بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27939

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام. «ان ربک یصلی یقول سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» منظور از نماز خواندن خداوند در این حدیث شریف چیست؟ اصول کافی. ج ۱ ص ۴۴۳ به نقل از کتاب امامت و انسان کامل ص ۶۲
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «یصلی» به همان معنایی است که در آیه‌ی «إنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» آمده که می‌فرماید خدا و فرشتگانش بر (روان پاک) این پیغمبر صلوات و درود می‌فرستند شما هم ای اهل ایمان، بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم و اجلال بر او سلام گویید و تسلیم فرمان او شوید. معنی يَصِلُونَ:  هم به معنای «بپيوندند - می پیوندند» می‌باشد و هم به معنی «درود مي فرستند - دعا مي کنند» (طلب خير مي کنند) (از صلوة و به معناي دعا است). موفق باشید

27568

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفا بفرمایید منظور از مشیت الهی چیست و فرق آن با اراده خداوند چیست؟ ممنون . ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم تفاوت چندانی برای آن دو واژه بتوان قائل شد. بیشتر در دلِ جملات و روایات و آیاتی که به‌کار می‌رود، باید ببینیم به چه معنایی اشاره می‌شود. البته حضرت امام در کتاب «مصباح الهدایه» نکات ظریفی در رابطه با مشیت اللّه فرموده‌اند که بحث آن مفصل است و می‌توانید به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

27557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در قسمتی از دعای روزهای رمضان می‌گوید: هیچ رازی سه کس با هم نگویند الا اینکه خداوند چهارمی آنهاست و یا پنج نفر که ششمی آنهاست...» چرا در این جملات خدا رو به عنوان یک شخص کنار بقیه اورده است؟! این چگونه با توحید جمع می‌شود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اشاره است به آیه‌ی ۷۳ سوره‌ی مائده که می‌فرماید: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ ۘ وَ مَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا إِلَٰهٌ وَاحِدٌ» یعنی آن‌هایی که خداوند را در عرض بقیه‌ی چیزها بگیرند، به حضرت حق کفر ورزیده‌اند، زیرا حضرت حق، سومینِ سومی‌ها نیست بلکه ماورای آن‌هاست و نه در عرض آن‌ها. موفق باشید

27519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حاج آقای طاهرزاده با سلام و تحیت: از آنجایی که مدتی است از فیض درک حضوری جلسات حضرتعالی محروم هستیم به حسب وظیفه بر آن شدیم تا ضمن جویا شدن از احوالات جنابعالی، ما را در ایام باقی مانده ماه شعبان و ایام ماه مبارک رمضان از دعای خیر و سحرگاهیتان محروم نفرمایید. اگر توصیه خاصی دارید سراپا گوشیم. از خداوند سبحان سلامتی و طول عمر با عزت وعاقبت بخیری را برای شما خواهانیم. (عذر ما را بجهت تصدیع وقت پذیرا باشید.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. پیشنهاد می‌شود به مقاله‌ی «ماه رمضان، ماه انس با خداوند» که در اسرع وقت بر روی سایت می‌آید سری بزنید. موفق باشید

27505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد لطفا بفرمایید که چگونه باید به سوال اینکه هدف در زندگی چیست جواب داد؟ و چطور باید معاد را معنا کرد و آن را دید تا از یک سرزمینی با خوشی های خیلی خوب نجات پیدا کرد؟ قیامت چگونه جایی باید باشد تا جواب‌گویِ این همه امکانات متکثر و محدودیت‌ها برای انسان باشد؟ عجیب نیست که خالق واحد عالمی مثل دنیا خلق کرده است که درنهایت کثرت و رهاشدگی است و انسان را در آنجا آورده و بعد او را فرامی خواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا» نکاتی را جهت فکرکردن در این امور در مقابل شما بگشاید. موفق باشید

