلق الانسان قطورا) و عجول و (...فی کبد) و لذات آنی گناهان بعنوان پاداش زودهنگام و هزار اما و اگر پاداش کار خیر و تقوا و نیت خالص و.... .۳. سخنان امام خمینی در صحیفه و سخنان رهبری که بسیار میتوان عدم تحقق، عدم تطابق، عدم تعمق آن را دید و خود را جدای از یگانگی با آنها یافت. ۴. سخنان جنابتان در آخرین جلسه تفسیر که شبکه های بیگانه از جمعی از ملاها که موافق جریانهای اخیر بودند یاد کرده و شما گفتید حتی یک نفر را نمی تواند نام ببرد، از خاتمی ها و خامنه ای ها و خمینی ها و صانعی ها گرفته تا مقلدین آقای شیرازی در همین اصفهان. اینها ملا نیستند که شما با این لحن مطلب را متذکر میشوید که صادقانه انسان به آن همه کتاب منتشر شده از شما خود را پای منبرتان متوهم میپندارد. الحاصل استاد، گویا باید طور دیگری بود. اما چطور؟ با سپاس فراوان از خدای متعال بابت وجودتان. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید عرایضی که در شرح جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» شد متذکر این امر باشد که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» خیلی زود متوجه انسان جدید و تاریخ مدرن شدند و در این رابطه از یک طرف کتابهای عرفانی را نوشتند و از طرف دیگر نظام سیاسی مبتنی بر انقلاب اسلامی را شکل دادند. شرح صوتی جزوه مذکور در این مورد کمک خواهد کرد. https://eitaa.com/matalebevijeh/10677
آری! حقیقت همواره با آرامش پیش میرود تا پیوندی دوباره بین انسان و خدا در تاریخی که انوار الهی از جامعه بشری رَخت بر بسته است، برقرار شود و باز اعتصام بحبل الله در معنای «جمیعا» بودنِ آن شکل بگیرد و عصر بیگانگی و پوچی، به عصر همگرایی تبدیل شود. این وظیفه خاص شیعه به عنوان مابعدالطبیعیترین ملت است، تا تاریخ اسلام را از نو در قلمرو اراده معطوف به حق به ظهور آورد، آن هم از طریق نیروهای معنوی تازهای که به نحو تاریخی از ایران سر برمیآورند، ولی در هیئتی مدرن. موفق باشید
با سلام خدمت شماک بنده معلم بودم و تازه بازنشسته شده ام. من از اول مشتاق مسایل فلسفی و عرفانی بودم. حدود ۷ سال قبل با آثار علامه حسنزاده آملی و استاد صمدی آملی آشنا شدم. من عرفان را دوست داشتم. من گفتم بهتر است به جای عرفان های دیگر به عرفان شیعی رجوع کنم. من تمام گفته های استاد حسن زاده و استاد صمدی را سمعا وطاعتا از روی حسن نیت کار کردم و اصلا فکر نمی کردم که مخالفینی داشته باشد. تا اینکه حدود ۲ سال پیش با تفکرات آقای میلانی آشنا شدم و نتیجه آن شد که آنچه از استادان حسن زاده و صمدی یاد گرفته بود دچار شک شدم. من از نظر روانی به هم ریختم. من آرزو داشتم هرچه زودتر بازنشسته شوم تا اساسی روی عرفان و فلسفه کار کنم، اما آرزویم بر باد رفت. الان نه می توانم دست از تفکرات عرفانی و فلسفی ملاصدرا دست بردارم و نه دفع شبهات حسن میلانی را بکنم، سر دو راهی هستم. لازم به ذکر است من بسیاری از کتابها و صوت های شما را استفاده کردهام. بارها برهان صدیقین و ده نکته معرفت نفس را کار کرد ده ام. الان اصلا کلا از حسن میلانی عرفان و فلسفه صدرا بدم می آید. از دین دارم بیزار میشوم. با این دو راهی چکنم. افکار میلانی از یک طرف و افکار عرفانی از سوی دیگر همانند دو آهنربای پر قدرت من را به سوی خود می کشند. استاد عزیز باید چکار کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در سخنان آقای میلانی، منطقی که شخصیت ما را در سعه وجودیاش جلو ببرد، ندیدم. آنچه ایشان تأکید میکنند برداشتهای سطحی خودشان است از دین اسلام و بیشتر برای متوقفکردن انسان در ظواهر دین، خوب است. بشر جدید طالب وسعتی است که راه هایی چون عرفان و حکمت میتواند به او کمک کند. نباید به او پیشنهاد کنیم «چراغ خرد خاموش کن و کورکورانه تقلید نما». موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد یک گروه هستیم که در رابطه با «جمعیت» فعالیت میکنیم. منتها میخواستیم چشماندازی داشته باشیم که فعالیتمان مؤثر واقع شود. اگر لطف بفرمایید چشماندازی برای ما تصویر کنید بسیار ممنون میشوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با این مسئله مهم خوب است که خواهران نسبت به موارد زیر فکر کنند:
الف- وجود فرزندان نوجوان و نیز کودک بخصوص در سنین چهل سالگی والدین، خود منشأ رفع افسردگی و تنهایی خواهد بود. زیرا در این سن انسان بیشتر با تنهاییهای خود روبروست.
ب- در موضوع فرزندآوری می توان به بسط وجود خود نظر کرد از آن جهت که فرزندان آینه حضور والدین هستند و انسان با حضور آنها احساس میکند خود را در میدان وسیعتری حاضر کرده است و به همین جهت کوتاهی در این امر موجب شده تا نوعی احساس پوچی در بعضی از خانوادهها به میان آید.
ج- فرزندان، در رابطه با تربیتی که والدین به طور طبیعی بر آنها إعمال میکنند؛ خود به خود میدان شخصیت والدینشان خواهند بود و این امری است که ناخودآگاه برای والدینشان نوعی تقوا پیش میآورد.
و البته این موارد جدای از آن است که ما در شرایط تاریخی خود باید نسبت به خطرات کمشدن جمعیت و پیرشدنِ نسل حساس باشیم. با اینهمه انگیزه اصلی مادران باید در فرزندآوریشان بسط شخصیت آنها و عبور از پوچیها و تنهاییها باشد.
د- و از همه مهمتر باید متوجه این امر الهی باشیم که هر فرزندی همراه با تولد خود، فرشتگانی را به ظهور میآورد و در میدان حضور خود آن فرشتگانند که نهتنها او را حفظ میکنند بلکه فضا را با حضور خود آغشته از معنویت مینمایند در آن حدّ که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند: «إذا أرضَعَت کانَ لَها بِکلِّ مَصَّةٍ کعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ إسماعیلَ، فَإِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَک عَلی جَنبِها، و قالَ: اِستَأنِفِی العَمَلَ؛ فَقَد غُفِرَ لَک؛» هر گاه فرزند خود را شیر دهد، به هر مکیدن نوزاد، پاداشی به او دهند برابر است با آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل. و هنگامی که از شیردادن فرزند خود فارغ شود فرشته بزرگواری بر پهلویش زند و گوید: اعمال خود را از سر بگیر که خداوند تو را آمرزیده است.
در ضمن فراموش نکنید هر طفلی که متولد شود رزق خود را حتی افزون بر نیازش با خود به همراه میآورد و بدین لحاظ نباید به بهانه سختیهای زندگی از فرزندآوری کوتاهی کرد که این نوعی سوء ظن به رحمت الهی و حضرت رزّاق است.
ه- در مورد خانمهایی که امکان فرزندآوری برایشان نیست و یا کم است، باید به میدان تعلیم و تربیت فرزندان ملت بیندیشند و از این جهت فرزندان جامعه را فرزندان خود دانستهاند و نتیجه این کار همان بسطِ شخصیت آنها در آینه تربیتیافتگان آنها به میان میآید.
