بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به این که در نظام تربیتی اسلام توجه به قیامت و ابدیت خیلی اهمیت دارد حال برای بنده که معلم ابتدایی هستم این سوال پیش آمده که دانش آموزان دوره ابتدایی را چگونه به قیامت متوجه کنم؟ آیا مدام از بهشت و جهنم بگویم کافی است؟ لطفا اگر منبعی هست معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور زیبای ابدی‌شان متذکرشان کنید و این‌که گناه، مانع آن حضور زیبا و گسترده و جامع است. موفق باشید

27752
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما استاد گرانقدر: الحمدالله توفیق داشتیم که چند سالی مباحث شما را دنبال کنیم و به یک نگاه متفاوتی از جهان بینی دینی رسیده ایم. حالا با توجه به فضای التقاطی که در جامعه هست در بسیاری از امور امر بر ما مشتبه می شود از جمله اینکه ما با یک گروه جوانان ولایی تصمیم گرفتم در منطقه خودمان فرهنگ مواسات را به حول و قوه الهی ایجاد کنیم و در این خصوص جریان سازی کنیم ان شاءالله. یکی از دوستان مجموعه از فارغ التحصیلان رشته توسعه دانشگاه است و در ابتدای بحث و برنامه ریزی برای تبیین نقشه راه ایشان مساله سیستم و تعیین شاخص و نرخ و ...این مفاهیم رو مطرح کردن و قائل هستند که اگر در این چارچوب برنامه ریزی نشود کار عمل گرایانه است و بی نتیجه. بنده برایم این گره ایجاد شده که چقدر در این مقوله می شود نگاه سیستمی و سنجش محور داشت و آیا با این نگاه از آن نگاه قدسی که به صرف تکلیف نظر دارد و نه سنجش نتیجه دور نمی شویم و اگر شما نگاه سیستمی را تایید نمی کنید چه مدل و الگویی را پیشنهاد می نمایید ؟مثلا ایشان می‌گوید باید شاخص های مواسات رو مشخص کنیم بعد برنامه بریزیم و هی آزمون و خطا کنیم و ببینیم که بعد از یکسال چقدر نرخ مواسات افزایش داشته. بعد بنده یکی از سوالاتم این است که شاخص اخلاص که به شدت در ایجاد و تقویت این جریان موثر است چگونه قابل سنجش است و سوالاتی از این قبیل. اگر در این خصوص کتبی معرفی بفرمائید بسیار شاکر و ممنونیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید خود را مشغول این نوع مباحث کرد. البته متفکرانی مثل گادامر در کتاب «حقیقت و روش» روشن می‌کنند برای رجوع به حقیقت، لزوماً نیاز به روش خاصی نیست تا بخواهیم در یک نظام‌مندیِ سیستماتیک خود را محصور کنیم. به نظر می‌آید راهی که مقام معظم رهبری به تأسّی از روش انبیاء در مقابل ملت گذارده‌اند و مردم نیز با صداقت کامل در همین راه در حالِ نقش‌آفرینی هستند، راهی است که ما باید در آن قدم بگذاریم. این همان حرکت جهادی است که در عین داشتن تعریفی مشخص، چندان هم خود را اسیر تعریف‌های انتزاعی نمی‌کند. موفق باشید

26699

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزتر از جانم: بنده همکار شما در یکی از شهرستانهای همدان می باشم. این چنین موجز و با سخاوت که شما راهنمایی می فرمائید فقط از دستان با سخاوت معلم برمی آید. چندین سال بود با وجود مطالعه کتب عرفانی در مورد مصداق رب. دچار شک بودم. اگر ممکن است شرحی بر طائیه ابن فارض بفرمائید تا بهرمند شویم. از خدا برایتان طول عمر می خواهم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار ارزش‌مندی است. شاید فصوص الحکم تا حدی در فهم شرح طائیه کمک کند؛ همان‌طور که شبیه این مطلب را ابن فارض در مورد فتوحات گفته است. حتما شنیده‌اید که جناب ابن عربی از جناب ابن فارض خواست تا شرحی بر آن طائیه بنویسد و او گفت «فتوحات مکیه‌ی» شما شرح طائیه می‌باشد. موفق باشید

