بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر در قرأن‌ منظور از« ارض» کل آسمان و کهکشانها و کرات و خود این زمین هست و منظور از «سماوات» عالم غیب و مجردات هست چرا در المیزان ذیل ایه ۴ سوره جاثیه آمده است «و خلقت انسان علاوه بر اینکه موجودی است زمینی و مرتبط با ماده، نوع دیگری است از خلقت که با خلقت آسمانها و زمین اختلاف دارد برای اینکه آسمانها و زمین تنها موجودی مادی هستند....» در همین قسمت آخر گفته شده آسمانها و زمین، منظور ماده یعنی سماوات که در آیه ۳ آمده یعنی آسمانهای مادی و مگر آسمان ماده تعداد دارد؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در معنایِ آسمان و یا سماوات، باید با توجه به جمله‌ای که مطرح می‌شود فهمید آیا منظور همین آسمانِ بالای سر ما است و یا آسمانِ غیب و معنا است؟ موفق باشید

24834
متن پرسش
استاد سلام علیکم: ۱. تقسیم مراتب نفس به نفس اماره و لوامه و مطمئنه به چه معناست؟ ۲. آیا در زمانی که نفس اماره فعال است نفس لوامه هم فعال است؟ چون بعضی مواقع انسان در جنگ با فکر و خواهش نفسانیست. ۳. همه می دانیم خطورات نفسانی یا هدایت به نیکی و مبارزه با پوچیست از جانب ملائکه و یا وسوسه و ترغیب به بدی و پذیرش افکار پوچ است از جانب شیطان،آیا شیطان وقتی وسوسه می‌کند با نفس اماره مرتبط می شود و نفس اماره در اصل نقش سرباز و نوکر او را بازی می کند و وقتی ملائکه الهام می کنند با نفس لوامه مرتبط می شوند و نفس لوامه سرباز و فرمانبردار آنهاست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» متوجه می‌شوید که نفس امّاره و لوامّه و ... همه، مراتب مختلف نفس ناطقه هستند. آری! زمینه‌ی وسوسه‌ی شیطان و یا الهامِ ملک در خود انسان هست و به وسیله‌ی همان نفس‌هایی که برشمردید، آن‌ها کار خود را انجام می‌دهند. موفق باشید

24373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام: با توجه به جواب شما به سوال ۲۴۳۵۶جنابعالی می‌فرمایید که طبق قسمتی از تفکر بارکلی او توانسته به قسمتی از فلسفه حصول وجود ذهنی از نظر ملاصدرا برسد اما در اینکه شی خارجی باید باشد که معد این وجود باشد دچار مشکل شده که البته به نظر بنده این امر آنقدر بدیهی هست و نفس یا عقل آن را بدیهی درک می کند و میابد که دیگر نمی توان شک کرد و یا انکار کرد، و بنده فکر می کنم که بارکلی هم اشتباه تمام فلاسفه غرب را که گرفتار ایده آلیست شدند مرتکب شده و آن هم اینکه در درک این موضوع از ساحت بدیهی خارج شده و این امر بدیهی را در ساحت نظری مورد بررسی قرار داده، لطفا بفرمایید چگونه می توان اینگونه افراد را به ساحت بدیهی برگرداند و مشکلشان را حل کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. خواستم عرض کنم جناب بارکلی را چندان دستِ کم نگیرید از آن جهت که نکاتی را در نظریات خود مدّ نظر دارد. موفق باشید

24257
متن پرسش
سلام علیکم: علم نفس به بدن چه نوع علمی است، آیا علم نفس به بدن حصولی هست یا حضوری؟ کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس از جهت درک بدن خود علمش حضوری است ولی از آن جهت که به دست خود نگاه می‌کند و به دست خود علم دارد علمش حصولی است.

34181
متن پرسش

با سلام:جناب استاد طاهرزاده بنده از شما یک سوال مشخص دارم و آن این سوال می باشد که آیا شما یا شاید بهتر بخواهم بگویم مبنای شما موقعیتی را قابل تصور می‌داند که در آن فرض و موقعیت شما از نظام جمهوری اسلامی دل بریده باشید و آن را باطل بپندارید و حتی معارض آن شوید؟ در واقع آیا طرفداری شما از جمهوری اسلامی ابطال پذیر است؟ چه بشود یا چه پیش بیاید یا چه کسی در این نظام چه کار انجام بدهد یا چیزی بگوید شما حساب خود را نظام جدا خواهید کرد و آن را باطل خواهید پنداشت؟ ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ذات اسلام توسط رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به نور ربوبیت به بشریت عطا شد تا انسان‌های حق‌طلب در مسیر انسانیت خود راه گشوده‌ای در مقابل خود بیابند؛ ذیل اسلام و تشیع، انقلاب اسلامی راه هدایت بشر جدید است که به نور الهی بر قلب سالک واصلی همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به ظهور آمده است و در ذات خود تماماً راه توحید و مسیر سعادت بشریت است. و همان‌طور که اگر سقیفه‌ای خواست حجابی شود برای نور اسلام، این تشیع است که متوجه می‌شود به جای عدول از اسلام، مسیر عدالت و معنویت اسلام را با علی «علیه‌السلام» ادامه دهد؛ در این زمانه نیز تنها راه سعادت و نجات از پوچی و سرگردانی و سرخوردگی، راهی است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تحت عنوان انقلاب اسلامی در مقابل جهان استکباری جلو راه بشر امروز گشوده است و هنر ما آن است که مواظب باشیم سقیفه‌سازانِ این انقلاب نیز ما را از اصل آن که ذیل ولایت حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» است، جدا نکنند و با فریب‌های پایگاه‌های دروغ‌پراکنی جبهه کفر و استکبار، صحنه را به غلط تفسیر کنند. البته از این نباید غفلت کرد که برای حقّانیت یک جبهه همین بس که دشمنانی این اندازه فاسد و کذّاب دارد، موفق باشید    

