بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30886
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: پیرو سوال شماره 30873؛ شما در کتاب شریف «هدف زمینی آدم» چندین بار به وجود نقائص پنهان در عالم برزخ نزولی اشاره کرده اید. مثلاً: «آدم در زندگي در برزخ نزولي هنوز نقص دارد و آن عبارت است از اين‌كه امكان از دست‌دادن آن شرايط برايش هست. درست است كه زندگي در زمين، نقصش بيشتر است، ولي در مقايسه با برزخ صعودي، برزخ نزولي داراي يك نحوه نقص است.» همچنین: «اين‌كه «لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا» تا آنچه از عيب‌ها براي آن‌ها پوشيده بود را آشكار كند. يعني آدم و حوا در آن بهشت‌ نقص‌ها و عيب‌هايي دارند كه در آن مقام به جهت عدم توجه نظر به آن عيوب ندارند. حالا آن عيب‌ها چه چيزي است كه شيطان تلاش مي‌كند آن‌ها را عمده و آشكار کند؟ آيا همان ميل به لذات دنيايي و ميل به طبيعت که در آن‌جا اهميتي نداشت، نيست؟... چه‌چيز در آن عالم براي آن‌ها پنهان بود؟ «مِن سَوْءَاتِهِمَا» معايبشان.» عرض بنده هم این بود که بالاخره یک نقص هایی بود که هرچند در آن عوالم قبلی به جهت وحدتی که حاکم است آشکار نبود اما با ورود به عالم طبیعت آشکار می شود. حال با توجه به اینکه می فرمایید: «حالا بعد از نزديکي به شجره و در عين پذيرفتن توبه، بايد زندگي زميني‌تان را شروع كنيد. ولي اگر روي زمين بياييد در زمين از طريق شريعت الهي نقص‌هايتان را كشف مي‌كنيد و در صدد جبران آنها برمي‌آييد.» حالا همان نقایص و معایب پنهان از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ چون این عیب ها و نقص ها در عالم طبیعت برای هر کسی به نحو متفاوتی آشکار می شود. مثلا کسی قدرت طلب است و کسی شکم پرست است و ... شما در این کتاب ضمن توضیحات خود نقایص انسان را در قیاس با کمال مطلق دانسته اید و فرموده اید: «انسان طوري است كه مي‌خواهد به مقصد خود يعني بندگي خدا برسد، چون علم به خود دارد كه هيچ است، هيچ. و در مقايسه با کمالات مطلق پروردگارش كه مقصد و مقصود اوست، متوجة نقص‌هاي خود مي‌شود.» با توجه به فرمایش شما بنده این سوال را مطرح می کنم که آیا اینطور نیست که همان نقصی که در مقابل کمال مطلق داریم ــ و همین نقص در قیاس با مظاهر اسم جامع الله نیز نمود پیدا می‌کند ــ به صورت نقص های جسمانی در عالم طبیعت ظهور پیدا می کند و انسان را دچار تعب می کند؟ (در ادامه بیشتر توضیح می دهم) شما در این کتاب می فرمایید: «‌هر چه به طبيعت نزديك بشويد، به تعب مي‌افتيد و از بهشت خارج مي‌شويد، آن وقت نقص‌ها و زشتي‌ها ظاهر مي‌شود... هبوط يعني کاري کنيم که روح گرفتار جسم شود و جهت جان را به جسمي كه در دنياست معطوف داريم و همه توجه‌مان به نقص‌هاي جسم مشغول شود» پس نقائص ما به واسطۀ جسم عنصری در عالم طبیعت نمودار می شود و در عوالم قبلی نقائصی هست که نمود ندارد و منظورم از