بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز بر مبنای فرمایش شما که می فرمایید مسیحیان و یهودیان را خداوند همین دینشان را اگر صادقانه اجرا کنند و تسلیم باشند قبول می کند پس باید گفت غیبت آنها هم مانند مسلمانان حرام است و آبروی آنها محترم. درست است؟ (چون در معراج السعاده جمله ای دارد که می فرماید غیبت شیعه حرام است). لطفا یه توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غیبتِ فاسق که از گناه‌کردن إبایی ندارد غیر از غیبت انسان‌های شریفی است که سعی دارند آبروی خود را حفظ کنند. موفق باشید

25932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: سوال اول: آیا حدیث زیر مراحل کسب علم را بیان کرده؟ یعنی برای کسب علم مرحله اول بصیرت ، مرحله بعد فهم طی شود تا به علم برسیم. عنه عليه السلام: مَنِ اعتَبَرَ أبصَرَ، و من أبصَرَ فَهِم، و مَن فَهِمَ عَلِمَ (نهج البلاغة : الحكمة ۲۰۸.) سوال دوم: با توجه به اینکه بیان فرمودید علم حصولی (از طریق عقل) و علم حضوری (از طریق قلب) داریم می توانیم بگوییم که بصیرت، فهم و علم قلبی داریم که نوع اش با بصیرت، فهم، و علم عقلی متفاوت و حس دیگری است. مثل مثالی که همیشه می گویید دانستن آب کار عقل و سیراب شدن با آب مثل کار قلب است. با آنکه یک جایی فرمودید دریافتهای قلبی بعضا قابل بیان نیستند ولی با این حال می شود برای بصیرت عقلی و قلبی مثالی زد یا فهم عقلی با فهم قلبی و در نهایت علم عقلی و علم قلبی مثالی آورد. سوال سوم: در دعای حافظه «سُبْحانَ مَنْ لا یَعْتَدی عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحانَ مَنْ لا یُاخِذُ اَهْلَ الاَرْضِ بِألْوانِ الْعَذابِ سُبْحانَ الرَّئُوفُ الرَّحیم اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فی قَلْبی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً اِنَّکَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیر.» رابطه «اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فی قَلْبی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً» با تقویت حافظه چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرکس مثلاً از سرنوشت صدام عبرت بگیرد، نسبت به قواعد عالم بصیر می‌شود و چنین انسانی اهلِ فهم است و فهم، خود انسان را نسبت به قواعد عالَم، عالِم می‌کند. ۲. در هر حال آن‌چه انسان از طریق قلب احساس می‌کند را می‌تواند با اشاره برای دیگران متذکر شود. ۳. بحث حافظه این‌جا، به آن معنا است که خداوند کمک می‌کند تا به آن‌چه ایمان داریم برایمان بماند چون در این دعا می‌خواهید خداوند در قلب شما نور و بصر و فهم و علم ایجاد کند. موفق باشید

25778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: بنده هم اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی هستم و قصد داشتم در آزمون دکتری نیز شرکت کنم و در زمینه های فلسفه های مضاف کار کنم به نظر شما در مقطع دکتری خواندن خود رشته فلسفه را ادامه دهم و پژوهش هایم را بر روی فلسفه های مضاف قرار دهم یا یکی از رشته های همچون فلسفه تعلیم و تربیت را انتخاب کنم و در اآن رشته ادامه تحصیل دهم؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است. به ذوق خود بنگرید و با استادان خود مشورت کنید. موفق باشید

24712
متن پرسش
استاد عزیز سلام: شما در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم نظرتان این است که تفکر و فلسفه دکارت باعث شروع مدرنیته به معنای حقیقی آن شده که در آن کتاب واقعا گرانمایه در مورد آن بحث شده، حال سوال من این است که چه خصوصیتی در تفکر دکارت هست که نتیجه آن مدرنیته هست؟ آیا چون دکارت در تفکر خود با توجه به اینکه به جوهر سه گانه یقینی که نفس و خدا و جهان خارج یا همان اجسام هست رسیده اما در این تفکر جایی برای عالم دینی و انبیا و عالم مجردات و خدای غیر فلسفی که در مورد مشخصه آن خدا در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم هم جنابعالی صحبت کرده اید، نیست، می فرمایید تفکر دکارت باعث مدرنیته که با اسلام و طبیعت در تعارض است شده؟ لطفاً بنده را روشن کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. دکارت منشأ سوبژه‌شدنِ عالَم شد از آن جهت که گفت من فکر می‌کنم پس هستم. یعنی بودن انسان را محدود به فکرکردن نمود و عملاً انسان را از اگزیستانسِ خود محروم کرد. موفق باشید

