باسمه تعالی: سلام علیکم: از چیزی گِله دارید که همه گرفتار آن هستیم. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راهکارهایی در میان آمده است بد نیست به آن رجوع کنید ولی کار آسانی نیست و انتظار نتیجهی سریع نداشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهنّمیان به جهت هیئاتِ مظلمهی درونیشان عذاب میکشند در آن جمله نوعی «شطح» وجود دارد. موفق باشید
با سلام و احترام استاد، بنده چند سال هست که درگیر سرطان هستم و در این مدت به طور پیوسته درمان های سخت و سنگین انجام دادم، بارها مرگ رو احساس کردم ولی خواست خداوند اینچنین نبود. قبل از ابتلا به سرطان ورزشکار و پرانرژی بودم اما مدتی بخاطر بیماری های دیگر و ناراحتی های مرتبط دچار افسردگی شدم و به نوعی تضادهای فکری داشتم و دنیا رو کافی نمی دونستم اما برای رسیدن به حقیقت سردرگم بودم. از لحاظ اعتقادی ادعایی ندارم ولی قبل و حین بیماری به اصولی پایبندم و حداقل میتوان گفت به لطف خدا محبت اهل بیت از کودکی در دلم هست (هرچند در عمل ازشون فاصله داشتم) مدتی قبل هم با یک شخص قابل اعتماد و آگاه به علوم غریبه دیدار داشتم و اعتقاد به وجود طلسم داشتند و راهکارهای شرعی بیان کردند. به هرحال و به هرعلتی این ابتلا به بنده رسیده و صلاح خدا اینگونه بوده و بنظرم علت اصلی ینک نوع ضعف در خودم بوده. پرسش بنده از جنابعالی این است که در این شرایط چگونه میتوانم از این سختی ها بهترین بهره را ببرم؟ گاهی اوقات خیلی نگرانم نکنه گناهی کرده باشم که مستحق این ابتلا شدم. و همچنین دغدغه ی کار و فراهم نبودن شرایط تشکیل خانواده و عقب افتادن در زندگی دارم. البته در این مدت نشانه ها و خواب هایی دیدم که به عنایت و خیرخواهی خدا باور دارم. ممنون میشم راهنماییم کنید. موفق باشید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر در همین سختیها، عمق معارف توحیدی خود را بیفزائید، با جهانی بس گشوده و متعالی روبهرو میشوید. تا آنجایی که به گفته جناب مولوی انسان در شرایطی قرار میگیرد: «زیر دریا خوش بُود یا روی آن/ مِهر او دلکش بود یا قهر آن». بنابراین سلامتی جسم و بیماری جسم تفاوتی نخواهد کرد. معارفی مانند «معرفت نفس» از این جهت نقشی اساسی دارد. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: پیرامون اسفار اربعه صحت و سقم برداشتم رو میخواستم از شما جویا شوم بلکه اصلاحش فرمایید، ممنون می شوم: بجز سفر چهارم سیر سالک انفسی و باطنی هست که در سفر اولش از بطون ملکوت و جبروت و عالم اسماء گزر کرده به صقع ربوبی ورود پیدا می کند و تا مقام واحدیت اوج می گیرد و بعدش سفر سوم رو از اسماء تا اعیان ثابته طی می کند۔ علاوه ازین وقتی سفر چهارم رو سفر من الخلق الی الخلق بالحق عنوان می کنیم مراد از خلق اول اعیان ثابته در صقع ربوبی هست و خلق بعدش خلق خارجیست۔ لطفاً بفرمایید آیا درست متوجه شده ام۔ اگر مقدور باشد لطفاً با پاسخ کوتاه و مختصر بسنده نفرمایید۔ پیشاپیش خیلی سپاسگزارم۔
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت خوبی است و البته باید مبانی آن روشن شود. حتماً میدانید که اسفار «من الحق الی الخلق» با زاویههای گوناگونی مطرح شده است. در این مورد خوب است به مقدمه شرح «منازل السائرین» جناب عبدالرّزاق کاشانی رجوع شود. بنده در جواب یکی از کاربران سؤالی فرموده بودند و جوابی داده شد که ذیلاً سؤال و جواب را خدمتتان ارسال کردم.