نقائص این نیست که انسان فی حد ذاته عیبی دارد بلکه خلقت هر انسانی بنابر عین ثابته ای که دارد در تعادلی مناسب شأن او انجام پذیرفته و در عوالم علوی هیچ عیب و نقصی از این جهت ندارد اما چون قرار است که مقامات خود را با ارادۀ خویش کسب نمایند همین نقصی که شما هم فرمودید در قیاس با کمال مطلق در وجود هر کسی تعبیه شده، در عالم طبیعت در قالب نقص های جسم های ظهور می یابد و انسان را گرفتار امتحان و ابتلاء می کند. جهت توضیح دقیقتر: طبق نظر عرفا مزاج زمینی انسان و ترکیب جسمانی او که مرجّح و مخصّص حدوث نفس و معیّن استعدادهای نفسانی و جبلّی اوست، صورت زمینیِ استعدادی است که در عین ثابتۀ او و اسمائی که این عین ثابته مظهر آن هاست وجود دارد. بر این اساس، مثلاً کسی که در آن استعداد اصلی در عالم علمی، اسم علیم در او ظهور چندانی نداشته باشد، در مزاج زمینی او نیز این نمودار خواهد شد و چندان استعداد فهم دقائق علمی را ندارد و یا کسی که مظهر برخی اسماء جلالی است مثلا مزاجی غضبناک خواهد داشت. به عبارت دیگر، آن نقصی که از جهت قیاس با اسم جامع الله و عین ثابتۀ آن ــ که در نهایت اعتدال است ــ دارد در عالم طبیعت که عالم اضداد است در قالب مزاجی ظهور می نماید که به جهت غلبۀ خلط صفرا و عنصر آتش او را از تعادل حقیقی انسان کامل دور می کند و همین عدم تعادل در مزاج جسمانی است که نقص او در ظهور جامع اسماء را آشکار می کند و او را به تعب می اندازد و نحوۀ سلوک زمینیِ او را معلوم می کند. یعنی انسان عصبانی مزاج باید با این خصیصه ای که در عوالم قبلی به جهت وحدت حاکم بر آن نمودی نداشت جهاد نماید و نفس خود را حاکم بر این تمایل بدنی و مزاجی نماید تا نقص او جبران شود، یا به عبارت دیگر حالتی برای او ایجاد شود که همانند عوالم قبلی با وجود مظهریت او از اسماء جلالی در تعادل قرار گیرد. اما تعادلی مناسب شأن عالم طبیعت و وقتی چنین کرد و در هر عالمی تعادلی مناسب آن عالم را ایجاد کرد (در عالم طبیعت تعادل مزاجی و در برزخ صعودی ملکۀ عدالت) آنگاه خلیفۀ حق در این عوالم گشته و آن شأن والای اولیۀ خود را با ارادۀ خویش دوباره به دست آورده است. با تشکر از زحمات شما استاد گرانقدر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته نکات خوبی را مطرح می‌فرمایید. آری! در برزخ نزولی که روح، از مقام بالاتر وجود تکویناً به مرتبه نازل‌تر نزول می‌کند، نقص‌هایی محقق می‌شود که صورت این فرآیند، نزدیکی به شجره ممنوعه است که نماد عالَم کثرت می‌باشد عالمی که جامعیت ندارد و هرچیزی، چیزهای دیگر نیست. در حالی‌که در مقام برتر یعنی در مقام جامعیت هر چیزی، چیزهای دیگری هم هست مثل نور سبز در نور بیرنگ. ولی در طیف نوری که از منشور عبور می‌کند نور سبز، شش نور دیگر نیست. در رابطه با حضور در عوالم مادون یعنی عالم اسفل السافلین و تجربه چنین حضوری خوب است به جواب سؤال شماره 30869 رجوع شود. موفق باشید