33103
متن پرسش

سلام به استاد: با تبریک به مناسبت روز عرفه که به ما خبر داده‌اند اهل ایمان در این روز در اُنس با خداوند به کمالات خاصی نایل می‌شوند و شنیده‌ایم در این روز غوغایی در جان اهل ایمان به پا می‌گردد و همان‌طور که گفته‌اند روز عرفه برای خود، عیدی است که خداوند عیدی هرکسی را با نور لقاء خود می‌دهد. بفرمایید ما چه کنیم که از این غافله عقب نمانیم و یا لااقل بی‌بهره نگردیم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. روز، روزِ تجربه توحیدی است تا انسان اصیل‌ترین معنای خود را که همان عین ربط به حضرت معبود است؛ تجربه کند و در بیکرانگی حضور خود در عین «فقیر إلی الله» در آغوش غنیّ مطلق، احساس حضور کند. تنها کافی است به تکرار سوره توحید یعنی «قل هو الله احد» توجه کنید که ۳۰۱ مرتبه در مجموع آن را تکرار می‌کنید و علاوه بر آن ۱۰۰ مرتبه آیت الکرسی که نور توحید است به تمام معنا، تکرار می‌کنید که در آن آیه مبارک، نظر به ولایت حضرت محبوب بر اهل ایمان دارید. آن ‌چنان انسان احساس می کند این روز بزرگ و پر ظرفیت است که انسان از عظمت رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در حیرت است که چگونه متوجه ظرفیت چنین روزهایی می‌باشند و ما را متذکر آن می‌کنند. بنده در رابطه با روز عرفه برای رفقا چنین نوشتم:

 «عرفه؛ به میان‌آمدنِ فضا و افقی است برای تجربه هرچه بیشترِ «توحید»، تا حضور حضرت حق را در همه ابعاد عالَم وجود به بهترین شکل تجربه نماییم. شیطان را که حجاب حضورِ ما در محضر خداوند است، بسته‌اند تا آن حضور را با عمیق‌ترین صورت تجربه کنیم.»

جناب استاد علی پیرعلی نیز اخیرا در این رابطه سروده‌ای داشتند که می‌توان همراه با سروده ایشان بهتر در عرفه حاضر شد. موفق باشید

بسم ‌الله الرّحمن الرّحیم

عرفه معنی عرفان به میان آمده است

سرالاسرار حق از دل به زبان آمده است

عرفه وقت مناجات خداوند دل است

وقت دل کندن از مزرعه آب وگل است

عرفه نورالهی است که شیدا گردی

درمناجات خدا غرق تمنا گردی

مشعر ورمی وطواف هروله و سعی و صفا

قلم عاجز شود از وصف دل آرای منا

شو مهیا که کنی نفس بهیمی قربان

پر زنی بر قلل حکمت و عشق و عرفان

در و گوهر ز لب حضرت عشق جاری شد

اشک و خونابه دل بر رخ گل ساری شد

بشکست قید و به یکباره ز احرام برون

یکسره تاخته تا وادی اسرار جنون

کربلا بهر حسین گشت چو وادی منا

نسک بعد حسین کالبدی بی معنا

او که قربانی اصلاح شریعت گشته

روی نی قاری قرآن سر بی تن گشته

اسم اعظم به حروفش شده غرقابه خون

اکبر وقاسم وعباس زهیر مسلم، جون

زینب آن قافله سالار وپیام آور عشق

خطبه حیدری اش کوفه بلرزاند ودمشق

بعد عاشورا همه روز و زمین کرببلا

امتحان من وتو است گردش افلاک وسما

سیر تاریخ کنون سر زده تا عصر ولا

انقلابی شد وگشت بیمه ز خون شهدا

کل یوم هو فی شان و تمنای حضور

بر زبان از دل خلق جلوه حق کرد ظهور

فکه بستان وشلمچه همه جا کرببلااست

رو نما هر طرفی غزه وشام وجه الله
است

پیچ تاریخی ما روسیه چین ونزوئلا

همه جارا بگرفت پرتو توحید و ولا

پای فرهنگ توهم همه در گل مانده

فاش گوید همه عالم که سلام فرمانده

لشکر وهم گر از یاس سرود وظلمات

عقل گوید همه نور است به مهدی صلوات

حاج قاسم حججی با شهدا می آیند

ره قدس را ز ره کرببلا پیمایند

قلب ها پر شود از جلوه زیبای ظهور

پرده افتد ز رخ آیت قرآنی نور

32457
متن پرسش

سلام استاد بزگوار: استاد سوالی که بنده دارم این است که شما در جلسه چهارم کتاب آشتی با خدا فرمودید که رابطه تن انسان با من او مانند رابطه نور خورشید با خورشید می باشد، در حالی که نور خورشید نشات گرفته از خورشید می باشد و از خورشید ایجاد شده، آیا تن ما ایجاد شده از روح ما است؟ استاد اگر می باشد پس چه طور در آیات قرآن کریم آیاتی هست که مراحل خلقت انسان را بیان می‌کند اول مرحله جسمانی و بعد مرحله روحانی پدید آمده است؟ آیا اصل روح است یا جسم یا این دو از هم جدا می باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دنیا مراحل مختلف خلقت یکی بعد از دیگری پیش می‌آید ولی در قیامت، صورت‌های قیامتی تماماً جلوه معانی و روح می‌باشد. إن‌شاءالله با مطالعه مباحث مطرح در کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن و دنبال‌کردن مباحث در کتاب «خویشتن پنهان» و إن‌شاءالله ادامه آن مباحث در کتاب «معاد؛ جدّی‌ترین زندگی» و شرح صوتی آن، این معارف به خوبی برایتان روشن و ملکه می‌شود. موفق باشید