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: حضرت علامه طباطبایی «رحمةاللهعليه» راجع به آیه ۲۲ سوره اعراف ميفرمايند: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيبهايشان بر ملا شد: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءاَتُهُمَا» به علت نزديكي به طبيعت، نقصهاي آنها پيدا ميشود، حالا هر چه بيشتر به آن نزديك شوند- به اميد بر طرف شدن نياز- نيازشان بيشتر ميشود». در کتاب شریف «هدف حیات زمینی آدم» توضیحات بسیار خوبی در این باره ایراد فرموده اید. با الهام از آن توضیحات و مطالعاتی که بنده در حال انجام آن هستم، برداشتی از این آیه شریفه داشتم که نظر جنابعالی را در این زمینه جویا هستم (اینکه آیا چنین برداشتی می تواند صحیح باشد؟): حکما و محققین در رابطه با ارتباط میان نفس و بدن بیان کرده اند که نفس با قطع نظر از تعلقی که به بدن دارد، «عقل» است و صفات عقلى، مَلكى است و به اقتضاى سرشت خود ناظر به كمال و ديار مناسب خود است كه: «العقل ما عُبد به الرحمن، و اكتسب به الجنان»... بدین سبب گرفتاری انسان به اخلاق و عاداتی که مانع از این اتصال به عالم اعلی می شود به سبب تعلقی است که بعد از کینونت عقلی خود به بدن می یابد. یعنی تا در عالم عقل و آن بهشت نزولی است غرق در تماشای جمال یار است اما به محض تعلق به بدن، گرفتار نقائص مزاجی خود می شود و تا بر اقتضائات این مزاج غلبه نکند و قوای حیوانی را تحت حاکمیت عقل به اعتدال نرساند در بند تعلقات بدنی و مادی خود گرفتار خواهد بود. حال سوال بنده این است که آیا این حالتی که برای آن موجود عقلی و مَلکی بعد از هبوط در عالم طبیعت پیدا می شود، به علت همان قاعده ای است که در این آیۀ شریفه ذکر شده؟ یعنی انسانی که در کینونت عقلی خود موجودی ربانی است، به علت نزدیک شدن به شجرۀ ممنوعه و کثرات عالم طبیعت، انسانی طبیعی می گردد که در طبیعت خود حائز نقص های مختلف است که همین نقائص مانع از شهود حق می گردد در حالی که در عالم قبلی این نقائص آشکار نبودند یا مزاحم وصل او به مبدآ ایجادی اش نمی شدند؟ همچنین: و آیا این تقریر صحیح است که چون هر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی است و این اسماء در مقایسه با اسم جامع الله دارای نقص می باشند، اگر از عالم وحدت و آن بهشت نزولی به عالم کثرت هبوط کنند، همین نقصی که در جامعیت اسمائی خود دارند در عالم طبیعت نمودار می شود و عدم اعتدال ناشی از نقص در مظهریت اسماء برای انسانی که مستعد ظهور همۀ اسماء است بصورت عدم اعتدال در مزاج و ترکیب جسمانی نمودار شده و او را به سوی عادات حیوانی و جاذبۀ مادی سوق می دهد؟ و انسان در مواجهه با این مزاج باید روشی را پیش بگیرد که نقائص مزاجی خود را با قاهریت و حاکمیت نفس بر آن به اعتدال نزدیک کند تا بدین صورت از تاثیر آن خلاصی یابد و نقص اسمائی خود را در فرصت حیات زمینی جبران نماید؟ با تشکر فراوان از شما استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و به همین جهت بعد از آنکه فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم» پس از آن میفرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين» حقیقتاً انسان را در بالاترین قوام خلق کردیم، سپس او را به پایینترین پایینها ارجاع دادیم؛ این سؤال پیش میآید چرا خداوند اگر قوام ما را در ابتدا آن بالا بالاها قرارداده و سپس گرفتار پایینترین پایینها کرده است؟ عجیب است که میفرماید خودمان آنها را به «أَسْفَلَ سافِلين» ارجاع دادیم و پایین آوردیم. آیا این آیه خبر از آن ندارد که اگر مقام «أَحْسَنِ تَقْويم» را چشیدی، حال باید در دل یک تاریخ آشفته، «أَسْفَلَ سافِلينِ» هزار ساله را نیز تجربه کنی؟ تا ابر مردی بشوی به وسعت همهی عالم و همهی تاریخ. اینکه ما را در «أَسْفَلَ سافِلين» آورد، جز این است که میخواست ما در همهی عوالم حاضر باشیم؟
