بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یکی از معارف عرفانی قرآن که بتوان ادعا کرد مسبوق به سابقه نبوده است یا مثلا با مقایسه با تورات و انجیل بتوان ادعا کرد بر آنها برتری دارد را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی معارف انبیاء مبتنی بر توحید است و تفاوت در عمق بیشتر توحیدی است که در اسلام ملاحظه می‌فرمایید. مثل توحید سوره‌ی «قل هو الله احد» که چگونه او در عین آن‌که «احد» است و همه‌ی هستیِ بیکرانه را شامل می‌باشد، «صمد» است و باید به سوی او رفت. که بحث مهمی است. و جمع آن، نگاه توحیدیِ خاصی را می‌طلبد. موفق باشید

30613
متن پرسش
با سلام به استاد گرامیم: با توجه به عظمت و حساسیت شب ۱۵ شعبان که کم‌تر از شبهای قدر نیست، چه اعمالی را بهتر است انجام دهیم؟
متن پاسخ


باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نوع رویکردی است که در اعمال شب پانزده‌ی شعبان به‌خصوص با خواندن دعای کمیل، می‌توان در راستای فرهنگ انتظار انجام داد.
ذیل کلیپ «فرهنگ انتظار و نجات از اکنون زدگی، قسمت دوم» این‌طور عرض شد:
انتظار، نوعی فرار از اکنون‌زدگی و بی‌آیندگی می‌باشد از آن جهت که انسان متوجه می‌شود در افق زندگی، خورشیدی در حال طلوع است.
انتظار، با خودآگاهی نسبت به حقیقتِ تاریخیِ حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» شروع می‌شود و به «دل‌آگاهی» که نوعی از شعور به سوی حقیقت و اُنسِ با ساحت وجود است؛ می‌رسد.
انتظار، موجب انتفاح ساحتِ وجود و نظر به گشایشی است در افق حیات بشری و ظرفیتی که انسان‌ها در خود به صورت نهفته دارند.
در انتظار، انسان‌ها متوجه‌ی ذات بشری می‌شوند که اصلِ اصل‌های همه‌ی بشریت و انسانیت است و در چنین انتظاری، انسان‌ها از اکنون‌های بی‌فردا آزاد خواهند شد و به توحید که بقایی است در مأمنِ حضور خداوند، نزدیک می‌شوند.
انتظار، باقی‌ماندن در زندگی با حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است که ماورای گذشته و آینده در واقعی‌ترین «بودن»، انسانْ بودنِ خود را احساس و تجربه می‌کند و این است معنای حضورِ آخرالزمانیِ انسان. موفق باشید  

 

30448

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: عده ای قائل بر این هستند که وقتی شخصی وارد یک سیر معرفتی می شود و می خواهد این سیر را شروع کند. باید برای مدتی از کثرات و مسائلی که انسان رو از وحدت دور می کند (مثل اخبار و فضای مجازی و ...) فاصله بگیره. و حداکثر تمرکز خودش رو روی موضوع خاص بگذاره تا به یک پختگی نسبی برسه. از طرفی در روایت داریم که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: شبهات به کسی که زمانه خود را بشناسد هجوم نمی‌آورد. برای اینکه زمانه خود رو بشناسیم باید اخبار و حوادث موجود رو پیگیری کنیم و در فضای مجازی مشغول باشیم. به خاطر همین در فضای مجازی و اخبار و اطلاعات آنچنان در معرض بمباران اطلاعات قرار می گیریم که از سیر مطالعاتی باز می مونیم. سوالی که داشتم این است که چگونه بین این دو را جمع کنیم؟ و یا اینکه بهتر نیست برای مدتی به دور از این قیل و قال ها به دنبال سیر مطالعاتی باشیم و بعد وارد این عرصه بشیم؟ ببخشید که مزاحم شدم. التماس دعا. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بشر امروز آنچنان وسعت و ظرفیت دارد که با برنامه‌ریزیِ لازم این امور را با هم جمع کند. موفق باشید

30440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: سوال من در مورد صحبت های چند روز قبل آیت الله علم الهدی است ۱. می‌خواستم ابتدا نظر در مورد صحت و دقت صحبت های مطرح شده بیان نمایید. ۲. اگر صحیح است اینکه تاکید می‌شود زن و شوهر به اسم کوچک یکدیگر را صدا نزنن بیشتر از باب نگه داشتن حرمت زن و شوهری است یا از باب حیا؟ ۳. با فرض صحیح بودن مطلب بیان شده از جانب ایشان، این مطلب یه دستور واجب نیست، به نظر شما آیا با توجه به هجمه های ناجوانمردانه رسانه های غربی و غرب گرای داخلی علیه دیدگاه های اسلام در مورد زن و خانواده از یک سو و معرفی کردن آیت الله علم الهدی به عنوان یک شخص تندرو توسط همین رسانه ها از سوی دیگر و استفاده از همین دستاویز ها برای فریب مردم در یزنگاه های مختلف مثلا تخریب وجهه آیت الله رئیسی در موارد مختلف آیا مطرح کردن چنین ‌موضوعاتی به صلاح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید باید با نگاه حکیمانه سخنان خود را ارزیابی کرد تا در چنین موارد جزیی بهانه به دست کسانی‌که سعی ندارند این سخنان را حمل بر صحت کنند؛ ندهیم وگرنه به عنوان یک توصیه ممکن است قابل توجه باشد. موفق باشید

30150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: هو یا ذات الهی نه اسمی دارد و نه رسمی لذا بزرگان کفته اند محدوده نفوذ و شهود هیچ موجودی نیست و الله بعنوان جامعیت اسمایی و اسم اعظم تنزل یافته ذات الهی است که مساوی است با وجود نامحدود ولی در بعضی بیانات برداشت کرده ام که الوجود هم اسمی از اسماء است و نشان دهنده اسم اعظم الهی و مساوق با آن نیست لطفا راهنماییی بفرمایید؟ آیا وجود نامحدود و الله دو اسم یا مفهوم هستند برای یک حقیقت یا الوجود هم مرتبه نازله و تجلی الله است که به ان نفس الرحمن یا نور محمدی می‌گویند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «وجود» یک واژه‌ی فلسفی است و نباید بین این واژه با واژه‌های دینی خلط کرد و یا در واژه‌های دینی به دنبال واژه‌های فلسفی بود. موفق باشید

30015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده عزیز! لطفاً پاسخی به این شبهه بدهید! ✳️ ملاصدرا: خداوند جسمی الهی است! / حاشیه آیت الله خویی بر این قول
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا را باید بر مبنای نظریات فلسفی او فهمید و اصطلاحات خاصی که در آن فلسفه به‌کار می‌رود. هرکسی متوجه‌ی نظرات او نمی‌شود. به همین جهت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند، متذکر شخصیت جناب ملاصدرا شدند. موفق باشید

29923
متن پرسش
سلام علیکم: شهادت صدیقه کبری (س) و سالگرد شهادت شهیدان مقاومت رو تسلیت عرض می‌کنم. امشب به بهانه سالگرد حاج قاسم مد نظرم آمد دلنوشته ای بنویسم و خدمت او، ارادت خودم رو ابراز کنم و تا حد ممکن از مکنونات قلبم و حسی که نسبت به تاریخی که او طلایه دارش بود بگم و متن زیر رو نوشتم که نمی‌دانم چه حد این حس من را به حادثه تاریخی عروج او توانسته نشان بدهد اما ان شاء الله که موثر باشد: یکسال از هجرت سرخ آن مرد که تجلی ربیون بود و «فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله» وصفش بود می‌گذرد و امان از آن جمعه خونین. امان از بی قراری ما در مسیر وصال و انتظار یار که به سرخی خون روشن شد و قلوب را به خود آورد و متذکر عهد قدسی ساخت. و امان از آن جمعه خونین که مدام ندبه خوانان اما با شوری حماسی می‌خوانیدیم: «أَيْنَ قاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ» این حال جمعه است که هر چه انسان راه قدس و افلاک را در پیش گیرد جمعه ها بیشتر خود را می یابد و اسرار عالم بر او هویدا می‌گردد چرا که جمعه روز به صحنه آمدن روح انسان و روح جهان یعنی آن موعود هماره قائم است و روز ارتباط غیب و شهودست و ما در فقدان آن سردار عزیز بیشتر این امر را در یافتیم. حاج قاسم و حاج ابومهدی و شهدای همراه شان، حجت هایی بودند که خداوند در دل عصر انقلاب اسلامی گشود تا بر ما هویدا کند این سنتش را و به ما بشناساند راز ملکوتی این نهضت را: «وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بي‏ وَ بِرَسُولي‏ قالُوا آمَنَّا». آری! قاسم و ابومهدی همان اصحاب شمس تابان ولایت بودند که خداوند در فکرهایشان با آنان نجوا می‌کرد و تجلی می نمود و آنان نیز دریافتند رازی در عالم است و نفحاتی که باید خود را در معرض آن قرار داد. اما آن راز و نفحه چیست و چگونه بر آنان آشکار شد؟ اینجا کسی باید سخن بگوید و توصیف کند این امر را که خود تجلیات آن انوار الهی و نفحات قدسی را دیده و به صحنه آورده باشد و چه کس بهتر از آوینی که سیدالشهدای اهل قلم است توانست این اسرار و حکمت ها که هدف و گوهر حیات تمام شهیدان بود را برای ما توصیف و تبیین کند؟ آوینی می نوشت در عالم، رازی است که جز به بهای خون آشکار نگردد و حال شاید بتوان دریافت چرا این میزان حاج قاسم بی قرار بود و می‌نوشت «آه مرگ خونین من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارتم.» ولی چرا این راز جز به بهای خون آشکار نمی‌شود و مگر این راز چقدر عظمت دارد که چنین طریق خونینی دارد؟ نقل است جمعی خدمت علامه طباطبایی (ره) می‌رسند و از ایشان می‌پرسند آن اسم اعظم بین اسماء الحسنی الهیه چیست و علامه می‌فرماید: «بهاء». چنانچه خداوند خون بهای حسین (ع) شد و او را ثارالله خطاب کرد و خداوند بهای هر انسانی است که به تعبیر حضرت روح الله (ره) آنچنان که در اسرار الصلوه نوشت، داغ و ذلت بندگی را بر ناصیه خود بنشاند و جز اراده الهی چیزی نخواهد و عبدی بی اراده مقابل اراده و سنن حق تعالی گردد آنگاه است که صاحب خانه اجازه تصرف به انسان می‌دهد و قلب و چشم و عقل او را قدسی و وارد به باطن و ریشه های عالم می‌کند. آری بحق که «العبودیه جوهره کنها الربوبیه» و اگر حاج قاسم مظهر عبودیتی که به ربوبیت رسیده، نبود، چگونه به احدی الحسنین رسید و هم با حیات و مجاهدتش حجابهای ولایت الهی که همان طواغیت و فرعون های عصر اند را مغلوب ساخت و جنگ های سی ساله شان را در طی سه سال به زمین زد و هم با شهادتش یوم الله پشت یوم الله دیگر خلق شد؟ اگر جز این نیست چرا او و همسنگرانش را گردان همیشه پیروز ثارالله می‌خوانند و مانند ستاره های درخشان بر آسمان دفاع مقدس می درخشند؟ او دریافت «زمین سراسر صحرای عرفات است که تو با خطاب اهبطوا بر این سیاره رنج فرود آمده ای» و با اخلاصش اثبات کرد «که نفس توجه به سوی جهتی خاص لازمه انصراف وجه از جهات دیگر است» و بحق او جز به وجه باقی حضرت حق به کدام وجه دیگر نظر و توجه داشت؟ الحق آن نمازها و قنوت هایش تجلی این بود که «نماز بلندترین فریادهاست و قامت ما به بلندای نمازست یعنی قدرت ما را باید در نمازمان جست». و عجیب است این سخنان از آوینی است که دو دهه پیش از سردار به مقتل عشق رفت و ولی سخنانش توصیف حال تمام شهدا ویژه خودش و حاج قاسم است. آری! راستی از همین رو بود که او گوش در عالم ملکوت داشت و دهان در عالم ملک و آنچه را از ملکوت باز می شنید باز گو می‌کرد و اگر این کشفی یقینی نبود چگونه سه بار قسم جلاله خورد که از مهمترین شئون عاقبت بخیری در ارتباط قلبی و عملی با ولی فقیه است و او را ستون خیمه ای می‌دانست که اگر آسیب ببیند، تمام حرم ها و حریم ها فرو می‌ریزد و اینجاست که هشداری قاطع در وصیت نامه اش می‌دهد که اگر عمل و سخن ما تضعیف گر ولایت فقیه باشد، مغضوب نبی اکرم (ص) و تمام شهدای این مسیریم. آری!جز آنکه متصل به ریشه های هستی است چنین حکمت های نغزی بر نمی آید... سردار قلوب ما، وارث شبها و روزهایی است که دوکوهه و اروند و هویزه، میزبان اصحاب خمینی بود و سجده های شبانگاهان آن عباد الله الصالحین، واسطه اتصال ارض و سماء می‌گشت و او اگر در کنار اروند در جمع دوستان رزمنده اش چنان اشک می‌ریخت و از خداوند طلب می‌کرد به ایمان قلب شهدا و اسلام ما، شهادت را روزی مان گرداند، سخن ها در دل داشت و مکاشفه ها بر او گشوده شد. و راستی دوکوهه همچنان قصد نداری با ما سخن بگویی و مهر سکوت از لب برگشایی و رازهای خلقت که به بهای خونهایی مثل سردار تا ابد سرافراز ما آشکار می‌گردند را بازگویی؟ مکنونات خود را بگو و با من سخن بگو دوکوهه... آن عزیزی که حجت انقلاب و انقلابیگری مان شد، تاریخی را یافت که شهادت پایانش نیست بلکه آغاز و تولدی دیگرست در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به آن راه یابد و او نیز از همان بچه های قرن چهاردهمی بود که کره زمین سالهاست انتظار آنان را می‌کشد تا بر خاک این سیاره مبتلا، قدم نهاده و عصر جاهلیت و بی خبری ثانی را به پایان برسانند. و او بر ما این راز آشکار می‌کرد که بگذار دشمنان پر هیمنه دل به انواع توطئه هایشان دل خوش کنند و انسانهایی نیز به آیینه زنگار گرفته فطرت شان توجه نکنند؛ ما را چه باک که در پرتو الطاف توحیدی، مشق تمدن سازی می‌کنیم تا در رکاب آن امام منصور من اهل بیت محمد (ص) سرافراز گردیم. و چه کس را باور این بود که مستضعفان و ابوذرهای به ربذه تبعید شده تاریخ، قد علم کنند و ندای «تقوموا لله مثنی و فردی» سر دهند و انسداد تاریخی جاهلیت مدرن را بشکنند و موازنه جهانی را تغییر دهند و دهکده و فرهنگ واحد جهانی را با اختلال مواجه سازند. دنیا، وارونه است و متفرعنان و طواغیت و آنانکه عقل شان راهی به مراتب قدس ندارد، بر آن حاكمیت دارند، اما چه غم که صالحین و مستضعفین وارث زمین خواهند بود و طلیعه‌ آن از هم‌اكنون در انقلاب اسلامی ایران ظهور یافته است. هر چند غم خواریم و نگران و غصب ناک که در مهد انقلابی که سلیمانی پرورست، هنوز هستند آنان که در سیطره عهد طاغوت اند و سعی دارند با اتصال به مصادر و مناصب، روح عافیت طلب و قدرت طلب شان را خشنود سازند یا گشودگی و روشن بینی در راستای تداوم این نهضت ندارند یا حتی امور زمینی را منفک از امور قدسی و ملکوتی می‌دانند حال آنکه تاریخ آینده، تاریخ سلیمانی هاست؛ تاریخ آنان که اهل دسته بندیها و خطوط فرعی و غیر اصیل و شعارهای انحرافی و عقول غیر قدسی نیستند بلکه اهل خط امام (ره) اند نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر. و حال خاتمه کلام درباره حاج قاسم این امت، باز هم از سید شهیدان اهل قلم باشد که نوشت: « هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. این بندگان مخلص خدا طلیعه‌دار نورند و با دست آنان است كه صبح شكافته می‌شود و تاریخ به عاقبت كار خویش نزدیك می‌گردد."
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حاج قاسم معلوم شد مکتب حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» چه توانایی‌هایی در خودْ نهفته دارد و در حقّانیت این مکتب همین بس که چنین افرادی را می‌تواند بپروراند که این‌چنین در تاریخ خود حاضر می‌شوند و متوجه‌ی افق‌هایی می‌گردند که به تمام معنا، معنای زندگی را و معنای حقیقت را می‌توانند درک کنند.

  این نکته‌ی بسیار مهمی است که وقتی انسان نداند آرمان‌ حقیقی‌اش چه باید باشد، سرگردان اهداف تهی می‌شود و عملاً خود را در امورِ پراکنده، پراکنده می‌کند و برای نجات از این پراکندگیِ شخصیت، حضرت احدیت جان و قلب انسان را به سوی خود جلب می‌کند، تا انسان از پراکندگی شخصیت نجات یابد و به خود آید. به خودآمدن، همان احیاء و زنده‌شدن قلب است. زیرا در آن صورت توجه جان انسان به حقیقتِ یگانه‌ی عالم می‌افتد و احساس زنده بودن قلب، در خود انسان پیش می‌آید و در این حال چشم انداز و میدان دید انسان تنها حقیفت خواهد شد و هرجا آن را بیابد می شناسد.

مهم آن‌جا است که هرکدام سعی کنیم تکلیف‌مان را نسبت به حقیقت بدانیم و دائم به این فکر باشیم که خودمان حجاب حقیقت نباشیم تا از تجلیات انوار الهی که ما را متوجه چشم اندازی می‌کند که در پیش روست، استفاده کنیم و افق عالم را صبح طلوع حقیقت در نظر بگیریم و هم‌اکنون از آن بهره‌مند شویم. در آن صورت خدا را در تاریخ‌های مختلف و در مناظر مختلف نظاره خواهیم کرد.

فهمِ شأن خدا در هستی به این معنا است که انسان به اقتضای ذاتش که وجودی است گشوده، می‌تواند تجلیّات انوار الهی را در خود احساس کند و با همه‌ی موجودات که بهره‌ای از وجود دارند رابطه برقرار کند و آن‌ها را بفهمد و نسبت به وجودِ آن‌ها فکر کند و با موجودات گفتگو نماید. در این حالت است که انسان می‌یابد چگونه تشییع‌کنندگانِ سردار، مظهر انوار الهی بودند.

ما انسان‌ها هر بار حینِ رو برو شدن با یک رخداد تاریخی و یا انسانی بزرگ، چیزی متفاوت را می فهمیم. تعدد دلالت‌ها هر بار یک تعدد تاریخی است. این تعدد از این‌جا ناشی می‌شود که هر بار به گونه‌ای متفاوت از سوی تجلیات الهی مورد خطاب قرار می‌گیریم و این است که باید بدانیم از حاج قاسم سخن‌گفتن تمام شدنی نیست. هرچند سخن بس بسیار است و هر اندازه از حاج قاسم سخن بگوییم، از خودِ گمگشته‌ی خود بیشتر سراغ گرفته‌ایم. موفق باشید

29795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: خوابهایی که می‌بینم آشفته و پریشان است دست و پایم در خوابهایی که می‌بینم بسته است و اصلا خوشایند نیست می خواستم ببینم بعد از مردنم برزخ من همینگونه است. مطلبی از حضرت ایت الله حسن زاده خواندم که گویا بی ارتباط نیست. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. نباید این حالات که بیشتر در راستای تحت تأثیربودنِ روح نسبت به مسائل روزتان هست را، به احوالات برزخ نسبت داد که انسان در آن‌جا با ملکات خود روبروست. موفق باشید

29483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من حدود یک ماه بود دنبال خونه می‌گشتم که انتهای ماه دیگه برم با خانومم زندگی کنیم. تو این مدت کلی خونه هایی رو دیدیم که اصلا مناسب ما نبود، هم قیمتش و هم خود خونه ها گاهی بیخود بودن. امروز یه خونه ای رو با صاحبش صد در صد کردیم. همه خوشحال و شادان علی الخصوص پدرم که یه باری رو از دوش خودش برداشته می‌دید. چون خیلی زحمت کشیده بود این یک ماه ولی بی نتیجه، وسط خوشحالی ها یه دفعه بهم پیام داد صاحبخونه که با خانواده اش مشورت کرده و اونا رضایت ندادند. واقعا تا حالا درک نکرده بودم سنت ابتلا رو نمی‌فهمیدم سختیش‌ رو. الان یه چیز برای من گنگه. اگه خدا عاشق ماست واقعا چرا ما رو مبتلا میکنه؟ مگه عاشق راحت معشوق رو نمی‌خواد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عاشق حتماً راحتی معشوق را می‌خواهد ولی در کوره‌ی ابتلاء، زندگی او را با جدّیت بیشتر آشنا می‌کند تا از آرزوهای دنیایی‌اش بکاهد و بیشتر با جهانی که معنویت در آن جلوه دارد، به‌سر ببرد و البته که بالاخره این مشکلات را خودش حل می‌کند. موفق باشید

29479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: دلیل اینکه در بعضی روایات گفته شده اگر کسی به کسی محبت دارد به او ابراز کند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا دل‌های ایمانی‌شان به سوی هم گشوده می‌شود از آن جهت که ملاک دوستی‌های حقیقی به ایمان است. موفق باشید

29324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا هر کسی از علم اعداد و حروف مطلع هست؟ بنده خواستگاری دارم که مادرم از روی خیر خواهی اسم من و خواستگار رو به کسی که ادعا کرده از علم اعداد و ابجد مطلع هست دادند و نتیجه این شد که اسم ما با هم جور نیست و من باید اسمم را تغییر دهم، بعد از تحقیقاتی که کردم متوجه شدم علامه حسن زاده از علم جفر مطلع هستند خواستم کمکم کنید که باید چه کاری انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تغییر اسم هیچ ربطی به علم جفر ندارد و یک کارِ من‌درآوری است. در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست رجوع فرمایید تا به قسمت بحث تغییر اسم آن دقت شود. موفق باشید

29205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با وجود اینکه کتاب مبانی نظری نبوت و امامت رو خوندم این سوال هنوز برام مرتفع نشده. آیا اینکه حضرت ابراهیم (ع) به مراسم مشرکین نرفتند و فرمودند: فقال انی سقیم (سوره صافات آیه ۸۹)، سخن کذب و دروغ بوده یا خیر؟ چون قولی هست که حضرت ابراهیم تقیه کرده و قول دیگری که حضرت منظورش تردید و سستی در دین و عقایدش بوده و قول دیگر اینکه حضرت کلامی گفته که معنای ظاهریش و معنای باطنی اش متفاوتند و منظور حضرت اون معنای ظاهری نبوده و قولی هست که حضرت پس از نگاه به ستاره ها متوجه شده موعد تب نوبه ایشان است و برای قانع کردن آنها فرموده بیمارم و البته بیماریشان در حدی نبوده که نتواند بت شکنی کند ۲. آیا این فعل و اقدام چنانچه برخی شبهه می‌کنند می‌تواند مصداق نسبی بودن اخلاق و نه مطلق بودن و معیار ثابت اخلاقی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان روی این نکته فکر کرد که حضرت در آن فضای تاریخی به نحوی خواسته‌اند بفرمایند من بیمارم؛ به این معنا که دست و دلم به سوی تفریحی که شما برای خود شکل داده‌اید و می‌خواهید از شهر خارج شوید، نمی‌رود. به همان شکلی که ما در صحبت‌های خود می‌گوییم «حال ندارم»، یعنی حال آن کار را ندارم. ۲. نسبی‌بودن اخلاقی به این معنا که حقیقتی وجود ندارد؛ سخنی است که عقلاً باطل است به اعتبار آن‌که وجودِ مطلق، کمال مطلق است. ولی نسبی‌بودن اخلاق به آن معنا که حقیقت مناسب شرایط‌ متفاوت ظهورات متفاوت دارد، حرف غلطی نیست. مثل تشکیک وجود، که در شرایط مختلف ظهورات مختلف دارد. موفق باشید     

28986

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: الحمدلله توفیق حاصل شد برای ادامه ی تحصیل و شروع دروس خارج به قم هجرت کردم، ولی به شدت برای مسیر سلوکی خود اضطراب دارم، استاد در قم چه کسی را پیشنهاد می کنید، برای پیگیری این مسائل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در تاریخی هستیم که آیت اللّه بهجت می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» باید سعی کرد با معارف الهیه جلو رفت. موفق باشید

28805
متن پرسش
سلام علیکم: سپاسگزارم بابت پاسخ به سوال ۲۸۷۸۴، استاد فرمودید که هر ابعاد ائمه را باید در جای خود مد نظر قرار داد یعنی اینکه ائمه یکی از ابعادشان این است که جانشان را به حضرت عزرائیل بدهند، مگر نفرمودید که حضرت عزرائیل مامور کندن انسان ها از عالم مادی است و در شرایط دیکر در دنیا، وقتی ائمه هیچ تعلقی به عالم مادی ندارند این فعل حضرت عزرائیل معاذالله بی معنا نیست؟ و بنده اینطور برداشت کردم که ائمه در شرایطی هستند که خود جان افراد را نمی گیرند و اینکه خود جانشان به حضرت عزرائیل می دهند، سوال اینجاست پس چرا بعضی افراد موقع مرگ ائمه را می بینند و جان تسلیم می کنند با این تعریف که لحظه مرگ موقع کندن انسان است از عالم ماده و افراد با دیدن ائمه دل می کنند؟ و اینکه اگر حضرت عزرائیل عهده دار دل کندن انسان ها موقع مرگ و در شرایط دیگر دنیایی باشد، پس افرادی که توسل به اهل بیت علیه السلام می کنند و دل بستگی هایشان رفع می شود چگونه است؟ (با توجه به مثال ماه مبارک رمضان که فرمودید اگر حضرت عزرائیل قبل ظهر به دادتان نرسد دور از جان مثل ... غذا می خورید ولی افرادی با یاد و توسل به اهل بیت علیه السلام این اذیت شدن قبل ظهرشان برطرف می شود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نفس ناطقه‌ی انسان تا وقتی انسان زنده است تکویناً به بدن و عالم ماده تعلق دارد هرچند روحاً از دنیا کنده شده باشد. این‌جاست که نور حضرت عزرائیل «علیه‌السلام» کمک می‌کند تا تکویناً هم توجه روح از بدن و عالم ماده منقطع شود. موفق باشید

28197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. بابت توجه و نگاهتان در مورد سوال ۲۷۷۹۰ تشکر می کنم از همان شب گشایش هایی پیش آمد که مدت ها منتظرش بودم ان شاءالله که قدردان باشیم. ۲. مدت ها این سوال برایم مطرح بود که چرا اغلب مسولین جمهوری اسلامی در نظرها متنفر می شوند اما یکی مثل حاج قاسم شهید این جور دلها رو فتح کرد و محبوب دلها شد که الحمد الله بعد از مطالعه کتاب بصیرت حضرت زهرا سلام الله علیها به جوابم رسیدم و آن میزان تبعیت از ولی فقیه بود. شخصی مثل حسن روحانی که الحق و الانصاف کارش خوب نبود، جایگاه مسولیت در جمهوری اسلامی مخصوصا ریاست جمهوری جایگاه خطیر و مقدسیست که جز با دستور و الهام الهی نباید به آن نزدیک شد. ۳. متاسفانه جایگاه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی دارای اختیارات محدودی است که باید اختیاراتش بسیار بیشتر از این بوده باشد. ۴. باید شب و روز به خاطر مظلومیت مولایمان امام علی علیه السلام که مظلومیت بشیرت است تا روز قیامت همراه با سر چشمه اشک حضرت زهرا سلام الله علیها گریه کرد. این طالب بدم المقتوله باالمدینه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با روشی که رهبر انقلاب به نور حضرت مهدی علیه السلام آری به نور حضرت مهدی پیشه کرده‌اند، از بسیاری از غرب زدگی‌ها آزاد می‌شویم. موفق باشید

 

28041

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام‌: استاد من ۴ ساله ازدواج کردم‌. ولی هنوز هم من و هم همسرم زندگیمون فرق چندانی با دوران تجرد نکرده. ایشون همون روال مجردیشون را دارن مثلا تفریح با دوستان بیرونشون دارن هر روز و شب. منم ادامه درس و مطالعه. الانم من خونه پدریم هستم بیشتر روزا یه چند روزم میام خونه پدری ایشون. بچه هم نداریم. می‌خواستم ببینم این مسئله عادیه یا نه؟ من احساس می‌کنم هیچ مساله مشترکی بین ما نیست. هرچند همدیگه رو دوست داریم‌.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر آن است که در زندگی مشترک، بیشتر همدیگر درک شوند و هرکدام جهانِ دیگری را احساس کند در عین رعایت استقلال هر کدام. موفق باشید

27718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات قبول استاد، خدا به لسانتون و قلمتون و عمرتون برکت بیش از پیش عنایت کنه. استاد محترم طلبه هستم، سوالم از اینکه دست به هر کار مادی میزنم، جور نمیشه، دنبال شغل که میرم درست نمیشه، توکل و توسل و نذر و استغفار رو انجام دادم. از خداهم تمنا می‌کنم و خسته نمیشم، اما نمیدونم چرا گره باز نمیشه؟ نمیدونم دیگه خدا چی میخواد سر راهم قرار بده. حتی بهترین کارها سراغم میاد اما یک مدتی که پیگیر میشم به دلایل کاملا واهی منحل میشه. خواستم راهنماییم بفرمایید. سید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جلسه‌ی سوم «دعا در آغوش خدا» که بر روی بنر سایت هست، سری بزنید خوب است. إن‌شاءاللّه جهانی برایتان گشوده خواهد شد. موفق باشید

27702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: ببخشید اگر انسان طبق آیات قرآن، در خسران است ما چگونه امید داشته باشیم که عاقبت به خیر می‌شویم؟ الان وقتی یادمان نمی آید که در گذشته خود چقدر گناه کرده ایم و حق الناس، چه کنیم؟ چطور می‌توانیم گذشته خود را جبران کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که فرمود انسان در خسران است، فرمود: «الا الّذین آمنوا و عملوالصّالحات» و عمل صالح آن است که نسبت به گناهان توبه، و نسبت به حق النّاس، در حدّ توان خود تلاش برای جبران آن داشته باشیم. موفق باشید

26841

شخصیبازدید:

متن پرسش
باسلام سوال شماره ۲۶۸۰۲ سوال بنده بود اما پاسخش داده نشده بود لطفادر قسمت پرسش و پاسخ برایم جوابش را ارسال کنید خیلی به راهنمایی استاد محتاجم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لطفاً دوباره سؤال خود را ارسال فرمایید. موفق باشید

26765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام‌حاج آقا: الان‌بنظرتون با این شرایط داخلی و حمله به شیعیان مظلوم هندی، آیا باید بفکر نشستن در صحن مساجد بود؟ آیا نباید یک اعتراض سیاسی به خونخواهی شیعیان‌هندی بیرون شهرها و در فضای باز با رعایت بهداشت و ...انجام داد؟ آیا وقت بلند شدن و راه افتادن تا اونطرف مرزهای ایران‌ نیست؟ آیا عالَم با تمام وسعتش مسجد اولیاءالله نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دغدغه‌ی به‌جایی است. ولی ظاهراً آنچه از طریق مقام معظم رهبری و وزارت امور خارجه انجام شد، کاری است که باید انجام می‌شد. موفق باشید

26436

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: مرحوم علامه طباطبایی (ره) مشارطه، مراقبه و محاسبه را شاهراه سلوک می دانند و فرمایشاتی هم در این باب داشتند. در مبحث مراقبه یک مطلبی برام پیش اومد و می خواستم ازتون هم این رو بپرسم. آیا در مراقبه، می توان گفت این امر یک امر دو جانبه است به این معنی که هم ما باید مراقب باشیم تا با تقوا از حدود الهی خارج نشویم و هم باید از خدا بخواهیم که ما را حفظ کند؛ یعنی هم ما مراقب خدا باشیم هم او مراقب ما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته‌ی دقیقی را مدّ نظر دارید زیرا «بی‌عنایت حق و الطاف حق / گر مَلک باشد سیه باشد ورق». موفق باشید

26407
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليکم: استاد بزرگوار؛ اتحاد نفس و بدن که مرحوم صدرا مطرح کرده اند به چه معناست؟ آیا به معنای احاطه وجودی است؟ و اگر چنین است پس چگونه ممکن است پس از مرگ، تعلق نفس به بدن قطع شود و بدن تجزیه شود و چه بسا جزئی از بدن جانداری دیگر شود و نفس دیگری بر آن احاطه پیدا کند؟ و اگر بگوییم احاطه ی وجودی نیست پس اتحاد حقیقی باقی نمی ماند. مؤید باشید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا اتحاد نفس و بدن را انضمامی می‌دانند. لذا در عین آن‌که نفس، می‌تواند برای تبدیل قوه‌هایش به فعل، بدن را تدبیر کند عین بدن نیست تا با ترک آن حقیقت آن ناقص گردد. موفق باشید

26244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد این رفتار درسته که افراد مذهبی که تهران زندگی میکنن با هزینه های خیلی بالا بچه هاشون رو به مدارس برتر میفرستن چون معتقدن محیط مدارس عادی برای بچه هاشون مضره. آیا ما هم باید این کار رو بکنیم؟ بعضیا میگن ما از نون شبمون می زنیم ولی بچه ها رو می فرستیم مدارس خوب. این تفکر جایگاهش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم نتیجه‌ای که به دنبال آن هستند، بگیرند. موفق باشید

24278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. درباره ی سیر مطالعاتی استاد سوالی دارم. آیا طبق این برنامه تا هنگامی که یه مبحث تمام نشده نباید سراغ مبحث بعدی رفت؟ مثلا تا وقتی که مباحث سیاسی اجتماعی از منظر تشیع تمام نشده نمی توان سراغ مباحث شناخت مقام اهل بیت و امامت رفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مباحث معرفتی باید سیر و ترتیب آن رعایت شود. ولی در مورد مسائل اجتماعی لازم نیست. موفق باشید

32253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: واجب الوجود چرا نتواند امتداد فضا یا حتی ماده قدیم باشد؟ قانون پایستگی ماده وانرژی مگر ماده و انرژی را قدیم نمی‌داند؟ قانون فیزیکی که به ریاضیات منتهی می‌شود قطعا از مطالب الهیاتی و علوم انسانی قطعی‌تر است (البته برخی دینها ماده را قدیم دانسته سخن از صانع گفته اند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم «واجب‌الوجود» عین وجود است، او با هویت عین وجودی خود در همه‌جا حاضر است. امری که جناب صدرالمتألّهین در «برهان صدیقین» بدان توجه می‌دهد. موفق باشید

نمایش چاپی