32375
متن پرسش

سلام استاد گرامی: پیشاپیش عذرخواهم در مورد همچین موضوعی سؤال می‌پرسم. در قشر جوان ما چنان که در مطلب زیر از کانال خرمگس اشاره شده ظاهرا یک حالت عقده به لذت طلبی افراطی و شهوت رانی ایجاد شده است. ظاهراً از بعضی جهات قشر جوان ما دارد از امریکایی ها جلو می‌زند و کلا پدیده عجیبی است که در خاورمیانه ما شهره شدیم به این که از لحاظ فرهنگ عمومیِ مردم، ما آمریکایی ترین کشور خاورمیانه هستیم و شاید از آمریکایی ترین کشورهای دنیا. این غیر از این است که در این سی سال سبک معماری و شهرسازی و حتی سیاست های توسعه مان هم از آمریکا گرفته شده و شاید یک علت این فرهنگ عمومی همین سیاست های آمریکایی باشد (نمونه ای از الناس علی دین ملوکهم). سؤالم این است آیا این را فقط پدیده ای باید بدانیم که ناشی از سیاست های لیبرالی کارگزاران و اصلاح طلبان و تاثیر ماهواره ها و شبکه های اجتماعی ولنگ و باز ما است یا سیاست های دینی و تبلیغی ضعیف ما هم نقشی داشته؟ ظاهراً دقیقاً عکس آن چیزی که مد نظر امام و رهبری بوده در جامعه ما اتفاق افتاده و این تناقض خیلی آزاردهنده است. البته بالا رفتن سن ازدواج هم ظاهرا در اینها دخیل است اما این فرهنگ تجرد هم بی ارتباط با سیاست های فمینیستی و جذابیت زندگی شهری و فرهنگ عیاشی فارغ از مسئولیت خانوادگی نیست. خلاصه اوضاع وانفسایی است و واقعا باعث سرافکندگی حکومت دینی است. [Forwarded from خرمگس] [ Photo ] فکر نمی‌کنم هیچ کشوری در دنیا بتوان یافت که در آن به اندازه ایران بازیگران پورن و افراد عیاش، شهرت داشته باشند. امروز نگاهی به صفحه اینستاگرام و کامنت های زیر پست های این شخص (با نام بلیزریان) که تنها هنر او قمار و زندگی در کاباره ها است داشتم. مسئله باور نکردنی آن بود که بیش از نیمی از کامنت های زیر تصاویر و عکس های عیاشانه این فرد به زبان فارسی است که همگی حسرت سبک زندگی او داشته و به حال او غبطه خورده اند. (جالب آنکه یک کامنت به زبان چینی یا هندی که بیش از یک میلیارد جمعیت دارند دیده نمی شد) در صفحات مربوط به بازیگران پورن، کیم کارداشیان یا دختر و همسر ترامپ هم شرایط به همین گونه است. "ناخوداگاه بیرون است" ایرانیان به قهرمانان صفحات پورن و ابتذال تبدیل شده اند و با افتخار آن را فریاد می زنند. و این عبرتی برای ماست. درس عبرت برای جامعه ای که با اعدام و آتش زدن خانه روسپی ها می خواست سردمدار اخلاق و معنویت در جهان باشد. @kharmagaas

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ای برادر! شرایط، شرایطِ آخرالزمانی است آن‌هم در امّ القرایی که مهد ظهور نور آن حضرت است و به همین جهت در این کشور نور کامل ایمان از یک طرف و ظلمات غلیظ آخرالزمانی در حال ظهور است و همین امر موجب شده تا بنده کراراً عرض کنم در شرایطی نیستیم که با آموزه‌های دینی متوسط بتوانیم این نسل را در مقابل آن ظلمات قرار دهیم. آیا این‌که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در سال‌های آخر عمر مباحث عرفانی سوره «حمد» را مطرح کردند، بی‌حساب می‌دانید؟ جالب است که اتفاقاً این نسل در مواجهه با ظلمات آخرالزمانی است که متوجه ظرفیت‌های بس بزرگ حق‌الیقینی خود می‌شود. موفق باشید

32093
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزتر از جانم: استاد طاهرزاده. با حضور در بستر انقلاب اسلامی به این باور رسیدیم و مشاهده می‌کنیم که جهان ما، از جهان عرفا بزرگتر شده است. در اوج آن می‌شود اشاره کرد به دوران دفاع مقدس و حضور گسترده ده ها میلیون نفر در تشیع پیکر سردار دلها حاج قاسم سلیمانی. طریقت سالک برای طی کردن مراتب عبودیت روشن تر گردیده است لکن هنوز حجاب های بین عبد و معبود غلیظ است و نازک نشده است. آنچه که در محیط بشر، امروز به اوج خودش رسیده، نبرد بین جاهلیت مدرنِ مجهز به صلاح علم است با عقلانیت کارآمد انقلابی. این جاهلیت مدرن است که با این صلاحِ دانش و این ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتی عظیم که در خدمت شهوت و غضب است به جنگ با تمدن اسلامی آمده است و این دو هرگز با هم آشتی نمی‌کنند. امروز پرچم تمدن نوین انقلاب اسلامی به دست ماست. و وظیفه ما است که در مقابل این گفتمان و نظام جاهلیت مدرن که در مقابل ماست با صلاح عقلانیت، وحدت و ایمان ایستادگی کنیم ، برای رسیدن به آن هدف متعالی و تربیت انسان قدسی. خیلی از دوستان و عزیزان طلبه و دانشجو گله کرده اند که چرا استاد، در کنار محوریت هدف خود و برای تبین آرمان ها، در کنار نشر، تبین، سخنرانی و تفسیر(المیزان - حافظ و مولانا) در میدان عمل دور از قشر جوان اند و در یک کار تشکیلانی تراز انقلاب از ما استفاده نمی‌کنند و قوت کار خود را در رسالت کار خود بیشتر نمی‌کنند؟؟! آیا در مقابل نظام غرب و آرمانهای غربی امروز نیازمند به تشکیلات قوی متناسب با زمانه خود نیستیم؟ منتظریم یکی از بیرون بیاید و ما را در کنار هم قرار دهد و در مسیر قوت تمدن نوین اسلامی بیندازد؟َ و یا منتظریم آن عده ای از مدیران و مسئولان ناکارآمد غرب زده (چه در حوزه ها و دانشگاه ها و چه در ارگان های انقلابی) که فرو رفته در آرمانهای غربی هستند، منجی بشر باشند؟ پس اگر این جور نیستیم، چرا در میدان عمل، حاج قاسم ها دیده نمی‌شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمدلله متوجه نکات خوبی هستید و امیدوار باشید تا با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، حجاب‌های بین عبد و معبود، رقیق و رقیق‌تر شود. ۲. فکر می‌کنم اگر اجمال حضور تاریخی رفقا در انقلاب به مرور به تفصیل درآید هرکدام در هر جایی که هستند، حاج قاسمی خواهند بود با همان سیره و وسعتی که او داشت. وظیفه امثال بنده تذکر به رازگونگی حضور تاریخی ما می‌باشد که منجر به درک شخصیت نهفته‌ای است که در جوانان ما مستقر است به همان معنایی که راه آن حضور، پیدا شود. آری! اگر پیدا شد «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد».