24437
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: شما طبق جواب سوال ۲۴۴۲۱ می گویید که چون مجرد محدود به زمان و مکان نیست پس ذاتا می تواند همه جا و همه عالم حضور داشته باشد چه ماده چه غیر ماده، و طبق جواب سوال ۲۴۴۱۹ شما فرمودید همواره ظرف و مظروف هم سنخ هستند آیا حضور نفس در بدن حکم ظرف و مظروف را ندارد که باید هم سنخ باشند در صورتیکه نفس و بدن هم سنخ نیستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» روشن شده است که نفس در بدن نیست که بحث ظرف و مظروف پیش بیاید. فکر نمی کنم با این سؤال‌ها، معرفتی به شما افزوده شود. باید آن کتاب‌ها را همراه با شرح صوتی «ده نکته» دنبال کنید. موفق باشید

33525
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به این‌که جوانان علاقه‌مند به تحصیلات حوزوی به دنبال مرکزی هستند که با روحیه‌ای تحول‌خواه به سراغ تحصیلات حوزوی بروند، جهت اطلاع آن عزیزان پذیرش حوزه علمیه مشکات (امام کاظم علیه السلام) در اصفهان آغاز شده. حوزه ای تحولگرا، نخبگانی و انقلابی مورد تأیید مرکز مدیریت حوزه های علمیه اصفهان ویژه برادران مقطع دیپلم به بالا: مزایا: ۱. اهتمام ویژه به قرآن، احادیث ۲. طول دوره تحصیل کوتاه تر ( مجموعا ۷ سال تا انتهای سطح ۳) ۳.عناوین درسی جدید (بر اساس دیدگاههای مقام معظم رهبری) ۴. پذیرش نخبگانی ۵. قرار دادن علوم انسانی روز (همچون اقتصاد، مدیریت، روانشناسی و جامعه شناسی) در برنامه درسی ۶. کمک هزینه تحصیلی ویژه ۷. بهره مندی از نظام علمی نوین جهت تأمین موارد زیر: ۱. جامعیت علمی طلاب در عرصه های مختلف علوم اسلامی و انسانی ۲. تکیه بر فکر محوری و تقویت شجاعت نواندیشی و نوآوری علمی در عین حفظ سنتها ی صحیح گذشته ۳. توانمندسازی طلاب جهت تحقیق در تراث علمی حوزه برای حل مسائل علمی ۴. آموزش مهارت های مدیریت تحصیلی ۵. بسترسازی برای ورود طلاب به رشته های تخصصی ۶. آزادی ویژه برای طلاب دارای استعداد خاص و تلاشگر با هدف: تولید، تبیین و اجرای نظریات نظام ساز و تمدنی. جهت اطلاعات بیشتر به سایت حوزه علمیه مشکات مراجعه نمایید: www.howzehmeshkat.ir و جهت ثبت نام با شماره ۰۹۱۳۳۶۷۸۹۶۲ تماس حاصل نمایید. 🔈کانال اطلاع رسانی پذیرش حوزه مشکات: @Pmeshkat

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بحمدلله حوزه علمیه مشکات (امام کاظم علیه السلام) در اصفهان شروع به فعالیت کرده‌اند، عزیزانی که مایل هستند در امور حوزوی وارد شوند یکی از مراکز قابل توجه، آن حوزه می‌باشد. خوب است که در این رابطه اقدامات لازم را مطابق نکاتی که فرموده‌اند، انجام دهند. موفق باشید

33045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با امید لذت بی نهایت برای همه. اگر من هستم، قضیه ای منتسب به علم حضوری خود، باالوجدان، هست؛ چرا در خواب آن‌را نمی‌یابیم؟ و چرا می‌توان در آن شک کرد؟ چه چیز مگر بر آن مقدم می‌شود برای امر تشکیک؟ خدا رو شکر که کار علمی می‌کنیم. یا حق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان همیشه به علم حضوری خود را حس می‌کند هرچندعلم به علم خود نداشته باشد و به همین جهت وقتی علم به علم خود دارد، متوجه علم حضوری خود می گردد. موفق باشید