26664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: مقاله ی «در جستجوی عشق در محضر شهدای هویزه» را داشتم مطالعه می کردم. از اولش که شروع کردم، یه حس گنگی به من دست داد، یعنی با خوندن هر کلمه، انگار تمام کلمات در وجودم بود و برام آشنا؛ اما نمیدونم چی هست! چی بود! گنگ بودم. انگار یه چیزی رو می شناسم، اما یادم نمیاد که چی، و هرچه جلو می رفتم، دلم بیشتر آشوب می شد. تا اینکه رسیدم به این جمله «این آن وقتی است که انسان محو جلوات الهی در آینه‌ی انقلاب اسلامی می‌شود و احساس می‌کند در تمام حالات، این خداست که دارد خدایی می‌کند.» که در این هنگام یکباره قفل دلم باز شد. و حقیقتا حس کردم که این کلمات شما رو انگار از دل خودم دارم میخونم. خیلی به وجد اومدم. مدت هاست که دلم خیلی روشنه. و اکثر دوستانم نسبت به رهبری و انقلاب جبهه گرفتن؛ اما همیشه بهشون میگم که تمام این مسائل در محضر خدا و امام زمان علیه السلام هست. حال دیدم که رنگ اعتقاد دلم، همرنگ هست با این گفته های شما الحمدلله. شبی خواب دیدم که در لشکر هستم در دوران دفاع مقدس، فرمانده ما شهید قاسم سلیمانی بود، در بین سربازها، شهید چمران هم حضور داشتن. و برام تعجب آور بود که چرا شهید چمران جزو سرباز معمولی هست و با ما نشسته! شهید سلیمانی فرمانده بودن و داشتن ماموریت رو شرح میدادن، حقیر به شهید سلیمانی و شهید چمران نگاه می کردم اما شهید چمران، بیشتر دلم رو می بُرد و دیدن چهره اش خیلی منو منقلب می کرد. ببخشید خیلی دارم در نوشتار زیاده روی می کنم، اما با اجازه از این هم بگم که یک ارتباط و وصل شدن به شهید، میتونه آدمی رو از هرچه دنیا هست بکنه و ببره به جایی که فقط میشه حسش کرد و اصلا قابل شرح نیست، حالی که آدم احساس میکنه از همه چیز فارغ و جداست و خودش هیچ یک از این چیزایی که می بینه نیست؛ بلکه خودش چیزی هست که فقط میتونه با اون حس و حال زیبا، بچشه و احساسش بکنه اون حالی که احساس میکنه انگار به حقیقت الان پیش شهید هست. و تمام وجودش از دنیا کنده میشه. انگار دیگه به هیچ چیزی تعلق نداره. و علامتش سوز شدید و بُغضی بسیار و سیل اشک هست که فقط باید چشید. به حقیقت اگر هنگام مرگِ من، یک شهید بیاد کنارم و این حال به من دست بده، خدایی دوست دارم هر لحظه جان بدم و مدام این حال رو بچشم. حال، این فقط چشیده ای بود از این روسیاه و جاهل... و چه چیزی چشیدند اصحاب عاشورا. ببخشید ؛ قصد این همه مزاحمت نداشتم. اما احساس کردم که شما بر دل این حقیر می خوانید؛ و این حقیر از دل شما می خوانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این هم از برکت شهداء است که ما بیش از پیش با حقایق تاریخیِ خود آشنا می‌شویم. موفق باشید