30837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: میگم من‌ در حین خوندن کتاب برهان صدیقین اینجور برام تصور شد که عالم ماده همون خداست منتها به مرتبه نازله. یعنی مجموع پدیده های مادی به صورت مجموع می‌شود صورت نازله یک حقیقت که خداست. نه اینکه تک تک پدیده های مادی هر کدام خداست بلکه همه با هم!!! یکی دو روز با این حالت سپری کردم و نماز خوندم. ولی شما در ادامه بحث گفتید که اینجوری نیست و بحث رو توضیح دادید‌. سوالم اینه آیا در این یکی دو روز که من با همچین اعتقادی زندگی کردم کافر بودم و نجس؟ سوالی که دارم می‌پرسم از یه جهت خودم خندم میگیره و از یه جهت میگم نکنه واقعا شرعا کافر بودم و نجس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌طور نیست. در همان دو روز هم به دنبال خدا بودید و خودِ حضرت ربّ راه را نشان دادند زیرا با نیّت صادق به دنبال حضرت رب‌ّ‌العالمین به هر در و دیواری زدید تا بالاخره متوجه شدید: «وَ ربّی اَحسَنُ ربّی». موفق باشید

30812

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقتی رزق کلا دست خداست و توصیه شده برای افزایشش صدقه بدهیم و حتی در قرآن می‌فرماید از چیزی که خودشون دوست دارن و لازم دارن می‌دهند. پس چرا یک جای دیگر می‌فرماید آنقدر انفاق نکن که دستت خالی شود؟ (صفر ید).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا وقتی پای افراط پیش آید، از نظام تعادل و حکمت خارج می‌شویم و نسبت ما با خدای حکیم، به هم می‌خورد. موفق باشید

30671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تشکر: سوال اینجانب در ارتباط با وضعیت ارث برای زن که نصف می باشد و مرد که دو برابر می باشد، علت را جویا هستم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. می‌فرمایند چون هزینه‌ی خانواده به صورت عمده به عهده‌ی مرد است، همان نصفه‌ای هم که مرد بیشتر از زن ارث می‌برد، هزینه‌ی خانواده می‌کند. البته در این سال‌ها، بحث‌هایی پیش آمده که بنده متخصص آن نیستم. موفق باشید

30560

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حالتون خوبه میلاد امام حسین مبارک. سوالات من نشانگر عقیده قطعی من نیست من به احکام اسلام تا حدی پایبندم، ولی در سوال فکر کردم حرجی نباشد. سوال آخر من این است: اگر اسلام حق است و حق بوده چرا خدا کمک بیشتری به حفظ آن نکرد؟ آیا کمی انحراف برای اختیار داشتن مردم کافی نبود؟ انبوه انحرافات بوده از فتوحات ظالمانه و راحت دانستن توبه و خرافات و غیره در هیچ یک از علمای فرق رد بر همه انحرافات یافت نمی شود اری زیدیه برخی انحرافات را محکوم کرده شیعه برخی را خوارج برخی را ظاهریه برخی را ولی سوال من این است که انگار نگهبانان کاملی برای اسلام وجود نداشته! اگر هم حرف سنی‌ها و زیدیه را قبول کنیم که مدتها معصومی نبوده پس نگهبانی از دین کم بوده، حتی اگر حرف امامیه را قبول کنیم باز تاثیر دوازده امام در جامعه کم بوده، واقعا متحیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک طرف قضیه، حضرت ربّ العالمین هستند و ارائه‌ی دین کاملی که به بشر عرضه شده، تا اگر انسان‌ها خواستند حق را بشناسند و بدان عمل کنند، دست‌شان خالی نباشد. و طرف دیگر مردم هستند که باید با اختیار خود به آن دین رجوع کنند و در طول تاریخ کم و بیش این امر واقع شده و این اقتضای اختیار انسان‌ها می‌باشد که خودشان راهِ حق را بیابند و بدان پای‌بند باشند. که رویهمرفته این‌چنین شده و می‌شود. موفق باشید

30503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد یه مطلب مدتیه ذهنم رو درگیر کرده و اون اینکه مگر نه اینکه حقیقت کعبه امام امیرالمومنین (ع) هستن پس نماز اونا که در مسیر قبلشون اول امیرالمومنین هست بعد کعبه درست تره؟ یه بار ایستاده بودم نماز حس می‌کردم کسی صورتم رو میچرخونه به سمت کربلا. استاد این موضوع را چطور میشه توجیه کرد؟ ۲. استاد نقشه جغرافیای جهان و بحث جغرافی هم بومی نیست؟ ۳. استاد عزیز بهتر نیست قسمت خصوصیات که در قسمت بالای سایت قرار گرفته اونجا چه ایمیل و نام خانوادگی یا جنس برای ارسال پرسش میخاد شهر را هم اضاف کرد؟ مدیریت بهتری نمیشه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کعبه محاذیِ بیت‌المعور است و بیت المعمور محاذی عرش است و عرش بر چهار اسمی که در تسبیحات اربعه متذکر می‌باشد، حمل می‌شود و از این جهت کعبه قبله‌ی مسلمانان می‌باشد. آری! مولایمان علی «علیه‌السلام» مظهر انوار عرشی بیت المعمور است ولی آن حضرت که نمی‌شود قبله‌ی مسلمانان بشود. ۲. نمی‌دانم. ۳. مسئول سایت إن‌شاءالله توجه فرمایند. موفق باشید

30490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: می‌خواستم نظرتان را درباره فلسفه غرب و انتخاب آن به عنوان رشته دانشگاهی بدانم و نسبت این فلسفه با فلسفه اسلامی. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فیلسوفان غربی هم نسبت به بشر جدید دغدغه‌های خوبی داشته‌اند که به نظر می‌اید در کنار فلسفه‌ی اسلامی می‌توان نسبت به آن‌ها نیز فکر کرد و جایگاه آن‌ها را نادیده نگرفت. موفق باشید