32990
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد عزیز بنده مباحث جهان بین دو جهان و... را دنبال کردم، خواستم لطف بفرمایید در این موارد ذیل راهنمایی بفرمایید. ۱. ما باید به قدر نیاز و نه بیشتر، از تکنولوژی استفاده کنیم و همراه آن خودسازی کنیم تا راهکار حل مشکلات جامعه و اداره ی آن از طرف خداوند افاضه شود. ۲. علم تکنولوژی مثل برق و انرژی هسته ای و سدسازی و گاز و فاضلاب و... اراده خدا بوده تا ما با ابزار او را بیابیم منتهی باید کنار ورود این علوم به قولی ضمیمه فرهنگی داشته باشد تا ما متناسب با فرهنگ وافق زندگی خود از آن بهره ببریم، چه بسا راهکار برخی مشکلات امروز ما استفاده از همان صنعت است اما نه به شکل مخرب غربی. ۳. راهکار برخی مشکلات مورد اول و راهکار برخی دیگر مورد دوم است، و در اصل ما سالیان قبل باید با سبک زندگی دینی و صحیح زمینه را برای افاضه راهکار درست زندگی و مشکلات از جانب خداوند فراهم می کردیم. و در آخر اینکه بحث دانش بنیانی که رهبر انقلاب فرمودند را باید در کدام مورد پی بگیریم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و از این جهت حقیقتاً با همه کوتاهی‌ها و ضعف‌هایی که داریم باید به آینده‌ای که در پیش است امیدوار بود.

در موضوع استقرار در روحیه‌ای که فرهنگِ دانش‌بنیان بر ما و جامعه ما به ظهور آید، باید جدّی فکر کرد زیرا دانش‌بنیانی که ما در فضای تاریخیِ انقلاب اسلامی به دنبال آن هستیم و إن‌شاءالله به ظهور می‌آید و ما را به نتایج درخشان می‌رساند جمعِ بین روحیه علمی و کند و کاو در دلِ طبیعت است برای کشف استعدادهای آن همراه با روحیه قدسی. و به همین جهت بنده جناب شیخ‌بهائی را نمادِ فرهنگ دانش‌بنیان دانستم از آن جهت که شخصیت علمی و ریاضی‌دانی و معماری را در کنار حکمت و عرفان در خود جمع کرده بود. ما نیز در هر کجا که هستیم چه زنان خانه‌دارمان و چه مهندسین و چه مسئولین کشور در هر رده‌ای که هستند باید متوجه باشند روحیه‌ای تحت عنوان «دانش‌بنیان» به سوی آن‌ها آمده است تا در خود شخصیتی را دنبال کنند که همواره آن شخصیت، جمعِ بین وجوه قدسی آن‌ها در عین حضور علمی باشد، حتی با نرم‌افزارهای تلفن همراه خود فعالیت‌های علمی خود را در راستای وجه قدسی‌شان قرار دهند؛ که این کم‌ترین کاری است که باید نسبت به آن بی‌تفاوت نبود و نباید بهانه آورد که مثلاً دوره ما گذشته است و یا ما وظیفه بچه‌داری و خانه‌داری را به عهده گرفته‌ایم. نه! روحیه «دانش‌بنیان» در همه جا باید ما را در بر گیرد و انسانی متولد شود که از یک طرف کم‌تر از جناب ادیسون نیست و از طرف دیگر زنان ما کم‌تر از بانو امین و مردان ما کم‌تر از علامه طباطبایی نباشند. موفق باشید   

31926
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود: ۱. آیا کدح یا همان رنج، سنت لا یبدل الهی در زمین است که در همه اعصار و در هر شانی از شئون حق بر انسان تقدیر می‌گردد؟ ۲. آیا انسانی که برای رسیدن به آینده مهدوی که تمام نسبت های حاکم در عالم توحیدی می‌گردد باید رنج بکشد تا از کمیت ها عبور کند و به کیفیت ها برسد، در آن آینده مهدوی رنجی نخواهد داشت؟ ۳. و مگر می‌شود در کره ای خاکی که از جنس ماده است زندگی کرد و کمیت نداشت و سراسر کیفیت بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه! زیرا بنا به فرمایش جناب مولوی:

ور به هر زخمی تو پر کینه شوی                        پس کجا بی‌صیقل آئینه شوی

«کدح» همان صیقلی است که انسان نیاز دارد تا به درخشش آید. ۲. رنجی که جان را به شکوفایی می‌آورد و سختی‌هایی که تکامل‌ساز است، از آنِ ما و سختی‌هایی که جهان مدرن به بشر تحمیل کرده و تکامل‌سوز است؛ از آنِ بایدن و ترامپ ۳. آری! کمیّت‌ها هم در جهان کیفی برای انسان با وجه کیفی ظهور می‌کنند و لذا فرمود:

«سر پیری جوان شدن عشق است / این جهان آن جهان شدن عشق است». یعنی در جهان کمیّت‌ها، کیفی‌بودن مدّ نظر است. موفق باشید

