باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی معارف انبیاء مبتنی بر توحید است و تفاوت در عمق بیشتر توحیدی است که در اسلام ملاحظه میفرمایید. مثل توحید سورهی «قل هو الله احد» که چگونه او در عین آنکه «احد» است و همهی هستیِ بیکرانه را شامل میباشد، «صمد» است و باید به سوی او رفت. که بحث مهمی است. و جمع آن، نگاه توحیدیِ خاصی را میطلبد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نوع رویکردی است که در اعمال شب پانزدهی شعبان بهخصوص با خواندن دعای کمیل، میتوان در راستای فرهنگ انتظار انجام داد.
ذیل کلیپ «فرهنگ انتظار و نجات از اکنون زدگی، قسمت دوم» اینطور عرض شد:
انتظار، نوعی فرار از اکنونزدگی و بیآیندگی میباشد از آن جهت که انسان متوجه میشود در افق زندگی، خورشیدی در حال طلوع است.
انتظار، با خودآگاهی نسبت به حقیقتِ تاریخیِ حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» شروع میشود و به «دلآگاهی» که نوعی از شعور به سوی حقیقت و اُنسِ با ساحت وجود است؛ میرسد.
انتظار، موجب انتفاح ساحتِ وجود و نظر به گشایشی است در افق حیات بشری و ظرفیتی که انسانها در خود به صورت نهفته دارند.
در انتظار، انسانها متوجهی ذات بشری میشوند که اصلِ اصلهای همهی بشریت و انسانیت است و در چنین انتظاری، انسانها از اکنونهای بیفردا آزاد خواهند شد و به توحید که بقایی است در مأمنِ حضور خداوند، نزدیک میشوند.
انتظار، باقیماندن در زندگی با حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» است که ماورای گذشته و آینده در واقعیترین «بودن»، انسانْ بودنِ خود را احساس و تجربه میکند و این است معنای حضورِ آخرالزمانیِ انسان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بشر امروز آنچنان وسعت و ظرفیت دارد که با برنامهریزیِ لازم این امور را با هم جمع کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید باید با نگاه حکیمانه سخنان خود را ارزیابی کرد تا در چنین موارد جزیی بهانه به دست کسانیکه سعی ندارند این سخنان را حمل بر صحت کنند؛ ندهیم وگرنه به عنوان یک توصیه ممکن است قابل توجه باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژهی «وجود» یک واژهی فلسفی است و نباید بین این واژه با واژههای دینی خلط کرد و یا در واژههای دینی به دنبال واژههای فلسفی بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا را باید بر مبنای نظریات فلسفی او فهمید و اصطلاحات خاصی که در آن فلسفه بهکار میرود. هرکسی متوجهی نظرات او نمیشود. به همین جهت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در نامهای که به گورباچف نوشتند، متذکر شخصیت جناب ملاصدرا شدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حاج قاسم معلوم شد مکتب حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» چه تواناییهایی در خودْ نهفته دارد و در حقّانیت این مکتب همین بس که چنین افرادی را میتواند بپروراند که اینچنین در تاریخ خود حاضر میشوند و متوجهی افقهایی میگردند که به تمام معنا، معنای زندگی را و معنای حقیقت را میتوانند درک کنند.
این نکتهی بسیار مهمی است که وقتی انسان نداند آرمان حقیقیاش چه باید باشد، سرگردان اهداف تهی میشود و عملاً خود را در امورِ پراکنده، پراکنده میکند و برای نجات از این پراکندگیِ شخصیت، حضرت احدیت جان و قلب انسان را به سوی خود جلب میکند، تا انسان از پراکندگی شخصیت نجات یابد و به خود آید. به خودآمدن، همان احیاء و زندهشدن قلب است. زیرا در آن صورت توجه جان انسان به حقیقتِ یگانهی عالم میافتد و احساس زنده بودن قلب، در خود انسان پیش میآید و در این حال چشم انداز و میدان دید انسان تنها حقیفت خواهد شد و هرجا آن را بیابد می شناسد.
مهم آنجا است که هرکدام سعی کنیم تکلیفمان را نسبت به حقیقت بدانیم و دائم به این فکر باشیم که خودمان حجاب حقیقت نباشیم تا از تجلیات انوار الهی که ما را متوجه چشم اندازی میکند که در پیش روست، استفاده کنیم و افق عالم را صبح طلوع حقیقت در نظر بگیریم و هماکنون از آن بهرهمند شویم. در آن صورت خدا را در تاریخهای مختلف و در مناظر مختلف نظاره خواهیم کرد.
فهمِ شأن خدا در هستی به این معنا است که انسان به اقتضای ذاتش که وجودی است گشوده، میتواند تجلیّات انوار الهی را در خود احساس کند و با همهی موجودات که بهرهای از وجود دارند رابطه برقرار کند و آنها را بفهمد و نسبت به وجودِ آنها فکر کند و با موجودات گفتگو نماید. در این حالت است که انسان مییابد چگونه تشییعکنندگانِ سردار، مظهر انوار الهی بودند.