26646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مطلب مربوط به «سار مدیا» که زیر مجموعه «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» (به ریاست دکتر آشنا) است: «تصویر ایران در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر» با پایان سی‌و هشتمین جشنواره فیلم فجر، برنامه اینترنتی «نقد نو» به جمع‌بندی فیلم‌های پخش شده در این جشنواره و بررسی تصویری که از «ایران» در این فیلم‌ها منعکس شده بود، پرداخت. میلاد دخانچی: «سینمای خروج»، مفهومی بود که در فیلم‌های جشنواره امسال آن را دیدم سینمای نوعی عصیان، اعتراض، میل‌ورزی و جوشیدن آب در لیوان و بیرون زدن و لب‌ریز شدن آن سینمای پررنگ‌شدن حاشیه‌ها بر متن‌ها، حاشیه‌هایی که فقط به دنبال اعتراض هستند! سینمای امسال، سینمایی بود که در آن شاهد رقم خوردن نوعی شکاف نسلی در آن هستیم. سجاد فتاحی: سینمای این دوره، روایتی واقع‌گرایانه از جامعه ایران ارائه داده است. جشنواره فجر امسال روایتِ "غیاب تدبیر" و "فقدان امید" در جامعه ایران، جامعه‌ای با درآمد سرانه پایین و ثبات اقتصادی کم، فقر سرمایه اجتماعی و اعتماد کم در جامعه و آسیب‌های اجتماعی بود. آنچه در این دوره از جشنواره برجسته شد، شکاف بین الگوهای فرهنگی موجود و رایج در جامعه ایران با الگوهای فرهنگی و سبک زندگی مورد ترویج توسط دولت و نظام سیاسی بود. امیر ناظمی: سینمایی که بیانگر رفتن جامعه به سمت شکستن مرزها و تابوهای پیش از خود است. سینمایی همراه با تنوع زبانی، خشونت‌ورزی، غلبه پیرامون / حاشیه بر متن، جابجایی مرزها /خط‌های قرمز در فیلم‌ها حضور فیلمسازانی جوان که گویی تابوهایی را که تا الان وجود داشت، کنار گذاشته‌اند. سینمایی که فقدان توجه به حکومت مرکزی و حاکمیت مرکزی ملموس و نقش بسیار کمرنگ مذهب در فیلم‌ها مشهود بود. محمدرضا جلایی‌پور: جشنواره امسال، سینمای «خروج پیرامون» بود. زنان بزرگ‌ترین گروه تحت تبعیضی بودند که در فیلم‌ها دیدم. سینمای امسال را "اوج خروج" یا "خروج اوج" هم می‌شود نامید! آنچه در فیلم «خروج» نشان داده شد را خروجی بر علیه بخشی از دولت نمی‌بینم. بلکه خروج علیه "کل ساختار سیاسی" دیدم! آنچه سینمای مستقل ایران در این جشنواره داشت، تصویر بسیار سیاهی از جامعه ایران بود! قهرمانانی را در سینمای وابسته به نهاد‌های امنیتی دیدیم که ملیت شمول‌گرایی را به تصویر می‌کشیدند که هیچ نشانه‌ای از مذهب نداشتند! مانند آنچه در پوستر میدان ولیعصر می‌بینیم، از همه گروه‌ها پشت سر قاسم سلیمانی ایستاده‌اند، به غیر از روحانیت!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت این است که بنده در این موارد ورودی ندارم تا بتوانم نظر دهم. موفق باشید

26455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا می توان گفت تمام عالم مثال در برزخ بدن انسان است یا تمام عالم قیامت در محشر بدن انسان است؟ آیا جملات بالا همان توصیف مجرد بودن انسان در برزخ و قیامت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها در عالم برزخ و قیامت در عالمی زندگی می‌کنند که بین آن‌ها و آن جهان، جدایی و دوگانگی نیست آن‌طور که در این دنیا هست. ولی در هر حال در عالمی زندگی می‌کنند نه آن‌که خودشان آن عالم را ساخته باشند و خلق کرده باشند. موفق باشید

25967

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب خدمت شما ستاد گرانقدری که طی چند سال اخیر انس ویژه ای با مباحث تون پیدا کردم و در این ایام نوجوانی در یافتن مسیری بزرگ به وسعت جهانی که در آن هستم کتب شما توانست راهنمایی ام کند و البته از جهت خانوادگی و ارتباطی که با مادرم خانم پیراوی ونک داشتید، بیشتر ارادت و علقه عاطفی به ایشون پیدا شد و ارادت بیشتری به حضرتعالی پیدا کردم. استاد عزیز؛ مطلبی بشدت ذهنم رو درگیر کرده، اینکه چرا هنوز با وجود انجام عبادات و مراقبه های نفسانی، هنوز راه را پیدا نکردیم و قلبمان در راه قرار نگرفته و آن را در نیافته است. این را بدین جهت عرض می نمایم که در کتاب فعلیت یافتن باورهای دینی، فرمودید بزرگانی مثل امام، علامه طباطبایی، آیت الله قاضی در کمیت عبادات و انجام فرائض با متدینین ما آنچنان تفاوتی ندارند بلکه تفاوت آنها اینست که آنها راه را می یابند و قلبشان آن راه را در می یابد و لذا از گذشته و آینده که عدم است رها شده و حال را در می یابند که وجود دارد و انسان را از حجاب زمان رها می کند. این ره یافتگی و یافتن آن راهی که ما را از حجاب زمان رها می کند، چرا هنوز با وجود آن عبادات و مراقبه ها یافت نشده و ما سرگردانیم؟ آیا علتش این است که هنوز روح عبادات و هدف حیات زمینی را نیافته ایم یا اینکه هنوز جهان را به وسعت وجودی خود معنا نکرده ایم یا علت دیگری در میان است؟ التماس دعا؛ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه می‌گویی پسر؟! مثل آتشفشان شده‌ای و خودت هم نمی‌دانی. «به کجا چنین شتابان؟». «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». بحمداللّه در خانواده‌ای این‌چنین با طمأنینه و با سابقه‌ی دیانتِ دیرین، به طلوع آمده‌ای و به خوبی در زیر سایه‌ی مادری آن‌چنین حکیم و گشاده‌فکر روزگار می‌گذرانی. کم نداری. من نمی‌دانستم این آقای برمکی که ما را بمبارانِ سؤالات خود کرده است، شما هستید؟!! کمی به دورِ اندیشه‌ی مادرت که استادی است ارزشمند با آثاری اندیشمندانه، بچرخی، آن راه که به دنبالش هستی، به ظهور می‌آید، ولی مناسبِ این تاریخ. تا حقیقت را در آینه‌ی انقلاب اسلامی به تماشا بنشینی و با آن مأنوس باشی. موفق باشید