31746

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام علیکم: درخواست تبیین بیشتر سوال ۳۱۷۱۹ و ۳۱۷۲۰ ۱. اگر خداوند ملک را در مقام فطرت مطلق و حیوان را در مقام غریزه مطلق و انسان را دارای هر دو جنبه غریزه و فطرت آفریده است و صاحب اختیار کرده است، سوال این است که وجود جن که او هم دارای فطرت و غریزه است در مقام حکمت پرودگار چه علتی داشته؟ جایگاه خلقت جن در حکمت خداوندی چیست، وقتی انسان در عرصه وجود است و مظهر جمیع اسما می‌باشد؟ ۲. آیا اجنه هم در مقام بالقوه جمیع اسما الهی هستند؟ اگر اینگونه نیست آنها چه مقدار از اسما را می‌توانند متجلی کنند؟ ۳. شما در جواب سوال ۳۱۷۲۰ فرمودید: «انسان در ذات خود موجودی است که برای به ظهورآمدن همه ابعادش باید به شخصیت قرآنی و جمعی خود در بستر شریعت حاضر شود و در همین رابطه حضرت حق می‌فرمایند: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا» ملاحظه کنید که تأکید بر «جمیعا» هست یعنی باید اعتصام به حبل الهی به صورت اجتماعی و جمعی باشد مگر آن‌که شرایط اجازه ندهد.» و از طرفی در سوال ۳۱۷۱۹ می‌فرمایید اجنه قدرت نظام سازی و تشکیل تمدن ندارند پس یعنی آنها برای تعالی خود نباید به همین آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا» متمسک شوند؟ آیا سلوک اجنه فردی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌اید مقام خیال صِرف، هم موجود خاص خود را دارد که همان اجنّه باشد. ۲. ظاهراً نه. زیرا مقام خلیفة اللهی مربوط به انسان است. حال چه اندازه جنیّان از اسماء حمل می‌کنند، والله اعلم. ۳. آری! می‌توان گفت جنیان ذیل حضور انسان‌ها هویتی تبعی دارند زیرا که پیامبر آن‌ها نیز پیامبر انسان‌ها است. موفق باشید

31638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و نور حق: با توجه به مباحث هستی شناسی نظام عالم بر اساس خیر هست و از یک طرف می گوییم مکرالله، چطور این دو با هم جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «مکر الله» در إزای مقابله با حضرت حق در مقابل جریانی است که بنا دارد نظام خیر هستی را به هم بزند و این نیز جزء خیربودنِ نظام است که عین تعادل است. موفق باشید

31356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: می‌خواستم بدونم پسر هفده ساله ای که شرایط ازدواج برای او محیا نیست و به هر دلیل هیچ دوستی ندارد می‌تواند به کمال برسد؟ البته این شخص مریضی روحی هم دارد مثلاً کمبود عاطفه و همت بشدت ضعیف، و برای پیدا کردن یک دوستی که روح قوی و یا معنوی دارد «همسن» شما چه کار پیشنهاد می‌کنید؟ مثلاً خوبه برم چله زیارت عاشورا بگیرم تا خدا بهم یک دوست خوب بده؟ با توجه به اینکه در حال حاضر همون‌طور که میدونید ساکن زاهدان هستم و انگار پیدا کردن یک همراه خوب سخت است برام، حقیر خیلی زود می‌توانم یک رابطه دوستی برقرار کنم اما خب متاسفانه انگار آدم اش نیست که رابطه بگیرم. بعد سوال دیگرم اینکه با توجه به حرفایی که زدم آیا مرا شناختید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مطالعه عمیق و ورزش نظر کنید. در این راستا شخصیت جنابعالی خود به خود شخصیتی می‌شود که می‌تواند نقش‌آفرین باشد. در مورد سیر مطالعاتی سایت هم خوب است که فکر کنید. موفق باشید

