باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب بسیار خوبی است. ۲. بیبشتر بنده فکر میکنم ظرفیت تاریخیِ این نسل در حدّی است که به دنبال بیشترینها است حتی در معارف، و به کم قانع نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات بسیار خوبی اشاره فرمودید. دقیقاً موضوع همینطور است که میفرمایید. مشکل دیوم هیوم آن است که از آن ساحتی که باید به خارج رجوع کند، غفلت کرد و تکیه بر حسّ خود نمود. آری! وقتی که انسان به یکی از ابعاد معرفت را از بقیهی ابعادِ معرفت که خداوند در نفس ناطقهی انسان قرار داده؛ تکیه کرد به همان مشکلی میافتد که امثال آقای هیوم گرفتار آن شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مفید است. کافی است تجربه کنید. به همین جهت در مقدمه کتاب های اخلاق بحث معرفت نفس مطرح می شود. موفق باشید
به اسم حضرت معـشوق تنها سلامی که آرزو دارم تقدیمتان کنم سلامی ورای زمان از یار است. او که هر دم سلاممان می دهد امیدوارم هر لحظه بهتر شنونده باشید. امروز روز زنده شدن حقیقی آقا مرتضی است! باشد که با آن حقیقت قدسی واسطه ی زنده شدن ما نیز باشند در این شب پر قدر التماس دعای وصال داریم. در میان سوالات گاه نام عشق بر چشمم میخورد. آری عشق! زیبا مسلخی که جز نکو در آن از غیر از معشوق کشته نشود و اما دردِ عشق! عجب دردیست ناامید اگر بشوی معشوقی میابی از رگ گردن به خود نزدیک تر به قول مولایمان آنکه جانم در دست اوست آنکه شبی ما را عاشق نمود اما آنچه دل را به درد می آورد نامروتی است خارج از دایره ی دردِ عشق و آن دور شدن های منِ توهم بار است. وا مصیبتا حال دریافتم گناه را چرا عذابی سخت گویند چرا که ز تو دور میشویم. فکر ها و سخن هایی که بوی نیستی میدهند گاه اشکم را در می آورند نیستی هایی که طناب بر گردنم انداخته اند یا به قول خودتان شاید اگر شیطان بیاید بگوید تو که خودت می آیی طناب دیگر نیاز نیست. آری هرگاه معشوق به ظاهر عقب نشینی کند به معنای محرومیت نیست که در جواب یکی از سوال ها فرمودید اما این دور شدن هایی که دلیلش این من توهم انگیز است چه؟ در باب رحمت هست و ناامیدی جایز نیست توبه نیز هست جواب سوال نیز مشخص اما گاه بعضی جوانب عجیب جانکاه و جانزا میشوند گویا قرار است سخنی از حق بشوند تا در جایگاه پیشین خود که درست نبوده را ترک کنند در میکده ی عشق پریشان و پرسان سراغ صاحب خانه را گیرند
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است که زندگی یعنی «انس با خداوند»، و در این تاریخ، انس با خدای حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» یعنی خدایی که شهید آوینی عزیز پیدایش کرد و از آرمانِ آوینی با آن سبیلِ نیچهایاش تبدیل شد به آقا سید مرتضی آوینی. و ما نیز با همه ضعفهایمان یک راه بیشتر نداریم و آن اینکه با آن شهید بزرگوار، خود را و زندگیمان را معنا کنیم. روز گذشته در رابطه با آن شهید عرایضی شد که خوب است به صوت آن جلسه رجوع فرمایید https://eitaa.com/sabbar_ir/1933. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد خدا قوت. ببخشید آیه «اهدنا الصراط المستقیم» رو داشتم توی المیزان میخوندم بعد یکسری سوالات و نکاتی به ذهنم خورد و نوشتم. حالا گفتم با شما در میون بزارم ببینم به نظر شما چجوریه : ۱. خدا توی سوره حمد که میخواد به بندش تعلیم بده چجوری منو عبادت کن و ازمن چی بخواه، میاد میگه بگو اهدنا الصراط المستقیم. خیلی جالبه خدا میاد میگه اهدنا الصراط. میگه خدایا منو بندازم تو مسیر، نمیگه مثلا برسونم به مقصد یا برسونم به خودت. انگار یه سری توی این مسیر هست. انگار خود مسیر مهمه. خدا تو مسیر انگار پیدا میشه نه اینکه خدا نشسته باشه ته یه جاده منتظر ما. خدا توی همین طی کردن جاده پیداش میشه. اربعین هم انگار همینه. اینجوری نیست که تو بری که فقط برسی به کربلا! خب اگه فقط رسیدن به کربلا مهم بود که با ماشین میرفتی سریعتر هم میرسیدی ولی میگی نه برو بابا گور ماشین و پا درد. من باید پیاده برم. اصلاً پیاده روی شه که حال میده. ما همیشه در راهیم. اگر فقط به مقصد توجه کنیم اشتباست و خود مسیر را فراموش میکنیم. خیلی جالبه که خدا داره میگه به بنده اش که تو از من بخواه که تو رو بندازم تو