25120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر در قرأن‌ منظور از« ارض» کل آسمان و کهکشانها و کرات و خود این زمین هست و منظور از «سماوات» عالم غیب و مجردات هست چرا در المیزان ذیل ایه ۴ سوره جاثیه آمده است «و خلقت انسان علاوه بر اینکه موجودی است زمینی و مرتبط با ماده، نوع دیگری است از خلقت که با خلقت آسمانها و زمین اختلاف دارد برای اینکه آسمانها و زمین تنها موجودی مادی هستند....» در همین قسمت آخر گفته شده آسمانها و زمین، منظور ماده یعنی سماوات که در آیه ۳ آمده یعنی آسمانهای مادی و مگر آسمان ماده تعداد دارد؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در معنایِ آسمان و یا سماوات، باید با توجه به جمله‌ای که مطرح می‌شود فهمید آیا منظور همین آسمانِ بالای سر ما است و یا آسمانِ غیب و معنا است؟ موفق باشید

25005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: نظر حضرتعالی در مورد انجیل برنابا چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً مسئله همین طور بوده است که در ابتدای آن انجیل مطرح شده است و باید قابل اعتماد به حساب آید. موفق باشید

24834
متن پرسش
استاد سلام علیکم: ۱. تقسیم مراتب نفس به نفس اماره و لوامه و مطمئنه به چه معناست؟ ۲. آیا در زمانی که نفس اماره فعال است نفس لوامه هم فعال است؟ چون بعضی مواقع انسان در جنگ با فکر و خواهش نفسانیست. ۳. همه می دانیم خطورات نفسانی یا هدایت به نیکی و مبارزه با پوچیست از جانب ملائکه و یا وسوسه و ترغیب به بدی و پذیرش افکار پوچ است از جانب شیطان،آیا شیطان وقتی وسوسه می‌کند با نفس اماره مرتبط می شود و نفس اماره در اصل نقش سرباز و نوکر او را بازی می کند و وقتی ملائکه الهام می کنند با نفس لوامه مرتبط می شوند و نفس لوامه سرباز و فرمانبردار آنهاست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» متوجه می‌شوید که نفس امّاره و لوامّه و ... همه، مراتب مختلف نفس ناطقه هستند. آری! زمینه‌ی وسوسه‌ی شیطان و یا الهامِ ملک در خود انسان هست و به وسیله‌ی همان نفس‌هایی که برشمردید، آن‌ها کار خود را انجام می‌دهند. موفق باشید

24523
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: تسلیت ما را در غم از دست دادن فرزند دلبندتان پذیرا باشید، حقیقتا از شنیدن این خبر متاثر شدم، اما جز دعا برای صبوری شما و خانواده گرامیتان و آرامش روح آن مرحوم، کاری از دستم بر نمی آمد. در این مدت دائم به یاد غم از دست دادن فرزند (آقامصطفی) برای امام رحمت الله علیه می افتادم و دعا می کردم خدا صبری از آن جنس نصیب شما و خانواده کند. به هر تقدیر، مرگ عزیزان در عین سختی، گویی ابواب جدیدی را به روی آدمی می گشاید، مصداق «و ان مع العسر یسری» من کمترین، من کوچکترین، من.... رویت آن «یسری» را در این «عسری» برایتان از خدا خواستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر، همین نحوه همدلیِ عزیزان نشان از آن دارد که حضرت حق رحمتش را از ما وا نگرفته است هرچند فرزند جوانی را از ما گرفت. موفق باشید