در مجموعه یادداشت‌هایی که با عنوان «حاج قاسم سلیمانی و معنای حضور تاریخی ما» در سایت هست، سعی بر آن است که متوجه راهی شویم که حاج قاسم، نمادِ آن راه است. موفق باشید     

32048
متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مبحث حرکت جوهری فرمودید که هر لحظه جهان در حال تحول و نو شدنه و داره به مرتبه بالاتر میره جهان مادی و مدام داره فیض میرسه از عالم بالا، مثل بچه ای که جوان میشه و کلی با اون کودک قبلی فرق میکنه. اولین سوالم اینه که یعنی همین لحظه ای که من الان دارم پیام میدم به شما بیشترین فیض از طرف خدا از اول تاریخ بشریت اومده؟ چون جهان نسبت به مثلا دو هزار سال پیش کلی تحول پیدا کرده بر اساس حرکت جوهری. ۲. اینکه وقتی جهان ماده به مرتبه بالاتر رفت و رشد کرد فرمودید چون تجلیات خدا تعطیل بردار نیست همیشه خلقتی هست. چطور عالم ماده دوباره خلق میشه بر اساس تئوری فلسفی (حرکت جوهری)؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تکویناً چنین است و جهان ماده با فعلیت‌یافتنِ همه قوه‌هایش به جهان دیگری تبدیل می‌شود. به همان معنایی که در قرآن داریم: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ» و به حکم آن‌که «وجود» همواره در همه مراتبش حاضر است، باز مرتبه مادون آن که همان عالم ماده است در صحنه می‌آید و باز فیض تبدیل قوه به فعل و تبدیل آن به جهانی دیگر. برهان حرکت جوهری معارف ارزشمندی را با ما در میان می گذارد. موفق باشید

32033

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیزتر از جانم: حضرت استاد در رابطه با پرسش و پاسخ شماره ۳۲۰۰۴ نکاتی مانده که خدمتون باید عرض کنم. در حقیقت قصد نداشتم که پیگیر این موضوع بشم اما وقتی سخنرانی امروز حضرت آقا رو که در دیدار با جامعه پرستاری تاکید به جهاد روایت و تبیین داشتند دیدم تصمیم گرفتم یکبار دیگر مزاحم شما شوم. بنده قریب به ۱۰۰۰ ساعت از سخنرانی های زنده و ضبط شده شما رو گوش داده و بالای ده جلد از کتب شما را خوانده ام به عنوان یکی از شاگردان شما تنها یک خواهش دارم که این صوت یک ساعته را گوش دهید، همانطور که عرض شد مهندس شکوهیان راد متخصص علوم سایبرنتیک و هوش مصنوعی هستند و چندین جلسه علمی تحت عنوان کرونا ایکس پلاس هم برگزار کرده اند. در این سخنرانی تنها به جایگاه موضوع کرونا در منطق دشمن طبق تخصص خودشون پرداخته شده و موضوع اصلا موافقت یا مخالفت با واکسن نیست، این نخبه علاوه بر بار علمی فراوان، در ضمن فردی بسیار متعهد به اسلام و انقلاب و ولایتمدار نیز هستند پس خواهشا به "روایت" ایشان هم گوش دهید قول شرف می‌دهم وقتی از شما گرفته و تلف نخواهد شد پیشاپیش از اینکه به بنده حقیر منت می‌گذارید و این صوت را گوش می‌دهید از شما تشکر می‌کنم. https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که با حساسیت و تعهد مسائل جامعه را دنبال می‌فرمایید خدا را شاکر هستم. ولی اتفاقاً آن مباحث را دنبال کردم در عین آن‌که تقریباً از قبل نیز در جریان آن مباحث بودم. ملاحظه می‌کنید که با همه این حرف‌ها و دلسوزی‌ها و تحقیقات، به راحتی نمی‌توان یک نظر را اثبات و نظر دیگری را نفی نمود. و به همین جهت عرض شد جمع‌بندی رهبر معظم انقلاب که در جریان همه این نظریات هستند، برای ما بهتر می‌تواند حجّت باشد. والله اعلم! موفق باشید

32009

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: پیرامون اسفار اربعه صحت و سقم برداشتم رو می‌خواستم از شما جویا شوم بلکه اصلاحش فرمایید، ممنون می شوم: بجز سفر چهارم سیر سالک انفسی و باطنی هست که در سفر اولش از بطون ملکوت و جبروت و عالم اسماء گزر کرده به صقع ربوبی ورود پیدا می کند و تا مقام واحدیت اوج می گیرد و بعدش سفر سوم رو از اسماء تا اعیان ثابته طی می کند۔ علاوه ازین وقتی سفر چهارم رو سفر من الخلق الی الخلق بالحق عنوان می کنیم مراد از خلق اول اعیان ثابته در صقع ربوبی هست و خلق بعدش خلق خارجیست۔ لطفاً بفرمایید آیا درست متوجه شده ام۔ اگر مقدور باشد لطفاً با پاسخ کوتاه و مختصر بسنده نفرمایید۔ پیشاپیش خیلی سپاسگزارم۔

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت خوبی است و البته باید مبانی آن روشن شود. حتماً می‌دانید که اسفار «من الحق الی الخلق» با زاویه‌های گوناگونی مطرح شده است. در این مورد خوب است به مقدمه شرح «منازل السائرین» جناب عبدالرّزاق کاشانی رجوع شود. بنده در جواب یکی از کاربران سؤالی فرموده بودند و جوابی داده شد که ذیلاً سؤال و جواب را خدمتتان ارسال کردم.