31123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به این متن چیه؟ بدن نفس بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم تبیین عالم ذرّ (سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران) (خلاصۀ جلسۀ هفتم، 8 رمضان 1440) بدن نفس پس از تبیین ماده و صورت، رسیدیم به اینجا که ارواح دارای اجسام هستند. دانستیم که جسد مانند قشر و پوست است و جسم مانند مغز آن. همچنین دریافتیم که جسم و نفس دوتا نیستند، بلکه دو روی يک حقيقت‌اند. اکنون می‌خواهيم با ويژگی‌های بیشتری از «جسم» و «جسد» آشنا شويم؛ زيرا شأن نفس آن است که در هر عالمی، بدنی داشته باشد که با آن همراه بوده؛ متناسب با نفس باشد و بتواند خواص نفس را نشان دهد. پس بايد بفهميم که کدام بدن، همراه نفس است، جسد يا جسم؟ و اينکه آيا جسد، بی‌واسطه با نفس مرتبط است يا نياز به واسطه‌ای به نام جسم دارد؟ بدن مادی يا ظاهری یا جسد، همان بدن مجازی و اعتباری است با خصوصيات مخصوص به خود. درحالی‌که جسم، بدن حقیقی يا بدن اصلی ماست با خصوصيات خاص خودش و اين نفس يا جسم است که جسد را تدبیر می‌کند. مسلماً بدن حقيقی ما که با نفس متحد است، این بدن مادی و ظاهری نیست. چراکه بدن حقيقی ما، با من ما (نفس) آمده و با من ما هم می‌رود؛ يعنی اگر من به عنوان من، ثابت و باقی هستم که هستم، آن بدن هم باید ثابت و باقی باشد، درحالی‌که بدن مادی ما دائم در حال ‌تغییر است و مسير فنا را طی می‌کند. ديگر اينکه يکی از خصوصيات بدن مادی يا جسد ما اين است که گذرا و اعتباری است و حس حقيقی را نشان نمی‌د‌هد، درحالی‌که جسم، دارای حسی حقيقی است. عميقاً ادراک می‌کند، می‌سوزد، خوشحال می‌شود، لذت می‌برد و هرگز گذرا نیست. اين همان حقيقتی است که قرآن دربارۀ آن می‌فرمايد: "جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً"[1]؛ يعنی سخن از جلودی به میان آورده است که متعلق به جسم و حَیَوان[2] است. متأسفانه مصیبتی که ما درگیرش هستيم این است که در زندگی و روند حرکتمان، برای بدن مادی‌مان اصالت قائل شديم. بدن حقیقیِ نفس خود را نشناختیم و تمام خواص متغيير بدن ظاهری؛ يعنی داشتن و نداشتن، مریضی و سلامتی، ناراحتی و خوشحالی و... را در تناقض با حس بقا و ثباتمان يافتيم و جايش را پيدا نکرديم و با این نگاه غلط، به خدا شکايت کرديم و از اين همه فشار و سختی ناراحت و گله‌مند شديم! گله از اينکه او ميل بقا را در ما نهاده، اما پيری و فرتوتی را به سراغمان فرستاده و ما را دچار انواع بیماری‌ها کرده است! اين درحالی است ‌که ما هستیم و ما، ما هستیم و وجود، ما هستیم و بقا، ما هستیم و زیبایی، ما هستیم و سلامتی، ما هستیم و جوانی، ما هستیم و آزادی، ما هستیم و رهایی، ما هستیم و عدم پیری و مرگ، ما هستیم و عدم بالاپایین و...؛ اما اينها برایمان جا نیفتاده است، درحالی‌که حقيقت ما عين اينهاست و ما باید به دنبال شناخت بدنی برای نفس باشيم که اين خصوصيات را داشته باشد. جسم يا بدن حقیقی ما، لطیف و در ذاتِ خود، زنده و نامیراست، درحالی‌که وقایعی که بدن مادی ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، همگی عارض و هیچ‌اند. بدن اصلی که تکویناً نامیراست، خراب نمی‌شود، هست و خواهد بود. نوری است و به‌هرحال به عالم نوری وصل خواهد شد و به فضایی خارج از فضای محدودیت‌ها خواهد رفت. البته ساختار زشت یا زیبای او به دست ما و به اختیار ماست؛ اما ایجاد، خواص و احکام آن به دست ما نیست. نکته اينجاست که در تضاد بین جسم و جسد، باید به سود و زیان جسد توجه نکرد؛ اما اغلب ما، به این بدن ظاهری تشخُص و شخصیت داده‌ایم، همه کار برایش می‌کنیم، بی‌خبر از اینکه گاهی سودی که به بدن مادی می‌دهیم به جسم ضرر می‌زند. نمونۀ اين مسأله را می‌توانيم در تربیت فرزندانمان ببینيم، آنجا که در پی سود مادی او می‌دویم و تمام وسايل راحتی‌اش را فراهم می‌کنيم تا سختی نکشد؛ درحالی‌که فراموش کرده‌ایم ممکن است اين سختی‌ها برای کمال و وسعت نفس او