30324
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد عزیز بنده اشخاص زیادی را می شناسم که در انجام سلوک فردی بسیار کوشا هستند و به مقاماتی رسیده اند اما هیچ کاری با انقلاب و شرایط روز ندارند مگر این سلوک فردی نباید انسان را به سلوک اجتماعی برساند و اگر اینگونه است چرا این افراد که عموما محرمات الهی و انجام واجبات و مستحبات را به جا می اورند به همچین سلوکی که شما در این تاریخ با انقلاب اسلامی می فرمایید نمی‌رسند مشکل آن ها کجاست و آیا این که این افراد به چنین جایی نمی‌رسند ضعفی برای آنان است چون آنان به واقع فکر می کنند به تمام دین دست پیدا کرده اند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلوک فردی به تنهایی یک امر فکری است و البته در جای خود مفید می‌باشد. ولی سلوکی که در بستر تاریخی باشد که با انقلاب اسلامی شکل گرفته، سلوک قلبی است و موجب شور ایمانی می‌شود و راه شهدا را در مقابل ما می‌گشاید.

با حضور انقلاب اسلامی در تاریخ، منابع هویت‌بخشیِ ما که در جهان مدرن در حال بیرنگ‌شدن و فراموشی بود، امکان بازخوانی یافت و توانستیم از آینده‌ی تیره و تاری که جهان مدرن گرفتار آن است، به آینده‌ای دیگر نظر اندازیم و آن‌چنان با به ظهورآمدن انسانیت توسط شهدا، روحی انسانی چشم‌ها را به خود جلب کرد که امیدواری به حقیقت دل‌ها را گرم نمود و این یعنی باز انسان می‌تواند در اندیشه‌های متعالی مأوا بگیرد و باز خداوند در جان‌ها حاضر شود و زندگی از سرگردانی و بی‌جهتی، جهت خود را پیدا کند. زیرا پس از سال‌ها روشن شد آن‌جا که معنا و حقیقت نباشد، آدمی نمی‌ماند. آدمی زیر سایه‌ی حقیقت مأوا می‌گیرد و از پوچیِ دنیای مدرن فاصله می‌گیرد تا گرفتار زندگی روزمرّه نگردد و به هر چیز تن ‌دهد. و از این جهت در این زمانه نیاز به سلوکی داریم در بستر انقلاب اسلامی. موفق باشید    

30087

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برداشت این حقیر از بعضی دروس شما خصوصا معاد شناسی این است که با قیامت کبری بساط عالم ماده برچیده می‌شود اگر چنین است این با قاعده منطقی که می‌گوید موجودات مجرد از ماده تجلی و ظهور دارند چگونه سازگار است یعنی تجلی عالم ملکوت سفلی که مرتبه نازله آن عالم ناسوت است قطع می‌گردد مثل اینکه نور خورشید در یک مرتیه خاص دیگر نور افشانی نکرده و منقطع شود. این تناقض ظاهری را چگونه باید حل کرد؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث حرکت جوهری عرض شد که این عالم قیامت می‌شود و باز عالمی دیگر و قیامتی دیگر. در روایت داریم: «عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِم‏» - ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زين العابدين عليه السّلام شنيدم مي‌فرمود خداوند محمّد و علي و پاك فرزندانش را از نور عظمت خود آفريد و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرينش مخلوقات سپس فرمود تو خيال ميكنى خداوند جز شما چيزى نيافريده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريد كه تو در آخرين عالم قرار گرفته‌‏اى. موفق باشید

29432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تجدد امثال آیا در عالم واحدیت اتفاق میافتد؟ اگر بگیم نمی افتد سنخیت علی معلولی را چه کنیم؟ اگر بگیم می افتد تالی فاسدش را چیکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت در این موارد به معنای تجلی است و دوگانگی بین علت و معلول مطرح نیست. موفق باشید

