بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چند ساله پدرم رو از دست دادم. زمانی‌که در قید حیات بود تا زمانی که از دنیا رفت من کنار ایشون زندگی نکردم یعنی اصلا کاری بمن نداشت. زندگی خودش رو می‌کرد. نه خرجی من رو متقبل می‌شد نه چیزی، جر اواخر که دو سه بار پول یارانمه ام رو بهم داد و من واقعا در مضیقه زندگی می‌کردیم. من و مادرم اون شهر دیگه بود و ما شهر دیگه، منزل جد مادریم تا بزرگ شدم و ایشون از دنیا رفت. من دائما گله می‌کردم حتی بعد از فوتش و گاهی هم از شدت ناراحتی نفرین می‌کردم حالا حس می‌کنم ایشون از من ناراضیه و شاید عاقم کرده. حالا چکار کنم؟ لطفا جواب در کانال گذاشته شود ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما برای ایشان صدقه بدهید بلکه به او کمک شود. فکر نمی‌کنم عدم رضایت ایشان با توصیفی که می‌فرمایید جهت سلوک و سیر شما اختلالی ایجاد کند. موفق باشید

31082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد بنده که یکی از شاگردان استاد جوادی آملی حفظه ا...هستند، فرمودند که بحث مفصل عقلی و روایات متعدد داریم که از اول تا آخر معراج پیامبر (ص) جسمانی بوده، استاد این با معاد جسمانی چه طور جور درمیاد؟ مباحث حرکت جوهری گوش داده شده، ۲. اینکه جسم پیامبر (ص) سایه نداشته یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جزوه «نحوه حیات بدن اُخروی» عرض شده، لازمه جسمانی‌بودنِ معاد و معراج، جنسانی بودنِ آن به معنای مادی‌بودنش نیست. موفق باشید

30623

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: حافظ می فرماید: نگار می فروشم عشوه ای داد که ایمن گشتم از مکر زمانه. جناب استاد خیلی غمگینم. فریب دنیا را خوردم. میل به خودکشی دارم ولی می دانم مشکلی را حل نمی کند. عذاب وجدان اشتباهات گذشته، نگران آینده فرزندانم، دنبال آن عشوه ام. با آرزوی سلامتی برای جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست برای درک بودنی ماورای این بودن‌ها، به غزل شماره‌ی 96 که اخیراً شرحی بر آن نوشته شد؛ رجوع شود. ذیلاً آن غزل خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

غزل شماره‌ی 96

بودنی ماورای غم‌ها و شادی‌ها

باسمه تعالی

دی پیر میّ فروش که ذکرش به خیر باد        

   گفتا شراب نوش و غمِ دل ببر ز یاد

پیر میّ فروش که جایگاه و توانِ به حضورآوردنِ انسان را در هستی خود دارد، هستی و حضوری که انسان مستِ حضور «وجود» شود؛ او یعنی پیر میّ فروش گفت: با نوشیدن شرابِ حضور در محضر لایزال و بیکرانه‌ی حضرت محبوب، می‌توانی غم دل را از یاد ببری و ببینی که چگونه غم، جای و جایگاهی در زندگی ندارد، این وقتی است که شراب «وجود» و حضور به جان انسان نوشانده شود و انسان خود را در عالَم بقاء احساس کند.

گفتم به باد می‌دهدم باده، نام و ننگ      

     گفتا قبول کن سخن و هرچه باد، باد

در جواب به توصیه‌ی میّ فروش که مرا توصیه کرد تا خود را از نسبت‌های ساختگی آزاد کنم و معلّق در دریای «وجود» باشم، گفتم: در آن صورت هیچ عنوانی و هویت مشخصی که بتوانم خود را با آن معنا کنم، نمی‌ماند. زیرا در چنین حضوری همه‌چیز، حتی تشخص انسان در فنا و بی‌نامی قرار می‌گیرد و گویا معلّق در فضایی خواهم شد که هیچ تکیه‌گاهی برایم نمی‌ماند، مگر احساس وجود خود در بی‌تشخصیِ محض، و او گفت همین را قبول کن، هرچه می‌خواهد بشود. زیرا این نوع از «بودن» بهترین تجربه‌ برای زیستن است در هر دو عالم.