27387
متن پرسش
سلام بر استاد: اول آیا امام زمان دارای نسل هستند؟ دوم اگر فردی دارای علم انساب اعلام کند که فردی از ناحیه پدر به امام زمان می رسد آیا قابل قبول است؟ سوم آیا مبنایی یا روشی برای شناسایی این افراد یا صحت علم آنها وجود دارد؟ چهارم آیا دانستن این موضوعات تاثیری در ادامه مسیر زندگی خواهد داشت؟ پنجم آیا مشخصاتی از ظاهر امام زمان برای تشخیص ایشان در رویا یا دنیای خارج وجود دارد؟ شکرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم باید به دنبال این نوع دانستن‌ها رفت. این‌ها علمِ نافع نیست. موفق باشید

27285
متن پرسش
استاد گرامی سلام: آیا آیه مبارکه «ادعونی استجب لکم» فقط در زمان حیات دنیوی کاربرد دارد یا پس از مرگ چه در برزخ و چه در قیامت هم می توان از خدا چیزی خواست مثلا طلب بخشش؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «الیوم، یوم العمل و غداً یوم الحساب» امروز روزِ طلب و عمل است و فردا مطابق ملکات خود زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم اراده‌ی جدیدی داشته باشیم. موفق باشید

27142

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون به خیر. استاد جان، راجع به اهمیت حق الناس در نشئه برزخ و قیامت خیلی تاکید میشه، استاد یکسری حق الناس بر گردنم که مربوط به سالها پیشه و نمیشه برم صاحبانش رو پیدا کنم و... استاد من صلوات می فرستم و ثوابش رو هدیه میدم به کسانی که مظلمه شون بر گردنمه و حقشون رو به هر نوعی ضایع کردم، تا خدا خودش رضایت اون افراد رو در دنیا و آخرت برام حاصل کنه، فایده ای داره؟ چه کار کنم به نظرتون؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه. البته اگر حق‌النّاس، مادی باشد و برایتان امکان دارد برایشان صدقه بدهید. موفق باشید

26913

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: یادگیری، و به کار گیری علم رمل و اعداد و امثالهم آیا از ادب مع الله به دور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با توحیدِ الهی زندگی‌کردن، ما را به خودیِ خود از آن امور مستغنی کند مگر آن‌که مصلحتی در میان باشد که برای بنده روشن نیست. موفق باشید

25954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شخصی می گفت: چیزی به نام فطرت نداریم بلکه خوب یا بد بودن بعضی کارها بر اثر عوامل اجتماعی و فرهنگی بوده، مثلا ممکن است در زمان پیامبر ۴ همسری بودن مورد پذیرش بوده اما در زمان ما، اگر کسی بیشتر از ۱ همسر داشته باشد نسبت به زن اول خود یک نوع حس خیانت و بدی پیدا می‌کند. در جواب باید چه گفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» یعنی جهت جان خود را به سوی دینی متعادل سوق بده که آن منطبق است با سرشتی الهی که مردم را مطابق آن سرشته است. حال با توجه به چنین سخنی انسان باید خود را در مقابل این بیان الهی ارزیابی کند و بنگرد آیا می‌تواند مبنایی در جان خود نسبت به سخنان الهی بیابد؟ آن مبنا، همان فطرت است. موفق باشید

25953

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: آیا در نماز شب، برای دعا در حق ۴۰ مومن، می شود نام ۱۴ معصوم علیهم السلام را برد؟
متن پاسخ

مه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً معمول نیست. چون آن‌ها معصوم هستند. طلب غفران برای معصوم چندان زیبا نمی نمایاند. موفق باشید