ما انسانها هر بار حینِ رو برو شدن با یک رخداد تاریخی و یا انسانی بزرگ، چیزی متفاوت را می فهمیم. تعدد دلالتها هر بار یک تعدد تاریخی است. این تعدد از اینجا ناشی میشود که هر بار به گونهای متفاوت از سوی تجلیات الهی مورد خطاب قرار میگیریم و این است که باید بدانیم از حاج قاسم سخنگفتن تمام شدنی نیست. هرچند سخن بس بسیار است و هر اندازه از حاج قاسم سخن بگوییم، از خودِ گمگشتهی خود بیشتر سراغ گرفتهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. نباید این حالات که بیشتر در راستای تحت تأثیربودنِ روح نسبت به مسائل روزتان هست را، به احوالات برزخ نسبت داد که انسان در آنجا با ملکات خود روبروست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عاشق حتماً راحتی معشوق را میخواهد ولی در کورهی ابتلاء، زندگی او را با جدّیت بیشتر آشنا میکند تا از آرزوهای دنیاییاش بکاهد و بیشتر با جهانی که معنویت در آن جلوه دارد، بهسر ببرد و البته که بالاخره این مشکلات را خودش حل میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا دلهای ایمانیشان به سوی هم گشوده میشود از آن جهت که ملاک دوستیهای حقیقی به ایمان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تغییر اسم هیچ ربطی به علم جفر ندارد و یک کارِ مندرآوری است. در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست رجوع فرمایید تا به قسمت بحث تغییر اسم آن دقت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان روی این نکته فکر کرد که حضرت در آن فضای تاریخی به نحوی خواستهاند بفرمایند من بیمارم؛ به این معنا که دست و دلم به سوی تفریحی که شما برای خود شکل دادهاید و میخواهید از شهر خارج شوید، نمیرود. به همان شکلی که ما در صحبتهای خود میگوییم «حال ندارم»، یعنی حال آن کار را ندارم. ۲. نسبیبودن اخلاقی به این معنا که حقیقتی وجود ندارد؛ سخنی است که عقلاً باطل است به اعتبار آنکه وجودِ مطلق، کمال مطلق است. ولی نسبیبودن اخلاق به آن معنا که حقیقت مناسب شرایط متفاوت ظهورات متفاوت دارد، حرف غلطی نیست. مثل تشکیک وجود، که در شرایط مختلف ظهورات مختلف دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در تاریخی هستیم که آیت اللّه بهجت میفرمایند: «علم تو، استاد توست» باید سعی کرد با معارف الهیه جلو رفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نفس ناطقهی انسان تا وقتی انسان زنده است تکویناً به بدن و عالم ماده تعلق دارد هرچند روحاً از دنیا کنده شده باشد. اینجاست که نور حضرت عزرائیل «علیهالسلام» کمک میکند تا تکویناً هم توجه روح از بدن و عالم ماده منقطع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با روشی که رهبر انقلاب به نور حضرت مهدی علیه السلام آری به نور حضرت مهدی پیشه کردهاند، از بسیاری از غرب زدگیها آزاد میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر آن است که در زندگی مشترک، بیشتر همدیگر درک شوند و هرکدام جهانِ دیگری را احساس کند در عین رعایت استقلال هر کدام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جلسهی سوم «دعا در آغوش خدا» که بر روی بنر سایت هست، سری بزنید خوب است. إنشاءاللّه جهانی برایتان گشوده خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آنکه فرمود انسان در خسران است، فرمود: «الا الّذین آمنوا و عملوالصّالحات» و عمل صالح آن است که نسبت به گناهان توبه، و نسبت به حق النّاس، در حدّ توان خود تلاش برای جبران آن داشته باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لطفاً دوباره سؤال خود را ارسال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دغدغهی بهجایی است. ولی ظاهراً آنچه از طریق مقام معظم رهبری و وزارت امور خارجه انجام شد، کاری است که باید انجام میشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکتهی دقیقی را مدّ نظر دارید زیرا «بیعنایت حق و الطاف حق / گر مَلک باشد سیه باشد ورق». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا اتحاد نفس و بدن را انضمامی میدانند. لذا در عین آنکه نفس، میتواند برای تبدیل قوههایش به فعل، بدن را تدبیر کند عین بدن نیست تا با ترک آن حقیقت آن ناقص گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم نتیجهای که به دنبال آن هستند، بگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مباحث معرفتی باید سیر و ترتیب آن رعایت شود. ولی در مورد مسائل اجتماعی لازم نیست. موفق باشید
سلام: واجب الوجود چرا نتواند امتداد فضا یا حتی ماده قدیم باشد؟ قانون پایستگی ماده وانرژی مگر ماده و انرژی را قدیم نمیداند؟ قانون فیزیکی که به ریاضیات منتهی میشود قطعا از مطالب الهیاتی و علوم انسانی قطعیتر است (البته برخی دینها ماده را قدیم دانسته سخن از صانع گفته اند)
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم «واجبالوجود» عین وجود است، او با هویت عین وجودی خود در همهجا حاضر است. امری که جناب صدرالمتألّهین در «برهان صدیقین» بدان توجه میدهد. موفق باشید