این مسیر. نمیگه خدایا منو برسون به خودت. میگه راهو بهم نشون بده. اصلا انگار مقصد مهم نیست. راه مهمه. اربعین، پیاده روی مهمیه. این که تو برسی به کربلا یا نه مهم نیست. چون امام حسین تو کربلا نیست. امام حسین تو راه پیاده رویه. ما امام حسین رو تو راه میتونیم پیدا کنیم و به تبعش خدا رو هم تو راه میتونی پیدا کنی نه اینکه ته این راه خدا نشسته باشه منتظر ما و وقتی ما به اون نقطه برسیم دیگه تموم بشه. نه اتفاقا اگه بخوای برسی به ته مسیر و خدا رو پیدا کنی اصلا پیداش نمیکنی. اگه بخوای خدا رو پیدا کنی باید توی خود مسیر دنبالش بگردی. در واقع یه جورایی مقصد تو خود مسیره نه وقتی مسیر تموم بشه برسیم به مقصد. در راه علم هم همینه. ما اگه دنبال نتیجه باشیم و اینکه این مسئله رو حل کنیم اصلا جلو نمیریم و پیشرفت نمیکنیم. چون میگیم خب این مسئله رو بده این کامپیوتر حل میکنه دیگه برات. در صورتی که توی خود این مسیر علمه که تو خودت رو پیدا میکنی و علم رو جلو میبری. دانشمندان خودشون رو تو علم پیدا میکردن که میتونستن علم رو جلو ببرن و تازه حتی اگه بخوای خدا رو هم پیدا کنی باید تو همین مسیر دنبالش بگردی. تو مسیر علم، تو مسیر رشد، تو مسیر قرآن. انگار ما تو هرچیزی بخوایم خدا رو پیدا کنیم باید تو مسیرش خدا رو پیدا کنیم. حالا آیا واقعا اینطوریه یا نه؟ چون «الی الله تصیر الامور» یا «کادح الی ربک» یجورایی انگار داره میگه ته مسیر خداست ولی این مسیر که انگار ته نداره ؟! ۲. این اهدنا الصراط آیا همونه که میگه «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت؟» مسیر انقلاب و مسیر انجام وظیفه ما برای انقلاب اسلامی چجوریه؟ انگار باید با همین اتفاقاتی که برام میوفته و کارایی که خدا میزاره جلو پام برم جلو تا خدا خودش راه رو روشن کنه که کجا باید بریم و چجوری باید بریم . من الان افتادم تو یه مسیر که نه میدونم کجا دارم میرم نه میدونم چجوری دارم میرم ولی دارم میرم و میدونم که باید برم! حضرت آقا خودشون چجوری زندگی کردن؟ آقا از همون اول هدف گذاشته بودند یا چیده بودند که من میخوام رهبر بشم و برم برنامه ریزی بکنم ببینم چی نیاز دارم و برم جلو تا برسم به هدفم؟ انگار نه، رهبری رو خدا رهبر کرد چون جاش اونجا بود و آقا خودش کاری نکرد بلکه خودش رو داد دست خدا و هر کاری خدا میگذاشت جلو پاش رو به بهترین وجه انجام میداد تا خدا راه رو براشون باز کرد. اگه رهبری برنامه چیده بود و گفته بود من باید از همه کارام بزنم و بشینم این برنامه رو برم جلو تا برسم به این هدف اصلا نمیرسید شاید. یا اگر می رسید بعد مغرور می شد که من خودم اومدم تا اینجا! یا آنجایی که پدرشون گفتن بیا مشهد پیشم میتونستن به پدرشون بگن من برنامه ریختم که باید برسم به این نقطه و نباید توی این مسیرم وقفه ایجاد بشه. بابا خودت یه کاریش بکن من نمیتونم بیام! در صورتی که بلند میشن میرن پیش پدر و هر چیزی که دارن از همینه که این رو درک کردن انگار که ما تو یه مسیریم و این نیست که خب بیایم یه هدف معلوم کنیم و از همه اتفاقات دور و برمون رو برگردونیم و فقط به هدفمون نگاه کنیم. ما اگه بخوایم یه هدف بزاریم و بگیم فعلا همه چیز رو بریز دور تا برسیم به مقصد اشتباست. مسیر مهمه! اینطوری ما مسیر رو یادمون میره! ولی توی این مسیر اولا: باید از خدا بخوایم تا ما رو بندازه تو مسیر ثانیاً: باید توجهت به «انعم الله علیهم» باشه انگار تا خدا راه رو برات باز کنه! انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین. باید در افق رهبری و شهدا حرکت کنیم تا خود راه بگویدت که چون باید رفت این درسته آیا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد». تنها میتوانم عرض کنم آفرین به این نحوه نگاه نسبت به حضوری که ما باید در این عالم نسبت به خود و نسبت به حقیقت داشته باشیم و در عالم انتظار، متوجه باشیم در مسیر، آری! در مسیر است که ما نسبت به حقیقت گشوده میشویم و حقیقت نیز نسبت به ما گشوده میگردد و بودن خود را در آغوش حقیقت و حقیقت را در هستیِ خود احساس میکنیم. همه مشکل بشر امروز آن است که گمان میکند حقیقت، اُبژهای است که بیرون از خودمان باید در آن دورهایِ دور به او برسیم. در حالیکه «معشوق همینجاست همینجاست». به گفته جناب فیض کاشانی
گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی
گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی
گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی
گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی
گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشیدم
گفتا چه زان چشیدی از خود بریده باشی
گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم
گفتا به نیک نامی جامه دریده باشی
گفتم که در فراقت بس خونِ دل که خوردم
گفتا که سهل باشد جورم کشیده باشی
گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد
از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی
گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد
گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی
گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن
جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی
گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی
گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی
خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی
کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی
آری! «گفتا که نیک بنگر، شاید رسیده باشی». نسبت ما با حقیقت، همیشه همینطور بوده و هست.
همراهی با آنچه گفتید بیش از آنی است که بنده عرض کردم. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» در حال تنظیم است. امید است که در آن متون بتوانیم با همدیگر گفتگویی داشته باشیم. موفق باشید
سلام استاد گرامی: بنده پدرم چند وقت قبل از دنیا رفتند. بنده ولی حال خوبی ندارم و به این فکر می کنم که آایا میتوانستم که کاری کنم که این اتفاق نیفته؟ آیا بنده گناهکارم؟ اگر گناه کردم چطور باید جبران کنم؟ و همچنین اینکه مدتی هست درگیر مشکلات و بلاهای فراوان هستم. برای نجات چه باید کرد؟ استاد بسیار التماس دعا دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرگ و زندگی در دست خداوند است. خداوند میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» (60/ واقعه) ما هستیم که بین شما زندگیها را اندازه میزنیم و کسی نمیتواند از ما سبقت بگیرد. او زندگی دیگری را شروع کرده، برایشان صدقه بدهید و نماز بخوانید تا شما به ایشان کمک کرده باشید و ایشان نیز برای شما دعا کنند. موفق باشید
سلام استاد جان: خدا قوت! استاد جان، می خوایم یه مسابقه ی کتابخوانی برای کتاب جوان و انتخاب بزرگ برای دانش آموزان دبیرستانی بذاریم و جایزه بدیم. حالا سوال اینجاست که استاد جان به نظر شما گذاشتن مسابقه برای این کتاب و چنین کتاب های دلی و روحی که حفظی نیستند، روح کتاب رو نمی کشه و سلب انتقال معنا نمی کنه!؟ چون هدف این مسابقه، فراخوانی است برای خواندن این کتاب غنی و تاثیر گذار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید برای جوانان که خودشان سراسر احساساند؛ مواردی که در کتاب مطرح است إنشاءالله میتواند بنیانی برای تفکرشان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که آن عزیز متذکر پیشنهاد جنابعالی باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت الله جوادی این موضوع را مکرر مطرح و دنبال میفرمودند. نمیدانم کار به کجا کشید. ظاهراً تغییراتی کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد تقسیم نهجالبلاغه به صورت موضوعی کار نکردهام. زیرا معتقدم حضرت هر خطبه و یا هر نامهای را در فضای خاص تاریخیاش مطرح فرمودهاند و بهتر است که با مخاطبان روح تاریخی آن خطبه را با همان انسجامی که دارد در میان بگذارید. از این طریق شخصیت ایمانی افراد در افق نگاهی که حضرت به میان آوردهاند شکل میگیرد و در همین رابطه خطبههایی با مخاطبان در میان گذاشته شد که میتوانید صوت آنها را ملاحظه کنید و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» پیاده شده شرح نامه ۳۱ میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله همّت کنید در ورود به عرایضی که نسبت به شرح کتاب «جنود عقل و جهل» حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه»، تا به لطف الهی عرش، در فرشِ وجودمان نقشآفرینی کند.