25645
متن پرسش
سلام: در جواب سوال (۲۵۵۵۲) به تقلاهای بنده اشاره کرده بودید و حس غربتی که به آن گرفتار شده‌ایم و در آخر هم گفته بودید که (هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان می‌رویم) نمی‌دانم چرا باید این لحظه‌های سرد و تاریک شب اینجا _ گوشه‌ای از خرآب‌آبادی که گرفتارش هستم _ بنشینم و این چند جمله را از ذهن آشفته و مریضم اسیر این جملات و کلمات کنم. واقعا نمی‌دانم، شاید از درد ملال و اندوهی‌است که گرفتارش هستم، شاید هم تیک تیک این ساعتی است که خواب را از چشمانم فراری داده، یا شاید هم از هیجان فکرها و اندیشه‌های تازه‌ایست که در سرم موج می زند. هر چه هست به همین کتابی که الان جلویم باز است و کم کم در آستانه تمام شدن است مربوط می شود؛ خاطرات یک روزنامه‌نگار زن مسلمان مراکشی‌الاصل آلمانی که عمده‌ی وقت و عمرش را صرف گروه‌های تکفیری و سلفی و آثار و تبعات آن در غرب کرده، به نام «به من گفتند تنها بیا»، تلخ است وقتی آدم‌ها را می بینی و می خوانی که در تاریکی عظیمی دست و پا می زنند و به هر کورسوی معنویت و لطافت چنگ می زنند که شاید از این بی‌معنایی رها شوند و چه تلخ‌تر که گرفتار بی‌معنایی بزرگ‌تر و خطرناک‌تری می شوند، گرفتاری چاه ویلی که درآمدن از آن کار حضرت فیل است! هیچ، هیچ کاری از دست من برنمی‌آید غیر از اینکه بلند شوم و دو رکعت نماز شکری بخوانم که در عهد انقلاب روح الله، افسارمان دست حضرت سید علی است و تایید کنم اینجای حرف جنابتان را که (هر چه پیش آید خوش آید) اما اعتراف کنم که ما خندان نمی‌رویم بلکه گریان و آشفته می رویم، و خوش بحال شما که خندان می‌روید. من که گریان می روم، گریان می‌روم چون که نه دل ماندن دارم و نه پای رفتن. میان ماندن و رفتن گیر افتاده ام و عجب بزرخی است این میانه ماندن. دل ماندن را که شما با شلاق‌های غرب‌شناسی و انقلاب اسلامی و معرفت النفس و برهان صدیقین و این دست حرف ها گرفتید. اما دریغ که پای رفتن را پیدا نکرده به راهی افتاده‌ایم که تمامش رنج است و بلا، این هذیان‌ها‌ و آشفته گویی های مرا به پای بی‌ادبی‌‌ و جوانیم بگذارید و ببخشایید که وقتتان را بیهوده تلف کردم. بیش از این عرضی نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به جزوه‌ی «حججی، وجدان تاریخیِ ما» بزنید و اگر رسیدید، بر سر مزار آن شهید بعضی از قسمت‌های آن را نگاه کنید. راهِ گشوده‌ی امروز ما در لابه‌لایِ این غوغاهای دوران، بسی از دور سوسو می‌زند مثل روشنی‌گاهی در دلِ جنگلی سیاه، باید به سوی آن روشنی‌گاه قدم زد تا از آفتاب بیکران محروم نشد. موفق باشید

33011

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا رو شکر دو روز دیگه می‌خوام برم مشهد ولی دلم آماده نیست درگیر دنیاست و مشکلات خودم و دوستانم نمی‌دونم چیکار بکنم؟ از اون طرف برای مطالعه بنظرتون چه کتابی رو توی سفر بخونم که کمکم کنه بهره بیشتری ببرم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله مطالعه جزوه «زیارت امام رضا علیه السلام» در مشهد که روی سایت هست، کمک می‌کند. امیدوار باشید خود امام رئوف کمک می‌کنند. موفق باشید

32690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در کانال مطالب ویژه از امام خمینی آمده است: «...و از اخبار کثیره و آیات شریفه نیز استفاده شود که شرف و نحوست زمانها و مکانها به واسطه وقایع در آن است‏» حال دو سوال دارم ۱. به یاد دارم شما در یکی از جلسات در مورد عظمت نیمه شعبان فرمودید این شرافت مربوط به تولد حضرت مهدی نیست بلکه خود نیمه شعبان روز شریفی است و این جمله با گفته حضرت امام یکی نیست. ۲. شب قدر چه وقایعی در آن اتفاق افتاده که شریف شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اهمیت نیمه شعبان بنا به روایات ما در جای خود موضوعیت دارد مانند ماه رمضان. ولی چون این قاعده مطرح است که «شرف المکان بالمکین» شرف هر مکان و زمانی به آن چیزی و یا شخصی است که در آن جای گرفته است؛ می‌توان گفت شاید همان ماه شعبان نیز به جهت تولد حضرت از قبل مورد توجه بوده و ماه رمضان به جهت نزول فرشتگان اهمیت داشته باشد، إلاّ این‌که آن قاعده را به عنوان یک قاعده کلی نپذیریم. در این صورت، بعضی از مکان‌ها خود به خود ظرفیت بیشتری نسبت به سایر مکان‌ها دارند مثل این‌که چشم، ظرفیت ظهور قوه بینایی دارد، ولی ناخن چنین ظرفیتی ندارد. موفق باشید

32665

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت! استاد جان، معنای زندگی در لغت یعنی حیات، زیستن و... اما معنای زندگی در اصطلاح چیست؟ یا به قولی تعریف ما از زندگی چیست؟ بی زحمت تعریف بنده از زندگی را اصلاح بفرمائید. زندگی: به کلیه ی اعمال، افکار و باورهای یک موجود زنده که جهت مشخصی دارند را زندگی می گویند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زندگی همیشه به معنای پاس‌داشت از حیاتی است که به ما عطا شده و شریعت الهی و تقوای ربّانی برای هرچه بیشتر حاضرشدن در آن حیات است وگرنه خود را در دنیا و جهان مرده و سرد دفن خواهیم کرد. موفق باشید

31670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: پاسخ حضرتعالی به قضیه اعدام های سال ۶۷ که سابق می‌دیدم گویا اینطور فرموده بودید که قرار بوده از آن طرف آنها حمله کنند از این طرف اینها از زندان ملحق شوند در حالیکه بعید می‌دانم زندانیان از این مسئله خبر داشته باشند و چون زندانها سراسر کشور بود اینکه این مسئله مورد توافق سراسر زندانهای کشور قرار بگیرد و مسئولین امنیتی بویی نبرند و اصلا خود اینکه خبری ممکن باشد به زندان راه پیدا کند مورد تردید و بلکه بسیار دور از ذهن است واقعیت این است که این نقشه آنهایی بود که حمله کردند آنها قصدشان حمله و بعد آزاد کردن زندانیان و الحاق آنها به خود بود بنابرین آن زندانیان چون قبلا محاکمه شده بودند و حکم قاضی بر مثلا ۱۰ سال حبس آنها بوده و حکم قاضی قابل نقض نیست و همین که حکم اعدام نگرفتند مشخص می‌شود دست به قتل نزده بودند و بیشتر سمپات بودند و وقتی هم که قاضی حکم می‌داد می‌دانست سر موضع هستند و همچنان هوادار گروه خویش و محارب بودن آن گروه هم از همان اوایل دهه ۶۰ روشن بود و قبل از ۶۷ کنار دشمن بعث قرار گرفته بودند بنابرین دلیلی نمی‌ماند جز قصاص قبل از جنایت اگر اینها آزاد می‌شدند ممکن بود بعدا مشکل ایجاد کنند پس پاکسازی شدند از طرفی فقط آن گروه اعدام نشدند بلکه از گروه های دیگر نیز گویا اعدام شدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جریان هستید حکم امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و با تشخیصی که پس از گزارشات دادند، آن بود که آن افراد محارب محسوب می‌شود و ایشان به عنوان فقیهی حاذق آنچه حکم خدا بود را اجرا نمودند و عاقلانه‌ترین کار برای یک مسلمان، اعتماد به چنین افرادی است و این غیر از آن است که با نگاه عقل غربی به چنین موضوعاتی نظر کرد. موفق باشید

31463

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: عزاداریهاتون قبول حق. ببخشید وقتتون رو می‌گیرم. استاد اینکه گفتن فقط ده شب اول عزاداری امام حسین (علیه سلام) به صورت عمومی کنید، مهم حرکت امام بوده نه شهادتشون و دهه دوم و سوم راه نندازید و اینکه حق ندارید فضای جامعه رو سیاه پوش نگه دارید که مردم در تنگناه بموون و نتونن عروسی و ازدواجی اگر هست انجام دهند. این مطالب درسته؟ اگر درسته پس چرا ما تا آخر ماه صفر عزاداری می‌کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بدی نیست که سعی شود با نظر به شهادت حضرت و چهلم آن حضرت، محرم و صفر را شرایط تمرکز و توجه به سیره آن حضرت و معارف دینی قرار دهیم. موفق باشید

31389
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر اوقات با اینکه سعی دارم حرام و حلال رو رعایت کنم ولی معمولا مراقبه ی خوبی ندارم، یعنی بیشتر وقتا کلا حواسم به حرکات و سکناتم نیست و در حال خوف و خشیت از خدا نیستم و ... بدی قضیه اینه که حتی عزم محکمی نمی‌کنم، هی با خودم میگم باید ازین به بعد مراقبه کنم ولی به عزم جدی تبدیل نمیشه، شما چه پیشنهادی دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در مباحث «معرفت نفس» وارد شوید تا با روبه‌روشدن با نورانیتِ جان‌تان، نقش مکدّر کردنِ گناهان را که جان انسان را از درک حقیقت محروم می‌کند، احساس نمایید. موفق باشید

 

30660
متن پرسش
سلام: من در بررسی ادیان به تکافو ادله رسیدم و قادر به انتخاب نیستم تکلیفم چیست؟ هر کدام محاسن و معایبی دارند که دیگری ندارد. مثلا اگر ملاک را محبت خدا به بندگانش بدانیم بنظر می‌رسد مسیحیت سرآمد است چون خداوند برای نجات ما بندگان بالفطره عاصی یگانه فرزندش را به صلیب می‌سپارد اما مسئله تثلیث معقول نیست. ادیان هند بلاشک سرآمد وحدت وجود هستند و برترین توحید را در بین ادیان مطرح می‌کنند. اما مسئله نبوت در آن جایگاهی ندارد. اسلام جامعیت خوبی دارد اما خدایی که مطرح می‌کند خشن است معشوق نیست معبود است، توحیدی که مطرح می‌کند در حد دو تا نبودن خداست و از آن لطافت های توحیدی ادیان هند خبری نیست گرچه از مسیحیت بهتر است همینطور می‌توان در فضل و عیب سایر ادیان سخن گفت و نکته ای که نباید فراموش کرد اینست که بسته به اینکه چه ملاک های برون دینی ای را قبل از انتخاب دین پذیرفته باشیم و ملاک خود این ملاک ها هم خود داستانیست و شاید بیشتر ذوقی باشد پس از آنکه ملاکهایی هم برگزیدیم باز در مقایسه ادیان به تکافو می‌رسیم و هر دینی بخش هایی از ملاکهای ما را دارد و بخش هایی را ندارد چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در جای خوبی ایستاده‌اید و بنده هم چنین تجربه‌هایی داشته‌ام. به هیچ وجه هیچ‌کدام از ادیان را مردود نمی‌دانم ولی به نظر بنده اسلام به جهت آن‌که در عین حضور تاریخیِ آخرالزمانی‌اش که باید جوابگوی نیاز این انسان باشد، جامعیت فوق‌العاده‌ای دارد و واقع‌بینی‌های آن را نباید حمل بر خشونت نمود. کافی است مدتی در آیات آن تدبّر شود تا مُهیمن‌بودن آن نسبت به سایر ادیان احساس گردد. موفق باشید

30617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اینکه ویتگنشتاین امکان زبان خصوصی را نفی می‌کنند و با این نفی سعی در برچیدن بساط شکاکیت می‌کنند بنظرتان چقدر آن انکار زبان خصوصیشان صحیح است من بنظرم می‌توان زبان خصوصی را عقلا متصور شد مثلا در خواب از زبان استفاده می‌کنیم با اینکه فقط من هست و من یا می‌توان تجربه منحصر به فردی را از سر گذراند لغت خودساخته ای برای آن وضع کنیم و به اشتراک بگذاریم و در حوزه زبان بنظر می رسد به تقریب با احساسات مشترک روبروییم نه اینکه احساس افراد و به تبع آن لغات وضع شده بر آن کاملا مساوی باشد. مثلا اگر فلان طعمی برای افراد مطبوع و مثلا شیرین بنظر رسد و برآن لغت شیرین مشترکا وضع کنند لزومی ندارد که طعمهایی که افراد احساس می‌کنند کاملا همانند هم باشد. حتی ممکنست مثلا عسل برای کسی تلخ بنظر رسد ولی طعم تلخی مطبوع او باشد بنابرین چون زبان حوزه ای مشترک است او علی بنای الاجتماع عسل را شیرین خواهد خواند با اینکه تلخ احساسش می‌کند حال با این افاضات حقیر نفی زبان خصوصی را صحیح می‌دانید؟ اگر آری در گام بعد بنظرتان ویتگنشتاین با این نفی توانسته مساله شکاکیت را حل کند یا فقط صورت مساله را پاک فرموده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مسئله‌ی «بازیِ زبانیِ ویتگنشتاین» عمیق‌تر از این حرف‌ها است. او نظر به افقی دارد که «زبان» از آن اظهار می‌شود، که بحث آن مهم و مفصل است. موفق باشید

30457

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: لطفاً کتاب در زمینه انسان شناسی و خداشناسی غیر از آثار خودتون معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ﮐﺘﺎﺏ «ﻋﯿﻮﻥ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺍﻟﻨﻔﺲ» ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻧﻔﺲ و کتاب «معرفت نفس» که هر دو از آیت الله حسن‌زاده می‌باشد نکات خوبی را با خواننده در میان می‌گذارد. موفق باشید

30355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
یه استفتاء بگیرید که مدتی است یه کلاس هفتگی تو مباحث سیاسی و فرهنگی تو مسجد تشکیل شده تو یکی از اتاق های مسجد که بعضاً هم زمان میشه با برنامه های عبادی مسجد آیا این همزمانی ایرادی دارد یا خیر؟ و پیشنهاد دهید. لطفاً نظرتان را مرقوم فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید به مرجع تقلید خود رجوع فرمایید. موفق باشید

29693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یک بنده خدایی این سوال را برای بنده فرستاده و درخواست جواب کرده، لطفا عنایت بفرمایید و جواب را مرحمت فرمایید: سوال اول: آیا عقل کاشف از واقعیت است؟ چرا؟ سوال دوم: این که این براهین فلسفی که بیان شده برای اثبات واجب الوجود و این که بی نهایت است و به قول فلاسفه «واجب الوجود : ماهیّته إنّیّته» و عقل نیز این ها را می پذیرد و ما هم قبول داریم که صحیح اند، ولی از کجا بدانیم که در واقع و نفس الامر نیز این گزاره های عقلی جریان دارند و مطابقت با واقع و نفس الامر هستند؟ و به عبارت دیگرچه طور می شود به این براهین اعتماد کرد البته از جهت این که این ها حکایت گر از واقع هستند؟ و به چه دلیلی ثابت می شود که این براهین فلسفی، حاکی و حکایت گر از واقع و نفس الامر می باشند؟ و چه طور می فهمیم که این احکام عقلی منتزع و برگرفته از عالم واقع و نفس الامر می باشند؟ شاید کسی بگوید که این براهین فلسفی که احکام عقلی اند از جمله مفهوم واجب الوجود و ممکن الوجود و براهین اثبات واجب الوجود و براهینی که ثابت می کنند واجب الوجود بی نهایت است و... که این ها یعنی این براهین و استدلالات عقلی مذکور در علم فلسفه صرف گزاره های ذهنی هستند و صرف چیدمان عقلی ای بیش نمی باشند و منتزع و حاکی و حکایت گر از عالم واقع و نفس الامر نمی باشند و صرف استدلالات عقلی هستند همین و بس! خب به این مستشکل چه جوابی می شود داد؟ و در صورت جواب چه دلیلی بر جواب می باشد (جواب با ذکر دلیل لطفا)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این موارد با دکارت، کار شروع شود. بحث دکارت در جزوات «فلسفه‌ی غرب» در قسمت نوشتارهای سایت هست. موفق باشید