سود و زیان و مایه، چو خواهد شدن ز دست

         از بهر این معامله، غمگین مباش و شاد

آری! در این نحوه بودن، هم سود و هم زیان و هم اصل سرمایه، که نسبت‌های ما با این عالم است، همه از دست می‌روند. ولی برای به‌دست‌آوردن آن نوع بودنِ معلّقِ در وجود، نه باید غمگین بود و نه شادمان، زیرا بودنی است فراسوی نیک و بد، وقتی اصیل‌ترین نسبت که نسبت وجودیِ ما با حضرت محبوب است، باقی است و عینُ‌الرّبط‌بودن خود را نسبت به او احساس کنیم که چگونه «فقیر إلی الله» هستیم و به چنین سرمایه‌ای می‌بالیم.

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ    

        در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

اگر دل به هیچ، که همین دنیا و نسبت‌های آن است، بدهی و خود را در عنوان‌های دنیا و آرزوهایی که از آن ساخته‌ای، جستجو نکنی؛ در جای و جایگاهی خود را قرار می‌دهی که تخت سلیمان هم به بادی برود و هیچ شود و تو می‌مانی و تنهایی‌هایت، زیرا خود را در شرابی که فوق غم‌ها و شادی‌ها است و عین بودن تو می‌باشد، نسپردی. پس خود را معطّل دل‌سپردن به هیچ مکن و گر نه از بودنی آن‌چنانی محروم می‌شوی.

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است      

     کوته کنیم قصّه که عمرت دراز باد

اگر در شرایطی هستی که دلبستگی‌هایت مانع پذیرش چنین پندِ حکیمانه‌ای می‌شود، قصّه را کوتاه می‌کنیم، در عین آن‌که آرزومندیم عمرت دراز باشد تا در ادامه‌ی عمر، چنین فضایی را تجربه کنی و خود را به «هست» و «نیست» امور دنیایی و آرزوهایی که برای خود ساخته‌ای، گره نزنی.

والسلام

30490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: می‌خواستم نظرتان را درباره فلسفه غرب و انتخاب آن به عنوان رشته دانشگاهی بدانم و نسبت این فلسفه با فلسفه اسلامی. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فیلسوفان غربی هم نسبت به بشر جدید دغدغه‌های خوبی داشته‌اند که به نظر می‌اید در کنار فلسفه‌ی اسلامی می‌توان نسبت به آن‌ها نیز فکر کرد و جایگاه آن‌ها را نادیده نگرفت. موفق باشید

30324
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد عزیز بنده اشخاص زیادی را می شناسم که در انجام سلوک فردی بسیار کوشا هستند و به مقاماتی رسیده اند اما هیچ کاری با انقلاب و شرایط روز ندارند مگر این سلوک فردی نباید انسان را به سلوک اجتماعی برساند و اگر اینگونه است چرا این افراد که عموما محرمات الهی و انجام واجبات و مستحبات را به جا می اورند به همچین سلوکی که شما در این تاریخ با انقلاب اسلامی می فرمایید نمی‌رسند مشکل آن ها کجاست و آیا این که این افراد به چنین جایی نمی‌رسند ضعفی برای آنان است چون آنان به واقع فکر می کنند به تمام دین دست پیدا کرده اند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلوک فردی به تنهایی یک امر فکری است و البته در جای خود مفید می‌باشد. ولی سلوکی که در بستر تاریخی باشد که با انقلاب اسلامی شکل گرفته، سلوک قلبی است و موجب شور ایمانی می‌شود و راه شهدا را در مقابل ما می‌گشاید.

با حضور انقلاب اسلامی در تاریخ، منابع هویت‌بخشیِ ما که در جهان مدرن در حال بیرنگ‌شدن و فراموشی بود، امکان بازخوانی یافت و توانستیم از آینده‌ی تیره و تاری که جهان مدرن گرفتار آن است، به آینده‌ای دیگر نظر اندازیم و آن‌چنان با به ظهورآمدن انسانیت توسط شهدا، روحی انسانی چشم‌ها را به خود جلب کرد که امیدواری به حقیقت دل‌ها را گرم نمود و این یعنی باز انسان می‌تواند در اندیشه‌های متعالی مأوا بگیرد و باز خداوند در جان‌ها حاضر شود و زندگی از سرگردانی و بی‌جهتی، جهت خود را پیدا کند. زیرا پس از سال‌ها روشن شد آن‌جا که معنا و حقیقت نباشد، آدمی نمی‌ماند. آدمی زیر سایه‌ی حقیقت مأوا می‌گیرد و از پوچیِ دنیای مدرن فاصله می‌گیرد تا گرفتار زندگی روزمرّه نگردد و به هر چیز تن ‌دهد. و از این جهت در این زمانه نیاز به سلوکی داریم در بستر انقلاب اسلامی. موفق باشید    

30312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تبریک ایام! قبلا جزوه چاپی از شما منتشر شده به نام چگونه تفکر به تاریخ ما بر می‌گردد، الان هر چی تو سایت دنبالش گشتم پیدا نکردم، نام تغییر کرده یا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید جزوه‌ی «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» باشد. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/leaflet/1690

30063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر تمامی مقربان الهی از جمله شما بنده گاهی عواطفی به من دست می آید و یا افکاری به طوری که حس می‌کنم. حلال مذهب عشقم، حرام شرع اسلام. حالا نه به این منظور که بخواهم حرامی مرتکب شده باشم نه در مجاورت عشق الهی به عشقی دنیوی هم فکر می‌کنم و آیا لذت و توجه به برخی چیز های دنیا اشکال دارد و یا خیر و در مواجه با آن چه باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی جناب حافظ:

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

 همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

ذیل حضور اولیای الهی، انسان، همه‌ی عالَم را راه‌های به سوی حضرت محبوب می‌یابد. موفق باشید

29994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدمات سردار سلیمانی در مقابله با داعش مبرهن است اما اقدامات ایشان از شروع بهار عربی تا پیدایش داعش برایم قابل هضم نیست. مردم یک ملتی از یک دیکتاتور بعثی به ستوه آمده بودند ولو آن فرد حامی مقاومت باشد اینکه هدف وسیله را توجیه کند زیبنده نظام اسلامی نیست. صدام هم حامی فلسطین بود حال ما باید از او حمایت می‌کردیم؟ کما اینکه در حمله آمریکا به عراق برخی او را خالدبن ولید خواندند و می‌خواستند ما را وارد تقابل با آمریکا کنند برخی می‌خواهند مشکلات را به گردن روحانی بیفکنند در حالیکه حضور ما در منطقه موجب شد میوه های برجام چیده نشود. از طرفی عراقی ها علی رغم این‌همه مساعدت نه حاضر به پرداخت غرامتشان شدند بازارهایشان هم دست ترکیه است و این طنز روزگار است ترکیه به شمال عراق حمله می‌کند ما از عراق دفاع می‌کنیم بازارهایشان دست ترکیه. اما فلسطین هم بعضا گفته می‌شود ناصبی هستند. اگر هم نباشند بعضا صدام برایشان محترم است نمی‌دانم مجسمه او را در غزه نصب کردند یا میدانی بنامش کردند. از سوریه هم دفاع نکردند جالب است ما آرمان فلسطین داریم بزرگان فلسطینی چون عرفات و بسیاری از مردمشان ازین آرمان عدول کردند اگر خطایی درین عرایض است بفرمایید و امید که سردار سلیمانی اگر در حق ملت سوریه اوایل موجب خطایی شد مجاهدتهایش در مقابل داعش و شهادتش موجب غفران آن مرحوم باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با نگاه مقام معظم رهبری، میدانِ سیاست را تحلیل کنیم به واقعیات نزدیک‌تر می‌شویم. موفق باشید

29981

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در روایت است اگر یک روز تا پایان دنیا باقی نمانده باشد، خدا آن‌روز را چنان طولانی خواهد کرد تا حضرت مهدی (عج) ظهور کند». استاد بنده احساس می کنم این روایت ترسیمی از تاریخ ماست. مدرنیته چنان دنیا را برای زندگی تنگ و سخت کرده که آمار خودکشی ها ما را به این نتیجه می رساند که آخر دنیا همین تاریخ است! همین الان که بنده برای شما می نویسم و فضای پوچ گرایی بشر را برای شما ترسیم می کنم آخر دنیاست! امروزِ من و دیروز من و فردای من اگر دل به فرهنگ مدرن داده باشم برایم پایان دنیاست و مرده ای هستم که جسمم را برای مردن های هر روز حمل می کنم. استاد احساس می کنم این روز آخر شروع شده و طلوع فجرش با انقلاب اسلامی رقم خورده و در بین الطلوعین آن به سر می بریم و عده ای گرچه با طلوع فجر بیدار شده اند و به آگاهی رسیدند اما با خواب خود در بین الطلوعین خود را از خود آگاهی محروم کردند و حاج قاسم ها و مصباح ها با جهاد سرخ (خون) و سیاه (قلم) خود مشغول ذکر معشوق و بنای طلوع دوم هستند. استاد چه کنیم که در این بین الطلوعین دچار کسالت و غفلت نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به حضور تاریخی خود در دفاع از انقلاب اسلامی، ذیل اراده‌ی الهی. عرایضی تحت عنوان «حاج قاسم و ایرانیت قدسی» شده است که إن‌شاءالله در معرض نظر رفقا قرار خواهد گرفت. موفق باشید

29844
متن پرسش
سلام علیکم استاد: استاد من از ابتدا که وارد مسیر شدم سوز و حرارت و عشق را حس می‌کردم ولی الان که چند سالی از شروع گذشته در بعضی موارد برای مدت طولانی هیچ حسی دیگر ندارم نه سوزی، نه عشقی، اصلا محبتی دیگر وجود ندارد. خیلی نگرانم که کلا من را رد کردند و از مسیر طرد شدم. استاد به نظر شما چرا دچار همچین رکودی شدم؟ چکار باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت:

ای برادر عقل یک دم با خود آر

دم به دم در تو خزان است و بهار

بالاخره این نوع قبض و بسط ها در مسیر رجوع به حضرت حق پیش می‌آید؛ عمده همان صبر قرآنی است یعنی پایداری در وظایف حتی در مواقعی که انسان در قبض قرار دارد. تا ان‌شاءالله آن صفای نهایی پیش آید. موفق باشید

27774

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید در مورد سوال ۲۷۷۶۳ فرمودین نظر رهبر متفاوته. ولی من تو احکام که نگاه کردم ایشونم فرمودن جلوگیری اشکالی نداره کلا. شما کدوم نظرشون رو فرمودین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور بنده نظر فقهی ایشان نبود، نظر اجتماعیِ ایشان در مورد تولید موالید بود و این‌که رشد جمعیت هرگز موجب مشکلات جامعه نمی‌شود. موفق باشید

27603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: لطفا مبانی تربیتی انسان توسط حکومت اسلامی را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با رجوع به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جواب این سؤال و جواب سؤال بعدی خود را می‌یابید. موفق باشید

27451
متن پرسش
با سلام: آیا منظور رهبر عزیزمان از افزایش تولید همان حرکت به سمت توسعه ی اقتصادی است؟ می توان گفت با توجه به شرایط فعلی کشور ایشان به عنوان ولی فقیه دراین زمان اینطور تشخیص داده اند و این موضوع تداخلی با نظرات غربی ها در باب توسعه ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب در بستر فرهنگِ پیشرفت راه را مدّ نظر جامعه قرار دادند که در آن بستر رعایت روح متعالی انسانی و روح طبیعت می‌شود. ولی در بستر توسعه‌ی غربی، محوریت تنها میل و هوس انسان است. عرایضی در کتاب مدرنیته و توهّم شده است. موفق باشید

27359
متن پرسش
سلام استاد: چرا در مناجات شعبانیه از خدا می‌خواهیم شنوای دعایمان باشه در حالی که میدونیم داره میشنوه؟ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح آن دعای جلیل‌القدر عرض شد واژه‌ی «استماع» به معنای توجه است و نه گوش‌دادن، لذا در قرآن داریم: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (اعراف/۲۰۴) یعنی وقتی قرآن خوانده می‌شود به آن توجه کنید. و در همین رابطه در دعای مذکور از خدا می‌خواهیم با عنایت خود به شما توجه کند و نظر مبارکش را به شما مبذول دارد. موفق باشید  

27281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده تا آستانه محبت به خداوند و مناجات و اینکه قلبم متوجه حضور خداوند شود پیش رفتم. ولی الان نمی دانم چرا توانم مبارزه با نفسم را ندارم، از طرفی متوجه شدم که فقط خداوند است که انسان را در مبارزه نفس یاری می کند، و شاید باعث شد منیت هایم تا مقداری کنار رود ولی از طرفی دیگر نمی دانم با این گناهانی که دارد روی هم جمع می شود چگونه وارد ماه رمضان شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خود را مشغول امور متعالی و معارف قدسی نمود تا نفس امّاره و توهّمات، ما را مشغول نکند. خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

26663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام: اگر مثلا پدر من فوت کرده باشد و من هم آدم خوبی باشم آیا پس از مرگم می توانم پدرم را در برزخ ملاقات کنم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر اذن داشته باشید و شرایط دو تفکر طوری باشد که آن گرایشِ دنیایی فراهم باشد؛ آری! موفق باشید

26453

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: من هر وقت نماز بدون حضور قلب می خوانم طوری می شود که دیگر ادامه زندگی برایم سخت می شود و نکند که جزو «ویل للمصلین» بشوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! این قبض و بسط است که همواره در مسیر دینداری با انسان روبه‌روست. گفت: «ای برادر عقلْ یک‌دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». موفق باشید

25983
متن پرسش
با سلام: من می خواستم بدانم نیاز انسان به خدا در چه مواردی است؟ چه احتیاجی به خدا هست که باید امر و نهی او را رعایت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، ذاتی است سراسر رحمت و با رجوع به او قلب انسان محل تجلیات رحمت واسعه‌ی ربّ العالمین می‌شود و شریعت به عنوان امر و نهی الهی، راهِ رجوع به حضرت حق است. موفق باشید

25876

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در فایل صوتی که ماه رمضان گوش کردم فرموده بودید، که خداوند با تجلیاتش انانیت های بیهوده را در انسان ها از بین می برد، آیا در عالم عبودیت و صراط مستقیم که امام خمینی می فرمایند به طریق رب هدایت می شوید نیز تجلیات خداوندی است، که انانیت ها را از بین می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. آری! در ماه رمضان شرایط چنین تجلیاتی بیشتر فراهم است. موفق باشید

25806

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در تفسیر المیزان در ذیل آیات مربوط به سوره توبه جناب علامه (ره) می فرمایند: «رواياتى كه پيرامون تفسير آيات است اگر واحد باشند حجيت ندارند، مگر اينكه با مضمون آيات موافق باشد، كه در اين صورت بقدر موافقتشان با مضامين آيات حجيت دارند، و اين خود در فن اصول، حلاجى شده است، سرش هم اين است كه حجيت شرعى دائر مدار آثار شرعيه اى است كه بر آن حجت مترتب مى شود، و وقتى چنين شد قهرا حجيت روايات منحصر مى شود در احكام شرعى و بس. و اما آنچه روايت در باره غير احكام شرعى از قبيل داستانها و تفسير وارد شده و هيچ حكم شرعى را در آن متعرض نشده بهيچ وجه حجيت شرعى نخواهد داشت. و همچنين است حجيت عقلى يعنى عقلائى، زيرا بعد از آنهمه دسيسه و جعلى كه در اخبار و مخصوصا اخبار تفسير و قصص سراغ داريم و خود المنار هم به آن اعتراف كرده و از احمد نقل كرده كه گفته است : اين روايات اصلى ندارند ديگر عقلا كجا و چگونه به آن اخبار و صحت متن آنها اعتماد مى كنند؟ پس در نزد عقلا هم حجيت ندارد، مگر آن روايتى كه متنش با ظواهر آيات كريمه موافق باشد. پس كسى كه متعرض بحث روايات غير فقهى مى شود در درجه اول بايد از موافقت و مخالفتش با كتاب بحث كند، آنگاه اگر ديد روايتى با ظاهر كتاب موافق است آن را اخذ كند و گر نه طرح و طرد كند. پس، ملاك اعتبار روايت تنها و تنها موافقت كتاب است، و اگر موافق با كتاب نبود هر چند سندش صحيح باشد معتبر نيست و نبايد فريب صحت سندش را خورد. پس، اينكه مى بينيم بسيارى از مفسرين عادت كرده اند بر اينكه بدون بحث از موافقت و مخالفت كتاب، سند روايت را مورد رسيدگى قرار داده و بصرف سند حكم مى كنند به اعتبار روايت، آنگاه مدلول آن را بر كتاب خدا تحميل نموده و كتاب خدا را تابع و فرع روايت مى شمارند روش صحيحى نيست، و هيچ دليلى بر صحت آن نداريم. تازه نامبردگان در روايتى كه جنبه قرينه دارد بحث سند را هم پيش نمى آورند. ببخشید استاد برداشت بنده درست است: ۱. اگر روایتی واحد باشد اما درباب احکام شرعی باشد و سند آن صحیح باشد حجیت عقلی و شرعی دارد. ۲. اما اگر روایتی واحد باشد و در غیر احکام شرعی (مثلا تفسیر آیات و یا شأن نزول آیات) باشد حتی اگر سند آن هم صحیح باشد، حجیت شرعی و عقلی ندارد مگر اینکه با آیات قرآن منطبق باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از آن‌جایی که در حدیث ثقلین «کتاب اللّه و عترت» را برای ما حجت قرار داده‌اند، اگر مطلبی را قرآن متعرض نشده و امام معصوم متذکر شده‌اند، برای ما حجت است. ۲. این حرف درستی است زیرا در این مورد ملاک قرآن است. موفق باشید

25073
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد یکم درباره ترنس ها توضیح می فرمایید؟ افرادی که به گفته ی خودشان از نظر روح مثلا زن هستند ولی جسم شان مرد است و برعکس. چرا روحی که در حقیقت زن است (البته جدای از آن بحث که اصل روح زن و مرد ندارد) برای خود بدنی مردانه می سازد؟ این مسئله یک ناهماهنگی عجیب است بین جسم و روح. به همین دلیل بعضی از ترنس ها بعدها تغیر جنسیت می دهند و می گویند الان جسم مان مطابق با شخصیت مان شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز عجیبی است از آن جهت که بالاخره روحِ همین آدم‌ها در دوره‌ی جنینی که در اصیل‌ترین موقعیت خود قرار دارد، بدن خود را شکل داده و بعداً همین افراد طالبِ بدن دیگری می‌شوند. آیا می‌توان گفت که طلبِ بعدی برای آن‌ها طلبی اصیل نیست؟ موفق باشید

24595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: تسلیت منو بپذیرید خدا به شما صبر بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر، همین نحوه همدلیِ عزیزان نشان از آن دارد که حضرت حق رحمتش را از ما وا نگرفته است هرچند فرزند جوانی را از ما گرفت. موفق باشید

24297
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: حلال کنید که وقت گرامیتان را گرفتم. یک چند وقتی است که هر عملی که انجام میدم از درونم به خودم آفرین می گویم و هر کاری که دیگران انجام می دهند یا هر حرفی را که می زنند در درون خودم قضاوت و حلاجی می کنم که ببین اون طرف چه ضعفی داره که داره اینو انجام میده. خلاصه اینکه یک باطن پرحرفی پیدا کرده ام. که همش داره رفتار و سخنان دیگران را مرور و متهم میکنه. میدونم که این حالت عجب نام داره و چوبش را هم دارم میخورم. عدم توفیق خیلی زیاد و انجام گناهان به راحتی. من اصلا اهل گناه نبودم و خیلی مواظبت می کردم. استاد لطفا راهنمایی بفرمایید چطور با این نفس سخنگو مبارره کنم و سرکوبش کنم؟ (نیازی به ارسال به ایمیل نیست. با تشکر فراوان)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان نیّت صادق افراد را در نظر می‌گیرد متوجه می‌شود حتی اگر سخن اشتباهی بر زبان برانند و یا عمل باطلی انجام دهند، چون نیّت‌تان صادق است خدا از آن‌ها می‌گذرد پس چرا ما با اعمال خود معجب شویم و اعمال و افکار بقیه را تحقیر نماییم؟ موفق باشید

24223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شنیده می شود روش سلوکی بعضی از عرفا ذکر بوده. یکی اینکه شخص بعد از اینکه تماما واجبات را انجام داد و حرام ها را ترک کرد و مشغول به نماز شب و قرآن خواندن و دائم والوضو بودن و توسل و توکل و... شد به ذکر مشغول می شود و دائما به یاد حضرت مقصود است باطنا و ظاهرا. مشغول به اذکار و ختومات می شود و طبعا بر اثر این اذکار و ختومات تحولات و برکاتی عاید او می شود. این روش از نظر شما روش خوبیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بله. زیرا انسان فطرتاً موحد است و این روش که می فرمایید عملاً انسان را به وجه فطری اش نزدیک می کند. موفق باشید

33466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: سؤالی درباره مدیریت اتفاقات جهان و اتوماتیسم اجرای سنن الهی به دست ولی معصوم (علیه السلام) دارم: گاهی اوقات شواهد و قرائنی بدست می آید که گویا جهان در حال مدیریت توسط فرقه های سری یهودی است؛ به عنوان مثال سازمان های متصل به ایلومیناتی و فراماسونری و گلوبالیسم و... و این صحبت به میان می آید که گروهی صاحب قدرت و پول و ثروت بسیار در سرتاسر جهان پراکنده شده اند و با استفاده از ظرفیتهای خود، در جای جایِ دنیا در حال فعالیت اند و از بالا بر انسانها نظارت می کنند و همه انسانها همانند بردگانی در خدمت پیشبرد اغراض این گروه ها هستند. همناطور که شنیده ایم و مدارکی هم هستند در ساخت فیلم های هالیوودی و کارتون ها و بازی های رایانه ای و محتواهای مستهجن و تبلیغات، نشانه هایی از سازمان ایلومیناتی به چشم مان می آید و انگار آنها این مسیر ها را ساخته اند که بشر به دنیا بیاید و تحت نظر و سلطه ی آنان رشد کند و به طور کاملا غیر مستقیم برای شان کار کند و آنها را هر روز به هدفشان نزدیک کند و سپس از دنیا برود و این چرخه برای نسلهای بعدی تکرار شود. این سازمان ها و انجمن ها یکسری آرمان دارند و ظاهرا به صورت همه جانبه دارند تلاش می‌کنند که به اهداف خودشان برسند. اما ما یک وجه دیگری از پیشبرد اتفاقات جهان را هم شنیده ایم: شنیده ایم که قطب عالم امکان حضرت بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند و در زمانه غیبت شان افراد زیادی در کنار ایشان هستند که به دستور امام در سرتاسر جهان اوامر ایشان‌را اجرا می کنند. منظور بنده همان ۴ نفر اوتاد و ۴۰ نفر ابدال و ۷۰ نفر نجبا و ۳۶۰ نفر رجال الغیب هستند. گویا از طرف اللهی نیز یک گروه و تشکیلات مخفی هستند که تحت امر امام زمان علیه السلام قرار گرفته اند و اوامر ولی خدا را در عالم اجرا می‌کنند(۱). ۱) بر فرضِ صحیح بودن همه عرایض بنده، واقعا چه اوضاعی بر عالم حاکم است و این جهان چگونه می گردد؟ آن تکه گمشده حل این معما چیست؟ «در آخر باید عرض کنم که در ظاهر امر، کمپانی های معروف و شرکت های سازنده موبایل و لوازم دیجیتالی و صاحبان شبکه های اجتماعی نیز به نحوی در تسلط سازمان های ایلومیناتی هستند و انگار سایه این سازمان بر زندگی ۹۸ درصد مردم جهان افتاده و آن ۲ درصد هم در جایی دور از چشم جهانیان مثلا در میان قبایل دور افتاده در جنگلها زندگی می‌کنند». ۲) این قضیه چگونه حل شدنی است ؟ ۳) آیا اصلا داشتن چنین دیدگاه هایی راجع به اتفاقاتی که در عالم می افتد درست است ؟ ۴) رابطه بین ایلومیناتی و انجمن های یهودی ذی نفوذ و اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چیست؟ ۵) آیا سایه غرب و مدرنیته ای که بر زندگی مردمان این روزگار افتاده است همان تأثیرات این انجمن هاست یا بین روح حاکم بر غرب و روح حاکم بر این انجمن ها تفاوت و اختلاف وجود دارد؟ خیلی ممنونم باتشکر 🌹 ۱- شیخ کفعمی (ره) در حاشیه کتاب المصباح در شرح بخشی از دعای «ام داوود» که در آن از «اوتاد» و «ابدال» سخن به میان آمده است، [۳] مطلبی نقل می‌کند که در زمینه پرسش مورد نظر ما بسیار راهگشاست. ایشان می‌گوید: شیخ گفته شده است زمین هرگز از [یک] قطب، چهار نفر از اوتاد، چهل نفر از ابدال، هفتاد نفر از نجبا و سیصد و شصت نفر از صالحان خالی نمی‌ماند. پس قطب همان مهدی است که درود خدا بر او باد. اوتاد هم کمتر از چهار نفر نخواهند بود؛ زیرا جهان مانند خیمه‌ای است و [امام] مهدی مانند عمود این خیمه و اوتاد طناب‌های آن هستند. البته گاهی اوتاد از چهار نفر هم بیشتر می‌شوند. ابدال بیش از چهل نفر، نجبا بیش از هفتاد نفر و صالحان بیش از سیصد و شصت نفرند. چنین به نظر می‌رسد که خضر و الیاس از اوتاد و پیوسته پیرامون قطب هستند. [۴] گفتنی است، محدث نوری [۵] و شیخ عباس قمی [۶] نیز در کتاب‌های خود این مطلب را از شیخ کفعمی نقل کرده‌اند. حضرت آیت‌الله ناصری نیز درباره گروه‌های مختلف یاران امام عصر (ع) می‌فرماید: همواره پنج گروه از اولیا در محضر آن ولی مطلق به سر می‌برند و در خدمت‌شان از جان و دل می‌کوشند. اینان اوتاد، نجبا، نقبا، رجال الغیب و صلحا هستند. [۷]

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظام عالم، نظام امتحان است و بشر در مواجهه با همین امور به بصیرت لازم و تعالی مورد نیاز می‌رسد. ۲. بالاخره در آخرالزمان تقابل جبهه حق و باطل بیشتر و بیشتر می‌شود تا انسانِ آخرالزمانی با ظرفیت کامل به ظهور آید. موفق باشید

نمایش چاپی