28980

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به رمان ها و فیلمها و ... به نظرم واژه «سوپرمن» در فرهنگ عامیانه ما و مخصوصا غربی ها همانند زورو، اسپایدرمن و... یک شخص نجات دهند باشد و زمانی که مردم غرق در گرفتاری هستند شخصی پیدایش می‌شود که می‌تواند آنها را نجات دهد. البته این ظاهر قضیه است ولی در باطن و حقیقت قضیه بسیار با امام معصوم تفاوت دارد، اگر قرار است این واژه را ادامه دهید باید بگونه ای باشد که مردم به باطن و حقیقت سوپرمن و امام معصوم نظر بیندازند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سوپر من در بستر اراده‌ی معطوف به قدرت است و این غیر از شخصیتی است که سلحشوری او در عین دانایی و ایمان می‌باشد. امثال زورو اگرچه ممکن است وجوه مثبتی از خود نشان دهد، ولی همچنان‌که عرض شد سیره‌ی ابراهیمیون در کنار سلحشوری، دعا و توکل می‌باشد. موفق باشید

28950
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر شما. همان گونه که می‌دانیم ابتدای انقلاب و با شروع جنگ، جوانان مومن و انقلابی، برای حفظ اسلام، تکلیف خود را این دانستند که در جبهه های جنگ حضور پیدا کنند و از اسلام و انقلاب دفاع کنند و امثال شهید حسن باقری که اصلا به نظامی گری علاقه ای نداشتند و تخصصی هم در آن نداشتند، اما به خاطر ضرورت آن روزها تبدیل به یک عنصر برجسته در جنگ می‌شوند، و آنهایی که در زمانه ی خود درست و به موقع عمل کردند و در تاریخ ماندگار شدند و به وظیفه شان درست عمل کردند و دچار روزمرگی ها نشدند، حال ما در کجای تاریخ ایستاده ایم؟ امروز جبهه و خط مقدم نبرد واقعا کجاست؟ ما با باید مجهز به سلاح هایی باشیم؟ علاقه ها و استعداد را کنار می گذاریم، ندای این روزها و فردای انقلاب و اسلام چیست! که بعضی از ما جوان ها آن را نمی‌شنویم، و فکر می‌کنیم باید مانند شهدا و هشت سال دفاع مقدس وارد عرصه نظامی شویم در حالی که امروز خط مقدم شاید جای دیگری است و ما غافلیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی بسیار مهمی است که جایگاه و رسالت ما در کنار شهدا کجاست. در کتاب «گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» عرایضی شده است بخصوص جناب شهید آوینی مدّ نظر آورده شده که چگونه در کنار شهدا با تبیین تاریخی که شهدا شکل داده‌اند می‌توان مسئولیت خود را به انجام رساند. موفق باشید

28865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون به خیر. چند وقتی هست بسیار شکاک شدم، هر جا میرم و یه چیز می‌فهمم سریع شک میفته به قلبم، مثلا میرم روضه، هر چی میگن میگم نکنه دروغه حتی به جایی پیش رفتم که بعضا میاد به ذهنم نکنه همه چی که تا حالا از دین و ... فهمیدم اشتباهه و دروغه باید چکار کنم؟ خیلی اذیت میشم میرم هیئت تا میاد اشک بر مصیبت بریزم این شک ها میریزه سرم. لطفا کمک کنید تا خلاص بشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید باید کار را با مبانی شروع بفرمایید. سیر مطالعاتی سایت چنین راهی را پیشنهاد می‌کند. موفق باشید

28170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آقای میرباقری معتقدند باید تمدن غرب را در درون فرهنگ و تمدن اسلامی استحاله کرد. و معتقدند نظر رهبری و امام هم همینه. من چند سوال در این رابطه دارم. اول اینکه آیا شما هم معتقد به استحاله هستید؟ دوم اینکه کیفیت این استحاله چگونه است؟ سوم اینکه تفکرات آقای میرباقری در بحث غرب شناسی و تمدن سازی چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را خود استاد باید شرح بدهند که منظورشان از استحاله، چیست. و البته مسئله بسیار حساس است. موفق باشید

27768

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود خداوند بر شما: می‌خواستم ببینم چگونه می‌توان به یگانگی و حکمت و نظم خداوند اصطلاحا یقین پیدا کرد؟ چرا که اثبات های معروف؛ مثلا اگر دو خداوند وجود داشت پس می بایست در جهان بی نظمی وجود می‌داشت ازآنجایی که همه چیز نظم دارد پس خداوند یگانه است، از نظر من دارای خللهایی هستند. مثلاً ممکن است دو خداوند یا بیش تر از دو تا خداوند وجود داشته باشد که قبل از کارهایی که می‌خواهند انجام دهند، مشورت می‌کنند و نتیجتا بی نظمی به وجود نمی آید. یا در بحث نظم بعضی سیارات ناهماهنگ و برعکس سیارات دیگر می‌چرخند و نمی‌توان نظم کاملی در آن ها دید (اصلا تعریف نظم چیست؟). حتی حکمت الهی هم خودش خلل دارد که بعضی اشیا هنوز دلیلی برای ضرورت وجودشان مثل آپاندیس یا علف هرز پیدا نشده. اگر جواب قانع کننده ای دارید لطفاً جواب دهید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده «برهان صدیقین» جناب ملاصدرا در این مورد بسیار توانا است. کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