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: حضرت علامه طباطبایی «رحمة‌الله‌عليه» راجع به آیه ۲۲ سوره اعراف مي‌فرمايند: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيب‌هايشان بر ملا شد: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءاَتُهُمَا» به علت نزديكي به طبيعت، نقص‌هاي آن‌ها پيدا مي‌شود، حالا هر چه بيشتر به آن نزديك شوند- به اميد بر طرف شدن نياز- نيازشان بيشتر مي‌شود». در کتاب شریف «هدف حیات زمینی آدم» توضیحات بسیار خوبی در این باره ایراد فرموده اید. با الهام از آن توضیحات و مطالعاتی که بنده در حال انجام آن هستم، برداشتی از این آیه شریفه داشتم که نظر جنابعالی را در این زمینه جویا هستم (اینکه آیا چنین برداشتی می تواند صحیح باشد؟): حکما و محققین در رابطه با ارتباط میان نفس و بدن بیان کرده اند که نفس با قطع نظر از تعلقی که به بدن دارد، «عقل» است و صفات عقلى، مَلكى است و به اقتضاى سرشت خود ناظر به كمال و ديار مناسب خود است كه: «العقل ما عُبد به الرحمن، و اكتسب به الجنان»... بدین سبب گرفتاری انسان به اخلاق و عاداتی که مانع از این اتصال به عالم اعلی می شود به سبب تعلقی است که بعد از کینونت عقلی خود به بدن می یابد. یعنی تا در عالم عقل و آن بهشت نزولی است غرق در تماشای جمال یار است اما به محض تعلق به بدن، گرفتار نقائص مزاجی خود می شود و تا بر اقتضائات این مزاج غلبه نکند و قوای حیوانی را تحت حاکمیت عقل به اعتدال نرساند در بند تعلقات بدنی و مادی خود گرفتار خواهد بود. حال سوال بنده این است که آیا این حالتی که برای آن موجود عقلی و مَلکی بعد از هبوط در عالم طبیعت پیدا می شود، به علت همان قاعده ای است که در این آیۀ شریفه ذکر شده؟ یعنی انسانی که در کینونت عقلی خود موجودی ربانی است، به علت نزدیک شدن به شجرۀ ممنوعه و کثرات عالم طبیعت، انسانی طبیعی می گردد که در طبیعت خود حائز نقص های مختلف است که همین نقائص مانع از شهود حق می گردد در حالی که در عالم قبلی این نقائص آشکار نبودند یا مزاحم وصل او به مبدآ ایجادی اش نمی شدند؟ همچنین: و آیا این تقریر صحیح است که چون هر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی است و این اسماء در مقایسه با اسم جامع الله دارای نقص می باشند، اگر از عالم وحدت و آن بهشت نزولی به عالم کثرت هبوط کنند، همین نقصی که در جامعیت اسمائی خود دارند در عالم طبیعت نمودار می شود و عدم اعتدال ناشی از نقص در مظهریت اسماء برای انسانی که مستعد ظهور همۀ اسماء است بصورت عدم اعتدال در مزاج و ترکیب جسمانی نمودار شده و او را به سوی عادات حیوانی و جاذبۀ مادی سوق می دهد؟ و انسان در مواجهه با این مزاج باید روشی را پیش بگیرد که نقائص مزاجی خود را با قاهریت و حاکمیت نفس بر آن به اعتدال نزدیک کند تا بدین صورت از تاثیر آن خلاصی یابد و نقص اسمائی خود را در فرصت حیات زمینی جبران نماید؟ با تشکر فراوان از شما استاد عزیز

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و به همین جهت بعد از آن‌که فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم» پس از آن می‌فرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين‏» حقیقتاً انسان را در بالاترین قوام خلق کردیم، سپس او را به پایین‌ترین پایین‌ها ارجاع دادیم؛ این سؤال پیش می‌آید چرا خداوند اگر قوام ما را در ابتدا آن بالا بالاها قرارداده و سپس گرفتار پایین‌ترین پایین‌ها کرده است؟ عجیب است که می‌فرماید خودمان آن‌ها را به «أَسْفَلَ سافِلين» ارجاع دادیم و پایین آوردیم. آیا این آیه خبر از آن ندارد که اگر مقام «أَحْسَنِ تَقْويم» را چشیدی، حال باید در دل یک تاریخ آشفته، «أَسْفَلَ سافِلينِ» هزار ساله را نیز تجربه کنی؟ تا ابر مردی بشوی به وسعت همه‌ی عالم و همه‌ی تاریخ. این‌که ما را در «أَسْفَلَ سافِلين» آورد، جز این است که می‌خواست ما در همه‌ی عوالم حاضر باشیم؟

حتماً درباره‌ی چهار منزل عرفانی فکر کرده‌اید. منزل اول «سیر من الخلق الی الحق» است. سپس سیر «من الحق فی الحق» می‌باشد که انسان در این منزل چه عشقی با خدا می‌کند. اصلاً کاری به کار مردم ندارد. در سیر سوم که سیر «من الحق بالحق الی الخلق» است، سالک در عین حضور در عالم انوار، بنا است در عالم سافل نیز حاضر شود تا این عالم را نیز تجربه کند و تا این‌جا سیر سالک جریان دارد تا سلوکش کامل شود و با نور خدا در جامعه‌ی بشری حاضر گردد. ولی سیر چهارم مأموریت است برای هدایت بشریت و مربوط به نبوت و نبیّ می‌باشد، پیامبر می‌آید تا رسالت خود را نسبت به مردم انجام دهد و از این جهت در واقع نوعی مأموریت است. آنچه سلوک را کامل می‌کند منزل سوم است که انسان جرأت خطرکردن داشته باشد و در این جهان حاضر شود تا بداند بر مردم  چه می‌گذرد. خداوند ما را نیافریده است تا شیخی باشیم در گوشه‌ای پنهان. اگر فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم‏» و ما را در جایگاه خوب و خوشی آغاز کرد، مانند اوایل انقلاب و حالت خوشی که فضا را فرا گرفته بود ولی یک مرتبه در تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی قرارمان داد تا برای حضور در جهان، این سختی‌ها و تنگناها را تجربه کنیم و آن تجربه‌ی حضور خودمان در «أَسْفَلَ سافِلين» است ولی با حفظ هویت «أَحْسَنِ تَقْويم». در این حالت است که ظلمات به نور تبدیل می‌شود و انسان آتش را ابراهیم گونه برای خود گلستان می‌کند. موفق باشید  

31663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حاج آقا وقت بخیر: ببخشید من می‌خواهم دلیل تکوینی یا به طور کلی دلیلی که انسان از طین صلصال کالفخار و حما مصنون و تراب آفریده شده را بدونم و اینکه مثلا چرا اینجا گفته تین و جای دیگر صلصال مگر فرقشان چیست و دلیلش چی هست؟ میشه چند تا کتاب معرفی کنید؟ این هم می‌خواهم بدونم هر کدام چه مزیتی داره نسبت به آفرینش؟ مثلا توی علل الشرایع نوشته بود طین میشه صلصال چون آب شور با آب شیرین قاطی میشه که اگر آب شور بیشتر باشه دشمن خدا و اگر آب شیرین باشه دوستان خداوند هستند و اینکه چون آب شیرین جواب خدا را داده متعلق به دوستان و دیگری چون جواب نداده متعلق به دشمنان خدا. تاثیر هرکدام در روح را می‌خواستم بدونم در این باره چند تفسیر را نگاه کردم چیزی نبود. و اینکه مطالب بیشتری می‌خواهم چون برای تحقیق هست و اینکه منظور از آب در قرآن چیست که مخلوط آن با خاک که وجود آدمی را می‌سازد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم در تفسیر قیّم المیزان بتوانید نکاتی را بیابید. ۲. در ظاهر، قضیه از این قرار است که می‌فرماید انسان بسترِ ظهورش در پایین‌ترین درجه عالم یعنی عالم ماده بوده است که همان «طین» گفته می‌شود و در تبیین آن، عنوان «صلصال کالفخّار» به کار می‌برد به معنی گل کوزه‌گری. و این در حالی است که به صورت «حمأ مسنون» یا لجنی در می‌آید که بستر رشد موجودات آلی خواهد بود و در اصطلاح زمین‌شناسی به آن زاپروپل‌های پرکامبرین می‌گویند که منشأ تک سلولی‌های اولیه است. موفق باشید