حتماً دربارهی چهار منزل عرفانی فکر کردهاید. منزل اول «سیر من الخلق الی الحق» است. سپس سیر «من الحق فی الحق» میباشد که انسان در این منزل چه عشقی با خدا میکند. اصلاً کاری به کار مردم ندارد. در سیر سوم که سیر «من الحق بالحق الی الخلق» است، سالک در عین حضور در عالم انوار، بنا است در عالم سافل نیز حاضر شود تا این عالم را نیز تجربه کند و تا اینجا سیر سالک جریان دارد تا سلوکش کامل شود و با نور خدا در جامعهی بشری حاضر گردد. ولی سیر چهارم مأموریت است برای هدایت بشریت و مربوط به نبوت و نبیّ میباشد، پیامبر میآید تا رسالت خود را نسبت به مردم انجام دهد و از این جهت در واقع نوعی مأموریت است. آنچه سلوک را کامل میکند منزل سوم است که انسان جرأت خطرکردن داشته باشد و در این جهان حاضر شود تا بداند بر مردم چه میگذرد. خداوند ما را نیافریده است تا شیخی باشیم در گوشهای پنهان. اگر فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم» و ما را در جایگاه خوب و خوشی آغاز کرد، مانند اوایل انقلاب و حالت خوشی که فضا را فرا گرفته بود ولی یک مرتبه در تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی قرارمان داد تا برای حضور در جهان، این سختیها و تنگناها را تجربه کنیم و آن تجربهی حضور خودمان در «أَسْفَلَ سافِلين» است ولی با حفظ هویت «أَحْسَنِ تَقْويم». در این حالت است که ظلمات به نور تبدیل میشود و انسان آتش را ابراهیم گونه برای خود گلستان میکند. موفق باشید
عرض سلام و ادب: بنده طلبه هستم چندین سال است سیر مطالعاتی و مباحث شما را دنبال می کنم الحمدالله بسیار مفید و عالی است احساس می کنم باید کتب دیگر از نویسندگان دیگر را هم ان شاءالله مطالعه کنم اول اینکه شما سیر مطالعاتی موضوعی را پیشنهاد می دهید یا اینکه در هر سیر کتب یک نویسنده مطالعه شود دوم اینکه کتب کدام علما را پیشنهاد می کنید؟ خداوند عمر با برکت به شما عنایت کند
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال از تفسیر قیّم المیزان غافل نباشید. خودْ راه بگویدت که چون باید کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید مباحث شرح کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی را دنبال کنید، إنشاءالله نتایج خوبی برایتان حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است عزیزان با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب و توصیه های ستاد کرونا، از رعایت آنچه باید بکنند غفلت ننمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بحث در کلّیت نظام است که مدّ نظر ما میباشد و باید به آینده آن امیدوار بود. نه اینکه این نوع نقیصهها را ما منکر باشیم و البته حتماً می دانید که رهبر معظم انقلاب در امور جزئی نظام ورود نمیکنند بلکه سعی میفرمایند با اصلاح ساختاری نهادها، مسائل رفع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله معارف الهی با نظر به هویت اشخاصی مثل حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» جای خود را باز میکنند و در همین رابطه مرحوم آیت الله بهجت فرمودند: «علم تو استاد تو است». البته این بدان معنا نیست که اگر صاحبدلی متعیّن به معرفت و اخلاق یافتیم، از او غافل باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم کار درستی باشد. اساساً نباید به این امور دامن زد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کعبه محاذیِ بیتالمعور است و بیت المعمور محاذی عرش است و عرش بر چهار اسمی که در تسبیحات اربعه متذکر میباشد، حمل میشود و از این جهت کعبه قبلهی مسلمانان میباشد. آری! مولایمان علی «علیهالسلام» مظهر انوار عرشی بیت المعمور است ولی آن حضرت که نمیشود قبلهی مسلمانان بشود. ۲. نمیدانم. ۳. مسئول سایت إنشاءالله توجه فرمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به