26663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام: اگر مثلا پدر من فوت کرده باشد و من هم آدم خوبی باشم آیا پس از مرگم می توانم پدرم را در برزخ ملاقات کنم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر اذن داشته باشید و شرایط دو تفکر طوری باشد که آن گرایشِ دنیایی فراهم باشد؛ آری! موفق باشید

26432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوال اول: فرق کلی سعی با کلی منطقی چیست؟ سوال دوم: آیا وجدان همان فطرت است؟ سوال سوم: فرق آدم ساده لوح با آدمی که به فطرتش نزدیک است چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کلی سِعی، نظر به وجود دارد مثل حضور حق در عالَم که وسعت آن کلّ عالم را فرا گرفته. ولی کلی منطقی، نظر به مفهومی دارد که با مصداق‌های کثیر تطبیق می‌کند، مثل مفهوم انسان. ۲. می‌توان این‌طور فکر کرد. ۳. انسان‌های ساده‌لوح از به‌کاربردنِ تعقل، کمتر بهره دارند ولی از نظر فطرت، مثل همه‌ی انسان‌ها دارای فطرت توحیدی هستند. موفق باشید

26395
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد اینکه کلا عملکرد دیگران به ما ارتباطی نداره و ما نباید خودمون و وقتمون رو صرف قضاوت عملکرد دیگران بکنیم و صرفا باید تمام حواسمون روی رفتار خودمون باشه در قبال دیگران، خیلی برای من گره شده. مثلا وقتی به یه نفر محبت می کنم و اون جواب سردی میده یا بی محلی میکنه یا غرور نشون میده، تا مدتهای زیادی از خاطرم نمیره و این خیلی عذابم میده. هرچقدرم سعی می کنم با دعا یا حسن ظن این افکارو دور کنم از خودم، بازم یادم میاد و ایجاد دلخوری میکنه‌. چطوری باید با این افکار مبارزه یا حذفشون کرد از ذهن آدم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال سیره‌ی ما باید سیره‌ی محبت به غیر باشد. به گفته‌ی جناب حافظ:

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد      هرکه خاکِ در میخانه به رخساره نرُفت

در رسیدن به وادی محبّت و شور عشق، نه‌تنها باید دل در گروِ میخانه‌ی شوق و محبت به دیگران داشت، بلکه باید خاکِ در میخانه را نیز با رخساریِ خود، جاروب کنیم. زیرا نوشیدن محبت که همان میّ عشق و زیرپاگذاردنِ خودبینی و خودخواهی است نیاز به جهش دارد، جهشی که به کلّی انسان از شخصیت تک بُعدیِ قبلی خود آزاد شود و تماماً به دوست‌داشتن فکر کند و در این راه، حاضر باشد خاک مسیری را که به دوست‌داشتن می‌انجامد، با مژه‌ی چشم جاروب نماید حاکی از آن‌که در اوج تواضع خود را در مسیر محبت قرار دهد. موفق باشید

26302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید من همسرم معتقدن که رزق مادی بچه رو خدا میده، ولی خدا تربیت رو گذاشته به عهده ی پدر و مادر. و میگن من چون الان در خودم نمی بینم که پدر خوبی بشم پس الان نباید بچه دار شیم. ایشون انقلابی هم هستن ولی حرف گوش نمیدن. فقط اگه بفهمن یه چیزی روایته قبول میکنن. استاد در این باره حدیثی هست؟ اصلا این فکر درسته که رزق مادی با خداست ولی تربیت با والدین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا حرف از این بالاتر که قرآن می‌فرماید خداوند انسان‌ها را بر اساس فطرت الهی آفریده؟ و کافی است ما کارهای خلاف دین نکنیم تا انسان بر اساس فطرتش جلو برود. در ثانی این از حقوق زن است که هنگام ازدواج، همسر او مانع فرزندآوری او نگردد. موفق باشید 

 