به گفتهی جناب مولانا:
ما را سفری فتاد بیما
آن جا دل ما گشاد بیما
آن مه که ز ما نهان همیشد
رخ بر رخ ما نهاد بیما
چون در غم دوست جان بدادیم
ما را غم او بزاد بیما
ماییم همیشه مست بیمی
ماییم همیشه شاد بیما
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جایگاه تاریخی ساواک که ساخته شده برای مقابلهی هر منتقدی، کافی است برای مجرمیت اعضای ساواک. ۲. ورود به رحلت افراد، بالاخره جای بحث دارد و به این معنا نیست که هرکس از افراد سیاسی که رحلت کرد؛ گمان کنیم پای نظام شاه در میان بود، هر کدام باید جدا تحقیق شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی بهتر از آنچه آقای دکتر عابدینی در شبکهی خبر، ۲۰ دقیقه قبل از ۸ شب، با کارشناسان در میان میگذارند، ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را جهت تفکر در این موارد مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصّه، قصّهی روزگارِ ما است. مسلّم حقیقتِ تاریخِ ما به قلب ایشان میرسد و در سایهی ارادت به نایبالإمام، خداوند به سایرین مدد میرساند. به امید کسب شایستگی در نسبت به ارادت به نایب الإمامِ دورانمان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همچون دریا در استقرار خود مستقر بود و در همان استقرار همهچیز را در خود جای داد چه دروس را و چه نفحاتِ الهیه را از آن جهت که در روح توحیدی، کاری انسان را از کاری باز نمیدارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این لعنتیها مثل همهی معاندان تاریخ، حجاب حضرت حقاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رهبر معظم انقلاب به کاشتن درخت کاج بر اساس نظر کارشناسان، علناً سال گذشته اشکال گرفتند زیرا آن درخت در منطقهی اقلیمیِ ایران مفید نیست. ۲. اولیاء الهی متوجهاند که خداوند از طریق وجود آنها برکاتی را به خلق میرسانند و به حکم وظیفه نمیتوانند مانع شوند و بخل بورزند. از این جهت است که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مانع دستبوسیشان نمیشوند وگرنه مسلّماً خودشان نسبت به این امور راحت نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه همهی آن مناجات بحث شده است. در مورد چاپ آن مباحث باید شرایط آن فراهم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» بزنید إنشاءاللّه جواب سؤال خود را مییابید. کتابها بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. فکر نکردهام. موفق باشید
بد نیست سری به جزوهی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» که بر روی سایت هست، به آدرس زیر بزنید:
http://lobolmizan.ir/leaflet/1335/%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
باسمه تعالی: سلام علیکم: حکم دین اسلام همانی است که فقها میگویند. آن کس که در روایت لعن شده، مصداقش این افراد نیستند، مربوط به کسانی است که تماماً مردند و خود را شبیه زن میکنند و یا بر عکس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر در موضوعاتی که جهت آموختن دنبال میکنید، تنوع ایجاد نمایید، انگیزهی مطالعاتتان برمیگردد. موفق باشید
