بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5300
متن پرسش
باسلام شما در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا فرمودید که اینکه می گویید گرسنه می شویم و ضعف می رویم توهم است می خواستم ببینم این چگونه با سیره پیامبر که از شدت گرسنگی سنگ به دل خودشان می بستند جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب ملاحظه فرمودید آنچه باعث قدرت انسان می‌شود اتصال روح انسان است با عالم معنا که مثال قوت حضرت جبرائیل آورده شد. لذا نباید به گرسنگی بدنی چندان توجه داشت و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این راستا به شکم مبارک خود سنگ می‌بستند تا روحشان مشغول آن گرسنگی نشود. موفق باشید
3289
متن پرسش
سلام علیکم درسوال 3177 مثالی که زده شده خوب نبوده ولی ما از بسیاری از فقها و عرفا داریم که از مال شبهه ناک اجتناب می کردند در صورتی که راه حل فقهی دارد. این مساله برای بنده مشکلی جدی شده که اگر با راه حل فقهی مساله برطرف می شود و اثری در روح ندارد پس این اجتناب ها برای چیست، اصلا خود شما حاضرید با دادن خمس از اینگونه اموال استفاده کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی معلوم شد یک مال از نظر فقهی شبهه‌ناک است در حدّ امکان باید از آن اجتناب کرد و در هر صورت فقه آل محمد«صلی‌الله‌علیه‌وآله» است که همه‌ی این ها را تعیین می‌کند و سالکان کوی دوست بر اساس آن فقه تکلیف خود را در اصول عملیه معلوم می‌کنند. موفق باشید.
2434

نقش استادبازدید:

متن پرسش
سلام ، خسته نباشید استاد فرموده بودید استاد فقط میتواند جایگاه ها را به شاگرد بیاموزد و نمیخواهد چیزی یاد او بدهد! (شرح دستورالعمل آیت الله بهجت) میخواستم هدف شما را از بررسی موضوعات مختلف دینی و شئائر اسلامی بدانم . آیا تنها برای کشف و بیان جایگاه هر کدام، در هدف حیات (قرب و رضوان الهی و بندگی) است. یعنی به تبیین مثلاً فلسفه پرداخته اید تا جایگاه و روش استفاده از فلسفه را در قرب الهی (و در ذیل آن اصلاح جامعه و آمادگی برای ظهور) به ما گوشزد کنید ؟ و اینکه به طور کلی دانستن جایگاه ها چه اهمیتی برای ما در برخورد با علوم (مثل فلسفه،اخلاق،عقاید،احکام و فروع دین مثل نماز و روزه و ...) یا موضوعات دیگر (مثل غرب شناسی و ...) دارد ؟ مثلا آیا شما امامت ، را شرح داده اید تا جایگاه و روش استفاده از امام را در قرب الهی بفهمیم ؟ همین طور به آداب الصلاه و جنود عقل و جهل و شرح جامعه کبیره ، برای شناخت جایگاه نماز ، أحادیث و أدعیه پرداختید؟ یعنی ما در کلام شما تنها باید به دنبال فهم این جایگاه ها باشیم؟ و در یک کلام «جایگاهِ شناختِ جایگاه ها» را بیابیم و طبق آن جایگاه، هر یک از آن موارد را ادامه دهیم و عملی کنیم؟ متشکرم استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دین اسلام یک دین کامل است و نقصی ندارد تا کسی بخواهد چیزی به آن اضافه کند، مثلا آنچه ما در نماز نیاز داریم بهترانجام‌دادن نماز است در داشتن حضور قلب بیشتر و سایر دستورات دین به همین شکل است، حتی غرب‌شناسی بحث می‌شود تا اهمیت ولایت فقیه روشن شود. موفق باشید
1951

محبت به حقبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت شما عزیز میخواستم بدانم بین محبت دوستی فرقی هست یا که نه؟ تعریف هرکدام چیست و فرقی دارند یانه؟ دسته بندی خاصی دارد ؟ برای رجوع به حق نیاز هست؟درچه اندازه ای ؟ و لطفا پیرامون «یتحابّون فیه» که در روایت آمده توضیح بفرمایید و حدود آن را مشخص نمایید. باتشکر که وقتتان را به ما دادید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: محبت و دوستی حالتی است از جذبه‌ی روح انسان نسبت به آنچه محبوب خود گرفته و محبت و دوستی فرقی ندارد، حقیقتاً حق باید محبوب و معبود ما باشد و هرچیز را در راستای دوستی خداوند دوست بداریم. یکی از خصوصیات مؤمنین آن است که همدیگر را به جهت خدایی‌بودن دوست می‌دارند و همواره به جنبه‌ی الهی همدیگر نظر دارند و به شدت رعایت حقوق و شخصیت همدیگر را می‌کنند که به نظر بنده امروزه باید هرکس که در ذیل شخصیت امام و رهبری قرار دارد همواره به جنبه‌‌ی الهی او نظر کنیم و به شدت رعایت حقوق و شخصیتش را بنماییم. موفق باشید
468

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
برای ورود به هر فرهنگی اولین قدم ان است که ادبیات ان فرهنگ شناخته شود.و لذا ما انسانهای قرن بیست ویکمی که همه ی فرهنگ خود را از مدرن اخذ کردایم به سختی می توانیم با ادبیات دین تماس بگیرم از این رو قبل از هر چیز اصطلاح شناسی دینی لازم وضروری می نماید تا هنگام خوانش متون دینی واژه های استعمال شده را بد فهم نکنیم لذااجالتاً چند اصطلاح خدمتان عرض می شود.تامعنی دقیق آن در فرهنگ دینی روشن شود.تعریف روشن وبدون پیچیدگی این واژه ها کمک بسیار خوبی برای فهم بعضی معارف است. الف)«برزخ» در جمله های مثل «در هنگام مرگ قوای نفس در مرتبه برزخیت جمع خواهد شد» ب)«نظر کردن»در جمله های مثل«حضرت عزرایٔیل به روح ما نظر کرده وآن را اخذ می کند» ج)«نور»در جمله های مثل«در هنگام مرگ به نور حضرت عزرایٔیل,عالم و جدایت اشخاص نمایان می شود» د)«باطن»در جمله های مثل«قبر مرتبه باطن عالم است» ه)«عزراییل»زیرا در هنگام به کارگیری این واژه عموماً یک شخص مثل همه اشخاص اطرافمان به نظرمی اید