24406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در جزوه مبانی نظری عرفان در اسلام صفحه ۲ فرمودید حقیقت چیزی نیست که به سراغ ما بیاید. ولی بارها خود فرمودید با این مضمون که انسان گاهی باید منتظر باشد تا حقیقت به صورتهای مختلف به سراغش آید البته پس از آنکه شایستگی را در خود ایجاد کرد. لطفا توضیح فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر ما آماده شدیم حقیقت مثل نور خورشید بر پنجره‌ی جان انسان تجلی می‌کند. ولی پنجره را باید از کدورات پاک کرد. منظور آن است که نمی‌توان بدون آمادگی منتظر بود. موفق باشید

24270

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد با آرزوی قبولی طاعات و تبریک عید سعید فطر: استاد بنده از طلاب اصفهان هستم و آثار شما رو دنبال می کنم می خواستم در زمینه اسماء و صفات الهی بیشتر انس بگیرم و در واقع بیشتر با این ارکان هستی انس داشته باشم، از اساتید و بزرگان راهنمایی می خواهیم همه می فرمایند این راه استاد می خواهد و هیچ وقت هم این استادها را پیدا نکرده ایم و اگر پیدا کنیم کجا به ما اسماء بگویند خواهشا حقیر رو راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «اسماء الحسنی» که بر روی سایت هست إن‌شاءاللّه راه‌گشا است. موفق باشید

33264
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: این خبر که در یکی از کانالها هست صحت داره؟ هادی_مطر از که دستور گرفته بود؟ این سوالی است که مطبوعات و رسانه ها به دنبال کشف آن و اثرش بر برجام و حوادث منطقه هستند! اما هادی نشان داده است که او به یک وظیفه شرعی اش عمل کرده است و از جا و فرد خاصی دستور نگرفته! توسط دوست ایرانی اش از استاد اصغر طاهرزاده سوال کرده و راهنمایی خواسته و در گفتگو با دوستش می‌گوید خدایی که به #امام_علی علیه السلام کمک کرد که در خیبر را از جا بکند می‌تواند به او کمک کند که از بادی گاردها عبور کند! هادی در عمق آمریکا آن زمان که شهروند آنجاست با پروفایل حضرت آقا به حکم #امام و #آقا عمل می‌کند. این قدرت فرهنگی و نفوذ منطق و عقلانیت انقلاب است است که آن را نگه داشته. روی دیگری از این مسئله که فی الواقع حد نصابی از یاران و دوستان #انقلاب که بارش را به دوش می‌کشند در جغرافیای جهان پراکنده اند و رویش ها پنهان تر از ریزش ها اما مستحکم تر و عریق ترند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً دوستِ ایرانیِ ایشان از بنده سؤالی کرده‌اند و بنده به جهت آن‌که تصور می‌کردم شاید عملی نباشد، عرض شد: ((باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضوع به این سادگی‌ها نباشد. البته بنده در این موارد صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید )). و این در جواب سؤال زیر بود که از بنده سؤال می‌کنند:

بسمه تعالی سلام علیکم یکی از آشنایان بنده که در آمریکا زندگی می کند در یک موضوعی درخواست راهنمایی داشتند که خواستم نظر شما را در این باره جویا شوم. مسئله این است که در آینده ای نزدیک سلمان رشدی در یکی از مناطق نزدیک زندگی این دوست ما برنامه ای (سخنرانی یا هر چیز دیگری) دارد، حال سوال دوست ما این است که آیا واجب است که به محل این برنامه برود تا او را بکشد و به سزای عملش برساند؟ این در حالی است که طبیعتا او (سلمان رشدی) تحت محافظت ویژه ای خواهد بود. با تشکر

البته خدا را شکر می‌کنم به دست مجاهدی غیور آن حکم الهی اجرا شد. مهم این نیست که سلمان رشدی سقط کند یا چون حیوانی زبون چند روزی دیگر بماند. مهم آن است که حکم الهی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مدّ نظرها قرار گرفت و سلمان رشدی ملعون به خوبی تحقیر شد و مطمئن باشید جناب عزیزِ دل‌مان آقای هادی مطر به نور مجاهدان کربلا به عزّتی و عزمی نایل می‌شود که هیچ سختی و فشاری به هر شکلی که باشد، روح او را کوچک‌ترین آزار نمی‌دهد. به همان معنایی که امام محمد باقر (ع) در روایتی فرمودند: «حسین‌بن علی (ع) قبل از اینکه کشته شود به اصحابش فرمود: همانا رسول خدا به من فرمود: اى فرزندم، همانا تو به‌زودى به‌سوى عراق سوق داده خواهى شد. و همانا تو و جماعتی از اصحاب تو در آن سرزمین شهید خواهید شد که (آنان) درد آهن (نیزه و شمشیر) را حس نمى‏‌کنند؛ وَإِنَّكَ تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یُسْتَشْهَدُ مَعَكَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِكَ لَا یَجِدُونَ‏ أَلَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ. و بعد حضرت استناد به آیه 69 سورۀ انبیاء کرد و فرمودند: «قُلْنا یا نارُكُونی ‏بَرْداً وَ سَلاماً عَلى ‏إِبْراهیمَ» گفتیم:  ای آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم»، جنگ براى تو و برهمراهانت سرد و سلامت خواهد شد؛ «تَكُونُ الْحَرْبُ عَلَیْكَ وَ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً» (مختصرالبصائر، ص139)