در ضمن خوب است که سری به کانالهای زیز در پیام رسانِ «ایتا» بزنید. موفق باشید
@IslamlifeStyles
@dotakafinist1
سلام بر شما: عرضه دارم که: ۱) بعضی از افراد متخصص معتقدند که در نظام تفکری شیعه، مسئله تمدن سازی مطرح نیست و اکنون بر اساس نیاز های زمان، حضرت آقا مسئله تمدن سازی را مطرح میکنند. ۲) اگر مسئله امپراتوری در نظام فکری شیعه مطرح نباشد پس الگویی مذهبی برای ایجاد تمدن نداریم. ۳) حال که الگویی مذهبی نداریم باید از تمدن های موجود به هر صورت الهام گرفت. ۴) به دلیل اینکه تمدن غرب در حال حاضر برخلاف اندیشه های شیعی عملکرد های گوناگونی در مسائل دارد، ما عملا نمیتوانیم از الگوهای غربی برای تمدن سازی استفاده کنیم. و اما سوال: حال آن الگوی ما برای تمدن سازی چیست؟ آیا بایستی از تمدن ایران باستان بهره ببریم و الگو های باستانی مان را در جامعه کنونی عملیاتی کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن»https://eitaa.com/matalebevijeh/10612 شده. تصور بنده آن است که بتواند به صورت مبنایی در این موضوع، مخاطب را به اندیشیدن دعوت نماید. البته ادامه شرح آن جزوه إنشاءالله در ۱۴ و ۱۵ خرداد در شهر زنجان انجام میگیرد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب استاد عزیز طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه احدیت. استاد عزیزم سؤالی از محضرتان داشتم، اینکه در تمامی دعای های مخصوص ده شب آخر رمضان از خدا می خواهیم که "وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ... " آیا این همراه شدن روح با شهدا می تواند علاوه به بهره مندی در آخرت به معنای شنیدن بشارتشان در همین دنیا از سوی ما نیز باشد؟ (مطابق آیه ۱۷۰ سوره آل عمران)؟ با تشکر از محضرتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طلبی است که انسان ظرفیت تحقق آن را دارا میباشد و در این راستا چنین طلبی را به میان میآورد تا در حضوری که شهدا در خود و در عالم داشتند، حاضر شوند و شنیدن بشارت شهدا از عمق جان، یکی از ابعاد آن است. شنیدنهایی که به گفته مولوی: «دمبدم زمزمه بی الف و لام بگو» است. موفق باشید
سلام علیکم. بی مقدمه میرم سر حرف اصلیم...... دعا کنید. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر شما باید این باشد که در همین فضای سخت، استعدادهای خود را شکوفا کنید. زنان بزرگ همواره در دلِ سختیها و نداریها توانستهاند فرزندان بزرگی همچون علامه طباطباییها بپرورانند. از طرفی رابطه محبتآمیز خود و فرزندانتان را به بهانههایی که میفرمایید از مادر و پدر خودتان و والدین همسرتان قطع نکنید تا گشایش لازم حاصل شود. با محبت و گشادهرویی، کار جلو میرود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: در تفسیر سوره ی حمد این نکته را متذکر شدید که اگر صراط را بخواهیم باید به دنبال کسانی باشیم که صراط را در شخصیت خود دارند و در قرآن نمیشود آن را دنبال کرد چون به هر سوره ای که توجه کنیم به سوره دیگری توجه نکرده ایم، حال سوال این جاست که هنگامی که به وجهی از ائمه نگاه کنیم از وجه دیگر غافلیم، همانگونه که در سوره های قرآن به سوره ای توجه کنیم، سوره ی دیگر را توجه نکردهایم، پس چرا میگوییم باید صراط را در شخصیت ائمه جست و جو کرد و در قرآن نمیشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم اینطور باشد زیرا در رویارویی با افراد، رویهمرفته با شخصیت کلی آنها روبهرو میشویم و خصوصیات جزئی آنها، شخصیت کلی آنها را به حجاب نمیبرد. نمونهاش توجهی که مردم و شهدا به شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» داشتند و میتوانستند با نظر به ایشان، خود را معنا کنند و جایگاه آموزههای دینی خود را در نسبت با شخصیت ایشان در این زمانه سر و سامان دهند و اینجا است که در روایات ما نمادِ «صراط مستقیم» را حضرت علی «علیهالسلام» معرفی مینمایند و تعیّن قرآن را در آن شخصیت متذکر میشوند و به همین جهت در کنار قرآن، یعنی ثقل اکبر، ثقل کبیر نیز نیاز است. موفق باشید
