باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد محمدرضا حکیمی فردی متفکر در امور دینی میباشند. البته رابطهی خوبی با فلسفه ندارند که آن هم چندان مهم نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی بحث در نحوهی برخورد با این افراد میباشد که تلاش کنیم تا فرهنگی را که منجر به صحنهآوردنِ این شخصیتها میشود؛ بشناسیم. به این فکر کنید که وقتی به جای نظر به حقیقت، شریعت الهی در محدودهی تکالیف سطحی و ظاهری عدول کند، حاصلِ آن این نوع افراد خواهند بود که هیچ مسئولیتی نسبت به جامعه خود احساس نمیکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش نباید این موارد را از بنده و امثال بنده بپرسید که نمیتوانیم در آن فضا تنفس کنیم. بحث بد و خوب نیست؛ فضای ما، فضای دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم چیز خلاف شرعی باشد. حتی ممکن است آن نوع تمرکزی که در یوگا واقع میشود، در احساسِ سعهی بودنِ ما در هستی کمک کند به شرطی که متوجهی آموزههای اصالت وجود باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ۲. آن هم آری! به نظر میاید بتوان این دو را جمع کرد چون مورد اول هم نیز به ما توصیه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جملهی حضرت امام خمینی توجه فرمایید که میفرمایند: «ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم در صحنهاند» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به وسعتی فکر کنید که میتوانید همهی این امور را در شخصیت خود جای دهید و محدود به هیچکدام هم نباشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نماز واجب، شکستن نماز جایز نیست مگر مواردی که در رساله نیز منعکس شده است مثل خوف ضرر مالی یا جانی و یا تطهیر مسجد و مانند آن ولی در مورد نماز مستحب، اگر ادامهی نماز موجب اذیت پدر و مادر شود، لازم است نماز را بشکند ولی در غیر این صورت، روایت داریم که اگر مادر صدا بزند، بهتر است نماز را شکسته و اجابتش کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه تحت عنوان «سید شهدای مقاومت و یوم الفصلِ انقلاب اسلامی» در بنرِ حاج قاسم بر روی سایت هست. إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا اگر معرفت، حضوری شد باید حضور حق مشاهده شود؟ موفق باشید
با عرض سلام: استاد مردم و ملت عزیز و وفادار ایران همینطور که علاقه مند به ورزش قهرمانانه و ملی هستند و مدافع تیم ملی فوتبال ایران اند لکن از بی توجهی بازیکنان و رزمنده های ایرانی میدان مستطیل سبز نسبت به قرائت سرود ملی ناراحت هستند و علاوه بر آن، حادثه اول بازی ایران و انگلستان را، یعنی: برخورد دو بازیکن که منجر به مسدومیت آقای بیراوند عزیز شد را نسبت به همین غفلت میدانند که البته خب قضاوت ظاهری تندیست و همچنین در باطن شاید منصفانه و حقیقی هم نیست لکن ابهامات و تعارضات را با چه دیدگاهی و چگونه باید مواجه شد که صفا و وفاداری همه بازیکنان را نسبت به ملیت و هویت ایرانی متوجه شد؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همانطور که استاد رضا داوری میفرمایند دیگر فوتبال یک بازی نیست، نوعی دینداری است. [1] به هر حال باید نسبت به فوتبال بخصوص فوتبال ما در جام جهانی بیشتر فکر کرد از آن جهت که متأسفانه بعضی به اصطلاح بازیکنان منتسب به ایران، آن را تضعیف کردند. اینجا است که وظیفه مردم همانطور که ملاحظه کردید تقویت همین تیم بود با ضعفهایی که میفرمایید در مقابل آنانی که بهکلّ آن را تحریم نمودند. آری! در این موارد اغماض رواست تا اینان همچنان در اردوگاه تیم ملّی ایران حاضر باشند. موفق باشید
[1] - : «امروزه بيش از هر زماني جهان از وَهم پر شده است. گرچه تصور ميكنيم ما بر اوهام غلبه كردهايم و در عصر تكنولوژي و علم ديگر وَهم وجود ندارد، اما جهان ما پر از اوهام است. بازي به خودي خود وَهم است و نتيجة بازي هم در وَهم ما اهميت دارد وگرنه در حقيقت، نتيجة بازي اهميت ندارد. يك توپ فوتبال از يك خط پنج سانتيمتري رد شود يا نشود، در زندگي واقعي و حقيقي مردم چه اثري دارد؟ مظفرالدّينشاه اين را درك كرده بود. هنگامي كه او را در پاريس براي تماشاي فوتبال برده بودند، پس از اتمام بازي پرسيده بود كه اينها چند نفر هستند؟ پاسخ داده بودند ۲۲ نفر، گفته بود ۲۱ توپ ديگر بخريد و به آنها بدهيد تا همه به دنبال يك توپ ندوند. وي اين حرف را خيلي جدّي گفته بود، او درك كرده بود كه اين كار، كاري عبث و بيهوده است. حتي اول انقلاب، يكي از همكاران ما معتقد بود كه فوتبال حرام است زيرا كار لغوي است. اما آيا فوتبال لغو است؟ پس چرا وقتي يك توپ، پنجسانتيمتر از يك خط رد ميشود ۳۰۰ ميليون نفر شادي ميكنند و يا ۳۰۰ نفر ديگر گريه ميكنند؟ .... فوتبال زندگي ماست، اگر فوتبال وَهم است – كه وَهم است – پس جهان ما پُر از وَهم است. اين نمونة بسيار خوبي است. اين كم ضررترين وَهمي است كه در جهان ما وجود دارد، ما چنان به وَهم دلبسته هستيم كه وَهمها را تشخيص نميدهيم. تفكر آينده نبايد اوهام را كنار بگذارد، بلكه بايد بر آنها غالب شود. تفكر ميتواند او را از اين غفلتها برهاند». نشرية كتاب هفته، شماره 62 شنبه 2 ديماه 1385.
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: امروز تقریبا در سطح جامعه اجماعی وجود دارد که جمهوری اسلامی از آرمان های انقلاب اسلامی به خصوص عدالت اجتماعی و مردمی بودن بسیار فاصله گرفته و این فاصله روز به روز دارد بیشتر میشود، نظام بانکداری فاسد، فسادهای سیاسی و اقتصادی عجیب و غریب، استفاده نامشروع از مناصب قدرت و فسق بسیاری از مدیران و تبعیض در اجرای عدالت و احکام شرعی. حال پرسش این است که آیا واقعا مقام معظم رهبری وظیفه خودشان در اصلاح وضع امت را ایفاء کردهاند یا نه؟ رهبری که در جمهوری اسلامی تشریفاتی نیست! مردم دادشان در آمده. نظام هم انگار تصمیم جدی برای اصلاح ندارد. چرا باید مردم همچنان به رهبری و نظام امیدوار باشند و از رهبری اطاعت کنند، در حالی که ایشان را منفعل در این ماجرا و بعضی حتی مسبب و تسهیل گر میدانند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر رهبر معظم انقلاب آن است که با روشی حکیمانه، جامعه ما را از تنگناهای تاریخی عبور دهند و اگر چنین نمیکردند سرنوشت انقلاب اسلامی مانند سرنوشت انقلاب الجزایر و انقلاب مصر میشد و معلوم است که برای شروع یک تاریخ و عبور از تنکناهای رسوبکرده در جامعه، باید صبر و شکیبایی پیشه کرد و به سخن حکیمانه ایشان نظر کرد که می فرمایند: «به نظر من، این دو جملهی حیاتی و اساسی و جاودانی قرآن که «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»، برای ما همیشه دستورالعمل است و امروز بیش از همیشه. تواصی به حق یادتان نرود؛ تواصی به صبر یادتان نرود. صبر یعنی پایداری، یعنی ایستادگی، یعنی خسته نشدن، یعنی خود را در بنبست ندیدن؛ این معنای صبر است. راه حق را بروید، دیگران را هم به راه حق بکشانید. کوشش کنید؛ بچّههای مؤمن، مسلمان، علاقهمند، هیئتی و به معنای واقعی کلمه قرآنی و اسلامی سعی کنند در محیط دانشگاه، در محیطهای گوناگون تأثیر بگذارند، محیط را به همان رنگی که خودشان به آن معتقد هستند ــ به راه خدا ــ منوّر کنند و ملوّن کنند. و این تواصی بر شما لازم است، برای ما لازم است. امروز، هم به حق تواصی کنید، هم به صبر. نگذارید محیط، محیط خستهای بشود، محیط ازکارافتادهای بشود.»
آری! معنی زندگی جز این نیست که ابتدا حق را بشناسیم و بدان توصیه کنیم و پس از آن با صبر و شکیبایی همچنان بر حق تأکید نمایی تا جهانی مناسب حقیقت در مقابلمان گشوده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند رعایت حرام و حلال شرعیت الهی را فرو گذار نکنیم و در حدّ ممکن از مکروه فاصله بگیریم و به مستحبات نزدیک شویم و این، تمام سلوک است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نوع رویکردی است که در اعمال شب پانزدهی شعبان بهخصوص با خواندن دعای کمیل، میتوان در راستای فرهنگ انتظار انجام داد.
ذیل کلیپ «فرهنگ انتظار و نجات از اکنون زدگی، قسمت دوم» اینطور عرض شد:
انتظار، نوعی فرار از اکنونزدگی و بیآیندگی میباشد از آن جهت که انسان متوجه میشود در افق زندگی، خورشیدی در حال طلوع است.
انتظار، با خودآگاهی نسبت به حقیقتِ تاریخیِ حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» شروع میشود و به «دلآگاهی» که نوعی از شعور به سوی حقیقت و اُنسِ با ساحت وجود است؛ میرسد.
انتظار، موجب انتفاح ساحتِ وجود و نظر به گشایشی است در افق حیات بشری و ظرفیتی که انسانها در خود به صورت نهفته دارند.
در انتظار، انسانها متوجهی ذات بشری میشوند که اصلِ اصلهای همهی بشریت و انسانیت است و در چنین انتظاری، انسانها از اکنونهای بیفردا آزاد خواهند شد و به توحید که بقایی است در مأمنِ حضور خداوند، نزدیک میشوند.
انتظار، باقیماندن در زندگی با حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» است که ماورای گذشته و آینده در واقعیترین «بودن»، انسانْ بودنِ خود را احساس و تجربه میکند و این است معنای حضورِ آخرالزمانیِ انسان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث مبسوط نیاز ندارد. در بسیاری موارد این واژهها به جای هم مصرف میشود. ما باید مواظب باشیم در مقابل خدا و خلق خدا، خودخواه و خودبین و خودپسند نباشیم. در آن صورت از آن رذائل مذکور نجات مییابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در این موارد مطالعاتی داشتم. به نظر میآید بیشتر با توهّم و ابهامات زیادی همراه است. مباحث «معرفت نفس» بهتر کمک میکند تا انسان مراتب وجودی خود را در عالَم بیابد. در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» عرایضی در مورد حضور در عوالم مختلف حتی حضور تا قیامت شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است در سورهی مذکور تا حدی بحث شده، در ضمن با دنبالکردنِ صوت مباحث سورهی واقعه، رویهمرفته نکاتی از بحث دستگیرتان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» به نور اجمالی که در لیلة القدر به آن منوّر شدند، اجمالِ قضایا را میدانستند و منتظر بودند تا خداوند آن را با نزول وَحی به تفصیل درآورد. ۲. به نظر بنده همینطور باید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به حال و هوای مخاطب دارد. نامهی 31 نهجالبلاغه که تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» روی سایت هست و کتاب «گوشسپردن به ندایِ بیصدای انقلاب اسلامی» با توجه به احوالات خواننده، میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی بعد از سورهی روم، سورهی آل عمران. البته اگر با دنبالکردن شرح صوتی آن سورهها کا را جلو ببرید، إنشاءالله نتایج خوبی خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر ظاهری آری، ولی انقطاعِ تعلق روح از بدن کمی طول میکشد که حتی طرف متوجه شود مرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده نیز همین است که فرمودهاید. مقام حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» بسیار بالاتر از این حرفها است. عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» شده است. در ضمن چرا ما خود را وارد این نوع دوگانگی ها بکنیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید مشکلات، هست و کم هم نیست. ولی راه چاره حرص بیشتر جهت داشتن دنیا نیست. رزق هرکس مقسوم است و از ابتدا معلوم شده. در این رابطه خوب است سری به کتاب «جایگاه رزق در هستی» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رضا به قضا، غیر از رضا به مقضی است. آری! حکمتی در کار بود تا مردم متوجه شوند چرا مبتلا به چنین مسئولانی در امور اجرایی شدند. ولی از مقضی یعنی از کار این افراد هرگز نباید راضی بود. با اینهمه بهتر است طمأنینه را رعایت کنیم. با تمسخر، فضا از تفکر خارج میشود. موفق باشید