در جواب یکی از افراد که نسبت به آن متنی که جنابعالی نوشته‌اید عرض شد: ((سلام علیکم: الحمدلله که در این مجاهده بزرگ نام بنده هم در میان است. آری! همین‌طور که در نوشته مشخص است جناب عزیزِ دل‌مان هادی مطر خودشان با بنده رابطه‌ای نداشته‌اند، از طریق دوست ایرانی‌شان گویا رابطه‌ای پیش آمده. بنده آرزو داشتم که من جای آقای هادی مطر بودم، هر چند به قیمت تکه‌تکه‌شدن خودم تمام می‌شد، ولی آن حکم الهی به هر شکل که ممکن بود اجرا می‌گشت؛ خدا را شکر.)) موفق باشید   

32941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: خوبید؟ بخشی از نوجوان‌ها و جوان‌ها وقتی بحث گناه و معصیت میشه دیدشون اینه که چرا انسان باید خلاف طبیعت و وجودش گام برداره؟ مثلا زن دوست داره دلبری کنه، برقصه، طنازی کنه و..‌‌. چرا باید یک سلسله دستور برای شنا کردن خلاف جهت آب آمده باشد به نام دین؟ بگذارید انسانها طبق طبیعت و وجودشان رفتار کنند. پاسخ چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در گذرگاه بین گرایش‌های نفس امّاره و فطرت الهی خود باید با انتخاب‌هایش، خود را شکل دهد و انتخاب‌های فطری او است که انسان را به اصالتِ اصیل و پایدار سوق می‌دهد. موفق باشید

32457
متن پرسش

سلام استاد بزگوار: استاد سوالی که بنده دارم این است که شما در جلسه چهارم کتاب آشتی با خدا فرمودید که رابطه تن انسان با من او مانند رابطه نور خورشید با خورشید می باشد، در حالی که نور خورشید نشات گرفته از خورشید می باشد و از خورشید ایجاد شده، آیا تن ما ایجاد شده از روح ما است؟ استاد اگر می باشد پس چه طور در آیات قرآن کریم آیاتی هست که مراحل خلقت انسان را بیان می‌کند اول مرحله جسمانی و بعد مرحله روحانی پدید آمده است؟ آیا اصل روح است یا جسم یا این دو از هم جدا می باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دنیا مراحل مختلف خلقت یکی بعد از دیگری پیش می‌آید ولی در قیامت، صورت‌های قیامتی تماماً جلوه معانی و روح می‌باشد. إن‌شاءالله با مطالعه مباحث مطرح در کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن و دنبال‌کردن مباحث در کتاب «خویشتن پنهان» و إن‌شاءالله ادامه آن مباحث در کتاب «معاد؛ جدّی‌ترین زندگی» و شرح صوتی آن، این معارف به خوبی برایتان روشن و ملکه می‌شود. موفق باشید

31702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و خدا قوت: استاد در داستان پدر حضرت رسول جناب عبدالله، صحبت از نذر جناب عبدالمطلب برای داشتن پسران متعدد و ذبح یکی از پسران هست. چه توجیحی برای این ذبح انسان وجود دارد؟ در سرگذشت اقوام گرفتار عذاب مگر یکی از موارد عصیان اینها قربانی انسان نبوده، حال چرا جناب عبدالمطلب باید چنین نذری کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان نظر داد. شاید با نظر به سیره حضرت ابراهیم «علیه السلام» و میراثی که از آن حضرت در آموزه‌های خود داشته‌اند، چنین تصمیمی را گرفته‌اند تا حضرت حق تقدیری را پیش آورد که ظاهراً همان تقدیر، پیش آمد که در إزای قربانی جناب عبدالله، شترهایی قربانی شوند. موفق باشید