25073
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد یکم درباره ترنس ها توضیح می فرمایید؟ افرادی که به گفته ی خودشان از نظر روح مثلا زن هستند ولی جسم شان مرد است و برعکس. چرا روحی که در حقیقت زن است (البته جدای از آن بحث که اصل روح زن و مرد ندارد) برای خود بدنی مردانه می سازد؟ این مسئله یک ناهماهنگی عجیب است بین جسم و روح. به همین دلیل بعضی از ترنس ها بعدها تغیر جنسیت می دهند و می گویند الان جسم مان مطابق با شخصیت مان شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز عجیبی است از آن جهت که بالاخره روحِ همین آدم‌ها در دوره‌ی جنینی که در اصیل‌ترین موقعیت خود قرار دارد، بدن خود را شکل داده و بعداً همین افراد طالبِ بدن دیگری می‌شوند. آیا می‌توان گفت که طلبِ بعدی برای آن‌ها طلبی اصیل نیست؟ موفق باشید

24968

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده به خودم و توجهاتم و خیالاتم دقت کردم، دیدم خیالاتم تحت کنترل نیست و به قول معروف یه بلبشو و سرگردانی در خیالم هست که نگو، تو خیالم یه لحظه دارم با یکی دعوا می کنم و بحث می کنم، یه لحظه دارم به چیزی که اتفاق نیافتاده تخیل می کنم اونم بیشتر بدبینانه، القائات و وسوسه های شیطان هم که مثل مور و ملخ میاد تو خیالم، استاد جان خلاصه خیالم خیلی بی در و پیکره، چکار کنم خیالم تحت کنترلم باشه و القائات و وسوسه ها و تصویر سازی های شیطان بر خیال من تاثیر نگذارد و خیالم رو کنترل نکنه؟ استاد چه کنم بدجور درگیر خیالات پوچ و بیهوده ام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از چیزی گِله دارید که همه گرفتار آن هستیم. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راه‌کارهایی در میان آمده است بد نیست به آن رجوع کنید ولی کار آسانی نیست و انتظار نتیجه‌ی سریع نداشته باشید. موفق باشید

24818
متن پرسش
استاد سلام: به نظر بنده تفکر و بررسی در مورد بدیهیات مثل عالم خارج و ادراک بدیهی عالم خارج، در همان حین تفکر مصداق خارج شدن از ساحت بدیهی و قرار داشتن در ساحت نظری در مورد آن موضوع است، و بدیهی مانند عالم خارج را فقط باید درک کرد و فکر نکرد، چون بدیهی واضح و روشن است، حال سوال این است در تفکر امثال هیوم چه اشکالی هست که نمی تواند از شک خود دست بردارد و عالم خارج را فقط درک کند. شاید همانطور که خود او هم گفته خوشبختانه عالم خارج خودش بگونه ای است که بدون دلیل و استدلال خود را به ما می نمایاند، حتی هیوم هم فهمیده که بدون تفکر عالم خارج بدیهی است، اما وقتی در مقام اثبات آن قرار می گیرد و در ساحت نظری قرار می گیرد دچار شک می شود، فقط چون نمی‌تواند آن را اثبات کند شک می کند، چون این کار از پایه اشتباه است و عالم خارج از مقوله ادراکات بدیهی و وجدانی است و فقط باید درک شود نه تفکر شود چون تفکر باعث خارج شدن از ادراک بدیهی وجدانی و ورود به ادراک نظریست و اینجاست که اگر شخص کمی روحیه بدبینی داشته باشد به شک دچار می شود و تنها راهش هم بدنبال دلیل نبودن و برگشت به ادراک وجدانی بدیهی است، و باید توجه کنیم که این عالم خارج به گونه ای می‌باشد که خود را به ما خارج می‌نمایاند و دست ما نیست و نباید فکر کنیم ماییم که عالم خارج را خارج اعتبار می دهیم، اگر اینگونه فکر کنیم مشکل شروع می شود، پس باید اینگونه درک کنیم و توجه کنیم که عالم خارج خود به گونه ای است که خارجیت خود را به ما می نماید و بهتر است بگویم تحمیل می‌کند و جبر است و چه جبر زیبایی، این درک وجدانی است چه بخواهیم چه نخواهیم، برای همین است شکاک حقیقی نداریم چون همه در مقام عمل به دلیل اینکه عالم خارج خود خارجیتش را بر ما تحمیل می‌کند و از اختیار ما خارج است، عملا در مقام عمل به وجدانی بدیهی بودن عالم خارج اعتراف می‌کنند و آنها فقط در مقام تفکر و نظر شکاکند، به همان دلیل که ذکر نمودم، حال اینکه خود را به خواب زده و یا کسی نبوده که از خواب بیدارش کند بماند، خلاصه اینکه با کمی توجه به این درک بدیهی می رسیم که عالم خارج خود بگونه ای است که خارجیت خود را به ما تحمیل می‌کند و ما وجدانن فقط مجبوریم درک کنیم و به اختیار ما نیست و درکی است وجدانی در مقام حضور. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات بسیار خوبی اشاره فرمودید. دقیقاً موضوع همین‌طور است که می‌فرمایید. مشکل دیوم هیوم آن است که از آن ساحتی که باید به خارج رجوع کند، غفلت کرد و تکیه بر حسّ خود نمود. آری! وقتی که انسان به یکی از ابعاد معرفت را از بقیه‌ی ابعادِ معرفت که خداوند در نفس ناطقه‌ی انسان قرار داده؛ تکیه کرد به همان مشکلی می‌افتد که امثال آقای هیوم گرفتار آن شده است. موفق باشید

