باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از فایلها را بررسی کردم. چیز خوبی بود بنا داشتم سایر فایلها را هم بررسی کنم و پس از آن نظر خود را عرض نمایم که فرصت نشد. عنایت دارید که در این موارد نمیشود کاری را به عهدهی بنده بگذارید که نیاز به فرصت خاص داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی زوجین با اشتراک مساعی زندگی را بگردانند، هر دو رشد میکنند. با تکنظری هیچکدام رشد نمیکنند ولی راه حل هم، درگیری نیست. خداوند راههای دیگری را مقابل شما میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. زیرا زبان هر قومی، حامل فرهنگ آن قوم نیز هست. والدین این کودکان عملاً با این کار فرزندان خود را از میراث قومی و فرهنگی خود بیگانه میکنند و خود فرزندانشان ضرر میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خالق هستی، هستیِ خود را در حدّ ظرفیت ممکنالوجودها در آنها جلوه میدهد و از این جهت، آن نوع دوگانگی که در تولید مطرح است، اینجا مطرح نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که این موارد را انسان امتحان بداند و این نوع افراد را انسانهای ضعیفی بشمارد که در جهان تنگ خود بهسر میبرند و آنها را در جهان تنگ خود به خودشان واگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً روی رفقای طلبهای که خواهران مذهبی دارند، فکر کردهاید از آن جهت که آنها فرهنگ زندگی با طلبه را عموماً میدانند. ثانیاً: همانطور که میفرمایید حضور در ارگانهای عقیدتی، شخصیت علمی شما را نگه میدارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه هستید که مسأله، در حد تصمیم برای یک زندگی است و هر چه انسان در این مورد فکر کند، ضرر نکردهاست. بنده معتقدم در این مورد با مشاوری که ابعاد مختلف قضیه را چه از نظر دینی و چه از نظر اجتماعی و روانی میتواند بررسی کند مشورت شود. بنده جناب آقای دکتر قاسم زاده را معرفی میکنم. شماره دفتر: 32306295
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با رجوع به قرآن باید سعی کنیم در ساحت حضور قرآن قرار بگیریم از آن جهت که قرآن، کلام خدا است و با ما به گفتگو آمده است. ۲. همانطور که از اسم آنها پیداست، در قوس نزول، حقایق وجودی از عالم بالا با تجلیات خود در عوالم نازله حاضر میشوند. مثل آنکه معانیِ ذهن ما به صورت لفظ در میآید و قوس صعود، عکس آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم منظور بنده نظر به جلسات ۵ به بعد سورهی جاثیه بوده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به نظام حکیمانهی عالم آیا همینکه ظالم باید به سزای اعمال خود برسد، نحوهای از نشانهی حکمت حضرت حق نیست؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤالهای قبلی عرض شد این یک حالت روحانی است که انسان به خود میگیرد جهت نظر به علوّ مرتبهی محبوب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آنچه آن سردارِ عزیزِ سفرکرده گفت، فکر کنید. راه روشن است.
آن شهید بزرگوار میگوید:
«رزمندهها! یادگاران جنگ! یکی از شئون عاقبت بهخیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بهخیری این است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بهخیری رابطهی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سُکّان انقلاب را بهدست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه، این است.»