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی الف: در عالم برزخ، از یک طرف انسان با خودش مرتبط است و از طرف دیگر دست و پا و سایر اعضاء به صورت دنیایی نیست که جدا از نفس او باشد – مثل دست و پای شما در هنگامی که خواب می‌بینید – و لذا در آن حال قوای نفس مثل بینایی – و نه چشم – و شنوایی – و نه گوش – و سایر قوا نزد خودِ نفس است و حاصل آن‌ها به نحو بسیار روشنی در جان انسان حاضر می‌شود. ب: مثل جذبه‌ی یک گل که ما را به سوی خود می‌کشد، جذبه‌ی عزرائیلی«علیه‌السلام» جان ما را به سوی عالم برزخ می‌کشاند. ج: نزدیک‌ترین تشبیه برای مجردات تعبیر نور است. مثل وقتی که از چیزی خوشحال می‌شوید می‌گویید نور آن خبر قلبم را مسرور کرد، حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» به عنوان نوری که موجب قطع علاقه‌ی نفس از دنیا می‌شود بر جان انسان تجلی می‌کنند. د: باطن در اصلاح امور شهودی و قلبی یعنی مرتبه‌ی برینِ وجود. مثل منِ انسان که باطن تن است. ه : فکر می‌کنم با شرح نکات فوق تصور ما به حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» نیز تصحیح شود. برای تصورات درست مجردات، کتاب «ده نکته از معرفت نفس» همراه با شرح آن مفید است. موفق باشید
16172
متن پرسش
با سلام و خسته نباشيد خدمت استاد گرامي: در مورد حكومت طاغوت زمان شاه و اينكه به چه حكومتي طاغوت مي گويند توضيح دهيد. اگر انواع فساد در حكومت شاه (طاغوت) مثل ربا، رشوه. دزدي و اختلاس و... در زمان ما و حكوت اسلامي هم بوجود بيايد آيا باز هم حكوت ما اسلامي خواهد بود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در حکومت طاغوت، حاکمان، خودشان دنبال فساد هستند ولی در حکومت اسلامی، حاکمانْ به دنبال اصلاح مردم می‌باشند تا مردم از عاداتِ باقی‌مانده از حاکمیت طاغوت نجات یابند. موفق باشید

15276
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم بدونم طایفه ی جن غیر از اسلام دارای چه مذاهبه دیگری هستند؟ و آیا مسلمان های آنان به گروه های شیعه و سنی تقسیم می شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اعتقاد جنّیان به دیگر ادیان اطلاعی ندارم، تنها می‌دانم که حضرت آیت اللّه حسن‌زاده فرموده بودند که یکی از جنّیان گفته است در بین جنّیان مسلمان، شیعه و سنی نداریم، بلکه همه شیعه‌اند زیرا کسانی در بین ما هنوز هستند که در واقعه‌ی غدیر حاضر بودند. موفق باشید

14336
متن پرسش
سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: استاد به نظر شما چرا مقام معظم رهبری در روز 29 خرداد 1388در روز نماز جمعه، سخن خود با امام زمان روحی فداه در نمازجمعه و به عبارتی در انظار عموم ایراد نمودند؟ چرا؟ فلسفه آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان حقیقتاً به عنوان نایب امام زمان«روحی لتراب ‌مقدمه الفداء» همیشه آن حضرت را مدّ نظر دارند و لذا در آن روز مبارک نیز سربازی خود را جهت ادامه‌ی انقلاب ذیل نظر مبارک مولایشان اعلام کردند و حضرت حجت«صلوات‌اللّه‌علیه» نیز با مدد خاصی که عنایت فرمودند، این سرباز جلیل‌القدر را بیش از پیش یاری نمودند و این به‌خوبی معلوم است که آن حضرت رهبری عزیز را به عنوان زیباترین و شفاف‌ترین نایب خود پذیرفته‌اند. موفق باشید 

9847
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه انسانی از قوه به فعلیت برسد و بدن اش هم در نظام هستی شدت بگیرد و از ساحتی به ساحت دیگر برود، مثل حضرت رسول اکرم (ص) در معراج که بدن وقتی از عالم طبع در آمد شدت گرفت و جنس اش هم فرق کرد و با آن بدن به پیشگاه پروردگار رفت، مشکلی که خیلی ها نمی فهمند و فکر می کنند رسول الله (ص) با همین بدن خاکی و عنصری رفته، چون اگر با این بدن خاکی و عنصری رفته باشد پس خداوند هم محدود می شود، چون یک بدن سمت و سو دار نزد خدا رفته و در نتیجه خداوند باید سمت و سو داشته باشد که این تفکری باطل است. ظرافت تعقل شیعه در اینجاست که می گوید معراج روحانی نبوده بلکه جسمانی بوده ولی نه با این جسم عنصری. حال سوال ام این بود چرا عارفی که اسفار اربعه اش هم طی می شود و در عوالم سیر می کند بدن اش هیچ شدتی نمی گیرد و در نهایت هرچه سیر می کند نفس و روح اوست که سیر می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت بدن کسی به معنای تغییر مرتبه، شدت نمی‌گیرد. سالکِ عارف می‌تواند به مرحله‌ای برسد که بدن برای خود خلق کند. در کتاب «مبانی نظری مهدویت» عرایضی در این مورد داشته‌ایم. موفق باشید