مفيد باشد. از جمله ويژگی‌های بدن مادی ما اين است که بسیط نیست، بلکه از جواهر ترکیب شده است؛ یعنی از جوهر آب، خاک، آتش و باد. ابعاد سه‌گانه دارد. دارای طبیعت است. در زمان است و تغییر و تحول دارد. همچنين جسد ما، در حقیقتِ انسانی ما هیچ نقشی ندارد. عاریه و عارض است. حیات، ذاتی آن نیست و لذا از آن گرفته می‌شود. ‌مثل پارچه که هر چقدر هم که خیس باشد و از آن آب چکه کند، هرگز به آن آب نمی‌گوييم و هرگز منتظر نیستيم که تا آخر عمرش خیس بماند. چون می‌دانيم آب ذاتی آن نیست. جسد خواص خاص خود را دارد و ميراست و اين جسم اصلی يا نفس ماست که لحظه‌به‌لحظه به جسد حيات می‌دهد. حال اگر ما خواص وجود را فی‌نفسه به جسد نسبت داده و به آن اصالت دهيم؛ به محض پيری و خميدگی و مریضی و...، یقۀ خدا و پیغمبر را خواهيم گرفت، که چرا جوانی را دادی و حالا گرفتی؟! آری، همۀ ما دوست داریم سالم و شاداب و زیبا باشیم، اما این جسد با ما راه نمی‌آيد! و همین، نشان‌دهندۀ اين است که جسد عاریه است و بايد دنبال بدنی باشيم که حقيقت وجود ما با آن همراه خواهد بود. با توجه به ويژگی‌هایی که برای بدن مادی و بدن حقیقی نام برديم، به اين نکته پی می‌بريم که نفس اصلاً در جسد تصرف نمی‏‌کند؛ بلکه آن را می‏‌سازد که از آن استفاده کند. مثل بدن که لباس را می‌‏دوزد تا از آن استفاده کند؛ لذا حیات انسانی را در جسد، نباید جستجو ‏کنیم. نکتۀ مهم اينکه بسياری از افراد، جسم مادی يا جسد را «ماهیت» فرض کرده‌اند، درحالی‌که این جسد، ماهیت نیست؛ بلکه عارض بر ماهیت است. درواقع نفس ماهیت است و مراتب دارد. ماهیت؛ یعنی آنچه از حق سرازیر و لبریز شده و از ازل تا ابد جریان دارد؛ اما در عين حال، غیر حق، عين ربط به او و آويزان به اوست. ماهیت با وجود، ترکیبی اتحادی و تعلقی ذاتی دارد. مثل تری، که با آب تعلق ذاتی دارد، اما با پارچه تعلق عرَضی دارد. مهمترین ويژگی‌های بدنی که با نفس اتحاد دارد و جسم يا وجود و ماهیت ما را تشکيل می‌دهد، اين است که: طبیعتی مغایر با طبیعت بدن عنصری دارد. لطیف و نوری‌ است. هرگز پیری ندارد. بالملکه درست پیش می‌رود. به سبب اتحادش با نفس، شنونده، بیننده و رونده است و نور حیات و تمام کمالات در آن ساری و جاری است. محسوس به حواس ظاهر نیست. با حقیقت یا با جسم لطیفی مثل خودش درک می‌شود. فی‌نفسه زنده است و همیشه با ماست و چنان عينيت و اتحاد با نفس دارد که می‌توان آن را همان نفس دانست؛ يعنی همان رتبه‌ای، که در عالم ذرّ، حق را با تمام جلواتش دید و ‌شناخت و «قالُوا بَلى» گفت. همان مرتبه‌ای که حضرت علی (علیه‌السلام) دربارۀ شهود حق در آن رتبه فرمود: «لَم أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»؛ یعنی من خدای زنده و حیّ را پرستش می‌کنم. این نوع پرستش، پرستشی است که هرگز بن‌بست و ناآرامی ندارد، زیرا بنده حق را به‌عينه در نفس خود به نظاره نشسته و به‌راحتی می‌تواند امور خود را به دست ربوبیت چنين ربّی بسپارد تا تدبیرش کند. خلاصه کلام اينکه جوهر نفس انسانی، دارای حرکت اشتدادی است که از پایین‌ترین مراتب هستی که همان هیولا و ماده است تا بالاترین آن امتداد می‌یابد و بدنش هم با خودش در حرکت است. حرکت نفس به خودی خود، خوب و عالی است؛ اما سالم یا ناسالم بودن آن به ما بستگی دارد. زیرا نفس در هر مرحله از سیر تکاملی‌اش، با آن مرحله متحد می‌شود. از این‌رو فرآیند تکوین شخصیت و هویت انسان، دقیقاً در ارتباط با چیزی است که انسان در پی کسب آن است، لذا بایسته و شایسته است که انسان پیوسته متوجه عالم جسم و نفس و مفارقاتش باشد تا در هردم و بازدم، به عوالم بالاتر اتصال داشته باشد. [1] - سورۀ نساء، آیۀ 56. [2] - حیوان؛ یعنی حیّ و زنده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این موارد باید نکته‌ای که مورد سؤال‌تان هست را مطرح بفرمایید وگرنه ما مجبور هستیم با خواندن چنین متون طولانی از جواب‌دادن به بقیه سؤال‌های کاربران محترم باز بمانیم. موفق باشید