31246

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به دسته بندی ایی که مرحوم علامه (ره) در کتاب رساله الولایه در مورد مراتب افراد دارند و اینکه برای هرکس بسته به مرتبه خودش باید سخن گفت و برخی انقطاعی اند و برخی مرتبه دیگر هستند، ما که مربی هستیم و می خواهیم برای جمع متربیان یا مستمعین صحبت کنیم با توجه به کدام یک از این سه دسته صحبت کنیم. مطالبمان عرفانی باشد یا انذار و تبشیر های بهشت و جهنمی. آیا صحبت از رضایت خداوند و مباحث مربوط به عرفان برای نوجوانان صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطبان متفاوتند. با این حال این روزها باید بیشتر امیدوارانه افراد را به حقایق عالیه دعوت کرد. موفق باشید

31232
متن پرسش
سلام علیکم: در اواخر بحث برهان صدیقین فرمودید که بین وحدت تشکیکی و وحدت شخصی فرق هاست. خواستم بگم درسته که در برداشت اولیه از تشکیک وجود ما مراتبی را تصور می‌کنیم ولی اگر خوب نگاه کنیم (خصوصا با تطبیق این مطالب به مباحث وحدت نفس با قوایش که در کتاب ده نکته گذراندیم) بین تشکیک وجود و وحدت وجود فرقی نمی‌بینیم. فرقش اینه که تشکیک در وجود مربوط به ذهن است و وحدت وجود مربوط به خارج است. درسته استاد؟ آخه من از اول برهان سعی کردم مطالب رو با وحدت من و قوایم در موطنهای مختلف چک بکنم به خاطر همین از اول برهان تا آخرش وقتی از تشکیک وجود صحبت می‌شد من برداشت وحدت وجود می‌کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در ذات خود دارای وحدت شخصی است ولی در نسبت با ما، ظهوراتش متفاوت است و بدین لحاظ، وحدتش نسبت به ما تشکیکی می‌باشد. موفق باشید

30602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: شما در صوت های تفسیر سوره مبارکه زمر فرمودید که ما دنبال فلسفه و چرایی احکام الهی نباشیم و فقط اطاعت کنیم. اما استاد اگر ما دلیل احکام الهی را بدانیم بهتر نمی توانیم به آن هدفی که آن حکم دارد برسیم؟ به طور مثال، ما اگر چرایی سجده را بدانیم، بهتر می‌توانیم دلمان را به آن سجده بسپاریم و به آن هدفی که از انجام آن سجده داریم برسیم. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در آن حدّ که به راز و فلسفه‌ی اعمال عبادی نزدیک شویم، با حضور بیشتر آن اعمال را انجام خواهیم داد. ولی اصل اطاعت و عبودیت هم در جای خود خِردی به حساب می‌آید که بسی راه‌گشا است و برکات خود را دارد. موفق باشید 

30370
متن پرسش
سلام علیکم: از یک طرف گفته می‌شود جهنم ظهور اسماء جلالیه و بهشت ظهور اسماء جمالیه است و از طرف دیگر مطرح می‌شود که جهنم و بهشت مربوط به ساختار باطنی خود انسان می‌باشد که (از کوزه همان برون طراود که در اوست) ظاهرا هر دوی اینها درست می‌باشد لذا جمع بین این دو چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه جان انسان توانست میهمان تجلیّات جمالی و جلالی او شود، و با سعه‌ی محمّدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» خود را جلو ببرد، عملاً میهمان خدا می‌شود و خداوند او را در بهشت میزبانی می‌کند.

 به گفته‌ی جناب شیخ شبستری:
تجلی گه جمال و گه جلال است
رخ و زلف آن معانی را مثال است
صفات حق تعالی لطف و قهر است
رخ و زلف بتان را زان دو بهر است

موفق باشید

30201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد: بعضی ها مراجعه می کنند به قرآن تا بینند این کاری که می خواهند انجام دهند خوب است یا بد و به طور مثال خوب می آید. آیا این نوع رجوع به قرآن، تفأل است؟ اگر بله، پس استخاره دقیقا چه نوع رجوعی به قرآن هست؟ ان شاءالله همیشه در پناه حق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان تفاوت ندارد. در استخاره، طلب خیر می‌کنید و بر این اساس به قرآن رجوع می‌نمایید و در رویکردی دیگر به نام تفأل، به دنبال شاهدی هستید که آیا آن کار را بکنید یا نه. پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «تفألوا بالخیر تجدوه» همواره فال نیک بزنید تا آن را بیابید. بر این اساس عملاً امروزه با استخاره هر دو کار انجام می‌شود. موفق باشید