9788
متن پرسش
با عرض سلام و طول عمر با عزت برای استاد: 1) راه و روش طهارت قوه خیال بعنوان سلطان قوای نفس چه می باشد؟ 2) مراد مولوی از خاموشی بعنوان مرکب چوبین برای سیر در دریا چه نوع خاموشی است؟ همان صمت است؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، إن‌شاءاللّه کارساز است و بعد از آن از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» غافل نباشید. بنده هم عرایضی در شرح این کتاب داشته‌ام. از همه مهم‌تر از ذکر استغفار غافل نشوید، هر روز 70 بار به نیت این‌که از حضرت حق طلب می‌کنید که آن صورت‌ها و موانعی که بین شما و اوست را بپوشاند و اظهار رجوع به او را در شما تقویت نماید. آری خاموشی که در عرفان مطرح است همان صمت است که در روایات متعدد به آن توصیه شده است در موقعی که قلب خود را آماده کرده است تا از نفحات الهی بهره‌مند گردد. موفق باشید
1819
متن پرسش
باسمه تعالی: پس از سلام؛ سؤالی که خدمتتان داشتم در رابطه با استاد اخلاق و استاد سلوک بود که در حال حاضر ما چگونه می‌توانیم استادی را پیدا کنیم که در اصلاح رذائل خود موفق باشیم و خدای ناکرده طوری نباشد که پس از 70 سال قصه‌ی ما قصه‌ی آن سنگی باشد که به قعر جهنم سقوط کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام همان‌طور که می‌فرمایید همه باید تلاش کنیم تا مسیر زندگی‌مان رو به سوی جهنم و ارضای امیال نفسانی نباشد و حتماً در این امر استاد و نمونه‌ای متعالی نیاز داریم. ولی بحث در چگونگی استاد سلوکی و نحوه‌ی سلوکی است که ما باید دنبال کنیم. قلب ما حتماً باید به صورتی خاص تربیت شود و جهت بگیرد تا عبادات ما برایمان در آن راستا مفید افتد و تا برنامه‌ای برای خود نریزیم به آن تربیت خاص قلبی نمی‌رسیم و در راستای داشتن برنامه و تربیت خاص قلبی به طور جدّی موضوعِ ضرورتِ نظر به استاد به میان می‌آید. حال این سؤال پیش می‌آید که آیا آن استاد باید کسی باشد که با او رابطه‌ی خاصی داشته باشیم و او هرکس را بر اساس روحیات مخصوصی که شاگرد دارد راهنمایی کند یا در ذیل سیره و سنت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» می‌توانیم به سیره و آثار علمایی مثل علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمة‌الله‌علیهما» نظر کنیم و راه‌کار خاص سلوکی خود را به‌دست آورد و عقل و قلب خود را تربیت نماییم؟ بنده در جمع‌بندی و بر اساس مختصر تجربه‌ای که دارم معتقدم اگر کسی بتواند با حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این زمان رابطه‌ای قلبی پیدا کند و شخصیت و اندیشه و آثار علمی ایشان را مبادی عقل و قلب و عمل خود قرار دهد به همان جامعیتی می‌رسد که عرفای بزرگ طالب آن بودند و اکثراً به آن دست نیافتند که نمونه‌ی روشن آن را در بسیاری از شهداء و سرداران جنگ تحمیلی می‌توان یافت. عنایت داشته باشید که آن طور نیست که همه‌ی آن عزیزانی که به سراغ اساتید مسلّم اخلاق و عرفان رسیدند، همه موفق به کسب درجات معنوی شدند. پس باید بدانیم استاد علت معدّه است و همّت و صداقت خودِ انسان علت حقیقی است، اگر آن کسانی که با همت بلند به اساتید اخلاق رجوع می‌کنند و خود را مقیّد می‌کنند که همه‌ی دستورات استاد را مو به مو عمل کنند به نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که حضرت به امام حسن«علیه‌السلام» نوشته‌اند، رجوع کنند مسلّم به نتایج درخشانی می‌رسند. بنده در راستای نظر به نتایجی که بسیجیان و سردارانی مثل حاج‌حسین خرازی و مهدی باکری و احمد متوسلیان و ردانی‌پور و میثمی و... به آن رسیدند نظر شما را به پیام حضرت امام به رزمندگان در 10/1/61 در رابطه با عملیات فتح‌المبین جلب می‌کنم تا روشن شود چرا می‌گویم می‌توان در ذیل شخصیت حضرت امام به درجاتی رسید که عرفای بزرگ به دنبال آن بودند. ایشان می‌فرمایند: بسم الله الرّحمن الرّحیم‏ «إِنّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فى سَبیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصْ ... در جنگ‌هاى جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آن چنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتى که قواى مسلح ما تا کنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند و گرچه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتى معجزه‏ آسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه‏ ها و پشتیبانان آنان... به خضوع وادار مى‏کند، بُعد معنوى آن است که با هیچ معیارى نمى‏توان سنجید و با هیچ میزانى نمى‏توان عظمت آن را دریافت. ما عقب‌ماندگان و حیرت‌زده‏گان، و آن سالکان و چله‏ نشینان و آن عالمان و نکته‏ سنجان و آن متفکران و اسلام‏ شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان‏ بینان و آن جامعه‏ شناسان و انسان‏ یابان و آن همه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مسأله را تحلیل مى‏کنند که از جامعه مسمومى که در هر گوشه آن عفونت رژیم ستمشاهى فضا را مسموم نموده بود، بازار و مغازه‏ هایش مسموم، خیابان‌ها و گردشگاه‌هایش مسموم، مطبوعات و رسانه‏ هاى گروهى‏اش مفتضح و مسموم، از کودکستان تا دانشگاهش مسموم، و نونهالان و تازه جوانان ما در یک چنین محیطى به جوانى و رشد رسیده بودند که به حسب موازین و عادت باید سرشار از مسمومیت و فساد اخلاق و عقیدت باشند، که اگر معلم و مربى اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها یکى از آن‌ها را با صرف سال‌هاى طولانى متحول گرداند میسر نگردد، چگونه در ظرف سال‌هاى معدود از بطن این جامعه و انقلاب - که خود نیز اگر معیارهاى عادى را حساب کنیم باید کمک به فساد کند- یک همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاء الله و با تمام وجود داوطلب براى شهادت، جان نثار براى اسلام که پیران هشتاد ساله و سالکان کهنسال به‏ جلوه‏اى از آن نرسیده‏اند، بسازد؟ جز دست غیبى و دستگیرى الهى و تصرف ربوبى، با چه میزان و معیار مى‏توان تحلیل این معما کرد؟ این جانب هر وقت با یکى از این چهره‏ها روبه‌رو مى‏شوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره‌ی نورانى‏اش مشاهده مى‏کنم احساس شرمسارى و حقارت مى‏کنم. و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل این عزیزان که خود را براى حمله به دشمنِ خدا مهیا مى‏کنند، و مناجات و راز و نیازهاى این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مى‏نگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمى‏گنجند، خود را ملامت مى‏کنم و بر حال خویش تأسف مى‏خورم. اکنون ملت ما دریافته است که: «کُلُّ یَومٍ عاشُورا وَ کُلُّ ارْضٍ کَرْبِلا». مجالس حال و دعاى اینان شب عاشوراهاى اصحاب سید الشهداء«علیه‌السلام» را در دل زنده مى‏کند. جوانان عزیزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهده‌ی ثناى شما و شکر عمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خداى تعالى هستید، و خداى شما فرموده که شما را که چون سدى محکم و بنیانى مرصوص در مقابل دشمنان خدا و براى رضاى او ایستاده‏اید، دوست مى‏دارد. و این است جزاى شما و این است عاقبت عمل شما». در روش سلوکیِ فردی، انسانی که مؤدّب به آداب اسلامی است و عموماً از معارف اسلامیِ خوبی برخوردار است می‌رود در خدمت یک استاد اخلاق و بر وارستگی‌ها و فضائل خود می‌افزاید. ولی در روش سلوکیِ رزمندگانی که حضرت امام به آن‌ها اشاره فرمودند. اولاً: انسان‌های عادی بودند که به آن درجه‌ رسیدند که حقیقتاً همان‌طور که حضرت امام فرمودند قلم امکان توصیف آن را ندارد. ثانیاً: در روش سلوکِ فردی اساتید اخلاق، یک انسان ساخته می‌شود، ولی در روش سلوکی حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یک جامعه ساخته می‌شود و بنده فکر می‌کنم باید به دنبال سلوکی بود که مافوق سلوک فردی، شخصیتی مدّ نظر قرار گیرد که در نتیجه‌ی شخصیت او، تمدنی ساخته شود همراه با فضائل اخلاقی و شهدا و سرداران بزرگِ جبهه‌ی نبردِ دفاع مقدس هشت‌ساله با رجوعِ قلبی به حضرت امام این راه را طی کردند. مشکل ما آن است که هنوز نتوانسته‌ایم حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را پیدا کنیم و ملاک اصلاح نفس را تنها در محدوده‌ی امور فردی می‌شناسیم، در حالی‌که با رجوع قلبی به حضرت امام تمام ابعاد ما متعالی می‌شود که وجوه فردیِ ما یکی از ابعاد آن است. به نظرم با حضور حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، تاریخ ما ورقی دیگر در مسیر اصلاح نفس در جلو ما قرار داده ولی ما هنوز در عهد گذشته به‌سر می‌بریم. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «سلوک ذیل شخصیت اشراقی امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»» همین نکته را مطرح کنم. فکر می‌کنم اگر کتاب مذکور را با حوصله مطالعه فرمایید سؤالاتتان را که در آخر فرموده‌اید نیز حل شود. در روایت داریم که معاویة بن عمّار می‌گوید: به امام صادق«علیه‌السلام» عرض کردم: «رَجُلٌ رَاوِیَةٌ لِحَدِیثِکُمْ یَبُثُّ ذَلِکَ إِلَى النَّاسِ وَ یُشَدِّدُهُ فِی قُلُوبِ شِیعَتِکُمْ وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِیعَتِکُمْ لَیْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَایَةُ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ رَاوِیَةٌ لِحَدِیثِنَا یَبُثُّ فِی النَّاسِ وَ یُشَدِّدُ فِی قُلُوبِ شِیعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِد» مردى است راوى احادیث شما که آن‌ها را در میان مردم نشر مى‏دهد و در قلوب شیعه شما جایگیر مى‏سازد و مرد دیگرى است اهل عبادت که این خصوصیت را ندارد، آیا کدام یک از آن دو برتر است؟ فرمودند: «راوى حدیث ما که آن را در میان مردم نشر دهد و در قلوب شیعیان جایگیر سازد، از هزار عابد برتر است. ملاحظه کنید وقتی حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند آن فردی که سعی می‌کند روایات را در فرهنگ جامعه نهادینه کند و جهت‌گیری قلبی شیعیان را در راستای فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شکل دهد افضل است، به این معنا است که در سیر إلی الله مسیر را بهتر طی کرده و به درجات بالاتری نایل شده نسبت به کسی که در سلوک فردی تلاش می‌کند. بنده فکر می‌کنم اگر بتوانیم امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را درست بنگریم، سیره‌ی علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و المیزانِ ایشان نیز برای ما معنای دیگری پیدا می‌کند و در مسیر سلوک جامعِ معنوی نقش به‌سزایی دارد. شما از یک طرف متوجه‌اید علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» شاگرد مبرز مرحوم آیت‌الله قاضی است و از طرف دیگر شاهکار علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» را در المیزان ملاحظه می‌کنید که شدیداً جنبه‌ی اجتماعی آن بر جنبه‌ی فردی آن غلبه دارد. آیا به این نتیجه نمی‌رسیم که سلوک فردی جای خود را به سلوک جامع فردی، اجتماعی داده؟ و باید ملاک خود را در نظر به استاد سلوکی تغییر دهیم؟ با این فرض قداست را باید در سلوک جامع دنبال کرد، سلوکی که حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن هستند. والسلام
12371
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد برای تقویت نفس در رابطه با از بین بردن بیماری چه راه حل و ذکری را موثر می دانید؟ بنده مدتهاست به بیماری معده گرفتارم چندین متخصص رفته و از داروی های گیاهی زیادی استفاده کرده ام ولی نتیجه نداده. با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نهایتاً اگر طبّ سنتی هم جواب نداد، هنر مدارا با آن بیماری را پیشه کنید إن‌شاءاللّه به مرور بر آن مسلط خواهید شد. موفق باشید

11126
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: من سوالاتی رو در قالب چند شماره ازتون پرسیدم ولی جوابی دریافت نکردم هنوز، زمان ارسال سوالم شما کربلا بودید و من هم اول سوالم رو با زیارت قبولی شروع کردم. ایمیل رو هم که دادم، سوال بهتون رسیده؟ ممنون
متن پاسخ
به نام خدا/ شماره سوال و جواب 10870 هست که استاد در تاریخ اول دی ماه جواب داده اند. لطفا در دیدن سوال و جواب های سایت دقت فرمایید./ مدیریت سایت/ سلام: زیارتتون قبول. یادش بخیر چند سال قبل روزی سعادت پیدا کردیم و با زیارت شما شدیم زائر حرم آقا ان شاالله. سوال اول: استاد میخوام ازتون درباره تفکر بپرسم. مدتی است بخصوص با وجود اینترنت و گروههای اجتماعی و مشارکت در گروهها که البته همه هم مذهبی هستند یا در قالب صحبتهای دوستانه فرصت مطالعه تفکر و خیلی کارهای خوب از من گرفته شده. بارها قصد دوری ازین ابزارها رو گرفتم و همه ناموفق بوده. حتی در دوران دوری ازین ابزارها هم توفیقی برای کارهای مفید مثل قرآن خواندن یا مطالعه نداشتم. انگار دست و دلم پیش نمیره و بیخود موبایل دستم میگیرم. میدونم که وقتم داره تلف میشه. چطوری غلبه کنم؟ نور زندگیم کم شده، شوق مناجاتم، کیفیت نمازهام و...همه کم شدن. چه کنم؟ سوال دوم: از وقتی ساکن تهران شدیم و از کلاسهای هفتگی شما و سخنرانی های هفتگی آقای معمار منتظرین فاصله گرفتم روحم کسل شده و ذهنم پر از افکار بیهوده، نیاز به تذکر دارم. به نظرتون چه کتابی یا چه سخنرانی رو ازتون گوش کنم یا بخوانم تا حالم جا بیاد؟ سوال سوم: رهبر عزیزمون که فرمودن فلسفه رو باید از کودکی به فرزندانمون بیاموزیم، چطوری باید چنین کنیم؟ وظیفه ما والدین چیه؟ آیا شما در این زمینه مطالب آماده ای دارید؟ ممنونم. التماس دعا..........................باسمه تعالی: سلام علیکم: جای شما و همه‌ی دوستان حقیقتاً خالی بود 1- با توجه به آنچه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد باید به خودتان برنامه بدهید و همچنان روی برنامه مقاومت کنید تا شخصیت جدیدی برایتان ظهور کند 2- می‌توانید همان مباحث را به‌خصوص مباحث جلسات شنبه را از روی سایت دنبال کنید تا فضای حضورتان محفوظ بماند و در انتخاب کارها به کمک‌تان آید 3- فکر می کنم مباحث معرفت نفس مثل بحث «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» خوب باشد. موفق باشید
9856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد مهربان ما: خسته نباشید. من گرفتار دوستانی شده ام که روی اعتماد به نفس و نشاط علمی من تاثیر منفی کذاشته اند از نظر اخلاقی هم مناسب نیستند. زیاد دعا و توسل می کنم فایده ندارد آخر هم یک اتفاقی می افتد که درجمعشان می نشینم. کار من نیست بریدن از آنها. استاد! یک ذکری بفرمایید که کنار توسلات بتوانم مداومت داشته باشم. کمکم کنید استاد وقت فوق العاده ارزشمند من دارد تلف می شود. به داد من برسید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» توصیه به 21 مرتبه آیت‌الکرسی می‌کنند تا حضرت حق به میدان آیند و تدبیر امر ما را در دست گیرند. موفق باشید
8775
متن پرسش
سلام علیکم: در سیر مطالعاتی شما کتابی با این موضوع که در خصوص شرایط و علائم قبل و بعد از ظهور، مطالبی گفته باشید، کدام است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» مفید باشد. در مورد علائم قبل از ظهور کتاب عالمانه‌ی جناب آقای مصطفی صادقی تحت عنوان «تحلیل تاریخی و نشانه‌های ظهور» خوب است. موفق باشید
6091
متن پرسش
سلام علیکم الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت امیرالمومنین والائمه علیهم السلام .استاد عزیز عید ولایت را به شما تبریک وآرزو میکنم که سالیان دراز زیر سایه ی لطف امیرالمومنین باشید.استاد مدت زیادی است که حاجتی دارم اما نمیشود ومن سخت محتاج کمک خداوند هستم اما راهی نیست چه کنم که هم صلاح باشد وهم برآورده شدن حاجت.التماس دعا به حق مولا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با خوش‌رویی و صله‌ی رحم و احترام به والدین إن‌شاءاللّه گشایش حاصل می‌شود. موفق باشید
4340
متن پرسش
باسم تعالی.سلام علیکم.استاد اگر بگوییم زن منشور ولایت مرد است و حضرت زهرا(س) منشور ولایت حضرت علی(ع)، و حضرت زینب(س) منشور امام حسین(ع)،یک زن معمولی چگونه می تواند منشور ولایت مردش باشد؟آیا یک مرد معمولی در عین داشتن صفات رزیله انسانی می تواند ولایتی از سنخ ائمه بروز دهد؟از شما ممنونم و عذر می خوام که وقت گران بهاتونو گرفتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان چنین معادله‌ای را شکل داد، بهتر است زن با انجام وظیفه‌ی شرعی نسبت به همسر خود راه بهشت را بر روی خود بگشاید. موفق باشید
4019
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز که با این روش پاسگویی به سوالات فکر کنم یکی از مهمترین خلا ها و مشکلات جوانان کشور را مرتفع نمودید - از نوشته های شما برداشتم این بود در مسیر سلوک بیش از استاد ، همت و اخلاص فرد از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است که فرمودید علت اصلی است ، به نظر شما علت تفاوت همت ها چیست این همت های قوی از کجا نشات می گیرند که افرادی چون علامه طباطبایی ها را می سازند ، برای تقویت آن چه راه و عملی را پیشنهاد می کنید و برای به اخلاص رسیدن ، اخلاصی که حضرتعالی مد نظرتان است بهترین راهکار و میزان و معیار برای تشخیص آن چیست با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه دارای همت بلند هستند منتهی یکی آن را در هدف بلند به‌کار می‌گیرد می‌شود علامه‌ی طباطبایی و یکی در هدف روزمرّه آن‌را به‌کار می‌گیرد و آن را ضایع می‌کند. با جهت‌گیری صحیح، همت بلند شما ظهور می‌کند. پیشنهاد من توصیه‌های مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه است. همه‌چیز در آن نامه هست. موفق باشید
1652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
- با سلام: یکی دو سالی است متوجه شده ام که در دید و بازدید های اقوام و آشنایان که در ایام نوروز انجام می گیرد، آن طراوت، صمیمیت و شور و نشاط مثلا ده سال پیش دیگر وجود ندارد. یکی دو عدد از دوستان نیز با نگاه به دیدو بازدیدهای اقوام و آشنایان خودشان، سخن من را تأیید کردند. حال می خواستم بدانم که آیا شما هم چنین برداشتی داشته اید و آیا به نظر شما این برداشتی که من داشته ام یک پدیده ی کلی و فراگیر است و مرتبط با روح کلی جامعه می باشد؟ و آیا اساسا به نظر شما تحلیلی خاص برای آن وجود دارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بعضی مواقع شیاطین ، روحی را حاکم می‌کنند تا توفیقی را از ما سلب کند، مثل آن‌که در نمازمان خطوراتی وارد می‌کنند تا فکر کنیم نمازمان فایده نداشته، در حالی‌که اگر فایده نداشت شیطان نسبت به آن بی‌تفاوت بود. صله‌ی رحم برکات عرشی و فرشی به همراه خود می‌آورد سعی کنید مثل نماز با نور الهی، برکات عرشی و فرشی آن را برای خود فراهم نمایید. موفق باشید
208

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب اما بعد بنده سوالات بسیاری در حوزه دین مذهب و تاریخ اسلام دارم و متاسفانه تاکنون برای هیچیک پاسخی قانع کننده نیافته ام. فقط توضیح بدهم سوالات من عمدتا از جنس 114 سوالی که در این 4 صفحه مطرح شده نیست. اما درد دین اجازه نمی دهد که دست از طلب بدارم. اگر جسارت نباشد میخواستم دو سوال را برای شروع از حضرتعالی بپرسم و امیدوار باشم این رابطه استاد و شاگردی برقرار بماند. سوال اول این است که چرا نام حضرت علی در قران نیامده است. برای اینکه زودتر به پاسخ برسم باید عرض کنم بنده اختلافات شیعه و سنی را بیهوده می دانم و هم به شیعه و هم به تسنن انتقاد دارم و معتقدم که این اختلافات حکایت اختلاف انگوری است و من در وی و او فتاده در من قومی پی ما دوان و خندان نفرمایید نیامدن نام حضرت در قران جهت جلوگیری از تحریف قران است که وقتی از تلویزون سلام این را شنیدم احساس کردم سوزاندن قران اولی است بر چنین هتاکی. که خداوند را بیم آن است!!! که مردم قران را تحریف کنند و لذا دچار خودسانسوری شد. پس بقیه قران هم لابد.... فکر می کنم فعلا نیازی به سوال دوم نیست تابعد