سلام استاد جان: من دلداده انقلاب و رهبریم، سالهاست افتخار شاگردی حضرتعالی را دارم همین امروز در گلستان شهدا برای خاتمه فتنه ها دعا کردم. اما استاد جان فضا بشدت فتنه انگیز و شبهه ناک شده. وقتی مادر بچه شهید شده در ایذه علنی میگه مأموران بچه منو کشتن، آخه آدم چی بگه؟ یعنی دروغ میگه؟ دیشب در یکی از محلات اصفهان شلوغ بوده، از حاضرین در صحنه که میپرسم مخالفین میگن مامورها به مردم شلیک میکردن مستقیم و مردم رو میزدن، مردم فحش میدادن، موافقین نظام میگن نه اینطوری نیست و....از انقلاب هم که دفاع میکنیم میگن مغزهای شما رو شستن. استاد موندم کی راست میگه کی دروغ؟! حقیقت رو از کجا بفهمم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این موارد متوجه سنتهای الهی شد. به این معنا که خداوند در جبهه توحید چه برکاتی قرار داده است و در جبهه شرک و کفر چه ظلماتی هست. آنچه مشخص است جبهه مقابله با نظام اسلامی و جمهوری اسلامی که حاج قاسم شهید آن را «حرم» نامید، جبهه ظلمات است هرچند بهانههای جزئی که ناشی از بعضی کوتاهیها میباشد را بخواهند بهانه کنند. در این مورد خوب است به بحثی که اخیراً تحت عنوان «راهی برای حضور در جهان خدا» شد رجوع فرمایید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/12047
با سلام برای این مرتبه از حضور! انقلاب اسلامی قطعا متوجه زمانه تاریک هستید و معنای حضور انقلاب را میدانید و خوب از رنج مردم خبر دارید، یکی از آن رنج ها را به شعر و آهنگی خوانده شده که متن آن را برای شما می آورم به امید آنکه بیشتر و بهتر از زبان رنجهای زمانه خود (که جوانان در اوج آن هستند) خبر دار شویم. بی شک جوانان با شنیدن این آهنگ ها که حرف های خودشان است آنرا فریاد میزنند. ♫ متن ترانه دیوونه ۲ با صدای رضا پیشرو: میدونی، ترس مثِ آتیشه / اگه کنترلش نکنی، میسوزونتت / آره میسوزونتت / من یه دونه اسلحه میخوام / باید با دنیا تسویه کنم / باید برگردم به اصلیِ خودم / باید بکُشم مارای زنگی دورمو / بدم میاد أ تصویر خودم / از مست دیده شدن / از دستگیره شدن / از تصفیه شدن / از وَرچیده شدن / از سنگ چیده شدن / از قصد تیره شدن / دیگه نمیخوام نادون باشم / دوس دارم توو بارون پاشم / کیا دنیای آروم دارن / کیا مث من طاعون دارن / کیا مثِ من آشوب دارن / کدوم احمقایی چارچوب دارن / کیا مثِ من خواب دوس دارن / کیا مث من کابوس دارن / کیا دلهای رنگی دارن / اما واسه بقیه مثل تَه سیگارن / کیا دلهای سنگی دارن / کیا با خدا موندن و نَشتی دارن / کیا حالت منگی دارن / کدوم احمقا دلتنگی دارن / کیا مث من بیمارن / توویِ در دیوارن مث مرد میبازن/ )این دیوونه وجدان داشت دیوونه عشق داشت / این دیوونه حس داشت، اما شده شیطان / این دیوونه ای کاش، این دیوونه ای جان / این دیوونه پیک باز بریز بکن عشق باش!) / حس میکنم دریای حرفم / وقتی رو به روم هست فردایِ بدتر / رفتم روی برفای جنگل / دراز کشیدم چون درد داره قلبم / فهمیدم من اربابِ جنگم / دنیا مُرده مثِ ترسای قبلاً / بذار بمیرم و افسانه تر شم/ بذار همه بفهمن درد داره دردم / من از خودم احترام میخوام / هنوز دارم به اشتباه نیاز / رفتار من مثل جانیاست / دنیا زشته من دل به بازیاش بستم / با من بازی کن بدبخت / با من آشتی کن دربند / منم گاهی خوش خنده ام / نباید باشم چون تُرش کردم / پشت گردن منو زخم کردن / چون تیغ دادم هرکس / امید ساختم أز کرکس / کلی داشتم مصرف / گفتی خوب شو شدم / دویید بازم مقصد / هی رفتم رفتم رفتم / دارم پشت هم گناه میکنم / مردم منو دعا میکنن / هر روز از من سوال میکنن / سرِ حرفام قمار میکنن / اونا منو نمیشناسن / منو قبلاً نمیخواستن / بیا با هم بشیم آهن / جای اینکه بدیم شاهرگ / من امیدم به این چالست / که موضع اش معلومه بریم تا تَهش / ببین مادر من دیوونه ام / بشین باز هم برام دعا کن و بریز باز اشک / فقط به من بدین کاغذ / بر نمیگردم بشین پا در از/ گشتن دنبالِ من هر روز بگیر پا درد / درمونی نیست به این پادزهر/ شیطان توویِ کلیسا هم هست / اونی نیستم که میشناختن / از من بکش بیرون بشین پا حرف / روی دستام یه شیر دارم که هنور قدرت میده به این باور/ فرصت میده به این لاغر/ من دنیای سفید ساختم و سیاه کم داش/ !!!رضا!!! ، میام الان ، رضا!!!! ، میام الان!!!/ من دنیای سفید ساختم و سیاه کم داشت / میخوام فریاد، حتی اگه روم بیاد دریا / میخونم واسه نیازمنداش / میمونم تووی ایران سرباز با ریاضت هاش / اگه دنبال منو حرفامی / خیلی باید هنوز دنبالم بگردی / خیلی/ همیشه مود من خوب نیست / میخوام یه چیزیو بگم / وقتی بارون میاد همه ی پرنده ها دنبالِ سَر پناهن / اما عقاب، بالاتر از ابرا پرواز میکنه / اینو همیشه یادت باشه / من اون جوجه فِنچای سر کوچتون نیستم که رو درختان / همیشه یادت باشه / رضا!!!! رضا!!! رضا!!!!/ اَه ، این غولِ لعنتی همه جا دنبالمه!!!!!/ چون توو خودمه!!!!/ توو خواب، بیداری، توو خلسه!!!!/ هرجا میرم هست!!!/ اگه بکشمش، اگه بکشمش... .و این حدیث از حضرت علی علیه السلام در خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه گویای این زمانه بسیار سخت است که فرمودند: (امام علي (ع) درباره وضعيت «آخر الزمان» مى فرمايد: «بايد منتظر گسيختگى پيوندها و روى كارآمدن بى كفايت ها باشيد، و اين، زمانى است كه ضربه شمشير بر مؤمن آسان تر است از يافتن يك درهم حلال، و اين زمانى است كه پاداشِ گيرنده از دهنده بيشتر است! اين امر زماني است كه مست مى شويد بى آنكه شراب خورده باشيد، سوگند مي خوريد بى آنكه مجبور باشيد، دروغ مى گوييد در حالى كه ناچار نيستند، و اين، هنگامى است كه بلاها شما را مى گزد آن گونه كه جهازِ نامناسب شتر، پشت او را مى آزارد، اين رنج چه طولانى است و اين اميدِ رهايى چه دور!».) و این آیه از سوره مبارک حجر گویای زمانه ماست که خدا به جان پیامبرش قسم میخورد و میفرمایند: (لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٢﴾ [ای پیامبر!] به جان تو سوگند، آنان در مستی خود فرو رفته و سرگردان بودند). این نوشته ها را نوشتم تا عرض شود انقلاب اسلامی خوب میداند جوانان امروز چه میکشند به سبب آنکه خدا و پیامبر اهل بیت میدانند، امید وارم با تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی به سوی ما آمده است این امید امیدواران رنج ها ترمیم شوند هرچند خدا خود جوابگوی این جوانان مظلوم با عجایبش هستند. ان شاءلله خانواده ها و جوانان و بشر و اجتماع خوب و درست به آرامش تاریخ توحیدی جدید برسیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید باید امیدوار بود تا ما با تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی از همه آنچه که جهان مدرنیته و استکبار برای بشر پیش آورده از جمله پوچی و نیهیلیسم عبور کنیم. آری! میبینید که این اشعار که تنها چیزی که نیست شعربودن است؛ سراسر حکایت از پوچی و بیمحتوایی و فرار از این پوچی میکند. بهترین راه ورود با جوانانمان اولاً: خوبنشاندادنِ زمانهای است که سراسر انسان را گرفتار نیستانگاری میکند و ثانیاً: انقلاب اسلامی، راهی است برای عبور از آن نیستانگاری و معنابخشیدن به امروز و فردای انسانها. اینجا است که مسیر گفتگو برای همین جوانان نیز باز میشود و اگر دیروزمان بدین امور نپرداختیم، مسائلِ پیشآمده حکایت از آن دارد که در امروز و فردایمان باید بدین امر بپردازیم تا معنای موفقیت، حقیقتاً در جای خود شکل بگیرد و معنا شود در نشاندادنِ انواع پوچیها. مثل زندگی رانتخواران و متحجّرین که آنان نیز صورتهای مختلف پنهانکردن نیستانگاریهای پنهان است. موفق باشید