31645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظر شما درباره عمل لقاح مصنوعی (IVF) چیست؟ با توجه به اینکه شرایط خاصی بر عمل حکمفرماست به این صورت که آقا باید در همان بیمارستان منی خود را خارج کند (استمناء همراه با زوجه) و سپس این اسپرم به داخل رحم خانم تزریق می شود و همه اینها در ملأ صورت می‌گیرد. درحالیکه درباره آداب جماع همه آن آداب به سمت مخفی کردن و در خفا انجام دادن آن هستند. البته شاید از زوایای دیگر هم اشکالاتی وارد باشد. لطفا ما را روشن بفرمایید. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به عنوان وظیفه فقهی باید مرجع تقلید افراد نظر بدهند. موفق باشید

31470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی، سلام علیکم: استاد در ص ۸۹ و ۹۰ کتاب «راز شادی امام حسین در قتلگاه» داستانی ذکر شده که در کتاب «گزیده دانشنامه امام حسین» در مورد اون داستان اینطوری گفته شده: درباره اين داستان مفصّل كه نگارنده الدمعة الساكبة، آن را در بيش از دو صفحه بيان كرده، بايد گفت كه هيچ اثرى از آن در منابع معتبر، ديده نمى شود و احتمالاً، وى نخستين كسى است كه اين ماجرا را گزارش كرده است. البتّه وى اين گزارش را به شيخ مفيد، نسبت داده ؛ [۱] ولى اين مطلب، در هيچ يك از كتب موجود شيخ مفيد و بلكه در هيچ كتاب معتبر ديگرى نيز يافت نشد. ضمنا بايد توجّه داشت كه هلال بن نافع كه اين گزارش به او نسبت داده شده، از ياران امام عليه السلام نيست؛ بلكه از سپاه دشمن است و نام صحابى امام، «نافع بن هلال» بوده است! ---------- [۱]: . الدمعة الساكبة: ج ۴ ص ۲۷۲. غرض اینکه ممکن است داستان غلط باشد و اگر امکان دارد از کتاب حذف شود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بر عکس نافع بن هلال که از اصحاب حضرت است و در شب عاشورا آن گفتگوها را با حضرت دارد، هلال بن نافع در جبهه دشمن است و از همان جبهه، ناظر آن صحنه بوده و همه شواهد هم حکایت از صدق گزارش او دارد بخصوص با نظر به روایت حضرت سجاد «علیه‌السلام» که می‌فرمایند: «لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب«علیه‌السلام» نَظَرَ إِلَيْهِ مَنْ كَانَ مَعَهُ فَإِذَا هُوَ بِخِلَافِهِمْ لِأَنَّهُمْ كُلَّمَا اشْتَدَّ الْأَمْرُ تَغَيَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ وَجَبَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَانَ الْحُسَيْنُ«علیه‌السلام» وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَائِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْكُنُ نُفُوسُهُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ انْظُرُوا لَا يُبَالِي بِالْمَوْتِ فَقَالَ‏لَهُمُ الْحُسَيْنُ«علیه‌السلام» صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِيمِ الدَّائِمَةِ فَأَيُّكُمْ يَكْرَهُ أَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلَى قَصْرٍ».

  آن وقت كه كار بر امام حسين «علیه‌السلام» سخت شد، اصحاب نظر به جانب آن جناب نمودند و حالِ آن امامِ همام را به خلاف احوال خود مشاهده كردند، زيرا كه چون امر بر آن‌ها سخت مي‌شد، رنگ‌هاشان متغيّر مي‌گرديد و بر پشت‌هاشان لرزه مي‌افتاد و دل‌هاشان هراسان مي‌گرديد ولي آن امام «علیه‌السلام» و بعضى از خواص كه در خدمت حضرت بودند، رنگ چهره‌شان برافروخته‌تر و اندام‌شان آرام‌تر و جان‌هایشان آسوده‌تر می‌گشت؛ پس اصحاب به يكديگر مي‌گفتند حضرت را ببينيد كه از مرگ باك ندارد، آن‌جناب به آن‌ها مي‌فرمود: صبر پيشه کنيد اى بزرگ‌زادگان كه مرگ جز پلى كه شما را از پريشانى و بدحالى به بهشت وسيع و عيش جاويد مي‌رساند، چيز ديگري نيست، پس كدام‌يك نگرانيد از اين‌که از زندان به قصر رويد؟

آن اصحابی که همانند امام‌شان چهره‌های‌شان درخشان و قلب‌های‌شان آرام بود، همان‌هایی بودند که در شب عاشورا به حضرت عرض کردند اگر صدها مرتبه بمیریم و زنده شویم، دست از  تو بر نمی‌داریم. زیرا متوجه بودند در چه شرایط تاریخی قرار دارند و چگونه می‌توانند در تاریخی حاضر شوند که حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» حاضر شدند که همان حق ‌الیقینی تاریخی است.

موفق باشید

31261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای مبحث مدینه الفاضله و رسیدن به جامعه آرمانی، انسان فاضله فقط باید علم النفس (قوه عقل عملی) مورد تحقیق قرار بگیره یا از دیدگاه قرآن دل (قلب) برای ایمان نیازه و واجبه؟ برای انسان فاضله دل پذیرا چه خصوصیاتی باید داشته باشه؟ اگه بحث طولانیه کتاب معرفی کنید لطفا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در توحیدی شدن هرچه بیشتر بشریت است تا انسان نسبت خود را با خدا و با خود و با خلق، الهی کند. در این رابطه هم عقل و هم قلب باید در صحنه باشد. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، بد نیست. موفق باشید