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: برای پاسخگویی به این مسئله؛ مواردی باید روشن شود: 1- در شرایط تاریخی ، اجتماعیِ زمان نزول قرآن ، اختلاف قومی و قبیلگی به قدری قوی است که همه چیز حتی دین را تحت‌الشعاع قرار داده است . 2- اکثریت مردم هنوز ایمانی در خور تسلیم در برابر توحید را به دست نیاورده‌اند و با کوچکترین تحریک قومی تغییر جهت می‌دهند 3- حضرت علی با اکثر تازه مسلمانان آن روز ، یعنی سرکرده‌های شرک دیروز جنگیده‌است و چندین و چند از پدران و برادران آنها را کشته‌است و ایمان این مسلمانان تازه آنچنان قوی نشده که از شرک پدرانشان متنفر باشند ، بلکه از علی(علیه‌السلام) ناراحت‌اند و عظمت علی(علیه‌السلام) هم به همین رعایت نکردن میل و رضای سران شرک بوده و هست. به طوری که طبق اسناد تاریخی نصف کشته‌های بدر به دست علی(علیه‌السلام) بوده است. 4- روش سخن‌گفتن قرآن و هر مکتب تربیتی که بخواهد در طول تاریخ، بشر را هدایت کند آن است که اصول کلی را مطرح کند تا بشریت براساس شرایط تاریخی خود ازآن اصول و قواعد کلی استفاده کند و با تفکر خود، تکلیف مخصوص به زمان خود را بیابد تا تفکر در دین تعطیل نشود و تحجر جای آن را نگیرد. در نتیجه: اگر نام علی(علیه‌السلام) در قرآن برده شده بود، با توجه به آن همه تعصب، دیگر دو دسته مسلمان نداشتیم به نام شیعه و سنی،‌ بلکه یک گروه کثیری از تازه مسلمانان مقابل اصل دین می‌ایستادند و در چنان شرایطی ادامة اصل اسلام به خطر می‌افتاد و لذا نباید کاری می‌شد که لجاجت و استکبار آنها برانگیخته می‌‌گردید. امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند : تعداد نمازها هم در قرآن نیست، مثل « بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْه » که معلوم نشد در قرآن چه بوده و پیامبر روشن نمودند . زکات را هم قرآن نگفت به چه چیزهایی تعلق می‌گیرد و پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) روشن کردند، مصداق را نداد – همچنان که گفت حج به جا آورید، ولی کیفیت را نگفت - اصلاً پیامبر برای تبیین است. آیا جریانات بعدی از جمله کشتن شیعیان علی(علیه‌السلام) به صِرف شیعه‌بودن و حتی کشتن فرزند فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) در صحرای کربلا ، نشان نداد که به هرقیمتی حاضر به پذیرفتن خط زلال اسلام در مسیر اهل‌البیت نیستند ؟ و لذا اگر نام علی در قرآن آمده بود براساس کینه با آن بزرگوار با اصل قرآن مقابله می‌کردند و حریم قرآن را می‌شکستند. و خداوند این چنین قرآن خود را حفظ کرد. از طرفی پیامبرخدا(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) با تایید علی(علیه‌السلام) در موارد مختلف، حجت را بر مردم تمام فرمودند. پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: « اَنَا مَدینَةُ الْعِلْم وَ عَلیٌ بابُها، فَمَن اَرادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبابَ» یعنی من شهر علم می‌باشم و علی در آن شهر است، پس کسی که طالب علم است باید از این در بیاید تا به علم برسد». این روایت را کل امت اسلام قبول دارند که از پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) صادر شده به طوری که احمد حنبل از هشت طریق آن را روایت کرده. این روایات می‌رساند که همة امت باید به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) رجوع کنند و وصول به علم پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) از ناحیة علی(علیه‌السلام) ممکن است و می‌رساند که علی(علیه‌السلام) اَعلَم جمیع امت است. و مسلم چنین کسی باید بعد از پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) ولایت جامعة اسلامی را به عهده داشته باشد تا امت را در جمیع امور به هدایت برساند. نکته: آیا نیامدن نام علی(علیه‌السلام) در قرآن موجب می‌شود که نتوان به یقین در امامت و جانشینی آن حضرت رسید؟ یا با اندکی تفکر در قرآن و توجه به فرمایشات پیامبر(صلواةالله‌علیه‌وآله) به راحتی روشن می‌شودکه عالی‌ترین مصداق بعد از رسول‌الله(صلواةالله‌علیه‌وآله) برای ادامه ولایت دینی برمسلمانان ، علی(علیه‌السلام) است. آیا راه تاریک است ، یا بشر چشم خود را بسته؟ آیا آنها که علی(علیه‌السلام) را پس زدند، اسلام را از مسیر اصلی‌اش خارج نکردند؟ و آیا به گفته مورخان اهل سنت، آن چند سالی که علی(علیه‌السلام) برسرکار آمد، مردم دوباره اسلام زمان پیامبر(صلواةالله‌علیه‌وآله) را به یاد نیاوردند؟ پس در عینی که حجت تمام بود عده‌ای بد امتحان دادند.
123

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. می خواستم نظز شما را درباره کتاب "داستانهای شگفت انگیز" شهید محراب آیت ا.. دستغیب و تاثیرات آن بدانم؟ با تشکر
متن پاسخ

جواب: سلام علیک
باسمه تعالی: خدا رحمت کند حضرت آیت‌الله دستغیب را، مردی حکیم و عارف و شجاع بود. آنچه ایشان در آن کتاب فرموده‌اند در جای خود صحیح است و موجب بیداری انسان می‌شود، منتها ممکن است افراد عادی بعضی موضوعات را درست درنیابند، بهتر است برداشت خود را با کسی که در آن مورد صاحب‌نظر است در میان بگذارند.
والسلام علیکم

17352
متن پرسش
با سلام: با توجه به پاسخ سوال 17336 مبنی بر «ما به اندازه‌ای که زندگی را درست معنا کرده باشیم و با ایمان کامل به خداوند، اخلاق فاضله‌ای را در خود شکل دهیم، موجب ریزش رحمت الهی خواهیم شد و این یعنی سعادتمندی، حال چه مجرد باشیم و چه متأهل و چه غنی باشیم و چه فقیر. موفق باشید.» می خواستم از شما بخواهم اگر راهی غیر از ازذواج برای حل مسائل «عاطفی و جنسی» سراغ دارید بفرمایید، اینگونه همه جوانان بی خیال خوشبختی و سایر اهداف ازدواج می شوند و صرفا به نیاز اصلی خود متمرکز می شوند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید خودمان بر روی مسائل جنسی آن‌چنان متمرکز نشویم که اگر شرایط آن فراهم نشد، به زحمت بیفتیم. زندگی وسعتی بالاتر از مسائل جنسی دارد. آری! اسلام نسبت به این امور بی‌تفاوت نیست، ولی اگر شرایط آن فراهم نباشد و ما در این امور متمرکز نشویم، خداوند روح ما را با مسائل بس متعالی‌تر تغذیه می‌کند. موفق باشید

10804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد نظر شما در مورد آقای علی الله وردیخانی و کتابهایشان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاع ندارم. موفق باشید
9678
متن پرسش
ببخشید استاد آیا این عکسی که سنی ها از امیرالمومنین نشون میدن درسته؟ شرمنده...http://www.xum.ir/image/KVUL
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمت کند مرحوم دکتر علی شریعتی را، وقتی سال‌های پیش این عکس را دیده بود می‌فرمود: کجای این عکس به علیِ عابدی که به جهت شب‌زنده‌داری‌های طولانی سیمای او زرد و غم اسلام و مسلمین از ظاهر او نمایان بود می ماند؟ موفق باشید
9257
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه ای هستم که متاسفانه از اینکه نمره کم میگیرم خیلی احساس گناه میکنیم و همیشه عذاب وجدان دارم. باور کنید خیلی توسل کردم که بتونم نمره هامو خوب کنم اما متاسفانه نتونستم. البته این رو هم بگم بنده تمام درسها به جز ادبیات رو خوب بلدم و اگه الان به بنده بگن اصول فقه یا منطق و... رو تدریس کنم از عهده ی این کار برمیام و ادبیات رو هم در حد متوسطی بلدم ولی وقت امتحان اصلا نمیتونم خوب حفظ کنم و خلاصه بگم بنده فهمم خوبه ولی حفظم ضعیفه. به نظرتون این عذاب وجدان بنده جا داره یا نه؟؟؟ اینکه علامه حسن زاده فرمودن هر چی دارن از امام رضا (ع) دارن بنده چطور میتونم از امام رضا (ع) کمک بخوام که از نظر علمی کمکم کنه؟؟؟ راستش هر وقت میخوام توسل کنم وقتی این فکر که من خودم باید زحمت بکشم به جایی برسم به ذهنم خطور میکنه از توسل دلسرد میشم و احساس میکنم اگه با توسل درسم خوب بشه کاری نکردم. خواهشا کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما اگر در حدّ وُسع خود تلاش کرده‌باشید دیگر جایی برای سرزنش‌تان نمی‌ماند. شما تلاش خود را بکنید و از حضرت رضا«علیه‌السلام» نیز بخواهید توفیق لازم را به شما مرحمت کنند. موفق باشید
نمایش چاپی