24609

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با توجه به اصل مساله امکان ارتقا درجه در عالم ملکوت (وارفع درجته) چگونه با مساله عدم تغییر در آنجا سازگاری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عالم ملکوت، بحث در رفعِ حجاب است و این به خودی خود نوعی ارتقاء به حساب می‌آید. موفق باشید

24535
متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: چه کار کنیم تا در نماز و عبادات و دعا لذت ببریم و بصورت یک امر که از روی عادت انجام می دهیم نباشد و جوری نباشد که مثلا بخواهیم زود نماز را تمام کنیم؟ چه کنیم تا ولع عبادت بخصوص نماز داشته باشیم و با شوق و ذوق به سوی نماز بشتابیم نه اینکه از روی رفع تکلیف و بی میلی نماز بخوانیم؟ التماس دعا. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه معرفت صحیح است که عبادات را عمیق و لذتبخش می‌کند. پیشنهاد  ما معرفت نفس است. موفق باشید

32512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام استاد، بنده چند سال هست که درگیر سرطان هستم و در این مدت به طور پیوسته درمان های سخت و سنگین انجام دادم، بارها مرگ رو احساس کردم ولی خواست خداوند اینچنین نبود. قبل از ابتلا به سرطان ورزشکار و پرانرژی بودم اما مدتی بخاطر بیماری های دیگر و ناراحتی های مرتبط دچار افسردگی شدم و به نوعی تضادهای فکری داشتم و دنیا رو کافی نمی دونستم اما برای رسیدن به حقیقت سردرگم بودم. از لحاظ اعتقادی ادعایی ندارم ولی قبل و حین بیماری به اصولی پایبندم و حداقل می‌توان گفت به لطف خدا محبت اهل بیت از کودکی در دلم هست (هرچند در عمل ازشون فاصله داشتم) مدتی قبل هم با یک شخص قابل اعتماد و آگاه به علوم غریبه دیدار داشتم و اعتقاد به وجود طلسم داشتند و راهکارهای شرعی بیان کردند. به هرحال و به هرعلتی این ابتلا به بنده رسیده و صلاح خدا اینگونه بوده و بنظرم علت اصلی ینک نوع ضعف در خودم بوده. پرسش بنده از جنابعالی این است که در این شرایط چگونه می‌توانم از این سختی ها بهترین بهره را ببرم؟ گاهی اوقات خیلی نگرانم نکنه گناهی کرده باشم که مستحق این ابتلا شدم. و همچنین دغدغه ی کار و فراهم نبودن شرایط تشکیل خانواده و عقب افتادن در زندگی دارم. البته در این مدت نشانه ها و خواب هایی دیدم که به عنایت و خیرخواهی خدا باور دارم. ممنون میشم راهنماییم کنید. موفق باشید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر در همین سختی‌ها، عمق معارف توحیدی خود را بیفزائید، با جهانی بس گشوده و متعالی روبه‌رو می‌شوید. تا آن‌جایی که به گفته جناب مولوی انسان در شرایطی قرار می‌گیرد: «زیر دریا خوش بُود یا روی آن/ مِهر او دلکش بود یا قهر آن». بنابراین سلامتی جسم و بیماری جسم تفاوتی نخواهد کرد. معارفی مانند «معرفت نفس» از این جهت نقشی اساسی دارد. موفق باشید

نمایش چاپی