31035
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز به نظر شما چرا در فضای کلی صحبتها و نظرات نامزدهای ریاست جمهوری، صحبتهایی در مورد کارهایی که مردم و یا مسولان برای اصلاح مردم برای اصلاح کشور باید انجام بدن با تغییر سبک و الگوی زندگیشون و فرهنگشون و راهکاری دینی برای برطرف کردن خیلی از مشکلات امروز زندگی ها مثل تجملات و فسادهای اخلاقی، مطرح نمیشه، این جهل به وظایف و رویکردی که مردم باید به این مسائل داشته باشند، زمینه را برای آدرس غلط دادن توسط دشمن به مردم برای نوع زندگی کردن شان و همچنین زمینه ای را برای سوءاستفاده عُمَرهای انقلاب اسلامی برای به بیراهه ی غرب کشاندن هرچه بیشتر مردم است. آیا ساخت مسکن و دادن یارانه و... زمانی که ما قناعت و تواضع و گذشت و... را به مردم آموزش ندهیم کارساز هست؟! در حالی که عده ای اشرافی گر غربزده، در امتداد کدخدا و روسایشان، با تجملات و... مردم را مسخ کرده و مانند گروگان زیر یوغ نظراتشان گرفتند و دائما این عده را اکثریت برشمرده و روی شهوات و خواسته های نابجای آن عده موج سواری می کنند! استاد لطفا بفرمایید بالاخره برای خشکاندن ریشه های مشکل زا در زندگی مردم که در اصل دوری از قناعت و سبک زندگی دینی برای مردم است و برگشتن به اصل ها چه کسی و چه زمانی بالاخره باید تلنگری دقیق تر و کارا تر بزند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله انقلاب، قدم به قدم به سوی اهداف خود جلو می‌رود این‌که ما هنوز به جهت تعلّق به آن نوع زندگی که در گذشته داشته‌ایم، آلوده به آن هستیم، بحثی نیست. بحث بر سر این است که آیا یک نحوه عبوری در میان آمده است و یا به عقب برگشته‌ایم؟ اصلاً بحث این نیست که در حال حاضر ما هنوز آلودگی‌های گذشته را در فرهنگ عمومی و ادارات خود داریم، حتماً همین‌طور است و این وجه مشئمه‌یِ بشریِ ما می‌باشد. می‌دانید از نظر قرآن انسان‌ها دو وجه دارند: «وجه یمینی» و «وجه شمالی»، یا به عبارت دیگر «وجه مشئمه» و «وجه قدسی». انقلاب اسلامی رویکردی است تا طیّ یک فرآیند، بشر را از آن روح جاهلیتِ مدرن آرام‌آرام آزاد کند و این فرآیند مسلّم در مسیر خود حالت قبض و بسط دارد، به طوری که در بعضی مراحل آن جاهلیتِ مدرن می‌آید و غلبه می‌کند، ولی منحنیِ حرکت به جهت روح توحیدی آن رو به جلو می‌باشد، هرچند که آن روح حالت غیب دارد ولی نقش‌آفرین است، مثل حضور خداوند در عالم. وجه توحیدی انقلاب اسلامی روحی است که در روان انسان‌ها کما بیش جاری می‌باشد، هرچند در بعضی مراحل آن روح به حاشیه می‌رود ولی از بین نمی‌رود، بنیادی است که آینده‌ی پیشِ روی این ملت و جهان را می‌سازد. این آن چیزی است که در بنیاد روحی مردم ما به جهت وجه توحیدی انقلاب اسلامی نهفته است.[1] و در این راستا انتخاباتی با شعارهای مطابق این وجه تاریخی باید مدّ نظر باشد، وگرنه به دست خود، خود را از مواهب الهی که به ما عطا شده، محروم کرده‌ایم و مردم باید متوجه‌ی چنین امری باشند و خود را ارزان نفروشند. موفق باشید.


[1] - در مورد این‌که بنیاد روح مردم ما نظر به وجه توحیدی انقلاب دارد ملاحظه کردید آقای «عنایت آزغ» جوان دستفروش 29 ساله که در نزدیکی کلینیک سینا بساط دستفروشی خود را برای کسب رزق حلال پهن می‌کرد، در شب حادثه انفجار و آتش‌سوزی آن کلینیک با شنیدن صدای کمک خواهی و فریاد زنان و کودکانی که گرفتار دود و آتش شده بودند، رسم مردانگی را به جا آورد و با رها کردن بساطی که شاید همه زندگی مادی او بود، با شجاعت و غیرت دل به آتش زد و توانست 11 زن و کودک را نجات دهد. این جوان خوش‌غیرت در جریان این فداکاری دچار جراحت و صدماتی هم شد که سوختگی و 11 بخیه دستش و جای زخم شیشه‌های شکسته شده در پایش شاهد این دلاوری است. در پاسخ به این سؤال که چه آرزویی دارد؛ گفت: اول از همه آرزو دارم رهبر انقلاب را ببینم، این واقعاًً آرزوی دیرینه من است؛ دوم این‌که بتوانم در سپاه قدس باشم و به مردم خدمت کنم و راه شهید سلیمانی را ادامه بدهم، چرا که واقعاًً ایشان را خیلی دوست دارم.»

30560

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حالتون خوبه میلاد امام حسین مبارک. سوالات من نشانگر عقیده قطعی من نیست من به احکام اسلام تا حدی پایبندم، ولی در سوال فکر کردم حرجی نباشد. سوال آخر من این است: اگر اسلام حق است و حق بوده چرا خدا کمک بیشتری به حفظ آن نکرد؟ آیا کمی انحراف برای اختیار داشتن مردم کافی نبود؟ انبوه انحرافات بوده از فتوحات ظالمانه و راحت دانستن توبه و خرافات و غیره در هیچ یک از علمای فرق رد بر همه انحرافات یافت نمی شود اری زیدیه برخی انحرافات را محکوم کرده شیعه برخی را خوارج برخی را ظاهریه برخی را ولی سوال من این است که انگار نگهبانان کاملی برای اسلام وجود نداشته! اگر هم حرف سنی‌ها و زیدیه را قبول کنیم که مدتها معصومی نبوده پس نگهبانی از دین کم بوده، حتی اگر حرف امامیه را قبول کنیم باز تاثیر دوازده امام در جامعه کم بوده، واقعا متحیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک طرف قضیه، حضرت ربّ العالمین هستند و ارائه‌ی دین کاملی که به بشر عرضه شده، تا اگر انسان‌ها خواستند حق را بشناسند و بدان عمل کنند، دست‌شان خالی نباشد. و طرف دیگر مردم هستند که باید با اختیار خود به آن دین رجوع کنند و در طول تاریخ کم و بیش این امر واقع شده و این اقتضای اختیار انسان‌ها می‌باشد که خودشان راهِ حق را بیابند و بدان پای‌بند باشند. که رویهمرفته این‌چنین شده و می‌شود. موفق باشید