29646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مطلبی را اولین بار از زبان آقای رسایی در خشت خام شنیدم البته خودشان به این مطلب نقد داشتند ولی سیر انتخابات را که مشاهده می‌کنیم بنظر می‌رسد این مطلب دور از واقعیت نیست بخصوص برای انتخابات های متاخر، آن اینست که اگر مشارکت بالا باشد اصلاح طلبان رای می آورند و اگر پایین اصولگرایان. آقای مصباحی مقدم گویا به این مطلب نقد داشتند و دو مثال نقضشان ۸۴ و ۸۸ بود شرق به تحلیل ۸۴ پرداخته و سعی بر توجیه داشت البته اگر از اعتراضات کروبی و احتمال تخلف غمض عین کنیم بنظر می‌رسد توجیهات شرق مکفی باشد. اما شرق ۸۸ را مسکوت گذاشت اما با توجه به اینکه اصلاح طلبان ۱۰ یا ۱۵ ملیون رای کف رایشان هست و علاوه بر آن آن سال جریاناتی که میانه ای با نظام نداشتند هم بمیدان آمدند و تقریبا هیچ جریانی انتخابات را تحریم نکرد ولو سلطنت طلبان، بنظر می‌رسد همین مساله و آن مطلب که مشارکت بالا به سود اصلاح طلبان است چرا که آنها دیدگاههای غربگرایانه دارند و بسیاری از مخالفان نظام هم غرب گرا هستند لکن در انتخابات شرکت نمی‌کنند مگر آنکه اصلاحطلبان بنحوی آنها را تهییج کنند که از خوف بدتر به بد پناه برند ما را به این نتیجه می‌رساند لااقل در صحت انتخابات تردید داشته باشیم البته بنظرم رهبری صحیح عمل کردند چون مقام اجرایی نیستند گریزی از اعتماد به مسئولین ندارند و البته روش موسوی هم اشتباه بود باید می ایستاد تا ساختاری که احتمالا موجب تقلب می‌شود را با پیگیری اصلاح میکرد نه اینکه جنگ خیابانی به راه اندازد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه نشدم چه سؤالی در نوشته‌ی شما مطرح است که بنده باید نظر بدهم؟!! موفق باشید

29209

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من خانمی هستم که یک دختر کوچک دارم و من و همسرم خیلی دوستش هم داریم. اما همسر من خیلی تمایل دارند فرزند بعدی مان پسر باشد، من جنسیت برایم مهم نیست و می گویم هرچه خدا بخواهد و سالم و صالح باشد ولی نظر ایشان اینست که وقتی علم پیشرفت کرده و از طریق روش های آزمایشگاهی مثل آی وی اف می توان جنسیت بچه را انتخاب کرد و خدا هم به انسان عقل استفاده داده، از این روش ها استفاده کنیم. اما من دلم راضی نیست و فکر می‌کنم دست کاری در کار خداست و بهتره طبیعی به خدا بسپاریم. نظر شما چیست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان آن روش آزمایشگاهی نیستم ولی اگر نظام طبیعیِ بدن را به هم نمی‌زند، می‌توان به آن فکر کرد. موفق باشید

نمایش چاپی