سلام: گرایشهای عقل گرا کی در امامیه ظاهر شد و آیا اصیل بود؟ میدانم در زیدیه ازتباط با معتزله زیاد بوده اما چرا امامیه با ظاهریه و حدیث گرایان خیلی مرتبط بودند؟ آیا جریان اصحاب امام صادق حدیث گرا بودند؟ کتاب منبعی هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از عناوین تحقیقیِ بنده نبوده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید که در این موارد بحث در دلِ سنتی است که آن افراد یعنی افرادِ ثقه آن سخنان را میگویند و میتوان به آن سخنان اعتماد کرد و این غیر از گفتن خبر واحد یا منفرد است و البته این نوع مباحث، مباحثی نیست که بتوان در دل یک سؤال و جواب مختصر بررسی و تحلیل نمود. هر موردش را باید در دل سنت مربوط به آن خبر بررسی نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت خوبی است زیرا بالاخره مؤمنین واقعی چنین خصوصیاتی دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسائل و شبهاتی در میان میآید که با دینداری عمیق و معارفی قلبی میتوان از آنها عبور کرد که در جلسه «عاشورائیان» تحت عنوان «حق الیقین تاریخی» عرایضی شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی که انسان باید در پیش خود باشد و ربطی به زندگی مشترک ندارد؛ مدارا لازم نیست. آری! در مورد موسیقی میتوان تا آنجا که مطمئن به حرمت آن نیستیم حمل بر صحت کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! توحید خالص، اطاعت و بندگی است. ولی همچنانکه امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: آن اطاعتها به اندازهی عمق معارف توحیدی قبول میشود. در این مورد خوب است به قسمت کتاب «عقل و جهل» از اصول کافی رجوع فرمایید. ۲. شرک در عقیده، آن هم نه شرک خفی، افراد را مخلّد در آتش میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوشخُلقی، خوشبینی، تواضع، صداقت، صلهی رحم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوف مورد نظر، نوعی هوشیاری است تا انسان متوجه شود باید زندگی را سرسری نگیرد و نسبت به راهی که در پیش دارد، تجدید نظر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب مفصل نیاز نیست. در همان حدّ معمول که رعایت حلال و حرام خدا را بکنید و چندان هم به خود سختگیری ننمایید؛ خدای مهربان رحمتش را به شما ارزانی میدارد. خوش بینی و عدم خشم با اطرافیان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ذیل نظر به امامِ حیّ حاضر، وجود مقدس همهی ائمه «علیهمالسلام» آینههایی هستند تا ابعادی از حیات آخرالزمانی ما را متذکر شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت انسان بر اساس ارادهها و معرفتهای دنیاییاش جلو میرود. لذا اگر در دنیا اهل اُنس با خدا بود آنجا حجابهایی که مانع آن اُنس بود، مرتفع میشود. در این مورد خوب است به کتاب «معاد، جدّیترین زندگی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً تأثیر دارد. زیرا «چه خوش بُوَد که برآید به یک کرشمه دو کار». موفق باشید