30503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد یه مطلب مدتیه ذهنم رو درگیر کرده و اون اینکه مگر نه اینکه حقیقت کعبه امام امیرالمومنین (ع) هستن پس نماز اونا که در مسیر قبلشون اول امیرالمومنین هست بعد کعبه درست تره؟ یه بار ایستاده بودم نماز حس می‌کردم کسی صورتم رو میچرخونه به سمت کربلا. استاد این موضوع را چطور میشه توجیه کرد؟ ۲. استاد نقشه جغرافیای جهان و بحث جغرافی هم بومی نیست؟ ۳. استاد عزیز بهتر نیست قسمت خصوصیات که در قسمت بالای سایت قرار گرفته اونجا چه ایمیل و نام خانوادگی یا جنس برای ارسال پرسش میخاد شهر را هم اضاف کرد؟ مدیریت بهتری نمیشه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کعبه محاذیِ بیت‌المعور است و بیت المعمور محاذی عرش است و عرش بر چهار اسمی که در تسبیحات اربعه متذکر می‌باشد، حمل می‌شود و از این جهت کعبه قبله‌ی مسلمانان می‌باشد. آری! مولایمان علی «علیه‌السلام» مظهر انوار عرشی بیت المعمور است ولی آن حضرت که نمی‌شود قبله‌ی مسلمانان بشود. ۲. نمی‌دانم. ۳. مسئول سایت إن‌شاءالله توجه فرمایند. موفق باشید

30085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از یکی از دروس جنابعالی برداشت کردم که خاصیت موجودات مجرد این است که تجلی و ظهور دارند لذا از هو بعنوان مقام غیب الغیوب. الله با جامعیت اسمایی ظهور یا تجلی می‌کند و از الله حقیقت انسان کامل یا نور محمدی و صادر اول متجلی می‌شود و از طرفی قاعده ای داریم که از واحد جز واحد صادر نمی‌شود لذا بنا بر همین قاعده از صادر اول هم بایستی واحد دیگری با شدیت کمتر صادر شود اما در اینجا بحث اصناف فرشتگان و ملائک و مراتب عالم هستی با کثراتی که دارند مطرح می‌شود که این با آن قاعده سازگار نیست در این رابطه چگونه باید اندیشید؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی 30028  رجوع فرمایید. موفق باشید

29833

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من مدتهاست دچار ناراحتی های گوارشی هستم و هرچه به پزشک جدید و سنتی مراجعه کرده ام معالجه کامل صورت نگرفته است و برای اینکه اذیت نشوم مجبورم غذا زیاد بخورم و این مخالف توصیه های عرفانی مبنی بر کم خوری و جوع است. سوال اینست این پرخوری اجباری مخل سلوکست یا خداوند خود بنحوی جبران می‌کند؟ آیا راهکاری در روایات برای زخم معده آمده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در روایات بیشتر موضوع پرهیز را داریم. آیا تأمّل فرموده‌اید از چه چیزهایی باید پرهیز کنید تا مشکل کم شود؟ موفق باشید

29490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام نظر شما در مورد این نوشته چیست؟ میلاددخانچی در اینستاگرامش نوشته که دوگانه علوم‌ اسلامی و‌الحادی انحرافی است! و جالب است که در نوشته خود به آوینی و هیدگر هم استناد کرده است! شکی نیست همه علوم شرقی و‌ غربی جلوه ای از اسماء الهی اند‌ اما بعضی اسماء مظهر قهر الهی اند و بعضی الحاد در اسماء می کنند و مانند فرزند ناخلف پدر خود را انکار می کنند. تلاش برای اسلامی کردن علوم به این معنا که حجاب علوم الحادی را خرق کنند اتلاف وقت یا غیرممکن نیست. این سخن دخانچی شبیه نظریه آن عالم بزرگوار است که هر علم را دینی می داند چون ‌موضوع‌همه‌علوم را خلقت و فعل خدا می داند ولی بعضی علوم گرچه خود مخلوق اند اما به جای خلقت سخن از طبیعت می گویند‌ و خالق را به حجاب می برند. کاری به سخنان تبلیغاتی و تصورات سطحی ندارم. تلاش برای خرق حجاب «خلقت دانستن طبیعت»، همان تلاش برای تحول در علوم انسانی است.دخانچی به زبان هایدگری می گوید هر انسانی یک دازاین است ولی نمی گوید دازاین مقابل سوژه است دازاین افتاده‌ در جهان است و سوژه افتاده بر جهان. او دوگانه علم غربی اسلامی را انحرافی می داند چون تقابل دازاین و سوژه را درک‌نکرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال گذشته در مسیر کربلا با بنده هم در رابطه با اسماء الهی صحبت کردند. شاید بتوان سخن ایشان را این‌طور فهمید که شیطان هم مظهر اسم مظلّ الهی می‌باشد هرچند که تعیّن آن اسم که شیطان است، حجاب حق است ولی خود آن اسم یعنی اسم «مظلّ» مظهر جلال حق می‌باشد و به یک معنا ما را به جلال حق نزدیک می‌کند. موفق باشید

28316
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم و رحمه الله. حضرت عباسی اش را بگویم، این را از عمق جانم می گویم. حالا البت شاید یکمی بالاتر، هر وقت دلم می گیرد یا یاس به قلبم نزدیک می شود، و البته پروردگار عالم مرا شامل لطف خود قرار می دهد و نظر مرا معطوف به حضرت عالی می فرماید، سری به بخش سوالات سایت شما می زنم و البته مطمئنم که یک بنده خدای دیگری هم پیدا می شود که همین دغدغه مرا داشته باشد و البته در اکثر موارد او را می یابم و پاسخ شما را می خوانم و یَک آرامشی (به لطف حضرت الله) در قلبم می آید که حال خودم و قلبم را به جایش می آورد. خدا خیرتان دهد. ان‌شاءلله ما را از دعای خیر خود محروم نفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند همه‌ی ما را در ایجاد شرایطی که زمینه‌ی تحقق تمامیت انسان است، موفق گرداند که این با نظر به نور حضرت بقیة اللّه «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ممکن می‌شود. موفق باشید

28220
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: شهود توحید افعالی به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با هر فعل و حرکتی روبه‌رو شویم متوجه‌ی نقش جلالی و کبریایی حضرت حق بگردید، به نور شهود توحید افعالی منوّر شده‌اید. یافتنی است و نه گفتنی. موفق باشید

27805
متن پرسش
سلام علیکم: منظور از صفت «سابق» برای حضرت حق چیست و اینکه خداوند متعال پیش گیرنده است و از اسماء مذکور در روایات و ادعیه ماست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم «سابق» حضرت ربّ یعنی سبقت‌گیرنده در همه‌ی امور، به همان معنایی که او در عین اول‌بودن، آخر است. موفق باشید

نمایش چاپی