30864

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد عزیز: در کتاب معرفت نفس و حشر در ص ۱۲۵ آمده است چه نیکو خبر داد خداوند به بندگان صاحب خردش از این موضوع آنجا که فرمود خداوند کسی است که صورت می دهد شما را در رحم ها آن طور که می‌خواهد منظور از ارحام مقام خیال است که هر طور که خواست در آن مقام صورتگری می‌کند. متخیله طوری که این صورت از نگاه معنوی و حمل معنوی در این رحم معانی به هر صورت که خواست در می‌آید و کشیده می‌شود و (در مقام خیال اسلام شکل و صورت می‌گیرد و قرآن به صورت روغن و عسل و دین به صورت پیراهن فراگیر و بلند و علم به صورت شیر خوراکی ظهور می کند و ترکیب میاد می یابد.) منظور از عبارات داخل پرانتز چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صورت برزخی و خیالیِ اسلام و قرآن و دین را به خوبی متذکر شده‌اند. عمده توجه به مقام برزخی و خیالیِ اعمال و عقاید است. موفق باشید

30315
متن پرسش
سلام: بیاد داشتن گناهان گذشته خصلت خوبی است یا بد؟ بطوری که هنگام استغفار آن گناهان رو مد نظر داشته باشیم؟ ولو اینکه قبلا توبه کرده باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر توبه کرده‌ایم دیگر تمام، یار شما را پسندیده است، چرا شما خودتان را در محضر یار نمی‌پسندید؟!! موفق باشید

30020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در مرود جریان بنزین رهبری چندین بار فرمودن تخصصی ندارن ولی جریان چیه که در مورد واکسن اجازه ورود ندادن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در پشت جریان واکسن‌های مذکور، پروژه‌های سیاسی پنهان بوده است که مقام معظم رهبری ورود نموده‌اند. موفق باشید

فلاخن||سلمان کدیور, [۱۰.۰۱.۲۱ ۰۴:۰۹]
✳️چند نکته در باب جنجال واکسن
....
....

29483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من حدود یک ماه بود دنبال خونه می‌گشتم که انتهای ماه دیگه برم با خانومم زندگی کنیم. تو این مدت کلی خونه هایی رو دیدیم که اصلا مناسب ما نبود، هم قیمتش و هم خود خونه ها گاهی بیخود بودن. امروز یه خونه ای رو با صاحبش صد در صد کردیم. همه خوشحال و شادان علی الخصوص پدرم که یه باری رو از دوش خودش برداشته می‌دید. چون خیلی زحمت کشیده بود این یک ماه ولی بی نتیجه، وسط خوشحالی ها یه دفعه بهم پیام داد صاحبخونه که با خانواده اش مشورت کرده و اونا رضایت ندادند. واقعا تا حالا درک نکرده بودم سنت ابتلا رو نمی‌فهمیدم سختیش‌ رو. الان یه چیز برای من گنگه. اگه خدا عاشق ماست واقعا چرا ما رو مبتلا میکنه؟ مگه عاشق راحت معشوق رو نمی‌خواد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عاشق حتماً راحتی معشوق را می‌خواهد ولی در کوره‌ی ابتلاء، زندگی او را با جدّیت بیشتر آشنا می‌کند تا از آرزوهای دنیایی‌اش بکاهد و بیشتر با جهانی که معنویت در آن جلوه دارد، به‌سر ببرد و البته که بالاخره این مشکلات را خودش حل می‌کند. موفق باشید

29479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: دلیل اینکه در بعضی روایات گفته شده اگر کسی به کسی محبت دارد به او ابراز کند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا دل‌های ایمانی‌شان به سوی هم گشوده می‌شود از آن جهت که ملاک دوستی‌های حقیقی به ایمان است. موفق باشید

29422

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ممنون میشم به سوال من با شماره ۲۹۴۰۵ پاسخ بدین. ان شاالله کمک کننده خواهد بود. خدا خیرتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد: 29405- باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این توصیفات شما ضرر نمی‌کنید و با نگه‌داشتنِ این زندگی برکات حفظ آن برای شما می‌ماند. موفق باشید

29280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه حضرت علامه علوم بسیاری را از امام رضا (ع) گرفته اند میشه ازشون سوال کنید با توجه به این که شما علم لدنی دارید درمان این ویروس کرونا رو بگید؟ مردم کشته نشن ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم منظورتان علامه‌ی حسن‌زاده است که ما هیچ ارتباطی  با ایشان نداریم، جز ارادت. موفق باشید

29121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: استاد من سوالی راجع به اقدام به فرزند آوری کردم و شما فرمودید بسط وجودی در مادری است. حالا سوال من اینست با توجه به شرایط بیماری کرونا و هم چنین اوضاع آشفته اقتصادی و جو ناامیدی و دلهره از آینده که در جامعه در اکثر اوقات دیده می‌شود چگونه به تردید برای فرزند دارشدن باید غلبه کرد؟ وقتی اوضاع اجتماع را می‌بینم از آینده فرزندم نگران می‌شوم. چکار کنم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «جایگاه رزق در هستی» بزنید از تردید شما کاسته می‌شود. موفق

28010
متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزم: در هنگام خواندن کتاب جوان و انتخابهای بزرگ در صفحه ۲۳ فرمودید: «ما در خواب خودمان هستیم، پس از خودت خواب نیستی هرچند از بدنت جدا هستی.» حال بعضی اوقات انسان در خواب، خواب می بیند که در حال خواب دیدن است سپس بیدار می شود. سوالم این است که او کیست؟ آیا می توان گفت جسم قیامتی است؟ یا نه. در کل او کیست که متوجه نیست که در حال خواب دیدن است سپس در حالیکه در خواب است بیدار می شود می بیند خواب می دیده و در همان حال هم در خواب است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان همیشه خودش، خودش است و در عین حال در بیداری و در خواب می‌تواند در عوالم بالاتر حاضر شود. و این نوع حضور، حالت خواب‌دیدن برایش پیش می‌آورد حال چه خواب باشد و چه بیدار. موفق باشید

27388

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: عرض به محضرتان شرح برهان صدیقین و حرکت جوهری را در دفتر دارم می نویسم اگر صلاح بدانید بعد از تکمیل شدن بفرستم موسسه تا برود برای چاپ. موافق هستید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً رفقا در این مورد کارهایی کرده‌اند ولی فعلاً به جهت اولویت‌های دیگر بنای چاپ آن‌ها را ندارند. موفق باشید

 

 

26987
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا حضرتعالی به این مطلب اعتقاد دارید که انقلاب اسلامی، طغیان سنت گراها در زمانه حکومت تجدد گرایان یعنی دوره پهلوی است و حکومت پهلوی بعلت تکیه زیاد بر روی تجدد گرایان و غفلت از سنت گرایان شکست خورد؟ یعنی واقعا حد انقلاب اسلامی در این است که آن را حرکت سنت گراها بدانیم؟ ۲. اساسا تقسیم بندی جامعه به دو گروه سنت گرا و تجدد گرا را باور دارید و آن را ملموس می دانید؟ نظر حضرتعالی را تا حدودی در پاسخ ها متوجه شدم ولی خواستم بصورت واضح و در چنین پرسشی از شما این رو بپرسم. ویژه اینکه برخی امروز هم به این تقسیم بندی معتقدند و جامعه را در این دو دسته می بینند. من خودم با توجه به نظرم و آنچه از بیانات شما آموختم این است که واقعا جمع کثیر افرادی که آنها را تجدد گرا می دانند قلوب و دل هایشان ایمانی است هر چند عقول و ظواهرشان غربی باشد و خیل همین ها در تشییع پیکر حاج قاسم حاضر شدند و قصه خود عالی شان را در این شهید عزیز دیدند و یا امسال برای اولین بار در راهپیمایی ۲۲ بهمن آمدند. هر چند من هم معتقدم ما طبقه و لایه فوقانی داریم که تحت تاثیر عالم غرب مدرن و ادبیات توسعه و نظام توسعه جهانی است ولی قطعا اگر ما کار اقنایی قوی کنیم و بدون پلورالیسم، در بستر اسلام و انقلاب گفتگو کنیم و همان المومن مراه المومن را نشان دهیم، این گفتمان تحول جدی خواهد یافت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۹۲۸ نظری بیندازید. ۲. بنده با نظر شما موافقم و معتقد هستم انقلاب اسلامی و شخص حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مافوقِ گردونه‌ی دوگانه‌ی تجدد و سنتی‌بودنِ مرسوم در این تاریخ حاضر شدند. حتی سنت‌گراهایی مثل سید حسین نصر هم آن‌طور که شایسته بود به جهت حضور فعّال بعضی از مذهبی‌های سنتی، در انقلاب حاضر نشدند. موفق باشید

26923

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حضرت آقا درباره خاندان بنی العباس می فرمایند که اینها ظاهری علوی ولی باطنی اموی دارند؛ بنی العباس چگونه از جهت ظاهر علوی بود و مگر در همان ظاهر هم نقطه مقابل و مخالف ائمه هدی (ع) نمی ایستاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنی‌العباس در مقابل اُمویان، خود را منتسب به علی «علیه‌السلام» می‌کردند و مدعی خونخواهی امام حسین «علیه‌السلام» بودند، ولی از جهت دیگر ائمه «علیهم‌السلام» را رقیب سیاسیِ خود می‌دیدند، وگرنه از جهت دیگر برای آن‌ها احترام قائل بودند. مباحث استاد غنوی در این مورد نکات ارزشمندی دارد. موفق باشید

نمایش چاپی