30181
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: می‌خواستم بدونم نگاه من نسبت به دیگران چطور باید باشه؟ من در رابطه با دیگران سعی می‌کنم زاویه نگاهشون رو بفهمم و خیلی روی حرف و رفتار دیگران دقت می‌کنم تا پیدا کنم و بعد با این تصور که فهمیدمشون رفتارم رو باهاشون تنظیم می‌کنم. نمیدونم قضاوتی که کردم درسته یا اشتباه به هر حال از زاویه خودم به نتیجه‌ای رسیدم در واقع برداشتم از حرفاشون به تصور من از زاویه نگاهشون برمی‌گرده و نمیدونم این کارم درسته یا نه و اینکه آیا با توجه به آدم مقابل باید باهاش رفتار کنیم یا باید خودمون باشیم و به شخص مقابل کاری نداشته باشیم؟ من وقتی در مقابل دیگران قرار میگیرم خیلی توجهم میره سمت تفکراتشون و از خودم دور میشم و وقتی می‌بینم یکی موافق من نیست بیشتر روش تمرکز می‌کنم و از زاویه نگاهش به مسئله نگاه می‌کنم تا خطاشو پیدا کنم و همین طور از نگاه خودم توی شخص مقابل می‌گردم تا خطاشو پیدا کنم و بعد انگار اون منم و باید شروع کنم و هدایت بشم و راه خروج از اون بن بست رو پیدا کنم. دنبال یه اصل کلی در مورد رابطه با دیگران هستم ممنون میشم راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه از طریق تدبّر در معارف حقّه خود را گسترده کنیم، رابطه‌ی ما با بقیه، روان‌تر می‌شود و لذا یا آن‌ها را نزد خود می‌یابیم و یا آن‌ها را «دیگری» می‌یابیم که باید مورد احترام باشد، مگر معاندی که مقابل حق و حقیقت است. موفق باشید

30064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته: گفتنش سخت است ولی بنده قبلا چندین بار پیش آمده که برای خواب چشمم را ببندم و در حالتی که هم بودن در این عالم را حس می‌کنم و هم اختیار کامل ندارم که چشمم را باز کنم و وقتی که صدا هایی عجیب غریب می‌شنوم و حالت وحشت به من دست می‌دهد و نمی‌توانم آن لحظه چشمم را باز کنم و بعد از تلاشی لحظاتی بعد چشمم را باز می‌کنم. می‌خواستم علت آن را بدانم و توصیه حضرت عالی درباره آن را بدانم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نحوه‌ای از تجربه نسبت به تجرد نفس ناطقه است. بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

29679

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی برق هستم و اگر خدا بخواهد تا آخر تابستان دفاع می‌کنم. با توجه به علاقه بنده به تحصیل در حوزه علوم اسلامی بویژه فقه، استعداد خوب بنده در فهم متون دینی و مجادلات و حفظ مطالب، تأکیدات رهبری بر ضرورت تحول در علوم انسانی، نیاز جامعه و حاکمیت به فقه مطابق با شرایط روز و ... بر آن شده ام که ان شاءالله به حوزه علمیه بروم. از طرفی قصد دارم که قبل رفتن به حوزه ازدواج کنم و از سوی دیگر از مشکلات معیشتی طلبگی و زندگی متأهلی می‌ترسم. با نگاهی به برنامه متداول حوزه و نیز برنامه مجتمع حوزوی مشکات، بین انتخاب این دو مردد شده ام. از طرفی برنامه متداول حوزه، از حیث درسی مقداری سبکتر بوده و البته طولانی تر است از سوی دیگر برنامه مشکات سنگینتر بوده ولی کوتاهتر است (دروس ۱۰ سال را در ۷ سال تمام می کنند). همچنین ظاهرا حوزه مشکات، از محل موقوفات خود، شهریه ای اضافه بر شهریه مراجع تقلید به طلاب خود می‌دهد. با این اوصاف، بطور کلی نظر شما در مورد رفتن به حوزه در این سن و با این شرایط چیست؟ و بنظر شما کدام یک از این دو برنامه ی متداول حوزه یا مشکات برای نیل به اهداف مدنظر بنده مناسبتر است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر شرایط روحی‌تان مناسب است، رفتن به حوزه برکات خاص خود را دارد. افرادی که در این مورد صاحب‌نظرند، حوزه‌ی مشکات را ترجیح می‌دهند. با این‌همه بهتر است در این مورد با کسانی که روحیه‌ی شما را می‌شناسند و در امور حوزه نیز آگاهی‌های لازم را دارند، مشورت بفرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی