باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه خواندهاید سخن علامه حسنزاده نیست و جناب علامه آن را ترجمه کردهاند و اکثر علماء با این سخن محیالدین مخالفاند از جمله آیتاللّه جوادی معتقدند: «مسئلهی ابدیت عذاب بدون شناخت انسان میسر نیست و اگر انسان یک گوهر داشته باشد آن وقت میتوان بحث کرد آیا این عوارض در جهنم عارض بر جان انسان شده یا همسنخ انسان است و اگر همسنخ انسان است دیگر عذاب نیست و اگر همسنخ انسان نیست ابدی نیست. ولی وقتی انسان دارای یک گوهر نبود و دارای فطرت و طبیعت بود موضوع متفاوت میشود بدین معنا که فطرت او آنچه را طبع او به عنوان ملکاتِ خلاف شریعت در خود نهادینه کرده است نمیپذیرد و همواره این تضاد که مسخر به انواع عذابهای رنجآور میشود در چنین انسانی باقی است» البته بحث آن مفصل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است اگر سعی شود هر صبح بعد از تعقیبات نماز، آن مناجات نورانی خوانده شود. در ضمن چه در نماز «وتر» و چه در قنوت نمازهای واجب، از خواندن فرازهای مناجات شعبانیه غفلت نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان حقیقتاً به عنوان نایب امام زمان«روحی لتراب مقدمه الفداء» همیشه آن حضرت را مدّ نظر دارند و لذا در آن روز مبارک نیز سربازی خود را جهت ادامهی انقلاب ذیل نظر مبارک مولایشان اعلام کردند و حضرت حجت«صلواتاللّهعلیه» نیز با مدد خاصی که عنایت فرمودند، این سرباز جلیلالقدر را بیش از پیش یاری نمودند و این بهخوبی معلوم است که آن حضرت رهبری عزیز را به عنوان زیباترین و شفافترین نایب خود پذیرفتهاند. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» شده است مبنی بر همین موضوع. به عنوان مثال در روايت داريم؛ زمين زير پاي ياران حضرت مهدي«عجلاللّهتعالیفرجه» ميپيچد و حاکميت بُعد در آن شرايط ضعيف ميشود. حضرت صادق«علیهالسلام» در توصيف آن شرايط ميفرمايند: «جَبْرَئِيلُ عَنْ يَدِهِ الْيُمْنَى يُنَادِي الْبَيْعَةَ لِلَّهِ فَتَصِيرُ إِلَيْهِ شِيعَتُهُ مِنْ أَطْرَافِ الْأَرْضِ تُطْوَى لَهُمْ طَيّاً حَتَّى يُبَايِعُوهُ فَيَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»[1] جبرئيل در سمت راست او فرياد ميزند: «بيعت براى خدا! پس شيعيانِ آن حضرت از اطراف زمين به سويش رهسپار شوند، و زمين زير پايشان به سرعت پيچيده شود تا خدمتش رفته با او بيعت كنند و خدا به وسيله او زمين را از عدل و داد پر كند چنانچه از جور و ستم پر شده باشد.» در شرايطي که فعلاً ما قرار داريم، يک کيلومتر، يک کيلومتر است. حال اگر از اينکه هست کوتاهتر شود به اين معني است که از حالت بُعد امروزياش در ميآيد. در حال حاضر که در بُعد گرفتاريد وقتي اينجا هستيد، آنجا نيستيد. حالت بقاء؛ ضدِ اين شرايط است، يعني هم اينجاييد و هم آنجا. وقتي در حال حاضر روي زمين راه ميرويد اينجا که هستيد آنجا نيستيد، در حاليکه مَنِ شما در تن شما اين طور نيست، «من» در عين اينکه در يک عضو حاضر است در عضو ديگر نيز حاضر است. نظام بقيةاللّهي به حالتي که «مَن» در بدن دارد نزديک ميشود. شرايطي است که نهتنها بُعد مکاني و زماني تا حدّي جمع ميشود، بلکه تمام تاريخ جمع ميشود. اين بحث را در کتاب «معني عالم بقيةاللّهي» دنبال بفرماييد. موفق باشید
[1] - ارشاد شيخ مفيد، ص 379.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قبلاً عرض شد چون نحوهی حضور فرشتگان و روح در شب قدر حالت حضوری دارد ما نمیتوانیم به شکل مفهومی و فکری تأثیر آنها را بفهمیم باید امیدوار به وعدهی الهی باشیم و از رحمت حق مأیوس نگردیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اینکه دشمن تلاش کرده است واژهی مقدس «آزادی» را نهتنها تحریف، که از آنِ خود کند، بحثی نیست. سخن آن است که چرا ما با تمام وجود نشان ندهیم که ماییم که آزادی را پاس میداریم و چرا ما نشان ندهیم که ما آن نیستیم که دشمنان ما، ما را بدان متهم میکنند؟ نکتهی مهم آن است که هرکس حقیقتاً آزادی را دوست دارد، حتماً رعایت محدودیتهای مقدس را برای ارزشنهادن به آزادی رعایت میکند. آزادی حقیقت شیرینی است که اتفاقاً در شهری مثل شهر قم باید بیشتر ظهور کند، از آن جهت که انسانهای متدین به انتخابِ دیگر انسانها، احترام بیشتر میگذارند و در چنین فضایی مسلّم، محدودیتهای مقدس و انسانی نادیده گرفته نمیشود. «آزادی» احترام به انسانیتِ انسانها است.
وقتی ما گرفتار غفلت از حقیقت مقدس آزادی شدیم، یا در کسوت انسانهای مذهبی، بلندگویِ روضهخوانی خود را بلند میکنیم و یا در کسوت انسانی غیر مذهبی، صدای موسیقیِ داخل ماشین خود را به گوش فلک میرسانیم. در هر دو صورت زیباییِ آزادی، چشیده نشده است تا با احترام به آن، حقوق دیگران رعایت شود.
ما نیاز داریم تا آزادی را تجربه کنیم و از آن لذت ببریم مثل کسی که بهجای لذّتبردن از داراییهای دنیایی، از ایثار و بخشش لذّت میبرد. بنده فهمِ آزادی را یک موضوع انسانی میدانم که مؤمن و غیر مؤمن بدان نظر دارند. نباید بگذاریم رسانههای معاند این شعار بزرگ را از ما برُباید.
تعجب میکنم که میفرمایید نباید از ادبیاتِ دشمن استفاده کرد! آیا آزادی که شعار همهی انبیاء و اولیاء است، ادبیات دشمن است؟! مگر مولایمان امام الموحدین«علیهالسلام» نفرمودند: «لَا تَكُونَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُرّاً» بندهی غیر مباش زیرا که خدایت آزاد آفریده است؟! و مگر ما این شعار بلند را تا حال، در زندگی خود درست اجرا کردهایم؟! آیا اگر بنا است ما بندهی دیگران نباشیم و آزادی خود را در هر صورتی حفظ کنیم، میتوانیم رعایت آزادی و حقوق دیگران را نکنیم؟!! میپرسید؛ اگر کسی حجاب خود را کاملاً کنار گذاشته است، ما با او چه برخوردی داشته باشیم؟ با آنکه همانطور که خودتان میفرمایید موضوع در این مثال، تقلیلیافته است؛ باید روشن شود چنین فردی فرهنگی که مردمی برای ساماندادن به جامعهی خود – خارج از مذهبیبودن و غیر مذهبیبودن – برای خود ترتیب دادهاند و محدودیتهایی را تعریف کردهاند را، یک انسان آزاده زیر پا میگذارد؟ و توهین به یک ملت با کدام روحیهی آزادگی میخواند؟ حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» در زمانیکه در نوفللوشاتو ساکن بودند حتی اجازه ندادند گوسفندی خلاف مقررات آن کشور در کنار باغی که اجاره کرده بودند، ذبح شود. ما معنای آزادی را اینطور میدانیم و معتقدیم اگر آزادی را خوب تعریف کردیم مثل هرچیز مقدسی مورد احترام انسانها قرار میگیرد و آن کس که از آن غفلت کند، شرمسار میگردد.
مشکل ما نسبت به آزادی در جایی است که هنوز نتوانستهایم زیبایی آزادی را بچشیم و بچشانیم و آن ایدهی بزرگ را از چنگال شهوتپرستان در آوریم. ما به حکم آزادی قدرت آن را داریم که جهانِ استکباری را بر هم زنیم و اسیر غبارهای دویستسالهی آن نباشیم.