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح جناب آقای کریم زمانی رویهمرفته خوب است. بنده نیز دعاگوی شما هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در این مورد شده است. خوب است به آن جا رجوع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید بر اساس دستورات شرع الهی تصمیم بگیرید و یا با کسی که در شریعت و احکام آن غور کرده است، مشورت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مفصل و طولانی است. پیشنهاد میکنم از «تاریخ فلسفه» کاپلستون شروع کنید. موفق باشید
سلام علیکم: نسبت به چند مورد مشاوره میخواستم. من یه جوون ۲۳ ساله هستم و چند تا مشکل دارم: ۱. خودم رو باور ندارم و فکر میکنم نمیتونم و خیال میکنم نمیتونم خودم رو ثابت کنم. ۲. زیاد به گذشته فکر میکنم و به حدی که وسواس فکری پیدا کردم. ۳. وسواس دارم واسه اعمال عبادی که انجام میدم. مثلاً نمازی که میخونم یا حتی تقلید که کردم و مرجعی که انتخاب کردم میگم نکنه اشتباه باشه همین تیکه کلام نکنه اشتباه باشه منو خیلی درگیر میکنه. ۴. هر وقت نماز میخونم وسواس دارم میگم این اون نمازی نیست که توی روایات اومده و کامل نیست. ۵. نسبت به آینده بدبین شدم و ناامید، همیشه تو ذهنم یه صدایی میگه نمیشه و خراب میشه و خدا کمکت نمیکنه ۶. احساس میکنم نیست به خدا سوء ظن دارم یعنی زیاد امیدوار نیستم. ۷. من ازدواج کردم و خطبه عقد رو خوندن الان با خودم میگم نکنه اشتباه باشه. اصلا بهم بگین ملاک درست بودن و اشتباه بودن چیه؟ ۸. خیال من خیلی قوی هستش میخوام کنترلش کنم نمیتونم ۹. زندگی خودم رو مقایسه میکنم مثلا ازدواج خودم رو و شرایط گذشته خودم رو مقایسه میکنم با داداشم ۱۰. به خودم میگم چون من سادات نیستم و خانومم سادات نیست دیگه امیدی نیست به اینکه بهشتی باشم و زندگی خوبی داشته باشم. لطفاً به همه اینا جواب بدین
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره بزرگان ما در این رابطه یک نکته مهم را درمان همه این دغدغهها میدانند و آن اینکه: «ره چنان رو که رهروان رفتند» افرادی که قابل اعتماد و مورد نظرتان هستند را مدّ نظر قرار دهید و صحت و درستی حرکات و افکارتان را مطابق حرکات و افکار او قرار دهید. بدین معنا که میبینید همانطور که ایشان در امورات عمل میکند اعم از عبادات و سایر امور؛ شما نیز همان کار را بکنید. و در موضوع فکری، پیشنهاد میشود ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سپس کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را دنبال بفرمایید. هر دو کتاب روی سایت هست. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بعضی از رذائل که مربوط به امیال باطل بوده اخیرا به شدت به (تصور و تخیل) اینجانب آمده و احساس میکنم که در حالا ریشه دار شدن است چه توصیه ای می فرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقاومت در مقابل آن نوع خطورات در جای خود نوعی سلوک به حساب میآید. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، مراجعه شود. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرامی، طاعات و عبادات قبول، برداشتی از تفسیر سوره مرسلات، آیا درست برداشت کردم؟ سلام حضرت مرسلات ای آشنای پنهان و ای آشکار غریب چه خرامان می آیی، از که فرمان داری؟ این بار فرستاده کدام اسم از رب العالمین هستی؟ قرار است کدام منیت مرا از جا برکنی؟ قرار است این بار چه نشر و حشری با کثرات داشته باشم تا جانم وسعتی یابد به وسعت یوم الفصل، نشانم دادی وحدت را در کثرت دیدن همانقدر برایم لازم است که کثرت را در وحدت دیدن، اصلا دیدن برایم لازم است، وحدت را، کثرت را و اتحاد بین این دو، و فصل و تمایزش را. کدام ذکر را برایم به سوغات آورده ای؟ از کدامین گناه و تقصیر توبه کنم و به امید طلوع چه فردایی باشم؟ یا حضرت مرسلات، تو مرا از روزمرگی رهاندی و با لشگری از اسماء الهی بسویم آمدی تا لشگر جهل و غفلت مرا غافلگیر کنی و مرا به «خود» آری. آری ، به خود، به خویشتن، به جان، به آنچه تا کنون هستم و شدم و آنچه باید باشم و بشوم. تو قیامتم را بپا کردی و مرا با بندگان خدا برانگیختی، راستی می شود، با دیگران حشر و نشر داشت ولی فقط رو به تو داشت. چه در صلح، چه در جنگ، چه در جمع، چه در فرق. می شود فقط مات او بود ، ولی نه در خانقاه، بلکه در وسط میدان زندگی و روزمرگی های آن. می شود مرده ای باشی در دست غسال تا تو را بچرخاند و بچرخاند و بچرخاند، شستشویت دهد، پاکت کند و آماده ات کند برای حشر، می شود زبانت، نگاهت، کلامت، سکوتت، قدمت، قعودت، خواستت، رفتت، برگشتت، مهرت و قهرت.همه و همه از الله، برای الله و بسوی الله باشد. می شود سرود و ورد زبانت، آن «صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین» باشد، و اگر هنوز با این کلام توحیدی فاصله ها دارم ، نه از ان روست که نیست و نمی شود، بلکه از آن روست که گاه گاهی چشمک ستارگان قوایم و قوه کوههای اعمالم، عقل قدسی ام را محجوب کرده و هنوز نه، هنوز حجاب آسمانی ام شکافته نشده، هنوز چشمانم به ستارگان زیبا و کوههای بلند خیره مانده، هنوز درگیر حجاب هستم ، ظلمانی و نورانی اش، هنوز باید زمزمه کنم : «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور...». ۸ رمضان ۲۱ فروردین ۱۴۰۱
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است بخصوص وقتی خود را در طوفانِ «عاصفات» در دست ارادهای بیابیم که: «میبرد آنجا که خاطرخواهِ او است». مگر جز این است که در وصف آن طوفان فرمودهاند: «پرّ کاهی در مصاف تند باد / خود ندانم در کجا خواهم فتاد». آیا اگر خود را به این طوفان بسپاریم، با جهان «النّاشرات نشرا» که منجر به «فالفارقات فرقا» خواهد شد؛ روبهرو نمیشویم؟ موفق باشید
سلام استاد جان: التماس دعا دارم این ماه شریف. استاد در خصوص خطبه ۸۰ نهج البلاغه، دلیل این بیانات حضرت امیر رو متوجه نمی شم. اگر بگوییم منظور حضرت عایشه است، خب چرا جمع بستن و فرمودن نساء؟ یا حداقل میفرمودن برخی نساء. در عین حال که اگر بعد از جنگ جمل این خطبه ایراد شده باشه و منظور حضرت عایشه باشه ولیکن در حرفهاشون کل زنها رو زیر سوال برده باشن، العیاذ بالله انگار از روی عصبانیت یه چیزی گفتن، و این با آیه «ما ینطق علی الهوا» هم خوانی نداره، اگر هم واقعا منظور حضرت بی عقلی خانمهاست، آیا به صرف مرد بودن ابوجهل عاقل تر از حضرت زهرا سلام الله علیها بوده العیاذبالله؟ یزید عاقلتر از حضرت زینب بوده؟ این صحبتها اگر بیانات حضرت امیر باشن واقعا توجیه پذیر نیستند و من به عنوان یک زن که حافظه تاریخی ام پر است از ضعیفه و... قلبم درد میگیرد از اینکه امام محبوبم چنین نگاهی از زن داشته باشد. متشکرم از بذل وقتتون استاد مهربان
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آیه 97 سوره نحل که میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» و با توجه به سخنان حضرت علی «علیه السلام» در جای جای نهجالبلاغه که نشان میدهد آن حضرت تسلط کامل بر ابعاد قرآنی دارند؛ باید جایگاه خطبه مذکور را در فضای تاریخیاش مدّ نظر قرار داد. بخصوص که سید رضی نیز متذکر میشوند آن خطبه، بعد از جنگ جمل ایراد شده و حضرت بنای برخورد مستقیم با همسر پیامبر را نداشتهاند، لذا به اشاره سخن گفتهاند. نمونههای این نوع سخنگفتن را در شخصیت حضرت امام خمینی نیز ملاحظه میفرمایید. مثلاً یکجا فرمودند شیاطین بر سر جای خود بنشینند؛ و منظور نماینده خاصی بود ولی نمیخواستند مستقیماً نام او را ببرند. در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» سؤال و جوابی مطرح شده که در رابطه با سؤال جنابعالی میتواند مفید باشد:
سؤال: گاه شبهاتي راجع به جايگاه زن در اسلام مطرح ميشود و به آياتي از قبيل 5 و 6 سوره مؤمنون ، 24 سوره نساء و 14 سوره آل عمران و آياتی که مضموني به ظاهر مردسالار دارد استناد شده و ميگويند در خطبه 80 نهجالبلاغه زنان افرادي کم عقل خوانده شدهاند يا به علت عادت ماهيانه که امري غير ارادي است براي آنها نقص در ايمان قائل شدهاند. لطفاً راجع به خطبه حضرت و آيات نامبرده توضيح بفرماييد.
جواب: در مورد خطبه ۸۰ نهجالبلاغه که سید رضی صراحت دارد که پس از جنگ جمل ایراد شده و با توجه به اینکه روش سید رضی تقطیعکردن خطبههای حضرت بوده و قسمتهایی را میآورده که جنبهی بلاغت آن زیاد بوده معلوم میشود عایشه مورد خطاب است. به گفتهی آیتاللهجوادی این خطبه هیچ پایگاهی ندارد، چون برهانهایی میآورد که خود را نقض میکند، لذا به اهلش وا میگذاریم. برای آنکه فرهنگ قرآن را در مورد زنان بدانیم باید آیات زیادی را مدّ نظر قرار دهیم، در ضمن در رابطه با موضوع کنیزان که در جنگ اسیر میشدند و به عنوان غنائم جنگی خرید و فروش میشدند، لازم است مفصلاً بحث شود، همین قدر بدانید که اسلام با ورود آنها در خانوادهی یک مرد مسلمان نهتنها پناهی برای او ایجاد میکرد و جلوی فحشاء گرفته میشد، زمینهی مادرشدن او پیش میآمد و جهت شخصیت او تغییر میکرد که البته شرح آن احتیاج به بحث طولانی دارد. اما در مورد شخصیت زن در اسلام، عنایت داشته باشید ابتدا باید آیات صریح را که موضوع را روشن میکند مورد توجه قرار داد و سپس بقیهی آیات را بر مبنای آنها تحلیل نمود.
در ضمن در رابطه سؤال شماره 32126 که فرموده بودید؛ خوب است به سؤال 32347 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علکیم استاد: تشکر از پاسخ دادن به سوالات، خداوند به وقتتون برکت بیشتر بدهد با توجه به سوال ۳۲۰۶۹ که خودم از شما پرسیدم و اینکه شما فرمودید نکات خوبی در آن هست، آیا درست تر آن نیست که ذوالقرنین را مولا امیرالمومنین علیه السلام بدانیم؟ و اگر حدیثی که در آن نوشتار آمده صحیح است چرا علامه طباطبایی رضوان الله علیه با استناد به این حدیث، ذوالقرنین را حضرت امیر ندانستند؟ امیرالمومنین در این حدیث فرمودن که من ذوالقرنین هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد جناب ذیالقرنین به عنوان شخصی معین و متعیّن، غیر از آن است که در روایات داریم حضرت فرمودند: «كُنْتُ مَعَ الْانبياء سِرّاً و مع محمد جَهْرَاً»[1] با همه انبیاء سراً هستند و با حضرت پیامبر«صلواتاللهعلیهوآله» آشکارا. و به همین جهت جناب علامه متوجه تعیّن تاریخی جناب ذیالقرنین بودند و آیه مربوطه نیز از همین زاویه مطلب را به میان آورده. و این غیر از حضور معنوی و تاریخی حضرت علی «علیهالسلام» است. که در روایتی بدان اشاره میکنند و میفرمایند: «کنتُ ولیاً و آدمَ بین الماء و الطّین» من ولیّ خدا بودم در آن وقتی که آدم (علیه السلام) بین آب و خاک بود. موفق باشید
[1] - سيد جلال الدين آشتيانى، شرح مقدمه قيصرى بر فصوص الحكم ابن عربى، ص 668.
با سلام: آیا حرز امام جواد (ع) باید در غلاف نقره باشد برای آنکه آسیب نبیند یا نباشد بهتر است و بستن آن نیاز به خواندن نماز خاصی دارد؟ همراه داشتن سنگ حدید و شرف شمس خاصیت و ضرورتی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل، در توجه به محتوای توحیدی آن حرز مبارک است و همراهداشتن آن نزد خود و بقیه موارد، حاشیه است و نه اصل. موفق باشید
سلام و عرض ادب: چرا گاهی اوقات مثلا با دیدن شخصی آشنا ، سوالی در مورد آن شخص به ذهن ما به صورت گذرا خطور میکند و بعد هم فراموش میکنیم اما بعد از مدتی گویی تمام کائنات هستی دست به دست هم میدهند تا پاسخ آن سوال خطور کرده در ذهن را به ما نشان دهند و نتیجه به وجود آمدن یک سنگینی در روح است و انگار میخواهند آدم را متنبه کنند. کتاب ادب خیال را خوانده ام، اما خب هنوز کنترلی بر خیالات نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنقدر ای دل که توانی بکوش. همانطور که علامه حسنزاده میفرمایند اگر ما خود را با معارف الهی و قرآنی مشغول نکنیم، قوه واهمه ما را با وَهمیات خود مشغول میکند. تعمق در معارف الهی کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در «بودن» و «شدن» است آنجا که بودنِ ما در میان است مثل زن بودن یا مرد بودن، تکوین مطرح است و آنجایی که زنِ خوب شدن و یا مردِ خوب شدن در میان است، تشریع مطرح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور، نکات خوبی را با شما در میان میگذارد و إنشاءالله میتواند مقدمهای باشد برای ورود به کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» و شرح صوتی آن. موفق باشید