حضور تاریخی خود در دفاع از انقلاب اسلامی، ذیل ارادهی الهی. عرایضی تحت عنوان «حاج قاسم و ایرانیت قدسی» شده است که إنشاءالله در معرض نظر رفقا قرار خواهد گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اموات در عالم برزخ در آن حدی که اذن دارند به سراغ زندگان میآیند و از احوالات خبر میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان گفت این یک امر طبیعی است تا إنشاءالله انسان به حضوری برسد که به جای حضور در عالم کثرات به عالم وجود دست یابد. در این رابطه توصیه میشود بعد از دنبالکردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» به بحث «برهان صدیقین» رجوع شود و هر دو بحث با شرح صوتی آن دنبال گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکتهی بسیار مهمی است که جایگاه و رسالت ما در کنار شهدا کجاست. در کتاب «گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» عرایضی شده است بخصوص جناب شهید آوینی مدّ نظر آورده شده که چگونه در کنار شهدا با تبیین تاریخی که شهدا شکل دادهاند میتوان مسئولیت خود را به انجام رساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان فرد مطلع و زحمت کشیده ای هستند و رویهمرفته مباحث ایشان مفید است. بحث در بعضی نکاتی است که بی پروا گفته اند و عده ای آن را بهانه قرار داده اند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان حضرت علی «علیهالسلام» را حقّ بداند و احساس کند عهدی پیشینی با او دارد، در واقع عهد قبل از ابدانی خود را تجربه میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که به بهانهی بهارِ عربی، میخواستند حکومت حافظ اسد را سرنگون کنند تا یکی از ارکان جبههی مقاومت را که بشّار اسد نیز اعتقاد به مقاومت در مقابل اسرائیل داشت؛ سرنگون نمایند. و اتفاقاً رهبر معظم انقلاب با هوشیاری متوجهی این امر شدند و در عین حفظ دولت اسد، پیشنهاداتی برای تغییر نظام سیاسی سوریه داده شد و عملی گشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور بنده نظر فقهی ایشان نبود، نظر اجتماعیِ ایشان در مورد تولید موالید بود و اینکه رشد جمعیت هرگز موجب مشکلات جامعه نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه با رجوع به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» جواب این سؤال و جواب سؤال بعدی خود را مییابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح آن دعای جلیلالقدر عرض شد واژهی «استماع» به معنای توجه است و نه گوشدادن، لذا در قرآن داریم: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (اعراف/۲۰۴) یعنی وقتی قرآن خوانده میشود به آن توجه کنید. و در همین رابطه در دعای مذکور از خدا میخواهیم با عنایت خود به شما توجه کند و نظر مبارکش را به شما مبذول دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رهبر معظم انقلاب به کاشتن درخت کاج بر اساس نظر کارشناسان، علناً سال گذشته اشکال گرفتند زیرا آن درخت در منطقهی اقلیمیِ ایران مفید نیست. ۲. اولیاء الهی متوجهاند که خداوند از طریق وجود آنها برکاتی را به خلق میرسانند و به حکم وظیفه نمیتوانند مانع شوند و بخل بورزند. از این جهت است که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مانع دستبوسیشان نمیشوند وگرنه مسلّماً خودشان نسبت به این امور راحت نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اشکها، قصّهی گشودهشدن درهای آسمان است. بد نیست به صوت «سیّد شهداء مقاومت و یومالفصل انقلاب اسلامی» و مقالهی «سیّد شهداء مقاومت و افقی که در پیش است، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، ذاتی است سراسر رحمت و با رجوع به او قلب انسان محل تجلیات رحمت واسعهی ربّ العالمین میشود و شریعت به عنوان امر و نهی الهی، راهِ رجوع به حضرت حق است. موفق باشید