استفادهی ابزاری از آزادی نباید وسیلهای باشد که ما بر آزادی و آزادگی تأکید نکنیم. زیرا این آزادی است که به انسان و انسانیت معنا میبخشد و «عشق» را زنده میکند. چرا اجازه دهیم چیزهایی بر ما تحمیل شود که زندگیها را از فطرت طبیعیاش خارج و گرفتار انواع توهّمها کند؟
تنها وقتی میتوان با انسانها درست ارتباط برقرار کرد که آزادیِ همدیگر را پاس داریم. وقتی یک انسان دینی حتی از محدودیتهای طبیعی، خود را آزاد میکند و روزه میگیرد تا محکومِ طبیعت خود نباشد، میتوان گفت او به دنبال چشیدن حقیقت آزادی است، پس چرا این منش را که دوستداشتنِ آزادی است از دستْ فروگذاریم؟!
همهی حرف بنده آن است که باید «آزادی» را با جان و دل خود چشید تا بتوانیم با رعایت حقوق دیگران، به آنها «عشق» بورزیم. از این لحاظ عرض کردم ما باید «عشق» را هم در «آزادی» جستجو کنیم و مسلّم آنهایی که رعایت حقوق افراد را انجام نمیدهند، کویرهایی هستند که هرگز «عشق» به مشامشان نخواهد رسید. و این است که میبینید چنین انسانهایی از همهچیز گلهمندند و همخانهی انواعِ نارضایتیها هستند.
هرکس دوست دارد با انسانهای آزاده زندگی کند از آن جهت که در زیر سایهی چنین انسانهایی، دوستیها تحقیر نمیشود و هرکس انسانیت خود را احساس میکند.
آیا شما وقتی تشنه هستید، حاضرید با فشار دیگران به شما آب خورانده شود؟ یا برعکس؛ حاضرید از سرِ آبخوردن بگذرید، ولی آزادی خود را حتی برای رفع عطش زیر پا نگذارید؟ ما سالها است از چشیدن «آزادی» محروم بودهایم و آزاداندیشی را که تنها با عشق به آزادی ظهور میکند، را با انواع حیلهها و دروغها به زندان بردهایم. ما خدایی در سینه داریم که تنها وقتی آزادی را پاس داریم و حقوق دیگران را محترم بشماریم، با ما سخن میگوید. آیا با این چند کلمه میتوان از «آزادی» این گمگشتهی دورانها سخن گفت؟!!! و یا باید سالها منزل به منزل و کوی به کوی به دنبال آزادی این زیباترین روحانیتِ درون خود، به جستجو پرداخت شاید که رُخ بنماید و در آن صورت است که معنای سالهای سال اشک برای آزادمردان و آزادزنانِ کربلا به معنا مینشیند و ندای حسین«علیهالسلام» به گوش ما، آری! به گوشِ ما ابوسفیانها خواهد رسید که: «يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم» ای پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید و نگران ابدیت خود نیستید، لااقل در دنیای خود آزاد باشید. آیا آن وقتی که ما رعایت حقوق افراد را نمیکنیم و نگران دیانت و ابدیت خود نیستیم، لااقل به خاطر آزادی، آری! فقط به خاطر آزادی حاضریم حریمِ انسانیت انسانها را حفظ کنیم؟ تا لااقل گوشهایمان از پیام مولایمان حسین«علیهالسلام» خالی نباشد؟ بنده تنها راه را برای چشیدن نور آزادی، رجوع جدّی به دین و دینداری میدانم به شرطی که دینداری خود را بازخوانی کنیم. ما در کانون یک بحران بزرگ و جهان جدیدی از تاریخ خود هستیم که باید آزاداندیشی را به تاریخ خود برگردانیم و این با پاسداشتن ذاتِ آزادی ممکن است و عبور از آزادیهای تصنعی که بیبند و باری را بهبار آورده است؛ و از این طریق آن نوع آزادی که همهی اندیشمندانِ جهان بشری چه در غرب و چه در جهان اسلام بر آن تأکید داشتند را ربوده است. تا آنجا که امام الموحدین«علیهالسلام» به مالک اشتر در مورد کسانیکه متدیّن به اسلام نیستند، میفرمایند: اگر در دیانت با تو، یکی نیستند در آفرینش با تو برابرند. و از این طریق حضرت راهِ رعایت حقوق و آزادی را برای بشریت میگشایند. موفق باشید
گاهی آنقدر دلتنگش می شوم که بغضی سنگین راه گلویم را می گیرد و مثل الان اشک، چشمانم را لبریز می کند و درد فراق و آه حسرت و دور افتادگیم از او و مسیرش آشفته ام می کند. او اهل طریق و تفکر روح الله بود و من اهل طریق «من». او جسور شهادت بود و من بی عرضه ی شهادت، عجیب دلم تنگ اوست. سید مرتضی برای من صرف یک متفکر مذهبی نیست او حکم رفیق انس مرا دارد که می شود «عشق بازی» را با او هم پیاله شد. می شود شراب مولانا روح الله را با او جرعه نوشی کرد. بفرمایید در این حال سنگین تنهایی چه باید کرد؟
سلام علیکم: باسمه تعالی: آوینی همه ی تاریخ تفصیلی آینده ی ما است که به طور اجمال در او جمع بود. اگر از حضور دائمی او در منظر خود غفلت کنیم مسلّم مسلّم بدانید در بی تاریخی دائم به سر می بریم. او در عین اجمال بودن به یک معنا تفصیل حضرت روح اللّه بود. باید که برای نگهبانی خود نگهبان آوینی باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بزرگانِ این راه میفرمایند ما با چندبار توبه بالاخره شیطان را ناامید کردیم، پس نباید فکر کنید این تنها قصهی شما است که میفرمایید سؤال و جواب را روی سایت نگذاریم چیزی هم در سؤال ندیدم که به شخص خاصی اشاره داشته باشد و موجب شناسایی او شود! اما اینکه میگویید میترسید دوباره سیر دینداری خود شروع کنید زیرا از زمینخوردن دوبارهی آن میترسید، اینطور نیست. آری صورت آن گناه در ذهن شما هنوز هست و گاه و بیگاه خود را نشان میدهد و طاقت را از شما میگیرد ولی قدرت ماندن ندارد زیرا صورت اُنس با خدا در شما از آن قویتر است و بر آن غلبه میکند. مشکل این است که در این وسط شیطان به میدان میآید تا ما را مأیوس کند که «فایده ندارد اگر دوباره شروع کنید باز آن گناه برمیگردد»، در حالیکه اینطور نیست زیرا اگر صورت آن گناه که در گوشهی ذهن شما هست دوباره برگردد با قوت بیشتر و با سرعت بیشتر آن را در اسرع وقت رفع میکنید تا آنجایی که پس از مدتی دیگر آن صورت، قدرتِ عمل ندارد و از بین میرود. توسل به معصومین«علیهمالسلام» که جانشان از صورت هر گناهی پاک است کارساز است، از طرفی خود را در شرایط ارتباط با آن گناه قرار ندهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید در این موارد اصرار کرد. زیرا فهمیدن هایدگر، عقل خاصی میخواهد که از همه، چنین انتظاری نباید داشت. با عقل فلسفهی اسلامی نه هایدگر فهمیده میشود و نه نیچه. ما نمیتوانیم با عقل حکمت متعالیه، هایدگر و امثال او را بفهمیم، باید عقل دیگری به صحنه آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید فعلاً تقویت ادبیات و حضور در درس فلسفه با چنین استادی را ادامه دهید؛ بسیار خوب است. با این تأکید که شما در شرایطی هستید که نباید از نظر ادبیاتی ضعیف بمانید، بقیهی مسائل را بعداً میتوان جبران کرد. فکر میکنم با حضور در درس جناب آقای امینینژاد از مباحثی همچون برهان صدیقین بینیاز باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه حضرت آیت اللّه خامنهای از فتوای قبلی خود عدول کردهاند و بهکلّی ساختن مجسمه و نگهداری آنرا جایز میدانند، شاید بتوان مسئله را از این طریق حل کرد بهخصوص که سایر مراجع نهایتاً نگهداری مجسمه را مکروه میدانند. ولی در هرحال افراط در این امر اشکال خود را دارد. موفق باشید